فرق طی الارض با رد شدن از دیوار چین

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرق طی الارض با رد شدن از دیوار چین

طی الارض به معنای پیمودن زمین در زمان بسیار كوتاه می باشد و اینكار از كارهایی است كه انسان های عادی نمی توانند آن را انجام دهند.
اما طی الارض از این جهت كه كاری است كه هر انسانی توان انجام آنرا ندارد با كار مرتاضها فرقی نمی كند به طور واضح تر اینكه وجه اشتراك طی الارض و كارهای مرتاضها در این است كه از دست هر كسی بر نمی آید و وفقط كسانی كه یكسری سختی هایی را تحمل كرده اند چه انسان خوبی باشند و چه انسان بد به آن دست می یابند زیرا ریاضت و نتایج آن، تحت نظام علّى و معلولى قرار دارد؛ یعنى، اگر علت (به مشقّت انداختن جسم) ایجاد شد، معلول (تقویت روح در بعدى از ابعاد) نیز حاصل مى‏شود. حال این علّت و معلول، ممكن است در قالب یك نظام ارزشى و الهى شكل بگیرد و یا ممكن است خارج از این نظام باشد. درست مثل یك چاقوى تیز كه مى‏توانیم در راه صحیح و یا غلط از آن بهره‏بردارى كنیم و ممكن است این چاقو از طریق صحیح تیز شده باشد و یا از راه غصبى. بنابراین تقویت روح چیزى شبیه تیز كردن چاقو است. لکن در سایه ریاضت‏هاى دینى، علاوه بر اینكه نفس انسان قدرتمند مى‏شود و او به كمالاتى مى‏رسد؛ به سعادت واقعى و جاودان نیز دست مى‏یابد. این امرى است كه با ریاضت‏هاى غیر دینى حاصل نمى‏شود

اختلافات بسیاری بین طی الارضی كه توسط سلوك عرفانی مذهبی بدست می آید با طی الارضی كه با ریاضتهای مرتاضهای هندی حاصل می شود،می باشد
توضیح
ریاضت و سختی بردو نوع است
1. ریاضت به صورت مطلق؛ قطع نظر از آموزه‏هاى دینى
2. ریاضت در قالب آموزه‏هاى دینى و براساس معیارهاى شرعى
تفاوتهای ایندو ریاضت
1.ریاضت به معناى مطلق، عبارت است از اینكه انسان از هر راه ممكن، جسم خود را به مشقّت بیندازد تا مهارت‏ها و توانمندى‏هایى را در بعد روحى به دست آورد؛ قطع نظر از اینكه آیا چنین عملى از نظر احكام شرعى و مبانى دینى صحیح است یا نه. از این رو مرتاضانى كه بدون در نظر گرفتن شریعت الهى، ریاضت مى‏كشند، براى رسیدن به هدف خود، هر عملى را انجام مى‏دهند! حال فرقى نمى‏كند این كار از نظر شرعى حرام باشد، یا با كرامت انسانى سازگار نباشد؛ زیرا آنان بر این باورند كه فلان عمل، موجب تقویت روح یا اراده‏شان مى‏شود. حال آنكه در ریاضت‏هاى دینى (مانند روزه)، هرگز فرد از چارچوب شریعت خارج نمى‏شود و هر قدرت و نیرویى براى او مطلوب نیست. او براساس احكام الهى روزه مى‏گیرد؛ زیرا اعمال احكام دینى، براى این است كه انسان را در حوزه عبودیت خدا قرار دهد و او را به مقام قرب الهى برساند. پس نتیجه واثر ریاضت‏هاى شرعى و غیرشرعى كاملاً با هم متفاوت است
2. فرق دیگر ریاضت دینى با ریاضت غیردینى، این است كه دین، به انسان اجازه ضرر زدن به خود یا به دیگرى را نمى‏دهد و اعمال او همواره بایدفایده عقلایى داشته باشد. براى مثال روزه عمل واجبى است كه افراد مكلّف، باید آن را بگیرند. اما همین روزه اگر در جایى موجب آسیب شدید جسمانى،یا بیمارى و یا تشدید آن گردد، حكم آن لغو مى‏شود و چنین فردى نباید روزه بگیرد.
در حالى كه مرتاض، ممكن است عملى را به این جهت انجام دهد كه موجب تقویت اراده شود و كارى ندارد به اینكه این عمل ممكن است براى او ضرر داشته باشد یا نه
3. فرق دیگر مربوط به انگیزه و هدفى است كه مرتاض دنبال مى‏كند. اگر از مرتاض سؤال شود انگیزه و هدف تو از این عمل چیست، ممكن است بگوید: براى تقویت روح، یا به جهت تقویت اراده، یا به دلیل اینكه بتوانم توانایى به دست آورم. اما نخستین شرط روزه این است كه روزه‏دار، باید نیت و قصد «قربت» كند: «انما الاعمال بالنیات البته روزه‏دار نیز ممكن است انگیزه‏اش دستیابى به بهشت و نعمت‏هاى بهشتى باشد؛ اما باید قصد «قربة الى الله» كند. او مى‏خواهد در قالب‏بندگى، رضایت خدا را به دست آورد و به دنبال آن، از نعمت‏هاى مادى و معنوى نیز بهره بگیرد. پس در ریاضت‏هاى الهى، قصد و انگیزه الهى است؛ ولى معلوم نیست مرتاض چنین هدفى را دنبال كند

بسم الله انور

طى‏الارض را اینطور می توان تعریف کرد :

1- نزدیک شدن مکان‏ها به یکدیگر.
2- تجدد امثال یعنى ارسال صورتى به مکانى که اراده مى کند.
3- اعدام و ایجاد، یعنى در یک مکان وجود عینى خود را نابود و همان زمان در مکان دیگر ایجاد کرد. این قدرت را خدا به پیامبران و ائمه و بعضى از اولیاى الهى عنایت کرده است. دیگران هم با اجازه یا به دستور و یا همراه با اولیاى الهى مى توانند طى الارض کنند، البته چنین افرادى مسئله را پنهان نگه مى دارند و به کسى نمى گویند مگر با اذن الهى و براى هدایت شخصى یا امر دیگر.

اگر انسان روحش را از آلودگى‏ها و تعلق‏ها پاک ساخته و خود را به اصل و حقیقت وجود خویش برساند، یعنى روح خدائى را در خود زنده کند ، ممکن است به این مقام نائل آید. ممکن است پاک کردن نفس از آلودگى، شرط لازم براى رسیدن به این مقام باشد، ولى شرط کافى براى آن نباشد.

عارفان معمولاً به سالکان در این راه سفارش مى کنند که در درجه اوّل از محرّمات اجتناب کنند و واجبات را انجام دهند. در درجه بعد آنان را به انجام دادن مستحبات و اجتناب از مکروهات توصیه مى کنند. این کار نیاز به مداومت جدى و ریاضت شرعى دارد و باید زیر نظر اساتید واقعى عرفان قرار گیرد، زیرا در این باب مدعیان طى الارض زیاد هستند.

قرآن مجید طى الارض را براى یکى از نزدیکان با ایمان و دوستان خاص سلیمان به نام آصف بن برخیا ذکر کرده که توانست تخت بلقیس را به یک چشم به هم زدن حاضر کند. قرآن مجید درباره او مى فرماید: «کسى که دانشى از کتاب داشت، این کار را انجام داد». بسیارى از مفسران گفته‏اند: این مرد با ایمان از اسم اعظم الهى با خبر بود. البته منظور از آگاهى بر اسم اعظم، تخلّق (آراستگى) به آن اسم و وصف است، یعنى انسان از نظر آگاهى و اخلاق و تقوا و ایمان آن چنان تکامل یابد که مظهرى از آن اسم گردد.
این تکامل معنوى و روحانى (که پرتوى از آن اسم اعظم الهى است) قدرت بر این کار را فراهم مى کند. براى توضیح بیشتر این بحث مراجعه کنید به کتاب مهرتابان از علامه محمد حسین طباطبایى، ص 177 – 186.
به نظر برخی، توسط علم لیمیا (طلسمات) می توان این کار را انجام داد البته به کمک طلسماتی طاقت فرسا . در کتابی خطی، طلسم (( طی المنازل مساوی )) آمده بود که توسط آن می توانستید این عمل شگفت را انجام دهید .
بررسی دقیق تر طی الارض:

در قرآن :
بسیاری از صاحبنظران در اسلام، طی الارض را ریشه در آیات ۳۸-۴۰ از نمل میدانند:
۳۸: سلیمان گفت، «اى بزرگان، کدام يک از شما مى توانيد کاخ او (ملکه سبا) را براى من بياوريد، قبل از اينکه آنها به عنوان تسليم شدگان به اينجا برسند»
۳۹: يک عفريت از جن ها گفت، «من مى توانم قبل از اينکه تو بايستى، آن را نزد تو بياورم. من قدرت کافى براى انجام اين کار را دارم.»
۴۰: آن کسى که از کتاب علم داشت گفت، «من مى توانم تا چشم بر هم زنى آن را نزد تو بياورم.» هنگامى که او (سلیمان) آن را جلوى خود مستقر ديد گفت، «اين رحمتى است از جانب پروردگار من، که با آن من را امتحان مي کند، تا نشان دهد که من سپاسگزار هستم يا ناسپاس. هر کسى که سپاسگزار باشد به نفع خود سپاسگزار است و اگر کسى ناسپاس شود، پس پروردگار من به او نيازى ندارد، محترم ترين.»
در این آیات اعتقاد بر این است که شخص در آیه سوم همان آصف ابن برخیا است، که مقام پیامبری نداشت. حدیثی از امام جعفر صادق (ع)، انتقال تخت ملکه صبا را توسط عاصف با «طی الارض» بیان کرده است و حدیث دیگری از امام محمد باقر (ع)، قدرت عاصف بن برخیا را به دانش وی از اسامی خداوند نسبت میدهد:
« اسم اعظم خداوند، هفتاد و سه حرف است. آصف بن برخیا فقط یکی از آن حروف را میدانست که توانست زمین را درهم نوردد و قبل از یک چشم بر هم زدن، تخت بلیقس را از سرزمین سبا نزد سلیمان حاضر سازد؛ و ما ائمّه معصومین هفتاد و دو حرف از آن را میدانیم. یک حرف را هم خداوند به خودش اختصاص داده و تنها نزد اوست »

مفاهیم طی الارض در غرب :
مفاهیم موازی و مشابه با آنچه که در اسلام طی الارض نام دارد را میتوان در غرب نیز مشاهده نمود. بطور نمونه در گزارشی در سال ۲۰۰۴ به نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا، دکتر اریک دیویس (به انگلیسی: Eric W. Davis, Ph.D) به این سازمان نظامی توصیه کرد که نظریهٔ p-Teleportation را بررسی کنند. در تعریف این پدیده نوشته شده: «انتقال انسان یا اشیا بی جان با توسل به نیروهای ذهنی در سال ۲۰۰۸ نیز فیلم Jumper حاوی مضامین انتقال با صرف اراده، توسط هالیوود نیز به نمایش در آمد.»

از دید تصوف :
در برخی مکاتب تصوف، به طی الارض، «طی المکان» نیز گفته شده. در رساله قشیریه، اینگونه کرامات فقط مخصوص «اولیا الله» دانسته شده اند، و بر خلاف معجزات پیامبر، اکتسابی و غیر دعوی میباشند.
سخن از طی المکان و کرامات در کتب عرفانی بسیار به میان آمده، که بطور نمونه می توان به روایات ابوسعید ابوالخیر و یا طریقت مولانا و یا داستانهای منتسب به حضرت خضر در این باب اشاره نمود و گزارشهای زیادی در این میان می توان در ادبیات تصوف دید. بطور نمونه ادریس شاه و رابرت گریوز (به انگلیسی: Robert Graves) وقایعی را روایت می کنند که در آن اعضای صوفیان عظیمیه «همانند شیخان قدیم همزمان در چند مکان حضور داشتند.»
و یا روایات دیگری را میتوان در تذکرة الاولیا منتسب به عطار نیشابوری و یا نوشته های ابن عربی و روایات بایزید بسطامی یافت.
با این حال، در این نوشته ها، اولیاء الله، صاحبان این قدرت، کسانی اند که بر مردم پوشیده اند، و حتی خود از یکدیگر بي خبرند.

در مکاتب شیعه :
در اصول کافی نیز سخن از طی الارض نیز به میان آمده، و اسناد مکتوبی در باب طی الارض امامان شیعه در تاریخ و مهدی موعود نیز موجود است .
مفاهیم فلسفی کرامات و طی الارض را میتوان در نوشته های سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، علامه طباطبایی، و ملاصدرا نیز با تعابیر مختلف جستجو و یا مشاهده کرد.

در مکاتب یهودی :
طی الارض مفهومی است که در مکاتب عرفانی یهودیان نیز با نام (به انگلیسی: Kefitzat Haderech) و (به عبری: קְפִיצַת הַדֶּרֶךְ) نیز دیده شده است.
طی الارض به امر امام هادی علیه السلام
شخصی به نام اسحاق که شغلش خرید و فروش گوسفند بود می گوید:
برای امام هادی علیه السلام گوسفندان فراوانی خریدم. امام دستور فرمود به منطقه‌ای بروم و گوسفندان را میان عده‌ای تقسیم کنم. من هم دستور امام را اجرا کردم. سپس از امام اجازه خواستم به بغداد برگردم.
آن روز، روز ترویه (هشتم ماه ذی حجه ) بود. امام فرمود:«فردا را که روز نهم ذی حجّه و روز عرفه است پیش ما بمان. آن‌گاه به بغداد بازگرد.»
روز عرفه در خدمت امام ماندم و شب عید قربان را در یکی از اتاق‌های منزلش خوابیدم. سحرگاهان امام تشریف آورد و فرمود:«ای اسحاق برخیز.» من برخاستم، و همین که چشم خود را باز کردم دیدم در بغداد، مقابل در خانه ام ایستاده‌ام.
وقتی دوستانم به دیدارم آمدند به آنها گفتم:«روز عرفه (نهم ذی حجّه) را در سامرّا بودم و اکنون که عید قربان (روز دهم ذی حجه) است در بغداد هستم.» و هیچ ‌یک از دوستانم باور نمی‌کردند. (بحارالانوار)

سلام دوستان ما هم که دوست داریم به مقام طی الارض برسی مچه كنيم ؟

باسلام به جناب سائل
جواب شما را آوینی عزیز در پست قبلی فرمودند ظاهرا دقت نکردید.
به مقام طی الارضی رسیدید دست ما رو هم بگیر
موفق باشید.

aviny;63226 نوشت:
بسم الله انور

اگر انسان روحش را از آلودگى‏ها و تعلق‏ها پاک ساخته و خود را به اصل و حقیقت وجود خویش برساند، یعنى روح خدائى را در خود زنده کند ، ممکن است به این مقام نائل آید. ممکن است پاک کردن نفس از آلودگى، شرط لازم براى رسیدن به این مقام باشد، ولى شرط کافى براى آن نباشد.

عارفان معمولاً به سالکان در این راه سفارش مى کنند که در درجه اوّل از محرّمات اجتناب کنند و واجبات را انجام دهند. در درجه بعد آنان را به انجام دادن مستحبات و اجتناب از مکروهات توصیه مى کنند. این کار نیاز به مداومت جدى و ریاضت شرعى دارد و باید زیر نظر اساتید واقعى عرفان قرار گیرد، زیرا در این باب مدعیان طى الارض زیاد هستند.


سلام و درود خدمت همه دوستان عزیز.

سائل عزیز همانطور که جناب فنا فرمودند بنده در ارسال قبلی به سوال شما پاسخ دادم .
موفق باشید.
یاعلی

سلام
ببخشید من ربطی این موضوع رو به رد شدن از دیوار چین نفهمیدم!
ولی در مورد رد شدن از دیوار چین و شعبده بازی، نه طی الارضی صورت گرفته نه چیزی غیر عادی یه کلک و خطای دید بوده که اگر تو اینترنت سرچ کنین نتیجه رو خواهید دید! :ok:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=13325
سلام
این تاپیک بالایی را هم ببینید بد نیست
موفق باشید

موضوع قفل شده است