کوفه مهمترین شهر تاریخ تشیع
تبهای اولیه
[="red"]مقدمه:[/]
کوفه مهمترین شهر تاریخ تشیع است که نه تنها حوادث بسیاری را تجربه نموده بلکه منشع بسیاری از جریانات فکری در قرن های اولیه جهان اسلام و پس از آن بودهاست. تقریبا تمام محققین تایخی چه در عرصه فرهنگی و چه در عرصه کلامی و فقهی آن اندیشه ها را موثرترین جریان هایی می دانند که تاثیرشان تا عصر کنونی تداوم یافته است.
[="red"]بنای شهر کوفه:[/]
چون اعراب در این دوره در حورهای فرات و دجله در حال جنگ بودند و شرایط محیطی و وجود آب های فراوان با طبع آن ها که از سرزمینی خشک و بی آب و علف آمده بودند سازگار نبود و از سوی دیگر از شهر ها و پادگان های اصلی شان بسیار دور افتاده بودند از این رو، خلیفه دوم دستور ساخت شهر کوفه در سال هفده هجری را صادر کرد( تشیع در مسیر تاریخ، ص 124-128). این شهر در نزدیکی شهر حیره(از شهرهای قدیم میان رودان(دجله و فرات) است که در نزدیکی ۶٫۵ کیلومتری جنوب شهر نجف اکنونی قرار گرفته بود. با بزرگ شدن شهر کوفه، از آبادانی حیره کاسته شد و سپس به تدریج از میان رفت) و به دست سعدبن ابیوقّاص، به منظور برپایی یک لشکرگاه و پادگان نظامی برای پیگیری هر چه بیشتر فتوحات اسلامی در داخل کشور ایران ساخته شد( تاریخ طبری، ج 3، ص 145).
[="red"]جمعیت آن: [/]
عمر دستور داده بود که مسجد این شهر دارای چنان مساحتی باشد که تمام جمعیّت جنگجو و مقاتل را در خود جای دهد و مسجدی که طبق این دستور پیریزی شد، گنجایش چهلهزار نفر جمعیت را دارا بود(معجمالبلدان، ج 4، ص491). اما طبری می گوید: شهر کوفه در آغاز تأسیس برای گنجایش صدهزار جنگجو پیریزی شد. در این صورت می توان حدث زد که منظور معجم البلدان از چهل هزار نفر، فقط مردان جنگجو بوده اند که با احتساب زنان، فرزندان و همراهان، این جمعیت نزدیک به یک صدو پنجاه هزار نفر بوده است و هر دو منبع تاریخی عدد تقریبی را صحیح ذکر کرده اند.
پس از گشایش شهر تیسفون -پایتخت ایرانیان- بخش زیادی از دارایی این شهر به عربهای کوفه رسید و کوفیان به نان و نوایی رسیدند. به این ترتیب پس از تأسیس کوفه، به علّت آب و هوای خوش و نزدیکی به فرات و سرزمین ایران و وضعیت اقتصادی نیکویی که از راه غنایم و خراج سرزمینهای فتح شده ایرانیان کسب نموده بود، پذیرای سیل مهاجرت اقوام و گروههای مختلف از سرتاسر مملکت وسیع اسلامی آن روز گردید. این مهاجرتها به خصوص در سال سیوشش هجری که حضرت علی علیهالسلام این شهر را پایتخت کشور اسلامی قرار دادند شدّت بیشتری به خود گرفت به گونهای که تنها تعداد سپاهیان کوفی آن حضرت علیهالسلام را در جنگ صفّین (سال 37 هجری) بالغ بر 65 هزار نفر ذکر کردهاند.( تاریخ طبری، ج 4، ص49 ؛ اسلام و مسلمانان/ مردم شناسی کوفه، مجله مشکوة » زمستان 1375 - شماره 53)
تحولات بعدی مانعی در رشد کوفه ایجاد نکرد و این شهر پس از این به مهمترین شهر در ایجاد تحولات جهان اسلام و تشیع تبدیل شد.
[="red"]ترکیب جمعیتی:[/]
به طور کلّی میتوان جمعیت کوفه در دو قرن ابتدایی، به دو بخش عرب و غیرعرب تقسیم نمود:
1. اعراب
بخشی از عربهای ساکن کوفه را قبایلی تشکیل میدادند که با آغاز فتوحات اسلامی در ایران، از شبه جزیره عربستان به قصد شرکت در جنگ به سمت عراق کوچ کردند و سرانجام پس از پایان فتوحات در کوفه و بصره مسکن گزیدند. انان از دو تیره قحطانی و عدنانی بودند که در اصطلاح به آنها یمانیها(یمنی ها) و نزاریها اطلاق میشد.
بخش دیگری از عربها را قبایلی همچون «بنیتغلب» تشکیل میدادند که قبل از اسلام در عراق سکونت گزیده و پیوسته با ایرانیان در جنگ بودند. پس از آغاز فتوحات اسلامی این قبایل به مسلمانان پیوستند.( اسلام و مسلمانان/ مردم شناسی کوفه، مجله مشکوة » زمستان 1375 - شماره 53).
2. غیر اعرب
عناصر غیر عرب کوفه را گروههای بزرگی همچون موالی، سریانیها و نبطیها تشکیل میدادند.(حیاة الامام الحسین علیهالسلام ، 2/438) موالی کسانی بودند که با قبایل مختلف عرب پیمان میبستند و به اصطلاح «ولاء» آنها را میپذیرفتند و از نظر حقوقی همانند افراد آن قبیله به شمار میآمدند. این موالی ممکن بود از نژادهای مختلف مانند ایرانیها، رومیها، ترکها، ... باشند که عربها به همه آنها اطلاق لفظ «عجم» مینمودند. بزرگترین گروه موالی کوفه را ایرانیانی با عنوان «حمراء دیلم» تشکیل میدادند.
سریانیها و نبطیها نیز بوده اند که گروه اندکی از جمعیت کوفه را تشکیل میدادند. (مردم شناسی کوفه- ش53)
[="Red"]ساختار استقرار جمعیتی کوفه:[/]
سعد بن ابی وقاص پس از برپایی لشکرگاه، نزاری ها را در غرب فلات و یمنی ها را در سوی شرقی فلات مستقر کرد. و قسمت وسیع سرزمین که برای ساخت مسجد کوفه بود، در وسط قرار داد. پس از این در طول سی و سه سال ترتیب جمعیتی کوفه سه با تجدید شد.
1- سعد پس از مشورت با خلیفه دوم جمعیت کوفه را به هفت گروه تجدید سازمان کرد. این ترتیب بر اساس نسب شناسی و قوم و خویشی که پیش از اسلام کاربرد داشت، صورت گرفت و به هر گروه «جبانه»: فضای سبز برای چرای حیوانات و قبرستان ها اختصاص داده شد. در این ترکیب یمانی ها در سه گروه و نزاری ها در چهار گروه جای گرفتند. این ترکیب تا نوزده سال ادامه داشت.
2- پس از این و در دوران حضرت علی، آن حضرت با حفظ همان گروه هفت گانه به تعدیل قدرت در گروه ها پرداخت و ساخت قدرت را در هریک از این گروه ها تغییر داد. در این ساختار جدید یمانی ها به چهار گروه افزایش و نزاری ها به سه گروه کاهش یافتند.
3- چهارده سال بعد در آخرین تغییر، زیاد بن ابی سفیان با حفظ هفت گروه، تمام جمعیت را به چهار بخش اداری(همانگونه که در بصره تجربه نموده بود) تقسیم کرد. وی در این کار مسئله نسب و همپیمانی در تشکیل گروه ها را به طور کامل نادیده گرفت تا بر کوفه تسلطی کامل پیدا نماید.(تشیع در مسیر تاریخ، ص127-133).
[/]