اینست معنی مادر...
تبهای اولیه
دوم به اونایی كه مادرشون در قید حیاته(كه قدر مادرشونو بدونن) when i came drenched in the rain
وقتی خیس از باران به خانه رسیدم brother said : why don’t you take an umbrella with you?
برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟ sister said : why didn’t you wait untill it stopped?
خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟ dad angriliy said : only after getting cold you will realise.
پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرماخوردی متوجه خواهی شد. but my mom as she was drying my hair said:
اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت: “stupid rain”
باران احمق that’s mom!!!
اینست معنی مادر
سلام
واقعا با دیدن این تاپیک خوشال شدم...مدتی بود در فکر جبران زحمات مادرم بودم.راستش نمیدونم باید چیکار کنم...یعنی از اینکه میدونم نمیتونم جبران کنم کمی حالم گرفته است.چیکار کنم؟
:Gol::Gol::Gol:به مادرم.
کجای حرف این خانم معنی مادر رو می رسونه :Gig:
تو رو خدا بیاین برای من معنی کنید آیا این حرف نشون دهنده عطوفت مادری هست یا حماقت اون مادر :Ealam:
من که نمی فهمم و قبول هم ندارم :Labkhand:
سلام
واقعا با دیدن این تاپیک خوشال شدم...مدتی بود در فکر جبران زحمات مادرم بودم.راستش نمیدونم باید چیکار کنم...یعنی از اینکه میدونم نمیتونم جبران کنم کمی حالم گرفته است.چیکار کنم؟
:gol::gol::gol:به مادرم.
سلام علیکم
کمتر کسی هست که با همین ملاک های عرفی بتونه حق مادری رو ادا کنه، حداقل اینه که در حد توان در این زمینه کوتاهی نکنیم، بخصوص ابراز این محبت به شکلی متناسب با روحیه ی اون مادر خیلی مهمه...
کجای حرف این خانم معنی مادر رو می رسونه :gig:تو رو خدا بیاین برای من معنی کنید آیا این حرف نشون دهنده عطوفت مادری هست یا حماقت اون مادر :ealam:
من که نمی فهمم و قبول هم ندارم :labkhand:
کرد:Ealam:
سلام
روز اول که با این دنیا آشنا شدم تو را دیدم .
روز دوم که خواستم با گریه هایم بگویم این دنیا را دوست ندارم تو آرامم کردی و با طمع زندگی از وجود خودت من را آشنا کردی .
روز سوم که برای دیدنم انسانهای آمدن و من غریبی کردم تو من را به آغوش کشیدی و بغض در گلویم را خاموش کردی .
روز چهارم که زیر آسمان باز من را آوردی و آفتاب چشمانم را سوزاند تو دستت را سایبان کردی بر روی چشمانم .
روز پنجم که در خانه ی جدید مان از خواب پریدم و هیچ کس را ندیدم تو بودی که با صدای گریه هایم به سوی من دویدی .
.
.
.
اول مهر بود روز اولی که باید از پیش تو می رفتم وساعت هایی از تو دور باشم .
بغض تمام وجودم را گرفته بود و تو من را بقل کردی و در گوشم آرام گفتی من در حیات مدرسه منتظرت می نشینم .
روز دوم مهر وقتی با لب و لوچه ی آویزان به خانه آمدم و رفتم در اتاقم و گوله گوله اشک بی صدا می ریختم به خاطر مداد عروسکی که دوستم شکسته بود . تو آمدی و گفتی اشکالی ندارد فردا برایت یک مداد نو می خرم .
روز سوم وقتی از خجالت نمره ی صفر دفترم را قایم کرده بودم تا بابا نبیند تو اومدی به من گفتی اشکالی ندارد بهت کمک می کنم امتحان بعدی را خوب شوی .
.
.
.
روز اولی که دیپلم گرفته بودم و خوشحال به خانه آمدم تو اولین کسی بودی که من را بوسیدی و تبریک گفتی .
روز دومی که ثبت نام کنکور بود تو نگران بودی که نکند دفتر چه ی کنکور را به من ندهند.
روز سوم وقتی می خواستم بروم سر کنکور تو من را از زیر قرآن رد کردی و آیت الکرسی پشت سرم خواندی .
.
.
.
روز اول دانشگاه تو به من گفتی بزرگ شدی پس یاد بگیر بزرگ بودن رو .
روز دوم وقتی به سختی در مس خواندم تا مدرکم را بگیرم تو برایم آبمیوه می آوردی تا بخورم و جون بگیرم و همه را ساکت می کردی که من با آرامش درس بخوانم.
روز سوم تو روی صندلی نشسته بودی و اشک شوق می ریختی وقتی من داشتم مدرک فارغ التحصیلی را می گرفتم .
.
.
.
روز اول که با همراه زندگیم آشنا شدم تو بودی که با مهر تاییدت به من آرامش دادی.
روز دوم من وقتی خبر نوه دار شدن را بهت دادم تو از شوق رفتی و اولین لباسی که باید تنش می کردم را خریدی .
روز سوم تو بودی که اولین عیدی را به نوه ات می دادی تا خوشحالیش را اول تو ببینی .
.
.
.
روز آخر روزی بود که دستان سردت را در دستم گرفته بودم و هر چه صدایت کردم صدایم را نشنیدی .
تو را بر دوش گرفتم و بعد به خاک سپردم اون روز آخرین روزی بود که چهرهی مهربانت به من لبخند می زد و در گوشم زمزمه ی حرفهایت زنده می شد ( من همیشه کنار تو و در قلب تو هستم )
حال به عکست نگاه می کنم و یاد خاطرات شیرینت می افتم که هیچگاه تنها نبودم و تو همیشه در کنارم بودی .
1-تعدی
2-ناسپاسی از پدر و مادر"
"خدایا به حق علی(ع) و اولاد علی(ع) ما را یاری کن تا قدر نعمت پدر و مادر را بدانیم و قدردان زحمات شان باشیم و ما را عاق والدین نمیران الهی آمین"
کجای حرف این خانم معنی مادر رو می رسونه تو رو خدا بیاین برای من معنی کنید آیا این حرف نشون دهنده عطوفت مادری هست یا حماقت اون مادر من که نمی فهمم و قبول هم ندارم
با سلام
به نظر اين متن از انجايي مورد توجه است كه :
همه اعضاء خانواده گناه را متوجه جوان مي دانستند و كاري هم نمي كردند ولي مادر با نهايت لطف و مهرباني، سر فرزندش را خشك مي كرد و از طرفي گناه را گردن باران مي انداخت كه پسر او را خيس كرده است
ماه بانوي بزرگوار
اين متن هاي احساسي همه و همه حاكي از مهرباني و نهايت لطف مادران است
كه باز به نظر همه ، همه متن ها و عبارتهاي زيباي دنيا را هم اگرجمع كنيم باز نمي تواند ذره اي از محبت مادر را جبران كند
يا علي
سلام و احترام به همه
میگفتند و میدانیم که حق گفتند و میگویند اما دریغ و صد حیف که تا اینچنین فرشته ای داری قدر اونو نمی دونیم تازه از یکماه بعد از - از دست دادنش موقعی که دور و ورت خلوت شد میفهمی چی رو از دست دادی اون موقع هست که برخورد ها و رفتارهای بد خودتونو مثل من که با توجیه بسیار منطقی درست میدانستیم رد میکنین! و میگوییم پدر و مادر ما محکومیم متهم نیستیم!:Sham::Labkhand::Gol:
سلام
خیلی ممنونم از جناب سید ضیاء و جناب طاها که جوابی برام نوشتند ولی من اصلا قانع نشدم و این نوشته رو قبول ندارم
گذشته از این، این یه متن شاعرانه است، نه یه توصیف پدیدارشناسانه، زبان شعری اقتضائات خاص خودش رو داره، و بطور معمول خیلی از مخاطبا هم ملتفت این معنا هستند، با چنین متنی که نباید اینطور زمخت برخوردکرد:Ealam:
می دونم زبان شعر اقتضائات خودش رو داره ولی منم یه بیت شعر که حسابی توش غلو شده رو براتون میذارم که آدم کیف می کنه
به مجنون گفتند : این لیلی که تو عاشقش شدی هم آبله روست و هم خیلی زشته !!!
در جواب گفت :
نگار من بس که نازک است تنش
بمانده جای نگاه بر بدنش
اینم شعره این متن مادر هم شعر !!!
اصلا من فکر می کنم با این نوشته مقام مادر رو پایین آوردین
یعنی چی هر چی اونوری ها نوشتن ما هم اینجا تو سایت دینی بنویسیم ؟؟؟ :Ealam:
سلامخیلی ممنونم از جناب سید ضیاء و جناب طاها که جوابی برام نوشتند ولی من اصلا قانع نشدم و این نوشته رو قبول ندارم
می دونم زبان شعر اقتضائات خودش رو داره ولی منم یه بیت شعر که حسابی توش غلو شده رو براتون میذارم که آدم کیف می کنه
به مجنون گفتند : این لیلی که تو عاشقش شدی هم آبله روست و هم خیلی زشته !!!
در جواب گفت :
نگار من بس که نازک است تنش
بمانده جای نگاه بر بدنش
اینم شعره این متن مادر هم شعر !!!
اصلا من فکر می کنم با این نوشته مقام مادر رو پایین آوردین
یعنی چی هر چی اونوری ها نوشتن ما هم اینجا تو سایت دینی بنویسیم ؟؟؟ :ealam:
ما که زورمون به شما خانم ها نمی رسه، حالا یه بار اومدیم از مقام زن و مقام مادر تجلیل کنیم، تسلیم :Labkhand:
سلام
ماه بانو جان زیاد سخت نگیرین اینجا بحث در دایره عاطفه است قطعا این مامان محترم دفه بعدی توصیه موکد غقلانی مبنی بر بردن چتر و اینها می کنه اما به جاش . میشه عاطفه و منطق کنار هم
شاید شیوه بیانش واسه برخی نامانوس باشه اما این نوشته به نظر شخصی بنده پیام زیبایی داشت و حکایت از طبع ظریف مادرانه
آنجا که همه در پی تقصیر و قصورن مادری که ودیعه الهی هست و شعاعی از عشق خالق به مخلوق در پی درمان درد هست و مرهم گذاری
تشکر:Gol:
1
............................مقام مادر در کلام امام خمینی(ره)
* هيچ شغلي به شرافت مادري نيست.
* خدمت مادر به جامعه از خدمت معلم بالاتر است، و از خدمت همه كس بالاتراست.
* اول مدرسه اي كه بچه دارد دامن مادر است.
* در دامن مادر، بچه ها بهتر تربيت مي شوند تا پيش استادان.
* دامن مادر بزرگترين مدرسه اي است كه بچه در آنجا تربيت مي شود.
* مادر خوب، بچه خوب تربيت مي كند.
2
* اگر مادرها، مادرهاي با فضيلت باشند، اولاد با فضيلت تحويل مي دهند.
* خداي نخواسته _ اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامن مادر منحرف بيرونمي آيد.
* شما خانمها شرف مادري داريد، كه در اين شرف از مردهاجلو[تر] هستيد.
* درست شدن كشورها مرهون شماهاست، مرهون شما مادرهاست، خرابي و آبادي كشورهاتابع شماهاست.
* رحمت خداوند بر مادراني كه جوانان نيرومند خود را به ميدان دفاع ازحق فرستاده، و به شهادت ارجمند آنان افتخار مي كنند.
* ملتي که خواهران و مادران دليرش، افتخار به مرگ جوانان برومندش مي کند که در صف شهدا هستند، پيروز است.
* مادران شجاع فرزندان اسلام، خاطره جانبازي و رشادت زنان قهرمان را در طول تاريخ زنده کرده اند.
* اساساً تربيت از دامان پاک مادر و جوار پدر شروع مي شود؛ و با تربيت اسلامي و صحيح آنان، استقلال و آزادي و تعهد به مصالح کشور پايه ريزي مي شود.
دوست دارم مادر
براي اينكه داستان يك مادر مظلوم و فدا كار رو بخونيد به اين آدرس
http://www.askdin.com/showthread.php?t=5455
و پست شماره 7 و 8 سري بزنيد.:Gol:
سلام
تشکر می کنم از لطف تون جناب سید ضیاء البته که نمی تونم این نوشته رو بپذیرم :khandeh!:
جزاک الله خیرا
ما که زورمون به شما خانم ها نمی رسه، حالا یه بار اومدیم از مقام زن و مقام مادر تجلیل کنیم، تسلیم :Labkhand:
سلام و درود:Gol:
سید جان شما تازه تو این عرصه وارد شدید و تاپیک های اینجوری می زنید:Cheshmak:
به این زودی کوتاه نیایین خودم حمایتت می کنم:Cheshmak::Gol:
ابتدا تشکر می کنم بابت این مطلب خوبی که گذاشتید :Gol:
بازم تشکر می کنم که دوزبانه گذاشتید و مثل برخی از دوستان از بعضی چیزها فرار نکردید:Labkhand:
با اجازه بریم سراغ تحلیل موضوع :Cheshmak:
..........
یه تاپیکی زدم در مورد مشکل ابراز محبت کردن به مادرم لطفا دوستان بیان راهنماییم کنند .
خدا خیرتون بده
اینم لینکش http://www.askdin.com/showthread.php?p=58358#post58358
پیشاپیش ممنونم از راهنمایی هاتون
موفق باشید :Gol: :Gol: :Gol:
سلام و درود:Gol:
الادامه ....:Cheshmak:
ببنید وقتی یکی از دوستان یا اساتید مطلبی رو برای استفاده یا تحلیل و بررسی اون توسط کاربران یا اساتید سایت می گذارند ! بهتره محکومش نکنیم حتی اگر ما از مطلب مذکور خوشمون نیاد ! سلیقه ها متفاوت است :Cheshmak:
شاید چون اونقدر شعر و داستان های زیبا در مورد مهر و محبت و عشق مادر به فرزند در ادبیات خودمون داریم این شعر زیاد زیبا به نظر نرسه :Cheshmak:
این شعر از نظر بنده هم فابل مقایسه با شعر ها و داستان های خودمون نیست!!!!
بنده هم از این شعر خوشم نیومده !! امّا ........
هم به نویسنده اش و هم به سید ضیایی عزیز که این مطلب رو گذاشتند تبریک می گم :Gol::Kaf:
چون هر دوشون موفق بودند و به اون هدفی که می خواستند رسیدند:Cheshmak:
دوستان به تاپیک با دقت و یه کمی عمیق تر نگاه کنید...:Cheshmak:
این تاپیک بستر چه چیزی رو فراهم کرد؟
باعث شد به یاد چه چیزی بیافتید ؟
یا علی
همیشه هم هدف مهمه هم وسیله.
انصافا" مطلب خوبی بود این همه چوب لای چرخ ... نذارین. سید حالا یه بار از بحث فلسفه اومد بیرون شما نمیذارین.
جناب سید اگه دوستان کوتاه نیومدن بهتره فلسفه نوشتن این مطلبو ذکر بفرمایید:Labkhand:
مقام مادر درآیات قرآن
نوع دستورهایى كه اسلام به زن و مرد مىدهد، در عین حال كه یك راه مشتركى براى هر دو قائل است ولى راه مخصوص را هم از نظر دور نمىدارد، وقتى احترام به پدر و مادر را بازگو مىكند، براى گرامى داشت مقام زن، نام مادر را جداگانه و بالاستقلال طرح مىكند. قرآن كریم مىفرماید:
(اِمّا یَبلُغَنّ عِندك الكِبَر احَدُهُما او كِلاهما فلا تَقُل لهما اُفٍ و لا تَنهَرهُما و قُل لَهُما قولاٌ كریماٌ) (1)
"اگر یكى از آن دو یا هر دو، در كنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها حتى «اوف» مگو و به آنها پرخاش مكن و با آنها سخنى شایسته بگوى." و در جایی دیگر مىفرماید:
ما سفارش كردیم به انسان كه احسان را نسبت به پدر و مادر فراموش نكند: (و وصّینا الانسانَ بِوالدیهِ احساناٌ) (2)
و انسان را نسبتبه پدر ومادرش به احسان سفارش كردیم. (و قَضى ربُّك الاّ تعبُدوا الا ایاهُ و بالوالدَینِ احسانا) (3)
پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستید و به پدر ومادر خود احسان كنید. و در جاى دیگر احسان به پدر ومادر را در كنار عبادت حق یاد مىكند:
آیات قرآن كه در مورد حق شناسى از والدین آمده است بر دو قسم است: یك قسم حق شناسى مشترك پدر ومادر را بیان مىكند وقسم دیگر، آیاتى است كه مخصوص حق شناسى مادر است، قرآن كریم اگر درباره پدر حكم خاصى بیان مىكند فقط براى بیان وظیفه است،
(انِ اشكُر لی و لِوالدیكَ) (4) شكرگزار من و پدر و مادرت باش.
اما با همه این تجلیلهاى مشترك، وقتى مىخواهد از زحمات پدر و مادر یاد كند، از زحمت مادر سخن مىگوید، نه از زحمت پدر، آنجا كه مىفرماید:
(و وصّینا الانسانَ بِوالدیه احساناٌ حَملتهُ امُّه كرهاٌ و وضَعته كرها وحَملُه و فِصالُه ثلاثون شهرا) (5)
همیشه هم هدف مهمه هم وسیله.
سلام و درود:Gol:
اینو به بنده انداختید:Nishkhand:
اینو موقعی میندازن که طرف از وسیله ی نادرست استفاده کرده باشه :Cheshmak:
یعنی سید از وسیله ی نادرست استفاده کرده:Khandidan!:
انصافا" مطلب خوبی بود این همه چوب لای چرخ ...
نذارین. .
نه بابا نگران نباشید :Cheshmak:
این چرخی که بنده می بینم چرخ تراکتوره :Cheshmak: هرچوبی بزارن خوردش میکنه:khandeh!::Khandidan!:
سید حالا یه بار از بحث فلسفه اومد بیرون شما نمیذارین.
هدف اینه که دیگه تکرار نشه !:khandeh!:
وسیله هم این پست های دوستان هستش:Khandidan!:
جناب سید اگه دوستان کوتاه نیومدن بهتره فلسفه نوشتن این مطلبو ذکر بفرمایید:Labkhand:
برای زدن یه تیربارچی یه گروهان زرهی رو به حرکت در نمیارن(هدف=تیربارچی وسیله=گروهان زرهی):Labkhand::Khandidan!:
این هدف و وسیله جور در نمیان ! اینطور نیست:khandeh!:
یا علی
سلام:Gol:
"بگذار سیر تماشایت کنم
تا روز ندیدنت قاب تصویرت
به دیوار ذهنم آویخته بماند "
:Graphic (61):
[="Red"]خدا نکنه هیچ وقت اون روز برسه[/]
مثه اینکه اینجا دعواس:Gig:
خواستم تاپیک رو منحرف کنم که این دعوا فراموش شه:Gol:
ممنون از جناب سید ضیا من که لذت بردم
واقعا این ........1/1000 محبت مادری رو هم نشون نمیداد
انشاالله خدا همشونو همیشه حفظ کنه:Doaa:
بالزاک:در دنیا دو تصویر برای من زیباست، تصویر گل و تصویر مادرم.
امرسون: تار و پود روح مادر را از مهربانی بافته اند.
گوته: مادر شاهکار طبیعت است.
بتهوون:مادر سازنده جهان و تابلوی آفریدگار است.
رافائیل:یک بوسه مادر من بود که مرا نقاش کرد.
********
ژاکلین جکسون
درست در لحظه آزمایش نتیجه این جراحی، پدر جاناتان از این لحظه حساس و هیجان انگیز فیلمبرداری می کند
پستانک از دهان شگفت زده و شاد او می افتد و با دهانی باز و متعجب مادرش را نگاه می کند!
مادرش سعی می کند سر او را که با هیجان و خوشحالی به عقب پرت می کند، کنترل کند.
این یک هدیه کریسمس به جاناتان کوچولو از طرف پزشک معالجش بود.
این فیلم در مدت کوتاهی به یکی از پر بیننده ترین کلیپ های اینترنت تبدیل شد.
http://www.4shared.com/video/ZbuDQuBe/8_mo_Jonathans_Cochlear_Implan.html
مادری پیر و پریشان احوال /عمر او بود فزون از پنجاه
زن بی شوهر و از حاصل عمر/یک پسر داشت شرور و خودخواه
روز وشب در پی اوباشی خویش/ بی خبر از شرف و عزت وجاه
دیده بود او ببر مادر پیر/یک گره بسته زر گاه بگاه
شبی آمد که ستاند آن زر/بکند صرف عملهای تباه
مادر از دادن زر کرد ابا/گفت رو رو که گناه است گناه
این ذخیره است مرا ای فرزند/بهر دامادیت ان شاء الله
حمله اورد پسر تاگیرد/آن گره بسته زر خواه مخواه
مادر از جور پسر شیون کرد/بود از چاره چو دستش کوتاه
پسر افشرد گلوی مادر /سخت چندانکه رخش گشت سیاه
نیمه جان پیکر مادر بگرفت/بر سر دوش بیفتاد براه
برد در چاه عمیقی افکند/کز جنایت نشود کس آگاه
شد سرازیر پس از واقعه او/تا نماید به ته چاه نگاه
از ته چاه به گوشش آمد /ناله زار و حزینی ناگاه
آخرین گفته مادر این بود /آه فرزند نیفتی در چاه(1)
پی نوشت:
1-یحیی دولت آبادی