***فرشتگان از منظر قرآن***

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
***فرشتگان از منظر قرآن***

آیات زیادى از قرآن در باره صفات، ویژگیها، ماموریتها و وظائف فرشتگان سخن مى گوید. حتى قرآن، ایمان به ملائكه را در ردیف ایمان به خدا و انبیاء و كتب آسمانى قرار داده است، و این دلیل بر اهمیت جایگاه ملئكه در نظام تكوین است. «آمن الرسول بما أنزل الیه من ربه و المؤمنون كل آمن بالله و ملائكته و كتبه و رسله» یعنی پیامبر اسلام به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده، و مومنان نیز به خدا و فرشتگان او و كتابها و رسولانش همگى ایمان دارند.(بقره/285)
بدون شك وجود فرشتگان از امور غیبیه اى است كه براى اثبات آن، با این صفات و ویژگیها، راهى جز ادله نقلیه نیست، و به حكم ایمان به غیب، باید آنها را پذیرفت.
قرآن مجید روی هم رفته ویژگیهاى آنها را چنین مى شمرد:
1ـ فرشتگان موجوداتى عاقل و باشعور، و بندگان گرامى خدا هستند. «بل عباد مكرمون» (انبیاء/26)
2ـ آنها سر بر فرمان خدا دارند، و هرگز معصیت او نمی كنند. «لا یسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون» (انبیاء/27)
3ـ آنها وظائف مهم و بسیار متنوعى از سوى خداوند، به عنوان اسباب تكوین بر عهده دارند.
گروهى حاملان عرشند. (الحاقة/17)
و گروهى مدبّرات امرند. (النازعات/5)
گروهى فرشتگان قبض ارواحند. (اعراف/37)
و گروهى مراقبان اعمال بشرند. (انفطار/10 تا 13)
گروهى حافظان انسان از خطرات و حوادثند. (انعام/61)
و گروهى مامور عذاب و مجازات اقوام سركشند. (هود/77)
گروهى امدادگران الهى نسبت به مؤمنان در جنگها هستند. (احزاب/9)
و بالاخره گروهى مبلغان وحى و آورندگان كتب آسمانى براى انبیاء میباشند. (نحل/2)
4ـ آنها پیوسته مشغول تسبیح و تقدیس خداوند هستند. «و الملائكة یسبحون بحمد ربهم و یستغفرون لمن فى الارض» یعنی فرشتگان تسبیح و حمد پروردگار خود را بجا مى آورند و براى كسانى كه در زمین هستند استغفار میكنند.(شوری/5)
5ـ با این حال انسان به حسب استعداد تكامل، از ملائكه برتر و والاتر است، تا آنجا كه همه فرشتگان بدون استثناء بخاطر آفرینش آدم به سجده افتادند و آدم معلم آنها گشت. (آیات30 -34 از سوره بقره)
6ـ آنها گاه به صورت انسان درمى آیند، و بر انبیاء و حتى غیر انبیاء ظاهر میشوند. (مریم/17، هود/69 و 77 و 78)
7ـ از روایات اسلامى استفاده میشود كه تعداد آنها بقدرى زیاد است كه به هیچ وجه قابل مقایسه با انسان نیست؛ چنانكه در روایتى از امام صادق (ع) میخوانیم: «هنگامى كه از آن حضرت پرسیدند: آیا عدد فرشتگان بیشترند یا انسانها؟ فرمود: سوگند به خدائى كه جانم به دست او است! فرشتگان خدا در آسمانها بیشترند از عدد ذرات خاكهاى زمین؛ و در آسمان جاى پائى نیست، مگر اینكه در آنجا فرشته اى تسبیح و تقدیس خدا میكند.»
8ـ آنها نه غذا میخورند و نه آب مینوشند، و نه ازدواج دارند؛ چنانكه در حدیثى از امام صادق (ع) میخوانیم: «إن الملائكة لایأكلون و لایشربون و لاینكحون و إنما یعیشون بنسیم العرش» یعنی فرشتگان غذا نمیخورند و آب نمی نوشند و ازدواج نمیكنند، بلكه با نسیم عرش الهى زنده اند.
9ـ آنها نه خواب دارند، نه سستى و غفلت؛ چنانكه امام على(ع) در حدیثى چنین مى فرماید: «لیس فیهم فترة، و لا عندهم غفلة، و لا فیهم معصیة ... لا یغشاهم نوم العیون و لا سهو العقول، و لا فترة الأبدان، لم یسكنوا الأصلاب و لم تضمهم الارحام» یعنی در آنها نه سستى هست، و نه غفلت و نه عصیان ... خواب بر آنها چیره نمی گردد و عقل آنها گرفتار سهو و نسیان نمى شود؛ بدن آنها به سستى نمى گراید، و در صلب پدران و رحم مادران قرار نمى گیرند.
10ـ آنها مقامات مختلف و مراتب متفاوت دارند. بعضى همیشه در ركوعند، و بعضى همیشه در سجود. «ما منا إلا له مقام معلوم و إنا لنحن الصافون و إنا لنحن المسبحون» یعنی هر یك از ما مقام معلومى دارد، ما همواره صف كشیده منتظر فرمان او هستیم و پیوسته تسبیح او میگوئیم. (صافات/164-166)
امام صادق (ع) مى فرماید:« و إن لله ملائكة رُكّعاً إلى یوم القیامة و إن لله ملائكة سُجّداً إلى یوم القیامة» یعنی خداوند فرشتگانى دارد كه تا روز قیامت در ركوعند، و فرشتگانى دارد كه تا قیامت در سجودند.
11_ آنها گاه بصورت انسان در می آیند و بر انبیاء و حتی غیر انبیاء ظاهر می شوند، چنانكه در قرآن كریم آمده است: «فأرسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا» یعنی فرشته بزرگ الهی بصورت انسان موزون بر مریم(س) ظاهر شد.(مریم/17)
در جای دیگر آمده كه آنها به صورت انسانهایی بر حضرت ابراهیم و لوط ظاهر شدند:
«و لقد جاءت رسلنا إبراهیم بالبشری قالوا سلما ...» یعنی آنگاه فرستادگان ما بر ابراهیم به سلامتی بشارت آوردند و او را سلام گفتند...(هود/69)
همچنین: «و لما جاءت رسلنا لوطا سیء بهم ...» یعنی چون فرستادگان ما بر لوط وارد شدند پریشان حال و دلتنگ شد...(هود/77)
حتی از ذیل این آیات استفاده می شود كه قوم لوط نیز آنها را در همان اشكال موزون انسانی دیدند: «وجاءه قومه یهرعون الیه ومن قبل كانوا یعملون السیئات ...» یعنی قوم لوط به قصد عمل زشتی به سرعت به درگاه او وارد شدند و لوط به آنها گفت: این دختران من برای شما پاكیزه و نیكوترند تزویج كنید. از خدا بترسید و مرا نزد مهمانان به عمل زشت خود خوار و سر شكسته نكنید...(هود/78)
12_ در قرآن نوع خلقت انسان و جن بیان شده ولی نوع خلقت فرشتگان و اینكه از چه خلق شده اند را نمی گوید؛ اما می توان استظهار نمود كه فرشتگان ماده قبلی ندارند، ولی جن و انس موجودات جسمانی هستند كه از ماده قبلی خلق شده اند.
فرشتگان موجودات جسمانی نیستند، بلكه مجردند. و البته ممكن است یا مجرد برزخی و یا مجرد تام عقلانی باشند؛ و یا چه بسا به حسب مراتب فرق كنند. برخی فرشتگان برزخی، مجرد برزخی باشند، یعنی شكل و قیافه داشته باشند و خواص ماده را نیز، آنطور كه در روایات آمده است كه نكیر و منكر به صورتهای مختلف به دیده مردگان ظاهر می شوند؛ و برخی نیز ممكن است مجرد تام باشند. به هر حال شاهد قطعی از آیات نداریم.(معارف قرآن، استاد مصباح یزدی، ج 1، صص 283-295)
13_ فاعل مبدِع، كسی است كه میان او و فعلش هیچ واسطه ای نباشد. فاعل مبدع، ازلی و ابدی است و طبعا فعل او نیز ازلی و ابدی است. چنین فعلی مسبوق به عدم نیست؛ و در عین اینكه مسبوق به عدم نیست بی نیاز از فاعل هم نیست، چرا كه فعل است و نیازمند فاعل می باشد.
از طرفی ملائكه از مبدَعات هستند، و فعل ابداعی آن فعلی است كه میان او و فاعل هیچ گونه واسطه ای از قبیل ماده یا آلت یا زمان نباشد.
از طرف دیگر هر حادثی مسبوق به زمان است، و از آنجا كه مجردات زمانی نیستند، یعنی زمانی نبوده كه فرشتگان نباشند، پس آنها ازلی و ابدی زمانی هستند، بر خلاف خدا هم ازلی و ابدی زمانی است و هم ازلی و ابدی زمانی.
اما از آنجا كه فرشتگان ممكن الوجود هستند و هر ممكنی حادث بالذات است، پس آنها حدوث ذاتی دارند؛ چرا كه هر ممكن بالذاتی، حادث بالذات است، اعم از اینكه قدیم زمانی باشد یا حادث زمانی.(برگرفته از "صنع و ابداع"، شرح نمط پنجم اشارات، نوشته دكتر احمد بهشتی)
البته بیان و استدلال فوق تنها در مورد مجردات مطلق صحیح است.
كلام آخر: بدون شك ملائكه با این اوصاف نمی توانند از این ماده كثیف عنصرى باشند، ولى مانعى ندارد كه از اجسام لطیفى آفریده شده باشند؛ اجسامى مافوق این ماده معمولى كه ما با آن آشنا هستیم. اثبات "تجرد مطلق" براى فرشتگان حتى از زمان و مكان و اجزاء كار آسانى نیست؛ و البته تحقیق در این مساله نیز فایده زیادى دربرندارد. مهم آن است كه ما فرشتگان را به اوصافى كه قرآن و روایات مسلم اسلامى توصیف كرده بشناسیم، و آنها را صنف عظیمى از موجودات والا و برجسته خداوند بدانیم؛ بى آنكه مقامى جز مقام بندگى و عبودیت براى آنها قائل باشیم.
برای مطالعه بیشتر علاوه بر مراجعه به آدرس آیات ذكر شده، می توانید به تفسیر نمونه، ج 18، ص 173 مراجعه نمایید.
منبع:سایت تبیان

قرآن مجيد ويژگي هاى آنها را چنين مى‏شمرد:

1. فرشتگان موجوداتى عاقل و با شعورند و بندگان گرامى خدا هستند. (1)[=&quot]

2. آنها سر بر فرمان خدا دارند و هرگز معصيت او نمى‏كنند. (2)[=&quot]

3. آنها پيوسته مشغول تسبيح و تقديس خداوند هستند: " فرشتگان تسبيح و حمد پروردگار خود را به جا مى‏آورند و براى كسانى كه در زمين هستند استغفار مى‏كنند". (3)[=&quot]
[=&quot]4. فرشتگان بدون استثنا به خاطر آفرينش آدم به سجده افتادند و آدم معلم آنها گشت. (4) [=&quot] این امر بیان گر این است که انسان به حسب استعداد تكامل، از آنها برتر و والاتر است.

5. آنها نه غذا مى‏خورند و نه آب مى‏نوشند و نه ازدواج دارند، چنان كه در حديثى از امام صادق (ع) مى‏خوانيم: "فرشتگان غذا نمى‏خورند و آب نمى‏نوشند و ازدواج نمى‏كنند، بلكه با نسيم عرش الاهى زنده‏اند". (5)[=&quot]

6. آنها نه خواب دارند نه سستى و غفلت چنان كه على ع در حديثى چنين مى‏فرمايد: "در آنها نه سستى است، و نه غفلت، و نه عصيان ... خواب بر آنها چيره نمى‏گردد و عقل آنها گرفتار سهو و نسيان نمى‏شود، بدن آنها به سستى نمى‏گرايد، و در صلب پدران و رحم مادران قرار نمى‏گيرند". (6)[=&quot]
[=&quot]7. آنها مقامات مختلف و مراتب متفاوت دارند، بعضى هميشه در ركوع اند و بعضى هميشه در سجودند.

"هر يك از ما مقام معلومى دارد، ما همواره صف كشيده منتظر فرمان او هستيم و پيوسته تسبيح او مى‏گوئيم". (7)؛ (8)[=&quot][=&quot]

پاورقی______________________________

1. انبياء 26، "بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ".


2. انبياء 27، "لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ". تحریم، 6.



3. شورى ، 5، "وَ الْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ.



4. بقره، 30- 34 .


5. بحار الانوار، ج 59 ، ص 174،ح 4. "ان الملائكة لا ياكلون و لا يشربون و لا ينكحون و انما يعيشون بنسيم العرش".


6. بحار الانوار، ج 59 ، صه 175. "ليس فيهم فترة، و لا عندهم غفلة، و لا فيهم معصية ... لا يغشاهم نوم العيون و لا سهوا العقول، و لا فترة الأبدان، لم يسكنوا الاصلاب و لم تضمهم الارحام".


7. صافات 164- 166، "ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ".


8. تفسير نمونه، ج ‏18، ص 174- 176، بنقل از سایت اسلام کوئست.

موضوع قفل شده است