شبهه -اسلام در اسپانیا

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهه -اسلام در اسپانیا

شبهه :
اسلام به یكباره در اسپانیا طلوع كرد ولی به علت ضعفش خاموش شد و نتوانست دوام آورد، به طوری كه آنجا به جز چند بنای تاریخی اثری از اسلام و مسلمانان نیست

[=&quot]نقل قول: [=&quot]

[=&quot]" لین پول " مورخ انگلیسی :
هیچ کشور دیگری در اروپا نتوانسته است وضعی مشابه دوران تسلط فرهنگی مورها (مسلمانان اسپانیا ) در اسپانیا داشته باشد بعضی دوران های کوتاه درخشش در اسپانیا و آلمان ، نمی توانند با دوران ممتد اولویت و برتری مورها برابری کنند مورها مسلمانان از اسپانیا رانده شدند و پس از مدت کوتاهی ، اسپانیا مسیحی بکلی تیره و تاریک شد
[=&quot]

ابتدا با ذكر مقدمه‌ای به صورت مختصر پیرامون اوضاع جغرافیایی و وضعیت سیاسی اسپانیا قبل از ورود اسلام مطالبی بیان می‌گردد و سپس با اشاره به فتوحات در مورد سیر تحول تطوّر حاكمیت مسلمانان بر اسپانیا مطالبی ارایه می‌گردد تا بدین وسیله به چگونگی و چرایی انحطاط حاكمیت مسلمانان بر اسپانیا اطلاع اجمالی حاصل گردد.
در جنوب غربی اروپا ناحیه‌ای است كه دریای مدیترانه از جنوب و شرق، اقیانوس اطلس از غرب و خلیج بیسكای از شمال، آن را احاطه كرده است و به آن شبه جزیره ایبری[1] می‌گوید و از كوهستانی‌ترین مناطق قاره اروپاست. و در زیبایی به «بهشت روی زمین» معروف شده است.
پس از انحطاط روم این سرزمین رو به افول نهاد و با تسلط وحشیان «ویزیگت» بر اسپانیا مردم در فشار شدیدی از نظر اقتصادی، اجتماعی و مذهبی قرار گرفتند. اسفباتر از این زمانی بود كه اربابان كلیسا دست در دست حاكمان به این ظلم افزودند و به فشارها به اسم مذهب بر مردم تحمیل گردید.[2]
به این ترتیب مردم به دنبال دریچه‌ای بودند كه با نسیم آزادی و عدالت، جسم و روح رنجورشان را نوازش دهد. شنیدن آوازه حكومت اسلامی ـ كه در فاصله نه چندان دور استقرار داشت ـ بذر امید به آزادی را در دلهایشان افشاند و آنان نیز با دعوت مسلمانان برای آمدن به سرزمینشان، این امید را باور كردند.[3]
سرانجام در سال 92 هـ . ق مسلمانان عرب و بربرهای شمال آفریقا تحت فرماندهی «طارق بن زیاد» از تنگه میان مراكش و اسپانیا (تنگه جبل الطارق) وارد این شبه جزیره شده و در مدت حداكثر پنج سال آن را تسخیر كردند.[4]
پیروزی سپاه اسلام را در این جنگ بی‌شك باید از نیروی ایمان و شجاعت آنان دانست، هر چند عوامل دیگر از داخل شبه جزیره این فتح را یاری كردند،‌مانند وضعیت سیاسی ـ اجتماعی حاكم بر جامعه و مردم.
پیام اسلام و عملكرد مسلمانان (نرمخویی و مدارا و عدالت مداری) مردم خیلی راحت مسیحیت تحریف شده را رها كردند و به اسلام گرویدند.
سلسله های حاكم
حكومت مسلمانان در اندلس، از زمان فتح آن تا شكست كامل حكومت اسلامی در «غرناطه» راه می‌توان به دوره‌های زیر تقسیم كرد:
1. اندلس جزیی از حكومت شام
در این دوره كه از فتح اندلس و تأسیس حكومت اسلامی در آن (92 هـ) آغاز می‌شود و در سال 138 هـ .ق به پایان می‌رسد، اندلس زیر نظر حكومت بنی امیه در شام بود و فرمانروایش گامی مستقیم از شام و زمانی به واسطه حاكم شمال آفریقا ـ كه خود جزیی از حكومت اموی شام بود ـ انتخاب می‌شدند.
2. حكومت مستقل بنی امیه در اندلس
در سال 132 هـ .ق بنی عباس قدرت را به دست گرفنتد و لذا یكی از افراد خاندان اموی به نام عبدالرحمن بن معاویه از راه آفریقا وارد اندلس شد و حكومت مستقل اموی اندلس را در سال 138 هـ .ق بنیاد نهاد. این حكومت تا سال 422 هـ .ق ادامه داشت.[5]
3. ملوك الطوایفی اوّل
پس از نمایان گشتن سستی و بی‌لیاقتی كه در زوایای حكومت اموی اندلس رسوخ كرده بود، از نخستین سالها قرن پنجم هجری حكومتهای مستقل در نقاط مختلف، پی در پی ظهور كردند و در مجموع 26 حكومت مستقل بوجود آمدند كه هر یك برای گسترش قلمرو خود با همسایگانش درگیر بود. برای دستیابی به مقصود خویش به مسیحیان شمال باج می‌داد تا همكاری آنان را جلب كند و البته آنان هم از فرصت استفاده كرده، و چون مار زخم خورده عقده شكستهای چند ساله را از دل گشودند و انتقامهای سختی گرفتند.[6]
4. مرابطین:
پیروان عبدالله بن یاسین بودند كه در جنگ با مسیحیان و دیگر حكومت‌ها پیروزی بدست آورند.
5. ملوك الطوایفی دوّم
با سست شدن پایه‌های حكومت مرابطین در اواخر دوره فرمانروایی آنها دوباره دولتهای مستقل و كوچك قد علم كردند و آهنگ جدایی نواختند.
6. موحدون
این سلسله كه در شمال افریقا پایه گذاری گردیده بود در سال 541 هـ .ق وارد شبه جزیره ایبری شد و با شكست مرابطین و دیگر دولتهای كوچك، حكومت را به دست گرفت و در طول 127 سال تسلط اندلس را به آرامش نسبی رساند.[7]
7. ملوك الطوایفی سوّم
با شكست موحدون از مسیحیان و تضعیف دولت مركزی برای بار سوّم دولتهای كوچك در گوشه و كنار اندلس سر بر آوردند كه به رقابت با هم پرداختند این بهترین فرصت را برای پادشاهان مسیحی فراهم كرد تا ضربه نهایی را بر پیكر حكومت اسلامی در اندلس وارد سازند، به طوری كه در پایان قرن هفتم هجری تنها «غرناطه» به عنوان آخرین دژ اسلام در اندلس باقی ماند و آن هم در سال 897 هـ .ق پرونده‌اش بسته شد.[8] و بدین ترتیب اندلس اسلامی از اوج تمدن به ورطه جهل و بی‌خبری و ویرانی سقوط كرد و از قافله دانش و تمدن قرنها فاصله گرفت.[9]
چرا شكست؟
هر مسلمان بیدار دلی با نظر كردن به حكومت اسلامی اندلس از خود می‌پرسد: چرا حكومت اسلامی در اندلس از اوج قدرت به حضیض ذلت كشیده شد و به روز سیاه نشست؟
اینك به عناوین آنچه را كه به آن دست یافتیم اشاره می‌نماییم:
1. اختلاف و تفرقه؛ 2. فساد اخلاقی؛ 3. خشونت كلیسایی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . Ibria
[2] . ر.ك: تمدن اسلام و عرب، گوستاو لوبون، ترجمه محمد تقی فخر داعی گیلانی.
[3] . ر.ك: روح القوانین، منتسكیو، ترجمه علی اكبر مهتدی، ص 785، و اسپانیای اسلامی، مونتگومری وات، ترجمه محمدعلی طالقانی، ص 11 و 12.
[4] . تاریخ فتوحات اسلامی و اروپا، شكیب ارسلان، ترجمه علی دوانی، ص 45 و 46.
[5] . اندلس یا تاریخ حكومت مسلمین در اروپا، ص 42 ـ 95.
[6]. همان، ص 113 ـ 114.
[7] . همان، ص 161 ـ 164.
[8] . همان، ص 194 ـ 198.
[9] . تمدن اسلام و عرب، شكیب ارسلان، ص 343.


سلام
آنچه در اسپانیا افول کرد مسلمانان بودند نه اسلام .
به عبارت ساده تر ، مسلمانان تا وقتیکه پایبندی بیشتری به اسلام و آموزه های آن داشتند در حرکت ، پویایی و پیشرفت بودند ، اما از زمانی که مصالح سیاسی و اقتصادی در اولویت قرار گرفته و اسلام در قلبها افول کرد . تمدن اسلامی و مسلمانان نیز در اسپانیا ( اندلس) افول کرد و این عاقبت هر جامعه و هر تمدنی است که می توان از آن به سنت های تاریخی یاد کرد .

موضوع قفل شده است