مهر و محبت در اسلام چه جایگاهی دارد؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مهر و محبت در اسلام چه جایگاهی دارد؟

مهر و محبت در اسلام چه جایگاهی دارد؟

کی از بحث های محوری که در اکثر ادیان اعم از ادیان توحیدی و ادیان غیر توحیدی از آن سخن به میان می آید جایگاه و نقش محبت در تعالیم آن ادیان می باشد. در تعالیم اسلامی بحث از محبت به خدا و محبت به مخلوقات او به وفور یافت می شود. اما آنچه در اینجا مهم است و نیاز به بررسی دارد این است که منشا و یا به عبارت دیگر خاستگاه محبت از نظر اسلام چیست ؟ بدلایل عقلی و نقلی ثابت شده است که محبت ثمره معرفت است و هر که را معرفت به ذات حق تعالی بیشتر باشد محبت او کاملتر است.
اسلام دینی است که به روابط اجتماعی و چگونه حاضر شدن دراجتماع وخوشرو وخنده رو بودن درجامعه وزدودن غبار غم از چهره دوستان بوسیله شادابی وخندان بودن تأکید بسیاری کرده است. واز مؤمنان خواسته است تا از اخمو بودن و تلخی کردن وغمگین بودن دوری کنند چرا که هم در زندگی خود آنها وهم بر اطرافیان آنها اثر منفی می گذارد.

اسلام دین شادی ، نشاط ، تحرک
در اسلام دستوراتی است که از آنها بوی شادمانگی استشمام می شود و عمل کردن به این دستورات باعث تحرک و نشاط آور است و سرور و شادی باعث می شود انسان تحرک بیشتری از خود نشان دهد وفعالیت بیشتری کند وکارهایش را به نحواحسن انجام دهد حالااین کار فعالیت بدنی باشد یا روحی وفکری .

وهمچنین دراسلام اعیاد بسیاری است مثل عید فطر و عید قربان و عید غدیر و همچنین روزهای تولد امامان (علیه السلام ) که در این روزها توصیه به دید وبازدید و در بعضی آنها نماز وغیره شده است که همگی نشانه شادی و جشن و سرور است واینکه اسلام موافق جشن و سرور است .

واین دید وباز دید اقوام و فامیل و همسایه و همچنین توجه به همسایه وحق او باعث احساس محبت و شادی در انسان و تأثیر این شادی بر جامعه که همه در زندگی کردن در جامعه ای شاد و پر از محبت احساس خوشحالی وخوشبختی می کنند.

کمک به مسکین (انفاق ) :
و طعامشان را به سبب دوستی خدا به مسکین و یتیم و اسیر می دهند وبرای رضای خدا و خداوند در روز قیامت ، روز حساب از آنها استقبال می کند در حالیکه شادمانند و مسرورند .

انسان اگر خود را در غم دیگران ومشکلات آنها شریک کند در واقع این غم، پایان آن شادی و عین شادمانگی است چرا که او خود محبت را گسترش داده و چه چیز شیرین تر از محبت. و با محبت است که زندگی انسان و دنیای او تبدیل به بهشتی می شود که هر روز تازه تر و شاداب تر و نو به نو تر از دیروز است ونفس کشیدن در چنین جامعه و بهتر بگویم بهشتی کمال شادمانی است.

اصلی ترین موضوع که اثری حیات بخش و سرشار از پویایی و طراوت به همراه خود دارد، محبت ودلدادگی است.سرسبزی وشادابی کانون خانواده، بستگی به حضور با نشاط «زن» دارد، اما نشاط یک زن به محبت «مرد» وابسته است.

رسول خدا فرمود: ((به کودکان محبت کنيد،ونسبت به انها ترحم کنيد.وقتی به آنها وعده داديد،وفا نماييد.زيرا آنها جز اينکه شما را روزی دهنده خود می بينند تصور ديگری ندارند.))

قَالَ رَسُولُ اللَّه(صلي الله عليه وآله): هر كس فرزندش را ببوسد خداوند براي او پاداشي نيكو مي نويسد و كسي كه فرزند خود را خوشحال كند خداوند متعال او را در قيامت خشنود خواهد كرد.

پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله) فرمودند: «اگر شما به خداي پيامبر ايمان داشتيد با كودكان مهربان بوديد.»

قال الصادق(ع : (
هرگاه کسی را دوست داشتی به او بگو.

چه تمثیل زیبایی حضرت علی (ع) در مورد زن فرموده اند که : «زن ریحانه است.» زن همانند گل است و به راستی طراوت یک گل، مرهون مراقبت باغبانی مهربان است، تا در سایه ی مواظبت و انس با آن گل، ازجلوه وزیبایی وعطرورنگش، بهره و لذت برد و روحش از دیدار آن تازه گردد.
«استاد مطهری» لزوم عشق و ابراز محبت نسبت به زن را با تشبیه زیبایی این گونه بیان کرده اند: مرد مانند کوهسار است و زن به منزله ی چشمه و فرزندان گل ها و گیاهان؛ چشمه باید باران کوهسار را دریافت و جذب کند تا بتواند آن را به صورت آب صاف و زلال بیرون دهد و گل ها وسبزه ها را شاداب و خرم کند. پس همانگونه که رکن حیات دشت، باران کوهستانی است، رکن حیات خانوادگی نیز احساسات و عواطف مرد نسبت به زن می باشد که در پرتوی آن هم زن، هم زندگی و هم فرزندان، صفا و جلا و خرمی می گیرد.
به سبب این نیروی عظیم و اثر بخشی فوق العاده ی آن است که در دین مقدس اسلام، از جانب پیامبر و ائمه (ع) سفارش های بسیاری در زمینه ی محبت و اظهار علاقه نسبت به «زن» بیان شده است چنان که رسول گرامی اسلام (ص)اظهار محبت به همسر را نشانه ی ایمان به خدا می دانند و می فرمایند: هر چه ایمان انسان کامل تر باشد، به همسرش بیشتر اظهار محبت می کند.
و حضرت صادق(ع)، مهرورزی به همسر را از اخلاق و صفات پیامبران می دانند و می فرمایند: یکی از اخلاق پیامبران این است که نسبت به همسر خود محبت دارند.
و باز پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) به جنبه ی روانی ابراز علاقه پرداخته و بر مردان لزوم اظهار این محبت را سفارش می کنند.
محبت نباید در دل احتکار و زندانی شود، رمز بقای محبت در زندگی، اظهار و ابراز هر روز و هر لحظه ی آن است. مردی که به همسر خود محبت می ورزد، آن را به زبان می آورد و با رفتار و کردار خویش، عملاً به همسرش اثبات می کند که دوستش دارد، طبق کلام ائمه(ع) از نشانه های مومن است.
رسول خدا ( ص ) می فرمود : هیچ بنایی در نزد پروردگار محبوب تر از بنای خانوادگی نیست

قال رسول الله(ص)
این سخن مرد به زن که:« دوستت دارم » ،هرگز از دل زن بیرون نرود.

بدیهی است كه منظور خانواده ای است كه لبریز از مهر و محبت باشد . در گفتار دیگری فرمود . مرد مسلمان پس از اسلام فایده ای برتر و والاتر از همسری مسلمان به دست نیاورده است . همسری كه هر گاه به او می نگرد سراسر وجودش از شادی و سرور لبریز می گردد . هر گاه از او چیزی را طلب می كند از او اطاعت می كند و درغیبت شوهرش با همه وجود از ناموس و مال او پاسداری می نماید . پرواضح است كه این گونه ارتباط استوار و صمیمی جز در پرتو مهر و محبت زن و شوهر به یكدیگر امكان پذیر نیست . پیوندهای عاطفی است كه زن و شوهر را به وحدت و یگانگی سوق داده هر دو یكی می شوند و دوگانگی و اختلاف و درگیری از میان برداشته می شود . در برخی از روایات اسلامی از همسر به انیس موافق تعبیر شده است.
پیشوایان دینی با انتخاب چنین كلماتی به همه خانواده ها گوشزد می كردند كه زن و مرد در محیط خانوادگی باید با یكدیگر دوست و صمیمی و مونس و همدم یكدیگر باشند . واضح است كه وصول به این هدف جز در پرتو دوستی و صمیمیت خالصانه امكان پذیر نیست . رسول خدا (ص) می فرمود : من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم اول بوی خوش ، دوم زنان و سوم نماز را كه نور چشم من است . هدف اساسی پیامبر بزرگوار این بوده است كه برای همه زنان و مردان این واقعیت را تبیین كند كه كانون خانوادگی باید از مهر و محبت لبریز باشد تا زندگی مفهوم واقعی خود را از دست ندهد .
در تاریخ اسلام آمده است كه رسول خدا (ص) قبل از تولد فاطمه موظف شد مدت چهل روز از خدیجه كبری فاصله بگیرد و به اعتكاف بپردازد . خدیجه كبری در این مدت از شوق و عشق رسول خدا ( ص ) بی تاب شده، اشكهای فراوانی از دیده فرو می ریخت ، رسول خدا برخی از مؤمنان را نزد خدیجه فرستاد و پیام داد كه این فراقت و دوری به دستور پروردگار می باشد ومهر و محبت ایشان به او كماكان گرم و سوزان است. با توجه به مقدمات ذكرشده این حقیقت آشكار می شود كه زندگی جز در پرتو مهرورزی و محبت كردن امكان پذیر نمی تواند باشد .
در اینجا این سئوال مطرح می شود كه زن و شوهر چگونه باید با یكدیگر برخورد داشته باشند تا كانون خانوادگی از مهر و محبت لبریز گردد . در پاسخ می گوییم كه هیچ معلومی بدون علت تحقق نمی یابد . برای ایجاد صفا و صمیمیت باید رفتارهای خاصی در محیط خانوادگی حاكمیت داشته باشد تا صفا و یگانگی فراهم آید به همین مناسبت به رفتارهایی كه موجب ایجاد صفا و صمیمیت می شود اشاره می كنیم .
1 - اولین عاملی كه موجب پدید آمدن صمیمیت می شود خوش اخلاقی است . بدیهی است كه منظور از حسن خلق نرمی وملایمت و تحمل و شكیبایی است . زن و مرد باید سعی كنند در ارتباط با همدیگر روحیات انسانی را در حد كمال مراعات كنند و از تندی و تیزی وعصبانیت و حساسیت ها جداً پرهیز نمایند . از امام حسن مجتبی نقل شده است : هیچ عیش و زندگی برتر و والاتر از خوش اخلاقی نیست .
2 - دومین عاملی كه صفا و صمیمیت را در محیط خانوادگی فراهم می آورد خوش زبانی است . زن ومرد خانواده باید از ابراز هر نوع كلمات و الفاظ زننده و كوبنده اجتناب كنند و هرگز نسبت به یكدیگر زخم زبان نزنند زیرا هیچ عاملی همانند نیش زدن به صمیمیت خانواده لطمه وارد نمی كند . رسول خدا در طول زندگی خود در ارتباط با مسائل شخصی و خانوادگی هرگز زبان به انتقاد نگشود و اگر اعتراض و انتقادی می كرد در انحصار مواردی بود كه به حدود و قوانین الهی تجاوزی به عمل آمده بود و در غیراین صورت با سكوت و نادیده گرفتن گذشت می كرد .
3 - سومین نكته كه بسیار حساس است و در ایجاد و حفظ صمیمیت ها نقش مؤثر را عهده دار است خوش برخوردی است . همه افراد علاقه دارند كه دیگران با آنان برخورد خوبی داشته باشند . بنابراین زن و مرد هم از این قاعده كلی مستثنی نیستند. هر مردی دوست دارد وقتی به خانه قدم می گذارد همسرش با چهره ای خندان و با گشاده رویی با او برخورد كند . چنانكه زن خانه نیز متوقع است وقتی مرد وارد خانه می شود سختی ها و دشوارهای زندگی را فراموش كند و با چهره ای متبسم و خندان با همسرش مواجه شود . فراموش نكنیم كه برخوردهای اولیه افراد بسیار مؤثر و نقش آفرین است . به عنوان مثال سبقت گرفتن در سلام را و افشای سلام در برخوردها تأثیر بسزایی در دیگران دارد و روحیه ها و رفتارها را تغییر می دهد . به اعتقاد ما یكی از نشانه های بارز خردمندی در زن و مرد خوش برخوردی است عده كمی هستند كه از این توانایی برخوردارند . این گونه افراد در اولین برخورد با دیگران اعم از خردسال و بزرگسال آنان را شیفته و مجذوب خود می كنند و در برابر این عده بسیاری از مردم نیز برخوردی خشك و ساده دارند .
4 - نكته چهارم كه در ابقای صمیمیت ها بسیار مؤثر می باشد این است كه در زندگی خانواگی ، زن و مرد احترام یكدیگر را حفظ كنند و در برابر اعضای خانواده و بیگانگان رفتارشان با یكدیگر آنچنان گرم و صمیمی باشد كه همه گمان كنند آن دو از كثرت گذشته به وحدت و یگانگی واقعی رسیده اند . در انجام امور خانوادگی و فامیلی از تك روی پرهیزنمایند و تا رضایت و تمایل طرف مقابل را به دست نیاوره باشند به اظهار نظر قانع اقدام نكنند . البته ممكن است كه در مواردی زن و مرد بدون در نظر گرفتن نظر و رأی همسرش یك جانبه به گرفتن تصمیماتی اقدام كند به اعتقاد ما چنین رفتارهایی از طرف مرد وزن بزرگترین بی احترامی به حرمت و تخفیف طرف مقابل است .
5 - نكته پنجم اینكه زن و مرد موظف هستند یكدیگر را تأیید و تثبیت كنند و این كار علاوه بر اینكه عملاً انجام می گیرد باید در گفتار و رفتار هم انعكاس یابد به عبارت ساده تر زن و مرد رسماً باید اعتراف كنند كه منهای طرف مقابل قادر به زندگی كردن نیستند . این تأیید و پذیرش موجب افزایش صفا و صمیمیت خواهد بود از رسول خدا نقل شده است كه فرمودند : وقتی مردی به همسرس می گوید تو را دوست دارم این جمله هرگز از قلب همسرش زائل نمی شود . باید توجه داشته باشیم كه همه انسانها اعم از مرد و زن در تمام دوران زندگی از شك و تردید بركنار نیستند و این تردید و شك در رفتار و كردارشان نیز منعكس می شود لذا وقتی مورد تأیید دیگران قرار می گیرند جان و توان تازه ای بر آنان دمیده می شود.
امام علی(ع : (
با نیکی کردن دل ها تصرف می شود.
انسان بنده ی احسان است، نیکی کردن آدمی را به بند می کند.
برای اظهار محبت به دنبال بهانه یا موقعیت خاص نگردید. شاید بعضی از مردها احساس کنند برای جلب رضایت همسر و کسب امتیاز از زن، حتماً بایست کارهای بزرگ انجام داد. مثلاً خریدن هدیه ای گران قیمت یا بردن به سفر و یا ... و بدین گونه دقت و فکر وانرژی خود را مصروف به این امور می کنند. در صورتی که از دیدگاه یک زن، اثبات محبت و حصول اطمینان از علاقه ی شوهر، به ریزترین و کوچک ترین امور روزمره ی زندگی بستگی دارد. کارهای کوچک که شاید از نظر مرد پیش پا افتاده است، برای زن اهمیتی یکسان با یک هدیه ی نفیس دارد؛ مثلاً هنگامی که مردی به خانه می آید همسرش را بغل کرده و نوازشی کند، اگر زن خسته است به او پیشنهاد کمک دهد، به مناسبت هایی غافلگیرانه برای او گلی بخرد و یا وقتی قرار است دیر به منزل بیاید به زنش اطلاع دهد، پیوسته به او ابراز علاقه کند و از قیافه و اندامش تعریف نماید و احساس خشنودی از داشتن همسری چون او بنماید. گاهی اوقات که او خسته است، ظرف ها را بشوید و کمک در امر خانه داری کند، از سر کار به او زنگ بزند و اظهار دلتنگی کند، خود را برای همسرش تمیز و خوشبو نماید، از غذایی که پخته تعریف و تمجید کند، و خلاصه این که به طرق مختلف اظهار محبت نماید؛ همه ی این امور کوچک برای زن، ارزشی فوق العاده دارد و او به یکایک این ها امتیازی مساوی با یک کار بزرگ می دهد.
قال رسول الله(ص):
به زن خود خدمت نکند، مگر صدیق یا شهید یا مردی که خداوند خیر دنیا و آخرت او را بخواهد.
وقتی زنی احساس کند برای همسر خود «مهم» است و شوهر او ارزشی بسیار والا برای او قائل است، آن هنگام است که می تواند با شور و اطمینان به محبت ورزیدن بپردازد.
یكی از مشخصه هایی كه در كیفیت روابط والدین با فرزند حایز اهمیت است، گرمی روابط، حمایت و ملایم بودن آن است. والدین هنگام تعامل با كودك باید گرم و آرام صحبت كنند و از تحسین و تشویق به موقع و مناسب دریغ نورزند. از این نوع گرمی و ملاطفت در برخوردهای رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله)فراوان دیده می شود. از جمله، روزی پیامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) نماز جماعت را با گروهی به جای می آوردند. امام حسین(علیه السلام) كه در سنین كودكی بودند، در كنار رسول اكرم(صلی الله علیه وآله)قرار داشتند. وقتی پیامبر(صلی الله علیه وآله) به سجده می رفتند امام حسین(علیه السلام) به پشت حضرت(صلی الله علیه وآله) سوار می شد. هر گاه پیامبر(صلی الله علیه وآله) می خواستند سر از سجده بردارند به آرامی امام حسین(صلی الله علیه وآله) را كنار می نشاندند. وقتی سجده بعدی را شروع می كردند، دیگر بار امام حسین(علیه السلام)بر پشت حضرت(صلی الله علیه وآله)سوار می شد. در تمام نماز، پیوسته امام حسین(علیه السلام) این كار را تكرار می كرد تا حضرت(صلی الله علیه وآله) نماز را تمام كردند. مردی یهودی كه شاهد این منظره بود گفت: «"ای محمد! شما با كودكان برخوردی دارید كه ما تا به حال چنین نكرده ایم.» پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «اگر شما به خدای پیامبر ایمان داشتید با كودكان مهربان بودید.»
در اسلام در مورد پاسخ گو بودن والدین و علاقه نشان دادن آنها به كودك سفارش های اكیدی شده است.
قال الصادق(ع) :
هر چه محبت همسر در قلب بنده زیادتر شود، فضیلت ایمانش زیادتر گردد.

قَالَ رَسُولُ اللَّه(صلی الله علیه وآله):هر كس فرزندش را ببوسد خداوند برای او پاداشی نیكو می نویسد و كسی كه فرزند خود را خوشحال كند خداوند متعال او را در قیامت خشنود خواهد كرد .
در روايتي از حضرت صادق(عليه السلام) چنين نقل شده است: خداي تعالي مردي كه فرزندش را خيلي دوست دارد حتماً مورد ترحم و لطف قرار خواهد داد.

محمد;2128 نوشت:
مهر و محبت در اسلام چه جایگاهی دارد؟

باسمه تعالی
با سلام:
در تعالیم اسلامی به ایجاد الفت بین مومنین و پیدایش پیوند قلبی بر اساس مهر و محبت تاکید فراوان شده است
مهر ورزيدن به خود و ديگران ، فرمان حضرت حق و همه پيامبران خصوصاً پيامبر با كرامت اسلام و امامان بعد از حضرتش به همه مردم و به تمام جهانيان است

قرآن مجيد مى‏فرمايد : يكى از صفات اهل ايمان مهر و محبّت و سفارش به صبر و رحمت و مهرورزى به يكديگر است .
ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ (1
علاوه بر [ انجام ] اين [ تكاليف ] ، از كسانى باشد كه ايمان آورده‏اند و يكديگر را به صبر و مهربانى سفارش كرده‏اند .

در روايتى از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده است : إرحَم تُرحَم(2
مهر و محبّت ورز تا مورد مهر و محبّت قرار گيرى

نزد امام باقر علیه السلام از محبت سخن به میان آمد، حضرت فرمودند: هل الدین الا الحب آیا دین چیزی جز محبت است؟ سپس امام علیه السلام با استناد به آیاتی(3)از قرآن کریم فرمودند: الدین هو الحب و الحب هو الدین دین محبت است و محبت دین است(4

پی نوشت:
1- بلد 17
2-کنز العمال ح:5969
3- ال عمران 31، حجرات 7،حشر 9
4- وسائل الشیعه

اسلام ، اين دین پاك الهى بر مهرورزى پافشارى دارد ، زيرا كاربرد مهر و محبّت از امور ديگر بيش‏تر و سريع‏تر است

حضرت صادق عليه السلام در حالى كه سوار بر مركب به سوى مدينه در حركت بودند و هوا به شدت گرم بود ، چشم مباركشان به شخصى افتاد كه در آن گرماى سخت از شدت تشنگى روى زمين افتاده ، بيم مرگشمى‏رود ، به پياده‏اى از يارانش كه آب در اختيار داشت فرمودند به سوى او شتاب و او را سيراب كن ، عرضه داشت من او را مى‏شناسم ، از مسيحيان مدينه است ، چه نيازى كه به فرياد او برسيم !

حضرت فرمود : من به دين او كار ندارم ، او تشنه‏اى در حال مرگ است كه بر ما لازم است به او يارى دهيم ، به سرعت به او آب برسان تا از اين حالت نجات يابد(1

پيامبران خدا كردارشان و زبانشان براى تبليغ دين ، كردار و زبانى غرق مهر و محبّت بود ، روش محبّت‏ آميزشان و حوصله عجيبى كه در اين زمينه به خرج مى‏دادند مردم را به آيين حق جذب مى‏كرد .

حضرت رضا عليه السلام در باره روش محبّت‏آميز پيامبر صلي الله عليه و آله و حوصله شگفت‏ آور آن حضرت در دعوت به نماز از اهل بيتش مى‏فرمايد : هنگامى كه آيه : وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاَةِ. (2و خانواده‏ات را به نماز فرمان بده . . .
نازل شد ، پيامبر به مدت نه ماه هر روز در پنج وقت نماز درب خانه على و فاطمه (علیهم السلام ) مى‏ آمد و مى‏گفت : خدا شما را مورد مهر و رحمت قرار دهد ، براى نماز آماده شويد(3

پی نوشت:
1- وسائل الشیعه
2- طه 132
3- بحار الانوار ج 79،ص 196

در قرآن از «دوستت دارم» و «دوستت ندارم» به عنوان راهکاری عمده جهت تشویق و تهدید به فراوانی استفاده شده است:
[=&quot]خداوند دوست دارد ...[/]
[=&quot][=&quot]المائدة : 42 و الحجرات : 9 و الممتحنة : 8: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ
[/]
البقرة : 195 و آل‏عمران : 134 و 148 و المائدة : 13 و 93: إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ [/]

[=&quot]البقرة : 222 إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ [/]
[=&quot]التوبة : 108 وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرينَ [/]
[=&quot]آل‏عمران : 76 و التوبة : 4 و 7 : فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقينَ [/]
[=&quot]آل‏عمران : 146 وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرينَ [/]
[=&quot]آل‏عمران : 159 إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلينَ [/]
[=&quot]الصف : 4 إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ[/]

[=&quot]خداوند دوست ندارد ...[/]
[=&quot]البقرة : 190 و المائدة : 87 و الأعراف : 55: إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ [/]
[=&quot]البقرة : 205 وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ [/]
[=&quot]البقرة : 276 وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثيمٍ [/]
[=&quot]آل‏عمران : 32 و الروم : 45 فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرينَ [/]
[=&quot]آل‏عمران : 57 و 140 و الشورى : 40: وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمينَ [/]
[=&quot]النساء : 36 و لقمان : 18 و الحديد : 23 إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالاً فَخُوراً [/]
[=&quot]النساء : 107 إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ مَنْ كانَ خَوَّاناً أَثيماً [/]
[=&quot]الحج : 38 إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ [/]
[=&quot][=&quot]الأنفال : 58 إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنينَ
[/]
النساء : 148 لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ [/]

[=&quot]المائدة : 64 و القصص : 77: وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ [/]
[=&quot]الأنعام : 141 و الأعراف : 31: إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ [/]
[=&quot] [/][=&quot]النحل : 23 إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرينَ [/]
[=&quot]القصص : 76 إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحينَ [/]

[="Arial"]:Gol:محبت يكي از شيرين‌ترين و دلپذيرترين مفاهيم و واژه ‌هاي زندگي بشر است. دوست داشتن و محبوب بودن، هر دو مورد ‌علاقه، محبوب و مطلوب انسان ‌هاست. مهرورزي، نه تنها در روابط انساني داراي ارزش است، بلكه ريشه در مهرورزي الهي دارد. انسان و جهان مرهون و مديون مهرورزي خدا هستند و بدون رحمت الهي، نه مخلوقي وجود دارد و نه خلقتي، نه پيام‌آوري ظهورمي‌كند، نه كتابي از آسمان نازل مي‌گردد و نه انسان، راهي به سوي زندگي مي‌يابد. خداوند، كانون مركزي همه رحمت‌ها، محبت‌ها ومهرورزي‌هاست و آفرينش، ريشه در رحمت و مهرورزي خدا دارد.
او هم بهترين حبيب است و هم بهترين محبوب؛ هم رحيم است و هم رحمان و اين دو صفت، در صدر تمام سوره‌هاي قرآن، علاوه بر متن بسياري از آيات، تكرار شده‌اند.
در قرآن كريم چهار بار از خداوند متعال به عنوان "ارحم الراحمين"؛ برترين مهربانان، ياد شده است. شايد يكي از اميد‌بخش‌ ترين آيات قرآن، آيه 12 سوره انعام باشد كه در آن خداوند نويد مي‌دهد كه مهرورزي را بر خويشتن حتمي كرده است. خلقت، آيتي از مهرباني خداست و رسالت، شاهدي ديگر بر مهرباني‌هاي او و نزول قرآن كريم و ديگر كتاب‌هاي آسماني، نشانه‌هاي رحمت عام او مي‌باشند كه زمينه را براي بهره‌گيري از رحمت خاص الهي فراهم مي‌آورند.
رحمت الهي، بيكرانه است و مرزي براي مهرباني خدا نيست؛ "و رحمتي وسعت كلّ شيء". بشر با استفاده درست از رحمت عام خداوند، شايستگي ورود به ميهمان‌سراي خاص او را در بهشت برين، پيدا مي‌كند. در روايات اسلامي آمده است كه مردي به پيامبر اكرم(ص) گفت: دوست دارم پروردگارم مرا مورد محبت خويش قرار دهد؛ چه كاري بايد انجام دهم؟ حضرت فرمود: "ارحم نفسك و ارحم خلق الله، يرحمك الله" بر جان خويش و بر خلق خدا، رحم كن تا مورد محبت و مهر الهي قرار گيري. انسان‌ها به طور عام در دو راهي عذاب و رحمت الهي قرار دارند و كسي مي‌تواند از عذاب الهي در امان باشد و مشمول مهرورزي خدا شود كه به خلق خدا محبت كند. تربيت و مديريت كلان نظام هستي در دو جهان، به دست خداست و انسان، غير از خدا، سرپرست و ياوري ندارد. كسي كه انتظار مهرورزي از خدا دارد، بايد با خلق خدا مهربان باشد. تعريف محبت و مهرورزي دانشمندان در تعريف « حُبّ » مي گويند: حبّ آن است که آدمي به چيز لذت بخشي ميل کند و معلوم است در صورتي شيء مذبور مورد حب و علاقه قرار مي گيرد که آن چيز را بشناسيم و به قلب يا يکي از حواس درک نمائيم و مسلم است هر اندازه معرفت بيشتر و لذت زيادتر باشد؛ حب و علاقه فزونتر خواهد بود. و نيز معلوم است که بينايي باطني از بينايي ظاهري قوي تر است و ادراک قلبي از ديدار چشمي شديدتر است و زيبايي و لطائف معاني را که با چشم عقل احساس مي کنيم از زيبايي صورت هاي ظاهري که با چشم سر مي نگريم بزرگتر است .در باب محبت و مهرورزي به شاهد قرآني اشاره مي کنيم: خداوند تبارک و تعالي در آيه ۵۴ سوره مائده مي فرمايند » قالَ الله تعالي بجيبِهم و يحبونَه» خدا آنان را و ايشان خداي متعال را دوست دارند. و رسول خدا (ص) مي فرمايند: » هيچ يک از شما ايمان نمي آوريد مگر درصورتيکه خدا و رسول را از سايرين محبوب تر بداند راز پيشرفت اسلام در مهرورزي پيامبر اکرم (ص) به مردم نهفته است: « فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولک»: پس به برکت رحمت الهي با مردم نرمخو و پرمهر شدي و اگر تند خو و سخت دل بودي قطعا از پيرامون تو پراکنده مي شدند. (آل عمران ۱۵۹) باري مهرورزي پيامبر اسلام (ص) به مردم موجب هدايت کساني شد که هرگز اميدي به هدايت آنها نمي رفت و از اين طريق آنچنان هدايت شدگان به مربي بزرگ بشر دلبسته شده بودند که حاضر نشدند اسلام را تنها بگذارند. بلکه با تمام وجود براي هر نوع فداکاري در راه آن آماده شدند و در حقيقت با اين روش از انسانهاي عهد جاهليت با آن ويژگيها انسانهايي رئوف دريادل و پارسا ساخته شد. باري مربي بزرگ ملک و ملکوت اساس دعوت و کار خود را بر مهرورزي و محبت قرار داده بود و به آن نيز فرمان مي داد که « احبوا الصبيان و ارحموا هم »: کودکان را دوست بداريد و به آنان مهر ورزيد. (وسائل الشيعه ج ۱۵ ص۲۰۱) امام صادق نيز توصيه گرانقدري در اين زمينه به بشر داد که « اذا احببت رجلا فاخبره بذلک فانه اثبت للمودة بينکما »:اگر محبت کسي را در دل داري به او بگو دوستت دارم زيرا ابراز مهر موجب مي شود دوستي شما استوارتر گردد. انديشمندان اسلامي نيز با تبعيت از رسول گرامي (ص) شيوه اساسي خويش را در تعليم و تربيت بر مهرورزي و محبت استوار ساخته اند. شهيد ثاني در کتاب منية المريد ويژگي مربي و معلم خوب را مهرورزي به متربيان و اخلاق خوش و نرمي در گفتار دانسته و با استناد به آيات قرآن در روايات نتيجه مي گيرد که هر معلم و مربي بايد اخلاق خويش را در ارتباط با همه افراد به ويژه متربيان نيکو گرداند و با لطف و محبت با آنان رفتار کند و چون با متربيان مواجه مي شود با خوشرويي وروي گشاده و شادماني برخورد نمايد و مهرورزي و محبت و شفقت خويش را به آنان ابراز کند .
البته معلم و مربي همچون طبيب حاذق بايد شرايط و موقعيتها را در نظر گيرد و نوع رفتار و راه و روش تربيتي خود را با توجه به آن شرايط و موقعيت ها انتخاب نمايد .شيخ اشراق نيز محبت و مهرورزي را زاييده علم و معرفت دانسته و شرط وصول به کمال را گذشتن از اين نردبان قلمداد کرده است .برگرفته از کتاب آراي دانشمندان مسلمان در تعليم و تربيت و مباني آن جلد دوم نويسندگان محمد بهشتي و مهدي ابو جعفري و علي نقي فقيهي زير نظر حجة الاسلام عليرضا اعرافي پژوهشکده حوزه و دانشگاه صفحه ۲۳۹ از نظر اسلام اين تبادل محبت و مهرورزي بايد از دوران كودكي آغاز و پايه ريزي شود و بهترين و برترين كساني كه بايد آن را پايه گذاري كنند، والدين مخصوصاً مادر است. به همين جهت تمام مربيان را امر به محبت كودكان مي نمايد. پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم در دستوري صريح بيان مي فرمايند:" احبوا الصبيان و ارحموهم " كودكان را دوست بداريد و آنها را مورد لطف و رحمت قرار دهيد. اين توصيه در سيره و سنت نبوي كاملاً مشهود است و بارها در تاريخ زندگي ايشان گزارش شده است. با توجه به تاكيدات پيامبر و روايات و آيات در اين زمينه معلوم مي شود كه محبت نيرومندترين قدرت محرك بشر در تمام مظاهر گوناگون زندگي است . محبت احساس مطبوع و دلپذيري است كه با وجود آن مشكلات آسان و سختي ها قابل تحمل مي گردد . در مسير تربيت عامل محبت قويترين عنصر براي پذيرش و تحمل و تفاهم است . نقل شده است كه حضرت موسي عليه السلام از خداوند متعال در مورد بهترين اعمال سؤال نمود ، جواب آمد كه دوستي با كودكان بهترين اعمال است، زيرا آنها را با توحيد خود سرشته ام و اگر آنان بميرند، آنها را به رحمت خود داخل در بهشت مي كنم. از امام صادق عليه السلام نيز نقل شده است كه خداوند در اثر مهرورزي به فرزندان، بنده ي خود را مورد رحمت قرار مي دهد . الگوي همه ما مسلمانان حضرت علي (ع) است . ايشان را مي توان نمونه کاملي از رفتار يک انسان واقعي دانست . رفتارهاي ايشان از قبيل ايثار ، فداکاري و محبت و .... در نزد مسلمانان و آزادگان جهان شهره است . ما مسلمانان و به خصوص شيعيان مي توانيم ايشان را سرلوحه کارهاي خود قرار دهيم . ازطرفي ايشان با محبت ؛ احسان و بخشش خود حتي در هنگام خواندن نماز و از طرفي رفتار ايشان با برادرشان که آن حضرت در مقابل خواسته ي عقيل مبني بر دريافت پول بيشتر را مي دانيم که چگونه آن حضرت سنگ داغ را درون دست برادرش قرار داد تا بفهمد آتش جهنم چگونه است را دريابيم و درک کنيم . اين همان نقش هويت ديني ماست که با استفاده از آن مي توانيم مهرورزي را در جامعه و کل دنيا گسترش دهيم . کسي که غذاي ساده خود را از روي محبت به فقير مي دهد و خود با آب افطار مي کند و يا رفتار ايشان با يتيمان و کودکان ديگر را که مي بينيم همه و همه بيانگر روح بلند و لطيف و محبت فراوان ايشان است . ما که خود رامريد ايشان مي دانيم بايد تا حد تمکان از رفتار و کارهاي ايشان در زندگي خود تبعيت کنيم . مهر و محبت عملي ، در اذهان مردم ماندگار است . فرد مهربان را همه دوست دارند و به او احترام مي گذارند . امام خميني (ره) هم نمونه اي از يک انسان کامل است که به عنوان رهرو واقعي راه همه پيامبران و ائمه مي توان به ايشان اقتدا نمود . ايشان در نهايت سادگي زندگي مي کردند و اين خود مي تواند عامل مؤثري در گسترش فرهنگ محبت و مهرورزي در جامعه باشد . مهرورزي نمودهاي مختلفي دارد و در عرصه هاي گوناگون به گونه اي جلوه گر مي شود. مهرورزي در برخوردها، با دوستان، مراجعه کنندگان، در سطح جامعه، مهرورزي هنگام نياز افراد به انسان، هم نوعان، فقرا، گرفتاران، مهروزي مسؤلين-نسبت به زير مجموعه- نسبت به افرادي که مسؤليت آنها را به عهده دارد (حوزه مسؤليت) مثلا شهردار يا استاندار يا فرماندار يا مسؤل حوزه انتظامي نسبت به مردم شهر و کساني در آن جامعه شهري زندگي مي کنند. در همه حوزه ها اسلام دستور دارد و حکم و برنامه براي مهروزي در عرصه هاي عمومي و اجتماع و در برخوردها قرآن کريم اخلاق پيامبر (ص) را که مظهر رحمت و مهروزي بوده مي ستايد و مي فرمايد: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ؛ پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مى‏شدند». (آل عمران، 159) و در آيه ديگر مي فرمايد: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمينَ؛ و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم». (انبياء، 107) وجود پيامبر و تعاليم او رحمت است براي همه-مهروزي را در سراسر عالم نهادينه مي کند اگر به اين تعاليم پاي بند باشند. در آيه ديگر در وصف ياران پيامبر و گروندگان به مکتب ايشان مي فرمايد: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الْكُفّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللّهِ وَ رِضْوانًا سيماهُمْ في وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي اْلإِنْجيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفّارَ وَعَدَ اللّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظيمًا؛ محمد [ص] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند آنان را در ركوع و سجود مى ‏بينى فضل و خشنودى خدا را خواستارند علامت [مشخصه] آنان بر اثر سجود در چهره‏ هايشان است اين صفت ايشان است در تورات و مث ل آنها در انجيل چون كشته‏اى است كه جوانه خود برآورد و آن را مايه دهد تا ستبر شود و بر ساقه‏ هاى خود بايستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از [انبوهى] آنان [خدا] كافران را به خشم دراندازد خدا به كسانى از آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده‏ است». (فتح،29) بنابراين مهروزي در عرصه اخلاق و برخوردها به اين است که نسبت به يکديگر با نرمي و ملايمت و مهرباني و کريمانه برخورد کنند که توضيح و تبيين اين بخش در کتب اخلاقي آمده و بيان همه امور فرصت زيادي مي طلبد. دستور به عفو و گذشت و پرهيز از تلاقي و انتقام در امور شخصي نمونه ديگر از عرصه هاي مهروزي است که در قرآن کريم آمده است: «وَ لْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللّهُ لَكُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ؛ و بايد عفو كنند و گذشت نمايند مگر دوست نداريد كه خدا بر شما ببخشايد و خدا آمرزنده مهربان است». (نور، 22) همانگونه که انتظار داريد خداوند لغزش هاي شما بايد عفو کند بايد در مورد ديگران عفو و بخشش را فراموش نکنيد. عفو و بخشش يکي از پايه هاي مهم مهروزي است هنگامي که دلها با يکديگر صاف شد مهروزي معني پيدا مي کند دستور رسيدگي به کساني که وضع مالي خوبي ندارند حتي در ايثار و مقدم انداختن نياز ديگران بر نيازهاي شخصي نمود ديگري از حاکميت مهر و عاطفه در جامعه اسلامي است. در همين آيه سوره نور مي فرمايد: «وَ لا يَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْكُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ يُؤْتُوا أُولِي الْقُرْبى‏ وَ الْمَساكينَ وَ الْمُهاجِرينَ في سَبيلِ اللّهِ؛ و سرمايه‏داران و فراخ‏دولتان شما نبايد از دادن [مال] به خويشاوندان و تهيدستان و مهاجران راه خدا دريغ ورزند». (سوره نور، آيه 24) مهرورزي در آينه روايات اسلامي: v الإمامُ عليٌّ عليه السلام : المَودَّةُ قَرابَةٌ مُسْتَفادَةٌ . امام على عليه السلام : دوستى ، خويشاونديى است اكتسابى . v عنه عليه السلام : القَرابَةُ إلى‏ المَودَّةِ أحْوَجُ مِن المودّة إلى القرابة . امام على عليه السلام : خويشاوندى به دوستى نيازمندتر است تا دوستى به خويشاوندى . آنچه دوستى آفريند v الإمامُ عليٌ‏‌عليه السلام : ثلاثٌ يُوجِبْنَ الَمحبَّةَ : حُسنُ الخُلقِ ، وحُسنُ الرِّفقِ ، والتَّواضُعُ . امام على عليه السلام : سه خصلت موجب جلب دوستى مى‏شود : خوشخويى ، مهربانى و فروتنى . v الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : ثلاثةٌ تُورِثُ الَمحبَّةَ : الدِّينُ ، والتَّواضُعُ ، والبَذْلُ . امام صادق عليه السلام : سه چيز دوستى مى ‏آورد : ديندارى ، افتادگى و بخشندگى . كسانى كه شايسته دوستى نيستند «لَا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ‏أُولئِكَ كَتَبَ‏فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ» . «مردمى نمى‏يابى كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده باشند، و با كسانى كه با خدا و پيامبرش مخالفت مى‏ورزند دوستى كنند هر چند آن مخالفان، پدران يا فرزندان يا برادران و يا قبيله آنها باشند. اينانند كه (خداوند) بر دلهايشان (نقش) ايمان نگاشته است». v الإمامُ عليٌّ عليه السلام : مَودَّةُ العَوامِّ تَنْقَطِعُ كانْقِطاعِ السَّحابِ ، وتَنْقَشِعُ كما يَنْقَشِعُ السَّرابُ . امام على عليه السلام : دوستى عوام مانند ابرِ از هم گسيخته مى‏شود و همچون سراب مى‏پراكند . v عنه عليه السلام : أسْرَعُ المَوَدّاتِ انْقِطاعاً مَوَدّاتُ الأشْرارِ . امام على عليه السلام : رشته دوستيهاى بدكاران زودتر از هر دوستى ديگرى از هم مى‏گسلد . v عنه عليه السلام : إيّاكَ أنْ تُحِبَّ أعْداءَ اللَّهِ ، أو تُصْفِيَ وُدَّكَ لغَيرِ أولياءِ اللَّهِ ، فإنّ مَن أحَبَّ قَوماً حُشِرَ مَعهُم . امام على عليه السلام : مبادا دشمنان خدا را دوست بدارى ، يا دوستيت را نثار كسى جز دوستان خدا كنى ، كه هر كس مردمى را دوست بدارد با آنان محشور شود .:Gol:

با سلام و ادب و احترام
در صورت امکان مقداری مختصر مرقوم فرمایید تا رغبت بیشتری برای مطالعه مطالب شما داشته باشیم. با تشکر و عذر خواهی فراوان

موضوع قفل شده است