سوال در مورد علت بلند شدن برای نام حضرت قائم

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوال در مورد علت بلند شدن برای نام حضرت قائم

چرا برای نام حضرت قائم بلند میشیم علتتش چیست



یا اینکه اگر بلند نشویم بی احترامی به ایشان کرده ایم یا بلند شدن ما نشانه احترام است


چرا امام زمان چرا برای بقیه امامان بلند نمی شویم وقتی نامشان گفته می شود


یا اینکه فقط وقتی نام قائم گفته می شود باید بلند شد یا در کل هر وقت نام ایشان گفته


می شود باید بلند شد


حالا چرا نام قائم که گفته می شود برای این نام بلند می شوند علتش چیست

جود دو روایت، دلیل چنین كاری است كه یكی، قول امام و دیگری، فعل امام است. امام صادق(ع) فرموده است: «فلیقم و لیطلب من الله تعجیل فرجه؛ پس بایستد و از خدا تعجیل فرج را طلب كند»(منتخب الاثر، ص641).
درباره امام رضا(ع) نقل شده است: «وضع الرضا یده علی رأسه و تواضع قائماً و دعی له بالفرج؛ امام رضا(ع) دستش را بر روی سرش قرار داد و متواضعانه ایستاد و برای فرج او دعا كرد»(منتخب الاثر، ص640).
از این دو روایت، معلوم می‌شود هنگام برده شدن نام امام زمان(ع) باید برخاست و برای حضرت دعا كرد. البته در روایت اول برخاستن را ویژه زمانی می‌داند كه لقب قائم ذكر شود و فقط بلند شدن و دعا كردن را می‌رساند. اما روایت دوم، لقب خاص را نمی‌رساند، بلكه هرگاه یادی از امام شود، باید برخاست و دعا كرد و نیز علاوه بر این در روایت دوم دست روی سر نهادن نیز بیان شده است.
امام صادق(ع) سبب این كار را فرموده است: «زیرا غیبت ایشان طولانی است و چون رأفت امام به كسانی كه دوستش دارند، زیاد است، هركس او را به این لقب ـ كه اشاره به دولت ایشان دارد و حسرت بر غربت ایشان را می‌رساند ـ یاد كند، امام به او نظر می‌كند و از جمله چیز‌هایی كه نشان تعظیم است، برخاستن بنده هنگام نگاه كردن مولا به او است.(منتخب الاثر، ص641).
از این روایت معلوم می‌شود، برخاستن، نشان تعظیم و احترام و بزرگ شمردن امام است و در مورد روایت دوم نیز هر چند كلام امام نیست، اما برداشت راوی ـ به عنوان كسی كه حاضر در مجلس است ـ همین تواضع است. راوی می‌گوید: «وتواضع قائماً» یعنی برای تواضع، امام به پا خاست. پس برای بزرگ شمردن امام و كوچك انگاشتن خود، چنین عملی انجام می‌شود


یه سوال دیگه مطرح می شود ایا واجب است یا مستحب و اینکه اگه بلند نشم به ایشان بی احترامی کردم؟؟؟؟؟



بر همه ارادتمندان حضرت مهدی علیه السلام لازم است که به هنگام شنیدن نام ها و القاب آن حضرت، بویژه
برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که فرج شما همان است .
بر شیعیان واجب است که خود را بر اطاعت امام بر حق و انتظار فرج او ملتزم سازند و برای یاری نمودنش مهیا باشند .
نام مبارک «قائم » از جا برخیزند و نسبت به امام خود ادای احترام کنند .
روایت شده است که روزی در مجلس حضرت صادق علیه السلام نام مبارک حضرت صاحب الامر علیه السلام برده شد، امام ششم به منظور تعظیم و احترام نام آن حضرت از جای خود برخاسته قیام فرمود .
همچنین نقل شده است: زمانی که «دعبل خزاعی » قصیده معروف خود در وصف اهل بیت، علیهم السلام، را در پیشگاه امام رضا علیه السلام می خواند، آن امام با شنیدن نام حضرت حجت علیه السلام از جای برمی خیزد، دست خود را به نشانه تواضع بر سر می گذارد و برای تعجیل در فرج آن حضرت دعا می کند .
برخاستن به هنگام شنیدن نام امام مهدی علیه السلام می تواند به معنای اعلام آمادگی برای یاری و نصرت آن حضرت و همچنین اعلام درک حضور و شهود آن حضرت باشد

سلام :Gol:
:Mohabbat: دحو الارضتون مبارک!:Mohabbat:
از این جهت تبریک گفتم که اولا امروز روز مبارک و میمونیه و تازه احتمال ظهور هم در این روز میره!
:Sokhan:
بلند شدن به احترام افراد از نماد های احترام و تکریم و تعظیم برای اشخاص بلند مرتبه است و انجام این عمل با شنیدن نام خاص حضرت یعنی " قائم " یکی از سنت هاییه که بین شیعیان اون حضرت وجود داره و هم روایت در این باره هست و هم اینکه ائمه ما وقتی نام خاص حضرت مهدی (عج )آورده شده چنین کاری انجام داده اند.
اما اینکه واجبه یا مستحب ...
واجب عقلی میتونه باشه !
یعنی عقل حکم میکنه وقتی خبر این مسئله بهمون رسیده و معصوم هم این کار رو انجام داده خوب ما هم انجام بدیم.

چند تا سوال داشتم درباره همین موضوع

چرا برای معصومین دیگرتون چنین احتراماتی قائل نیستید یعنی ارزش و مقام آنها کمتر بوده است؟

دلایلی همن که آوردید تماما دلایل نقلی بود ایا دلیل عقلی هم برای این کارهاتون دارید یا تقلید می باشد ؟

با سلام و تشکر از مخالف گرامی
بلند شدن یا دست گرفتن در هنگام بردن نام خاص حضرت مهدی علیه السلام سنتی بوده که از ائمه به ما رسیده است . نخست امام رضا علیه السلام زمانی که نام مبارک حضرت مهدی و لقب خاصشان برده شد از جا برخاست و دست بر سر مبارکش قرار داد پس ما این مساله را از ائمه آموخته ایم و درباره دیگران از ائمه ،چنین حالتی از خود این ائمه دیده نشده است .
با تشکر

مخالف;2531 نوشت:
چند تا سوال داشتم درباره همین موضوع چرا برای معصومین دیگرتون چنین احتراماتی قائل نیستید یعنی ارزش و مقام آنها کمتر بوده است؟ دلایلی همن که آوردید تماما دلایل نقلی بود ایا دلیل عقلی هم برای این کارهاتون دارید یا تقلید می باشد ؟

سلام دوست عزیز

در خصوص این سؤال، علاوه بر نکاتی که دوستان و کارشناسان محترم اشاره نمودند نکاتی دیگر و از زوایه ای دیگر، قابل طرح است در این مجال، اجمالاً به چند نکته اشاره می کنیم:

اولاً؛ ارزش و احترام و جایگاه همۀ امامان معصوم (ع) به یک قدر و اندازه است، "کلهم نور واحده" همه این بزرگواران یک نور و حقیقت واحدند. و طبق آیات قرآن (آیۀ تطهیر و آیۀ اطاعت و ...) و توصیه نبی مکرم اسلام نسبت به اهل بیت (ع) شأن و مقام امامان (ع) برابر بوده و در میزان اطاعت و محبت و احترام به ایشان به یک اندازه توصیه شده است.(1) پس اگر تفاوتی در میزان احترام و ابراز محبت ما نسبت به ایشان دیده می شود مربوط به عملکرد حود ماست که بسته به سطح معرفتی افراد نسبت به این ذوات مقدسه متفاوت است. نه اینکه درجات و مراتب ایشان از لحاظ عصمت و شأن و مرتبه متفاوت بوده و یا اسلام احترام و اکرام و ابراز محبت به برخی از این بزرگواران را تخصیص کرده باشد.

البته نباید از برخی فضائل و مناقبی که برخی امامان ما واجد آن بوده اند و به همین دلیل چهرۀ ایشان، در تاریخ، از ویژگی و برجستگی خاصی برخوردار شده و همین امر، موجب شناخت و معرفت بیشتری در بین شیعیان گردیده غافل ماند، نظیر فضیلت های بخصوص و منحصر بفرد صدیقۀ طاهره (س)، فضیلت های خاص الخاص امیر مؤمنان علی (ع)، قیام تاریخی و خونین اباعبدالله الحسین (ع) و ...

ثانیاً؛ بی شک، بدلیل حساسیت مسأله و اهمیت ویژه ای که اقدام و عمل برخی امامان (ع) در آن مقطع زمانی حساس، بسته به شرایط زمانی خویش داشته، و نیز رسالت سنگینی را در احیاء دین بدوش می کشیده اند. از اینرو کانون توجه و تأیید و تأکید امامان دیگر قرار گرفته و ایشان برای زنده نگه داشتن پیام های آن حرکت حقیقت مدارانه، در اذهان و دلهای مؤمنان و انتقال آن به نسل های آینده به هر مناسبتی یاد آن را بزرگ داشته اند.(2)نظیر، غربت و مظلومیت علی (ع)، غصب خلافت، ظلم و تعدی به صدیقۀ طاهره، قیام عاشورای اباعبدالله الحسین (ع) و اسارت امام سجاد و کاروان عاشورا ...

مسألۀ امام عصر (عج)، غیبت صغری و کبرای ایشان و رسالت مهم و سرنوشت ساز آن بزرگوار نیز از همین مصادیق است که بدلیل اهمیت بسیار آن، کانون توجه سایر امامان (ع) قرار گرفته و این امر به شناخت و معرفت بیشتر مردم نسبت به ایشان منجر شده که در نوع مواجهه و ارتباط گیری و توسل و عشق ورزی و ابراز محبت به ایشان بسا تأثیر گذار بوده است.

ثالثاً؛ طبق آموزه های دینی، امام عصر (عج) اگر چه اکنون در پس پردۀ غیبت است اما واسطۀ فیض الهی در زمین بوده و چون خورشیدی، که از پشت ابرها همۀ عالم را از فیض وجود خویش بهره مند می سازد، از پس پردۀ غیبت، جهان و جهانیان را از نور عالمتاب خویش مستفیض می نماید. و این روح انتظار و احساس نیاز، به تنهائی کافی است که موجب علقه و انس و الفت و ارتباط شدید تری بین ایشان و مؤمنان گردد.

رابعاً بلند شدن برای حضرت قائم به صرف شنیدن نام مبارک ایشان، علاوه بر دستور و توصیه و یا سنتی از جانب ائمۀ معصومین (ع)، می تواند از این جهت نیز باشد که چون شیعیان در زمان غیبت حضرت را حاضر و ناظر بر خویش می دانند و با وجود اینکه آنحضرت از منظر ایشان غایب است اما بر شیعیان خویش عنایت دارد از اینرو نظیر آنکه به محض ورود بزرگی و یا در حضور آن بزرگ به رسم ادب و احترام می ایستند. با شنیدن نام مبارک حضرت، احساس حضور نموده و به احترام بپامی خیزند.

و یا می تواند، بلند شدن برای قائم (عج)، علاوه بر احترام، نوعی اظهار آمادگی و استواری شیعیان برای قیام و ظهور حضرت حجت باشد. و نوعی رفتار خاص برای ترویج روح انتظار در بین منتظران و جامعۀ دینی و یا نوعی تبلیغ روانی و تزریق ناامیدی علیه دشمنان دین و مکتب و معاندان، به این معنا که منتظران حضرت قائم (عج) آماده و استوار و پا در رکاب حضرت اند.

در پایان گفتنی است: در حقیقت آنها که اهل معنا و معرفتند و به کلام "کلهم نور واحده" اعتقاد عمیق و استواری دارند بدلیل شناخت کامل نسبت به شأن و رتبۀ این ذوات مقدسه، برای همۀ ایشان احترام و اکرام یکسانی قائلند اگر چه ممکن است به دلیل تبلیغ و ترویج اقدام و رسالت مهم احدی از امامان (ع) این عشق و محبت در بیرون بروز و ظهور بیشتری داشته باشد. که این مسأله، بسته به شرایط و اهمیت موضوع در هیچ قاموسی ناپسند نیست. هم دلیل و حجت شرعی و هم عقلی دارد.

موفق باشید ...

پاورقی______________________________

1. اشاره به حدیث ثقلین (کتاب الله و عترتی اهل بیتی)، اهل بیت عصمت و طهارت (ع) که مصادیق آن امامان معصومند را در کنار قرآن و حق آنها را هم سنگ قرآن معرفی می کند.

2. البته این مطلب که هر امامی اگر در شرایط زمانی امام دیگر قرار می گرفت، همان اقدامی را در پیش می گرفت که امام همان زمان، بدان عمل نمود، حجتی دیگر، بر بیانی است که اشارت نمودیم. (کلهم نور واحدة) مثلاً اگر امام حسین (ع) هم در شرایط امام حسن (ع) بود صلح را اختیار می نمود و بالعکس.
موضوع قفل شده است