کنترل زبان و آزار دیگران

تب‌های اولیه

46 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کنترل زبان و آزار دیگران

[=&quot]
:Gol:
**********************
[/]

من خیلی دوست دارم بنده خوبی برای خدا باشم اما هر چی میدوم نمی رسم و میدونم
ضعف چیه و از کجا ضربهمی خورم.

مشکلی که نتونستم حلش کنم اینکه:

هر چه سعي مي‎كنم تا با حرفهام ديگران رو آزار ندم اما باز هم حرفي از روي بي‎فكري به زبان جاري مي‎كنم و در نتیجه دل می شکنم، چه كنم تا قدرت كنترل بر زبون را افزايش بدم؟


[=&quot]********************[/]
:Gol:

سلام .. از تاپیک بسیار خوبتون تشکر میکنم ...

به نظر من باید اول یاد بگیریم ..چگونه صحبت کنیم ..کی حرف بزنیم ..و با هر کسی چگونه بر خورد کنیم ..؟
باید یاد بگیریم ..بیهوده و بیجا سخن نگوییم تا این مشکلات برایمان پیش نیاید ..

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با تشکر وتقدیر از کارشناس محترم سرکار \ جناب عرفان از موضوع بسیار مفیدشان :Gol:

در باره ی زبان ونقش ان در زندگی و اخرت انسانها مطالب و احادیث قابل تأملی را ذکر کرده اند .

مَّا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ
سوره ق آیه 18
«هيچ سخنى بر زبان نمی ‏آورد مگر آنكه نزد او فرشته مراقبى حاضر است » (تا آن سخن را بنويسد)

همچنین در عرف و زبان عامیانه ی اجتماعی هم مطالبی به عنوان تمثیل و تذکر رایج شده مثل این
بیت سعدی که:
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
یا اینکه : زبان سرخ سر سبز بر باد میدهد
که خبر از تأثیر این عضو در زندگی انسان میدهد. زبان عضوی است که اولا" گوینده ی ضمیر و اندیشه های انسان میباشد. دیدگاه فرد را به دیگران میشناساند . وشخصیت انسان تا حدود زیادی در گرو این عضو است این عضو دارای افات بسیاری است که با شناسایی این افات وامراض بهتر میتوان به کنترل آن اقدام کرد .

در معرفت الهی (عرفان) نیز کنترل زبان یکی از مهمترین موضوعات توبه به حساب می آید که دارای مراحل مختلف و متصل است که انشاءالله در پستهای بعد این مراحل وکیفیت آنها را شرح خواهم داد.

....................................................................... حق یارتان :roz:....................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

همانطوری که در پست قبل اشاره نمودم نطق وبیان که از اثار زبان وهمکاری زبان واعضاء تکلم میباشند مظهر اندیشه - تفکر - اعتقادات -خرد و شخصیت انسان میباشد.اینها نمودهای درونی ومعنوی ازفردمتکلم است اما نمودهای خارجی وظاهری هر تکلم وگویش نشان از شخصیت بیرونی اودارد که تعلق اورا به سرزمین -فرهنگ و نوع تربیت فردنشان میدهد.مثلا"تکلم به گویش های محلی، نشان از تعلق فرد به منطقه ی خاص دارد که اداب و رسوم و فرهنگ اجتماعی واعتقادی خاصی را نشان میدهد و تکلیف ما را در شناخت نوع عمومی شخصیت افراد را روشن میکند .وتقریبا" عکس العمل رفتاری ما را در مواجهه با افراد همین کلام ونوع کلام روشن میکند .

در قران کریم از محسنات این عضو موثر در زندگی زمینی و مادی تحت این عنوان غیر مستقیم در ایه ی31 از سوره ی بقره فرموده:

وعلم ادم الأسماء کلها ....... و« خداوند» برانسان علم اسماء«نامها» را تعلیم داد

والبته این تعلیم تکوینی جز با زبان در عالم ماده ، ظهور پیدا نخواهد کرد

جمع بندی این پست:
1-زبان عضوی است که بیان افکار و اندیشه های درونی مارا به عهده دارد .

2- زبان عضوی است که تعلق مارا به محل یا اقلیم خاص با تمامی ویژگی های فرهنگی اعتقادی و.... نشان میدهد .

3 - زبان عضوی است که علم الاسماء که یک علم و تعلیم تکوینی یا فطری (طبق آیه ی قران که در تفاسیر معتبر «المیزان و نمونه» منظور علم به معنا ومفاهیم و اسرار و خواص و موجودات عالم هستی بوده ) را در عالم ماده به ظهور و نمود میرساند وبا زبان این علم معنا و مفاهیم (عقل و اندیشه) برای دیگران در عالم ماده قابل توضیح و مقابله میشود.واین تعلیم تکوینی که خاص انسان در کل عالم مخلوقات است نشان از وسعت نفس و وجود انسان نسبت به سایر مخلوقات دارد «تفسیر المیزان - ج 1 - ص 176تا 179»

نتیجه : زبان برای انسان می تواند شخصیت اورا در بیشتر جهات برای دیگران مشخص کند . وحتی یکی از مشخصه های تمایز انسان وسایر موجودات چه در عالم ماده(میان سایر موجودات عالم) وچه در عالم معنا(میان موجودات معنوی مثل فرشتگان و.....) میتواند واقع گردد. زیرا تجسم افکار و خرد و علم الاسماء که فقط مخصوص انسان است می باشد.

................................................................................. حق یارتان :roz:

:chakeretim:چاکر بر و بچ ساحل اسک دین
اوستا آخ از زبون گفتی و چه خوب گفتی از این آتیش پاره :khoshgel: یاد اون ضرب المثل اوفتادم که ننه م :Doaa:همیشه ورد زبونش هست زبان سرخ سر سبز را دهد بر باد :Graphic (38):
یادمه آقا سید محلمون :haji: هم یه وقت سخنانی را از مولا آقا امیر المومنین :Graphic (14): را میگفت که فکر کنم اینا بودند

زبان تربيت نشده، درنده‏اى است كه اگر رهايش كنى مى‏گزد! (حکمت / 60 )
سخن در بند توست، تا آن را نگفته باشى، و چون گفتى، تو در بند آنى، پس زبانت را نگهدار چنانكه طلا و نقره خود را نگه مى‏دارى، زيرا چه بسا سخنى كه نعمتى را طرد يا نعمتى را جلب كرد. ( حکمت /381 )
عزتتون زیاد یا علی
چاکر بر و بچ اسک دین دات کام :looti:

**************************
نمی دونم شاید برگرده به اینکه خیلی حرف میزنم :Gig:
شاید ... عصبانیتم رو کنترل نمیکنم :Narahat:
شاید ... دیگران برام مهم نیستند ....
شما چی میگید؟؟؟
***************************

سلام.
بهترين، ساده ترين و بي هزينه ترين راه سكوته. حرف نزنيم بهتره تا اينكه بزنيم و پشيمون بشيم. سكوت كردن راحت تر از كنترل كردن زيانه.
فوايد سكوت از زبان امام صادق(ع):

سكوت كليد هرگونه راحتي و آسايش دنيا وآخرت است.
موجب رضا و خشنودي خدا است.
باعث سبك شدن حساب انسان درروز قيامت است.
وسيله محفوظ ماندن از خطاها و لغزش ها است.
براي جاهل پرده و ساتر، و براي عالم زينت است.
وسيله اي است براي قطع شدن هوي و هوسهاي نفساني.
وسيله رياضت نفس است.
وسيله درك حلاوت و لذّت عبادت ومناجات با پروردگار است.
قساوت و سختي دل را از بين مي برد.
وسيله اي است براي كسب حيا و پرهيزكاري.
سبب زياد شدن تدبّر و تعقّل و مروّت ومردانگي است.
موجب فهم و كياست و عقل انسان مي شود.

وسيله هلاكت و نجات مردم سخن گفتن و سكوت است. پس خوشا به حال كسي كه توفيق شناخت سخن خوب و بد راپيدا كند و به فوايد و آثار پسنديده كم گويي و سكوت آگاه گردد،زيرا سكوت از اخلاق انبياي الهي و شعار بندگان برگزيده خداوند است و اگر كسي ارزش و قدر كلام را بداند بيجا سخن نمي گويد و سكوت را شعار خود قرار مي دهد و كسيكه بر لطايف سكوت آگاهي و اشراف داشته باشد و صمت و خاموشي را امين خزاين واسرار دل خويش قرار دهد چنين شخصي گفتارو خاموشي اش هر دو عبادت مي شود و كسي جز خدا به حقيقت اين عبادت آگاهي ندارد.

مصباح الشريعه، باب 27

حرف چونکه در دهان باشد اسیر ماست و هر گاه بیرون اید ما اسیر اون (منبع عقلی)
حالا از زبون گذشته چقدر با اهمیت ندادن به دیگران ... با نگاه پر از اکراه اونارو میرنجونیم!؟
سرمون برای رنجوندن شلوغه:Labkhand:

عرفان;58757 نوشت:
**************************
نمی دونم شاید برگرده به اینکه خیلی حرف میزنم :Gig:
شاید ... عصبانیتم رو کنترل نمیکنم :Narahat:
شاید ... دیگران برام مهم نیستند ....
شما چی میگید؟؟؟
***************************

خوب ممکنه همه اینها باشه.

یعنی برای درمان اینکار باید مواظب دردهای دیگه بود.:Gig:

شاید به صورت عادت در اومده وچون عادت شده ترکش سخته.

سلام بر كاربر گرامي زيتون و دوستان
اشاره خوبي كرديد اما لازمه هم شما توضيح بيشتري بديد و هم دوستان روش بحث كنند، چرا كه مطلب احتیاج به پردازش و برنامه کاربردی و راهبردی داره.
از برنامه تا عمل هم کیلومتر ها راهه.:Gol:

سلام اینو دیگه همه میدونن یه چیزی رو که میخواستیم یادمون نره یه نخ به ناخن میبستیم
اینم یه راهه اما انگشتر فکر میکنین برا چیه؟ من اطلاع درست و دقیقی از اون ندارم اما مطمینم قسمتی از فلسفه اون یاد اوری هست یه انگشتر به نیت اینکه سعی کنم با زبونم مردمو نرنجونم به انگشتموم کنیم اینطوری سنگینی انگشتر و نیت ان بیشتر یادمون میمونه . این یه تمرینه برا اینگونه رذایل بنی ادم بنی عادته چه عادت خوب چه بد ولی هیشکی انگشتر دستش نمی کنه که گناه کنه! بعد برای رزایل دیگه میتونین جای انگشتر را عوض کنین.:Gol:

عرفان;58757 نوشت:
**************************
نمی دونم شاید برگرده به اینکه خیلی حرف میزنم :Gig:
شاید ... عصبانیتم رو کنترل نمیکنم :Narahat:
شاید ... دیگران برام مهم نیستند ....
شما چی میگید؟؟؟
***************************

من مورد اول را فکر نمیکنم درست باشه، چون ممکنه طرف کم حرف بزنه ولی چون حرف زدنش خوب نیست، با همون کمش هم دیگرون را آزار بده! یعنی همون عادتی که گفتم!

ولی راه حل این هم فکر کنم همون سکوت باشه که سرکار سادات گفتند، صحبت زیاد نکنه تا بتونه کم کم طرز صحبت کردنش رو تغییر بده!
حالا چطوری تغییر بده؟:Gig:

مورد عصبانیت در خیلی از موارد فکر کنم صادق باشه، یعنی طرف روی اعصابت راه میره:Narahat:
خوب به قول استاد طاها باید به چیزایی که عصبانیت میکنه فکر کنی و دقت کنی ، تا دفعه بعد حواست باشه!:gun:

مورد آخر هم فکر میکنم در خیلی از موارد صادق باشه، آدم باید خودخواهی خودش را کم کنه!:ghonche: و مهربونی رو زیاد!:Mohabbat: غیر از خودش به بقیه هم فکر کنه، اون چیزی را که برای خودش دوست نداره برای دیگرون هم دوست نداشته باشه!:Gol:

وای این بدزبانی چقدر ریشه یابی داره!!!!!:Gig:

صدتا گناه عاملش هستن!:Ghamgin:

مسودی;58972 نوشت:
سلام اینو دیگه همه میدونن یه چیزی رو که میخواستیم یادمون نره یه نخ به ناخن میبستیم
اینم یه راهه اما انگشتر فکر میکنین برا چیه؟ من اطلاع درست و دقیقی از اون ندارم اما مطمینم قسمتی از فلسفه اون یاد اوری هست یه انگشتر به نیت اینکه سعی کنم با زبونم مردمو نرنجونم به انگشتموم کنیم اینطوری سنگینی انگشتر و نیت ان بیشتر یادمون میمونه . این یه تمرینه برا اینگونه رذایل بنی ادم بنی عادته چه عادت خوب چه بد ولی هیشکی انگشتر دستش نمی کنه که گناه کنه! بعد برای رزایل دیگه میتونین جای انگشتر را عوض کنین.:Gol:

[=Microsoft Sans Serif]یکی از تمرین ها هم تکرار این مثل حکیمانه باشه :

[=Microsoft Sans Serif]مرنج و مرنجان:Hedye:
[=Microsoft Sans Serif]
آذریش هم این میشه :

[=Microsoft Sans Serif]اینجیمه ، اینجیتمه:Hedye:

پس اول تمرین کنیم نرنجیم و در کنارش نرنجانیم هر وقت قدرت نرنجیدن پیدا کنیم توانایی نرنجاندن هم پیدا می کنیم .

و من الله التوفیق



عرفان;58364 نوشت:
هر چه سعي مي‎كنم تا با حرفهايم ديگران رو آزار ندهم اما باز هم حرفي از روي بي‎فكري به زبان جاري مي‎كنم، چه كنم تا قدرت كنترل زبون را افزايش بدهم؟

سلام عرفان جان
متاسفانه من هم همین مشکل را دارم.
جالبیش اینه که خودمون میدونیم که داریم باعث رنجش میشیم اما باز نمیتوانیم کنترل کنیم.
برای من بیشتر در مواقعی رخ میدهد که صد در صد میدانم حق با من است و منطق و علم همه طرف من هستند.

میدونی مشکل کجاست برادر؟(البته هنوز به نتیجه قطعی نرسیدم)
شاید فکر میکنیم که بقیه به اندازه ما متوجه نمیشوند یا گیرایی ذهنی پایین تری نسبت به ما دارند یا در درک و محاسبات روزمره زندگی و یا تجسمات ذهنی از ما کندتر عمل میکنند.
امیدوارم که بزودی بتوانم بر این مساله فایق شوم.

حلقه اتصال
همونطوری که زیتون بزرگوار و یابنده عزیز فرمودند شاید خودبرتر بینی ریشه این کار باشه.

اما .......

************************
شاید ما دیگران رو دوست نداریم که اینجوری میرنجونیمشون

************************
شاید فکر میکنیم زمان زیادی پیششون هستیم بنابر این قدر باهم بودن رو نمیدونیم

************************

زیادسخت نگیر فقط سعی کن زیادحرف نزنی و مشغول کارهایی باش که فکر میکنی برات توزندگی خیلی مهمند وتورو اروم میکنن وشخصیت تورو پیش خودت مقبول وعزیز میکنن

عرفان;59324 نوشت:
شاید ما دیگران رو دوست نداریم که اینجوری میرنجونیمشون
شاید فکر میکنیم زمان زیادی پیششون هستیم بنابر این قدر باهم بودن رو نمیدونیم

با سلام خدمت دوست گرامی عرفان عزیز

به عقیده من این مساله رنجوندن در مقابل 2 دسته از آدمها رخ میدهد:
1- اون دسته از آدمها که از ما شناخت کافی ندارند و ما سعی در مطرح کردن و به اثبات رساندن خودمان داریم
2-اون دسته از آدمها که از ما شناخت کافی دارند ولی در مواجهه با مسائل نظری غیر کارشناسانه و بدون مشورت ارائه میکنند.

من در مورد دسته اول کاملا به نتیجه رسیده ام و حتی الامکان از بحث با چنین افرادی که ممکن است کار به رنجیده شدن طرفین بیانجامد، پرهیز میکنم.
اما در مورد دسته دوم که حتی ممکن است از بستگان بسیار نزدیک و درجه اول من باشد و چون مصالح و منافع خانوادگی در میان است نمیتوانم از بحث دوری کنم و ناخودآگاه این زبان باعث رنجش طرف میشود.

به عقیده من مشکل در زیاد صحبت کردن نیست بلکه در چگونه سخن گفتن است.و اینکه از چه کلمات جایگزین استفاده کنیم که تاثیر مثبت تر و در عین حال مهربانانه تر داشته باشد که خود هنر عظیمی است.

سلیم;59251 نوشت:
پس اول تمرین کنیم نرنجیم و در کنارش نرنجانیم هر وقت قدرت نرنجیدن پیدا کنیم توانایی نرنجاندن هم پیدا می کنیم .

خوب چطور این تمرین رو انجام بدیم؟ چطور قدرت نرنجیدن رو پیدا کنیم؟

عرفان;59324 نوشت:
شاید فکر میکنیم زمان زیادی پیششون هستیم بنابر این قدر باهم بودن رو نمیدونیم

دقیقا من با این جمله صدر صد موافقم.

عرفان;59324 نوشت:
شاید ما دیگران رو دوست نداریم که اینجوری میرنجونیمشون

خوب این ممکنه در مواقعی رخ بده که با طرف دشمنه و بخواد اذیتش کنه.
ولی ممکنه دوسش داشته باشی و ناخودآگاه اینکار رو انجام بدی.

البته ادم های خودخواه کم میشه کسی رو دوست داشته باشند.
باز هم این مورد در بعضی موارد برمیگرده به خودخواهی و خوبرتر بینی.

[=&quot]حرف آخر

[=&quot]اگر زبان شما به بيان سخنان ناهنجار عادت[=&quot] كرده بايد به دستورالعملهاي زير توجه نماييد. تا كم[=&quot]‎[=&quot]كم از اين عادت ناپسند دوري[=&quot]كنيد[=&quot].
1
[=&quot]ـ شتاب[=&quot]‎[=&quot]زده حرف نزنيد اول كمي فكر كنيد و پس از آن سخن بگوييد: همانطور[=&quot]كه حضرت علي (عليه السلام) فرمودند: «زبان عاقل از پس قلب او، و دل احمق از پس زبان[=&quot]او است[=&quot]»[1]
[=&quot]اين سخن زيبا بيانگر[=&quot]آن است كه شخص عاقل پيش از سخن گفتن مي[=&quot]‎[=&quot]انديشد و مي[=&quot]‎[=&quot]سنجد و از دل خود مي[=&quot]‎[=&quot]پرسد كه[=&quot] آيا اين كلام به صلاح او است؟ آيا به شخصيت ديگران لطمه[=&quot]‎[=&quot]اي نمي[=&quot]‎[=&quot]زند؟ و بعد كه تمام [=&quot]جوانب امور را مورد بررسي قرار داد لب به سخن مي[=&quot]‎‎[=&quot]گشايد. ليكن فرد جاهل كه بدون فكر[=&quot]حرف مي[=&quot]‎[=&quot]زند يك دفعه متوجه مي[=&quot]‎[=&quot]شود كه شخصيت ديگران را كوبيده و باعث حسرت و اندوه [=&quot]خود شده است[=&quot].
2
[=&quot]ـ بعد از صحبت كردن حرفهاي خود را مورد ارزيابي قرار دهيد. فكر[=&quot]كنيد كه سخن شما چگونه بوده آيا خود شما از چنين حرف زدني احساس شوق مي[=&quot]‎[=&quot]كنيد يا [=&quot]باعث سرافكندگي شده است چنانچه به نظرتان كلام ناپسند آيد ديگر آن را تكرار نكنيد[=&quot].
3
[=&quot]ـ دوستي را پيدا كنيد و روبروي هم بنشينيد و به نوبت، سخن بگوئيد و سپس[=&quot] دريافت[=&quot]‎[=&quot]هاي خود را نسبت به طرف مقابل و عكس العمل[=&quot]‎[=&quot]هايي را كه مشاهده مي[=&quot]‎[=&quot]شود مورد [=&quot]دقت قرار دهيد. اگر عكس[=&quot]‎[=&quot]العمل منفي است از آن كلام ديگر استفاده نكنيد و به دنبال [=&quot]سخن مطلوب[=&quot]‎[=&quot]تري باشيد[=&quot].
4
[=&quot]ـ اگر برايتان امكان دارد هر روز چند دقيقه[=&quot]‎[=&quot]اي سخن زيبا [=&quot]و پرمحتوي بر زبان جاري نماييد و آن را بر روي نوار ضبط كنيد و اين كار را تكرار[=&quot]كنيد تا زبان شما با سخنان خوب عادت نمايد[=&quot].
5
[=&quot]ـ هر شب حرف زدن[=&quot]‎[=&quot]هاي يك روزه خود [=&quot]را با ديگران مرور كنيد و ببينيد آيا جوري حرف زده[=&quot]‎[=&quot]ايد كه ديگران از شما انتظار[=&quot]دارند؟ اگر كلمات نادرست گفته[=&quot]‎[=&quot]ايد سعي كنيد فردا ديگر آن را تكرار نكنيد[=&quot].
6
[=&quot]ـ [=&quot]زندگي كساني را كه با سخنان بد خود ديگران را رنجانده[=&quot]‎[=&quot]اند و نتايج سوئي را به دنبال[=&quot] داشته مطالعه و مورد دقت قرار دهيد، و واقعاً از آنان عبرت بگيريد[=&quot].
7
[=&quot]ـ هميشه[=&quot] سعي كنيد با افراد خوش سخن و از اخلاقي اسلامي بهره[=&quot]‎[=&quot]مندند همنشين شويد. و از آنان[=&quot] الگو بگيريد[=&quot].
8- تنبيه : براي خود تنبيه بگذاريد تا قسمتي از هواس پرتي و تنبلي را از خود دور كنيد.

حفظ زبان (نخست انديشه كردن سپس گفتار)

اگر انسان پيش از آن كه شروع به سخن گفتن كند در محتوا و انگيزه و نتيجه سخنان خود كمى بينديشد، بسيارى از لغزشهاى زبان و گناهان، از او دور مى شود. آرى! بى مطالعه سخن گفتن است كه انسان را در انواع گناهان كه از اين عضو مخصوص سرچشمه مى گيرد، غوطه ور مى سازد!
در حديث معروفى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آمده است: «اِنَّ لِسانَ الْمُؤْمِنِ وَراءَ قَلْبِهِ، فَاِذا اَرادَ اَنْ يَتَكَلَّمَ بِشَىء تَدَبَّرَهُ بِقَلْبِهِ، ثُمَّ اَمْضاهُ بِلسانِهِ، وَاِنَّ لِسانَ الْمُنافِقِ اَمامَ قَلْبِهِ، فَاِذا هَمَّ بِشَىء اَمْضاهُ بِلِسانِهِ وَ لَمْ يَتَدَبَّرْهُ بِقَلْبِهِ; زبان انسان با ايمان در پشت قلب او قرار دارد، هنگامى كه اراده سخن گفتن كند، نخست در آن مى انديشد، سپس با زبانش آن را امضامى كند; ولى زبان منافق در جلو قلب اوست، هنگامى كه تصميم به گفتن چيزى بگيرد نحست آن را با زبانش امضا مى كند و در آن نمى انديشد!»(1)
همين مضمون با كمى تفاوت در خطبه 176 نهج البلاغه در كلام اميرمؤمنان على(عليه السلام)آمده است.
ادامه دار...

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

از آفات زبان که ضرورت کنترل برآن راواجب میکند تهمت است

تهمت از آفاتی است که بسیار دین آور میباشد ودر عرف و اخلاق مورد نکوهش قرار گرفته و در شرع وقوانین مدنی نیز مورد عقوبت واقع شده و
برای ان مجازات تعیین گردیده .

بر توبه کننده واجب است رفع سوء این عمل از کسی که مورد تهمت واقع شده یعنی کسی که تهمت زده و آبروی شخصی را برده به گناه خود اعتراف نموده تا آبروی رفته ی اشخاص را باز گرداند واز متضرر تهمت هم حلالیت و عفو وبخشش را خواستار باشد .

در ایات قران کریم واحادیث معتبر از ائمه ی معصومین بر ذم این عمل تأکید شده .که درمطالب بعدی خدمت دوستان بزرگوار عرضه خواهد شد .


........................................................................ حق یارتان :roz:...........................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

تهمت یکی از بدترین اثار گناه زبان است وبه عنوان زیر مجموعه ای از دروغ گویی به حساب میآید

تعریف لغوی تهمت
بهتان و تهمت عبارتست از اینکه انسان در حق غیر به چیزی که راضی نیست دروغ بگوید به عبارت دیگر چیزی را به دروغ به دیگری نسبت دهد و شخصی که مرتکب گناه و عمل زشتی نشده به انجام آن متهم کند و یا عیب و نقصی را که در او نیست به او بچسباند و فرقی نیست که این نسبت دروغ در حضور او باشد یا در غیاب.
بهتان و تهمت از
گناهان کبیره است و در قرآن مجید به شدت از آن نهی، و عذاب شدیدی برای آن ذکر گردیده که به آن اشاره خواهد شد.

بدترین نوع دروغ
در حقیقت بهتان بدترین نوع دروغ است و چنانچه اتهام شخص در غیاب وی باشد غیبت هم بشمار می‌آید و انسان در واقع مرتکب دو گناه شده است یکی دورغ و دیگری غیبت و بزرگترین ظلم در حق برادر مؤمن آنست که او را متهم به ارتکاب گناهی کنی که هرگز آنرا انجام نداده است. بهتان باصطلاح همین برچسب زدن به این و آن است که متاسفانه همواره در جوامع بشری مطرح بوده و امروزه نیز بزرگترین ابزار دشمنان و مخالفان است.

........................................................................... حق یارتان :roz:..................................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

ازجمله آثار سوءتهمت که از بزرگترین آفات زبان و عامل رنجش وآزار دیگران است آثار اجتماعی این گناه کبیره میباشد.

آثار سوء اجتماعی تهمت

نتیجه بهتان و افتراء به این و آن اینست که نظام اجتماعی دیر یا زود از هم بپاشد و عدالت اجتماعی از بین برو.د حق باطل و باطل حق جلوه کند، بیگناهان متهم و گرفتار، ‌و گناهکاران تبرئه و آزاد باشند، حسن ظن به سوء ظن نسبت بکدیگر تبدیل گردد و اعتماد عمومی مردم از یکدیگر سلب شود و زمینه‎ی هرج و مرج فراهم گردد و نا امنی و نار ضایتی رشد یابد،‌ دوستی و صمیمیت جایش را به کینه و عداوت بدهد، مردم پراکنده و متفرق و بدون ارتباط با یکدیگر زندگی کنند و از تجمع و تشکل و انسجام خبری نباشد. بدون شک چنین جامعه‌ای نمی‌تواند دوام و بقاء داشته باشد بلکه بزودی سقوط خواهد کرد و مردم آن هلاک و گرفتار انواع مشکلات و بلایا خواهند شد. و لذا امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: هر گاه مؤمنی برادر مؤمن خویش را متهم سازد و به او تهمت بزند ایمان از قلب او محو می‌شود همچنانکه نمک در آب ذوب می‌گردد. و وقتی ایمان مؤمن ذوب شد و دیگر اثری از ایمان در قلبش باقی نماند جایگاهش دوزخ است چنانکه پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: هر کس به مرد یا زن با ایمانی بهتان بزند یا درباره‎ی کسی چیزی بگوید که در او نیست خداوند در قیامت او را بر تلی از آتش قرار می‌دهد تا از آنچه گفته است خارج شود. و از عهده‎ی‌ گفته‎ی خود بیرون آید. نتیجه بهتان و افتراء به این و آن اینست که نظام اجتماعی دیر یا زود از هم بپاشد و عدالت اجتماعی از بین برو.د حق باطل و باطل حق جلوه کند، بیگناهان متهم و گرفتار، ‌و گناهکاران تبرئه و آزاد باشند، حسن ظن به سوء ظن نسبت بکدیگر تبدیل گردد و اعتماد عمومی مردم از یکدیگر سلب شود و زمینه‎ی هرج و مرج فراهم گردد و نا امنی و نار ضایتی رشد یابد،‌ دوستی و صمیمیت جایش را به کینه و عداوت بدهد، مردم پراکنده و متفرق و بدون ارتباط با یکدیگر زندگی کنند و از تجمع و تشکل و انسجام خبری نباشد. بدون شک چنین جامعه‌ای نمی‌تواند دوام و بقاء داشته باشد بلکه بزودی سقوط خواهد کرد و مردم آن هلاک و گرفتار انواع مشکلات و بلایا خواهند شد. و لذا امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: هر گاه مؤمنی برادر مؤمن خویش را متهم سازد و به او تهمت بزند ایمان از قلب او محو می‌شود همچنانکه نمک در آب ذوب می‌گردد. و وقتی ایمان مؤمن ذوب شد و دیگر اثری از ایمان در قلبش باقی نماند جایگاهش دوزخ است (اصول کافی حلد 2 ص 36)

چنانکه پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: هر کس به مرد یا زن با ایمانی بهتان بزند یا درباره‎ی کسی چیزی بگوید که در او نیست خداوند در قیامت او را بر تلی از آتش قرار می‌دهد تا از آنچه گفته است خارج شود. و از عهده‎ی‌ گفته‎ی خود بیرون آید.
در قرآن کریم بیش از چهل آیه درباره‎ تهمت و بهتان به مردم در رابطه با جریانات مختلفی نازل شده که چند نمونه مهم آن ذکر می‌شود.


در قرآن کریم بیش از چهل آیه درباره‎ تهمت و بهتان به مردم در رابطه با جریانات مختلفی نازل شده که چند نمونه مهم آن ذکر می‌شود.

تهمت دو صورت دارد:

افتراء: تهمت زننده با علم و آگاهی، گناه یا عیبی را به شخصی نسبت می‌دهد یعنی می‌داند که آن شخص دارای این عیب نیست و یا این گناه از او صادر نشده است مع الوصف آن را به او نسبت می‌دهد و حتی گاهی خود او مرتکب عمل زشتی شده ولی برای نجات خود از گرفتاری و فرار از مجازات آنرا به دیگری نسبت می‌دهد، که در اصطلاح به آن افتراء گویند.

بهتان: تهمت زننده بدون علم بلکه از روی ظن و گمان چیزی را به شخصی نسبت می‌دهد مانند نمونه‎ی اول و دوم که در اصطلاح به آن بهتان گویند. ریشه‎ی صورت دوم همان سوء ظن و بدبینی نسبت به دیگران است که موجب می‌شود هر کاری که از دیگران صادر شود آنرا حمل بر فساد و بدی کند. و اکثر تهمت‌ها بخاطر ناآگاهی و سوء ظن است، و لذا خداوند در قرآن می‌فرماید: ای مؤمنان از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید زیرا بعضی از گمان‌ها گناه است.
البته کاملاً روشن است که پیدایش ظن و گمان یا وهم و خیال در ذهن امری غیر اختیاری می‌باشد و حسن و قبح، ثواب و عقاب در قلمرو افعال اختیاری است نه غیر اختیاری، بنابراین مراد اینستکه به گمان خود ترتیب اثر ندهید و از عمل بدون علم اجتناب ورزید زیرا بسیاری از کسانی که بدون علم و بر اساس حدس و گمان عمل می‌کنند مرتکب گناه و معصیت می‌شوند. چنانچه در آیه دیگر فرمود: از آنچه بدان علم نداری پیروی مکن و در جای دیگر گروهی را بخاطر اینکه به سوء ظن خود ترتیب اثر دادند ملامت و سرزنش می‌کند و می‌فرماید: شما بدگمان شدید و سوء ظن پیدا کردید و بر اساس آن عمل کردید پس هلاک و تباه گشتید. و نیز می‌فرماید: مشرکان پیروی نمی‌کنند مگر گمان را و آنان گمان آوران هستند.

........................................................................................ حق یارتان :roz:............................................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

همانطور که در پست قبل گفته شد حدود 40 آیه در قرآن کریم ا که در مذمت تهمت مطالبی را فرموده از جمله یاین آیات شریفه به چند مورد اشاره میکنم :

خداوند در قرآن می فرماید: «وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصنَتِ ثمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَنِینَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لهَُمْ شهَدَةً أَبَداً وَ أُولَئك هُمُ الْفَسِقُونَ* إِلا الَّذِینَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِك وَ أَصلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛ و كسانى كه زنان پاكدامن را متهم مى كنند سپس چهار شاهد ( بر ادعاى خود ) نمى آورند آنها را هشتاد تازیانه بزنید، و شهادتشان را هرگز نپذیرید، و آنها فاسقانند. مگر كسانى كه بعد از آن توبه كنند و جبران نمایند كه خداوند غفور و رحیم است» (سوره نور آیات 4 و 5). از آنجا كه در آیات گذشته مجازات شدیدى براى زن و مرد زناكار بیان شده بود و ممكن است این موضوع دستاویزى شود براى افراد مغرض و بى تقوا كه از این طریق افراد پاك را مورد اتهام قرار دهند، بلا فاصله بعد از بیان مجازات شدید زناكاران، مجازات شدید تهمت زنندگان را كه در صدد سوء استفاده از این حكم هستند بیان مى كند، تا حیثیت و حرمت خانواده هاى پاكدامن از خطر اینگونه اشخاص مصون بماند، و كسى جرات تعرض به آبروى مردم پیدا نكند.

مجازات تهمت به همسر

و سپس می فرماید: «وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْوَجَهُمْ وَ لَمْ یَكُن لهَُّمْ شهَدَاءُ إِلا أَنفُسهُمْ فَشهَدَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شهَدَتِ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصدِقِینَ؛ كسانى كه همسران خود را متهم ( به عمل منافى عفت ) مى كنند و گواهانى جز خودشان ندارند هر یك از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد كه از راستگویان است (نور،6). این آیه در حكم استثناء و تبصره اى بر حكم حد قذف است، به این معنى كه اگر شوهرى همسر خود را متهم به عمل منافى عفت كند و بگوید او را در حال انجام این كار خلاف با مرد بیگانه اى دیدم حد قذف ( هشتاد تازیانه ) در مورد او اجرا نمى شود، و از سوى دیگر ادعاى او بدون دلیل و شاهد نیز در مورد زن پذیرفته نخواهد شد، چرا كه ممكن است راست بگوید و نیز ممكن است دروغ بگوید. در اینجا قرآن راه حلى پیشنهاد مى كند كه مساله به بهترین صورت و عادلانه ترین طریق حل مى گردد و آن اینكه نخست باید شوهر چهار بار شهادت دهد كه در این ادعا راستگو است.
چنانكه قرآن مى فرماید: كسانى كه همسران خود را متهم مى كنند و گواهانى جز خودشان ندارند، هر یك از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد كه او از راستگویان است و در پنجمین بار بگوید: لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. به این ترتیب شوهر براى اثبات مدعاى خود از یكسو، و دفع حد قذف از سوى دیگر، چهار بار این جمله را تكرار مى كند: «اشهد بالله انى لمن الصادقین فیما رمیتها به من الزنا» (من به خدا شهادت مى دهم كه در این نسبت زنا كه به این زن دادم راست مى گویم) و در مرتبه پنجم مى گوید: «لعنت الله على ان كنت من الكاذبین» (لعنت خدا بر من باد اگر دروغگو باشم). در اینجا زن بر سر دو راهى قرار دارد اگر سخنان مرد را تصدیق كند و یا حاضر به نفى این اتهام از خود به ترتیبى كه در آیات بعد مى آید نشود، مجازات و حد زنا در مورد او ثابت مى گردد. اما او نیز مى تواند مجازات ( زنا ) را از خود دفع كند كه چهار بار خدا را به شهادت طلبد كه آن مرد در این نسبتى كه به او مى دهد از دروغگویان است و در مرتبه پنجم بگوید كه غضب خدا بر او باد اگر آن مرد در این نسبت راستگو است.

......................................................................................... حق یارتان :roz:.........................................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

از دیگر آیات شریفه که در باب تهمت ونکوهش این آفت زبان است :

خداوند می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسولَهُ لَعَنهُمُ اللَّهُ فى الدُّنْیَا وَ الاَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لهَُمْ عَذَاباً مُّهِیناً* وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَتِ بِغَیرِ مَا اكتَسبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَناً وَ إِثْماً مُّبِیناً؛ آنها كه خدا و پیامبرش را ایذاء مى كنند خداوند آنها را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور مى سازد، و براى آنان عذاب خوار كننده اى آماده كرده است و آنها كه مردان و زنان با ایمان را به خاطر كارى كه انجام نداده اند آزار مى دهند متحمل بهتان و گناه آشكارى شده اند» (احزاب/57 و 58). در اینكه منظور از ایذاء پروردگار چیست؟ بعضى گفته اند همان كفر و الحاد است كه خدا را به خشم مى آورد، چرا كه آزار در مورد خداوند جز ایجاد خشم مفهوم دیگرى نمى تواند داشته باشد.
این احتمال نیز وجود دارد كه آزار و اذیت خداوند همان آزار و اذیت پیامبر صلى الله علیه وآله وسلّم و مؤمنان است، و ذكر خداوند براى اهمیت و تاكید مطلب است. و اما آزار و اذیت پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله وسلّم مفهوم وسیعى دارد و هر گونه كارى كه او را آزار دهد شامل مى شود، اعم از كفر و الحاد و مخالفت دستورات خداوند، هم چنین نسبتهاى ناروا و تهمت، و یا ایجاد مزاحمت به هنگامى كه آنها را دعوت به خانه خود مى كند، همانگونه كه در آیه 53 همین سوره آمده «ان ذلكم كان یؤذى النبى»: این كار شما پیامبر را آزار مى دهد و یا موضوعى كه در آیه 61 سوره توبه آمده كه پیامبر صلى الله علیه وآله وسلّم را به خاطر انعطافى كه در برابر سخنان مردم نشان مى داد به خوش باورى و ساده دلى متهم مى ساختند «و منهم الذین یؤذون النبى و یقولون هو اذن»: گروهى از آنها پیامبر را آزار مى دهند و مى گویند: او آدم خوش باورى است كه گوش به حرف هر كس مى دهد و مانند اینها. حتى از روایاتى كه در ذیل آیه وارد شده چنین استفاده مى شود كه آزار خاندان پیامبر صلى الله علیه وآله وسلّم مخصوصا على علیه السلام و دخترش فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز مشمول همین آیه بوده است.

.............................................................................. حق یارتان :roz:.......................................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

از دیگر آفات زبان ناسزاگویی است که در عرف به ان فحاشی یا لق زبانی هم میگویند .

این آفت که گاها" از یک نوع عادت سرچشمه می گیرد از رزایل و صفتهای پست انسان میباشد .

در روانشناسی این صفت را مختص اشخاص ضعیف و حقیر میدانند !
یعنی شخصی اقدام بر این عمل زشت کلامی مینماید که از شخصیت تحقیر شده و حقارت درونی رنج میبرد .

این رفتار زشت زبان نشان از پریشانی و بی ثباتی درونی وشخصیتی فرد خاطی دارد
دشنام وناسزا گویی از اعمالی است که در شریعت وقانون مدنی جرم محسوب شده ومجازات برای ان در نظر گرفته شده است .

................................................................................... حق یارتان :roz:..............................................................................................

زخم زبان زدن یکی از چهل گناه زبان است!

میخ های بر روی دیوار (زخم زبان)

پسری بود که اخلاق خوبی نداشت.پدرش جعبه ای میخ به او داد و گفت هر بار که عصبانی میشی و با زبانت دلی را آزرده میکنی باید یک میخ به دیوار بکوبی.
روز اول،پسر ۳۷ میخ به دیوار کوبید.طی چند هفته بعد،همان طور که یاد می گرفت چگونه زبانش را کنترل کنه ، تعداد میخ های کوبیده شده به دیوار کمتر میشد. او فهمید که کنترل زبانش آسانتر از کوبیدن میخها بر دیوار است.
به پدرش گفت و پدر نیز پیشنهاد داد هر روز که میتواند عصبانیتش را کنترل کند، یکی از میخ ها را از دیوار بیرون آورد.
روزها گذشت و پسر بالاخره تونست به پدرش بگه که تمام میخ ها را از دیوار بیرون آورده. پدر دست پسر را گرفت و به کنار دیوار برد و گفت:پسرم! تو کار خوب انجام دادی.اما به سوراخ های دیوار نگاه کن. دیوار هرگز مثل گذشته نمیشه. وقتی تو در هنگام عصبانیت، دلی را می آزاری ، آن حرفها همچین آثاری را بجا میذارن. تو میتوانی چاقو در دل انسان فرو کنی و آن را بیرون آوری.اما هزاران بار عذر خواهی فایده ای نداره، آن زخم سر جایش است. زخم زبان هم به اندازه زخم چاقو دردناک است.

امام حسین علیه السلام:

زبان آدميزاد ، هر روز به اعضاى او نزديك مى شود و مى گويد: چگونه ايد؟ آنها مى گويند: اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستيم و مى گويند: از خدا بترس و كارى به ما نداشته باش: و او را سوگند مى دهند و مى گويند: ما فقط به واسطه تو پاداش مى يابيم و به واسطه تو، مجازات مى شويم.

بحارالأنوار، ج71، ص278، ح14

امام باقرعليه السلام :
درباره اين گفته خداوند كه «با مردم به زبان خوش سخن بگوييد» فرمود: بهترين سخنى كه دوست داريد مردم به شما بگويند، به آنها بگوييد، چرا كه خداوند، لعنت كننده، دشنام دهنده، زخم زبان زن بر مؤمنان، زشت گفتار، بد زبان و گداى سمج را دشمن مى دارد.

امالى صدوق، ص 326

اهدنا الصراط المستقیم:Sham:

مکن یارا دلم مجروح مگذار که هیچم در جهان مرهم نباشد

يکی از شیوه‌های بد و غیر مشروع در برخورد با اندیشه‌های مخالف، توهین و فحاشی است، در حالی که قرآن کریم با صراحت تمام این گونه اعمال را رد کرده و فرموده است:

«ولا تسبّوا الّذین یدعون مِن دونِ اللّه فیسبّوا اللّه عَدْواً بغیر علم...؛ به کسانی که جز خدا را می‌خوانند دشنام مدهید، آنان نیز از روی دشمنی[و] به نادانی خدا را دشنام خواهند داد».(سوره‌ انعام، آیه‌108). حضرت علی(ع) وقتی که شنید لشکریانش به لشکریان معاویه دشنام داده‌اند، فرمود: «إنی أکره لکم أن تکونوا سبّابین و‌لکنکم لو وصفتم أعمالهم و‌ذکرتم حالهم کان أصوب فی القول و‌أبلغ فی العذر و‌قلتم مکان سبّکم ایاهم، اللّهم احقن دمائنا و‌دمائهم و‌أصلح ذات بیننا و‌بینهم و‌اهدهم من ضلالتهم حتی یعرف الحق من جهله و‌یرعوی عن الغی و‌العدوان من لهج به».(نهج البلاغه، خطبه‌206)من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید، امّا اگر کردارشان را بیان می‌کردید و حالاتشان را یاد‌آور می‌شدید، به صحیح نزدیکتر و از نظر معذور بودن رساتر بود. (ای کاش) به جای دشنام به آنان، می‌گفتید: خداوندا! خون ما و آنان را حفظ کن، بین ما و بین آنان را اصلاح نما و هدایتشان نما تا هر که حق را نمی‌داند آن را بشناسد و هر که حریص در ظلم و عدوان است از آن برگردد». قرآن مجید و امام اول شیعیان هر دو در پرهیز از توهین و فحاشی اصرار دارند و ما که خود را از پیروان راستین این دو می‌دانیم، انواع فحش‌ها و ناسزاها در بیانمان حکم فرماست، بد زبانی می‌کنیم . به سخنان خود و دیگران از صبح تا شب توجه و دقت کنید و یا آنها را با ضبط صوت، ضبط کنید و دوباره گوش کنید تا معلوم گردد که چه قدر ناسزا ـ صبح تا شب در بین افراد ـ رد و بدل می‌شود. وقتی ناسزا به لشکریان معاویه جایز نباشد و وقتی به کفار و مشرکان، فحاشی ممنوع باشد، روشن است که فحش دادن به یک فرد مسلمان، گناه کبیره است. سخنان ناروا در این زمان، زشتی بیشتری دارد؛ زیرا که با پیشترفت علوم و فنون، همه از حال یکدیگر باخبرند و وقتی می‌شنوند که شیعیان هر سخنی را بر‌زبان جاری می‌سازند به دین و ائمه ما بدبین می‌شوند که این خود گناهی بس بزرگ است.سخنان ناروا در این زمان، زشتی بیشتری دارد؛ زیرا که با پیشترفت علوم و فنون، همه از حال یکدیگر باخبرند و وقتی می‌شنوند که شیعیان هر سخنی را بر‌زبان جاری می‌سازند، به دین و ائمه ما بدبین می‌شوند که این خود گناهی بس بزرگ است. ائمه اطهار به ما سفارش کرده‌اند: تلاش کنیم تا برای آنان زینت باشیم:



«کُونُوا لنا زَیناً و‌لا تکونوا عَلَینا شَیناً؛ برای ما زینت باشید و موجب زشتی مباشید».1 علاوه براین وقتی ما فحش بدهیم و معبودان یا محبوبان آنان را مورد لعن قرار دهیم، آنان هم مقابله به مثل می‌کنند و معبود یگانه و یا پیامبر اکرم‌(ص) و ائمه‌(ع) را که محبوب ما هستند، مورد اهانت قرار می‌دهند و آیه قرآن دقیقاً به همین نکته اشاره کرده است. دو روایت است که پیامبر‌اکرم‌(ص) به فردی که از او سفارشی خواست فرمود: «لا تسبّوا النّاس فتکتسبوا العداوة بینهم؛به مردم فحش ندهید تا کسب عداوت میان آنها کنید.(دشمنتان شوند)».2
پی‌نوشت‌ها:1. وسائل الشیعه، ج12، ص8.2. کافی، ج2، ص360.


می دانید

می دانید هر روز تمام اعضای بدن از شر زبان به خدا پناه می برند.

زبان مهمترین کلید دانش وفرهنگ وعقیده واخلاق است؛واصلاح آن سرچشمه همه اصلاحات اخلاقی ،وانحراف آن سبب انواع انحرافات است؛چراکه زبان ترجمان دل ونماینده عقل وکلید شخصیت انسان ومهمترین دریچه روح است.
آنچه برصفحه روح انسان نقش می بندد،قبل از هر چیز بر صفحه زبان ودرلابه لای گفته های او ظاهر می شود.زبان می تواند تا بلویی برای کشف انواع مفاسد اخلاقی درونی مورد استفاده قرارگیرد؛همان گونه که آلودگی زبان می تواند انعکاس وسیعی درروح انسان داشته باشد.
در حدیثی از رسول خدا(ص)می خوانیم :« لا یستقیم ایمان عبد حتی یستقیم قلبه ولا یستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه » ایمان کسی استقامت وراستی پیدا نمی کند مگر این که قلب او راستی واستقامت یابد ،قلب نیز راستی واستقامت نمی یابد مگر این که زبان راستی واستقامت پیدا کند.

در حدیثی دیگر از پیامبر اکرم(ص ) می خوانیم:« خداوند متعال به انسانها میگوید: یا ابن ادم ان نازعک لسانک فی ما حرمت علیک فقد اعنتک بطبقتین فاطبق؛ ای فرزند آدم اگر زبانت خواست تورا وادار به حرام کند، من دو لب را برای جلو گیری از آن در اختیار او قرار داده ام در چنان حالتی لب فرو بند.»
پس اگه میخواهیداز سلامت نفس برخورداربشیدوعیوبتون پوشیده بمونه،کمتر سخن بگید وبیشترخاموش باشید تافکرتون قوی وقلبتون نورانی بشه.

راستی چی می شداگه همیشه ما پیش از این که سخنی را آغاز کنیم،فکر خودمون را به کار می گرفتیم ودرباره انگیزه ها ونتیجه ها ومحتوای سخنانمون می اندیشیدیم که آیا این سخن بیهوده است، یا زیانبار،یا هتک حرمت مؤمن،یاحمایت ظالم،ویا این که یه سخنی هست برای خداودر طریق امر به معروف ونهی از منکر،وحمایت از مظلوم ومبارزه با ظالم،ومورد رضای خداوسبب خوشنودی بندگان خدا.
کسی که خیلی صحبت کنه احتمال داره خطا ولغزشش فراوان بشه وکسی که لغزشش فراوان بشه ،حیا او کم میشه ،وکسی که حیائش کم بشه ،پرهیزکاریش کم میشه وبعد از اون ممکنه تو خیلی از گناهای دیگه هم بیافته.پس سخن مانند داروست،اندکش مفید وکثیرش قاتل است.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

یکی از آفات زبان که در دنیا وآخرت انسان نقش اساسی شخصیتی دارد بد زبانی و حاصل آن که دشنام است میباشد .

از لحاظ تربیتی واخلاقی دشنام دهنده پایین ترین درجات تربیتی واخلاقی را از خود بروز میدهد .

از دیدگاه اخلاقی دشنام دهنده آدم ضعیف النفسی است که خشم خود را با توجه به ضعف در موارد معاشرت اجتماعی ؛ در قالب دشنام بر دیگران عرضه میکند .

1- ضعف تربیتی : کسی که دشنام میدهد مهر تایید بر بد تربیتی یا بی تربیتی خود گذارده .
دید جامعه نسبت به دشنام دهنده از لحاظ تربیتی : شخص فاقد تربیت صحیح است و فاقد صلاحیت معاشرت

2- ضعف شعور ودرک در رفتار اجتماعی : کسی که دشنام میدهد نشان میدهد که از درجات پایین ارتباطات اجتماعی وشعور رفتاری برخوردار است .

دید جامعه نسبت به دشنام دهنده از لحاظ سطح درک وشعور :
شخص از سطح ضعیفی از درک وشعور اداب اجتماعی بر خوردار است و هر لحظه امکان توهین به افراد اجتماع از جانب او احتمال دارد . این شخص فاقد صلاحیت معاشرت است

3-ضعف تحمل و نداشتن صبر وطاقت : کسی که دشنام میدهد از مرز تحمل وصبر صفر وگاها" منفی بر خوردار است . لذا به دلیل این که از مرز عرف اخلاق اجتماع خارج شده بیگانه به حساب میآید
و در اجتماع پذیرفته نمیشود .

دید جامعه به دشنام دهنده از لحاظ ضعف تحمل ونداشتن صبر و طاقت : دشنام دهنده یک بیگانه با اداب معاشرت اجتماعش تلقی شده ومطرود ضمنی جامعه اش میباشد .

شما نظری غیر از این موارد برای دشنام دهنده دارید ؟

........................................................................... حق یارتان :roz:...................................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

این هم یک داستان از کلیله ودمنه برای موضوع تاپیک :Hedye:

روزی هیزم شکنی با شیری در بیشه ی محل زندگی اش دوست بود . هیزم شکن بارها از طریق دوستی باشیر توانسه بود رزق و روزی خود را از شکار هایی که شیر انجام میداد به دست بیاورد .
این بود که خود را مدیون شیر می دانست و میخواست جبران کند .

یکی از روزها با همکین نیت شیر را به منزلش برای صرف ناهار دعوت کرد .

هنگام خوردن ناهار هیزم شکن از بوی بد دهان شیر آزرده شد
و به شیر گفت عجب دهان بد بویی داری !!!!
شیر ابتدا اندکی گرفته شد اما بعد به هیزم شکن گفت این از خاصیت درندگی و گوشت خواری من است وگریزی بر آن نیست
اما هیزم شکن از خوردن ناهار دست کشید و گفت با وجود این بوی بد دهان تو نمی توانم در حضور تو باشم .
و به بیرون از خانه رفت و تبرش را برداشت تا به صحرا رفته و هیزم جمع آوری کند .
در همین لحظه شیر نیز از خانه ی هیزم شکن خارج شد وبه هیزم شکن گفت تبرت را بالا ببر وبا قدرت بر سر من بکوب !!!
هیزم شکن تعجب کرد و گفت من هرگز چنین کاری را در حق تو نخواهم کرد .
اما شیر با غرشی به او گفت یا این کار را انجام بده یا همین الان تورا می درم !!!

هیزم شکن ناچار تبر را بالا برد وبا تمام قدرت بر سر شیر فرود آورد
زخمی عمیق ایجاد شد وشیر ناله کنان از نزد هیزم شکن دور شد .

مدتها گذشت و هیزم شکن شیر را ندید بعد از گذشت سالی ، یک روز هیزم شکن در جلوی درب منزلش شیر را دید .
ابتدا ترسید اما وقتی آرامش شیر را دید او هم آرام گرفت . وبه شیر سلام کرد شیر پاسخ اورا داد وجلوتر آمد . هیزم شکن از شیر به خاطر ضربه ی تبر عذر خواهی کرد و جویای احوالات او شد . شیر سرش را جلو آورد وگفت : به سر من نگاهی بیانداز وببین زخم آن در چه حالی است ؟ هیزم شکن با ترس جلو رفت وپس از دقت به شیر گفت زخم شما خوب شده وحتی آثار بسیار کمی از آن باقی است .
شیر رو به هیزم شکن کرد وگفت اما زخم زبانی که بر دلم زدی هنوز تازه و سوزان است ودر همین هنگام به جبران زخم زبان هیزم شکن بر او حمله کرد و.....

بله بزرگواران زخم زبان کاری تر و عمیق تر از زخم اجسام برنده است زیرا جسم بعد ازمدتی ترمیم می یابد اما دل و روح زخمی به این سادگی ها مرمت نمی شود .

.................................................................... حق یارتان :roz:......................................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم منتظرانش

یکی از آفات دامنگیر زبان دروغ است .

دروغگو مورد مذمت وغضب خداوند واقع میشود .

در مورد دروغ احادیث تکان دهنده وعبرت آموزی وجود دارد .

مولا علی (ع) فرمودند : دروغگو با دروغ خودش سه چیز به دست میآورد :
1.خشم الهی بر او
2.اهانت به خودش از طرف مردم
3.سرزنش و نکوهش فرشتگان نسبت به او .
میزان الحکمه جلد 3 صفحه 2678 حدیث 1746

عبید بن زراره گوید از امام صادق (ع) شنیدم که میفرمود : از چیزهای که خدا آنرا مایه رسوایی و زیان دروغگویان قرار داده است ، فراموشی است ( چون دچار فراموشی نسبت به دروغش میشود و رسوا میگردد.پس دروغگو بی حافظه است )

کافی جلد 2 صفحه 341 حدیث 15

رسول خدا (ص) فرمودند : از دروغ بپرهیزید ، زیرا دروغ انسان را به فسق و فجور میکشاند و فسق و فجور هم انسان را روانه آتش جهنم میکند.
جامع الاخبار صفحه 417 حدیث 1157

................................................................................. حق یارتان :roz:...................................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

آفت دروغ و دروغگویی از مواردی است که اگر زبان در مورد آن کنترل
نشود نه تنها موجب ازار دیگران است بلکه بیشترین آزار وآسیب از دروغ متوجه خود دروغگو میباشد


حضرت محمد (ص) فرمودند : دروغگو دروغ نمی گوید به جز به خاطر خواری و کمبودی که در خودش احساس میکند ، و ریشه مسخره کردن ، اطمینان به دروغ گویان است.

اختصاص شیخ مفید صفحه 232

حضرت محمد (ص) فرمودند : چهارچیز اگر در انسانی باشد او منافق است ، اگر یکی از آنها در او باشد یک خصلت از نشانه های نفاق در اوست ، تا آنکه آنرا هم رها کند : 1.وقتی سخن میگوید دروغ بگوید.2.چون وعده بدهد تخلف کند.3.وقتی پیمانی ببندد حیله به کار برد.4.هنگام دشمنی از عدالت خارج شود و فسق و فجور انجام دهد.

بحارالانوار جلد 72 صفحه 261 حدیث 34

مولا علی (ع) فرمودند : هیچ بنده ای حقیقت ایمان را نمی یابد ، مگر اینکه دروغ را چه جدی باشد یا شوخی رها کند.

محاسن برقی صفحه 118 حدیث 126

.......................................................................... حق یارتان :roz:.............................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

از مهمترین آثار دروغ در دنیا بی اعتمادی افراد به دروغگو است .
این اثر دروغ در زندگی دروغگو موجب انزوا و تنهایی دروغگو خواهد بود .

مولا علی فرمودند : دروغگویی عیبی رسوا کننده است. ( چون معمولا دروغ بعد از مدتی آشکار میشود و انسان دروغگو در بین مردم رسوا میگردد )

بحارالانوار جلد 66 صفحه 313 حدیث 7

رسول خدا (ص) در خطبه اش فرمود : از بزرگترین گناهان زبان ، دروغگویی است. بحارالانوار جلد 21 صفحه 211 ( مردی خدمت پیامبر (ص) رسید ، عرض کرد نماز نمی خوانم و عمل منافی عفت انجام می دهم ، دروغ هم می گویم ! کدام را اول ترک گویم ؟! پیامبر (ص) فرمود : دروغ را ، و در محضر پیامبر (ص) تعهد کرد که هرگز دروغ نگوید ، هنگامی که خارج شد ، وسوسه های شیطانی برای عمل منافی عفت در دل او پیدا شد ، اما بلافاصله فکر کرد که اگر فردا پیامبر (ص) از او در این باره سوال کند ، اگر بگوید چنین عملی را مرتکب نشده دروغ است و اگر راست بگوید حد بر او جاری میشود ، و همین گونه در رابطه با سایر کارهای خلاف ، این فکر و ترک دروغ ، سرچشمه ترک همه گناهان او گردید.

تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 413


............................................................................. حق یارتان :roz:....................................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

از آثار این آفت زبان منشاء ارتکاب به گناهان دیگر بودن است .

دروغگو بر اثر کلام نا حق ونا صواب خود مجبور به وارد شدن در سایر گناهان نیز خواهد شد .

رسول خدا (ص) فرمودند : بزرگترین گناهان کبیره ، شرک و عاق والدین و قول باطل یعنی دروغ میباشد.
وسائل الشیعه

امام حسن عسگری (ع) فر مودند : تمام بدیها در اتاقی است و در آن قفل است و کلید گشودن آن دروغ است.
مستدرک الوسائل کتاب حج باب 120

حضرت محمد (ص) فرمودند : دروغگو رأیش در مقام مشورت پسندیده نیست.
مستدرک الوسائل

امیرالمومنین علی (ع) فرموده است : دروغ زشت ترین مرضهای نفسانیه است.
مستدرک الوسائل

عیسی بن مریم (ع) فرمود : کسی که دروغگوئیش زیاد شود حُسن و جمال و وقارش نزد خدا و خلق از بین می رود به طوریکه مردم از او متنفر و منزجر میشوند.

اصول کافی

حضرت امیرالمومنین (ع) فرمود : مسلمان باید از دوستی و برادری دروغگو بپرهیزد زیرا به سبب دروغ گفتن ، اگر راست هم بگوید باور کرده نمیشود.

وسائل الشیعه

..................................................................... حق یارتان :roz:...................................................................................

سلام عليكم

دوستان و كارشناسان گرامي در اين تاپيك، مطالب مفيدي درباره اينكه زبان خود را چگونه كنترل كنيم فرموده اند.

سوال بنده اينجا درباره نحوه برخورد با كساني ست كه زبان تند و تيز دارند.

در نزديكان ما كسي هست كه زبان گزنده اي داره. هر وقت وارد جمعي ميشه همه مطمن هستند كه حتما حرفي خواهد زد كه كسي رو آزرده خواهد كرد. او ازدواج كرده و سه فرزند داره. جديدا شنيديم كه همسرش آدمي هست كه به شدت ديگران رو خورد ميكنه خصوصا همين خانمش رو.

عده اي تصميم گرفتن با مادرش صحبت كنند كه به دخترش تذكر بده كه اينقدر گزنده حرف نزنه ولي بخاطر محترم بودن شخصيت مادرش كسي روي اين كار رو نداره.

عده اي ميگفتند كه در مجالس روضه هامون كه شركت ميكنه ديگه دعوتش نكنيم چون همانطور كه عرض كردم در صورت حضورش در هر مجلسي با كنايه ها و بدزبانيش افراد رو مي رنجونه و باعث آبروريزي مي شه. ولي از سويي هم ميگند كه مجلس روضه كه براي ما نيست تا كسي رو از حضور در اون محروم كنيم.

لطفا چاره ي برخورد با اين خانم رو بفرماييد

maryam;258576 نوشت:
سلام عليكم
maryam;258576 نوشت:

دوستان و كارشناسان گرامي در اين تاپيك، مطالب مفيدي درباره اينكه زبان خود را چگونه كنترل كنيم فرموده اند.

سوال بنده اينجا درباره نحوه برخورد با كساني ست كه زبان تند و تيز دارند.

در نزديكان ما كسي هست كه زبان گزنده اي داره. هر وقت وارد جمعي ميشه همه مطمن هستند كه حتما حرفي خواهد زد كه كسي رو آزرده خواهد كرد. او ازدواج كرده و سه فرزند داره. جديدا شنيديم كه همسرش آدمي هست كه به شدت ديگران رو خورد ميكنه خصوصا همين خانمش رو.

عده اي تصميم گرفتن با مادرش صحبت كنند كه به دخترش تذكر بده كه اينقدر گزنده حرف نزنه ولي بخاطر محترم بودن شخصيت مادرش كسي روي اين كار رو نداره.

عده اي ميگفتند كه در مجالس روضه هامون كه شركت ميكنه ديگه دعوتش نكنيم چون همانطور كه عرض كردم در صورت حضورش در هر مجلسي با كنايه ها و بدزبانيش افراد رو مي رنجونه و باعث آبروريزي مي شه. ولي از سويي هم ميگند كه مجلس روضه كه براي ما نيست تا كسي رو از حضور در اون محروم كنيم.

لطفا چاره ي برخورد با اين خانم رو بفرماييد


با سلام
اسلام عزیز دینی است که برای تمام حالات و جوانب حرف دارد و مسأله ای نیست که بر اساس قرآن و روایات نشود آنرا حل کرد،لذا در چنین مواقعی باید شرایط را همه جانبه بررسی کرد تا حکم مسأله روشن شود.
اشاره ای داشتید به اینکه این خانم توسط شوهرش مورد تحقیر قرار می گیرد ،این مسأله مهمی است و قطعا یکی از ریشه های این قضیه است،پس اگر می خواهید کاری بکنید برای این جنبه هم چاره ای بیندیشید؛مثلا کسی را که آن آقا از او حساب می برد و حرف شنوی دارد را بیابید و بگوئید که او در رفت و آمد با این آقا دقت در رفتار وی با زنش بکند و اگر تحقیری دید همان را دستاویز قرار داده و با مرد صحبت کند.
در مورد آن خانم هم بهترین کار این است، فردی که آن خانم برای وی احترام قائل است و از وی هم بزرگتر است و آدم خامی نیست را پیدا کرده و این دو را در محفلی باهم دعوت کنید و به مجرد بد زبانی خانم مذکور ،آن فرد با تجربه روی همان قضیه در خلوت با وی صحبت کند.اگر خودش تمایلی نشان داد و مسیر اصلاح را پیش گرفت که هیچ؛ اگر نه آن خانم با تجربه به وی تذکر دهد که اگر اطرافیانت از تو کناره گرفتند فقط خودت مقصری و کسی را شماتت نکن.
به هر حال اینها به عنوان مثال بود و می توان به طرق آبرومندانه روی اصلاح این خانم کار کرد.
ولی اصل مطلب اینست که این خانم باید بپذیرد که مشکل دارد و باید خودش را اصلاح کند.این را به او بفهمانید.
نکته آخر اینکه:مواظب باشید خودتان مرتکب گناهانی مانند غیبت،تهمت،آبرو ریزی،مسخره کردن و امثال اینها نشوید.
موفق و موید باشید.
ابهامی بود در خدمتم.

فقط باید توکل کرد به خدا
خدا خدا خدا
مطمئن باش جوابتو میده

سلام و درود :Gol:
خوب هستید:Gol:

بنده در پست قبل در تایید فرمایشات سرکار عرشیان نوشتم :
سرکار عرشیان نوشتند :

عرشیان;259538 نوشت:
با اینطور صحبت کردن برخی افراد مذهبی به شدت مخالفم

بنده هم در جوابشون نوشتم :

قضاوت;259552 نوشت:
بله متاسفانه این قبیل نسخه ها رو برخی از مذهبیون ما می پیچن برای ملت

هیچ جای عرایضم حرف تازه ای نزدم فقط صحبت های سرکار عرشیان رو تایید کردم!

اونوقت به بنده با لحنی توهین امیز و نوشته ای پر از تهمت تذکر دادند !

از مدیریت محترم سایت و مسئولان میخواهم پیگیری کنند ! چون من ازشون نمی گذرم !

قضاوت;259552 نوشت:
اینا باید گیر چندتا از اساتید سخت گیرمون بیافتن تا زندگی کردن و یادشون بدن

یکی از سخت گیر ترین اساتید ما امام جمعه ی شهرمون بودند !! و درس معارف و اخلاق !

در پست بنده هیچ توهینی به مراجع و اساتید حوزه نشده ! با این وجود از شخصی که در خصوصی به بنده توهین کردند و تهمت زدند خواستم در همین تاپیک دلایشون رو بفرمایند!

از سرکار طه هم که استاد حوزه و دانشگاه هستند خواستم بی طرفانه در این تاپیک نظرشونو بیان کنند.

باید مشخص بشه بنده کجا به مراجع و اساتید حوزه توهین کردم ! کدوم کلمه دال بر توهین به علما و اساتید حوزه است!!

بسمه تعالی

جمع بندی:
سوال : با کسی که زبان تندی دارد و اطرافیان را می آزارد چگونه باید برخورد کرد؟

(خانومی که با ورودش به هر جمعی باعث میشود تا افراد اطرافش همه آرزده شوند و باعث بشود که دیگر مایل به رویارویی با این فرد نباشند.حتی اطرافیان هم سعی کرده اند که از طریق خانواده اش رسیدگی کنند ولی به دلیل احترامی که نسبت به مادر این خانم دارند نمیتوانند مساله را بیان کنند،و طبق شنیده هایی متوجه شده اند که این همسر این خانم هم فردی هست که دیگران و همچنین همین خانم را خرد میکند )


.................................................. .................................................. .


پاسخ : اسلام عزیز دینی است که برای تمام حالات و جوانب حرف دارد و مسأله ای نیست که بر اساس قرآن و روایات نشود آنرا حل کرد،لذا در چنین مواقعی باید شرایط را همه جانبه بررسی کرد تا حکم مسأله روشن شود.

اشاره ای داشتید به اینکه این خانم توسط شوهرش مورد تحقیر قرار می گیرد ،این مسأله مهمی است و قطعا یکی از ریشه های این قضیه است،پس اگر می خواهید کاری بکنید برای این جنبه هم چاره ای بیندیشید؛مثلا کسی را که آن آقا از او حساب می برد و حرف شنوی دارد را بیابید و بگوئید که او در رفت و آمد با این آقا دقت در رفتار وی با زنش بکند و اگر تحقیری دید همان را دستاویز قرار داده و با مرد صحبت کند.

در مورد آن خانم هم بهترین کار این است، فردی که آن خانم برای وی احترام قائل است و از وی هم بزرگتر است و آدم خامی نیست را پیدا کرده و این دو را در محفلی باهم دعوت کنید و به مجرد بد زبانی خانم مذکور ،آن فرد با تجربه روی همان قضیه در خلوت با وی صحبت کند.اگر خودش تمایلی نشان داد و مسیر اصلاح را پیش گرفت که هیچ؛ اگر نه آن خانم با تجربه به وی تذکر دهد که اگر اطرافیانت از تو کناره گرفتند فقط خودت مقصری و کسی را شماتت نکن.

به هر حال اینها به عنوان مثال بود و می توان به طرق آبرومندانه روی اصلاح این خانم کار کرد.

ولی اصل مطلب اینست که این خانم باید بپذیرد که مشکل دارد و باید خودش را اصلاح کند.این را به او بفهمانید.

نکته آخر اینکه: مواظب باشید خودتان مرتکب گناهانی مانند غیبت،تهمت،آبرو ریزی،مسخره کردن و امثال اینها نشوید.

سوال : [=Arial Black]هر چه سعی مي‎كنم تا با حرفهایم ديگران را آزار ندهم اما بازهم حرفي از روی بی‎فكری به زبان جاری می ‎كنم و در نتیجه دل می شکنم،چه كنم تا قدرت كنترل بر زبان را افزايش دهم ؟

پاسخ :در باره ی زبان ونقش ان در زندگی و اخرت انسانها مطالب و احادیث قابل تأملی را ذکر کرده اند .

مَّا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ
سوره ق آیه 18
«هيچ سخنى بر زبان نمی ‏آورد مگر آنكه نزد او فرشته مراقبى حاضر است » (تا آن سخن را بنويسد)

همچنین در عرف و زبان عامیانه ی اجتماعی هم مطالبی به عنوان تمثیل و تذکر رایج شده مثل این بیت سعدی که:
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
یا اینکه : زبان سرخ سر سبز بر باد میدهد
که خبر از تأثیر این عضو در زندگی انسان میدهد. زبان عضوی است که اولا" گوینده ی ضمیر و اندیشه های انسان میباشد. دیدگاه فرد را به دیگران میشناساند . وشخصیت انسان تا حدود زیادی در گرو این عضو است این عضو دارای افات بسیاری است که با شناسایی این افات وامراض بهتر میتوان به کنترل آن اقدام کرد .

در معرفت الهی (عرفان) نیز کنترل زبان یکی از مهمترین موضوعات توبه به حساب می آید که دارای مراحل مختلف و متصل است.
نطق وبیان که از اثار زبان وهمکاری زبان واعضاء تکلم میباشند مظهر اندیشه - تفکر - اعتقادات -خرد و شخصیت انسان میباشد.اینها نمودهای درونی ومعنوی ازفردمتکلم است اما نمودهای خارجی وظاهری هر تکلم وگویش نشان از شخصیت بیرونی اودارد که تعلق اورا به سرزمین -فرهنگ و نوع تربیت فردنشان میدهد.مثلا"تکلم به گویش های محلی، نشان از تعلق فرد به منطقه ی خاص دارد که اداب و رسوم و فرهنگ اجتماعی واعتقادی خاصی را نشان میدهد و تکلیف ما را در شناخت نوع عمومی شخصیت افراد را روشن میکند .وتقریبا" عکس العمل رفتاری ما را در مواجهه با افراد همین کلام ونوع کلام روشن میکند .

در قران کریم از محسنات این عضو موثر در زندگی زمینی و مادی تحت این عنوان غیر مستقیم در ایه ی31 از سوره ی بقره فرموده:

وعلم ادم الأسماء کلها ....... و« خداوند» برانسان علم اسماء«نامها» را تعلیم داد

والبته این تعلیم تکوینی جز با زبان در عالم ماده ، ظهور پیدا نخواهد کرد.

جمع بندی این پست:

1-زبان عضوی است که بیان افکار و اندیشه های درونی مارا به عهده دارد .

2- زبان عضوی است که تعلق مارا به محل یا اقلیم خاص با تمامی ویژگی های فرهنگی اعتقادی و.... نشان میدهد .

3 - زبان عضوی است که علم الاسماء که یک علم و تعلیم تکوینی یا فطری (طبق آیه ی قران که در تفاسیر معتبر «المیزان و نمونه» منظور علم به معنا ومفاهیم و اسرار و خواص و موجودات عالم هستی بوده ) را در عالم ماده به ظهور و نمود میرساند وبا زبان این علم معنا و مفاهیم (عقل و اندیشه) برای دیگران در عالم ماده قابل توضیح و مقابله میشود.واین تعلیم تکوینی که خاص انسان در کل عالم مخلوقات است نشان از وسعت نفس و وجود انسان نسبت به سایر مخلوقات دارد «تفسیر المیزان - ج 1 - ص 176تا 179»

نتیجه :

زبان برای انسان می تواند شخصیت اورا در بیشتر جهات برای دیگران مشخص کند . وحتی یکی از مشخصه های تمایز انسان وسایر موجودات چه در عالم ماده(میان سایر موجودات عالم) وچه در عالم معنا(میان موجودات معنوی مثل فرشتگان و.....) میتواند واقع گردد. زیرا تجسم افکار و خرد و علم الاسماء که فقط مخصوص انسان است می باشد.

موضوع قفل شده است