واژهشناسی ظلم
تبهای اولیه
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]راغب در مفردات، ظلم را چنين معنا میکند:[/] [=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]الظُّلمُ عِندَ أهلِ اللُّغَةِ وَکَثیرٍ مِنَ الْعُلَماءِ: وَضْعُ الشَّیءِ في غَیرِ مَوضِعِه المُخْتَصِّ بِه؛ إمَّا بِنُقْصَانٍ أو بِزِیادَةٍ؛ وَإمَّا بِعُدولٍ عَنْ وَقْتِهِ أو مَکانِهِ. ظلم از ديدگاه لغتشناسان و بسیاری از عالمان عبارت است از اينکه هر چيزی را در جایگاه ویژۀ آن قرار ندهيم؛ اعم از اينکه [آن قرار دادن] با کمی يا زیادی انجام شود؛ يا در زمان و مکان ویژۀ آن انجام نشود.[/]
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ظلم در لغت به معنای قرار نگرفتن هر چیز در جای خاص خویش است كه این معنا در مقابل عدل قرار دارد. امیرالمؤمنین (عليه السلام) نیز چنین میفرماید:
العَدْلُ یَضَعُ الأمُورَ مَوَاضِعَهَا؛ عدالت هر چيزی را در جای خودش میگذارد.
بنابراین، هرگاه انسان جایگاه واقعیِ امور را رعایت نکند، مرتکب ظلم میشود. [/]
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]اقسام ظلم [/] [=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ظلم در تعریف عام عبارت است از رعایت نکردن جایگاه واقعی هر امر؛ از اين رو، ظلم اقسام گوناگونی دارد: ظلم اعتقادی، ظلم فردی، ظلم اجتماعی.[/]
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]الف) ظلم اعتقادی[/] [=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ظلم اعتقادی همان رعایت نکردن جایگاه واقعی امور در عقیده است. قرآن كريم نمونۀ بارز آن را چنين بیان میفرماید:
﴿[/][=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِيمٌ[/][=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]﴾[/][=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]؛ به راستى شرک ستمى بزرگ است. [/]
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]اعتقاد به امری غیرواقعی در حقیقت باور به امری موهوم است. برای نمونه همتا قائل شدن برای خداوند یا شرک امری موهوم است. نظر به اینکه خداوند همتایی ندارد، شریک قائل شدن برای خداوند نشان از آن دارد که انسان مشرک جایگاه واقعی امور را در اعتقادات رعایت نمیکند. بر این اساس میتوان گفت که شرک مصداق بارز ظلم اعتقادی است.[/]
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]از این رو، با رعایت جایگاه واقعی امور در عقیده، میتوان به توحید، كه همان عدل اعتقادی است، دست یافت.[/]
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ب) ظلم فرد[/] [=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]گاه انسان جایگاه امور را در رابطه با خویش رعایت نمیکند؛ یعنی مرتکب عملی میشود که برای جسم و جانش زیان دارد، از این رو بر خویش ظلم میکند. هنگامی که آدم و حوا بر خلاف دستور الهی از شجرۀ نهیشده خوردند، گفتند:
﴿[/][=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا[/][=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]﴾[/][=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]؛ پروردگارا ما بر خويشتن ستم کرديم.
در سورۀ یوسف [/]
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]نیز زنا ظلم شمرده شده است. مرتکب زنا شدن نه تنها ظلم به حق فردی دیگر است، بلکه زانی با این عمل به خویش نیز زیان میرساند.[/]
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ج) ظلم اجتماعی[/] [=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]رعایت نکردن جایگاه واقعی حقوق دیگران و سرپیچیدن از قوانینی که تأمینکنندۀ نیازهای مردم است، ظلم اجتماعی نامیده میشود. در سورۀ نساء به نمونۀ بارزی از ظلم اجتماعی، یعنی غارت کردن اموال یتیمان، اشاره شده است:
﴿[/][=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]إِنَّ الَّذِينَ يَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامَى ظُلْماً إِنَّما يَأْکُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً [/][=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]﴾[/][=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
در حقيقت، کسانى که اموال يتيمان را به ستم میخورند، جز اين نيست که آتشى در شکم خود فرو میبرند و به زودى در آتشى فروزان درآيند[/]
نقش ظلم در ممانعت از سیر و سلوک
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ظلم بزرگترین مانع معرفت و خطرناکترین آفت سیر و سلوک است. هیچ آفتی برای خداشناسی و سیر و سلوک به سوی کمال مطلق، خطرناکتر از ظلم نیست.
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]قرآن کریم از یک سو تزکیۀ نفس را، سبب رستگاری و کامیابی میداند و از سویی دیگر ظلم را مانع آن معرفی مینماید. در سورۀ شمس بعد از قَسَمهای پیاپی هنگامی که به جان آدمی و خالقِ جان قسم یاد میشود، عامل رستگاری و كاميابی را چنين بيان میکند:[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]﴿[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]وَالشَّمْسِ وَضُحاهَا * وَالْقَمَرِ إِذا تَلَاها * وَالنَّهارِ إِذا جَلَّاها * وَالَّيْلِ إِذا يَغْشاها * وَالسَّماءِ وَما بَناها * وَالْأَرْضِ وَما طَحاها * وَنَفْسٍ وَما سَوَّاها * ... قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاها[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]﴾
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]سوگند به خورشيد و تابندگیاش، سوگند به مه چون پى [خورشيد] رود، سوگند به روز چون [زمين را] روشن گرداند، سوگند به شب چو پرده بر آن پوشد، سوگند به آسمان و آن کس که آن را برافراشت، سوگند به زمين و آن کس که آن را گسترد، سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد ... که هر کس آن را پاک گردانيد قطعاً کامیاب شد.
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]از دیدگاه راب اصفهانی، فلاح و رستگاری در این آیه به معنای چیرگی و دستیابی به آرزوهاست.
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]از دیدگاه راغب هرگاه انسان به مطلوب خویش دست یابد، رستگار میشود. بنابراين، بر اساس اين آيه، کامیابی مطلق و یا به عبارتی کامیابی مادی و معنوی در خودسازی نهفته است. هر فرد با خودسازی و تهذیب نفس میتواند به کامیابی مطلق دست یابد و تا آنجا پیش رود که تمامی حجابها از دیدۀ دلش کنار رود و به معدن عظمت متصل شود.
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]قرآن كريم ظلم را مانعی برای رسيدن به کاميابی مطلق معرفی میکند. با ژرفاندیشی در دو آیۀ زیر میتوان فهمید که ظلم همچون سدّی در راه سیر و سلوک است.[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]﴿[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکّاها[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]﴾[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]؛ تحقیقاً هر کس تزکیۀ نفس کند کامیاب میشود.
و در آیۀ دیگر میفرماید:[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]﴿[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]﴾[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]؛ قطعاً ستمگران کامیاب نخواهند شد.
بر اساس این قانون کلی و سنت الهی، ظالم هیچگاه رستگار نمیشود و به مقصد نهایی نمیرسد. در قرآن كريم دو بار به اين مطلب اشاره شده است:[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]﴿[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]وَراوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِها عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَقالَتْ هَيْتَ لَکَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]﴾[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
و آن [بانو] که او در خانهاش بود خواست از او کام گيرد و درها را [پياپى] چفت کرد و گفت بيا که از آنِ توام. [يوسف] گفت: پناه بر خدا، او آقاى من است، به من جاى نيکو داده است، قطعاً ستمکاران کامیاب نمیشوند.
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]هنگامی که زلیخا خواهان کام گرفتن از حضرت یوسف بود، حضرت یوسف فرمود: «از آنکه مرتکب گناه شوم به خدا و آقای خویش پناه میبرم.» و سپس افزود:[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]﴿[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]﴾[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
به اعتقاد برخی از مفسران، مرجع ضمیر «إنّه» عزیز مصر و به اعتقاد برخی دیگر خداست. علامه طباطبایی نیز خدا را مرجع ضمیر «إنّه» میداند و این آیه را چنین تفسیر میکند که به خدا پناه میبرم، زیرا او پروردگار من است و چون جایگاهی نیکو به من بخشیده است، نمیتوانم در محضر او مرتکب گناه شوم. در پايان اين آيه به قانونی کلی، یعنی رستگار نشدن انسانهای ظالم، اشاره شده است. حال ممکن است این ظلم، به نفس یا غیر نفس و یا خداوند باشد.
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]در سورۀ مباركۀ انعام نیز ظلم، مانعی برای کامیابی معرفی شده است:[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]﴿[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کذِباً أَوْ کذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]﴾
[=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]و کيست ستمکارتر از آن کس که بر خدا دروغ بسته يا آيات او را تکذيب نموده است؟ بىترديد، ستمکاران کامیاب نمیشوند.بنابراین، از دیدگاه قرآن ظلم مانع تزکیۀ نفس و رسیدن به کمال مطلق است.