اولین ها در دفاع مقدس

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اولین ها در دفاع مقدس

اولین خلبان شهید

اولین خلبان شهید در دوران دفاع مقدس شهید فیروز شیخ‌حسنی فرزند حمزه بود، وی در سال 1331 در شهرستان تنکابن از خطه سرسبز شمال دیده به جهان گشود.در اولین روز جنگ تحمیلی مصادف با سی و یکم شهریورماه سال 1359 طی مأموریتی از پایگاه چهارم شکاری اصفهان عازم جبهه های نبرد شد و در همان روز پس از درگیری هوایی با دشمن به شهادت رسید.

منبع : شبکه صبح

اولین مرجع تقلید شهید

ادبیات مقاومت در عراق بیشتر با مبارزات ضد بعثى معنا پیدا مى كند. شهید آیت الله سید محمد باقرصدر، اسوه مقاومت و صبر در مقابل جنایات رژیم بعث، بزرگترین چهره این ادبیات است. این اولین بار بود كه با بى رحمى تمام، یك مرجع تقلید را به شهادت رساندند و آب از آب تكان نخورد.

در خاطرات شاگرد شهید، شیخ محمدرضا نعمانى در كتاب «سال هاى رنج، خاطرات و ناگفته ها از شهید صدر» این چنین آمده است: «چند روز پیش از دستگیرى، شهید صدر به منزل امام خمینى(ره) در نجف مى رود و به امام مى گوید كه از وضع اختناق فكرى و ظلم رژیم به ستوه آمده است و تصمیم دارد به همراه ۷۲ نفر از شاگردانش كفن پوش در صحن حرم امیر المؤمنین تحصن كند و كشته شود تا شاید خون آنها مردم خوابیده عراق را به خروش آورد».

صدام سه شرط را براى آزادى او تعیین كرده بود؛ اول تایید نظام بعث، دوم عدم همكارى با حزب دعوت اسلامى و سوم عدم تایید انقلاب اسلامى ایران . در نهایت صدام به شرط آخر اكتفا كرد و شهید زیر بار آن نیز نرفت. مهمترین نمود فرهنگ مقاومت در عراق، پدیده نو ظهور مداحى سیاسى است كه جریان هاى سیاسى بزرگى همچون انتفاضه عراق ۱۹۹۲ را همراهى كرده است.


باشد تا در «پلاكارد»ى دیگر به این پدیده پرداخته شود. شعر زیر از داود عطار عضو فعال حزب دعوت اسلامى توسط مداح مشهور، سید ولید مزیدى در وصف شهید صدر خوانده شد كه سال هاست به عنوان سرودى ملى میان انقلابیون عراقى زمزمه مى شود:

«سلام بر تو اى باقر صدر
كدام ظالمى جام مرگ را به دستت داد
چرت هزار ساله ما را پاره كردى
اى كه قسم خوردى هیچ گاه نخوابى
چگونه از ما دورگشتى درحالى كه
هنوز مؤمنان هم مرام تو نشده اند
زود از بین ما رفتى در حالى كه
انقلابى براى فرار دادن ظالم پدید نیامده
رهبرى را در سكوت از دست دادیم
و در همان سكوت برایت خون گریه مى كنیم
اى شهید كه تنها برخواستى
و شمشیرى بران براى طاغوت گشتى
تو همچون فرزند رسول، حسینى
و همواره در زندگى تشنه بودى
ابوجعفر، تو تا ابد خواهى ماند
مانند چراغ روشنى كه هرگز خاموش نمى شود
این یك دروغ بعثى است كه تو نتوانستى
همچون خمینى، مردم را بیدار كنى
ما قسم خورده ایم كه برخیزیم
تا آنگاه كه در قانون و نظام، اسلام را بنگریم ...»


"نعیم شرافت"

نخستین پیام آیت‌الله سید محمد شیرازی به ارتش عراق

اینجانب از یگان‌های ارتش غیور عراق که گروه گروه از سوی حزب بعث به سوی سوریه، کویت، و جمهوری اسلامی ایران فرار می‌کنند تشکر می کنم. از کسانی که مجبور به ماندن در ارتش بوده ولی هنگام رودرویی بر برادران مسلمانشان در ایران آتش نمی‌گشایند تشکر می‌کنم همچنین از افراد ارتشی‌ که در داخل خود عراق از رفتن به پادگان‌ها سر باز زده‌اند و مخفی شده‌اند کمال تشکر را دارم. حزب بعث بهترین افراد ارتش عراق را کشته و کودکان بعثی را بر شما مسلط کرده است، آیا بعد از این برای ارتش عراق آبرو وشرفی باقی خواهد ماند؟

ای ارتش مسلمان! آیا به یاد نمی‌آورید که مرحوم آیت‌الله حکیم درباره حزب بعث فرمودند: «آنان کافر و جنایتکارند؟» و امروز آیت‌الله العظمی امام خمینی می‌ فرمایند که آنان کافر و فاجرند. آیا بعد از این‌ها شرم آور نیست که یک مسلمان در چنین ارتشی خدمت کند؟ تا آنجا که می‌توانید خودتان سلاح حمل کرده فرار کنید و هر بعثی ملحدی را بکشید...



منبع: خبرگزاری حیات

نخستین پیام آیت‌الله سید محمد حسینی شاهرودی

ای ملت باایمان و ای ارتش مسلمان عراق! دست جنایتکار استعمار هم‌اکنون موجب رودررویی شما با برادران مسلمان ایرانی شده است. از نظر شرعی این جنگ با برادران مسلمان ایرانی حرام است و در صورتی که از طرف رژیم بعث مورد اکراه قرار گرفته لازم است به برادران ایرانی خود بپیوندید.


مطمئن باشید که کشور اسلامی ایران با تمامی افراد ملت و ارتش و رهبر آگاه آیت‌الله العظمی خمینی(ره) با روی باز از شما استقبال کرده و آرزوی دولت اسلامی و آزاد را برای شما می‌کند.


نخستین پیام آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی

ملت مسلمان و آگاه ایران! به دنبال حملات هوایی و زمینی ناجوانمردانه و غیرانسانی مزدوران رژیم بعثی عراق به مناطق مسکونی و آموزشی و درمانی صدها زن، کودک، مرد، پیر و جوان، شهید، مجروح، مصدوم و یا آواره شده‌اند برخی ازدستگاههای تبلیغاتی به تقلید از رادیو عراق حملات وحشیانه را به مراکز نظامی و خارج از مناطق مسکونی قلمداد می‌کند ...


ایشان به ترغیب ملت عراق در سرنگونی رژیم بعثی مطالبی بیان داشتند و گفتند:«نگذارید تسلیحات جنگی آن‌ها که از بیت‌المال مسلمین تهیه شده و بایستی در جنگ با دشمنان اسلام به کار رود صرف تجاوز به خاک ایران و کشتار برادران مسلمان بی‌دفاع و نابودی منابع حیاتی شود.و در ادامه ضمن درود به ارواح پاک شهدا با مردم ابراز همدردی کردند و از نیروهای مسلح و نیروهای جان بر کف انقلابی قدردانی کردند.



نخستین پیام آیت‌الله محلاتی

نخستین پیام آیت‌الله العظمی بها‌الدین محلاتی به ملت شریف و نیروهای رزمنده ایران پس از آغاز جنگ تحمیلی در روزنامه کیهان منتشر شد.


ایشان با تشکر از حضور نیروهای مسلح، اشتیاق خودشان را در صورت توانایی برای حضور اعلام کردند و این جنگ را باعث ظهور هویت حزب نحس بعث عراق دانستند.


منبع:خبرگزاری حیات

نخستین گزارش مستند سازمان ملل از کاربرد سلاح های شیمیایی توسط عراق

تیم سازمان ملل سرانجام نخستین گزارش مستند 28 صفحه‌ای خود را در تاریخ ششم فروردین ماه سال 63 منتشر نمود. در این گزارش که مربوط به تحقیقات اواخر اسفند ماه سال 1362 در ایران بود. استفاده از دو عامل شیمیایی خردل گوگردی و اعصاب از نظر پزشکی و شیمیایی ثابت شده بود.

در مورد گاز اعصاب این گزارش نخستین مستند استفاده از آن در یک جنگ محسوب می‌شد که در ادامه تحقیقات از دو نمونه گاز اعصاب مربوط به دو بمب مختلف توسط کارشناسان تیم نمونه ‌برداری شد که آزمایش‌ها نشان می‌داد که به جز گاز tabua ترکیبات دیگری به عنوان ماده نگه ‌دارنده و یا ناخالصی‌های فراوان در گاز وجود داشته که می‌تواند برخی علائم بالینی غیر متعارف مصدومین را توجیه نماید.

نخستین گزارش سازمان ملل درباره استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی

به دنبال کاربرد سلاح‌های شیمیایی از طرف رژیم عراق در جنگ تحمیلی و تقاضاهای مکرر ایران و نیز در پی اعزام مجروحان سلاح‌های شیمیایی به کشورهای اروپایی (فوریه 1984) و انجام آزمایش‌های پزشکی، دبیر کل سازمان ملل هیاتی را برای بررسی به ایران روانه کرد.

این هیات از 22 تا 29 اسفند ماه سال 1362 (13 تا 20 مارس1984) از ایران بازدید کرد و در گزارش خود اعلام کردند که در جنگ عراق علیه ایران گاز خردل و عنصر مؤثر بر اعصاب به نام تابون مورد استفاده قرار گرفته است. بنا به درخواست ایران در 23 بهمن ماه سال 1364 (12 فوریه 1986) دبیر کل هیات کارشناسی سازمان ملل را برای بررسی استفاده دوباره عراق از سلاح‌های شیمیایی به ایران اعزام کرد.

این هیات از هفتم اسفندماه سال 1367 تا دوازدهم اسفند ماه از ایران بازدید و گزارش خود را که مبنی بر وجود شواهد و دلایل قوی بر استفاده از سلاح‌های شیمیایی علیه نیروهای ایران بود تسلیم دبیر کل کرد.

نخستین شهر قربانی سلاح‌های شیمیایی در جهان

پس از جنگ جهانی اول وسیع‌ترین حملات شیمیایی در طول جنگ هشت ساله عراق علیه ایران روی داد. نخستین استفاده ثبت شده 23 دی ماه سال 1359 در منطقه‌ای بین هلاله و نی‌خزر در پنجاه کیلومتری غرب ایلام اعلام شده است.

گسترده ‌ترین حمله عراق در ساعت 16 روز هفتم تیرماه سال 1366 در شهر سردشت در استان آذربایجان غربی انجام شد که 110 نفر به شهادت رسیده و 1500 نفر مصدوم شدند. در طول هشت سال دفاع مقدس بنا بر آمار موجود رژیم عراق 242 حمله شیمیایی به مناطق کشورمان داشته است و در حال حاضر بیش از یکصدهزار مجروح شیمیایی وجود دارد.

منبع:خبرگزاری حیات

نخستین اقدام آمریکا بر ضد ایران در جنگ با عراق

سیاست آمریکا در جنگ تحمیلی پس از بیرون راندن عراقی‌ها در سال 1361 دگرگون شد و دولت ریگان جانب عراق را گرفت. از سال 1362 آمریکا عملیات انسداد را با طرح معاون وزیر امور خارجه به نام ریچارد مورفی اجرا کرد که به منظور کاستن قدرت نظامی و کاهش قدرت اقتصادی ایران برنامه‌ریزی شده بود.


متوقف ساختن صادرات تسلیحات به ایران، ارایه اعتبارات به عراق برای خرید محصولات کشاورزی و غیره از آمریکا، قاچاق اسلحه به ایران به قیمت گزاف و پایین نگه داشتن قیمت نفت از اهداف اقدامات غیرقانونی آمریکا بر ضد ایران در جنگ تحمیلی بوده است.



نخستین درگیری نیروهای آمریکایی با قایق‌های ایرانی

کاسبر واینبرگر وزیر دفاع آمریکا اعلام کرد قایق‌های مسلح ایران به سوی سه فروند هلی‌کوپتر آمریکایی در خلیج فارس آتش گشودند.


وی ادعای ایران را مبنی بر این ‌که نیروهای ایرانی یک هلی‌کوپتر آمریکایی را منهدم ساخته و به یک فروندکشتی جنگی آمریکایی آسیب رسانده اند تکذیب کرد.

نخستین پرچم آمریکا بر فراز کشتی

نخستین پرچم آمریکا برای نخستین بار در 21 جولای سال 1987 بر فراز نفت کش‌های کویتی به اهتزاز درآمد و بدین ترتیب عملیات اسکورت، که در آن زمان عملیات اراده آهنین نامیده می‌شد، آغاز شد.

نخستین بیانیه کاخ سفید

نخستین بیانیه کاخ سفید امریکا پیرامون جنگ در 26 سپتامبر 1980 منتشر شد که در آن موضوع جنگ به عنوان محور فرعی و نگرانی آمریکا از عرضه نفت به عنوان موضوع اصلی بیان شده بود.
بویژه که این تهاجم از نظر کاخ سفید درگیری میان دو کشور اعلام شد و آمریکا در این بیانیه هیچ موضعی اتخاذ نکرد.

منبع: خبرگزاری حیات

نخستین پیروزی بعد از عزل بنی ‌صدر
پس از پیروزی نیروهای خودی بر عراقی ها در ارتفاعات الله‌اکبر، شهید چمران اصرار داشت نیروهای ایران هرچه زودتر قبل از اینکه دشمن بتواند استحکاماتی برای خود دست و پا کند به سوی بستان سرازیر شوند که این کار عملی نشد و شهید چمران خود طرح آزادسازی دهلاویه را با ایثار و گذشت و فداکاری رزمندگان جان بر کف ستاد جنگ‌های نامنظم و به فرماندهی ایرج رستمی عملی ساخت.

فتح دهلاویه در نوع خود عملی جسورانه و خطرناک و غرورآفرین بود. نیروهای مؤمن ستاد جنگ‌های نامنظم، پلی بر رودخانه کرخه زدند، پلی ابتکاری و چریکی که خود ساخته بودند، به وسیله آن از رودخانه عبور کردند و به قلب دشمن تاختند و دهلاویه را به یاری خدای بزرگ فتح کردند. که این نخستین پیروزی پس از عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا بود.

نخستین پیروزی عظیم ایران در جنگ تحمیلی

عملیات ثامن‌الائمه نخستین حرکت جدی و سازمان یافته نیروهای مسلح ایران بود. نخستین پیام موفقیت را تیپ یک پیاده در ساعت 8:32 دقیقه روز پنجم مهرماه اعلام کرد که جاده ماهشهر- آبادان آزاد شد. این پیام نوید آزادی تمام منطقه شرق کارون بود.

نخستین آتشبار توپخانه سپاه

با توجه به این اصل که پشتیبانی آتش، نقش اساسی و تعیین کننده‌ای در عملیات مختلف داشته است، سردار شهید حسن شفیع زاده با وقوف کامل به اهمیت این اصل، در زمانی که افق دید بسیاری از مسوولان و فرماندهان از خمپاره فراتر نرفته بود، به فکر تشکیل نخستین آتشبارهای توپخانه با استفاده از توپ‌های غنیمتی پرداخته و در عملیات بیت المقدس مسوولیت هماهنگی پشتیبانی آتش در یکی از قرارگاه‌های عمده را بر عهده گرفت و با موفقیت به انجام رسانید.


او قبضه توپ‌های غنیمتی را در قالب گردانهای مستقل به سرعت سازماندهی کرد و اکثر قریب به اتفاق آن را در عملیات رمضان شرکت داد؛ اوج شکوفایی تلاش‌های شهید در عملیات والفجر 8 ظهور پیدا کرد.

نخستین ابتکار عمل نظامی

امکان غافلگیری دشمن در سال سوم جنگ بدون ابتکار عمل نظامی فراهم نمی‌شد و توجه به این مساله نخستین بار پس از عملیات رمضان برای فرماندهی سپاه حاصل شد. منطقه هور برای نخستین بار به عنوان منطقه عملیاتی مورد توجه قرار گرفت.


با تغییر زمین منطقه عملیات از خشکی به آب با ویژگی‌های «هور» از جمله وجود آبراه‌های مختلف و امکان استتار در نیزارها این امیدواری به وجود آمد که با غافلگیری امکان غلبه فراهم شود و عملیات خیبر در سوم اسفندماه سال 62 در منطقه هورالهویزه آغاز شد.




منبع:حیات

نخستین شهر تصرف شده عراق
شهر بندری فاو نخستین شهر از شهرهای عراق است که در دوران دفاع مقدس در عملیات والفجر 8 به تصرف رزمندگان اسلام درآمد.در فاصله 90 کیلومتری شمال غربی آن شهر صنعتی بصره قرار دارد.

عملیات والفجر 8 در بیستم بهمن ماه سال 1364 توسط سپاه پاسداران با پشتیبانی هوایی و توپخانه و هوانیروز ارتش ساعت 22 با رمز یا زهرا (س) آغاز شد. در این عملیات 50 هزار نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند و دو هزار نفر دیگر به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند.شهر حلبچه دومین شهر تصرف شده توسط رزمندگان اسلام بود.


نخستین شکست دشمن

نخستین شکست دشمن در تاریخ 9 آبان ماه 59 در عملیات کوی ذوالفقاری در جبهه آبادان رقم خورد. در این عملیات بیش از 700 نفر از نیروهای عراقی کشته شدند و 500 نفر دیگر به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند.


در این عملیات غنایم زیادی ازدشمن توسط نیروهای مردمی، سپاه ارتش و نیروهای کمیته انقلاب اسلامی به دست آمد.

نخستین شبیخون به دشمن

نخستین شبیخون گروه دوازده نفری آرپی‌جی ‌زن نیروهای اسلام در نهم مهرماه سال 1359 در حمیدیه به فرماندهی شهید «غیوراصلی» بود که منجر به عقب راندن نیروهای دشمن شد.

نخستین شکار با ضد هوایی ساخت سپاه

نخستین موشک ضد هوایی نیروی هوایی سپاه «میگ 25» عراق را در آسمان اصفهان شکار کرد.


منبع:ساجد

نخستین عملیات رزمی کمیته انقلاب اسلامی
مدتی از محاصره آبادان می‌گذشت و از سوی عراق فشارهای زیادی وارد می‌شد که شاید تنها جاده منتهی به آبادان را هم که آنها به تصرف خود درآوردند و در آن زمان تنها نیروهای سپاه و تعدادی از نیروهای مردمی که از نظر نظامی محدودیت های زیادی داشتند در مقابل دشمن ایستاده بودند.

در آن زمان مقرر شد در حدود یک تیپ یا بیشتر از نیروهای کمیته انقلاب اسلامی به فرمان آیت‌الله خامنه‌ای سریع به وسیله ده‌ها فروند هواپیمای سی یک‌ صد و سی وارد اهواز شوند و از آن‌جا وارد منطقه عملیاتی گردند. با توکل به خدا فشاری که در آن روز از سوی دشمن به آبادان وارد شد. دفع شد و این نخستین گامی بود که کمیته‌ها در رابطه با جنگ برداشتند.

نخستین عملیات نیروی هوایی ارتش

نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران تنها به فاصله دو ساعت پس از نخستین حمله دشمن در بعدازظهر روز 31 شهریور در نخستین عملیات خود دو پایگاه مهم هوایی عراق به نامهای «الرشید» و «شعیبه» را آماج حملات کوبنده و بمب‌های آتشین خود قرار داده و صدمات جبران ناپذیری به این پایگاه‌ها وارد نمودند.


خلبانان حماسه‌ آفرین نیروی هوایی در بامداد روز یکم مهرماه با به پرواز درآوردن نزدیک به دویست فروند هواپیمای جنگنده و حمله به پایگاه‌ها و مراکز مهم نیروی هوایی عراق به وسیله 140 فروند هواپیمای شکاری، درسی فراموش نشدنی به دشمن متجاوز دادند. در این عملیات بزرگ هوایی، تمامی پایگاه‌ها و مراکز مهم نیروی هوایی دشمن، به استثنای پایگاه «الولید» مورد تهاجم قرار گرفت.

نخستین تهاجم موفق در جبهه جنوب

نخستین تهاجم موفق در جبهه جنوب در روز بیست و ششم اسفندماه سال 1359 به نام عملیات امام مهدی (عج) در غرب سوسنگرد با موفقیت انجام شد. این عملیات به فرماندهی شهید اسحاق عزیزی و یاری نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای مردمی بود که بیش از 96 کشته و صد مجروح و 68 اسیر از دشمن بعثی بر جای گذاشت و بسیاری از ادوات آن‌ها منهدم شد.

نخستین تجربه عملیات سوار زرهی

عملیات رمضان نخستین عملیاتی بود که نیروهای زرهی ایران به وسعت زیاد وارد عمل می‌شدند و عملیات سوار زرهی نخستین تجربه ما در جنگ با عراق بود.




منبع: خبرگزاری حیات

[="blue"][="red"]محمد [/]به انتهای خاکریز نگاه کرد. هر بار به خاکریز نگاه می‌کرد، احساس خوشایندی داشت. نخستین خاکریز را خودش در مناطق جنگی احداث کرده بود، وقتی که رزمنده‌‌ها نمی‌دانستند خاکریز چیست؟
به گزارش فارس ، راننده نزدیک‌تر آمد، چشمش به صورت خون‌آلود محمد افتاد، سرعتش را بیشتر کرد و گفت «مجروح شدی آقای [="#ff0000"]طرحچی[/]! پدر نامرد صدام؛ چه ضرب دستی داره!» طرحچی تلاش کرد، بلند شود. موج انفجار توپ، آنها را محکم و جان‌دار به زمین زده بود. تمام بدنش درد می‌کرد اما فقط بینی و پایش آسیب دیده بود.
راننده که از نیروهای محلی بود و محمد از دل و حوصله، شوخ طبعی و گوشه‌ کنایه‌های او خوشش می‌آمد به سراغ موتور رفت و آن را بلند کرد و در حین راه بردن آن، به سراغ محمد آمد و گفت «شکر خدا موتور کاریش نشده. باید زودتر از این‌جا بریم. بعید نیست عامو صدام هوس کنه دوباره توپ بازیش رو شروع کنه!» راننده موتور خم شد، دست چپ طرحچی را گرفت تا بلندش کند. محمد دست راستش را که با آن چفیه را جلوی بینی‌اش گرفته بود ستون زمین کرد. بلند شد و گفت «بریم!»
[="Purple"]* موتور را که جان بچه‌اش قسم داد تا روشن شود[/]
راننده هم احساس کوفتگی می‌کرد. موتور روشن نمی‌شد و او برای هر هندل، یک بار موتور را قسم می‌داد به جان این و آنی که غیرقابل شناسایی بودند «به جان اصغر!… به جان عزیز!…» فایده نداشت. بار آخر که گفت «تو را به جان بچه‌ات، روشن شو!» موتور روشن شد. هر دو با خنده سوار موتور شدند و حرکت کردند.
راننده موتور در اصل رانند بولدوزر بود. آن روز از صبح آمده بود قرارگاه جهاد، محمد را به خط ببرد تا وضعیت خاکریز را بررسی کند. در حین رانندگی مرتب برمی‌گشت و می‌گفت «حالتون خوبه؟» محمد، درد می‌کشید. علاوه بر ترکشی که به پایش خورده بود، بینی‌اش هم شکسته بود. هر بار که چرخ‌های موتور درون چاله‌ای می‌افتاد، محمد لبش را گاز می‌گرفت تا داد نکشد یا آخ نگوید. چاله‌هایی که بر اثر انفجار توپ و خمپاره در جاده ایجاد شده بود، کم نبودند و تلاش او برای ناله کردن هم کم نبود؛ صدای انفجارات پراکنده از دور و نزدیک می‌آمد؛ هر از چند گاهی در افق دید آنها، کپّه‌ای از دود و آتش به هوا برمی‌خاست.
[="Purple"]* آروزی مادری که برآورده نشد[/]
راننده برگشت و گفت «حالا وسط این دود و آتش جریان این عروسی که گفتی، چی بود؟» محمد چفیه را از روی بینی‌اش پایین آورد. خون، بند آمده بود. لب‌هایش کمی به خنده باز شد، گفت «ای بابا! شش ماهه بر و بچه‌های جهاد تو مشهد پاپیچم شده‌اند که بیا زن بگیر. برایم شده‌اند دایه مهربان‌تر از مادر… مادر!»
لفظ مادر که روی زبانش آمد، یاد مادرش افتاد. یاد روزهای زیادی که بالای سرش در بیمارستان پرستاری می‌کرد. مادر هی قربان صدقه‌اش می‌رفت و می‌گفت «نمیرم مادر! نمیرم و دامادیت را ببینم!» ولی آخرش هم به رحمت خدا رفت. درست جلوی چشم‌های محمد به آرزویش نرسید. محمد، مگر چند سالش بود؟! فقط ۱۶ سال. اما او تنهایش گذاشته بود و رفته بود. حالا کار به جایی رسیده بود که دایه‌های مهربان‌تر از مادر برایش آستین بالا زده بودند و می‌خواستند دامادیش را ببینند.
همان روزها که مادر او را در میان آرزوهای دوران نوجوانی‌اش رها کرد، معصومه برایش مادری می‌کرد؛ معصومه، خواهرش بود؛ تنها خواهرش؛ او مدتی محمد را پیش خودش برد. سنگ صبور و مرهم دردهای او شد. تنها کسی بود که می‌دانست محمد شاگرد اول است. با استعداد است. معصومه همیشه اولین کسی بود که نمره‌های ۱۹ و ۲۰ محمد و امتیازاتی که معلمین به او می‌دادند را می‌دید و او را به جای مادرش تشویق و ترغیب می‌کرد.
حالا که درست فکر می‌کرد، می‌دید که چقدر دلتنگش است. چقدر این جنگ خانمان‌سوز او را از تنها خواهر و پدر پیرش دور کرده بود. طوری که هر ۶ ماه یک بار بیشتر نمی‌توانست مرخصی بگیرد و برای دیدن خواهر و پدرش برود. بماند که روحیه عاطفی و سرشار از احساسات محمد، بعد از رفتن مادر چنان در هم شکست که هیچ کس دیگری نتوانست جای او را برایش پر کند؛ حتی معصومه و پدرش.
رانند گفت «آقای طرح‌چی، ساکت شدین!‌ باز رفتین عروسی؟ برادر! تنها نرو، ما را هم با خودت ببر!» محمد گفت: «نه برعکس! این بار رفته بودم عزا» محمد خندید. راننده هم خندید چون از حرفش تعبیری جز شوخی نکرده بود و شوخی کنان گفت «ها والله! اینجا عزا و عروسی‌اش قاطیه. حالا عزای کی رفته بودی؟»
محمد نفس عمیقی کشید و پرسید «مادر داری؟» راننده گفت «دست شما درد نکنه! بی‌پدر و مادر که نیستم!»
محمد حرفش را درست کرد و گفت «منظورم این بود که مادرت زنده است؟» راننده ابروهایش را بالا انداخت: «ها که زنده است، مثل شیر! اما مهربونه تا دلت بخواد. آب و آتش کنار هم! از اونایی که تو سوسنگرد، عراقی‌ها رو با مرگ موش کشتن، از اوناست! ای که از خشمش، از محبتش هم که چی بگم؟! موره دیدی؟ مادرمو دیدی!»
با افتادن موتور به داخل گودال بی‌اختیار صدای آخ بلندی از محمد کنده شد. طوری که توی سر و صدای موتور هم راننده صدایش را شنید و یکباره حرفش را قطع کرد و گفت «ای داد! ببخشید! می‌خوای برگردیم بریم اورژانس؟» و بعد با لهجه غلیظ جنوبی‌اش ادامه داد «ای جوری خو نمی‌شه؟» محمد، خودش را روی ترک موتور جمع و جور کرد و گفت «نه چیزی نیست! کارهای ناتمام زیاد دارم؛ ۳ روز بیشتر وقت ندارم باید بریم سر کار و زندگی‌مان!» راننده پرسید «چرا سه روز؟» محمد گفت «امروز که هیچ! فردا هم هیچ. عصر روز سوم باید خودم را به مشهد برسانم» راننده جواب داد «برای همی عروسی؟»
محمد گفت «راستش را بخواهی، عروسی و عزایش را نمی‌دانم ولی قول دادم که مشهد باشم، پس باید زود بجنبم!»
راننده با خنده گفت «به قول بر و بچه‌ها؛ به آقا رضا هم سلام برسوم، مشتی!»
[="#800080"]*چرا تا الان به فکر خودمون نرسیده بود![/]
رسیده بودند به خط مقدم خط که نه. گرچه بعد از عملیات‌های ناموفقی که به فرماندهی ابوالحسن بنی‌صدر که فرمانده کل قوا بود انجام شده بود، عده‌ای از بچه‌های بومی با تعدادی از نیروهای مردمی که از سراسر کشور آمده بودند، سعی می‌کردند با ایجاد موانع و دفاع، جلوی پیشروی دشمن را بگیرند. با امکانات ابتدایی گودال‌هایی که اسمش را گذاشته بودند؛ سنگر، می‌کندند. گاهی اوقات هم با اسلحه‌های خراب، غنیمتی و سبک با دشمن می‌جنگیدند. کسی هم جنگیدن‌شان را قبول نداشت!
حالا رسیده بودند همان‌جا؛ همان‌جایی که نمی‌شد اسمش را گذاشت خط مقدم. محمد، پایش به زمین رسیده و نرسیده، به خاکریز نگاه کرد. بعد هم به رزمندگانی که پشت خاکریز با خیال آسوده راه می‌رفتند، چشم دوخت. به طرف راننده برگشت و گفت «این خاکریز، کی تمام می‌شه؟» راننده گفت «روزها که نمی‌شه کار کرد. همی شوا که کار کنیم سه روز دیگه تموم می‌شه. خوبه آقای طرحچی؟» محمد به انتهای خاکریز نگاه کرد. هر بار به خاکریز نگاه می‌کرد. احساس خوشایندی داشت. اولین خاکریز را خودش در مناطق جنگی احداث کرده بود. وقتی که بچه‌های بسیج نمی‌دانستند خاکریز چیست؟
آن زمان بسیجی‌ها را دیده بود که در دشت صاف مقابل دشمن می‌جنگیدند و برای تهیه سرپناه، خودشان را به آب و آتش می‌زدند. محمد بیشتر از آنکه یک نیروی مهندسی باشد، یک فرمانده نظامی بود که با موتور جلوی تانک‌ها راه می‌رفت. به راننده‌ها برنامه می‌داد و در کنار فرمانده‌ها، طراحی نظامی می‌کرد.
آن روز به فرمانده نیروها گفته بود «باید خاکریز بزنیم!» محمد برایش توضیح داد که مدرک مهندسی مکانیک دارد و در یک شرکت راهسازی مدتی در خوزستان کار کرده است و می‌تواند یک مانع بزرگ خاکی بین خودشان و دشمن ایجاد کند. مانعی درست مثل یک تپه خاک تا خودی‌ها از تیررس و دید دشمن خارج شوند. آن لحظه فرمانده ناباورانه به او نگاه کرده بود. وقتی همان فرمانده صبح روز بعد خاکریز را دیده بود، محمد را بغل کرده بود و گفته بود: «ناز شصتت! نمی‌دونم چرا تا الان به فکر خودمون نرسیده بود!»
[="DarkGreen"]منبع: کتاب «عصر روز سوم»[/][/]

منبع

بیستم مهرماه سال 1359 ساعت نه صبح ،دختر پرستاری که فارغ‌التحصیل رشته مامایی بود، به همراه چهار تن از رزمندگان به اسارت دشمن درآمد.

«فاطمه ناهیدی»
ابتدا در جهادسازندگی و بعد از آن در کمیته امداد امام فعالیت داشت.با آغاز جنگ برای کمک وهمیاری رزمندگان به خرمشهر رفت و به اسارت دشمن بعثی در آمد.عراقی‌ها برای این پیروزی با هلهله و شادی اقدام به تیراندازی هوایی کردند.چند روز بعد سه خانم ایرانی نیز اسیر شدند ،ناهیدی در اردیبهشت ماه سال 1360 به همراه همراهانش دست به اعتصاب غذا زد، با این اعتصاب مسئولین عراق موافقت‌کردند آنها برای خانواده‌هایشان از طریق صلیب سرخ نامه بنویسند،‌ اولین اسیر زن ایرانی در روز دوازدهم بهمن ماه سال 1362 به همراه 190 نفر دیگر آزاد گردید.

اولين روحاني شهيد در دفاع مقدس شهيد حجت الاسلام ولي الله سليماني فرد متولد روستاي ازني بخش چهاردانگه شهرستان ساري مي باشد كه در 22 مهرماه 1359 در سرپل ذهاب به فيض شهات نايل آمد.

برای مطالعه بیشتر :

[h=2]زندگینامه شهید ولي الله سليماني فرد [/h]
وصیت نامه شهید ولی الله سلیمانی

ولين ايستگاههاي صلواتي جبهه ها در شهر بستان (پس از آزادسازي) راه اندازي شد.

تا آنجایی که یادم هست در روزهای اول جنگ بستان توسط دشمن تصرف و برای مدتی بسیار کوتاه باز پس گیری و تقریبا در یک ماه اول دوباره توسط دشمن تصرف شد
و تا آزاد سازی ، درچندین نقطه از مناطق ایستگاههای صلواتی بر پا بود

اولين گلوله اي كه از يك دستگاه تانك در جنگ ايران و عراق به سوي كشورمان شليك شد توسط ملك حسين، پادشاه وقت اردن انجام گرفت.

اولين عمليات منظم رزمندگان اسلام، عمليات «امام مهدي عليه السلام» در تاريخ 26/12/1359 در منطقه غرب سوسنگرد انجام شد.

اولين ايستگاههاي صلواتي جبهه ها در شهر بستان (پس از آزادسازي) راه اندازي شد.

اولين عمليات نيروي هوايي ارتش، تنها به دشمن، در بعداز ظهر 31 شهريور ماه 1359 صورت گرفت كه صدمات جبران ناپذيري به 2 پايگاه مهم هوايي عراق به نامهاي «الرشيد» و «شعبيه» وارد نمود.

اولين عمليات نيروي دريايي ارتش در هفتم آذر ماه 1359 انجام شد.

اولين حضور مقام معظم رهبري در جنگ تحميلي در اواخر سال 1359 صورت گرفت و تا يكي دو ماه از ابتداي سال 1360 ادامه يافت.

اولين موشك ايران براي مقابله به مثل در ساعت 2:40 بامداد 21 اسفند 1362 به سوي شهر كركوك در عراق و سپس از 23 اسفند تا 25 خرداد سال 1364، تعداد 12 موشك به شهر بغداد پرتاپ شد.

اولين عمليات آبي خاكي دلاور مردان غيور اسلام با نام «خيبر» در سوم اسفند ماه 1362 در منطقه هور در جزاير مجنون انجام گرديد.

اولين عمليات دريايي سپاه پاسداران در خليج فارس، با نام كربلاي 3 در شهريور ماه 1365 انجام شد.

اولين عمليات بيرون راندن دشمن تا نقطه مرزي، عملياتي به نام «طريق القدس» بود كه در 30 دقيقه بامداد روز يكشنبه هشتم آذر ماه 1360 صورت گرفت و نيروهاي دشمن تا نقطه مرزي تنگه چزابه به عقب رانده شدند و شهر بستان نيز آزاد شد.

اولين بار در عمليات رمضان، جنگ به داخل خاك عراق كشيده شد.

اولين حمله موشكي رژيم متجاوز عراق عليه شهرهاي كشورمان، در تاريخ 16 مهر ماه 1359 با شليك 3 فروند موشك به شهر مقاوم دزفول آغاز شد.

اولين خودروهاي پدافند شيميايي توسط جهادگردان جهادسازندگي اصفهان، به منظور مقابله با بمب هاي شيميايي طراحي و ساخته شد.

اولين كشوري كه از نخستين روزهاي جنگ به طور رسمي از عراق حمايت كرد اردن بود. اولين گردان از روحانيون و طلاب حوزه عليه قم در سومين روز تجاوز دشمن بعثي عراق، توسط دفتر تبليغات حوزه علميه، به جبهه اعزام شد.

اولين شهر عراق كه به تصرف نيروهاي ايران در آمد، شهر پنجوين بود.

اولين پيروزي عظيم ايران در جنگ، عمليات ثامن الائمه عليه السلام است كه در تاريخ 5/7/1360 و با حضور لشكر 77 پياده ارتش و نيروهاي سپاه و بسيج مردمي در شمال آبادان و شرق رود كارون اجرا گرديد و محاصره آبادان به كلي درهم شكست.

اولين قرارگاه مشترك ارتش و سپاه در عمليات طريق القدس، توسط شهيد حسن باقري بنيان نهاده شد كه خود فرماندهي آنرا به عهده داشت.

اولين گزارشگر صدا و سيما كه در دوران دفاع مقدس به شهادت رسيد، شهيد علي اصغر رهبر بود.

اولين فرمانده اسير دفاع مقدس، فرمانده شجاع پاسداران سوسنگرد به نام «حبيب شريفي» بود.

اولين شاعر شهيد دفاع مقدس، حسين ارسلان متخلص به «رخشا» بود كه در تاريخ 20 آذر ماه سال 1364 در هور الهويزه به شهادت رسيد.

اولين روحاني مفقود الاثر دوران دفاع مقدس، حجت الاسلام احمد ظريفيان بود.

اولين خلبان شهيد دوران دفاع مقدس، شهيد فيروز حسني بود.

اولين شهري كه به صورت گسترده، قرباني سلاحهاي شيميايي شد، شهر سردشت استان آذربايجان غربي بود كه در روز هفتم تير ماه سال 1362 مورد تهاجم قرار گرفت.

اولين فرمانده لشكر شهيد دوران دفاع مقدس، حاج ابراهيم همت فرمانده لشكر 27 محمد رسول الله بود كه در اسفند ماه سال 1362 در جزيره جنوبي مجنون به شهادت رسيد.

اولين عمليات چريكي توسط شهيد دكتر مصطفي چمران، بر عليه تانك‌هاي دشمن كه تا چند كيلومتري اهواز پيشروي كرده بودند، فرماندهي شد.

اولين شهيد مجلس شوراي اسلامي در دوران دفاع مقدس، سردار شهيد دكتر مصطفي چمران نماينده محترم مردم تهران بود. اولين لشكر سپاه پاسداران، لشكر 14 امام حسين عليه السلام است كه به فرماندهي سردار شهيد حاج حسين خرازي و با ابلاغ ستاد عمليات جنوب، رسماً تشكيل گرديد.

منبع