امامزاده بی بی حکیمه خاتون

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
امامزاده بی بی حکیمه خاتون

یکی از امامزادگان مورد توجه عام و خاص که از اقصی نقاط میهن اسلامیمان بویژه کشورهای حاشیه نشین خلیج فارس هر ساله بخصوص در فصول تعطیلات نوروزی هزاران مشتاق به حریم عصمت و ولایت را به سوی خود می کشاند آستانه مقدسه حضرت بی بی حکیمه(س) می باشد که در ضلع جنوبی فاصله یکصد کیلومتری شهرستان گچساران قرار دارد. بقعه متبرکه در موقعیت خاص جغرافیایی در میان دره هایی سر به فلک کشیده و نفت خیز قرار گرفته که در منطقه موردنظر حدود 120 حلقه چاه نفت وجود دارد. آن حضرت از کرامات بسیار بالایی برخوردار بوده بطوریکه هر ساله تعدادی از دردمندان و افراد بیمار و لاعلاج را شفا داده است. نسب امامزاده طبق اسناد و روایات مختلف از دختران بلافصل حضرت امام موسی بن جعفر(ع) می باشد. در سرگذشت حضرت بی بی حکیمه(س) دختر باب الحوائج امام موسی کاظم(ع) می فرماید در بعضی اخبار و روایات آمده که در زمان حکومت بنی العباس شدت عداوت و کینه بنی عباس علیه اهل بیت پیامبر(ص) اوج گرفت و شروع کردند به حمله و هجوم به خانه های بنی هاشم، همه از مدینه فرار کردند و روی به سوی ایران آوردند. شدت ظلم بنی عباس بحدی بود که جوانهای آنها را در هر کجا میدیدند، بقتل می رساندند، تا زمان ولایتعهدی حضرت امام رضا(ع) که بنی هاشم برای آزادی خود بطرف ایران آمدند پس از اینکه طبق تاریخ، حضرت امام رضا(ع) را با حیله به شهادت رساندند تمامی اهل بیت که به ایران آمده بودند. خود را گرفتار دیدند و از ترس دشمن پراکنده شدند و دشمن در تعقیب آنها روز بروز بر شدت اعمالش می افزود، بطوریکه در هر کجا یکی از بنی هاشم را می دیدند فوری سر می بریدند. بی بی نفیسه به اتفاق برادران و خواهران احمد بن موسی (شاه چراغ) فضل و حسین و حیدر و خواهران حکیمه و زبیده و خدیجه عده ی زیادی از نوادگان امام موسی کاظم(ع) از طریق خوزستان وارد استان فارس شده و در آنجا جنگ برپا می شود و عده ای به شهادت می رسند و بقیه در کوهها و دشت بهبهان و اطراف پراکنده می شوند و در آنجا عده ای بشهادت رسیده و بقیه به کوهها پناه می برند. حضرت بی بی حکیمه(س) در این شرایط سخت و دشوار متوجه می شوند که عده ای از جوانها کشته شده اند دستور داده میشود زنها به کوه ها و بیابانها پناه ببرند زنها هم از وحشت و ترس از اینکه دشمن به آنها حمله نماید به کوهها و بیابانها پناه می برند، تشنه و گرسنه از ترس و وحشت به خود می لرزند طبق روایات بی بی مکرمه بر اثر ترس از دشمن به کوه ها و بیابانها حرکت می نماید و دشمن هم در تعقیب آنها بوده، بی بی همچنان در بیابانهای بی آب و علف سرگردان بوده و دشمن از هر سو در جستجوی آنها بوده تا آنان را به قتل برسانند. بی بی سرگردان و متوحش و تنها از بیکسی خود ناله و زاری می کرد. بی بی نفیسه در بیابان ها و تپه ها راه خود را ادامه می داد که ناگهان دشمنان به بی بی نفیسه رسیدند و او را محاصره کردند. دختری جوان آن هم دختر امام در این حال دست بسوی آسمان برد و دعا کرد و در حالیکه به خود می لرزید می فرمود: یا ارحم الراحمین بحق ابائی العیامین، خلصنی من البلا» العظیم. در این هنگام به امر الهی کوه نعره کشید دو تکه شد و شکاف برداشت و بی بی وارد غار شد و شکاف در پشت سرش بهم آمد. در اینموقع دشمنان که به محل رسیدند ملاحظه کردند که آن حضرت ناپدید شده و پس از جستجو متوجه گردیدند که بی بی بداخل غار رفته و هیچ راهی ندارد جز یک روزنه که در آن، نور می درخشد خسته و ناراحت و عصبانی از اینکه تا اینجا او را تعقیب کرده اند از دستشان رفته، چه باید بکنند، پس از مشورت تصمیم گرفتند که آنجا را به آتش بکشند. اول آنجا را علامت گذاشتند بعد بیل و کلنگ آوردند تا آنجا را بشکافند. چهل شبانه روز آنجا را کندند ولی نتیجه نگرفتند ناچار آتش افروختند و آنجا را به آتش کشیدند و حالت بی بی شد حالت حضرت زینب دختر امیرالمومنین(ع) در عصر عاشورا که خیمه ها را آتش زدند. دشمنان وقتیکه آنجا را آتش زدند هلهله و شادی می کردند به این تصور که یا او را می سوزانند و یا مجبور به خروج می کنند و دستگیر می نمایند ولی مایوس شدند و سرافکنده و شرمسار آنجا را ترک نمودند و حال بی بی مثل حضرت زینب(س) در روز عاشورا شد. اما بی بی مکرمه در تنهائی خود نشسته بر غریبی و بیکسی خویش گریه میکرد و خداوند این چنین او را از دست دشمن نجات داد و در آنجا چشمه آب گوارائی مانند آب زمزم جاری نمود که تاکنون از پشت حرم جاری است و در حال حاضر هم اهالی ده ها از آن استفاده می کنند آن بانوی مکرمه تنها در میان کوه باقی ماند و هیچکس به او دسترسی نداشت و مرتبا بدرگاه خداوند راز و نیاز می کرد. ندا می داد کجایند اهل بیت من، کجایند عشیره من، کجایند برادران من، چه می دانند که من اینک تنها و بیکس در میان کوه نشسته ام. آن بانوی بزرگوار تنها در میان کوه باقی مانده بود و کسی به او دسترسی نداشت تا اینکه مدتی نه چندان دور حکومت بنی عباس سرنگون گردید و این ماجرا بر زبانها افتاد که یکی از نوادگان پیامبر اکرم(ص) داخل کوه شد و از کرم و معجزات الهی از کوه خارج نشده. مردم با شنیدن این خبر دسته دسته به آن کوه می آمدند و آن را تبرک می کردند. در این میان فرد مومنی که در بندر دیلم اقامت داشت و صاحب اولاد نمی شد روزی به همسرش گفت بیا ما هم کنار آن کوه برویم و از خدا بخواهیم به برکت دختر رسول الله بر ما منت نهد و ما را صاحب اولاد گرداند. از خدا می خواهیم به حق و کرامتی که این بی بی نزد او دارد مراد ما را حاصل کند و ما را ناامید برنگرداند. همسرش گفت با کمال میل می پذیرم. پس بهمراه شوهرش به آن کوه که محل اختفای بی بی بود رفتند. آن زن کنار روزنه که نور از آن به بیرون می تابید ایستاد و به بی بی توسل جست و مقام و مرتبه رفیعی که آن حضرت نزد خداوند داشت سبب گردید که پروردگار کریم فرزندی به آن خانواده عطا فرماید که موجب روشنی دیدگانشان شود. چندی از مراجعت آن زن به دیار خود نگذشت که باردار شده آنگاه که مدت معین را گذراند پسری بدنیا آورد که مانند به ستاره ای درخشان بود. روزی آن مرد به همسرش گفت اینک که به مراد خود رسیده ایم شایسته است نذر خویش را نسبت به دختر امام موسی بن جعفر(ع) ادا کنیم که این بر ما واجب است. زن گفت: آن چه صلاح می دانی عمل کن. تعدادی گوسفند با خود برگرفتند و همراه عشیره خویش رهسپار آن کوه گشته تا نذرشان را ادا نمایند. وقتیکه به آنجا رسیدند از بابت نعمتی که خداوند به برکت دختر امام موسی کاظم(ع) نصیب آنها گردانیده بود به سرور و شادمانی گرد هم نشستند. روز سوم ناگهان متوجه شدند صاحب نذر یعنی آن پسر در میان آنها نیست و معلوم نیست به کجا رفته است. این ماجرا بر پدر و مادر او گران آمد بنای گریه و زاری نهادند و بر سر و صورت خود می زدند شادی آنها مبدل به ماتم شد. پدر از همه خواست تا به جستجوی او برخیزند و در میان کوه و دره در پی او گشتند. اما چیزی عایدشان نشد بی آنکه خبری از او بدست آورند بازگشتند و همه ناامید و غمگین بار مراجعت بستند تا به دیار خویش بازگردند. هنگام اذان مغرب بود که یک مرتبه دیدند آن پسر از پشت سر آنها شتابان می آید و صدا می زند: مادر پدر بایستید بایستید. با دیدن این صحنه همه شادمان و خوشحال بطرف او شتافتند، پدر و مادر فرزند خویش را در آغوش فشرده و غرق بوسه نمودند و از او پرسیدند کجا رفته بودی و چه کردی، گفت گوش کنید تا به شما بگویم.من سر به دره ها و کوه ها نهادم همینطور که اطرافم را نظاره می کردم و می رفتم دیدم درنده ای وحشی از میان کوه پدیدار شد و راه را بر من بست و قصد حمله به من را داشت من نیز برای نجات به این سو و آن سو میدویدم و فریاد می کشیدم، آن حیوان درنده در پی من دهان باز کرده بود تا به من حمله ور شود که یکمرتبه متوج شدم زنی چون حوریه بهشتی از روزنه کوه بدر آمد، مرا در برگرفت و با خود بدرون کوه برد، درون کوه نزد او درختان و جویبارها و میوه های فراوان و شاخسارهای آویزان یافتم. او در کمال ناز و نعمت بسر می برد اما بر چهره او آثار افسردگی و اندوه هویدا بود. او تاکنون که نزد شما می آیم از من نگهداری می کرد و چون فهمید که شما بار سفر بسته اید تا برگردید مرا نزد شما فرستاد و این کیسه درون خورجین را بمن داد، آنها کیسه را گشودند و دیدند درون آن انواع جواهرات و طلا و نقره است و در پای آن پسر بچه نیز خلخالی و بر گردنش طوقی از یاقوت سرخ بسته بود و همچنین بر او جامه ای نیکو پوشانده بود و شمشیری نقره فام در دست داشت. والدین آن پسر وقتی این همه هدیه را دیدند بسیار مسرور و شادمان شدند و او را موجب خیر و برکت خود دانستند و از این بابت خدا را سپاس گفتند.
برگرفته از http://www.bibihakimeh.persianblog.ir/

پدر و مادر آن حضرت :

پدر آن حضرت ، امام هفتم شیعیان حضرت امام موسی بن جعفر (ع) است و بنا بر برخی قرائن مادر گرامی ایشان ام احمد می باشد ،که زنی پاک دامن و مورد احترام و امین امام موسی بن جعفر (ع) بود و این چنین بود که از پیوند این دو الگوی انسانیت وجود نازنین بی بی حکیمه شکفت .

ولادت و وفات آن حضرت :

بنا به نقل برخی علما فاطمه وسطی ، همان بی بی حکیمه می باشد که با توجه به این قرائن چنین احتمال می رود که تولد ایشان قبل از سال 175بوده ، یعنی بعد از تولد فاطمه کبری و قبل از تولد فاطمه صغری در مورد نحوه عزیمت ایشان به ایران و مکان وفاتشان ، روایات متعددی نقل شده از آن جمله اینکه ، جمعی بر این عقیده اند که حدود یک سال بعد از سفر حضرت معصومه (س) به ایران ، گروهی از خانواده ایشان به سرپرستی احمد بن موسی (ع) به قصد زیارت امام رضا (ع) به سمت ایران حرکت کردند (از راه ارجان به شیراز ) از جمله افرادی که در این سفر حضور داشتند می توان به « حسین موسی » و « محمد بن موسی » و « حکیمه » که هر سه از فرزندان امام هفتم بودند اشاره کرد این جمعیت جنتی با عبور از شهر باستین وارد شهر متروکه میشان که تنگه ای عظیم و امن داشته اند می شوند که در این هنگام حضرت بی بی حکیمه که سخت بیمار بود ،بی تاب لقای پروردگار شده و چشم از جهان فرو می بندند. و در همین مکان فعلی کفن و دفن می شوند کنیز و غلام با وفای ایشان ( کاکا مبارک ) نیز بعد از مرگ در نزدیکی بقعه مبارک آن حضرت به خاک سپرده می شوند و اینان نیز در سایه الطاف بانوی خویش ،هر ساله میزبان خیل عظیم زائرین هستند .تعداد خواهران و برادران ایشان :بنا به برخی روایات ایشان دارای 19 برادر به نام های : حضرت علی بن موسی الرضا (ع) ، ابراهیم ، عباس ، قاسم ، اسماعیل ، جعفر ، هارون ، حسن ، احمد ، محمد ، حمزه ، عبدالله ، اسحاق ، عبید الله ، زید ، فضل ، حسین ، سلیمان و حسن می باشد و 17 خواهر به نام های : فاطمه کبری (حضرت معصومه "س")، فاطمه صغری ، ام ابیها ، رقیه صغری ، ام جعفر ، لبابه ، رقیه ، زینب ، خدیجه ، علیه ، آمنه ، حسنیه ، بریهه ، عایشه ، ام سلمه ، ام کلثوم می باشد .

جلوه هایی از فضائل و شکوه بی بی حکیمه (س) :

حکیمه در ولادت امام جواد علیه السلام : در هنگام تولد امام جواد (ع) حضرت رضا علیه السلام از خواهرش حکیمه خواست تا همراه قابله به زایمان خیزران (همسر امام رضا علیالسلام ) رسیدگی کند ... شاهد تولد امام معصوم سعادتی است بزرگ که شامل حال هر کس نمی شود و تنها این بانوی بهشتی است که لایق چنین سعادتی می شود و چنان به برادرش نزدیک است که او را امین برادر می خوانند.از دیگر جلوه های فضائل ایشان می توان به این اشاره کرد که او خود از راویان بزرگ حدیث بوده ،گرچه کمتر روایتی از آن حضرت به ثبت رسیده و شاید ما موفق به دسترسی آنها نشده ایم اما اینها چیزی از فضائل آن حضرت نمی کاهد بلکه مظلومیت آن حضرت را در این صده های متمادی یادآور می شود .از جلوه های آن بانوی بزرگ روایات بی شماری رسیده که در این اندک کلام نمی گنجد .

موقعیت جغرافیای بقعه متبرکه :

این بقعه متبرکه که در فاصله 700 متری روستایی که به همین نام معروف است از توابع شهرستان گچساران (دوگنبدان) حد فاصل بین شهر بندری گناوه به دوگنبدان در دامنه زرد کوه گچساران در میان تنگی عظیم و طویل در فاصله 100 کیلومتری جنوب شرقی شهر دوگنبدان و 90 کیلومتری شهر بهبهان قرار دارد.

شرح و فضای کلی آستانه :

مرقد مطهر بی بی حکیمه (س) مشتمل بر اتاق تقریباً دایره شکلی است که از دور یک نیم دایره راتشکیل می دهد ، که در اصل یک فضای باز طبیعی بوده که در ریشه و عمق کوهستان بسیار عظیمی فرو رفته است . دیواره های سنگی آن از سه طرف طبیعی بوده ، به طوری که به شکل ناهمواری تا سقف ، سنگ تراشی شده و دور تا دور دیوارها با ملاط سیمان ، زبره کاری شده است . در قاعده کلی هرم ،قبر دقیقاً در وسط منحنی قرار نگرفته و بیشتر مایل به سمت شمال است . همچنین قبر دیگری که مربوط به گل گل خاتون به قولی کنیز با نجابت بی بی حکیمه است، متصل به مزار منور حضرت قرارگرفته و بشتر به شمال متمایل است بر روی مزار آن حضرت ضریح بزرگی قرار گرفته و ضریح کوچکتری از قبر دومی محافظت می کند.

ارتفاع این فضا از کف تا سقف بیش از 10 متر و مساحت تمام فضای حرم حدود 419 متر مربع است . از کف حرم تا کف ساختمان اصلی که به در ورودی حرم منتهی می شود دارای 12 پله منتهی به ورودی راهرو و بین دو مسجد مردانه و زنانه است . لازم به ذکر است از ابتدای شروع عملیات آستانه تا کنون در جهات مختلف اعم از راهسازی تهیه و تامین تجهیزات ، تامین آب ، برق وگاز، شرکت نفت گچساران حمایت و فعالیتهای چشمگیری را داشته است.

صحن های حرم مطهر :

تعداد دو صحن هر کدام به مساحت 1600 متر مربع در حیاط طبقه اول و پشت بام طبقه آخر که گنبد حرم در گوشه ای از آن قرار گرفته ،وجود دارد. به نامهای صحن امام خمینی ، صحن جبل النور ، در باب المراد در داخل صحن حرم با فاصله 6 متری ضریح مطهر به سمت غرب ، در کوچکی به شکل مشبک قرار گرفته که قسمتی از دهانه انتهای غار را مسدود کرده است ، که به در « باب المراد» معروف است . پشت این درب در فاصله 10 متری عمق غار ، چشمه آبی بوده است که تا قبل از سال 1232(ه ق) یعنی زمان بازسازی عمارت قدیم ، مورد استفاده کاروانها و زائرین حرم قرار می گرفت .

آب این چشمه با آبی که از شکاف بالای کوه به صورت قطره چکان در سنگاب پایین می ریخت ،به طور مشترک به کانالهای انتهای غار سرازیر و در نقطه تاریک و شکاف نا پیدایی منتهی و محو می شد. برخی حکایات افسانه ای از شکاف و حفره غار مزبور دارند که محل پنهان شدن امامزاده بوده است ، که این از تحریفات عوامل معیوب عصر قاجاریه و گفتار عوام فریبانه جیکاک جاسوسی انگلیسی در سال 1285 هجری قمری در مناطق نفت خیز گچساران بوده است ، که هنوز آثار آن روایات نحس در بین عوام و با تاسف توسط افراد ساده لوح نقل و انتقال می شود .

راهها و منزلگاه های دسترسی به آستانه متبرکه :

جاده ای کوهستانی و ناهموار ، یعنی قبل از اینکه واحدی ذیربط راهسازی و ترابری با مشارکت شرکت نفت گچساران نسبت به جاده سازی آن اقدام مردم دوگنبدان و سایر بلاد از زمانهای گذشته برای رسیدن به این مکان مقدس راهی سخت و صعب العبور و کوهستانی را از طریق روستاهای آبشیرین ، کمبل ، بابا کلان و ... با پای پیاده و یا با استفاده از چهارپایان طی می نمودند. اما امروزه وجود جاده آسفالته ، وسایل حمل و نقل عمومی و امکانات رفاهی موجب گردیده تا زوار بیشتری توفیق زیارت آن حضرت را پیدا کنند به طوری که در روزهای تعطیل حدود 10 هزار نفر به این بقعه متبرکه وارد می شوند و حدود 30 درصد آنان شب را در این مکان به سرمی کنند . فضای معنوی ، کوهستانی بودن منطقه ، مناظر زیبای طبیعی و آب و هوای مطلوب ، موقعیت زیارتی، سیاحتی و تفریحی ویژه ای را به این مکان بخشیده است تا زائران مشتاق با بهرمندی از فضای آکنده از روحانیت و صفا روح خسته خود زرا نیز در محیطی آرام و ملکوتی تلطیف نمایند.در وضعیت کلی مسیر جاده گچساران به بی بی حکیمه حداقل 6 منزلگاه است ابتدا از جاده آبشیرین تا منزلگاه دوم یعنی روستای کمبل ،7 کیلومتر و از آنجا به دو راهی پالایشگاه شرکت نفت ، 6 کیلومتر ، که در نزدیکی این منزلگاه قدمگاه امیر المومنین (ع) معروف و مشهور و دو اصله نخل بلند در سمت راست جاده است که البته این محل مورد احترام اهالی می باشد .

دوستان عزیز اگر چیزی خاص در احادیث و روایت باشد خوشحال می شوم محبت کنید...

امامزاده ای هم در جاده نائین با همین نام هست . آیا ربطی به موضوع ندارد ؟ و شخص دیگری است ؟

نان شب;58583 نوشت:
دوستان عزیز اگر چیزی خاص در احادیث و روایت باشد خوشحال می شوم محبت کنید...

ممنون میشوم...!!

موضوع قفل شده است