ذكر

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ذكر

در محضر پير بي پيرايه

ذكر شب و روز به ياد تو شد هم نفسي نيست بجز يار ما

حق بر ما منت گذاشته كه بوسيله دين خود ما را تربيت كند .بيشتر سعي كنيد نماز را در اول وقت بخوانيد . ذكر اضافه بر نماز است نماز واجب است ولي ذكر مستحب است . ذكر در نماز شب زيباتر و قشنگ تر است.
وقتي كه حسادت و صفات بد رفت ،تمام وجود شما ذكر ميشود
ديو چو بيرون رود فرشته در ايد
انگار كسي كمك مي كند و خواب و خوراك تو را مي گيرد كه ذكر بگويي .
ذكر توحيد ان است كه از قلب تراوش كند و هنوز برايتان پيش نيامده مگر براي بعضي كه عاشقانه امده اند.
ذكر قلبي همان معرفت است. اگرشما داشته باشيدخود به خود از انچه داشتي به شما مي رسد ،چون اينجا خاموش بوده اي به همين علت است كه بعضي درويشان در حالت مراقبه مي ميرند ، علتش ان است كه خيال مي كنند در حالند .از اين است كه دوست دارند كسي پهلويشان باشد . بعضي داراي ذكري هستند كه بدن ايشان بعد از مرگ پوسيده نخواهد شد ،ذكر مهمي است ،البته كسي كه قابليتي پيدا كندبه او ذكر مي دهند .
ذكري است كه در دو حرف كه مرتب دوام داره تابوجودش تلقين و در او جذب شود وبا ان ذكر بالا مي ايد . بدن شخص بو نمي گيرد و نمي پوسد و جوان مي ماند .حضرت سليمان و بعضي از پيامبران داراي اين ذكر بودند .
كسي كه اين ذكر را دارد ،ديگر جهنمي برايش نيست ، روز قيامت زود بلند ميشود انجا معطل نمي ماند و مي ايستد و تماشا مي كند .جسم حضرت يوسف پوسيده ميشود. هيچكس توجه نمي كند . علتش هم كمي غفلت بود.
مرتاض هندي چه مي كند ،امده كه مردم را به خودش دعوت كند نمايش بدهد ،چون كارش براي خدا نيست راه به بالا ندارد ،فقط راهش به پايين است .
خوشا انان كه دايم در نمازند

دايما به ذكر خدا مشغولند.كوشش كنيد كه ذكر قلبي به وجود شما برسد،اسم اعظم در ان است .
اذكار بر دو نوع است ،تشريحي مثل فتاح ،وهاب كه شامل صفات حق است و يا مربوط به ذات حق تكويني مثل حي،قيوم . همراهي با ين دو نوع ذكر به معناي بر انداختن بنياد تعلقات است.
شهود و مراقبين شرريعتي و طريقتي فرق دارند،مقام ملايكه طريقتي بالاتر از بقيه است .

سلام
سؤالي در مورد ذكر داشتم از اساتيد محترم
آيا ذكر فقط بايد بر لب جاري شود؟ ذكري كه در ذهن بگذرد و بر لب نيايد درست است؟
تشكر

سلام
مرحبا
آموختم:Gol:

به تعبیری سه گونه ذکر وجود دارد
ذکر لسانی، ذکر ذهنی و ذکر قلبی

ذکر لسانی آنچه بر لب و زبان جاری میشود که تأثیر دارد و مقدمه برای رسیدن به مراحل بالاتر ذکر است.

ذکر ذهنی این است که انسان در ذهن ذکر را مرور کند و نه بر زبان جاری شود و نه بر قلب که این نوع ذکر گاها با ذکر قلبی و حضور اشتباه گرفته می شود. در این نوع ذکر مغز و عقل انسان درگیر است.

و ذکر قلبی که حقیقت و اصل ذکر است و موجب توجه و حضور قلب و تحول است این نوع ذکر است. اگر ذکر قلبی باشد شیطان از انسان دور می شود. در این نوع ذکر انسان اثر را در سینه خود باید احساس کند نه در فکر و ذهن چرا که بین قلب باطنی و دل با قلب صنوبری و فیزیکی انسان ارتباط برقرار است.

نماز نیز چنین است، توجه به معانی و الفاظ موجب حضور ذهنی در نماز میشود ولی اگر توجه در قلب باشد و احساس این حضور در قلب و سینه رخ دهد همان حضور قلب است.