چطور ممكن است ولايت حضرت علي عليه السّلام فطري باشد؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چطور ممكن است ولايت حضرت علي عليه السّلام فطري باشد؟

چطور ممكن است ولايت حضرت علي عليه السّلام فطري باشد و حال آنكه خيليها به ايشان اعتقاد ندارند و ناصبي ها حتّي به ايشان جسارت هم مي كنند ؟
آنچه در كلاسهاي عالم ارواح در طيّ دو هزار سال به ما آموزش داده شده است را الآن فطريات مي گوييم . كلّ مولود يولد علي الفطرة‌ همه كساني كه به دنيا مي آيند اين فطريات را دارند . براي اينكه مصداقش را در اين دنيا اشتباه نكنند بايد به آنها ياد آوري شود ( فذكّر إن نفعت الذّكري )


الآن به خدا كمتر كسي داريم اعتقاد نداشته باشد . ولو ممكن است مصداقش را اشتباه كند . مثلاً‌ فكر كند خورشيد يا بت يا هر چيز ديگري خداست امّا اصل وجود خدا را اعتقاد دارد . در مصداق اشتباه كرده است .
ولايت اميرالمؤمنين ارواحنا فداه هم همينطور است .
شما از يك ناصبي حتّي ، بپرسيد علم كامل را دوست داري ؟ مي گويد بله .
بپرسيد پاكي و عصمت كامل را دوست داري ؟ مي گويد بله .
بپرسيد قدرت متّصل به قدرت خدا ، قدرت لا يتناهي را دوست داري ؟ مي گويد بله .
امام يعني همين ! امام ، ولايت ، اميرالمؤمنين عليه السّلام و امام زمان عليه السّلام يعني كسي كه علم كامل + عصمت كامل + قدرت كامل را دارد .
پس همه امام را دوست دارند ولو ممكن است در مصداقش اشتباه كنند . همانطور كه در مصداق خدا شناسي هم در عين اعتقاد به اصل وجود خداي تعاي ، خيليها به اشتباه افتاده اند .

گمنام;2169 نوشت:
چطور ممكن است ولايت حضرت علي عليه السّلام فطري باشد و حال آنكه خيليها به ايشان اعتقاد ندارند و ناصبي ها حتّي به ايشان جسارت هم مي كنند ؟
آنچه در كلاسهاي عالم ارواح در طيّ دو هزار سال به ما آموزش داده شده است را الآن فطريات مي گوييم . كلّ مولود يولد علي الفطرة‌ همه كساني كه به دنيا مي آيند اين فطريات را دارند . براي اينكه مصداقش را در اين دنيا اشتباه نكنند بايد به آنها ياد آوري شود ( فذكّر إن نفعت الذّكري )

الآن به خدا كمتر كسي داريم اعتقاد نداشته باشد . ولو ممكن است مصداقش را اشتباه كند . مثلاً‌ فكر كند خورشيد يا بت يا هر چيز ديگري خداست امّا اصل وجود خدا را اعتقاد دارد . در مصداق اشتباه كرده است .
ولايت اميرالمؤمنين ارواحنا فداه هم همينطور است .
شما از يك ناصبي حتّي ، بپرسيد علم كامل را دوست داري؟ مي گويد بله .
بپرسيد پاكي و عصمت كامل را دوست داري ؟ مي گويد بله .
بپرسيد قدرت متّصل به قدرت خدا ، قدرت لا يتناهي را دوست داري ؟ مي گويد بله .
امام يعني همين ! امام ، ولايت ، اميرالمؤمنين عليه السّلام و امام زمان عليه السّلام يعني كسي كه علم كامل + عصمت كامل + قدرت كامل را دارد .
پس همه امام را دوست دارند ولو ممكن است در مصداقش اشتباه كنند . همانطور كه در مصداق خدا شناسي هم در عين اعتقاد به اصل وجود خداي تعاي ، خيليها به اشتباه افتاده اند .

با سلام و تشکر از جناب گمنام:Gol:

با بحثی که ایشان ارائه دادند نباید برای دوستان تردیدی بر اهمیت فطرت در سیر و سلوک انسان به سمت و سوی هدایت و سعادت باقی گذاشته باشد.

فطرت های پاک است که می تواند زمینه قبول و پذیرش نور هدایت را داشته باشد، انجا هم که قرآن می فرماید: « ذلك الكتاب لا ريب فيه هدی للمتقين»، یعنی انسان هایی که فطرت هاشان بیدار است، نور الهی قرآن را دریافت نموده و بدان واسطه هدایت می یابند نه کسانی که فطرت هاشان لگدمال زر و زور و تزویر طلبی شان شده است.

شهید مطهری در کتاب فطرت می گوید: در تفسير الميزان، به اين مطلب اشاره شده - كه انسانها دارای دو گونه هدايت هستند : هدايت فطری و هدايت به‏ اصطلاح اكتسابی، و قرآن می‏خواهد بگويد كه تا كسی چراغ هدايت فطری‏اش‏ روشن نباشد هدايت اكتسابی برای او فايده ندارد.

اين در واقع همان مطلب‏ است كه تا انسان انسانيت فطری خودش را حفظ نكرده باشد [ تعليمات‏ انبياء برای او ] فايده ندارد، يعنی تعليمات انبياء برای اشخاص مسخ‏ شده و انسانيت را از دست داده، مفيد نيست، درست عكس حرف اينها، و تجربه و واقعيت نيز همين را نشان می‏دهد. مثلا برداشت من از سوره‏ ماعون اينجور بوده. « ارايت الذی يكذب بالدين ». ديدی آن كسی را كه‏ دين را دروغ می‏پندارد؟ ابتدا به صورت تعجب [سخن می‏گويد] كه انسان، انسان باشد و دين را دروغ بپندارد؟! و بعد مشخصاتش را ذكر می‏كند كه‏ اين چون از انسانيت خارج شده دين را تكذيب می‏كند: « فذلك الذی يدع اليتيم »اين همان كسی است كه يتيم را به شدت از خود می‏راند، يعنی اين امر شرط انسانيت است و فطرت انسانيت حكم می‏كند كه انسان نسبت به يتيم عاطفه داشته باشد. « و لا يحض علی طعام المسكين‏» اين كسی است كه برای اطعام مساكين و تغذيه كردن مردم گرسنه كوششی ندارد، حض و ترغيبی ندارد، تعاونی ندارد.

يعنی اين اول، انسانيتش را از دست‏ داده. آدمی كه انسانيت را از دست بدهد قهراً اسلاميت را هم قبلا از دست‏ داده، يعنی ديگر يك انسان طبيعی نيست، يك انسان مسخ شده است فطرتی برایش باقی نمانده تا با ان حقایق هستی را درک کند.

از درک و فهم حقایق اولیه هستی محروم است تا چه رسد به حقایق و معارف بالا و بلند و آسمانی هستی نظیر حق الله، حق الرسول و حق ولایت و امامت اهل بیت عصمت و طهارت (ع).

اگر دوستان در تکمیل این مبحث، مطالبی دارند در جهت غنای بحث دریغ نفرمایند ...:Gol:

موفق باشید ...:Gol:


گمنام;2169 نوشت:
چطور ممكن است ولايت حضرت علي عليه السّلام فطري باشد و حال آنكه خيليها به ايشان اعتقاد ندارند و ناصبي ها حتّي به ايشان جسارت هم مي كنند ؟

سلام
با تقدیر از بحث شایسته دوستان
باید اول ببینیم منظور از ولایت چیست ؟ آیا منظور از ولایت دوستی است یا منظور حکومت و سرپرستی است ؟
اگر منظور دوستی و محبت علی ع است تفسیر جناب گمنام تفسیر شایسته ای است . به قول ایشان علی ع مظهر همه کمالاتی است که هر انسانی بدان گرایش دارد هرچند نام و عنوان دیگری برایش داشته باشد .
اما سوال مهم آنستکه نام و عنوان در اینجا چه نقشی دارد ؟
اگر منظور از ولایت حکومت و حاکمیت است به بیان بیشتری نیاز داریم و شاید بتوان آنرا دوستی حاکمیت عدل بدانیم چیزی که هرکسی در ذات خود خواهان آنست .
موفق باشید

حامد;126115 نوشت:
اما سوال مهم آنستکه نام و عنوان در اینجا چه نقشی دارد ؟

سلام
تعالیم قرآن و عترت نشان از آن دارد که برای کمالات مطلوب انسانی همیشه یک مصداق اتم وجود دارد .
ما من امه الا خلا فیها نذیر ، لولا الحجه لسخات الارض باهلها
خوب حال سوال اینست که :
گرایش فطرت را بسوی کمال انسانی بدون یک جاذبه خارجی در نظر بگیریم یا تحت تاثیر حضور آن ؟
به نظر می رسد حضور آهنربای قوی انسان کامل و ولی اعظم الهی است که فطرتها را به محبت کمالات سوق می دهد . پس قضیه اینطوری است . گرایش فطرت نه یک گرایش مبهم صرف بلکه فطرتی تحریک شده از سوی آهنربای ولایت است .
این نگاه با عقیده ما در خصوص اهل عصمت که ایشان را باغبان بوستان بشریت می دانیم سازگارتر است .
نظر دوستان چیست ؟
والحمد لله
موضوع قفل شده است