جمع بندی *** پیامبران ؛ جهانی یا قومی؟ ***

تب‌های اولیه

56 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
*** پیامبران ؛ جهانی یا قومی؟ ***

عنوان بحث هست : پیامبران جهانی یا قومی؟

توضیح :
اگر به تاریخ انبیاء و تمام پیامبرانی که در قرآن به آنها اشاره شده و نامبرده شده نگاهی بیاندازید خواهید دید که همگی از منطقه خاص جغرافیایی (خاورمیانه) و از نژاد عبری-عربی بوده اند.

از مسیح (ع) گرفته تا موسی ، ابراهیم ،اسماعیل ،اسحاق ، یعقوب و یوسف و ... تا برسیم به حضرت خاتم الانبیاء(ص)

همگی از یک نژاد و تقریبا در یک محدوده کوچک جغرافیایی مبعوث شده و نهایتا از دنیا رفته اند. بطوریکه در برخی روایات هم از این نام ها به صراحت به عنوان "پیامبران بنی اسرائیل" یاد می شود.

حال سوال اینجاست :

  • آیا اقوام دیگر شایستگی این را نداشته اند که خداوند از میانشان پیامبری برگزیند ؟ با اینکه می دانیم از نظر سابقه تمدن و مدنیت گاها بسیار جلوتر بوده اند.


  • آیا این موضوع که همه این پیامبران از نژاد و قومیت خاصی بوده اند دلیل بر منطقه ای بودن و نه جهانی بودن رسالت آنها نبوده است ؟ وقتی می بینیم که برخی از انبیاء مورد اشاره قرآن بر جمعیت های کوچکی نظیر یک دهکده (نهایتا چند هزار نفری) مبعوث می شده اند و حتی پیامبران اولوالعزم هم باز بر قوم مشخصی(بنی اسرائیل) که نهایتا جمعیت چند میلیونی داشته اند وارد شده اند ...


  • اگر نگاهی به نقشه جغرافیا بیاندازیم ، خواهیم دید که منطقه مورد اشاره شاید مساحتی کمتر از یک درصد این کره خاکی را دربرگیرد. بنابراین آیا خداوند بیش از 99درصد مردم زمین را بدون مرسل و بدون پیامبر به حال خود واگذاشته ؟
    اگر در سایر نقاط پیامبرانی می زیسته اند چرا هیچ اثر ، کتاب آسمانی و معجزه ای از آنها در حافظه تاریخی بشر باقی نمانده ...


  • و دهها مسئله دیگر که در صورت پیشرفت بحث بیان خواهم کرد....

پیشاپیش از اساتید و بزرگوارانی که در بحث شرکت می کنند تشکر می کنم.

برهان;56921 نوشت:
اگر به تاریخ انبیاء و تمام پیامبرانی که در قرآن به آنها اشاره شده و نامبرده شده نگاهی بیاندازید خواهید دید که همگی از منطقه خاص جغرافیایی (خاورمیانه) و از نژاد عبری-عربی بوده اند. از مسیح (ع) گرفته تا موسی ، ابراهیم ،اسماعیل ،اسحاق ، یعقوب و یوسف و ... تا برسیم به حضرت خاتم الانبیاء(ص) همگی از یک نژاد و تقریبا در یک محدوده کوچک جغرافیایی مبعوث شده و نهایتا از دنیا رفته اند. بطوریکه در برخی روایات هم از این نام ها به صراحت به عنوان "پیامبران بنی اسرائیل" یاد می شود. حال سوال اینجاست : * آیا اقوام دیگر شایستگی این را نداشته اند که خداوند از میانشان پیامبری برگزیند ؟ با اینکه می دانیم از نظر سابقه تمدن و مدنیت گاها بسیار جلوتر بوده اند.


جناب برهان لازم است این نکته را بدانید که يكي از مشكلات رخدادهاي تاريخي عدم شفافيت آن است؛ از اين رو مورخان معمولاً در ميان مسايل تاريخي اختلاف نظر دارند. ظهور پيامبران از خاور ميانه و علل ظهور آن ها از منطقه باختر و خاور دور، از مسايل تاريخي است كه ابهام داشته و قضاوت دربارة آن مشكل است.
مورخان درخصوص ظهور همه پيامبران از منطقه خاور ميانه اختلاف دارد. برخي عقيده دارند كه همه پيامبران از خاور ميانه ظهور نكرده اند؛ زيرا پيامبران اختصاص به سرزمين و قوم خاصي ندارند.
طبق آموزه هاي اسلامي همه امت ها از خود پيامبر داشته اند و قرآن فرمود: "و لقد بعثنا في كلّ أمة رسولاً أنِ اعبدواالله و اجتنبوا الطاغوت؛در هر امت پيامبري فرستاديم (تا به مردم بگويند) كه خدا را بپرستيد و از بت اجتناب كنيد".
برخي از مورخان باور دارند كه پيامبران از مناطق معتدل ظهور نموده اند، زيرا در مناطق معتدل به دليل ظهور دانش ها و صنعت، بيشتر زمينة كمال انسان ها فراهم شده و آمادة پذيرش پيامبران هستند.
ابن خلدون از طرفداران اين نگرش است. وي مي‌نويسد: حتي بعثت پيامبران بيشتر در نواحي معتدل بوده و ما خبر بعثت پيامبري را در اقليم جنوبي و شمالي نيافته ايم، از آن جهت كه پيامبران بايد از نظر خلقت، كاملترين افراد باشند تا پيامي كه از جانب خدا مي آورند، مورد قبول واقع شود. بر اين اساس معلوم نيست كه همه پيامبران در منطقة خاوري ظهور نموده باشند.
آيت الله مكارم در خصوص علل ظهور پيامبران از خاور ميانه مي نويسد: با توجه به وضع پيدايش جوامع بشري،‌ و ظهور تمدّن انساني، اين مسئله جاي شگفتي نيست، زيرا مورخان بزرگ جهان تصريح مي كنند كه مشرق زمين (مخصوصاً شرق ميانه) گهواره تمدن انساني است و منطقه اي كه به نام هلال خصيب است.
تمدن مصر باستان كه قديمي ترين تمدّن شناخته شده جهان است، تمدّن بابل در عراق، تمدن يمن در جنوب حجاز، همچنين تمدّن ايران و شامات، همه نمونة تمدن هاي معروف بشري هستند ... قدمت تمدن انساني دراين مناطق به هفت هزار سال يا بيشتر باز مي گردد.
از سوي ديگر، رابطة نزديكي ميان تمدن انساني و ظهور پيامبران بزرگ است، زيرا انسان هاي متمدن نياز زيادي به آيين هاي الهي دارند، تا هم قوانين حقوقي و اجتماعي را تضمين كرده، جلو تعديات و مفاسد را بگيرد، و هم فطرت الهي آن ها را شكوفا سازد. به همين دليل مي گويم نياز بشر امروز مخصوصاً كشورهايي كه از تمدن و صنعت سهم بيشتري دارند، به مذهب، از هر زمين بيشتر است.
اقوام وحشي و يا نيمه وحشي، آمادگي زيادي، براي پذيرش مذاهب ندارند، و اگر مذهب را پذيرا شوند، قدرت نشر آن را ندارند.

همچنین نظر حضرت آیت الله مصباح یزدی را در این زمینه خدمت شریفتان عرض می کنم:

ایشان می فرماید: ظهور انبياء ( اختصاص به منطقه خاصي نداشته و آيات كريمه قرآن، دلالت دارد بر اينكه هر قوم و امتي پيامبري داشته اند چنانكه در آيه 24 از سورة فاطر مي فرمايد :
"و ان من امة الاخلافيها نذير" و هيچ امتي نبوده جز اينكه در ميانشان ترساننده و رهنمايي بوده.
و در آيه 36 از سورة نحل مي فرمايد :
"و لقد بعثنا في كل امة رسولاً ان اعبدالله و اجتنبوا الطاغوت" همانا ما در ميان هر امتي پيامبري فرستاديم كه خداي يكتا را بپرستيد و از بتان و فرعونيان دوري كنيد. "1"
در بين 124000 پيامبر، پيامبران زيادي بودند كه نام خيلي از آنها در تاريخ ذكر نشده است و از اين ميان پيامبراني بودند كه در مناطق مختلف جهان به پيامبري مبعوث شدند.

نكته ديگري كه بايد به آن توجه نمود محدودة جغرافيايي است. تقسيم‌بندي جغرافيايي امروز با آنچه در عهد قديم بوده متفاوت است مثلاً در برهه اي از تاريخ فقط دو امپراطوري عظيم بر جهان حكومت مي كردند يكي امپراطوري روم و ديگري امپرطوري ايران. و در دوره اي اصلاً هيچ تقسيم بندي نبوده است.

آموزش عقايد،آيت ا...مصباح،ص185

[=Century Gothic]با سلام
نظر استاد بزرگوار شهید مطهری چنین است!

شهید مطهری در این باره نظری دارند که از بقیه بهتر و جامع تر است :
اما مسأله این که چرا در سرزمین خاصى پیغمبر زیاد بوده , این بستگى پیدا مى کند به همان [ ( الله اعلم حیث یجعل رسالته ) ] یعنى وقتى که این بستگى داشته باشد به استعدادهاى مخصوصى که در افراد هست , مسلما سرزمینها هم در پرورش استعدادها تأثیر دارد .
امروز هم مى گویند که شرق , سرزمین عرفان و اشراق است .
این یک امر گزاف و گتره نیست که مثلا غربیها بیشتر به محسوسات مى پردازند و شرقیها بیشتر به نامحسوسات , یعنى اینها بیشتر به این سو کشانده مى شوند آنها به آن سو .
محیط جغرافیایى و اوضاع و احوال و گرمى آفتاب و اینها در پرورش جسم انسان مفید است و وضع جسم هم در پرورشهاى مخصوص روح تأثیر دارد .
این مانعى ندارد که بعضى از سرزمینها آمادگى بیشترى داشته باشد براى پروراندن افرادى که اجمالا استعداد اشراق و الهام دارند .
اما اینکه آیا بعضى سرزمینها به کلى عارى بوده و فقط یک نقطه دنیا [ محل ظهور پیامبران ] بوده که همان سرزمین فلسطین و حجاز و اینها باشد , سرزمینهاى دیگر دنیا پیغمبر هیچ پرورش نداده ؟

این را ما با تاریخ نمى توا نیم اثبات کنیم که همه جا بوده و نمى توانیم اثبات کنیم که بعضى جاها قطعا نبوده . قرآن کریم مى گوید : ( و ان من امة الا خلافیها نذیر ) در تمام ملتها نذیرى وجود داشته .
تاریخ هم نمى تواند ثابت کند که حتما نبوده .
ولى قرآن مى گوید همه جا بوده .:Sham:

منتها ما با تاریخ نمى توانیم اثبات کنی که در فلان سرزمین آیا پیغمبرى ظهور کرده یا نکرده , اما نمى توانیم نفى هم بکنیم که نبوده .
قرآن هم به طور کلى مى گوید : ( و ان من امة الا خلافیها نذیر .(1)

پاورقی :
1- نبوت، ص 30 .

با سلام

دوستان مطالب زيبايي فرمودند در جمع بندي كلي براي اين سوالات:

برهان;56921 نوشت:
آیا اقوام دیگر شایستگی این را نداشته اند که خداوند از میانشان پیامبری برگزیند ؟

خداوند در مورد انتخاب پيامبر مي فرمايد:

رضا;56967 نوشت:
الله اعلم حیث یجعل رسالته
سوره انعام /124

خداوند در مقابل اين سوال چنين مي فرمايد:

فنا;56953 نوشت:
آيه 24 از سورة فاطر مي فرمايد : "و ان من امة الاخلافيها نذير" و هيچ امتي نبوده جز اينكه در ميانشان ترساننده و رهنمايي بوده.و در آيه 36 از سورة نحل مي فرمايد : "و لقد بعثنا في كل امة رسولاً ان اعبدالله و اجتنبوا الطاغوت" همانا ما در ميان هر امتي پيامبري فرستاديم كه خداي يكتا را بپرستيد و از بتان و فرعونيان دوري كنيد.[/quote]

برهان;56921 نوشت:
* و دهها مسئله دیگر که در صورت پیشرفت بحث بیان خواهم کرد....

منتظر مطالب ديكر شما بزرگوار هستيم

با سلام و تشکر از جناب فنا .:Gol:

فنا;56944 نوشت:
[=arial narrow]
مورخان درخصوص ظهور همه پيامبران از منطقه خاور ميانه اختلاف دارد.

میشه آراء این مورخانی که ادعا کردید را لینک بدهید (یا منبع و سند) که کجا چنین ادعایی کرده اند ؟
در مورد کدام پیامبر چنین اختلاف نظری پیش آمده ؟؟؟
منظورم از آن پیامبرانی است که در قرآن نامبرده شده اند.
و %D

برهان;57002 نوشت:
میشه آراء این مورخانی که ادعا کردید را لینک بدهید (یا منبع و سند) که کجا چنین ادعایی کرده اند ؟ در مورد کدام پیامبر چنین اختلاف نظری پیش آمده ؟؟؟ منظورم از آن پیامبرانی است که در قرآن نامبرده شده اند.


با سلام خدمت برهان عزیز
ظاهرا منظور بنده را اشتباه فهمیدید بنده هم منظورم پیامبرانی که در قرآن نام برده شده نبود بلکه اختلاف در بسیاری از پیامبرانی است که نامشان در قرآن وروایات وتاریخ ذکر نشده و منظورم از جمله(

مورخان درخصوص ظهور همه پيامبران از منطقه خاور ميانه اختلاف دارد)این است که بعضی از پیامبران خارج از خاورمیانه ظهور کردند
با توجه به دلایل قرآنی که ذکر شد.

آیا پست من توسط مدیران ویرایش شده ؟؟؟

خیلی بیشتر از این بود که الان دیده میشه

تقریبا 70درصدش حذف شده !!!

سلام
اگر پستی توسط مدیران ویرایش شود حتما در ذیل پست ،آی دی ویرایش کننده نمایش داده می شود.

رضا;56967 نوشت:
تاریخ هم نمى تواند ثابت کند که حتما نبوده . ولى قرآن مى گوید همه جا بوده . منتها ما با تاریخ نمى توانیم اثبات کنی که در فلان سرزمین آیا پیغمبرى ظهور کرده یا نکرده , اما نمى توانیم نفى هم بکنیم که نبوده . قرآن هم به طور کلى مى گوید :

پس قرآن میگوید بوده ولی تاریخ سکوت کرده است؟
اگر فرض کنیم در جاهای دیگر پیامبرانی بوده اند ولی اینقدر بی تاثیر بوده اند که تاریخ وجود آنها را حس نکرده است پس به نظر می رسد بود و نبودشان چندان تفاوتی نداشته!
از این که بگذریم پیامبران صاحب کتاب (الولعزم) چرا همگی نصیب منطقه ما شده اند؟ عدالت اقتضا میکرد یکی از این کتب هم به دیگران میرسید که فقط ممالک جهان سوم مشمول این برکات نمیشدند!

چند نکته مهم
شکی نیست که نام پیامبرانی که در قران برده شده در منطقه جغرافیایی خاص بوده (به علت اینکه مطالب برای مردم ان زمان باید سنخیت داشته باشد اصطلاحا گفته متکلم باید با درک مخاطب سنخیت داشته باشد و برای باقی پیامبران ذکر همین نکته که هر قومی پیامبری داشته کفایت می کرده لذا لازم نبوده که در قران بیاید که پیامبر قوم مایا در 3000 سال پیش در منطقه قلب امازون در امریکای جنوبی چه کسی بوده است)
بحث پیامبران اولو العزم که مطرح شد که از منطقه خاص بوده اند بهتر بود به این شکل بیان می شد که نژاد این دسته از پیامبران نوع خاصی بود که نسبت به دیگران برتری داشته(بخاطر تزکیه و الوده نشدن دامن های پدران و مادرانشان نه صرف شکل ظاهری) لذا به صورت اتوماتیک پیامبران از نظر نسلی به هم مرتبت می شوند
وقتی کتابی نازل می شد باقی پیامبران دین جدید را تبلیغ می کردند در سرتاسر محیط قلمرو ان دین (بنا به اختلاف دیدگا ها) اگر
برای کل جهان بود تمام پیامبران سراسر جهان ان را تبلیغ میکردند و اگربرای قومی بود تمام پیامبران ان قوم لذا تمام مردم از ان دین استفاده می کردند و برای پیامبران دستور الهی مهم بود نه شخص یا منطقه جغرافیایی پیامبر اولو العزم
امیدوارم کافی باشد هر کجا نیاز به توضیح باشد در خدمتیم جناب برهان

سلام
دوست گرامی
دوست مهربان

دوست مهربان;68663 نوشت:
بحث پیامبران اولو العزم که مطرح شد که از منطقه خاص بوده اند بهتر بود به این شکل بیان می شد که نژاد این دسته از پیامبران نوع خاصی بود که نسبت به دیگران برتری داشته(بخاطر تزکیه و الوده نشدن دامن های پدران و مادرانشان نه صرف شکل ظاهری) لذا به صورت اتوماتیک پیامبران از نظر نسلی به هم مرتبت می شوند

این مسئله که میفرمایید راجع به پاکی خون وتبار وطهارت خاندان قدری با کل ادعای جهانی بودن قضیه دین تضاد ندارد؟
این گفته شما تغییر یافته اعتقاد قوم یهود نیست که خود را قوم برتر و برگزیده میدانند؟
تکلیف سرخپوستان غرق در خرافات و رنج را تا زمان کشف آمریکا چگونه حل میکید؟
مردم جنوب آفریقا؟
مردم خاور دور؟
اقوام به جا مانده ومنزوی اقیانوسیه؟
متشکرم

manmehdiam;57573 نوشت:
پس قرآن میگوید بوده ولی تاریخ سکوت کرده است؟

با سلام

اگر منظورتان از سکوت تاریخ این است که مطلبی از پیامبران در تاریخ نیامده است بله حق با شماست

البته باید این را هم مد نظر داشته باشیم که در زمان پیامبران تاریخ مکتوب ثبت نشده بود و خیلی از اتفاقات عالم ضبط نمی شد

اگر اتفاقات گذشته بشری مثل الان ضبط و ثبت می شد قطعا مطالبی از پیامبران اقوام گذشته به ما رسیده بود و در دست داشتیم

manmehdiam;57573 نوشت:
اگر فرض کنیم در جاهای دیگر پیامبرانی بوده اند ولی اینقدر بی تاثیر بوده اند که تاریخ وجود آنها را حس نکرده است پس به نظر می رسد بود و نبودشان چندان تفاوتی نداشته!

--- نخیر بزرگوار این جمله شما مورد قبول نیست

--- طبق دلایل عقلی و نقلی پیامبران الهی معصوم اند و حجت و نماینده الهی بر روی زمین

--- برخی از تاثیرات پیامبران را می توانید در کتب معتبر و روایات ائمه بیابید

--- تفاوت پیامبران را می توانید در اخرین فرستاده ایشان درک کنید اخرین فرستاده خداوند با اولین فرستاده خدا در پیامبری واحداند و همه ایشان حجت خداوند بر روی زمین اند و دستورات و قوانین الهی برای هدایت بشر را به مردم ابلاغ می کردند

با سلام خدمت دوست گرامیم

نقل قول:

[=Arial Narrow]جناب برهان لازم است این نکته را بدانید که يكي از مشكلات رخدادهاي تاريخي عدم شفافيت آن است؛ از اين رو مورخان معمولاً در ميان مسايل تاريخي اختلاف نظر دارند. ظهور پيامبران از خاور ميانه و علل ظهور آن ها از منطقه باختر و خاور دور، از مسايل تاريخي است كه ابهام داشته و قضاوت دربارة آن مشكل است.

ابهام در کدام مورد وجود دارد ؟؟؟
در اینکه کلیه پیامبرانی که قرآن از آنها نامبرده از خاورمیانه و از قومیت خاصی بوده اند ؟
در این مورد که فکر نمی کنم ابهامی وجود داشته باشد.
اگر چنین تصوری هست بفرمایید کدام مورخ خلاف این را ادعا کرده است.

نقل قول:

[=Arial Narrow]برخي از مورخان باور دارند كه پيامبران از مناطق معتدل ظهور نموده اند، زيرا در مناطق معتدل به دليل ظهور دانش ها و صنعت، بيشتر زمينة كمال انسان ها فراهم شده و آمادة پذيرش پيامبران هستند.

[=Arial Narrow]ابن خلدون از طرفداران اين نگرش است. وي مي‌نويسد: حتي بعثت پيامبران بيشتر در نواحي معتدل بوده و ما خبر بعثت پيامبري را در اقليم جنوبي و شمالي نيافته ايم، از آن جهت كه پيامبران بايد از نظر خلقت، كاملترين افراد باشند تا پيامي كه از جانب خدا مي آورند، مورد قبول واقع شود. بر اين اساس معلوم نيست كه همه پيامبران در منطقة خاوري ظهور نموده باشند.


این که ادعای گزافی است .
به این خاطر که اتفاقا اکثر سرزمین هایی که پیامبران اولوالعزم از آنها ظهور کرده اند ، مناطق معتدلی نبوده اند.
پیامبر اسلام از سرزمین بی آب و علف و بیابان های حجاز و عربستان مبعوث شده اند.
همینطور مناطق عراق و جنوب غربی ایران فعلی که زادگاه بسیاری از پیامبران است مناطق خشک ، بسیار گرم و غیر معتدلی است.

بر خلاف این ادعا ، از مناطق معتدل کره زمین ، مانند اروپای میانی ، جنوب شرقی آسیا ، استرالیا و امریکا ، ظهور هیچ پیامبری گزارش نشده است.

ابن خلودن ظاهرا فراموش کرده اند که پیامبر اسلام از سرزمینی برخواستند که جزء بی آب و علف ترین و ناخوشایندترین سرزمین های روی زمین است و بی تمدن ترین جوامع بشری را در خود جای داده بود

فنا;56944 نوشت:

[=arial narrow]آيت الله مكارم در خصوص علل ظهور پيامبران از خاور ميانه مي نويسد: با توجه به وضع پيدايش جوامع بشري،‌ و ظهور تمدّن انساني، اين مسئله جاي شگفتي نيست، زيرا مورخان بزرگ جهان تصريح مي كنند كه مشرق زمين (مخصوصاً شرق ميانه) گهواره تمدن انساني است و منطقه اي كه به نام هلال خصيب است.
[=arial narrow]تمدن مصر باستان كه قديمي ترين تمدّن شناخته شده جهان است، تمدّن بابل در عراق، تمدن يمن در جنوب حجاز، همچنين تمدّن ايران و شامات، همه نمونة تمدن هاي معروف بشري هستند ... قدمت تمدن انساني دراين مناطق به هفت هزار سال يا بيشتر باز مي گردد.
[=arial narrow]از سوي ديگر، رابطة نزديكي ميان تمدن انساني و ظهور پيامبران بزرگ است، زيرا انسان هاي متمدن نياز زيادي به آيين هاي الهي دارند، تا هم قوانين حقوقي و اجتماعي را تضمين كرده، جلو تعديات و مفاسد را بگيرد، و هم فطرت الهي آن ها را شكوفا سازد. به همين دليل مي گويم نياز بشر امروز مخصوصاً كشورهايي كه از تمدن و صنعت سهم بيشتري دارند، به مذهب، از هر زمين بيشتر است.
[=arial narrow]اقوام وحشي و يا نيمه وحشي، آمادگي زيادي، براي پذيرش مذاهب ندارند، و اگر مذهب را پذيرا شوند، قدرت نشر آن را ندارند.

جناب مکارم عزیز هم ظاهرا مطالعه کافی در این مورد نداشته اند که اینگونه فرموده اند .

به این خاطر که :

اولا : هلال خضیب یا داسه بارور ، تنها بخش کوچکی از تمدن های باستان بشمار می رفته است

و تمدن های بسیار بسیار بزرگتری در مناطق دیگری از جهان من جمله "تمدن عظیم ایران" ، "یونان" و "روم" وجود داشته اند که در هیچیک اثری از پیامبران مورد اشاره قرآن یافت نمی شود.

ضمنا همانطور که در تصویر می بینید منطقه حجاز ، جایگاه ظهور دین اسلام ، اصلا در این منطقه نیست.

حضرت مکارم فرموده اند :

نقل قول:

[=Arial Narrow]اقوام وحشي و يا نيمه وحشي، آمادگي زيادي، براي پذيرش مذاهب ندارند، و اگر مذهب را پذيرا شوند، قدرت نشر آن را ندارند.

گویا فراموش کرده اند که اتفاقا بر عکس کلیه ادیان الهی مورد اشاره قرآن مانند مسیحیت ، یهود ، دین ابراهیم و ... و نهایتا اسلام ، بر اقوام بادیه نشین و به دور از تمدن وارد گردیده است.

مثلا در زمانی که ایران ، یونان و روم مهد تمدن و در نفطه اوج شهرنشینی و صنعت بشری بودند ، اسلام در شبه جزیره لم یزرع و فراموش شده عربستان ظهور کرد.

جایی که با وجود قرابت و نزدیکی به امپراطوری ایران و روم هرگز مورد اعتنای آنها قرار نگرفت و هیچ نیرویی برای تصرفش حتی زحمت حرکت به این سرزمین های بی ارزش را تقبل ننمود.

حالا چطور جناب مکارم مدعی شده اند که مذاهب آسمانی بر اقوام وحشی و نیمه وحشی نازل نشده خدا می داند .

اتفاقا تا آنجا که تاریخ نشان می دهد ، تنها بر چنین اقوامی دین آسمانی نازل شده است و اقوام متمدن از چنین نعمتی بدور مانده اند.

سوال بنده بطور روشن این هستش :

چرا از کل کره زمین ، تنها در کمتر از یک دهم آن ادعای پیامبری شده است.

چرا هیچ خبری از ظهور پیامبران در میان مردم اروپا ، امریکا ، استرالیا ، آفریقا ، و مناطق بسیار پهناوری از آسیا مانند چین ، روسیه ، ژاپن و جزایر آسیای جنوب شرقی ، هند ، ایران و ... وجود نداشته است !!!

و چرا از میان هزاران قوم و نژاد تنها و تنها قوم بنی اسرائیل(عبری ها) و اعراب (که هر دو هم از یک نژاد هستند) ادعای پیامبری داشته اند .

پس بقیه چه شده اند ؟

آیا خداوند هیچ قوم دیگری را شایسته نمایندگی و پیامرسانی خود ندیده است ؟

آیا اقوام دیگر که به مراتب متمدن تر ، فرهیخته تر و به مراتب گسترده تر از اقوام عبری-عربی بوده اند ، نیازی به داشتن پیامبر الهی و کتاب الهی نداشته اند ؟

و اگر قرآن تنها کتاب آسمانی بجای مانده و اسلام آخرین دین بشری است چطور هیچ اشاره ای به احدی از پیامبران که خارج از این قوم بوده باشند نکرده است؟

چطور هیچ اثری از دین آسمانی در تمدن های بسیار قدیمی تر که قرنها و هزاران سال پیش از موسی-عیسی و محمد(ص) می زیسته اند ،(مانند مایاها ،تمدن بیزانس، سومر، بابل، فرانکها، ایران ، یونان و روم) وجود ندارد .

ممنون .:hamdel:
بسیار سپاسگذارم :Gol::Gol::Gol:

دوست مهربان;68663 نوشت:
چند نکته مهم
شکی نیست که نام پیامبرانی که در قران برده شده در منطقه جغرافیایی خاص بوده (به علت اینکه مطالب برای مردم ان زمان باید سنخیت داشته باشد اصطلاحا گفته متکلم باید با درک مخاطب سنخیت داشته باشد و برای باقی پیامبران ذکر همین نکته که هر قومی پیامبری داشته کفایت می کرده لذا لازم نبوده که در قران بیاید که پیامبر قوم مایا در 3000 سال پیش در منطقه قلب امازون در امریکای جنوبی چه کسی بوده است)
بحث پیامبران اولو العزم که مطرح شد که از منطقه خاص بوده اند بهتر بود به این شکل بیان می شد که نژاد این دسته از پیامبران نوع خاصی بود که نسبت به دیگران برتری داشته(بخاطر تزکیه و الوده نشدن دامن های پدران و مادرانشان نه صرف شکل ظاهری) لذا به صورت اتوماتیک پیامبران از نظر نسلی به هم مرتبت می شوند
وقتی کتابی نازل می شد باقی پیامبران دین جدید را تبلیغ می کردند در سرتاسر محیط قلمرو ان دین (بنا به اختلاف دیدگا ها) اگر
برای کل جهان بود تمام پیامبران سراسر جهان ان را تبلیغ میکردند و اگربرای قومی بود تمام پیامبران ان قوم لذا تمام مردم از ان دین استفاده می کردند و برای پیامبران دستور الهی مهم بود نه شخص یا منطقه جغرافیایی پیامبر اولو العزم
امیدوارم کافی باشد هر کجا نیاز به توضیح باشد در خدمتیم جناب برهان


صحبت شما از بقیه پاسخ ها پخته تر بنظر می رسد
اما چند ایراد اساسی به آن وارد است :

اول اینکه فرمودید :

نقل قول:

شکی نیست که نام پیامبرانی که در قران برده شده در منطقه جغرافیایی خاص بوده (به علت اینکه مطالب برای مردم ان زمان باید سنخیت داشته باشد اصطلاحا گفته متکلم باید با درک مخاطب سنخیت داشته باشد و برای باقی پیامبران ذکر همین نکته که هر قومی پیامبری داشته کفایت می کرده لذا لازم نبوده که در قران بیاید که پیامبر قوم مایا در 3000 سال پیش در منطقه قلب امازون در امریکای جنوبی چه کسی بوده است)

بسیار خب .
خیلی دقیق و متین فرمودید.

اما سوال اینجاست :
مگر قرار نیست مثلا این قرآن به عنوان آخرین دستاورد آسمانی بشر و تنها کتاب آسمانی برجای مانده برای مردم امریکای جنوبی ، ایران ، اروپا ، شبه قاره هند ، سرزمین پهناور چین و بقیه این میلیاردها نفر انسان دیگر هم هدایت کننده و قابل درک باشد.

پس چطور اینجا دیگر نیازی به سنخیت داشتن نیست.
چطور اینجا که رسیدیم لازم نیست که با این همه تمدن مختلف هم ، هم سنخ باشد . برای همان چند میلیون عرب و عبری زبان که یک صدم جمعیت جهان را هم تشکیل نمی دهند سنخیت داشته باشد کافی است ؟

دوم اینکه فرموده اید :
نقل قول:

بحث پیامبران اولو العزم که مطرح شد که از منطقه خاص بوده اند بهتر بود به این شکل بیان می شد که نژاد این دسته از پیامبران نوع خاصی بود که نسبت به دیگران برتری داشته(بخاطر تزکیه و الوده نشدن دامن های پدران و مادرانشان نه صرف شکل ظاهری) لذا به صورت اتوماتیک پیامبران از نظر نسلی به هم مرتبت می شوند

نخست اینکه از کجا اثبات کرده اید و بر چه مبنایی می فرمایید که از میان هزاران نژاد و قومیت متفاوت تنها همین قوم عبری-عربی و از میان این همه سرزمین پهناور تنها همین منطقه کوچک ، از جمیع آلودگی ها تزکیه و پاک بوده است ؟

این که می شود برتری نژادی !!!

دوم اینکه کجا به این معتقد شده ایم که خون و نژاد می تواند عامل توارث و به ارث بردن پیامبری باشد.
مگر در همین خاندان پیامبران کم جنایتکار و طغیانگر داشته ایم ؟

راه دور نرویم در همین خاندان نبوت پیامبر آخر الزمان ، مگر بنی عباس و بنی امیه هر دو از همان تیره و سلسله پیامبر اسلام نبوده اند ؟
باز نزدیکتر در همین تیره جزئی تر بنی هاشم ، مگر کم انسان گمراه و تبهکار داشته ایم ؟
می خواهید از فرزندان امیرالمومنین مثال بزنم ؟ (عمربن علی)
یا از جعفر کذاب ؟ و برخی دیگر ...

و نهایتا فرموده اید :
نقل قول:

وقتی کتابی نازل می شد باقی پیامبران دین جدید را تبلیغ می کردند در سرتاسر محیط قلمرو ان دین (بنا به اختلاف دیدگا ها) اگر
برای کل جهان بود تمام پیامبران سراسر جهان ان را تبلیغ میکردند و اگربرای قومی بود تمام پیامبران ان قوم لذا تمام مردم از ان دین استفاده می کردند و برای پیامبران دستور الهی مهم بود نه شخص یا منطقه جغرافیایی پیامبر اولو العزم

خب این هم بیشتر یک تصور انتزاعی و خیالی از واقعیت موجود است که ارائه فرمودید .

مثلا میشه بفرمایید کدام پیامبران غیر اولوالعزم دین پیامبران اولوالعزم را در سراسر جهان !!! تبلیغ می کرده اند ؟

مثلا در زمان ابراهیم ، لوط را داریم یا صالح یا هود و ...

اینها که همه در همین منطقه اند ، نهایتا سه چهار کلیومتر آن طرف تر !!!

کلا برای مثال هم که شده فقط یک نمونه ، تنها یک مورد را بیاورید که پیامبری در منطقه اروپای کنونی ، یا امریکای شمالی یا جنوبی و یا سرزمین های چین باستان و روم باستان ادیان الهی را تبلیغ می کرده !!!

خواهشا نفرمایید غیر از بین النهرین ما بقی جهان خالی از سکنه بوده است.

برهان;73236 نوشت:
سوال بنده بطور روشن این هستش :
چرا از کل کره زمین ، تنها در کمتر از یک دهم آن ادعای پیامبری شده است.
چرا هیچ خبری از ظهور پیامبران در میان مردم اروپا ، امریکا ، استرالیا ، آفریقا ، و مناطق بسیار پهناوری از آسیا مانند چین ، روسیه ، ژاپن و جزایر آسیای جنوب شرقی ، هند ، ایران و ... وجود نداشته است !!!
و چرا از میان هزاران قوم و نژاد تنها و تنها قوم بنی اسرائیل(عبری ها) و اعراب (که هر دو هم از یک نژاد هستند) ادعای پیامبری داشته اند .
پس بقیه چه شده اند ؟
آیا خداوند هیچ قوم دیگری را شایسته نمایندگی و پیامرسانی خود ندیده است ؟
آیا اقوام دیگر که به مراتب متمدن تر ، فرهیخته تر و به مراتب گسترده تر از اقوام عبری-عربی بوده اند ، نیازی به داشتن پیامبر الهی و کتاب الهی نداشته اند ؟
و اگر قرآن تنها کتاب آسمانی بجای مانده و اسلام آخرین دین بشری است چطور هیچ اشاره ای به احدی از پیامبران که خارج از این قوم بوده باشند نکرده است؟
چطور هیچ اثری از دین آسمانی در تمدن های بسیار قدیمی تر که قرنها و هزاران سال پیش از موسی-عیسی و محمد(ص) می زیسته اند ،(مانند مایاها ،تمدن بیزانس، سومر، بابل، فرانکها، ایران ، یونان و روم) وجود ندارد .

بنام خدا

با سلام و ادب

:Gol:

با تشکر از برهان عزیز و همۀ دوستانی که در بحث مشارکت داشته و مطالب خوبی بیان نمودند.

در پاسخ به این سؤال که چرا پيامبران تنها از منطقه ى خاور ميانه برخاستند؛ نوح(عليه السلام) از سرزمين عراق؛ ابراهيم(عليه السلام) در عراق و شام و پس از آن در مصر و حجاز؛ موسى(عليه السلام) در مصر و سپس در فلسطين؛ مسيح(عليه السلام) از شام و فلسطين، و سرانجام پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) در سرزمين حجاز؟ آيا مناطق ديگر جهان به پيامبر نيازى نداشته اند كه پيامبرى براى آنان فرستاده نشده؟؟؟ توجه به چند نکته ضروری است:

اولا: دليل و شاهدى وجود ندارد كه اثبات كند ساير مناطق جهان از نعمت پيامبر بى بهره بوده اند. شمار بالاى پيامبران در منطقه ى خاور ميانه، دليل بر نبودن پيامبر در سرزمين هاى ديگر نيست. خداوند 124 هزار پيامبر براى بشر فرستاده است[1] و ما تنها نام و سرگذشت برخى از آن ها را مى دانيم[2]؛ چه بسا مناطق ديگر نيز داراى پيامبر بوده اند، ولى ما از آن ها آگاهى نداشته باشيم.

ثانياً: بر فرض كه دليلى بر وجود پيامبران در ساير مناطق وجود نداشته باشد، ولى نبودن دليل، نبودن آن ها را اثبات نمى كند. (عدم الدليل "يا عدم الوجدان" لا يدل على عدم الوجود).

ثالثاً: آنچه از روايات و كتب تاريخى به دست مى آيد، عدم انحصار پيامبران در سرزمين هاى ياد شده (در پرسش) مى باشد؛ براى مثال ايران خاستگاه ظهور پيامبران متعددى بوده است كه امروزه قبور برخى از آن ها زيارتگاه مؤمنان است؛ از جمله: مزار حضرت شعيا(عليه السلام) در كنار قبر امامزاده اسماعيل در اصفهان، در اولين مسجدى كه در آن شهر ساخته شده است؛ قبر يوشع(عليه السلام) در اصفهان؛ مزار دانيال(عليه السلام) در شوش خوزستان؛ مزار باقر روبن ـ فرزند يعقوب(عليه السلام) ـ در شمال شهر خرمشهر؛ مزار سه پيامبر در شهر قزوين، از جمله پسر لقمان(عليه السلام)؛ قبر حضرت ارميا در ميامى (در مسير مشهد)؛ قبر قيدار ـ فرزند اسماعيل(عليه السلام) ـ در جنوب زنجان در روستاى قيدار؛ قبر شموئيل(عليه السلام) در ده فرسخى ساوه؛ مزار حيقوق(عليه السلام)در تويسركان[3].

و يا رسالت حضرت هود (ع) كه افزون بر سرزمين حجاز و عراق، شامل هند و ايران نيز بوده است[4]، و يا ذوالكفل كه در سرزمين روم هدايتگر مردم بوده و در همان جا وفات كرده است[5].

موارد ياد شده كه براى نمونه ذكر شد، بيانگر آن است كه آگاهى هاى ما از خاستگاه ظهور پيامبران بسيار اندك است: «و ما اوتيتم من العلم الا قليلا[6]؛ و جز اندكى از دانش به شما داده نشده است.»

رابعاً: از قرآن استفاده مى شود كه خداوند براى هر قوم و ملتى، پيامبر و هادى فرستاده است: (إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْم هاد)؛[7] (اى پيامبر!) تو تنها بيم دهنده اى، و براى هر گروهى هدايت كننده اى است. اين آيه ى شريف به صراحت اعلام مى كند كه هيچ قومى بر روى كره ى زمين از نعمت نبوت و هدايت الهى محروم نبوده و نخواهد بود.

خامساً: دليل هايى كه ضرورت وجود پيامبران را براى انسان ها به اثبات مى رساند، دليل هايى عقلى و غير قابل تخصيص هستند؛ از اين رو نمى توان ضرورت وجود پيامبران را ويژه ى منطقه اى خاص دانست و مناطق ديگر را مشمول آن دليل ها ندانست.

بنابراين، آنچه از حکم عقل و نقل (از جمله قرآن و روايات) به دست مى آيد، آن است كه پيامبران در تمامى سرزمين هايى كه محل سكونت انسان ها و تشكيل جوامع بشرى بوده است، حضور داشته و همه ى آن ها در راستاى تحقق هدف خلقت انسان، به وظيفه ى الهى خود عمل مى كرده اند.


آنچه گفته شد، ضرورت هدايت نبوى را براى انسان ها بيان مى كند، ولى بايد توجه داشت كه تحقق اين هدايت، به وجود پيامبران صاحب كتاب و شريعت مستقل، در تمامى مناطق جهان وابسته نيست؛ از اين رو مانعى ندارد كه اين دسته از پيامبران كه اولواالعزم هستند، تنها در يك منطقه (خاور ميانه) مبعوث شده باشند و پيامبران تبليغى كه مروج دين پيامبر پيش از خود بوده اند، از سوى خداوند در مناطق مختلف جهان به هدايت مردم پرداخته باشند.

گذشته از اینها خداوند در قرآن یکی از شرایط ایمان را بعد از ایمان به خدا و ملائکه و کتب، ایمان به رسالت همۀ پیامبران بر می شمارد. (آمن الرسول بما انزل الیه من ربه والمؤمنون، کل امن بالله و ملائکته و کتبه و رسله لا نفرق بین احد من رسله ...)، [8] بر طبق آنچه از طریق روایات به ما رسیده خداوند 124000 پیامبر برای هدایت و انذار بشر ارسال کرده و به حکم آیات قرآن، خداوند هیچ قوم و ملتی را بدون انذار کننده نگذاشته و این مطلب به حکم عقل و نقل موافق حکمت و عدل الهی و قاعدۀ لطف است.

به عبارتی اگر خداوند امت هائی را بدون رسول و انذار رها کرده باشد نقض غرض کرده و چون حکمت و عدل الهی در جای خویش ثابت شده، نقض غرض در اراده و افعال الهی راه ندارد از اینرو هیچ قوم و ملتی بدون رسول و انذارکننده نبوده است.
نتیجه ای که می توان از این بحث گرفت اینکه اگر بدون علم و یقین، و تنها بر اساس گمان و صرف یکسری اطلاعات ظاهری، وجود پیامبران در اقوام گذشته و دور دست را انکار کنیم، نه تنها مخالف حکم عقل و نقل رأی صادر نموده ایم بلکه چه بسا ناخواسته در دام شبهات گرفتار امده و یکی از شرایط ایمان، یعنی ایمان به ارسال رسل و پیامبران الهی (124000 پیامبر) را از دست داده ایم.

لذا چون اطلاعات کافی تاریخی در خصوص تاریخ انبیاء نداریم، بهتر است از یکسو به حکم عقلی حکمت و عدل و قاعدۀ لطف الهی و از سوی دیگر به حکم نقل (آیات و روایات) اعتماد کنیم.

پس از بیان کلیاتی از بحث که برای درک و فهم درست مطلب ضروری بنظر می رسید، انشاءالله در پست بعدی بطور مستقیم به بررسی این مطلب خواهیم پرداختف که «چرا خاور ميانه خاستگاه پيامبران اولواالعزم شده است؟» ...

ادامه دارد ...:Gol:

پاورقی___________________________________________
[1]. بنابر ديدگاه مشهور نزد علماى اسلام، مراجعه شود به مقاله ى «تعداد پيامبران»، بنقل از پایگاه اینترنتی اندیشه قم.
[2]. خداوند ـ در قرآن مجيد ـ مى فرمايد: «ورسلا قد قصصنا هم عليك من قبل و رسلا لم نقصصهم عليك؛ و پيش از اين داستان پيامبرانى را بر تو گفتيم و شرح حال پيامبرانى را بر تو نگفتيم» (نساء، 164).
[3]. تاريخ انبيا از آدم تا خاتم، ص563.
[4]. همان، ص 191.
[5]. همان، ص569.
[6]. اسراء، 85.
[7]. رعد، 7.
[8]. بقره، 285.


با سلام وتشکر از استاد صدیق.در تکمیل بحث ایشان بنده هم نکته ای عرض کنم و آن اینکه:
حكمت و عدالت الهي لازمه‌اش هدايت همه آحاد ملتهاست در هر عصر و نسلي. از اين رو واقعاً خداوند براي همه ملتها و امتها در اقصي نقاط جهان مشعلداران هدايت را فرستاده چنانكه در قرآن كريم آمده است هيچ امت و جامعه‌اي فاقد پيامبر هشدار دهنده نبوده است.
بنابراين :
1. اختصاص پيامبران به منطقه خاص خلاف حكمت و عدالت الهي و غير ممكن است.
2. قرآن كريم آشكارا عموميت را اثبات و اختصاص به منطقه و امت خاصي را مردود مي‌داند.
3. عدم آشنايي ما با تاريخ و سرگذشت پيامبران مناطق مختلف، نارسايي تاريخ و انديشه‌هاي بشري را ثابت مي‌نمايد نه عدم وجود انبيا در مناطق مختلف را زيرا كه نيافتن، دليل بر وجود نداشتن نمي‌باشد.

استاد مصباح یزدی در اين باره فرمود‌اند:
اگر حكمت الهي، اقتضاي بعثت انبيا براي هدايت همه انسانها را دارد پس چرا همگي ايشان در يك منطقه خاص جغرافيايي (خاورميانه) مبعوث شده‌اند. و ساير بخشهاي روي زمين از اين نعمت، محروم مانده‌اند؟ مخصوصاً با توجه به آنكه در روزگارهاي پيشين وسايل ارتباط و تبادل اطلاعات، خيلي محدود بوده و انتقال اخبار از نقطه‌اي به نقطه ديگر به كندي، انجام مي‌گرفته است و شايد اقوام و مللي بودند كه اصلاً‌اطلاعي از دعوت انبياء پيدا نكرده‌اند.
پاسخ اين است كه اولاً ظهور انبيا ( اختصاص به منطقه خاصي نداشته و آيات كريمه قرآن، دلالت دارد بر اينكه هر قوم و امتي پيامبري داشته‌اند، چنانكه آيه (24) از سوره فاطر مي‌فرمايد: "و ان من امة الا خلا فيها نذير" در آيه (36) از سوره نحل مي‌فرمايد: "و لقد بعثنا في كل امة رسولاً ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت". و اگر در قرآن مجيد تنها نام عده‌اي معدود از انبيا عظام ( برده شده، بدين معني نيست كه تعداد ايشان منحصر به همين افراد بوده است، بلكه
در خود قرآن، تصريح شده به اينكه بسياري از پيامبران بوده‌اند كه نامي از ايشان در كتاب شريف به ميان نيامده است.
چنانچه در آيه 164 از سوره نساء مي‌فرمايد: "و رسلاً لم نقصص عليك".
ثانياً مقتضاي برهان مزبور آن است كه بايد راهي وراي حس و عقل باشد كه بتوان از آن براي هدايت مردم، استفاده كرد. اما فعليت يافتن هدايت افراد مشروط به دو شرط است: يكي آنكه خودشان بخواهند از اين نعمت الهي، بهره‌مند شوند؛ دوم آنكه ديگران موانعي براي هدايت آنان فراهم نكنند. و محروم ماندن بسياري از مردم از هدايت انبيا، بر اثر سوء اختيار خودشان بوده است، چنانچه محروميت بسياري ديگر در اثر موانعي بوده است كه ديگران در راه گسترش دعوت انبيا بوجود آورده‌اند. و مي‌دانيم كه پيامبران الهي همواره براي برداشتن اين موانع مي‌كوشيدند و با دشمنان خدا و بويژه زورمندان و مستكبران به ستيز بر مي‌خاستند و بسياري از ايشان در راه ابلاغ رسالت الهي و هدايت مردم، جان خود را فدا كرده‌اند و در مواردي كه پيروان و ياراني يافته‌اند به جنگ و نبرد نظامي با جباران و ستمگران كه مهمترين عامل ايجاد موانع براي گسترش دين خدا بوده‌اند پرداخته‌اند.

پاورقی:
1ـ نحل/36
2ـ آيت الله مصباح يزدي، آموزش عقايد، ص185-186

سلام :Gol:
به نظر بنده دو موضوع جدا از هم اینجا وجود دارد .
1- ظهور انبیاء
2- عمومیت دعوت
:Sham:به نظرم ظهور انبیاء تابع قوانین عادی الهی بوده است . به چه معنا ؟ به این معنا که هر قوم وملتی که شایستگی و استعداد برخورداری از تعالیم انبیاء را پیدا می کرده اند بطور طبیعی این شایستگی در خود قوم حاصل می شده است که از میان آنها هادی و پیامبری ظهور کند . به عبارت دیگر وقتی یک قوم به حد برخورداری از تعلیم نبی می رسیده اند برآیند شایستگی آنها مقتضی حضور یک نبی از میان آنها بوده است . البته تعیین معیارهای این شایستگی مشکل است اما تعبیر فی کل امه رسولا این را نمی فهماند که در میان هر قومی پیامبری آمده است کما اینکه در میان بسیاری بدویان گذشته و حال پیامبری نیامده است . بعبارت دیگر ظهور پیامبر یا هادی الهی در میان یک قوم هدیه الهی به تعالی فکری و روحی و معنوی خود آن ملت است . این از لحاظ ظهور انبیاء

:Sham:از لحاظ عمومیت دعوت ، شکی نیست که اصول تکامل به جهت یکی بودن فطرت الهی در انسانها یکسان است . لذا ادیان الهی به این جهت ( بیان اصول تکامل انسانی ) با هم تفاوتی ندارند و همه انسانها می توانند از آن برخوردار شوند ( البته به شرط حفظ اصالت تعالیم ) الا اینکه ادیان به حسب شرایط خاص زمانی و مکانی تفاوتهایی داشته و دارند که چندان در کمال و سعادت انسانی دخیل نمی شود

نتیجه بحث اینستکه نمی توان پذیرفت ظهور انبیاء در میان امتها بر خلاف سنتهای طبیعی تکامل روحی و معنوی انسانها بوده است اما دعوت انبیاء به لحاظ یکسان بودن فطرت الهی بشر یکسان است
موفق در پناه حق :Gol:

برهان;73241 نوشت:
ممنون .:hamdel:
بسیار سپاسگذارم :Gol::Gol::Gol:
اما سوال اینجاست :
مگر قرار نیست مثلا این قرآن به عنوان آخرین دستاورد آسمانی بشر و تنها کتاب آسمانی برجای مانده برای مردم امریکای جنوبی ، ایران ، اروپا ، شبه قاره هند ، سرزمین پهناور چین و بقیه این میلیاردها نفر انسان دیگر هم هدایت کننده و قابل درک باشد.
مثلا میشه بفرمایید کدام پیامبران غیر اولوالعزم دین پیامبران اولوالعزم را در سراسر جهان !!! تبلیغ می کرده اند ؟
......................................
مثلا در زمان ابراهیم ، لوط را داریم یا صالح یا هود و ...
اینها که همه در همین منطقه اند ، نهایتا سه چهار کلیومتر آن طرف تر !!!
کلا برای مثال هم که شده فقط یک نمونه ، تنها یک مورد را بیاورید که پیامبری در منطقه اروپای کنونی ، یا امریکای شمالی یا جنوبی و یا سرزمین های چین باستان و روم باستان ادیان الهی را تبلیغ می کرده !!!
خواهشا نفرمایید غیر از بین النهرین ما بقی جهان خالی از سکنه بوده است.

.... ادامه مطلب


با سلام مجدد:Gol:

کلیت مطالب شما معطوف به این سؤال است که «چرا خاور ميانه خاستگاه پيامبران اولواالعزم شده است؟ و دیگر مناطق از وجود پیامبر محروم مانده اند؟» بخش زیادی از مطالب پست قبلی معطوف به این سؤال است که اگر چه دوستان اشاراتی فرمودند اما بنده هم از باب تأکید و هم تکمیل بحث، ذکر می کنم.

انشاءالله بخش اول سؤالتان را هم در خلال پاسخ، "مطالب مربوط به ظهور اسلام در منطقۀ حجاز و مرکزیت حجاز در میان تمدن های منطقه" پاسخ خواهم داد.

در این خصوص گفتنی است: مورخان بزرگ جهان، در توصيف اين منطقه، تصريح مى كنند كه مشرق زمين ـ به ويژه شرق ميانه ـ گهواره ى تمدن انسانى است و به آن نام «هلال خصيب» = هلال پر بركت؛ (منطقه اى كه از دره ى نيل شروع شده و تا مسير دجله و فرات و اروند رود ادامه دارد و به صورت يك هلال بزرگ روى نقشه جغرافيا مشخص است) داده اند. اين منطقه زادگاه تمدن هاى بزرگ جهان است.

تمدن مصر باستان كه قديمى ترين تمدن شناخته شده جهان است؛ تمدن بابل در عراق؛ تمدن يمن در جنوب حجاز، و همچنين تمدن ايران و شامات، همه، نمونه هايى از تمدن هاى معروف اين منطقه ى مهم به شمار مى روند و بناها، سنگ نوشته ها و آثار تاريخى مهمى كه در اين مناطق باقى مانده، همه، شاهد گوياى آن است. قدمت تمدن انسانى در اين مناطق به هفت هزار سال يا بيشتر باز مى گردد[1].

وجود تمدن و انسان هاى متمدن در اين منطقه، نياز به آيين هاى الهى را بيشتر مى كند تا بدين وسيله انسان ها، هم از قوانين اجتماعى اديان آسمانى بهره جسته و هم فطرت الهى خويش را با آموزش هاى پيامبران شكوفا سازند؛ بر همين اساس مى گوييم: نياز بشر امروز به مذهب، به ويژه كشورهايى كه از تمدن صنعتى سهم بيشترى دارند، از هر زمان ديگرى بيشتر است. اقوام وحشى يا نيمه وحشى، آمادگى زيادى براى پذيرش مذهب ندارند، و اگر هم آن را بپذيرند، توانايى نشر آن را ندارند، ولى هنگامى كه مذهب در مراكز تمدن ظهور كند، به سرعت از آن جا به نقاط ديگر گسترش مى يابد؛ زيرا مردم مناطق ديگر، جهت رفع نيازمندى هاى خود، به طور دائم به اين مناطق سفر مى كنند و از حوادث آن جا با خبر مى شوند؛ گذشته از اين، وسايل نشر افكار، در اين مراكز بيشتر است.

پاسخ بخش اول سؤالتان: البته حجاز ـ سرزمين ظهور اسلام ـ گرچه سهم مهمّى در تمدن آن زمان نداشته است، ولى اگر نقشه ى جغرافيا را به دقت نگاه كنيم، مى بينيم كه اين منطقه سوق الجيشى، مركزى مهم براى پنج تمدن بزرگ آن دوران به شمار مى رفته است، به گونه اى كه سرزمين مكه نسبت به آن ها مانند مركز دايره بوده است؛ در شمال، تمدن روم شرقى و شامات، در شمال شرقى، تمدن ايران و كلده و آشور، در جنوب، تمدن يمن، و در غرب، تمدن مصر باستان؛[2] از اين رو مى بينيم كه پس از گذشت زمان كوتاهى، تمام قلمرو اين تمدن هاى پنج گانه زير سيطره ى اسلام و فرهنگ ناب آن قرار مى گيرد و تمدن با شكوه اسلامى، در سرتاسر اين مناطق حرف اول را مى زند.

چكيده سخن اين كه بر اساس دليل هايى كه در پست قبلی به تفصیل بيان شد، و مطالب این پست، نمى توان وجود پيامبران را به منطقه ى خاور ميانه محدود دانست، بلكه همان گونه كه بيان شد، هيچ قومى بر روى زمين از هدايت پيامبران محروم نبوده است. خداوندى كه حتى جنيان را از نعمت نبوت بى بهره نگذاشته است، آيا ممكن است كه پيامبرانى را براى سرزمين هاى ديگر نفرستاده باشد. آرى منطقه ى خاور ميانه به علت اهميت و مركزيتى كه داشت، محل ظهور بسيارى از پيامبران الهى، از جمله تمامى پيامبران اولواالعزم بوده است؛ اما اين بدان معنى نيست كه ساير مناطق از اين لطف و عنايت حكيمانه ى پروردگار محروم بوده اند.[3]

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی________________________________________
[1]. امروزه نيز خاور ميانه مهم ترين منطقه ى استراتژيك جهان به شمار مى رود. ر. ك: آلاسداير در ايسدل و جرالداچ. بليك، جغرافياى سياسى خاور ميانه و شمال آفريقا، ترجمه: دره ى مير حيدر، ص19 به بعد. شمس الدين رحمانى از منطقه ى خاورميانه به «لولاى سه قاره (آسيا و آفريقا وا ئاروپا)» تعبير مى كند و كتابى به همين نام نوشته است (تهران، سازمان تبليغات، چاپ اول، 1371).
[2]. افزون بر آنچه گفته شد، شهر مكه در طول تاريخ، براى اقوام مختلف جهان ا ئشهرى مقدس و مذهبى و محل تلاقى بازرگانان از نقاط مختلف بوده است. ر.ك: سيماى مكه، ص222 و 48، بنقل از پایگاه اینترنتی اندیشه قم، با اندکی تغییر.
[3]. براى آگاهى بيشتر، می توانید به منبع زیر مراجعه کنید: پيام قرآن، ج7، ص367.

صدیق;73686 نوشت:
نمى توان وجود پيامبران را به منطقه ى خاور ميانه محدود دانست، بلكه همان گونه كه بيان شد، هيچ قومى بر روى زمين از هدايت پيامبران محروم نبوده است

سلام جناب صدیق:Gol:
ظهور پیامبران الهی نمی تواند از قوانین طبیعی تخلف کند . یکی از این قوانین لزوم قابلیت هدایت است . نمی توان پذیرفت هرجا که عده ای حیوان دوپا زندگی می کنند پیامبری ظهور کند چون پیامبر برای القاء معارف نیازمند وجود حد معینی از قابلیت فکری و روحی است . ضمن اینکه از تعبیرات قرآن فهمیده می شود پیامبران عمدتا از میان خود آن قوم بوده اند لذا نتیجه می گیریم پیامبران الهی در یک روند طبیعی خالص سازی جمعی تکون و ظهور می یافته اند . لذا هیچ ضرورتی ندارد برای همه اقوام پیامبر آمده باشد چرا که همه اقوام به این خالص سازی نمی رسند .
تعبیر قرآن هم بیانگر ظهور انبیاء در هر امه است نه قوم . امه به مردم یک دوره و زمان گفته می شود نه طایفه و قبیله قوم .

موفق در پناه حق

:Gol:

سلام و عرض ادب خدمت دوستان گرامی
بزرگواران آغاز کننده تاپیک سوالی مطرح کرد که مبنای سوال ایشان را من تشخیص ندادم
و در ضمن در بعضی از پاسخها هم نکاتی اشاره شد که چون مبنای پاسخ دهنده هم مشخص نبود باز موجب نحیر اینجانب است
بر این تحیر نکاتی را یادآور میشوم
1- جناب برهان به جهانی بودن پیام پیامبران معترض هستند؟
2- یا به پیامرسانی پیامبران سوال دارند؟
3 سوالات ایشان از دید ناظر خارج از دین است؟(یعنی دلایل و اخباریات دین را سند و مرجع میدانند؟)
4 سوال ایشان درون دینی است و چون پیامبران را منوط به یک منطقه جغرافیایی می دانند بعضی از احکام را منطبق بر فرهنگ جوامع دیگر نمی یابند؟
پاسخهای کارشناسان و کاربران محترم هم مبنای واحدی نداشت
عده ای بر مبنای اخباریات دینی
بعضی بر مبنای اصول کلام اسلامی
و بعضی به ندانسته ها
بعضی به فطرت
حتی شأن و یا اصالت تبار
به نظر حقیر اگر جناب برهان پاسخ خود را یافته اند زهی سعادت و اگر به فرض پاسخها برایشان اقناع کننده نبود سوال خود را و مبنایی که مقبولشان است را تقریر بفرمایند تا نتیجه ای حاصل شود
متشکرم

حامد;73375 نوشت:
سلام :Gol:
به نظر بنده دو موضوع جدا از هم اینجا وجود دارد .
1- ظهور انبیاء
2- عمومیت دعوت
:Sham:به نظرم ظهور انبیاء تابع قوانین عادی الهی بوده است. به چه معنا؟ به این معنا که هر قوم وملتی که شایستگی و استعداد برخورداری از تعالیم انبیاء را پیدا می کرده اند بطور طبیعی این شایستگی در خود قوم حاصل می شده است که از میان آنها هادی و پیامبری ظهور کند. به عبارت دیگر وقتی یک قوم به حد برخورداری از تعلیم نبی می رسیده اند برآیند شایستگی آنها مقتضی حضور یک نبی از میان آنها بوده است.
بعبارت دیگر ظهور پیامبر یا هادی الهی در میان یک قوم هدیه الهی به تعالی فکری و روحی و معنوی خود آن ملت است . این از لحاظ ظهور انبیاء.
نتیجه بحث اینستکه نمی توان پذیرفت ظهور انبیاء در میان امتها بر خلاف سنتهای طبیعی تکامل روحی و معنوی انسانها بوده است اما دعوت انبیاء به لحاظ یکسان بودن فطرت الهی بشر یکسان است.
موفق در پناه حق
:Gol:

حامد;73375 نوشت:
سلام جناب صدیق:Gol:
ظهور پیامبران الهی نمی تواند از قوانین طبیعی تخلف کند . یکی از این قوانین لزوم قابلیت هدایت است . نمی توان پذیرفت هرجا که عده ای حیوان دوپا زندگی می کنند پیامبری ظهور کند چون پیامبر برای القاء معارف نیازمند وجود حد معینی از قابلیت فکری و روحی است . ضمن اینکه از تعبیرات قرآن فهمیده می شود پیامبران عمدتا از میان خود آن قوم بوده اند لذا نتیجه می گیریم پیامبران الهی در یک روند طبیعی خالص سازی جمعی تکون و ظهور می یافته اند . لذا هیچ ضرورتی ندارد برای همه اقوام پیامبر آمده باشد چرا که همه اقوام به این خالص سازی نمی رسند .
تعبیر قرآن هم بیانگر ظهور انبیاء در هر امه است نه قوم . امه به مردم یک دوره و زمان گفته می شود نه طایفه و قبیله قوم .

با سلام و تشکر

قبل از ورود به بحث مایلم بدانم، از کجا و با توجه به کدام دلیل عقلی و یا نقلی به چنین جمع بندی و نظری رسیدید که "هر قومی شایستگی و استعداد دریافت هدایت را پیدا کند، مستحق برخورداری از قاعدۀ لطف الهی است"؟؟؟

مستحضرید که یکی از فلسفه های بعثت انبیاء قاعدۀ لطف است، آیا این قاعده استثنا بردار است؟ آیا خدا گروهی از انسان ها را بدون دلیل، از نور هدایت خود، که از طریق حجت بیرونی (انبیاء) بعنوان مکمل حجت درونی حاصل می شود محروم می کند؟

آیا این گروه از حجت درونی (عقل) هم محروم بوده اند؟ اگر خیر، دلیلی وجود ندارد که از حجت بیرونی (نبی و رسول) محروم باشند.

بعلاوه اینکه خداوند متعال، همۀ بشر را با فطرت الهی آفریده "فطرت الله التی فطر الناس علیها"(روم، 30) چنانکه زراره از امام صادق(ع) درباره این آیۀ شریفه سوال کرد. حضرت فرمودند:خدای سبحان همه مردم را بر فطرت توحیدی خلق کرده است.

و طبق روایات، انبیاء الهی مبعوث شده اند تا دفائن عقول بشری را احیا کنند؟ آیا اگر قومی بدون هادی و منذر رها شوند، اولاً خلاف عدل و حکمت الهی نبوده و بنوعی نقض غرض نیست؟ و در ثانی فردای قیامت، کفار و ظالمان آن قوم، با این دلیل که "اگر برای ما هم هادی و انذار کننده ای(پیامبر) می فرستادی ما نیز از اهل عذاب نبودیم" با خدا احتجاج نمی کنند؟؟؟

حامد;73375 نوشت:
البته تعیین معیارهای این شایستگی مشکل است اما تعبیر فی کل امه رسولا این را نمی فهماند که در میان هر قومی پیامبری آمده است کما اینکه در میان بسیاری بدویان گذشته و حال پیامبری نیامده است.


نمی دانم این شایستگی چه معیارهائی باید داشته باشد و احیاناً چقدر هم باید دشوار باشد؟؟؟ حداقل همانطوریکه شما اشاره فرمودید بنظر، برای بشر عادی خیلی مشکل است، اینکه اقوام و ملت های گذشته چه شرایط و معیارهائی داشته اند و چه شایستگی هائی کسب و استعدادهائی از خود بروز داده اند با توجه به آنچه قرآن از سرنوشت اقوام سخن می گوید تردید آمیز و سؤال برانگیز است؟؟؟

اما آنچه با این بیان به ذهن می رسد این است که نظر شما تا حدودی اجتهاد در برابر نص است. زیرا آنچه قرآن در خصوص تاریخ و سرنوشت برخی از امت ها و اقوام و پیامبران اولواالعزم و منطقه ای ذکر نموده، معمولاً گواه آنست که شایستگی و استعداد خاصی حداقل در آن اقوام وجود نداشته بلکه از ان طرف هر چه بوده ضلالت و گمراهی، بی خبری و غفلت و ظلم و ستم بوده، و حتی با مبعوث شدن پیامبر و بشارت و انذار رسول، هیچ اتفاق و دگرگونی بر دل های انها حاکم نشده، بلکه سرپیچی و گناه و اذیت و آزارشان افزون گردیده، نمونه های این شایستگی ها و استعدادها را می توان در قوم نوح، قوم لوط، قوم صالح و ... به عیان مشاهده نمود.

پس با توجه به این مصادیق، فرضیۀ شما مبنی بر اینکه "هر قوم وملتی که شایستگی و استعداد برخورداری از تعالیم انبیاء را پیدا می کرده اند بطور طبیعی این شایستگی در خود قوم حاصل می شده است که از میان آنها هادی و پیامبری ظهور کند." باطل می گردد.

ضمن آنکه برداشت شما مبنی بر اینکه خدا برای هر قومی رسول نفرستاده بلکه به استناد آیۀ 24 سورۀ فاطر "وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خلَا فِيهَا نَذِيرٌ " برای هر امتی رسول فرستاده نیز کامل نبوده بلکه مخدوش است، گویا این آیه را از قلم انداخته اید که خداوند متعال خطاب به پیامبرش مى‏فرماید: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ»؛ «همانا تو بیم دهنده‏ اى وبراى هر قومى هدایت‏گرى است.»( سوره رعد، آیه 7) از اینرو خداوند نه تنها برای هر امتی رسولی انذار کننده فرستاده بلکه به حکم عدل و حکمتش و بنا به قاعدۀ لطف، برای هر قومی هدایت کننده ای نیز فرستاده است.

موفق باشید ...:Gol:

صدیق;74373 نوشت:

با سلام و تشکر

قبل از ورود به بحث مایلم بدانم، از کجا و با توجه به کدام دلیل عقلی و یا نقلی به چنین جمع بندی و نظری رسیدید که "هر قومی شایستگی و استعداد دریافت هدایت را پیدا کند، مستحق برخورداری از قاعدۀ لطف الهی است"؟؟؟

سلام به محضر کارشناس محترم :Gol:
قاعده لطف یک قاعده عقلی عام است اما نسبت به مصادیق خودش نه هر آنچه که شما مشمول لطفش می شمارید . بله خداوند لطف دارد اما مفهوم آن این نیست که خداوند برای گروهی از بشر که حتی حرف پیامبر خود را نمی توانند متوجه شوند پیامبر بفرستد . امتناع از ناحیه خدای لطیف نیست که فاعل است بلکه از ناحیه بشر غیر مستعد است که قابل است . کما فی الحال و عدم استعداده لتمتعه من حجه الله و قال الحکیم الطوسی : و غیبته منا
از بقیه بحثتان هم معلوم است که شما همه بشر را از لحاظ برخورداری از تعالیم انبیاء یکسان فرض فرموده اید و این فرض ما نیست دلیلی هم بر برخورداری همه اقوام از قابلیت تعالیم انبیاء وجود ندارد . مساله فطرت هم منافی ادعای ما نیست . نورفطرت در همه انسانها یکسان نیست . بله همه فی الجمله خداگرا و خداشناسند اما فطرت انبیاء کجا که در آن نور وحی می تابد و فطرت عوام از انسانهای جوامع وحشی قدیم کجا ؟ دقت بفرمایید
و اما بحث اجتهاد در مقابل نص . خواهشمندم در نسبت دادن این امور به دیگران عجله نفرمایید . عذرخواهم که بگویم رد حرف دیگران هنر نیست فهمش هنر است .
و اما باز هم می گویم که آیات قرآن کریم دال بر آمدن پیامبر برای همه اقوام نیست بلکه دال بر آمدن پیامبر برای هر امت است . امت از لحاظ لغوی به معنای قوم و طایفه و قبیله نیست به معنای مردم هر زمان است . این آیه معنای حدیث شریف : لولاالحجه را به ذهن متبادر می کند که حجت الهی ( نبی یا وصی ) شانا نذیر امت و اهل زمان خود است .
در مورد آیه شریفه : انت منذر و لکل قوم هاد هم اگر دقت بفرمایید بیان شانیت است نه فعلیت که همه می دانیم تا رحلت پیامبر این شان در حد ملت جزیره العرب فعلیت یافت . اکنون هم همینطور است .
باز هم خواهشمندم فهم شریفتان را معیار نص و ظاهر قرار ندهید .
سرجمع همه این سخنان همان بیان اولی است که فرمودید دلیل عقلی و نقلی اش کجاست
قال الحکیم : فوق کل ذی علم علیم
موفق در پناه حق :Gol:

حامد;74398 نوشت:

و اما باز هم می گویم که آیات قرآن کریم دال بر آمدن پیامبر برای همه اقوام نیست بلکه دال بر آمدن پیامبر برای هر امت است . امت از لحاظ لغوی به معنای قوم و طایفه و قبیله نیست به معنای مردم هر زمان است . این آیه معنای حدیث شریف : لولاالحجه را به ذهن متبادر می کند که حجت الهی ( نبی یا وصی ) شانا نذیر امت و اهل زمان خود است .
در مورد آیه شریفه : انت منذر و لکل قوم هاد هم اگر دقت بفرمایید بیان شانیت است نه فعلیت که همه می دانیم تا رحلت پیامبر این شان در حد ملت جزیره العرب فعلیت یافت . اکنون هم همینطور است .

با سلام و تشکر:Gol:

برای روشن شدن دلایلی که ذکر نمودیم، در این مجال تفاوت رسول و نبی مطرح می شود:

نخست اینکه این دو از نظر مفهوم تفاوتی آن چنانی ندارند زیرا واژه نبی یا به معنای فرد دارای خبر مهم است و یا به معنای فرد دارای مقام بلند، و واژه رسول هم یا به معنای فرد دارای پیام است یا به معنای واسطه در انجام کار پس ازجهت مفهوم هیچ کدام اعم یا اخص از دیگری نیستند.

ثانیا از اختلاف موارد استعمال لفظ نبی و رسول در قرآن خصوصا با توجه به روایات شریفه راجع به انبیا و رسل می‏توان فهمید که نبی از نظر مصداق اعم از رسول است یعنی همه فرستادگان خدا نبی بوده‏اند ولی رسول نبوده‏اند همین اختلاف در کاربرد سبب شده است که علما نبی را غیر از رسول از نظر اصطلاح بدانند.

ثالثا در میان علما در بیان وجه تمایز میان دو اصطلاح نبی و رسول تفاوت‏هایی دیده می‏شود که در ذیل به آنها اشاره می‏گردد:


1ـ به نظر علامه طباطبایی نبی آن کسی است که خواب می‏بیند و در خواب به او وحی می‏شود ولی رسول آن کسیاست که ملک وحی بر او نازل می‏شود و او ملک را می‏بیند و با او سخن می‏گوید.

علامه این نظریه را اولاً از آیه 95 سوره انعام مستفاد می‏داند (قل لو کان فی الارض ملائکه یمشون مطمئنین انزلنا علیهم من السماء ملکا رسولاً) یعنی بگو اگر ملائکه در زمین مثل شما آرام آرام راه بروند ما از آسمان ملکی به عنوان رسول بر آنان نازل می‏کردیم.

و ثانیا از حدیث ذیل استفاده می‏کند:در کافی از امام صادق(ع) نقل شده است که:خداوند عزوجل ابراهیم را بنده خود قرار داد قبل از آنکه او را پیغمبر کندو او را پیغمبر خود قرار داد پیش از آنکه رسول خود کند (دقت کنید) و او را رسول خود قرار داد پیش از آنکه خلیل خود قرار دهد...(نک:ترجمه المیزان، ج 1، ص 382 و ج 14، ص 582).

2ـ به نظر برخی مانند استاد مصباح نبی به هر فرستاده و پیکی گفته می‏شود ولی رسول بر پیک مخصوص اطلاق می‏شود. ایشان این تفاوت را از نگرش به موارد متفاوت استعمال نبی و رسول در قرآن و حدیثی که دارد 313 نفر از انبیا فقط دارای رسالت خاصی بوده‏اند، استفاده می‏نمایند. (محمد تقی مصباح، راهنماشناسی، ج 2، ص 16ـ13)

با این تفصیل، ارسال رسل برای امت ها چنانکه در آیات قرآن اشاره شده با ارسال انبیاء الهی و پیامبران برای تبلیغ و هدایت اقوام منافاتی ندارد، به عبارتی اثبات شیء نفی ماعدا نمی کند، بقولی نمی توان از اثبات رسل برای امت ها عدم هدایت و انذار اقوام و ملل و عدم ارسال نبی به سوی اقوام را نتیجه گرفت.

از اینرو چنانکه ملاحظه نمودیم، شاید نتوان دلیلی برای فقدان نبی و هدایتگر در میان اقوام و ملت ها ثابت کرد اما می توان دلایل بسیاری اعم از نقلی و عقلی مبنی بر ضرورت وجود پیامبران و هادیان در میان اقوام و ملل اقامه نمود که برخی از انها گذشت.

انشاءالله در پست های بعدی مطالبی در تکمیل کردن مباحث این مجموعه و نیز بخش اول کلامتان، خصوصاً اشکالی که به قاعدۀ لطف وارد ساختید، را بررسی خواهیم نمود.

از دقت نظر و توجه و مشارکت جدی شما و دیگر دوستان در بحث سپاسگذارم.

حامد;74398 نوشت:
باز هم خواهشمندم فهم شریفتان را معیار نص و ظاهر قرار ندهید . سرجمع همه این سخنان همان بیان اولی است که فرمودید دلیل عقلی و نقلی اش کجاست قال الحکیم : فوق کل ذی علم علیم
موفق در پناه حق :Gol:

ممنون از تذکر بجا و منطقی تان انشاءالله که بعون الله تعالی توشۀ عملی راه همۀ اندیشه ورزان قرار گیرد.

ملتمس دعا:Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم
در باره ایه 7سوره رعد(انما انت منذر و لکل قوم هاد) نظراتی ارائه شده است.
بعضی هر دو صفت منذر و هاد را به پیامبر صلی الله علیه واله نسبت داده اند که خلاف ظاهر آیه است چرا که اگر کلمه هاد قبل از" لکل قوم " قرار داشت این نظر درست بود.
دیگر اینکه دو قسم دعوت کننده به سوی حق را بیان کند . دعوت کننده ای که کاترش انذار است و دعوت کننده ای که کارش هدایت گری است.
تفاوت منذر و هادی؟
انذار برآنست که گمراهان در متن صراط مستقیم قرار گیرند و از بیراهه در آیند ولی هدایت آنست که مردم پس از آمدن به راه به پیش ببرد .
در حقیقت "منذر" (علت محدثه) و ایجاد کننده است و هادی به منزله (علت مبقیه) نگهدارنده و پیش برنده است که به امام و رسول تعبیر میشود.رسول تأسیس شریعت میکند و امام حافظ و نگهبان شریعت است.
در مورد فوق ،ذکر"منذر"قرینه است که منظور از هدایت کننده کسی است که راه پیامبر صلی الله علیه واله را ادامه میدهد و نگهبان و حافظ شریعت اوست.
الوسی در روح المعانی وشبلنجی در نور الابصار و شیخ سلیمان قندوزی در ینابیع الموده روایتی را از ابن عباس نقل کرده اند بر اینکه وقتی این آیه نازل شد ،پیامبر صلی الله علیه واله به علی علیه السلام فرمود : من منذرم و تو هادی ای علی ! به وسیله تو هدایت یافتگان هدایت میشوند .

طبق تفسیر فوق میتوان نتیجه گرفت هر رسول و صاحب شریعتی که میآمده باید پس از او حافظ و نگهبان و هادی باشد که مردم هر قومی طبق شریعت پیامبر پیشین هدایت کند و در عین حال حافظ آن نیز باشد .

ر.ک. تفسیر نمونه،ج 10،ذیل آیه فوق.

صدیق;73336 نوشت:

بنام خدا

با سلام و ادب

:Gol:

با تشکر از برهان عزیز و همۀ دوستانی که در بحث مشارکت داشته و مطالب خوبی بیان نمودند.

ضمن تشکر از برادر گرامیم جناب صدیق که با مطالب خوبشان زینت بخش این جستار شدند

نقل قول:

اولا: دليل و شاهدى وجود ندارد كه اثبات كند ساير مناطق جهان از نعمت پيامبر بى بهره بوده اند. شمار بالاى پيامبران در منطقه ى خاور ميانه، دليل بر نبودن پيامبر در سرزمين هاى ديگر نيست. خداوند 124 هزار پيامبر براى بشر فرستاده است[1] و ما تنها نام و سرگذشت برخى از آن ها را مى دانيم[2]؛ چه بسا مناطق ديگر نيز داراى پيامبر بوده اند، ولى ما از آن ها آگاهى نداشته باشيم.

ثانياً: بر فرض كه دليلى بر وجود پيامبران در ساير مناطق وجود نداشته باشد، ولى نبودن دليل، نبودن آن ها را اثبات نمى كند. (عدم الدليل "يا عدم الوجدان" لا يدل على عدم الوجود).

در پاسخ عرض می کنیم ، مورد شماره 1 و 2 (اولا و ثانیا) بطور کل مردود و باطل می باشند ،

به این خاطر که بنابر اصول اولیه و بدیهیات منطق ، وظیفه اثبات وجود چیزی بر مدعی آن است (الاثبات علی المدعی)

به عبارت روشن تر مثلا اگر من ادعا می کنم که گودزیلا یا اژدهای هفت سر در ایران وجود داشته ، این وظیفه من است که دلایل و مستندات روشنی بیاورم و وجودش را اثبات کنم.

نه اینکه بگویم چون "دلیل و شاهدی بر وجود اژدهای هفت سر نیست" پس نبودش نیز اثبات نمی شود.
و به عبارت دیگر به مخاطبم می گویم برو ثابت کن که اژدهای هفت سر وجود ندارد !!!

وظیفه اثبات وجود چیزی بر عهده مدعی آن است نه اینکه وظیفه اثبات عدم وجود را بر عهده مخاطب بگذاریم !!!

در ادامه فرموده اید :


نقل قول:

ثالثاً: آنچه از روايات و كتب تاريخى به دست مى آيد، عدم انحصار پيامبران در سرزمين هاى ياد شده (در پرسش) مى باشد؛ براى مثال ايران خاستگاه ظهور پيامبران متعددى بوده است كه امروزه قبور برخى از آن ها زيارتگاه مؤمنان است؛ از جمله: مزار حضرت شعيا(عليه السلام) در كنار قبر امامزاده اسماعيل در اصفهان، در اولين مسجدى كه در آن شهر ساخته شده است؛ قبر يوشع(عليه السلام) در اصفهان؛ مزار دانيال(عليه السلام) در شوش خوزستان؛ مزار باقر روبن ـ فرزند يعقوب(عليه السلام) ـ در شمال شهر خرمشهر؛ مزار سه پيامبر در شهر قزوين، از جمله پسر لقمان(عليه السلام)؛ قبر حضرت ارميا در ميامى (در مسير مشهد)؛ قبر قيدار ـ فرزند اسماعيل(عليه السلام) ـ در جنوب زنجان در روستاى قيدار؛ قبر شموئيل(عليه السلام) در ده فرسخى ساوه؛ مزار حيقوق(عليه السلام)در تويسركان[3].
در پاسخ می گوییم :

1- در خصوص صحت انتساب این مقبره ها به پیامبران اطمینان کافی وحود ندارد و دلایل و مستندات قانع کننده ای هم در این خصوص موجود نیست.
و چه بسا در برخی موارد مکشوف شده که نه تنها قبر پیامبر نبوده اند ، بلکه مقبره انسان های خونریز و ظالم در دوران باستان بوده اند که سالها با مکر قوم یهود آنها را به اسم پیامبر بر مومنین غالب کرده بودند .

مانند آرامگاه استر و مردخای در نزدیکی همدان که عامل بزرگترین نسل کشی و هلوکاست ایرانی را تا سالها به اسم پیامبر می شناختند.
http://yek-sargashte.persianblog.ir/post/104
http://www.razramz.com/article-print-179.html

2- دومین مطلب اینکه اگر دقت فرمایید تمامی افرادی که نام بردید همگی اسامی عبری هستند که باز هم به همان قوم بنی اسرائیل بر می گردند .
و باز هم مطلبی که گفتیم تایید می شود که همه پیامبران نامبرده شده مربوط به یک قوم و نژاد می باشند. (قوم عبری-عربی ها)

3- سومین مطلب این است که باز هم با مطالبی که در این شماره فرمودید ، از نظر جغرافیایی هم باز میلیمتری از خاورمیانه خارج نشدیم و همچنان مطلب ما در این خصوص که کلیه انسان های مدعی پیامبری از همین محدوده کوچک جغرافیایی پدیدار شده اند ، تایید می گردد.

و در شماره بعدی فرموده اید :

نقل قول:

رابعاً: از قرآن استفاده مى شود كه خداوند براى هر قوم و ملتى، پيامبر و هادى فرستاده است: (إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْم هاد)؛[7] (اى پيامبر!) تو تنها بيم دهنده اى، و براى هر گروهى هدايت كننده اى است. اين آيه ى شريف به صراحت اعلام مى كند كه هيچ قومى بر روى كره ى زمين از نعمت نبوت و هدايت الهى محروم نبوده و نخواهد بود.
صرف نظر از اینکه بحث ما بیشتر از افق برون دینی است و بدنبال ریشه های تاریخی می گردیم ، اما باز در مورد همین آیه مورد اشاره هم نمی توان تعمیم جزئی نتیجه گرفت و معلوم نیست که این همه اقوام از چه نظر مورد اشاره هستند و آیا بحث زمانی را هم شامل می شده یا خیر (که بحثش مفصل است و قطعا می دانیم که حداقل از نظر زمانی افوام بسیاری پیامبری نداشته اند و حتی همین شبه جزیره عربستان بعد از ظهور ابراهیم تا بعثت پیامبر اسلام که هزاران سال فاصله وجود دارد بتصریح قرآن دارای پیامبری نبوده اند )
ضمن آنکه اگر بحث را بخواهیم نقلی کنیم با استدلال بر همین آیه مورد اشاره شما می توان گفت که پیامبر اسلام تنها برای قوم خودش هدایت کننده بوده است . چرا که می فرماید: تو (
برای قوم خودت)ترساننده هستی و هر قومی را هدایت کننده ایست.

نقل قول:

خامساً: دليل هايى كه ضرورت وجود پيامبران را براى انسان ها به اثبات مى رساند، دليل هايى عقلى و غير قابل تخصيص هستند؛ از اين رو نمى توان ضرورت وجود پيامبران را ويژه ى منطقه اى خاص دانست و مناطق ديگر را مشمول آن دليل ها ندانست.
بسیار خب .
ما هم به همین خاطر عرض کردیم که اگر چنین دلایلی صحت دارند نیازمند تحقق خارجی و فعلیت در عالم خارج از ذهن هستند.
بنابراین باید در سایر نقاط جهان نیز اثری از چنین ادعایی یافت شود .
که عرض کردیم جز در محدوده بسیار کوچکی از جهان (خاورمیانه) در هیچ نقطه اثری از ادعای پیامبری به چشم نمی خورد.
و این منطقه کوچک هم از نظر جمعیت و هم از نظر وسعت کمتر از یک صدم جهان را شامل می شود.
و بعد نشان دادیم حتی در همین محدوده کوچک خاورمیانه هم ، این داستان نبوت و پیامبری منحصر به قوم کوچک و محدودی به نام عبری-عربی ها می شود . ودر تاریخ و گذشته سایر اقوام اثری از ادعای پیامبری یافت نمی شود.

نقل قول:

آنچه گفته شد، ضرورت هدايت نبوى را براى انسان ها بيان مى كند، ولى بايد توجه داشت كه تحقق اين هدايت، به وجود پيامبران صاحب كتاب و شريعت مستقل، در تمامى مناطق جهان وابسته نيست؛ از اين رو مانعى ندارد كه اين دسته از پيامبران كه اولواالعزم هستند، تنها در يك منطقه (خاور ميانه) مبعوث شده باشند و پيامبران تبليغى كه مروج دين پيامبر پيش از خود بوده اند، از سوى خداوند در مناطق مختلف جهان به هدايت مردم پرداخته باشند.
این موضوع را دوست دیگری نیز عرض کرده بود که ما در پاسخش گفتیم ،
قبول ،
اشکالی ندارد که پیامبران اصلی و اولوالعزم تنها از یک قوم و تنها از یک نژاد و تنها در یک منطقه جغرافیایی بوده باشند اما پیامبران تبلیغی آنها در کل جهان وجود داشته باشند.
اما چند ایراد بوجود می آید :
- اول اینکه باز اینکه از میان تمامی نژاد ها و قومیت ها در طی هزاران سال تنها و تنها یک قوم محدود مورد توجه خداوند قرار گرفته و پیامبری تنها در انحصار آنها باشد ، خلاف عقل سالم است.

- دوم اینکه بازهم حتی در حد همین پیامبران تبلیغی هم متاسفانه در هیچ گوشه ای بجز قسمت کوچکی از خاورمیانه یافت نشده اند.
سرزمین های پهناور امریکا ، اروپا ، استرالیا ، چین ، هند و ... بطور کل فاقد کوچکترین نشانه ای از وجود پیامبران تبلیغی در طی هزاران سال گذشته تا کنون می باشد.

و در نهایت فرموده اید :


نقل قول:

گذشته از اینها خداوند در قرآن یکی از شرایط ایمان را بعد از ایمان به خدا و ملائکه و کتب، ایمان به رسالت همۀ پیامبران بر می شمارد. (آمن الرسول بما انزل الیه من ربه والمؤمنون، کل امن بالله و ملائکته و کتبه و رسله لا نفرق بین احد من رسله ...)، [8] بر طبق آنچه از طریق روایات به ما رسیده خداوند 124000 پیامبر برای هدایت و انذار بشر ارسال کرده و به حکم آیات قرآن، خداوند هیچ قوم و ملتی را بدون انذار کننده نگذاشته و این مطلب به حکم عقل و نقل موافق حکمت و عدل الهی و قاعدۀ لطف است.

به عبارتی اگر خداوند امت هائی را بدون رسول و انذار رها کرده باشد نقض غرض کرده و چون حکمت و عدل الهی در جای خویش ثابت شده، نقض غرض در اراده و افعال الهی راه ندارد از اینرو هیچ قوم و ملتی بدون رسول و انذارکننده نبوده است.
نتیجه ای که می توان از این بحث گرفت اینکه اگر بدون علم و یقین، و تنها بر اساس گمان و صرف یکسری اطلاعات ظاهری، وجود پیامبران در اقوام گذشته و دور دست را انکار کنیم، نه تنها مخالف حکم عقل و نقل رأی صادر نموده ایم بلکه چه بسا ناخواسته در دام شبهات گرفتار امده و یکی از شرایط ایمان، یعنی ایمان به ارسال رسل و پیامبران الهی (124000 پیامبر) را از دست داده ایم.

لذا چون اطلاعات کافی تاریخی در خصوص تاریخ انبیاء نداریم، بهتر است از یکسو به حکم عقلی حکمت و عدل و قاعدۀ لطف الهی و از سوی دیگر به حکم نقل (آیات و روایات) اعتماد کنیم.

در پاسخ عرضه می داریم که :

اولا :
آنچیز که در تصریح کلام الله ، شرط ایمان دانسته شده ، ایمان به اصل نبوت پیامبران است نه توزیع جغرافیایی پیامبران در کل پهنه خاکی زمین .
(پس تا اینجاش خدا رو شکر از دایره ایمان خارج و محرورالدم شناخته نشده ایم:khandeh!:)

ثانیا:
باز در بحث جزئیات و تعداد 124هزار و موارد دیگری از آنها که در احادیث ذکر شده از شرایط ایمان و ضروریات نمی باشد .

ثالثا :
باز در بحث نذیر و بشیر شما هدایت کننده و بشارت دهنده را با بحث پیامبران خلط مبحث فرموده اید.
چرا که قطعا امت های بسیار زیادی بوده اند که حداقل برای همگان ثابت است که در مقاطع زمانی مشخصی هیچ پیامبری نداشته اند. در حالی که ممکن است پند دهنده و هدایت کننده ای در میانشان وجود داشته باشد که محتوای آیه را تصدیق می کند

رابعا :
اصلا آنچه که قصد داشتیم بحث را بر مبنای آن جلو ببریم ، دیدگان عقلی و برون دینی است و بنظر بنده تکیه بیش از حد به مباحث نقلی چندان کمکی به رفع ابهام از این موضوع نخواهد کرد.

صدیق;74727 نوشت:
با این تفصیل، ارسال رسل برای امت ها چنانکه در آیات قرآن اشاره شده با ارسال انبیاء الهی و پیامبران برای تبلیغ و هدایت اقوام منافاتی ندارد، به عبارتی اثبات شیء نفی ماعدا نمی کند، بقولی نمی توان از اثبات رسل برای امت ها عدم هدایت و انذار اقوام و ملل و عدم ارسال نبی به سوی اقوام را نتیجه گرفت.

سلام :Gol:
باتشکر از کارشناس عزیز جناب صدیق
از توضیح مبسوط شما در باب اختلاف نبی و رسول متشکرم اما نکته مهم آنستکه اساسا قرآن در این خصوص اصلا این دو تعبیر را بکار نبرده است بلکه از تعبیر منذر و نذیر استفاده فرموده است که از لحاظ مصداق اعم از مصادیق نبی و رسول است و شامل اوصیاء و اولیاء هم می شود . با توجه به این مطلب و با وجود افزایش مصداق بحث باز هم نمی توان آمدن نذیر را در هر قومی ثابت نمود . بنده بر معنای تعبیر امه اصرار دارم که دلالتی بر معنای قوم ندارد . این آیه : ما من امه الا خلا فیها نذیر اثبات می فرماید در هر دوره و زمانی فردی الهی که دارای شانیت انذار است وجود دارد و بیش از این دلالت ندارد . ضمن اینکه همه می دانیم که اقوامی در شرق و غرب عالم بوده بلکه هستند که از تعالیم انبیاء بهره مند نشده اند که منافی با ادله عمومیت انذار در اقوام است .
موفق در پناه حق
:Gol:

متحیر;74265 نوشت:
سلام و عرض ادب خدمت دوستان گرامی
بزرگواران آغاز کننده تاپیک سوالی مطرح کرد که مبنای سوال ایشان را من تشخیص ندادم
و در ضمن در بعضی از پاسخها هم نکاتی اشاره شد که چون مبنای پاسخ دهنده هم مشخص نبود باز موجب نحیر اینجانب است
بر این تحیر نکاتی را یادآور میشوم
1- جناب برهان به جهانی بودن پیام پیامبران معترض هستند؟
2- یا به پیامرسانی پیامبران سوال دارند؟
3 سوالات ایشان از دید ناظر خارج از دین است؟(یعنی دلایل و اخباریات دین را سند و مرجع میدانند؟)
4 سوال ایشان درون دینی است و چون پیامبران را منوط به یک منطقه جغرافیایی می دانند بعضی از احکام را منطبق بر فرهنگ جوامع دیگر نمی یابند؟
پاسخهای کارشناسان و کاربران محترم هم مبنای واحدی نداشت
عده ای بر مبنای اخباریات دینی
بعضی بر مبنای اصول کلام اسلامی
و بعضی به ندانسته ها
بعضی به فطرت
حتی اصالت تبار
به نظر حقیر اگر جناب برهان پاسخ خود را یافته اند زهی سعادت و اگر به فرض پاسخها برایشان اقناع کننده نبود سوال خود را و مبنایی که مقبولشان است را تقریر بفرمایند تا نتیجه ای حاصل شود
متشکرم


دوست گرامی
متحیر عزیز

هدف من از ایجاد این جستار هر دو مقوله را شامل می شده است.

نگرش اول از دیدگاه یک ناظر مستقل و از نگاه برون دینی :

فرض کنید یک غیر مسلمان از شما (شمای نوعی منظور کلیه مسلمانان) می پرسد :

" ما در کل جهان و از میان هزاران قوم و نژاد ، این ادعای پیامبری را تنها در میان یک قومیت مشاهده کرده ایم (قوم عبری-عربی ها)

ما در کل پهنه گسترده این زمین خاکی ، ادعای پیامبری را در محدوده بسیار کوچکی یافتیم .

در هیچ کجای قاره اروپا اثری از احدی که ادعای پیامبری کرده باشد نیست

در هیچ پکجای قاره امریکا هم همینطور

در قاره پهناور و بسیار کهن افریقا که امروزه کشف شده نخستین انسان ها نیز در آنجا سکنا داشته اند و قدیمی ترین تمدن ها نیز در آنجا بوجود آمده اند نیز اثری از پیامبران یافت نشد

در قاره استرالیا و اقیانوسیه هم همینطور

می رسیم به قاره آسیا،

در کل قاره بسیار پهناور آسیا هم ،
از قسمت های شمالی آسیا و در کل جمهوری های شوروی سابق با آن وسعتش اثری از پیامبران ندیدیم

در ایران هم همینطور

در سرزمین های پهناور چین و هند هم باز همینطور ...

فقط از کل این دنیای به این بزرگی ، تنها در قسمت بسیار محدودی و تنها یک نژاد خاص چنین ادعایی را داشته است .

چطور ممکن است خداوندی که ادعا می کند خدای تمامی جهانیان است فرستادگان خود را تنها بر قوم بی تمدن و کوچکی آنهم در محدوده بسیار ناچیزی از زمین ارسال کرده باشد.

اگر می گویید در سایر نقاط هم بوده ، پس کو اثری از آنها !!!
مگر می شود که هزاران فرستاده خداوند آنقدر بی نام و نشان و بی اثر بوده باشند که کوچکترین اثر و نشانه ای از حضورشان در میان هزاران قوم و هزاران تمدن محتلف وجود نداشته باشد"

متحیر;74265 نوشت:
سلام و عرض ادب خدمت دوستان گرامی
بزرگواران آغاز کننده تاپیک سوالی مطرح کرد که مبنای سوال ایشان را من تشخیص ندادم
و در ضمن در بعضی از پاسخها هم نکاتی اشاره شد که چون مبنای پاسخ دهنده هم مشخص نبود باز موجب نحیر اینجانب است
بر این تحیر نکاتی را یادآور میشوم
1- جناب برهان به جهانی بودن پیام پیامبران معترض هستند؟
2- یا به پیامرسانی پیامبران سوال دارند؟
3 سوالات ایشان از دید ناظر خارج از دین است؟(یعنی دلایل و اخباریات دین را سند و مرجع میدانند؟)
4 سوال ایشان درون دینی است و چون پیامبران را منوط به یک منطقه جغرافیایی می دانند بعضی از احکام را منطبق بر فرهنگ جوامع دیگر نمی یابند؟
پاسخهای کارشناسان و کاربران محترم هم مبنای واحدی نداشت
عده ای بر مبنای اخباریات دینی
بعضی بر مبنای اصول کلام اسلامی
و بعضی به ندانسته ها
بعضی به فطرت
حتی اصالت تبار
به نظر حقیر اگر جناب برهان پاسخ خود را یافته اند زهی سعادت و اگر به فرض پاسخها برایشان اقناع کننده نبود سوال خود را و مبنایی که مقبولشان است را تقریر بفرمایند تا نتیجه ای حاصل شود
متشکرم

ادامه :

و دومین بعد سوال بنده از نگرش و دیدگاه درون دینی است .

سوال می شود :

" اگر در میان تمامی اقوام و انسان ها پیامبرانی وجود داشته اند ،
چطور در قرآن تنها به ذکر چند نمونه انگشت شمار پرداخته که اتفاقا همه آنها هم از قوم و قبیله و نژاد مشخصی هستند ...

آیا اسلام دین جهانی نیست ؟
پس چطور هیچ اشاره ای به سایر انبیاء از سایر ملت ها (در صورت وجود) نشده است ؟

در ثانی ،
آیا این پیامبرانی که می گویید در میان همه اقوام دیگر هم وجود داشته اند ،
یا لااقل به قول برخی دوستان حداقل میان اقوام غیر وحشی آنها بوده اند ،
چطور هیچ اثری از آنها نیست.

در میان تمدن بسیار کهن چین
تمدن های موجود در هند
تمدن های موجود در اروپا ، روم و یونان باستان
در میان تمدن های بسیار کهن قاره افریقا
در میان تمدن های بسیار قدیمی قاره امریکا
و ...

در هیچ یک از هزاران تمدن باستانی اثری از انبیاء یافت نشده است !!!

پس این انبیاء کجا بوده اند و چقدر مجهول الهویه و کم اثر بوده اند که کوچکترین نشانه ای از آنها در تاریخ دهها هزار ساله جهان باقی نمانده است ...

برهان;74788 نوشت:
ادامه :

و دومین بعد سوال بنده از نگرش و دیدگاه درون دینی است .

سوال می شود :

" اگر در میان تمامی اقوام و انسان ها پیامبرانی وجود داشته اند ،
چطور در قرآن تنها به ذکر چند نمونه انگشت شمار پرداخته که اتفاقا همه آنها هم از قوم و قبیله و نژاد مشخصی هستند ...

آیا اسلام دین جهانی نیست ؟
پس چطور هیچ اشاره ای به سایر انبیاء از سایر ملت ها (در صورت وجود) نشده است ؟

در ثانی ،
آیا این پیامبرانی که می گویید در میان همه اقوام دیگر هم وجود داشته اند ،
یا لااقل به قول برخی دوستان حداقل میان اقوام غیر وحشی آنها بوده اند ،
چطور هیچ اثری از آنها نیست.

در میان تمدن بسیار کهن چین
تمدن های موجود در هند
تمدن های موجود در اروپا ، روم و یونان باستان
در میان تمدن های بسیار کهن قاره افریقا
در میان تمدن های بسیار قدیمی قاره امریکا
و ...

در هیچ یک از هزاران تمدن باستانی اثری از انبیاء یافت نشده است !!!

پس این انبیاء کجا بوده اند و چقدر مجهول الهویه و کم اثر بوده اند که کوچکترین نشانه ای از آنها در تاریخ دهها هزار ساله جهان باقی نمانده است ...

با سلام

آقای محترم شما خودتون میفرمایید نگرش درون دینی. ظاهرا در اصل نام همین پیامبرانی که میدانیم هم در قران و کتابهای آسمانی آمده است. و اگر خداوند صلاح نمیدانست ما از همینها هم مطلع نمیشدیم. پس بهتره پاسخهای اساتید محترم را که از خود قران هست مبنی بر اینکه هیچ قومی بدون رسول و بیم دهنده نبوده را بپذیرید.

آن مناطقی که میفرمایید نام پیامبری براشون نیامده چه بسا علتش همان دشمنی و عناد آن اقوام با خداوند و پیامبران الهی بوده که کلا در بلادشون تیشه به ریشه خدا و خداپرستی زده بودند و چه بسا همین نام نبردن از ایشان باعث شده که قران در برحه های مختلف زمانی از تحریفات مصون بماند چرا که در آن روزگار دنیای ارتباطات به سادگی امروز نبوده و ممکن بود که به خاطر مجهول بودن آن اقوام و یا ذکر نشدن نام پیامبرانشان به عنوان نبی این مساله باعث بشه که از طرف اعراب به سادگی قران دستخوش تحریف بشه. همین اقوامی هم که از آنها نام برده شده اکثرا به کرات در موردشون در قران آمده تا جای هیچگونه تردید و انحرافی باقی نماند.

برهان;74779 نوشت:
ضمن آنکه اگر بحث را بخواهیم نقلی کنیم با استدلال بر همین آیه مورد اشاره شما می توان گفت که پیامبر اسلام تنها برای قوم خودش هدایت کننده بوده است . چرا که می فرماید: تو (برای قوم خودت)ترساننده هستی و هر قومی را هدایت کننده ایست.

باسلام به برادر برهان :Gol:
ما خدمت کارشناس محترم عرض کردیم و به شما برادر اندیشمند هم عرض می کنیم که بحث عمومیت ربطی به جغرافیای تبلیغ انبیاء ندارد بلکه عمومیت شان اصل دین است به این معنا که دین بعنوان برنامه کمال و سعادت برای همه انسانها یکسان است چون فطرت آنها و مسیر تکاملی شان یکسان است یا بفرمایید استعدادهای مشابه دارند این است که ما دین را برای همه اقوام و ملتها می دانیم و واضح است که معنای این حرف آن نیست که همه از آن برخوردار شده باشند کما اینکه اینطور هم نبوده است .
پس بحث عمومیت یک بحث جغرافیایی نیست بحث شانیت دین برای رساندن تمام انسانها به کمال است .
موفق در پناه حق
:Gol:

حامد;74781 نوشت:
سلام :Gol:
باتشکر از کارشناس عزیز جناب صدیق
از توضیح مبسوط شما در باب اختلاف نبی و رسول متشکرم اما نکته مهم آنستکه اساسا قرآن در این خصوص اصلا این دو تعبیر را بکار نبرده است بلکه از تعبیر منذر و نذیر استفاده فرموده است که از لحاظ مصداق اعم از مصادیق نبی و رسول است و شامل اوصیاء و اولیاء هم می شود . با توجه به این مطلب و با وجود افزایش مصداق بحث باز هم نمی توان آمدن نذیر را در هر قومی ثابت نمود . بنده بر معنای تعبیر امه اصرار دارم که دلالتی بر معنای قوم ندارد . این آیه : ما من امه الا خلا فیها نذیر اثبات می فرماید در هر دوره و زمانی فردی الهی که دارای شانیت انذار است وجود دارد و بیش از این دلالت ندارد . ضمن اینکه همه می دانیم که اقوامی در شرق و غرب عالم بوده بلکه هستند که از تعالیم انبیاء بهره مند نشده اند که منافی با ادله عمومیت انذار در اقوام است .
موفق در پناه حق
:Gol:

برهان;74781 نوشت:
به عبارت روشن تر مثلا اگر من ادعا می کنم که گودزیلا یا اژدهای هفت سر در ایران وجود داشته ، این وظیفه من است که دلایل و مستندات روشنی بیاورم و وجودش را اثبات کنم.
نه اینکه بگویم چون "دلیل و شاهدی بر وجود اژدهای هفت سر نیست" پس نبودش نیز اثبات نمی شود.
و به عبارت دیگر به مخاطبم می گویم برو ثابت کن که اژدهای هفت سر وجود ندارد !!!
وظیفه اثبات وجود چیزی بر عهده مدعی آن است نه اینکه وظیفه اثبات عدم وجود را بر عهده مخاطب بگذاریم !!!

برهان;74781 نوشت:
اما چند ایراد بوجود می آید :
- اول اینکه باز اینکه از میان تمامی نژاد ها و قومیت ها در طی هزاران سال تنها و تنها یک قوم محدود مورد توجه خداوند قرار گرفته و پیامبری تنها در انحصار آنها باشد ، خلاف عقل سالم است.

- دوم اینکه بازهم حتی در حد همین پیامبران تبلیغی هم متاسفانه در هیچ گوشه ای بجز قسمت کوچکی از خاورمیانه یافت نشده اند.
سرزمین های پهناور امریکا ، اروپا ، استرالیا ، چین ، هند و ... بطور کل فاقد کوچکترین نشانه ای از وجود پیامبران تبلیغی در طی هزاران سال گذشته تا کنون می باشد.

با سلام به دوستان بزرگوار:Gol:

ضمن تأکید بر مطالب قبلی و در سیر تکمیل مباحث، خصوص اینکه خداوند هیچ قوم و ملتی را بدون هدایت بیرونی (بهره مندی از هدایت رسول، پیامبر و هادی) رها نکرده مطالبی را تقدیم شما می کنم:

اولاً؛ اگر وجود اختیار و قدرت انتخاب در همۀ بشر اعم از انسان هائی از تمدن های دوردست امریکا و اروپا و مناطق چین و ژاپن و غیر ان، ثابت باشد که البته ثابت است، مسألۀ مسئولیت داشتن و تکلیف و مؤاخذه و محاکمه به نسبت وسعت و رشد و تکاملی که داشته اند (لا یکلف الله نفساً الا وسعها) نیز در بارۀ آنها منتفی نیست.

ثانیاً؛ تردیدی نیست که خداوند بدون اتمام حجت، احدی از بشر و مخلوق خود را مؤاخذه نمی کند و این اتمام حجت هم به حسب رشد و استعداد هر قومی است، بدون شک این اتمام حجت تنها به طریق عقل و فطرت(حجت درونی) بسنده نمی شود، چنانکه آیات بسیاری به ضرورت بعثت انبیاء و هدایت بیرونی اشاره نموده اند و علامه طباطبائی (ره) در این خصوص می فرماید: "درست است که انسان خیر و شر و نفع و ضرر خود را اجمالاً از راه عقل درک می کند، ولی همان عقل، غالباً خود را باخته و از خواهشهای نفسانی پیروی می کند و (فطرت نیز بواسطۀ گناهان و آلودگی های متعدد، زنگار می بندد). بنابر این قطعی است که هدایت الهی باید از طریق دیگری علاوه بر راه عقل انجام گیرد که ان راه به کلی از خطا و لغزش مصون باشد ... این راه همان راه نبوت است."(آموزش دین، ص 78).

در نتیجه خداوند تا برای هر قوم و ملت و گروهی از بشر، پیامبر و هادی نفرستد و با ایشان اتمام حجت نکند، ایشان را مورد مؤاخذه و محاکمه و عذاب قرار نمی دهد، زیرا این خلاف حکمت و عدالت خداوندی است، این هدایت بیرونی در بین اقوام و ملل و امت ها، متفاوت است، گاهی با ارسال رُسل به سوی امت ها این ضرورت محقق می شده که البته امت اصطلاح عام است و اقوام و ملل و منطقه ها ذیل این هدایت قرار می گیرند و رسول با ارسال هادیانی به مناطق مختلف، ابلاغ هدایت می کردند، گاهی پیامبران را به سوی اقوام مختلف ارسال می نموده، گاهی نیز افرادی بعنوان نمایندۀ پیامبر و مبلغ و مروج دین الهی به اقصاء نقاط مناطق مختلف و اقوام گونه گون ارسال می شده است.

در هر صورت خداوند به شیوه ها و روش های مختلفی امر هدایت و اتمام حجت را برای همۀ اقوام محقق ساخته چنانکه در قران فرموده: "و لکل قوم هاد".

ثالثاً؛ اگر فرض را بر این بگیریم که خداوند برای برخی اقوام پیامبر و هادی نفرستاده باشد باید بسیاری از اصول ثابت شدۀ عقلی نظیر حکمت الهی، عدل الهی، اتمام حجت خداوند به حسب عقل و اختیار بشری، وجود عقل و اختیار در تمام بشر و ... را که از طریق براهین دقیق فلسفی و عقلانی و امور وجدانی ثابت شده مورد سؤال قرار دهیم و حتی مخدوش بدانیم. به عبارتی با حساب احتمالات و فرضیات غیر بدیهی اصول بدیهی و ثابت شدۀ فلسفی و عقلانی و وجدانی را مردود بدانیم که این خلاف عقل و شیوۀ عقلاء است.

رابعاً؛ بدون شک، در هر عصر و زمانی شیوه هائی مخصوص به خود مبنی بر اطلاع یافتن از تازه ترین اخبار و اطلاعات نقاط دیگر از طریق بازرگانان و تجار و مسافران وجود داشته و از انجائیکه همیشۀ تاریخ دین جزو مسائل مهم و نیازهای اساسی مردم بوده، خبر بعثت هر پیامبر و رسولی، نیز معمولاً در صدر اخبار بوده است، چنانکه امروزه نیز اخبار انتخابات کشورها و تغییر کابینه کشورها در صدر اخبار بین الملی است.

این مسأله که نیاز به شناخت دین و روح جستجوگری حقیقت فطری بشر بوده، برای مردم آن زمانها نیز ثابت است، قطعاً مردم در هر کجای جهان برای این مطلب(دین و یافتن راه های سعادت) اهمیت قائل بوده اند، لذا برای یافتن راه حقیقت و سعادت و دین حقه باید جستجو می کردند تا حقیقت را بیابند و گرنه جاهل مقصر هستند، نه جاهل قاصر به عبارتی چون ندای حقی شنیدند، نشانی بر ابلاغ پیام هدایت و اتمام حجت الهی است که باید پیرامون آن تحقیق و جستجو کنند و اگر کوتاهی کنند حجت بر ایشان تمام است.

در پایان قابل ذکر است؛ نمی توان ادعا کرد که در هیچ کجای عالم، پیام هدایت انبیاء و اتمام حجت الهی به گوش احدی از بشر نرسیده، حتی به قدر ذره ای هم که باشد به همان اندازه تکلیف دارد، اما اینکه بگوییم، احدی از بشر و یا گروهی، یا قومی از انسان، صاحب عقل و اختیار، از هدایت انبیاء الهی بطور کلی محروم بوده اند، نه تنها خلاف عقل است بلکه با بسیاری از اصول ثابت شده عقلی و فلسفی منافات دارد، ضمن انکه در برابر دلایل بسیار عقلی و نقلی که ضرورت هدایت همۀ اقوام و ملل و بشر صاحب اختیار را گواهی می دهد دلیلی هم بر ادعای خود مبنی عدم هدایت برخی اقوام و ملل نداریم، و تنها دلیل ما عدم آگاهی و اطلاع از اخبار و تاریخ و اسامی ایشان است.

بدیهی است که عدم اطلاع و آگاهی و حدس و گمان، نمی تواند مبنای یک قضیۀ منطقی قرار گرفته و از شکل گیری چنین قضیه ای نتیجۀ قطعی و یقینی حاصل شود.

موفق باشید ... :Gol:

صدیق;74984 نوشت:


در نتیجه خداوند تا برای هر قوم و ملت و گروهی از بشر، پیامبر و هادی نفرستد و با ایشان اتمام حجت نکند، ایشان را مورد مؤاخذه و محاکمه و عذاب قرار نمی دهد، زیرا این خلاف حکمت و عدالت خداوندی است، این هدایت بیرونی در بین اقوام و ملل و امت ها، متفاوت است، گاهی با ارسال رُسل به سوی امت ها این ضرورت محقق می شده که البته امت اصطلاح عام است و اقوام و ملل و منطقه ها ذیل این هدایت قرار می گیرند و رسول با ارسال هادیانی به مناطق مختلف، ابلاغ هدایت می کردند، گاهی پیامبران را به سوی اقوام مختلف ارسال می نموده، گاهی نیز افرادی بعنوان نمایندۀ پیامبر و مبلغ و مروج دین الهی به اقصاء نقاط مناطق مختلف و اقوام گونه گون ارسال می شده است.


سلام به جناب صدیق :Gol:
شایسته بود مطالب هر کس را جدا جواب می دادید
1- بالاخره نفرمودید با توجه به عدم دلالت امه بر قوم چطور از آیه استفاده عموم تبلیغ در حوزه جغرافیایی جهان را می فرمایید
2- بحث عقاب به دو بخش تقسیم می شود :
عقاب دنیوی
عقاب اخروی
آیاتی که شما در مورد عقاب به آنها استناد فرمودید همه در مورد عقاب دنیوی است کما لا یخفی علی متتبعه
و اما عقاب اخروی از عین عمل جدا نیست بلکه خود اوست ( جزائافاقا ) و کسی بخاطر چشیدن عملی که از خودش سرزده نمی تواند ایرادی بر کسی بگیرد که خداوند نیازمند به اتمام حجت باشد ضمن اینکه عقاب بر دایره عقل است و هرکس را به اندازه عقلش عقاب می کنند و امتی که از این میزان عقل برخوردار نبوده که از تعالیم انبیاء بهره مند شود مطمئنا به اندازه دیگران عقاب نمی شود . البته بین این سخن ( محوریت عقل ) و عینیت عمل و عقاب منافاتی نیست و قابل جمع است
3- در روایات است که : ابی الله ان یجری الامور الا باسباب . این یعنی طبیعی بودن همه جریانات در تاریخ بشری فلذا نیازی نیست برای تبلیغ عام انبیاء از واقعیتها چشم بپوشیم .
4- ادعای وصول پیام انبیاء به همه اقوام و افراد ( بغیر از دلیل ثابت نشده قرآنیش که مورد ادعای شماست ) باید با سند و مدرک ثابت شود نه فقط با تکیه بر شواهد و قراین
موفق در پناه حق:Gol:

صدیق;74984 نوشت:

با سلام به دوستان بزرگوار:gol:

ضمن تأکید بر مطالب قبلی و در سیر تکمیل مباحث، خصوص اینکه خداوند هیچ قوم و ملتی را بدون هدایت بیرونی (بهره مندی از هدایت رسول، پیامبر و هادی) رها نکرده مطالبی را تقدیم شما می کنم:

اولاً؛ اگر وجود اختیار و قدرت انتخاب در همۀ بشر اعم از انسان هائی از تمدن های دوردست امریکا و اروپا و مناطق چین و ژاپن و غیر ان، ثابت باشد که البته ثابت است، مسألۀ مسئولیت داشتن و تکلیف و مؤاخذه و محاکمه به نسبت وسعت و رشد و تکاملی که داشته اند (لا یکلف الله نفساً الا وسعها) نیز در بارۀ آنها منتفی نیست.

ثانیاً؛ تردیدی نیست که خداوند بدون اتمام حجت، احدی از بشر و مخلوق خود را مؤاخذه نمی کند و این اتمام حجت هم به حسب رشد و استعداد هر قومی است، بدون شک این اتمام حجت تنها به طریق عقل و فطرت(حجت درونی) بسنده نمی شود، چنانکه آیات بسیاری به ضرورت بعثت انبیاء و هدایت بیرونی اشاره نموده اند و علامه طباطبائی (ره) در این خصوص می فرماید: "درست است که انسان خیر و شر و نفع و ضرر خود را اجمالاً از راه عقل درک می کند، ولی همان عقل، غالباً خود را باخته و از خواهشهای نفسانی پیروی می کند و (فطرت نیز بواسطۀ گناهان و آلودگی های متعدد، زنگار می بندد). بنابر این قطعی است که هدایت الهی باید از طریق دیگری علاوه بر راه عقل انجام گیرد که ان راه به کلی از خطا و لغزش مصون باشد ... این راه همان راه نبوت است."(آموزش دین، ص 78).

در نتیجه خداوند تا برای هر قوم و ملت و گروهی از بشر، پیامبر و هادی نفرستد و با ایشان اتمام حجت نکند، ایشان را مورد مؤاخذه و محاکمه و عذاب قرار نمی دهد، زیرا این خلاف حکمت و عدالت خداوندی است، این هدایت بیرونی در بین اقوام و ملل و امت ها، متفاوت است، گاهی با ارسال رُسل به سوی امت ها این ضرورت محقق می شده که البته امت اصطلاح عام است و اقوام و ملل و منطقه ها ذیل این هدایت قرار می گیرند و رسول با ارسال هادیانی به مناطق مختلف، ابلاغ هدایت می کردند، گاهی پیامبران را به سوی اقوام مختلف ارسال می نموده، گاهی نیز افرادی بعنوان نمایندۀ پیامبر و مبلغ و مروج دین الهی به اقصاء نقاط مناطق مختلف و اقوام گونه گون ارسال می شده است.

در هر صورت خداوند به شیوه ها و روش های مختلفی امر هدایت و اتمام حجت را برای همۀ اقوام محقق ساخته چنانکه در قران فرموده: "و لکل قوم هاد".

ثالثاً؛ اگر فرض را بر این بگیریم که خداوند برای برخی اقوام پیامبر و هادی نفرستاده باشد باید بسیاری از اصول ثابت شدۀ عقلی نظیر حکمت الهی، عدل الهی، اتمام حجت خداوند به حسب عقل و اختیار بشری، وجود عقل و اختیار در تمام بشر و ... را که از طریق براهین دقیق فلسفی و عقلانی و امور وجدانی ثابت شده مورد سؤال قرار دهیم و حتی مخدوش بدانیم. به عبارتی با حساب احتمالات و فرضیات غیر بدیهی اصول بدیهی و ثابت شدۀ فلسفی و عقلانی و وجدانی را مردود بدانیم که این خلاف عقل و شیوۀ عقلاء است.

رابعاً؛ بدون شک، در هر عصر و زمانی شیوه هائی مخصوص به خود مبنی بر اطلاع یافتن از تازه ترین اخبار و اطلاعات نقاط دیگر از طریق بازرگانان و تجار و مسافران وجود داشته و از انجائیکه همیشۀ تاریخ دین جزو مسائل مهم و نیازهای اساسی مردم بوده، خبر بعثت هر پیامبر و رسولی، نیز معمولاً در صدر اخبار بوده است، چنانکه امروزه نیز اخبار انتخابات کشورها و تغییر کابینه کشورها در صدر اخبار بین الملی است.

این مسأله که نیاز به شناخت دین و روح جستجوگری حقیقت فطری بشر بوده، برای مردم آن زمانها نیز ثابت است، قطعاً مردم در هر کجای جهان برای این مطلب(دین و یافتن راه های سعادت) اهمیت قائل بوده اند، لذا برای یافتن راه حقیقت و سعادت و دین حقه باید جستجو می کردند تا حقیقت را بیابند و گرنه جاهل مقصر هستند، نه جاهل قاصر به عبارتی چون ندای حقی شنیدند، نشانی بر ابلاغ پیام هدایت و اتمام حجت الهی است که باید پیرامون آن تحقیق و جستجو کنند و اگر کوتاهی کنند حجت بر ایشان تمام است.

در پایان قابل ذکر است؛ نمی توان ادعا کرد که در هیچ کجای عالم، پیام هدایت انبیاء و اتمام حجت الهی به گوش احدی از بشر نرسیده، حتی به قدر ذره ای هم که باشد به همان اندازه تکلیف دارد، اما اینکه بگوییم، احدی از بشر و یا گروهی، یا قومی از انسان، صاحب عقل و اختیار، از هدایت انبیاء الهی بطور کلی محروم بوده اند، نه تنها خلاف عقل است بلکه با بسیاری از اصول ثابت شده عقلی و فلسفی منافات دارد، ضمن انکه در برابر دلایل بسیار عقلی و نقلی که ضرورت هدایت همۀ اقوام و ملل و بشر صاحب اختیار را گواهی می دهد دلیلی هم بر ادعای خود مبنی عدم هدایت برخی اقوام و ملل نداریم، و تنها دلیل ما عدم آگاهی و اطلاع از اخبار و تاریخ و اسامی ایشان است.

بدیهی است که عدم اطلاع و آگاهی و حدس و گمان، نمی تواند مبنای یک قضیۀ منطقی قرار گرفته و از شکل گیری چنین قضیه ای نتیجۀ قطعی و یقینی حاصل شود.

موفق باشید ... :gol:

با تشکر از دوست گرامیم جناب صدیق.

استدلال جالبی بود.

یادم به حکایتی منصوب به ابو علی سینا افتاد که زمانی شاگردانش را جمع کرده بود و با هزاران دلیل منطقی برایشان اثبات کرد که حوض آب مقابلشان خالی از آب است.

هیچ یک از شاگردان نتوانست با دلیل حرف استاد را نقض کند.

سپس بو علی رو به جمع کرد و گفت می خواهید به یکباره کل دلایل خودم را باطل کنم

شاگردان گفتند بلی استاد

بوعلی دست بر زیر آب حوض برد و آب را بر روی شاگردان پاشید و گفت این بطلان تمام استدلالاتی بود که آب حوض را انکار می کرد !!!

حالا در مورد استدلال های شما نیز اینچنین است.

برادرم وقتی در جهان خارج هیچ اثری از نزول پیامبران بر 90 درصد اقوام و ملت های گذشته از امریکا و اروپا و اقیانوسیه و چین و هند و روسیه و ... نیست ، حالا هر چقدر هم فلسفه ببافیم از این دیگ آبی گرم نخواهد شد.

شما خودتان در همین پستی که از شما نقل قول گرفتم اعتراف نمودید خبر بعثت پیامبران از اهم اخبار و در راس رویدادها بوده است و اگر در جایی اتفاق می افتاده همه باخبر می شده اند.
پس اینکه حتی کلمه ای از بعثت انبیاء در تاریخ هیچیک از اقوام بومیان اروپا ، امریکا ، چین ، روسها ، ژاپنی ها و ... نیست اثبات کننده این است که هیچ کس در میان آنها ادعای پیامبری ننموده است.

ضمن آنکه از نظر منطقی هم استدلالتان باطل است .

و می توان براحتی آن را نقض و باطل نمود .

فقط به اشارتی خدمتتان می گویم که قطعا این را می پذیرید که همه انسان ها دارای پیامبر نبوده اند و حتی همین اقوام کوچکی که بر آنها پیامبر نازل شده مانند مردم حجاز و قوم بنی اسرائیل ، اینها نیز در همه اعصار دارای پیامبر نبوده اند.

چه بسیار از نسل های مردم عرب حجاز که به دنیا آمدند و مردند اما هیچ پیامبری را درک نکردند.مانند مردمی که پس از ظهور مسیح تا ظهور حضرت خاتم می زیسته اند که در این مدت 600 سال هیچ کسی ادعای پیامبری نکرده است ...
(ضمن آنکه مسیح بر قوم عرب حجاز هم نازل نشده بود و از پیامبران قوم بنی اسرائیل بود بنابراین اعراب حجاز هم اکثرا بر دین ابراهیمی بودند و عده ای هم مشرک ...)

بنابراین با پذیرفتن همین مورد بالا ، که مردمی بسیاری بوده اند که در زمان حیاتشان خداوند هیچ پیامبری برایشان نفرستاده بود ، همین یک دلیل کل استدلال شما را باطل می سازد و نشان می دهد که با حکمت و سایر صفات خداوند ناسازگاری نداشته است.

این تازه از دیدگاه درون دینی اش بود .

بحث برون دینی را هم که دوستان به کل قلم گرفتند ...

و کان الانسان اکثر شی جدلا

انسان اگه بخواد انکار کنه همین پیامبرانی هم که با اینهمه آثار و نشانه و دلیل و برهان آمدند را هم به سادگی منکر میشه.

Rahavard;76470 نوشت:
و کان الانسان اکثر شی جدلا

انسان اگه بخواد انکار کنه همین پیامبرانی هم که با اینهمه آثار و نشانه و دلیل و برهان آمدند را هم به سادگی منکر میشه.

ارتباط مطلب شما با موضوع این جستار را فقط خدا می داند و بس:Narahat:

لطفا اگر مطلب مرتبط و پاسخی برای سوالات مطرح شده ندارید ، وقت خوانندگان را تلف نکنید.
ممنون.

أین الکارشناسان !!!

آقا این کارشناسان پاسخگو کجا هستند که در این بحث شرکت کنند و پاسخ این همه سوالات و ابهامات مطرح شده را بدهند

همین؟
آخرش چی شد؟
سوالی رو پرسیده بودم شبیه همین توی این پست

http://www.askdin.com/showthread.php?t=13251&page=2

دوستانی که اطلاعات دارند خوشحال میشم اونجا هم کمک کنند.
:Gol:

برهان;77738 نوشت:
أین الکارشناسان !!!

آقا این کارشناسان پاسخگو کجا هستند که در این بحث شرکت کنند و پاسخ این همه سوالات و ابهامات مطرح شده را بدهند


با سلام

آقای برهان؛ از شما با این نام زیبای تان بیش از اینها انتظار می رود؟؟؟

با اینهمه پاسخ متقن و مستند که در صفحات مختلف این تایپیک توسط کارشناسان، همکاران و کاربران محترم به این شبهه و ابهامات و اشکالات شما داده شده، چه جای بی انصافی ...؟؟؟

یعنی چه أین الکارشناسان؟؟؟ آیا جای آن ندارد که ما هم به شما بگوییم این الانصاف؟؟؟ و یا بگوییم الانصاف ما الانصاف و ما ادریک ما الانصاف؟؟؟

آیا اگر کسی به هر دلیلی پاسخ کارشناسان و همکاران علمی و برخی کاربران محترم سایت را نپذیرفت و بر عقیده و اشکالات و ابهامات خود استوار ماند به معنای اینست که پاسخ اشکالات و شبهه وی داده نشده؟ آیا اینست برهان شما؟

آیا با اینهمه پاسخ کارشناسان، داد از عدم حضور و مشارکت کارشناسان، چه چیزی را در ذهن کاربران تداعی می کند؟ کافی است دوستان تورقی در صفحات این تایپیک کنند.

مهندس A;77738 نوشت:
همین؟
آخرش چی شد؟
سوالی رو پرسیده بودم شبیه همین توی این پست

http://www.askdin.com/showthread.php?t=13251&page=2

دوستانی که اطلاعات دارند خوشحال میشم اونجا هم کمک کنند.


با سلام و درود:Gol:

دوست عزیز، فقط مراقب باشید گرفتار برخی حواشی که خصلت بعضی دوستان و کاربران سایت است نشوید، پاسخ سؤالات شما در این خصوص، در همین تایپیک توسط کارشناسان محترم داده شده است، نیازی به باز کردن تایپیک جدید نبود می توانستید ابهام و یا اشکال تان را در صورتیکه بطور مشخص پاسخ داده نشده، مشخصاً و با نقل از پست مورد نظرتان، در همین تایپیک طرح کنید. تا پاسخ لازم را دریافت نمایید.

در هر صورت ممنون از حضورتان ...:Gol:


با سلام
یه سوال از آقای برهان داشتم
آیا هدف شما از این سوالات شبهه به عدل الهیست که اگه اینطور باشه خدمتتان عرض کنم اول باید یه دوره اصول دین باهم ببینیم چون از ظاهر سوال و پافشاری شما استنباط میشه با عدل الهی مشکل دارید وگرنه باید یا یکی از این دونظر را میپذیرفتید یا تلفیقی از هر دو نظر را
اما خوب جدای از اینکه جواب جناب صدیق صحیحتر باشه یا آقا حامد منم یه حساب دودوتا چهارتا براتون میکنم
طی 7000 سال عمر بشر 124000 پیغمبر فرستاده شده که به عبارتی میکنه سالی 18 پیامبر
حالا اگه میانگین طول عمر رسالتشون 5 سال باشه میشه در یک دوره 5 ساله 90 پیامبر
اگه 10 سال باشه تو یه بازه 10 ساله میشه 180 پیامبر!!!
از مساحت کره زمین الان 70 درصدش آبه اون زمان رو الله اعلم
از این 30 درصد 10 درصدش جنگله 2 درصدش هم بیابانه به علاوه مساحت قطب شمال و جنوب(اگه درصدا خیلی دقیق نیست ببخشید)
از این مساحت باقیمانده تا قبل از اسلام بیشترین جمعیت و تمدنها تو خاور میانه بوده اند یعنی برای ارتباط مشکل کم داشته اند
حالا به نظرت تو این دوره های 5 ساله یا 10 ساله یا بیشتر این خیل عظیم پیامبر فقط برای منطقه خاورمیانه بوده اند؟!!!
از این 124 هزارتا کمتر از نیم درصدشون رو ما میشناسیم پس اگه میگین چرا جاهای دیگه نامی ازشون نیست باید این عدم شناخت 99.5 درصدشون و اون بازه 5 یا 10 ساله رو هم درنظر بگیرین
این سوالات خوبه اما به شرط اینکه اول خدامون رو در حد توان شناخته باشیم به طوری که هدفمون از این سوالات فقط آگاهی باشه نه زیر سوال بردن عدل الهی

javadmessi;133829 نوشت:
حساب دودوتا چهارتا براتون میکنم طی 7000 سال عمر بشر 124000 پیغمبر فرستاده شده که به عبارتی میکنه سالی 18 پیامبر حالا اگه میانگین طول عمر رسالتشون 5 سال باشه میشه در یک دوره 5 ساله 90 پیامبر اگه 10 سال باشه تو یه بازه 10 ساله میشه 180 پیامبر!!! از مساحت کره زمین الان 70 درصدش آبه اون زمان رو الله اعلم از این 30 درصد 10 درصدش جنگله 2 درصدش هم بیابانه به علاوه مساحت قطب شمال و جنوب(اگه درصدا خیلی دقیق نیست ببخشید) از این مساحت باقیمانده تا قبل از اسلام بیشترین جمعیت و تمدنها تو خاور میانه بوده اند یعنی برای ارتباط مشکل کم داشته اند حالا به نظرت تو این دوره های 5 ساله یا 10 ساله یا بیشتر این خیل عظیم پیامبر فقط برای منطقه خاورمیانه بوده اند؟!!! از این 124 هزارتا کمتر از نیم درصدشون رو ما میشناسیم پس اگه میگین چرا جاهای دیگه نامی ازشون نیست باید این عدم شناخت 99.5 درصدشون و اون بازه 5 یا 10 ساله رو هم درنظر بگیرین

بزرگوار حقير که در علم حساب اکابر نيز رفته ام و به خوبي چهارعمل اصلي را فوت آب هستم، چندين بار حساب کتاب شما را مرور کردم ولي آخرالامر چيزي دستگيرم نشد! از حساب دو دوتا ساده تر هم نداريم که خواهش کنم ساده تر بفرماييد براي ما جماعت کم سواد . خلاصه هرجور صلاح ميدانيد توضيحي بفرماييد به طوري که ارتباط اين حساب کتاب شما را با موضوع درک کنيم. من که متوجه منظور شما نشدم
متشکرم.

manmehdiam;135740 نوشت:
بزرگوار حقير که در علم حساب اکابر نيز رفته ام و به خوبي چهارعمل اصلي را فوت آب هستم، چندين بار حساب کتاب شما را مرور کردم ولي آخرالامر چيزي دستگيرم نشد! از حساب دو دوتا ساده تر هم نداريم که خواهش کنم ساده تر بفرماييد براي ما جماعت کم سواد . خلاصه هرجور صلاح ميدانيد توضيحي بفرماييد به طوري که ارتباط اين حساب کتاب شما را با موضوع درک کنيم. من که متوجه منظور شما نشدم
متشکرم.

ساده ترش اینه که اگه کسی عدل خدا رو قبول داشته و این سوال رو کرده پس میبینه که همچین درصد بالایی پیامبر در یک منطقه محاله
اگه عدل خدا رو قبول نداشته و این سوال رو کرده که بازم دوحالت داره یکی اینکه خودشو به خواب زده باشه که مطمئنا کسی نمیتونه بیدارش کنه یکی این که بخواد از این طریق به عدل الهی برسه که اونهم اشتباهه چون میخواد از جزء به کل برسه:Gol:

javadmessi;142198 نوشت:
ساده ترش اینه که اگه کسی عدل خدا رو قبول داشته و این سوال رو کرده پس میبینه که همچین درصد بالایی پیامبر در یک منطقه محاله اگه عدل خدا رو قبول نداشته و این سوال رو کرده که بازم دوحالت داره یکی اینکه خودشو به خواب زده باشه که مطمئنا کسی نمیتونه بیدارش کنه یکی این که بخواد از این طریق به عدل الهی برسه که اونهم اشتباهه چون میخواد از جزء به کل برسه

سلام
اصلی ترین مشکل در خصوص عدل اینستکه اغلب عدل را به تساوی در برخورداریها معنا می کنند در حالیکه اساسا عدل نه در لغت و نه در تعریف چنین معنایی ندارد .
اگر به این نکته توجه کنیم و بعد به ما بگویند در طول تاریخ در فلان منطقه اصلا پیامبر نیامده ذهن ما متوجه بی عدالتی نمی شود بلکه متوجه دلایل نیامدن پیامبر می شود
موفق باشید

برهان;56921 نوشت:

  • آیا اقوام دیگر شایستگی این را نداشته اند که خداوند از میانشان پیامبری برگزیند ؟ با اینکه می دانیم از نظر سابقه تمدن و مدنیت گاها بسیار جلوتر بوده اند.

  • آیا این موضوع که همه این پیامبران از نژاد و قومیت خاصی بوده اند دلیل بر منطقه ای بودن و نه جهانی بودن رسالت آنها نبوده است ؟ وقتی می بینیم که برخی از انبیاء مورد اشاره قرآن بر جمعیت های کوچکی نظیر یک دهکده (نهایتا چند هزار نفری) مبعوث می شده اند و حتی پیامبران اولوالعزم هم باز بر قوم مشخصی(بنی اسرائیل) که نهایتا جمعیت چند میلیونی داشته اند وارد شده اند ...

  • اگر در سایر نقاط پیامبرانی می زیسته اند چرا هیچ اثر ، کتاب آسمانی و معجزه ای از آنها در حافظه تاریخی بشر باقی نمانده ...

  • و دهها مسئله دیگر که در صورت پیشرفت بحث بیان خواهم کرد....
پیشاپیش از اساتید و بزرگوارانی که در بحث شرکت می کنند تشکر می کنم.

با سلام خدمت همه دوستان و همکاران عزیز به نظر بنده بهتره از آقای برهان بپرسیم شما اول برای ما اثبات کنید که اولا: امت هایی در آن زمانها در مناطق مختلف زمین وجود داشته است و زندگی می کرده اند ، چرا که ما اصلا تاریخ درستی از گذشته در دست نداریم و همه آنها احتمال و فرضیه است . ثاثیا : لطف کنید اثبات کنید آن اقوام پیامبر نداشته اند و خداوند آنها را بدون راهنما رها کرده بود . ما دلیل قطعی از عقل و نقل مبنی بر اینکه خداوند هیچ امتی را بدون راهنما و پیامبر رها نمی کند داریم ؛ که دوستان آنها را بیان کرده اند ، که اگر مایل بودید به تفصیل بیان خواهیم کرد . ثالثا : از کجا استنباط کرده اید چون قرآن کریم نام بسیاری از اقوام و پیامبران را ذکر نکرده است پس آنها پیامبر نداشته اند . خود قرآن تصریح می کند که بسیاری از پیامبران وجود داشته اند که ما آنها را در قران ذکر نکرده ایم و این مطلب دلیلی بر نبودن آنان نیست ؛ این در حالی است که طبق روایات وارد شده از معصومین(علیهم السلام) تعداد پیامبران الهی 124 هزار نفر بو ده است که در قرآن کریم تنها از کمتر از 20 نفر از آنان سخن گفته شده است . همچنبن سخنی در علم منطق معروف است که می گویند :"اثبان شی نفی ما عدا نمی کند "پس از اینکه در قرآن نام بسیاری از انبیاء نیامده است نمی توان نتیجه گرفت آنها نبوده اند.

بر اساس دلايل ضرورت نبوت، و حكمت الهي هيچ قومي و ملتي بدون بدون راهنماي غيبي نيستند و ممكن نيست، خداوند ملتي را بدون راهنما رها كند، زيرا خدا مربّي و مدبر انسان است و انسان مسافري است كه عوالمي را پشت سر گذاشته و عوالمي را در پيش روي دارد. از اين رو امكان ندارد جمعيتي در منطقهاي زندگي كند و خداوند براي آنها راهنما نفرستد».(1)

از اين رو ما دليلي نداريم كه خداوند براي اقوام سرخ پوست و سياه پوست انبيايي نفرستاده است چون از همة انبيايي كه آمار و نام ايشان در جوامع روايي ما هست تنها نام بعضي در قرآن ذكر شده است.(2) شايد در ميان آن اقوام نيز انبيايي بودهاند كه در قرآن قصه آنان نيامده است و اگر هم پيامبر اولواالعزمي در ميان آن اقوام نبوده، شايد به خاطر كم بودن جمعيت آن منطقه در آن زمان باشد».(3)
به خصوص اين كه اقوامي مانند سرخ پوستان در گوشه از دنيا زندگي مي كردند كه كسي از آنان خبري نداشت، و آنها هم از كسي خبري نداشت، حال اگر در ميان آنان پيامبري آمده باشد خبري او بدست ما نرسيده است، و صداي او به گوش جهانيان در زمان بعثتش و بعد از آن نرسيده است، و اخبار نبوت ها و بعثت ها در صورتي به اطراف مي رسيد كه پيامبري در سرزمين مناسب ظهور مي كرد و متصدي جهاني شدن دعوت خويش مي گشت، چه اين كه دعوت پيامبر گرامي اسلام اين گونه بوده است كه در برهه اي از زمان متصدي ابلاغ رسالت خويش به سران كشورها همانند ايران و روم شد، و از آنان براي قبول دين اسلام دعوت به عمل آورد.
بر فرض پيامبري از ميان اقوام ديگر ظهور نكرده باشد، اين مشكلي ايجاد نمي كند، چون هيچ پيامبري نيامده كه گفته باشد دعوت من مربوط رنگ خاصي است، بلكه دعوت ها اغلب رنگ جهاني داشته است، و هدف هدايت انسانها بوده است، لذا پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: كه من اختصاص به قوم خاصي ندارم، من براي سياه پوست و سرخ پوست و سفيد پوست و جن و انس مبعوث شدهام».(4) و همين باعث ميشود كه صهيب از روم و سلمان از ايران دور پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ جمع شوند. از اين رو مهم آن است كه دعوت انبياي الهي به آنان برسد، و بعد از وصول دعوت انبياي الهي اگر كسي دنبال حق است آن را مي پذيرد.

پاورقی:
1. فاطر: 24.
2. غافر: 78.
3. جوادي آملي، عبدالله، سيرة پيامبران در قرآن، نشر اسراء، چاپ دوّم، ص 49.
4. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، دار الوفا، اول، 1404ه.ق، ج 16، ص 334.

رسا;161250 نوشت:
بر فرض پيامبري از ميان اقوام ديگر ظهور نكرده باشد، اين مشكلي ايجاد نمي كند، چون هيچ پيامبري نيامده كه گفته باشد دعوت من مربوط رنگ خاصي است، بلكه دعوت ها اغلب رنگ جهاني داشته است، و هدف هدايت انسانها بوده است، لذا پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: كه من اختصاص به قوم خاصي ندارم، من براي سياه پوست و سرخ پوست و سفيد پوست و جن و انس مبعوث شدهام».(4) و همين باعث ميشود كه صهيب از روم و سلمان از ايران دور پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ جمع شوند. از اين رو مهم آن است كه دعوت انبياي الهي به آنان برسد، و بعد از وصول دعوت انبياي الهي اگر كسي دنبال حق است آن را مي پذيرد.

بزرگوار برای اثبات یک گزاره عمومی نمیتوان از جز استفاده کرد. اینکه صهیب رومی و سلمان پیامبر اسلام را درک کردند ، نیاز سرخپوست‌های قاره آمریکارا (که قرن‌ها بعد توسط کریسف کلمپ به جامعه بشری پیوستند) به ضرورت نبوت را از بین نمیبرد. در چین دو میلیاردی امروز چند رسول برای هدایتشان فرستاده شده است ؟که تا امروز اکثریت قریب به اتفاقشان به هیچ دین وحیانی باور ندارند...
بیاندیشید بزرگوار .

برهان;56921 نوشت:
عنوان بحث هست : پیامبران جهانی یا قومی؟

توضیح :
اگر به تاریخ انبیاء و تمام پیامبرانی که در قرآن به آنها اشاره شده و نامبرده شده نگاهی بیاندازید خواهید دید که همگی از منطقه خاص جغرافیایی (خاورمیانه) و از نژاد عبری-عربی بوده اند.

از مسیح (ع) گرفته تا موسی ، ابراهیم ،اسماعیل ،اسحاق ، یعقوب و یوسف و ... تا برسیم به حضرت خاتم الانبیاء(ص)

همگی از یک نژاد و تقریبا در یک محدوده کوچک جغرافیایی مبعوث شده و نهایتا از دنیا رفته اند. بطوریکه در برخی روایات هم از این نام ها به صراحت به عنوان "پیامبران بنی اسرائیل" یاد می شود.

حال سوال اینجاست :

  • آیا اقوام دیگر شایستگی این را نداشته اند که خداوند از میانشان پیامبری برگزیند ؟ با اینکه می دانیم از نظر سابقه تمدن و مدنیت گاها بسیار جلوتر بوده اند.


  • آیا این موضوع که همه این پیامبران از نژاد و قومیت خاصی بوده اند دلیل بر منطقه ای بودن و نه جهانی بودن رسالت آنها نبوده است ؟ وقتی می بینیم که برخی از انبیاء مورد اشاره قرآن بر جمعیت های کوچکی نظیر یک دهکده (نهایتا چند هزار نفری) مبعوث می شده اند و حتی پیامبران اولوالعزم هم باز بر قوم مشخصی(بنی اسرائیل) که نهایتا جمعیت چند میلیونی داشته اند وارد شده اند ...


  • اگر نگاهی به نقشه جغرافیا بیاندازیم ، خواهیم دید که منطقه مورد اشاره شاید مساحتی کمتر از یک درصد این کره خاکی را دربرگیرد. بنابراین آیا خداوند بیش از 99درصد مردم زمین را بدون مرسل و بدون پیامبر به حال خود واگذاشته ؟
    اگر در سایر نقاط پیامبرانی می زیسته اند چرا هیچ اثر ، کتاب آسمانی و معجزه ای از آنها در حافظه تاریخی بشر باقی نمانده ...


  • و دهها مسئله دیگر که در صورت پیشرفت بحث بیان خواهم کرد....

پیشاپیش از اساتید و بزرگوارانی که در بحث شرکت می کنند تشکر می کنم.

دوست من اولا بايد در نظر بگيريم كه در آن زمان بسياري از قاره ها و كشور ها كشف نشده بود پس مردمي هم در آن كشور ها زندگي نميكردند

دوم اينكه تعداد انسان ها به اين شكل زياد نبود

در بعضي از قوم ها هم مطالعه كنيد پيامبراني بودند كه قهر الهي ميگرفت و همه نابود ميشدند .

و نكته ديگر اينكه همه پيامبران كامل اسم برده نشده است و موقعيت هاي جغرافيايي آنها گفته نشده و در جايي مطلبي ميخواندم كه در عين حال شايد چند پيامبر در مناطق خاصي بودند و كشور ها به اين صورت مرز بندي نشده بوده است يك پيامبري مبعوث ميشد به جاهاي ديگر نيز سفر ميكرد مرزي وجود نداشت مثلا فرض بفرماييد پيامبري از تهران مبعوث شده و خوزستان هم اهل ايران است پس نميتوان گفت فقط براي تهران بوده الان كشور ها به اين صورت مرز بندي شده بودند والا خود ايران جاي وسيعي بود و اكثر كشورها زير نظر ايران پس به اين صورت بايد گفت كه منطقه نبوده.

و عمر اين پيامبران نيز بعضا زياد ميشد و شايد چند نسل را هدايت ميكردند مثلا حضرت خضر كه الان همه هستند

اينم در نظر بايد گرفت كه بعضي از قبايل هدايت ميشند و انهايي كه نميشدند دوباره پيامبري فرستاده ميشد .و پيامبران در شرايط خاص اون قبيله بودند و دينشون اصلا جهاني نبوده

فقط ديني كه جهاني هست اسلام است و اكثر پيامبران نيز همين دين را تبليغ ميكردند
كه محمد(ص) با كتابي كه از جانب خدا آورد يعني قرآن اين دين را كامل كرد .

خداوند خود می فرماید ما بین هر قومی پیامبری را برای راهنمایی آنان برگزیدیم

سلام و عرض ادب خدمت iran masood گرامی

دوست عزیز

لطفاً قبل از ارائه پاسخ یه پستهای 6،10،12،14،15،16،22،27،29،30،31،35 دقت میکردید بهتر پاسخ میدادید

دوست عزیز سؤال جناب برهان، یک سؤال برون دینی است بالتبع پاسخ شایسته هم می بایست بر همان سیاق باشد.

iran masood;174293 نوشت:
دوست من اولا بايد در نظر بگيريم كه در آن زمان بسياري از قاره ها و كشور ها كشف نشده بود پس مردمي هم در آن كشور ها زندگي نميكردند

لطفاً منبع تاریخی خود را ذکر کنید که مناطق قبل از کشف توسط دنیای متمدن خالی از سکنه بوده اند و هیچ فرهنگ انسانی در آنها یافت نمی شده

iran masood;174293 نوشت:
دوم اينكه تعداد انسان ها به اين شكل زياد نبود

ادعای دین مقوله ای است کیفی و به کمیت مرتبط نیست به هر حال آنها هم انسان بود ه اند و شایسته هدایت.

iran masood;174293 نوشت:
و نكته ديگر اينكه همه پيامبران كامل اسم برده نشده است و موقعيت هاي جغرافيايي آنها گفته نشده و در جايي مطلبي ميخواندم كه در عين حال شايد چند پيامبر در مناطق خاصي بودند و كشور ها به اين صورت مرز بندي نشده بوده است يك پيامبري مبعوث ميشد به جاهاي ديگر نيز سفر ميكرد مرزي وجود نداشت مثلا فرض بفرماييد پيامبري از تهران مبعوث شده و خوزستان هم اهل ايران است پس نميتوان گفت فقط براي تهران بوده الان كشور ها به اين صورت مرز بندي شده بودند والا خود ايران جاي وسيعي بود و اكثر كشورها زير نظر ايران پس به اين صورت بايد گفت كه منطقه نبوده.

دوست گرامی
ربطی به منطقه جغرافیایی ندارد به هر حال این پیامبران ادعایی اگر مبعوث شده اند یا اینکه حامل سایر پیام دیگر پیامبران برای قوم خود بوده اند می بایست اثری از خود در حافظه فرهنگی اقوام آثار باستانی شکل زندگی مردم خود گذاشته باشند
یا که به قول شما آثار انهدام یکباره آنها بر جای مانده باشد ولی جز ادعاهای درون دینی هیچ اثری از ایشان نیست
ملل شرق دور نه بی فرهنگ بوده اند و نه کم جمعیت دریغ از یک پیامبر شبیه به انبیاء اقوام سامی
سرخپوستان و مردم جنوب آفریقا هم لایق هدایت و در خور لطف الهی لابد نبوده اند

iran masood;174293 نوشت:
اينم در نظر بايد گرفت كه بعضي از قبايل هدايت ميشند و انهايي كه نميشدند دوباره پيامبري فرستاده ميشد .و پيامبران در شرايط خاص اون قبيله بودند و دينشون اصلا جهاني نبوده

ربطی به ادعای جهانی بودن یا منطقه ای بودن ندارد ما هیچ شاهد تاریخی از وجود این پیامبران نداریم.

امیدوارم با مطالعه بیشتر تحیر ما را سامان دهید

متشکرم

متحیر;174315 نوشت:
سلام و عرض ادب خدمت iran masood گرامی

دوست عزیز

لطفاً قبل از ارائه پاسخ یه پستهای 6،10،12،14،15،16،22،27،29،30،31،35 دقت میکردید بهتر پاسخ میدادید

دوست عزیز سؤال جناب برهان، یک سؤال برون دینی است بالتبع پاسخ شایسته هم می بایست بر همان سیاق باشد.

لطفاً منبع تاریخی خود را ذکر کنید که مناطق قبل از کشف توسط دنیای متمدن خالی از سکنه بوده اند و هیچ فرهنگ انسانی در آنها یافت نمی شده

ادعای دین مقوله ای است کیفی و به کمیت مرتبط نیست به هر حال آنها هم انسان بود ه اند و شایسته هدایت.

دوست گرامی
ربطی به منطقه جغرافیایی ندارد به هر حال این پیامبران ادعایی اگر مبعوث شده اند یا اینکه حامل سایر پیام دیگر پیامبران برای قوم خود بوده اند می بایست اثری از خود در حافظه فرهنگی اقوام آثار باستانی شکل زندگی مردم خود گذاشته باشند
یا که به قول شما آثار انهدام یکباره آنها بر جای مانده باشد ولی جز ادعاهای درون دینی هیچ اثری از ایشان نیست
ملل شرق دور نه بی فرهنگ بوده اند و نه کم جمعیت دریغ از یک پیامبر شبیه به انبیاء اقوام سامی
سرخپوستان و مردم جنوب آفریقا هم لایق هدایت و در خور لطف الهی لابد نبوده اند

ربطی به ادعای جهانی بودن یا منطقه ای بودن ندارد ما هیچ شاهد تاریخی از وجود این پیامبران نداریم.

امیدوارم با مطالعه بیشتر تحیر ما را سامان دهید

متشکرم

دوست خوب من در اين سايت چون فروم رايگان و تبادل اطلاعات هست هر كسي ميتواند نظر شخصي خود را بيان كند از اين نظر منعي وجود ندارد بنده هم جواب دادم شايد اين پست جاي خالي كوچكي باشد براي باز شدن مبحث

و اينجا فقط كارشناسان بعد از تحليل جواب ها نظر قطعي و كامل به كاربر ميدهند و منو شما ميتوانيم نظرات شخصي را بدهيم

بنده پست را مطالعه كردم شما در پست شماره 7 فنا عزيز را مطالعه فرمايد كه بنده بالا ذكر كردم بعضي از پيامبران نام برده نشده

ولي در قرآن پيامبراني خاصي بيان شده
مثلا فرض كنيد قبيله اي گفته شده مثلا قوم لوط قوم ابراهيم قوم بني اسرائيل قوم عاد

عذاب الهي كه بر قوم لوط آمد و آنها پيامبر را قبول نداشتند همه آنها از بين رفتند اگر به منطقه جغرافياي آن بخش مراجعه فرمايد از كجا خواهيد فهميد پيامبري امده يا نه

چون در قرآن گفته شده منو شما الان ميفهميم كه همچين پيامبري نيز آمده و در كشور هاي ديگر نيز به اين صورت .فقط از طريق آثار باستاني ميشود فهميد كه در آنجا بشر زندگي ميكرده

لطف در مورد پيامبران تحقيق فرمايد چه پيامبري نبي بود چه پيامبري رسول بود چه پيامبري امام بود به جواب ميرسيد پس خداوند براي هر قوم فرستاده اي داشته بر اساس قرآن.

لطفا مطالعه بفرمايد در ايران كدام پيامبران بودند حتي قبرشان نيز موجود است .در همين سايت پستش موجو د است .

به جواب خواهيد رسيد انشا الله كارشناسان بهتر راهنمايي ميفرماند بنده اطلاعات شخصيم بود شايد در جاي نيز اشتباه باشد

موضوع قفل شده است