خداوند می دانست در آخرالزمان مردمانی ژرف اندیش خواهند آمد، پس...

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خداوند می دانست در آخرالزمان مردمانی ژرف اندیش خواهند آمد، پس...

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ قَالَ قَالَ سُئِلَ عَلِيّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع عَنِ التّوْحِيدِ فَقَالَ إِنّ اللّهَ عَزّ وَ جَلّ عَلِمَ أَنّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمّقُونَ فَأَنْزَلَ اللّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصّدُورِ فَمَنْ رَامَ وَرَاءَ ذَلِكَ فَقَدْ هَلَكَ‏.

(اصول کافی، ح244)

از امام سجاد(ع) درباره ی توحید سوال شد، حضرتش فرمود: خداوند عزوجل می دانست در آخرالزمان مردمانی ژرف اندیش خواهند آمد، پس سوره ی اخلاص و شش آیه ی اول سوره ی حدید را نازل فرمود، هر کس ورای آن را طلب کند هلاک شود.

ترجمه حاج آقا مصطفوی در ترجمه و شرح اصول کافی (ج1، ص 123، روایت 3):
از امام چهارم عليه‏ السلام راجع به توحيد پرسش شد، فرمود: خداى عزوجل دانست كه در آخرالزمان مردمى محقق و موشكاف آيند از اين رو سوره «قل هوالله احد» و آيات سوره حديد را كه آخرش «و هو عليم بذات الصدور» است نازل فرمود، پس هر كه براى خداشناسى غير از اين جويد هلاك است.

ترجمه ی آقای صادق حسن زاده در ترجمه ی اصول کافی(ج1، ص 205، روایت3، [روایت244]):
از امام زین العابدین درباره ی توحید پرسش شد، فرمود: همانا خداوند شکوهمند می دانست که در پایان روزگار، گروههای ژرف اندیش خواهند آمد، از این رو «قل هو الله احد» و آیاتی از سوره ی حدید تا «و هو عليم بذات الصدور» را فروفرستاد و اگر کسی سخنی بیرون از آن را قصد کند هلاک خواهد شد. [استاد مطهری می فرماید: «نظریات دقیق فلسفی و عرفانی ثابت کرده است که آیات «قل هو الله احد» و آیات اول سوره ی حدید، قله ی نهایی توحید و معرفت است.» (ر.ک: مجموعه آثار مطهری 6/883). ملاصدرا نیز مطالب مهمی درباره ی این حدیث فرموده است(ر.ک: شرح اصول کافی ملاصدرا ص 251 چاپ رحلی).]

سوره ی اخلاص(112)‏:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿1﴾
اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿2﴾
لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿3﴾
وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ﴿4﴾

به نام خداوند رحمتگر مهربان
بگو اوست‏خداى يگانه (1)
خداى صمد [ثابت متعالى] (2)
[كسى را] نزاده و زاده نشده است (3)
و هيچ كس او را همتا نيست (4)


شش آیه ی اول سوره ی حديد(57):

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿1﴾
لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿2﴾
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿3﴾
هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاء وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿4﴾
لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ ﴿5﴾
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَهُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿6﴾

به نام خداوند رحمتگر مهربان
آنچه در آسمانها و زمين است‏خدا را به پاكى مى‏ستايند و اوست ارجمند حكيم (1)
فرمانروايى آسمانها و زمين از آن اوست زنده مى‏كند و مى‏ميراند و او بر هر چيزى تواناست (2)
اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چيزى داناست (3)
اوست آن كس كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت آنچه در زمين درآيد و آنچه از آن برآيد و آنچه در آن بالارود [همه را] مى‏داند و هر كجا باشيد او با شماست و خدا به هر چه مى‏كنيد بيناست (4)
فرمانروايى [مطلق] آسمانها و زمين از آن اوست و [جمله] كارها به سوى خدا بازگردانيده مى‏شود (5)
شب را در روز درمى‏آورد و روز را [نيز] در شب درمى‏آورد و او به راز دلها داناست (6)

(ترجمه ی فولادوند)

روشنه که بحث از جوانب مختلف این آیات شریفه در حوصله ی این تاپیک نیست، اما عجالتا به تناسب بحثی که در تاپیک «نسبت دین، فلسفه، و عرفان [از گوهر دین تا نشخوار قی کرده های دیگران...]» مطرح شد، راجع به این تعبیر آیه ی سوم سوره ی مبارکه ی حدید در حد بضاعت و در چارچوب برداشت فعلیم مطلبی رو به اختصار می یارم:

«

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِن»

در اون تاپیک حقیر مطلبی رو برگرفته از رساله ی لب اللباب مرحوم علامه آوردم تا در خلال بحث از فنا بحث وحدت وجود هم کمی باز بشه:

نقل قول:

...
وحدت وجود ایده ی مرکزی عرفان و نور چشم محققین از عرفاست، بنا به یک تقریر، در سیر مراتب فنا ابتدا این فهم بدست می یاد که فاعلی جز خدا نیست(فنای فعل)، وبعد اینکه صاحب صفتی جز خدا نیست(فنای صفت)، مثلا صاحب علمی جز خدا نیست، و در نهایت اینکه ذاتی جز ذات اقدس او نیست(فنای ذات)، که البته در خود این مراتب هم میشه مراتبی رو در نظر گرفت(برگرفته از رساله ی لب اللباب مرحوم علامه طباطبایی، با دخل و تصرف)...




این مطلب هم نقل قول بخش دیگه ای از مطلب طرح شده در اون تاپیکه:

نقل قول:

...
بنا به وحدت شخصی وجود، در عالم، یه وجود، یه موجود، یه ذات، یه جوهر، یه من، یه خود و... بیشتر نیست، یه امر واحده که هم اوله و هم آخر هم ظاهره و هم باطن(
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِن...(الحدید،3))، اوست و تعینات و تجلیات او، یه نکته ی مهم این وسط همین معنای لطیف کلماتی مثل تعین و تجلیه، این واژه ها لقلقه ی زبون خیلی از ماست، اما اکثرا از آنچه مردم معمولی از تعبیری مثل خلقت می فهمند فراتر نمی ریم و کمتر کسی (به قوت و ضعف) به معنای عرفانی اون راه داره، یکی از گردنه های مهم اینجاست، این بحث سنگین ترین و عمیق ترین مباحث فلسفی عرفانی و این وادی هم وادی حیرته، فعلا به همین حد اکتفا می کنم...
...
موضوع قفل شده است