شبهه قرآنی 2012: علت برتری قرآن بر دیگر آثار؟
تبهای اولیه
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از شبهات کاربر گرامی ساسان 2012
یا اینکه قرآن بارها مرکز تفکر انسان را قلب معرفی می کند و هر چند مفسرین منظور از قلب در قرآن را چیز دیگری دانسته اند ، اما در نهج البلاغه صراحتا می بینیم که امام علی (ع) منظور از قلب را همان قلبی که درون سینه ماست معرفی می کند و این در حالی است که امروزه همه به خوبی می دانند که مرکز تفکر انسان مغز است . در مورد تعدی طلبی قرآن نیز تاکنون اشخاص بسیاری به مقابله برخواسته اند و به ظن بسیاری ، آثار آنها از آیات قرآنی بهتر بوده اند و نمونه آخر همان کتاب فرقان الحق می باشد که از حیث بلاغت و فصاحت و معنا و هماهنگی و عدم تضاد ، ادعای برتری بر قرآن را دارد . بر چه اساسی باید برتری قرآن را بر دیگر آثار اثبات کرد ؟
با سلام
علت برتربودن قرآن بر دیگر کتب آسمانی اين است كه:
1. متون گزارشي (عهد عتيق و جديد) وحي نيستند; بلكه گزارش اشخاص مختلف از جريان نبوت و رسالت انبيا هستند; (گزارشگران عهد عتيق، ناشناخته; امّا عهد جديد مشخص هستند). امّا قرآن وحي و حتي الفاظ آن هم از جانب خداوند است.
2. در تورات و انجيل (به ويژه انجيل) اصول سطحي مسيحيت و ابهامهاي لفظي تثليث و خدا و... وجود دارد كه خودستيزند و عقل، قاطعانه برخلاف آن و به استحاله آن حكم ميكند; امّا قرآن چون عربي مبين است; ابهامي ندارد و با اضمار و اشاره همراه نيست; لذا فهم الفاظ آن ممكن است.
3. كتابهاي پيامبران گذشته، معجزه نبوده است; امّا قرآن، معجزه، و اعجاز آن از دو جنبه است: جنبه لفظي و جنبه معنوي. لفظي، يعني از جنبه هنر و زيبايي، و معنوي يعني از جنبه علمي و فكري.
جنبه لفظي: هر كس سخنشناس است و اندكي با زبان قرآن آشنايي دارد، تصديق ميكند كه قرآن از جنبه فصاحت و بلاغت و زيبايي سخن، بينظير است سبك قرآني، جاذبيت و ظرافت شعر، آزادي مطلق نثر، لطافت حسن و سجع را داراست. بيآنكه در تنگناي قافيه و وزن دچار گردد يا پراكندهگويي كند همين امر ماية حيرت سخندانان عرب گرديد و خود را در مقابل سخني يافتند كه شگفتآفرين است و در عين غرابت و تازگي، جاذبيت و ظرافت خاصي دارد كه در هيچ يك از انواع كلام متعارف آنان يافت نميشود.(علوم قرآني، آيتالله معرفت، ص 379، مؤسسه التمهيد.)
جنبه معنوي: با ملاحظة منطق قرآن در معاد و انبياي گذشته و يا منطق قرآن در فلسفة تاريخ و مباحث الهيات، متوجه خواهيم شد كه قرآن، رسالتش را ـ كه همان هدايت مردم باشد ـ به خوبي ايفا كرده است. قرآن، وجوه ديگري از اعجاز، مثل اخبار از غيب، پيشبينيهاي غيبي، هماهنگ بودن و اختلاف نداشتن و... دارد كه هر كدام بحث مفصلي را ميطلبد.(آشنايي با قرآن، مرتضي مطهري، ج 2، ص 155 ـ 173، انتشارات صدرا.)
4. گرچه انبيا و رسولان در اخذ و حفظ و ابلاغ وحي به زبان و عمل معصومند، ولي تنها كتاب آسماني كه حتي بعد از ابلاغ از تحريف مصون مانده، "قرآن كريم" است. خداوند متعال هم بر تحريفناپذيري قرآن صحّه گذاشته است; "إنّا نحن نزّلنا الذّكر و إنّا له لحَفظون"(حجر، 9)
5. سند قرآن متواتر است و به تواتر به ما رسيده; امّا تورات سندش خبر واحد است. بعد از اينكه تورات سوخت، شخصي به نام "عزرأ" بعد از چندين سال به نوشتن تورات ـ طبق آنچه در ذهن اشخاص بود ـ اقدام كرد. انجيل هم از نظر سند، خبر واحد است; از اين رو الان چهار انجيل معتبر داريم كه سال نوشتن هر يكي از آنها با ديگري متفاوت است و اختلافاتي با همديگر دارند.(ر.ك: الميزان، علامه طباطبايي;، ج 11، ص 46، نشر جامعه مدرسين.)
6. در عصر حاضر، گروهي از محققان به فكر افتادهاند كه مندرجات "عهدين" را با عقايد "بوداييان" و "برهماييان" مقايسه كرده، ريشههاي محتويات اين كتابها را در ميان عقايد آنان جستجو كنند. قابل ملاحظه است كه بسياري از معارف "انجيل" و "تورات" (خداي پسر، خداي پدر، خداي مادر با همسر) با خرافات بوداييان و برهماييان تطبيق ميكند.(تفسير نمونه، ج 7، ص 364.)
7. تورات، داراي احكامي مثل حد جاري كردن بر حيوانات است كه عقل آنها را نميپذيرد; مثلاً اگر گاوي، مرد يا زني را شاخ زد و آنها را كشت، گاو سنگسار ميشود و گوشتش قابل خوردن نيست. بعضي از احكام تورات بسيار سخت است به گونهاي كه انسان از آنها نفرت دارد; مثل اينكه اگر كسي مردهاي را مس كند، يا وارد خيمهاي شود كه ميت در آنجا قرار دارد، به مدت هفت روز نجس است; اما معارف و احكام قرآن با جامعيت و داشتن معارف الهي، اخلاقي و احكام تشريعي با فطرت سليم و عقل انسانها تا ابد موافق است.(التمهيد، آيةالله محمدهادي معرفت، ج 6، ص 311، انتشارات جامعه مدرسين.)
و به خاطر همين جامعيتش، سلسلة نبوت، با پيامبراكرمخاتمه يافت و اهميت قرآن ناشي از معجزه بودن او براي خاتم پيامبران است در حالي كه اين خصوصيت نه در پيامبران قبل بود و نه در كتب آنها يافت ميشود.