آیه یا حدیث در مورد لعن کردن(مباحث استدلالی پیرامون لعن)

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیه یا حدیث در مورد لعن کردن(مباحث استدلالی پیرامون لعن)

سلام
نمیدونم که واقعا این موضوع در قسمت درستی مطرح شده یا نه. اگر قسمت درست نیست لطفا انتقال دهید ولی حذف نکنید.
این بحث در این تاپیک ایجاد شد که چون ربطی به موضوع نداشت و باعث شلوغی و سردرگمی موضوع میشد با اجازه اساتید یک موضوع جداگانه ایجاد میکنم.

سوال این بود که اساسا چرا ما باید دشمنان و قاتلان امام حسین (ع) را لعن کنیم؟
دوستی در پاسخ فرمودند:

نقل قول:
لعن در قرآن از طرف خدا، ملائکه و دیگر لعن کنندگان به کافران و منکران و ظالمان و دروغ گویان آمده است: «ان الله لعن الکافرین و اعدّ لهم سعیراً؛ خداوند کافران را لعن می‌کند و عذاب را برای آنان آماده کرده است».
بنده پرسیدم که اگر خداوند خودش لعن میکند پس دیگر چه نیازی به لعن کردن ما هست؟
و ایشان پاسخ دادند:
نقل قول:
لعن کردن ما هم در امتداد لعن کردن خداوند است البته لعن کردن خداوند مستقیما باعث عذاب است ولی لعن کردن ما باعث افزایش عذاب ملعون.
اساسا متوجه نمیشم که این مسائل یعنی چی؟ اگر امکان دارد یکی از اساتید مرا راهنمایی کند.
یعنی خداوند عذاب خیلی کمی برای قاتلین امام حسین(ع) در نظر گرفته و بعد ما به خداوند میگوییم که آنرا قبول نداریم و باید بیشترش کنی؟ آیا ما باید در امتداد اعمال خداوند حرکت کنیم و به اعمال خداوند شدت ببخشیم؟!!!
آیا حدیث یا آیه ای در مورد لعن کردن توسط انسانها و تشویق به این امر وجود دارد؟
مگر نه اینکه خداوند بخشنده است؟ از کجا باید بدانیم که چه زمانی از لعن کردن دست بکشیم؟ اگر خداوند فرد خاطی را بخشیده باشد در آنصورت این لعن کردن های بی مورد از طرف ما چه حکمی دارد؟

پیشاپیش از دوستان عزیز بابت پاسخگویی ممنونم

مقدمه در معنای لعن :
قبل از اینکه شواهد و مؤیدات قرآنی بیاوریم از باب مقدمه دقتی در معنا و مفهوم لعن داشته باشیم :

لعن در لغت عرب به معنای راندن و دور کردن است .
لعن در اصطلاح دینی : محرومیت از رحمت خداوند و فرو فرستادن عذاب است .

آیات لعن در قرآن کریم :
« فلعنة الله علی الکافرین » . 1
پس لعنت خداوند بر کافران باد .

« اولئک علیهم لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعین » . 2
بر ایشان است لعنت خدا و ملائکه و تمام مردمان .

« یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون »
.3
آنان را لعن کند خداوند و لعن کنندگان ( جن و انس و ملک) .

« اولئک الذین لعنهم الله و من یلعن الله فلن تجد له نصیراَ » . 4
این گروهند که خدا آنان را لعنت کرد و هر که را خدا لعنت کند و از رحمت خود دور سازد دیگر هرگز کسی مدد و یاری او نتواند کرد .

« و غضب الله علیه و لعنه و اعدّ له عذاباَ عظیماَ » . 5
و خدا بر او خشم و لعن کند و عذابی بسیار شدید برای او مهیا سازد .

« او نلعنهم کما لعنّا اصحاب السّبت و کان امر الله مفعولاَ » .
6
یا آن که بر شما مانند اصحاب سبت ( جهودانی که به مخالفت حکم خدا روز شنبه صید نمودند ) لعنت و عذاب فرستیم که قضای خدا واقع شدنی است .

« الا لعنة الله علی الظالمین » .
7
آگاه باشید که لعن خدا بر ستمکاران عالم است .

« لعنهم الله فی الدنیا و الاخرة » . 8
خدا آنها را در دنیا و آخرت لعن کرده است .

و آیات دیگری که بسیار است .

پی نوشت ها :

1 - بقره آیه ی 89 .
2 - بقره آیه ی 161 .
3 - بقره آیه ی 159 .
4 - نساء آیه ی 52 .
5 - نساء آیه ی 93 .
6 - نساء آیه ی 47 .
7 - هود آیه ی 18 .
8 - احزاب آیه ی 57 .

یابنده;57376 نوشت:
سوال این بود که اساسا چرا ما باید دشمنان و قاتلان امام حسین (ع) را لعن کنیم؟

ابتدایی ترین و بدیهی ترین حق مظلوم بر ظالم ، نفرین و لعن اوست و هر ناظر و آگاهی از این ظلم نیز ، ظالم را نفرین و لعن کند ، کار بسیار ممدوحی انجام داده و عقلای عالم کار او را مذمت نمی کنند ، بلکه تحسین می کنند . منصفانه و از حیث حتی انسانی و نه دینی به قصه ی پر غصه ی کربلا و مصائب حضرت سیدالشهداء و اهل بیت و ذراری رسول خدا نگاه بکنیم می بینیم که غیر انسانی ترین و ظالمانه ترین ستم ها بر آنان حضرات از ناحیه یزید و آل یزید روا داشته شده است . لذا هر انسان با وجدان و منصفی آن دشمنان ظالم را لعن و نفرین کند عمل شایسته ای انجام داده است حتی اگر شیعه و مسلمان نباشد .

شبهه :

گفته می شود که این ظلم و واقعه ی خونبار و جان کاه مربوط به 1400 سال قبل بوده و لعن و نفرین آن ظالمان در این عصر غیر قابل قبول است ؟

جواب می دهیم که جرم مجرمین نیز مربوط به گذشته است ولی در زمان حال و یا آینده قاضی رسیدگی و حکم صادر می کند . جرم مشمول مرور زمان نیست که پاک شود ، همانگونه که قضاوت در مورد جرم گذشته مذموم نیست و عاقلانه هست ، همان گونه است لعن و نفرین بر ظالم و ستمگر هر چند زمان طولانی از آن ظلم گذشته باشد . آن هم ظلم در حق فرزندان پیامبر یک امت بزرگ به توسط مدعیان پیروی از آن پیامبر و آن هم به ناحق و به شیوه ای کاملا غیر انسانی . پس آیا روا نیست حداقل پیروان آن پیامبر با عظمت ، بر آن ظالمین نفرین کنند .

امام از دنیا رفته همانند امام زنده ، امام و پیشوا و هادی خلق است ، اعتقاد به او همانند اعتقاد به امام حیّ واجب است .همان گونه که نفرین بر دشمنان امام زمان ممدوح و ثواب دارد چون مصداق تبری است همان گونه نیز نفرین بر دشمنان و ظالمین بر ائمه ی از دنیا رفته ممدوح و ثواب داشته و مصداق تبری است .

ادامه دارد ..

یابنده;57376 نوشت:
سلام
اگر خداوند فرد خاطی را بخشیده باشد در آنصورت این لعن کردن های بی مورد از طرف ما چه حکمی دارد؟


[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]سنائی غزنوی چه زیبا سرود :
داستان پسر هند مگر نشنیدی
که از او و سه کس او به پیمبر چه رسید ؟
پدر او لب و دندان پیمبر بشکست
مادر او جگرعم پیمبر بمکید
خود به ناحق ، حق داماد پیمبر بگرفت
پسر او سر فرزند پیمبر ببرید
بر چنین قوم تو لعنت نکنی شرمت باد !
لعن الله یزیدا و علی آل یزید

[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]امیر علی شیر نوایی ( م 906 ق ) نیز در این زمینه سروده است :
ای که گفتی بر یزید و آل او لعنت مکن
زان که شاید حق تعالی کرده باشد رحمتش
آنچه با آل نبی کرد او ، اگر بخشد خدای
هم ببخشاید مرا گر کرده باشم لعنتش


یابنده;57376 نوشت:
سلام
بنده پرسیدم که اگر خداوند خودش لعن میکند پس دیگر چه نیازی به لعن کردن ما هست؟

دوست گرامی سلام علیکم
به همان دلیل قرآنی که خداوند و ملائکه بر پیامبرش صلوات می فرستند و به مؤمنین نیز امر می فرماید که شما نیز بر او صلوات بفرستید . خداوند و ملائکه اش که بر نبی و آل نبی صلوات می فرستند پس دیگر چه نیازی به صلوات ماست . صلوات و یا لعن برای ما تکلیف و عبادت محسوب می شود چون مصداق تولی و تبری است .

ثانیاَ : قرآن که کلام خدای متعال است هادی ماست در تأسی به خداوند در دوست داشتن و یا نفرت داشتن ( تولی و تبری ) .
لذا هر جا که خدا دوست دارد مؤمن نیز دوست می دارد مانند :
ان الله یحب التوابین - ان الله یحب المتطهرین .

و هر جا خدا دوست ندارد مؤمن نیز دوست نمی دارد مانند :
ان الله لا یحب کل مختال فخور - ان الله لا یحب المسرفین .

و هر جا خداوند صلوات فرستاده مؤمن نیز صلوات می فرستد مانند :
ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیماَ .
الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله و انا الیه راجعون- اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئک هم المهتدون .

و هر جا خداوند لعن و نفرین فرستاده مؤمن نیز لعن نفرین می کند مانند :
الا لعنة الله علی القوم الظالمین .

و هر جا خداوند مرگ بر فرموده مؤمن نیز شعار مرگ بر را سر داده است مانند :
قتل الانسان ما اکفره - قتل اصحاب الاخدود - قتل الخراصون

اصولا قرآن کتاب هدایت است برای تولی و تبری حقیقی ، نه کتاب قصه ی هزار و یک شب . از این جهت صلوات ما مصداق تولی و دوست داشتن و عبادت است و لعن و مرگ بر گفتن ما نیز مصداق تبری و نفرت داشتن و عبادت است . و ما اطاعت کنندگان از کلام خدای متعال و کلام فرستادگان خداوند هستیم .


اللهم العن الجبت و الطاغوت
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


و من الله التوفیق

سلام

خیلی ممنون از توضیحات ارزشمندتون جناب سلیم عزیز
واقعا عالی بود.
تمامی شبهات برطرف شد مگر 3 نکته:
اول:

نقل قول:
مگر نه اینکه خداوند بخشنده است؟ از کجا باید بدانیم که چه زمانی از لعن کردن دست بکشیم؟ اگر خداوند فرد خاطی را بخشیده باشد در آنصورت این لعن کردن های بی مورد از طرف ما چه حکمی دارد؟

که شما از سنایی غزنوی و امیر علی شیر نوایی مطلبی ذکر کردید که میخواهم بدانم آیا حجت هستند؟

نکته بعدی اینکه شما فرمودید:

نقل قول:
جرم مشمول مرور زمان نیست که پاک شود ، همانگونه که قضاوت در مورد جرم گذشته مذموم نیست و عاقلانه هست ، همان گونه است لعن و نفرین بر ظالم و ستمگر هر چند زمان طولانی از آن ظلم گذشته باشد .

اگر مظلوم گذشت نماید باز هم جرم باقی است و باید بشدت مجازات شود؟ اگر خدا گذشت کند چطور؟ نمیدونم شاید نمیتونم منظور خودم را بخوبی ادا کنم. اصولا آیا جایز است که بخواهیم فکر کنیم که خداوند ممکن است از گناهان این خطاکاران درگذرد؟
و در آخر:
نقل قول:
به همان دلیل قرآنی که خداوند و ملائکه بر پیامبرش صلوات می فرستند و به مؤمنین نیز امر می فرماید که شما نیز بر او صلوات بفرستید

به نظر من لعن و نفرین را نمیشود با صلوات در یک مقام قرار داد
در مورد صلوات به کسی لطمه ای وارد نمیشود پس اگر تا بی نهایت ادامه پیدا کند مشکلی نیست اما لعن و نفرین اینگونه نیست دوست گرامی. مگر اینکه من اشتباه می کنم و برای لعن کردن دستور صریح در قرآن باشد که باید بصورت مستمر و دائم انجام شود.

از وقتی که برای اینجانب قرار داده اید بسیار سپاسگذارم

یابنده;57376 نوشت:
سلام
مگر نه اینکه خداوند بخشنده است؟ از کجا باید بدانیم که چه زمانی از لعن کردن دست بکشیم؟ اگر خداوند فرد خاطی را بخشیده باشد در آنصورت این لعن کردن های بی مورد از طرف ما چه حکمی دارد؟

دوست گرامی خداوند بر قاتلین نفس محترمه جزای سنگینی قرار داده به این آیه ی زیر توجه بفرمایید :

قتل مؤمن به طور عمد
« و من یقتل مؤمناً متعمداً فجزاءهُ جهنم خالدا... و غضب الله علیه و لعنه و اعدّ له عذاباً عظیماً ». 1
هر کس به عمد مؤمنى را بکشد جزاى او جهنم است که جاودانه در آن خواهد ماند و خدا بر او خشم گیرد، او را لعنت کند و عذابى شدید براى او مهیا ساخته است.

می بینید که از دیدگاه خدای متعال قتل نفس جرم سنگینی است به خصوص مقتول وصی و سبط اعظم و اشرف انبیا یعنی حضرت سید الشهدا حسین بن علی و اهل بیت و یاران مجاهدش سلام الله علیهم اجمعین باشند . که غیر انسانی ترین جنایت و ظلم تاریخ بشر بر علیه آنان که بهترین خلق خدا و پاکان عالم بودند اجرا شد. غضب خدا و لعن و عذاب شدید خداوند بر قاتلین اباعبدالله باد .

پی نوشت :
1 - سوره ی نساء آیه ی 93 .

ادامه دارد ...

یابنده;57414 نوشت:
به نظر من لعن و نفرین را نمیشود با صلوات در یک مقام قرار داد در مورد صلوات به کسی لطمه ای وارد نمیشود پس اگر تا بی نهایت ادامه پیدا کند مشکلی نیست اما لعن و نفرین اینگونه نیست دوست گرامی. مگر اینکه من اشتباه می کنم و برای لعن کردن دستور صریح در قرآن باشد که باید بصورت مستمر و دائم انجام شود.

دوست گرامی مطلب شماره 5 در راستای جواب به این سئوال شما بود بنده صلوات را مؤید آوردم و الا در همه چیز ما تابع و فرمانبردار خدای متعالیم صلوات چون نماد تولی بود عرض کردم و الا مثال های قرآنی دیگر را دقت بفرمایید در آن مطلب آورده ام .

و اما مسئله استمرار اگر مختصر آشنایی با ادبیات عرب داشته باشید می دانید که فعل مضارع افاده ی استمرار می کند و لعن های خدای متعال بعضاَ اینگونه است و یا مقید به زمان خاصی نیست . و این آیات الهی برای مؤمن تکلیف آور است نباید به راحتی از کنار آن گذشت . چون قرآن کتاب هدایت و رهنمونی به خوبی هاست و مؤمن با الهام از فرامین و قصص و آیه به آیه ی آن خط مشی و کردار و گفتار خودش را تنظیم می کند . در حقیقت قرآن میزان تمام امور یک مؤمن است .

و من الله التوفیق

گروه هایى که در قرآن کریم مورد لعن واقع شده اند عبارت اند از:


۱. شیاطین
۲. کافران
۳. کتمان کنندگان حقایق
۴. آزار دهندگان رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)
۵. ستمکاران
۶. فسادگران در زمین
۷. نسبت دهندگان دروغ به خداوند بزرگ
۸. رهبرانى که مردم را به سوى آتش فرا مى خوانند
۹. نسبت دهندگان به فحشا، زنا و ...

یابنده;57414 نوشت:
سلام
مگر نه اینکه خداوند بخشنده است؟ از کجا باید بدانیم که چه زمانی از لعن کردن دست بکشیم؟ اگر خداوند فرد خاطی را بخشیده باشد در آنصورت این لعن کردن های بی مورد از طرف ما چه حکمی دارد؟

سلام علیک

این بیت شعر رو تقدیم می کنم به شما دیگه خودتون برای همه ی دشمنان اهلبیت که شیعیان لعن شون می کنن بسط بدین .

ای که گویی بر ....... و ....... لعنت نکن



چون که شایدحق تعالی کرده باشد رحمتش




آنچه با آل علـی کردند , گـر بخشـد خدای !!!



هم ببخشاید تو را گر کرده باشی لعنتش

:Gol::Gol::Gol:

یابنده;57376 نوشت:
چرا ما باید دشمنان و قاتلان امام حسین (ع) را لعن کنیم؟

با سلام

و تشكر از مطالب ارزنده جناب سليم بزرگوار

يابنده عزيز شما هم به اسك دين خوش امديد

اما در مورد سوال مورد بحث:

از منظر ديگري هم مي توان به اين مساله نكاه كرد

مقدمه اول:
دين اسلام ديني است كه تمام مباني و معارف ان همچون حلقات زنجيري به هم وصل است و باهم در ارتباط اند
هر مساله اي كه در موضوعي مطرح مي شود با موضوع ديگري داخل در دين در ارتباط است

مقدمه دوم:
اسلام داراي معارف ومباني است و مسلمين طبق اين اصول از اسلام و دستورات ان تبعيت مي كنند و ملزم به رعايت اين قوانين هستند از جمله اين قوانين تولي و تبري است

دوست بودن با دوستان خدا و دشمن بودن با دشمنان خدا ازدستورات دين اسلام است

مقئمه سوم:
امامان دين مبين اسلام 12 نفر بودند كه از خليفه بلاوصل پيامبر مولا علي(ع) شروع و تا امام مهدي(عج) ادامه دارد
ايشان نمايندگان و منتخبان خدا در روي زمين و از بهترين بندگان خدا بودند كه خداوند انها را نگاهبان دين انتخاب كرده است

نتيجه:
خليفه خداوند بر روي زمين و انسان كامل بهترين بندگان خداست
دوستي و محبت با ان بندگان خدا دوستي و محبت خدا را در پي دارد و دشمني با ايشان دشمني و لعن و نفرين خدا را به همراه خواهد داشت

تبري و تولي از اصول و قوانين و دستورات خداوند است و مصداق اين تولي و تبري هم در مورد امام حسين (ع) است كه دشمني با اين امام دشمن با خداست و لعن ونفرين دشمنان خدا ، دستور الهي است

طاها;57494 نوشت:
و تشكر از مطالب ارزنده جناب سليم بزرگوار يابنده عزيز شما هم به اسك دين خوش امديد

سلام به شما گرامی
و عرض تشکر مجدد از سلیم عزیز که به نحو احسن راهنمایی فرمودند.

انجمن خیلی صمیمی و پرباری دارید که اصلا فکر نمیکردم که سوالها و مشکلات به این جدیت و سرعت پیگیری شوند.
برای شما عزیزان آرزوی توفیق دارم.
تنها یک نکته و آن اینکه برای من که عربی بلد نیستم فهم بعضی از کلمات و اصطلاحات عربی امکان پذیر نیست(مانند تولی و تبری که هنوز دنبال مفهوم آن هستم) و باعث میشود که از اصل بحث یا خارج شوم یا عقب بمانم اگر یک فرهنگ لغات کلیدی ایجاد شود(شاید هم وجود داشته باشد و من نمیدانم) خیلی موثر خواهد بود.
با سپاس مجدد از شما دوستان

یابنده;57503 نوشت:
فهم بعضی از کلمات و اصطلاحات عربی امکان پذیر نیست(مانند تولی و تبری که هنوز دنبال مفهوم آن هستم)

با سلام:
تولی وتبری به طور خلاصه یعنی:
تولی: دوست بودن با دوستان خدا وتبری: دشمن بودن با دشمنان خدا.

یابنده;57494 نوشت:
نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : یابنده چرا ما باید دشمنان و قاتلان امام حسین (ع) را لعن کنیم؟

جناب یابنده جالب است بدانیدکه علامه تفتازاني يكي از علماي بزرگ اهل‏سنت پس از نقل ستمهايي كه در صدر اسلام بر اهل‏بيت پيامبر وارد شده است؛ آنها را به گونه‏اي مي‏داند كه در برابر انجام آنها نزديك است آسمان و زمين و آسمانيان و زمينيان بر آنها گريه كنند. او مي‏گويد:
"فَلَعنَُْ الله عَلي مَن باشَرَ اَوُ سَعي اَوْ رَضِيَ"
«لعنت خداوند بر كسي كه مباشر اين ظلمها بوده و يا در اين راه تلاش نموده و يا به انجام اين ستمها راضي بوده است.»
آنگاه اين سؤال را مطرح مي‏كند كه:
"فان قلت فمن علمأ المذهب من لم يجوز اللعن علي اليزيد مع علمهم بانه يستحق ذلك و يزيد قلت تحامياً من ان يرتقي الي الاعلي فالاعلي"/
«اگر بگوييد پس چرا برخي از علماي مذهب ما لعن يزيد را تجويز نمي‏كنند با اين كه مي‏دانند يزيد استحقاق لعن و بيشتر از لعن دارد؟ من پاسخ مي‏گويم كه هدف آنها پيشگيري زا رواج و سرايت آن به شخصيت‏هاي برتر است.»
پس همچنان كه از كلام علامه تفتازاني استفاده مي‏شود علما و بزرگان اهل‏سنت يزيد را مستحق لعن و بيشتر از لعن مي‏دانند و اگر برخي از لعن او جلوگيري كرده‏اند، در واقع يك نوع مصلحت‏انديشي نموده‏اند.
شاهد ديگر بر اين كه بسياري از علماي اهل‏سنت لعن يزيد را جايز مي‏دانند، در اين زمينه شخصي به نام ابن جوزي كتابي تأليف نموده است. اين نويسنده افرادي را كه با لعن و مذمت يزيد مخالف بوده‏اند، متعصب و لجوج معرفي كرده و نام كتابش را «الرد علي المتعصب العنيد المانع من لعن يزيد» گذاشته است/
نكته ديگر اين كه هنگامي كه از امام احمد بن حنبل درباره لعن يزيد سؤال كردند ايشان پاسخ داد: لعن بر يزيد بر اساس چند آيه قرآن جايز است/

سلام

لعن در کتاب و سنت :

http://sites.google.com/site/hojjah/laan.doc

خیر البریه;124776 نوشت:
سلام لعن در کتاب و سنت : http://sites.google.com/site/hojjah/laan.doc

سلام

فحش چه طور؟

با سلام

نقل قول:
سلام

فحش چه طور؟

تا فحش را به چه معنایی بگیریم ؟! در زبان قرآن ، دادن القاب نامناسب به مومنین ممنوع است :

يا ايها الذين امنوا لا يسخر قوم من قوم عسى ان يكونوا خيرا منهم و لا نساء من نساء عسى ان يكن خيرا منهن و لا تلمزوا انفسكم و لا تنابزوا بالالقاب بئس الاسم الفسوق بعد الايمان و من لم يتب فاولئك هم الظالمون (حجرات11)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد هيچ قومى حق ندارد قومى ديگر را مسخره كند چه بسا كه آنان از ايشان بهتر باشند، هيچ يك از زنان حق ندارند زنانى ديگر را مسخره كنند چون ممكن است آنان از ايشان بهتر باشند. و هرگز عيبهاى خود را بر ملا مكنيد (كه اگر عيب يكى از خودتان را بر ملا كنيد در واقع عيب خود را بر ملا كرده ايد) و لقب بد بر يكديگر منهيد كه اين بد رقم يادآورى از يكديگر است كه بعد از ايمان باز هم يكديگر را به فسوق ياد كنيد و هر كس توبه نكند همه آنان از ستمكارانند .

لا يحب اللّه الجهر بالسوء من القول الا من ظلم و كان اللّه سميعا عليما(148) ان تبدوا خيرا او تخفوه او تعفوا عن سوء فان اللّه كان عفوا قديرا(149)

خدای متعال دوست نمى دارد كه كسى با گفتار زشت به عيب خلق صدا بلند كند مگر آنكه ظلمى به او رسيده باشد كه خدا شنوا و به اقوال و احوال بندگان دانا است (148)

راغب در مفردات گفته است : كلمه فحش و فحشاء و فاحشه به معناى كردار و گفتار زشتى است كه زشتيش بزرگ باشد و بعيد نيست كه اصل در معناى آن خروج از حد در كار غير سزاوار باشد، و لذا گفته مى شود: غبن فاحش يعنى بيش از حد تحمل مغبون شدن .
و معناى منكر، آن كارى است كه مردم در جامعه خود آن را نشناسند، يعنى در جامعه متروك باشد، حال يا بخاطر زشتيش و يا بخاطر اينكه جرم و گناه است ، مانند عمل مواقعه و يا كشف عورت در انظار مردم ، آنهم در جوامع
اسلامى .

و در تفسير برهان از حسين بن سعيد در كتاب زهد از عثمان بن عيسى از عمر بن اذينه از سليمان بن قيس روايت كرده كه گفت : از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) شنيدم كه مى فرمود: رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) فرمود: خداوند بهشت را بر هر كسى كه فحاش و بى حيا باشد و باكى نداشته باشد از اينكه چه مى گويد و مردم در باره اش چه مى گويند، حرام كرده چون اينگونه اشخاص را اگر كاملا بررسى كنى خواهد ديد كه يا خود شيطانند و يا شيطان در نطفه آنان شريك است .

پس مردى عرض كرد: يا رسول اللّه مگر در مردم شرك شيطان هم هست ؟ فرمود: مگر كلام خداى را نخوانده اى كه مى فرمايد: (و شاركهم فى الاموال و الاولاد)؟ مرد عرض كرد آن كيست كه از آنچه بگويد و يا در باره اش بگويند پروا نداشته باشد؟ فرمود: آن كسى است كه متعرض مردم شود و در باره ايشان چيزها بگويد با اينكه مى داند مردم او را رها نخواهند كرد، چنين كسى است كه باك ندارد از اينكه چه بگويد و مردم در باره اش چه بگويند.

و در كتاب قرب الاسناد، هارون ، از ابن صدقه ، از جعفر بن محمد از پدرش (عليهماالسلام ) روايت كرده كه فرمود: شخصى از لقمان پرسيد: آن چه دستورى است كه جامع همه حكمتهاى تو باشد؟ گفت : اينكه خود را درباره چيزى كه برايم ضمانت كرده اند به زحمت نيندازم ، و آنچه را كه به خود من واگذار نموده اند ضايع نكنم ، (يعنى عمر خود را صرف رزقى كه ضامن آن شده اند نسازم ، و درباره سعادت آخرتم كه به خود من واگذار نموده اند اهمال نكنم ).
و در بحار از قصص الانبياء به سند خود از جابر از امام باقر (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: از جمله نصايحى كه لقمان به فرزندش ‍ كرد، يكى اين است كه : پسرم اگر درباره مردن شك دارى ، خواب را از خودت بردار، و هرگز نمى توانى چنين كنى ، و اگر درباره قيامت شك دارى ، بيدارى را از خودت بردار، و هرگزنمى توانى .
براى اينكه اگر در اين اندرز من دقت كنى خواهى ديد كه نفس تو به دست ديگرى اداره مى شود، و نيز خواهى دانست كه خواب به منزله مرگ ، و بيدارى بعد از خواب به منزله بعث بعد از مردن است .
و نيز فرمود: لقمان به فرزندش گفت : پسرم زياد نزديكش مشو، كه از آن دور خواهى ماند، و زياد هم دور مشو كه خوار خواهى گشت ، (يعنى در طلب دنيا ميانه رو باش ).

و نيز فرموده : پسرم هر جنبنده اى مثل خود را دوست مى دارد، مگر فرزند آدم كه هم افق خود را - در مزيتى از مزايا - دوست نمى دارد، و متاعى كه دارى نزد خواهان آن عرضه بدار، (و گر نه بازارش كساد خواهد شد) همانطور كه بين گرگ و گوسفند هرگز دوستى برقرار نمى گردد، همچنين بين نيكوكار و فاجر دوستى برقرار نمى شود، (پسرم ) هر كه با قير سر و كار پيدا كند، سرانجام به قير آلوده مى شود، آميزش با فاجران نيز چنين است ، عاقب ت از او ياد مى گيرد، (چون نفس انسان خود پذير است )، (پسرم ) هر كس ‍ سر و كله زدن و مجادله را دوست بدارد، عاقبت زبانش به فحاشى باز خواهد شد، و هر كس به جايى ناباب قدم نهد، عاقبت متهم مى شود، و كسى كه همنشينى با بدان كند، سالم نمى ماند، و كسى كه اختيار زبان خود را در كف ندارد، سرانجام پشيمان مى شود.

و در كافى به سند خود از حسين بن مختار از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: امير المؤ منين (صلوات اللّه عليه ) در يكى از كلماتش فرمود: همواره كار برادر مسلمانت را حمل بر صحت و بلكه بر بهترين وجهش كن ، تا وقتى كه دليلى قطعى وظيفه ات را تغيير دهد، و دلت را از او برگرداند. و هرگز كلمه اى را كه از برادر مسلمانت مى شنوى حمل بر بد مكن ، مادام كه مى توانى محمل خيرى براى آن كلمه پيدا كنى .

و در نهج البلاغه فرموده : وقتى صلاح بر روزگـار و اهل روزگار مسلط باشد، در چنين جوى اگر يك نفر سوء ظنى به كسى پيدا كرد كه از او خطائى نديده ، نبايد آن ظن بد را از دل خود بپذيرد و اگر بپذيرد ظلم كرده . و اگر فساد بر زمان و اهل زمان مسلط شد، در چنين جوى اگر يك نفر نسبت به كسى حسن ظن پيدا كند، خود را فريب داده .

البته در اخبار نمونه هایی از کلمات معصومین (ع) وغیرهم را میبینیم که باید بررسی بیشتری در این زمینه صورت گیرد مثل خطاب امام علی (ع) به :

و روى أبو مخنف قال : و بعث عليّ عليه السّلام من الربذة بعد وصول المحل بن خليفة عبد اللّه بن عباس و محمد بن أبي بكر إلى أبي موسى و كتب معهما :

من عبد اللّه عليّ أمير المؤمنين إلى عبد اللّه بن قيس :

أما بعد يا ابن الحائك يا عاض أير أبيه فواللّه إن كنت لا أرى أنّ بعدك من هذا الأمر الّذي لم يجعلك اللّه له أمرا [ 6 ] أهلا و لا جعل لك فيه نصيبا سيمنعك من ردّ أمري و الافتراء عليّ و قد بعثت إليك ابن عباس و ابن أبي بكر فخلّهما و المصر و أهله و اعتزل علينا مذؤوما مدحورا فإن فعلت و إلاّ فإنّي قد أمرتهما أن ينابذاك على سوء . إنّ اللّه لا يهدي كيد الخائنين . فإذا ظهرا عليك قطعاك إربا إربا ،
و السّلام على من شكر النعمة و وفى بالبيعة و عمل برجاء العافية .

همچنین :

ومن كلام له عليه السلام قاله لعثمان لما أراد أن يسفر عمار بن ياسر رضوان الله عليه قال البلاذري: وقد روي أيضا انه لما بلغ عثمان موت أبي ذر بالربذة، قال رحمه الله. قال عمار بن ياسر: نعم فرحمه الله من كل أنفسنا. فقال عثمان: يا عاض أير أبيه أتراني ندمت على تسييره ! ! !

عاض یعنی گازگیرنده ، ایر معرب ! همان کلمه فارسی آلت مرد ؛ ابیه یعنی پدرش !

که احتمالا از کلمات شایع در آنزمان بوده و اینقدر قباحت نداشته !

با سلام و تشکر از دوستان عزیز

دشنام و ناسزاگويي که در لغت عرب به آن «سبّ» مي گويند، يکي از محرمات الهي است که پيامبر گرامي صلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم به شدّت از آن نهي کرده است. محدثان اسلامي از هر دو گروه از پيامبرصلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم نقل مي کنند که آن حضرت فرمود:
«سِبابُ المُسْلمِ فُسُوقٌ».
«دشنام دادن به مسلمان و ناسزاگويي به وي، فسق و گناه است».[1]
ابوبصير از امام باقرعليه السَّلام نقل مي کند که فردي از قبيله تميم به حضور پيامبرصلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم رسيد و از آن حضرت موعظه درخواست کرد. از جمله اموري که پيامبرصلَّي اللّه عليه و آله و سلَّم به او سفارش کرد، اين بود:
«لا تَسُبُّوا النّاسَ فَتَکسِبُوا العَداوَةَ لَهُمْ».[2]
«ناسزا نگوييد تا از دشمني آنان در امان بمانيد».
همچنين امام صادق عليه السَّلام مي فرمايد:
«سباب المؤمن کالمُشرِفِ علي الهلکة».
«دشنام به مؤمن انسان را در آستانه هلاکت قرار مي دهد».[3]
وقتي به اميرمؤمنان عليه السَّلام گزارش دادند که برخي از ياران وي شاميان را ناسزا مي گويند، آنان را فرا خواند و چنين فرمود:
«إِنّي أَکرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُوا سَبّابِينَ وَلکِنَّکُم لو وَصَفْتُم أَعْمالَهُمْ وَذَکَرْتُمْ حالَهُمْ، کانَ أَصْوَبَ في الْقَولِ وَأَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ».[4]
«دوست ندارم دشنام دهنده باشيد، اما اگر کردار آنان را بازگو کنيد و روش آنان را تشريح کنيد، به حقيقت نزديک تر و عذري رساتر براي شما خواهد بود».
بنابراين «سب» مطلقاً در اسلام حرام است و لذا هيچ فرد عاقل و دانايي به دشنام پناه نمي برد و از دشنام و ناسزاگويي بهره نمي گيرد؛ و اين که در بسياري از گفتارها و نوشته ها آمده است که شيعه «يسبّ الصحابة»، نتيجه غفلت از معناي حقيقي سبّ و دشنام است.
آنچه موضوع سخن است، مسأله لعن به معني بيزاري از اعمال زشت يک فرد است، خواه از صحابه باشد يا از تابعان يا از گروه هاي ديگر.
اظهار بيزاري و تنفر از اعمال زشت يک فرد، شاخه اي از امر به معروف و نهي از منکر به شمار مي آيد و از شئون انسان هاي وارسته است. حتي خداوند متعال نيز در قرآن گروهي را لعن کرده است.
سب و دشنام، کار اوباش و اراذل است، در حالي که لعن (به معني اظهار بيزاري و دوري از عملکرد يک انسان)لازمه ايمان به دين و احکام آن است. آنچه مايه اشتباه شده اين است که: سب و لعن با هم مترادف و به يک معني هستند در حالي که دو مفهوم متغاير دارند، هيچ گاه خدا و پيامبر
او، فردي را سبّ نکرده اند ولي اشخاصي را لعن کرده، يعني از عملکرد آنها اظهار انزجار و بيزاري نموده اند.

[=Times New Roman][1][=Times New Roman].صحيح بخاري، ج4، / 71، کتاب الدعوات؛ وسائل الشيعة، ج8، باب 158، از ابواب احکام عشرت، حديث2.

[=Times New Roman][2][=Times New Roman].وسائل الشيعة، ج8، باب 158، از ابواب احکام عشرت، حديث 2.

[=Times New Roman][3][=Times New Roman].وسائل الشيعة، ج8، باب 158، باب احکام عشرت، حديث4.

[=Times New Roman][4][=Times New Roman].نهج البلاغه، خطبه 201، شرح محمد عبده، مطبعة الاستقامة، مصر.

سلام
نمی دونم سوالمو جای درستی مطرح می میکنم.
آیا طلب امرزش همه اموات از آدم تا حال و در ادامه طلب هدایت و عاقبت بخیری همه زنده ها از خداوند کار درستیه یا اینکه اشکال داره؟

نقل قول:
سلام
نمی دونم سوالمو جای درستی مطرح می میکنم.
آیا طلب امرزش همه اموات از آدم تا حال و در ادامه طلب هدایت و عاقبت بخیری همه زنده ها از خداوند کار درستیه یا اینکه اشکال داره؟


با سلام

درست ترین راه وروش را قرآن کریم و راسخین در علم ارائه میدهند .

در قرآن کریم طلب آمرزش برای همه مومنین آمده است :

رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ {إبراهيم/41}

الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ {غافر/7}

همچنین در باره حسن عاقبت :
وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ {البقرة/132}



رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ {آل عمران/8}

در مصباح کفعمی رحمه الله امده :

و هو دعاء ليلة المبعث ثم قل السلام على عباده المصطفين و صلواته عليهم أجمعين اللهم و بارك لنا في يومنا هذا الذي فضلته و بكرامتك أجللته و بالمنزل الكريم أحللته اللهم صل عليه صلاة دائمة تكون لك شكرا و لنا ذخرا و اجعل لنا من أمرنا يسرا و اختم لنا بالسعادة إلى منتهى آجالنا و قد قبلت اليسير من أعمالنا و بلغنا برحمتك أفضل آمالنا إنك على كل شي ء قدير و صلى الله على سيدنا محمد النبي و آله الطاهرين و سلم كثيرا

آیا کاری بجز دعا از ما ساخته است ؟

با سلام و تشکر به خاطر وقتی که گذاشتین
منظور حقیر از طلب آمرزش واسه همه اموات از ادم تا حال، همه اموات اعم از مسلمان و غیر مسلمان و مومن و غیر مومن بود.
با تشکر


با سلام وصلوات

احتمال میدهم که منظورتان مثل دعای ماه مبارک رمضان : اللهم ادخل علی اهل القبور السرور : و امثالش باشد که ناظر به همه بشر است.

البته این از مختصات دین اسلام است که رحمت للعالمین است بر خلاف ادیان یهودی ومسیحی و... که بجز خودشان را انسان و خدایی نمیدانند ومعتقد به نجس بودن غیر یهود و...هستند .

در قرآن کریم هم بدین معنی اشاره شده :


وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ {البقرة/111}


اما رحمت واسعه الله تعالی که بر غضبش سبقت گرفته است :

قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ {الأعراف/156}

إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ {المائدة/118}

خدایا اگر عذابشان کنی همانا ایشان بندگان تواند واگر بر ایشان ببخشایی همانا تو شکست ناپذیر و حکیمی !

وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ {الأنبياء/107}

خیر البریه;134593 نوشت:

با سلام وصلوات

احتمال میدهم که منظورتان مثل دعای ماه مبارک رمضان : اللهم ادخل علی اهل القبور السرور : و امثالش باشد که ناظر به همه بشر است.

البته این از مختصات دین اسلام است که رحمت للعالمین است بر خلاف ادیان یهودی ومسیحی و... که بجز خودشان را انسان و خدایی نمیدانند ومعتقد به نجس بودن غیر یهود و...هستند .

در قرآن کریم هم بدین معنی اشاره شده :

وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ {البقرة/111}

اما رحمت واسعه الله تعالی که بر غضبش سبقت گرفته است :

قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ {الأعراف/156}

إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ {المائدة/118}

خدایا اگر عذابشان کنی همانا ایشان بندگان تواند واگر بر ایشان ببخشایی همانا تو شکست ناپذیر و حکیمی !

وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ {الأنبياء/107}

ممنونم بخاطر وقتی که گذاشتین
جوابمو گرفتم، از اینجا بازم دعا می کنم که خدایا هرکی مرده رو بیامرز و هر کی زندس رو به راه راست هدایت و عاقبت به خیر کن. آمین یا رب العالمین

موضوع قفل شده است