چطور ممكن است ولايت حضرت علي عليه السّلام فطري باشد؟
تبهای اولیه
چطور ممكن است ولايت حضرت علي عليه السّلام فطري باشد و حال آنكه خيليها به ايشان اعتقاد ندارند و ناصبي ها حتّي به ايشان جسارت هم مي كنند ؟
آنچه در كلاسهاي عالم ارواح در طيّ دو هزار سال به ما آموزش داده شده است را الآن فطريات مي گوييم . كلّ مولود يولد علي الفطرة همه كساني كه به دنيا مي آيند اين فطريات را دارند . براي اينكه مصداقش را در اين دنيا اشتباه نكنند بايد به آنها ياد آوري شود ( فذكّر إن نفعت الذّكري )
الآن به خدا كمتر كسي داريم اعتقاد نداشته باشد . ولو ممكن است مصداقش را اشتباه كند . مثلاً فكر كند خورشيد يا بت يا هر چيز ديگري خداست امّا اصل وجود خدا را اعتقاد دارد . در مصداق اشتباه كرده است .
ولايت اميرالمؤمنين ارواحنا فداه هم همينطور است .
شما از يك ناصبي حتّي ، بپرسيد علم كامل را دوست داري ؟ مي گويد بله .
بپرسيد پاكي و عصمت كامل را دوست داري ؟ مي گويد بله .
بپرسيد قدرت متّصل به قدرت خدا ، قدرت لا يتناهي را دوست داري ؟ مي گويد بله .
امام يعني همين ! امام ، ولايت ، اميرالمؤمنين عليه السّلام و امام زمان عليه السّلام يعني كسي كه علم كامل + عصمت كامل + قدرت كامل را دارد .
پس همه امام را دوست دارند ولو ممكن است در مصداقش اشتباه كنند . همانطور كه در مصداق خدا شناسي هم در عين اعتقاد به اصل وجود خداي تعاي ، خيليها به اشتباه افتاده اند .
چطور ممكن است ولايت حضرت علي عليه السّلام فطري باشد و حال آنكه خيليها به ايشان اعتقاد ندارند و ناصبي ها حتّي به ايشان جسارت هم مي كنند ؟
آنچه در كلاسهاي عالم ارواح در طيّ دو هزار سال به ما آموزش داده شده است را الآن فطريات مي گوييم . كلّ مولود يولد علي الفطرة همه كساني كه به دنيا مي آيند اين فطريات را دارند . براي اينكه مصداقش را در اين دنيا اشتباه نكنند بايد به آنها ياد آوري شود ( فذكّر إن نفعت الذّكري )
الآن به خدا كمتر كسي داريم اعتقاد نداشته باشد . ولو ممكن است مصداقش را اشتباه كند . مثلاً فكر كند خورشيد يا بت يا هر چيز ديگري خداست امّا اصل وجود خدا را اعتقاد دارد . در مصداق اشتباه كرده است .
ولايت اميرالمؤمنين ارواحنا فداه هم همينطور است .
شما از يك ناصبي حتّي ، بپرسيد علم كامل را دوست داري؟ مي گويد بله .
بپرسيد پاكي و عصمت كامل را دوست داري ؟ مي گويد بله .
بپرسيد قدرت متّصل به قدرت خدا ، قدرت لا يتناهي را دوست داري ؟ مي گويد بله .
امام يعني همين ! امام ، ولايت ، اميرالمؤمنين عليه السّلام و امام زمان عليه السّلام يعني كسي كه علم كامل + عصمت كامل + قدرت كامل را دارد .
پس همه امام را دوست دارند ولو ممكن است در مصداقش اشتباه كنند . همانطور كه در مصداق خدا شناسي هم در عين اعتقاد به اصل وجود خداي تعاي ، خيليها به اشتباه افتاده اند .
با سلام و تشکر از جناب گمنام:Gol:
با بحثی که ایشان ارائه دادند نباید برای دوستان تردیدی بر اهمیت فطرت در سیر و سلوک انسان به سمت و سوی هدایت و سعادت باقی گذاشته باشد.
فطرت های پاک است که می تواند زمینه قبول و پذیرش نور هدایت را داشته باشد، انجا هم که قرآن می فرماید: « ذلك الكتاب لا ريب فيه هدی للمتقين»، یعنی انسان هایی که فطرت هاشان بیدار است، نور الهی قرآن را دریافت نموده و بدان واسطه هدایت می یابند نه کسانی که فطرت هاشان لگدمال زر و زور و تزویر طلبی شان شده است.
شهید مطهری در کتاب فطرت می گوید: در تفسير الميزان، به اين مطلب اشاره شده - كه انسانها دارای دو گونه هدايت هستند : هدايت فطری و هدايت به اصطلاح اكتسابی، و قرآن میخواهد بگويد كه تا كسی چراغ هدايت فطریاش روشن نباشد هدايت اكتسابی برای او فايده ندارد.
اين در واقع همان مطلب است كه تا انسان انسانيت فطری خودش را حفظ نكرده باشد [ تعليمات انبياء برای او ] فايده ندارد، يعنی تعليمات انبياء برای اشخاص مسخ شده و انسانيت را از دست داده، مفيد نيست، درست عكس حرف اينها، و تجربه و واقعيت نيز همين را نشان میدهد. مثلا برداشت من از سوره ماعون اينجور بوده. « ارايت الذی يكذب بالدين ». ديدی آن كسی را كه دين را دروغ میپندارد؟ ابتدا به صورت تعجب [سخن میگويد] كه انسان، انسان باشد و دين را دروغ بپندارد؟! و بعد مشخصاتش را ذكر میكند كه اين چون از انسانيت خارج شده دين را تكذيب میكند: « فذلك الذی يدع اليتيم »اين همان كسی است كه يتيم را به شدت از خود میراند، يعنی اين امر شرط انسانيت است و فطرت انسانيت حكم میكند كه انسان نسبت به يتيم عاطفه داشته باشد. « و لا يحض علی طعام المسكين» اين كسی است كه برای اطعام مساكين و تغذيه كردن مردم گرسنه كوششی ندارد، حض و ترغيبی ندارد، تعاونی ندارد.
يعنی اين اول، انسانيتش را از دست داده. آدمی كه انسانيت را از دست بدهد قهراً اسلاميت را هم قبلا از دست داده، يعنی ديگر يك انسان طبيعی نيست، يك انسان مسخ شده است فطرتی برایش باقی نمانده تا با ان حقایق هستی را درک کند.
از درک و فهم حقایق اولیه هستی محروم است تا چه رسد به حقایق و معارف بالا و بلند و آسمانی هستی نظیر حق الله، حق الرسول و حق ولایت و امامت اهل بیت عصمت و طهارت (ع).
اگر دوستان در تکمیل این مبحث، مطالبی دارند در جهت غنای بحث دریغ نفرمایند ...:Gol:
موفق باشید ...:Gol:
چطور ممكن است ولايت حضرت علي عليه السّلام فطري باشد و حال آنكه خيليها به ايشان اعتقاد ندارند و ناصبي ها حتّي به ايشان جسارت هم مي كنند ؟
سلام
با تقدیر از بحث شایسته دوستان
باید اول ببینیم منظور از ولایت چیست ؟ آیا منظور از ولایت دوستی است یا منظور حکومت و سرپرستی است ؟
اگر منظور دوستی و محبت علی ع است تفسیر جناب گمنام تفسیر شایسته ای است . به قول ایشان علی ع مظهر همه کمالاتی است که هر انسانی بدان گرایش دارد هرچند نام و عنوان دیگری برایش داشته باشد .
اما سوال مهم آنستکه نام و عنوان در اینجا چه نقشی دارد ؟
اگر منظور از ولایت حکومت و حاکمیت است به بیان بیشتری نیاز داریم و شاید بتوان آنرا دوستی حاکمیت عدل بدانیم چیزی که هرکسی در ذات خود خواهان آنست .
موفق باشید
اما سوال مهم آنستکه نام و عنوان در اینجا چه نقشی دارد ؟
سلام
تعالیم قرآن و عترت نشان از آن دارد که برای کمالات مطلوب انسانی همیشه یک مصداق اتم وجود دارد .
ما من امه الا خلا فیها نذیر ، لولا الحجه لسخات الارض باهلها
خوب حال سوال اینست که :
گرایش فطرت را بسوی کمال انسانی بدون یک جاذبه خارجی در نظر بگیریم یا تحت تاثیر حضور آن ؟
به نظر می رسد حضور آهنربای قوی انسان کامل و ولی اعظم الهی است که فطرتها را به محبت کمالات سوق می دهد . پس قضیه اینطوری است . گرایش فطرت نه یک گرایش مبهم صرف بلکه فطرتی تحریک شده از سوی آهنربای ولایت است .
این نگاه با عقیده ما در خصوص اهل عصمت که ایشان را باغبان بوستان بشریت می دانیم سازگارتر است .
نظر دوستان چیست ؟
والحمد لله