رابطه عید غدیر با سادات(چرا عید غدیر رو به سادات تبریک میگیم)

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رابطه عید غدیر با سادات(چرا عید غدیر رو به سادات تبریک میگیم)

روز عید غدیر خم روز منصوب شدن حضرت امیرالمومنین به جانشینی سرور عالمیان حضرت محمد مصطفی(ص)می باشد.
خداوند در این روز به وسیله تعیین امام علی (ع)به عنوان خلیفه پیامبر خاتم دین خود را كامل كرد.و از آنجا كه امیرالمومنین سرسلسه تمام سادات میباشندو تمام سادات فرزندان امام علی (ع)یه حساب می آیند،نصب امام علی(ع)را به عنوان خلیفه،به سادات تبریك می گویند و این عید را عید سادات می نامند
به عباررت دیگر سادات، جزو خانواده پیامبر و از نسل پاک او به شمار می روند. همان گونه که اهل بیت پیامبر جایگاه والایی نزد پروردگار دارند، مقام و شأن فرزندان آنان نیز در نگاه مردم با احترام و تکریم همراه است. بزرگداشت و احترام سادات از سوی مردم در همه زمان ها صورت می گیرد، ولی این امر در روز غدیر که زمان به ولایت و امامت رسیدن حضرت علی علیه السلام است، به فرهنگ خاصی در میان مردم تبدیل شده است. آنان با رفتن به خانه سادات و تبریک گفتن چنین روزی، احترام و اکرام خود را به ایشان آشکار می سازند. رسول خدا صلی الله علیه و آله در روایت های گوناگون، مردم را به گرامی داشت مقام سادات سفارش می کرد و ایشان می فرمود: «دوست داشتن اهل بیت من و فرزندانم، کمال دین است»

منبع:تبیان

غدیر عید جهانیان است

رسول اکرم اسلام خاتم النبین است به این معنا که :
هر رسول تشریعی دری از درهای رحمت و هدایت را به روی بشریت می گشود .
رسول اکرم بزرگترین و آخرین و کاملترین در رحمت و نعمت را به روی بشریت گشود که او رحمه العالمین است.

پس معنای خاتمیت نبی اسلام ختم وحی جدید است نه عدم نیاز به نبوت.

چرا که نبوت و خاتمیت رسول اکرم گشوده شدن در جدید است !!
مبعوث نشدن پیامبر تبلیغی و قطع وحی پس از رسول اکرم به این معناست که ای انسان! ای متفکر و عاقل!! بیندیش !!!

در بین شما همواره انسانی هست که بدون نیاز به وحی ، مدیر و رهبر و کشتیبان هدایت شماست!

او را بشناس!!!!. کتاب در اوراقش کامل شد!! کتاب مجسم را بخوانید و بخواهید.

تا مردم از علی(ع) نخواستند کشتیبان نشد.
امروز نیز اگر مردم جهان قدر غدیر را بدانند دعوتنامه به مهدی موعود میفرستند و آنگاه او را بین خود می یابند!!!

و امروز که ما سخن از غدیر به معنای مسئولیت انسان به عهده انسان
(
از متن سخنرانی ایت الله خامنه ای در غدیری
ازسیما مسئولیت انسان برانسان را نوشته ام ) سخن می گوییم.
هدف انسان نوعی است

مگر نه این است که بشر اگاه امروز میداند هرکسی لیاقت هر کاری را ندارد و بنایی ساختمانش را به معمار میدهد نه به نجار!


لذا اگر جهانیان به ارزش غدیر پی ببرند به استقبال امام عصر خواهند رفت........
و منتظر پیامبر جدید و آمدن منجی نمیشوند! منجی نمی آید!! منجی را باید دعوت کرد!!

و امروز سخن از خاتمیت یعنی سخن از غدیر و سخن ازغدیر یعنی سخن از مهدویت!!

پس جشن غدیر جشنی جهانی است!!!!!!!
عید غدیر عید جهانیان است! خاتمیت به غدیر و غدیر به مهدویت گره خورده است .

به جهان غدیر را بشناسانیم !!! و تبریک بگوییم!

zahra;63158 نوشت:
به جهان غدیر را بشناسانیم !!! و تبریک بگوییم!

سلام
یقینا کلام شما در این خصوص صحیح است اما در مورد مقاله ابتدایی به قول ما طلبه ها اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند.

محمد;63162 نوشت:
سلام
یقینا کلام شما در این خصوص صحیح است اما در مورد مقاله ابتدایی به قول ما طلبه ها اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند.


اصولا من غدیر به سیدها تبریک نمیگویم!!

ضمنا استفاده از کلمات عربی فهم جمله شما را بر من دشوار کرده است !! عربی من در حد دبیرستان است بل کمتر!!

zahra;63163 نوشت:
اثبات شیء نفی ماعدا نمیکند.

منظورم اینه که تبریک گفتن به سادات منافاتی با تبریک به بقیه افراد ندارد
میفرمایید چرا غدیر رو به سادات تبریک نمیگید؟

محمد;63165 نوشت:
منظورم اینه که تبریک گفتن به سادات منافاتی با تبریک به بقیه افراد ندارد
میفرمایید چرا غدیر رو به سادات تبریک نمیگید؟

یعنی اختصاصی به سادات تبریک نمیگوییم چون معتقدم غدیر عید اختصاصی سادات نیست
به سادات مثل بقیه تبریک میگویم.
وقتی ویژه تبریک بگویم یعنی قبول ندارم که عید عموم جهان است
من عمیقا غدیر را عید جهانیان می دانم و کاری به سنت جا افتاده بین خودمان که از کودکیم دیده ام ندارم
احترام به سادات با تبریک ویژه متفاوت است

اگر تبریک ویژه بگویم یعنی گامی به سوی کمک به جهانی نبودن غدیر کرده ام هر چند این گام بسیار بسیار کوچک باشدنباید قدم نادرست گذاشت. این تئوری ذهنم است

سلام منم عید غدیر را به شما تبریک می گم

یه سوالی دارم چرا سادات یه کم و حتی ذره ای از اخلاق خوب اجداد خود را به ارث نمی برن البته من تمامشون را نمی گم تعدادیشون را میگم اینقدر ظلم دیده ام از دستشون که فکر می کنم اینا خودشون شجره نامه برای خودشون درست می کنن اخلاق حسنه کظم غیظ و خیلی اخلاقهای دیگر از صفات امامهامون بوده که اینا ندارن من کسی هستم که با اینا زندگی کردم به غیر از تحقیر ازشون هیچی ندیدم سریع عصبانی می شن فقط توقع دارن بهشون احترام بزاری

لطفا جوابمو بدید ایا نباید طور دیگری باشند

شبانی;160741 نوشت:
یه سوالی دارم چرا سادات یه کم و حتی ذره ای از اخلاق خوب اجداد خود را به ارث نمی برن البته من تمامشون را نمی گم تعدادیشون را میگم اینقدر ظلم دیده ام از دستشون که فکر می کنم اینا خودشون شجره نامه برای خودشون درست می کنن اخلاق حسنه کظم غیظ و خیلی اخلاقهای دیگر از صفات امامهامون بوده که اینا ندارن من کسی هستم که با اینا زندگی کردم به غیر از تحقیر ازشون هیچی ندیدم سریع عصبانی می شن فقط توقع دارن بهشون احترام بزاری

خداوند متعال درباره ی پیامبر اکرم سه تعبیر در قرآن دارد 1. بگو ای رسول ما, هیچ اجری از شما نمی طلبیم بلکه اجر و مزد رسالت من بر خداست (سوره سبائ, آیه 47). 2. از شما مردم اجری نمی طلبم مگر کسی که بخواهد راهی به سوی پروردگارش بیابد (فرقان , آیه 57). 3. بگو: از شما اجری نمی طلبیم مگر رعایت و محبت کردن شما نسبت به خویشان و اقربایم را. که پیامبر اکرم بدستور خود خداوند اجر و مزد رسالتش را دوستی و احترام و محبت به خویشان و ذریه اش قرار داده است . البته جمع این 3 آیه که در یکی مزد نطلبیده و در آیه ای دیگر طلبیده , چنین است که اگر پیامبر محبت ذریه اش را خواسته , سود اصلی اش به خود مسلمانان بر می گردد زیرا محبت و احترام عامل موثری است برای پیروی کردن , همانگونه که در سوره ی آل عمران , آیه 31, (قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله ...; اگر شما به خدا محبت دارید پس باید مرا اطاعت کنید که خدا شما را دوست می دارد...)). پیامبر اطاعت خود را از مردم می طلبد می فرماید چرا که من مبلغ فرمان او هستم , یعنی اگر ما مسلمانان به محبت سادات امر شده ایم این دستوری است از جانب خداوند و با محبت , به خدا نزدیک تر شده ایم و سودش به جیب خودمان رفته است و اصولا پیوند محبت با کسی , انسان را به سوی محبوب و خواسته های او می کشاند و هر چه رشته ی محبت قوی تر باشد این جاذبه قوی تر است , مخصوصا محبتی که انگیزه ی آن کمال محبوب است , احساس این کمال سبب می شود که انسان سعی کند خود را به آن مبدئ کمال و اجرای خواسته های او نزدیک تر گرداند. چنانچه پیامبر اکرم در روایتی می فرماید خوبان سادات را بخاطر خدا احترام کنید زیرا هر انسان خوبی باید مورد احترام قرار گیرد و سادات بد را بخاطر من یعنی منسوب به پیامبر هستند بخاطر پیامبر اکرم احترام کنید البته احترام هم در اینجا بدگویی نکردن و ناسزا نگفتن به آنها است و گر نه ما احترامی که برای سادات خوب و مومن قائل هستیم برای سادات معصیت کار و خطا کار قائل نیستیم , (برای توضیح بیشتر به تفسیر نمونه , ج 2, ذیل آیه 31 سوره آل عمران و یا تفسیر در المنثور سیوطی , ج 6, ص 7 مراجعه کنید).
این اظهار محبتها یک شعار الهی است که بگوییم ما مسلمانان برای خدمات پیغمبر و جبران ذره ای از زحماتش به او ارج نهاده و با این احترام همیشه به یاد او هستیم , و اگر سیدی بد بود کار بدش را دوست نمی داریم ولی خودشان را بخاطر انتسابشان به پیغمبر اکرم دوست می داریم . بر این امر دلیل فطری نیز دلالت دارد, کسی نقل می کند: دوستی داشتم که در کودکی پدر و مادرش را از دست داد از ده به شهر آمد و یک تاجر او را تحت حمایت و تکفل خود قرار داد تا بزرگ شد و از خانواده ای برای او دختری را خواستگاری کرد و زندگی خوبی برایش مهیا کرد, از قضا تاجر مرد و ارثی که به فرزندش رسیده بود در اثر بی کفایتی او, ضایع شد و فرزندش به گدایی افتاد, روزی در خیابان می رفتم آن پسر برای گدایی پیش من آمد او را به خانه بردم ماجرا را به خانواده گفتم ایشان گفتند, ما زندگیمان را مدیون پدر او هستیم و هر چند او خود باعث این فلاکت شده اما بخاطر پدرش باید مورد رسیدگی قرار گیرد, فطرت هر انسان سلیم النفسی (عاقل و فهمیده ای ) می گوید کسی که به تو کمک کرده و از گمراهی و جهالت به نور هدایت آشنا کرده است او را و نزدیکان و فرزندانش را و لو به خاطر او, دوست بدار و احترام نما, قضیه خویشان پیامبر هم چنین است هم او که ما را به نور قرآن و هدایت و کمال دلالت نمود, خدایش امر کرد که به مسلمانان بگو اجر رسالتم را محبت با خویشانم قرار دادم . در قسمتی از سوئالتان که فرمودید ملاک برتری و احترام تقواست بسیار صحیح ولی حرف ما در همین تقواست که متقی کسی است که قرآن و دستورات دینش را تماما گوش دهد و عمل کند که یکی از همین دستورات موده و دوستی با ذوی القربای پیامبر است البته اگر کسی که منسوب به پیامبر است بد باشد به خود و جدش ظلم می کند ولی ما برخوردمان با او چنین باشد که او را به اشتباهش راهنمایی کنیم ولی از جهت نسبش او را احترام نماییم نه از جهت عملش . و اگر حدیثی که شما در سوئال ذکر کرده ای صحیح باشد باز با جواب ما منافاتی ندارد آنجا پیامبر فرموده سیدی نباید خیال کند به صرف اینکه فرزند پیامبر است برای او کافی است و علت تامه ی قبولی اعمالش باشد بلکه این امتیاز باید او را بیشتر به انجام دستورات جدش وادار نماید; و ما مسلمانان به سبب امر الهی و فرمایشات معصومین , سادات را محبت کرده و احترام می گذاریم آن هم به دو شق و دو جهت 1. اگر از مومنین هستند: الف . مومن محترم است به دستور قرآن و روایات ب . از ذریه است و قابل احترام . 2. اگر از مومنین نیست و بد کرده , فقط به جهت منسوبیت او به پیامبر نه از جهت عمل و کردارش.
پس با توجه به آیات و روایات ما سادات را احترام می کنیم و اگر از ایشان کسی به خطاکاری و بیراهه رفته ضمن کراهت داشتن عملش او را متذکر شده و نهی از منکر می نماییم و در عین حال طوری برخورد نمی کنیم که جسارت به نسبش باشد و فقط به سبب فرمایش معصومین (ع ) به او احترام و اکرام می نماییم .

ر.ک تفسیر المیزان (علامه طباطبایی ), 9, آیه 41, انفال تفسیر نمونه , ج 2, آیه 31 آل عمران

برگرفته از پرسمان

شبانی;160741 نوشت:
یه سوالی دارم چرا سادات یه کم و حتی ذره ای از اخلاق خوب اجداد خود را به ارث نمی برن البته من تمامشون را نمی گم تعدادیشون را میگم اینقدر ظلم دیده ام از دستشون که فکر می کنم اینا خودشون شجره نامه برای خودشون درست می کنن اخلاق حسنه کظم غیظ و خیلی اخلاقهای دیگر از صفات امامهامون بوده که اینا ندارن من کسی هستم که با اینا زندگی کردم به غیر از تحقیر ازشون هیچی ندیدم سریع عصبانی می شن فقط توقع دارن بهشون احترام بزاری

با سلام و عرض ادب

احـتـرام سـادات و اولاد فـاطـمه (سلام الله علیها) بر همه لازم است و توهين و جسارت به آنان موجب بروز آثار وضعي و تکليفي در زندگي انسان مي شود اگر کسي از سادات خطايي را ديد آن را به گردن همه نـيـنـدازد و هـمـه را خـطـا کـار و مـجـرم نـدانـد الـبته سادات هم بايد حرمت پيامبر (صلی الله علیه وآله) و ائمه مـعـصـومين (علیهم السلام) را حفظ کنند و به قول معروف «متولي بايد احترام امامزاده را نگهدارد» چنانچه قرآن کريم خطاب به همسران پيامبر (صلی الله علیه و آله) مي فرمايد: «يا نسا النبي من يات منکن بفاحشة مبينة يضاعف لها العذاب»[1]«اي هـمـسران پيامبر! هر يک از شما اگر مرتکب خطاي آشکاري شود، عقاب او دو برابر مي شود (چون با اين خطا، حرمت پيامبر (صلی الله علیه وآله) هم شکسته خواهد شد)».

ابن عنین داستانی دارد که شنیدن آن خالی از لطف نیست

«نـصراللّه بن عنين دمشقي «شاعر»، براي زيارت خانه خدا مشرف شد در حالي که مقداري کالا و پـارچه همراه خود داشت بعضي از سادات بني داود راه را بر او گرفته و اموالش را به سرقت بردند و خودش را نيز مجروح کردند لذا نامه اي به «عزيز بن ايوب» پادشاه يمن نوشت و از او خواست که مرتکبين اين عمل را کيفر دهد و در اين زمينه اشعاري را سرود، از جمله:

وان اردت جهادا فارق سيفک من
قوم اضاعوا فروض اللّه و السننا

ولا تقل انهم اولاد فاطمة
لو ادرکوا آل حرب حاربوا الحسنا

«اگـر مـي خواهي جهاد کني، شمشيرت را به روي کساني بکش که احکام خداوند و سنت را ضايع کردند». «نـگـو اينان فرزندان فاطمه هستند که اگر معاويه را هم درک مي کردند به جنگ امام حسن (علیه السلام) مي رفتند». چـون ايـن اشعار را گفت، شب در عالم رؤيا صديقه کبري (سلام الله علیها) را مي بيند که مشغول طواف خانه خـداسـت، «ابـن عنين» سلام مي کند ولي حضرت، اعتنايي به او نمي کند، بار دوم سلام مي کند ولي پاسخي نمي شنود، به گريه و تضرع مي افتد که چه شده به من اعتنايي نمي کنيد؟.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در پاسخ مي فرمايد:

لئن اسا من ولدي و احد
جعلت کل السب عمدا لنا

اکرم لعين المصطفي جدهم
ولا تهن من اله اعينا

فکلما نالک منهم عنا
تلقي به في الحشر منا هنا

«اگر يکي از فرزندان من بدي کند، تو تمام بدي را عمدا به ما نسبت مي دهي». «تو به خاطر جدشان محمد (صلی الله علیه وآله) آنان را احترام کن و به احدي از فرزندانش توهين نکن». «هر ناراحتي که از ناحيه فرزندان فاطمه به تو برسد، جزاي آن را در قيامت خواهي گرفت». آنـگاه صديقه کبري (سلام الله علیها) با دست مبارکش چيزي شبيه آب بر بدن نصراللّه مي ريزد و «نصراللّه بن عـنـيـن» از خـواب بـيـدار مـي شـود در حالي که جراحتهاي بدنش خوب شده بود، لذا در مقام عذرخواهي از حضرت، اين اشعار را سرود:

عذرا الي بنت نبي الهدي
تصفح عن ذنب مسي جني

واللّه لو قطعني و احد
منهم بسيف البغي او بالقنا

لم ار ما يفعله سيئا
بل اره في الفعل قد احسنا [2]

«از دختر پيامبر (صلی الله علیه وآله) عذر مي خواهم و اينکه از گناه من که جنايت کرده ام چشم پوشي کنند». به خدا قسم! اگر يکي از فرزندان فاطمه، مرا با شمشير يا نيزه، قطعه ـ قطعه کند». «اين کار را بد نمي دانم بلکه آنچه انجام داده خوب مي دانم».{3}

[1] .الاحزاب/33.
[2] . ينابيع المودة، قندوزی حنفی، باب 64،ص 367 .
{3}. نامه ها و ملاقاتها، ابوالقاسم دامغانی.

شبانی;160741 نوشت:
یه سوالی دارم چرا سادات یه کم و حتی ذره ای از اخلاق خوب اجداد خود را به ارث نمی برن البته من تمامشون را نمی گم تعدادیشون را میگم اینقدر ظلم دیده ام از دستشون که فکر می کنم اینا خودشون شجره نامه برای خودشون درست می کنن اخلاق حسنه کظم غیظ و خیلی اخلاقهای دیگر از صفات امامهامون بوده که اینا ندارن من کسی هستم که با اینا زندگی کردم به غیر از تحقیر ازشون هیچی ندیدم سریع عصبانی می شن فقط توقع دارن بهشون احترام بزاری

دوست خوبم سلام علیکم : :Gol:

ضمن اینکه با 90% نوشتار شما موافقم .
لازم به ذکر است . که من هم به بسیاری از سادات عزیز برخورد کرده ام که متاسفانه حرمت و احترام اجداد خود را نگه نمیدارند .
کاملا واضح است که نمونه افرادی که ذکر کردید . در تمام نسلها , اقوام و ملیتها موجود است .و این معضل خاص سادات نیست.
اما چون ما از سادات توقع بیشتری داریم . بنابراین طبیعی است که بدیهای آنها بیشتر و پر رنگ تر به چشم ما می آیند.

ضمن اینکه از شما بخاطر تذکرتان ( امر به مروف و نهی از منکر ) خاضعانه سپاسگزارم .
اما خواهشمندم به احترام اجداد معصومشان , اینگونه سادات غیر معصوم را عفو نمایید .:khejalat: :Ghamgin:
با آرزوی اینکه هم خودم و هم دیگر سادات عزیز توفیق این را بیابیم که احترام اجدادمان را حفظ کنیم .

شبانی;160741 نوشت:
یه سوالی دارم چرا سادات یه کم و حتی ذره ای از اخلاق خوب اجداد خود را به ارث نمی برن البته من تمامشون را نمی گم تعدادیشون را میگم اینقدر ظلم دیده ام از دستشون که فکر می کنم اینا خودشون شجره نامه برای خودشون درست می کنن اخلاق حسنه کظم غیظ و خیلی اخلاقهای دیگر از صفات امامهامون بوده که اینا ندارن من کسی هستم که با اینا زندگی کردم به غیر از تحقیر ازشون هیچی ندیدم سریع عصبانی می شن فقط توقع دارن بهشون احترام بزاری

با سلام به شما . عیدتان مبارک دوست عزیز اگر ما امر شده ایم به سادات احترام بگذاریم (روایت پیامبر)پس هدف ما اگر اطاعت باشد و محبت و مودت به اهل بیت عصمت و طهارت آیا باز هم جای چرا و....باقی میماند ؟(مطیع لکم درزیارت جامعه کبیره) الانه شما نگاه کنید در زمان خود ائمه سادات بد هم داشتیم با وجود اینکه تحت کفالت معصوم هم بودند حالا الان که دوران غیبت امام هست قاعدتا بدتره . همه جا خوب و بد هست در هر قشری چه سادات چه غیر آنان . مهم رفتار من و شماست که این هم یک امتحان الهی است .نکته دیگر اینکه به ما گفتند به سادات احترام بذارید نگفتند و نباید عملشان را هم تکریم کنیم که .این دوتا باهم خیلی فرق داره . ختم کلام اینکه آدمی باید خود را با قرآن و اهل بیت علیهم السلام تربیت کند تا پاک و زلال شود چه سید چه غیر آن .واینکه معنای حقیقی مودت این هست : محبت همراه با عمل درست که امامان از ما راضی باشند.

شبانی;160741 نوشت:
یه سوالی دارم چرا سادات یه کم و حتی ذره ای از اخلاق خوب اجداد خود را به ارث نمی برن البته من تمامشون را نمی گم تعدادیشون را میگم اینقدر ظلم دیده ام از دستشون که فکر می کنم اینا خودشون شجره نامه برای خودشون درست می کنن اخلاق حسنه کظم غیظ و خیلی اخلاقهای دیگر از صفات امامهامون بوده که اینا ندارن من کسی هستم که با اینا زندگی کردم به غیر از تحقیر ازشون هیچی ندیدم سریع عصبانی می شن فقط توقع دارن بهشون احترام بزاری

سلام
خوب من خودمم عذاب کشیدم ولی خوبش رو هم دیدم
در فامیل ما 86 نفر شایدم بیشتر سید داریم که 25 تاشون طباطبائی هستند مثل خودم
شما که از پیامبران و ائمه داستان شنیده اید
پسر نوح آدمی بود که به انحراف کشیده شد
زن حضرت امام حسن مجتبی (ع)هم امام رو شهید کرد

در کل شما احترامی که میزاری برای رضای خداست نه برای اینکه تلافی خوبیش رو کرده باشی شاید همون شخص به ظاهر بد ظاهرا بد باشه ولی فرزندی تربیت کنه که بتونه قدمه بزرگی در اسلام برداره

به نظر من عید همه مسلمانان هست
مثلا دیروز به دوستام تبریک گفتم ولی اونا بهم گفتن ما که عید نداشتیم شما سیدا عیدتون بوده
یعنی چی؟
درک نمی کنم

با سلام و تبریک عید امامت و ولایت

چه جالب این سوالی بود که همیشه دوست داشتم بدونم

موضوع قفل شده است