جمع بندی سوال در مورد سید خراسانی

تب‌های اولیه

68 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوال در مورد سید خراسانی

با سلام بنده چند سوال داشتم اولا تمام روایتی که در مورد سید خراسانی میدونید بیان کنید .

دوما هر کتابی که در این مورد کامل نوشته شده بگید تا مطالعه کنیم البته کتاب عصر ظهور خواندم علامه کورانی

تمام روایتی که به ایران اطلاق شده در عصر ظهور بگید بخصوص سید خراسانی یا مرجعی معرفی فرمایید باتشکر

منتظر جواب دوستان و کارشناسان عزیز هستم

با سلام

جابر از امام باقر (ع)روايت مي كند: ((يخرج شاب من بني هاشم بكفه اليمني و باتي من خراسان برايات سود بين يديه شعيب بن صالح يقاتل اصحاب السفياني فيهز مهم)) الملاحم و الفتن ص52 باب97
جواني از بني هاشم (سيد) از خراسان با پرچم هاي سياه قيام مي كندكه در كف دست راست او خالي(علامتي)است و پيشاپيش او مردي بنام شعيب بن صالح است كه با لشكريان سفياني مي جنگد و آنها را شكست مي دهد.
پرچمهاي سياهي از مشرق به اهتراز در مي آيند كه با مردي از اولاد ابو سفيان مي جنگد و زمينه فرمانبرداري از مهدي (عج) را فراهم مي آورد.
پرچمهاي سياهي كه از خراسان در مي آيد در كوفه فرود مي آيد.
هنگامي كه مهدي(ع)ظهور كند اين پرچم ها براي بيعت به حضور آن حضرت گسيل مي شود. بحار الانوارج 52 ص 267....

خروج سفياني،يماني و خراساني در روز واحد از ماه رجب يكسال خواهد بود.( الحاوي للفتاوي ج 2 ص 126)

پرچم هاي سياهي از خراسان به اهتراز در مي آيد كه چيزي نمي تواند از پيشروي آنها جلوگيري به عمل آورد تا در بيت المقدس فرود آيد و استقرار يابد (ملاحم و الفت ص 43 - روزگار رهاتي ص 1036)

ظاهر شدن سيد خراساني . شعيب بن صالح در ايران:
روايات بيانگر آن است كه اين دو از ياران مهدي (عج)خواهند بود و مقارن ظهور آن حضرت ازايران ظهور خواهند كرد.و در نهضت ظهورش شركت مي كنند.

بطور خلاصه نقش آن دو چناچه از منابع اهل سنت و بر خي از روايات شيعي اين است كه در آن زمان ايرانيان درگير جنگي نابرابر با دشمنان خويشند و در اثر طولاني شدن آن جنگ سيد خراساني را به عنوان سرپرستي امورشان انتخاب مي كنند.گر چه وي به اين امر چندان رغبتي نشان نمي دهد اما با اصرار زياد آنرا مي پزيرد.

زماني كه رهبري ايرانيان را مي پزيرد با ايجاد وحدت كلمه در صفوف نيرو هاي مسلح،سردار رشيد خود شعيب بن صالح را به فرماندهي نيروهاي مسلح خود تعيين مي كند.
بدين ترتيب خراساني و شعيب جنگ را در مرزهاي ايران،تركيه ،عراق هدايت و اداره مي نمايد و نيروهاي مستقر خود شام را به پيش رانده و در همان زمان ،آماده پيشروي بزرگ بسوي فلسطين و قدس عزيز مي شود. و......

منبع: كتاب عصر ظهور-علي كوراني-ص269

باتشکر در روایتی آمده که 6 سال قبل از ظهور سید خراسانی و شعیب ظاهر میشوند ؟صحیح است؟

و دوستان دیگر اگر رواتی دارند بگند؟

در مورد اختشاشات هم روایت هایی هست میشه اون ها رو هم بیان کنید در ایران

با سلام خدمت دوستانم
در منابع ديني خروج پرچم هاي سياه از خراسان به عنوان نشانة ظهور بيان شده و در مورد آن رواياتي از معصومان(ع) رسيده است. مضمون اين روايات آن است كه پيش از ظهور مهدي(ع) در منطقة خراسان [شايد خراسان قديم قسمت هاي زيادي از ايران، افغانستان، تركمنستان، تاجيكستان و ازبكستان] انقلابي بر پا مي شود و مردم در حالي كه پرچم هاي سياه را به اهتزاز در آورده اند، به حركت در مي آيند.[1]
امام باقر(ع) فرمود: بيرق هاي سياهي از خراسان بيرون مي آيد و به جانب كوفه به حركت در مي آيند. پس چون مهدي(ع) ظاهر شود، اينان را دعوت به بيعت مي كند.[2]
غير از روايت فوق روايات ديگري نيز وجود دارد كه نشان مي دهد خروج پرچمهاي سياه از خراسان قيامي است كه در آينده در آستانة ظهور بر پا مي شود. در حقيقت پرچم هاي سياه را ياران مهدي(ع) به همراه خواهند آورد.
امام صادق(ع) فرمود: خروج خراساني، سفياني و يماني همزمان خواهد بود.[3]
آنچه در روايت آمده، خروج خراساني و پرچم هاي سياه از خراسان است. امّا اين كه سيد باشد و به نام سيد خراساني، در روايات مشخص نشده است و محلّ زندگي و وضعيت زنده بودن او مشخص نيست.

پاورقی:
[1] مجله حوزة (70 - 71) ويژه نامة حضرت مهدي(ع) ص 268، به نقل از ينابيع الموده، ص 431 و بحارالانوار، ج 52، ص 217 و كتاب الغيبه شيخ طوسي ص 452.
[2] همان.
[3] همان، ص 254، به نقل از كتاب الغيبه نعماني، 252.

این سوالو هم جواب بدید ممنون میشم در روایتی آمده که 6 سال قبل از ظهور سید خراسانی و شعیب ظاهر میشوند ؟صحیح است؟

روايات از منابع معتبر در مورد شعيب بن صالح:
1-در روايات اسلامي آمده که، «شعيب بن صالح» يکي از پرچمداران لشکر حضرت مهدي (عج) در هنگام خروج خواهد بود.
وي مردي کوسه، گندم گون و متوسط القامتي است که دوستدار بني تميم مي باشد و با چهار هزار نفر که لباسهايشان سفيد و پرچمهايشان سياه است از شهر روي خروج مي کند. او مقدّمه ي خروج حضرت مهدي (عج) است. با کسي ملاقات نمي کند مگر اينکه او را خواهد کشت.
و در جاي ديگر آمده که وي از سرقند خروج خواهد کرد. («بحارالانوار»، ج 52، ص 213)

2- نويسنده كتاب «عصر ظهور» در اين رابطه مي نويسد، «اندكي پيش از ظهور حضرت مهدي(ع) در ميان ايرانيان شخصي با عنوان سيد خراساني ظاهر شده كه رهبري سياسي مردم را به عهده مي گيرد. شعيب بن صالح نيز رهبري نظامي(پرچمداري) را عهده دار مي شود. ايرانيان تحت رهبري اين روش، نقش مهمي را در حركت ظهور آن حضرت ايفا مي كنند. سيد خراساني و شعيب جنگ را در مرزهاي ايران، تركيه و عراق هدايت مي كنند و نيروهاي مستقر در شام، خود را به پيش رانده و در همان زمان، از دو جناح عراق و شام آماده پيشروي بزرگ به سوي فلسطين و قدس مي شوند».(علي كوراني، عصر زندگي، ص270)


3- اميرمومنان مي فرمايد: سفياني و صاحبان پرچم هاي سياه با يكديگر روبرو مي شوند(احتمالا سپاه سيد خراساني يا سيد هاشمي)؛ در حالي كه ميان آنان جواني از بني هاشم است كه در كف دست چپ او، خال سياهي است و در پيشاپيش لشكريان او، شخصي از قبيله بني تميم به نام شعيب بن صالح قرار دارد. (فتن ابن حماد، ص86).


4- در روايات از عمار ياسر نقل شده كه: شعيب بن صالح پرچمدار حضرت مهدي(ع) است. (ملاحم ابن طاووس، ص53)

5- در منابع اهل سنت آمده است:‌ فرمانده لشكريان پيشرو حضرت مهدي(ع) مردي از قبيله بني تميم است كه محاسن كمي دارد و او را شعيب بن صالح نامند. (نورالابصار شبلنجي، ص138)

6- و نيز: از خراسان سپاهي حركت مي كند كه كمربند هاي سياه و پيراهن سفيد پوشيده‌اند، جزو پيش قراولان سپاه، فرمانده‌اي است به نام شعيب بن صالح ... آنان سپاهيان سفياني را شكست داده، گريزان مي كنند و در بيت المقدس فرود مي آيند و زمينه ظهور حضرت مهدي(ع) را پايه ريزي مي كنند. (فتن ابن حماد، ص84 و عقد الدرر ص126).


7- كتاب عصر ظهور:
در برخى از روايات ، آمده است كه ظاهر شدن خراسانى و شعيب در اثناى جنگ ايرانيان بوقوع مى پيوندد، بگونه اى كه آنها با توجه به طولانى شدن نبردشان با دشمن ، خودشان سيد خراسانى را بعنوان سرپرستى امور اجتماعى و سياسى خود برمى گزينند گر چه وى از پذيرفتن اين منصب خرسند نيست ، اما آنها او را سرپرست خود قرار مى دهند، سپس سيد خراسانى ، شعيب بن صالح را به فرماندهى نيروهاى مسلح خويش ‍ برمى گزيند.
در تعدادى از روايات ، زمان آخرين مرحله زمينه سازى آنان كه متصل به ظهور حضرت مهدى عليه السلام است مشخص گرديده كه شش سال خواهد بود. اين برهه ، مرحله شعيب و خراسانى است ، از محمد بن حنيفه نقل شده است كه فرمود:
((درفشهاى سياهى از بنى عباس و پس از آن درفشهاى سياه ديگرى از خراسان خروج مى كنند كه حاملان آنها كلاه سياه و لباس سفيد بر تن دارند، پيشاپيش آنان مردى است كه وى را صالح بن شعيب يا شعيب بن صالح مى نامند او از قبيله بنى يمنم است آنان نيروهاى سفيانى را شكست داده و در بيت المقدس فرود مى آيند تا مقدمه حكومت حضرت مهدى عليه السلام را فراهم آورند، تعداد سيصد تن ديگر از شام به او مى پيوندد، فاصله خروج او تا تقديم زمام امور را به حضرت مهدى عليه السلام هفتاد و دو ماه ميباشد.)) (274)
بعلاوه روايت هفتاد و دو ماه اگر چه قابل قبول است . چون به طرق زيادى از محمدبن حنيفه نقل شده است و روايات ، گوياى اين است كه وى داراى نوشته اى از پدر بزرگوارش حضرت على عليه السلام بوده كه حضرت آن را از گفتار پيامبر صلى الله عليه و آله نوشته بود و در آن حوادث و پيش آمدهاى آينده بوده ، بلكه بنا بگفته برخى روايات ، در آن نوشته ، نام تمام فرمانروايان حاكم بر مسلمانان ، تا روز قيامت ذكر شده بوده و آنرا فرزندش ابوهاشم از وى به ارث برده و نام كسانى را كه از عباسيان حكومت خواهند كرد به اطلاع آنان رسانده است ....
اما با اين همه ، آنچه كه در مسئله خراسانى و شعيب بهتر بنظر مى رسد، رواياتى است كه مى گويد خروج خراسانى و شعيب همزمان خروج سفيانى و يمنى است ، چون اين روايات ، منتسب به امامان عليه السلام ميباشد و سندش محكمتر است ، بلكه در اين روايات احاديث صحيح (277) السندى نيز مانند روايت ابوبصير از امام باقر عليه السلام وجود دارد.
در هر صورت ، اين مرحله از حكومت زمينه سازان دولت حضرت ، چنانچه ما هم ترجيح داديم ، سال قبل از ظهور وى و يا احتمال اينكه شش سال باشد و در هر حال آخرين مرحله حكومت آنهاست ، اما آنچه مشكل بنظر مى رسد، شناخت مراحل ديگر دولت آنها قبل از آخرين مرحله آن است و اينكه فاصله بين آغاز حكومت آنان بواسطه مردى از قم بين خروج سيد خراسانى و شعيب چقدر است ؟...اين در حقيقت بخشى مفقود از سلسله روايات مربوط به ايرانيان است كه من در روايات نديدم چه اندازه بوده است ... آرى در برخى از روايات ، اشاره هايى در اين زمينه وجود دارد كه بعد از بيان مهم ترين روايات مربوط به حكومت آنان ، خواهد آمد.


273- بحار ج 52 ص 63.
274- نسخه خطى ابن حماد ص 84 و قريب به همين مضمون در ص 74.
275- بحار ج 52 ص 210.
276- بحار ج 52 ص 232.
277- روايت صحيح آنست كه تمام راويان آن ثقه و مورد اعتماد باشند.

278- بحار ج 52 ص 252 بنقل از اربعين حافظ ابونعيم .

8- كتاب : مائتان وخمسون علامة حتى ظهور الإمام المهدي (ع)
شعيب بن صالح التميمي في بلدة سمرقند(السوفياتية)كما في كتاب كفاية الموحدين للسيد إسماعيل النوري.
عن الإمام الباقر(ع):(التميمي الذي هو قلانس جيشه سود وثيابهم بيض يهزمون السفياني ويتقدمون إلى الغرب حتى ينزلوا بيت المقدس ويهيئون للمهدي سلطانه ويكون بين خروجه وبين أن يسلّم المهدي اثنان وسبعون شهراً).
عن النبي(ص):((تخرج رايات من المشرق يقودها رجل من تمتم يقال له شعيب بن صالح فيستنفذ ما في أيديهم من سبي أهل الكوفة ويقتلهم)).
وعنه(ص):((يلقي أهل بيتي بلاء حتى يبعث الله راية من المشرق سوادء من نصرها نصره الله ومن خذلها خذله الله حتى يأتوا رجلاً اسمه كأسمي فيولونه أمرهم فيؤيده الله بنصره))وقال:((إذا رأيتم ذلك فعليكم بالرجل التميمي فإنه يقبل من جهة المشرق وهو صاحب راية المهدي))وعنه(ص):((يا جعفر ألا أبشّرك؟ قال:بلى يا رسول الله،فقال إنّ الذي يدفعها إلى القائم هو من ذريّتك أتدري من هو؟قال:لا، قال:ذاك الذي وجهه كالدينار وأسنانه كالمنشار وسيفه كحريق النار.. )).
وتحركت عساكر خراسان وتبع شعيب بن صالح التميمي في بطن الطالقان وبويع السيد الموسوي وفي عبارة لسعيد السوس بخوزستان وعقدت الراية لقناة كردان،وعن الإمام الحسن(ع):(يخرج بالرّي رجل ربعه أسمر من آل تميم كوسج يقال له شعيب بن صالح في أربعة آلاف).

9- عن عمار بن ياسر: المهدي على لوائه شعيب بن صالح. - الشيعة والرجعة ج1- ص 211
وفي رواية أخرى: إن على مقدمة جيش المهدي رجلاً من تميم ضعيف اللحية يقال له شعيب بن صالح. - ابن حماد ص 86
وعن محمد بن الحنفية: ثم تخرج من خراسان رايات سود قلانسهم سود وثيابهم بيض، على مقدمتهم رجل يقال له شعيب بن صالح من تميم، يهزمون أصحاب السفياني، حتى تنزل ببيت المقدس توطئ للمهدي سلطانه.

أما مواصفاته بحسب الروايات كالتالي:
1- شاب أسمر.
2- خفيف اللحية.
3- نحيل.
4- قائد القوات.
5- صاحب بصيرة ويقين وتصميم لا يلين.
6- رجل حرب من الطراز الأول لا ترد له راية.
7- إنه من أهل الري (طهران).



براي مطالعه در اين زمينه ر.ك :
عصر ظهور ( علی کورانی)
1.چشم اندازي به حكومت مهدي، نجم الدين خراساني
2.تحليل تاريخي نشانه هاي ظهور، مصطفي صادقي
3.مهدويت(پس از ظهور)، رحيم كارگر(نشر معارف)

سلام علیکم جمیعا

از اساتید محترم سوالی دارم

اخیرا ادعایی مربوط به اینکه سید خراسانی از کشور چین می باشد مطرح شده واستناد به احادیثی گردیده که در این باب وارد شده.

لطفا در این زمینه راهنمایی بفرمایید

ممنون

حدیث اول:
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله یاد بلائى کرد که دچار اهل بیتش مىشود تا اینکه خدا مردى را با بیرق سیاه از طرف مشرق بفرستد کسى که آن بیرق را یارى کند خدا او را یارى میکند و کسى که نصرت آن را ترک کند خدا نصرتش را ترک میکند، بعدا مىآیند نزد مردى که نامش نام من است و او را سرپرست خود میکنند و خدا او را یارى و تأیید مینماید. فتنه و آشوبهاى آخر الزمان، باب ۱۰۰ متن، ص: ۳۸


حدیث دوم:

امام باقر سلام الله علیه فرمودند: گویا می بینم که از دورترین سرزمینهای مشرق، از شهری که به آن «شیلا» گفته می شود،گروهی قیام کرده و حقّ خود را از اهل چین می خواهند، امّا به آنان داده نمی شود؛ دگر باره آن را طلب می کنند و همچنان محروم می مانند. چون کار را چنین دیدند، شمشیرهای خود را بر دوشهاشان می گذارند و با آنان می جنگند. در نتیجه، چینیها راضی می شوند آنچه را این گروه خواسته اند، بدهند، امّا ایشان نمی پذیرند و عدّۀ زیادی از آنان را می کشند. سپس تمام سرزمینهای ترکها و هندیان را تصرّف می کنند و به سوی خراسان می آیند و تسلیم آنجا را از مردم آن سامان می خواهند، امّا به مقصود نمی رسند. در نتیجه، خراسان را به زور می گیرند و چیزی جز دادن حکومت به صاحب شما (امام مهدی علیه السلام) نمی خواهند. در این هنگام، سفیانی خروج می کند و آنان با او درگیر و همگی کشته می شوند. امّا هم آنان و هم کشندگانشان (سپاهیان سفیانی) با دعای صاحب شما به دنیا باز می گردند و ایشان از آنان انتقام می گیرند و تا پایان دنیا در حکومت او زندگی می کنند منتخب کفایة المهتدی، ص 4 - 3، ح 2.


حدیث سوم:

رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) فرمود: ما خانواده ای هستیم که خدای عزّ و جلّ برای ما آخرت را بر دنیا برگزیده است، و به زودی خانواده ام پس از من، دچار دوری و کوچیدن در سرزمینها می شوند، تا آنکه پرچمهای سیاهی از مشرق برافراشته شوند. پس حق را طلب می کنند، به ایشان داده نمی شود، و کارزار می کنند و یاری می یابند و در نتیجه، داده می شوند آنچه را که خواسته بودند. پس هر کس از شما یا فرزندانتان به آنان رسید، باید نزد ایشان برود اگر چه با خزیدن روی برف باشد؛ زیرا آنها پرچمهای هدایتی اند که به دست مردی از خاندانم سپرده می شوند که زمین را از قسط و عدل سرشار خواهد کرد، چنان که از جور و ظلم لبریز شده است. دلائل الإمامة، ص 446، ح 420


با قرار دادن این روایات کنار هم به نتیجه می رسیم که سید خراسانی چینی است


ضمنا چند روایت دیگر در مورد چینی بودن خراسانی وجود دارد. همچنین از کتب زرتشتیان دلایلی وجود دارد

سلام

رضا;57051 نوشت:
[=century gothic]با سلام

جابر از امام باقر (ع)روايت مي كند: ((يخرج شاب من بني هاشم بكفه اليمني و باتي من خراسان برايات سود بين يديه شعيب بن صالح يقاتل اصحاب السفياني فيهز مهم)) الملاحم و الفتن ص52 باب97
جواني از بني هاشم (سيد) از خراسان با پرچم هاي سياه قيام مي كندكه در كف دست راست او خالي(علامتي)است و پيشاپيش او مردي بنام شعيب بن صالح است كه با لشكريان سفياني مي جنگد و آنها را شكست مي دهد.

خروج سفياني،يماني و خراساني در روز واحد از ماه رجب يكسال خواهد بود.( الحاوي للفتاوي ج 2 ص 126)

[=century gothic]

پرچم هاي سياهي از خراسان به اهتراز در مي آيد كه چيزي نمي تواند از پيشروي آنها جلوگيري به عمل آورد تا در بيت المقدس فرود آيد و استقرار يابد (ملاحم و الفت ص 43 - روزگار رهاتي ص 1036)

[=century gothic]




امین.ز;294515 نوشت:

اخیرا ادعایی مربوط به اینکه سید خراسانی از کشور چین می باشد مطرح شده واستناد به احادیثی گردیده که در این باب وارد شده.


دوستان میگن منظور از این روایات مردی از چین هست

برای حل این مسئله خوب مشخص کنیم حدود خراسان کجاست

خراسان در قديم به سرزمين وسيعي در شرق فلات ايران که از سمت شرق کوير لوت تا کوههاي هند واقع بودند، اطلاق مي گرديد و تمام بلاد ماوراءالنهر را در شمال شرقي به استثناي سيستان و قهستان در جنوب را شامل مي شد. خراسان بزرگ شامل چهار ربع (نيشابور، مرو، هرات، بلخ) بوده كه امروزه ميان چهار كشور ايران، افغانستان، تركمنستان و افغانستان تقسيم شده و فقط ربع نيشابور آن در قلمرو ايران قرار گرفته كه تقريباً شامل خراسان شمالي و رضوي مي¬شود. استان خراسان جنوبي نيز منطبق با ايالت قهستان قديم بوده است. ايالت قهستان قديم اگرچه از نظر اداري و سياسي مثل ايالت سيستان جزو خراسان بزرگ محسوب مي-شده ولي جغرافي‎نويسان قديم از آن به عنوان يك واحد جغرافيايي مستقل و متمايز از خراسان سخن گفته¬اند.

خراسان سرزمینی است که از غرب از دامغان و سبزوار آغاز می‌شود، و در شرق تا بلخ و رود جیحون کشیده شده‌است. از جنوب، تا شمال سیستان و غزنی و از شمال، به بخارا می‌رسد.
خراسان بزرگ شامل چهار بخش بوده‌است[۵] و هر بخش به نام فرمانروای آنجا مشهور بوده‌است. هر کدام از این چهار بخش را یک رب یا ربع می‌نامیده‌اند و دربردارنده رب‌های زیر بوده‌است:

  1. ربع ابرشهر با مركزيت شهر نیشاپور
  2. ربع مرو
  3. ربع هرات (دربرگیرندهٔ بادغیس و غوربلخ (بشمول شبرغان، جوزجان و اندخوی و فاریاب و و بامیان). مرکز فرماندهی نواحی متذکره نیشابور و زمانی هم بلخ بود.
  4. ربع بلخ که شامل کهندژ (قندوزسمنگان، بغلان (بغولانگوتخارستان و بدخشان می‌شده‌است.

در مورد حدود و موقعیت‏ خراسان در عهد ساسانیان، کریستن‌سن بر طبق کاوشهای هرتسفلد چنین می‌نویسد: دروازه‌های کاسپین نزدیک ری، کوههای البرز، گوشه جنوب شرقی بحر خزر، دره اترک. خطی که از صحرای تجن گذشته و در زیر قرقی به جیحون می‌رسد موافق مسکوکات سکایی ساسانی که به دست آمده این خط سرحدی از قلل سلسله جبال حصار گذشته و به پامیر می‌رسد و از آنجا به سمت جنوب مایل گشته و به امتداد قطعه‌ای از جیحون که بدخشان را در میان گرفته سیر کرده به قطعه هندوکش می‌رسیده‌است از آن نقطه سرحدی به سمت مغرب برگشته و در امتداد سلسله هندوکش و ملحقات آن به جنوب هرات رسیده و در ناحیه جنوب ترشیز و خاف و قهستان (کوهستان) را قطع کرده، باز به دروازه‌های کاسپین می‌پیوسته‌است.
یاقوت حموی جغرافیدان بزرگ ایرانی در کتاب مراصدلاطلاع بر پایه برخی از پژوهش‌های خویش می‌نویسد: خراسان سرزمین وسیع است که یک طرف آن از جوین و بیهق به عراق می‌رسد و طرف دیگرش از طغارستان (طخارستان) و غزنه و سبحستان (سیستان) به هند منتهی می‌گردد. از شهرهای آن نیشابور و هرات و مرو که قسمتی از بلخ است و طالقان و نساء و ابیورد و سرخس می‌باشد. جیحون و خوارزم را هم بعضی تابع آن شمرده‌اند و گفته شده خراسان دارای چهار کرسی بوده: کرسی اول: ایرانشهر که عبارت باشد از نیشابور، قهستان و طبین و حوادث و پوشنج (از نواحی هرات) و بادغیس (از توابع هرات که در قدیم شهری بزرگ و با صفا بوده‌است) و طوس که به طابران تصریح شده
کرسی دوم: مرو شاه جهان و سرخس و نساء و ابیورد و مرو رود و طالقان و خوارزم
کرسی سوم: طرف غربی رود جیحون و جرجان و خوارزم و طخارستان علیا و اندرانه (شهری نزدیک هندوکش) و ساسان و بغلدن (شهری از نواحی بلخ) و والج (نام شهری در طخارستان)
کرسی چهارم: ماوراءالنهر، بخارا و شاش (چاچ) (که در آنجا کمان‌های خوب می‌ساختند) و سغد (نزدیک سمرقند که آن را به سبب خوشی آب و هوا از بهشت‌های چهارگانه به شمار آورده‌اند و بین جیحون و سمرقند).[۱۲]

پس نتیجه می گیریم سرزمین چین، و مخصوصا ایالت سین کیانگ ارتباطی با خراسان بزرگ ندارذ.

anoushiravan;295320 نوشت:
سلام

دوستان میگن منظور از این روایات مردی از چین هست

برای حل این مسئله خوب مشخص کنیم حدود خراسان کجاست

خراسان در قديم به سرزمين وسيعي در شرق فلات ايران که از سمت شرق کوير لوت تا کوههاي هند واقع بودند، اطلاق مي گرديد و تمام بلاد ماوراءالنهر را در شمال شرقي به استثناي سيستان و قهستان در جنوب را شامل مي شد. خراسان بزرگ شامل چهار ربع (نيشابور، مرو، هرات، بلخ) بوده كه امروزه ميان چهار كشور ايران، افغانستان، تركمنستان و افغانستان تقسيم شده و فقط ربع نيشابور آن در قلمرو ايران قرار گرفته كه تقريباً شامل خراسان شمالي و رضوي مي¬شود. استان خراسان جنوبي نيز منطبق با ايالت قهستان قديم بوده است. ايالت قهستان قديم اگرچه از نظر اداري و سياسي مثل ايالت سيستان جزو خراسان بزرگ محسوب مي-شده ولي جغرافي‎نويسان قديم از آن به عنوان يك واحد جغرافيايي مستقل و متمايز از خراسان سخن گفته¬اند.


پس نتیجه می گیریم سرزمین چین، و مخصوصا ایالت سین کیانگ ارتباطی با خراسان بزرگ ندارذ.

سلام علیکم

برادر عزیز

اولا که اعراب قدیم، خراسان را هم مرز چین می دانستند و در روایت تصریح شده که گروهی از دورترین سرزمین های مشرق به پا میخیزند و حق خود را از اهل چین می خواهند. پس این گروه جزو خراسان هستد اما حق خود را از اهل چین می خواهند.انشاءالله روشن شده باشد.

ثانیا بنده روایت آوردم و انتظار داشتم در رد یا تایید این نظر، روایت بفرمایید نه حدود خراسان از نظر جغرافی دانان شرقی و غربی.

ثالثا با این تعبیر تفسیر و نتیجه گیری شما تنها باید قائل به 2 مسئله شویم: یا نعوذبالله نسبت عدم اطلاع به معصوم بزنیم که از حدود خراسان اطلاع نداشتند و این روایت را فرموده اند یا روایت را جعلی بدانیم که باید دلایلتان را ارائه دهید.

رابعا روایات دیگری در این خصوص هست که در صورت لزوم نقل خواهم نمود انشاءالله.

خامسا با بررسی کلی روایات ظهور شریف هیچ چاره ای نمی ماند جز اینکه بپذیریم خراسانی ایرانی نیست.

سلمکم الله

امین.ز;295452 نوشت:
سلام علیکم

برادر عزیز

اولا که اعراب

قدیم، خراسان را هم مرز چین می دانستند و در روایت تصریح شده که گروهی از دورترین سرزمین های مشرق به پا میخیزند و حق خود را از اهل چین می خواهند. پس این گروه جزو خراسان هستد اما حق خود را از اهل چین می خواهند.انشاءالله روشن شده باشد.

ثانیا بنده روایت آوردم و انتظار داشتم در رد یا تایید این نظر، روایت بفرمایید نه حدود خراسان از نظر جغرافی دانان شرقی و غربی.

ثالثا با این تعبیر تفسیر و نتیجه گیری شما تنها باید قائل به 2 مسئله شویم: یا نعوذبالله نسبت عدم اطلاع به معصوم بزنیم که از حدود خراسان اطلاع نداشتند و این روایت را فرموده اند یا روایت را جعلی بدانیم که باید دلایلتان را ارائه دهید.

رابعا روایات دیگری در این خصوص هست که در صورت لزوم نقل خواهم نمود انشاءالله.

خامسا با بررسی کلی روایات ظهور شریف هیچ چاره ای نمی ماند جز اینکه بپذیریم خراسانی ایرانی نیست.

سلمکم الله

سلام

دوست گرامی!

1- در بیشتر روایات به نام خراسان تصریح شده است و روایات مربوط به چین نادر هستند

2- تمام روایات صحیح نیستند و امکان اشتباه راوی وجود دارد.
منبع شما برای نقل حدیث، کتاب منتخب کفایة المهتدی است که مولف این کتاب داستان های جزیره ی خضراء و بحر ابیض و مدینة الشیعه و شهری را که در انتهای باختر است، قبول دارد. همچنین بين نسخه ‏هاى موجود از كفاية‏المهتدى تفاوت زیادی وجود دارد.

(سيد محمد ميرلوحي در کتاب منتخب کفايه المهتدي که چهل حديثي درباره امام زمان است، به شدت از نوشته علامه مجلسي و استدلال‌هاي وي انتقاد کرده است. متاسفانه کتاب کفايه المهتدي با اين مطالبش چاپ نشده و با این که دوباره چاپ شده، هر دو بار به خاطر مصلحت اين مطالب آن حذف شده است.)

این سخن به معنای بی اعتبار بودن کتاب نیست، بلکه اشتباه از غیر معصوم ممکن است.

3- هدف از ارائه پست قبل این بود که آیا می توان چین را بر خراسان منطبق نمود؟ پاسخ "نه" است. مسلما امام معصوم هم می داند چه می گوید و هم از جغرافیا آگاه است و نیازی به تحریف سخن ایشان نیست.

4- برای ما ایرانی یا غیر ایرانی بودن خراسانی اهمیتی ندارد، ولی همانگونه که می فرمایید نام ایشان "خراسانی" است و حدود خراسان قدیم را هم مشخص نمودم!

امین.ز;295452 نوشت:

خامسا با بررسی کلی روایات ظهور شریف هیچ چاره ای نمی ماند جز اینکه بپذیریم خراسانی ایرانی نیست.

5- خوشحال می شویم ما را به همین نتیجه برسانید

امین.ز;294517 نوشت:

حدیث دوم:

امام باقر سلام الله علیه فرمودند: گویا می بینم که از دورترین سرزمینهای مشرق، از شهری که به آن «شیلا» گفته می شود،گروهی قیام کرده و حقّ خود را از اهل چین می خواهند، امّا به آنان داده نمی شود؛ دگر باره آن را طلب می کنند و همچنان محروم می مانند. چون کار را چنین دیدند، شمشیرهای خود را بر دوشهاشان می گذارند و با آنان می جنگند. در نتیجه، چینیها راضی می شوند آنچه را این گروه خواسته اند، بدهند، امّا ایشان نمی پذیرند و عدّۀ زیادی از آنان را می کشند. سپس تمام سرزمینهای ترکها و هندیان را تصرّف می کنند و به سوی خراسان می آیند و تسلیم آنجا را از مردم آن سامان می خواهند، امّا به مقصود نمی رسند. در نتیجه، خراسان را به زور می گیرند و چیزی جز دادن حکومت به صاحب شما (امام مهدی علیه السلام) نمی خواهند. در این هنگام، سفیانی خروج می کند و آنان با او درگیر و همگی کشته می شوند. امّا هم آنان و هم کشندگانشان (سپاهیان سفیانی) با دعای صاحب شما به دنیا باز می گردند و ایشان از آنان انتقام می گیرند و تا پایان دنیا در حکومت او زندگی می کنند منتخب کفایة المهتدی، ص 4 - 3، ح 2.

6- بنده این کتاب را دارم ولی حداقل در آدرسی که شما داده اید این حدیث را نیافتم!

anoushiravan;295484 نوشت:
سلام

دوست گرامی!

1- در بیشتر روایات به نام خراسان تصریح شده است و روایات مربوط به چین نادر هستند



این خوب است که به وجود روایاتی در مورد چین اعتراف دارید ولو نادر باشند اما نادر بودن به هیچ وجه دلیل موجهی برای امکار نیست. کما اینکه عرض شد که اعراب قدیم، خراسان را هم مرز چین می دانستند و در روایت تصریح شده که گروهی از دورترین سرزمین های مشرق به پا میخیزند و حق خود را از اهل چین می خواهند.
پس امام باقر سلام الله علیه ایشان را اهل چین نمی داند. بلکه گروهی هتستند که حق خود را از اهل چین میخواهند.
[=&quot]انشاءالله روشن شده باشد.

anoushiravan;295484 نوشت:
تمام روایات صحیح نیستند و امکان اشتباه راوی وجود دارد.
منبع شما برای نقل حدیث، کتاب منتخب کفایة المهتدی است که مولف این کتاب داستان های جزیره ی خضراء و بحر ابیض و مدینة الشیعه و شهری را که در انتهای باختر است، قبول دارد. همچنین بين نسخه ‏هاى موجود از كفاية‏المهتدى تفاوت زیادی وجود دارد.

(سيد محمد ميرلوحي در کتاب منتخب کفايه المهتدي که چهل حديثي درباره امام زمان است، به شدت از نوشته علامه مجلسي و استدلال‌هاي وي انتقاد کرده است. متاسفانه کتاب کفايه المهتدي با اين مطالبش چاپ نشده و با این که دوباره چاپ شده، هر دو بار به خاطر مصلحت اين مطالب آن حذف شده است.)

این سخن به معنای بی اعتبار بودن کتاب نیست، بلکه اشتباه از غیر معصوم ممکن است.




اما در مورد سند:
برادر عزیز.اولا داستان جزیره ی خضراء را علامه ی مجلسی نیز نقل نموده و آن را رد نکرده است. پس کل کتب مرحوم مجلسی نیز از نطر شما فاقد اعتبار است.

به دلیل کدام مصلحت این مطالبش حذف شده است؟

ثانیا در مورد سید خراسانی انگشت شمار ی روایت کاملاً قوی و مورد اعتماد وجود دارد و بقیه ی روایات مربوط به پرچم های خراسان، سید خراسانی و قیام او اعتبار 100 درصد و قطعی ندارند
.

در این روایات نامی از چین برده نشده اما نامی از ایران هم نیست.

البته برخی از روایات هم ضعیف‌السند هستند. یعنی به دلیل مجهول یا موثق نبودن برخی از روایان آن، نمی‌توانیم به صحت آن مطمئن باشیم، اما این دلیل محکمی برای رد روایت نیست. لذا از کنار این روایات هم نمی‌توان به راحتی گذشت.

anoushiravan;295484 نوشت:
هدف از ارائه پست قبل این بود که آیا می توان چین را بر خراسان منطبق نمود؟ پاسخ "نه" است. مسلما امام معصوم هم می داند چه می گوید و هم از جغرافیا آگاه است و نیازی به تحریف سخن ایشان نیست.
[=&quot]

خراسان را بر چین منطبق نکردیم. عرض شد خراسان هم مرز با چین است. و لشکر سید خراسانی حق خود را از اهل چین طلب می کنند .
این مبارزات حق طلبانه به احتمال بسیار قوی به مبارزات استقلال طلبانه مردم استان سین کیانگ اشاره دارد که خود را اهل چین نمی دانند.
در پیام بعدی روایتی از امالی مرحوم مفید رحمةالله علیه نقل می کنم که خصوصیات ظاهری این گروه بیان شده است.


anoushiravan;295484 نوشت:

- برای ما ایرانی یا غیر ایرانی بودن خراسانی اهمیتی ندارد، ولی همانگونه که می فرمایید نام ایشان "خراسانی" است و حدود خراسان قدیم را هم مشخص نمودم!
[=&quot]

[=&quot] احسنت. این بسیار خوب است که بدون تعصب روایات را بررسی کنیم.
و حدود خراسان را عرض کردم . این برای سومین بار. اعراب قدیم، خراسان را هم مرز چین می دانستند[=&quot]
[=&quot]


anoushiravan;295484 نوشت:

5- خوشحال می شویم ما را به همین نتیجه برسانید[=&quot]

6

anoushiravan;295484 نوشت:
- بنده این کتاب را دارم ولی حداقل در آدرسی که شما داده اید این حدیث را نیافتم!

لابد بنده خودم جعلش کرده ام

سلمکم الله

امین.ز;295501 نوشت:


این خوب است که به وجود روایاتی در مورد چین اعتراف دارید ولو نادر باشند اما نادر بودن به هیچ وجه دلیل موجهی برای امکار نیست. کما اینکه عرض شد که اعراب قدیم، خراسان را هم مرز چین می دانستند و در روایت تصریح شده که گروهی از دورترین سرزمین های مشرق به پا میخیزند و حق خود را از اهل چین می خواهند.
پس امام باقر سلام الله علیه ایشان را اهل چین نمی داند. بلکه گروهی هتستند که حق خود را از اهل چین میخواهند.
[=&quot]انشاءالله روشن شده باشد.[/]



اما در مورد سند:
برادر عزیز.اولا داستان جزیره ی خضراء را علامه ی مجلسی نیز نقل نموده و آن را رد نکرده است. پس کل کتب مرحوم مجلسی نیز از نطر شما فاقد اعتبار است.

به دلیل کدام مصلحت این مطالبش حذف شده است؟

ثانیا در مورد سید خراسانی انگشت شمار ی روایت کاملاً قوی و مورد اعتماد وجود دارد و بقیه ی روایات مربوط به پرچم های خراسان، سید خراسانی و قیام او اعتبار 100 درصد و قطعی ندارند
.

در این روایات نامی از چین برده نشده اما نامی از ایران هم نیست.

البته برخی از روایات هم ضعیف‌السند هستند. یعنی به دلیل مجهول یا موثق نبودن برخی از روایان آن، نمی‌توانیم به صحت آن مطمئن باشیم، اما این دلیل محکمی برای رد روایت نیست. لذا از کنار این روایات هم نمی‌توان به راحتی گذشت.

خراسان را بر چین منطبق نکردیم. عرض شد خراسان هم مرز با چین است. و لشکر سید خراسانی حق خود را از اهل چین طلب می کنند .
این مبارزات حق طلبانه به احتمال بسیار قوی به مبارزات استقلال طلبانه مردم استان سین کیانگ اشاره دارد که خود را اهل چین نمی دانند.
در پیام بعدی روایتی از امالی مرحوم مفید رحمةالله علیه نقل می کنم که خصوصیات ظاهری این گروه بیان شده است.


احسنت. این بسیار خوب است که بدون تعصب روایات را بررسی کنیم.
و حدود خراسان را عرض کردم . این برای سومین بار. اعراب قدیم، خراسان را هم مرز چین می دانستند




6[=navy]

لابد بنده خودم جعلش کرده ام

سلمکم الله

مطمئنا امام معصوم تفاوت میان خراسان و چین را می دانند. همسایه بودن دلیل بر یکی بودن نیست.

درثانی شما تمام روایات را رها نمودید و به این روایت چسبیده اید. خودتان هم می دانید که روایات مربوط به چین بسیار نادر هستند. من منتظرم به روایت مولتان و ... اشاره بفرمایید تا پاسختان را بگیرید. هرکسی با خواندن چند سایت محدث نمی شود!
ممنون خواهم شد که به جای کپی کردن از سایت های دیگر خودتان کمی مطالعه کنید.

حدیثی هم که شما به آن استناد می کنید من در این کتاب نمی بینم که احتمالا از اشتباه من است. لطف می کنید تصویرش را بگذارید؟

امین.ز;294517 نوشت:


ضمنا چند روایت دیگر در مورد چینی بودن خراسانی وجود دارد.

امین.ز;294515 نوشت:

اخیرا ادعایی مربوط به اینکه سید خراسانی از کشور چین می باشد مطرح شده واستناد به احادیثی گردیده که در این باب وارد شده.

امین.ز;295501 نوشت:



پس امام باقر سلام الله علیه ایشان را اهل چین نمی داند. بلکه گروهی هتستند که حق خود را از اهل چین میخواهند.

لطف می کنید دقیقا موضعتان را مشخص بفرمایید



الأمالي للمفيد ص : 64
سدير صيرفى گويد:
خدمت امام صادق (ع) بودم و جماعتى از اهل كوفه نيز حضور داشتند، حضرت به آنان رو كرده فرمود: حجّ كنيد پيش از آنكه نتوانيد به حجّ برويد، حجّ كنيد پيش از آنكه راه خشكى بسته شود، حجّ كنيد پيش از خراب شدن مسجدى در عراقين كه بين درختان خرما و نهرها واقع است ، حجّ كنيد پيش از آنكه بريده شود آن درخت سدرى كه در زوراء (بغداد) است و بر ريشه درخت خرمائى كه مريم عليها السّلام خرماى تازه از آن چيد روئيده است ، در آن وقت است كه از حجّ باز داشته شويد، و ميوه ها نارس و دچار كمبود شود، و شهرها را قحطى فرا گيرد، و به گرانى قيمت اجناس و جور سلطان گرفتار آئيد، و ظلم و تجاوز همراه با بلا و وبا و گرسنگى در ميان شما آشكار شود، و آشوبها از هر سوئى بر سرتان سايه افكند. پس واى بر شما اى اهل عراق از آن وقت كه پرچمهائى از خراسان بسوى شما آيد، و واى بر اهل رى از جانب تركان ، و واى بر اهل عراق از جانب اهل رى ، و واى بر آنان از مردمى كوسه
.
سدير گويد: عرض كردم : مولاى من كوسگان كيانند؟ فرمود: قومى كه گوشهاى آنان مانند گوشهاى موش كوچك است ، لباسشان از آهن است ، و سخنشان مثل سخن شياطين ، حدقه چشمهاشان كوچك است ، و همگى بى مو هستند، از شرّ آنان به خدا پناه ببريد، آنان كسانى هستند كه خداوند دين را بدست آنان گشايش دهد، و آنان سبب آشكار شدن امر ما هستند
.

امین.ز;295508 نوشت:


الأمالي للمفيد ص : 64
سدير صيرفى گويد:
خدمت امام صادق (ع) بودم و جماعتى از اهل كوفه نيز حضور داشتند، حضرت به آنان رو كرده فرمود: حجّ كنيد پيش از آنكه نتوانيد به حجّ برويد، حجّ كنيد پيش از آنكه راه خشكى بسته شود، حجّ كنيد پيش از خراب شدن مسجدى در عراقين كه بين درختان خرما و نهرها واقع است ، حجّ كنيد پيش از آنكه بريده شود آن درخت سدرى كه در زوراء (بغداد) است و بر ريشه درخت خرمائى كه مريم عليها السّلام خرماى تازه از آن چيد روئيده است ، در آن وقت است كه از حجّ باز داشته شويد، و ميوه ها نارس و دچار كمبود شود، و شهرها را قحطى فرا گيرد، و به گرانى قيمت اجناس و جور سلطان گرفتار آئيد، و ظلم و تجاوز همراه با بلا و وبا و گرسنگى در ميان شما آشكار شود، و آشوبها از هر سوئى بر سرتان سايه افكند. پس واى بر شما اى اهل عراق از آن وقت كه پرچمهائى از خراسان بسوى شما آيد، و واى بر اهل رى از جانب تركان ، و واى بر اهل عراق از جانب اهل رى ، و واى بر آنان از مردمى كوسه
.
سدير گويد: عرض كردم : مولاى من كوسگان كيانند؟ فرمود: قومى كه گوشهاى آنان مانند گوشهاى موش كوچك است ، لباسشان از آهن است ، و سخنشان مثل سخن شياطين ، حدقه چشمهاشان كوچك است ، و همگى بى مو هستند، از شرّ آنان به خدا پناه ببريد، آنان كسانى هستند كه خداوند دين را بدست آنان گشايش دهد، و آنان سبب آشكار شدن امر ما هستند
.

کجای این روایت "چین" آمده است؟

گوش های این بنده خدا مانند موش کوچک است و او کوسه است و بی مو؟

Anoushiravan;295507 نوشت:

مطمئنا امام معصوم تفاوت میان خراسان و چین را می دانند. همسایه بودن دلیل بر یکی بودن نیست.

[=&quot]

چرا انقدر بر اشتباه بودن این مسئله ای که روشن است تأکید دارید؟
فرمایشات امام معصوم به گونه ای است که مخاطبان توان فهم داشته باشند.
پیامبر فرمود اطلبوالعلم ولو بالصین مگر پیامبر نعوذبالله نمی دانستند سرزمین هایی دورتر از چین هم وجود دارد؟

anoushiravan;295484 نوشت:

درثانی شما تمام روایات را رها نمودید و به این روایت چسبیده اید. خودتان هم می دانید که روایات مربوط به چین بسیار نادر هستند. من منتظرم به روایت مولتان و ... اشاره بفرمایید تا پاسختان را بگیرید. هرکسی با خواندن چند سایت محدث نمی شود!
ممنون خواهم شد که به جای کپی کردن از سایت های دیگر خودتان کمی مطالعه کنید.

[=&quot]

کدام روایات را رها کردم؟
شما لطفا با تفسیر روایات خلافش را اثبات کنید.
برای شما فرقی میکند که از جایی کپی کنم یا خودم تایپ کنم؟
سخنان اینگونه در شأن ما نیست برادر



Anoushiravan;295507 نوشت:

حدیثی هم که شما به آن استناد می کنید من در این کتاب نمی بینم که احتمالا از اشتباه من است. لطف می کنید تصویرش را بگذارید؟

شما هر روایتی را که نقل می کنید، تصویرش را بخاطر اینکه تهمت جعل به شما نزنند قرار می دهید؟ سبحان الله

Anoushiravan;295507 نوشت:

لطف می کنید دقیقا موضعتان را مشخص بفرمایید


کدام موضع؟ موضع سیاسی؟ به هیچ وجه به مجادلات سیاسی اعتقادی ندارم. چرا که جز گمراهی در آن نیست. هدف بنده درک صحیح از روایات ظهور شریف امام زمان ارواحنا فداه و اصلاح ذهنیات و برداشت های غلط از این مسئله است.

سلمکم الله

anoushiravan;295513 نوشت:
کجای این روایت "چین" آمده است؟

گوش های این بنده خدا مانند موش کوچک است و او کوسه است و بی مو؟


اگر ممکن است علمی بحث کنید برادر. ممنون

امین.ز;295522 نوشت:
چرا انقدر بر اشتباه بودن این مسئله ای که روشن است تأکید دارید؟
فرمایشات امام معصوم به گونه ای است که مخاطبان توان فهم داشته باشند.
پیامبر فرمود اطلبوالعلم ولو بالصین مگر پیامبر نعوذبالله نمی دانستند سرزمین هایی دورتر از چین هم وجود دارد؟


دوست گرامی

مسلمین با نام چین آشنا بودند، به دلیل همین روایتی که خودتان از ائمه معصومین آوردید

پس لزومی نداشت نام خراسان در اکثر قریب به اتفاق روایات آورده شود

این مسئله از نظر من روشن است. غالب روایات به خراسان اشاره کرده اند و نه به چین!

امین.ز;295522 نوشت:
شما هر روایتی را که نقل می کنید، تصویرش را بخاطر اینکه تهمت جعل به شما نزنند قرار می دهید؟ سبحان الله

من به شما جسارت نکردم. کتاب در نزد من است. ولی روایت مورد نظر را نمی بینم. دلیل این که می گویم کپی نکنید این است که شاید آن نویسنده محترم دچار اشتباه شده باشد یا روایات را مخلوط کرده باشد و ...

به هر حال من فرض را بر این می گذارم که من از پیدا کردن روایت ناتوانم

امین.ز;295522 نوشت:


کدام موضع؟ موضع سیاسی؟ به هیچ وجه به مجادلات سیاسی اعتقادی ندارم. چرا که جز گمراهی در آن نیست. هدف بنده درک صحیح از روایات ظهور شریف امام زمان ارواحنا فداه و اصلاح ذهنیات و برداشت های غلط از این مسئله است.

سلمکم الله

دوست محترم

شما دو جا فرمودید که خراسانی از چین است

پایین تر فرمودید چینی نیست

من هر سه نقل قول شما را گذاشتم. ابتدا تکلیف ما را روشن کنید که ما کدام سخنتان را ملاک قرار دهیم. نقل قول ها بالا هست...

امین.ز;295524 نوشت:
اگر ممکن است علمی بحث کنید برادر. ممنون

دوست محترم بحثمان علمی است

شما می گویید این مشخصات را دارند

من عکسی از ایشان را قرار داده ام که ببینید اینگونه نیستند!

anoushiravan;295526 نوشت:
دوست محترم

شما دو جا فرمودید که خراسانی از چین است

پایین تر فرمودید چینی نیست

من هر سه نقل قول شما را گذاشتم. ابتدا تکلیف ما را روشن کنید که ما کدام سخنتان را ملاک قرار دهیم. نقل قول ها بالا هست...

برادر محترم

بنده هم در این پست و هم در پست قبلی عرض کردم که مراد روایات از دورترین سرزمین های مشرق انتهای سرزمین خراسان و مرز غربی چین و به احتمال بسیار زیاد استان سین کیانگ است که خود را اهی چین نمی دانند. طبق آمارهای مختلف از 60 تا 100 میلیون مسلمان دارد و از این تعداد حدود 3 تا 4 میلیون نفر شیعه هستند که جمعیتی از سادات نیز بین آنها وجود دارد.

سلمکم الله.

anoushiravan;295527 نوشت:
دوست محترم بحثمان علمی است

شما می گویید این مشخصات را دارند

من عکسی از ایشان را قرار داده ام که ببینید اینگونه نیستند!



لابد حال بنده باید بگردم و عکس یک بنده خدای مغول را پیدا کنم که چهره اش با ادعای من تطبیق کند. بعد شما یک پرمو تر و ریش بلند تر و من یک کوسه تر و بحثمان همینطور ادامه پیدا کند....

امین.ز;295539 نوشت:


لابد حال بنده باید بگردم و عکس یک بنده خدای مغول را پیدا کنم که چهره اش با ادعای من تطبیق کند. بعد شما یک پرمو تر و ریش بلند تر و من یک کوسه تر و بحثمان همینطور ادامه پیدا کند....

دوست گرامی

شما آن مشخصات را بر آن بندگان خدا تطبیق نمودید که من رد کردم!

قضیه روشن است!


امین.ز;295532 نوشت:

برادر محترم

بنده هم در این پست و هم در پست قبلی عرض کردم که مراد روایات از دورترین سرزمین های مشرق انتهای سرزمین خراسان و مرز غربی چین و به احتمال بسیار زیاد استان سین کیانگ است که خود را اهی چین نمی دانند. طبق آمارهای مختلف از 60 تا 100 میلیون مسلمان دارد و از این تعداد حدود 3 تا 4 میلیون نفر شیعه هستند که جمعیتی از سادات نیز بین آنها وجود دارد.

سلمکم الله.


شما چطور دورترین سرزمین مشرق را بر سین کیانگ تطبیق کردید؟

چرا احتمال ندادید مثلا ژاپن باشد؟

شما تنها حدس و گمانتان را دخیل می فرمایید در حالی که روایات صراحتا آن شخص را خراسانی می داند!

امین.ز;295532 نوشت:


طبق آمارهای مختلف از 60 تا 100 میلیون مسلمان دارد و از این تعداد حدود 3 تا 4 میلیون نفر شیعه هستند که جمعیتی از سادات نیز بین آنها وجود دارد.

دوست گرامی آمارهایتان اشکال دارد

about 1–2% of the total population in China are Muslims

یعنی اگر جمعیت چین ۱٬۳۲۱٬۸۵۱٬۸۸۸ باشد، حداکثر 25 ملیون مسلمان در سرتاسر چین زندگی می کنند! که بیشتر از 90% آنها سنی می باشند!

Anoushiravan;295540 نوشت:
دوست گرامی

شما آن مشخصات را بر آن بندگان خدا تطبیق نمودید که من رد کردم!


قضیه روشن است!


البته برای صاحبان بصیرت روشن است که مشخصات ذکر شده در روایت بر اهل آن دیار منطبق است:

قومى كه گوشهاى آنان مانند گوشهاى موش كوچك است ، لباسشان از آهن است ، و سخنشان مثل سخن شياطين (عجیب و غریب)، حدقه چشمهاشان كوچك است(چشم بادامی) ، و همگى بى مو هستند
.(اکثرا صورتهای کم پشت دارند)

حال شما با یک عکس می خواهید خلافش را اثبات کنید عجیب است!!!

Anoushiravan;295540 نوشت:
شما چطور دورترین سرزمین مشرق را بر سین کیانگ تطبیق کردید؟
Anoushiravan;295540 نوشت:

چرا احتمال ندادید مثلا ژاپن باشد؟
شما تنها حدس و گمانتان را دخیل می فرمایید در حالی که روایات صراحتا آن شخص را خراسانی می داند!


برادر گرامی!
اولا روایت می فرماید دورترین سرزمین های شرق

ثانیا در روایات های دیگر متوجه می شویم منظور از شرق خراسان است

نتیجه: دورترین سرزمین های خراسان = مرز چین


تمنا دارم بر سر این موضوع مجادله نکنید که امر روشن است.

Anoushiravan;295540 نوشت:
دوست گرامی آمارهایتان اشکال دارد
about 1–2% of the total population in China are Muslims
یعنی اگر جمعیت چین ۱٬۳۲۱٬۸۵۱٬۸۸۸ باشد، حداکثر 25 ملیون مسلمان در سرتاسر چین زندگی می کنند! که بیشتر از 90% آنها سنی می باشند!

اولا آمارها درست است:
http://old.mouood.org/content/view/11999/2/

http://www.abna.ir/data.asp?lang=1&Id=162520

ثانیا نمی دانم هدفتان از این آمارگیری ها چیست؟

معیار شما و دیگر دوستانی که بر این قضیه تأکید دارند روایات اهل بیت سلام الله علیهم است یا آمار مسلمانان و شیعیانی که در یک منطقه هستند؟

قبلا هم عرض کردم سید خراسانی صاحب دولت و حکومت نیست. پرچمی است که برای صاحب الامر روحی فداه افراشته می شود و پس از درگیری های فراوان و اتحاد نیروهای ایرانی با ایشان، این پرچم تسلیم ایشان می گردد. انشاءالله در آینده در باره ی این پرچم عجیب بحث خواهیم کرد.

از یاد نبریم از قدرت خداوند متعال به دور نیست که به گروهی قدرتی عطا فرماید که بر همه ی ظالمان و مستکبران پیروز شوند.

وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به بزرگان کشورهای قدرتمند نامه نوشتند،کسی باور نمی کرد که چند سال بعد....

حال آیا به نظر شما نعوذبالله مانند گفته ی یهودیان دست خداوند بسته است که کاری که طی چند سال کرد را طی چند ماه انجام دهد؟ که برخی دوستان گویا برای خداوند تعیین تکلیف می کنند که : الان منطقی نیست که یک عده شورشی که اسلحه ای هم ندارند آنگونه بر دشمنان غلبه کنند؟ این چه حرفی است؟

سلمکم الله

دوست گرامی

وقتی شما واضحات را تحریف می فرمایید از ما انتظار دارید به سایر سخنان شما گوش فرا دهیم؟

امین.ز;295532 نوشت:

طبق آمارهای مختلف از 60 تا 100 میلیون مسلمان دارد

در حالی که بر اساس لینکی که خودتان گذاشتید

" دست کم 20 میلیون مسلمان در چین زندگی می کنند "

چطور 20 ملیون را به 60 ملیون و 100 ملیون تبدیل فرمودید؟

مهم صداقت شما در بیان حقیقت و عدم دخالت اغراض شخصی است که امیدوارم اینگونه باشد هرچند شواهد اینگونه نشان نمی دهد.

امین.ز;295621 نوشت:


البته برای صاحبان بصیرت روشن است که مشخصات ذکر شده در روایت بر اهل آن دیار منطبق است:

قومى كه گوشهاى آنان مانند گوشهاى موش كوچك است ، لباسشان از آهن است ، و سخنشان مثل سخن شياطين ، چشمهاشان كوچك است، و همگى بى مو هستند
.

دوست گرامی اهل بصیرت!!!

چیزی که شما گفته اید نه بر ایغورها و نه بر چینی ها صدق نمی کند! جزچشمشان!

شما می فرمایید همگی بی مو هستند، این هم سه مرد مودار ایغور! چینیش را هم که پیش از این دیدید!
اگر گوش های این ها کوچک است، پس گوش های شما چه اندازه است؟

امین.ز;295621 نوشت:


دورترین سرزمین های خراسان = مرز چین

به ما هم نتیجه گیریتان را اثبات بفرمایید

هنوز منتظر آن حدیث قبلی هستم که زحمتش را بگشید!

به نظر می رسد شما از اثبات روایی و منطقی ادعایتان ناتوانید!

برای اثبات این که ایغور ها در قدیم بی مو و آنگونه که شما می فرمایید نبوده اند، تصویری از خان ایغور مرتبط با 1200 سال پیش را هم می گذارم! (که نگویید آن موقع اینگونه بودند و الان اینگونه اند!)

تصویری از مردان ایغوری امروزی!

anoushiravan;295631 نوشت:
دوست گرامی
وقتی شما واضحات را تحریف می فرمایید از ما انتظار دارید به سایر سخنان شما گوش فرا دهیم؟
در حالی که بر اساس لینکی که خودتان گذاشتید
دست کم 20 میلیون مسلمان در چین زندگی می کنند
چطور 20 ملیون را به 60 ملیون و 100 ملیون تبدیل فرمودید؟
مهم صداقت شما در بیان حقیقت و عدم دخالت اغراض شخصی است که امیدوارم اینگونه باشد هرچند شواهد اینگونه نشان نمی دهد.


اولا لطفا جمله را کامل بگذارید. در لینک این مطلب است:

برای بسیاری از مردم تکان دهنده است که بدانند آمار رسمی مسلمانان در چین 20 میلیون نفر می‌باشد، این مقدار معادل یک سوم کل جمعیت انگلستان می باشد. بر طبق آمارهای غیر رسمی تعداد آن‌ها حتی از این نیز بیشتر است، برخی می‌گویند 65.3 میلیون نفر و برخی حتی تا 100 میلیون مسلمان نیز در چین برآورد کردند – معادل 7.5 درصد از جمعیت چین؛ صرف نظر از رقم واقعی، واقعیت این است که قدمت اسلام در چین به قدمت وحی اسلام به پیامبر می باشد.

اضافه کنم که دولت چین به علت ماهیت ضد دین آمار مسامانان را کمتر از مقدار واقعی اعلام می کند.

ثانیا تکرار می کنم:

نمی دانم هدفتان از این آمارگیری ها چیست؟

معیار شما و دیگر دوستانی که بر این قضیه تأکید دارند روایات اهل بیت سلام الله علیهم است یا آمار مسلمانان و شیعیانی که در یک منطقه هستند؟

قبلا هم عرض کردم سید خراسانی صاحب دولت و حکومت نیست. پرچمی است که برای صاحب الامر روحی فداه افراشته می شود و پس از درگیری های فراوان و اتحاد نیروهای ایرانی با ایشان، این پرچم تسلیم ایشان می گردد. انشاءالله در آینده در باره ی این پرچم عجیب بحث خواهیم کرد.

از یاد نبریم از قدرت خداوند متعال به دور نیست که به گروهی قدرتی عطا فرماید که بر همه ی ظالمان و مستکبران پیروز شوند.

وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به بزرگان کشورهای قدرتمند نامه نوشتند،کسی باور نمی کرد که چند سال بعد....

حال آیا به نظر شما نعوذبالله مانند گفته ی یهودیان دست خداوند بسته است که کاری که طی چند سال کرد را طی چند ماه انجام دهد؟ که برخی دوستان گویا برای خداوند تعیین تکلیف می کنند که : الان منطقی نیست که یک عده شورشی که اسلحه ای هم ندارند آنگونه بر دشمنان غلبه کنند؟ این چه حرفی است؟

anoushiravan;295540 نوشت:
دوست گرامی اهل بصیرت!!!
anoushiravan;295540 نوشت:

چیزی که شما گفته اید نه بر ایغورها و نه بر چینی ها صدق نمی کند! جزچشمشان!

شما می فرمایید همگی بی مو هستند، این هم سه مرد
مودار ایغور! چینیش را هم که پیش از این دیدید!
اگر گوش های این ها کوچک است، پس گوش های شما چه اندازه است؟

گرچه این گونه بحث در شأن من نیست.اما جهت آگاهی کسی که مغرض نیست برای بار آخر عرض میکنم:

البته برای صاحبان بصیرت روشن است که مشخصات ذکر شده در روایت بر اهل آن دیار منطبق است:

قومى كه گوشهاى آنان مانند گوشهاى موش كوچك است ، لباسشان از آهن است ، و سخنشان مثل سخن شياطين (زبان عجیب و غریبی که فهم ان مشکل است)، حدقه چشمهاشان كوچك است(چشم بادامی) ، و بى مو هستند
.(اکثرا صورتها و موهایی کم پشت دارند)

حال شما با چند عکس می خواهید خلافش را اثبات کنید عجیب است!!!

لاید باید جمعیت یک یک مسلمانان چین را بگیریم و مقایسه کنیم ببینیم کدام کوسه هستند و کدام کم مو و کدام پرمو که ثابت کنیم اینها نیستند.

یک سوال؟ فکر کرده اید اگر این مشخصات بر این قوم تطبیق نمی کند پس بر چه کسانی مطابق است؟

لطفا با اینگونه اشکالات کودکانه بحث را به حاشیه نبرید

anoushiravan;295540 نوشت:
به ما هم نتیجه گیریتان را اثبات بفرمایید
هنوز منتظر آن حدیث قبلی هستم که زحمتش را بگشید!
به نظر می رسد شما از اثبات روایی و منطقی ادعایتان ناتوانید!


اگر نتیجه گیری کلی را می فرمایید باید صبر داشته باشید. هنوز راه زیادی در پیش داریم تا به آن برسیم.

سلمکم الله

امین.ز;295648 نوشت:
[/]

اولا لطفا جمله را کامل بگذارید. در لینک این مطلب است:
[/]
برای بسیاری از مردم تکان دهنده است که بدانند آمار رسمی مسلمانان در چین 20 میلیون نفر می‌باشد، این مقدار معادل یک سوم کل جمعیت انگلستان می باشد. بر طبق آمارهای غیر رسمی تعداد آن‌ها حتی از این نیز بیشتر است، برخی می‌گویند 65.3 میلیون نفر و برخی حتی تا 100 میلیون مسلمان نیز در چین برآورد کردند – معادل 7.5 درصد از جمعیت چین؛ صرف نظر از رقم واقعی، واقعیت این است که قدمت اسلام در چین به قدمت وحی اسلام به پیامبر می باشد.

اضافه کنم که دولت چین به علت ماهیت ضد دین آمار مسامانان را کمتر از مقدار واقعی اعلام می کند.

ثانیا تکرار می کنم:

نمی دانم هدفتان از این آمارگیری ها چیست؟

معیار شما و دیگر دوستانی که بر این قضیه تأکید دارند روایات اهل بیت سلام الله علیهم است یا آمار مسلمانان و شیعیانی که در یک منطقه هستند؟

قبلا هم عرض کردم سید خراسانی صاحب دولت و حکومت نیست. پرچمی است که برای صاحب الامر روحی فداه افراشته می شود و پس از درگیری های فراوان و اتحاد نیروهای ایرانی با ایشان، این پرچم تسلیم ایشان می گردد. انشاءالله در آینده در باره ی این پرچم عجیب بحث خواهیم کرد.

از یاد نبریم از قدرت خداوند متعال به دور نیست که به گروهی قدرتی عطا فرماید که بر همه ی ظالمان و مستکبران پیروز شوند.

وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به بزرگان کشورهای قدرتمند نامه نوشتند،کسی باور نمی کرد که چند سال بعد....

حال آیا به نظر شما نعوذبالله مانند گفته ی یهودیان دست خداوند بسته است که کاری که طی چند سال کرد را طی چند ماه انجام دهد؟ که برخی دوستان گویا برای خداوند تعیین تکلیف می کنند که : الان منطقی نیست که یک عده شورشی که اسلحه ای هم ندارند آنگونه بر دشمنان غلبه کنند؟ این چه حرفی است؟

[/]

گرچه این گونه بحث در شأن من نیست.اما جهت آگاهی کسی که مغرض نیست برای بار آخر عرض میکنم:


البته برای صاحبان بصیرت روشن است که مشخصات ذکر شده در روایت بر اهل آن دیار منطبق است:

قومى كه گوشهاى آنان مانند گوشهاى موش كوچك است ، لباسشان از آهن است ، و سخنشان مثل سخن شياطين (زبان عجیب و غریبی که فهم ان مشکل است)، حدقه چشمهاشان كوچك است(چشم بادامی) ، و بى مو هستند
.(اکثرا صورتها و موهایی کم پشت دارند)

حال شما با چند عکس می خواهید خلافش را اثبات کنید عجیب است!!!

لاید باید جمعیت یک یک مسلمانان چین را بگیریم و مقایسه کنیم ببینیم کدام کوسه هستند و کدام کم مو و کدام پرمو که ثابت کنیم اینها نیستند.

یک سوال؟ فکر کرده اید اگر این مشخصات بر این قوم

تطبیق نمی کند پس بر چه کسانی مطابق است؟

لطفا با اینگونه اشکالات کودکانه بحث را به حاشیه نبرید

اگر نتیجه گیری کلی را می فرمایید باید صبر داشته باشید. هنوز راه زیادی در پیش داریم تا به آن برسیم.

سلمکم الله

دوست گرامی! بحث علمی در شان من هست یا نیست نمی شناسد. از آوردن دلیل ناتوانید، می خواهید فرار کنید، حرفی نیست!

منبع ما آمار رسمی است

همه اقلیت ها دوست دارند خودشان را بیشتر از آنچه که هستند نشان دهند!

ایغورها به ترکی صحبت می کنند! زبانشان عجیب و غریب است؟ یعنی در آن زمان زبان ترکی اینقدر ناشناخته بوده است؟

در مورد تصاویر، دوست گرامی به عنوان کسی که ژنتیک جمعیت می داند به شما می گویم که چیزی که شما می گویید برای این قوم صدق نمی کند، تصاویر ناقض کلام شما هم آورده شد

مشکل اینجاست که شما به طناب پوسیده ای چنگ زده اید. شما اصرار دارید چیزی را اثبات کنید که خودتان هم می دانید غلط است!

غالب روایات "خراسانی" آورده اند، شما نمی خواهید بپذیرید، لذا به هر طرف چنگ می اندازید


امین.ز;295621 نوشت:


قومى كه گوشهاى آنان مانند گوشهاى موش كوچك است ، لباسشان از آهن است ، و سخنشان مثل سخن شياطين ، چشمهاشان كوچك است، و همگى بى مو هستند
.


امین.ز;295648 نوشت:

قومى كه گوشهاى آنان مانند گوشهاى موش كوچك است ، لباسشان از آهن است ، و سخنشان مثل سخن شياطين (زبان عجیب و غریبی که فهم ان مشکل است)، حدقه چشمهاشان كوچك است(چشم بادامی) ، و بى مو هستند
.(اکثرا صورتها و موهایی کم پشت دارند)



به نظر می رسد خودتان هم متوجه شدید و کلمه "همگی" را حذف فرمودید!

anoushiravan;295651 نوشت:
دوست گرامی! بحث علمی در شان من هست یا نیست نمی شناسد. از آوردن دلیل ناتوانید، می خواهید فرار کنید، حرفی نیست!
منبع ما آمار رسمی است
همه اقلیت ها دوست دارند خودشان را بیشتر از آنچه که هستند نشان دهند!

در مورد تصاویر، دوست گرامی به عنوان کسی که ژنتیک جمعیت می داند به شما می گویم که چیزی که شما می گویید برای این قوم صدق نمی کند، تصاویر ناقض کلام شما هم آورده شد

در این مورد بحث بیشتر را بی مورد و فقط موجب اتلاف وقت می دانم. دلایل بنده بیان شد. ضمنا سوال بنده را هم لطفا جواب دهید که اگر بر اینها صدق نمی کند پس مصداقش از نظر شما کیست؟ و سوال دیگر اینکه آیا شما نعوذبالله دست خدا را بسته می دانید؟

anoushiravan;295540 نوشت:
ایغورها به ترکی صحبت می کنند! زبانشان عجیب و غریب است؟ یعنی در آن زمان زبان ترکی اینقدر ناشناخته بوده است؟

بله. در حال حاضر زبان ترکی مغولی برای خود ما نیز عجیب و غریب است.

anoushiravan;295540 نوشت:
مشکل اینجاست که شما به طناب پوسیده ای چنگ زده اید. شما اصرار دارید چیزی را اثبات کنید که خودتان هم می دانید غلط است!

برادر عزیز
لطفا استغفار کنید. بنده روایات اهل البیت سلام الله علیه را ذکر میکنم و شما آنها را نعوذبالله طناب پوسیده می خوانید.


[quote=anoushiravan;295540] به نظر می رسد خودتان هم متوجه شدید و کلمه "همگی" را حذف فرمودید

بله کلمه ی همگی در اصل روایت نیست. ( مرد جرد)

anoushiravan;295540 نوشت:
غالب روایات "خراسانی" آورده اند، شما نمی خواهید بپذیرید، لذا به هر طرف چنگ می اندازید

شما لطفا این روایات را نقل بفرمایید. منتظرم

سلمکم الله

anoushiravan;295651 نوشت:
غالب روایات "خراسانی" آورده اند، شما نمی خواهید بپذیرید، لذا به هر طرف چنگ می اندازید

لحن شما به گونه ای است که گویا بنده منکر سید خراسانی شده ام.

برادر گرامی!

بنده اعتقاد راسخ دارم سید خراسانی برجسته ترین شخص جریان ظهور است. پرچم ایشان همان پرچم صاحب الزمان عج است و پیروی از ایشان واجب است.

چرا تهمت می زنید؟

امین.ز;295656 نوشت:

در این مورد بحث بیشتر را بی مورد و فقط موجب اتلاف وقت می دانم. دلایل بنده بیان شد. ضمنا سوال بنده را هم لطفا جواب دهید که اگر بر اینها صدق نمی کند پس مصداقش از نظر شما کیست؟ و سوال دیگر اینکه آیا شما نعوذبالله دست خدا را بسته می دانید؟

شما ادعایی را مطرح کرده اید که از اثباتش عاجزید!

اما این سوال شما که بر چه کسی صدق می کند، پاسخ من این است که مسلما بر هر که صدق کند بر چینیان صدق نمی کند!

ربطی به بسته بودن دست خداوند ندارد! شما اصرار در تاویل احادیث دارید

امین.ز;295656 نوشت:


بله. در حال حاضر زبان ترکی مغولی برای خود ما نیز عجیب و غریب است.


ترکی مغولی؟ ادعایتان را از ایغورها به مغول ها تغییر دادید؟

امین.ز;295656 نوشت:

لطفا استغفار کنید. بنده روایات اهل البیت سلام الله علیه را ذکر میکنم و شما آنها را نعوذبالله طناب پوسیده می خوانید.


منظور از طناب پوسیده، رها کردن انبوه روایات پیرامون خراسانی و چسبیدن به معدود روایاتی است که بطلان تاویلتان بر خودتان هم آشکار است! شما بر چه اساسی هدف روایات را سین کیانگ دانستید؟ چرا مغولان یا کره ای ها یا ژاپنی ها (که اتفاقا شرقی ترین نقطه آسیا زیست می کنند) و با چینیان مشکل هم دارند، در نظر نگرفتید؟ تاویلتان را رها کنید! چیزی را نزد خود پذیرفته اید و می خواهید روایات هم همان را نشان دهد!

کماکان منتظر همان روایت و روایات دیگر مبنی بر چینی بودن خراسانی هستم!

امین.ز;295668 نوشت:
لحن شما به گونه ای است که گویا بنده منکر سید خراسانی شده ام.

برادر گرامی!

بنده اعتقاد راسخ دارم سید خراسانی برجسته ترین شخص جریان ظهور است. پرچم ایشان همان پرچم صاحب الزمان عج است و پیروی از ایشان واجب است.

چرا تهمت می زنید؟

دوست من

اگر توهینی شد به بزرگواری خود ببخشایید

اما شما می فرمایید

امین.ز;294515 نوشت:

اخیرا ادعایی مربوط به اینکه سید خراسانی از کشور چین می باشد

امین.ز;294517 نوشت:

ضمنا چند روایت دیگر در مورد چینی بودن خراسانی وجود دارد.

خوب چرا روایات نگفتند صینی؟ نگفتند ترک؟ چرا گفتند خراسانی؟

Anoushiravan;295671 نوشت:
منظور از طناب پوسیده، رها کردن انبوه روایات پیرامون خراسانی و چسبیدن به معدود روایاتی است که بطلان تاویلتان بر خودتان هم آشکار است! شما بر چه اساسی هدف روایات را سین کیانگ دانستید؟ چرا مغولان یا کره ای ها یا ژاپنی ها (که اتفاقا شرقی ترین نقطه آسیا زیست می کنند) و با چینیان مشکل هم دارند، در نظر نگرفتید؟ تاویلتان را رها کنید! چیزی را نزد خود پذیرفته اید و می خواهید روایات هم همان را نشان دهد!


1- دلایل را تا اینجا ذکر کردم که جز نشان دادن چند عکس ردی بر آنها ندیدم که آن هم بیان شد.

2- من کدام روایت ها را رها کردم؟ لطفا تهمت نزنید. همان روایت هایی را که می فرمایید بنده رها کردم نقل کنید.

Anoushiravan;295671 نوشت:
کماکان منتظر همان روایت و روایات دیگر مبنی بر چینی بودن خراسانی هستم!


منتظر کدام روایت هستید؟

لطفا تا اینجا اگر دلیل مستدلی دارید بر رد این نظر بفرمایید تا بقیه ی روایات را نقل کنم.

برای بار چندم عرض میکنم که در صریح روایات است که محل قیام اولیه ی سید خراسانی دورترین سرزمین های مشرق است که منطبق بر مرز چین می باشد و دلایل آن هم بیان شد.

همان روایت هایی را که می فرمایید بنده رها کردم نقل کنید.

در روایت داریم که شاید بدون سید خراسانی قیام شروع شود

anoushiravan;295678 نوشت:
دوست من

اگر توهینی شد به بزرگواری خود ببخشایید


خوب چرا روایات نگفتند صینی؟ نگفتند ترک؟ چرا گفتند خراسانی؟

خواهش می کنم برادر

هدف تبیان حقیقت است. عداوتی با یکدیگر نداریم. انشاءالله همگی در لشکر صاحب الزمان عج باشیم

بله در روایتی از ایشان به تاتارها یاد شده است.
و اینکه چرا نام ایشان خراسانی است که بنده بی تقصیرم. ائمه اطهار سلام الله علیهم اینگونه صلاح دیده اند.

امین.ز;295686 نوشت:
همان روایت هایی را که می فرمایید بنده رها کردم نقل کنید.

صفحه اول همین تاپیک آقا رضا زحمت تعدادیشون رو کشیدن!

امین.ز;295691 نوشت:
اینکه چرا نام ایشان خراسانی است که بنده بی تقصیرم. ائمه اطهار سلام الله علیهم اینگونه صلاح دیده اند.


ما هم به همین دلیل میگوییم "خراسانی" است. چون ائمه اطهار فرموده اند!

anoushiravan;295693 نوشت:
صفحه اول همین تاپیک آقا رضا زحمت تعدادیشون رو کشیدن!



ما هم به همین دلیل میگوییم "خراسانی" است. چون ائمه اطهار فرموده اند!

خب آیا این روایات بر خلاف ادعای بنده است؟

اگر بله شما دلیلش را بفرمایید

امین.ز;295696 نوشت:
خب آیا این روایات بر خلاف ادعای بنده است؟

اگر بله شما دلیلش را بفرمایید

خودتان قضاوت کنید

امین.ز;294515 نوشت:

اخیرا ادعایی مربوط به اینکه سید خراسانی از کشور چین می باشد

امین.ز;294517 نوشت:

ضمنا چند روایت دیگر در مورد چینی بودن خراسانی وجود دارد.

anoushiravan;295714 نوشت:
خودتان قضاوت کنید

برادر گرامی! نمی دانم شما چند سال دارید و چه تحصیلاتی دارید اما اینگونه سخنان از یک شخص تحصیل کرده بعید است.

اولا که خراسانی سید است پس به طور کلی اهل خراسان هم نیست بلکه قریشی و مکی است!

ثانیا بحث بر ما سر محل خروج و قیام اولیه ی ایشان است که در چه محلی اتفاق می افتد. منظور از اینکه خراسانی چینی است یعنی محل قیام اولیه ایشان شرقی ترین منطقه ی خراسان بزرگ قدیم که هم مرز چین است، می باشد.

در واقع خراسانی همان فرد صاحب پرچم های سیاه است که محل قیام اولیه ی ایشان را در پیام های گذشته با دلایل توضیح دادم. موضوع کاملاً واضح است به گونه ای که کودکان خرد فهمش می کنند.

اگر مشکل شما بر سر فقط اسم چین است بنده اسمش را اصلاح میکنم و خراسانی مشرق دور! این خوب است؟؟؟

خواهشمندم با اینگونه مجادلات کودکانه وقت خودتان و بنده را تلف نکنید و اگر دلیلی منطقی بر رد این نظر دارید که مبتنی بر روایات است بفرمایید ( نه نشان دادن چند عکس از مردم ریش بلند و گوش بزرگ چین و ماچین!) و اگر نه که اجازه دهید اساتید محترمی که از شما در این زمینه اطلاعات بیشتری دارند اظهار نظر بفرمایند.

سلمکم الله

سلام

امین.ز;295782 نوشت:

اولا که خراسانی سید است پس به طور کلی اهل خراسان هم نیست بلکه قریشی و مکی است!

ایشان را ائمه هدی با این عنوان نامیده اند چه من و شما بخواهیم یا خیر

امین.ز;295782 نوشت:

ثانیا بحث بر ما سر محل خروج و قیام اولیه ی ایشان است که در چه محلی اتفاق می افتد. منظور از اینکه خراسانی چینی است یعنی محل قیام اولیه ایشان شرقی ترین منطقه ی خراسان بزرگ قدیم که هم مرز چین است، می باشد.

چطور چنین کشفی کردید؟ " شرقی ترین منطقه ی خراسان بزرگ قدیم " را از کجا آورید؟ در روایت خودتان که چنین چیزی نیست. شما بارها خود او را چینی دانسته اید، نه محل قیامش را

امین.ز;295782 نوشت:

در واقع خراسانی همان فرد صاحب پرچم های سیاه است که محل قیام اولیه ی ایشان را در پیام های گذشته با دلایل توضیح دادم. موضوع کاملاً واضح است به گونه ای که کودکان خرد فهمش می کنند.

متاسفانه iq بنده از کودکان خرد کمتر است! از احادیث شما به هیچ وجه چنین برداشتی نمی شود

امین.ز;295782 نوشت:

اگر مشکل شما بر سر فقط اسم چین است بنده اسمش را اصلاح میکنم و خراسانی مشرق دور! این خوب است؟؟؟

ظاهرا عبارت حدیث شما "دورترین سرزمین های مشرق " است. در حدیث مورد اشاره شما اصلا خراسانی نیامده است. پس خراسانی مشرق دور را از کجا آوردید؟ شرق دور بیشتر بر ژاپن و مالزی و اندونزی صدق می کند تا ترکستان شرقی!

امین.ز;295782 نوشت:

خواهشمندم با اینگونه مجادلات کودکانه وقت خودتان و بنده را تلف نکنید و اگر دلیلی منطقی بر رد این نظر دارید که مبتنی بر روایات است بفرمایید ( نه نشان دادن چند عکس از مردم ریش بلند و گوش بزرگ چین و ماچین!) و اگر نه که اجازه دهید اساتید محترمی که از شما در این زمینه اطلاعات بیشتری دارند اظهار نظر بفرمایند.

دوست گرامی

کسی جلوی اساتید محترم را نگرفته است!

شما تاکنون تنها یک حدیث آوردید که به نام چین اشاره کرده است و منبع آن را هم ذکر فرمودید

من در همان منبع به دنبالش گشتم و آن را ندیدم!

بهتر نیست به جای آسمان به ریسمان بافتن سایر احادیثتان را بیاورید؟

در مورد تصاویر، به عنوان کسی که ژنتیک جمعیت خوانده باز هم تکرار می کنم مشخصات مورد نظر شما به چینیان و اهالی ترک سین کیانگ صدق نمی کند


رضا;57051 نوشت:
[=century gothic]
پرچم هاي سياهي از خراسان به اهتراز در مي آيد كه چيزي نمي تواند از پيشروي آنها جلوگيري به عمل آورد تا در بيت المقدس فرود آيد و استقرار يابد (ملاحم و الفتن ص 43 - روزگار رهائي ص 1036)
[=century gothic]

فنا;57093 نوشت:
[=arial black]
امام باقر(ع) فرمود: بيرق هاي سياهي از خراسان بيرون مي آيد و به جانب كوفه به حركت در مي آيند. پس چون مهدي(ع) ظاهر شود، اينان را دعوت به بيعت مي كند.
مجله حوزة (70 - 71) ويژه نامة حضرت مهدي(ع) ص 268، به نقل از ينابيع الموده، ص 431 و بحارالانوار، ج 52، ص 217 و كتاب الغيبه شيخ طوسي ص 452.

رضا;57217 نوشت:

[=century gothic]از خراسان سپاهي حركت مي كند كه كمربند هاي سياه و پيراهن سفيد پوشيده‌اند، جزو پيش قراولان سپاه، فرمانده‌اي است به نام شعيب بن صالح ... آنان سپاهيان سفياني را شكست داده، گريزان مي كنند و در بيت المقدس فرود مي آيند و زمينه ظهور حضرت مهدي(ع) را پايه ريزي مي كنند. [=century gothic](فتن ابن حماد، ص84 و عقد الدرر ص126).

[=times new roman, times, serif]إذا خرجت خيل السفياني (عدو الإمام المهدي عج) إلى الكوفة بعث في طلب أهل خراسان، ويخرج أهل خراسان في طلب المهدي (أي لمبايعته) فيلتقي هو الهاشمي (الخراساني) برايات سود على مقدمته شعيب بن صالح (قائدة الجيش) فيلتقي هو وأصحاب السفياني بباب إصطخر (منطقة بجنوب إيران) فيكون بينهم ملحمة عظيمة فتظهر الرايات السود (أي تنتصر) وتهرب خيل السفياني، فعند ذلك يتمنى الناس المهدي (أي لمبايعته كما بايعه الإيرانيون) ويطلبونه. - مخطوطة ابن حماد ص86.

البته دوست گرامی

شاید بتوان احتمال داد که قیام هایی متفاوت از هم ایجاد شود. سید خراسانی در خراسان و قیامی دیگر در چین!

موسى بن بكر ، از بشير نبال ، از امام صادق عليه السلام روايت كرده و گفت : نزد امام نشسته بوديم كه مردى وارد شد ، امام صادق عليه السلام به او فرمود : چقدر لباست سفيد است ، آن شخص گفت : فدايت شوم اين لباس شهر ما است ، سپس عرض كرد : خدمت شما رسيده ام تا هديه اى بدهم ، امام صادق عليه السلام به او فرمود : هديه ؟ عرض كرد : آرى . در آن هنگام جوانى وارد شد و كيسه اى كه در آن لباسى بود به همراه داشت و آنرا در آنجا گذاشت . سپس مدتى صحبت كردند و آن شخص بپا خاست. امام صادق عليه السلام فرمود : چنانچه وقتش برسد و شرائط مساعد بشود ، او صاحب پرچمهاى سياه از خراسان خواهد بود . آنگاه حضرت به غلام خود ، قانع ، دستور داد تا برود و نام آن شخص را بپرسد ، او هم رفت ، و گفت كه امام صادق ( عليه السلام ) مى گويد نام شما چيست ؟ گفت ، عبدالرحمان - غلام برگشت و گفت ، خداوند شما را اصلاح فرمايد گفت نام من عبدالرحمان است . امام صادق عليه السلام سه بار فرمود ( بخدا سوگند ) : عبدالرحمان به خداى كعبه سوگند ، او همان است بشير ( راوى حديث ) مىگويد : وقتى كه ابو مسلم خراسانى وارد كوفه شد به او كه نگاه كردم ، ديدم همان شخصى است كه در خانه امام صادق عليه السلام وارد شد ( ظاهرا ، روايتى از حضرت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم نقل شده كه خراسانيها صاحب پرچم سياه خواهند بود كه در يارى اهل بيت و امام عصر عليهم السلام قيام خواهند كرد ، بنى عباس ، سعى كردند با قيام ابو مسلم با پرچم سياه و لباس سياه ، خود را كسانى جلوه دهند كه به يارى اهل بيت مى باشند و همان كسانى هستند كه پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم فرموده ، از اين رو امام صادق عليه السلام به آن شخص ( ابو مسلم خراسانى ) فرمود : چقدر لباس تو سفيد است . تا بفهماند كه اين افراد ، صاحب پرچمهاى سياه نيستند بلكه سعى دارند خود را جاى آنها به دروغ غالب نمايند ) .

ملاحظة : ( في تأكيد الإمام الصادق عليه السلام على بياض ثياب أبي مسلم الخراساني نكتة هامة ، لعله يريد أن يلفت إلى أن لبس السواد والرايات السود التي تبناها بنو العباس كانت محاولة لتطبيق الحديث النبوي عليهم ، وأن الرايات السود الموعودة قبيل ظهور المهدي عليه السلام غير رايات بني العباس السود )

آدرس حديث:

: نوادر الحكمة ، لمحمد بن أحمد بن يحيى : - على ما في إعلام الورى .

* : دلائل الإمامة : ص 140 - 141 - وبإسناده ( وأخبرني أبو الحسين محمد بن هارون بن موسى ) عن الحسن بن علي بن فضال ، عن عبد الله الكناني ، عن موسى بن بكر قال : حدثني بشير النبال قال : كنت عند أبي عبد الله إذ استأذن عليه رجل فدخل عليه ، فقال أبو عبد الله : -

* : إثبات الوصية : ص 158 - و ( روى ) عنه عليه السلام من قدمنا ذكره من رجاله قالوا كنا عنده إذ أقبل رجل فسلم وقبل رأسه وجلس فمس أبو عبد الله عليه السلام ثيابه ثم قال : ما رأيت اليوم أشد بياضا ولا أحسن من هذه فقال الرجل يا سيدي هذه ثياب بلادنا وقد جئتك منها بجرابين ، فقال : يا معتب اقبضها منه ، ثم خرج الرجل فقال عليه السلام : إن صدق الوصف وقرب الوقت فهذا الرجل صاحب الرايات السود الذي يأتي بها من خراسان ، ثم قال : يا معتب الحقه فاسأله عن اسمه وهل هو عبد الرحمن قال لنا إن كان اسمه فهو هو ، فرجع معتب فقال اسمه عبد الرحمن ، ثم عاد إلى أبي عبد الله عليه السلام سرا فعرفه أنه قد دعا إليه خلقا كثيرا فأجابوه ، فقال له أبو عبد الله : إن ما تومي إليه غير كائن لنا حتى يتلاعب بها الصبيان من ولد العباس ، فمضى إلى محمد بن عبد الله بن الحسن فدعاه فجمع عبد الله أهل بيته وهم بالامر ودعا أبا عبد الله عليه السلام للمشاورة فحضر فجلس بين المنصور وبين السفاح وعبد الله ابني محمد بن علي بن عبد الله بن العباس ، ووقعت المشاورة فضرب أبو عبد الله يده على منكب أبي العباس عبد الله السفاح فقال : لا والله إما أن يملكها هذا أولا ، ثم ضرب بيده الأخرى على منكب أبي جعفر عبد الله المنصور وقال : وتتلاعب بها الصبيان من ولد هذا ، ووثب فخرج من المجلس ) . * : إعلام الورى : ص 272 - 273 ب 5 ف 3 - كما في إثبات الوصية بتفاوت ، وقال ( ما رواه صاحب نوادر الحكمة عن أحمد بن أبي عبد الله ، عن أبي محمد الحميري ، عن الوليد بن العلاء بن سيابة ، عن زكار بن أبي زكار الواسطي قال : كنت عند أبي عبد الله عليه السلام : - ) وقال ( قال زكار بن أبي زكار : فمكثت زمانا ، فلما ولي ولد العباس ، نظرت إليه وهو يعطي الجند ، فقلت لأصحابه : من هذا الرجل ؟ فقالوا : هذا عبد الرحمن ) .

* : الخرائج : ج 2 ص 645 ب 14 ح 54 - كما في دلائل الإمامة بتفاوت يسير ، مرسلا عن بشير النبال : -

* : مناقب ابن شهرآشوب : ج 4 ص 229 - كما في إعلام الورى بتفاوت ، مرسلا عن زكار بن أبي زكار الواسطي : -

* : إثبات الهداة : ج 3 ص 112 - 113 ب 21 ف 18 ح 131 - عن إعلام الورى .

وفي : ص 120 ب 21 ف 19 ح 150 - عن الخرائج .

* : مدينة المعاجز : ص 371 ب 6 ح 37 - عن إعلام الورى .

وفي : ص 396 - 397 ب 6 ح 141 - كما في دلائل الإمامة ، عن أبي جعفر بن جرير الطبري في كتاب الإمامة ( دلائل الإمامة - ظاهرا ).

* : البحار : ج 47 ص 109 ب 5 ح 143 - عن الخرائج .

وفي : ص 132 ب 5 ح 181 - عن مناقب ابن شهرآشوب .

وفي : ص 274 - 275 ب 9 ح 15 - عن إعلام الورى .

anoushiravan;295784 نوشت:
موسى بن بكر ، از بشير نبال ، از امام صادق عليه السلام روايت كرده و گفت : نزد امام نشسته بوديم كه مردى وارد شد ، امام صادق عليه السلام به او فرمود : چقدر لباست سفيد است ، آن شخص گفت : فدايت شوم اين لباس شهر ما است ، سپس عرض كرد : خدمت شما رسيده ام تا هديه اى بدهم ، امام صادق عليه السلام به او فرمود : هديه ؟ عرض كرد : آرى . در آن هنگام جوانى وارد شد و كيسه اى كه در آن لباسى بود به همراه داشت و آنرا در آنجا گذاشت . سپس مدتى صحبت كردند و آن شخص بپا خاست. امام صادق عليه السلام فرمود : چنانچه وقتش برسد و شرائط مساعد بشود ، او صاحب پرچمهاى سياه از خراسان خواهد بود . آنگاه حضرت به غلام خود ، قانع ، دستور داد تا برود و نام آن شخص را بپرسد ، او هم رفت ، و گفت كه امام صادق ( عليه السلام ) مى گويد نام شما چيست ؟ گفت ، عبدالرحمان - غلام برگشت و گفت ، خداوند شما را اصلاح فرمايد گفت نام من عبدالرحمان است . امام صادق عليه السلام سه بار فرمود ( بخدا سوگند ) : عبدالرحمان به خداى كعبه سوگند ، او همان است بشير ( راوى حديث ) مىگويد : وقتى كه ابو مسلم خراسانى وارد كوفه شد به او كه نگاه كردم ، ديدم همان شخصى است كه در خانه امام صادق عليه السلام وارد شد ( ظاهرا ، روايتى از حضرت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم نقل شده كه خراسانيها صاحب پرچم سياه خواهند بود كه در يارى اهل بيت و امام عصر عليهم السلام قيام خواهند كرد ، بنى عباس ، سعى كردند با قيام ابو مسلم با پرچم سياه و لباس سياه ، خود را كسانى جلوه دهند كه به يارى اهل بيت مى باشند و همان كسانى هستند كه پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم فرموده ، از اين رو امام صادق عليه السلام به آن شخص ( ابو مسلم خراسانى ) فرمود : چقدر لباس تو سفيد است . تا بفهماند كه اين افراد ، صاحب پرچمهاى سياه نيستند بلكه سعى دارند خود را جاى آنها به دروغ غالب نمايند ) .

ملاحظة : ( في تأكيد الإمام الصادق عليه السلام على بياض ثياب أبي مسلم الخراساني نكتة هامة ، لعله يريد أن يلفت إلى أن لبس السواد والرايات السود التي تبناها بنو العباس كانت محاولة لتطبيق الحديث النبوي عليهم ، وأن الرايات السود الموعودة قبيل ظهور المهدي عليه السلام غير رايات بني العباس السود )


البته من منظور شما را از نقل این روایت متوجه نشدم

Anoushiravan;295783 نوشت:
چطور چنین کشفی کردید؟ " شرقی ترین منطقه ی خراسان بزرگ قدیم " را از کجا آورید؟ در روایت خودتان که چنین چیزی نیست. شما بارها خود او را چینی دانسته اید، نه محل قیامش را
متاسفانه iq بنده از کودکان خرد کمتر است! از احادیث شما به هیچ وجه چنین برداشتی نمی شود
ظاهرا عبارت حدیث شما "دورترین سرزمین های مشرق " است. در حدیث مورد اشاره شما اصلا خراسانی نیامده است. پس خراسانی مشرق دور را از کجا آوردید؟ شرق دور بیشتر بر ژاپن و مالزی و اندونزی صدق می کند تا ترکستان شرقی!

شما تاکنون تنها یک حدیث آوردید که به نام چین اشاره کرده است و منبع آن را هم ذکر فرمودید
من در همان منبع به دنبالش گشتم و آن را ندیدم!
بهتر نیست به جای آسمان به ریسمان بافتن سایر احادیثتان را بیاورید؟


برادر محترم


بنده بار دیگر برایتان توضیح می دهم و در صورت تکرار بهانه های بی مورد از ادامه ی این بحث با شما معذورم.


بار دیگر احادیث اولیه را نقل میکنم:
حدیث اول:
امام باقر سلام الله علیه فرمودند: گویا می بینم که از دورترین سرزمینهای مشرق، از شهری که به آن «شیلا» گفته می شود،گروهی قیام کرده و حقّ خود را از اهل چین می خواهند، امّا به آنان داده نمی شود؛ دگر باره آن را طلب می کنند و همچنان محروم می مانند. چون کار را چنین دیدند، شمشیرهای خود را بر دوشهاشان می گذارند و با آنان می جنگند. در نتیجه، چینیها راضی می شوند آنچه را این گروه خواسته اند، بدهند، امّا ایشان نمی پذیرند و عدّۀ زیادی از آنان را می کشند. سپس تمام سرزمینهای ترکها و هندیان را تصرّف می کنند و به سوی خراسان می آیند و تسلیم آنجا را از مردم آن سامان می خواهند، امّا به مقصود نمی رسند. در نتیجه، خراسان را به زور می گیرند و چیزی جز دادن حکومت به صاحب شما (امام مهدی علیه السلام) نمی خواهند. در این هنگام، سفیانی خروج می کند و آنان با او درگیر و همگی کشته می شوند. امّا هم آنان و هم کشندگانشان (سپاهیان سفیانی) با دعای صاحب شما به دنیا باز می گردند و ایشان از آنان انتقام می گیرند و تا پایان دنیا در حکومت او زندگی می کنند منتخب کفایة المهتدی، ص 4 - 3، ح 2.


حدیث دوم:
رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) فرمود: ما خانواده ای هستیم که خدای عزّ و جلّ برای ما آخرت را بر دنیا برگزیده است، و به زودی خانواده ام پس از من، دچار دوری و کوچیدن در سرزمینها می شوند، تا آنکه پرچمهای سیاهی از مشرق برافراشته شوند. پس حق را طلب می کنند، به ایشان داده نمی شود، و کارزار می کنند و یاری می یابند و در نتیجه، داده می شوند آنچه را که خواسته بودند. پس هر کس از شما یا فرزندانتان به آنان رسید، باید نزد ایشان برود اگر چه با خزیدن روی برف باشد؛ زیرا آنها پرچمهای هدایتی اند که به دست مردی از خاندانم سپرده می شوند که زمین را از قسط و عدل سرشار خواهد کرد، چنان که از جور و ظلم لبریز شده است. دلائل الإمامة، ص 446، ح 420


آیا قبول دارید که منظور از هر دو حدیث یک نفر و یک جریان است یا نه؟ مطمئناً چاره ای جز قبول ندارید.
بسیار خب.... این گروه مشرقی که صاحب پرچم های سیاه هستند و هدفشان امام مهدی عج است و یاریشان واجب شده در اول کارشان حق خود را از چه کسانی میطلبند؟ از اهل چین.

در روایات دیگر پی می بریم که ایشان خراسانی اند. یعنی عده ای از اهل دورترین نقطه های خراسان که حق خود را از اهل چین می خواهند.
اگر قصدتان لجاجت نباشد حق بیان شد.

در روایت دیگر که نقل کردم خصوصیات ظاهری آنها بیان شد که شما قبول ندارید و حتی نفرمودید که این نشانی ها غیر از اینان بر چه قومی صادق است؟
برادر عزیز بلند بودن ریش دلیل بر کم پشت نبودن آن نیست.
قومى كه گوشهاى آنان مانند گوشهاى موش كوچك است ، لباسشان از آهن است ، و سخنشان مثل سخن شياطين (زبان عجیب و غریبی که فهم ان مشکل است)، حدقه چشمهاشان كوچك است(چشم بادامی) ، و بى مو هستند.(اکثرا صورتها و موهایی کم پشت دارند)

و در نهایت روایتی از امام سجاد سلام الله عیله نقل می نمایم:


امام زین العابدین علی بن حسین(علیهما السّلام)، روز ورودش به مسجد جامع کوفه و پس از خواندن نماز در آنجا، بر نجفِ کوفه ایستاد و فرمود:

خودش است، خودش است، ای نجف. سپس گریست و گفت: چه گرفتاری فراگیری برای آنجا خواهد بود. پس، در این باره پرسیده شد، فرمود: هر گاه نجف شمار را سیل و باران پُر کرد،آتش در حجاز میان سنگها و کلوخ پدیدار شد و تاتارها بر بغداد چیره شدند، منتظِرِ ظهور قائم منتظَر باشید. التشریف بالمنن، ص 369، الملحقات، ح 541



می دانیم که لشکر سید خراسانی پس از همراه شدن ایرانیان با آنان سفیانی را هزیمت داده و عراق را تصرف می کنند ....
و در اینجا امام سجاد سلام الله علیه، پس از بیان 2 مورد از علائم معروف ظهور شریف ( سیل در کوفه و نجف و پدیدار شدن آتشی در حجاز) لشکری را که بغداد را تصرف می کند، تاتارها نامیده اند.


اگر هم به نظر شما این تاتارها ربطی به سید خراسانی ندارند و خود قومی جدا هساند که مختارید. البته باید با روایات ثابت کنید که لشکری از تاتارها به جز سید خراسانی عراق را تصرف می کند.


Anoushiravan;295783 نوشت:
در مورد تصاویر، به عنوان کسی که ژنتیک جمعیت خوانده باز هم تکرار می کنم مشخصات مورد نظر شما به چینیان و اهالی ترک سین کیانگ صدق نمی کند

قرار شد بفرمائید پس منظور روایت چه قومی هستند و بر کجا صدق می کند که هنوز منتظریم

[=times new roman, times, serif]

Anoushiravan;295783 نوشت:
إذا خرجت خيل السفياني (عدو الإمام المهدي عج) إلى الكوفة بعث في طلب أهل خراسان، ويخرج أهل خراسان في طلب المهدي (أي لمبايعته) فيلتقي هو الهاشمي (الخراساني) برايات سود على مقدمته شعيب بن صالح (قائدة الجيش) فيلتقي هو وأصحاب السفياني بباب إصطخر (منطقة بجنوب إيران) فيكون بينهم ملحمة عظيمة فتظهر الرايات السود (أي تنتصر) وتهرب خيل السفياني، فعند ذلك يتمنى الناس المهدي (أي لمبايعته كما بايعه الإيرانيون) ويطلبونه. - مخطوطة ابن حماد ص86.
[=times new roman, times, serif]

این حدیث مؤید احادیثی است که بنده نقل کردم

[=times new roman, times, serif]
[=times new roman, times, serif]

Anoushiravan;295783 نوشت:
البته دوست گرامی
شاید بتوان احتمال داد که قیام هایی متفاوت از هم ایجاد شود. سید خراسانی در خراسان و قیامی دیگر در چین![=times new roman, times, serif]

نخیر. مشترکات روایات بیشتر از آن است که بتوانید منکر واحد بودن آن شوید. اگر در این وادی وارد گردید جز سرخوردگی چیزی عایدتان نمی شود.

سلمکم الله

امین.ز;295821 نوشت:


بنده بار دیگر برایتان توضیح می دهم و در صورت تکرار بهانه های بی مورد از ادامه ی این بحث با شما معذورم.

دوست گرامی

شما حتی از اثبات صحیح بودن روایتی که ادعایش را دارید عاجزید. روایتتان را بررسی سند نموده اید؟

در مورد عدم ادامه بحث حق دارید. چون دلیل و برهانتان ناکافی است

قبل از هرگونه سخني در تاييد يا رد اين مطالب، ابتدا توجه عزيزان را به چند نكته جلب مي كنم:



در بين كتب حديث شيعي، احاديث متعددي وجود دارند كه همه ي آن ها قابل اعتماد نيستند. در بين كتب حديث شيعه، چهار كتاب الاستبصار، من لا يحضره الفقيه، تهذيب الاحكام، الكافي تنها كتبي هستند كه نزديك به تمامي احاديث آن ها اسناد صحيح و قوي دارند و به كتب اربعه معروفند. بقيه ي روايات و كتب روايي موجود، در صورتي سند صحيح دارند كه سلسله رجال راوي آن ها، همگي موثق و مطمئن باشند. در غير اينصورت اين احاديث قابليت اتكاي قطعي و صد در صد ندارند و بسته به تواتر، دلالت، وجود احاديث مشابه و ... در طيفي بين ضعيف و قوي قرار مي گيرند. بنابراين احاديثي كه خارج از كتب مذكور باشند و يا سلسله ي رجال آن ها نامطمئن باشد، توانايي استناد قطعي را ندارند و همواره بايد نسبت به صحت يا عدم صحت آنان احتياط كرد.

امین.ز;295821 نوشت:

یعنی عده ای از اهل دورترین نقطه های خراسان که حق خود را از اهل چین می خواهند.
اگر قصدتان لجاجت نباشد حق بیان شد.


اتفاقا این شمایید که لجاجت می فرمایید
عبارت " اهل دورترین نقطه های خراسان" از کدام حدیث است؟

امین.ز;295821 نوشت:


در روایت دیگر که نقل کردم خصوصیات ظاهری آنها بیان شد که شما قبول ندارید و حتی نفرمودید که این نشانی ها غیر از اینان بر چه قومی صادق است؟

روایتی را که شما آورده اید من باید تطبیق بدهم؟ ادعایی کرده اید که در اثباتش ماندید!

متاسفانه حدیث شناسی وبلاگی هم دردسری شده است. شما نه تنها کتاب مورد اشاره تان را نخوانده اید، نمی توانید نشان دهید که این حدیث کجای این کتاب است! بررسی اسناد حدیث هم بماند جای خود...

anoushiravan;295909 نوشت:
دوست گرامی

شما حتی از اثبات صحیح بودن روایتی که ادعایش را دارید عاجزید. روایتتان را بررسی سند نموده اید؟

در مورد عدم ادامه بحث حق دارید. چون دلیل و برهانتان ناکافی است

قبل از هرگونه سخني در تاييد يا رد اين مطالب، ابتدا توجه عزيزان را به چند نكته جلب مي كنم:


در بين كتب حديث شيعي، احاديث متعددي وجود دارند كه همه ي آن ها قابل اعتماد نيستند. در بين كتب حديث شيعه، چهار كتاب الاستبصار، من لا يحضره الفقيه، تهذيب الاحكام، الكافي تنها كتبي هستند كه نزديك به تمامي احاديث آن ها اسناد صحيح و قوي دارند و به كتب اربعه معروفند. بقيه ي روايات و كتب روايي موجود، در صورتي سند صحيح دارند كه سلسله رجال راوي آن ها، همگي موثق و مطمئن باشند. در غير اينصورت اين احاديث قابليت اتكاي قطعي و صد در صد ندارند و بسته به تواتر، دلالت، وجود احاديث مشابه و ... در طيفي بين ضعيف و قوي قرار مي گيرند. بنابراين احاديثي كه خارج از كتب مذكور باشند و يا سلسله ي رجال آن ها نامطمئن باشد، توانايي استناد قطعي را ندارند و همواره بايد نسبت به صحت يا عدم صحت آنان احتياط كرد.

اتفاقا این شمایید که لجاجت می فرمایید
عبارت " اهل دورترین نقطه های خراسان" از کدام حدیث است؟

روایتی را که شما آورده اید من باید تطبیق بدهم؟ ادعایی کرده اید که در اثباتش ماندید!

متاسفانه حدیث شناسی وبلاگی هم دردسری شده است. شما نه تنها کتاب مورد اشاره تان را نخوانده اید، نمی توانید نشان دهید که این حدیث کجای این کتاب است! بررسی اسناد حدیث هم بماند جای خود...



این آخرین پیام من به شماست. تا زمانی که دلیل منطقی و عاقلانه
ای بر رد کلام من نیاورید و البته نمی آورید چرا که توانایی ایستادگی در برابر حقیقت را نخواهید داشت.

ایرادات بچه گانه ی شما را در طول این چند پیام یک یک جواب گفتم اما متأسفانه مجددا آنها را تکرار می کنید.


فقط متن عربی و منابع روایت را ذکر می کنم تا بار دیگر راجع به چیزی که در آن علم نداشته و توانایی تحقیق هم ندارید وارد نشوید و تهمت جعل و نادانی به کسی نزنید.





فضل بن شاذان افاض الله عليه شآبيب الغفران مي فرمايد:

حدثنا فضالة بن ايوب - رضي الله عنه - عن القاسم بن يزيد عن ابيه بريد بن معاوية العجلي و کليب بن معاويه الصيداوي قالا سمعنا ابا جعفر (عليه السّلام) يقول:

«کانّي بقوم قد خرجوا من اقصي بلاد المشرق من بلدة يقال لها شيلا يطلبون حقّهم من اهل الصين فلايعطون ثم يطلبونه فلا يعطون فاذا رأوا ذلک وضعوا سيوفهم علي عواتقهم فقاتلوهم فرضوا باعطاء ما سئلوه فلم بقبلو و قتلوا منهم خلقاً کثيراً ثم يسخرون بلاد الترک و الهند کلها و يتوجّهون الي خراسان و يطلبونها من اهلها فلا يعطون فيأخذونها قهراً و يريدون ان لا يدفعون الملک الا الي صاحبکم فاذا خرج السفياني فجاهدوه و قتلوا جميعاً و رجعوا الي الدنيا بدعاء صاحبکم مع الذين قتلوهم وانتقموا منهم و تعيشوا في سلطانه الي آخر الدنيا.

وحدثنا حماد بن عثمان عن معمّر بن يحيي عن ابي جعفر (عليه السّلام) مثله سواء.
منتخب کفایة المهتدی، ص 4 - 3، ح 2.
إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب -ج ٢ - الصفحة ١٣٩ نقل از اربعین میرلوحی



در فتنه های آخرالزمان معاند نابود خواهد شد. شک نکنید


قضاوت با حق طلبان


یا علی مدد

anoushiravan;295909 نوشت:
متاسفانه حدیث شناسی وبلاگی هم دردسری شده است. شما نه تنها کتاب مورد اشاره تان را نخوانده اید، نمی توانید نشان دهید که این حدیث کجای این کتاب است! بررسی اسناد حدیث هم بماند جای خود...

سلام
آقاامین جواب این بنده خدارومی دی یانه؟؟؟!!!
ایشون ، روایت منقوله ی شمارودرمنبعی که معرفی کردیدرانیافتند!
حداقل بگیداین حرف هاروازکجاکپی پیست می کنید؟

امین.ز;295917 نوشت:
در فتنه های آخرالزمان معاند نابود خواهد شد. شک نکنید

یقیناً ،شک نکن
چیزی که مامی دانیم اینست که پرچمداربزرگ حضرت مهدی(عج)(سیدخراسانی)ازسرزمینی خواهدبودکه خودشان آن راباعنوان «خانه ی شیعیان ما»می خوانندوبس

امین.ز;295917 نوشت:


این آخرین پیام من به شماست. تا زمانی که دلیل منطقی و عاقلانه

ای بر رد کلام من نیاورید و البته نمی آورید چرا که توانایی ایستادگی در برابر حقیقت را نخواهید داشت.

ایرادات بچه گانه ی شما را در طول این چند پیام یک یک جواب گفتم اما متأسفانه مجددا آنها را تکرار می کنید.




فقط متن عربی و منابع روایت را ذکر می کنم تا بار دیگر راجع به چیزی که در آن علم نداشته و توانایی تحقیق هم ندارید وارد نشوید و تهمت جعل و نادانی به کسی نزنید.





فضل بن شاذان افاض الله عليه شآبيب الغفران مي فرمايد:

حدثنا فضالة بن ايوب - رضي الله عنه - عن القاسم بن يزيد عن ابيه بريد بن معاوية العجلي و کليب بن معاويه الصيداوي قالا سمعنا ابا جعفر (عليه السّلام) يقول:

«کانّي بقوم قد خرجوا من اقصي بلاد المشرق من بلدة يقال لها شيلا يطلبون حقّهم من اهل الصين فلايعطون ثم يطلبونه فلا يعطون فاذا رأوا ذلک وضعوا سيوفهم علي عواتقهم فقاتلوهم فرضوا باعطاء ما سئلوه فلم بقبلو و قتلوا منهم خلقاً کثيراً ثم يسخرون بلاد الترک و الهند کلها و يتوجّهون الي خراسان و يطلبونها من اهلها فلا يعطون فيأخذونها قهراً و يريدون ان لا يدفعون الملک الا الي صاحبکم فاذا خرج السفياني فجاهدوه و قتلوا جميعاً و رجعوا الي الدنيا بدعاء صاحبکم مع الذين قتلوهم وانتقموا منهم و تعيشوا في سلطانه الي آخر الدنيا.

وحدثنا حماد بن عثمان عن معمّر بن يحيي عن ابي جعفر (عليه السّلام) مثله سواء.


منتخب کفایة المهتدی، ص 4 - 3، ح 2.

إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب -ج ٢ - الصفحة ١٣٩ نقل از اربعین میرلوحی

در فتنه های آخرالزمان معاند نابود خواهد شد. شک نکنید

قضاوت با حق طلبان

یا علی مدد

سلام

واقعیت این است که نمی توانیم به صرف یک روایت یا حتی چند روایت که سندشان از قطعیت لازم برخوردار نیست، برداشت هایی بکنیم. آدرس حدیثتان درمنتخب کفایه المهتدی درست نیست و اعتبار الزام الناصب مورد اختلاف است دوست گرامی

اما پیرامون حدیث مورد اشاره شما

حدیث زیر از غیبت نعمانی
امام باقر(ع) فرمودند:
« گويي قومي را مي‌بينم كه از مشرق خروج كرده‌اند، خواهان حق مي‌شوند اما حق به آنها داده نمي‌شود. پس بار ديگر آنها خواهان حق مي‌شوند اما به آنها داده نمي‌شود. هنگامي كه آنها اين را مي‌بينند، شمشيرهايشان را بر دوش مي‌گذارند و آنچه كه خواسته‌اند به آنها داده مي‌شود و آنها نمي‌پذيرند تا آنكه قيام مي‌كنند و آن را فقط به صاحب شما مي‌دهند. كشته‌شدگان آنها، شهيداند، اما اگر من آن زمان را درك مي‌كردم، خود را براي صاحب اين امر نگه مي‌داشتم.» الغيبة نعماني، ص 182، بحار الانوار، ج 52، ص 243.

حدیثی که من گذاشتم و حدیثی که شما ادعا می فرمایید هردو از امام باقر ع است. با این تفاوت که منبع من غیبت نعمانی و بحارالانوار است و منبع شما کتابی دست چندم! که خودتان هم نخواندید

در حدیث ذکر شده توسط من خبری از شیلا و ترک و تاتار و سین کیانگ و چین ... نیست!

morteza313;295918 نوشت:
سلام
آقاامین جواب این بنده خدارومی دی یانه؟؟؟!!!
ایشون ، روایت منقوله ی شمارودرمنبعی که معرفی کردیدرانیافتند!
حداقل بگیداین حرف هاروازکجاکپی پیست می کنید؟

علیکم السلام
منابع را در همین پیام بالا نقل کردم
پیش از تهمت جعل و دروغ می توانید مراجعه بفرمائید.

morteza313;295918 نوشت:
یقیناً ،شک نکن
چیزی که مامی دانیم اینست که پرچمداربزرگ حضرت مهدی(عج)(سیدخراسانی)ازسرزمینی خواهدبودکه خودشان آن راباعنوان «خانه ی شیعیان ما»می خوانندوبس

طبق روایات وارده از اهل البیت سلام الله علیهم ، ایران لشکری برای امام زمان عج خواهد داشت به فرماندهی سید حسنی که با سید خراسانی متحد می شود. اما سید خراسانی بدون شک از ایران نیست. دلایل بیان شد.

امین.ز نوشت:
از چه نظر می فرمایید ضعیف هستند؟

اگر سند را می فرمایید که مفصل توضیح دادم

اتفاقا رجال این روایت کاملا ثقه هستند.
چطور شما می فرماید ضعیف است؟

مشکل این است که به نظر می رسد حدیث شما مخلوطی از چند حدیث است

در غیبت نعمانی همان حدیث هست ولی با تفاوت هایی.

همانطور که می بینید در حدیث موجود در غیبت نعمانی که جزو معدود احادیث مطمئن پیرامون خراسانی است، اثری از چین و شیلا و ... نیست!

موضوع قفل شده است