فرق بین اکمال و اتمام چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرق بین اکمال و اتمام چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

با سلام خواستم ببینم که اتمام واکمال که در آیه ولایت وغدیر خم علما می گویند یعنی چی؟:Kaf:

با سلام خدمت سائل عزیز
شهید مطهری رحمه الله در مورد این سوال می فرماید:

فرق این دو کلمه(در فارسی و بیشتر در عربی)با یکدیگر این است که «تمام » در جایی گفته می شود که یک چیزی اجزائش باید پشت سر یکدیگر بیاید، تا وقتی که هنوز همه اجزائش مرتب نشده، می گوییم ناقص است، وقتی که آخرین جزئش هم آمد، می گوییم تمام شد.مثل یک ساختمان که می گوییم ساختمان تمام شد.یک ساختمان تا وقتی که پایه هایش را بالا آورده اند و حتی سقف آن را هم زده اند، تمام نیست.تا همه اجزائی که برای یک ساختمان لازم است - که اگر نباشد از آن ساختمان نمی شود استفاده کرد - نباشند، می گوییم این ساختمان تمام نیست.وقتی همه اجزاء بود به طوری که بتوان در آن سکنی گزید، می گوییم تمام شد.اما در مساله «کامل » این طور نیست که[شی ء غیر کامل]جزء ناقصی دارد بلکه ممکن است هیچ جزء ناقص و ناتمامی نداشته باشد ولی هنوز کامل نباشد.مثلا یک جنین در رحم مادر به حد تمام می رسد یعنی همه ساختمانش تمام می شود، بچه هم به دنیا می آید ولی هنوز انسان کاملی نیست یعنی آن رشدی را که باید بکند نکرده است.رشد کردن غیر از این است که جزء ناقصی داشته باشد.در واقع اختلاف کامل و تمام با یکدیگر اختلاف کیفی و کمی است.
قرآن از یک طرف می گوید: «الیوم اکملت لکم دینکم » در این روز دین شما را به حد کمال رساندم، و از طرف دیگر می گوید: «و اتممت علیکم نعمتی » نعمت خودم را هم به حد اتمام رساندم «و رضیت لکم الاسلام دینا» در امروز من اسلام را برای شما به عنوان یک دین پسندیدم.یعنی این اسلام، امروز آن اسلامی است که خدا می خواسته آن باشد.واضح است که مقصود این نیست که اسلام همان اسلام سابق است ولی خدا نظرش تغییر کرده!بلکه مقصود این است که چون اکنون اسلام به حد کمال و حد تمام رسید، این همان دین مرضی الهی است.آن دینی که خدا می خواسته همین اسلام کامل شده و تمام یافته است

مجموعه آثار، ج 4، مطهری، مرتضی؛ صفحه : 889

به نام یگانه هستی بخش

علامه طباطبایی(ره) در توضیح این مطلب می فرمایند:

[=tahoma][=&quot]كلمه" اكمال" و كلمه" اتمام" معنايى نزديك به هم دارند، راغب مى‏گويد كمال هر چيزى عبارت است از اينكه غرض از آن چيز حاصل بشود و در معناى كلمه" تمام" گفته تمام بودن هر چيز منتهى شدن آن به حدى است كه ديگر احتياج به چيزى خارج از خود نباشد، به خلاف ناقص كه محتاج به چيزى خارج از ذات خودش است تا او را تمام كند.[/]
[/] در ادامه می فرمایند: [=tahoma][=&quot]مى‏توانيد از راهى ديگر معناى اين دو كلمه را تشخيص دهيد، و آن اين است كه بدانيد كه آثار موجودات دو نوع است.[/]
[/] [=tahoma][=&quot]يك نوع از موجودات وقتى اثر خود را مى‏بخشند كه همه اجزاى آن جمع باشد، (مثلا اگر مانند معجون اجزايى دارد، همه آن اجزاء موجود باشد، كه اگر يكى از آن اجزاء نباشد معجون و دار و اثر خود را نمى‏بخشد)، و مانند روزه كه مركب است از امورى كه اگر يكى از آنها نباشد روزه روزه نمى‏شود، مثلا اگر كسى در همه اجزاى روز از خوردن و ساير محرمات امساك بكند ولى در وسط روز در يك ثانيه دست از امساك بر دارد، و جرعه‏اى آب فرو ببرد، روزه‏اش روزه نيست. از جمع شدن اجزاء اينگونه امور تعبير مى‏كنند به تماميت و در قرآن كريم مى‏فرمايد:" ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ" «2» و يا مى‏فرمايد:" وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا" «3».[/]
[/] [=tahoma][=&quot]و نوع ديگر قسمتى از اشياء هستند كه اثر بخشيدن آنها نيازمند به آن نيست كه همه اجزاى آن جمع باشد، بلكه اثر مجموع اجزاء مانند مجموع آثار اجزاء است، هر يك جزئى كه موجود بشود اثرش هم مترتب مى‏شود (البته اثرى به مقدار خود آن جزء) و اگر همه اجزاء جمع شود همه اثر مطلوب حاصل مى‏شود، مانند روزه كه اگر يك روز روزه بگيرى، اثر يك روز را دارد، و اگر سى روز بگيرى اثر سى روز را دارد، تماميت را در اين قسم" كمال" مى‏گويند(ترجمه المیزان،ج5ص288).[/]
[/]


آن روز بود كه نعمت خدا با تعيين رهبر لايقى همچون على ع براى آينده مردم تكامل يافت.
و نيز آن روز بود كه اسلام با تكميل برنامه‏هايش بعنوان آئين نهايى از طرف خداوند پذيرفته شد

سلام

خطبه غدير:

- «معاشر الناس! انما اکمل الله عزوجل دینکم بامامته فمن لم یاتم به و بمن یقوم مقامه من ولدی من صلبه الی یوم القیامة، والعرض علی الله عزوجل، فاولئک الذین حبطت اعمالهم، و فی النار هم خالدون، لایخفف عنهم العذاب ولا هم ینظرون;

ای مردم! خداوند دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هر کس به او و کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستندتا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خداوند اقتدا نکند، چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و در آتش دائمی خواهند بود، عذاب از آنان تخفیف نمی یابد و به آنان مهلت داده نمی شود.»

اين عبارت " اکمل" و" فمن لم یاتم " يعني همان اكمال و اتمام كه در اين تايپيك بحثش شد ،هست؟

ريشه كلمه یاتم چيست؟ درزبان عربي از چه بابي هست؟ ثلاثي يا رباعيه؟ مصدرش چيه؟

در ضمن از كارشناسان محترم در خواست مي كنم معني دقيق اين عبارت همراه با توضيح را بگويند:

"فمن لم یاتم به و بمن یقوم مقامه "

نقل قول:

ريشه كلمه یاتم چيست؟ درزبان عربي از چه بابي هست؟ ثلاثي يا رباعيه؟ مصدرش چيه؟

"فمن لم یاتم به و بمن یقوم مقامه "

با سلام

حضرت رسول صلّی الله علیه وآله وسلم در خطبۀ غدیر دربارۀ امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمّه از فرزندان ایشان فرمودند:
معاشر النّاس،(هذا علیّ)، إنّما اکمل الله عزّوجلّ دینکم بامامته. فمن لم یأتمّ به و بمن یقوم مقامه من ولدی من صلبه الی یوم القیامة و العرض علی الله عزّوجلّ فأولئک الّذین حبطت اعمالهم [فی الدّنیا و الآخرة] وفی النّار هم خالدون لایخفّف عنهم العذاب و لا هم ینظرون .
ای مردم ، این علی است که خداوند دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هرکس اقتدا نکند به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خداوند عزّوجلّ، چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و در آتش دائمی خواهند بود.عذاب از آنان تخفیف نمی یابد و به آنها مهلت داده نمی شود.

در لغت : القدوة أي إئتمام واتباع

اﺌتمام: بأمامت گرفتن ازامام : أَم و یامُ باب افعال ، ثلاثی .

المؤتم یعنی ماموم . وموضوع در باره فرق کمال با تمام بود که توضیح دادند معنی کمال ناظر به کیفیت است وتمام ناظر به کمیت . که در آیات وروایات دیگر هم به این امر اشاره شده یعنی ظاهر اسلام تا قبل از غدیر وامامت تمام شده بود اما با تشریع ولایت از سوی خدای حکیم و رحیم ، نعمتی بزرگ جهت تکمیل دین نیز به بشریت عطا شد .

اما از منظر واژگان :

كَمَا فِي حديث إنما جعل الإمام ليأتم بِهِ وَهُوَ حَدِيثٌ صَحِيحٌ فَلَوْ تَوَقَّفَ الْمُؤْتَمُّ عَنِ الرُّكُوعِ بَعْدَ رُكُوعِ الْإِمَامِ وَأَخَذَ يَقْرَأُ فَاتِحَةَ الْكِتَابِ لَكَانَ مُخَالِفًا لِهَذَا الْأَمْرِ

ابن منظور در لسانش گفته :

الإِمامُ الذي يُقْتَدى به وجمعه أَيِمَّة وأَصله أَأْمِمَة على أَفْعِلة مثل إِناء وآنِيةٍ وإِلَه وآلِهةٍ فأُدغمت الميم فنُقِلَت حركتُها إلى ما قَبْلَها فلما حَرَّْكوها بالكسر جعلوها ياء وقرئ أَيِمَّة الكُفْر ...
وقال المازني أُيَيْمَة ولم يقلِب وإِمامُ كلِّ شيء قَيِّمُهُ والمُصْلِح له والقرآنُ إِمامُ المُسلمين وسَيدُنا محمد رسول الله صلى الله عليه وسلم إِمام الأَئِمَّة والخليفة إمام الرَّعِيَّةِ وإِمامُ الجُنْد قائدهم وهذا أَيَمٌّ من هذا وأَوَمُّ من هذا أَي أَحسن إمامةً منه قَلَبوها إِلى الياء مرَّة وإِلى الواو أُخرى كَراهِية التقاء الهمزتين وقال أَبو إِسحق إِذا فضَّلنا رجُلاً في الإِمامةِ قلنا هذا أَوَمُّ من هذا وبعضهم يقول هذا أَيَمُّ من هذا قال والأَصل في أَئمَّة أَأْمِمَة لأَنه جمع إِمامٍ مثل مِثال وأَمْثِلة ولكنَّ المِيمَيْن لمَّا اجتمعتا أُدغمت الأُولى في الثانية وأُلقيت حركتها على الهمزة فقيل أَئِمَّة فأَبدلت العرب من الهمزة المكسورة الياء قال ومن قال هذا أَيَمُّ من هذا جعل هذه الهمزة كلَّما تحركت أَبدل منها ياء ......
أَوَمُّ من هذا كان عنده أَصلُها أَأَمُّ فلم يمكنه أَن يبدل منها أَلفاً لاجتماع الساكنين فجعلها واواً مفتوحة كما قال في جمع آدَم أَوادم قال وهذا هو القياس قال والذي جَعَلها ياء قال قد صارت الياءُ في أَيِمَّة بدلاً لازماً وهذا مذهب الأَخفش والأَول مذهب المازني قال وأَظنه أَقْيَس المذهَبين فأَما أَئمَّة باجتماع الهمزتين

وقال أَبو بكر معنى قولهم يَؤُمُّ القَوْمَ أَي يَتَقَدَّمُهم أُخِذ من الأَمامِ يقال فُلانٌ إِمامُ القوم معناه هو المتقدّم لهم ويكون الإِمامُ رئِسياً كقولك إمامُ المسلمين ويكون الكتابَ قال الله تعالى يَوْمَ نَدْعُو كلَّ أُناسٍ بإِمامِهم ويكون الإِمامُ الطريقَ الواضحَ قال الله تعالى وإِنَّهما لَبِإِمامٍ مُبينٍ ويكون الإِمامُ المِثالَ وأَنشد بيت النابغة بَنَوْا مَجْدَ الحَياةِ على إِمامِ معناه على مِثال وقال لبيد ولكُلِّ قَوْمٍ سُنَّةٌ وإِمامُها والدليل إِمامُ السَّفْر وقوله عز وجل وجَعَلْنا للمُتَّقِين إِماماً

پرسش:
فرق بین اکمال و اتمام در آیه ولایت وغدیر خم چیست؟

پاسخ:
شهید مطهری رحمه الله در مورد این سوال می فرماید:
فرق این دو کلمه(در فارسی و بیشتر در عربی)با یکدیگر این است که «تمام » در جایی گفته می شود که یک چیزی اجزائش باید پشت سر یکدیگر بیاید، تا وقتی که هنوز همه اجزائش مرتب نشده، می گوییم ناقص است، وقتی که آخرین جزئش هم آمد، می گوییم تمام شد.مثل یک ساختمان که می گوییم ساختمان تمام شد.یک ساختمان تا وقتی که پایه هایش را بالا آورده اند و حتی سقف آن را هم زده اند، تمام نیست.تا همه اجزائی که برای یک ساختمان لازم است - که اگر نباشد از آن ساختمان نمی شود استفاده کرد - نباشند، می گوییم این ساختمان تمام نیست.وقتی همه اجزاء بود به طوری که بتوان در آن سکنی گزید، می گوییم تمام شد.اما در مساله «کامل » این طور نیست که[شی ء غیر کامل]جزء ناقصی دارد بلکه ممکن است هیچ جزء ناقص و ناتمامی نداشته باشد ولی هنوز کامل نباشد.مثلا یک جنین در رحم مادر به حد تمام می رسد یعنی همه ساختمانش تمام می شود، بچه هم به دنیا می آید ولی هنوز انسان کاملی نیست یعنی آن رشدی را که باید بکند نکرده است.رشد کردن غیر از این است که جزء ناقصی داشته باشد.در واقع اختلاف کامل و تمام با یکدیگر اختلاف کیفی و کمی است.
قرآن از یک طرف می گوید: «الیوم اکملت لکم دینکم » در این روز دین شما را به حد کمال رساندم، و از طرف دیگر می گوید: «و اتممت علیکم نعمتی » نعمت خودم را هم به حد اتمام رساندم «و رضیت لکم الاسلام دینا» در امروز من اسلام را برای شما به عنوان یک دین پسندیدم.یعنی این اسلام، امروز آن اسلامی است که خدا می خواسته آن باشد.واضح است که مقصود این نیست که اسلام همان اسلام سابق است ولی خدا نظرش تغییر کرده!بلکه مقصود این است که چون اکنون اسلام به حد کمال و حد تمام رسید، این همان دین مرضی الهی است.آن دینی که خدا می خواسته همین اسلام کامل شده و تمام یافته است.(1)
علامه طباطبایی(ره) در توضیح این مطلب می فرمایند:
كلمه" اكمال" و كلمه" اتمام" معنايى نزديك به هم دارند، راغب مى‏گويد كمال هر چيزى عبارت است از اينكه غرض از آن چيز حاصل بشود و در معناى كلمه" تمام" گفته تمام بودن هر چيز منتهى شدن آن به حدى است كه ديگر احتياج به چيزى خارج از خود نباشد، به خلاف ناقص كه محتاج به چيزى خارج از ذات خودش است تا او را تمام كند.
در ادامه می فرمایند: مى‏توانيد از راهى ديگر معناى اين دو كلمه را تشخيص دهيد، و آن اين است كه بدانيد كه آثار موجودات دو نوع است.

يك نوع از موجودات وقتى اثر خود را مى‏بخشند كه همه اجزاى آن جمع باشد، (مثلا اگر مانند معجون اجزايى دارد، همه آن اجزاء موجود باشد، كه اگر يكى از آن اجزاء نباشد معجون و دار و اثر خود را نمى‏بخشد)، و مانند روزه كه مركب است از امورى كه اگر يكى از آنها نباشد روزه روزه نمى‏شود، مثلا اگر كسى در همه اجزاى روز از خوردن و ساير محرمات امساك بكند ولى در وسط روز در يك ثانيه دست از امساك بر دارد، و جرعه‏اى آب فرو ببرد، روزه‏اش روزه نيست. از جمع شدن اجزاء اينگونه امور تعبير مى‏كنند به تماميت و در قرآن كريم مى‏فرمايد:" ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ" (2) و يا مى‏فرمايد:" وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ صِدْقاً وَ عَدْلًا" .(3)

و نوع ديگر قسمتى از اشياء هستند كه اثر بخشيدن آنها نيازمند به آن نيست كه همه اجزاى آن جمع باشد، بلكه اثر مجموع اجزاء مانند مجموع آثار اجزاء است، هر يك جزئى كه موجود بشود اثرش هم مترتب مى‏شود (البته اثرى به مقدار خود آن جزء) و اگر همه اجزاء جمع شود همه اثر مطلوب حاصل مى‏شود، مانند روزه كه اگر يك روز روزه بگيرى، اثر يك روز را دارد، و اگر سى روز بگيرى اثر سى روز را دارد، تماميت را در اين قسم" كمال" مى‏گويند(4).

1.مجموعه آثار، ج 4، مطهری، مرتضی؛ صفحه : 889.
2. سوره : البقرة آیه : 187.
3. سوره انعام: آیه :115
4. ترجمه المیزان،ج5 ص288.

موضوع قفل شده است