آيا سامان دادن اموردنيوي از اهداف دين است ؟
تبهای اولیه
آيا سامان دادن اموردنيوي از اهداف دين است ؟
اگر دین اسلام رادر نظر بگیریم وبر اساس آموزه ها ی دین اسلام بررسی کنیمازديدگاه اسلام دنيا وآخرت از يكديگر تفكيك ناپذيرند؛ يعني، سامان بخشي به امور دنيا نيز از اعمالي است كه پيآمد اخروي دارد و نميتوان بدون اصلاح دنيا، امور آخرت را اصلاح كرد
به عبارت ديگر بايد گفت: آدمي در اين دنيا ميتواند دوگونه زيست كند
دنیویالف) فارغ از امور مربوط به دنيا و مشكلات آن و سعي نكردن براي اصلاح امور.
ب ) پرداختن به امور دنيا و سعي در اصلاح امور
مسلما صورت «الف» بسيار آسانتر است. گوشهگيري كردن، ذكر گفتن، به ابتهاجات شخصي مشغول شدن،لذتهاي عرفاني بردن، تنها به آخرت انديشيدن و...
ولي صورت «ب» وظيفهاي بسيار پيچيده و سنگين است.پرداختن به امور دنيا و آنها را در طول يكديگر ديدن، كاري بس حكيمانه و آگاهانه است.
حال بايد ديد اسلام كدام يك از اينها را از ما طلب كرده است:
با نگرشي كوتاه به آيات قرآن و نيز سيره پيامبر(ص) و ائمه معصومين(ع) درمييابيم كه دنياي اسلام از آخرت آن جدا نيست و ساختن جامعهاي بر مبناي ارزشهاي الهي، آرمان اين دين است؛ ولي نبايد پنداشت كه اين بدان جهت است كه دنيا اصالت دارد؛ بلكه دنيا مزرعهاي است براي آخرت و گذرگاهي است براي عمل».
انا جعلنا ما عليالارض زينة لها لنبلوهم ايهم احسن عملاً ، (كهف، آيه 7) پس سامان دهي امور دنيا بر مبناي اصول و ارزشها، ازاهداف غيرقابل انكار اسلام است.
البته بايد به اين نكته توجه داشت كه اسلام، براي اقتصاد و يا بسياري از ديگر امور، سيستم كاربردي خاصي راپيشنهاد نكرده است؛ مثلاً اين كه آيا اسلام، اقتصاد باز را ميپذيرد يا اقتضاد بسته را و...؟
در بسياري از امور فرعي وتصميمات اجرايي، اين عقلا و انديشمندان هستند كه بايد سيستمها را طراحي كنند. آنچه كه اسلام آن را بيان كرده و برآن تأكيد دارد، اصول و ارزشهاست و تا آن جا كه خود مسائل فرعي را نيز بيان نموده است - مانند ابواب فقهي - بايدتسليم بود؛ ولي در غير آن موارد، بايد براساس ارزشها سيستم مناسب را طراحي نموده و به پيش برد.
در مورد ادیان دیگر با توجه به تحریف های بوجود آمده در آنها ومنابع تحریف شده از این ادیان شاید بتواتن به قطع گفت که بر اساس اموزه های تحریف شده نمی توان چناتن سیستم یکپارچه ای را طرح ریزی کرد که هم جواب گوی سوالات اخروی باشد وهم حلال مشکلات دنیوی واگر کسانی از ادیان تحرف شده ادعای دارد قابل بررسی است ولی ادعایی در این مورد نشده و مهمترین دلیل را هم همان کنار زدن دین از عرصه اجتماع می توان نام برد.
از طرفی هستند از پیروان ادیان دیگر که وظیفه دین را تنظیم امور دنیوی نمی دانند.