تنها در رثای یک قهرمان بگریید!

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تنها در رثای یک قهرمان بگریید!

این که گفته اند عزاداری برای حسین بن علی باید باید همیشه زنده بماند حقیقتی است.این مرثیه نباید فراموش شود اما در رثای یک قهرمان!
پس اول باید قهرمان بودن حسین(علیه السلام) را درک کنیم و بعد در رثای قهرمان بگرییم.
در رثای قهرمان بگریید برای این که برای این که پرتو ای از روح او در شما پیدا شود، و شما نیز تا اندازه ای نسبت به حق و حقیقت غیرت پیدا کنید. بدانید عزت نفس یعنی چه ، شرافت و انسانیت یعنی چه ...
خیال می کنیم –العیاذ بالله- حسین بن علی در آن دنیا منتظر است که مردم برایش دلسوزی کنند و بعد از هزار و چهارصد سال آنهم در جوار رحمت الهی منتظر است که ما برای او گریه کنیم تا تسلی خاطر پیدا کند...

حادثه ی عاشورا دو صفحه دارد : یک صفحه ی سفید و نورانی و یک صفحه ی سیاه و ظلمانی.از آن جهت که در آن فقط جنایت می بینیم.
از این نظر حادثه ی کربلا یک جنایت است ، یک تراژدی است ، یک مصیبت است.

این صفحه سیاه را که نگاه می کنیم در آن کشتن بی گناه می بینیم ، کشتن جوان و شیر خوار می بینیم، اسب بر بدن ها تاختن می بینیم، زن و بچه را تازیانه زدن می بینیم... قهرمان حادثه از این نظر کیست؟
واضح است وقتی که حادثه را از جنبه ی جنایی نگاه کنیم ، آن که می خورد قهرمان نیست . آن که می خورد بیچاره ای مظلوم است.
قهرمان حادثه از این نگاه یزید بن معاویه است ، عبیدالله بن زیاد است ، عمر سعد است ، شمر بن ذی الجوشن است.
اما آیا تاریخچه ی عاشورا فقط همین یک صفحه است؟! فقط مصیبت است؟
اشتباه ما همین است.این تاریخچه یک صفحه ی دیگر هم دارد که در آن دیگر پسر معاویه و شمر قهرمان نیستند. در آنجا قهرمان حسین است.
در آن صفحه ، دیگر جنایت نیست ، تراژدی نیست. بلکه حماسه است.افتخار و نورانیت است.تجلی حق پرستی است.
چرا همیشه باید حسین بن علی از آن جنبه ای که مورد جنایت جانیان است مورد مطالعه ی ما قرار بگیرد؟!
حسین را یک روز کشتند و سر او را از بدن جدا کردند، اما حسین که فقط این تن نیست! حسین که مثل من وشما نیست ؛ حسین یک مکتب است و بعد از مرگش زنده تر می شود.

از نظر اسلام ، شهادت حسین بن علی یک موفقیت است. از نظر خود امام حسین نیز موفقیت است.
اگر شهادت حسین بن علی صرفأ یک جریان خون آور بود ، اگر صرفأ یک مصیبت بود ، اگر تنها این بود که خونی به ناحق ریخته شود ، هرگز چنین نتایجی در پی نداشت.
حادثه ی کربلا تنها یک جنایت بزرگ از جانب عده ای ستمگر نبود ، بلکه یک قهرمانی بسیار بزرگتر از طرف همان کسی بود که این جنایت ها بر او رفت.

ملتی شخصیت دارد که حس بی نیازی در او باشد.امام حسین(علیه السلام) این حس را به مردم داد.
روزی که می خواهد از مکه حرکت کند ، ذره ای قیام خویش را مشروط نمی کند:
«من فردا صبح حرکت خواهم کرد ، هرکس که آماده ی جانبازی است و آماده است که خون خویش را در راه ما بریزد و تصمیم به ملاقات حق گرفته است ، فردا صبح با من حرکت کند که من فردا خواهم رفت...»
بیش از این حرفی نمی زند و هرگز سخنانی از این قبیل که مرا تنها نگذارید ، من غریبم ، مظلومم ، بیچاره ام... نمی گوید.
هرکس دیگری ،هر شخصیت تاریخی در شرایطی قرار بگیرد که حسین بن علی در شب عاشورا قرار داشت ، یعنی در شرایطی که قطعأ بداند خودش و اصحابش به دست دشمن کشته خواهند شد ، زبان به شکایت باز می کند. و تاریخ این را گواهی می دهد.
زمانی که ناپلئون در مسکو خود را شکست خورده یافت ، گفت :«افسوس که طبیعت چند ساعت با من مخالفت کرد.» و دیگری دستش را به هم می زند و می گوید :«روی تو ای روزگار سیاه باد که ما را به این شکل در آوردی.»
اما حسین بن علی اصحابش را جمع می کند ، چنان که گویی روحش از موفقیت موج میزند و می فرماید:« خدای را ستایش می کنم بهترین ستایش ها ، و او را سپاس می گویم در آسانی ها و سختی ها... »
تا آخرین لحظات ، عملش ،حرکاتش ، سکناتش ، سخنانش ، تمامأ حق پرستی و موجی از حماسه است.شب تاسوعا که برای آخرین بار به او عرضه می دارند: یا کشته شدن یا تسلیم! اظهار می دارد:«به خدا قسم که من هرگز نه دست ذلت به شما می دهم و نه مثل بردگان فرار می کنم ؛ مردانه مقاومت می کنم تا کشته شوم.»
باور نکنید که اباعبدالله این جمله را گفته باشد:«به من آب بدهید که جگرم از تشنگی می سوزد! »

در روز عاشورا حسین (علیه السلام) تا آخرین حد مبارزه میکند. و هنگامی که به کلی توانایی از بدنش سلب شده است تیر زهر آلودی به سینه ی اباعبدالله می نشیند و ایشان دیگر بی اختیار روی زمین می افتد.
چه می گوید؟آیا در این لحظه تن به ذلت می دهد؟آیا خواهش و تمنا می کند؟
نه! بلکه به سوی قبله ای که هرگز از آن منحرف نشده است رو می کند و می فرماید:« راضی ام به قضای تو و تسلیم ام به فرمان تو ، ای فریاد رس دادخواهان.»

امام حسین علیه السلام روح مردم مسلمان را زنده کرد ، به جامعه ی اسلامی شخصیت داد.او بر روی نقطه ای از اجتماع انگشت گذاشت که بعد ها اجتماع در خود احساس شخصیت کرد.

در هیچ حادثه ی تاریخی صبر و شکیبی این همه زیبا و شکستی این همه پیروز نمی توان یافت.
هیچ قافله ای سرافراز تر از اسیرانی نیست که در غروب خاموش کربلا، از کنار دشت خون و نیزه و فراز و فرود تازیانه گذشتند...

اشهد انک اقمت الصلاه و اتیت الزکاه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدت فی الله حق جهاده

شهادت می دهم که تو نماز را به پا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و در راه خدا جهاد نمودی و حق جهاد را بجای آوردی.

(از بیانات استاد شهید مرتضی مطهری )

موضوع قفل شده است