مقدمه ای بر آثار تربیتی و روان شناختی انتظار

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
مقدمه ای بر آثار تربیتی و روان شناختی انتظار

نتظار در مکتب اسلام، تنها یک رویکرد عاطفی نیست; بلکه رویکردهای معرفتی، اجتماعی، اخلاقی و فردی را نیز شامل می شود . از این روی می توان، انتظار را همچون منشوری دانست که دارای تجلیات گوناگونی است .

در رویکرد معرفتی به مسئله انتظار، می توان آثار تربیتی و روان شناختی این پدیده را با نگاهی جدید، مورد بررسی قرار داد; البته در اینجا، تربیت به معنای گسترده آن مورد نظر است که شامل مقوله های اخلاقی نیز می شود و در بعد روان شناختی نیز، آثار کارکردی آن بیشتر مورد تاکید قرار می گیرد .

در نوشتار حاضر، به عناوینی مانند گسترش امیدهای واقعی، پویایی معطوف به هدف، استقرار وحدت و همبستگی، مراقبت دایمی و سلامت اخلاقی جامعه پرداخته ایم .

یادکرد این نکته لازم است که این نوشتار تنها پیش درآمدی بر این مبحث است و امیدواریم که در آینده بتوانیم به صورتی گسترده تر و عمیق تر و فراتر از یک مقاله بدان بپردازیم .
1 . گسترش امیدهای واقعی

امید، محرک انسان برای رویارویی با آینده است . برخی آن را انگیزه و برخی دیگر، آن را نیاز آدمی می دانند; به عقیده مزلو (1) ، یکی از روانشناسان مکتب کمال:

انگیزه آدمی، نیازهای مشترک و فطری است که در سلسله مراتبی از نیرومندترین تا ضعیف ترین نیاز، قرار می گیرد . (2)

برای توضیح مطلب می توان گفت که آدمی، پیوسته و در پی انجام هرکاری، به دنبال غایت و مقصودی مشخص بوده و قبل از اقدام به آن نیز، نیازمند انگیزه ای برای آغاز عمل است .

بر این اساس، انسان برای تداوم زندگی و تحمل دشواریهای آن، نیازمند انگیزه ای نیرومند است که در پدیده «امید به آینده » تجلی می یابد; آینده ای که به مراتب، عالی تر، زیباتر و بهتر از امروز باشد; این مسئله، به ویژه برای جوانان، دارای اهمیت بیشتری است; زیرا آنان در پرتو «امید به فردایی بهتر» می توانند به نیروی فراوان خود و شور و نشاط بی پایان شان جهت و معنا بخشند .

البته این مقوله در میان مکاتب دینی و غیر دینی، دارای جایگاه، منزلت و تفسیرهای گوناگونی است; اعتقاد پیروان ادیان به امدادهای غیبی و عنایات عام و خاص الهی، به گونه ای منطقی، متضمن پیامدهایی همچون امید به آینده و به تعبیری دیگر، فرج بعد از شدت می شود . در حالی که در مکاتب مادی و بینشهای سکولاریستی جایی برای «امدادهای غیبی » وجود ندارد . حتی در میان پیروان ادیان، نیز این مسئله، دارای جلوه های گوناگونی است . از جمله در چند سال پیش، پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان، در اولین کتابی که از او با عنوان عبور از آستانه امید منتشر گردید، به صراحت، ناامیدی خود را از وضعیت اخلاقی و اعتقادی عصر حاضر به ویژه جوانان، اظهار نمود . در اظهارات پاپ، نشانه هایی از امید به آینده به چشم نمی خورد . حتی در میان برخی اندیشمندان و متفکران غربی نیز بعضا مسئله «امید» همچون پدیده ای دور از دسترس و بیهوده تلقی می شود . به عنوان مثال، برتراند راسل (3) در گفتاری با عنوان «جهان پر تلاطم » می نویسد:

من در لحظه تاریک (ژوئیه 1961) به نوشتن مشغولم و نمی دانم نژاد بشر آنقدر دوام می کند که نوشته من منتشر یا در صورت انتشار، قرائت شود یا نه . (4)

در مقابل این رویکرد یاس آور و منفی به آینده که در بیشتر مکاتب موجود مشاهده می شود، اندیشه ها و رویکردهای امیدوارانه و مثبت گرایی نیز وجود دارد که از مهم ترین آنها می توان به اعتقاد مذهب شیعه در زمینه انتظار امام عصر (ع) اشاره نمود که نه تنها انتظار فرج آن حضرت، پدیده ای معنادار، منطقی و معقول است، بلکه چنین انتظاری، در زمره بزرگترین گشایشها، تلقی می شود (5) . برای توضیح مطلب، اشاره می کنیم که امیدها دوگونه اند: امیدهای واهی و امیدهای واقعی . امیدهای واهی، بیشتر شامل نوعی ایده آلها، آرمانها و آرزوهای گمشده است که انسان با حاضر کردن آنها در ذهن و درون خویش، به نوعی آرامش خاطر دست می یابد که در صورت تداوم و تقویت آنها، خود به خود زمینه جدا شدن از مسائل و رویدادهای واقعی زندگی و در نتیجه احساس بیگانگی با واقعیات، برای شخص فراهم می گردد .

در مباحث روانشناسی تربیتی، این نوع مواجهه با مسائل، رفتارهای دفاعی نام دارد . از ویژگیهای اینگونه رفتارها، این است که در کوتاه مدت، به شخص، آرامش و امنیت می بخشد ولی در دراز مدت، موجب ناسازگاری با اطرافیان و دنیای خارج می شود .

امیدهای واقعی نقطه مقابل امیدهای واهی است; امیدهایی که دارای پایه و اساسی منطقی و استوارند و ریشه در اعتقادات و باورهای دینی و ارزشهای مبتنی بر وحی الهی دارند و مانند اینها به ظهور حضرت مهدی (ع) و شرایطی که آن حضرت با کومت خویش فراهم می آورند که در اینجا به دو نمونه از این شرایط اشاره می کنیم:

امام حسن مجتبی (ع) از پدر بزرگوارشان نقل می فرمایند:

در دولت مهدی (ع)، درندگان، سازش می کنند; زمین، نباتات خود را خارج می کند; آسمان، برکاتش را فرو می فرستد; گنجهای نهفته در دل زمین برای او آشکار می شود و بین مشرق و مغرب را مالک می شود و خوشا به حال کسی که آن روزگار مسعود را درک کند و دستوراتش را با گوش جان بشنود . (6)

از امام باقر (ع) نیز روایت شده است که فرمودند:

هنگامی که قائم ما (ع) قیام کند، دست شریفش را بر سر بندگان گذارد و خردهای آنها را گرد آورد و رشدهای آنها را کامل گرداند . (7)

از این دو عبارت چنین برداشت می شود که انتظار امام عصر (ع)، موجب گسترش و توسعه امیدهای واقعی در شیعیان و پیروان آن حضرت می شود; امیدهایی که منتظرانش، هرگز در حقیقت و اصالت آنها، تردیدی به خود راه نمی دهند; زیرا چنین امیدهایی از متن باورهای دین، رویش کرده و برخاسته از اعتقاد اصیل و استوار شیعه است .

حال، چنانچه از بعد روانشناختی به مسئله بنگریم، نقش امید را در سلامت روانی، تعیین کننده و محوری خواهیم یافت .

دوآن شولتس (8) می نویسد:

سلامت روانی، پیش نگر است، نه پس نگر، دورنما، چیزی است که شخص امیدوار است بشود نه آنچه پیش تر روی داده است و دگرگونی پذیر نیست . (9)

او می افزاید:

من، نگاهی را که به آینده می نگرد و بر هدفها، آمال و رؤیاهای درازمدت تمرکز می یابد، خوشایند می یابم . البته پیش بینی و برنامه ریزی و تلاش برای آینده، از ماندن در رویدادهای گذشته، سالم تر به نظر می رسد . (10)

کانت، طرح مسئله امید را از ویژگیهای هوشمندی آدمی تلقی می کند و می نویسد:

برای هر کس که متنبه و هوشیار باشد و در کار دنیا و حال خود بنگرد، سه سؤال پیش می آید:

نخست، چه می توانم بدانم؟

دوم اینکه، چه باید بکنم؟

سوم اینکه، چه امید و انتظاری می توانم داشته باشم؟ (11)

آلپورت، (12) یکی از صاحب نظران علم شخصیت معتقد است:

[اشخاص برخوردار از سلامت روان] فعالانه در پی هدفها و امیدها و رؤیاهای خویشتند، و رهنمون زندگی شان، معناجویی و ایثار و حسن تعهد است . تعقیب هدف، هیچ گاه پایان نمی پذیرد . اگر هدفی را باید کنار گذاشت، باید بیدرنگ انگیزه نوینی آفرید . افراد سالم به آینده می اندیشند و در آینده زندگی می کنند . (13)

رویکرد «آینده گرا» با ویژگی «سلامت روان » از نسبت معقول و منطقی برخوردار است .

چنین نسبتی را در بیان ویکتور فرانکل (14) به روشنی می یابیم:

شخصیتهای سالم، ویژگیهای دیگری هم دارند; به آینده می نگرند و به هدفها و وظایف آتی توجه می کنند . در واقع به چنین هدفهایی نیاز دارند . این ویژگی انسان است که تنها با نگرش به آینده می تواند زندگی کند . (15)

او در ادامه نظریاتش می افزاید:

بدون اعتقاد به آینده، «محمل معنوی » زندگی از میان می رود و روح و جسم به سرعت محکوم به فنا می گردد . باید برای ادامه زندگی دلیلی داشت; در راه هدفی آتی کوشید، وگرنه زندگی معنای خود را از دست می دهد . (16)

به نظر «فرانکل » ، اعتقاد به آینده، هم عامل معنا داشتن زندگی و هم عامل تداوم و استمرار آن است . چنین تعبیری، یک نقطه اوج در میان نظریات روانشناسان در این زمینه است .

انتظار در مکتب شیعه، علاوه بر اینکه، نوعی امید به آینده است، چشم به راه یک رویداد بزرگ و تحول عمیق، بودن است; چرا که طی شدن فاصله میان غیبت و ظهور یک پدیده عادی نیست; بلکه حادثه ای به وسعت همه تاریخ بشر است . برای تجسم عظمت آن، اشاره به این نکته کافی است که امام مهدی (ع)، تبلور همه آرمانها و آرزوهای محقق نشده انسان در طول قرون و اعصار گذشته تا کنون است .

بر این اساس، فردای ظهور، فردایی است روشن تر و بهتر از امروز; زیرا همه اختلافها و خصومتها که ناشی از محدودیت اندیشه و نارسایی عقل بشر است، از میان برمی خیزد و در پرتو شکوفایی خرد، جای خود را به عطوفت، رحمت و مناسبات صمیمانه می بخشد .

با تکیه بر این مبانی، دیگر، افسردگی در میان پیروان مکتب انتظار جایی ندارد . در غیر این صورت آدمی، دلیلی برای بهتر بودن فردا ندارد; بنابراین بیشتر در معرض افسردگی و ناامیدی قرار می گیرد . اهمیت این مطلب، زمانی روشن تر می شود که بدانیم افسردگی، به عنوان بیماری قرن، شایع ترین و دشوارترین اختلالی است که انسان معاصر با آن مواجه بوده و به شدت از عوارض آن رنج برده است; چرا که رشته های امید خود را بریده و گسیخته می بیند .

[="Magenta"]به خاطر محدودیت در تعداد کاراکتر[/]

ادامه مطلب در وبلاگم
:Gol::hamdel::hamdel::Sham::Gol::hamdel::hamdel: