خواستگاری خیابانی و ازدواج مخفیانه(روباه و زاغ - حرف تمام یا تمام حرف)

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خواستگاری خیابانی و ازدواج مخفیانه(روباه و زاغ - حرف تمام یا تمام حرف)

خواستگاری و ازدواج
گاهی بعضی در خیابان و ... به دنبال .... هستند و خواستگاری رو بهانه قرار میدن ، در واقع باید بگم کانالی برای نفوذ شیطان باز میکنند تا ... .
ما توی این تاپیک قصد داریم نتیجه رابطه های خیابانی رو بررسی کنیم تا در پیشرفت معنوی قدمی بزرگ برداشته باشیم و از طرفی جواب بعضی رو که میگفتند:خیلی هم خوبه و اونهائی که خواستگاری خیابانی و ازدواج مخفیانه کردند،خوشبختند رو بدیم. :Cheshmak:

عرفان;54840 نوشت:
خواستگاری و ازدواج
گاهی بعضی در خیابان و ... به دنبال .... هستند و خواستگاری رو بهانه قرار میدن ، در واقع باید بگم کانالی برای نفوذ شیطان باز میکنند تا ... .

سلام استاد.
به نكته خوبي اشاره كرديد.
خانمها بايد خيلي هشيار باشند.
دقيقا اين اتفاق براي من هم افتاد.
يكبار كه در خيابان راه مي رفتم احساس كردم كسي در كنارم حركت ميكند. ناگهان ديدم يك آقايي به من گفتند ببخشيد خانم مي تونم چند لحظه وقتتون را بگيرم. من هم قدم هام رو تند كردم و گفت خير كار دارم. گفت ببخشيد قصد بدي ندارم فقط يك سوال دارم. من هم براي اينكه از شرش راحت بشم و چون در جاي پر رفت و آمدي هم بود گفتم سريع بفرماييد. شروع كرد به قسم و آيه كه من قصد بدي ندارم و نيتم خير است و مي خواهم اگر خدا بخواهد ازدواج كنم و وقتي شما را ديدم احساس كردم كه فرد مورد نظر من هستيد. من هم گفتم ببخشيد آقا شما از كجا با يك نگاه به اين نتيجه رسيديد؟
گفت كه شما با ديگر دختران اين شهر فرق داريد و...!!!
من هم گفتم شرمنده لطفا ديگر مزاحم نشويد. بعد شروع كرد به اشك ريختن و نام ائمه را بردن كه من نيتم خيره و ...اگر اجازه بدهيد شماره شما را داشته باشم.
من هم بدون توجه به التماسهايش گفتم متاسفم و رفتم. كلي هم اعصابم خورد شد.
اصلا نبايد به اين افراد اعتماد كرد. به قول استاد دهنوي اگر واقعا كسي خواستار باشد دختر را تعقيب مي كند و هر جوري باشد آدرسش را پيدا ميكند و از راهش وارد مي شود.
چه تضميني وجود دارد كه اين آقا پس از گرفتن شماره ، مزاحمت براي دختر ايجاد نكنند يا زمينه براي دوستي فراهم نكنند.
واقعا شيطان از كانالهايي وارد ميشود كه ممكن است ظاهر موجه و شرعي داشته باشد اما از درون آن خدا باخبر است.
اين را گفتم كه خواهران خوبم مواظب اين جور افراد باشند و گول حرفها يا التماسهايشان را نخورند . چون ما خانمها واقعا احساسي هستيم.

با سلام....
موضوع خوبی را مورد بررسی قرار دادید....
در این زمانه که میشه بگی زمان خیز معنوی خیلی ها و نشست خیلی های دیگه ست باید مواظب نحوه ریزشها باشیم....
ارتباط دختر وپسر از قدیم یک موضوعی بود که مشکلات بیش از اندازه ای را برای هر 2 جنس به وجود می آورد....
امروز هم به همین گونه مانده و حتی رنگ و شکل بسیار فریبنده ای هم متاستفانه پیدا کرده....
به طوری که دخترها و پسرهای مومن و نجیب ما هم تدریجا وارد این موضوع میشند...
که می بایست در موردش بسیار دقیق وحساس بررسی کنیم تا بتونیم جلوی اینکار را بگیریم...
من ادامه بحث در مورد این موضوع را به فال نیک میگیرم وامیدوارم دوستان هم همکاری کنند تا به نتیجه برسه .....

هر پسری که از دختری انتظار ارتباط بدونه با خبر شدن خانواده دختر را داشته باشه بدونید این پسر به درد آینده نمیخوره....
شاید بگید بعضی ها خوبند و شرایطشو ندارند...
دوستان خودمونا جای خانواده دختر بزاریم.....همین....فکر کنم کسی راضی نباشه خانواده خودش به این موضوع دچار بشه و وارد ارتباطهای پنهانی 2 جنس مخالف بشه....
کاشکی میدونستیم و لمس میکردیم که ما وظیفه ای داریم....و بودن با شخصی هر چند واسمون عزیز باشه در محدوده های خارج از حکم الهی اشتباه و گناهه...خواهران و برادران عزیز بدونید زود میگذره...وچیزی که واسه ما می مونه همین نگه داشتن حریم ها و حرمت هاست نه اون کسی که واسش یه روزی می مردیم و به خاطرش این حریم و هرمت ها را شکستیم..
پس هر 2 جنس مواظب باشیم از خودم تا دیگران....

هرکس که د رخیابان ارتباط برقرار میکنه خیابان گرده ومثل گرگیه که دنبال یک گوسفند تنها میگرده وقصدش فقط خوردن گوسفنده حتی اگر عشقی منشا خیابانی داشته باشه قابل اعتماد نیست

اینه که من دیدم ....
حالا اگر من مشکلی داشتم که حتی بطور موقت هم که شده با یک ارتباط حل مشکل برام آسون میشه،چی؟
من تنهام ،چطور از تنهائی فرار کنم. :Ghamgin:
احتیاج دارم کسی بهم توجه کنه، اونجوری توجه میشه.
اگر این نیازمو اینجوری جواب بدم چقدر لطمه معنوی میخورم.

راههاي زيادي براي فرار از تنهايي هست:

ورزش، تفريحات سالم، ارتباط با دوستان، شركت در فعاليتهاي دسته جمعي، مطالعه و ...
اما اگر اينها هم كفايت نكرد و فرد احساس كرد نمي تواند با اين فعاليتها تنهاييش را پر كند يعني اينكه نياز به يك همدم يا همسر دارد پس بهتر است از راه شرعي و درست وارد شود و يك شبه ره صدساله را نرود. اين ارتباط موقت هم علاوه بر اينكه از نظر شرعي درست نيست تا يك زماني جواب ميدهد و بعد از آن باعث افسردگي و حتي تنهايي بيشتر خواهد شد چرا؟

چون فرد نياز جنسي خود را با نياز تنهايي اشتباه گرفته و حالا كه ارضا شده احساس ميكند از جهات ديگر خلا دارد، احساس ميكند همراه و همدمي را كه بتواند نيازهاي عاطفي و روحي او را تامين كند پيدا نكرده است. فقط معامله اي كرده است كه جز زيان چيزي عايدش نشده است.

سادات;55034 نوشت:
وقتي شما را ديدم احساس كردم كه فرد مورد نظر من هستيد. من هم گفتم ببخشيد آقا شما از كجا با يك نگاه به اين نتيجه رسيديد؟
گفت كه شما با ديگر دختران اين شهر فرق داريد و...!!!
من هم گفتم شرمنده لطفا ديگر مزاحم نشويد. بعد شروع كرد به اشك ريختن و نام ائمه را بردن كه من نيتم خيره و ...اگر اجازه بدهيد شماره شما را داشته باشم.
.


بله من هم با شما موافقم
زاغکی قالب پنیری دید
به دهن برگرفت و زود پرید
بر درختی نشست بر راهی
که در آن میگذشت روباهی
روبه پر فریب و حیلت ساز
رفت پای درخت و کرد آواز
گفت به به چه چقدر زیبایی
چه سری چه دمی عجب پایی
پر و بالت سیاه رنگ و قشنگ
نیست بالاتر از سیاهی رنگ
گر خوش آواز بودی و خوش خوان
نبود بهتر از تو در مرغان
زاغ می خواست که غار غار کند
تا که آوازش آشکار کند
لقمه افتاد چون دهان بگشود
روبهک جست و طعمه بربود


[=Book Antiqua]The Fox and the Crow
[=Times New Roman][=Book Antiqua]A Fox once saw a Crow fly off with a piece of cheese in its beak and settle on a branch of a tree. "That's for me, as I am a Fox," said Master Reynard, and he walked up to the foot of the tree. "Good-day, Mistress Crow," he cried. "How well you are looking to-day: how glossy your feathers; how bright your eye. I feel sure your voice must surpass that of other birds, just as your figure does; let me hear but one song from you that I may greet you as the Queen of Birds."
[=Times New Roman] The Crow lifted up her head and began to caw her best, but the moment she opened her mouth the piece of cheese fell to the ground, only to be snapped up by Master Fox. "That will do," said he. "That was all I wanted. In exchange for your cheese I will give you a piece of advice for the future:

[=Times New Roman]"Do not trust flatterers."

نقل قول:
[=Times New Roman]"Do not trust flatterers."

:Kaf:

حلقه های به هم متصل
سوال هائی در این زمینه هست که اگر کسی به اونها دقت کنه راه براش روشن و واضح میشه و میتونه جایگاه خودشو با این موضوع بسنجه.
..................................................حلقه اول
همونطور که وقتی برای خرید به بازار میریم و تا تحقیق و بررسی نکنیم و نسنجیم که آیا میارزد یا نه،جنسی رو نمیخریم، خوب این کار از یک پارچه یک متری کم ارزش تره؟ ما باید از خودمون سوال کنیم:

................................این کار چه سود و زیانی برای ما داره؟ :Gig:

تکلیفش اینه که در یک کاغذ جدول برایند بکشه و سود ها و زیانهاشو بنویسه.
شاید کسی از بنده سوال کنه؛ اون کسی که اقدام به این نوع رابطه میکنه به دنبال حل مشکل یا جواب دادن به خواسته های دلشه و اصلا توی این وادی نیست که کارشو ارزیابی کنه؟
در جواب میگم : اون باید بخاطر حس خود پرستی و حب ذاتش هم که شده، به نفع خودش رفتار کنه.

.........................دنباله حلقه اول
من میخوام به عنوان مثال چند تا از سودها و زیانهای اینکارو براتون بشمرم(لطفا توی این کار کمکم کنید).
چند ضرر:
1- مگر دل شما و یا جسم شما ایستگاه اتوبوسه که هر کس و ناکسی استفادشو ببره و بعد... .
2- میدونید شهوت و امیالی که منو شما رو دعوت به این کار میکنه هیچ وقت سیر نمیشه؟
................. پس کی میخواهیم تمرکز پیدا کنیم تا ازدواج،تحصیل،تربیت فرزند،اشتغال،ارتباطات اجتماعی،لذت بدون استرس و... را در زندگی ارتقاء و رشد كنیم؟

******* آیا شما به این زندگی با این مقدار بهره از اون اکتفا میکنید؟
......................... * شما دوست نداريد پيشترفت كنيد؟
................. دقت كرديد اونهائي كه اين لذت آروم و بدون دقدقه رو از زندگي بردند اين روش رو نداشتند؟

3- ميدونيد مردائي كه به اين كار راضي ميشند فقط به فكر لذت بردن شهواني خودشونند و روحيه و عاطفه زنها رو تا جائي كه ازشون بهره ميبرند در نظر ميگيرند(برفرضي كه در نظر بگيرند) و از طرفي خانمهائي كه اين رابطه رو دارند آدمهاي غير قابل اعتمادي اند؟(تصور كنيد يك جامعه با اين وي‍‍‍زگيها چه شود)
4- اگر خدا قهرش بيايد و پرده هاي آبروي شما را بدرد و فرصت بندگي را از شما بگيرد؟

عرفان;56286 نوشت:
.........................دنباله حلقه اول
من میخوام به عنوان مثال چند تا از سودها و زیانهای اینکارو براتون بشمرم(لطفا توی این کار کمکم کنید).
چند ضرر:
1- مگر دل شما و یا جسم شما ایستگاه اتوبوسه که هر کس و ناکسی استفادشو ببره و بعد... .
2- میدونید شهوت و امیالی که منو شما رو دعوت به این کار میکنه هیچ وقت سیر نمیشه؟
................. پس کی میخواهیم تمرکز پیدا کنیم تا ازدواج،تحصیل،تربیت فرزند،اشتغال،ارتباطات اجتماعی،لذت بدون استرس و... را در زندگی ارتقاء و رشد كنیم؟

******* آیا شما به این زندگی با این مقدار بهره از اون اکتفا میکنید؟
......................... * شما دوست نداريد پيشترفت كنيد؟
................. دقت كرديد اونهائي كه اين لذت آروم و بدون دقدقه رو از زندگي بردند اين روش رو نداشتند؟

3- ميدونيد مردائي كه به اين كار راضي ميشند فقط به فكر لذت بردن شهواني خودشونند و روحيه و عاطفه زنها رو تا جائي كه ازشون بهره ميبرند در نظر ميگيرند(برفرضي كه در نظر بگيرند) و از طرفي خانمهائي كه اين رابطه رو دارند آدمهاي غير قابل اعتمادي اند؟(تصور كنيد يك جامعه با اين وي‍‍‍زگيها چه شود)
4- اگر خدا قهرش بيايد و پرده هاي آبروي شما را بدرد و فرصت بندگي را از شما بگيرد؟


فرمودند که مردم همه خوابند، وقتی مردند بیدار می شوند. و چه نیکو فرمایشی؛ ما همه در غفلتیم، خواستنیهای دنیا گرفتارمان کرده. تا کی برای دنیا قرار است دوندگی کنیم خدا می داند. آن هم دنیایی که قسم خورده هیچ کسی را به وصال خود راه ندهد. دنیایی که اگر به دنبالش بدوی از تو فرار می کند و اگر محلش نگذاری در پی تو می آید.

نقل قول:
3- ميدونيد مردائي كه به اين كار راضي ميشند فقط به فكر لذت بردن شهواني خودشونند و روحيه و عاطفه زنها رو تا جائي كه ازشون بهره ميبرند در نظر ميگيرند(برفرضي كه در نظر بگيرند) و از طرفي خانمهائي كه اين رابطه رو دارند آدمهاي غير قابل اعتمادي اند؟(تصور كنيد يك جامعه با اين وي‍‍‍زگيها چه شود)

لذت هاي اندك و اندوه بار و نامشروع را با لذات حلال و دائمي معامله ميكنند.

زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ۖ وَاللَّـهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ

دوستىِ خواستنیها[ى گوناگون ] از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسب هاى نشاندار و دامها و کشتزار[ها] براى مردم آراسته شده، [لیکن ] این جمله، مایه تمتّع زندگى دنیاست، و [حال آنکه ]فرجام نیکو نزد خداست.
راست گفت خداوند بزرگ مرتبه. سوره مبارکه آل عمران، آیه ۱۴
شاید امروز اسبهای نشاندار ما شده اند خودروهای لوکس

نقل قول:
4- اگر خدا قهرش بيايد و پرده هاي آبروي شما را بدرد و فرصت بندگي را از شما بگيرد؟
كسي كه بنده

شهوات شود ديگر فرصتي براي بندگي خدا نخواهد داشت. اما كسي كه بنده خدا شد:

آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

بسم الله
اگر جناب استاد عرفان بزرگوار اجازه بدن من این مسله خواستگاری خیابانی رو به شکلی دیگر که جدیدا در شهرهای مذهبی(از جمله قم)باب شده بیان کنم.خواستگاری مادرهای محترم در خیابان و مراکز دینی
به همون اندازه که پسندیدن شریک زندگی توسط پسرها در محیط پیش پا افتاده ای مثل خیابان(به عنوان محیطی بسیار گذرا)کاری اشتباهه برای مادران محترمشون هم همین طوره
وقتی ملاک ازدواج ها در این سطح ظاهری شده فرقی نمی کنه که مادر باشه یا پسر
جالب اینکه مادران محترم میفرمایند من زنم.زنها رو میشناسم.ولی پسرم دیدگاه من رو نداره
قابل توجه مادران گرامی که همچین دیدگاهی دارن که این ادله شاید 20سال پیش جواب می داد ولی الان که دنیای هزار رنگ داریم دیگه این حرفا معنا و مفهومی نداره

maryam;60947 نوشت:

جالب اینکه مادران محترم میفرمایند من زنم.زنها رو میشناسم.ولی پسرم دیدگاه من رو نداره

سلام .
مريم جان . اين تيكه رو ميشه بيشتر توضيح بدي؟

منظور از اينكه پسرم ديدگاه من رو نداره در چه موردي ؟

با سلام

قبل از وارد شدن به بحث از تمامی اساتید اللخصوص دوست خوبم عرفان عزیز یک خواهش دارم.
این مباحث بسیار عالی و راه گشا هستند بشرطی که نقد و بررسی آن بصورت کاربردی صورت گیرد.
پر واضح است که کسی که به دنبال دوستی های خیابانی میرود، اعتقادی به شیطان ندارد و در دین نیز ضعیف است. پس اگر علل این قضیه بصورت دینی بررسی شود، کارایی چندانی نخواهد داشت.
فکر میکنم این انجمن بر آن بنا نشده است که چند نفر در سطح فکری یکسان نسبت به یک موضوع اظهارات مشابه ارائه کنند و از این خرسند باشند که در کنار همفکران خود ساعاتی را سپری کرده اند.
بلکه باید راهکاری باشد برای آندسته از عزیزان که با این مشکلات مواجه هستند و همانطور که در بالا عرض کردم در دین ضعیف هستند و اعتقادی به بسیاری از مسائل دینی را ندارند و بادیدن جملاتی از قبیل شیطان و احادیث و ... فرار خواهند کرد و مشکل همچنان باقی است. مگر نه اینکه در تمامی مدارس و در رسانه ها با این پدیده بصورت مذهبی و دینی مخالفت صورت گرفته است اما همچنان شاهد افزایش این رویه های دوستی هستیم.
پس لطفا اگر میخواهیم کاری مثبت و ارزشمند انجام دهیم رویه را تغییر دهیم و حتی الامکان از دلائل دینی استفاده نکنیم و بحثی مانند تنشهای اجتماعی را با مصادیق آن و بصورت علمی پیش ببریم.

یابنده;60959 نوشت:
با سلام

پر واضح است که کسی که به دنبال دوستی های خیابانی میرود، اعتقادی به شیطان ندارد و در دین نیز ضعیف است. پس اگر علل این قضیه بصورت دینی بررسی شود، کارایی چندانی نخواهد داشت.

سلام .
حرف شما كاملا درست.
اما وقتي كسي به قول شما به هيچ كدام از اين مسائل اعتقاد نداره بهترين راه براش اينه كه بره و تجربه كنه و به قولي سرش به سنگ بخوره. تنها راهش همينه. چون كسي كه اعتقاد داره خب عواقبش رو مي دونه و نميره. اما كسي كه نداره به هيچ عنوان قانع نخواهد شد. من كساني رو در دور و برم مي شناختم كه از نظر ديني ضعيف بودند و دنبال اين دوستي ها و حتي ارتباطات رفتند و در ابتدا كلي هم به قول خودشان كيف و حال مي كردند و هر چه قدر هم كه مي گفتيم گوششان بدهكار نبود. حتي نصيحت ديني و مذهبي هم نمي كرديم اما باز متوجه نبودند و بعد از چند ماه و برخي بعد از چند سال ضربه شديدي خوردند و تازه متوجه شدند كه چرا آموزه هاي مذهبي اين دوستيها را صلاح نمي داند.
به هر حال اگر اساتيد و حتي شما جناب يابنده در اين مورد اطلاعات يا نظراتي داريد خوشحال مي شويم مطرح بفرماييد.

سلام حق با شماست


قابل توجه خانمها بخصوص دوشیزه گان محترم!
طرز فکر اقایون در شنیدن جواب مثبت از خانمها برای ازدواج و اشنایی در خیابان :

ای بابا این دختره که این طوری و بدون قید و شرط و بدون حضور کسی با من ارتباط
گذاشت پس یقینا شخص دیگری میتونه و یا شاید تونسته در او نفوذ کرده باشه و ...!
ولش همون بهتر چند روز اموراتمونو باهاش بگذرونیم بعد هم الفرار...!
__________________________________________________________________
یه موضوع دیگه:
تجربه را تجربه کردن غلط است.
اما چی باعث میشه انسان با اینکه میبینه و میدونه این کار اشتباهه دوباره این مشکل
براش پیش بیاد؟
بله درست فرمودین این اعتماد به نفس زیادی که من خودم میفهمم و میدونم چکار کنم!
____________________________________________________________________
این دیگه فهم و شعور اجتماعی هست که کسی خودشو الکی حروم نمی کنه و روی لبه پرتگاه راه نمی رود و حکم مرگش رو امضا و تایید نمی کنه و دیگه کاری به دین و مذهب هم
نداره.
اگر هم بحث شهوت باشه که اون دیگه از بحث خارجه و ربطی به مقوله ازدواج نداره و این
ازادی را به خودش میده .
__________________________________________________________________
از نظر این بنده حقیر راه کار خاصی برای این جور افراد بسختی گیر میاد!
فقط معتقدم کارشون از پایه خراب بوده و درد اور تر از همه اینه که اگر پایه و اساس دین و
مذهب از ابتدای تولد فرزند در خانواده پی ریزی نشود اینگونه مشکلات بصورت وحشتناکتر
و فرا گیر تر اتفاق خواهد افتاد .

سادات;60964 نوشت:
اما وقتي كسي به قول شما به هيچ كدام از اين مسائل اعتقاد نداره بهترين راه براش اينه كه بره و تجربه كنه و به قولي سرش به سنگ بخوره. [="Red"]تنها راهش همينه[/].

سرکار سادات محترم سلام
اگر هر مشکلی که از طریق دین حل نشود، پیشنهاد مواجهه با آن و تجربه اندوزی منفی به جهت اثبات عمل، راهکار باشد که وا مصیبتا...
من تا بحال مواد مخدر مصرف نکرده ام نه به دلیل سفارشات دینی بلکه مصادیق و عواقب آن را به عینه دیدم و مباحث کارشناسانه و علمی آن را هضم کردم و مورد قبول من واقع شده است. اگر اینطور که شما میفرمایید باشد پس هر بی خدایی باید بشینه و مواد مخدر مصرف کنه تا به عواقب و مشکلات اون پی ببره.
همانگونه که در امر مواد مخدر بحث مذهبی کنار گذاشته شده و علل علمی و عواقب ناشی از مصرف و بلایای آتی آن بصورت عینی نمایش داده شده است، اینگونه موارد نیز باید به همین روال پیش برود تا تاثیر گذار باشد.

با احترام :Gol:

عموما دختر خانمها در مواجهه با مساله ازدواج ترس و اضطراب دارند.
سلام
گاهی وقتها به دلیل سستی مبانی اعتقادی نسبت به خدا و دینشان این فکر به سرشان می اید که ممکن است کسی سراغ من برای ازدواج نیاید حال بدلیل مشکلات مالی و اعتیاد
پدر یامادر و برادر .و یا اینکه اگر هم با این شرایط به سراغم بیایند کسی می اید که مثل خودم باشد .
دلیل دیگر هم میتونه این فکر باشه که پدر یا مادر یا برادر من سخت گیرند یا به خویشاوندان ارتباطی ندارن پس من چطوری مطرح بشوم؟
بدین ترتیب در خیابان کوچه و .... بدنبال گم کرده اش میگردد!
و برای رهایی از این مشکلات خیلی بیشتر از اونی که فکر کنید به تور وسوسه بازان و
شهوترانان افتاده و مسیر زندگیش تغییر کرده و اون یکم اعتقادشم نسبت به خدا دین و
مذهب در درونش کشته و بعدشم خودتون حدس بزنین:Ghamgin:

سادات;60958 نوشت:
سلام .
مريم جان . اين تيكه رو ميشه بيشتر توضيح بدي؟

منظور از اينكه پسرم ديدگاه من رو نداره در چه موردي ؟


سلام
چون این مبحث در انجمن عرفان مطرح شده اصلا نمیخوام با مباحث مشکلات ازدواج انجمن مشاوره که بارها بهش پرداخته شده خلط بشه.هدف جناب عرفان چیز دیگری است و امیدوارم ما از هدف ایشون خارج نشیم
ببنید به نظر من حالا که این موضوع اجتماعی در انجمن عرفان مطرح شده پس بهتره با این دیدگاه به قضیه نگاه کنیم که چشمها را باید شست
دوستان مطرح کردن که اینطور نباشه که آقایون با چشم چرانی به یک خانم نگاه کنن و بعد پیشنهاد ازدواج بدن که بعدها مشکلات زیربنایی براشون به وجود نیاد.پس دیدگاه رو باید درست کرد
حالا من میگم این تغییر دیدگاه در وسعت بیشتر باید تغییر کنه.در مادرانی که به دنبال عروس میگردند.بعضی از مادران محترم وقتی پسرشون در مرکز علمی و یا کاری خودش کسی رو میپسنده مخالفت میکنن و معتقدند که چون یک زن بهتر میتونه یک زن رو بشناسه
پس اونها اشتباه نمیکنن
سادات گرامی ما به دنبال تغییر دیدگاهیم.به عنوان یک فضیلت اخلاقی

سلام.
ممنون مريم جان. تازه متوجه شدم.
به نظر من وقتي يك جوان در محيط كار يا تحصيل همسرش رو انتخاب ميكنه نصف مسير رو طي كرده و چند تا مزيت داره. يكي اينكه به طور كامل از طرفش شناخت داره و طرف مقابل هم تا حد زيادي ايشان را شناخته اند و ديگر اينكه در خيلي از مسائل با هم اشتراك دارند(درسي و شغلي) و شرايط هم را درك مي كنند. اما خب اين مسئله براي خيلي از جوانها پيش نمي آيد چون ممكن است در مراكز يا آموزشگاههاي تك ظرفيتي تحصيل كرده باشند يا در همان مراكز شرايط برايشان فراهم نشده باشد يا حتي شغلي نداشته باشند در اين صورت چاره اي جز معرفيهاي سنتي نيست كه متاسفانه امروز بسيار مشكل دار است كه مريم عزيز به يكي از آنها اشاره كرد . من هم اگر دوستان صلاح ديدند مي توانم چند مورد را مطرح كنم.

بنده با توجه به اینکه کاملا مخالف این قضیه دوستی های خیابانی میباشم ولی چون برای ادامه بحث همیشه نیاز به حداقل یک مخالف میباشد. لذا با اجازه دوستان به شروع به موافقت با دوستی خیابانی میکنم. باشد که جمع بندی خوبی از بحث بدست آید.

دوستان فرمودند که در یک نگاه نمیشود چیزی از کسی فهمید پس تمام این خواستگاری های خیابانی را زیر سوال بردند که همگی شهوانی هستند.
دوستان دقت کنند که اسمش خواستگاری است و قرار نیست که از تو خیابون برن مجلس عروسی و این شروع یک آشنایی است که میتواند به عروسی ختم شود.
شما وقتی بصورت رسمی به یک خواستگاری میروید، هیچ شناختی از دختر ندارید و با صحبت و مراوده هست که این شناخت حاصل میشود.
که در این مبحث هیچ فرقی بین خواستگاری خیابانی و رسمی در شناخت دختر وجود ندارد. حتی شما شاید به شناخت بهتری نسبت به دختر در خیابان پیدا کنید.

دوباره از دوستان عزیز تقاضا میکنم جوابها بر اساس دین و مذهب نباشد که در آنصورت از ادامه بحث معذور خواهم بود.

maryam;60947 نوشت:
بسم الله
اگر جناب استاد عرفان بزرگوار اجازه بدن من این مسله خواستگاری خیابانی رو به شکلی دیگر که جدیدا در شهرهای مذهبی(از جمله قم)باب شده بیان کنم.خواستگاری مادرهای محترم در خیابان و مراکز دینی
به همون اندازه که پسندیدن شریک زندگی توسط پسرها در محیط پیش پا افتاده ای مثل خیابان(به عنوان محیطی بسیار گذرا)کاری اشتباهه برای مادران محترمشون هم همین طوره
وقتی ملاک ازدواج ها در این سطح ظاهری شده فرقی نمی کنه که مادر باشه یا پسر
جالب اینکه مادران محترم میفرمایند من زنم.زنها رو میشناسم.ولی پسرم دیدگاه من رو نداره
قابل توجه مادران گرامی که همچین دیدگاهی دارن که این ادله شاید 20سال پیش جواب می داد ولی الان که دنیای هزار رنگ داریم دیگه این حرفا معنا و مفهومی نداره

سلام برهمه دوستان
به نظر من این دو موضوع با اینکه از نظر اسمی مثل هم هست یعنی خواستگاری خیابانی ولی ماهیتشون با هم خیلی فرق می کنه
مثلا من هیچ وقت به خودم اجازه نمی دم که دقت به دختران خیابان و مراکز دینی امثال اینها بکنم تا از بین شون اونی که لاقل حداقلهای شرایط ظاهری که من می خوام رو داشته باشه پیدا کنم و اصلا هم کار درستی نمی دونم اما مادر یا خواهرم که شرایط مورد پسند من رو می دونن چه اشکالی داره اگر جایی موردی با اون شرایط دیدند باهاش صحبت کنند
این به معنای ظاهربینی و ازدواج چشم و گوش بسته نیست بلکه اولین قدم آشنایی است و چه بهتر که این قدم بوسیله یک خانم مثل مادر برداشته بشه تا خود پسر .

با سلام و عرض ادب :Gol:

دوستان نکات خوبی را ذکر فرمودند. در تکمیل فرمایشات ایشان چیزی به ذهنم رسید که فکر کنم بد نباشد مطرح کنم:

عرفان;56282 نوشت:
همونطور که وقتی برای خرید به بازار میریم و تا تحقیق و بررسی نکنیم و نسنجیم که آیا میارزد یا نه،جنسی رو نمیخریم، خوب این کار از یک پارچه یک متری کم ارزش تره؟
عرفان;56282 نوشت:

....
اون باید بخاطر حس خود پرستی و حب ذاتش هم که شده، به نفع خودش رفتار کنه.

بله. عاقلانه این است که شخص در این مورد نفع خودش را دنبال کند. بحث یک عمر زندگی مطرح است. اگر اشتباهی رخ دهد، ممکن است سالهای زیادی از عمر فرد هدر رود یا با ناراحتی و رنج بگذرد.

حالا سؤالی پیش می آید. بر چه اساس در ارتباط خیابانی فرد تصمیم به برقراری رابطه می گیرد؟ جز این است که فرد در یک نگاه، شخصی را می پسندد و خود را به او نزدیک می کند؟ با یک نگاه که چیز چندانی مشخص نمی شود. پس شروع و بنیان رابطه بر اساس ظواهر استوار است. در حالی که در زندگی مشترک، ظاهر شخص اولویت اول نیست.

سؤالی می کنم... مگر ما که مثلاً از کسی (نه جنس مخالف) خوشمان می آید، و در مواقع سختی به یاریش می شتابیم، و اوقاتمان را با او سپری می کنیم، عاشق چهره او هستیم؟ دوستی هایی که بین ما برقرار است، بر چه اساس است؟ چرا با کسی به ما خوش می گذرد و با کسی خوش نمی گذرد؟ آیا همه اطرافیان ما که با آنها معاشرت می کنیم، و از این معاشرت لذت هم می بریم، چهره های سینمایی دارند؟

پاسخ روشن است. خیر. ما از اخلاق آنها خوشمان می آید. با آنها اشتراکاتی داریم. بعضاً علایق یکسانی داریم. تنها دلیل داشتن اوقات خوش با آنها همین است. البته ممکن است از قیافه کسی هم خوشمان بیاید. ولی در این دوستی ها، قیافه خیلی مهم نیست.

آنچه به آن اشاره شد، معاشرت بسیار مختصر ما با دوستانمان بود. در زندگی مشترک زن و شوهر، وضع به کلی فرق می کند. اهمیت تمام فاکتورهای مربوطه به صورت تصاعدی افزایش می یابد. عیب یک دوست را می توان تحمل کرد. چرا که ساعتی بیشتر او را نمی بینیم. ولی عیب شریک زندگی که صبح تا شب با ماست، خیلی فرق می کند. ابتدای امر ممکن است فرد فکر کند می تواند تحمل و چشم پوشی کند. ولی بعد از مدتی ممکن است طاقت او تمام شود، و اختلافات از همانجا آغاز می شوند.

به همین دلیل بسیار ساده و روشن، بر اساس چهره و اندام کسی نمی توان قضاوت کرد که او فرد مناسبی برای ازدواج هست یا نه. ممکن است فرد دچار عشق لحظه ای شود، ولی این عشق فاقد اعتبار منطقی بوده، ریسک بسیار بسیار زیادی دارد. وقتی که معشوق کم کم روی اعصاب طرف راه رفت، آن زمان است که مشکلات آغاز شده، عشق مربوطه رنگ می بازد.

نکته ای که ممکن است در مخالفت با عرض بنده مطرح شود این است که، در رابطه خیابانی ممکن است عشق خاصی مطرح نباشد، و فرد صرفاً قصد آشنایی داشته باشد تا دریابد که شخص مربوطه مناسب هست یا نه. تا برخوردی بین طرفین نباشد که معلوم نمی شود به درد یکدیگر می خورند یا نه؟

در پاسخ به نکته ای اشاره می کنم. پیش از اقدام به ازدواج، فرد باید خودش را بشناسد. چرا که تا من ندانم از چه چیزی خوشم می آید و از چه چیزی بدم می آید که نمی توانم فرد مورد نظرم را انتخاب کنم. به همین دلیل فرد باید برای خودش خطوط قرمز، زرد و سبزی تعیین کند، تا از علایق و اصول اعتقادی خودش شناختی عمیق حاصل کند.

مثلاً من از چشم و هم چشمی بیزارم. این یکی از خطوط قرمز من است. یعنی من به هیچ عنوان حاضر نیستم پولی بالای جنسی دهم که با نیت چشم و هم چشمی خریداری می شود، حتی اگر پولم از پارو بالا رود. این یک اصل اعتقادی است. یک خط قرمز است. من می دانم که اگر همسر من اهل چشم و هم چشمی باشد، من در رابطه با او دچار مشکل می شوم. پس به دنبال کسی که چنین اخلاقی داشته باشد نمی روم.

همه باید در همه زمینه ها این خطوط را برای خودشان ترسیم کنند، و بر اساس آن تصمیم بگیرند تا ازدواج موفقی داشته باشند.

باز می گردیم به استدلال مخالف که ارتباط خیابانی را توجیه می کرد. فرض کنیم کسی خطوط اصولی و اعتقادی و سلیقه ای خودش را تعیین کرده است. حال به دنبال زوج مناسب می گردد. برای این کار خیابان را انتخاب می کند. طرف از کسی خوشش می آید، با او قرار می گذارد، و خطوط قرمز و زرد و سبز خودش را اعلام می کند تا ببیند نظر طرف مقابل چیست. سؤالی مطرح می شود. چقدر احتمال دارد که فرد یافت شده در خیابان فرد مورد نظر باشد؟

در پاسخ می پرسیم، در خیابان چه اقشاری هستند؟ معلوم است. همه اقشار. مثل این می ماند که طرف در انبار کاه به دنبال سوزن بگردد. احتمال اینکه فرد مربوطه همان فرد مورد نظر باشد خیلی کم است. مثالی می زنم تا روشن تر شود:

فرض کنیم که ما به دنبال یک پزشک هستیم. اگر در خیابان راه بیافتیم و دانه دانه از افراد بپرسیم که آیا پزشک هستند یا نه، چقدر احتمال دارد یک پزشک بیابیم؟ حالا اگر در اطراف یک بیمارستان این کار را بکنیم چه؟ اگر در داخل بیمارستان این کار را بکنیم چه؟

همانطور که جستجو به دنبال یک پزشک در خیابان تقریباً وقت تلف کردن است، جستجوی خیابانی به دنبال فردی با خصوصیات خاص هم از عقل سلیم به دور می باشد. اگر فرد خطوط مربوطه را برای خودش مشخص کرده باشد، خود به خود خواهد دانست که همسر مورد نظرش را کجا جستجو کند. در جستجو از جزء به کل نمی روند. بر عکس از کل به جزء می روند. مثال:

فرض کنیم به دنبال گیاهی خاص می گردیم. می دانیم که این گیاه در نواحی سردسیر بیشتر رشد می کند. طبیعی است که برای یافتن آن به نواحی سردسیر برویم.

شخصیت اشخاص در خانواده آنها شکل می گیرد. به همین دلیل، برای یافتن همسر مورد نظر، آسان تر این است که ابتدا خانواده مورد نظر را بیابیم. یافتن یک خانواده بسیار آسانتر از یافتن یک شخص خاص است. احتمال وجود همسر مورد نظر در خانواده هایی با وضعیت فلان بیشتر است. پس عقل حکم می کند که جستجو را از کل (خانواده) شروع کرده به جزء (همسر احتمالی) برویم.

به همین دلیل، جستجوی خیابانی به دنبال همسر با عقل جور در نمی آید. حتی اگر ما در نگاه اول از کسی آنقدر خوشمان بیاید که تصمیم به ریسک کردن بگیریم، باز هم برقراری ارتباط خیابانی اشتباه است. یکی از دوستان به نکته خوبی اشاره کردند:

نقل قول:
به قول استاد دهنوي اگر واقعا كسي خواستار باشد دختر را تعقيب مي كند و هر جوري باشد آدرسش را پيدا ميكند و از راهش وارد مي شود.

بنا بر اصل شروع جستجو از کل، و رفتن به جزء، این روش عاقلانه تر است. بجای اینکه هم وقت خودمان و هم وقت دیگران را تلف کرده، با آبروی خود و طرف مقابل بازی کنیم، خیلی ساده خانواده او را پیدا می کنیم. بعد درباره خانواده مربوطه تحقیق می کنیم. طبیعی است که اگر خانواده مربوطه با خطوط قرمز و زرد و سبز ما سازگار نباشند، احتمال اینکه فرد مورد نظر با ما سازگار باشد بسیار کاهش می یابد. آنقدر کاهش می یابد که ادامه روند به ریسک آن نمی ارزد. حتی اگر به فرض تقریباً محال، فرد مورد نظر بر خلاف خانواده اش مناسب باشد، بالاخره ما با خانواده طرف هم سر و کار خواهیم داشت. مطمئناً عدم پایبندی خانواده مربوطه به اصول اعتقادی و سلیقه ای ما زندگی را به کام ما تلخ خواهد کرد.

پس برای ازدواج موفق، باید خود را بشناسیم و برای خود خطوط قرمز و زرد و سبزی تعیین کنیم تا فرد مورد نظر را بتوانیم بیابیم. نکته ای اینجا وجود دارد که خیلی به بحث رابطه خیابانی مربوط نمی شود، ولی به خاطر اهمیت زیادش، آن را اضافه می کنم:

ما باید خطوط مربوطه را برای طرف مقابل تشریح کنیم تا او آزادانه بتواند به ما پاسخ مثبت یا منفی دهد. این فکر که در آینده همسر خود را تغییر می دهیم و با خطوط مربوطه سازگار می کنیم، فقط و فقط منجر به یک زندگی جهنمی می شود! همسر فرد باید با او تفاهم اختیاری داشته باشد، نه زوری... به همین دلیل عاقلانه این است که در روند آشنایی و خواستگاری، اصول اعتقادی و سلیقه ای خود را به طور کامل برای طرف مقابل بیان کنیم، و از او هم بخواهیم که همین کار را بکند، تا با ازدواجی معقول، عمری از آسایش و سعادت بهره مند شویم. انشاءالله.

البته در تعیین اصول نباید آنقدر سخت بگیریم که خودمان هم نتوانیم آنها را رعایت کنیم! :Cheshmak:

با استناد به مطالبی که بیان شد، حتی بدون در نظر گرفتن مسائل دینی، جستجوی خیابانی برای یافتن همسر از عقل سلیم به دور است. بگذریم از اینکه همانطور که دوستان اشاره کردند، در شرایط جامعه ما، اعتماد به کسی که اهل شماره دادن و گرفتن است خطاست.

متأسفانه احتمال پند گرفتن کسی که وارد یک دوستی خیابانی شده است پایین است، چرا که در چنین رابطه ای، معمولاً از اصول صحبت نمی شود، و صرفاً از یک دوستی آغاز می شود. صمیمیت حاصل از این دوستی ممکن است باعث شود که فرد از خطوط قرمز خودش کوتاه بیاید (عشق کورش کند)، و مدتی بعد از ازدواج (اگر اصلاً چنین رابطه ای به ازدواج ختم شود)، زمانی که از حرارت عشق مربوطه کاسته شد، متوجه شود که همسرش آنقدرها هم که فکر می کرده با او سازگار نیست، و دریابد که تحمل عدم پایبندی او به اصول مربوطه را ندارد.

خلاصه اینکه پیشگیری بهتر از درمان است. چه خوب می شد اگر همه جوانان و نوجوانان ما ابتدا از خودشان شناخت کافی پیدا می کردند، و بر اساس آن اصول اعتقادی و سلیقه ای خود را تعریف می کردند، بعد بر مبنای آن اقدام می کردند.

ببخشید سرتون رو درد آوردم... :hamdel:

با تشکر فراوان
یا حق

سلام علیکم
ممنون از جناب بینام.بسیار منطقی و اصولی پاسخ دادند
حتی اگر مسایل شرعی رو هم در نظر نگیریم بر طبق عقل به این نتیجه می رسیم که این روش روش اصولی نیست
فکر کنم همانطور که یابنده بزرگوار میخواستن خارج از دین این مسله بررسی بشه با این صحبت جناب بینام مسله روشن شد
باز اگر حرفی هست بفرمایید

حامی;55922 نوشت:
[=Book Antiqua]The Fox and the Crow
[=Times New Roman][=Book Antiqua]A Fox once saw a Crow fly off with a piece of cheese in its beak and settle on a branch of a tree. "That's for me, as I am a Fox," said Master Reynard, and he walked up to the foot of the tree. "Good-day, Mistress Crow," he cried. "How well you are looking to-day: how glossy your feathers; how bright your eye. I feel sure your voice must surpass that of other birds, just as your figure does; let me hear but one song from you that I may greet you as the Queen of Birds."
[=Times New Roman] The Crow lifted up her head and began to caw her best, but the moment she opened her mouth the piece of cheese fell to the ground, only to be snapped up by Master Fox. "That will do," said he. "That was all I wanted. In exchange for your cheese I will give you a piece of advice for the future:

[=Times New Roman]"Do not trust flatterers."

جناب حامی من نفهمیدم این که نوشتین یعنی چه؟؟؟:Gig::Gig::Gig::Gig::Gig::Gig::Gig:

آنجل;61160 نوشت:
جناب حامی من نفهمیدم این که نوشتین یعنی چه؟؟؟

یعنی این :

حامی;55921 نوشت:
زاغکی قالب پنیری دید
به دهن برگرفت و زود پرید
بر درختی نشست بر راهی
که در آن میگذشت روباهی
روبه پر فریب و حیلت ساز
رفت پای درخت و کرد آواز
گفت به به چه چقدر زیبایی
چه سری چه دمی عجب پایی
پر و بالت سیاه رنگ و قشنگ
نیست بالاتر از سیاهی رنگ
گر خوش آواز بودی و خوش خوان
نبود بهتر از تو در مرغان
زاغ می خواست که غار غار کند
تا که آوازش آشکار کند
لقمه افتاد چون دهان بگشود
روبهک جست و طعمه بربود

آخرش هم روباه می گوید عوض این پنیری که ازت گرفتم یه نصیحتی برای آینده بهت می کنم : به چاپلوسان اعتماد نکن!

صلوات;61094 نوشت:
سلام برهمه دوستان
به نظر من این دو موضوع با اینکه از نظر اسمی مثل هم هست یعنی خواستگاری خیابانی ولی ماهیتشون با هم خیلی فرق می کنه
مثلا من هیچ وقت به خودم اجازه نمی دم که دقت به دختران خیابان و مراکز دینی امثال اینها بکنم تا از بین شون اونی که لاقل حداقلهای شرایط ظاهری که من می خوام رو داشته باشه پیدا کنم و اصلا هم کار درستی نمی دونم اما مادر یا خواهرم که شرایط مورد پسند من رو می دونن چه اشکالی داره اگر جایی موردی با اون شرایط دیدند باهاش صحبت کنند
این به معنای ظاهربینی و ازدواج چشم و گوش بسته نیست بلکه اولین قدم آشنایی است و چه بهتر که این قدم بوسیله یک خانم مثل مادر برداشته بشه تا خود پسر .

سلام علیکم
جناب صلوات من حرفم سر اینه که دیدگاه انتخاب همسر کمی روشن تر و بهتر بشه
این فقط یک عقیده شخصی است و اصلا نظر کارشناسی نیست
درسته.من و شما موارد بسیاری سراغ داریم که والدین آقاپسر جایی دختری دیدن که از نظر ظاهری مورد پسند بوده و بعد آشنایی پیش آمده و ازدواج و زندگی شیرین:hamdel:
بحث من بر سراینه که برای شروع زندگی و انتخاب همسر ابتدا به بررسی زمینی که گل وجود همسر مورد علاقه امون در اون رشد کرده بپردازیم و بعد به زیبایی خود او
حالا این بررسی می خواد از سمت خانواده طرف باشه یا خودش
بحث سر تغییر دیگاه انسانها به مقوله ازدواجه
جناب عرفان این مبحث رو مطرح کردن که از بابی دیگر به مقوله کنترل نگاه بپردازند ولی این بحث رو هم هرچه فکر میکنم نمیشه از مقوله معیارهای ازدواج جدا کرد.مانند حلقه های زنجیر کنار هم اند
من و شما چه بسیار مردان و زنانی دیدیم که از لحاظ چهره کاملا منطبق برخواسته همسر خود بودند ولی بعد از گذشت مدت کوتاهی از زندگی اون چهره زیبا دیگه براشون غیر قابل تحمل شده از بس با هم دچار مشکل شدن
اگر این تغییر دیدگاه انجام بشه که معیار ظاهری در رتبه های بعدی قرار بگیره شاید خیلی اوضاع بهتر از اینی بشه که هست(معیار تحصیل و مال هم همین وضعیت رو میگیرین):Sham:

سلام

maryam;61128 نوشت:
فکر کنم همانطور که یابنده بزرگوار میخواستن خارج از دین این مسله بررسی بشه با این صحبت جناب بینام مسله روشن شد

چیزی که مسلمه تمامی کاربران حاضر در این تاپیک مخالف این خواستگاری های خیابانی هستند. پس هرچه در رابطه با این مخالفتها صحبت شود به مذاق همگان خوش آید. اما پیشتر عرض کردم که این بحث بیشتر از اینکه مخالفان خواستگاری های خیابانی را خوشحال و خرسند کند باید در جهت رفع این مشکل و ایجاد یک دیدگاه جدید نسبت به این موضوع از دید موافقان باشد.

بینام;61113 نوشت:
جز این است که فرد در یک نگاه، شخصی را می پسندد و خود را به او نزدیک می کند؟ با یک نگاه که چیز چندانی مشخص نمی شود.

اگر ممکن است بفرمایید در خواستگاری رسمی که توسط خانواده ترتیب داده شده ملاک شما چه میباشد؟
آیا در جلسه اول شما از اخلاق و کمالات خانواده یا دختر چیزی متوجه میشوید؟
پس در این مساله تا اینجا با خواستگاری خیابانی فرقی نیست.
و فرض اینکه بگیم اخلاق مادر و پدر خوب است پس دخترشان نیز خوب است فرض قابل قبولی نیست چون مخالف آن بسیار رخ داده است.

بینام;61113 نوشت:
آیا همه اطرافیان ما که با آنها معاشرت می کنیم، و از این معاشرت لذت هم می بریم، چهره های سینمایی دارند؟

چهره طبیعی است که عادی میشود و این اخلاق است که چهره را میسازد.
شما اگه با زیباترین زن ولی بد اخلاقترین زندگی کنید بعد از یک مدت اون چهره حتی قابل تحمل نیز نخواهد بود.
بنده نیز عرض کردم که قرار نیست که بعد از خواستگاری خیابانی یک ضرب بریم پیش عاقد.

بینام;61113 نوشت:
به همین دلیل بسیار ساده و روشن، بر اساس چهره و اندام کسی نمی توان قضاوت کرد که او فرد مناسبی برای ازدواج هست یا نه.

دوست خوبم
روز اول خواستگاری تماما به چشم ربط دارد
حالا نه اینکه فقط دختر خانم را دید بزنیم. محیطی که دختر در آن زندگی میکند، نوع حرکات پدر و مادر دختر، نوع برخورد چهره ای آنها و هزار نکته دیگر که فقط آنهایی که به خواستگاری رفته اند میتوانند بگویند.
پس خواستگاری خیابانی با خواستگاری رسمی هر 2 چشمی هستند.

بینام;61113 نوشت:
تا برخوردی بین طرفین نباشد که معلوم نمی شود به درد یکدیگر می خورند یا نه؟

منظورتون رو از برخورد متوجه نمیشم.
در خواستگاری رسمی شما چه برخوردی دارید که در خواستگاری خیابانی ندارید؟

بینام;61113 نوشت:
مثلاً من از چشم و هم چشمی بیزارم. این یکی از خطوط قرمز من است. یعنی من به هیچ عنوان حاضر نیستم پولی بالای جنسی دهم که با نیت چشم و هم چشمی خریداری می شود، حتی اگر پولم از پارو بالا رود. این یک اصل اعتقادی است. یک خط قرمز است. من می دانم که اگر همسر من اهل چشم و هم چشمی باشد، من در رابطه با او دچار مشکل می شوم. پس به دنبال کسی که چنین اخلاقی داشته باشد نمی روم.

یعنی چی که دنبال کسی که چنین اخلاقی داشته باشد نمیروم؟
از کجا متوجه میشید؟ قبلش از خانواده دختر میپرسید که اگه دخترتون اینجوری باشه نمیایم؟
یا مثلا روز خواستگاری از دختر میپرسید که آیا شما اهل چشم و هم چشمی هستی؟
پس تا اینجا هیچ فرقی بین خواستگاری خیابانی و خواستگاری رسمی نیست.

بینام;61113 نوشت:
سؤالی مطرح می شود. چقدر احتمال دارد که فرد یافت شده در خیابان فرد مورد نظر باشد؟

به همان اندازه که در خواستگاری رسمی این احتمال وجود دارد

بینام;61113 نوشت:
شخصیت اشخاص در خانواده آنها شکل می گیرد. به همین دلیل، برای یافتن همسر مورد نظر، آسان تر این است که ابتدا خانواده مورد نظر را بیابیم.

دوست خوبم شخصیت انسان در خانواده بنیاد گذاشته میشود اما در جامعه شکل و بو میگیرد.
در واقع فرزندان و خانواده بطور خاص مثل هم نیستند.
نیازها اخلاق را تغییر میدهند. و نیاز فرزند هیچگاه مانند والدین نیست.
نمیخوایم از سر وظیفه کلیشه ای صحبت کنیم و بحث را ببندیم. واقعیت جامعه اینگونه که شما میفرمایید نیست.

بینام;61113 نوشت:
حتی اگر ما در نگاه اول از کسی آنقدر خوشمان بیاید که تصمیم به ریسک کردن بگیریم، باز هم برقراری ارتباط خیابانی اشتباه است.

که شما در جواب فرمودید:
بینام;61113 نوشت:
به قول استاد دهنوي اگر واقعا كسي خواستار باشد دختر را تعقيب مي كند و هر جوري باشد آدرسش را پيدا ميكند و از راهش وارد مي شود.

میدونید یه دختر چقدر آسیب میبینه وقتی اسمش تو دهن فامیل میافته؟
حالا فرض کنید در خواستگاری خیابانی هیچ فک و فامیلی در کار نیست پس دختر اگر توافقی در انتها صورت نگیرد خیلی راحت تر با مساله کنار میاد تا اینکه هر فامیلی بهش رسید بگه چی شد؟ جریان چی بود؟ اشکال نداره یکی دیگه. چیزی که زیاده شوهر و از این حرفها
پس در این مرحله میرسیم به اینکه خواستگاری خیابانی این مزیت را برای دختر دارد.

بینام;61113 نوشت:
با استناد به مطالبی که بیان شد، حتی بدون در نظر گرفتن مسائل دینی، جستجوی خیابانی برای یافتن همسر از عقل سلیم به دور است

من نفهمیدم شما چطوری به این اثبات رسیدید

:Gol::Gol::Gol:

با سلام و عرض ادب :Gol:

دوست عزیز... به نظرم شما متوجه عرایض بنده نشدید.

نقل قول:
اگر ممکن است بفرمایید در خواستگاری رسمی که توسط خانواده ترتیب داده شده ملاک شما چه میباشد؟
آیا در جلسه اول شما از اخلاق و کمالات خانواده یا دختر چیزی متوجه میشوید؟

مگر همینطور تحقیق نکرده و بدون هیچ دانش قبلی می روند خواستگاری؟

نقل قول:
پس در این مساله تا اینجا با خواستگاری خیابانی فرقی نیست.

اگر همینطور چشم بسته کسی به خواستگاری برود، بله این سخن صحیح است. ولی تا آنجاییکه می دانم پیش از خواستگاری رفتن، درباره خانواده فرد و خود فرد تحقیق می کنند، اینطور نیست؟

نقل قول:
و فرض اینکه بگیم اخلاق مادر و پدر خوب است پس دخترشان نیز خوب است فرض قابل قبولی نیست چون مخالف آن بسیار رخ داده است.

البته. من درباره احتمالات صحبت کردم.

نقل قول:
چهره طبیعی است که عادی میشود و این اخلاق است که چهره را میسازد.
شما اگه با زیباترین زن ولی بد اخلاقترین زندگی کنید بعد از یک مدت اون چهره حتی قابل تحمل نیز نخواهد بود.
بنده نیز عرض کردم که قرار نیست که بعد از خواستگاری خیابانی یک ضرب بریم پیش عاقد.

البته. ولی همانطور که نشان دادم، احتمال یافتن شخص مورد نظر در خیابان کم است. مثالهایی که در این زمینه ارائه کردم، روشن هستند.

نقل قول:
دوست خوبم
روز اول خواستگاری تماما به چشم ربط دارد
حالا نه اینکه فقط دختر خانم را دید بزنیم. محیطی که دختر در آن زندگی میکند، نوع حرکات پدر و مادر دختر، نوع برخورد چهره ای آنها و هزار نکته دیگر که فقط آنهایی که به خواستگاری رفته اند میتوانند بگویند.
پس خواستگاری خیابانی با خواستگاری رسمی هر 2 چشمی هستند.

پیش از خواستگاری رسمی تحقیق می کنند... یک راست که نمی روند در خانه طرف.

نقل قول:
منظورتون رو از برخورد متوجه نمیشم.
در خواستگاری رسمی شما چه برخوردی دارید که در خواستگاری خیابانی ندارید؟

کاملاً مشخص است که پست بنده را با دقت مطالعه نفرموده اید. این جمله بخشی از پاسخ مخالف احتمالی به عرایض بنده بود:

"نکته ای که ممکن است در مخالفت با عرض بنده مطرح شود این است که، در رابطه خیابانی ممکن است عشق خاصی مطرح نباشد، و فرد صرفاً قصد آشنایی داشته باشد تا دریابد که شخص مربوطه مناسب هست یا نه. تا برخوردی بین طرفین نباشد که معلوم نمی شود به درد یکدیگر می خورند یا نه؟"

نقل قول:
یعنی چی که دنبال کسی که چنین اخلاقی داشته باشد نمیروم؟
از کجا متوجه میشید؟ قبلش از خانواده دختر میپرسید که اگه دخترتون اینجوری باشه نمیایم؟
یا مثلا روز خواستگاری از دختر میپرسید که آیا شما اهل چشم و هم چشمی هستی؟
پس تا اینجا هیچ فرقی بین خواستگاری خیابانی و خواستگاری رسمی نیست.

هیچکدام. این مسئله تا حدودی در تحقیق پیش از خواستگاری مشخص می شود. البته این مسائل را به صورت صریح با خود طرف مقابل هم باید مطرح کرد تا یقین حاصل شود.

نقل قول:
به همان اندازه که در خواستگاری رسمی این احتمال وجود دارد

با توجه به تعریفی که از خواستگاری رسمی ارائه کردم (تحقیق قبل از اقدام)، خیر، احتمال یافتن شخص مورد نظر در خواستگاری رسمی بیشتر است.

نقل قول:
دوست خوبم شخصیت انسان در خانواده بنیاد گذاشته میشود اما در جامعه شکل و بو میگیرد.
در واقع فرزندان و خانواده بطور خاص مثل هم نیستند.
نیازها اخلاق را تغییر میدهند. و نیاز فرزند هیچگاه مانند والدین نیست.
نمیخوایم از سر وظیفه کلیشه ای صحبت کنیم و بحث را ببندیم. واقعیت جامعه اینگونه که شما میفرمایید نیست.

من هم نگفتم صد در صد وقتی خانواده فلان تیپی باشد، فرزندشان هم فلان تیپی است. حتماً احتمال خطا وجود دارد، ولی احتمال یافتن شخصیت مورد نظر، در خانواده ای با آن شخصیت بیشتر است. کسی نمی تواند این را انکار کند. مثلاً در یک خانواده مذهبی، احتمال زیاد فرزند هم مذهبی است. اگر اینطور نباشد، با یک تحقیق ساده پیش از خواستگاری می توان به این موضوع پی برد.

نقل قول:
میدونید یه دختر چقدر آسیب میبینه وقتی اسمش تو دهن فامیل میافته؟
حالا فرض کنید در خواستگاری خیابانی هیچ فک و فامیلی در کار نیست پس دختر اگر توافقی در انتها صورت نگیرد خیلی راحت تر با مساله کنار میاد تا اینکه هر فامیلی بهش رسید بگه چی شد؟ جریان چی بود؟ اشکال نداره یکی دیگه. چیزی که زیاده شوهر و از این حرفها
پس در این مرحله میرسیم به اینکه خواستگاری خیابانی این مزیت را برای دختر دارد.

مشکل شما این است که فکر می کنید خواستگاری را باید همینطوری روی هوا انجام داد... به جمله دوباره دقت کنید:

به قول استاد دهنوي اگر واقعا كسي خواستار باشد دختر را تعقيب مي كند و هر جوري باشد آدرسش را پيدا ميكند و از راهش وارد مي شود.

مگر از راهش وارد شدن این است که برویم خانه طرف، تق تق تق، بله؟ آمدیم برای یک امر خیر!!!

پیش از اقدام به خواستگاری، باید تحقیق کرد... در طی این تحقیق، مشخص می شود که طرف از شخصیت مورد نظر ما برخوردار است یا خیر. این تحقیق پنهانی اتفاق می افتد، پس خواستگاری رسمی هم دارای مزیتی که ذکر فرمودید می باشد. مثال:

مثلاً فردی دوست دارد همسرش فردی آرام، و اهل شعر و ادبیات و هنر باشد. کسی را در نظر می گیرد. تحقیق می کند، معلوم می شود که طرف کونگفو کار و شمشیرباز است!!! همچنین به کایت سواری و اتوموبیل رانی خیلی علاقه دارد!!! چند مدال هم آورده!!! خب طبیعی است که فرد مورد نظر، نمی تواند فرد آرامی باشد.

در ثانی، آنچه من عرض کردم، هم شامل پسر می شود هم شامل دختر. صحنه اینطوری نیست که پسر برود، بعد نپسندد و بگوید نمی خواهم. دختر هم اصولی دارد. این دختر است که به خواستگار می گوید نه. چه اسمی در دهان فامیل می افتد؟

فرض کنیم پسری برود خواستگاری، به دختر بگوید من از چشم و هم چشمی بدم می آید، دختر در پاسخ بگوید ولی من خوشم می آید، پس یا خودت را تغییر بده یا من جوابم منفی است!!!

چه آبرویی از دختر می رود؟ هیچ. خواستگاری آمد، دست از پا درازتر بازگشت. والسلام.

نقل قول:
من نفهمیدم شما چطوری به این اثبات رسیدید

فکر کنم اگر با این دید جدید که پیش از خواستگاری رسمی تحقیقی جامع انجام می شود، پست بنده را مطالعه بفرمایید، متوجه شوید. البته به مسئله تحقیق اشاره کرده بودم:

"بنا بر اصل شروع جستجو از کل، و رفتن به جزء، این روش عاقلانه تر است. بجای اینکه هم وقت خودمان و هم وقت دیگران را تلف کرده، با آبروی خود و طرف مقابل بازی کنیم، خیلی ساده خانواده او را پیدا می کنیم. بعد درباره خانواده مربوطه تحقیق می کنیم. طبیعی است که اگر خانواده مربوطه با خطوط قرمز و زرد و سبز ما سازگار نباشند، احتمال اینکه فرد مورد نظر با ما سازگار باشد بسیار کاهش می یابد. آنقدر کاهش می یابد که ادامه روند به ریسک آن نمی ارزد. حتی اگر به فرض تقریباً محال، فرد مورد نظر بر خلاف خانواده اش مناسب باشد، بالاخره ما با خانواده طرف هم سر و کار خواهیم داشت. مطمئناً عدم پایبندی خانواده مربوطه به اصول اعتقادی و سلیقه ای ما زندگی را به کام ما تلخ خواهد کرد."

همانطور که می بینید، به تلف شدن وقت، و بازی با آبروی خود و طرف مقابل اشاره کرده بودم... برای تحقیق درباره خانواده هم کسی نمی رود در خانه خود طرف را بزند...

امیدوارم مسئله روشن شده باشد. :hamdel:

با تشکر فراوان
یا حق

سلام
ممنون از پاسخ جامع شما جناب بینام

اینطور که مشخص است تنها نکته ای که من در صحبتهایم رعایت نکردم مساله تحقیق قبل از خواستگاری است.
در خواستگاری رسمی فکر کنم سوال از درو همسایه یا آشنایانی که معرف بودند تحقیق حساب میشود.
در خواستگاری خیابانی فرض کنید یک دختر هم دانشگاهی من است و هر روز او را میبینم. نوع پوشش، طرز برخوردش با سایرین، نحوه صحبت کردنش و .....
آیا این خود تحقیق بحساب نمی آید؟
به نکته ای که باید توجه کنید این است که [="red"]چندین بار عرض کردم که قرار نیست پس از خواستگاری خیابانی، تق تق تق بریم خدمت عاقد[/]

ضمنا اگر تحقیق ملاک باشد که تمام اون کسانی که به تحقیق قبل از خواستگاری معتقد هستند باید فقط یک بار خواستگاری بروند و نتیجه آن (به شرط رضایت خانواده دختر) به عروسی منتهی شود.
اما در واقع چنین نیست و تعداد کسانی که در اولین خواستگاری عمرشون به مراد دل میرسند بسیار معدود هستند.
از اون طرف من چندین نفر از دوستان و اقوامم هستند که با همین روش به اصطلاح خواستگاری های خیابانی ازدواج کرده اند و هیچ مشکلی هم الحمد الله تا الان برای هیچ کدامشان بوجود نیامده است.

به نظر من اگر شما با تحقیق به چندین خواستگاری بروی فرقی با خواستگاری خیابانی که به قول شما بدون تحقیق انجام شده است نمیکند.

اکثر جوانهای امروزی دختر را ملاک زندگی و تشکیل خانواده میدانند نه خانواده دختر را(کاری به درست و غلط بودن این مطلب ندارم) اما حرف این است که ما میخواهیم با دخترشان عروسی کنیم و زندگی کنیم نه با خانواده او

و مطلب دیگر آنکه شما در مورد اینکه بیان کردم اسم دختر بر سر زبان میافتد و برایش ناراحت کننده است را بد برداشت کردید.
خب اینکه معلومه روز خواستگاری دختر میگه نه و برایش بد نیست.
چیزی که برایش بد است(که من هنوز نمیدونم چرا بده) اینه که بعد از خواستگاری و در مراحل بعدی پسر جا بزند و بنا به دلایلی از این وصلت کنار بکشد. یعنی بر اثر مراوده زیاد و برخورد و صحبتها به روحیات و اخلاق دختر آشنایی بیشتر حاصل کند طوری که پسر آن را مطابق با سلیقه خودش یافت نمی کند و با آن چیز که قبلا پنداشته بود فرق میداشته که باعث جدایی و ناراحتی دختر میگردد.
اما در مساله خیابانی چون مراوده ها و صحبتها و شناختها بیشتر است پس بالطبع یا همان ابتدای کار به مخالفت میرسند یا منجر به ادامه دائمی میشود.

با تشکر

با سلام و عرض ادب و تشکر به خاطر پاسختان :Gol:

نقل قول:
اینطور که مشخص است تنها نکته ای که من در صحبتهایم رعایت نکردم مساله تحقیق قبل از خواستگاری است.

به نظرم ما سر تعریف خواستگاری خیابانی هم کمی اختلاف نظر داشته باشیم.

نقل قول:
در خواستگاری رسمی فکر کنم سوال از درو همسایه یا آشنایانی که معرف بودند تحقیق حساب میشود.

این هم بخشی از آن است. ولی حالات دیگری هم تصور است.

نقل قول:
در خواستگاری خیابانی فرض کنید یک دختر هم دانشگاهی من است و هر روز او را میبینم. نوع پوشش، طرز برخوردش با سایرین، نحوه صحبت کردنش و .....
آیا این خود تحقیق بحساب نمی آید؟

این موضوعی که به آن اشاره کردید هم بخشی از تحقیق در خواستگاری رسمی است. آشنایی در دانشگاه و محل کار و غیره که خواستگاری خیابانی نیست. در مثالی که زدید هنوز خواستگاری اتفاق نیافتاده است که خیابانی باشد... تعریف خواستگاری خیابانی:

دو نفر که هیچ نوع آشنایی با هم ندارند، در محفلی یکدیگر را می بینند، و بعد از چند دقیقه گفتگو به هم شماره می دهند و رابطه ای را آغاز می کنند که بیشتر شبیه به دوستی است. بعد هم منظماً یکدیگر را ملاقات می کنند و مثلاً پارک، سینما، و غیره می روند و این قبیل کارها. در حقیقت رابطه دوست پسری دوست دختری برقرار می کنند، به این بهانه که به دنبال فرد مناسبی برای ازدواج می گردند.

در مطلبی که عرض کردم، منظورم از خواستگاری خیابانی چنین چیزی بود... آشنایی در دانشگاه که خیابانی نیست. مثلاً همان مثالی که خودتان زدید. فرض کنیم که شخص مورد نظر از رفتار و حرکات فرد دیگر خوشش می آید و حس می کند که با هم تا حدودی تفاهم دارند. مدتی او را زیر نظر می گیرد و همچنین درباره او تحقیق می کند (از کسانی که او را می شناسند سؤالاتی می پرسد). بعد هم یک روز به سراغ طرف می رود و در یک جلسه ملاقات مسئله را مطرح کرده، خودش را کامل معرفی می کند (معیارها، خطوط قرمز و غیره)، و از طرف مقابل می خواهد تا درباره موضوع فکر کند و نظرش را اعلام کند. در صورت مثبت بودن پاسخ، از او اجازه گرفته، به خواستگاری او می رود.

آنچه در پاراگراف بالا اتفاق می افتد، خواستگاری خیابانی محسوب نمی شود.

نقل قول:
به نکته ای که باید توجه کنید این است که چندین بار عرض کردم که قرار نیست پس از خواستگاری خیابانی، تق تق تق بریم خدمت عاقد

عرض بنده این است که جستجو به دنبال فرد مورد نظر در خیابان با عقل جور در نمی آید. فکر کنم با تعریف جدیدی که از خواستگاری خیابانی ارائه کردم مطلب روشن شده باشد. برقراری رابطه با کسی که چند ساعت بیشتر نیست که او را دیده ایم، به امید اینکه او همان فرد مورد نظر باشد، اتلاف وقت است. برای جلوگیری از اتلاف وقت و آبرو، خیلی ساده می توان تحقیقاتی درباره فرد مورد نظر انجام داد، در صورت مثبت بودن نتیجه تحقیقات، و در صورت شناخت کامل از خود، در یک جلسه می توان تمامی مسائل را مطرح کرد. پس هیچ نیازی به دوستی خیابانی جهت کسب اطلاعات نیست. اگر اصول و عقاید طرفین کاملاً مشخص باشد، با سرعت بسیار بالا می توان فهمید که طرفین تفاهم دارند یا نه. لازم نیست اطلاعات درباره اخلاق کسی را از میان رفتارهایش شکار کنیم... خیلی ساده و صریح می توانیم از او بپرسیم که نظرش راجع به فلان چیز چیست.

نقل قول:
ضمنا اگر تحقیق ملاک باشد که تمام اون کسانی که به تحقیق قبل از خواستگاری معتقد هستند باید فقط یک بار خواستگاری بروند و نتیجه آن (به شرط رضایت خانواده دختر) به عروسی منتهی شود.
اما در واقع چنین نیست و تعداد کسانی که در اولین خواستگاری عمرشون به مراد دل میرسند بسیار معدود هستند.

فکر نمی کنم درصد بالایی از مردم با شناخت کامل از خودشان اقدام به ازدواج کنند. اگر شناختی که به آن اشاره کردم به صورت عمیق وجود داشته باشد، درصد احتمال موفقیت در خواستگاری و زندگی آتی افزایش چشمگیری می یابد. همانطور که پیشتر اعلام کردم، بحث من بحث احتمالات است. یعنی بر اساس احتمال، عقل حکم می کند که به طور رسمی عمل کنیم.

نقل قول:
از اون طرف من چندین نفر از دوستان و اقوامم هستند که با همین روش به اصطلاح خواستگاری های خیابانی ازدواج کرده اند و هیچ مشکلی هم الحمد الله تا الان برای هیچ کدامشان بوجود نیامده است.

الحمدالله. فکر کنم منظورتان از خواستگاری خیابانی، همان مدل دانشگاه و اینها باشد، بله؟ اگر این تعریف از خواستگاری خیابانی را بپذیریم که آنوقت درصد بسیاری از مردم به صورت خیابانی ازدواج می کنند! :Cheshmak:

نقل قول:
به نظر من اگر شما با تحقیق به چندین خواستگاری بروی فرقی با خواستگاری خیابانی که به قول شما بدون تحقیق انجام شده است نمیکند.

فرقشان این است که در خواستگاری خیابانی طرفین به هم انس می گیرند، و پای احساسات وسط می آید. در صورتی که با شکست مواجه شود، وقت طرفین تلف شده، ضربه احساسی می خورند. ولی در خواستگاری رسمی، در تحقیقات پیش از خواستگاری، ممکن است اصلاً خواستگاری به کلی منتفی شود. نه احساساتی وسط است، نه وقت کسی تلف می شود. طبیعی است که ورود به هم امری، اگر بدون دانش قبلی باشد، احتمال شکست را افزایش می دهد.

نقل قول:
اکثر جوانهای امروزی دختر را ملاک زندگی و تشکیل خانواده میدانند نه خانواده دختر را(کاری به درست و غلط بودن این مطلب ندارم) اما حرف این است که ما میخواهیم با دخترشان عروسی کنیم و زندگی کنیم نه با خانواده او

البته همینطور است. ولی همانطور که پیشتر اشاره کردم، بحث احتمالات وسط است. احتمال یافتن شخص مورد نظر در خانواده ای خاص بیشتر است. ممکن هم هست خانواده با فرزندشان سنخیتی نداشته باشد، که این مطلب در تحقیقات مشخص می شود.

نقل قول:
و مطلب دیگر آنکه شما در مورد اینکه بیان کردم اسم دختر بر سر زبان میافتد و برایش ناراحت کننده است را بد برداشت کردید.
خب اینکه معلومه روز خواستگاری دختر میگه نه و برایش بد نیست.
چیزی که برایش بد است(که من هنوز نمیدونم چرا بده) اینه که بعد از خواستگاری و در مراحل بعدی پسر جا بزند و بنا به دلایلی از این وصلت کنار بکشد. یعنی بر اثر مراوده زیاد و برخورد و صحبتها به روحیات و اخلاق دختر آشنایی بیشتر حاصل کند طوری که پسر آن را مطابق با سلیقه خودش یافت نمی کند و با آن چیز که قبلا پنداشته بود فرق میداشته که باعث جدایی و ناراحتی دختر میگردد.

دقیقاً به همین دلیل است که بحث شناخت از خود را مطرح کردم. اگر اصول عقاید و سلیقه فرد برای خودش کاملاً روشن باشد، و آنها را بی پرده و به وضوح به طرف مقابل اعلام کند، و از او هم بخواهد که همین کار را بکند، احتمال وقوع موردی که به آن اشاره کردید کاهش بسیار چشمگیری پیدا می کند. البته این احتمال همیشه هست، ولی خب در این حالت احتمال موفقیت بیشتر بوده، احتمال اتلاف وقت بسیار کمتر از حالت خیابانی است.

در ثانی، در روابط خیابانی، خطر خیلی بزرگتری وجود دارد، و آن ریختن آبروی دختر است. فرض کنید آشنایی ببیند که دختر فلانی با پسری نامحرم رفت و آمد می کند. چه حرف و حدیثی هایی در خواهند آورد؟ کدام بدتر است؟ اینکه خواستگاری به هم بخورد، یا اینکه تهمتهای مختلف به دختر زده شود؟ در حالت دوم، احتمال به هم خوردن خواستگاری های احتمالی بعدی هم افزایش می یابد، چرا که در حین تحقیق پیش از خواستگاری، ممکن است طرف مقابل به روابط قدیمی و خیابانی دختر پی ببرد، و این مطلب منجر به پیش نیامدن خواستگاری احتمالی شود؛ وصلتی که اگر پیش می آمد، شاید منجر به یک زندگی خیلی خوب می شد.

پس اگر از نظر مقدار ریسک مطلب را بررسی کنیم، متوجه می شویم که رابطه خیابانی به مراتب خطر بیشتری دارد.

نقل قول:
اما در مساله خیابانی چون مراوده ها و صحبتها و شناختها بیشتر است پس بالطبع یا همان ابتدای کار به مخالفت میرسند یا منجر به ادامه دائمی میشود.

با تعریف جدیدی که از خواستگاری خیابانی ارائه کردم، خیر، این مطلب صحیح نمی باشد. کاملاً برعکس، به خاطر مراوده ها و صحبتها و رابطه دوستی، احتمال دارد احساسات، طرفین را کور کرده، بعضاً از اصول خود کوتاه بیایند، و بعداً متوجه شوند که نمی توانند اصول شکنی طرف مقابل را تحمل کنند.

خواستگاری خیابانی، نوعی از خواستگاری است که بعد از رفت و آمد خیابانی به دور از نظر خانواده ها اتفاق می افتد. آشنایی اجباری در محل کار، یا دانشگاه، یا دیگر مکانهای اینچنینی شامل خواستگاری خیابانی نمی شود.

وقتی شناخت باشد، دیگر نیازی به مراوده خیابانی (و پذیرش ریسکهای مربوطه) نیست. در یک جلسه می توان تمامی مسائل اصلی را مطرح کرد. حتی طرح این مسائل می تواند به صورت مکاتبه ای باشد... به خاطر اینکه در گفتگوی چهره به چهره ممکن است نکته ای فراموش شود، یا این قبیل مسائل، اگر طرح این مسائل به صورت مکاتبه ای انجام شود، می تواند مؤثرتر واقع شود.

همانطور که می بینید، می توان به صورت بسیار اصولی، بدون اتلاف وقت و آبرو، بدون نیاز به مراوده خیابانی و پذیرش ریسکهای مربوط به آن، از جمله احتمال غلبه احساسات و نادیده گرفتن اصول، ترتیب امر ازدواج را داد.

با تشکر فراوان
یا حق

بینام;61749 نوشت:
دو نفر که هیچ نوع آشنایی با هم ندارند، در محفلی یکدیگر را می بینند، و بعد از چند دقیقه گفتگو به هم شماره می دهند و رابطه ای را آغاز می کنند که بیشتر شبیه به دوستی است. بعد هم منظماً یکدیگر را ملاقات می کنند و مثلاً پارک، سینما، و غیره می روند و این قبیل کارها. در حقیقت رابطه دوست پسری دوست دختری برقرار می کنند، به این بهانه که به دنبال فرد مناسبی برای ازدواج می گردند.

سلام
پس مشکلی نیست
آخه اسم تاپیک خواستگاری خیابانی بود واسه همین من فکر میکردم که اگه بیرون از خانه دختر ازش خواستگاری بشه اسمش میشه خواستگاری خیابانی.
این موردی که شما مثال زدید که احیانا تا الان مورد بحث بوده که اصلا خواستگاری نیست. یه چیزی میشه به عنوان دوستی که خود شما هم فرمودید و اصلا بحثش جدای از تمامی مطالبی است که در این تاپیک مطرح شده است.

:Gol::Gol:

با سلام و عرض ادب :Gol:

نقل قول:
پس مشکلی نیست
آخه اسم تاپیک خواستگاری خیابانی بود واسه همین من فکر میکردم که اگه بیرون از خانه دختر ازش خواستگاری بشه اسمش میشه خواستگاری خیابانی.
این موردی که شما مثال زدید که احیانا تا الان مورد بحث بوده که اصلا خواستگاری نیست. یه چیزی میشه به عنوان دوستی که خود شما هم فرمودید

موافقم. نام تاپیک با موضوع آن خیلی همخوانی ندارد.

نقل قول:
و اصلا بحثش جدای از تمامی مطالبی است که در این تاپیک مطرح شده است.

با عرض معذرت، خیر. بحثش جدا نیست. پست اول تاپیک:

نقل قول:
خواستگاری و ازدواج
گاهی بعضی در خیابان و ... به دنبال .... هستند و خواستگاری رو بهانه قرار میدن ، در واقع باید بگم کانالی برای نفوذ شیطان باز میکنند تا ... .
ما توی این تاپیک قصد داریم نتیجه رابطه های خیابانی رو بررسی کنیم تا در پیشرفت معنوی قدمی بزرگ برداشته باشیم و از طرفی جواب بعضی رو که میگفتند:خیلی هم خوبه و اونهائی که خواستگاری خیابانی و ازدواج مخفیانه کردند،خوشبختند رو بدیم. :Cheshmak:

پست سوم:

نقل قول:
با سلام....
موضوع خوبی را مورد بررسی قرار دادید....
در این زمانه که میشه بگی زمان خیز معنوی خیلی ها و نشست خیلی های دیگه ست باید مواظب نحوه ریزشها باشیم....
ارتباط دختر وپسر از قدیم یک موضوعی بود که مشکلات بیش از اندازه ای را برای هر 2 جنس به وجود می آورد....
امروز هم به همین گونه مانده و حتی رنگ و شکل بسیار فریبنده ای هم متاستفانه پیدا کرده....
به طوری که دخترها و پسرهای مومن و نجیب ما هم تدریجا وارد این موضوع میشند...
که می بایست در موردش بسیار دقیق وحساس بررسی کنیم تا بتونیم جلوی اینکار را بگیریم...
من ادامه بحث در مورد این موضوع را به فال نیک میگیرم وامیدوارم دوستان هم همکاری کنند تا به نتیجه برسه .....

هر پسری که از دختری انتظار ارتباط بدونه با خبر شدن خانواده دختر را داشته باشه بدونید این پسر به درد آینده نمیخوره....
شاید بگید بعضی ها خوبند و شرایطشو ندارند...
دوستان خودمونا جای خانواده دختر بزاریم.....همین....فکر کنم کسی راضی نباشه خانواده خودش به این موضوع دچار بشه و وارد ارتباطهای پنهانی 2 جنس مخالف بشه....
کاشکی میدونستیم و لمس میکردیم که ما وظیفه ای داریم....و بودن با شخصی هر چند واسمون عزیز باشه در محدوده های خارج از حکم الهی اشتباه و گناهه...خواهران و برادران عزیز بدونید زود میگذره...وچیزی که واسه ما می مونه همین نگه داشتن حریم ها و حرمت هاست نه اون کسی که واسش یه روزی می مردیم و به خاطرش این حریم و هرمت ها را شکستیم..
پس هر 2 جنس مواظب باشیم از خودم تا دیگران....



پست پانزده که متعلق به خود شماست:

نقل قول:
با سلام

قبل از وارد شدن به بحث از تمامی اساتید اللخصوص دوست خوبم عرفان عزیز یک خواهش دارم.
این مباحث بسیار عالی و راه گشا هستند بشرطی که نقد و بررسی آن بصورت کاربردی صورت گیرد.
پر واضح است که کسی که به دنبال دوستی های خیابانی میرود، اعتقادی به شیطان ندارد و در دین نیز ضعیف است. پس اگر علل این قضیه بصورت دینی بررسی شود، کارایی چندانی نخواهد داشت.
فکر میکنم این انجمن بر آن بنا نشده است که چند نفر در سطح فکری یکسان نسبت به یک موضوع اظهارات مشابه ارائه کنند و از این خرسند باشند که در کنار همفکران خود ساعاتی را سپری کرده اند.
بلکه باید راهکاری باشد برای آندسته از عزیزان که با این مشکلات مواجه هستند و همانطور که در بالا عرض کردم در دین ضعیف هستند و اعتقادی به بسیاری از مسائل دینی را ندارند و بادیدن جملاتی از قبیل شیطان و احادیث و ... فرار خواهند کرد و مشکل همچنان باقی است. مگر نه اینکه در تمامی مدارس و در رسانه ها با این پدیده بصورت مذهبی و دینی مخالفت صورت گرفته است اما همچنان شاهد افزایش این رویه های دوستی هستیم.
پس لطفا اگر میخواهیم کاری مثبت و ارزشمند انجام دهیم رویه را تغییر دهیم و حتی الامکان از دلائل دینی استفاده نکنیم و بحثی مانند تنشهای اجتماعی را با مصادیق آن و بصورت علمی پیش ببریم.


پست شماره 22 که متعلق به شماست:

نقل قول:
بنده با توجه به اینکه کاملا مخالف این قضیه دوستی های خیابانی میباشم ولی چون برای ادامه بحث همیشه نیاز به حداقل یک مخالف میباشد. لذا با اجازه دوستان به شروع به موافقت با دوستی خیابانی میکنم. باشد که جمع بندی خوبی از بحث بدست آید.

....

پس بحث تاپیک، بر خلاف نامش، بحث دوستی های خیابانی است که بعضاً به بهانه یافتن همسر مناسب انجام می شوند. همچنین در پست شماره 21 آمده:

نقل قول:
سلام.
ممنون مريم جان. تازه متوجه شدم.
به نظر من وقتي يك جوان در محيط كار يا تحصيل همسرش رو انتخاب ميكنه نصف مسير رو طي كرده و چند تا مزيت داره. يكي اينكه به طور كامل از طرفش شناخت داره و طرف مقابل هم تا حد زيادي ايشان را شناخته اند و ديگر اينكه در خيلي از مسائل با هم اشتراك دارند(درسي و شغلي) و شرايط هم را درك مي كنند. اما خب اين مسئله براي خيلي از جوانها پيش نمي آيد چون ممكن است در مراكز يا آموزشگاههاي تك ظرفيتي تحصيل كرده باشند يا در همان مراكز شرايط برايشان فراهم نشده باشد يا حتي شغلي نداشته باشند در اين صورت چاره اي جز معرفيهاي سنتي نيست كه متاسفانه امروز بسيار مشكل دار است كه مريم عزيز به يكي از آنها اشاره كرد . من هم اگر دوستان صلاح ديدند مي توانم چند مورد را مطرح كنم.

که نشان می دهد آشنایی در محل کار یا دانشگاه و غیره حسابش از خواستگاری خیابانی (به همان معنای دوستی خیابانی به بهانه خواستگاری) جداست.

فرمودید پس مشکلی نیست، منظورتان این است که با عرایض حقیر در رد عقلانی رابطه و دوستی خیابانی برای یافتن همسر مناسب موافق هستید؟

با تشکر فراوان :hamdel:
یا حق

موضوع قفل شده است