"نظری در باره امام زمان!!

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
"نظری در باره امام زمان!!

با عرض سلام

بنده این نوشتار، که توسط آقا مصطفی حسینی طباطبائی نوشته شده، را اینترت دیدم. پاسخ علمی به شبهات مطرح شده در این مقاله را لطفاً ذکر کنید.

و اما متن نوشتار مورد توجه:

"نظر استاد مصطفي حسيني طباطبائي در باره امام زمان!!

بسم الله الرحمن الرحیم

اولا اینکه پرسیده اید: آیا اصولا براین موضوع که همیشه باید امامی باشد دلیلی عقلی هست یا خیر؟

بایددانست که گاهی سخن از امام به میان می آید ومنظور یک پیشوای الهی است یعنی امامی که از جانب خداوند برگزیده وتعیین شده است وگاهی مراد یک پیشوای مذهبی است که در سطح عالی علم وتقوی قراردارد ودیگران از راهنمائی های او که از راه تعقل صحیح در جهان آفرینش وکتاب الهی آنها را به دست آورده استفاده می کنند واموراسلامی را به او باز می گردانند والبته بمعنی اخیر مسلمانان همیشه باید پیشوائی داشته باشند همانطور که هر مذهبی وحتی مسلک سیاسی مطلق نیز رهنمود پیشوا وزعیمی دارد!

اما درمورد سئوال اول که آیا مسلمانان همیشه به یک امام الهی نیازمند هستند یا خیر؟

من می گویم خیر چنین نیازی نیست زیرا آن امام الهی که همیشه زنده وحاضر است وغیبت ندارد واز راهنمائیهایش می توان بر خوردار شد همان قرآن کریم است به دلیل آنچه در خود قرآن آمده که من قبله کتاب موسی اماما یعنی(پیش از این کتاب کتاب موسی امام بود) از اینجا استفاده می شود که اینک قرآن امام است امام حاضر امام زمان امام بدون غیبت اما اگر ما بخواهیم افسانه سازی کنیم ویک موجود غیبی هزارساله را امام زمان بدانیم راهی مخالف باعقل ووحی هردو پیموده ایم زیرا وحی می گوید اثر امام هدایت وراهنمائی اوست (پس اگر امامی خود ناپدید شد وکتاب واثری هم از او نماند تا مشکلات روز را جواب بگوید چنین امامی امام قرآن نیست یعنی آن امامی نیست که قرآن آن را وصف نموده وپیروان قرآن باید وجود اورا بپذیرند) اگر گفته شود قرآن در کجا اثر امام را هدایت مردم دانسته گوییم در سوره انبیاء آنجا که درباره پیشوایان خدائی می فرماید:

وجعلنا هم ائمه یهدون بامرنا

یعنی

آنها را امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می کردند

وآنچه قرآن می گوید تنها مربوط به گذشته نیست بلکه برای اهل قرآن ومسلمانان نیز هست چرا که مردم گذشته گذشتند واگر مطالب قرآن اختصاص به آنها داشت برای این امت بازگو کردنآن مطالب چه سود داشت؟

عقل هم با وحی همراه است واز معتقدین به امام غیبی می پرسد:شما که به این وجود محجوب ایمان دارید وآنرا پیشوای زمان می دانید کدام مشکل دینی واجتماعی را به کمک او حل می کنیدوچه فایده ای بر وجود ایشان مترتب است !

این بزرگواران چون فایده ای سراغ ندارندگاهی موضوع رااحاله به آینده می دهند که امام در آینده جهان را پر از عدل وداد می کند گوئیم پس امام امام آینده است نه امام زمان !به علاوه خدائی که به تایید خود اراده دارد که در آینده جهان را از نور عدالت پرکند چه جاجت داشته که از هزار سال پیش کسی را ذخیره برای قرنهای بعد نماید مگر نمی توانسته(نعوذ بالله)که در وقت مقتضی چنین انسانی وپیشوائی بوجود آورد؟

مگر خدای قدوس وتوانا کار بیهوده می فرماید؟!

مگر خدا حساب بنده است که چون میوه زمستانی در تابستان بدستم نمی آید آن را از زمستان برای تابستان خود ذخیره می کنم؟!

می گویند امام باید از امام باشد!یعنی پدر امام باید امام دیگری باشد ولذا خداوندفرزند آخرین امام را ذخیره فرموده گوییم ای شگفت!!که درحال ابوطالب پدر امیرالمومنین علی(ع) نه امام بود ونه پیغمبر! وعبدالله پدر رسول خدا نه مقام نبوت داشت ونه مقام امامت!

وقتی که ابوالائمه از این شرط خارج باشد ورسول خدا با آن مقام عالی چنان نباشد ادعای شما چگونه می توانست درست باشد؟!

به علاوه چرا از این امام محجوب نام ونشانی در قرآن کریم نیست مگر ایمان به وجود این امام از ایمان به وجود مردان گذشته که در جهان می زیستند وصدها سال از مرگشان گذشته مثل لقمان وذوالقرنین ضرورت کمتری داشته که نام ونشان اینها برای عبرت وپند درقرآن کریم به تفصیل آمده ولی از نام ونشان امام با عظمت وغیبی مسلمانان که شب وروز باید چشمبهظهور دولت او بدوزند در قرآن کریم خبری نیست آیا روش کتاب هدایت این باید باشد کههر چیز که مهمتر است آنرا کمتر بیان فرمایدیا به کلی مکتوم نماید وامو کم اهمیت ترراتوضیح مفصل بدهد؟!

آیا این توهینی به قرآن مقدس نیست؟

گاهی شنیده می شود که میگویند لو لا الامام (یا لو لا الحجه) لساحت الارض باهلها

اگر امام نباشد زمین اهلش رادر خود فرو می برد!

گوئیم اگر این حدیث صحیح باشد معنی آن این است که اگر حجت خدا(مثل کتاب آسمانی)در میان مردم نباشد در آن وقت باید جهان به پایان رسد زیرا خداوند ازآفرینش مردم غرضی دارد که آن هدایت شایستگان مردم وتکامل آنهاست واگر راهنمایخدائی میان مردم نباشد این غرض حاصل نمی شود پس خلقت باید منتفی باشد

اما اگرمراد از حجت امام غیبی بود در پنهان بودن او چه هدایت وراهنمائی هست که با نبودن آنهدایت زمین وزمان برهم خورد؟!

عجب است که زلزله می آید ومردم خراسان وقزوین وبم...را که شب وروز عجل علی ظهورک می گویند وبه امام غیبی عقیده دارند را از میان میبرد ولی با مردم هالیوود که اسم امام را هم نمی دانند کاری ندارد!

اگر قرار است که اثرامام حفظ زمین واهل آن باشد باید که این نگاهبانی در مورد معتقدین به امام مصداق بیشتری داشته باشد تا کفار وفساق!

خنده دار نیست که ما بگوئیم خدای جهان حجت خود را غیب فرموده ودر صحنه زندگی دیگر مردم را ملامت می فرماید که با وجودحجت مردم چرا ایمان نیاوردند!

مگر من به شما بوسیله حجت خود اتمام حجت نکردم؟!

مردم در عالم آخرت می توانند جواب دهند که خداونداحجت تو(یعنی دلیل البته درمیان ماآمد ولی غیب بود دلیل آوردی ولی دلیلت غیبت داشت آیا به دلیل غیبی که به کسی نرسیده می توان مردم را هدایت نمود واتمام حجت کرد؟!

فسبحان الله عما یقول الجاهلونعلوا کبیرا.

هرکه چنین گفت خدا را نشناخت"

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام ، متأسفانه به دلیل کمی وقت نمی توانم مفصل پاسخ بدهم !

ابتدا اینکه شما چه نوع پاسخی می خواید ؟

ببین دوست خوب ، این مطلبی که نوشتید تنها در مورد امام زمان علیه السلام نیست !

بلکه در مورد اصل امامت و هدایت گری قرآن به تنهایی و حکمت های خداوند و غیبت امام زمان و . . . در آن مطلب هست !

نمی شه در یکی دو صفحه جواب کافی گذاشت .

اما خیلی خلاصه خدمت شما دوست عزیز :

اینکه گفته شده قرآن به تنهایی امام است ، که مخالف با نص صریح است :

وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَينَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يؤْمِنُونَ(النحل/64)

خداوند در این آیه صراحتاً میفرماید ، خواهند بود کسانی که در آیات قرآن اختلاف میکنند ، و یکی از وظایف تو ای پیامبر این است که آیات را تبیین و اختلافها را حل نمایی و آنوقت ( قرآن در کنار تبیین تو ) هدایت شود برای آنهایی که ایمان آوردند .

دوست خوب من ، خلاصه خلاصه باید گفت ، کتاب الهی میتواند مایه هدایت باشد ، اما تنها زمانی در کنار خود مبین داشته باشد .

( البته تفصیل این مطلب رو میتونید با یه سرچ ساده تو سایت مطالعه کنید )

اما در مورد امام غائب :

اینجا دو مورد باید بدقت روشن بشه !

یک : امامت امام یعنی چه و امام دارای چه شئونی است ؟

دو : آیا غیبت امام مانع برخورداری از برکات امام خواهد شد یا خیر ؟ و یا دقیقتر اینکه غیبت به چه معناست !

در مورد اینکه امامت چیه و ولایت امام به چه معناست که باید گفته بشه !

حقیقت و مالکیت همه چیز از آن خداوند است و خداوند میتواند آنرا به هر که که بخواهد اعطا نماید :

قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ (آل عمران/26)

امام دارای دو نوع ولایت است ! یکی ولایت تشریعی بر مردم ، که همان حفظ حدود و ثغور اعتقادی و احکام خداوند و حلال نمودن حلال و حرام نمودن حرام او و به نوعی حجت گشتن در مسائل شریعت مبین !
که آیات :
النَّبِي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ( الاحزاب / 6 )

وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يكُونَ لَهُمُ الْخِيرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا(الأحزاب/36)

بیانگر ولایت مطلقه ایشان است .

اما ولایت تکوینی امام ، که به معنای سرپرستی او بر عالم به اذن خدای متعال است و اینکه میتواند در خلقت و حقیقت عالم وجود دست ببرد .

که آیات :

وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ(سبأ/10)

فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيثُ أَصَابَ(ص/36)َالشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ(ص/37)َالشَّياطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ(ص/37)

نیز نشان دهنده وجوهی از ولایت تکوینی می باشد .

اما غیبت به چه معناست ، ظاهراً آن شخص که این مطلب را نوشته ، غیبت را به معنای نبودن برداشت کرده ، در حالی که حقیقت آن غیر از این است ، غیبت به معنای عدم ظهور است و با حضور منافاتی ندارد . و از همین رو امام علیه السلام در مسائل شریعت فقها را نائب خود قرار داده اند و در مسائلی که در حیطه ولایت تکوینی است نقش خود را بعنوان حجت زمان ایفا میکنند .

پس غیبت به معنای عدم حضور نیست که بگوییم فایده ای ندارد و بهترین مثال را خود ائمه معصومین علیهم السلام فرموده اند که حجت غائب همانند خورشید پشت ابر است و اگر چه امکان دارد دیده نشود اما هرگز نمی توان زمین را از برکات آن بی نیاز دانست .

اما در مورد اینکه فلان جا زلزله می آید و فلان میشود و فلان جای دیگر ال و بل . . . که از کم اطلاعی ایشان از مبانی قرآن است .

زیرا اولاً اینکه هر عصری امامی دارد ، اصلی غیر قابل انکار است :

يوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ(الإسراء/71)

ثانیاً ما از قرآن و اهل بیت علیهم السلام آموخته ایم که :

أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يتْرَكُوا أَنْ يقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يفْتَنُونَ(العنکبوت/2)

در پس هر ایمانی آزمایشی است و در تمامی این آزمایشات میدانیم َمَا اللَّهُ يرِيدُ ظُلْمًا لِلْعَالَمِينَ(آل عمران/108) خداوند هرگز به بندگان ستم روا نمی دارد و نشانه های حکمت خویش را آشکار ساخته ، اما تنها بینایان قادر به دیدن آن هستند .

از اینکه خلاصه بود شرمنده . مطمئناً کارشناسان عزیز و دانای سایت بزودی پاسخی در خور شأن به شما خواهند داد .

یا علی

lloveforthesunnah;58315 نوشت:
بایددانست که گاهی سخن از امام به میان می آید ومنظور یک پیشوای الهی است یعنی امامی که از جانب خداوند برگزیده وتعیین شده است وگاهی مراد یک پیشوای مذهبی است که در سطح عالی علم وتقوی قراردارد ودیگران از راهنمائی های او که از راه تعقل صحیح در جهان آفرینش وکتاب الهی آنها را به دست آورده استفاده می کنند واموراسلامی را به او باز می گردانند والبته بمعنی اخیر مسلمانان همیشه باید پیشوائی داشته باشند همانطور که هر مذهبی وحتی مسلک سیاسی مطلق نیز رهنمود پیشوا وزعیمی دارد! اما درمورد سئوال اول که آیا مسلمانان همیشه به یک امام الهی نیازمند هستند یا خیر؟


دليلي كه نيازمندي جامعه را به امام اثبات مي كند همان دليلي است كه لزوم وجود پيامبر را اثبات مي كند و دليل در اين مورد قاعده لطف است بدين معني كه آفرينش آنان از روي لطف و عنايت وي سرچشمه گرفته است و لطف خدا ايجاب مي كند كه برنامه براي آنان بفرستد و آنان را در وظايف خويش سرگردان نگذارد. و همانگونه كه مردم بدون پيامبر از نظر برنامه سرگردان مي مانند و نمي توانند عوامل سعادت و خوشبختي خويش را به درستي بفهمند بدون امام هم نمي توانند به درستي جزئيات سعادت خويش را در زندگي رهنمون گردند.
بنابراين لطف ايجاب مي كند كه خداوند شخصي را بنام پيشوا و زعيم و رهبر پس از پيامبر براي آنان برگزيند در اينجا اين سخن پيش مي آيد كه پس چرا خداوند امام را غايب قرار داده است و چگونه اين با دليل مذكور سازگار است؟ پاسخ اين است كه علّت غيبت امام زمان آمده نبودن زمينه براي حكومت آن حضرت است و به عبارت روشن تر خداوند باعث نشده كه امام زمان غايب گردد تا با لطف وي ناسازگار باشد بلكه چنان كه محققين يادآور شدند اين ماييم كه زمينه را براي غيبت وي آماده ساختيم و آنگاه كه جهان خواستار حكومت وي گردد و آمادگي براي اين مسئله در بشريّت به وجود آيد وي به اذن خدا ظاهر گشته و عدالت و ساير دستورات الهي را در جامعه انساني گسترش مي دهد آن وقت اين سخن پيش مي آيد كه حال كه اما زعيم كنوني به حسب ظاهر نيست چه كسي بايد متصدّي زعامت شود؟ روشن است كه در اين صورت شايستگي فقهاي عادل براي اين مسئله بيش از ديگرانست و بر اين اساس از ناحيه آن حضرت دستور داده شده كه مردم در تكاليف خويش به فقهاء و مراجع ديني توجّه كنند و در حل اختلافات خويش آنان را حاكم قرار دهند.
همچنین روایت داریم: لولا الحجه لساخت الارض باهلها:
اولا - مضمون اين حديث , بگونه اي در قرآن وارد شده است , آنجا كه خداوند متعال ,وجود پيامبر را مانع از نزول عذاب معرفي مي كند و مي فرمايد : و ما كان اللّه ليعذبهم و انت فيهم . (1) خداوند آنان را عذاب نمي كند , در حالي كه تو ( اي پيامبر ) در ميان آنان قرارداري . در ايـن آيـه , وجـود پـيامبر , اماني براي مردم شمرده شده و وجود حجت خدا مانع ازنزول عذاب معرفي گرديده است . مضمون اين آيه با حديث پيش تقريبا يكسان است .
امـيرمومنان عليه السلام در نهج البلاغه از آيه ياد شده , همين نكته را استفاده كرده و مي فرمايد : كـان فـي الارض امـانان من عذاب اللّه و قد رفع احدهما فدونكم الاخر فتمسكوا به اماالامان الذي رفع فهو رسول اللّه و اما الامان الباقي فالاستغفار قال اللّه تعالي وما كان اللّه ليعذبهم و انت فيهم و ما كان اللّه معذبهم و هم يستغفرون (2) . در روي زمين , دو وسيله ايمني بخش از نزول عذاب الهي وجود داشت . يكي برداشته شد و ديگري در اختيار شما هست , پس به آن چنگ زنيد . امـانـي كه برداشته شد آن وجود رسول خدا بود , و اماني كه در اختيار هست طلب آمرزش از خدا است .
خدامي فرمايد : هرگز خدا آنان را عذاب نمي كند در حالي كه تو ( پيامبر ) در ميان آنان هستي . و خدا آنان را عذاب نمي كند , در حالي كه طلب آمرزش مي كنند .
ثانيا : هرگاه بدانيم كه مقصود از حجت - به تعبير بعضي افراد - انسان كامل است , يعني حديث روشن و واضح خواهد بود .
توضيح اينكه : آفرينش جهان بي هدف نيست . و هـدف از آفـريـنـش آن , تـربيت انسان درمسير كمال است كه از طريق معرفت و كسب فضائل اخلاقي به مقام رفيع انساني برسد . اگر ديگر انسانها از فيض حيات بهره مند مي شوند , به خاطر همين انسان كامل است كه اين جهان براي او در حال گردش و تحرك است . اگر روزي - به فرض محال - درميان جامعه بشري انسان كاملي وجود نداشت , قطعا بقاي انسان در روي زمين بي هدف خواهد بود . و ساحت مقدس خداي تعالي , از كارهاي غير حكيمانه پيراسته است . بـاغـبـان بـه خـاطـر يك درخت نيرومند و تناور , باغچه بزرگي را آب مي دهد و در ضمن ,علف هرزه ها نيز آب مي خورند . اما اگر چنين درختي خشك شود , باغبان آب را قطع مي كند . حـجـت خـدا در روي زمـيـن , همانند درخت برومند است كه به خاطر آن , ديگرانسانها به نوائي مي رسند .
در مـناظره هشام بن حكم با عمرو بن عبيد - از بزرگان معتزله در زمان خود - ,امام عليه السلام به قلب عالم خلقت تشبيه شده است . بديهي است كه اگر قلب يك انسان از كار افتاد , از ديگر اعضاي بدن كاري ساخته نيست . هـمـيـن تـشـبـيـه - كـه بـه فـرموده امام صادق عليه السلام , كلماتي از صحف ابراهيم و موسي عليهماالسلام بود - بخوبي جايگاه امام عليه السلام در ميان مخلوقات را نشان مي دهد . مشروح اين مناظره را علامه مجلسي - رضوان اللّه عليه - در بحار الانوار ج 23 ص 6 - 9 نقل كرده است .

پاورقي:
پرسشها و پاسخها سبحاني - جعفر 1 - سوره انفال , آيه 33 . 2 - نهج البلاغه , كلمات قصار , شماره 88 .

lloveforthesunnah;58315 نوشت:
این بزرگواران چون فایده ای سراغ ندارندگاهی موضوع رااحاله به آینده می دهند که امام در آینده جهان را پر از عدل وداد می کند گوئیم پس امام امام آینده است نه امام زمان !به علاوه خدائی که به تایید خود اراده دارد که در آینده جهان را از نور عدالت پرکند چه جاجت داشته که از هزار سال پیش کسی را ذخیره برای قرنهای بعد نماید مگر نمی توانسته(نعوذ بالله)که در وقت مقتضی چنین انسانی وپیشوائی بوجود آورد؟

حرف ها انقدر پوچ است که حیفم می آید جواب دهم امام زمان در غیبت هم وظایفی دارد که انجام می دهد وخود غیبت هم دارای اثرات و برکاتی است
امام زمان(عج) در دوران غيبت كبري وظايفي را كه از طرف خدا مأمور به انجامش است انجام مي دهد، مانند: حل و فصل امور ضروري مردم، گره گشايي مشكلات مسلمانان،‌ دادرسي از گرفتاران، مخصوصاً دفاع از اسلام و جلوگيري از مضمحل شدن اين دين جاودان و بر هم زدن اجتماعاتي كه به منظور بر هم زدن اساس اسلام برگزار مي گردد و فراهم نمودن شرايط دفاع از دين.
اميرمؤمنان (ع) در خطبه اي كه از حوادث آينده پيشگويي كرد، فرمود: "مردم! بدانيد (در زمان فتنه ها) آن كه از ما (امام زمان(ع)) كه آن فتنه ها را دريابد، با چراغي روشنگر در آن گام مي نهد، تا گره ها را بگشايد؛ بردگان و ملت هاي اسير را آزاد سازد؛ جمعيت هاي گمراه و ستمگر را پراكند و حق جويان پراكنده را گرد هم آورد".1

1 نهج البلاغه(فيض الاسلام)، ص 448،‌ خطبة 150.

lloveforthesunnah;58315 نوشت:
عقل هم با وحی همراه است واز معتقدین به امام غیبی می پرسد:شما که به این وجود محجوب ایمان دارید وآنرا پیشوای زمان می دانید کدام مشکل دینی واجتماعی را به کمک او حل می کنیدوچه فایده ای بر وجود ایشان مترتب است !

بايد توجه نمود كه غيبت امام از ديدگان ما به اين معني نيست كه او در جهان ديگري جز ايـن جـهـان زنـدگـي مـي كـند و يا وجود جسماني او به وجود ناپيدايي مانندامواج اتر تبديل گرديده است ; بلكه معني غيبت امام (عج ) اين است كه او درميان مردم زندگي مي كند و مردم وي را مي بينند ولي نمي شناسند و از يك زندگي طبيعي برخوردار است . امـا چـرا غيبت او طولاني است و فلسفه اين غيبت ممتد چيست ؟ در برابر اين حرف ها بايد گفت : بـرنامه حضرت مهدي (عج ) با برنامه پيامبران و ساير پيشوايان يك تفاوت كلي دارد و آن اين است كه برنامه وي قانونگذاري نيست ; بلكه يك برنامه به تمام معني اجرايي در تمام جهان است ; به اين معني كه او ماموريت دارد تمام اصول تعليمات اسلام را در جهان پياده كند و اصول عدالت و داد و حق و حقيقت را در ميان همه افراد بشر بسط و گسترش دهد .
درسـت است كه پيامبران و امامان نيز قسمت هايي از اين برنامه را اجرا كرده اند ,ولي بر اثر نبودن آمـادگـي در بـسياري از مردم جهان , اين موضوع جنبه جهاني وعمومي به خود نگرفت و پس از نفوذ در شعاع معيني از جامعه هاي انساني متوقف ماند . روشـن اسـت كـه پـيـاده شـدن يـك چنين برنامه انقلابي جهاني كه به وسيله آن اصول عدالت و دادگـري و حق و حقيقت در ميان همه مردم جهان گسترش يابد , شرايط و مقدماتي لازم دارد كه در زير به آنها اشاره مي شود و اين شرايط و امكانات جز با مرور زمان وتكامل همه جانبه اجتماع مـمـكـن نـيست ; از جمله :
1 - آمادگي روحي در درجه نخست بايد مردم جهان براي اجراي اين اصـول , تـشـنه و آماده گردند و تا درمردم جهان تقاضايي نباشد عرضه هر نوع برنامه مادي و معنوي موثر نخواهدبود . قانون عرضه و تقاضا نه تنها در نظام زندگي اقتصادي حكمفرماست و تاتقاضايي از مردم نسبت به كـالايي نباشد عرضه آن كالا كم اثر خواهد بود , بلكه عين اين نظام در عرضه برنامه هاي معنوي و اصـول اخـلاقي و مكتبهاي سياسي و انقلابي نيزحكمفرما مي باشد و تا در اعماق دل مردم - براي ايـن نوع امور - تقاضا و درخواستي نباشد عرضه آن با شكست روبه رو شده و كاري از پيش نخواهد رفت .
البته گذشت زمان و شكست قوانين مادي و پديد آمدن بن بستهاي جهاني و كشيده شدن بشريت بـر لب پرتگاه جنگ , مردم جهان را خسته خواهد كرد و آنان را به اين حقيقت واقف خواهد ساخت كه اصول قوانين مادي و سازمانهاي به اصطلاح بين المللي , نه تنهانمي توانند مشكلات زندگي را حـل كـنـند و عدالت را در جهان حكمفرما سازند , بلكه همين خستگي و ياس , مردم دنيا را براي پـذيرش يك انقلاب بنيادي مهيا و آماده مي سازد و مي دانيم كه اين موضوع نياز به گذشت زمان دارد تـا تـجـربـه هـاي تلخ زندگي ثابت كند كه تمام نظامات مادي و سازمانهاي بشري در اجراي اصول عدالت و احقاق حق و برقراري امنيت و آرامش , عاجز و ناتوان مي باشند و سرانجام بر اثر ياس ونـومـيدي , اين تقاضا در مردم گيتي براي تحقق چنان آرمان الهي پديد آيد و زمينه براي عرضه يك انقلاب جهاني به وسيله يك مرد الهي و آسماني از هر نظر مساعدگردد . (1)
ادامه دارد...

2 - تـكـامل علوم و فرهنگهاي انساني از سوي ديگر براي برقرار ساختن يك حكومت جهاني , بر اساس عدل و داد , نيازفراواني به پيشرفت علوم و دانشها و فرهنگهاي اجتماعي و مردمي دارد كه آن نيزبدون پيشرفت فكري و گذشت زمان ممكن و ميسر نمي گردد . بـرقراري حكومت جهاني كه در سراسر جهان , عدل و داد و قانون حكومت كند و همه مردم جهان از كليه مزاياي فردي و اجتماعي اسلام بهره مند گردند بدون وجود يك فرهنگ پيشرفته در كليه شوون بشري امكان پذير نيست و هرگز بدون يك فرهنگ كامل ,جامه عمل به خود نمي پوشد . اين نيز احتياج به گذشت زمان دارد .
3 - تـكـامـل وسايل ارتباط جمعي از سوي ديگر , چنين حكومتي نياز به وجود وسايل كامل ارتباط جـمـعـي دارد تـا درپـرتـو آن بتواند مقررات و احكام و اصول انساني را از طرق مختلف در مدت كوتاهي به مردم جهان اعلام كند . اين موضوع بدون تكامل صنايع انساني و گذشت زمان نيز انجام نمي گيرد .
4 - پـرورش نيروي انساني از همه اينها گذشته , پيشبرد چنين هدفي و پي ريزي چنان انقلابي به يـك نـيروي فعال و سازنده انساني نياز دارد كه در واقع ارتش انقلاب جهاني را تشكيل مي دهد و تشكيل چنين ارتشي و به وجود آمدن چنين افراد پاكباخته و فداكاري كه در راه هدف وحقيقت از همه چيز بگذرند نياز به گذشت زمان دارد .
اگـر در بـرخـي از روايـات مي خوانيم كه فلسفه طولاني شدن غيبت امام زمان , همان امتحان و آزمـايـش مـردم است , ممكن است ناظر به همين قسمت باشد ; زيرا امتحان وآزمايش در منطق اسلام نه به معني آزمونهاي معمولي و كشف امور پنهاني است ; بلكه مقصود از آن پرورش روحيات پاك و پديد آوردن حداكثر ورزيدگي در افرادمي باشد . (2)
مـجموع اين جهات چهارگانه (3) نياز به اين دارد كه زمان قابل ملاحظه اي بگذرد وجهان از بسياري از جهات پيش برود ; و آمادگي روحي و فكري براي پذيرش حكومت جهاني بر اساس حق و عـدالـت در مـردم پديد آيد ; آنگاه اين برنامه با وسايل وامكانات خاصي در سطح جهاني بوسيله حضرت مهدي (عج ) پياده گردد 000 اين است فلسفه غيبت طولاني امام .
امـا بـا ايـن حـال چـرا امام در ميان مردم شناخته نمي شود و بطور ناشناس زندگي مي كند ; در صورتي كه براي او ممكن است كه بطور شناخته شده در ميان مردم به سرببرد تا روزي كه فرمان الهي درباره انقلاب جهاني او فرا رسد .
درباره اين سوال بايد گفت : امام همچون انسانهاي ديگر طبق سنن عادي انساني زندگي مي كند , ولـي او از يـك عـمـر طـولانـي بـرخوردار است , اگر شناخته مي شد هرگز ازگزند نيروهاي اهـريمني كه در هر عصر و زماني تعداد و شماره هاي آنها كم نيست مصون و محفوظ نمي ماند و به دست آنان از بين مي رفت , چنان كه تاريخ اين مطلب رادرباره تمام امامان و پيشوايان گذشته به روشـنـي ثابت كرده است ; و اگر آفتاب عمرامامي از پيشينيان به وسيله اهريمنان بدخواه غروب مـي كـرد امـام و پـيشواي ديگري جاي او را مي گرفت , در صورتي كه اين موضوع درباره حضرت مهدي (عج ) چنين نيست ;او آخرين حجت خداست و بايد برنامه به دست او اجرا گردد . در ايـن صورت , ناچار بايد بطور ناشناس زندگي كند تا روزي كه ماموريت اجراي اين برنامه به او محول گردد .
البته آنچه گفتيم درباره فلسفه غيبت امام (عج ) و علت زندگي كردن او بطور ناشناس بود و اما ايـن كـه وجـود امام در پشت پرده غيبت چه منافعي براي مردم دارد و هم اكنون جامعه انساني از وجود امام چه سودي مي برد , خود موضوع ديگري است كه بايدجداگانه درباره آن بحث نمود و از موضوع سوال بالا خارج است .

پاورقي:
پاسخ به پرسشهاي مذهبي مكارم شيرازي - ناصر و جعفر سبحاني 1 - يـكـي از نشانه هاي روشن قيام امام زمان كه احاديث اسلامي همگي بر آن اتفاق دارند اين است كه سراسر اجتماع بشري را جور و ستم و تعدي و بيدادگري فرا مي گيردو ابرهاي ياس و نوميدي زنـدگـي جـامـعه انساني را تيره مي سازد.

lloveforthesunnah;58315 نوشت:
اما درمورد سئوال اول که آیا مسلمانان همیشه به یک امام الهی نیازمند هستند یا خیر؟ من می گویم خیر چنین نیازی نیست زیرا آن امام الهی که همیشه زنده وحاضر است وغیبت ندارد واز راهنمائیهایش می توان بر خوردار شد همان قرآن کریم است به دلیل آنچه در خود قرآن آمده که من قبله کتاب موسی اماما یعنی(پیش از این کتاب کتاب موسی امام بود) از اینجا استفاده می شود که اینک قرآن امام است امام حاضر امام زمان امام بدون غیبت اما اگر ما بخواهیم افسانه سازی کنیم ویک موجود غیبی هزارساله را امام زمان بدانیم راهی مخالف باعقل ووحی هردو پیموده ایم زیرا وحی می گوید اثر امام هدایت وراهنمائی اوست (پس اگر امامی خود ناپدید شد وکتاب واثری هم از او نماند تا مشکلات روز را جواب بگوید چنین امامی امام قرآن نیست یعنی آن امامی نیست که قرآن آن را وصف نموده وپیروان قرآن باید وجود اورا بپذیرند) اگر گفته شود قرآن در کجا اثر امام را هدایت مردم دانسته گوییم در سوره انبیاء آنجا که درباره پیشوایان خدائی می فرماید: وجعلنا هم ائمه یهدون بامرنا یعنی آنها را امامانی قرار دادیم که به امر ما هدایت می کردند

با سلام

پرداختن به چنين مباحثي احاطه لازم در تمام ابواب معارفي و مباني دين را مي طلبد

شخصي كه نسبت به برخي مباني غافل باشد نمي تواند در مورد دين ومعارف ان اظهار نظر كند
و اكر هم اظهار نظر كند با چنين مشكلي مواجه خواهد بود

كساني كه معناي امام را فقط در ظاهر معنا كنند
كساني كه مفسر دين را امام ندانند
كساني كه دين را بدون نگهبان معنا كنند
كساني كه از بين دوثقل گرانبها، يادگاران پيامبر را فراموش كنند
كساني كه قران را به خودي خود مستقل بدانند و برخلاف فرموده پيامبرمفسري براي قران ندانند
و...............

هر كدام از اين ها مبان ومعارف اسلام است كه بايد به جاي خود تبيين شود و معناي دقيق امام تبيين شود و دو ثقل گرانبها معنا شود و مفسر واقعي قران معنا شود و............

و اگر اين موارد به جاي خود تبيين و اين شبهات رفع شود به چنين نتيجه اي منتج نخواهد شد

lloveforthesunnah;58315 نوشت:
عقل هم با وحی همراه است واز معتقدین به امام غیبی می پرسد:شما که به این وجود محجوب ایمان دارید وآنرا پیشوای زمان می دانید کدام مشکل دینی واجتماعی را به کمک او حل می کنیدوچه فایده ای بر وجود ایشان مترتب است !


با سلام

اكر مستقلا و بدون پيش زمينه و ديگر معارف اسلام عزيز اين سوال را از عقل بپرسيم عقل جواب شما را خواهد گفت
ولي ما در مباحث درون ديني هيچ گاه عقل را مستقل از ديگر معارف و مباني دين نمي دانيم و نخواهيم دانست
عقل اگر پاسخي بخواهد به سوالي در مورد دين بدهد بايد ديگر معارف دين و ديگر اصول را در نظر داشته باشد

دين براي اثبات وجود امام -- چه حاضر و چه غايب-- استدلال و برهان دارد و عقل به جاي خود منكر انها نيست

امام حجت خداوند بر روي زمين است و امام انسان كامل است خداوند به بركت وجود انسان كامل بر بندگان خود تفضل مي كند

بنده از شما كه به امام غايب معتقد نيستيد سوال مي كنم
شما چرا همه مسايل و مشكلات را مشكلات مادي مي دانيد ؟؟؟
آيا به غيب ايمان داريد؟؟
به تفضلات معنوي امام بر بشريت و جهان اعتقاد داريد؟؟؟
به عنايات امام بر جهان و بشريت اعتقاد داريد ؟؟؟

اين ها همان مطالبي است كه در پست 7 بدان اشاره رفت كه بايد به جاي خود حل شود و بدانها ايماني محكم باشد كه منتج به اين نتايج نشود

موضوع قفل شده است