جمع بندی منظور از غلمان چیست؟

تب‌های اولیه

43 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منظور از غلمان چیست؟

کارشناسای محترم بنده هم یه چیزایی شنیدم در مورد غلمان

حالا اگه میشه بیاین بگین این غلمان وظیفش چیه تو بهشت ؟

برای آقایون هست یا خانم ها ؟ یا اصلا از غلامان حلقه به گوش بهشتی هست ؟ :Nishkhand:

ضمن اینکه آقایون تو بهشت اگه همسرشون کنارشون باشه ... تا حوریه دارن غیر از همسرشون , خانم ها اگه همسرشون کنارشون باشه جایگزین حوریه کس دیگه ای نیست ؟ :khandeh!:

با تشکر

daneshjoo65;41775 نوشت:
می بخشین من در رابطه با بهشت سوالاتی دارم که ممنون میشم پاسخ سوالاتم رو از متخصصین دینی بشونم...

چرا بحث بهشت فقط منوط می شود به خوردن و نوشیدن وخوابیدن و جماع و لذت بردن؟

daneshjoo65;41775 نوشت:

غیر از 4 کار ؟ هیچ کار دیگه ای برای انجام دادن نداریم؟ برای هزاران سال که زندگی ابدی باشد انسان به این صورت ادامه می دهد؟


آیا این حس کنجکاوی ما که در این دنیا به طور مداوم به دنبال ناشناخته ها می رویم و کشف علم می کنیم با مرگ تمام می شود؟
هیچ چیزی برای کشف و علم آموزی در سرای ابدی موجود نیست؟
آیا از کسی که در این دنیا به طور مداوم به 4 حس بالا می پردازد تن پرور و تنبل و به طور کلی به بدی یاد نمی شود؟
ممنون اگر پاسخ سوال هایم را بدهید.


سوال شما از دسته سوالاتی است که نه تنها جواب در آن نهفته است بلکه سوالی است زیباتر و گویاتر و دلچسبتر از هر جوابی که داده شود
هدف خلقت رسیدن به خداست که توضیح آسانی ندارد. و هنوز همه مانده اند که یعنی چه؟
1- انسانهای دنیا را مانند شاگردان مدرسه بدانیم که درک متفاوت دارند
بچه بادرک !! از ابتدا می داند یا اگر هم نمی داند حرف عقلا را می پذیرد که غایت درس و منافع نهاییش چیست.

هر چه سطح ادراک پایین باشد باید برای شاگرد اهداف کوچکتری تعریف کنیم که درک کند و درجا نزند و راه درس را ادامه دهد تا عقب نماند به بیان دیگر عدالت اجرا شود و باز نماند ( در اینجا بحث عدل پیش

می اید که فعلا واردش نشویم بهتر است چون بحث اصلی منحرف می شود. خلاصه عرض شود که خدا خود می داند نعمتش را کجا بگذارد )
پس در ذکر راه و نعمت نهایی باید اهدافی را مثال بزنیم که قابل درک برای

عموم باشد و لاجرم باید جملات ساده به کار برد و باید متوسل به خورد و خوراک شد که همه می فهمند!

2- کمک دنیا به ما در رسیدن به بهشت

دنیا به توصیف رسول مزرعه آخرت است


یعنی یکی در این دنیا با پیشرفته ترین تکنولوژی می کارد و یکی هنوز با گاو آهن شخم می زند و یکی مثل انسان اولیه نمی داند فایده شخم چیست و می کارد و یکی هم گاه گاه دانه ای می کارد

یا به عبارت دیگر. یکی با هواپیما به مقصد می رود یکی با قطار و یکی ماشین ویکی اسب و پیاده و تنبل و......کدام زودتر به مقصد می رسند
در واقع دنیا جای گذر است یعنی جای حرکت است

بعد از مردن وسایل دنیا را از دستت می گیرند و حرکت کند می شود

داستانی از کتاب بسیار ارزشمند داستان راستان یادتان هست که وقتی رسول خرمای گندیده میتی را در انبوه خرما ها خیرات کرد . فرمود که اگر میت

به دست خود این خرمای پوسیده را می داد بهتر از تمامی خرماهای ( سالم) خیرات شده زمان فوتش است....یعنی چه ؟ یعنی اصل حرکت مال دنیاست . سرعت ما در برزخ گرفته نمیشود ولی کند می شود. پس اینجا را دریابیم.

و البته مبحث تبدیل سیئات به حسنات هم برای فهم بهتر مطلب سودمند است که چون بحث طولانی می شود فعلا بماند.
افسوس که ما دنیا را رها کرده ایم!!!!

دلیل عقب ماندن ما از دین این است که به اهمیت دنیا پی نبرده ایم و دلمان را به انچه نباید خوش کنیم خوش کرده ایم. و خیلی از مفاهیم را خوب نفهمیده ایم و هنوز نمی دانیم بهشت چیست !! نمی دانیم که بهشت در همین دنیاست !!!
نتیجه کلام : بهشت رضوان قطعا فراتر از درک ماست. چون حداقل می دانیم که افرادی چون معصومین هستند با درک و سرعتی
بالا.......... به سوی بهشت برویم. با احترام به دنیا که بهشت را در قلب خود پیچیده !!!
ضمنا معضل ازدواج جوانان را در اینجا حل کنیم
..

ماه بانو;59084 نوشت:
کارشناسای محترم بنده هم یه چیزایی شنیدم در مورد غلمان

حالا اگه میشه بیاین بگین این غلمان وظیفش چیه تو بهشت ؟

برای آقایون هست یا خانم ها ؟ یا اصلا از غلامان حلقه به گوش بهشتی هست ؟ :nishkhand:

با تشکر

غلمان

غِلمان واژه‌ای‌است که در قرآن آمده و جمع «غلام (به معنای مرد جوان)» است، و مراد از آن جوانان و نوجوانان زیبایی است که خدمتکاران بهشتیان اند و پیرامون مؤمنان می‌گردند. این کلمه در فارسی به صورت مفرد به کار می‌رود.

میان متکلمان اسلامی سه دیدگاه پیرامون کیستی اینان وجود دارد:

بنا به دیدگاه اول، ایشان کسانی‌اند که پیش از بلوغ فوت کرده‌اند و از این رو کار نیک و بدی نداشته‌اند و به لطف پروردگار چنین منصبی را یافته‌اند. البته آنها از این کار خود بیشترین لذت را می‌برند؛ چرا که در خدمت مقربان درگاه خدایند.
از طرفی عده‌ای معتقدند که غلمانان فرزند مشرکان‌اند، ولی چون بی‌گناه‌اند (به خاطر مرگ پیش از بلوغ) به بهشت راه یافته‌اند.
نظر سومی می‌گوید که آنها خدمتکارانی هستند، که خداوند آنها را مخصوصا برای همین هدف آفریده‌است.
در قرآن یک بار از کلمه غلمان استفاده شده‌است: در آیه ۲۴ سوره طور آمده‌است: «و پیوسته در گرد آنها غلمان برای خدمت آنان گردش می‌کنند که همچون مرواریدهای در صدفند!»
دو بار هم (در سورهٔ انسان و سورهٔ واقعه) از تعبیری استفاده شده‌است که گویا همین غلمانان را منظور داشته‌است:
در آیه ۱۹ سوره انسان(دهر) آمده‌است: «و بر گرد آنها نوجوانانی جاودانی (برای پذیرایی) می‌گردند که هر گاه آنها را ببینی گمان می‌کنی مروارید پراکنده اند!»
در آیات ۱۷ و ۱۸ سوره واقعه هم توصیفی نسبتاً مشابه وجود دارد: «نوجوانانی جاودانی (در شکوه و طراوت) پیوسته گرداگرد آنها می‌گردند. با قدحها و کوزه‌ها و جامهایی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور)!

توصیف غلمان

خدمتگذاران بهشتی آنقدر زیبا و سفید چهره و باصفا هستند که گویی مرواریدهایی در صدفند!
این نوجوانان، که همواره در شکوه و طراوت جوانی به سر می‌برند، گرداگرد بهشتیان می‌گردند و در خدمت آنها هستند.
این نوجوانان زیبا با قدحها و کوزه‌ها و جامهای پر از شراب طهور که از نهرهای جاری بهشتی برداشته شده در اطراف آنها می‌گردند و آنان را سیراب می‌کنند.
هر یک از مؤمنان خدمتگذارانی مخصوص به خود دارد.
گرچه در بهشت نیازی به خدمتکار نیست، و هر چه بخواهند در اختیار آنها قرار می‌گیرد، ولی وجود خدمتکاران خود احترام و اکرام بیشتری برای بهشتیان است.
از آنجا که بهشت جای غم و اندوه نیست، این خدمتگذاران نیز از خدمت مؤمنان نهایت لذت را می‌برند.

ویکی

ماه بانو;59084 نوشت:

ضمن اینکه آقایون تو بهشت اگه همسرشون کنارشون باشه ... تا حوریه دارن غیر از همسرشون , خانم ها اگه همسرشون کنارشون باشه جایگزین حوریه کس دیگه ای نیست ؟ :khandeh!:

با تشکر

هر مرد و زنی در رستاخیز پاداش کار خویش را خواهد گرفت و گناه و بار سنگین آن را دیگری بر دوش نخواهد گرفت. از این روست که قرآن به صراحت و شفافیت سخن از این می گوید که مردان پاداش عمل خویش را خواهند گرفت و زنان نیز دستاورد خویش را خواهند یافت.
اما در بهشت وضعیت زنان چگونه خواهد بود؟ به نظر می رسد که زنان مومن با شوهران مومن خود خواهند بود؛ ولی این معنا به چند جهت نادرست است. در قرآن همواره از حوریان و زنان بهشتی خاصی سخن می گوید که برای مردان آفریده می شوند که پیش از این از سوی جن و انسی تصرف نشده اند. این زنان بهشتی هستند که برای مردان آفریده می شوند و دارای اشکال و تنوع بسیاری هستند. اما هر گز از همسران زنان سخنی به میان نیامده است. به نظر می رسد که برای زنان آفریده های دیگری است که ما از آنان به غلمان و یا پسران چهارده ساله برنا و زیبا یاد می کنیم. اما چرا قرآن به صراحت و روشنی به این مساله نپرداخته است؟
به نظر می رسد که علت آن را در دو چیز می بایست جست: نخست آن که حیا و عفت را در این حوزه همانند مسایل زناشویی رعایت کرده است و دیگر آن که خواسته است تا غیرت مردان را بر نیانگیزد.

دلیل و شاهدی که بر وجود پسرانی برای زنان بهشتی همانند حوریان برای مردان بهشتی می توان آورد دو چیز است: نخست آن که قرآن بیان می دارد که در بهشت هر کسی هر چیزی را خواست و از روی شهوت بدان گرایش یافت و نفس و هواهای آن خواست به دست می آورد: ما تشتیهه الانفس . زمانی که مرد چیزی را به شهوت بخواهد چه از خوردنی و یا پوشیدنی و یا هر خواسته و شهوت دیگری همانند جنسی در همان زمان زن مومن ممکن است شهوت وخواسته دیگری داشته باشد. دوم این که دو مرد و زنی هر گز از نظر درجه و رتبه در یک درجه و رتبه نیستند تا در این نقطه و منطقه باشند و از درجه یگانه ای در بهشت برخوردار باشند. اگر افزون بر جزای وفاق و پاداش برابر به فضل الهی رتبه ای افزایش یابد و زن به همان مقام شوهر زمینی و یا شوهر به همان مقام همسر زمینی خویش بالا آید باز این اختلاف وجود خواهد داشت که اراده آنان و شهوت آنان نیز مختلف باشد و مرد یا زن می بایست در همان خواسته تن دهد در حالی که انسان ها بهشتی از هر لحاظ آزاد هستند و می توانند خواسته دیگری داشته باشند و تن به خواسته دیگری ندهند. اما با وجود حوری و غلمان این امکان وجود دارد که هر گونه که بخواهند و اراده کنند عمل کنند که مصداق کامل بما تشتهیه الانفس است.
البته هر همسری می تواند با شوهر خویش دمی یا زمانی باشد ولی این بدان معنا نیست که زن مجبور باشد بلکه هر گاه خواست هر عمل دیگری می کند که مصداق بما تشتهیه الانفس باشد. بنابراین می بایست گفت که زن و شوهر در بهشت از آزادی عمل بسیاری برخوردارند و زنان دارای شوهری بهشتی همانند حوریان هستند که غلمان هستند. این غلمان همانند حوریان زیبا و مطیع محض هستند و تحت اراده و خواسته زن و مرد عمل می کنند. این گونه است که نهایت آزادی در اجرای خواسته در بهشت فراهم می آید.
البته این بدان معنا نیست که زن و شوهر زمینی در بهشت نمی توانند در کنار هم باشند و از یک دیگر بهره نبرد ولی این آزادی همواره در آن جا برای هر یک وجود دارد که غلمان و یا حوری را در آغوش کشد به ویژه آن که در آن جا تکلیف و گناه معنا و مفهومی ندارد.
به هر حال نیازی نیست که به سختی برای زنان را هم چنان اسیر شوهران دانسته و احکام دنیا همانند قوامیت را در بهشت نیز تعمیم و گسترش دهیم.

http://ilmili.persianblog.ir/post/79

خواهرم سادات

يک نکته را شايد ندانيد که زن مومن در بهشت چنان براي شوهر دنياييش ((اگر هر دو باهم باشند)) زيبا مي گردد که حتي ذره اي از ان جمال را هم زيباترين حوريان ندارند.
حال خود قضاوت کنيد الباقي را:Gol:

انگار بزرگواران و اساتید تفقدی به پست من (شماره 22) نفرمودند!!! ناچارم برخلاف قولم در آن پست اندکی به جزئیات اشاره نمایم! بعض روایات و تفسیرات که ظاهرا در کتب مفاتیح الجنان و بحار ذکر شده است از پسران نوجوان خوب روی که همان غلمان باشند و در توصیف آنها که طول نشیمنگاهشان از مشرق تا مغرب و طول هر جماع با آنان اندازه هزار سال آن هم نه از سالهای دنیا بلکه از سالهای آخرت! آیا صحت ندارد؟ و اگر صحیح است آیا روایات مذکور از علامه مجلسی رد شده است.
توضیحا عرض میکنم این گفته را من سالها پیش در یکی از آثار دکتر شریعتی خواندم که در مذمت اینگونه راوایات که به ضعم ایشان نادرست هستند ذکر شده است.(اشتباه نکنم کتاب تشیع علی و تشیع صفوی بود)

علی هذا بزرگواران تفقدی به پست قبلی اینجانب بنمایند(22)

manmehdiam;59160 نوشت:
انگار بزرگواران و اساتید تفقدی به پست من (شماره 22) نفرمودند!!! ناچارم برخلاف قولم در آن پست اندکی به جزئیات اشاره نمایم! بعض روایات و تفسیرات که ظاهرا در کتب مفاتیح الجنان و بحار ذکر شده است از پسران نوجوان خوب روی که همان غلمان باشند و در توصیف آنها که طول نشیمنگاهشان از مشرق تا مغرب و طول هر جماع با آنان اندازه هزار سال آن هم نه از سالهای دنیا بلکه از سالهای آخرت! آیا صحت ندارد؟ و اگر صحیح است آیا روایات مذکور از علامه مجلسی رد شده است.
توضیحا عرض میکنم این گفته را من سالها پیش در یکی از آثار دکتر شریعتی خواندم که در مذمت اینگونه راوایات که به ضعم ایشان نادرست هستند ذکر شده است.(اشتباه نکنم کتاب تشیع علی و تشیع صفوی بود)

علی هذا بزرگواران تفقدی به پست قبلی اینجانب بنمایند(22)


دکتر شریعتی درست گفته ( زعم ایشان )

manmehdiam;59160 نوشت:
انگار بزرگواران و اساتید تفقدی به پست من (شماره 22) نفرمودند!!! ناچارم برخلاف قولم در آن پست اندکی به جزئیات اشاره نمایم! بعض روایات و تفسیرات که ظاهرا در کتب مفاتیح الجنان و بحار ذکر شده است از پسران نوجوان خوب روی که همان غلمان باشند و در توصیف آنها که طول نشیمنگاهشان از مشرق تا مغرب و طول هر جماع با آنان اندازه هزار سال آن هم نه از سالهای دنیا بلکه از سالهای آخرت! آیا صحت ندارد؟ و اگر صحیح است آیا روایات مذکور از علامه مجلسی رد شده است.
توضیحا عرض میکنم این گفته را من سالها پیش در یکی از آثار دکتر شریعتی خواندم که در مذمت اینگونه راوایات که به ضعم ایشان نادرست هستند ذکر شده است.(اشتباه نکنم کتاب تشیع علی و تشیع صفوی بود)

علی هذا بزرگواران تفقدی به پست قبلی اینجانب بنمایند(22)

سلام.
لطفا منبع دقيق ارائه بفرماييد . شماره جلد و صفحه.
از روي روايات و تفسيرات ظاهري نمي توان چيزي استنباط نمود.

سادات;59170 نوشت:
سلام. لطفا منبع دقيق ارائه بفرماييد . شماره جلد و صفحه. از روي روايات و تفسيرات ظاهري نمي توان چيزي استنباط نمود.

بزرگوار من چندان در پی اثبات موضوعی نیستم که منابع آن را ذکر کنم. بنابراین از گشتن دنبال این روایت در منویات مکتوب علامه مجلسی بنده را معاف فرمایید. قطعا دوستان و اساتید سایت متبحرتر از حقیر هستند. جسارتا تحت عنوان یک سوال از طرف حقیر با این موضوع برخورد فرمایید و آن اینکه غلمان آیا همراه حورالعین فقط نعمت بهشتی خاص آقایان است . بالاخص با حظ و بهره خاص! شهوت جنسی هست یا نه.
اگر باشد بدین معنی است که جهت خانمها در این زمینه به نعمتی اشاره نشده و نکته قابل تامل آن غیر از حیا (که خیلی وارد نیست چون صحبت بهشت است نه دنیا که حیا باشد) دلیل اینکه در قرآن فقط وعده های سطح پایین (همانند شهوت جنسی) فقط به آقایان داده شده چیست؟

zahra;59369 نوشت:

با عرض پوزش بنده اصلا اعتقادی به این مطالب ندارم چرا که قوانین آن دنیا طور دیگری است غذای بهشتی ؟؟؟ همسر بهشتی ؟؟؟؟ آن دنیا در تصور من اصلا این چیزها نیست به عبارتی با عرض معذرت من به این حرفها ایمان ندارم و همانطور که گفتم اینها مطالبی است برای فهم !!!

سلام و درود:Gol:
ضمن عرض خسته نباشیدخدمت دوستان عزیز:Gol:

بعنوان عضوی از خانواده ی دانشگاهیان کشور از خانم دکتر زهرا استدعا دارم بفرمایند ! چگونه و با چه منطقی ویژگی ها و خصوصیاتی را که قرآن در مورد آن دنیا ذکر کرده را قبول ندارید!

بنده و دوستان به قرآن استناد کردیم بنا براین جنابعالی برای رد آنچه بنده عرض کردم باید به چیزی فراتر از قرآن استناد کنید!

برخورد بنده چه درست چه غلط در این مورد هم مانند فرضیه ها و تئوری های دانشگاهی براساس منطق و شواهد موجود است حال آنچه از جنابعالی مورد استدعاست این است که از اعتقادات خود بصورت مستند دفاع کنید!!

:Gol::Gol:ضمناً از نظرات جالب و سومند خانم دکتر زهرا در سایر تاپیک ها صمیمانه تشکر می کنم:Gol::Gol::Gol:


میون گل ها نروید :Cheshmak::Gol:

یا علی


با تشکر از همه اعضا و بویژه سرکار سادات عزیز از پاسخ های زیبا و کامل شون و شرکت در این موضوع

بسیار زیبا و کامل بود . :Kaf:

سوالاتی که در ذهنم بود پاسخ داده شد ممنون :hamdel:

جزاک الله خیرا :Gol: :Gol: :Gol:

قضاوت;59436 نوشت:
سلام و درود:gol:
ضمن عرض خسته نباشیدخدمت دوستان عزیز:gol:

بعنوان عضوی از خانواده ی دانشگاهیان کشور از خانم دکتر زهرا استدعا دارم بفرمایند ! چگونه و با چه منطقی ویژگی ها و خصوصیاتی را که قرآن در مورد آن دنیا ذکر کرده را قبول ندارید!

بنده و دوستان به قرآن استناد کردیم بنا براین جنابعالی برای رد آنچه بنده عرض کردم باید به چیزی فراتر از قرآن استناد کنید!

برخورد بنده چه درست چه غلط در این مورد هم مانند فرضیه ها و تئوری های دانشگاهی براساس منطق و شواهد موجود است حال آنچه از جنابعالی مورد استدعاست این است که از اعتقادات خود بصورت مستند دفاع کنید!!

:gol::gol:ضمناً از نظرات جالب و سومند خانم دکتر زهرا در سایر تاپیک ها صمیمانه تشکر می کنم:gol::gol::gol:

میون گل ها نروید :cheshmak::gol:

یا علی



قضاوت عزیز خواهش می کنم اول کلیه مطالبی قبلی را که در این تاپیک نوشته ام بخوانید و بعد این پاسخ من را بخوانید

.....
.....
...
خوب حالا که خواندید بقیه مطلب را بخوان
جسم آن دنیایی ما مثل این دنیا نیست به چندین علت عقلی که نمونه هایی مینویسم. اگر

جسم آن دنیا مثل این دنیا باشد نیار به غذا و نوشیدنی به علت گرسنگی و تشنگی است که در بهشت اینها راه ندارد
اگر روده و مثانه این دنیا و آن دنیا شکل هم باشد هر خوردنی ادرار و مدفوعی در پی دارد و نیاز به دفع. اگر می گویید که غذای بهشتی ادرار و مدفوع نمی شود پس غیر مستقیم معترفید که غذا و بدن در آن دنیا طور دیگری است.

ضمنا بگویم که تشکیل ادرار و مدفوع انسان در این دنیا فقط به خاطر ناخالصی غذا نیست شما در این دنیا مثلا کلسیم خالص را هم بخورید مقداری را روده دفع می کند پس بدن ما در آن دنیا این بدن نیست

مثال دیگر : گل زیبایی را می بینید
وقتی از شما می خواهند علت زیبایی ان را توصیف کنید متوسل به توصیف رنگ و لطافتش می شوید.
خوب چرا لطافت و رنگ زیباست؟
متوسل به احساس خود می شوید .
احساس ،، احساس ناشی از روح انسان است .
آیا انسانهایی را سراغ دارید که از طعام لذت می برند؟؟
آیا انسانهایی را سراغ دارید که از اطعام لذت می برند؟؟
اینها یعنی که هر چه معنوی تر باشیم خدا را بیشتر حس می کنیم خوبی را درک میکنیم و ذائقه ما بدی را خوبی نمی پندارد>
اینها یعنی چه ؟ یعنی بهشت احساس کردن خود خداست.
احساس کردن خدا یعنی چه ؟
یعنی میزان رضایت و نزدیکیمان به خدا را می فهمیم . و حسرت می خوریم.
کسانی که از غذای این دنیا لذت می برند و آن را خوشمزه می دانند در پی غذای خوشمزه تر در ان دنیا هستند
مثلا شما در رستورانی کباب می خورید به شما می گویند فلان رستوران کبابش بهتر است.
اگر دل به کباب ببندید یا باورش کنید همانها را به شما می دهند یعنی روحتان همین را می خواست>>>>>
از خدا چیزی را بخواهیم که در فکر مان نمی گنجد !!!!!!
غذا یعنی چه؟؟؟؟ باغ یعنی چه ؟؟؟؟ آرامش و زیبایی باغ و غذا را یعنی فقط خدا را بخواهیم
که البته راه ما از حرف تا عمل درازاست. حرفش را بزنیم تا عملش در پی آن بیاید!!!
می گوییم خدا را می خواهیم ولی در واقع غذا و.... می خواهیم !!!!!
دلمان را بیهوده مشغول نکنیم.
هنوز هم می گویم که اینها برای تفهیم ماست و باید هم از جملات ساده برای تفهیم استفاده شود چون هوشها متفاوتند ... با عرض معذرت ایمان به آن حرفها را حقارت روح خودم می دانم .

zahra;59590 نوشت:



هنوز هم می گویم که اینها برای تفهیم ماست و باید هم از جملات ساده برای تفهیم استفاده شود چون هوشها متفاوتند ... با عرض معذرت ایمان به آن حرفها را حقارت روح خودم می دانم .


سلام و درود:Gol:

با وجود این همه آیات و روایات و تفاسیر مختلفی که برمبنای قرآن ، سنت و احادیث و روایات استنتاج شده است !

جنابعالی برداشت های خود را بر آنها ارجحیت می دهید!!!!!!

بنده این مسئله را که زندگی اخروی ما بسیار فراتر از آن است که در قرآن ذکر شده قبول دارم ولی بدانچه در قرآن ذکر شده هم ایمان دارم!!!

خانم دکتر اگر مقاله ای بدون ذکر منابع به شما عرضه گردد جنابعالی می پذیرید!:Labkhand:

پس لطفاً فرمایشاتتان را مزیّن به ذکر منبع کنید:Nishkhand:

یا علی

zahra;59590 نوشت:
هنوز هم می گویم که اینها برای تفهیم ماست و باید هم از جملات ساده برای تفهیم استفاده شود چون هوشها متفاوتند ... با عرض معذرت ایمان به آن حرفها را حقارت روح خودم می دانم .

خانم دکترزهرا قرآن را (دین را )به ضعم (زعم) خودت تفسیر میکنی! بعدشم حور العین +غلمان که به آقایان وعده شده یعنی به زعم شما به طور کلی خانمها از آقایان با هوشترند؟؟!!!یا فهم مسائل معنوی را بهتر میدانند؟ پس چرا افتخار پیامبری از آدم تاخاتم نصیب آقایان شده؟
در ضمن سایر دوستان هم که در برابر نعمات بهشتی فوق الذکر لقا الله را آورده اند، بیشتر تعارف به نظر میرسدتا حقیقت!! بفرمایید ببینم مگر خداوند در قیامت بیشتر از دنیا وجود دارد؟؟؟!!!! در بهشت خدا بیشتر از این دنیا وجود دارد؟؟!!!!

دوستان شما موقع مردن بدن خاکی خودتون رو اینجا چال می کنن تازه بعضی ها اونو میسوزونن میریزن تو چاه !!! حالا شما هی بگو ما اونجا بدن داریم.

نه دوستان ما اونجا شعور داریم - ادراکات ما از جنس آگاهی هستش

iranp301;59699 نوشت:
دوستان شما موقع مردن بدن خاکی خودتون رو اینجا چال می کنن تازه بعضی ها اونو میسوزونن میریزن تو چاه !!! حالا شما هی بگو ما اونجا بدن داریم.

معاد جسمانی است. والسلام

manmehdiam;59697 نوشت:
خانم دکترزهرا قرآن را (دین را )به ضعم (زعم) خودت تفسیر میکنی! بعدشم حور العین +غلمان که به آقایان وعده شده یعنی به زعم شما به طور کلی خانمها از آقایان با هوشترند؟؟!!!یا فهم مسائل معنوی را بهتر میدانند؟ پس چرا افتخار پیامبری از آدم تاخاتم نصیب آقایان شده؟
در ضمن سایر دوستان هم که در برابر نعمات بهشتی فوق الذکر لقا الله را آورده اند، بیشتر تعارف به نظر میرسدتا حقیقت!! بفرمایید ببینم مگر خداوند در قیامت بیشتر از دنیا وجود دارد؟؟؟!!!! در بهشت خدا بیشتر از این دنیا وجود دارد؟؟!!!!

هوشها متفاوتند نه اینکه مرد یا زن باهوشتر است ..منظورم این است که قران طوری است که همه با هر سطح هوشی که دارند درک کنند .اگر بهشت رضوان الهی توصیف می شد چه بسیار افرادی که سوی کار خیر حداقل به طمع بهشت نمی رفتند

اصلا از مرد بودن همه پیامبر ان ناراحت و شاکی نیستم چون زهرا را که دارم!
در برابر کار خیرم نعمات تکرای مادی نمی خواهم مگر اجباری است من شناخت و درک هر چند مختصر خدا را درآن دنیا طالبم
خدا در این دنیا و آن دنیا حضورش یکسان است ولی حس ما از حضور خدا در آن دنیا بالاتر است
در سنین 20 و خورده ای تصور فقط مادی از آخرت داشتم ولی زمان نظر م را عوض کرد.

من بهشتی که باغ است و...نمی خواهم . آنها را تحقیر خود می دانم . حرف بدی است؟ من جایزه دیگری می خواهم حرف بدی است؟ ( یعنی نمی پذیرم )

آیا واقعا
دین ماده به من وعده می دهد!! و عیش و نوش !!!
پس چه پوچم من و چقدر حقیر و بیخودم! همان بهتر که با مردن فنا شوم .
معاد جسمانی با جسمی متفاوت از این دنیاست چون این جسم !!!!

zahra;59747 نوشت:
هوشها متفاوتند نه اینکه مرد یا زن باهوشتر است ..منظورم این است که قران طوری است که همه با هر سطح هوشی که دارند درک کنند .اگر بهشت رضوان الهی توصیف می شد چه بسیار افرادی که سوی کار خیر حداقل به طمع بهشت نمی رفتند

خانم زهرای عزیز جسارتاً نمیدانم چرا من همیشه با شما بر سر موضوع بحث اختلافمان میشود! جوری که با توجه به دقت نظری که حتما شما دارید مثلا شک میکنم که موضوع این بحث این است:
منظور از غلمان چیست؟
ولی با کمال تحیر شما در عین اینکه در رابطه با موضوع فرمایش میکنید ربطی هم به سوالهای من پیدا نمیکند .
مشخصا متوجه نشدم پاسخ راهگشای شما به عرایض بنده چیست؟ توجه فرمایید:

manmehdiam;59697 نوشت:
حور العین +غلمان که به آقایان وعده شده یعنی به زعم شما به طور کلی خانمها از آقایان با هوشترند؟؟!!!

این که شما (مصداق یک زن) توجهی به این وعده ها ندارید که البته ستودنی و تحسین بر انگیز است و با آن موافقم آیا میشود این موضوع را به تمام بانوان عالم تعمیم داد؟ در مورد خودتان اظهار نظر نفرمایید در مورد زن و مرد و اختلافی که در نحوه وعده های قرآنی داده شده ما را روشن فرمایید.
در آخر هم یادم نرود جمله زیبایتان:

zahra;59747 نوشت:
چون زهرا را که دارم!

باور من نیز همین است که من نیز مهدی را که دارم! و شما و همه بزرگانی که کمک میکنند «این که من دارم» بهتر بیندیشد!

manmehdiam;60368 نوشت:
manmehdiam;60368 نوشت:
منظور از غلمان چیست؟ ولی با کمال تحیر شما در عین اینکه در رابطه با موضوع فرمایش میکنید ربطی هم به سوالهای من پیدا نمیکند .
عنوان بحث غلمان نبود و شما به تغییرات ایجاد شده از سوی مدیر دقت نکرده اید . ایشان این عنوان را بعدا انتخاب نمودند

manmehdiam;60368 نوشت:
باور من نیز همین است که من نیز مهدی را که دارم!

من منظورم حضرت زهرا (س) است که شخصیت درخشان پس از رسول اکرم می باشد. که ایشان یک خانم می باشد. ضمنا اگر جنسیت دلیل تکامل یا باز ماندن از تکامل باشد عدالت خدا زیر سوال می رود.

این موضوع را به تمام بانوان عالم تعمیم داد؟ در مورد خودتان اظهار نظر نفرمایید

حق با شماست من خودخواهانه نوشتم و از همه زنها خواستم که مادیات را نخواهند
شاید بهشت طور دیگری است که همه را راضی کند من یک مثال ساده ساده می زنم نه قطعی . شاید بهشت مانندمثال زیر است ..

همه می رویم آن دنیا ، به فرض آدم خوبی بوده ایم . اعمال نیک ما را خدا وزن می کند و در ازای آن پولی به تومان یا دلار ویا... به ما می دهد و می گوید برو داخل بازار بهشت!!!!
در بازار بهشت همه چیز هست یکجا لباس هست یکجا غذا و یکجا شوهر و یکجا زن و.....
یکجا یی در این بازار هم می توانی پولت را بدهی و کمی خود را به خدا بچسبانی! و بستگی به مقدار پولت دارد !!!!

انبیا و اولیا در همین دنیا گفته اند که با خدا معامله کرده اند. پس معلوم است پولشان را چه طور خرج می کنند
من و امثال من هم هر چقدر بگوییم خدا را می خواهیم دروغ می گوییم ته دلمان گرایش به مادیات دارد . ولی همواره سعی من بر این است که آنچه عقلم می گوید بر احساس و نفسم پیشی گیرد .حرف عقلم را می زنم نه حرف نفسم را ..تا عملم به سوی عقلانیتها برود !!!

و البته با اینکه این مثال را زدم ولی معتقدم معاد جسمانی متفاوت با جسم این دنیاست . که مثالش را قبلا زده ام
استنباط من این است که خداوند وعده بهشت و ترس از جهنم را برای بشر ذکر کرده است که تا به فرمایش علی (ع) یک عده به علت طمع و عده ای به علت ترس مطیع شوند. وقتی به آن دنیا رفتیم از خدا تشکر می کنیم و میگوییم خوب شد به من وعده غذا دادی و دنبال خود کشاندی ..... آنجا که پرده ها کنا می رود و خدا بهتر حس می شود چه کسانی پول خود را صرف لباس و عیش می کنند من نمی دانم....... من استباط خود را نوشتم نه تفسیر قران. به هیچ وجه ذهن من نمی پذیرد که در ازای کار م به من عیش و نوش دهند !!!! ضمنا بهشت در احساس این دنیای ما نهفته است زیاد راه دور نرویم.
در این گفتگو صادق باش و از خودت تعریف کن کسی تو را نمی شناسد که خدای نکرده حمل بر خودستایی باشد !!

zahra;60440 نوشت:
قل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : Manmehdiam نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : Manmehdiam منظور از غلمان چیست؟ ولی با کمال تحیر شما در عین اینکه در رابطه با موضوع فرمایش میکنید ربطی هم به سوالهای من پیدا نمیکند . عنوان بحث غلمان نبود و شما به تغییرات ایجاد شده از سوی مدیر دقت نکرده اید . ایشان این عنوان را بعدا انتخاب نمودند

حناق گرفتم!!! خوب باشه قبول مدیر تغییرات را بعداً انتخاب نمودند. خوب شما هم بعد از تغییرات پاسخ دادید!!!! تمام تلاش اینجانب که بسیار دید عقلایی شما را می پسندم این است که نظرتان را راجع به این موضوع غلمان و حوری که فقط برای مردان ذکر شده که عوض آن برای زنان چیزی وجود ندارد بدانم که افسوس تا این لحظه همان حناق نصیبم شده است.
سوال این است که استنباط صرفا از موضوع غلمان چیست ؟ سایر توصیفات بهشت دم نقدی بماند برای بعد.

manmehdiam;60444 نوشت:
حناق گرفتم!!! خوب باشه قبول مدیر تغییرات را بعداً انتخاب نمودند. خوب شما هم بعد از تغییرات پاسخ دادید!!!! تمام تلاش اینجانب که بسیار دید عقلایی شما را می پسندم این است که نظرتان را راجع به این موضوع غلمان و حوری که فقط برای مردان ذکر شده که عوض آن برای زنان چیزی وجود ندارد بدانم که افسوس تا این لحظه همان حناق نصیبم شده است.
سوال این است که استنباط صرفا از موضوع غلمان چیست ؟ سایر توصیفات بهشت دم نقدی بماند برای بعد.


عزیز من ، من انگار باید مثل ملا نصرالدین دنبال نوشته هایم بروم و اصلش را توضیح دهم
من غلمان جسم پسندان را نمی دانم چیست .
ولی باید تا حال نظر مرا در مورد غلمان فهمیده باشید.
غلمان کسی است که ذره ذره خدا را به حلقوم ادم بهشتی می ریزد!!!!! که تکامل ناقص ما به کمال برسد!!!
حالا عده ای غلمان را شریک جنسی می دانند من نمی دانم و نمی فهمم توضیحش از من بر نمی آید

قضاوت;59695 نوشت:
خانم دکتر اگر مقاله ای بدون ذکر منابع به شما عرضه گردد جنابعالی می پذیرید!

قضاوت عزیز شما بهتر از من فرق بین استنباط شخصی و تفسیر و تعبیر را می دانید .اگر با دقت مرحمت کرده و مطالعه کرده باشید من منش و طرز فکر و استنباط خود را نوشته ام . اگر ایرادی به این اندیشه دارید بفرمایید تا تفکر کنم .
من وشما می دانیم پذیرش یا ایمان به موضوعات صرف خواندن (حتی از معتبرترین منابع ) حاصل نمی شود ( منظورم را گرفتید یا نه )

zahra;60453 نوشت:
غلمان کسی است که ذره ذره خدا را به حلقوم ادم بهشتی می ریزد!!!!! که تکامل ناقص ما به کمال برسد!!!

زهرای عزیز !
آنچه که از جمع بندی فرمایشات شما دستگیرم میشود شما یک قرائت ویژه از دین و اسلام دارید. اختلافی هم که در نحوه بیان مطالب پیش می آید ، (همانند اختلافتان با حقیر یا با جناب قضاوت) به این نکته برمیگردد. آنچه مشخص است قرائت شما از دین با دینی که اکثر فقهای گذشته و حال، از اسلام ارائه داده و میدهند دست کم در مصادیق بسیار متفاوت است. به عنوان مثال تبیین علامه مجلسی از همین موضوع حوری و غلمان را مطالعه بفرمایید ، عرض بنده آشکار میشود هرچند شکی نیست که خود به این امر واقفید. به این دلیل است که مثلا جناب قضاوت خواستار ارائه مدارک و اسناد از کتب فقهای مذکور را دارد حال آنکه شما به آنها استناد ننموده اید و مبنا را استنباط خودتان میدانید.

موفق باشید.

manmehdiam;60615 نوشت:
زهرای عزیز !
آنچه که از جمع بندی فرمایشات شما دستگیرم میشود شما یک قرائت ویژه از دین و اسلام دارید. اختلافی هم که در نحوه بیان مطالب پیش می آید ، (همانند اختلافتان با حقیر یا با جناب قضاوت) به این نکته برمیگردد. آنچه مشخص است قرائت شما از دین با دینی که اکثر فقهای گذشته و حال، از اسلام ارائه داده و میدهند دست کم در مصادیق بسیار متفاوت است. به عنوان مثال تبیین علامه مجلسی از همین موضوع حوری و غلمان را مطالعه بفرمایید ، عرض بنده آشکار میشود هرچند شکی نیست که خود به این امر واقفید. به این دلیل است که مثلا جناب قضاوت خواستار ارائه مدارک و اسناد از کتب فقهای مذکور را دارد حال آنکه شما به آنها استناد ننموده اید و مبنا را استنباط خودتان میدانید.

موفق باشید.


مهدی عزیز از جمع بندی شما متشکرم.

از دوره راهنمایی کتابهایی خوانده ام شاید آن موقع قبول داشتم ولی زمان نظراتم را عوض کرد.
پایه تفکر من از افکار دکتر شریعتی ولی از منش و شخصیت استاد مطهری و عملکرد امام خمینی شکل گرفته است .
تصور من این است که این انسانها بزرگترین روحهای قرن را در وجود خود داشته اند .

حتمابه ترتیب اسامی عنایت نمودید. منظورم اینست که از شریعتی به مطهری و از مطهری به امام خمینی رسیدم. پس پایه من دکتر شریعتی بود که مرا به سوی تفکر امروزم سوق داده است لذا احترام زیادی برای ایشان قائلم.
همه شاگرد یک مکتبند.............الباقی در صورت لزوم خواهم گفت................
( البته با توجه به تفکرات ویژه دکتر شریعتی کسی که بدون عمل به سوی دکتر برود احتمال خطا و سقو طش بسیار زیاد است که کم ندیده ایم )

بسمه تعالی
با سلام و تشکر از همه دوستان

مقدمه:خدای متعال در سوره آل عمران آیه 14 می فرماید: زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوات مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ وَ الْقَناطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّه... "یعنی دوستىِ خواستنيها [ى گوناگون‏] از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سيم و اسب‏هاى نشاندار و دامها و كشتزار [ها] براى مردم آراسته شده است.خدای متعال در این آیه می فرماید مردم در شيفتگى به مشتهيات دنيا يك جور نيستند، بلكه چند گروهند، بعضى از شهوت‏پرستان هيچ هم و هدفى ندارند مگر عشق ورزيدن به زنان، و دل دادن به آنان، و تقرب و انس و همنشينى با آنان، ، ولی در زنان دل دادن به مردان همچون مردان نیست.
بعضى ديگر دوستدار فرزند پسرند، چون تكاثر را دوست می دارند، و می خواهند با داشتن پسران زياد نيرومندتر از ديگران باشند، و غالبا اينگونه افراد در ميان باديه‏ نشينان زياد يافت مى‏شوند، و نيز اينگونه علاقه ‏ها نوعا مختص به پسران است، نه دختران.
بعضى ديگر از مردم دلباخته مالند، و بيشتر همتشان اين است كه كيسه‏ها را از پول پر كنند، و انبارها را از كالا انباشته نمايند.
ظهور و پيدايش اين قسم جنون هم بيشتر در جمع نقدينه يعنى طلا و نقره است، و يا چيزى كه بعدها به صورت نقدينه در آيد، مانند اثاث و كالاهاى تجارتى و غيره، و نيز اينگونه علاقه ‏ها غالبا در بين اهل شهر زياد است، نه در صحرانشينان.

و در نظر بعضى ديگر، خيل مسومه و اسبان تيزتك محبوب‏تر از ساير امور مادى است، نظير سواركاران كه با اسب عشق می‏ورزند، بعضى هم علاقه شديدى به گاو و گوسفند، و بعضى به كشت و زرع دارند، البته ممكن است كه بعضى از افراد به دو تا و يا بيشتر از آنچه كه شمرده شد علاقمند باشند.

در آیه بعد خداوند با بیان اینکه نعمتهای آخرت نسبت به دنیا بهتر است می فرماید: قُلْ أَ أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِباد
اين بدان جهت است كه نعمت‏هاى آخرتى همه خوبى‏ها را دارد، هم باقى است و هم اينكه زيبايى و لذتش حقيقى است، هم بطلان در آن راه ندارد؛ امورى است هم جنس شهوات دنيا (اگر در دنيا همسرانند در آخرت هم حوران بهشتى هستند، و اگر در دنيا اموال و اولاد و خوردنى‏ها هست آنجا هم غلمان و باغها و اقسام ميوه‏ ها هست)(برگرفته از تفسیر المیزان).
حورالعین بنا به فرموده ی حضرت آیت الله مکارم حفظه الله،
هم برای مردان است و هم برای زنان و غلمان، غلامانى هستند كه در خوبى و زيبايى و صفا و سفيدى بسان لؤلؤ درخشانی هستند، كه از ترس دستبرد اجانب در گنجينه‏ اش جاى مى ‏دهند.همانطور که در مقدمه گذشت نعمتهای بهشتی اموری است هم جنس شهوات دنیا با این تفاوت که فساد و قبح ندارد، و غلمان هم در برابر نعمت فرزند در این دنیاست که به منظور استفاده جنسی آفریده نشده است.
تشکر:Gol:

بسمه تعالی
اگر سوال شود خوردن و آشامیدن و جماع که در دنیا بود وجود آن در آخرت چه معنایی دارد؟ در حالی که بقای در آخرت نه بستگی به خوردن دارد و نه جماع و ... در پاسخ می گوییم:خداى سبحان آنچه از لذائذ دنيا و نعمت‏هاى مربوط به آن لذائذ را خلق كرده كه انسانها را مجذوب خود كند، و در نتيجه به سوى زندگى در دنيا و متعلقات آن كشيده شوند، هم چنان كه در كلام مجيدش فرمود:" إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها" « يعنى ما آنچه روى زمين است را زينت زمين كرديم »(سوره كهف آيه 7).
و نيز فرموده:" الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا" «مال و فرزندان زينت زندگى دنيا است»(سوره كهف آيه 46).
و نيز فرموده:" تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا" «همه در طلب متاع ناپايدار زندگى دنيا هستند »(سوره نساء آيه 94)
و نيز در آيه‏ اى كه جامع‏ترين آيه نسبت به فرض ما است فرموده:" وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا، لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ، وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏" « دو چشم خود را به آن چيزهايى كه رونق زندگى دنيا است و به بعضى از ايشان بهره داديم تا در باره آن آزمايششان كنيم، خيره مساز، كه رزق پروردگارت بهتر و پايدارتر است»سوره طه آيه 131.

و نيز فرموده:" وَ ما أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا، وَ زِينَتُها، وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏، أَ فَلا تَعْقِلُونَ" «و آنچه در اختيارتان قرار گرفته، وسيله زندگى دنيا و زينت آن است، نه هدف نهايى، و آنچه نزد خدا است بهتر و پايدارتر است، آيا باز هم تعقل نمى‏كنيد.»سوره قصص آيه 60، و آياتى ديگر از اين قبيل كه همه اين نكته را بيان مى‏كنند كه نعمت‏هاى موجود در دنيا و لذائذ مربوط به هر يك از آنها امورى است مقصود للغير، نه مقصود بالذات، وسيله‏هايى است براى زندگى محدود دنيا، كه از چند روزه دنيا تجاوز نمى‏كند، و اگر مساله زندگى مطرح نبود اين نعمت‏ها نه خلق مى‏شد و نه ارزشى داشت، حقيقت امر همين است.

و ليكن اين را هم بايد دانست كه آنچه از هستى انسان باقى مى‏ماند همين وجودى است كه چند صباحى در دنيا زندگى كرده، با دگرگونیها و تحولاتش مسيرى را از نقص به كمال طى نموده، و اين قسمت از وجود انسان همان روحى است كه از بدن منشا گرفته و بر بدن حكم مى‏راند.
بدنى كه عبارت است از مجموع اجزايى كه از عناصر روى زمين درست شده، و نيز قواى فعاله‏اى كه در بدن است، به طورى كه اگر فرض كنيم غذا و شهوت (و يا علاقه جذب عناصر زمين به سوى بدن) نمى‏بود، وجود انسان هم دوام نمى‏يافت. پس فرض نبود غذا و ساير شهوات، فرض نبود انسان است، نه فرض استمرار نيافتن وجودش، (دقت بفرمائيد).
پس انسان در حقيقت همان موجودى است كه با زاد و ولد منشعب می ‏شود، مى‏خورد و مى‏نوشد، و ازدواج مى‏كند و در همه چيز تصرف نموده، مى‏گيرد، مى‏دهد، حس مى‏كند، خيال مى‏كند، تعقل مى‏نمايد، خرسند و مسرور و شادمان مى‏شود، و هر چیز سازگاری را به خود جلب مى‏كند، و چيزى كه بر حسب طبيعت مقدمه كمال او بود، با دخالت شعور و اختيارش كمال حقيقتش مى‏شود.
المیزان

نقل قول:
معاد جسمانی است. والسلام

بهشت برزخی

امام خمینی میگه معاد جسمانی با معاد جسدی فرق داره
یه تجسمی هست اما جسدی و مادی نیست
چون تو قرآن میگه همه چیزای مادی از بین میرن

:Gig:

عزيزان اشتباه در اين هست كه غلمان و حوريان رو در رديف همديگه گذاشتيد قبلا هم گفتم شراكت اجناس در مهر و قهر از ملزومات اين عالم هست متاسفانه تا اسم حور و غلمان مياد همه فكرشون به سمت مسائل جنسي ميره اصلا اين ايده كه ما تصورمون از حور و غلمان مسائل جنسي باشه خيلي بد هست و الا در بهشت آنقدر تنوع هست كه شايد همكلامي با حوريان و غلمان يك دهم زندگي در بهشت رو تشكيل نده در ضمن حوريان براي مردهاي بهشتي هست غلمان هم براي زنان بهشتي كه نميخوان با شوهران دنيوي خودشون باشن يا شوهرشون جهنمي هست و خودشون بهشتي شدن

در ضمن اكثر علماي علم كلام و فلاسفه اشراق بر اين باورند كه معاد جسماني هست اما در قالب مثالي يعني جسمي كه قابليت درك عذاب يا نعمتهاي اخروي رو داشته باشه

عرض سلام و ادب

فرمايش شما صحيح ولي اينکه فرموديد:

error;104484 نوشت:
در ضمن حوريان براي مردهاي بهشتي هست غلمان هم براي زنان بهشتي كه نميخوان با شوهران
دنيوي خودشون باشن يا شوهرشون جهنمي هست و خودشون بهشتي شدن

خير به نظر ميرسد اينگونه نيست که شما فرموديد. غلمان به پسربچه​هاي زيبا رو اطلاق ميشود که در خدمت مردان بهشتي هستند!

سلام
من دقیق در مورد غلمان نمی دانم. ولی در بهشت کودکانی "همیشه کودک" (ولدان مخلدون) هستند. این کودکان دارای هوش و توانایی زیادی بوده و مثلا در قرآن گفته شده که " یطوف علیهم ولدان مخلدون باکواب و اباریق". در مجموع، اینکه یک کودک توانایی زیادی در انجام کار و صحبت داشته باشد، بسیار نشاط انگیز و جالب است.

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام و تشکر از دوستانی که در این بحث شرکت داشتند

نقل :عزيزان اشتباه در اين هست كه غلمان و حوريان رو در رديف همديگه گذاشتيد قبلا هم گفتم شراكت اجناس در مهر و قهر از ملزومات اين عالم هست متاسفانه تا اسم حور و غلمان مياد همه فكرشون به سمت مسائل جنسي ميره اصلا اين ايده كه ما تصورمون از حور و غلمان مسائل جنسي باشه خيلي بد هست و الا در بهشت آنقدر تنوع هست كه شايد همكلامي با حوريان و غلمان يك دهم زندگي در بهشت رو تشكيل نده در ضمن حوريان براي مردهاي بهشتي هست غلمان هم براي زنان بهشتي كه نميخوان با شوهران دنيوي خودشون باشن يا شوهرشون جهنمي هست و خودشون بهشتي شدند
تحلیل:همانطور که گفته شد بر اساس آیات قرآن نعمتهای اخروی در مقابل نعمتهای دنیوی است اما بی عیب و نقص و در حد کمال( و الله عنده حسن الماب) مثلا حوریان بهشتی در برابر همسران دنیوی هستند که هم شامل مردان می شود و هم زنان اما غلمان در برابر فرزندان این دنیا هستند که در هر دو جهان به قصد استمتاع جنسی آفریده نشده اند.
موفق باشید



سلام بر حوريان بهشتي و مردان خدا
ظاهرآ اينجا دعوا سر غلمان هست ؟!
ما رو هم در جريان بگذاريد

با سلام
یعنی واقعا مشکل جهان اسلام با این بحث ها حل و فصل می شود؟؟ما که حکمت ادامه دادن این مباحث رو نفهمیدیم.تو ممالک اسلامی در حال انقلاب و کشته دادن هستن بعد اینجا مباحث اینگونه ای مطرح می شود.فکر نمی کنید کمی از اسلام و آموزه های دینمان فاصله گرفته ایم!!
بهتر نیست مباحثی فراخور مشکلات و سوالات جهان اسلام امروز مطرح کنیم و بحث کنیم شاید تکلیفمان در این دنیای فعلی مشخص تر گردد.
راستی من سوالی دارم که مرا اذیت کرده اگر جوابش را دارید بفرمایید.تکلیف من در قبال کشته شدن برادران و خواهران مسلمان و شیعه کشورهای اطرافم چیست؟

مشتاق هدایت;144180 نوشت:
یعنی واقعا مشکل جهان اسلام با این بحث ها حل و فصل می شود؟؟ما که حکمت ادامه دادن این مباحث رو نفهمیدیم.

سلام
اینجا کسی بدنبال مشکل جهان اسلام به آن معنای مورد نظر شما نیست . اینجا جای بحث و گفتگو و فراگیری مسائل دینی است که حداقلش موجب تیز شدن افکار و ذهنها می شود چه اینکه نداشتن تلاش علمی افکار را کند می کند و افکار کند خیلی گتره ای مسائل را می پذیرد و آنوقت می شود با یک قرآن سر نیزه آنها را گول زد
موفق باشید

حامد;144207 نوشت:
سلام
اینجا کسی بدنبال مشکل جهان اسلام به آن معنای مورد نظر شما نیست . اینجا جای بحث و گفتگو و فراگیری مسائل دینی است که حداقلش موجب تیز شدن افکار و ذهنها می شود چه اینکه نداشتن تلاش علمی افکار را کند می کند و افکار کند خیلی گتره ای مسائل را می پذیرد و آنوقت می شود با یک قرآن سر نیزه آنها را گول زد
موفق باشید

حامد عزیز
اولا که جنابعالی مدیر سایت نیستید تا موضع آن را مشخص فرمایید.شما هم یوزری هستید مثل بقیه.
دوما آنچه که من بدان معترضم این است که سوالات مسلمان فعلی در دنیای پیچیده امروز عمیقتر از فهمیدن غلمان و خواص آن می باشد.نه کسی با فهمیدن واژه غلمان دینش و وظیفه دینی اش ارتقا می یابد و نه کسی با نفهمیدن آن.نه کسی با فهمیدن حوری به جایی می رسد و نه کسی با نفهمیدن آن.آیا کسانی که قران را سر نیزه کردن واقعا با فهمیدن یا نفهمیدن این مسائل کردن و یا شناخت عمیقی از دینشان و وظیفشان نداشتند!!!!
آیا فکر نمی کنید پرداختن به این مسایل در کنار این همه مشکلات جهان اسلام همان قران سر نیزه کردن است.
در خاتمه از مدیریت این سایت تقاضا دارم هدف از ایجاد این سایت را عنوان فرمایند تا بنده نیز وظیفه خودم را در قبال حضور و یا عدم حضور در این سایت بدانم.

غلمان خود مائيم اگر...
اگر در و صدف وجود خود را كشف كنيم

مشتاق هدایت;144226 نوشت:
حامد عزیز اولا که جنابعالی مدیر سایت نیستید تا موضع آن را مشخص فرمایید.شما هم یوزری هستید مثل بقیه. دوما آنچه که من بدان معترضم این است که سوالات مسلمان فعلی در دنیای پیچیده امروز عمیقتر از فهمیدن غلمان و خواص آن می باشد.نه کسی با فهمیدن واژه غلمان دینش و وظیفه دینی اش ارتقا می یابد و نه کسی با نفهمیدن آن.نه کسی با فهمیدن حوری به جایی می رسد و نه کسی با نفهمیدن آن.آیا کسانی که قران را سر نیزه کردن واقعا با فهمیدن یا نفهمیدن این مسائل کردن و یا شناخت عمیقی از دینشان و وظیفشان نداشتند!!!! آیا فکر نمی کنید پرداختن به این مسایل در کنار این همه مشکلات جهان اسلام همان قران سر نیزه کردن است. در خاتمه از مدیریت این سایت تقاضا دارم هدف از ایجاد این سایت را عنوان فرمایند تا بنده نیز وظیفه خودم را در قبال حضور و یا عدم حضور در این سایت بدانم.

سلام
با تشکر از همکار محترم علمی؛
کاربر گرامی در سایت حاضر سولات مرتبط با موضوعات تعیین شده پرسیده میشود و درکنار نظرات سایر کاربران و همکاران علمی، کارشناسان به دادن جواب و جمع بندی مباحث می پردازند.
دغدغه شما به جای خود، ولی لطفا آن را در انجمن و بخش مربوطه مطرح کنید تا به بحث گذاشته شود، در غیر این صورت طبق قوانین سایت، بنده و مدیران ارشد موظف به حذف پستهای خارج از موضوع هستیم.
سولات دیگر را هم به صورت پیام خصوصی با مدیران در میان بگذارید.
با تشکر.

مشتاق هدایت;144180 نوشت:
یعنی واقعا مشکل جهان اسلام با این بحث ها حل و فصل می شود؟؟ما که حکمت ادامه دادن این مباحث رو نفهمیدیم.تو ممالک اسلامی در حال انقلاب و کشته دادن هستن بعد اینجا مباحث اینگونه ای مطرح می شود.فکر نمی کنید کمی از اسلام و آموزه های دینمان فاصله گرفته ایم!! بهتر نیست مباحثی فراخور مشکلات و سوالات جهان اسلام امروز مطرح کنیم و بحث کنیم شاید تکلیفمان در این دنیای فعلی مشخص تر گردد. راستی من سوالی دارم که مرا اذیت کرده اگر جوابش را دارید بفرمایید.تکلیف من در قبال کشته شدن برادران و خواهران مسلمان و شیعه کشورهای اطرافم چیست؟

"در امت من روزگاری آید که درآن قاتل نمی داند که چرا کشته ومقتول نمی داند که چرا کشته شده.پرسیدند که چگونه ممکن است؟ فرمود:به سبب هرج و مرج.سپس فرمود: قاتل و مقتول در آتشند.وسپس:تو اگر توانستی از کشته شدگان باش."

بررسی صحت حدیث بالا با کارشناسان. به هرحال ممکن است ما در این روزگاری باشیم که پیامبر فرموده اند.

وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُون(24طور)
و براى [خدمت‏] آنان پسرانى است كه بر گردشان همى‏گردند انگارى آنها مرواريدى‏اند كه [در صدف‏] نهفته است‏
" غلمانهم- غلمانشان"، براى اين است كه شنونده توهم نكند مراد از آن غلمان همان خدمتكارانى هستند كه در دنيا داشتند، و بفهماند كه غلمان نيز مانند حور از مخلوقات بهشتيند، كه از شدت زيبايى و صفا و حسن مانند لؤلؤاى هستند كه از ترس دستبرد اجانب در گنجينه‏اش جاى مى‏دهند.

وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُون(24طور)
غلامانشان چون مرواريد پنهان در صدف، به گردشان مى‏چرخند
غلمانهم- غلمانشان"، براى اين است كه شنونده توهم نكند مراد از آن غلمان همان خدمتكارانى هستند كه در دنيا داشتند، و بفهماند كه غلمان نيز مانند حور از مخلوقات بهشتيند، كه از شدت زيبايى و صفا و حسن مانند لؤلؤاى هستند كه از ترس دستبرد اجانب در گنجينه‏اش جاى مى‏دهند.

[="Tahoma"]بهشت، همسران بهشتی و غلمان

پرسش:
منظور از غلمان چیست و در بهشت چه وظیفه ای دارد؟ غلمان برای مردان است یا برای زنان؟ همسران بهشتی چگونه و چند تا هستند؟ چگونه بهشتیان هم همسر بهشتی دارند و هم حورالعین؟

پاسخ:
با سلام و درود
ـ در ابتدا برخی آیات مرتبط، آورده می شوند:
«وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ»؛ و پيوسته بر گردشان نوجوانانى براى (خدمت) آنان گردش مى ‏كنند كه همچون مرواريدهاى درون صدفند.(1)
«يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُون‏»؛ نوجوانانى جاودان (در شكوه و طراوت) پيوسته گرداگرد آنان مى ‏گردند.(2)
«وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُورا»؛ و بر گردشان (براى پذيرايى) نوجوانانى جاودانى مى ‏گردند كه هر گاه آنها را ببينى گمان مى‏ كنى مرواريد پراكنده ‏اند.(3)
ـ نگاه لغوی:
مراد از «وِلدان» خدمتكاران بهشتند، خدمتکارانی كه همه تازه جوانند.(4)
«غِلمان» جمع غلام است و مراد از آن، خدمتكاران بهشتى است، چنان كه در آيه (5) اشاره شده است.(6)
ـ بیان تفسیری:
اجمالا خداوند براى اهل بهشت، سه دسته را قرار داده است:
يک دسته که ملائكه و خزانه داران بهشت هستند كه در روایت هم آمده: «الملائكة خُدامُ شيعتِنا»؛ ملائکه ای که خادم شیعیان ما هستند.
يک دسته که حورالعين هستند و به ازدواج بهشتیان در می آیند: «وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ»
و يک دسته هم غلمان هستند كه به خدمت گرفته می شوند. این که می فرماید «وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ» كنايه از اين است كه حاضر به خدمت و آماده انجام وظيفه هستند.(7)
در روایتی آمده: «و سئل النّبي صلّى اللَّه عليه و آله: هذا الخادم فكيف المخدوم؟ فقال صلّى اللَّه عليه و آله: و الذى نفسى بيده ان فضل المخدوم على الخادم كفضل القمر ليلة البدر على سائر الكواكب»؛ از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله سؤال شد: خادمان بهشت چنين [زیبا مانند مروارید و ...] ‏اند، پس كسانى كه خدمت مى ‏شوند چگونه ‏اند؟ پيامبر فرمودند: سوگند به خدايى كه جانم در قبضه قدرت اوست، برترى خدمت شده در بهشت بر خادمان، مانند برترى ماه شب چهارده بر ديگر ستارگان است.(8)
ممکن است پرسیده شود این غلمان (غلامان) کیانند؟ که در جواب می توان گفت برخی آن ها را فرزندان اهل دنيا می دانند كه حسناتى ندارند تا پاداش داده شوند، و گناهى هم ندارند تا كيفر شوند. اين مطلب در روایتی از امام علی (علیه السام) آمده است. هم چنین از پيامبر (صلّى اللَّه عليه و آله) نیز در باره فرزندان مشركان [که قبل از تکلیف مرده اند] سؤال شد، حضرت فرمودند آن ها خادمان اهل بهشتند.(9)
بنابر این؛ غلمان، خدمتکاران در بهشت هستند و اختصاص به گروه خاصی هم ندارند بلکه برای همه بهشتیان اعم از زن و مرد، خدمت انجام می دهند.
ـ همسران بهشتی:
خداوند متعال می ‌فرماید: «وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ»؛ برای بهشتیان در آن جا همسرانی پاک و پاكیزه است(10)؛ ظاهرا این تعبیر اختصاص به زنان مؤمنه و یا مردان مؤمن ندارد، و همه را شامل است. گرچه خطاب به صورت جمع مذكر آمده است، ولی هم شامل مردان می شود و هم زنان، و فرقی بین مذكر و مونث بودن نیست. در زبان عربی تنها در صورتی كلمه مذكر ـ حال ضمیر باشد یا اسم ظاهر ـ اختصاص را می رساند كه به همراه كلمه مؤنث آورده شود و یا قرینه دیگری در كلام وجود داشته باشد. در غیر این صورت، مذكر و مؤنث را شامل است.
مطلب دیگر این که مراد از "حورالعین" در قرآن كریم ـ بنا بر آن چه كه مفسران گفته ‌اند ـ همسران بهشتی هستند. "حور" جمع "حوراء" به گفته بسیاری از ارباب لغت و مفسران به معنی كسی است كه سیاهی چشمش كاملاً سیاه، و سفیدیش كاملاً‌ شفاف و سفید و درخشنده است؛ و این نهایت زیبایی در چشمان است. اما واژه "عین" در اصل به معنی درشت چشم است، و به زن یا مردی كه دارای چشمان درشت و جذاب و زیبا باشند اطلاق می‌شود.
نكته‌ قابل توجه این كه گر چه برخی حورالعین را مخصوص مردان دانسته ‌اند، ولی بعضی از مفسران معتقدند كه هم واژه "حور" و هم واژه "عین" بر مذكر و مؤنث هر دو قابل اطلاق است؛ و لذا به نظر بعضی از مفسران، همه همسران بهشتی را شامل می ‌شود، همسران زن برای مردان با ایمان، و همسران مرد برای زنان مؤمنه.(11)
برخی از مفسران گفته اند كه گرچه مراد از "ازواج مطهرة" می تواند حورالعین باشد، ولی مناسب تر است كه مراد از ازواج را همسرانی از جنس انسان بدانیم، چرا كه متبادر از ازواج، آن است كه زوجین از یک جنس باشند. افزون بر این که حوری بهشتی و یا غلمان، هیچ گاه به درجه و رتبه زن و مرد بهشتی نمی رسند یعنی ارزش همسری از نوع انسان، بسیار درجه اش از حوری و غلمان بیشتر و بالاتر است، و آن ها در یک رتبه نیستند.
آیه دیگر قرآن شاید آشكارتر در این معنا باشد: «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُون‏»؛ شما و همسرانتان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید(12)؛ و یا «هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ في‏ ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُن‏»؛ آن ها و همسرانشان در سایه های قصرها و درختان بهشتی بر تختها تكیه زده اند(13). این آیات نشان می دهند كه انسان های مؤمن با همسران خود و یا مؤمنین و مؤمناتی از جنس انسان در بهشت محشور هستند.
قرآن کریم می فرماید همسران مردان بهشتی، همین همسران دنیوی هستند که در آخرت نیز مراتب همسانی دارند:
«رَبَّنَا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتىِ وَعَدتَّهُمْ وَ مَن صَلَحَ مِنْ ءَابَائهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّيَّتِهِمْ إِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيم‏»؛ پروردگارا! آنها را در باغهاى جاويدان بهشت كه به آنها وعده فرموده‏اى وارد كن، همچنين از پدران و همسران و فرزندانشان هر كدام كه صالح بودند، كه تو توانا و حكيمى.(14)
«جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونهَا وَ مَن صَلَحَ مِنْ ءَابَائهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتهِمْ وَ الْمَلَئكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيهِم مِّن كلُ‏ِّ بَاب‏»؛ (15) باغهاى جاويدان بهشتى كه وارد آن مى ‏شوند و همچنين پدران و همسران و فرزندان صالح آنها و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى ‏گردند.(16)
البته از حوریان بهشتی نیز به عنوان همسران بهشتی و قرین و همراه بهشتیان، نام برده شده است: «وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ»؛ و بهشتيان را با «حور العين» تزويج مى ‏كنيم.(17)
علامه طباطبایی می گوید: از ظاهر كلام خداى تعالى بر مى ‏آيد، كه حورالعين غير زنان دنيايند، كه آنان نيز داخل بهشت مى‏ شوند.(18)
ایشان در جای دیگر می آورد: منظور از "تزويج" قرين شدن دو نفر با همند. و معناى جمله اين است كه: ما ايشان را قرين حورالعين كرديم، نه اين كه ميان آنان عقد زناشويى برقرار ساختيم، چرا كه تزويج را با حرف "باء" (بحورالعین) متعدى كرده و اگر منظور از تزويج نكاح به عقد بود احتياج به حرف باء نبود.(19)
علامه طباطبایی (ره) در مورد ازدواج در بهشت می گوید: مراد از تزويج اهل بهشت با حوريان اين است كه قرين حوريان هستند، چون اين تزويج به معناى ازدواج اصطلاحى نيست، بلكه مراد از زوج، معناى قرين است، كه معناى اصلى لغوى آن است.(20)
البته برخی نظری دیگر دارند. می گویند نباید دچار افراط و تفریط شویم. نه این که بگوییم «حورالعین» شامل مذکر و مونث می شود و زنان بهشتی هم با غلمان ازدواج می کنند، و نه این که بگوییم که حتی مردان هم با حوریان بهشتی ازدواج نمی کنند. بلکه بایستی بگوییم "تزویج" اعم از ازدواج و قرین بودن است.(21)
ـ بهشت و انتخاب همسر:
اجباری در انتخاب همسر نیست و به اختیار خود شخص است. در روایت آمده:
"أَخْبِرْنِي عَنِ الْمُؤْمِنِ تَكُونُ لَهُ امْرَأَةٌ مُؤْمِنَةٌ يَدْخُلَانِ الْجَنَّةَ يَتَزَوَّجُ أَحَدُهُمَا بِالْآخَرِ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ اللَّهَ حَكَمٌ عَدْلٌ إِنْ كَانَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْهَا خَيَّرَ هُوَ فَإِنْ اخْتَارَهَا كَانَتْ مِنْ أَزْوَاجِهِ وَ إِنْ كَانَتْ هِيَ خَيْراً مِنْهَا خَيَّرَهَا فَإِنِ اخْتَارَتْهُ كَانَ زَوْجاً لَها"؛ از امام صادق (عليه‌ السلام) سؤال شد: آيا زن و شوهر مؤمن كه وارد بهشت می‌ شوند، با هم ازدواج می‌ كنند؟ حضرت فرمودند: خداوند عادل است. اگر مرد از زنش افضل باشد، اختيار با مرد است كه زنش را بپذيرد يا نه. اگر پذيرفت، يكی از زنانش می‌ شود. اگر زن از شوهرش افضل باشد، اختيار با او است. اگر همسرش را پذيرفت. همان شوهرش می ‌شود.(22)
حتی اگر کسی در دنیا چند همسر داشته، در بهشت، بهترین را به اختیار خود انتخاب می کند: "قَالَتْ أُمُّ سَلَمَةَ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ لِرَسُولِ اللَّهِ (ص) بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي الْمَرْأَةُ يَكُونُ لَهَا زَوْجَانِ فَيَمُوتُونَ وَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ لِأَيِّهِمَا تَكُونُ فَقَالَ (ص) يَا أُمَّ سَلَمَةَ تَخَيَّرْ أَحْسَنَهُمَا خُلُقاً وَ خَيْرَهُمَا لِأَهْلِهِ يَا أُمَّ سَلَمَةَ إِنَّ حُسْنَ الْخُلُقِ ذَهَبَ بِخَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة"؛ امام باقر عليه ‌السلام فرمودند: ام سلمه ـ همسر پیامبر ـ به رسول خدا (صلی الله عليه وآله) عرض كرد: پدر و مادرم فدايت! گاهی زنی در دنيا دو شوهر می ‌كند و هر سه اهل بهشت می ‌شوند. اين زن از آنِ كدام يك خواهد شد؟ حضرت فرمودند: هر كدام را كه در دنيا خوش اخلاق بوده ‌اند و رفتار خانوادگی اش بهتر بود، اختيار می‌ كند. ای ام سلمه! حُسن خلق خير دنيا و آخرت را جلب می ‌كند.(23)
نکته: در قرآن برخی از توصیفات بهشتی با خواسته های مردانه سازگار است، و متناسب با خواسته های زنانه بیان نشده است. علت این امر شاید این باشد که خداوند حکیم، امور جنسی مربوط به زنان را در پرده عفاف و ادب زایدالوصفی قرار داده است. علاوه بر قرآن، در روایات معصومین علیهم السلام نیز درباره خواسته های زنانه توصیفی نرسیده است، و این می تواند به علت همان رعایت عفت و حیا برای زنان باشد.
لازم به ذکر است این دنیای مادی و محدود است که دار تزاحم است و نمی توان بین برخی امور جمع کرد، مثلا انسان عادی نمی تواند جلو حسادتش را بگیرد و ایمانی خالی از ذره ای حسادت داشته باشد؛ ولی بهشت که محدودیت ندارد دیگر دار تزاحم نیست؛ افزون بر این که چه بسا بهشتیان در بهشت به حدی از رشد و کمال معنوی برسند که این اموری که در دنیا دچارش بوده و باعث تزاحم، در وجودش می شدند، آن جا دیگر در اثر رشد و کمال، اصلا تزاحمی بین آن ها نبیند.
بنابر این:
بهشتیان در بهشت، نعمت های متعددی دارند، از جمله همسران بهشتی، اعم از همسران از جنس انسان و یا حورالعین. البته همسران بهشتی از جنس انسان، برتر و افضل هستند از حورالعین. حوریان بهشتی هیچ گاه به درجه و رتبه زن و مرد بهشتی نمی رسند یعنی ارزش همسری از نوع انسان، بسیار درجه اش از حوریان بیشتر و بالاتر است، و آن ها در یک رتبه نیستند.
هم چنین از دیگر نعمت های بهشتی، داشتن خادم و خدمتکار است، غلامانی (غلمان) که وظیفه خدمت رسانی به بهشتیان ـ اعم از زنان و مردان ـ را بر عهده دارند.

_________
1. طور: 52/ 24.
2. واقعه: 56/ 17.
3. انسان: 76/ 19.
4. قرشی، قاموس قرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏7، ص 244.
5. انسان: 76/ 19.
6. قاموس قرآن، ج ‏5، ص 120.
7. طیب، أطيب البيان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏12، ص 302.
8. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏9، ص 251.
9. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏9، ص 327.
10. بقره: 2/ 25.
11. ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج 6، ص 261.
12. زخرف: 43/70.
13. یس: 36/56.
14. غافر: 40/ 8.
15. همان.
16. رعد: 13/ 23.
17. دخان: 44/ 54.
18. طباطبایی، ترجمه الميزان، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏18، ص 228.
19. ترجمه الميزان، ج ‏19، ص 16.
20. ترجمه المیزان،ج 18، ص 228.
21. أطيب البيان في تفسير القرآن، ج ‏12، ص 101.
22. مجلسی، بحارالانوار، نرم افزار جامع الاحادیث نور، ج ۸، ص 105.
23. صدوق، أمالی، نرم افزار جامع الاحادیث نور، ص 498؛ بحارالانوار، ج 8، ص 109، ح 7.

موضوع قفل شده است