گفتن ارتباطات گذشته به همسر

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
گفتن ارتباطات گذشته به همسر

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]پرسشگر :[/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] سلام و خسته نباشید آقای مشاور بنده در دوره نامزدی هستم ولی احساس گناه و عذاب وجدان شدیدی نسبت به نامزدم که خیلی دوستش دارم در جودم باعث اضطراب و افسرده گی ام شده . احساس می کنم که به همسرم خیانت کرده ام . آقای مشاور با اینکه توبه کردم و وارد زندگی جدید شدم ، خیلی حالم بده نمی دونم چیکار کنم می خوام همه روابط گذشته رو حتی رابطه جنسی ام [/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] را [/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]به همسرم بگوییم و از این عذاب وجدان خلاص شم یا اینکه طلاقم میده یا اینکه به هر حال یه جوری میشه به نظر شما چیکارکنم؟[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] مشاور :[/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] باعرض سلام و تشکر از ارتباطتان با مشاور برای اینکه به پاسخ مناسب خودتان دست پیدا کنید به توضیحات زیر دقت فرمایید.[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]در ابتدا بهتر بود علت عدم ازدواج با فردی که قبل از این وصلت با هم ارتباط داشتیدد و یک نوع وابستگی عاطفی نسبت به همدیگر داشتید را توضیح می دادید به هر حال با توجه به تجارب مشاوره ای بنده ، معمولاً بیشتر دخترها با هدف ازدواج با پسر دوست می شوند زیرا به دلیل توقعات و انتظارات والدین و موقعیت های ازدواج به هیچ وجه در وضعیت دوستی با پسر مورد علاقه شان نمی مانند و یا ازدواج می کنند و یا اینکه با قلبی شکسته و پر از نفرت جدا می شوند .
[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]اما به هر حال شما با توجه به توضیحاتی که دادید توبه کرده اید و فرد هوس بازی که شما را به این وضعیت انداخت و بعد از احساس یکنواختی و تکراری شدن ... شما را تنها گذاشته و با فرد دیگری ازدواج کرد را با استفاده ازا تکنیک های قبلی به طور کامل فراموش کرده اید و با ذهن و روانی پاک وارد زندگی شده اید پس همانطور که ما در احادیث و گفتار معصومین علیهم السلام داریم ، کسی که از گناهی توبه کرد مثل اینکه اصلا گناهی نکرده است ، خودتان را ببخشید و بی جهت خودتان را سرزنش نکنید زیرا ممکن است به امانت خدا که همان روحیه و روان سالم است خیانت کنید از طرفی شما نه عقلاً نه شرعاً و نه اخلاقاً مجاز به گفتن ارتباطات گذشته نیستید زیرا نه تنها باعث به هم ریختن وضعیت روحی طرف مقابلتان می شوید بلکه باعث به وجود آمدن افکار بدبینانه واضطرابی شده که باعث محدودیت ها ، بازپرسی ها و کنترل شدید که در بعضی مواقع باعث درگیریهای فیزیکی از طرف همسرتان خواهید شد و نهایتاً این زندگی به طلاق و جدایی منجر خواهد شد.[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بنابراین احساس گناه و عذاب شما کاذب است و واقعی نیست پس با خودگویی مثبت و امید به بخشش الهی با احساس گناه و عذاب وجدان کاذبتان مبارزه کنید و برای همیشه فکر روابط گذشته را در زباله دان ذهنتان دفن کنید.
[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]موفق باشید.
[/]

با سلام

استاد دهنوي هم در مورد اين سوال مطالبي خوبي فرمودند (10:23)

سلام و درود:Gol:

یعنی دو طرف در مورد گذشتشون یا چیزی نگویند !!!

یا دروغ مصلحتی بگویند!!!!

بعد اگر قضیه لو بره که خیلی اوضاع بدتر از این میشه؟؟

:Labkhand::Labkhand::Labkhand::Labkhand::Labkhand:

باسلام مسئله ای که خیلی مهمه اینه که شما ان ارتباط قبلی را نه تنها بایدفراموش کرده باشید بلکه اگرهم گاهی بخاطرخاصیت فعال فکر به ذهنتون خطور کردبایدهیچگونه جاذبه ای در خودتون احساس نکنیاین حالت رااگر ایجاد کردیدزندگیتون در اینده موفق خواهدبودوالا چه بسا بعداز ورود بزندگی جدید با برخورد با یک مشکل دوباره ان افکار بسراغ شما بیاد

به چند دلیل نباید بهمسرتون بگین 1- اقرار بگناه خودش گناه دیگری است چون این فقط حق خدا ومعصومه وفقط اونا این ظرفیت رو دارن ونظرشون از فرد برنمیگرده 2-مهمترین واولین مسئله ای که برای یک مرد غیرتمند مهمه که بخاد روی دختری فکر کنه نجابت اونه و با گفتن شما ان پرده حیا پاره میشه 3- چه بسا گفتن شما طرف مقابلتون رو هم منحرف کنه بسمت ارتباطاط نامشروع بعدی وشما هم حق هیچگونه اعتراضی نخواهید داشت

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

وباتشکر از پاسخ مشاور محترم در این تاپیک به موضوع :Gol:

جسارتا" با توجه به تخصصم در زمینه ی تدریس فقه وحقوق دو نفر از کاربران محترم از بنده در مورد مطالب این تاپیک به عنوان موضوع فقهی نظر خواسته بودند که این مطلب را دراین پست عنوان مینمایم .

بزرگوار مطلع هستید که دراسلام هنگام ازدواج وخواندن خطبه ی عقد معمول وحتی واجب است( ازقول اکثرقریب به اتفاق فقها) که باکره بودن و(دوشیزه) بودن یا ازدواج کردن(بیوه)بودن خانم برای آقا مشخص واقرار شود .
از طرفی نیز واجب است که دوطرف عیوب خود را قبل از ازدواج برای یکدیگر معین کنند . با توجه به اقرار این کاربر به داشتن روابط ؛ این ایجاد یک عیب است و عیب باید برای همسر احتمالی آینده مشخص شود

اگر طبق این اقرار بعد ازخواندن خطبه غیر از این مشخص شود از نظر شرعی در صورت راضی نشدن اقا به( وضعیت جدید) عقدقابل قسخ و از نظر عرف حقوقی ایجاد حق برای آقا و مطالبه ی حق از خانم مینماید .
یعنی خانم اگر کذب اقرارش در خطبه معین شود از نظر قانونی مجرم حقوقی هم میباشد . و آقا می تواند از این موضوع به عنوان کلاه برداری هم به دادگاه شکایت ببرد .و حداقل تقاضای جبران خسارات وارده را بنماید .

....................................................................... حق یارتان :roz:..................................................................................

با سلام باستاد عارضم بحضورتان اولا صدق عیب متعارف بارتباط مورد جدا محل اشکال است وثانیا فرض براین است که ارتباط محدود بوده و بحث از عدم بکارت اصلا مطرح نیست ثالثا لازمه عقلی کلام شما ترویج سوء ظن وتفحص در زندگی خصوصی مردم است که ازمحرمات مسلم است

ازاداندیش;55483 نوشت:
با سلام باستاد عارضم بحضورتان اولا صدق عیب متعارف بارتباط مورد جدا محل اشکال است وثانیا فرض براین است که ارتباط محدود بوده و بحث از عدم بکارت اصلا مطرح نیست ثالثا لازمه عقلی کلام شما ترویج سوء ظن وتفحص در زندگی خصوصی مردم است که ازمحرمات مسلم است

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار بنده از خودم که نظری ندادم این فقه وقانون شرعی است که برای عقد ازدواج این قوانین را گذارده .بنده فقط به عنوان متخصص این رشته ورشته ی حقوق عواقب موضوع را به اطلاعتان رساندم .

از طرفی در حقوق عرفی نیز که خود این حقوق هم در کشور ما از فقه سرچشمه میگیرد وتابع فقه اسلامی است این موارد که ذکر کردم خدمتتان اجرا میشود وباسر زدن به دادگاههای خانواده متوجه کثرت پرونده هایی که در این موارد وجود دارد خواهید شد.

البته کارشناس محترم از دیدگاه روانشناسی مطلب را برای درمان والتیام زخم وجدان این کاربر محترم تجویز نموده اند که اگر طرف موضوع فقط فرد بود قابل اجرا و تأثر لازم بود اما در این میان سخن از یک قرارداد دوجانبه به نام عقد ازدواج است که الزامات و توافقات و تلازماتی را به دنبال دارد که اگر رعایت نشود در آینده صاحب حق(همسر) هم خودش دجار اختلال روانی ورفتاری خواهد شد وهم خانواده ای که شاید تا ان زمان اشخاص ثالثی (فرزندان) وارد آن شده باشند را دچار اختلال خواهدنمود از طرفی رفتارهای اجتماعی جنبه ها وجوانب مختلفی را به دنبال دارد ونمی توان این رفتارها را بدون در نظر گرفتن ابعاد تأثیراتش یک بعدی سنجید. ازدواج هم از نظر فقهی وحقوقی یک قرداد ومعامله بین افراد است .آن هم قرارداد تقسیم عمر وزندگی بین دوفرد !

اگر شما در یک قرارداد مالی دچار شخصی مختلص شوید این را برای خود بسیار گران می پندارید .اما اختلاص در عمر وزندگی را به همین راحتی گذشت می کنید ؟ به هر حال این می تواند نظر و عقیده ی شخصی شما باشد اما عرف و قانون لازم الاجرای فقه وحقوق همان است که عرض کردم خدمتتان.

.............................................................................. حق یارتان :roz:...............................................................................

باسلام ودر نهایت شرمندگی باید عرض کنم مبنای نظر اقای استاد یک قیاس است و اگر ممکنه به ماده قانونی ان اشاره بفرمایندتوی فقه شیعه بنا برگذشت واغماض وعیب پوشی است نه دریدن پرده های حیا وابروی مردم

البته من اطلاعات حقوقی یا فقهی ندارم ولی فکر کنم از اون جنبه هم که بخواهیم به مسئله نگاه کنیم بحث احکام اولیه و ثانویه پیش بیاد.

ولی به هر حال تجربه نشون داده که دونستن این امر برای هیچ یک از زوجین خوب نیست و صرفاً باعث یک سری لطمات روحی به اون ها می شه؛ حالا شخص خطاکار هر یک از زوجین می خواهند باشند فرقی نداره، در هر صورت بیان این مطلب صرفاً موجب آزار روحی می شه.

از طرفی وقتی اون دختر یا پسر از اعمال و رفتار گذشته دست کشیده باشه و توبه کرده باشه دیگه نباید به اون دید به اون شخص نگاه کرد کما این که امام (ع) می فرمایند: اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی ، فردا به دیده گناهکار به او نگاه نکن ، تو نمی دانی ، شاید سحرگاهان توبه کرده باشد.

اصلاً این که خود دختر یا پسر در هر مرحله ای از آشنایی و ازدواج بخواهد راجع به ارتباطات احتمالی شخص مقابل با نامحرم سوالی بپرسد جالب نیست و یک احساس بد را به شخص مقابل منتقل می کند؛ اگر فرد در این رابطه خیلی حساس است باید با تحقیق قبل از ازدواج به آن امر پی ببرد و بعد از ازدواج هم دیگر تجسس نکند چون این موضوع صرفاً باعث تخریب روحیه ی خودش و ایجاد یک جو منفی در منزل خواهد شد. شاید به همین دلیل به شخص مسلمان توصیه می شود همواره نسبت به دیگران گمان خوب داشته باشد نه منفی.

••ostad••;55448 نوشت:
از طرفی نیز واجب است که دوطرف عیوب خود را قبل از ازدواج برای یکدیگر معین کنند . با توجه به اقرار این کاربر به داشتن روابط ؛ این ایجاد یک عیب است و عیب باید برای همسر احتمالی آینده مشخص شود اگر طبق این اقرار بعد ازخواندن خطبه غیر از این مشخص شود از نظر شرعی در صورت راضی نشدن اقا به( وضعیت جدید) عقد باطل و از نظر عرف حقوقی ایجاد حق برای آقا و مطالبه ی حق از خانم مینماید . یعنی خانم اگر کذب اقرارش در خطبه معین شود از نظر قانونی مجرم حقوقی هم میباشد . و آقا می تواند از این موضوع به عنوان کلاه برداری هم به دادگاه شکایت ببرد .و حداقل تقاضای جبران خسارات وارده را بنماید .

داشتن ارتباط قبل از ازدواج به شرط حفظ بکارت ، از عیوبی نیست که موجب فسخ نکاح گردد .
عیوب فسخ نکاح مختص زن عبارتست از : برص ، جذام ،کوری هر دو چشم ، فلج ،افضاء وقرن
و
عیوب مختص مرد : خصاء ، جب و عنین است

تحریر الوسیله،ج2،کتاب النکاح،فی العیوب الموجبه لخیار الفسخ

••ostad••;55448 نوشت:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

دراسلام هنگام ازدواج وخواندن خطبه ی عقد معمول وحتی واجب است( ازقول اکثرقریب به اتفاق فقها) که باکره بودن و(دوشیزه) بودن یا ازدواج کردن(بیوه)بودن خانم برای آقا مشخص واقرار شود .
از طرفی نیز واجب است که دوطرف عیوب خود را قبل از ازدواج برای یکدیگر معین کنند . با توجه به اقرار این کاربر به داشتن روابط ؛ این ایجاد یک عیب است و عیب باید برای همسر احتمالی آینده مشخص شود

:roz:..................................................................................

سلام
ممنون از نکات خوبتان
بیان عیب(نداشتن بکارت) در صورتی است که سئوال شود از باکره بودن . ولی اگر سئوال نشود لازم نیست دختر بگوید من باکره نیستم و بعد از ازدواج هم مرد نمیتواند فسخ کند چون سئوال نکرده بود
برای دریافت پاسخ دقیق از گروه احکام شرعی دعوت می کنیم پاسخ خود را با منبع ذکر فرمایند

سلام و درود:Gol:

بر مبنای پست یک این تاپیک دختر خانم یا آقا پسر چقدر مجازه در جلسه ی خواستگاری دروغ بگه؟؟:Gig:

اصلاً شروع زندگی با دروغ حتی از نوع مصلحتیش اگر همونطور که عرض کردم بعداً لو بره و برملا بشه درسته!!

آیا این پست سرکار امیدوار باعث نمیشه دختر خانم ها و آقا پسر ها به روابط فبل از ازدواجشون بی توجه بشن چون بعداً می تونن با یه دروغ مصلحتی یا نگفتن موضوع همه چیز رو حل کنند؟؟؟؟؟؟؟؟

این توصیه از نظر بنده موجب مفسده است !!!!!!!!

لطفاً مسئله رو شفافتر بیان بفرمایید تا این تصور و تلقی پیش نیاد!!

با تشکر از مطالب خوب کاربران و اساتید انجمن مشاوره:Gol::Gol:

یا علی

ببینید جناب قضاوت مسئله کاملاً روشن است، شما پیچیده اش می کنید.

می توان در یک بیان ساده اشخاص را به سه گروه تقسیم کرد:

1) افرادی که تقوا پیشه می کنند و مشکلی هم به حمد خدا ندارند
2) افرادی که راه صحیح را از ناصحیح بازشناخته اند اما در برهه ای از زمان به هر دلیلی دچار لغزش یا خطا شده اند.
3) افرادی که به گناه خو گرفته اند.

دسته ی اول که راه و روش زندگی آنان مشخص است و جای بحث ندارد.

در بحث ازدواج چند جور شناخت داریم که باید به موازات هم صورت گیرند، یکی شناختی که با پرسش بین دختر خانم و آقا پسر مطرح می شود، یکی در ارتباطات خانوادگی و دیگری تحقیق.

حالا وقتی قبل از ازدواج تحقیق صورت گیرد در همان تحقیقات اولیه موقعیت دسته ی سوم مشخص می شود و جایی برای پرسش نیز باقی نمی ماند!

اما دسته ی دوم: این گروه از اشخاص به هر دلیلی ممکن است در برهه ای از زمان خطا کرده باشند، حال چه دختر باشد و چه پسر؛ خداوند توبه ی انسان گناه کار را می پذیرد حال بنده بخواهد فردی را به خاطر لغزشش مدام مورد مواخذه قرار دهد؟ کما این که خودش هر لحظه در معرض امتحان الهی قرار دارد و ممکن است بلغزد؟

[QUOTE=sajedee;55980

اما دسته ی دوم: این گروه از اشخاص به هر دلیلی ممکن است در برهه ای از زمان خطا کرده باشند، حال چه دختر باشد و چه پسر؛ خداوند توبه ی انسان گناه کار را می پذیرد حال بنده بخواهد فردی را به خاطر لغزشش مدام مورد مواخذه قرار دهد؟ کما این که خودش هر لحظه در معرض امتحان الهی قرار دارد و ممکن است بلغزد؟

سلام و درود:Gol:
جسارتاً پاسخ شما از نظر بنده قانع کننده نیست اجازه بدهید اساتدیانجمن مشاوره پاسخگوی این سئوال باشند.

بنده منظورم این نیست که مدام کسی رو مؤاخذه کنیم ولی وقتی شخصی این اجازه رو داشته باشه که خطایش رو به شریک زندگیش نگوید باعث می شود تعداد این افراد بیشتر شده چون دیگر لازم نیست گذشته ی خود رو عنوان کنند!


یا علی

ازاداندیش;55666 نوشت:
باسلام ودر نهایت شرمندگی باید عرض کنم مبنای نظر اقای استاد یک قیاس است و اگر ممکنه به ماده قانونی ان اشاره بفرمایندتوی فقه شیعه بنا برگذشت واغماض وعیب پوشی است نه دریدن پرده های حیا وابروی مردم

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار جناب آزاد اندیش در فقه ازاد اندیشی مطلق نداریم زیرا اولا" گاهی اوقات عقل تابع احساسات میگردد وگاهی هم بازیچه ی وسوسه ی وسوسه گران مختلف .لذا یک فقیه حق ندارد در مورد احکام از عقل مفرد خودش به تنهایی استفاده کند بلکه برای فقیه مراحل مختلف ودرجات متعدد علمی باید حاصل گردد تا (بتواند از طریق منابع معتبر «قران -حدیث سنت -اجماع » احکام را استخراج نماید ) .

در فقه شیعی قیاس نداریم که بنده هم جایز بدانم که در نوشته ها و استدلالاتم از ان استفاده ببرم.

در ضمن بنده سرکار استاد میباشم . واین مطلب را فقط برای این عرض کردم خدمتتان تا فکر نکنید که فقط اقایان فقه تدریس میکنند (البته بابت مزاح عرض کردم ومنظورم اشنایی بیشتر مخاطبتان بود) .

در باره ی سند چون اکنون در ضیغ وقت قرار دارم در پستهای اینده در خدمتم .

واما در باره ی مطلبی که فرمودید:

بفرمایندتوی فقه شیعه بنا برگذشت واغماض وعیب پوشی است نه دریدن پرده های حیا وابروی مردم

اولا" بزرگوار در فقه شیعه بنا بر تزکیه و تطهیر نفس است و سیر به سوی کمال فرد و درنتیجه کمال خانواده ودر نتیجه ی ان کمال جامعه ودر نتیجه ی آن کمال اعتقادات جمعی است که اعتقاد به وحدانیت قادر متعال وقرب به سوی
الله که محیط ومحاط بر هستی هدف نهایی خلقت است .

ساختار جسمی وروحی این مخلوق با نام انسان نیز در مسیر رسیدن به همین هدف برنامه ریزی فطری شده است . و برای تکمیل این برنامه ریزی نیز پیامبران از طریق وحی احکام مستقیم الهی را برای انسان هدیه داده اند .
مثل اینکه شما کامپیوتری دارید برای انهم برنامه ی ویندوز که کاربری عمومی دارد را بر ان نصب میکنید حال برای ارتقاء سیستم از برنامه های متعدد مثلا" گرافیکی یا تایپ یا.... استفاده میکنید در این صورت کامپیوتر شما ارتقاءیافته اما مصونیت نیافته وبرای ایجاد این مصونیت باید ااز وسایل دیگر از جمله ویروس کش هم استفاده کنید.زیرا با وصل به اینترنت ویا با ورود برنامه های خارج ازسیستمتان امکان بروز ویروس وخرابی برنامه ی عمومی وتخصصی سیستم شما وجود دارد.
یک انسان هم می تواند برنامه ی عمومی وفطری خود را با وصل به موج عقاید (نوین) مغرضانه که در جامعه شیوع پیدا میکند تحت عنوانهای مختلف مدرن نمای (نوگرایی - مدرنیست - مد گرایی - ......که اکثرا" به سادیسم رفتاری و عملی هم منتهی میشود) را در معرض خطر ویروسهای مختلف فکری وعقیدتی قرار دهد .

وتنها راه مصون ماندن از این آفات وعواقب وخیم آن استفاده از ویروس کش رعایت احکام شرع است .

انطور که شما فرمودید متاسفانه نه در فقه شیعی ونه در سایر فقه های اسلامی(مالکی -حنبلی - شافعی ...) توصیه ای نشده یا حداقل بنده از آن اطلاعی ندارم یا شما برداشتی غیر متخصصانه از ان داشته اید . لطف بقرمایید که این مطلب شما سندیتش کجاست تا بنده پاسخ کامل را طبق ان عرض کنم خدمتتان .
در فقه شیعی بنا براین است که انسان بایداخلاقا" ؛ و مسلمان باید شرعا"
به زندگی برمبنای اخلاقیات که سلامت فرد وجامعه را تامین میکند پایبند باشد واگر انسانی از این امر تخطی کرد قطعا" مورد باز خواست و مجازات اخروی و دنیوی قرار میگیرد . وشخص خاطی باید که عواقب این اعمال منافی اخلاقیات وشرع را بپذیرد که از ان گریزی نیست . البته پذیرش عواقب عمل با توبه منافاتی ندارد زیرا یکی از ارکان توبه نیز اقرار به گناه در پیشگاه خداوند و وژدان خویش و طلب عفو از صاحب حق وگرفتن رضایت اوست و در اینجا صاحب حق همان همسر آینده است وکسی که در پیشگاه خداوند تن به گناه میدهد باید که این عواقب را نیز بپذیردوعبرت دیگران شود تا اینکه همگان گمان نبرند که بعداز هرخطای عمدی واز روی آگاهی متوانند با فراموش کردن ان خطا ازنو متولد شوند وپاک پاک زندگی کنند این رسم در دوره ی رنسانس بکلی مطرود شد زیرا کلیساهای کاتولیک نیز در ان زمان اعلام کرده بودند که هر کاری دلت میخواهد انجام بده بعد با اقرار به گناه نزد کشیش ودریافت بخشش نیابی او از جانب خداوند پاک میشوید . واکنون این نیابت به اقرار نزد وژدان وبعد بخشش نیابی از طرف حافظه که باید گناهت را به فراموشی بسپاری و پاک شوی واگذار شده . البته مقداری از این فلسفه میتواند توجیه دینی هم بشود ومؤثر هم باشد اما با شرایط !!!!

ادامه دارد انشاءالله.......

.................................................................................. حق یارتان :roz:..........................................................................................

شفا;55827 نوشت:
[=b lotus]داشتن ارتباط قبل از ازدواج به شرط حفظ بکارت ، از عیوبی نیست که موجب فسخ نکاح گردد .
[=b lotus]عیوب فسخ نکاح مختص زن عبارتست از : برص ، جذام ،کوری هر دو چشم ، فلج ،افضاء وقرن
[=b lotus]و
[=b lotus]عیوب مختص مرد : خصاء ، جب و عنین است

[=b lotus]تحریر الوسیله،ج2،کتاب النکاح،فی العیوب الموجبه لخیار الفسخ

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با تشکر از جناب پاسخگو بنده هم در نوشته ی خود عرض کردم با توجه به اقرار این خانم بر داشتن ارتباط (جنسی) ! و اینکه این میتواند یک تقاضای فسخ یا طلاق از طرف شوهرکه با عنوان ایجاد حق در قرارداد عقد به صورت حقوقی مطرح شود را به دنبال داشته باشد وتوجه داشته باشیم که فسخ ازدواج ازدوطریق است
طریق اول فسخ شرعی و طریق دوم فسخ حقوقی (طلاق ازطریق حکم حاکم.ویا طلاق از طریق رعایت همه ی حقوق متقابل . اما بعد اینکه فقط بحث فسخ نکاه در اینجا مد نظر نیست بلکه ادامه ی سالم وبه دور از بدبینی و اینکه گذشته ی تاریک وپنهان کردن ان چه تاثیراتی میتواند بر روند این زندگی بگذارد . مطلب در اینجا از چند بعد مورد توجه است نه تک بعدی! در ضمن مراجعه به کتاب امری عمومی است واحکام البته با این مراجعه روشن میشود اما بحث فقهی مسئله تلفیق احکام و عرف و موقعیت زمانی و مکانی وتاثیرات این موارد بر هم را شامل میشود از طرفی قانون نیز مواردی را شامل میشود که از همین منابع سرچشمه میگیرد پس باز هم تاکید میکنم هر عمل انسان چند وجه دارد که پاسخگویی به انها از طرق متعدد صورت میگیرد .این خانم ضمن خواندن خطبه ی عقد باید وضعیت خود را معلوم نماید و شهود عقد هم یکی از شهادتهایشان میتواند شهادت برهمین مطلب باشد و مورد استفاده قرار گیرد

............................................................................................. حق یارتان :roz:.............................................................................................

حامی;55928 نوشت:
سلام
ممنون از نکات خوبتان
بیان عیب(نداشتن بکارت) در صورتی است که سئوال شود از باکره بودن . ولی اگر سئوال نشود لازم نیست دختر بگوید من باکره نیستم و بعد از ازدواج هم مرد نمیتواند فسخ کند چون سئوال نکرده بود
برای دریافت پاسخ دقیق از گروه احکام شرعی دعوت می کنیم پاسخ خود را با منبع ذکر فرمایند


سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش



بزرگوار در عرف شیعی اینگونه خطبه ی عقد توسط عاقد قرایت میشود که(دوشیزه ی مکرمه ...... یا سرکار خانم ..... ) واین لفظ وقتی ادا شود وپاسخ در حضور عاقد وشهود با این پذیرش انجام گیرد یعنی اقرار به باکره ودوشیزه بودن و یا بیوه بودن و ایجاد حق برای همسر :Gol:این که دیگر منبع نمیخواهد اگر لازم است از یک عاقد دعوت کنیم یا انشاءالله دعا کنیم به همین زودی یکی از جوانان عزیزمان بر سر سفره ی عقد بنشیند وما هم با دقت گوش کنیم .
اگر امری درحال شیوع یافتن است نباید سعی کنیم کلاه شرعی برای ان پیدا کنیم بلکه باید به فکر مداوا باشیم

.................................................. ................................ حق یارتان :roz:............................................. .............................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

تعدادی از فتاوای علماءدر مورد موضوع مورد بحث از لحاظ شرعی :

آيت الله العظمى لطف الله صافى گلپايگانى
الف. بعيد نيست منظور، عدم زوال بكارت باشد. والله العالم.
ب. در فرض سؤال مجرد عدم بكارت عيب نيست بلى اگر در عقد نكاح شرط بكارت شده باشد يا عقد مبنياً بر آن واقع شده باشد در فرض سؤال كه زوجه فاقد بكارت است زوج حق فسخ دارد و در اين صورت چنانچه زوج فسخ كرد نسبت به مهريه اگر دخول واقع نشده يا دخول واقع شده و مدلّس خود زوجه بوده مهريه ندارد و اگر مدلّس ديگرى بوده زوج بايد مهرالمسمى را به زوجه بپردازد و مى تواند معادل آن را از مدلّس مطالبه كند. والله العالم. 3 جمادى الاولى 1422.

آيت الله العظمى حسين نورى همدانى
الف. منظور از باكره بودن اين است كه ازدواج نكرده باشد.
ب. اگر منظور از عدم بكارت اين است كه زوج حق فسخ داشته باشد خير حق فسخ ندارد مگر در صورتى كه شرط بكارت نموده و يا عقد مبنى بر آن واقع شده باشد.

آيت الله العظمى سيد على سيستانى
اگر باكره نبودن زوجه هنگام عقد منشأ اثر شرعى براى زوج باشد زوج مى تواند شكايت كند ولى او بايد اقامه بينه كند و مى تواند از زوجه بخواهد كه قسم بخورد.

آيت الله العظمى سيد على سيستانى
الف. بستگى به نظر عرف در اين تعبير دارد، و ظاهراً منظور از آن داشتن پرده مخصوص نيست و بر اين اساس در فرض مذكور حق فسخ دارد.

آيت الله العظمى محمد فاضل لنكرانى
الف. چون چنين شرطى به معنى عدم نزديكى است لذا در فرض سؤال حق فسخ ثابت است ولى اگر دخول صورت گرفته دختر استحقاق مهر المثل را دارد.

آيت الله العظمى سيد على خامنه اى
الف. مورد فسخ نيست مگر اينكه مقصود طرفين از باكره بودن نزديكى نكردن باشد

در صورتى كه داماد به خاطر عدم بكارت، نكاح را فسخ كند چه مقدار از مهريه را بايد بپردازد و در صورت تدليس از چه كسى مى تواند بگيرد؟
آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى
در صورت شرط بكارت يا هر شرط كمال و عدم نقص ـ خواه به صورت ذكر در عقد باشد يا قبل از آن ـ چنانچه خلاف آن ثابت شود حق فسخ دارد و هرگاه دخول حاصل نشده باشد، مهر به كلى ساقط است و اگر حاصل شده باشد، مهر المسمى پرداخته مى شود سپس از كسى كه تدليس كرده مى گيرد.

............................................................................. حق یارتان :roz:...............................................................................

سلام بر بقیةالله الااعظم ومنتظرانش

با توجه به این که کاربران و کارشناسان محترم برای مطالب بنده سند خواسته بودندو گفته های بنده را مورد تردید قرار داده بودند این مطلب از سایت اندیشه ی قم که به صورت فقهی و حقوقی مطلب را توضیح داده خدمتتان ارایه مینمایم :Gol:

پرسش :

اگر فردي پس از ازدواج با دختري بفهمد كه او قبلاً با فرد ديگري نزديكي كرده است از نظر قانوني و شرعي چه حقي دارد؟


پاسخ :

براي پاسخ لازم است از دو جهت مساله پرداخت:
الف. تدليس
تدليس از باب تفصيل و به معناي نيرنگ بازي مي باشد. مطابق قانون مدني[1] تدليس عبارت است از عملياتي كه موجب فريب طرف معامله مي گردد.[2] براي تحقق تدليس دو عنصر لازم است:
1. عنصر مادي؛ يعني عملياتي انجام شود، مثلاً حين عقد يا قبل از عقد سخني گفته شود كه حاكي از وصف كمالي باشد، ولي در واقع اين وصف مفقود باشد.
2. عنصر معنوي؛ كه همان قصد است، يعني فرد مدلِّس قصد فريب طرف مقابل را داشته باشد.[3]
بنابراين تدليس در نكاح آن است كه زوج يا زوجه از روي قصد با اعمال متقلبانه نقص يا عيبي را كه در خود است پنهان دارد يا خود را داراي صفت كمالي معرفي كند در حالي كه فاقد آن است. در فقه اماميه تدليس موجب حق فسخ است، اعم از اين كه فريب خورده زن يا مرد باشد.[4] البته بايد متذكر شد كه در بين علماء و فقهاء نسبت به خيار فسخ در هنگام تدليس نظر واحدي وجود ندارد و برخي با استناد به روايات در عقد نكاح قائل به وجود خيار فسخ در تدليس شده اند و گروهي ديگر نيز با توجه به ويژگي موجود در عقد نكاح از جريان خيار فسخ در آن خود داري كرده اند گويا براي آنان پذيرش هر گونه فسخي در عقد نكاح وارد نيست. برخي ديگر نيز پس از ذكر موارد تدليس، صفت خاصي مانند بكارت را مخصوصاً نام برده و متذكر شده اند كه اگر شروط (مانند بكارت) در عقد به نحو شرط يا استثناء لحاظ شده باشند، در صورت تخلّف موجب خيار است كه البته اين خارج از بحث تدليس است و داخل در بحث خيار تخلّف شرط است كه در ادامه خواهد آمد.[5]
مرحوم صاحب جواهر در اين باره مي فرمايد كه اگر تدليس در حين عقد از جانب زوجه صورت گرفته باشد استحقاق مهر را ندارد و البته اين نظر را به مشهور فقها نسبت داده است و در ادامه آورده كه چنان چه تدليس را افراد ديگري از نزديكان طرفين انجام داده باشند، مُدلِّس بايد خسارت زوج را بدهد و زوج بايد مهر المسمي را به زوجه بپردازد.[6]
سؤالي كه مطرح مي شود اين است كه اگر در يكي از طرفين نقصي به جز عيوب مذكور در مواد 1122 و 1123 قانون مدني، وجود داشته باشد و دارندة نقص دربارة آن سكوت كند، يعني اثباتاً و نفياً چيزي درباره نقص خود نگويد آيا اين امر تدليس به حساب مي آيد يا خير؟
در جواب بايد گفت: اگر نقص از نقص هايي باشد كه عادتاً قابل مسامحه نيست، مانند: زائل شدن بكارت زوجه يا لنگ بودن يكي از زوجين و با آگاهي از آن غالباً ازدواج صورت نمي گيرد، چنان كه گروهي از فقها تصريح كرده اند سكوت دربارة آن را مي توان تدليس به شمار آورد، زيرا عمل فريبنده اي كه تدليس تلقي مي شود ممكن است عمل مثبت يا منفي باشد و بايد عمل برحسب عرف و عادت چنان باشد كه موجب فريب و رغبت به نكاح تلقي شود. در اين حالت چنانچه شوهر در اثر تدليس، با زني غيرباكره به جاي باكره ازدواج كند. حق خيار فسخ در اثر تدليس براي او ثابت است، امّا چنان چه از اين حق استفاده نكرد يا به هر دليلي نتواند استفاده كند، مي تواند تفاوت بين مهر زن باكره و غير باكره را به عنوان خسارت از تدليس كننده بگيرد و اگر مهر را نداده و تدليس كننده خود زن باشد، زوج مي تواند مابه التفاوت مهر زن باكره از غيرباكره را از مهر كسر كرده و مابقي را به زن پرداخت نمايد.[7]
نيز بايد خاطر نشان كرد كه در مورد هر تدليس در واقع شرط ضمني وجود دارد يعني عاقد نظر به سلامت و واقعيت دارد و چنانچه خلاف اين باشد به نوعي خلاف شرطي صورت گرفته است كه خود نيز مجوّز فسخ عقد است و شايد بتوان گفت كه از اين روست كه قانون گذار ماده جداگانه اي به تدليس اختصاص نداده با اينكه فقها عموماً از خيار تدليس در عقد ازدواج سخن به ميان آورده اند.[8]

................................................................................................ حق یارتان :roz:........................................................................................

ادامه ی مطلب:Gol:

ب. شرط صفت:
يكي از شروط صحيح طبق ماده 234 قانون مدني شرط صفت مي باشد كه در نكاح نيز جاري است.
شرط صفت در نكاح عبارت از اين است كه وجود صفت خاصي در يكي از زوجين يا در مهر شرط شده باشد مثل اين كه زن باكره باشد يا... كه در صورت تخلّف شرط، كسي كه شرط به نفع او شده است، مي تواند برابر ماده 1128 قانون مدني نكاح را فسخ كند.[9] ماده 1128 ق.م مي گويد: «هرگاه در يكي از طرفين صفت خاصي شرط شده و بعد از عقد معلوم شود كه طرف مذكور فاقد وصف مقصود بوده، براي طرف مقابل حق فسخ خواهد بود، خواه وصف مذكور در عقد تصريح شده، يا عقد متبايناً بر آن واقع شده باشد.» اشتراط صفت توسط احد زوجين ممكن است به يكي از فرضهاي سه گانه زير ضمن عقد نكاح صورت گيرد:
الف. در ضمن عقد به طور صريح صفت خاصي شرط شود.
ب. به طور صريح در ضمن عقد شرط نشود، ولي حين اجراي عقد صيغه را بر فرد متصف به صفت خاصي جاري سازد.
ج. قبل از عقد و در هنگام خواستگاري، احد طرفين به صفتي از صفات مشخص شود و عقد مبتني بر همان صفت واقع شود.
به موجب قانون مدني[10] در تمامي فروض سه گانه چنانچه بعداً معلوم شود كه صفت مورد نظر مفقود بوده، طرف مقابل حق خيار فسخ دارد.[11]
آنچه از كتب فقهي به دست مي آيد اين است كه خيار تخلّف شرط صفت در بعضي از صفات، مانند بكارت از نظر فقهي مسلّم است، اگرچه مي توان با اتخاذ وحدت ملاك و الغاء خصوصيت از اوصاف، خيار تخلّف وصف را به طور كلّي و عام در نكاح جاري دانست. كما اينكه بسياري از فقهاي معاصر نيز چنين استنباط كرده و بر آن فتوا داده اند[12] و قانون مدني ما نيز شايد از همين شيوه و استنباط تبعيت كرده و در واقع از اين نظر پيروي نموده است.
بنابراين با توجه به محتويات كتب فقهي و مواد قانون مدني در فرض مذكور با توجه به اين كه بكارت از اوصاف مهمه بوده چنانچه قبل از عقد زوج علم به ازاله بكارت نداشته يا اينكه زوجه خود را باكره معرفي نموده باشد حق خيار فسخ براي زوج ثابت است و چنانچه مايل يا قادر به اعمال اين حق نباشد، خسارت و مابه التفاوت باكره از غير باكره را مي تواند از زوجه مطالبه نمايد البته اين در صورتي است كه بكارت او زائل شده باشد، امّا چنانچه فقط نزديكي بدون ازاله بكارت صورت گرفته باشد، حقي براي زوج ثابت نيست.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حقوق خانواده، دكتر محمد جعفر جعفري لنگرودي، چ دوم، 1376.
2. بررسي فقهي حقوق خانواده، نكاح و انحلال آن، مصطفي محقق داماد، تهران، مركز نشر علوم اسلامي، چ هفتم، پائيز 79.
3. مختصر حقوق خانواده، حسين صفايي و اسدا... امامي، چ سوم، پائيز، 1379، تهران، نشر دادگستر.
4. تحرير الوسيله حضرت امام خميني (ره)، ج 2، ص 302 به بعد.
5. حقوق خانواده، ازدواج و انحلال آن، عبدالرسول دياني، تهران، اميد دانش، 1379. [1] . رك، مادة 438 ق م.
[2] . دياني، عبدالرسول، حقوق خانواده، ازدواج و انحلال آن، تهران، اميد دانش، 1379، ص 156.
[3] . همان.
[4] . ر.ك: صفايي، حسين و امامي، اسدالله، مختصر حقوق خانواده، نشر دادگستر، چاپ سوم، 1379، ص 191.
[5] . ر.ك: شهيد ثاني، مسالك الافهام، چاپ افست، ج 1، ص 630 و شرايع الاسلام، چاپ نجف، ج 2، ص 321 و محقق داماد، مصطفي، بررسي فقهي حقوق خانواده، نكاح و انحلال آن، تهران، مركز نشر علوم اسلامي، 1379، ج7، ص 2ـ360.
[6] . ر.ك: جواهر الكلام، ج 5، ص 178 و قانون مدني، ماده 1092.
[7] . ر.ك: صفايي، حسين و امامي، اسدا...، مختصر حقوق خانواده، همان، ص 193.
[8] . جعفري لنگرودي، محمد جعفر، حقوق خانواده، چاپ دوم، 1376، ص 219.
[9] . صفايي، حسين و امامي، اسدالله، مختصر حقوق خانواده، همان، ص 62.
[10] . ر.ك. مواد 234 الي 245 ق.م.
[11] . ر.ك. محقق داماد، مصطفي، بررسي فقهي حقوق خانواده، نكاح و انحلال آن، همان، ص 360.
[12] . ر.ك؛ تحرير الوسيله، ج 2، ص 302.
................................................................................................ حق یارتان :roz:........................................................................................

قضاوت;55969 نوشت:
سلام و درود:gol:

بر مبنای پست یک این تاپیک دختر خانم یا آقا پسر چقدر مجازه در جلسه ی خواستگاری دروغ بگه؟؟:gig:

اصلاً شروع زندگی با دروغ حتی از نوع مصلحتیش اگر همونطور که عرض کردم بعداً لو بره و برملا بشه درسته!!

آیا این پست سرکار امیدوار باعث نمیشه دختر خانم ها و آقا پسر ها به روابط فبل از ازدواجشون بی توجه بشن چون بعداً می تونن با یه دروغ مصلحتی یا نگفتن موضوع همه چیز رو حل کنند؟؟؟؟؟؟؟؟

این توصیه از نظر بنده موجب مفسده است !!!!!!!!

لطفاً مسئله رو شفافتر بیان بفرمایید تا این تصور و تلقی پیش نیاد!!

با تشکر از مطالب خوب کاربران و اساتید انجمن مشاوره:gol::gol:

یا علی


با سلام وتشکر ازهمگی
در پست شماره ی یک اصلا توصیه به دروغ گفتن نشده است .مطلب آن است که لازم نیست شرح حال گذشته رابیان نماید.

حامی;55928 نوشت:
راسلام هنگام ازدواج وخواندن خطبه ی عقد معمول وحتی واجب است( ازقول اکثرقریب به اتفاق فقها) که باکره بودن و(دوشیزه) بودن یا ازدواج کردن(بیوه)بودن خانم برای آقا مشخص واقرار شود . از طرفی نیز واجب است که دوطرف عیوب خود را قبل از ازدواج برای یکدیگر معین کنند . با توجه به اقرار این کاربر به داشتن روابط ؛ این ایجاد یک عیب است و عیب باید برای همسر احتمالی آینده مشخص شود
حامی;55928 نوشت:

با سلام
اقرار به باکره بودن ویا عدم آن واجب نیست . بله در صورتی که باکره بودن پرسیده شود نباید دروغ بگوید .
امام خمینی ،تحریر الوسیله ،العیوب الموجبه لخیارالفسخ والتدلیس ،م15

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

البته این التزام بستگی به موقعیت طرفین دارد ودر مواردی جزئی که مفسده ای از آن حاصل نشده فرمایش جناب عالی میتواند از نظر
شرع و حقوق صحیح باشداما وقوع مفسده حق را ایجاد نموده وهمانطور که در پستهای قبلی نوشتم اگر این مفسده در حکم تدلیس یا شرط صفت که معمولا" در خطبه ی عقد به صورت عرف رایج و لازم (دوشیزه بودن ) یا نبودن ذکر میشود و طبق فتاوای اکثر فقها و قوانین حقوقی در صورت عدم این موضوع خیار فسخ عقد را به همسرمیدهد . اما مطلب یک روی دیگر هم دارد وآن عدم اطمینان واعتماد همسر در صورت افشاء شدن مطلب خواهد بود . واین موضوع که اگر کسی به گناه عمدی آلوده شود وتوبه ی نصوح نکند در عرف اجتماعی به شخص خاطی مبدل میشود که هر لحظه طعم گناه بر او گوارا میآید و قابل اعتماد برای ادامه ی زندگی نخواهد بود .

......................................................................................... حق یارتان :roz:..........................................................................................

حامی;55928 نوشت:
سلام
ممنون از نکات خوبتان
بیان عیب(نداشتن بکارت) در صورتی است که سئوال شود از باکره بودن . ولی اگر سئوال نشود لازم نیست دختر بگوید من باکره نیستم و بعد از ازدواج هم مرد نمیتواند فسخ کند چون سئوال نکرده بود
برای دریافت پاسخ دقیق از گروه احکام شرعی دعوت می کنیم پاسخ خود را با منبع ذکر فرمایند

••ostad••;56323 نوشت:
ادامه ی مطلب:gol:

ب. شرط صفت:
يكي از شروط صحيح طبق ماده 234 قانون مدني شرط صفت مي باشد كه در نكاح نيز جاري است.
شرط صفت در نكاح عبارت از اين است كه وجود صفت خاصي در يكي از زوجين يا در مهر شرط شده باشد مثل اين كه زن باكره باشد يا... كه در صورت تخلّف شرط، كسي كه شرط به نفع او شده است، مي تواند برابر ماده 1128 قانون مدني نكاح را فسخ كند.[9] ماده 1128 ق.م مي گويد: «هرگاه در يكي از طرفين صفت خاصي شرط شده و بعد از عقد معلوم شود كه طرف مذكور فاقد وصف مقصود بوده، براي طرف مقابل حق فسخ خواهد بود، خواه وصف مذكور در عقد تصريح شده، يا عقد متبايناً بر آن واقع شده باشد.» اشتراط صفت توسط احد زوجين ممكن است به يكي از فرضهاي سه گانه زير ضمن عقد نكاح صورت گيرد:
الف. در ضمن عقد به طور صريح صفت خاصي شرط شود.
ب. به طور صريح در ضمن عقد شرط نشود، ولي حين اجراي عقد صيغه را بر فرد متصف به صفت خاصي جاري سازد.
ج. قبل از عقد و در هنگام خواستگاري، احد طرفين به صفتي از صفات مشخص شود و عقد مبتني بر همان صفت واقع شود.
به موجب قانون مدني[10] در تمامي فروض سه گانه چنانچه بعداً معلوم شود كه صفت مورد نظر مفقود بوده، طرف مقابل حق خيار فسخ دارد.[11]
آنچه از كتب فقهي به دست مي آيد اين است كه خيار تخلّف شرط صفت در بعضي از صفات، مانند بكارت از نظر فقهي مسلّم است، اگرچه مي توان با اتخاذ وحدت ملاك و الغاء خصوصيت از اوصاف، خيار تخلّف وصف را به طور كلّي و عام در نكاح جاري دانست. كما اينكه بسياري از فقهاي معاصر نيز چنين استنباط كرده و بر آن فتوا داده اند[12] و قانون مدني ما نيز شايد از همين شيوه و استنباط تبعيت كرده و در واقع از اين نظر پيروي نموده است.
بنابراين با توجه به محتويات كتب فقهي و مواد قانون مدني در فرض مذكور با توجه به اين كه بكارت از اوصاف مهمه بوده چنانچه قبل از عقد زوج علم به ازاله بكارت نداشته يا اينكه زوجه خود را باكره معرفي نموده باشد حق خيار فسخ براي زوج ثابت است و چنانچه مايل يا قادر به اعمال اين حق نباشد، خسارت و مابه التفاوت باكره از غير باكره را مي تواند از زوجه مطالبه نمايد البته اين در صورتي است كه بكارت او زائل شده باشد، امّا چنانچه فقط نزديكي بدون ازاله بكارت صورت گرفته باشد، حقي براي زوج ثابت نيست.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. حقوق خانواده، دكتر محمد جعفر جعفري لنگرودي، چ دوم، 1376.
2. بررسي فقهي حقوق خانواده، نكاح و انحلال آن، مصطفي محقق داماد، تهران، مركز نشر علوم اسلامي، چ هفتم، پائيز 79.
3. مختصر حقوق خانواده، حسين صفايي و اسدا... امامي، چ سوم، پائيز، 1379، تهران، نشر دادگستر.
4. تحرير الوسيله حضرت امام خميني (ره)، ج 2، ص 302 به بعد.
5. حقوق خانواده، ازدواج و انحلال آن، عبدالرسول دياني، تهران، اميد دانش، 1379. [1] . رك، مادة 438 ق م.
[2] . دياني، عبدالرسول، حقوق خانواده، ازدواج و انحلال آن، تهران، اميد دانش، 1379، ص 156.
[3] . همان.
[4] . ر.ك: صفايي، حسين و امامي، اسدالله، مختصر حقوق خانواده، نشر دادگستر، چاپ سوم، 1379، ص 191.
[5] . ر.ك: شهيد ثاني، مسالك الافهام، چاپ افست، ج 1، ص 630 و شرايع الاسلام، چاپ نجف، ج 2، ص 321 و محقق داماد، مصطفي، بررسي فقهي حقوق خانواده، نكاح و انحلال آن، تهران، مركز نشر علوم اسلامي، 1379، ج7، ص 2ـ360.
[6] . ر.ك: جواهر الكلام، ج 5، ص 178 و قانون مدني، ماده 1092.
[7] . ر.ك: صفايي، حسين و امامي، اسدا...، مختصر حقوق خانواده، همان، ص 193.
[8] . جعفري لنگرودي، محمد جعفر، حقوق خانواده، چاپ دوم، 1376، ص 219.
[9] . صفايي، حسين و امامي، اسدالله، مختصر حقوق خانواده، همان، ص 62.
[10] . ر.ك. مواد 234 الي 245 ق.م.
[11] . ر.ك. محقق داماد، مصطفي، بررسي فقهي حقوق خانواده، نكاح و انحلال آن، همان، ص 360.
[12] . ر.ك؛ تحرير الوسيله، ج 2، ص 302.
................................................................................................ حق یارتان :roz:........................................................................................


با سلام وتشکر از مطالب شما
اگر با دختری ازدواج کند به اعتقاد این که او با کره است وشرط باکره بودن ننماید وتوصیف به باکره بودن ویا اخبار از آن نشده باشد،وعقد هم بر مبنا ی آن نباشد ،در صورتی که بعد از ازدواج خلاف اعتقاد او کشف شود يعني ثابت شود كه بكارت قبل از عقد زايل شده است حق فسخ ندارد.ودر صورتي كه يكي از سه مورد فوق محقق باشد حق فسخ ثابت است
امام خمینی،تحریرالوسیله ،ج2،العیوب الموجبه لخیارالفسخ والتدلیس،م15

عترت;56357 نوشت:

در پست شماره ی یک اصلا توصیه به دروغ گفتن نشده است .مطلب آن است که لازم نیست شرح حال گذشته رابیان نماید.

سلام و درود:Gol:

استاد عترت بزرگوار متوجه نشدم چرا به بدترین شکل ممکن سئوال حقیر رو تفسیر کردید!!

اساتید بزرگوار، کاربران گرامی بنده متأهال نیستم ولی یک سئوال:

آیا از بین شما کسی هست که قبل از ازدواج در مورد گذشته ی طرف مقابلش چیزی نپرسیده باشه:Labkhand:

جناب استاد عترت بزرگوار و گرامی منظور بنده در این شرایط بود :Labkhand:

البته از اساتید و کاربران متأهل هم درخواست می کنم اگر در اشتباهم و موقع خواستگاری از گذشته ی طرف مقابلشون چیزی نمی پرسند بنده و بقیه افراد مجرد و آگاه کنند تا ما هم نپرسیم!!!!!!:Labkhand::Labkhand:

یا علی

عترت;56369 نوشت:
با سلام وتشکر از مطالب شما
اگر با دختری ازدواج کند به اعتقاد این که او با کره است وشرط باکره بودن ننماید وتوصیف به باکره بودن ویا اخبار از آن نشده باشد،وعقد هم بر مبنا ی آن نباشد ،در صورتی که بعد از ازدواج خلاف آن کشف شود مرد حق فسخ ندارد ،حتی اگر زوال آن قبل از عقد ثابت شود .
امام خمینی،تحریرالوسیله ،ج2،العیوب الموجبه لخیارالفسخ والتدلیس،م15

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگواران حیرت و تعجب بنده را بر انگیختید
چرا اصراردارید که دختران هرکاری میخواهند انجام دهند وخاطر جمع باشند بعد از ازدواج میتوانند حسابی طبق شرع جولان دهند و هیچکس هم قادر به جلوگیری اعمال آنها نمیتواند باشد؟

بزرگواران فقه در بین فقها با اصول ان همراه است وهمچنین قانون حقوقی عرفی هم تفسیر متخصصانه را می طلبد واز هر کسی طرح دعوا ودفاع مؤثر ساخته نیست
بر طبق هر دو قانون فقهی وحقوقی ما طبق اصول این قوانین (قوانین متروکه ) داریم که به دلیل عدم سوء استفاده وبرداشتهای سلیقه ای و قوی تر بودن موارد عرفی اجتماعی کاربرد عملی ندارند ویا در موارد خاص طبق نظر فقیه تفسیر می شوند .
حال با توضیحات مبسوط از قوانین و نظر فقهاکه در پستهای قبلی ذکر کردم شما به چه دلیل اصرار دارید که دختر خانمها روابط نامشروع خود را میتوانند طبق یک رای فقهی که تفسیر دارد از همسرانشان پنهان نگاه دارند ؟واز هرگونه ایرادی هم مبرا هستند؟

این مورد چند پیامد دارد
اولا" احتمالا" در زمان حاضر پسری و خانواده ی پسری پیدا نمیشود که زیر بار این مطلب برود حداقل تعدادشان بسیار اندک است.بی رغبتی پسران به ازدواج وبالا رفتن سن ازدواج یکی از عوامل این پیامدها است

ثانیا" معمولا" طبق نظر اکثر علماء( مبنی) مهم است واگر اقایی بر مبنای دوشیزه بودن به خواستگاری برود در صورت پنهان کردن این عیب اقا بعد از فهمیدن مطلب طبق قوانین که قبلا" عرض شد اجازه ی فسخ عقد را دارد.

ثالثا" هر گاه اقایی انقدر کم جنبه و با خانواده ای در سطح افراد ساده لوح باشند ایا این از نظر اخلاقی روا است که دختر خانم از این سادگی سوء استفاده کند؟ وما انها را تشویق به این کار کنیم؟

رابعا" کجای عرف اجتماعی امروز ما رسم بر این است که از خانواده یا خود دختر این مطلب را بپرسند که خانم شما باکره اید یا نه؟اگر از یکی از اقوام خود ما این سؤال را بپرسند درباره ی ان اقا چه برخوردی را شایسته میدانیم ؟و صد البته این مطلب در عقدنامه ها وقرائت خطبه یعقد تاکید میشود که دوشیزه یا بانوی مکرمه بله مطلبی را که فقها فرموده اند در باره ی سؤال در مورد کسانی است که یا مبنی را بر دوشیزه بودن قرار نداده اند و اطلاع یا احتمالی از اوضاع ان خانم دارند وبا علم به این مطلب به خواستگاری میروندوبعد برای مجادله و.... از این مطلب سوء استفاده میکنندیا مبنایی برای این مطلب مورد نظرشان نیست وفقط جهت ضرورت اقدام به ازدواج میکنند واصل قضیه عرفا" و اشکارا برای ایشان مهم نیست (مثل کسانی که قصد گرفتن اقامت را دارندو به این دلیل فرقی نمیکند که طرف ازدواجشان چه شرایطی را دارد). در پایان نظرتان را مجددا" به این مطلب هم جلب میکنم:

زيرا عمل فريبنده اي كه تدليس تلقي مي شود ممكن است عمل مثبت يا منفي باشد و بايد عمل برحسب عرف و عادت چنان باشد كه موجب فريب و رغبت به نكاح تلقي شود. در اين حالت چنانچه شوهر در اثر تدليس، با زني غيرباكره به جاي باكره ازدواج كند. حق خيار فسخ در اثر تدليس براي او ثابت است، [7] . ر.ك: صفايي، حسين و امامي، اسدا...، مختصر حقوق خانواده، همان، ص 193.

.................................................................................................... حق یارتان :roz:................................................................................

سلام بر همه شما بزرگواران
از مباحث خوب و مفید شما تشکر میکنم
نکته ای که نباید مغفول بماند این است که دوستان بزرگوار باید دقت کنند که دو تا بحث هستش : یکی بحث فقهی و حقوقی مساله است که کارشناسان محترم فقه باید نظرات نهایی را در این مساله بدهند و دیگری بحث تربیتی و تاثیرات و نیز بازتاب این مساله در روابط زناشویی و خانوادگی و سایر تاثیرات آن و.... می باشد که مشاوران و کاربران فرهیخته و اهل فضل و علم باید مباحث را به نتیجه برسانند .

عترت;56369 نوشت:
با سلام وتشکر از مطالب شما
اگر با دختری ازدواج کند به اعتقاد این که او با کره است وشرط باکره بودن ننماید وتوصیف به باکره بودن ویا اخبار از آن نشده باشد،وعقد هم بر مبنا ی آن نباشد ،در صورتی که بعد از ازدواج خلاف آن کشف شود مرد حق فسخ ندارد ،حتی اگر زوال آن قبل از عقد ثابت شود .
امام خمینی،تحریرالوسیله ،ج2،العیوب الموجبه لخیارالفسخ والتدلیس،م15

و اما بزرگوار تفسیر این مسأله نیز جنین است که
1- اگر شرط بشود باکره بودن خانم
2- اگر با وصف باکره بودن از ان خانم یاد شود
3- اگر مبنا بر این باشد که به خواستگاری دوشیزه ی باکره رفته اند
دیگر این مورد که بعد از ازدواج اقا حق فسخ ندارد را نمیتوان اجرا کرد ومواردی را که امام فرموده اند این است که در صورتی که هیچکدام از این موارد نباشد یعنی اقا شرط نکرده - وصف دوشیزه بودن را هم نشنیده - مبنای خواستگاری هم بر دوشیزه بودن خانم نبوده !!!!!حق فسخ در صورت عدم دوشیزه بودن راندارد خوب با این اوصاف اگر این خانم دوشیزه باشد که این آقا کلی شانس آورده! زیرا همه ی شواهد از جمله مبنا نبودن خواستگاری بر این موضوع حاکی از آن بوده که ایشان باکره نیست . البته اعتقاد این آقا به این که این خانم باکره است میتواند از ساده لوحی ویا ...... باشد که البته با وجود شواهد این اعتقاد را داشتن مجازاتش هم همان از دست دادن حق است . ودر جهل خود سوختن وساختن میباشد . در واقع در این جا این آقا عبرت دیگران میشود تا مراقب زندگی خود وتعیین شریک برای زندگی خود باشند وچشم وگوش خود را قبل از عقد باز کنند وبا درایت تصمیم به انتخاب شریک زندگی بکیرند
................................................................................ حق یارتان :roz:............................................................................

چرا قضیه را بی جهت سخت میکنیدکدام مجتهد یا ماده قانونی گفته لازم است پسریا دختر هنگام ازدواج یا بعدازان به طرف مقابلشان بگوینددوست داشته انددر حالیکه ما دلیل های قطعی داریم برای اینکه لازم نیست مسائلی که باعث سست شدن دوستیها مشوند گفته شود چه رسد به سستی یک زندگی که مهمترین پیونددراسلام است اگر توی زندگی هم اینطور برخورد کنید که خیلی با مشکل روبرو میشوید

ازاداندیش;56537 نوشت:
چرا قضیه را بی جهت سخت میکنیدکدام مجتهد یا ماده قانونی گفته لازم است پسریا دختر هنگام ازدواج یا بعدازان به طرف مقابلشان بگوینددوست داشته انددر حالیکه ما دلیل های قطعی داریم برای اینکه لازم نیست مسائلی که باعث سست شدن دوستیها مشوند گفته شود چه رسد به سستی یک زندگی که مهمترین پیونددراسلام است اگر توی زندگی هم اینطور برخورد کنید که خیلی با مشکل روبرو میشوید

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار مطلب شما چند پاسخ دارد:

اولا" کجای مطالب بنده این بوده که دوستیهای خود را برای همسرمان نگوییم ؟ بنده طبق فتوای علماء فقه وطبق مواد قانونی مستندا" عرض کردم که مواردی مانند دوشیزه بودن یا نبودن باید روشن شود «تحت شرایطی که نوشته شد» واگر این کار انجام نشود بعد ایجاد مشکل خواهد شد البته فعلا" فقط از دیدگاه فقهی و حقوقی ! تاثیرات روانی و رفتاری را بعد باید بپردازیم .

بزرگوار ؛ گرچه در فقه برای روابط میان خانمها و اقایان «در اجتماع!»
توصیه به حداقل شده اما با توجه به عرف امروز روابط اجتماعی (همکار ویاهمکلاس بودن ) ویا ارباب رجوع بودن و..... ناگزیر از ارتباطاطی میان خانمها واقایان می باشیم که صد البته این ارتباطاط میتواند یک ارتباط بین دو « انسان » باشد که به نظر نمی رسد گفتن و بازگو کردن آن برای کسی مشکلی ایجاد کند وانجه مشکل ساز است روابطی غیر انسانی ودر محدوده ی نا مشروع است که معمولا" انسان از بازگو کردن آن حتی نزد وژدان خود خجل است والبته اگر قرار باشد آن را برای همسر هم بگویند که مقسده شیوع می یابد و ریشه می دواند .و شاخ وبرگ پیدا میکند .

بزرگوار انسانها معمولا" دچار دونوع گناه وخطا می شوند :

1-خطا وگناه سهوی که البته این نوع از گناه با توبه ای دقیق قابل جبران و به فراموشی سپردن است و لازم هم نیست که شخص خطای محدود سهوی را حتی به خاطر بیاورد وبرای کسی هم بازگو کند چرا که وقتی خدا می بخشد بنده در این میان ....؟؟؟
2- خطا وگناه عمدی و اگاهانه که معمولا"با توجیه انسان خاطی هم همراه است و معمولا" به صورت عادت و عادی برای شخص در میآید

و در این میان باز هم گناه به دودسته ی دیگر تقسیم می شود
1-گناهی که فقط عواقب آن دامن خود فرد را می گیرد« گناهان فردی » که معمولا"از دسته ی عبادات هستندمثل نماز نخواندن ویا حج نرفتن ویا.....
اما گناهانی هم وجود دارد که دامن خانواده ویا اجتماع را هم میگیرد ودر این جا ما موظفیم که در صورت توبه ازدیگران هم با اعتراف به گناه طلب یخشش بنماییم .

شما فکر نمیکنید اگر در اینده همسر خانمی متوجه روابط نامشروع همسرش در قبل از ازدواج بشود حد اقل عکس العملش بی اعتمادی و سستی پایه های زندگی زناشویی ایشان بشود؟

یک تجربه : کسی که عمدا" گناه کرده در هر صورت باید به پای مجازاتهای دنیوی واخروی ان هم باشد چه در مورد همسر -خانواده واجتماع و چه در مورد حق الناس که اخرت باید پاسخگو باشد

البته در مواردی در فقه ذکر شده که اگر « پرسیده نشد خانم هم چیزی نگوید اشکالی ندارد» که توضیح فقهی آن را هم عرض کردم خدمتتان اما ایا به نظر شما این از عمق فاجعه ی ارتکاب به گناه وعواقب ان میکاهد؟

بزرگوار بنده چندین سال است که با این فجایع در بین جوانان (ارتباط نامشروع جوانان) مواجه هستم وهنوز در بین انان ندیدم که موضوع به خیر وخوشی پایان یابد!!! باید به فکر چاره بود نه این که زخم را در زیر تکه پاره هایی از بی خیالی پنهان نمود زیرا این دمل بزودی سر باز میکند و تعفن ان جامعه را به سوی مرداب انحطاط پیش می برد

....................................................................................... حق یارتان :roz:..................................................................................

اميدوار;55180 نوشت:
سلام و خسته نباشید آقای مشاور بنده در دوره نامزدی هستم ولی احساس گناه و عذاب وجدان شدیدی نسبت به نامزدم که خیلی دوستش دارم در جودم باعث اضطراب و افسرده گی ام شده . احساس می کنم که به همسرم خیانت کرده ام . آقای مشاور با اینکه توبه کردم و وارد زندگی جدید شدم ، خیلی حالم بده نمی دونم چیکار کنم می خوام همه روابط گذشته رو حتی رابطه جنسی ام را به همسرم بگوییم و از این عذاب وجدان خلاص شم یا اینکه طلاقم میده یا اینکه به هر حال یه جوری میشه به نظر شما چیکارکنم؟

با عر ض سلام وخسته نباشيد به همه كساني كه در اين تاپيك قلم زدندوكسب اجازه از همه شما
در مورد سوال
اينكه اشاره كرده كه رابطه جنسي را به همسرم بگويم بايد ديد كه منظور از رابطه جنسي چيست؟كه ايا ازاله بكارت صورت گرفته در اين صورت شخص بايد اطلاع دهد واگر اطلاع ندهد تدليس است وبراي مرد حق فسخ مي اورد.
اما گفتن ارتباط گذشته در صورتي كه ازاله بكارت صورت نگرفته نه تنها لازم نيست بلكه اشاعه فحشاست وجايز نيست به كسي بگويد وبايد بين خود وخدايش توبه كند

نكته اي كه بايد توجه داشت اينكه طبق تحرير ج/ 2 در موضوع: عيبهاي موجب خيار فسخ وتدليس در م=11اشار شده است وقتي كه عاقد هنگام عقد بيان مي كند كه :دوشيزه محترم ايا وكيلم ...اينجا سكوت اين خانم تدليس است وحق فسخ براي اقا مي اورد، چراكه شزط بكارت يك شرط ضمني ويا مبني عليها ست وبايد به شخصي كه مي خواهد به عنوان همسري اينده قبول كند بايد بگويد كه من باكره(در صورت عدم بكارت) نيستم.
تحرير ج/2 عيوبيكه موجب فسخ وتدليس است/م15و11

••ostad••;55448 نوشت:
از طرفی نیز واجب است که دوطرف عیوب خود را قبل از ازدواج برای یکدیگر معین کنند . با توجه به اقرار این کاربر به داشتن روابط ؛ این ایجاد یک عیب است و عیب باید برای همسر احتمالی آینده مشخص شود

سلام مجدد وتشكر از جنابِ .ostad از مطالب خوبي كه ارسال داشتند
احتراماً
در مورد عبارت بالاي شما (در پست 6)عيوب را به همسر احتمالي اش بيان كند عبارت صحيحش اين است بلكه اين عيب(مثل عدم بكارت نه هر عيبي) رابايد به شوهر تعيّني وحتمي اش بايد اشاره كند (يعني در صورتي كه منجر به عقد دارد مي شود ) نه به همسر احتمالي اش
.
انچه در پست شماره 19و... مرحمت فرموديد لطف كنيد ادرسها را هم ويرايش كنيد تا بيشتر قابل استفاده باشد

اسراء;56656 نوشت:

سلام مجدد وتشكر از جنابِ .ostad از مطالب خوبي كه ارسال داشتند
احتراماً
در مورد عبارت بالاي شما (در پست 6)عيوب را به همسر احتمالي اش بيان كند عبارت صحيحش اين است بلكه اين عيب(مثل عدم بكارت نه هر عيبي) رابايد به شوهر تعيّني وحتمي اش بايد اشاره كند (يعني در صورتي كه منجر به عقد دارد مي شود ) نه به همسر احتمالي اش.
انچه در پست شماره 19و... مرحمت فرموديد لطف كنيد ادرسها را هم ويرايش كنيد تا بيشتر قابل استفاده باشد

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با تشکر از استاد بزرگوار جناب اسراء

بزرگوار موضوع با پست ومطالب شما کامل شد واز این بابت سپاسگزارم.

واما در مورد مطالب بنده :
اولا" منظور بنده گفتن عیبهایی بود که موجب باطل شدن ویا ایجاد حق فسخ عقد را برای طرفین مینمود ومطلب را کلی گفتم .

ثانیا" اینکه نوشته بودم همسر احتمالی منظورم دقیقا" همان بود که شما فرمودید اما با توجه به این که «هشدار» به دختر خانمها بدهم برا ینکه این مجازات را باید بپذیرند که همسر بالفعل با شنیدن این خبر به بالقوه هم تبدیل نمیشود وبه« احتمال » نزول میکند پس باید که قبل از آن راه تقوی را در پیش بگیرند تا به این روز دچار نشوند


............................................................................................. حق یارتان :roz:...........................................................................................

موضوع قفل شده است