ایا امام علی ع در کعبه به دنیا امده اند؟

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ایا امام علی ع در کعبه به دنیا امده اند؟

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] يكى از خصوصياتى كه حضرت على(عليه السلام) به آن ممتاز گشته است، محل و مكان ولادت ايشان است كه هيچ مخلوقى از آدم تا خاتم به آن ممتاز نگشته است.[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هنگام ولادت حضرت عيسى(عليه السلام)، مريم (عليها السلام) در بيت المقدس بود كه ندايى غيبى او را مأمور ساخت تا از مسجد خارج شود: «أُخْرُجِى عَنِ الْبَيْت فَإِنَّ هَذِهِ بَيْتُ الْعِبَادَةِ لاَ بَيْتُ الْوِلادَةِ»; [1] از بيت المقدس بيرون برو كه اين جا خانه عبادت است، نه مكان ولادت. ولى زمانى كه ولادت با سعادت على (عليه السلام)نزديك شد، مادرش فاطمه بنت اسد به داخل خانه خدا دعوت شد. [2][/]
فاطمه بنت اسد در كنار كعبه مشغول دعا شد و از خداوند خواست تا درد زايمان را بر آو آسان گرداند، كه يك باره ديوار خانه كعبه شكافته شد و ندايى برخاست: «يا فَاطِمَةَ أُدْخُلِى الْبَيْتَ»; اى فاطمه، به خانه داخل شو. فاطمه داخل خانه شد و ديوار به حالت اوليه برگشت و موجب تعجب همگان گرديد.
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]فاطمه بنت اسد، سه روز در اندرون كعبه ماند. اهل مكه از روى تعجب و حيرت در كوچه ها و بازارها اين قصه را نقل مى كردند تا روز چهارم رسيد. پس همان جايى كه قبلاً شكافته شده بود، دوباره شكافته شد و فاطمه بنت اسد در حالى از خانه خدا بيرون آمد كه فرزندش على بن ابى طالب را در آغوش خويش داشت... . [3][/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ولادت حضرت على(عليه السلام) را در خانه كعبه، عموم محدثان و مورخان شيعه و دانشمندان علم انساب در كتاب هاى خود نقل كرده اند. در ميان دانشمندان اهل تسنن نيز گروه بسيارى به اين حقيقت تصريح كرده و آن را يك فضيلت بى نظير خوانده اند. [4] حاكم در مستدرك مى گويد: «ولادت على(عليه السلام) در كعبه به طور تواتر به ما رسيده و كسى پيش از او يا بعد از او در كعبه متولد نشده است». [5][/]
شبلنجى در نورالابصار از ابن صباغ نيز نقل مى كند كه حضرت على(عليه السلام)در مكه داخل بيت الحرام متولد شد و آن گاه مى گويد: «وَ لَمْ يُولَد فِى البَيتِ الحَرامِ قَبلَهُ أَحدٌ سِواهُ»; [6] قبل از حضرت على(عليه السلام)، احدى غير از او در خانه كعبه متولد نشد.
پاورقي
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][1] الامام على، احمد الرحمانى الهمدانى، ص 366، ح 18، (المنير للطباعة و النشر، تهران، 1417 هـ ق); اللمعة البيضاء فى شرح خطبة الزهرا، محمد على بن احمد القراچه داغى التبريزى الانصارى، ص 221، (دفتر نشر الهادى، قم، 1418 هـ ق).[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][2] بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 35، ص 23، ح 17، (مؤسسة الوفا، بيروت); روضة الواعظين، محمد بن حسن فتال نيشابورى، ص 81، (انتشارات رضى، قم).[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][3] منتهى الامال، شيخ عباس قمى، ج 1، ص 274 ـ 273، باب سوم، فصل اول (ولادت)، (مؤسسة انتشارات هجرت، قم).[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][4] فروغ ولايت، استاد جعفر سبحانى، ص 16 ـ 15، بخش اول، (مؤسسه امام صادق(عليه السلام)، 1374 هـ ش).[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][5] مستدرك، حاكم نيشابورى، ج 3، ص 483، (دارالمعرفه، بيروت).[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][6] نورالابصار، شبلنجى، ص 85، نشر دارالكتب العلمية، بيروت.[/]

درباب تولد على در كعبه اشكالات فراوانى موجود است كه عرض ميشود به عنوان آغاز بحث كه اميدوارم دوستان و كارشناسان بحث را ادامه دهند و به نتيجه مطلوب برسد
فرضأ على در كعبه بدنيا آمده است
@ درباره يك واقعه دو نوع راه اثبات وجود دارد
الف_ راه عقلى كه راه لازم و كافى است
ب_ راه نقلى كه اكثرأ متكلمان آنرا استفاده ميكنند و فلاسفه اعتبار زيادى برايش قائل نيستند
كه بحث سازكارى منطقى را هم شامل ميشود كه در ادامه ميايد
@ بحث عقلانيت ادعا :
اصولأ عقل محض شكافته شدن ديوار را رد ميكند ولى وارد شدن به بحث عقل محض صرف و اثبات منطقى ( و نه عقلى ) بودن دلايلى كه اعتقادات شخص درآن دخالت دارد به حاشيه رفتن است لذا بنده همان جيزى را كه خود مسلمانان عقلى ميخوانند استفاده ميكنم
كعبه بزركترين بتخانه جهان و مقدسترين مكان از نظر مردم آنروز بودكه طبق اسناد تاريخى بجز مراسمها و ايام خاص كسى اجازه ورود به محوطه داخلى حصار آنرا نداشته است ( امروزه عربستان بجز اندكى از ديوار قديم حصار بعنوان آثار باستانى بقيه را بعلت توسعه محيط حرم برداشته است ) و تمام كعبه و محوطه حصار مملو از بتهاى مختلف و بت قبايل مختلف بود
حال فاطمه بنت اسد همسر ابوطالب است و ابوطالب فرزند عبدالمطلب از سران قريش
يا اين خاندان خود حاجب كعبه بوده و از كليدداران بوده اند و فرض را بر اجازه داشتن فاطمه بخاطر خاندان شوهرش براى رفتن به نزديكى بتخانه مقدس هروقت كه بخواهد ميكذاريم
يا اين خاندان طبق نظر بعضى از مسلمانان اصولأ به دين ابراهيم بوده و به زيارت بتخانه نميرفتند كه مشكل رفتن فاطمه حادتر ميشود
@ حال بهر طريق فاطمه اجازه داشته است اين كار را انجام دهد طبق اسناد خود مسلمانان و ادعاى مكرر آنان اعراب قبل از اسلام زنان را در خانه حبس ميكرده اند و اجازه خروج نداشته اند مكر با حضور يا اجازه شوهر
هيج جاى ديكر از حضور فاطمه بنت اسد بجز بحث مذكور بحثى در باره حضور او در خارج از خانه نيست و همجنين است درباره ساير همسران ابوطالب و زنان همه اعراب قبل از اسلام
و طبق نظر مسلمانان آنها هنكام زايمان اكثرأ اجازه حضور حتى اقوام نزديك را درخانه هم به زنانشان نميدادند از ترس زاييدن دختر كه مايه شرم محسوب ميشده است
*جرا فاطمه بنت اسد فرق دارد و درست جند روز مانده به زايمان با وجود غلامان براى تهيه لوازم به دليل ناكفته راه افتاده است به داخل شهر آيا به زيارت بتخانه رفته است يا سرنوشت تاريخى بوده است ؟
* فاطمه بنت اسد از كدام خدا طلب تسهيل زايمان كرد آيا به دين حنيف ابراهيم بوده است ؟ سندش كدام است ؟
* جرا در آنجا يادش افتاد اين دعا را بكند و در خانه نكرده است
* جه كسانى فهميدند فاطمه دعا كرده است آيا بلند كفته است كسى شنيده است ؟ منبع ؟
* جوابش را جه كسى داد يعنى وحى از جه طريقى رسيد ؟ مستقيم يا جبراييل يا ؟
* فاطمه اين دريافت وحى را به جه كسى كفت ؟ شوهرش نزديكترين كس است سند ذكر آن از زبان او يا هركس ديكر كدام است ؟
* طى سه روزى كه فاطمه داخل كعبه بود عكس العمل خانواده اش جه بود جرا سعى نكردند اورا درآورند ؟
* يا ميدانستند وحى آمده است و كى و از كجا ؟
* هنكام ورود و مخصوصأ خروج او طبعأ بايد خيليها اورا ديده باشند نام اين افراد و سند نقل آنها ؟
* اين عمل معجزه است و طبق نظر اسلام و اديان موحد معجزه مختص رسول است فاطمه مقامش جيست ؟
* على كه هنوز به امامت نرسيده است و حتى شيعيان و غاليان ادعاى اعجاز امامان ندارند و كرامات را به آنها نسبت ميدهند على مقامش قبل از تولد جه بوده كه منشأ اين معجزه قرار داده شده است ؟
* مردم جاهل آنزمان بتها و بتخانه را جنان برستش ميكردند كه نيازى به تعريف ندارد بدون ديدن حتى يك حركت كوجك از بت سنكى و جوبى جرا فاطمه بنت اسد را بعد از اين واقعه برستش نكردند ؟
* جرا على را برستش نكرده اند آيا اعجاز ازين روشنتر ميخواستند آنها كه حتى به داستانهاى دروغين حاجبان از اعجاز بتها بدون شاهد باور و ايمان داشتند ؟
* ديوار كعبه كه ترك برداشت درون كعبه لبريز از بت بود و بر تمام ديوارها هم بت وجود داشته كه بعدها على بر دوش بيامبر آنها را ميشكند آيا بتها از شكاف ديوار نشكستند ؟ يا شكستند و بعد خدا دوباره آنها را سالم كرد و بعد دوباره شكست و دوباره سالم كرد ؟
* آيا نبايد على آنقدر اهميت بيدا ميكرد كه ابوطالب به خاطر فقر اورا از كودكى به خانه محمد بيامبر نميفرستاد - ( البته اين از تناقضات اعتقادات خود آنهاست كه هم ابوطالب را از بزركان قريش دانسته اند كه محمد را سربرستى ميكند و هم بعد خود ناكاه فقير شده كودكش را به خانه او ميفرستد )
* نكته آخر اين مطلب اينكه جرا خدا ديوار را شكافت كعبه كه در داشت و بتها را درون آن قرار ميدادند كه مجبور باشد بتها را خراب كند و بعد خود درستشان كند ؟
آيا اين ناشى از جهل راويان مبدعان داستان فوق نيست كه از كعبه فقط تعريفى شنيده بودند كه جهار ديوارى بسته ايست و فكر ميكرده اند كعبه در نداشته است و هركز كسى وارد كعبه نشده است ؟ اعتقادى كه هنوز مردم عامى اغلب كشورهاى مسلمان دارند مثل ايران
@ حال با وجود اين سوال مهمتر اين است كه جرا اين واقعه به اين مهمى در كتب تاريخ صدر اسلام نيست و تا قرن ششم هيج منبعى آنرا ذكر نكرده است ؟
@ بهانه سانسور و خفقان حاكمان هم به نظر باطل است وقتى نهج البلاغه در قرن جهار جمع شده است و ذكرى از اين واقعه ندارد
و كتب حاوى حتى لعن و نفرين خلفا از سوى غاليان وجود داشته مانند زيارتنامه عاشورا
@آيا شيخ رضى جنين داستانى را اصلأ نشنيده بود درحاليكه كوجكترين سخنان و روايات مربوط به على را جمع كرده و طبعأ با دوستداران على در ارتباط بوده است يا شنيده و باور نداشته است ؟
@ جرا در كتب مرجع قبل از قرن ششم هيج اشاره اى از سوى بيامبر _ على _ بدر و مادرش _فاطمه همسرش _ فرزندانش و .. به اين جريان نشده است ؟
@ جرا درست بعد از شدت قيام هاى غاليان برضد حاكمان و در مناطق تحت نفوذ ايرانيان اين روايت شروع ميشود ؟
جرا خاندان و محبان و يارانش در مكه و مدينه آنرا نقل نكرده اند ؟
@ جرا آن ديوار بدنبال اين حادثه مهم امروزه مشخص نيست كدام طرف است و از كجا ترك خورده است درحاليكه مكان دقيق بعضى وقايع و كارهاى اشخاص بمراتب كم اهميت تر مشخص است و نسل به نسل مانده است آيا اهميت آن از مكان خانه او كمتر بوده است ؟
@ بحث فوق مستلزم اعتقاد به بينشى است كه برخى شيعيان دارند و نماد آن اين است كه خدا دنيا را بخاطر محمد و محمد را بخاطر على و على را بخاطر فاطمه آفريده است
و اينكه على و ساير معصومان مذهب آنها قبل از آفرينش آدم وجود داشته اند حال به تعابيرى جون نور و علم خدا و ...

[=&quot]با سلام به دوست نا مسلمان نمی دانم چه کیشی دارید تا بر اساس ان برای شما استدلال نمایم اما بر هر ایینی باشید قطعا دروغ را قبیح می دانید شما ایا تمام منابع تاریخی را دیده اید که چنین قاطع استدلال می کنید تا قرن ششم در هیچ منبعی (چه شیعه و چه سنی)داستان ولادت ع در کعبه ذکر نشده است امیدوارم این گفته شما ناشی از جهل شما به منابع تاریخی باشد نه از روی عمد زیرا در انصورت دروغگویی می شود که شما هم انرا نمی پسندید اما در منابع شیعه قبل از قرن 6 فراوان این داستان ذکر شده به عنوان نمونه روایات زیر را ببینی[/][=&quot]د[/]

[=&quot]مفید،المقنعه،461) (شریف مرتضی،رسایل،4/93) (روایت امام صادق در علل الشرایع،1/135) تقریبا درهمه منابع حدیثی شیعه که درباره ولادت علی ع روایات را اورده اند این که ان حضرت در کعبه متولد شده تصریح شده وجالب اینست که این منابع همه قبل از فرن 6 است و منابع دست اول حدیث شیعه می باشند[/]

[=&quot]شيخ مفيد رضوان الله تعالي عليه در اين باره مي‌نويسد :[/][=&quot][/]

[=&quot]ولد بمكة في البيت الحرام يوم الجمعة الثالث عشر من رجب سنة ثلاثين من عام الفيل ، ولم يولد قبله ولا بعده مولود في بيت الله تعالى سواه إكراما من الله تعالى له بذلك وإجلالا لمحله في التعظيم .[/][=&quot][/]

[=&quot]حضرت امير المؤمنين علي بن ابى طالب عليه السّلام در روز جمعه سيزدهم ماه رجب پس از سى سال از عام الفيل در خانه خدا در شهر مكه به دنيا آمد ، نه پيش از وى كسى در خانه خدا به دنيا آمده و نه بعد از آن حضرت. تولد امير مؤمنان عليه السّلام در خانه خداوند فضيلت و شرافتى است كه پروردگار بزرگ براي بزرگداشت مقام و منزلتش به آن حضرت اختصاص داده است . [/][=&quot][/]

[=&quot]الشيخ المفيد ، أبي عبد الله محمد بن محمد بن النعمان العكبري البغدادي (متوفاي413هـ) ، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد ، ج 1 ، ص 5 ، تحقيق : مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث ، ناشر : دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت ، الطبعة : الثانية ، 1414هـ - 1993 م[/][=&quot][/]

[=&quot] [/]

[=&quot]اما در منابع اهل سنت به عنوان نمونه :[/]

[=&quot]حاكم نيشابوري (405هـ) :[/][=&quot][/]

[=&quot]فقد تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمير المؤمنين علي بن أبي طالب كرم الله وجهه في جوف الكعبة .[/][=&quot][/]

[=&quot]روايات متواترى وارد شده كه فاطمه بنت اسد ، اميرمؤمنان على بن ابى طالب - كرم الله وجهه - را در داخل كعبه به دنيا آورده است .[/][=&quot][/]

[=&quot]النيسابوري ، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم (متوفاي405 هـ) ، المستدرك على الصحيحين ، ج 3 ، ص 550 ، تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1411هـ - 1990م .[/][=&quot][/]

[=&quot]ترجمه حاكم نيشابوري :[/][=&quot][/]

[=&quot]ذهبي در باره او مي‌نويسد :[/][=&quot][/]

[=&quot]حاكم ، حافظ بزرگ و پيشواي محدثان است . دار قطني با او مناظره‌اي داشت كه او را پسنديد ، او مورد اعتماد و داراي علم بسيار است ، نوشته‌ها و آثار او نزديك به پانصد جلد مي‌شود .[/][=&quot][/]

[=&quot]الذهبي ، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان ، تذكرة الحفاظ ، ج 3 ، ص 1039 ـ 1040 ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الأولى .[/][=&quot][/]

[=&quot]سيوطي مي‌نويسد :[/][=&quot][/]

[=&quot]حاكم ، حافظ بزرگ و پيشواي محدثان است ... او در زمان خود پيشواي علم حديث و آن چنان كه شايسته بود‌ ، با علم حديث آشنائي داشت ، درستكار و قابل اعتماد بود . [/][=&quot][/]

[=&quot]السيوطي ، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي911هـ) ، طبقات الحفاظ ، ج 1 ، ص410 ـ 411 ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1403هـ .[/][=&quot][/]

[=&quot]أبو اسحاق شيرازي ، حاكم را اين گونه معرفي مي‌كند :[/][=&quot][/]

[=&quot]رياست اهل حديث به او مي‌رسد . تحصيل دانش را از كودكي آغاز و دو بار به حجاز و عراق مسافرت كرد . از افراد زيادي روايت نقل كرده است ... و بزرگان زيادي ؛ از جمله بيهقي از او كسب دانش كرده‌اند . عبد الغافر مي‌گويد : حاكم پيشواي اهل حديث در زمان خود بود و خانه او خانه درستكاري و پرهيزگاري بود ، أبو بكر صيغي كه پيشواي زمان خود بود ، همواره در كنار حاكم بود و در جرح و تعديل روات به او مراجعه مي‌كرد .[/][=&quot][/]

[=&quot]الشيرازي ، إبراهيم بن علي بن يوسف أبو إسحاق (متوفاي476هـ) ، طبقات الفقهاء ، ج 1 ، ص 222 ، تحقيق : خليل الميس ، ناشر : دار القلم - بيروت .[/][=&quot][/]

[=&quot]با توجه به جايگاهي كه حاكم نيشابوري در ميان علماي اهل سنت دارد ، اگر غير از سخن و اعتراف او به تواتر ولادت امير مؤمنان عليه السلام ، هيچ دليل ديگري وجود نداشت ، براي حق جويان كفايت مي‌كرد،[/]

[=&quot]توجه دارید که حاکم با تمام نبوغی که در شناخت روایات دارد در قرن 5 نه 6 می گوید روایات درباره ولادت علی ع در کعبه متواتر است که بعد از منابع دست اول سنی که در قرن 3 و 4 نوشته شده این ادعا را مطرح می کند و دقت دارید این روایت دارای سند متصل است که به زمان حادثه مربوط می شود و ادعای تواتر یعنی این احادیث در هر سلسه سند انقدر راوی دارد که توطئه بر کذب ممکن نیست لذا این ادعا که چنین حادثه ای در قرن ششم توسط شیعیان غالی جعل شده کذب محض است [/]

[=&quot]نکته دیگر اینکه شما فرموده اید :[/]

[=&quot]بهانه سانسور و خفقان حاكمان هم به نظر باطل است وقتى نهج البلاغه در قرن جهار جمع شده است و ذكرى از اين واقعه ندارد[/][=&quot]
[/]
[=&quot]و كتب حاوى حتى لعن و نفرين خلفا از سوى غاليان وجود داشته مانند زيارتنامه عاشورا[/][=&quot]
@[/]
[=&quot]آيا شيخ رضى جنين داستانى را اصلأ نشنيده بود درحاليكه كوجكترين سخنان و روايات مربوط به على را جمع كرده و طبعأ با دوستداران على در ارتباط بوده است يا شنيده و باور نداشته است ؟ [/][=&quot]
@ [/]
[=&quot]جرا در كتب مرجع قبل از قرن ششم هيج اشاره اى از سوى بيامبر _ على _ بدر و مادرش _فاطمه همسرش _ فرزندانش و .. به اين جريان نشده است [/]

[=&quot]جواب شما اینست که گمان می برم شما با نهج البلاغه اشنایی ندارید و شاید برای یک بار هم ان را تورق نکرده اید وگرنه می دانستید که سید رضی در انجا تنها کلما و سخنان قصار امام علی ع را جمع نموده است نه اینکه فضایل امام را جمع کره باشدتا اشکال شما وارد باشد و[/][=&quot]این بدان سبب است که سید رضی بیشتر یک ادیب بود تا یک مورخ و یک محدث ؛ دیگر اینکه سید مرتضی که برادر سید رضی و هم عصر وی است به ولادت علی ع در کعبه تصریح نموده است برای نمونه بنگرید به رسائل سید مرتضیجلد 4؛ صفحه 93[/]

[=&quot]مطلب دیگر اینکه شما تقاظای دلیل عقلی برای یک جریان تاریخی نموده اید که نشانگر ضعف شما در روش شناسی تاریخ است عزیز من تاریخ را کسی با عقل ثابت نمی کند بلکه یک گزارش تاریخی اگر با دلیل قطعی عقل تعارض داشته باشد ساقط می شود نه اینکه با استبعادات عقلی که شما با بزرگ نمایی بیان نموده اید اگر اینگونه باشد باید بگوییم اهرام مصر را انسان نساخته و نیل نشکافته وطوفان نوح نبوده و سلیمانی نبوده واسکندر جهان را تصرف نکر و اساس نامه کورش دروغ است و .... چون همه اینها استبعاد عقلی دارد [/]

[=&quot]ادامه جوابهای بنده ان شاء الله جلسات بعد [/]

با سلام
متشكر از توجه و تذكر شما
@ درباب دليل عقلى :
بنده درخواست ذكر دليل عقلى نشدم و توضيح دادم كه اكر مبنا تعريف عقل محض باشد كه اصولأ عقل دلايل نقلى ( وقايع تاريخى ) را قبول ندارد و شما عين همين جمله را به بنده اشكال كرده ايد
@ عرض كردم آنجه رايج است را به اين عنوان بنده هم طبق همان روش حرف ميزنم زيرا بحث طولانى لازم است تا فرق عقل و منطق مشخص شود و آنجه در جامعه رايج است را انتخاب كردم زيرا عمومأ ( بجز كتب تخصصى _فلسفى ) وقتى مجموعه اسناد و دلايل منطقى را در اثبات موضوعى ارائه ميكنند و ميكنيم ميكويم كه دليل عقلى است
يا فلانى كارى خلاف عقل انجام داده است درحاليكه غير منطقى بوده است نه غير عقلى
مثلأ ( مثال از شريعتى است ) جنانجه زنى كه زيبا و جوان باشد و عاشق همسرش نباشد و همسر مسن و كم دارامد و نازيبايى داشته باشد كه عاشق زنش باشد
وقتى مردى جوان يافت شود زيبا و با ثروت زياد كه عاشق زن شود و زن هم عاشق او شود
اكر شوهرش را ترك كند و با او برود فورأ همه ميكويند كارى غير عقلى كرده است درحاليكه دقيقأ طبق عقل بايد اينكار را ميكرد
@ درباره منابع اولأ بنده نكفتم موضوع به نقل از هيج شخصى كه قبل از قرن ششم وفات كرده نيامده است
كفتم در منابع باقى مانده آنزمان نيست بنده جندين و جند بار از طريق برسش _ اينترنت _ مراجعه شخصى منابع تاريخى اصل را برزسى كرده ام نديده ام و هركز ادعا ندارم اشتباه نكرده ام ولى ازميان منابعى كه ذكر كرده ايد نوشتن به نقل ازيك شخص كه قبل از قرن ششم بوده سند نيست همين الان هم بنده ميتوانم به نقل از يك نفر از قرن اول حديث را بياورم
لذا منابع شما بجز ذهبى و سيوطى كه خود تاريخشان را آورده ايد و جديد هستند فقط مستدرك مال قبل از قرن جهارم است
كه شايد شما منظور بنده را اشتباه متوجه شده ايد اما آنجه شما ذكر كرده ايم جاب قرن جهاردم است لطفأ يك كتاب جاب قرن قبل از ششم بياوريد يا منبع معتبر كه تأييد كننده عدم تحريف مستدرك باشد
@ بنده عرضم درباره نهج البلاغه اين است كه شما بهتر است ابتدا آنجه شيخ رضى در مقدم نهج البلاغه آورده است را دوباره بخوانيد و اينكه اكر موضوع آنزمان رايج بود در مقدم آن ذكر ميكرد
بنده فعلأ شيفت كاريم نزديك است فردا اكر فرصت شد ادامه ميدهم

با سلام جوابهای شما را دیدم اما پاسخ
اینکه فرموده اید:
اصولأ عقل دلايل نقلى ( وقايع تاريخى ) را قبول ندارد و شما عين همين جمله را به بنده اشكال كرده ايد
جواب اینست که اشتباه شما دقیقا اینجاست که گفته اید اصلا عقل دلیل نقلی را قبول ندارد بلکه عقل جواب نقلی را در حوزه علوم عقلی نمی پذیرد نه اینکه نقل را در حوزه تاریخ نپذیرد چون هر عقلی می گوید برای شناخت تاریخ چاره ای جز رجوع به نقل نداریم حال چه عقل قطعی چه عرفی
اینکه فرموده اید :
@ درباره منابع اولأ بنده نكفتم موضوع به نقل از هيج شخصى كه قبل از قرن ششم وفات كرده نيامده است
كفتم در منابع باقى مانده آنزمان نيست بنده جندين و جند بار از طريق برسش _ اينترنت _ مراجعه شخصى منابع تاريخى اصل را برزسى كرده ام نديده ام و هركز ادعا ندارم اشتباه نكرده ام ولى ازميان منابعى كه ذكر كرده ايد نوشتن به نقل ازيك شخص كه قبل از قرن ششم بوده سند نيست همين الان هم بنده ميتوانم به نقل از يك نفر از قرن اول حديث را بياورم
لذا منابع شما بجز ذهبى و سيوطى كه خود تاريخشان را آورده ايد و جديد هستند فقط مستدرك مال قبل از قرن جهارم است
كه شايد شما منظور بنده را اشتباه متوجه شده ايد اما آنجه شما ذكر كرده ايم جاب قرن جهاردم است لطفأ يك كتاب جاب قرن قبل از ششم بياوريد يا منبع معتبر كه تأييد كننده عدم تحريف مستدرك باشد
جواب:شما فرموده بودید شیعیان در قرن 6 این داستان را جعل کرده اند لذا نباید در منابع شیعی هم قبل از قرن 6 باشد در حالی که بنده از کتب سید مرتضی،شیخ مفید ، شیخ صدوق که همه قبل از قرن 6 هستند این مطلب را با سلسله سند ذکر کرده اند و در منابع سنی هم حاکم را به عنوان نمونه اوردم که بدانید انقدر شیوع داشته که یک محدث سنی قبل از قرن 6 ادعای تواتر کرده تعجب می کنم که گفته اید کتابی معرفی کنم که چاپ قبل از قرن ششم باشد چون هیچ کتابی چاپ ان زمان نداریم و صنعت چاپ در قرون جدید اختراع شده اما اگر منظورتان کتابی است که در قبل از قرن 6 نوشته شده باشد همه کتبی که معرفی کردم مربوط به قبل از قرن 6 است شیخ مفید و صدوق و ... در قرن 3 و4 می زیسته اندو اینکه گفته اید به نقل از یک نفر سند نیست بفرمایید سند تاریخی چیست تا ما هم یاد بگیریم مگر سند تاریخی چیزی جز گزارشات افراد است ضمن اینکه بدانید که اکثر جوامع حدیثی شیعه و سنی و کتب تاریخی بعد از قرن 3 نوشته شده است و در انها سلسله سند نقل شده که شفاهی شنیده اند و تاریخ کتبی از صدر اسلام نداریم لذا با این برداشت شما نمیتوانیم غزوات پیامبر ، فضایل صحابه ، بیعت با ابوبکر،نام صحابه ، واصلا نمیتوانیم هیچ یک از احادیث پیامبر را ثابت کنیم من فکر می کنم شما در روش شناسی تاریخی دچار خلط مبحث شده اید مگر شما در تاریخ چگونه کورش و اسکندر و .. را ثابت می کنید
اینکه فرموده اید :
@ بنده عرضم درباره نهج البلاغه اين است كه شما بهتر است ابتدا آنجه شيخ رضى در مقدم نهج البلاغه آورده است را دوباره بخوانيد و اينكه اكر موضوع آنزمان رايج بود در مقدم آن ذكر ميكرد
جواب: اولا سید رضی است ثانیا سید رضی در مقدمه اش بر نهج البلاغه می گوید من کتاب دیگری قبلا نوشته ام که در ان خصایص ایمه را اورده ام (متاسفانه ان کتاب از بین رفته واکنون در دست نیست)ولی در این کتاب تنها خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار علی ع را اورده ام لذا شما در هیچ کجای نهج البلاغه غیر از کلمات و خطبه های امیر الومنین نمی بینید بنا بر این اشکال شما وارد نیست ضمن اینکه شما اگر شخصیت سید رضی را بشناسید میدانید که ایشان محدث یا مورخ نیستند کلام شما مانند اینست که بگویید چون در کتاب قانون ابن سینا داستان جنگ بدر نیامده من ان را قبول ندارم ؛ دیگر اینکه سید مرتضی که هم دوره برادرش است و بیشتر صبغه کلامی و حدیثی دارد در کتاب رسایل تصریح به داستان ولادت علی ع در کعبه نموده که ادرس انرا ذکر کردم لذا اشکال شما تنها یک بهانه گیری مغرضانه است
ان شاء الله ادامه جوابهای سولات شما در متن اول را در جلسه اینده تقدیم می کنم اکنون خسته ام
خداوند من وشما را به انچه حقیقت است رهنمون گردد ان شاء الله

سلام
یکی از موانع در فهم حقایق تاریخی ،سطحی نگری وتحلیلهای شخصی ویک جانبه است البته منظور من سوال دوست عزیزم نامسلمان نیست ، بلکه این رویکرد در تحلیل وقایع تاریخی یک آفت عمومی به شمار می رود که نه تنها منتقدان نصوص دینی بلکه بعضا مدافعان نصوص دینی نیز به آن مبتلا می باشند ، از مهم ترین این آفات تحلیل وقایع تاریخی با بینش و استدلالات و استبعادات امروزی می باشد ، یا اینکه با تکیه برگزارشات تاریخی کم ارزش و کم اعتبار موضوعات اصیل تاریخی را نقد نمودن ویا اینکه وقایع ، آداب ورسوم یک جامعه در هزار سال پیش که دارای دهها عامل متعدد و گوناگون است را بسیار سطحی و ناشیانه تحلیل نمودن .
به عنوان نمونه ، شکست امپراطوری ایران یا حتی به خلافت رسیدن ابوبکر و.. رانمی توان معلول ده یا بیست عامل خاص دانست بلکه در به وقوع پیوستن آنها عوامل متعدد سیاسی، نظامی ، اقتصادی ، نژادی، فرهنگی، طبقاتی و.... مؤثر اند :
حال به صورت خلاصه به چندمورد از همان تکیه گاه های اشتباه دوست عزیزم نامسلمان اشاره می کنم :
الف) با تکیه بر کدام منبع جامعه شناختی جامعه جاهلی مکه ،دوست ما به این نتیجه رسیده اند که اعراب جاهلی زنان خود را در خانه حبس می نموده اند آیا در منابع جامعه شناسی عرب جاهلی به گزارشاتی مبنی بر حضور زنان در مراسم عبادی کعبه ویا حضور در بازارها ویا جنگ ها برنخورده اند آیا نقش همسر ابولهب در مکه و هند ، همسر ابوسفیان در جنگ احد را منکر می شوند ( البته اگر بخواهید بپرسید که آیا خود آنها را در جنگ احد یا بازارهای مکه دیده ام یا نه ، خواهم گفت که من نه آنها را دیده ام و نه افلاطون ونه ابو علی سینا و نه فارابی و نه فردوسی را، شاید هم کتاب قانون و شفاءو شاهنامه تالیف یکی از دانشجویان پزشکی یا ادبیات بوده باشند ).
ب) آیا تا حال در متون تاریخی کهن به این گزارشات برنخورده اید که اعراب مکه مشرک بوده اند نه کافر ، یعنی نه تنها ابراهیم بلکه به خدای ابراهیم (ع) نیز اعتقاد داشته اند و انحراف آنها شریک قایل شدن برای خداوند بود نه منکر خداوند شدن ، خلاصه اینکه آنها مشرک بودند نه کافر ، چراکه آنها به رسم حضرت ابراهیم (ع) طواف ، سعی و وقوف به عرفات و ... انجام می دادند و حتی در نامه های خود «بسمک اللهم » می نگاشته اند ( رجوع شود به عهدنامه ای که مشرکان بر علیه پیامبر(ص) نوشتند ) . در نتیجه نه تنها فاطمه بنت اسد که از ابراهیمیان غیر مشرک بود بلکه مردم مشرک مکه نیز با مفاهیم و واقعیت هایی چون معجزه و وحی آشنا بوده و نه تنها در تولد پیامبر(ص) و علی(ع) بلکه در جریاناتی چون حمله ابرهه به مکه ، آن را با تمام وجود احساس نموده بودند.
ج) یا مثلا در طرح این استبعادات که با وجود درب چرا دیوار کعبه شکافته شد و اینکه چگونه با شکافتن دیوار،برخی از بتهای کعبه شکسته و دوباره ترمیم شده اند و اینکه آیا علی بن ابی طالب (ع) قبل از تولد نیز نیازمند معجزه است یا نه ؟
اینگونه پاسخ می دهیم که : اولا معجزات عیسی بن مریم (ع) نیز قبل از تولد ورسالتش آغاز شد ومادر وی نیز بدون داشتن همسردارای فرزندی شد که در کودکی لب به سخن گشود. ثانیا: اگر قائل به وقوع معجزه در مورد انبیاء و اوصیاء بوده باشیم ، ورود فاطمه بنت اسد از درب کعبه و یا امکان دسترسی خویشاوندان به او درکعبه ، دیگر اعجاز و کار خارق العاده ای دانسته نخواهد شد ، چرا که نه تنها فاطمه بنت اسد بلکه هزاران مرد و زن دیگر در طول قرنها از طریق باز نمودن درب به داخل کعبه رفته و آمد نموده اند. ثالثا : اگر سالم ماندن بتها بر دیوار کعبه برای شما بسیار تعجب آور است پس چگونه خواهید توانست باور کنید که تمام ادیان آسمانی کنونی که بیشترین سکنه این کره خاکی را تشکیل داده و پایه گذاران علوم و مکاتب مختلف بشری هستند ،نه تنها باور کرده اند بلکه به آن ایمان دارندکه موجودی که نه زمانی دارد و نه مکان ، سازنده این هستی و موجودات درآن می باشد ، او پیامبرانی را برای هدایت مخلوقات متفکر خود و از میان خود آنها تعیین نموده و برای برخی از آنها کتاب و آیین مستقل و جانشین و وصی قرار داده است. چگونه خواهید پذیرفت که موسی(ع) نیل را شکافته ویا سلیمان اجنه را به خدمت گرفته است ( البته ممکن است بگویید من در لیست جانوران موزه جانداران ، اسمی از جنیان مشاهده نکرده واگر هم بوده باشند منبعی در دست نیست که سلیمان توانسته باشد با آنها سخن گفته باشد ).
و در پایان اینکه گفته بودید که چه کسی دیده است که فاطمه بنت اسد دعا خوانده است وآیا منبعی در همان تاریخ وجود دارد ( که البته در همان تاریخ هم چاپ شده وهمان نسخه در حال حاضر موجود بوده باشد ) . این دسته از سوالات{ که چه کسی دیده و چه کسی گفته و چه کسی نوشته و حتی این کتاب«الکافی»همان کتاب کافی در قرن چهارم نبوده و احتمالا در تحقیق و چاپش تحریف شده است} را می توان از سوالات کلیدی و عمومی دانست که می توان در هر مناظره و جدلی از آنها استفاده نمود ، چرا که با این سوالات می توان اساس و ریشه هر چیزممکن وموجودی را منکر و حتی وجود این عالم و وجود خود ، رایانه ، اینترنت ، برق ، آب ، تاریخ ، کوروش ، ایران و.... رامنکر شد .
این دسته ازسوالات را می توان در پاسخ به همان سوال تکرار نمود مثلا :
سوال: چه کسی گفته فردوسی بوده است ؟
جواب : شاهنامه و آرامگاه او موجود است .
سوال: چه کسی گفته که این شاهنامه و این آرامگاه برای فردوسی است ؟
جواب : در کتاب تاریخ خراسان از او سخن به میان آمده است .
سوال: چه کسی گفته که تاریخ خراسان برای خراسان است یا اساسا چه کسی گفته که کتاب تاریخ خراسان وجود دارد .

با سلام و عرض تشکر بابت سوال خوبی که مطرح فرموده اید ،اما پاسخ : اینکه عقل شکافته شدن دیوار را رد می کند پذیرفتنی نیست چرا که عقل به تنهایی نمی تواند هدایتگر باشد و به تنهایی کارایی ندارد و شاهد ان هم این است که فلسفه که علم عقلانیت است نمی تواند وجود خدا را ثابت کند و این اعتراف فلاسفه بزرگ است .خیلی مسائل است که اتفاق می افتد و واقعیت است اما ملاک عقلی نمی توان برای آن پیدا کرد .مثل خوابهایی که مردم می بینند یا الهامهایی که به افراد می شود. پس اینکه عقل نمی تواند شکافتن دیوار را بپذیرد علی رغم شواهدی اینچنینی که در قرآن آمده است مانند معجزه حضرت صالح که کوه شکافته شد و شتری به همراه بچه اش از ان خارج شدند این مشکل عقل است .آیا عقل می تواند نیستی را تصرف کند ؟. شما می توانید از لحاظ عقلی مفهوم هیچ را تصور کنید ؟ نکته دوم اینکه کعبه بزرگترین بت خانه نبود چون داخل آن بت های مخصوصی نگه داشته می شد و بت های دیگر در اطراف کعبه بود نه داخل کعبه . اما اینکه مرقوم فرموده اید که اعراب زنانشان را در خانه حبس می کردند دلیلتان چیست ؟ اگر حبس می شده اند چطور زنانی را داریم که تاجرند ؟ چطور بر اساس سنتی پیشین اجازه کار در خارج از خانه را داشته اند ؟ چرا در جنگها به عنوان پرستار به کمک جنگجویان می رفته اند ؟ زن ابو سفیان و زن ابولهب از پرآوازه ترین زنانی اند که همواره در اجتماعند . چرا پیامبر فواطم را به علی (ع ) می سپارد تا از مکه به مدینه بیاوردشان ،اگر این خلاف رسم عربی بود مهاجمین به علی (ع) مانع او می شدند یا لا اقل به پیامبر خرده می گرفتند همانگونه که در دیگر مواردی که خلاف سیره عربی بود به او خرده گرفتند . مثالهایی که شما درباره برخورد با زنان ویا امتناع آنان به چشم می خورد از آن قبایل صحرا گرد خارج از محیط امن الهی ( مکه ) است . اینکه آورده اید برای تهیه لوازم ،فاطمه به داخل شهر رفته بود سند ش کجاست ؟ و البته فاطمه بنت اسد هرگز بت نپرستید همانگونه که عده ای دیگر در مکه بودند و با بت پرستی مخالف بودند . در اینجا لازم می دانم به منابع دسته اولی اشاره کنم که تولد حضرت علی را در خانه خدا مورد تایید قرار داده اند . امالی شیخ صدوق (صدوق از علمای قرن چهارم است ) امالی شیخ طوسی که او از علمای قرن پنجم است . (ادامه دارد )

Namosalman;2203 نوشت:

اصولأ عقل محض شكافته شدن ديوار را رد ميكند ولى وارد شدن به بحث عقل محض صرف و اثبات منطقى ( و نه عقلى ) بودن دلايلى كه اعتقادات شخص درآن دخالت دارد به حاشيه رفتن است لذا بنده همان جيزى را كه خود مسلمانان عقلى ميخوانند استفاده ميكنم
كعبه بزركترين بتخانه جهان و مقدسترين مكان از نظر مردم آنروز بودكه طبق اسناد تاريخى بجز مراسمها و ايام خاص كسى اجازه ورود به محوطه داخلى حصار آنرا نداشته است ( امروزه عربستان بجز اندكى از ديوار قديم حصار بعنوان آثار باستانى بقيه را بعلت توسعه محيط حرم برداشته است ) و تمام كعبه و محوطه حصار مملو از بتهاى مختلف و بت قبايل مختلف بود
حال فاطمه بنت اسد همسر ابوطالب است و ابوطالب فرزند عبدالمطلب از سران قريش
يا اين خاندان خود حاجب كعبه بوده و از كليدداران بوده اند و فرض را بر اجازه داشتن فاطمه بخاطر خاندان شوهرش براى رفتن به نزديكى بتخانه مقدس هروقت كه بخواهد ميكذاريم
يا اين خاندان طبق نظر بعضى از مسلمانان اصولأ به دين ابراهيم بوده و به زيارت بتخانه نميرفتند كه مشكل رفتن فاطمه حادتر ميشود
@ حال بهر طريق فاطمه اجازه داشته است اين كار را انجام دهد طبق اسناد خود مسلمانان و ادعاى مكرر آنان اعراب قبل از اسلام زنان را در خانه حبس ميكرده اند و اجازه خروج نداشته اند مكر با حضور يا اجازه شوهر
هيج جاى ديكر از حضور فاطمه بنت اسد بجز بحث مذكور بحثى در باره حضور او در خارج از خانه نيست و همجنين است درباره ساير همسران ابوطالب و زنان همه اعراب قبل از اسلام
و طبق نظر مسلمانان آنها هنكام زايمان اكثرأ اجازه حضور حتى اقوام نزديك را درخانه هم به زنانشان نميدادند از ترس زاييدن دختر كه مايه شرم محسوب ميشده است
*جرا فاطمه بنت اسد فرق دارد و درست جند روز مانده به زايمان با وجود غلامان براى تهيه لوازم به دليل ناكفته راه افتاده است به داخل شهر آيا به زيارت بتخانه رفته است يا سرنوشت تاريخى بوده است ؟
* فاطمه بنت اسد از كدام خدا طلب تسهيل زايمان كرد آيا به دين حنيف ابراهيم بوده است ؟ سندش كدام است ؟
* جرا در آنجا يادش افتاد اين دعا را بكند و در خانه نكرده است
* جه كسانى فهميدند فاطمه دعا كرده است آيا بلند كفته است كسى شنيده است ؟ منبع ؟
* جوابش را جه كسى داد يعنى وحى از جه طريقى رسيد ؟ مستقيم يا جبراييل يا ؟
* فاطمه اين دريافت وحى را به جه كسى كفت ؟ شوهرش نزديكترين كس است سند ذكر آن از زبان او يا هركس ديكر كدام است ؟
* طى سه روزى كه فاطمه داخل كعبه بود عكس العمل خانواده اش جه بود جرا سعى نكردند اورا درآورند ؟
* يا ميدانستند وحى آمده است و كى و از كجا ؟
* هنكام ورود و مخصوصأ خروج او طبعأ بايد خيليها اورا ديده باشند نام اين افراد و سند نقل آنها ؟




با تشکر از دوست و کاربر محترم namosalman و دیگر کارشناسان محترم

قبل از ارائۀ پاسخ به سؤالات شما، توجه به چند نکته ضروری است:


1. رفع اشکالات تاریخی با کمک عقل و منطق مرتفع نمی گردد و وقتی

یک گزارش تاریخی طبق نظر شیعه و سنی و دیگر مورخان بصورت متواتر

ذکر گردید، مطلب ثابت شده و غیر قابل تردید است. تنها می توان به

تحلیل آن اتفاق از جوانب مختلف (چیستی و چرائی) پرداخت.

2. بدلیل ورود شما در جزئیات مسألۀ ولادت علی (ع) در کعبه، امکان ارائه

پاسخ به همۀ سؤالات شما در یک پست نمی باشد. بعلاوه آنکه بسیاری از سؤالات شما انحرافی و از دایرۀ اصول خارج است و با پیش گرفتن این شیوه، هر حقیقت و واقعیت تاریخی را می توان مورد خدشه قرار داد و به اصطلاح عامیانه " سنگ روی سنگ بند نمی شود".



3. تک تک سؤالات شما در منابع محکم، مستند و متواتر تاریخی و از طریق علم الحدیث، کلام اسلامی و ... دارای پاسخ های روشن و دقیقی است اما طرح دیوانی سؤال از سوی شما شیوه ای غیر متداول و غیر اصولی در گفتمان های پرسش و پاسخ دینی است و از عقلانیت و منطق مورد تأکید شما فاصله دارد.

4. همانگونه که پاسخ، باید دارای ملاک و مبنا باشد ادعا نیز باید ملاک مند باشد و ادعاهای شما در سؤالاتتان فاقد ملاک و مبنای منطقی است زیرا علاوه بر اینکه با وجود اسناد تاریخی بسیاری از شیعه و سنی در حد تواتر مبنی بر تولد حضرت امیر (ع) در کعبه، اصل این اتفاق نقل شدۀ تاریخی و مورد اتفاق شیعه و سنی را زیر سؤال برده اید، مدعی شده اید که این نقل ها عموماً مربوط به بعد از قرن ششم و ساختۀ شیعیان و دروغ است و نیز عدم آگاهی خود از دیگر اسناد و یا صرف چاپ آنها بعد از قرن ششم را حمل بر عدم چنین اسناد و مدارکی ذکر نمودید. (اسناد و مدارکی مربوط به قرن اول و دوم تا ششم نیز موجود است که در پاسخ های بعدی ارائه می شود).

در طول تاریخ اتفاقات بسیاری رخ داده و خصوص در مسألۀ معجزات پیامبران و کرامات امامان اهل البیت (ع)، انسان، به چشم خویش حوادثی را مشاهده نموده که با عقل محدود و بشری خود، امکان درک و هضم آن برایش فراهم نبوده و نخواهد بود. زیرا بشری که حتی در درک و حل بسیاری از مسائل طبیعی درون خویش عموماً و مسائل طبیعی جهان هستی خصوصاً وامانده؟ حال، چگونه قادر خواهد بود، راهی به مسائل ماوراء طبیعی هستی بیابد؟ حقایقی ماورائی که پذیرش یا عدم پذیرش ما دخالتی در موجودیت و کم و کیف آنها نداشته و نخواهند داشت.

این بخش از سؤال که "اين خاندان طبق نظر بعضى از مسلمانان اصولأ به دين ابراهيم بوده و به زيارت بتخانه نميرفتند كه مشكل رفتن فاطمه حادتر ميشود." گواهی روشن بر عدم آگاهی پرسشگر محترم، از تاریخچه و فلسفۀ ساخت خانۀ خداست.(1) زیرا با رجوع به تاریخچه مشخص می شود که احداث اولیۀ بنای این خانه توسط پیامبران الهی برای عبادت و اظهار بندگی یکتاپرستان صورت گرفته و در دوره ای توسط حضرت ابراهیم و اسماعیل (ع) تجدید بنا شده است. و مشرکان عصر جاهلیت در پی انحراف، آنرا بعنوان مکانی برای شرک و بت پرستی مورد تصرف قرار داده اند و چنانکه در تاریخ نیز ذکر شده نسل ابراهیم (ع) خاندان عبدالمطلب و ابوطالب موحد بوده و در هیچ زمان بت پرستی نکرده اند.

برای آگاهی شما به بخش هائی از تاریخ ساخت کعبه اشارت می کنیم: چون آدم(ع) از پس سرپیچی از فرمان خدای و بیرون آمدن از بهشت توفیق توبه یافت و برای خشنودی خداوند به ساختن عبادت جائی، مأمور گشت، از سراندیب بیرون آمد و در پی یافت «حواء» پای درین سرزمین نهاد و در آنجا این چهار دیواری بی آسمانه را بساخت و در آن به عبادت پروردگار پرداخت و پس از چندی به سراندیب بازگشت ولیکن هر ساله به آن عبادت جای می آمد و به این صورت چهل حج بگزارد. شیث، فرزند آدم آن چهار دیواری عمارت کرد و با سنگ و گل برآورد و بر آن آسمانه نهاد.(2)

آن بنا تا طوفان نوح بماند و چون آب فرو نشست به صورت تپه ای از ریگ سرخ سر از آب بیرون آورد. بعد از طوفان، چون بر شمار مردم افزوده گشت و جهان آبادانی گرفت، نوح اقالیم عالم را در میان فرزندان بخش کرد. میانه زمین و حرم و گرداگرد آن و نیز یمن و حضرموت و عمان تا بحرین، و... نصیب «سام» آمد.(3) دورانی گذشت تا زمان پیامبری ابراهیم (ع)، ابراهیم با اجازه ساره و تحت شرائطی برای دیدار زن و فرزند خود به مکه آمد ولیکن توفیق دیدار فرزند رفیق نگردید تا بار سوم اراده خداوندی به آمدن ابراهیم به مکه و دیدار فرزند و برآوردن قواعد خانه کعبه تعلق گرفت:... وَ اِذْ یَرفَع اِبراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ البَیتِ و اِسْمَعیلُ...(4) و هر دو به ساختن «خانه خدا» کمر بستند و خداوند از ایشان خواست تا زمینه آمدن موحدان را به زیارت آن خانه فراهم سازند «وَ عَهدِنا اِلی ابراهیمَ و اِسْمعیلَ اَنْ طَهِّرَا بَیْتی لِلطّائِفینَ وَ العاکِفین»(5) و ابراهیم از خداوند بزرگ درخواست تا راه و رسم زیارت آن خانه مقدس را به وی بیاموزد و وی و فرزندان وی را در شمار مسلمانان پاک دل و صافی ضمیر درآورد «رَبَّنا وَاجْعَلْنا مُسْلِمَینِ لکَ وَ مِن ذُرّیّتنا اُمّةً مُسلِمةً لَک و اَرِنا مَناسِکَنا و تُبْ عَلَینا»(6) و در پی این درخواست جبرئیل(ع) مناسک حج و زیارت سالیانه بیت اللّه به ابراهیم بیاموخت. ابراهیم نیز به فرمان خداوندی مردم را به توحید و گزاردن حج دعوت کرد و شرایط و مناسک و موسم حج را نکته به نکته به مردم بیاموخت و اسماعیل را ملزم کرد تا در غیاب پدر این مناسک و شرائط و شایست نشایست، را بپاید و مردم را به گردن نهادن به آن وا دارد.

تاریخ و جریاناتی بر مکه بگذشت کسانی آمدند و شدند، تا ریاست مکه و تولیت «بیت اللّه» در دست عمرو بن لحی افتاد. این عمرو از سوئی به بنی اسمعیل می پیوست ولیکن در میان خزاعه به دنیا آمده بود(7). وقتی عمرو از پی انجام کاری از شام به مکه می آمد، در راه، در «مآب» از سرزمین بلقاء با مردمی بت پرست رویاروی، و از انگیزه بت پرستی ایشان جویا گشت. گفتند: ما درخشک سال و جنگ از بتان خویش، باران و پیروزی خواهیم و این اصنام به ما باران و پیروزی دهند. عمرو درخواست کرد تا بتی نیز به وی دهند. آن قوم «هبل» به وی دادند و عمرو به ایشان وعده داد در سرزمین عرب مردم را به پرستش هبل دعوت خواهد کرد؛ و چون «هبل» را به مکه آورد آن را درخانه کعبه بداشت و آئین ابراهیم را بگردانید و پیروان آن آئین را به بت پرستی واداشت و از آن گاه باز بت پرستی در مکه و بادیه باب گشت.(8) و به تدریج هر یک از قبائل بت خود را به مکه آورد و در کعبه نصب کرد تا شمار آن بتان به سیصد و شصت رسید وهر ساله از دورترین سرزمین های عربی در ماه ذی حجّه به زیارت خانه می آمدند.

پس چنانکه روشن شد، کعبه اختصاص به بت پرستان نداشته بلکه در حقیقت اولین بنای مقدس برای خداپرستان و موحدان بوده و در همان زمان نیز یکتاپرستان و موحدانی (چون عبدالمطلب، ابوطالب، فاطمۀ بنت اسد و ...) بوده اند که حقیقتِ کعبه را مکانی مقدس و الهی می دانستند.

نکتۀ دیگر آنکه وقتی ارادۀ خدا بر امری تحقق پیدا کند خداوند اسباب و زمینه های آن را از طریق وسایل آن فراهم می سازد، گویا شما قضیۀ بارداری و زایمان حضرت مریم (س) و تولد حضرت عیسی (ع)، قضیۀ رها کردن موسی (ع) در نیل توسط مادرش که به فرمان الهی و از طریق الهام صورت گرفت و نجات موسی و بزرگ شدن آن در خانۀ فرعون و ده ها مورد دیگر از عنایات خدا در حق اصفیاء الهی و بندگان برگزیدۀ خود را از یاد برده اید، که به این مورد اشکال می کنید.

چنانکه گفتیم بیرون آمدن فاطمه بنت اسد از خانه طبق روایات و نظر علمای شیعه رضوان الله علیهم این گونه است که خود فاطمه بنت اسد هنگامی که دچار درد زایمان شد،به کنار خانه آمد و از خدا خواست تا امر ولادت مولودش را بر او آسان گرداند. به دنبال این دعا بود که دیوار خانه کعبه شکافته شد، فاطمه به درون آن رفت و علی (ع) به دنیا آمد. (دقت کنید)

و البته بدیهی است که عموماً دعا در مکان مربوط به دعا اعم از مسجد یا معبد و یا محل های مقدس توصیه شده و به اجابت نزدیک تر است. بعلاوه، معمولاً مردم، عبادت و دعا را در اماکن مقدسه بجای می آورند و این سؤال که چرا در کنار خانۀ خدا به یاد این دعا افتاد بحثی انحرافی است.
اگر چه با توجه به نقل متواتر حدیث از طریق شیعه و سنی و حتی دانشمندان غیر مسلمان، بسیاری از این سؤالات انحرافی و به نوعی تشکیک در بدیهیات است اما باید گفت:
حضور فاطمه بنت اسد (س) در آن وضعیت سخت و دشوار، بمنظور طلب استعانت از صاحب خانه یعنی خدای یکتا بوده نه طلب استعانت از بت ها چنانکه از فحوای کلمات آن بانوی گرانقدر در هنگام ورود به خانه و خروج از آن بر می آید. و این نشانی است بر موحد بودن آن بانوی گرانقدر، اگر چه دلایل دیگری نیز حاکی از این حقیقت است.
اصل حدیث مطابق آنچه شیخ صدوق (ره) در کتابهای امالی، علل الشرایع و معانی الاخبار و محدثین دیگر شیعه رضوان الله علیهم نقل کرده اند این گونه است که از یزید بن قعنب روایت شده که گوید: من و عباس بن عبد المطلب و جمعی از قبیله «بنی عبد العزی» رو به روی خانه کعبه در مسجد الحرام نشسته بودیم که ناگهان فاطمه بنت اسد که درد زایمان او را ناراحت کرده بود، پدیدار گشته و نزد خانه آمد و گفت: «رب انی مؤمنة بک و بما جاء من عندک من رسل و کتب، و انی مصدقة بکلام جدی ابراهیم الخلیل، و انه بنی البیت العتیق،فبحق الذی بنی هذا البیت، و بحق المولود الذی فی بطنی لما یسرت علی ولادتی؛ پروردگارا من ایمان دارم به تو و به همه پیمبران و کتابهایی که از سوی تو آمده، و گفتار جدم ابراهیم خلیل را تصدیق دارم و به او که این خانه کعبه را بنا کرد، پروردگارا به حق همان کسی که این خانه را بنا کرد و به حق این نوزادی که در شکم من است که ولادت او را بر من آسان گردان.»

یزید بن قعنب گوید: ناگهان دیدم قسمت پشت خانه کعبه شکافته شد و فاطمه به داخل خانه رفت و از دیدگاه ما پنهان گردید و دیوار خانه نیز (مانند نخست) به هم پیوست،
و نیز پس از سه روز که از این ماجرا گذشت چون روز چهارم شد، فاطمه از همان مکان بیرون آمد و علی (ع) را در دست داشت و به مردم می گفت:
«خدای تعالی مرا بر زنان پیش از خود برتری بخشید، زیرا آسیه دختر مزاحم خدای عز و جل را در مکانی پرستش کرد که جز به صورت اضطرار و ناچاری نمی بایستی پرستش او را نمود و مریم دختر عمران نخله خشک را حرکت داد تا از آن رطب تازه خورد و من در خانه خدا رفتم و از روزی و میوه بهشتی خوردم و چون خواستم از خانه بیرون آیم هاتفی ندا کرد که ای فاطمه نام این مولود را«علی» بگذار که خدای علی اعلی فرماید: من نام او را از نام خود جدا کردم و به ادب خود ادب آموختم و من بر مشکلات علم خویش او را واقف ساختم و اوست کسی که بتها را در خانه من می شکند و اوست کسی که بر پشت بام خانه ام اذان گوید و مرا تقدیس کند و وای به حال کسی که او را دشمن داشته و نافرمانیش کند.»
بعلاوه در متن حدیث مذکور آمده است که: "این مطلب بسرعت در شهر پیچید و مردم در سر هر کوی و برزن از آن بحث و گفتگو می کردند و زنان پرده نشین نیز از این ماجرای شگفت انگیز با خبر شده و از آن سخن می گفتند." و البته این امر خیلی طبیعی بوده و بعید بنظر می رسد که چنین اتفاق مهمی از مردم مکه مخفی بماند.
و نیز در بخشی از حدیث می گوید: ما (ناقل حدیث و عباس بن عبدالمطلب و شاهدان) که چنان دیدیم، خواستیم قفل در را باز کنیم ولی در باز نشد و دانستیم که (سری در این کار هست و این ماجرا) از جانب خدای تعالی است. با رجوع به عقل نیز موضوع اینگونه آشکار می گردد که به دلیل عدم آگاهی شاهدان و خبریافتگان و حتی وابستگان فاطمۀ بنت اسد از حکمت این امر، قطعاً از طرق معمول، تلاش هائی برای رهائی آن بانوی گرامی صورت داده و چون راه به جائی نبردند به راز و حکمت بودن آن رضایت داده اند.

و چنانکه در متن روایت آمده گویا هاتفی غیبی با فاطمه بنت اسد سخن گفته و الهام به صورت مستقیم بر قلب ایشان وارد شده و این مطلب، هم هنگام ورود و هم در وقت خروج تکرار شده است. نظیر هاتف غیبی و الهامی که با مادر موسی (ع) در آن داستان تاریخی ذکر شده است.


پاسخ بقیه سؤال ها در فرصت های بعدی ...


پاورقی_______________________

1. گویند جای این خانه نخست آفریده خداوند بر روی زمین است و از این روی به آن، ناف زمین، میانه جهان و مادرآبادی ها (ام القری)، می گویند.( معجم البلدان 4/463، البدء و التاریخ 4/81).

2. العرائس ص 35.

3. تاریخ الیعقوبی 1/9، مروج الذهب 1/41.

4. بقره، 127.

5. همان سوره، 125.

6. همان سوره، 128.

7. سیرة النبویه، ج 1، ص 77.

8. همان کتاب، تاریخ الیعقوبی، 1/188، تاریخ ابن خلدون 2/362، بنق از حوزه نت.

namosalman;2203 نوشت:

* اين عمل معجزه است و طبق نظر اسلام و اديان موحد معجزه مختص رسول است فاطمه مقامش جيست ؟
* على كه هنوز به امامت نرسيده است و حتى شيعيان و غاليان ادعاى اعجاز امامان ندارند و كرامات را به آنها نسبت ميدهند على مقامش قبل از تولد جه بوده كه منشأ اين معجزه قرار داده شده است ؟

پاسخ:

در پاسخ به اشکالات فوق گفتنی است:

بنظر می رسد مشکل اساسی در طرح این اشکال، عدم آگاهی و معرفت به جایگاه امامت و ولایت در دین خاتم (ص)، ارتباط تنگاتنگ مقام ولایت با رسالت نبی خاتم و عدم توجه به ضرورت وجود امام و جانشین معصوم بعنوان حجت های خدا بر زمین بعد پیامبر است. زیرا اگر مسلمانان چه شیعه و چه سنی به اهمیت و ضرورت وجود امام معصوم (ع) بعنوان جانشین بحق پیامبر و به شرایط و خصوصیات امامان آنگونه که مورد نظر قرآن و پیامبر است، واقف باشند به راز این معجزه که در راستای معرفی حقیقت دین خاتم (ص) و تأییدی بر اساسی ترین رکن دین اسلام یعنی همان رکن امامت و ولایت اهل بیت (ع) است پی خواهند برد.

اصل معجزه بودن این قضیه (شکافته شدن دیوار) متوجه روح دین و رسالت پیامبر اکرم (ص) بوده، فضیلت و کرامتی برای علی (ع) و فاطمۀ بنت اسد و نیز مقدمه ای برای معرفی جایگاه حقیقی امامت و ولایت امیر مؤمنان و اولاد بزرگوارش (ع) در دین اسلام محسوب می شود.

بدون شک؛ حکمت و مصلحت الهی بر این قرار بوده که این جایگاه مهم و حیاتی و برگزیدگان این مقام و منصب را در طول زمان و به مناسبت های مختلف، به مردم معرفی کند. از اینرو مسألۀ شکافته شدن دیوار کعبه و تولد علی (ع) در بیت الله الحرام نیز یکی از همان مواقف و منازل معرفی جایگاه امامت و ولایت بوده است.

کما اینکه پیامبر اکرم نیز در طول 23 سال پیامبری شان در فرصت های متعددی به ذکر این مهم پرداخته اند و علاوه بر آن، اهمیت این مسأله (ولایت) از آیۀ تبلیغ نیز روشن می گردد.(1) زیرا خداوند در آیۀ تبلیغ، عدم ذکر مسألۀ ولایت و جانشینی را بمنزلۀ انجام ندادن رسالت می داند یعنی عدم ابلاغ این مهم، موجب آن می گردد که همۀ زحمات 23 سالۀ پیامبر هیچ قلمداد گردد. (دقت کنید)

از سوی دیگر نیز چنانکه از تعریف معجزه بر می آید معجزه عبارت از کار خارق العاده است که باذن خدا و از راه ديگرى غير از راه علل و اسباب عادى و طبيعى خودش حادث شود. و تحقق این امر برای امام معصوم منتفی نیست. چنانکه درباره ائمه اطهار نيز صدها معجزه و امر خارق‏العاده و خبرهاى غيبى نقل شده، و در كتابهاى حديث و مناقب و تاريخ نگاشته شده است. صدها راوى كه هركدام در شهرى بوده و در زمانى ميزيسته آن معجزات را حكايت كرده، در كتابهاى حديثِ‏ حتى بعض كتابهاى اهل تسنن ضبط است.

از مجموع آن احاديث اجمالا اين مطلب اثبات مى‏شود كه ائمه اطهار نيز مانند پيغمبران داراى معجزاتى بوده و مى‏توانسته‏اند عنداللزوم امور خارق‏العاده‏اى را انجام دهند. معجزاتى كه براى آنان نقل شده مانند معجزاتى است كه براى پيغمبر اسلام و ساير پيغمبران حكايت‏شده است. در محيط تشيع از ضروريات مذهب اماميه بشمار مى‏رود. انكار آنها بمنزله آنست كه اصل امامت و وجود امامها نیز مورد انكار واقع شود.

البته ناگفته پیداست كه تمام معجزاتيكه براى ائمه در كتابهاى مناقب نقل نموده اند، صد در صد صحيح و درست نیست، بلكه شايد در بين آنها احاديث دروغ و مجعول نيز وجود داشته باشد.

اما بر کسی پوشیده نیست که انسان، موجود مرموز و ناشناخته‏اى است. هزاران اسرار شگفت انگيز در جسم و جانش نهفته است. براى هر كارى لياقت و استعداد دارد.افراديكه برياضت و پرورش نفس پرداخته‏اند كارهاى فوق العاده و شگفت انگيزى را انجام ميدهند كه از ديگران ساخته نيست.از فقرا و مرتاضين هند كارهائى نقل شده كه تعجب‏آور و قابل توجه است. و جالب آنست که مردم بدون آنکه خود ببینند و صرف شنیدن و بدون توجه به سند و منبع آن و بدون شناخت از فرد مرتاض، این عجائب، را می پذیرند و بعنوان یک واقعیت برای یکدیگر بازگو می کنند و ذره ای تردید به خود راه نمی دهند.

اكنون این سئوال مطرح می شود: در صورتيكه مرتاضين و افراديكه در راه پرورش نفس و تمركز قوا كوشيده‏اند بتوانند صدها كار خارق عادت انجام دهند و خبرهاى تعجب برانگیز از آنان صادر شود، با اينكه از طريق رياضتهاى مشروع منحرفند، پس چه استبعادى دارد پيامبران و ائمه اطهار كه در راه عبادت و تكميل نفس و رياضتهاى مشروع بدرجه اعلاى مقامات انسانى و درجات قرب الهی نائل گشته‏اند و با جهان غيب در تماسند كارهاى خارق عادت و معجزاتى را انجام دهند كه ديگران از اتيان آنها عاجز باشند؟!(2)

بنابر این اشکالی که مطرح نموده اید مبنی بر اینکه "فاطمه مقامش جيست؟ على كه هنوز به امامت نرسيده بوده؟ و على مقامش قبل از تولدجه بوده كه منشأ اين معجزه قرار داده شده است؟ و از این قبیل سؤالات ... "

با درک ارتباط ولایت علی بن ابیطالب (ع) و مسألۀ رسالت نبی مکرم اسلام (ص) از یکسو و درک حقیقت جایگاه امامت و ولایت و منتفی نبودن معجزه و کارهای خارق عادت برای امامان از سوی دیگر، و البته با توجه به روایات و احادیثی که از قول پیامبر اسلام (ص) و ائمۀ معصومان (ع) در خصوص مقام و منزلت پنج تن آل عبا و حقیقت و نور آن بزرگواران ذکر شده است خود به خود مرتفع می گردد. (این احادیث و روایات در جای خود شنیدنی و روشنگرانه است) چنانکه در قضایای مریم (س)، تولد عیسی (ع) و سخن گفتن آنحضرت در کودکی نیز چنین اشکالاتی مطرح گردیده که البته پیش از این در جای خود، پاسخ مناسب داده شده است.

اگر کمترین دقت و تأمّلی در این مسائل انجام گیرد، بی گمان به فضیلت والای این نوزاد و مادرش می توان پی برد که چگونه معجزات و کرامات متعددی به احترام آن دو انجام می گیرد؛ شکافته شدن دیوار خانه خدا و به هم آمدن آن، ماندن چهار روز در درون خانه، پاک بودن نوزاد از آلودگی زایمان و گرنه در درون خانه خدا راه نمی یافت، استفاده از غذای بهشتی و...! از جملۀ آن معجزات است.

در این میان، آنچه مهم و ضروری است راز و فلسفه این ولادت در درون خانه خداوند و کعبه است. مریم با آن عظمت که به تصریح قرآن معصومه است و فرزند او از پیامبران اولوالعزم بود، وقتی درد زایمان او فرا می رسد، به او دستور داده می شود که محراب و عبادتگاه را ترک گوید و به نقطه دوردستی پناه برد؛(3) چرا که اینجا عبادتگاه است، نه زایشگاه؛ ولی فاطمه بنت اسد را به درون مقدس ترین عبادتگاه، یعنی کعبه فرا می خوانند و با معجزه دیوار شکافته می شود و در برخی منابع آمده که به فاطمه بنت اسد الهام شد که وارد خانه کعبه گردد.(4)

ولادت علی علیه السلام در درون خانه خدا رمز و رازش این است که بدانیم قلب خانه خدا و توحید را ولایت و امامت علی (ع) تشکیل می دهد. در منابع روایی اِشاراتی به این مطلب شده است، از جمله:

الف- امام باقر علیه السلام فرمود: «اِنَّما اُمِرَ النّاسُ اَنْ یَأْتُوا هذِهِ الاَحْجارَ فَیَتَطَوّفُوا بِها، ثَمَّ یَأْتُونَنا فَیُخْبِروُنا بِوِلایَتِهِمْ وَیَعْرِضُوا عَلَیْنا نُصْرَتَهُمْ؛(5) همانا به مردم دستور داده شده است که بیایند و این سنگها (کنایه از کعبه) را طواف کنند. سپس نزد ما (امامان) آیند و خبر ولایتشان را [نسبت به ما] اظهار نمایند، و یاری شان را نسبت به ما عرضه دارند».

ب- در ذیل جملاتی که فاطمه بنت اسد در لحظه خروج از خانه خدا شنید، می خوانیم: «فَطُوبی لِمَنْ اَطاعَهُ وویلٌ لِمَنْ اَبغَضَه وَعَصاهُ؛(6) پس خوش به حال کسی که او را دوست بدارد و اطاعتش کند و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و نافرمانی کند.»

نتیجه آنکه راز ولادت امیرمؤمنان علیه السلام در درون خانه کعبه این است که مردم در حال نماز رو به کعبه باشند و صورت دل را به سوی امامت امامان معصوم و در رأس آنها امیرمؤمنان داشته باشند و هرگز از یاد نبرند که علی در درون خانه توحید جا دارد. (دقت کنید)

پاورقی_______________________

1."یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ..." مائده، 67.
2.برای آگاهی بیشتر ر.ک: عيون المعجزات و بحارالانوار و اثبات الهداة و اصول كافى و مدينة المعاجز و مناقب ابن شهر آشوب و اثبات الوصيه مسعودى و شرح نهج‏البلاغه ابن ابى‏الحديد و دلائل الامامة طبرى و ساير كتابهاى حديث و تاريخ، بنقل از حوزه نت
3.مریم/22 ـ 23.
4.سنة الهدایة، ص129، بنقل از حوزه نت.
5.عیون اخبارالرضا، ج2، ص262، حدیث 29 و 30.
6.بحار، ج35، ص8، ذیل حدیث 11.

@ زباب مستدرك
لطفأ عين روايت مستدرك را بياوريد بدون سانسور و به نقل از خود كتاب نه كتاب ديكر تا معلوم شود مستدرك عمده استناد شما را رد ميكند
@ درباب اشكال / مشكل عقل است كه نميتواند شكافتن كعبه شكافتن كوه و شترصالح و خشكى نيل و عصاى موسى را باور كند :
برعكس بنده معتقدم مشكل روايات است كه با عقل متناقض است و در صورت تمايل ميتوان در يك موضوع جدا بحث كرد
@ درباب اشكال / كه نميتوان طبق حرف بنده ثابت كرد بوستان از سعدى است يا ديوان حافظ همان اشعار حافظ است يا شاهنامه و ...
بله نظر بنده دقيقأ همين است و به همين دليل است كه عقل در اثبات اعتبار دلايل نقلى وارد نميشود
در بحث اعتبار هر سند نقلى ( اسناد تاريخى و .. ) علاوه بر اثبات وجود سند _ صاحب سند _ امكان ايجاد سند توسط او _بايد اعتبار سند از نظر عدم تحريف و تغيير هم اثبات منطقى شود حداقل در حد اعتماد منطقى
مثلأ معتبرترين سند ابيات باباطاهر حدود 6_ 7 دوبيتى است ولى ديوان منسوب به او تعداد دوبيتيهايش حتى به 200 و بيشتز هم رسيده و مثلأ امروزه با بررسى تاريخى ثابت شده است كه حداقل 50 دوبيتى منسوبه متعلق به اشخاص ديكر است
لذا اسناد تاريخى روال منطقى اعتبارسنجى دارند و بايد رعايت شود
مثلأ به امالى شيخ صدوق اشاره كرده ايد
طبق اعلام خود شيعيان قديمى ترين نسخه موجود آن به روايت شخصى از قرن هفتم بنام ابو محمد درويستى است ( كه اكر اشتباه نكنم در كتابخانه آستان رضوى وجود دارد بعد بررسى ميكنم ) و از زمان مرك صدوق تا آن نسخه هيج نسخه اى موجود نيست
حال بفرض درستى حرف من آيا اعتبار استناد به اين كتاب اعتبارش معادل استناد به نظر صدوق است ؟
بنظر بنده كه بشدت اعتبارش مخدوش خواهد شد
@ كتب بسيارى قبل و بعد صدوق وجود دارند كه نسخه هاى قديمى آنان باقى مانده و اعتبار آنها از نظر سند صحيح بودن يا حداقل اعتبار منطقى استناد قرار دادن اثبات شده است
بنده جند نمونه خلاصه وار ذكر ميكنم بعدأ اكر بحث ادامه داشت بررسى ميكنيم :
صحيح بخارى _صحيح مسلم _ تاريخ طبرى _ تلمذى _ سيره ابن هشام ابن داوود_ جمهره نسب القريش _انساب الاشراف _ الانساب للسمعانى_ تاريخ بغدادى _الاستيعاب _ابن حجر_
مثلأ الانساب قرن ششم از سمعانى جهار هزار زندكينامه جمع كرده است اما تولد در كعبه نيست
انساب الاشراف از بلاذرى قرن سوم كه معتبرترين و مهمترين مرجع دوران خوارج و بنى اميه است ذكر نكرده است باوجود اينكه بيشترين سهم را به خليفه جهارم و فرزندان او داده است يعنى 300 صفحه
@ ابن ابى الحديد كه فكر نكنم شيعيان در ارادت او به على شك داشته باشند حتى مريد على خوانده شده در شرح خود بر نهج البلاغه نوشته است بر سر محل تولدش اختلاف هست
@ مثلأ خود مجلسى در بحارالانوار جلد مخصوص به على باب ( تاريخ ولادته و حكمه و شمائله ) احاديث فراوان دارد كه رد تواتر ادعايى در محل تولد است مثلأ احاديت 12 و 15 آدرس فوق تولد را خانه ابوطالب ذكر كرده اند جرا روايات فراوان او( نزديك 40 حديث )
سند قرار نكرفته ولى يك روايت از مستدرك مورد قبول و تواتر رسان محسوب ميشود
شايد شما هم در اعتبار بحارالانوار ( منظورم از لحاظ اشكالات سندى و راويان است ) نظر شبيه بنده داريد ؟
يا كلينى در كافى ذكر كرده كه بدر و مادر هاشمى اند اما محل تولد نكفته است
@ اولين سند كه قدمت آن قبل از مستدرك است و خود مستدرك روايت آنرا آورده است و بعد در اعتراض به همين روايت جمله استنادى شما را آورده است
جلد 1 ص 77 كتاب جمهره نسب قريش و اخبارها است از زبير بن بكار قرن سوم
كه زبير به نقل از مصعب بن عثمان بن مصعب بن عروه بن الزبير بن لعدام آورده است كه حكيم بن حزام در كعبه بدنيا آمده است و قبل و بعدش كسى نبوده است
مستدرك به نقل از مصعب بن عبدالله شروع شده و نسب حكيم را ذكر ميكند و ميكويد مادرش فاخته بنت زهير.. اورا در كعبه بدنيا آورد و نه قبل و نه بعد از او كسى در كعبه بدنيا نيامده است
و ادامه داده است كه اخبار متواتر نشان داده است فاطمه بنت اسد در جوف كعبه على را بدنيا آورده است
لذا استدلال شما مبنى بر تواتر در زمان كتابت مستدرك صحيحين اكر بذيرفته باشد درباره حكيم بن حزام هم بذيرفته است
@ نووى هم سالها بعد تولد حكيم را در دل كعبه ذكر كرده و نوشته غير او شناخته نيست كسى بدنيا آمده باشد و آنجه درباره على آمده است در نزد علما ضعيف است
@ بنده نتوانستم هنوز از معتبرترين و قديمى ترين نسخه ارشاد شيخ مفيد اطلاعات موثق بدست بيارم لطفأ اكر كسى اطلاع دارد آدرس آنرا بدهد

سلام

پاسخ به سؤالات شما را پیشتر در آدرس زیر مبنی بر ارائۀ منابع مربوط به ولادت علی (ع) در کعبه از قول علمای شیعه و سنی گذاشته ام می توانید مراجعه کنید بعلاوه اینکه هنوز مطالب تکمیلی برای بحث مذکور بزودی ارائه خواهد شد.

کلام و عقاید/امام شناسی/اثبات ولادت علی (ع) در کعبه در اسناد تاریخی شیعه و سنی.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=936

بعلاوه محدودیت و ناتوانی عقل در درک و فهم دقیق و راه یابی به مسائل ماورائی و معنوی نظیر معجزات و حقایق متعالی غیب که امری بدیهی و روشن است و بسیاری از اندیشمندان غربی نیز، وجود این حقایق ماورائی را انکار نکرده اند بلکه دامنۀ شناخت عقل را محدود دانسته اند.

پس عدم دستیابی عقل به برخی حقایق، دلیل بر تنافی و تناقض آن با آیات و روایات نیست. (آنگونه که شما مدعی هستید) بلکه چنانکه پیشتر نیز گفتیم در حوزۀ دین، وحی و نقل نیز جزو ابزار شناخت بحساب می آیند.

موفق باشید ...

صدیق عزیز از زحمات زیاد شما ممنونم اما این قسمت از پاسخ شما نقد هایی به نظر من دارد که مطرح می کنم : 1- در روایت یزید بن قعنب آمده است که « امیرالمومنان را روی دست گرفته بود » در حالی که لفظ امیرالمومنان را به یقین قعنی نگفته است . چرا که گزارشی از ارادت او به امام نداریم و از سوی دیگر اطلاعاتی از تمایل او به امام من ندیده ام . پس این قسمت از روایت، گویا ساختگی است . نکته دیگر اینکه سید مرتضی با عبارت روایت شده که نشان از ترد است این مطلب را اورد هاست . اما درباره سخن سدید الدین که می گوید : ابوطالب در کوچه های مدینه فریاد می زد که ای مردم امشب حجت خدا متولد شد و امشب ولی خدا متولد شد . این پذیرفتنی نیست . چون که هنوز ده سال به آغاز پیامبری حضرت رسول مانده ،و حالا که رسول الله نیامده چگونه سخن از حجت او به میان می آید و در شهر هم اعلان می شود . به نظر می آید این گزارش به وسیله افرادی،فربه شده باشد . چرا مردم که این سخن ابوطالب را شنیدند ،پس از جریان حدیث یوم انذار،به حضرت امیر علیه آلاف تحیة و الثناء وقعی ننهادند ؟ در حالی که آنان (اعراب مشرک مکه ) به کاهنان تنها به خاطر بعضی از سخنان و داوری هایشان همواره به دیده احترام می نگریسته اند . این مظالب را برای این نوشتم که فتح بابی شود تا کارشناسان عزیز هم به نوعی به نقد یکدیگر بپردازند . امید وارم در همه حال ،احوال ما مورد رضایت حضرت حق باشد .

اینم یه سری مدرک از کتب اهل سنت

ولادت امام علي ـ عليه‎ السلام ـ در كتب اهل سنت
1. حافظ ابو عبدالله محمد بن عبدالله، معروف به حاكم نيشابوري، كه همة بزرگان اهل سنت او را مورد اعتماد و استناد دانسته اند و خود از بزرگان ايشان است. در كتاب بسيار معروفش، «مستدرك صحيحين» مي گويد: روايات متواتر است كه فاطمه بنت اسد، اميرمؤمنان علي بن ابي طالب ـ كرّم الله ـ وجهه، را در خانة كعبه به دنيا آورده است.[3]
2. شاه ولي الله احمد بن عبدالرحيم دهلوي، محدث متعصب اهل سنت، در كتاب «ازالة الخفا» مي نويسد: «بي گمان روايات متواتر است در اين كه فاطمه بنت اسد، اميرالمومنين علي بن ابي طالب را در درون كعبه به دنيا آورد، بدون ترديد او در روز جمعه سيزدهم رجب، سي سال بعد از عام الفيل، در خانة كعبه به دنيا آمده است، و هرگز پيش از او يا بعد از او كسي در خانة كعبه زاده نشده است.»[4]
3. شهاب الدين ابوالثنا، سيد محمود آلوسي، صاحب تفسير آلوسي، در شرح بر قصيدة عينية عبدالباقي افندي عمري مي نويسد: ولادت اميرمؤمنان كرم الله وجهه در درون كعبه، در سراسر دنيا مشهور است و در كتابهاي هر دو فرقة شيعه و سني روايت شده است، و هرگز در مورد غير ايشان چنين فضيلتي ثابت نشده است.[5]
4. نورالدين علي بن محمد بن صباغ مكي، از دانشمندان معروف اهل سنت، مشهور به ابن صباغ مالكي در كتاب «الفصول المهمّه» با سلسله سند از ابن مغازلي، از امام سجاد ـ عليه‎ السلام ـ مبني بر ولادت امام علي ـ عليه‎ السلام ـ در درون خانه كعبه نقل كرده است كه: پيش از او كسي در بيت الله الحرام متولد نشد، و اين برتري ويژة اوست از سوي خداوند براي ابراز كرامت و شرافت و شكوهمندي او[6]»
منابعي از اهل سنت كه به طور صريح به شكافته شدن ديوار كعبه اشاره كرده اند:
1. محمد شريف خان شيرواني در كتاب «چوتهي كتاب» به ولادت امام علي ـ عليه‎ السلام ـ در درون كعبه و شكافته شدن ديوار كعبه و شنيده شدن صداي هاتف غيبي تصريح كرده است.[7]
2. مولوي حافظ حكيم ظهير احمد سهسواني در كتاب «ظهير البشر» در احوال و فضائل ائمه مي نويسد:
«چون خداوند اراده نمود كه شرفي بر شرفهاي كعبه بيفزايد، ديوار كعبه را بشكافت و فاطمه بنت اسد را به درون كعبه فرا خواند و فاطمه فرزندش علي را در درون كعبه به دنيا آورد.»[8]
3. علامه حسن بن امان الله مولوي عظيم آبادي هندي، دركتاب تجهيز الجيش جريان ولادت امام علي ـ عليه‎ السلام ـ را طبق روايت «بشائر المصطفي» از يزيد بن قعنب نقل كرده است.»[9]
4. دكتر محمد شاه قادري، دانشمند و پزشك نامي سرزمين لاهور، در كتاب «مصباح المقربين» تصريح مي كند كه اميرمؤمنان در درون كعبه متولد شد و تصريح مي كند كه مادر آن جناب در حال طواف كعبه بود كه او را درد زايمان گرفت، ديوار كعبه شكافته شد و فاطمه بنت اسد به درون كعبه فرا خوانده شد، سپس تأكيد مي كند كه هرگز چنين شرف و فضيلتي به جز اميرمؤمنان براي احدي نصيب و ميسر نشده است...[10]
بنابراين با بررسي متون تاريخي به اين نتيجه مي رسيم كه جريان ولادت امام علي ـ عليه‎ السلام ـ و شكافته شدن ديوار كعبه در منابع متعددي از اهل سنت نقل شده است كه براي نمونه به شماري از آنها اشاره كرديم.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ مصباح المقرّبين، چاپ لاهور.
2ـ مولود كعبه، چاپ ايران.
--------------------------------------------------------------------------------

[3] . حافظ ابي عبدالله محمد بن عبدالله نيشابوري، مستدرك الصحيحين، حيدرآباد هندوستان، 1324، ج3، ص483؛ موسوي همداني، سيد محمد باقر، علي(ع) در كتب اهل سنت، تهران، واژة آرا، 1380ش، ص46.
[4] . شاه ولي الله دهلوي، ازالة الخفا، چاپ هند، ج2، ص251.
[5] . شهاب الدين ابوالثنا، سيد محمود آلوسي، سرح الفريده، در شرح قصيدة عينية عبدالباقي افندي، ص15؛ اردوبادي، محمد علي، مولود كعبه، ترجمه عيسي سليم پور اهري، قم، رسالت، 1378ش، ص81.
[6] . ابن صباغ مالكي، الفصول المهمه، ص14؛ اردوبادي، محمد علي، مولود كعبه ترجمه عيسي سليم پور اهري، قم، رسالت 1378، ص132.
[7] . محمد شريف خان شيرواني، چوتهي كتاب، به زبان اردو، 1935م، ص123؛ مولود كعبه، همان، ص1.
[8] . مولوي حافظ حكيم ظهير احمد سهسواني، ظهير البشر (به زبان اردو)، ص18؛ مولود كعبه، همان، ص218.
[9] . علامه حسن بن امان الله مولوي عظيم آبادي هندي. تجهيز الجيش، چاپ هند، ص110؛ مولود كعبه همان، ص222.
[10] . قادري، محمدشاه، مصباح المقربين چاپ لاهور، ص16؛ مولود كعبه، همان، ص228.

بسم الله الرحمن الرحيم


أهل تسنن إدّعاء ميكنند كه كسي كه در كعبه شريفه به دنيا آمده است ؛


حكيم بن حزام ابن خويلد بن أسد بن عبدالعزى بن قصي بنكلاب ، أبو خالد القرشي الاسدي است ! .


ولي بعد أز إين كه شخصيّت أو را أز كتب أهل تسنن مينكريم ملاحظه ميكنيم كه در


سير أعلام النبلاء , ذهبي , ج3 , ص44 , شماره12
آمده است كه أو ؛


مشرك بوده است وبا رسول خدا (صلى الله عليه وآله) سالهاي سال جنكيده , در جنك بدر هم بوده است ,


إسلام را هم نبذيرفته إلاّ سال فتح مكّه سال 8 هـ , وبعد أز آنكه اسلام آورد أز مؤلّفة قلوبهم بوده است


(يعني با بول رفدارشان را با مسلمانان خوب ميكنند)


كسي هم كه إين أسطوره (ولادت أو در كعبه شريفه) را نقل كرده است ؛ مصعب بن عثمان است , كه نزد


مخالفين موثوق است , ولي أو قصّه اي را نقل ميكند كه در زمانش نبوده است !!


بعد أز مراجعه به كتاب معتبر ومشهور
تهذيب التهذيب , ابن حجر , ج10 , ص147 , شماره311 – الاصابة , ابن حجر , ج1 , ص349 – الاستيعاب , ابن عبد البر : ج1 , ص320 .


ملاحظه ميكنيم كه :
1-وفات أو سال 236 هـ بوده است در حالي كه 80 سال عمر داشته , وإين به معناي آن است كه
تولّد أو سال 156 هـ بوده .


2-حكيم بن حزام 13 سال قبل أز عام الفيل به دنيا آمده است .


3-عام الفيل همان سالي است كه بيامبر أكرم (صلى الله عليه وآله) به دنيا آمده است كه 53 سال قبل أز


هجرت بوده است .


؛؛ بس نتيجه كيري ميكنيم كه حكيم بن حزام (كه إدّعاء ميكنند أو در كعبه به دنيا آمده است) 222 سال


قبل أز راوي خبر يعني مصعب بن عثمان به دنيا آمده !! .


بس همجين خبري مورد اعتماد وقبول نميباشد ؛ وقتي راوي خبر بعد أز 222 سال أز وقوع ماجرا به


دنيا آمده كدام عاقل خبرش را باور وتصديق ميكند ؟! . وإين أسطوره را أيادي انحرافي ومبغض بني أميّة


ساخت وبرداخت كرده اند ! .


حالا بعضي أز منابع أهل تسنن درباره تولّد حضرت أمير المؤمنين علي (عليه السلام) در كعبه شريفه


را براي شما ذكر ميكنيم ؛

حاكم نيشابوري ميكويد :


فقد تواترتالاخبار ان فاطمة بنت اسد ولدت أمير المؤمنينعلى بن ابي طالب كرم الله وجهه في جوفالكعبة .
أخبار به تواتر رسيده است كه فاطمه بنت أسد أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (كرم الله وجهه) را در كعبه به دنيا آورده است .المستدرك , حاكم نيشابوري , ج3 , ص483 ذيل ترجمه حكيم بن حزام .
علامه أميني (رضوان الله تعالى عليه) در


الغدير : ج6 , ص22
نقل ميكند كه مفسّر شهير وبه نام أهل تسنن ؛ شهاب الدين آلوسي صاحب تفسير كبير در شرح قول عبد


البافي الأفندي العمري بعد أز شعر مؤلّف كتاب :


أنت العلي الذي فوقالعلى رفعا * ببطن مكة عند البيت إذ وضعا

ميكويد :
وكون الأميركرم الله وجهه ولد في البيت أمر مشهور في الدنيا وذكر في كتب الفريقين السنةوالشيعة .... تا آنجا كه ميكويد .... ولم يشتهر وضع غيره كرم الله وجهه كما اشتهر وضعه بل لمتتفق الكلمة عليه ، وما أحرى بإمام الأئمة أن يكون وضعه فيما هو قبلة للمؤمنين ؟وسبحان من يضع الأشياء في مواضعها وهو أحكم الحاكمين .
وإين كه حضرت أمير (كرم الله وجهه) در خانه خدا به دنيا آمده ؛ أمري است مشهور ودر كتب فريقين سني وشيعي ذكر شده .... تا آنجا كه ميكويد .... ودرباره كسي نشنيديم كه أو هم در كعبه به دنيا آمده باشد آنجنانكه درباره حضرت (كرم الله وجهه) ذكر شده , وجه افتخاري براي امام أئمّه است كه در جائي كه قبله مؤمنين است به دنيا آمده باشد ؟ سبحان خداوندي كه أشياء را در مكان مناسبش ميكذارد .


(سرح الخريده الغيبية في شرح القصيدة العينية , , ص15)
در ص 75 بعد أز كلام الأفندي العمري ميكويد :


وأنت أنت الذي حطت لهقدم * في موضع يده الرحمن قد وضعا

وقيل : أحبعليه الصلاة والسلام ( يعني عليا ) أن يكافئ الكعبة حيث ولد في بطنها بوضع الصنم عنظهرها فإنها كما ورد في بعض الآثار كانت تشتكي إلى الله تعالى عبادة الأصنام حولهاوتقول : أي رب حتى متى تعبد هذه الأصنام حولي ؟ والله تعالى يعدها بتطهيرها من ذلك . ا ه‍ .
كفته شده : كه أو (سلام وصلوات بر أو باد) -يعني علي- دوست داشت كه كعبه را مشرّف وأز كعبه قدرداني كند با أفتادن بت ها أز روي آن جائي كه أو در داخلش به دنيا آمده است , همانطور كه در بعضي آثار ذكر شده است كه كعبه به خداوند (تبارك وتعالى) أز برستيدن بت ها شكايت ميكرد وميكفت : خداوندا تا كي اين بت ها نزديك من برستش ميشوند ؟ خدا هم وعده ميداد كه كعبه را أز بت ها مطهّر كند .


حافظ كنجي شافعي نقل ميكند أز طريق ابن النجار أز حاكم نيسابوري , كفت :


ولد أمير المؤمنين علي بن أبي طالب بمكّة في بيت الله الحرام ليلة الجمعة لثلث عشرة ليلة خلت من رجب سنة ثلاثين من عام الفيل ولم يولد قبله ولا بعده مولود في بيت الله الحرام سواه إكراما له بذلك , وإجلالا لمحلّه العظيم .


شب جمعه 13 رجب سال 30 عام الفيل أمير المؤمنين علي بن أبي طالب در بيت الله الحرام در مكّه به دنيا آمد , ودر بيت الله الحرام هيج كسي نه بعد ونه قبل أو آنجا به دنيا آمده است , واين كرامتي است براي او , واجلال أز منزلت عظيمش .


كفاية الطالب : ص407

أحمد بن عبد الرحيم دهلوي مشهور به شاه ولي الله صراحت دارد :


تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمير المؤمنين عليا في جوف الكعبة . فإنه ولد في يوم الجمعة ثالث عشر من شهر رجب بعد عام الفيل بثلاثين سنة في الكعبة , ولم يولد فيها أحد سواه قبله ولا بعده .


أخبار به تواتر رسيده است كه فاطمه بنت أسد در كعبه أمير المؤمنين علي را به دنيا آورد . أو روز جمعه 13 رجب ....................


إزالة الخفاء : ج2 , ص251


عباس محمود العقاد ميكويد :


ولد علي في الكعبة , وكرم الله وجهه عن السجود لأصنامها , فكأنما كان ميلاده ثمّة إيذانا بعهد جديد للكعبة وللعبادة فيها , وكاد علي أن يولد مسلما , بل لقد ولد مسلما على التحقيق إذا نحن نظرنا ميلاد العقيدة والروح , لأنه فتح عينيه أمام الإسلام , ولم يعرف قط عبادة الأصنام , فهو قد تربّى في البيت الذي خرجت منه الدعوة الإسلامية .


علي در كعبه به دنيا آمد , خدا به صورت أو كرامت وشرافت داد وهيجكاه براي بت ها سجود نكرد , ومعلوم ميشود كه ميلاد أو إذن به عهد جديدي براي كعبه وعبادة در آن بود , وجيزي نمانده بود كه علي مسلمان به دنيا آيد , بلكه أو مسلمان به دنيا آمد با تحقيق أكر نكاه به ميلاد عقيده وروح كنيم , جون كه أو جشمانش را نزديك إسلام باز كرد , وهيجكاه عبادت بت ها را نكرد , وأو در خانه اي به دنيا آمد كه أز آنجا دعوت إسلامي خارج شد (خانه بيامبر أكرم صلى الله عليه وآله وسلم) .


عبقريّة الإمام علي : ج7 , ص43 - چاپ بيروت


ك


وحالا بعضي أز منابع ديكر برادران أهل تسنن را ذكر ميكنيم كه اعتراف دارند حضرت أمير المؤمنين علي


(عليه السلام) در كعبه شريفه به دنيا آمده اند ::Sham:


1-مروج الذهب , ابو الحسن مسعودي هذلي : ج2 / ص2 چاپ مصر
2-تذكرة خواص الأمة , سبط ابن الجوزي حنفي : ص7


3-الفصول المهمّة , ابن الصباغ مالكي : ج1 / ص173 به نقل أز ابن المغازلي , ص14 , ص30


4-السيرة النبوية , نور الدين علي حلبي شافعي : ج1 / ص150


5-شرح الشفا , شيخ علي القاري حنفي : ج1 / ص151


6-مطالب السؤول , ابو سالم محمد بن طلحه شافعي : ص11 , ص156


7-محاضرة الأوائل , شيخ علاء الدين سكتواري : ص120


8-نزهة المجالس , عبد الرحمن الصفوري شافعي : ج2 / ص204


9-آيينه تصوّف , شاه محمّد حسن جشتي : ص1311


10-روائح المصطفى , صدر الدين أحمد بردواني : ص10 چاپ 1302 هـ
11-كتاب الحسين , سيد علي جلال الدين : ج1 / ص16


12-نور الأبصار , محمد مؤمن شبلنجي : ص76 , ص73 چاپ مصر

13-كفاية الطالب , شيخ حبيب الله شنقيطي : ص37 , ص25


14-النعيم المقيم , عمر بن محمد بن عبد الواحد : ص16 مخطوط كتابخانه آياصوفيا – تركيه , مراجعه كنيد : إيضاح المكنون : ج2 / ص661 , أهل البيت –عليهم السلام- في المكتبة العربية .


15-إثبات الوصية , أبو الحسن مسعودي هذلي : ص155 چاپ إيران


16-سير الخلفاء , عبد الحميد خان دهلوي : ج8 / ص2


17-إنسان العيون , الحلبي : ج1 / ص165


18-مرآة الكائنات , نشانچه زاده : ج1 / ص383


19-كفاية الطالب , كنجي شافعي : ص260 باب 7


20-ينابيع المودّة , قندوزي حنفي : ج2 / ص306


21-فرائد السمطين , أبو المعالي حموئي جويني : ج1 / ص425 ح354


22-المناقب , ابو الحسن واسطي جلابي مالكي , مشهور به ابن المغازلي : ص54 ح3 تحقيق : محمد كاظم محمودي – چاپ مجمع تقريب بين مذاهب إسلامي – إيران 1426 هـ


23- معارج الوصول , زرندي : ذيل ترجمه أمير المؤمنين (عليه السلام)


24-المناقب , أمير محمّد صالح ترمذي


25-مدارج النبوة , شيخ عبد الحق دهلوي


26-تاريخ كزيده , حمد الله مستوفي


27-مفتاح الفتوح , أحمد بن المنصور الكازروني


28- مفتاح النجا في مناقب آل العبا , ميرزا محمّد بدخشي


......


الغدير , علامه أميني : ج6 / ص22- 27 أكثر مصادر فوق را ذكر ميكند .


همجنين بنكريد :


اللمعة البيضاء , تبريزي أنصاري : ص220


الصحيح من سيرة النبي الأعظم , سيد جعفر مرتضى : ج2 / ص160


أبوطالب حامي الرسول , نجم الدين عسكري : ص5


بحار الأنوار , علامه مجلسي : ج35 / ص18


شيخ مفيد (قدس سره) ميكويد :


لم يولد قبله ولا بعده مولود في بيت الله سواه , إكراما من الله جلّ إسمه , وإجلالا لمحلّه في التعظيم .


هيجكس قبل وبعد أو در خانه خدا به دنيا نيامده است , كرامتي أز خدا وإجلالي براي مقام عظيم أو .


مصنفات الشيخ المفيد (المقنعة) : ج14 , ص461 – مسار الشيعة : ج7 , ص59 – الارشاد : 1/5 مج 11


علامه اوردبادي كتاب مستقلّي در اين رابطه به نام (علي وليد الكعبة) دارند كه در اين كتاب ولادت حضرت علي (عليه السلام) را در كعبه با أدلّه نقلي متواتر إثبات كرده اند ؛ كتاب ايشان هم در 7 فصل وعنوان مختلف است :


1-حديث تولّد مبارك وتواتر آن


2-حديث تولّد مبارك بين أمّت مشهور است


3-محدّثان وخبر ولادت


4-نسب شناسان وحديث ولادت


5-مؤرّخان وحديث ولادت


6-شعراء , أدباء وحديث ولادت


7-إجماع بر حديث ولادت

موضوع قفل شده است