اولین مخلوق؟

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اولین مخلوق؟

دوستان کسی می دونه اولین چیزی که خدا افرید چیه

همیشه یه اولینی هست؟

سلام دوست محترم!
لازم است اشاره شود که روایات متفاوتی در این ارتباط وارد شده است؛ مانند:
"اول ما خلق الله العقل" و "اول ما خلق الله نوری" و "اول ما خلق الله روحی" و "اول ما خلق الله القلم" و "اول ما خلق الله ملک کرّوبیّ".
این عبارات البته به ظاهر متفاوت هستند، والا همگی به یک معنا بازمی¬گردند، و تعابیر مختلف به خاطر لحاظ¬های متفاوت است که ذیلاً بدان اشاره می¬نمائیم.
در روایت اول عقل گفته شده است، چرا که عقل در وجود خود جز به خداوند حاجت ندارد، و به غیر حق به کسی التفات نمی¬کند.
در روایت دیگر قلم گفته شده است، چرا که این اولین واسطه حق در تصویر علوم و حقایق بر لوح جان¬ها و ترسیم قضاء و قدر می¬باشد. البته قلم خداوند، نی و چوب و فلز و از این نوع قلم¬ها نیست، چنانچه لوح او چوب و کاغذ و پوست نیست، و لذا وقتی اولین مخلوق را قلم نامید، بدان امرکرد که جاری کن آنچه را که تا روز قیامت شدنی هست.
و در روایت دیگر نور پیامبر(ص) گفته شده است، چرا که پیامبر اکرم(ص) از آن پدید آمد و همان صادر اول است. نور وجود است و ظلمت عدم است، و نور هم در ذات خود روشن است و هم روشن کننده می¬باشد.
و روح اولین مخلوق شمرده شده، چرا که روح خاصیتش محبت به حضرت حق است.
و بالاخره دانشمندان و محققان از عرفا، اولین مخلوق را حقیقت محمدیه(ص) نامیده¬اند، چون آن مخلوق اول اصل حیات نفوس عالی و دانی است.
(ر.ک. به "شرح مقدمه قیصری"، استاد سید جلال الدین آشتیانی، ص223-224)

man.network;59240 نوشت:
دوستان کسی می دونه اولین چیزی که خدا افرید چیه

همیشه یه اولینی هست؟

با سلام و تشکر:Gol:


از کاربر محترم فنا هم بلحاظ مشارکت، و بیان مطالب صحیح شان تشکر نموده،:Gol: از باب تأیید و تکمیل، مطالبی را تقدیم می کنم:

بر هر مسلمان بصیر، معتقد و بدون تعصبی، روشن و واضح است که نبی اکرم (ص) و اهل بیت نورانی اش، مفسران حقیقی معارف قرآن و در حقیقت همان قرآن ناطق اند.

از جمله معارف الهی که توسط بیانات پیامبر عظیم الشأن اسلام و امامان از اهل بیت (ع) به نحو مبسوط و گسترده شرح و بیان گردیده البته در حد فهم و عقول بشری و در حد طاقت و استعداد آنان ـ اولین مخلوق است- که این مخلوق اول چه بوده است به دلایل خاص عقلی که در محل خود آمده است این مخلوق باید واحد باشد و از ترکیب اجزاء مصون باشد. یعنی مادی نباشد و از جسمانی بودن و مادی بودن بدور باشد. اما این وجود مجرد از ماده و ترکیب که قهراً بزرگترین مخلوق می باشد کدام است؟

در روایات ما وارد شده است که:“اول ما خلق الله نوری[1]”یعنی پیامبر(ص) فرمود: اول چیزی که خداوند خلق کرد نور من بود یا“اول ما خلق الله روحی[2]”اول مخلوق حق تعالی روح من بود و در بعض روایات دیگر“اول ما خلق الله بالقلم[3]”آمده است و در بعض دیگر روایات فرمود:“اول ما خلق الله العقل[4]”حال درباره جمع بین این روایات می گوییم که اولین مخلوق حق تعالی از آن جهت که مجرد و بسیط است و از ماده و مادیات برهنه است، همانا عقل می باشد.

و از این لحاظ که منشأ صدور صور کلیه حقایق در لوح آفرینش می باشد، قلم بوده و به اعتبار اینکه روشنی آسمانها و زمین به تابش آن وجود بوده است، وجود حضرت ختمی مرتبت بوده است و از این جهت که مظهر و ظاهر کننده بوده است، نور آن حضرت می باشد. [5]

توضیح بیشتر اینکه موجوات عالم به حسب وجود دارای مراتبی هستند: 1. وجود عقلی 2. وجود مثالی 3. وجود ملکی.

1. وجود عقلی آن وجودی است که نه ماده و نه شکل دارد و عقل محض است.

2. وجود مثالی وجودی است که اصطلاحاً بدان وجود مثالی و برزخی هم می گویند که ماده ندارد اما شکل و هیئت دارد.

3. وجود ملکی همان وجود طبیعی و مادی است که هم شکل و هم ماده دارد.

باید عرض شود که ممکن است وجود عقلی یا مثالی یک شیء بر وجود ملکی و طبیعی آن مقدم باشد و بنابراین در بعض روایات آمده است که: وجود نازنین پیامبر و ائمه هدی و پنج تن آل عباء قبل از خلقت زمین و آسمان در ظل عرش بسان نور موجود بوده است و می درخشیدند[6].

در اینجا متوجه می شویم که آن وجود عقلی و یا ملکوتی غیر از این وجود مادی و طبیعی می باشد.

ائمه از نظر رتبی مقامشان مقدم بر مخلوقات دیگر است، اما از نظر زمانی آنها با وجود تدریجی و مادی خود در همان حیات طبیعی و مادی خود زندگی می کرده اند که در تاریخ مضبوط است. به عبارت دیگر هر موجودی یک جنبه ملکوتی که همان جنبه باطنی عالم است، دارد و آن وجود دفعی و جمعی و از جانب خدا بودن اوست و یک جنبه ملکی و طبیعی، که ظاهر عالم است و آن وجودی است تدریجی و پخشی و به جانب خلق و عالم ماده .

آنچه که دفعی، ثابت و لا یتغییر است همان جنبه ملکوتی است و آنچه که تدریجی و در عمود زمان و مکان می گنجد همان وجود طبیعی است.

روایات مربوطه ناظر به آن جنبه باطنی جمعی و دفعی و از جانب خدا بودن (یعنی ایجاد نه موجود) هست و نه ناظر به عالم طبیعت و این شأن هستی.[7]

اگر نکتۀ دیگری باقی است بفرمایید در خدمتیم.

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی______________________________________
[1]بحارالأنوار، ج1،ص97، باب 2 (حقیقة العقل )
[2]بحارالأنوار، ج 54، ص309، تکملة
[3]بحارالأنوار، ج 54، ص313، فائدة جلیلة
[4]بحارالأنوار، ج1، ص97، باب 2 (حقیقة العقل‏)
[5] المشاعر ملاصدرا، ص ،202 با ترجمه و شرح میرزا عماد الدوله و همچنین برای توضیح بیشتر به شرح اصول کافی، مرحوم ملاصدرا، ص 8 تا 12 رجوع نمائید.
[6]بحارالأنوار، ج57،ص 78و58و ... برای توضیح بیشتر رجوع شود به کتاب لولا فاطمه ، آیت الله گرامی ص68 .
[7] برای مطالعه بیشتر ر.ک: پایگاه حوزه نت، پرسش و پاسخ، خلقت نور پیامبر و امامان (علیهم السلام) قبل خلقت عالم.

خیلی گذرا عرض کنم بعضی در اولین مخلوق عالم ماده معتقدند اولین مخلوق آب است.

اولین موجود زنده یه تک سلولی بی هوازی بوده ...

سلام دوست عزیز man.network
و سایر دوستان
در جهان آفرینش و در پیشگاه ذات باریتعالی
تقدم و تاخری موجود نیست
زمان نیست
هر چه ،هست ،هست .
هر چه ،نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در سریال کوچک خان جنگلی دکتر در هنگام وضوی نماز صبح بر کنار رود در دل دره سبز از سر تحیر جمله ای گفت که تا مدتها ی مدید آن را نمیفهمیدم ولی سخت به دلم نشسته بود دکتر رو به یار خودش گفت انگار روز اول خلقت!
بگذریم او اول و اخر است
او شاهد است
او قهار و مکار وهزاران هزار حدیث بیکران دیگر
جوشن کبیر بعضی از فرازهایش ادمی را به چه تحیرها می اندازد
دوست عزیز از سر صبر و تحمل و تعقل برهان حرکت جوهری و مفاهیم آن را بار دیگر دریاب
ولی بزرگان از سر استعاره فرموده اند عقل و نه به واقع که ما در این مقال جهل مرکبیم

اول ما خلق الله نور محمد صلی الله علیه و اله

فرمایشات شما درست
ولی خوب برای شناخت خدا و حکمت خدا اگه بشه فهمید خوب خوبه خیلی ها تو این دنیا به پوچی میرسند که از کم بود اطلاعات نشعت می گیره

واقعا هدف چی بوده من الان بعد از مرگ مادر شاید روزی یک بار می میرم یک سال مادرم فوت کرده شاید بگم فلج ذهنی شدم سعی می کنم بفهم چرا ؟ گفتن خاک سرد می کند ولی نکرد خوب حالا اگه بشناسم بدونم چرا این دنیا رو با بدیهاش افریده وقتی یک سفت بد نداره چرا بدی درد رو افریده
حالا از اولین شروع می کنم خوب وقتی بود , تنها بود خدا نبود یا باید یکی مگفت الله اکبر

نان شب;59855 نوشت:
اولین موجود زنده یه تک سلولی بی هوازی بوده ...

یک جا خوندم چند سال پیش تونستن یک موجود تک سلولی خلق کنند ولی بزرگ ادیان جهان اجازه ادامه کار رو ندادن درسته؟

man.network;60065 نوشت:
چرا این دنیا رو با بدیهاش افریده وقتی یک سفت بد نداره چرا بدی درد رو افریده

با سلام این دنیا خیر کثیر است وشر قلیل که در این مورد که شما گفتید معلوم نیست چه بسا خیر وخوبی باشد و ما ندانیم . زندگی انسانها دارای امتحان الهی است تا بندگان خوب که تسلیم به رضای خدا هستند با دیگران جدا شوند،‌آنهایی که فقط در خوشی ها خدا را میخواهند نه سختی ها.
man.network;60065 نوشت:
حالا از اولین شروع می کنم خوب وقتی بود , تنها بود خدا نبود یا باید یکی مگفت الله اکبر

خیلی مبهم نوشتید من که منظورتون رو نفهمیدم.

فنا;60288 نوشت:
با سلام این دنیا خیر کثیر است وشر قلیل که در این مورد که شما گفتید معلوم نیست چه بسا خیر وخوبی باشد و ما ندانیم . زندگی انسانها دارای امتحان الهی است تا بندگان خوب که تسلیم به رضای خدا هستند با دیگران جدا شوند،‌آنهایی که فقط در خوشی ها خدا را میخواهند نه سختی ها.

خیلی مبهم نوشتید من که منظورتون رو نفهمیدم.

وقتی کسی میدونه چرا می خواد بدونه

man.network;60565 نوشت:
وقتی کسی میدونه چرا می خواد بدونه

با سلام باز هم مبهم نوشتید انسان چی رو میدونه؟،اگه منظورتون خوب وبد بودن خودش است باید عرض کنم که نه چون همیشه انسانها فکر می کنند خوب هستند یا حداقل در بعضی از موارد اینگونه فکر می کنند ولی وقتی امتحان می شوند خراب می کنند مثل خوارج ویا کسانی که با امام حسین(ع)جنگیدندوتاریخ زیاد از این اشخاص رو دیده.

با عرض سلام.
عنوان بحث هست اولین مخلوق؟!
این جمله بسیار نا مفهوم است و گوینده( گوینده عام) منظورش مشخص نیست که آیا مراد مخلوق خاصی است (مثلا انسان) یا ....؟؟؟؟؟
به هر حال همانگونه که جناب متحیر بسیار زیبا فرمودند اصولا بحث تقدم و تقدم زمانی در آفرینش کائنات و جاری شدن قوانین در ذات باریتعالی جایی ندارد. عزیزان توجه نمایند، این مبحث خود به اندازه کافی عقل گریز است حال آنکه سوال هم خیلی دقیق مشخص نشده که منظور اولین کدام مخلوق است؟

ناگفته نماند خود این سوال (بیان مراد از اولین مخلوق ؟) نیز عقل گریز است مگر آنکه منظورمان مخلوقات و یا علتهای متاخر باشد. مثلا اولین مخلوق جاندار . وگرنه در بحث خلقت تمام کائنات عقل بشری تنها کسری از ثانیه بعد از بیگ بنگ را درک مینماید و به قبل از آن علم و عقل را راهی نبوده و نیست . و در ادامه نیز جهانبینی علمی با تئوریهایی همچون تکامل تدریجی داروین در بازه جانداران و سایر تئوری های عالمشناسی به توضیح تقدم و تاخر خلقت میپردازد و جهانبینی دینی قائل به نظراتی است که در کتب مقدس ادیان در رابطه با نحوه خلقت جهان ارائه شده است.

فنا;60568 نوشت:
با سلام باز هم مبهم نوشتید انسان چی رو میدونه؟،اگه منظورتون خوب وبد بودن خودش است باید عرض کنم که نه چون همیشه انسانها فکر می کنند خوب هستند یا حداقل در بعضی از موارد اینگونه فکر می کنند ولی وقتی امتحان می شوند خراب می کنند مثل خوارج ویا کسانی که با امام حسین(ع)جنگیدندوتاریخ زیاد از این اشخاص رو دیده.

به نظر میرسد که سوال اولیه یعنی شناسایی اولین مخلوق آن هم با آن عمومیت و ابهام در نهایت تبدیل به سوال در مورد علل خلقت انسان تغییر ماهیت داده است!!!
پیشنهاد اینجانب این است که مدیر محترم یا سوال کننده عزیز عنوان سوال و موضوع بحث را روشن تر بفرمایند تا امکان ادامه دادن بحث و بهره گیری از نظرات دوستان ایجاد شود
.

manmehdiam;60632 نوشت:
با عرض سلام.
عنوان بحث هست اولین مخلوق؟!
این جمله بسیار نا مفهوم است و گوینده( گوینده عام) منظورش مشخص نیست که آیا مراد مخلوق خاصی است (مثلا انسان) یا ....؟؟؟؟؟
به هر حال همانگونه که جناب متحیر بسیار زیبا فرمودند اصولا بحث تقدم و تقدم زمانی در آفرینش کائنات و جاری شدن قوانین در ذات باریتعالی جایی ندارد. عزیزان توجه نمایند، این مبحث خود به اندازه کافی عقل گریز است حال آنکه سوال هم خیلی دقیق مشخص نشده که منظور اولین کدام مخلوق است؟

ناگفته نماند خود این سوال (بیان مراد از اولین مخلوق ؟) نیز عقل گریز است مگر آنکه منظورمان مخلوقات و یا علتهای متاخر باشد. مثلا اولین مخلوق جاندار . وگرنه در بحث خلقت تمام کائنات عقل بشری تنها کسری از ثانیه بعد از بیگ بنگ را درک مینماید و به قبل از آن علم و عقل را راهی نبوده و نیست . و در ادامه نیز جهانبینی علمی با تئوریهایی همچون تکامل تدریجی داروین در بازه جانداران و سایر تئوری های عالمشناسی به توضیح تقدم و تاخر خلقت میپردازد و جهانبینی دینی قائل به نظراتی است که در کتب مقدس ادیان در رابطه با نحوه خلقت جهان ارائه شده است.

به نظر میرسد که سوال اولیه یعنی شناسایی اولین مخلوق آن هم با آن عمومیت و ابهام در نهایت تبدیل به سوال در مورد علل خلقت انسان تغییر ماهیت داده است!!!
پیشنهاد اینجانب این است که مدیر محترم یا سوال کننده عزیز عنوان سوال و موضوع بحث را روشن تر بفرمایند تا امکان ادامه دادن بحث و بهره گیری از نظرات دوستان ایجاد شود
.


با سلام

خدمت دوست عزیزم عرض کنم، این مسأله از جمله مسائلی است که عقل و علم محدود بشری را بدلیل نقصان و ضعف، به ساحت ان راه نیست، و در یک کلام به ابهام و عدم شفافیت سؤال، ارتباط مستقیم ندارد.

بهتر است چنانکه در پست شمارۀ 3 توسط بنده به تفصیل و توسط برخی کاربران محترم نیز یادآوری شده به روایات صحیحه وارد شده از کلام نورانی و وحیانی نبی اکرم (ص) و اهل بیت عصمت و طهارت متمسک شویم:

"در روایات ما وارد شده است که:“اول ما خلق الله نوری[1]”یعنی پیامبر(ص) فرمود: اول چیزی که خداوند خلق کرد نور من بود یا“اول ما خلق الله روحی[2]”اول مخلوق حق تعالی روح من بود و در بعض روایات دیگر“اول ما خلق الله بالقلم[3]”آمده است و در بعض دیگر روایات فرمود:“اول ما خلق الله العقل[4]”حال درباره جمع بین این روایات می گوییم که اولین مخلوق حق تعالی از آن جهت که مجرد و بسیط است و از ماده و مادیات برهنه است، همانا عقل می باشد.

و از این لحاظ که منشأ صدور صور کلیه حقایق در لوح آفرینش می باشد، قلم بوده و به اعتبار اینکه روشنی آسمانها و زمین به تابش آن وجود بوده است، وجود حضرت ختمی مرتبت بوده است و از این جهت که مظهر و ظاهر کننده بوده است، نور آن حضرت می باشد. [5]"

پاورقی_____________________________
[1]بحارالأنوار، ج1،ص97، باب 2 (حقیقة العقل )
[2]بحارالأنوار، ج 54، ص309، تکملة
[3]بحارالأنوار، ج 54، ص313، فائدة جلیلة
[4]بحارالأنوار، ج1، ص97، باب 2 (حقیقة العقل‏)
[5] المشاعر ملاصدرا، ص ،202 با ترجمه و شرح میرزا عماد الدوله و همچنین برای توضیح بیشتر به شرح اصول کافی، مرحوم ملاصدرا، ص 8 تا 12 رجوع نمائید.

صدیق;60804 نوشت:
خدمت دوست عزیزم عرض کنم، این مسأله از جمله مسائلی است که عقل و علم محدود بشری را بدلیل نقصان و ضعف، به ساحت ان راه نیست، و در یک کلام به ابهام و عدم شفافیت سؤال، ارتباط مستقیم ندارد.

با درود و سلام خدمت دوستان و اما بعد دوست اندیشمند ایهالاصدیق! عرض اینجانب از آن جهت است که سعی کنیم هم در عنوان سوال و هم متن پاسخ هایمان جامعیت و مانع بودن را حدالمقدور رعایت نماییم تا فهم مسائل سهل تر گردد. عرض من توجه دادن قاطبه دوستان است که مفهوم تحریر محل نزاع در بحثها را ارج نهند تا حدالمقدور از پریشان گویی احتراز گردد. و محمل عرایض بنده فعلا ضعف و نقصان عقل در برابر قوت و توان وحی و یا بالعکس نیست . توصیه ای عمومی است که سوال کننده اندک توضیحی بدهد که محمل سوالش چیست؟ چون قطعا میان این سوال که اولین مخلوق چیست و این سوال که هدف از خلقت انسان چیست تفاوت بسیار است. حال که انتقاد اینجانب به نحوه سوال را وارد تشخیص نداده اید با فرض اینکه سوال کننده منظور نظرش : اولین و مقدم ترین مخلوق خالق از میان کلیه مخلوقات خلق شده تاکنون اعم از موجودات و مجردات و ... چه بوده است....که حضرتعالی مطابق دیدگاه دینی و خاصه نظریات روایی(روایات رسیده از رسول) جواب فرمودید که آن مخلوق عقل بوده و در عین حال همان عقل که نشان از اهمیت و عظمت این مخلوق است را جوری توصیف نموده اید که ضعف و نقص آن به ذهن متبادر میشود . مدتی است در پستهای دیگر هم من درگیر این نامهربانی به عقل هستم. و دائم جایی میبینم مثلا ضروری است که نسبت به اصول یعنی توحید و عدل و نبوت و ... فقط دست به دامان عقل شویم ولی جایی دیگر در مزمت و ضعفش حرفها میزنیم و مومنین را در فروعی بسیار کم اهمیت تر به تقلید توصیه مینماییم و یا علم وحیانی را مقابل علم عقلی می نهیم... حال آنکه ما علمی و ابزاری جز عقل در کف نداریم و هر چیز دیگر اعم از وحی و .....همه و همه باید که از درگاه عقل وارد شود وگرنه عاقلانه نیست که بپذیریم. و .... هزار نکته باریکتر از مو که بیانش خارج از موضوع این بحث است و ما را دچار آن بلا میکند که در فوق عرض کردم.
فقط نکته ای هم یادمان باشد خاصه زمانی که میخواهیم حسابی در ضعف عقل سخن برانیم و آن اینکه فارق از قوت و ضعف در جواب به سوال ، ابتدا شایسته است سود و زیان طرح هر سوال و زحمت یافتن پاسخ به آن اندکی فکر کنیم. و کارکردهای هر ابزار در پاسخ های به سوالات را هم اندیشه نماییم. عقل تنها سوالاتی میکند که بواقع سوالاتی ضروری از باب میزان نیاز ما در زندگی به آنهاست.

سلام
من نوشته آقای عبدالله رو تایید می کنم.
یاحق

man.network;59240 نوشت:
اولین چیزی که خدا افرید چیه همیشه یه اولینی هست؟

سئوال شما هیچ قیدی ندارد و مطلق است.
لذا پاسخ آن هم باید مطابق با خودش، بدون قید و کلی باشد.

عرض می کنم که این سئوال در حیطه علم فلسفه قرار می گیرد. از این دیدگاه، "جهان آفرینش" دارای مراتبی است که بالاترین مرتبه آن، "عقل" است و پائین ترین مرتبه آن، "عالم مادی". و جریان فیض از بالا به پائین حرکت می کند. یعنی مرتبه بالایی جهان، علت ایجاد مرتبه پائین تر جهان است و تا مرتبه بالاتر وجود نداشته باشد، مرتبه پائین تر به وجود نمی آید (همانطور که تا پدر وجود نداشته باشد، فرزند به وجود نمی آید).
در فلسفه گفته می شود: الواحد لا یصدر منه الا الواحد. یعنی خداوند چون از همه جهات، "واحد" است، لذا کارش هم "واحد" است. و جز یک چیز، چیزی نمی آفریند. چون "آفرینش مستقیم بیش از یک موجود" با "توحید خداوند" منافات دارد. سایر موجودات دیگر، مستقیماً توسط خداوند ایجاد نمی شوند بلکه ابتدا توسط آن چیز واحدی که خداوند آفریده است (عقل اول)، دو یا چند موجود معدود دیگر ایجاد می شود، بعد توسط هر کدام از آن موجودات، موجودات بیشتر دیگری. و تمام این مراحل در عالم عقل است و این موجودات را "عقول طولی" می نامند. آخرین این موجودات که خودش به تنهایی تمام جهان مادی را ایجاد می کند، "عقل فعال" نام دارد.

پس به هر حال، اولین و تنها چیزی که مستقیماً توسط خداوند آفریده می شود، "عقل اول" نام دارد.
با سرچ این واژه ها در اینرنت، می توانید اطلاعات بیشتری به دست بیاورید.

manmehdiam;61101 نوشت:
با درود و سلام خدمت دوستان
و دائم جایی میبینم مثلا ضروری است که نسبت به اصول یعنی توحید و عدل و نبوت و ... فقط دست به دامان عقل شویم ولی جایی دیگر در مزمت و ضعفش حرفها میزنیم و مومنین را در فروعی بسیار کم اهمیت تر به تقلید توصیه مینماییم و یا علم وحیانی را مقابل علم عقلی می نهیم... حال آنکه ما علمی و ابزاری جز عقل در کف نداریم و هر چیز دیگر اعم از وحی و .....همه و همه باید که از درگاه عقل وارد شود وگرنه عاقلانه نیست که بپذیریم. و .... هزار نکته باریکتر از مو که بیانش خارج از موضوع این بحث است و ما را دچار آن بلا میکند که در فوق عرض کردم.

با سلام و تشکر:Gol:

البته این سخن درستی است که باید برای شناخت اصول، دست به دامان عقل شویم و اصول دین را از درگاه عقل بپذیریم، اما این بدان معنا نیست که همه ابعاد و زوایای اصول دین و جزء جزء آن را می توان با عقل تمیز و تشخیص داد، بلکه محدوده شناخت عقل، تشخیص کلیات اصول دین است. به عبارتی عقل و وحی با هم تعارضی ندارند بلکه هر کدام قلمرو خاصی دارند.

بعنوان مثال؛ عقل می تواند به ضرورت وجود خدا و اینکه خالقی جز او نیست و اینکه وجودی قادر و حکیم و مدبری تواناست پی ببرد، اما در برابر شناخت حقیقت خداوند و صفات متعدد الهی ناتوان است و محتاج به وحی است، عقل انسان نمی تواند از اخبار عوالم غیب و مجردات باخبر شود و اینکه فرشتگانی در همه آنات بامر الهی در حال تدبیر امور عالم اند، برخی مشغول ثبت و ضبط اعمال بندگان، برخی مأمور رحمت و برخی مأمور عذاب و ...

بعلاوه عقل می تواند به اصل ضرورت وجود راهنما و تشخیص پیامبر صادق از کاذب از طریق نشانه ها و علامات نبی پی ببرد، که یکی از آنها تمییز دادن معجزه از غیر آن است. اما بعد از شناخت و تصدیق و ایمان به پیامبر حقیقی نمی تواند به عقلش اکتفا کند و باز هم احکام و دستورات دین را که توسط پیامبر ابلاغ می شود از پنجره و درگاه عقلش عبور دهد و در صورتیکه با عقلش مطابقت داشت بپذیرد و در صورت مخالفت، مردود بداند.

وقتی با عقلش پیامبری را تصدیق کرد باید مطیع محض اوامر الهی باشد و درگاه قلبش را به روی نبی بگشاید.

در مسأله امامت هم چنین است عقل؛ اصل امامت و ضرورت آن را تشخیص می دهد و تصدیق می کند، اما از انجائیکه معرفی شخص امام انتصابی من جانب الله است، خود عقل نمی تواند برای خودش با توجه به خصوصیات فردی و اجتماعی، امام تعیین کند بلکه باید، جان دل به کلام وحی بسپارد و امام و جانشین را یا از طریق پیامبر مرسل و یا از طریق معرفی امام قبلی بشناسد و عقل را در این وادی کارائی نیست.

در مسأله معاد و عدل الهی نیز حکایت چنین است، بعد از تصدیق کلیات اصول، تسلیم وحی الهی بودن، عین عقلانیت است، در غیر اینصورت انسان به گمان عقل و خردورزی، به جنگ با عقل خویش برخواسته است.

موفق باشید ...:Gol:


موضوع قفل شده است