خودم مقصرم

تب‌های اولیه

38 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خودم مقصرم

............... تا به حال انگشت تقصير رو طرف خودتون گرفتيد؟
اگر دقت كنيد اكثر اختلاف ها و دعواها و سوء تفاهم ها و يا قهر ها و قطع رحم ها و... يك نكته مشترك دارند اون هم اينكه :
.....هر يك از دوطرف انگشت تقصير رو سوي ديگري ميگيره و به قضاوت ميشينه.
كسي ميگفت قصد دارم از شوهرم جدا بشم،وقتي رفتارشو بررسي كرديم،متوجه شد عصبانيتشو كنترل نميكنه و در نتيجه هر حرفي رو ميگه و...
بعد اينكه زود قضاوت ميكنه در نتيجه....
صبر نداره و.....
يا كسي ديگه ميگفت همسرم شرائطمو درك نميكنه و ناسازگاره، بعد از اينكه فهميد انگشت تقصير بايد طرف خودش باشه فهميد هر چي اشتباهه از جانب خودشه و زندگي رو تلخ كرده.
استادي ميفرمود بعضيها اونقدر حق به جانب اند كه حتي اگه بميرند انگشتشون بعنوان تقصير از خاك بيرونه و به سمت ديگران.



شما تا به حال چقدر انگشت تقصير رو سوي خودتون گرفتيد؟

با سلام
من یکی تا یه چیزی میشه اول از همه یقه خودمو میچسبم و جدا" میگم خیلی کم شده در یه موضوعی یا مسئله ای که برام پیش میاد دیگران رو مقصر بدونم.البته ناگفته نمونه که در یه سری مسائل که مربوط به من میشه اما توفیق یاعدم آن در اون مسئله دست دیگرانه دیگه خودمو مقصر نمیدونم. مثل بیکار موندن تحصیل کرده هامون، مثل رعایت خیلی مسائل اجتماعی مثل ....

نقل قول:
..شما تا به حال چقدر انگشت تقصير رو سوي خودتون گرفتيد؟ :Narahat:

سلام.
جالبه خيلي وقتها هم ميدونيم مقصريم اما خودمان را به اون راه ميزنيم و يه جورايي مي خواهيم توجيه كنيم كه در نهايت تقصير فلان كس و فلان چيز بود كه ما اين اشتباه رو كرديم وگرنه هيچ وقت چنين كاري نمي كرديم.:Labkhand:

عارفه89;56770 نوشت:
با سلام
من یکی تا یه چیزی میشه اول از همه یقه خودمو میچسبم و جدا" میگم خیلی کم شده در یه موضوعی یا مسئله ای که برام پیش میاد دیگران رو مقصر بدونم.البته ناگفته نمونه که در یه سری مسائل که مربوط به من میشه اما توفیق یاعدم آن در اون مسئله دست دیگرانه دیگه خودمو مقصر نمیدونم. مثل بیکار موندن تحصیل کرده هامون، مثل رعایت خیلی مسائل اجتماعی مثل ....


خودم مقصرم يا اعتماد به نفس ندارم؟
اينكه كاربر بزرگوار فرمودند: اول از همه انگشت تقصير رو طرف خودم ميگيرم، صفت خوبيه و ادامه دادنش باعث رشد اخلاقي ولي از اين حرف حسن استفاده رو ميبرم و به بهانش اين تذكر رو يادآور ميشم:
تذكر: انگشت تقصير رو به سوي خودم بگيرم و اعمالمو محاسبه كنم تا يه وقتي نقصي نداشته باشم غير از اينه كه اعتماد به نفس نداشته باشم و در هر اتفاق و مشكلي خودمو مقصر بدونم و نتيجه ... من بدرد نميخورم تا شيطون ياس رو حاكم وجودم كنه.

"من بدرد نميخورم تا شيطون ياس رو حاكم وجودم كنه"
این جمله برا من ابهام داشت لطفا" بیشتر توضیح بدین.
من اینجوری متوجه شدم که : نه اینکه ناامید بشم بلکه آدم وقتی خودشو مقصر میدونه تازه میگه لابد از همه توانایی اش برا اون مسئله کمک نگرفته تازه باعث میشه بازم تلاش کنه، و اینکه تلاش که کردی دیگه نتیجه با خداست ناامیدی نداره لابد مصلحت نبوده.


---- * ياس * ----


يكي از حربه هاي شيطان براي گمراه كردن افراد و تخريب اعتقاد و اعمال ايشان از باب افراط در عبادت و آموزه هاي ديني و مخصوصا اخلاقيست.
مثلا همين بحث رو براي كسي مطرح ميكنه و آنقدر به افراطش ميكشونه كه از رحمت خدا مايوسش كنه و نسبت به آينده منفي نگر و اعتماد به نفس رو ازش بگيره و كلا سستي و نا اميدي رو القا كنه.
انقدر خودشو مقصر ميكنه كه اگر مقصر هم نباشه خودشو محكوم ميكنه و به وسواس فكري ميكشونتش كه وسواس از قوي ترين حيله هاي شيطونه.

عرفان;57572 نوشت:
ياس
آنقدر به افراطش ميكشونه كه از رحمت خدا مايوسش كنه و نسبت به آينده منفي نگر و اعتماد به نفس رو ازش بگيره و كلا سستي و نا اميدي رو القا كنه.
انقدر خودشو مقصر ميكنه كه اگر مقصر هم نباشه خودشو محكوم ميكنه و به وسواس فكري ميكشونتش كه وسواس از قوي ترين حيله هاي شيطونه.

سلام.
اين رو چه جوري حل كنيم؟
تا ميايم يه كم اميدوار بشيم و به زندگي لبخند بزنيم و مشكلات رو فراموش كنيم دوباره مياد سراغمون و اظطراب و نگراني از آينده رو ميندازه به جونمون. چي كار كنيم؟!!1:Ghamgin:

سلام
اگه به اين ايمان داشته باشيم كه هممون آخرش بايد بريم زير چند خروار خاك ناراحت نميشيم...درسته؟

* دو نکته مهم *


1- نکته بحث و سوال این بود که توی مشکلات و اختلاف هائی که بین ما و دیگران بوجود میاد انگشت تقصیر رو اول به سمت خودمون بگیریم و اگر عیبی داریم برطرف کنیم تا بتونیم به عیب دیگران بپردازیم.
و تذکر دادیم که افراط و تفریط در این کار زمینه نفوذ دیگری برای شیطان باز میکنه، که مثلا افراط در اینکه دائما خودمون رو مقصر بدونیم باعث از بین رفتن اعتماد به نفس میشه.
البته مطمئن هستم در بخش مشاوره روانشناسی این سایت راه حل هائی برای اعتماد به نفس ارائه شده اما از باب نوشیدن جرعه ای از دریای علم
........ تقویت ایمان به خدا که در اثر کسب شناخت کافی از خالق به دست اومده باعث میشه انسان همیشه قدرت بینهایتی رو که حکمت و علم و محبت بی پایان به همراه داره پشت خودش احساس کنه و اگر امید به خود نداره تا آینده رو بسازه اما به خالق و صاحب خودش اعتماد داره و دل گرمه مثل اینکه وقتی دکتر میره به خودش امید نداره که راه بهبود رو بیابه اما به دکتر و راه حل های او اعتماد داره و آرامه.

عرفان;57694 نوشت:
.......................... مثل اینکه وقتی دکتر میره به خودش امید نداره که راه بهبود رو بیابه اما به دکتر و راه حل های او اعتماد داره و آرامه.

سلام.
گاهي وقتها هم دكتره دوستمون داره و استخون لاي زخم ميذاره تا زود به زود بريم پيشش.
در هر حال هميشه دوستش داريم. در خوشي و ناخوشي.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

یکی از مهمترین مراتب اعتماد به نفس اینه که اول به خالق خودمون اعتماد کنیم ودر اموری که برای آن وقت میگذاریم به این خالق قادر توکل کنیم .

واما در مورد مقصر بودن همانطور که استاد بزرگوار فرمودندشایسته تر ان است که در ابتدا انگشت تقصیر را به سوی خودمان بگیریم اما به نظر بنده نه اینکه به طور مطلق فقط تقصیرها را خودمان به عهده بگیریم بلکه اول بررسی کنیم که کجای عمل یا مطلب تقصیرش به عهده ی ما است و از انجا شروع کنیم به پاک کردن رد پای شیطان در کل قضیه .


......................................................................................... حق یارتان :roz:................................................................................

در برابر کسایی که فکر میکنن همیشه حق با اوناست و منتظرن که دیگران کوتاه بیان و عذر بخوان باید یه جور دیگه برخورد کرد و به طرف فهموند که خطا کرده و مقصره. همیشه هم لازم نیست ببخشیم و ما کوتاه بیاییم به قول استاد: نه افراط نه تفریط.


خدمت همه دوستان سلام عرض میکنم.

[="Purple"]دوستان موافقید این بحث رو دوباره شروع کنیم :!!::!:[/]

[="Black"]محورهای بحث تا بحال :[/]

:1:[="Sienna"] تا بحال در اختلافات و مسائل پیش آمده، انگشت تقصير رو طرف خودتون گرفتيد؟[/]

:2: [="Black"]اینکه در هر مشکلی اول خودمون رو مقصر بدونیم، خوبه یا بد ؟[/]

[="Sienna"]و اما مطالب مطرح شده :[/]

:1:[="Black"]اكثر اختلاف ها و دعواها و سوء تفاهم ها و يا قهر ها و قطع رحم ها و...

يك نكته مشترك دارند اون هم اينكه :

هر يك از دوطرف انگشت تقصير رو سوي ديگري ميگيره و به قضاوت ميشينه.
[/]
:2: [="Sienna"]بهتر است در مشکلات و سوء تفاهمات اول انگشت تقصیر رو سمت خودمون بگیریم،

کمی در مورد رفتارمون فکر کنیم تا اگر عیبی داریم برطرف کنیم بعد به عیوب دیگران بپردازیم.[/]

:3: [="Black"]دقت داشته باشیم که افراط و تفریط در این کار زمینه نفوذ دیگری برای

شیطان باز میکنه، که مثلا افراط در اینکه دائما خودمون رو مقصر بدونیم

باعث از بین رفتن اعتماد به نفس میشه.[/]

[="Purple"]

دوستان بسم الله، ادامه مبحث با شما

منتظر نظراتتون هستیم

[/]
:Gol:

این که در هر مشکلی اول باید به خودمون رجوع کنیم ودر درونمون به دنبال این باشیم که آیاتو اتفاقات زندگی ریشه مشکل در ماوجود داره یا در طرف مقابل ،نکته قابل توجهیه .

وقتی دعوا وناراحتی بین ماودیگران پیش میاد بهترین روش واولین گام اینه که به خودمون رجوع کنیم واگه مقصر بودیم به دنبال راه حل بگردیم.

اماهمیشه به دنبال این نباشیم که بدون دلیل خودمون را مقصر جلوه بدیم چون این کار همانطور که دوستان اشاره کردند باعث تضعیف اعتماد به نفس میشه.

قرآن می فرماید: «و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین»؛
عزت از آن خدا و از آن رسول او و از آن مؤمنان است. (منافقون/ Dirol

نمی گوید عزت نفس، خودپرستی است، نه، عزت نفس غیر از این حرفهاست.

در قرآن هرگاه سخن از اعتماد به نفس مياد به اين معنا است که انسان قدر و منزلت خويش را در هستي بدونه و به اين نکته توجه داشته باشه که خداوند همه ی توانايي ها و قدرت ها را در وي قرار داده . از سوئي همه هستي از زمين و زمان و آسمان و هر آن چه در آن هاست را مسخر او کرده تا بتونه با همت، پشتکار، خلاقيت، ابتکار و استقامت و اراده قوي خود براي رسيدن به کمال لايق و شايسته از آنها بهره ببره.

اعتماد به نفس قرآني هماهنگي و ارتباط تنگاتنگي با مسئله توکل و مقوله اعتماد به خدا و تکيه بر او داره و نمي توان مسئله اعتماد به نفس را در اسلام و قرآن از توکل و اعتماد به خدا جدا دانست.

البته خود این مطلب به ما کمک میکنه که عزت نفس را هم حفظ کنیم .عزت نفس به معنای داشتن احساس ارزشمندی یا احساس خوبی در مورد خود و یا احساس کارایی یا شایستگیه . عزت نفس یعنی اعتماد به توانایی هایمان برای فکر کردن، اعتماد به توانایی هایمان در مقابله با چالش های بنیادی و اساسی زندگیه.

پس با کمک اعتماد به نفس ودرکنارش حفظ عزت نفس میتونیم به شایستگیهامون باور داشته باشیم وتو مسیری که انتخاب کردیم گامهای بلندی برداریم.

با سلام خدمت دوستان گرامی

بنظرم کاش اول تو این تاپیک فرق بین اعتماد بنفس و عزت نفس و کرامت نفس و غرور رو می گفتیم و اونها رو تعریف میکردیم تا بهتر بتونیم تاپیک رو ادامه بدیم.

سایه خورشید;125806 نوشت:
با سلام خدمت دوستان گرامی

بنظرم کاش اول تو این تاپیک فرق بین اعتماد بنفس و عزت نفس و کرامت نفس و غرور رو می گفتیم و اونها رو تعریف میکردیم تا بهتر بتونیم تاپیک رو ادامه بدیم.

پیشنهاد بدی بود؟:Gig:

پس چرا هیچ کس ادامه نداد؟:Ghamgin:


یکی از خصوصیات خوبی که ما می توانیم برای موفقیت ،از آن بهره بگیریم اعتماد به نفس است .


اعتماد به نفس به این معنی است که، ما قبل از اين که وارد انجام کاری شویم نوعي اعتماد به توانايي خود براي انجام ان کار داشته باشيم.

اعتماد به نفس يعني ديدن خودبه عنوان فردي توانا و با کفايت .


وقتی ما به درستی ،خود وتواناییهای خود را شناخته باشیم واطمینان کامل نسبت به خود،برای انجام وظایفمان داشته باشیم در واقع با این نگاه ،آمادگی خود را برای وارد شدن به دنیای تلاش وکار واز همه مهمتر پیروزی و موفقیت اعلام کرده ایم.


در واقع این نوع نگرش به ما کمک خواهد کرد که دست از تلاش برنداریم تا به موفقیت برسیم.یکی از بهترین عوامل ایجاد انگیزه در انسان همین اعتماد به نفس است.



انواع اعتماد به نفس!!!

* اعتماد به نفس رفتاري(به معناي قابليت
وتوانايي در عمل کردن وانجام دادن کارها)

* اعتماد به نفس احساسي ، عاطفي(
معناي توانايي در تسلط وبه کنترل در آوردن
دنياي احساس وعواطف )

* اعتماد به نفس روحي ومعنوي(اعتماد وايمان شما
به جهان هستي وکل آفرينش وموجودات است )




بنابراین اعتماد به نفس یک خصوصیت وویژگی خوب روحی در درون انسان است که اکتسابی است ونیاز به تقویت دارد.

یکی دیگر از خصوصیات عالی برای انسان، عزت نفس است که بسیار وسیعتر از اعتماد به نفس می باشد. به این معنا که انسان، پاسدار کرامت ‏وجودى خویش باشد و ارزش فوق مادى خود را با خواسته‏هاى حقیر و هوس‌هاى ناپایدار لکه‏دار نسازد. «عزت‏» به ‏معناى صلابت و استوارى و نفوذناپذیرى است. انسانى عزیز است که به پستی‌ها و حقارت‌ها اجازه ندهد که در زمین دل و جان و زمینه شخصیت او نفوذ کند. کسى عزت نفس دارد که هویت انسانى خویش را حفظ کند وقتی انسان به مقام خلیفة الهی خود پی ببرد در واقع دارای عزت وکرامت نفس خواهد بود.

وقتی انسان خود ملکوتی را احساس کند تن به حقارت نمی دهد: «من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته، نهج البلاغه، حکمت 449»؛ ''هر کس که کرامت نفس خودش را احساس کند شهوات در نزد او کوچک و حقیر می شود''.

اینکه انسان در روح خود متواضع باشد، غیر از این است که خود را در نظر مردم، پست قرار دهد. امام صادق علیه السلام حدیثی نقل می کند که امیرالمؤمنین همیشه می فرمود: «لیجتمع فی قلبک الافتقار الی الناس و الاستغناء عنهم»؛ همیشه در قلب خود دو حس متضاد را با هم داشته باش: همیشه احساس کن که به مردم نیازمندی، یعنی مانند یک نیازمند با مردم رفتار کن، و همیشه احساس کن که از مردم بی نیازی و مانند یک بی نیاز و بی اعتنا با مردم رفتار کن. اما این امر در آن واحد نسبت به یک چیز که نمی شود، لابد نسبت به دو چیز است.
خودشان توضیح می دهند: «فیکون افتقارک الیهم فی لین کلامک و حسن بشرک»؛ اما آن مرحله ای که باید مانند یک نیازمند رفتار کنی، در نرمی سخنت است، و در حسن سیرت و تواضع و ابتداء به سلام، «و یکون استغناءک عنهم فی نزاهة عرضک و بقاء عزک»؛ و آن مرحله ای که باید بی نیاز باشی و جای تواضع نیست. حفظ آبرو و بقای عزت توست.


یعنی آنجا که دیدی که اگر بخواهی ذره ای نرمش نشان دهی، عرض و آبرو و عزت خودت را از دست می دهی، دیگر جای این نیست که رفتار یک نیازمند را داشته باشی بلکه باید رفتار یک بی اعتناء و بی نیاز را داشته باشی.

یکی از صفات ورذائل اخلاقی که در انسان وجود دارد وگاهی ممکن است با اعتماد به نفس ویا عزت نفس اشتباه گرفته شود تکبر وغرور است.تكبّر عبارت است از حالتي كه انسان ،خود را بالاتر از ديگري ببيند و اعتقادش این باشد که بر دیگران برتری دارد. غرور به معنی فریفته شدن است. عامل غرور، ذهنیت اشتباهی است كه آدمی به خودش بسیار خوش گمان، بلكه مطمئن باشد.

بنابراین تكبر در مقابل تواضع و فروتنی است اما عزت نفس در مقابل رذالت و سبكی است،

لذا هر جا كه انسان
در برابر گناه خودش را حفظ كرد این نشانه عزت نفس و مناعت طبع است. اما هر جا انسان در هنگام خدمت به مردم و سازگاری با اطرافیان پیش قدم نشد و برای خود جایگاه ویژه قایل شد نشانه تكبر است.در کتب اخلاقی در تعریف غرور اینچنین گفته شده:غرور در واقع همان دلخوش بودن به چيزى است كه موافق هواى نفس و تمايل طبع انسانى است و ناشى از اشتباه انسان يا فريب شيطان است و هر كس گمان كند آدم خوبى است(و نقطه ضعفى ندارد) خواه از نظر مادى يا معنوى باشد و اين اعتقاد از پندار باطلى سرچشمه بگيرد، آدم مغرورى است.

اگرهمیشه دیگری را مقصر بدانی،پایانی برای مقصر دانستن دیگران وجود نخواهد داشت.



متأسفانه یکی از عادتهای بد ما این است که دائما در مشکلات به وجود آمده دنبال مقصر می گردیم بدون این که حتی کوچکترین شکی نسبت به اشتباه بودن رفتار خود داشته باشیم .این خصوصیت بد اخلاقی باعث می شود که همیشه دیگران را مقصر بدانیم وحتی اگر مطمئن باشیم که خود مقصر هستیم به جای این که به دنبال عذرخواهی باشیم به دنبال عذرتراشی می رویم.



نکته ی مهم این است که بین این دو واژه فرق بگذاریم.همانگونه که در قرآن هم عذرخواهی به عنوان یک خصوصیت خوب اخلاقی تلقی شده وعذر تراشی به عنوان یک خصوصیت بد وناهنجار.



خداوند در قرآن در سوره قیامه در آیات 14 و15 اینگونه می فرماید:


بل الانسان على نفسه بصيره


بلكه انسان خود بر نيك و بد خويش به خوبى آگاهست


و لو القى معاذيره


و هر چند (پرده هاى ) عذر بر (چشم بصيرت ) خود بيفكند



در تفسیر این آیات آمده است که:انسان ,صاحب بصيرت بر نفس خويش است ، و خود را بهتر از هر كس مى شناسد، و اگر با ذكر عذرها از خود دفاع مى كند، صرفا براى اين است كه عذاب را از خود برگرداند.



انسان هر اندازه بخواهد کسی را فریب دهد و با عذرتراشی جهت مسأله را تغییر دهد با این همه نمی تواند خود را گول بزند و فریب دهدچرا که انسان بر نفس و باطن خویش به شکل دانش حضوری و شهودی آگاهی دارد و می داند که از چه ویژگی و خصوصیات اخلاقی و رفتاری برخوردار می باشد هر چند که بخواهد عذرتراشی کند و عذرهایی را بیان دارد.


خداوند در آیات ۱۳ تا ۱۵ سوره قیامت تصویری از کافران و گناهکاران ارایه می دهد که در آن تصویر این گروه خطاکار می کوشند تا با عذرتراشی رفتار خویش را توجیه کنند و برای آن وجهی مثبت و درست بتراشند.

در سوره فتح آیه ی 11 نیز نمونه ای از عذرتراشی را مشاهده می کنیم.

سيقول لك المخلفون من الاعراب شغلتنا اموالنا و اهلونا فاستغفر لنا يقولون بالسنتهم مـا ليـس فـى قـلوبـهـم قـل فمن يملك لكم من اللّه شيئا ان اراد بكم ضرا او اراد بكم نفعا بـل كـان اللّه بـمـا تـعـمـلون خـبـيـرا

از اعراب ، آنهايى كه از حركت با تو تخلف كردند به زودى از در عذرخواهى خواهند گفت بـى سـرپـرسـتـى امـوال و خـانـواده ما را از شركت در جهاد بازداشت از خدا برايمان طلب مـغـفـرت كـن . ولى اين سخنى است كه به زبان خود مى گويند و دلهايشان چيز ديگر مى گـويـد. بـه ايشان بگو اگر خدا بخواهد گرفتارتان كند و يا سودى برايتان بخواهد كـيـست كه چنين اختيار و قدرتى را دارا باشد كه جلو آن را بگيرد، بلكه خدا به آنچه مى كنيد دانا و با خبر است .

این آیات بیان کننده ی حال عربهايى است كه از يارى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم )اجتناب ورزيدند، و در سـفـر حـديـبـيـه شـركـت نـكـردنـد.

خـداى سـبـحـان در ايـن آيـات بـه رسول گرامى اش خبر داد كه اينان به زودى تو را مى بـيـنـنـد، و از نـيـامـدنـشـان اعتذار مى جويند كه سرگرم كارهاى شخصى و رسيدگى به اهل و به مالها بوديم ، و از تو مى خواهند برايشان طلب مغفرت كنى ، ولى خدا آنان را در آنـچـه مـى گـويـنـد تـكذيب مى كند، و تذكر مى دهد كه سبب نيامدنشان ، چيزى است غير از آنچه كه اظهار مى كنند، و آن سوء ظنشان است و خبر مى دهد كه به زودى درخواست مى كنند تـا دوبـاره بـه تـو بـپـيوندند و تو نبايد بپذيرى ، چيزى كه هست به زودى دعوتشان خـواهـى كـرد بـه جـنـگ قـومـى ديـگـر، اگـر اطـاعـت كـردنـد كـه اجـرى جزيل دارند و گر نه عذابى دردناك در انتظارشان هست .

عـــذرى كـــه تـــخـــلف كـــنـــنـــدگـــان از هـــمـــراهـــى بـــا پـيـامـبـر (ص ) آوردنـد و گـــفـــتـنـد:اشـتـغـال بـه سـرپرستى اموال و خانواده هايمان ما را باز داشت

[=Microsoft Sans Serif]اولین قدم موقع فهمیدن اشتباه ،عذرخواهی است.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]اما نکته ی قابل توجه این است که عذرخواهي بايد متناسب با مقدار خطا باشد، نه کمتر و نه بيشتر.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]واز طرفی به ما نیز دستور داده شده که عذر دیگران را بپذیریم .

[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif][=Wingdings]v الإمامُ عليٌّ عليه السلام : اِقبَلْ عُذرَ أخيكَ ، وإن لَم يَكُن لَهُ عُذرٌ فَالَتمِسْ لَهُ عُذراً .
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]امام على عليه السلام : عذر برادرت را بپذير و اگر عذرى نداشت برايش عذرى بتراش .
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif][=Wingdings]v عنه عليه السلام : أعقَلُ النّاسِ أعذَرُهُم لِلنّاسِ .
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]امام على عليه السلام : خردمندترين مردم ، عذرپذيرترين آنها از مردم است .
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif][=Wingdings]v الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : إن شَتَمَكَ رَجُلٌ عَن يَمينِكَ ثُمّ تَحَوَّلَ إلى‏ يَسارِكَ واعتَذَرَ إلَيكَ فَاقبَلْ عُذرَهُ .
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]امام سجّاد عليه السلام : اگر مردى از طرف راستت به تو ناسزا گفت و سپس به طرف چپت آمد و عذر خواست ، عذرش را بپذير .

در پست قبل اشاره کردیم که اولین قدم بعد از متوجه شدن خطا واشتباه عذرخواهی است .اما چرا ما گاهی با وجودی که می دانیم مقصر اصلی خودمان بوده ایم از عذرخواهی کردن فرار می کنیم.

ریشه ی اصلی این مشکل به خاطر وجود رذیله ی اخلاقی به نام غرور است .


در پستهای گذشته نیز غرور را به طور کامل توضیح دادیم.بنابراین می توان گفت غرور آدمی ‌ سرچشمه بیشتر اشتباهاتش است. چیزی که موجب می‌شود انسان بسیاری از موقعیت‌های ناب را از دست بدهد و بر روی اشتباهات خود پافشاری کندغرور است.

در پست بعدی منشأغرور را بیان خواهیم کرد.

حضرت علي(ع) می فرمایند:

"كفي بالإغترار جهلاً "

ريشه غرور جهل است." (غررالحكم، ص 75)


در تعبيردیگری از ایشان آمده است:

"أحمقُ الحُمَق الإغترار

احمقي بالاتر از اين نيست كه انسان مغرور شود. (غررالحكم، ص 311)


جهل نسبت به چه اموری باعث غرور میشه؟

وقتی ما نسبت به خودمان وموقعیت خودمان جاهل باشیم دچار غرور می شویم.چرا که هنگام غرور ما نیازمندی خود ومخلوق بودنمان را فراموش کرده ایم . انسان در این حالت خود را در منزلتی برتر از آنچه که هست تصور می نماید.و در این هنگام واقعیت وحقیقت خود را درک نکرده و با گمان وظن، جایگاهی خیالی برای خویش ایجاد کرده است.

ولی وقتی کسی به این باور برسد که هیچ چیز در این عالم از خود ندارد و همه اعطایی و عاریه ای از سوی دیگری است و همین ها را هم که دارد، موقتی و گذرا و فانی است و موجودی به غایت ضعیف، ناتوان و نیازمند است و اگرخدا اراده نکند، هر آینه فانی و نابود است و نفس او برای همیشه قطع خواهد شد، دیگر جایی برای خودپرستی، بر خود بالیدن، تکبر، جسارت و خودخواهی او باقی نمی ماند . چرا که چیزی از خود ندارد تا بدان فخر فروشد . حتی خود او نیز عاریه ای است .


پس نتیجه ی این چند پست:

1-در اشتباهات اول به خودمان مراجعه کنیم

2-بلافاصله بعد از متوجه شدن اشتباهاتمان عذرخواهی کنیم.

3-عامل مهمی که مانع عذرخواهی می شود غرور است پس برای از میان برداشتن آن ریشه اش را از بین می بریم.

4-ریشه ی غرور جهل است

5-جهل انسان به موقعیت وجایگاه خود باعث خودبرتربینی او می شود

6-پس اول خو وجایگاهمان را بشناسیم تا جهلمان برطرف شود

7-بعد از برطرف شدن جهل وآگاه شدن از جایگاهمان خصوصیت تواضع در ما تجلی می کند

8-با داشتن تواضع عذرخواهی در برابر اشتباه کار سختی نیست

بعد از این که فهمیدیم مقصریم والبته عذرخواهی کردیم حالا دیگه نوبت جبرانه اشتباهاته...

به نظرتون از چه راهکارهایی میشه برای جبران خطا استفاده کرد؟


یه معذرت خواهی ساده کافیه؟


منتظر نظرات خوبتو ن هستیم.


بسم الله...

سینا;153111 نوشت:
بعد از این که فهمیدیم مقصریم والبته عذرخواهی کردیم حالا دیگه نوبت جبرانه اشتباهاته...

به نظرتون از چه راهکارهایی میشه برای جبران خطا استفاده کرد؟

یه معذرت خواهی ساده کافیه؟

منتظر نظرات خوبتو ن هستیم.

بسم الله...

با تشکر از استاد سینای گرامی و پر تلاش

به نظر می رسه که دنبال فرصتی مشابهی گشتن اولین قدم جبرانه و

بعد از آن همت مضاعف به خرج دادن و امید به کمک خدا و مشورت با

اطرافیان برای جلو گیری از اشتباهی دوباره ، قدم های بعدی باشه.


سینا;153111 نوشت:
بعد از این که فهمیدیم مقصریم والبته عذرخواهی کردیم حالا دیگه نوبت جبرانه اشتباهاته...

به نظرتون از چه راهکارهایی میشه برای جبران خطا استفاده کرد؟

یه معذرت خواهی ساده کافیه؟

منتظر نظرات خوبتو ن هستیم.

بسم الله...


مباحث گذشته به اینجا رسید که اول اشتباهات رابپذیریم وبه دنبال توجیه برای خطا وگناه نباشیم .بعد از آن عذرخواهی زبانی داشته باشیم.اما نکته ی مهم این است که عذرخواهی زبانی لازم است ولی کافی نیست چرا که گاهی مواقع خطا واشتباه ما باعث تضییع حقوق دیگران شده است وتا آن حقوق برگردانده نشود خطای ما نیز جبران نشده است.اگر خطا مربوط به حقوق مادی است باید به طور کامل جبران شود ورضایت شخص را حاصل نماییم.واگر اشتباه ما باعث ریختن آبروی شخص ویا دل شکسته شدن او شده باید تمام تلاش خود را نیز در رفع این امور داشته باشیم.البته طلب بخشش از خدا ودعا برای آن شخص نیز تأثیر بسزایی دارد.

وقتي گناه واشتباه می کنیم به طور خودكار روح ما تحت فشارنيروهای دروني قرار مي گيرديعني از درون ، نفس لوامه (سرزنش كننده )به ما فشار مي اورد تا ما دوباره گناه خودمان را اصلاح نماييم وچرخ قطاراصلاحات جانمان رابه روي ريل دين وشريعت قرار بدهيم .تا از تخريب روح خودجلو گيري كنيم .

اما اگر گناه واشتباه به طور مداوم تکرار وتکرار شود کم کم این نیروی درونی نیز فعالیتش کم رنگ تر خواهد شد تا جایی که آنقدر غرق اشتباهات هستیم که به وجدان خود جایی برای خودنمایی نمی دهیم.

در این جا ممکن است فقط اضطراب ونگرانی سراغ ما بیاید.

همین تکرار خطا باعث می شود که گاهی حتی از یک عذرخواهی ساده هم
فرار کنیم چه رسد به جبران.

اسلام اين عامل اضطراب را از زندگي مؤمن كنار مي‌زند و به او مدد
مي‌رساند تا از سويي، با تقويت اراده، از خطا بپرهيزد و كمتر در آتش

ندامت بسوزد، و از سوي ديگر، در صورت ارتكاب خطا، با ساز و كار توبه خطا را جبران كند .



باید علاوه بر این که به دنبال جبران وبازگرداندن حقوق دیگران هستیم د رکنار آن نیز تا جایی که می توانیم تکرار خطا رابه حد اقل برسانیم.اگر تکرار خطا کم شود وخطاهای گذشته جبران شود در حقیقت می شود گفت که دو بال لازم برای پرواز را دارا هستیم اما اگر فقط جبران کنیم ولی همواره از طرفی خطا را تکرار کنیم،به سلاح کامل مجهز نیستیم.
گاهی نیز اشتباه وخطای ما در برابر دیگران نیست بلکه مربوط به امری بین ما وخداست در این صورت نیز اعتراف به اشتباه در اطاعت از فرمان‌های الهی که همان توبه و استغفار است باید فقط در پیشگاه خداوند باشد و انسان حق ندارد در برابر انسان‌های دیگر به تشریح گناهان خود بپردازد. بلکه باید در خلوت خود با خدای خویش به مناجات و استغفار بنشیند

یکی از خصوصیات خوبی که داشتن آن وهمچنین تمرین برای بدست آوردن وحفظ آن،لازم وضروری است داشتن روحیه ی انتقاد پذیری می باشد.آثاراین ویژگی خوب اخلاقی ،هنگام خطا واشتباه ملموس تر است .اگر کسی هنگام اشتباه از چنین روحیه ای برخوردار باشد دیگردر برابر گناه وخطا جبهه گیری نمی کند وسریع با قبول اشتباه درصددجبران بر می آید.داشتن این صفت باعث می شود که ما نسبت به ضعف رفتار وگفتار خود ،آگاه شویم واین آگاهی در مراحل بعد از خطا، بسیار با اهمیت خواهد بود.بنابراین می توان گفت داشتن روحیه ی انتقادپذیری به اصلاح ما کمک خواهد کرد.


در جایی خواندم ،در اشتباه نماندن ستودنیست.

اگر کمی به این جمله وبه تأثیرات مثبت عمل کردن به آن فکر کنیم،همواره آن را سرلوحه ی رفتار خود قرار خواهیم داد.چرا که خیلی وقتها اشتباه می کنیم اما در عین حال دیر متوجه اشتباه خود می شویم وجالب این که زمانی هم که متوجه اشتباه شدیم همواره بر روی آن پافشاری می کنیم وبه اصطلاح در اشتباه خود می مانیم.در اشتباه خود ماندن ،اشتباه در اشتباه است واین از مهمترین حربه های شیطان می باشد .یکی از جاهایی که این اشتباه در اشتباه خود را نشان می دهد جایی است که خطا واشتباه را گردن دیگران می اندازیم.همان که درپستهای قبلی اشاره کردیم یعنی :توجیه



خیلی از مواقع هم برای همه ی ما پیش می آید که فکر می کنیم تصمیمی که گرفته ایم یا حرفی که می خواهیم بزنیم بهترین گزینش است وگویا به صحت آن یقین داریم. اما بعد از انجام، متوجه می شویم که رفتارمان نادرست بوده است. پس اعتماد بیش از حد به خود در اصل اعتمادی کاذب است که باعث می شود به یقین کاذب برسیم وحتی احتمال یک درصد خطا را ندهیم.

بنابراین سعی کنیم حداقل برای هر عملی یک درصد احتمال خطا قرار دهیم وبه بررسی همان یک درصد بپردازیم.


اگراز روحیه ی انتقاد پذیری خود در اشتباهات کوچک استفاده کنیم کمتر دچار اشتباهات بزرگ می شویم .

البته این را هم فراموش نکنیم که گاهی اشتباهات خود را گردن دیگران می اندازیم اما گاهی عواملی دیگر به غیر از اشخاص را وسیله ی توجیه رفتارخود قرار می دهیم مثلا کمبود وقت ،کمبود درآمد ویا...به هر حال اینها نیزنوعی دلیل تراشی است وبه اصلاح ما کمکی نخواهد کرد.



داشتن سعه صدر نیز در کامل شدن روحیه ی انتقاد پذیری کمک بسیار خوبی است چرا که با آرامش بیشتری پذیرای انتقادات خواهیم بود.پس به دنبال تمرین آن باشیم.

گاهی اعتماد به خودمان داریم البته بیش از حد وگاهی اعتماد به علم ودانش وآگاهییمان این نیز بیش از حد .البته بعضی مواقع هم این اعتماد مربوط به امور مادی می باشد مثلا اعتماد به مقام وقدرت وثروت ومنصب وهمین ها باعث غرور وغرور نیز عاملی برای عدم پذیرش خطاست.


بايد همواره به ندانسته هاي خود نگاه كرد تا دانسته ها مغرورمان نكنند.

مولاي ما حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام می فرمایند:

مَنْ نَظَرَ فِي عَيْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ ....

آن کس که در عيب خود بنگرد از عيب جويى ديگران باز ماند،

در ادامه می فرمایند:

وَ مَنْ كَثُرَ كَلَامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ وَ مَنْ كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَيَاؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَيَاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ مَاتَ قَلْبُهُ وَ مَنْ مَاتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ

و کسى که زياد سخن مى‏گويد زياد هم اشتباه دارد، و هر کس که بسيار اشتباه کرد، شرم و حياء او اندک است، و آن که شرم او اندک، پرهيزکارى او نيز اندک خواهد بود، و کسى که پرهيزکارى او اندک است دلش مرده، و آن که دلش مرده باشد. در آتش جهنّم سقوط خواهد کرد.

یکی از راه هایی که می توان احتمال خطا واشتباه را به وسیله ی آن کاهش داد مشورت با دیگران است.

امام علی (ع) می فرمایند : هرکس به رای و نظر خویش اکتفا کند ( و در کارها با دیگران مشورت نکند ) خود را در خطر انداخته است.

از آثار و بركات مهم مشورت اين است كه آدمي به راه درست و پسنديده رهنمون گشته، از لغزش در حين انجام كار و پشيماني در اتمام آن ايمن شده، موارد خطا و اشتباه در تصميم‌گيري‌ها را شناسايي نموده و در نهايت، كامياب و رستگار به آرمان و مقصود خود دست مي‌يابد.

در کلامی دیگر حضرت علی اینگونه می فرمایند:

من استقبل وجوه الاراء عرف مواقع الخطاء

یعنی کسی که از آراء مختلف استفاده کند جاهای اشتباهکاری را بشناسد.

سلام به همه ی دوستان اسک دین

با اجازتون قراره این تاپیک را جمعبندی کنیم اگه مطلبی ،سوالی،شبهه ای هست بفرمایید تا کم کم تاپیک راقفل کنیم.

ممنون از زحماتتون

با سلام
به آغازگر تاپیک:Gol: وشما جناب سینا:Gol:که با مطالب زیباتون ادامه اش دادین. از مطالب به جا و زیباتون استفاده کردیم، ان شالله بتونیم عمل کنیم.

موضوع قفل شده است