مراسم برائت از مشرکین

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مراسم برائت از مشرکین

برگزاری مراسم برائت از مشرکین در حج چه فائده ای دارد؟ آیا سابقه تاریخی وشرعی دارد؟

ماموريت على(ع) در اعلان برائت از مشركين

كتاب: زندگانى حضرت محمد(ص) ص 626
نويسنده: رسولى محلاتى
سال نهم هجرت رو به اتمام بود و ماه ذى حجه و ايام حج فرا مى‏رسيد. شهر مكه پس از اينكه به دست پيغمبر اسلام فتح شد در برابر اسلام تسليم و خاضع گرديد و بتها در هم شكسته شد و حاكم شهر مكه نيز از طرف پيغمبر اسلام تعيين مى‏شد - چنانكه پيش از اين گذشت - و خلاصه از نظر سياسى و ادارى به دست مسلمانان اداره مى‏شداما با تمام اين احوال هنوز افراد مشرك و بت‏پرست در مكه و اطراف آن بسيار بودند كه به همان آيين شرك و بت پرستى روزگار به سر مى‏بردند و حتى در انجام مراسم حج و طواف و غيره آزادانه طبق آيين خود آنها را انجام مى‏دادند، در اين سال آيات سوره برائت كه متضمن دستور نقض قرارداد با مشركان و رسوا كردن منافقان و متخلفان جنگ تبوك بود بر پيغمبر اسلام نازل شد و رسول خدا(ص) مامور شد به وسيله‏اى آنها را بر مشركين ابلاغ كند و جلوى مراسم غلط و عادات زشت آنها را كه به عنوان حج و طواف انجام مى‏دادند بگيرد و شهر مكه و مراسم حج را از آلودگى به شرك و بت پرستى پاك سازد و اساسا مشركين جزيرة العرب و كسانى كه با پيغمبر پيمانى ندارند تكليف خود را از آن تاريخ تا چهار ماه ديگر براى انتخاب مذهب حق و پذيرفتن حكومت اسلام روشن كنند. . . (1)
رسول خدا(ص)ابو بكر را با گروهى كه برخى شماره آنها را تا سيصد نفر نوشته‏اند، مامور كرد به حج‏برود و آيات مزبور را در اجتماعات حاجيان بر مردم قرائت كند.
ابو بكر براى انجام ماموريت‏خود حركت كرد ولى پس از رفتن آنها چيزى نگذشت كه جبرئيل بر پيغمبر نازل شد و اين فرمان را از جانب خداى تعالى در مورد ابلاغ آيات برائت‏به آن حضرت ابلاغ نمود كه خدا مى‏فرمايد:
«لا يؤدى عنك الا انت او رجل منك‏».
[اين آيات را كسى از سوى تو جز خودت يا مردى كه از تو باشد شخص ديگرى نبايد ابلاغ كند!]
رسول خدا(ص)به دنبال نزول اين فرمان على(ع)را طلبيد و به او دستور داد بر شتر مخصوص خود سوار شود و به دنبال ابو بكر برود و آيات را از او بگيرد و اين ماموريت مهم و خطرناك را خود او انجام دهد.
على(ع)با چند تن كه از آن جمله جابر بن عبد الله بود به دنبال ابو بكر حركت كرد و به اختلاف نقل در«ذى الحليفه‏»يا در«روحاء»و يا در«جحفه‏»به او رسيد و آيات رااز او گرفت تا به مكه ببرد و آنها را كه به عنوان قطعنامه‏اى از طرف پيغمبر اسلام براى مشركان و كافران بود بر حاجيان ابلاغ كند. در اينجا روايات از طريق شيعه و اهل سنت‏به اختلاف نقل شده و در بسيارى از روايات كه از اهل سنت نيز روايت‏شده و سيوطى در كتاب در المنثور و ديگران در كتابهاى خود نقل كرده‏اند اين گونه است كه على(ع)به ابو بكر فرمود:
پيغمبر تو را مخير ساخته كه همراه من به مكه بيايى و يا از همين نقطه به سوى مدينه بازگردى ولى ابو بكر كه ترسيده بود مبادا در مذمت او آيه‏اى نازل شده باشد ترجيح داد به مدينه باز گردد و چون به شهر رسيد با كمال ناراحتى به نزد رسول خدا(ص)رفته و گفت:
آيا درباره من چيزى بر تو نازل شده(كه مرا از اين ماموريت معزول و على(ع)را به جاى من منصوب داشتى)؟
فرمود: نه، بلكه جبرئيل به نزد من آمد و به من گفت: خداى تعالى فرموده اين آيات را نبايد كسى از سوى تو جز خودت يا كسى كه از تو باشد ابلاغ كند!ابو بكر كه اين سخن را شنيد نگرانيش برطرف شد.
و در پاره‏اى از روايات اهل سنت آمده كه ابو بكر به عنوان امارت حج در آن سال به حج رفت و على(ع)نيز به همراه او براى ابلاغ آيات برائت و ساير دستوراتى كه مامور به ابلاغ آنها بود برفت. ولى نقل اول از جهاتى كه برخى از آنها در ذيل مى‏آيد معتبرتر و به صحت نزديكتر است كه بر اهل فن و تحقيق پوشيده نيست.
مطلب ديگرى كه روايات اين داستان به دست مى‏آيد آن است كه امير المؤمنين(ع) علاوه بر ابلاغ آيات برائت مامور به ابلاغ چند دستور ديگر نيز شده بود كه در آيات برائت نبود، چنانكه در روايتى از آن حضرت نقل شده كه فرمود:
من مامور به ابلاغ چهار چيز شده بودم:
1. كسى جز افراد با ايمان نبايد داخل كعبه شود.
2. كسى حق ندارد با بدن برهنه طواف كند.
3. از اين به بعد هيچ مشركى حق ندارد به مسجد الحرام وارد شود. . هر كس با رسول خدا(ص)عهد و پيمانى دارد تا پايان مدت، عهد و پيمانش محترم و پابرجاست و هر كس پيمانى و عهدى ندارد چهار ماه مهلت دارد تا تكليف خود را روشن كند.
در حديث ديگرى است كه اين مواد را پيش از قرائت آيات برائت ابلاغ مى‏كرد و سپس آيات برائت را بر آنها مى‏خواند.
و بدين ترتيب معلوم مى‏شود كه دايره ماموريت على(ع)وسيعتر از ابلاغ خصوص آيات برائت‏بود، زيرا از موضوع داخل نشدن افراد بى‏ايمان در كعبه و جلوگيرى از طواف كردن با بدن برهنه، در آيات برائت ذكرى نشده بود گذشته از آنكه در خود روايت‏بالا و وحى الهى كه درباره ماموريت مزبور فرموده بود: «لا يؤدى عنك الا انت او رجل منك‏»اين ماموريت مقيد به ابلاغ آيات برائت‏بالخصوص نشده و نامى از ماموريت‏خاصى به ميان نيامده است، و به هر صورت يكى ديگر از دلايل قطعى و مسلم خلافت‏بلافصل على(ع) بدين ترتيب در كتابهاى اهل سنت و جماعت آمده و بدان اعتراف كرده‏اند، اگر چه وقتى در برابر استدلال دانشمندان بزرگوار شيعه به اين حديث قرار گرفته و نتوانسته‏اند آن را انكار كنند در صدد تاويل و توجيه بر آمده و سخنانى دور از انصاف و عدالت گفته‏اند، كه نقل آنها و تحقيق بيشتر در اين باره از وضع تدوين اين كتاب خارج است و خواننده محترم بايد براى اطلاع بيشتر به كتابهاى كلامى و استدلالى كه درباره امامت نوشته شده و يا به تفاسير شيعه در ذيل آيات برائت مراجعه كند. (2)
و به هر صورت على(ع)به دنبال انجام ماموريت‏به مكه آمد و آنچه را مامور به ابلاغ آن شده بود با كمال شجاعت و ايمان و با صدايى رسا و محكم در اجتماعات مكه و منى به مردم ابلاغ كرد و با تمام خطرهايى كه ابلاغ اين ماموريت‏براى او داشت در ميان نگاههاى تند و خشم آلود و چهره‏هاى غضبناك مشركين ماموريت‏خود را با شمشير برهنه‏اى كه در دست داشت‏به مردم ابلاغ نمود.
پى‏نوشت‏ها:
1. براى اطلاع كافى از مضمون كامل آيات مزبور لازم است آيات اول سوره برائت را بدقت مطالعه و به تفسير و شرح آنها مراجعه كرد.
2. و شايد با مراجعه به كتاب تفسير الميزان، ج 9، صص 165 به بعد و دقت در ايرادها و پاسخها از مراجعه به كتابهاى ديگر بى‏نياز شويد.

آیات برائت از مشرکین که در آغاز سوره برائت یا سوره توبه است چنانکه در احادیث آمده در سال نهم هجری در مراسم حج در ایام حج توسط علی«علیه السلام» خوانده شد و قبلاً پیامبر بزرگ اسلام ابوبکر را برای خواندن آنها فرستاده بود جبرئیل نازل و از طرف خداوند پیام آورد که این پیام را تنها خودت یا کسی که از خودت هست باید برساند پیامبر«صلی الله علیه وآله» علی«علیه السلام» را فرستاد پیام را در بین راه از ابیبکر گرفت و خود رفت و آن را ابلاغ نمود.

فلسفه برائت از مشرکین

اصولاً مراسم برائت، از بزرگترین یادگارهای امام برای زائرین خانه خدا، ملّت ایران و کلیه مسلمانان حهان است (هر چند آنچه که شد، نه تنها اثرش از مراسم برائت کمترنبود،بلکه بمراتب بیشترنیز بود.»
بعد از حرم امن خدا، هیچ مکانی برای اجرای مراسم برائت مناسبتر از مِنی نیست. منی از سویی سرزمین عشق و از سوی دیگر سرزمین برائت است، سرزمین تولّی و تبرّی است.
این سرزمین از یک سو یادآور عشق یک انسان الهی (ابراهیم ـ ع ـ ) به خداوند متعال است؛ عشقی که او را وادار می کند فرزند جوان، زیبا و پیامبری چون اسماعیل ـ که در سنین پیری خداوند به او عنایت کرده ـ را به دست خود قربانی کند و از سوی دیگر به پیروان ابراهیم و محمد درس مبارزه و رجم و طرد شیاطین جن و انس می دهد.
امام: در تبیین فلسفه برائت می فرمایند: باید شیاطین بزرگ، میانه و کوچک (اولی، وسطی و عقبه) را از حریم مقدس اسلام راند.
«ما باید با فریادها و دعوتها و تظلم ها و افشاگری ها و اجتماعات زنده و کوبنده در مجمع مسلمین در مکه مکرمه، بتها را بشکنیم و شیاطین را که در رأس آنها شیطان بزرگ است رمی کنیم و طرد نماییم تا حجِّ خلیل اللّه و حبیب اللّه و ولی اللّه ـ مهدی عزیز ـ را بجا آورده باشیم والا در حق ما گفته می شود: «ما اَکْثَرَ الضّجیجُ وَ اَقَلَّ الْحَجیج!».1
بنابراین مِنی مکان مناسبی برای اظهار عشق و محبت به خدا و ابراز نفرت و برائت از دشمنان خدا از کلیه مشرکین و متکبرین و در رأس آن متکبر بزرگ آمریکاست.
موضوع سخنم در این مراسم با عظمت «فلسفه برائت از مشرکین» است.
شرک چیست؟

شرک، ضد توحید است؛ توحید یعنی اعتقاد به خدای یگانه و اینکه هیچ چیز و هیچ کس در جهان منشأ اثر نیست جز خدای یکتا.
شرک، یعنی اعتقاد به قدرتهای موهوم و پنداری. قدرت موهوم ممکن است بت نفس امّاره باشد، همانطور که در قرآن کریم آمده: «أفرأیتَ مَنْ اِتَّخَذَ اِلهَهُ هَواهُ»،2 ممکن است بت جماد باشد، همانند؛ لاتْ و هُبَل که پیش از بعثت پیامبر اسلام در حجاز مورد پرستش قرار می گرفتند، و ممکن است بت حاکمیت های طاغوتی و قدرتهای نامشروع حاکم بر جوامع انسانی باشد که امام امت این قدرتها
را «بتهای نوین» نامـیـده اسـت.
موحد کیست؟

موحد نه خود پرست است نه جماد پرست و نه قدرت پرست؛ موحد فقط خدا را منشأ اثر و قدرت می داند و لذا فقط او را می پرستد و از او اطاعت می کند. موحد فقط خدا را مالک سود و زیان می داند و لذا فقط از او استمداد می کند و از او بیم دارد. بر هیچ قدرتی جز خدا تکیه نمی کند و از هیچ قدرتی جز خدا نمی هراسد.
مثل اعلای توحید، در قرن ما امام خمینی ـ رضوان اللّه تعالی علیه ـ بود که با تکیه بر قدرت خداوند یکتا از طاغوت ها نهراسید و در برابر همه بت های نوین جهانِ شرک و در رأس آنها آمریکا ایستاد و انقلاب اسلامی را در ایران به ثمر رسانید و صریحاً اعلام کرد که: «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند...!»
و نمونه بارز امت توحید، مردم مسلمان ایران است که به برکت انقلاب اسلامی و رهبری های امام و خلف صالح او حضرت آیة اللّه خامنه ای با تکیه بر قدرت خدای یکتا در برابر توطئه های پیچیده و تهاجم سنگین سیاسی، فرهنگی،اقتصادی و نظامی قدرتهای شیطانی همچنان ثابت و استوار ایستاده اند.
و شما زائرین خانه خدا، نمونه و نماینده آن امت هستید که در روز برائت با سکوتی رساتر از فریاد، فریادهای توفنده مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل را در کنار خانه خدا سردادید و اعتقاد خود و مردم مسلمان ایران به توحید ناب و برائت از شرک و مشرکین جهان را به نمایش گذاشتید. و اینک نیز در سرزمین منی سرزمین برائت، برای اقامه برائت از مشرکین گردهم آمده ایم.
مشرک کیست؟

مشرک در برابر موحد، گاه «خود»، گاه «جماد»، گاه «زورمداران جهان» را می پرستد و گاه «هرسه» را.
خطر بزرگی که جهان اسلام را تهدید می کند شرک به مفهوم سوم است که منشأ آن شرک به مفهوم اول ـ خودپرستی ـ می باشد.
امام صادق علیه السلام درباره این نوع از شرک در تفسیر آیه: «وَالَّذینَ اجتنبوا الطاغوت ان یعبدوها» می فرماید: مَنْ اَطاع جَبّاراً فَقَدْ عَبَدَهُ.3
همچنین درباره نقش اساسی شناخت این نوع از شرک و توطئه دشمنان اسلام می فرماید:
«در حکومت بنی امیه آموزش ایمان آزاد، ولی آموزش شرک ممنوع بود و انگیزه آنها از این ممنوعیت آن بود که وقتی مردم را به شرک وا می دارند، آنان متوجه نشوند.»
نقش برائت از مشرکین در جهان اسلام

چرا این همه پافشاری می کنیم که برائت از مشرکین اقامه شود، چرا رهبر عزیز ما حضرت آیة اللّه خامنه ای در پیامی که در پاسخ اینجانب داده اند تأکید فرموده اند که «مراسم اقامه برائت، حق مردم ایران است و هیچ کس حق جلوگیری از آن را ندارد.»
نقش برائت از مشرکین در جهان اسلام در صورت فراگیر شدن آن، نفی قدرتهای استکباری و سلطه جویی آنها است. منشأ همه مصائبی که جهان اسلام امروز گرفتار آن است سلطه طلبی قدرتهای استکباری و در رأس آنها آمریکای تبهکار است.
ریشه اصلی مصائب مردم مسلمان، مظلوم و مقاوم بوسنی هرزگوین، سلطه طلبی استکبار است، صربهای جنایتکار با فرصتی که قدرتهای استکباری و در رأس آن آمریکا به آنان می دهند مرتکب جنایاتی می شوند که زبان از ذکر آن شرم دارد.
ریشه اصلی مصائب مردم فلسطین سلطه طلبی استکبار است.
ریشه اصلی مصائب مسلمانان جنوب لبنان، عراق، مصر، الجزایر، کشمیر، تاجیکستان و هرنقطه ای از جهان که مسلمانان در آن هشیار شده اند و می خواهند اسلام را برسرنوشت خود حاکم کنند، چیزی جز سلطه طلبی استکبار نیست.
برای خاتمه دادن به سلطه طلبی مستکبرین تنها راه، وحدت صفوف مسلمین است، وحدت هم با شعار حاصل نمی شود، تا ریشه های شرک از جوامع اسلامی زدوده نشود، تا بت نفس اماره که ریشه همه فسادها و جدایی هاست شکسته نگردد و بالأخره تا برائت از مشرکین به مفهوم مطلق و کامل آن در جوامع اسلامی تحقق نیابد، وحدت حاصل نمی شود و مشکلات جهان اسلام حل نمی گردد.
با وحدت کلمه است که مسلمانان جهان و دولتهای اسلامی می توانند به جنایات صربها پایان دهند، تنها دعا کافی نیست، تنها کمک مالی به مسلمانان بوسنی کافی نیست.
باید دولتهای اسلامی به آنها سلاح برسانند، مسلمانان مظلوم بوسنی احتیاج به کمک نظامی دارند، اگر دولتهای کشورهای اسلامی با هم یکدل و یکزبان باشند می توانند کمک نظامی به مظلومین برسانند.
دولتهای اسلامی با وحدت کلمه می توانند به حیات ننگین رژیم اشغالگر قدس خاتمه دهند. «مذاکرات صلح» و به تعبیر درست رهبر معظم انقلاب «مذاکرات ظلم!» دردی را دوا نمی کند و از نظر ما محکوم است.
استکبار جهانی و در رأس آنها آمریکا خوب می داند که تنها سدّی که در برابر سلطه طلبی آنها قرار دارد اسلام انقلابی و به تعبیر زیبای امام راحل «اسلام ناب» است.
به همین دلیل از همه امکانات خود برای ضربه زدن به اسلام و طرفداران واقعی آن، از انواع توطئه های فرهنگی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی، تبلیغاتی و نظامی با تمام توان استفاده می نمایند.
ماجرای کتاب سلمان رشدی مرتد نمونه ای از توطئه های فرهنگی استکبار علیه اسلام بود که با حکم قطعی امام امت مبنی بر ارتداد و وجوب اعدام او که مورد تأیید علمای بزرگ جهان اسلام و توده مردم مسلمان جهان قرار گرفت، این توطئه بحمداللّه خنثی شد.
از آنجا که جمهوری اسلامی ایران کانون اصلی اسلام گرایی در تاریخ معاصر است، بیش از همه مورد انواع تهاجم ها و مورد بغض و کینه آمریکا است و این سند افتخار ما است.
ولی به خواست خدا علیرغم همه تلاشهای آمریکا و اذنابش روز بروز اسلام گرایی در جهان بیشتر رشد می کند و همه تلاشهای مستکبرین برای ضربه زدن به اسلام نه تنها نتیجه ای ندارد، بلکه عکس نتیجه می دهد (و مکروا و مکراللّه واللّه خیرالماکرین).4
همانطور که امام راحل ما پیش بینی کرده، اسلام همه سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد و این قرن، قرن پیروزی مستضعفین بر مستکبرین خواهد بود. امیدواریم در آینده ای نزدیک شاهد جهانی شدن اسلام به رهبری مهدی آل محمد باشیم.
خدایا فرج او را نزدیک گردان. خدایا مظلومین بوسنی، مظلومین فلسطین و مظلومین جهان را در لبنان، عراق، مصر، الجزایر، میانمار، کشمیر، آذربایجان، تاجیکستان و... نصرت فرما.
پـاورقی ها:

1 ـ بحارالانوار، ج 24، ص 124، حدیث 1 .
2 ـ جاثیه : 23 .
3 ـ بحارالانوار، ج 23، ص 362، حدیث 20 .
4 ـ آل عمران: 54 .

چرا مراسم برائت از مشرکین، روح حج ابراهیمی است؟

خداوند سبحان درباره پیامبر خاتم و مؤمنان به او نيز می‎فرماید: محمد رسول‎الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم. اعلان برائت نسبت به مشرکان بدون شک یکی از مصادیق اشداء علی الکفار است و شدت بر کفار اوصاف پیامبر (ص) و همراهان اوست. بنابراین اعلان برائت نه‎تنها جایز، بلکه وصفی محمود است.
خطيبان جمعه مسجد نبوي و مسجدالحرام، در دو جمعه گذشته، عليه مراسم برائت از مشركين در ايام حج سخن گفتند؛ آنان برائت را منافي مناسك حج دانستند و بلكه آن را بدعت خواندند و بر اين نكته تأكيد كردند كه آيات سوره برائت كه در حج اعلام شد، تنها براي يك سال و در شرايطي بوده است كه مشركين در مكه حضور داشتند و امروز هيچ مشركي در سرزمين وحي نيز حضور ندارد.

به گزارش «تابناك»، حجت‌الاسلام پارسانيا در پاسخ به خطبه‎‌هاي مذكور چنين بيان داشته است:

تعاليم قرآن كريم گواه بر اين است كه زندگي دنيوي گسسته از زندگي اخروي نيست و احكام و دستورات شريعت اسلام نيز مختص زندگي اخروي نبوده و ناظر به زندگي دنيوي و مصالح و منافع آن نيز هست. نماز كه ستون دين است، علاوه ‎بر آن‎كه ارتباط انسان با خداوند و ياد پروردگار و عبوديت او را تأمين مي‎كند، بازدارنده انسان از فحشا و منكر است: «انّ الصلوة تنهي عن الفحشا و المنكر و لذكر الله اكبر» (عنكبوت/ 45) و كعبه با آن‎كه بيت‎الله است، خداوند سبحان آن را مايه قوام مردمان گردانيده است: «جعل الله الكعبه البيت الحرام قياما للناس» و حج با آن‎كه تجلي‌گاه توحيد و جايگاه ذكر خداوند است، محل حضور منافع آدميان نيز مي‎باشد: «ليشهدوا منافع لهم و یذكروا اسم الله» (حج/ 28)

حج عبادتي است كه مسلمانان در پرتو تمسك به خداوند و دعوت او جمع مي‎شوند تا در اين كنگره عظيم به منافع خود كه منافع امت اسلامي است بنگرند. شواهد تاريخي از صدر اسلام تاكنون نشان مي‎دهد كه خلفا، مسلمين و اصحاب رسول‎الله(ص) احكام حكومتي و مسائل و يا مصائب امت اسلامي را در ايام حج مطرح مي‎كردند و براي حل آنها نيز دست به دعا به پيشگاه خداوند سبحان برمي‎داشتند. ذكر مسائلي كه در ساليان اخير بر ملت مسلمان گذشته است، از سوي خطيبان جمعه و جماعات در ايام حج، نمونه‎اي از اين سنت حسنه اسلامي است. مانند طرح مصائبي كه بر مردم بوسني و يا افغانستان گذشت.

از جمله وظايف شرعي اجتماعي كه مسلمانان برعهده دارند، برائت از مشركين و تظلم نسبت به رفتار ظالمين است. برائت از مشركين يك حكم مستقل شرعي است كه از آيات مختلف قرآن به‎طور مستقيم يا غيرمستقيم قابل استفاده است. قرآن كريم تبري جستن از مشركان را سنت حسنه باني بيت‎الله و بنيانگذار مناسك حج، ابراهيم خليل ـ علي نبينا و آله و عليه الصلوه و السلام ـ ياد كرده و مي‎فرمايد: فلما تبين له انه عدو لله تبرء منه (توبه/ 114) چون براي ابراهيم روشن شد كه او دشمن خداست، از او تبري جست. ابراهيم عليه‎السلام برائت خود از مشركان را نيز اعلام كرده و فرمود: «انني براء مما تعبدون (زخرف/ 26) من از آنچه شما مي‎پرستيد مبري هستم.»

جمع آیات نشان می‎دهد که آیه سوره توبه در مقام بیان یکی از مصادیق برائت است و تعیین مصداق هرگز مخصص عموم و اطلاق عبارت دیگر نیست.

خداوند سبحان می‎فرماید: لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار. این آیه سکوت و تمکین در برابر ظلم را سبب وقوع در آتش می‎داند و چون گریز از آتش لازم است. هر فعل و گفتاری که اعتراض، نسبت به ظلم را آشکار کند، لازم و ضروری است و از جمله اموری که ارکان ظلم و خصوصا ظلم مشرکان به جهان و امت اسلام را در هم فرو می‎ریزد، اعلام برائت از آنان است. پس اعلان برائت از مشرکان به‎عنوان یکی از مصادیق این آیه لازم و ضروری است.

خداوند سبحان درباره پیامبر خاتم و مؤمنان به او نيز می‎فرماید: محمد رسول‎الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم.
اعلان برائت نسبت به مشرکان بدون شک یکی از مصادیق اشداء علی الکفار است و شدت بر کفار اوصاف پیامبر (ص) و همراهان اوست. بنابراین اعلان برائت نه‎تنها جایز، بلکه وصفی محمود است.

برائت شرط جزء و یا شرط حج نیست. وظیفه دینی است که هم در ایام حج بهتر قابل انجام است و هم انجام آن بااهداف حج سازگار است. اعلان برائت یعنی علنی کردن برائت وظیفه اسلامی است، برائت اگر در خلوت و یا در جمع محدود انجام شود، اظهار و اعلان نمی‎شود. برائت از مشرکان هنگامی که در اجتماع جهانی امت اسلامی انجام شود، هم مصداق کامل خود را پیدا می‎کند و هم با نشان دادن وحدت امت اسلامی، قوت و قدرت امت اسلامی را برای مسلمانان و مشرکان آشکار می‎گرداند.

مسلمانان امت واحده هستند و مشرکان در هر بخش از جهان اسلامی که به نقص پیمان بپردازند و دست تعدی و تجاوز و ظلم بگشایند، همه مسلمانان موظف به اظهار برائت از آنان هستند.

مگر امروز قبله نخستین مسلمانان، بیت‎المقدس عزیز، تحت اشغال صهیونیسم بین‎الملل نیست و مگر اسرائیل غاصب درصدد گسترش تجاوز خود نبوده و به‎دنبال آن نیست تا با توسعه شهرک‎های صهیونیست‎نشین به اخراج مسلمانان از بیت‎المقدس پرداخته و حضور خود را در قبله اول مسلمین کاملا رسمیت بخشد و آ‎نجا را به‎عنوان پایتخت اسرائیل درآورد؟

مگر مسلمانانی که در کشورها و دول غیر اسلامی زندگی می‎کنند، به‎عنوان شهروندان درجه دوم مورد تعرض قرار نمی‎گیرند؟ آیا مسلمانان در کشورهای اروپایی به‎خاطر رعایت احکام دینی و از جمله زنان مسلمان به‎دلیل حجاب از بسیاری از حقوق شهروندی محروم نمی‎شوند؟

mataheri;61879 نوشت:
معراج حج

به نام خدا

حج، سکوی پرتاب انسان به سوی بینهایت، تجربه­ی معراج و تولدی دوباره است که تنها و تنها پس از پایبندی به پیمان «ایاک نعبد و ایاک نستعین» محقق می­شود. با صرفنظر از این پیمان، مناسک حج به نتیجه نمی­رسد و بدون اثری معرفتی، به نحوی زودگذر، احساسات فرد بر انگیخته شده، اندکی پس از اتمام مراسم فرو می­نشیند.
حج، عروجی به هفت آسمان، یعنی هفت گنجینه­ ی آگاهی­های هستی، آن هم در میان جمع است. در این حرکت، با گم شدن در سیل خروشان و یکپارچه­ ی حج­ گزاران، محو شدن هم تجربه می­شود؛ اما هدف، بالاتر از این یکپارچگی و بالاتر از این محو شدن است و کسی به آن می­رسد که با آمادگی عازم این مسیر شده باشد.
آمادگی، تنها استطاعت مالی نیست؛ آمادگی در این است که حق معلوم مسکینان و مستمندان، از طریق خمس، زکات، صدقه و... پرداخت شده باشد و علاوه بر این، معرفتی حاصل باشد که بتوان آن را سرمایه­ ی حج قرار داد. در این صورت، حج آثارمثبت فردی و اجتماعی خواهد داشت.
کسی که با رعایت این مقدمات عازم حج می­شود، از دارایی خود گذشته است؛ با همنوعان خود همدردی و همدلی دارد و از آنجا که به پیمان «ایاک نعبد و ایاک نستعین» متعهد است؛ عمق و عظمت «لبیک» را می­ شناسد. او چنان که باید، به آگاهی خواهد رسید و سوغاتی که از این سیر معنوی به ارمغان خواهد ­آورد، پیشرو بودن در انجام امور خیر است. این حاجی رفع مشکلات مردم را سر لوحه­ ی امور زندگی قرار خواهد داد و امین مراجعین خواهد بود. حاجی حقیقی یک اَبَر انسان است؛ ابر انسانی که با تحولات فردی خود، جامعه­ اش را نیز متحول می­کند.

سلام بر بقیةالله الاعظم منظرانش

جناب طاهری شما مطلب جدیدی که با این موضوع مترادف باشد ندارید این که کپی همان پستی است که در فلسفه ی حج نوشته اید و کلی هم ایراد دارد .

برائت از مشرکین یکی از فلسفه های مراسم حج است .

که یکپارچگی مسلمانان به آن علاوه بر شکوه وعظمت ضمانت اجرایی هم میدهد.خوف در دل مشرکان هم ایجاد میکند

............................................................................ حق یارتان :roz:...........................................................................

مبنای قضاوت
در ابتدا اشاره شد که هرکسی ممکن است در جایگاه خودش در هر لحظه ظلمی بزرگ مرتکب شود، حال با نفی نگاه مطلق گرایانه و جایگزین کردن دیدگاه نسبی به ظلم و ظالم، به این سؤال می رسیم که نسبت هر ظلم به ظلم دیگر چیست؟ با این نگاه نسبی کسی که به ظاهر ظلم ناچیزی مرتکب شده است، می تواند به نسبت خودش از هر یک جنایتکاران معروف تاریخ که به ظلم مشهور شده اند، ظالم تر باشد.در واقع آن کسی که ظلم شناس است، ظلم را نسبی می سنجد.این نکته بسیار ظریف است که از منظر عدالت الهی، سنجش ها و قضاوت ها کیفی و بر اساس وسع هر فرد است.
برای درک بهتر مفهوم کیفی قضاوت، می­توانیم مقایسه ای بین مولانا و فروغ فرخزاد داشته باشیم. در مقایسه ظاهری و کمّی بین آن دو، شاید اکثر افراد، جایگاه مولانا را بالاتر بدانند؛ ولی اگر از بعد کیفیت به مسئله نگاه کنیم می بینیم که مولانا که یک عالم دینی بوده است، در برخورد با شمس تبدیل به مولانای عارف می شود؛ ولی فروغ فرخزاد از زیر خط صفر یعنی از فساد آغاز کرده، به جایی رسیده است که می گوید:

عشق چون در سینه ام بیدار شد از طلب پا تا به ســـــر ایثار شد


این دگـــر من نیستم من نیستم حیف از آن عمری که با من زیستم



پس چه بسا رشد و تعالی او بیشتر قابل توجه بوده و حاکی از منزلت بیشتر باشد. البته، در اصل، قضاوت کیفی مخصوص خداوند است و بر مبنای "الله علیمٌ بذات الصّدور" صورت می گیرد. بنابراین، هر کسی در جایگاه خودش مورد ارزیابی قرار می گیرد، در حالی که بشر تا کنون فقط به قضاوت کمّی پرداخته است.
بنابراين اولا اگر از ما بپرسند چه کسی ظالم تر است؟ مثلا شمر و یزید ظالم تر هستند یا شما؟ خواهیم گفت که قطعاً آنها. اما اگر ما را به صحرای کربلا ببرند و در موقعیت آنها قرار دهند، آيا مطمئن خواهيم بود كه مانند آنها يا بدتر عمل نمي كنيم؟
ثانيا محاکمه یک مجرم بر اساس مدارک ارتکاب جرم است و در اکثر موارد در حکمی که بر اساس قضاوت کمّی صادر می شود، توجهی به مسائلی مانند محیط،تربیت، عقده ها و... وجود ندارد. در صورتی که اگر با دید کیفی به مسائل نگاه شود، تک تک ما از منظر تأثیر گذاری بر این عوامل شریک جرمیم. مجرم، مانند دملی است که که به ظاهر فقط چند سلول را گرفتار مشکل می کند. ولی در حقیقت، در اثر تنش و درگیری سلولهای بسیار زیادی ایجاد شده، از ضعیف ترین قسمت بدن نمود بیرونی پیدا کرده است. در جرائم اجتماعی نیز همین اصل صادق است. صدها مشکل که همه در ایجاد آن شریک هستیم، دست به دست هم می دهند تا کسی خلافی را مرتکب شود و این آسیب اجتماعی معمولا در ضعیف ترین قشر از نظر فرهنگ، اقتصاد و... بروز می کند.
اگر از منظری دیگر به مسئله نگاه کنیم، در قضاوت کیفی باید از فردی که با افتخار می گوید: من دزدی یا خلاف دیگر نکرده ام، پرسید آیا تو گرسنه مانده بودی و دزدی نکردی و یا چون شکمت سیر بود و نیاز نداشتی، از انجام این کار مبرا هستی؟ آیا امکان اختلاس نداشته ای یا در شرایط مهیا این کار را نکرده ای؟...
و آیا در جایی که معیار های عدالت منطبق بر قضاوت ها و برداشت هائی مبتنی بر چشم ظاهربین ما نیست، کسی می تواند از محک عدالت خداوند بگریزد؟

برده داری مدرن
امروز بشر به سمت تجربه نوع دیگری از ظلم تحت عنوان "برده داری مدرن" حرکت می کند. در این نوع برده داری انسانها در حد یک ماشین تنزل پیدا خواهند کرد و رسالتی جز این نخواهند داشت که روزی به دنیا بیایند و به اموری روزمره مشغول بوده، رفتار و افکارشان تحت کنترل باشد وبعد از مدتی از رَده زندگی خارج شوند. به این ترتیب حرمت و رسالت انسانی و حریمها بیش از پیش نادیده گرفته شده، نقض خواهند شد. این یعنی ردّ پله ی عشق؛ یعنی رد رسالت بر پایه شعور عشق. به این ترتیب ذوق و شوق، ایثار و فداکاری، مهر و محبت و همه آنچه که به عنوان ویژگی یک انسان اهمیت دارد، زیر سلطه تفکر ماشینی می رود.به طوری که دیگر کسی نمی پرسد که از کجا آمده ایم و به کجا می رویم. در این وضعیت، جلوی اضمحلال و ظلم ویرانگری را که بشر به خودش روا می دارد، نمی توان گرفت؛ جز آن که به آگاهی برسد.
بشر با نادیده گرفتن "مبنای ظلم ثانویه"، تفکّری انتقام جویانه نسبت به ظالم داشته، متأسفانه، دامنه این تفکر انتقام جویانه را به خداوند و به هستی نیز کشانده است و به تدریج این تفکر اشتباه در بین برخی جوامع ریشه دوانده است که این تشکیلات هستی بر مبنای انتقام جویی طراحی شده، خالق فقط قصد دارد که اشتباهات انسان ها را با تنبیه پاسخ دهد. در نتیجه، این تفکر که گناه نکنیم و ظلم نکنیم تا مورد انتقام جوئی خالق قرار نگیریم، جای تفکر عدم ارتکاب ظلم و گناه برای دسترسی به کمال و تعالی را گرفته است. در حالی که اگر ما اشتباه نمی کردیم اصلاً در ظلمت نبودیم که "مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النّور" معنی پیدا کند.طراح هستی فرموده خودت را از ظلمت به نور برسان و به این مخلوقی که توانسته بر "ظلمت جهالت" غلبه کرده به "نور آگاهی" دست یابد، مباهات می کند که ببینید این مخلوق ارزشمند چگونه موفق می شود خودش را از ظلمت به نور برساند!
ولی اکنون ما درباره انسانی که در ظلمت است، چه تفکری داریم؟ آیا توجه داریم که مهم، حرکت از تاریکی به روشنایی است و طرح الهی این بوده است که ما رادر ظلمت قرار دهد تا ببیند ما در جهت رسیدن به نور چه می کنیم؟ آیا این که حق تعالی درباره آدم به ملائک فرمود "اِنّی اَعلَمُ ما لاتَعلَمون"، بیان همین توانمندی انسان نبوده است که البته برا ی ملائک قابل درک نبود؟
اغلب، کلیات طرحهوشمندانه خالق با مطلق اندیشی انسان و به واسطه ترفندهای شبکه منفی (شیطان) که ذهن را از جهت کمال به سمت انتقام جویی و... می برد، از دید بشر مخفی است.

عدالت آگاهانه
امروز یکی از مهمترین رسالت های انسان، تلاش برای نهادینه کردن این اصل است که برای برقراری عدالت، باید به آگاهی هایی دست یافت. زيرا در غیر این صورت باید به عدالت بر مبنای اجبار تن داد.همان طور که اگر قوانین اجتماعی نهادینه نشده باشند، با وجود نظارتی مستمر و همراه با زور، ارتکاب مخفیانه جرائم و تخلفات ادامه خواهد داشت، تا وقتی که بشر به ادراک حقایقی چون "وجه الله "، " جمال یار"، "تن واحده" و... نرسد، عدالت در نظام هستینیز دست نیافتنی است.
روزی که انسان با درک "وجه الله" بودن هر یک از مخلوقات خداوند، به تقدس همه چیز در عالم پی برد و دیگر تمایلی به ظلم کردن به هیچ جزئی از اجزای هستی را نداشته باشد، به "درک مقام معصومیت" خواهد رسید و مفهوم "ظَلَمتُ نَفسی" برایش آشکار خواهد شد.
او تنها با رهایی از جهل خواهد توانست از گناه و ظلم فاصله بگیردو تا به این مرحله نرسد، همواره ظلم جزء لاینفک وجودی اش خواهد بود. با درک "عدالت کیفی" بشر خواهد فهمید که لطف و کرم و فضل خداوند و سمیع و بصیر بودن و رحمانیتش همگی قانونمند هستند. چرا که اگر خارج از چارچوب و قاعده باشند، عدل خداوند نقض می شود. کلیه ذرات هستی نسبت به جایگاهشان موقعیت حساب شده ای دارند که عدالت خداوند را نشان می دهد. به این ترتیب، در هستی حتی به ذره ای ظلم نشده است. در مورد انسان نیز عدالت به گونه ای برقرار است که اگر به درک آن نائل شویم، نه تنها چون و چرایی باقی نمی ماند، بلکه از ظلم اولیه خارج می شویم.
بشر بر اساس فطرت خود حقیقت جو است. بنابراین، می تواند به باطن هستی دست یابد و در این صورت، از ظلم ظاهری یا ظلم ثانویه نیز به میل خود اجتناب می­کند.وقتی انسان به درک رسالتش که پی بردن به فلسفه خلقت است برسد، متوجه می شود که چرا نباید ظلم کند. یعنی تنها از طریق کشف حقیقت و درک ظلم باطنی قادر به دفع ظلم ظاهری خواهد بود. به همین دلیل، اصرار بر تزکیه رفتاری بدون ایجاد تزکیه درونی، یعنی ایجاد تزکیه ظاهری بدون تزکیه باطنی مشکل بشر را حل نخواهد کرد؛ اما اگر ظلم اول برچیده شود، خواه ناخواه ظلم دوم از بین خواهد رفت.
ظلم باطنی با رسیدن به "مقام صالح"، یعنی رفع تضاد با خالق، خود، هستی و مردماز میان می رود و اینزمانی دست یافتنی است که چهره حقیقی ظلم باطنی معلوم شده باشد. در بسیاری از موارد در طول تاریخ، بشر با ملاک های ظلم ظاهری، به نامحق در مقابل حق ایستاده است و بدون در نظر گرفتن ظلم باطنی، شیطان توانسته است به بهانه های مختلف از جمله دفاع از حریم خدا، دست بسیاری را به خون آلوده کند. در حالی که فردی که وارث فقر فرهنگی نسل های پیش از خود است، در ناآگاهی و ظلم قرار دارد و مجازات او نه افتخار است و نه مشکلی را حل می کند. باید توجه داشته باشیم که ما همه در ظلمت و جهل زاده شده ایم و ممکن است در هر لحظه یا از گروه ظالمین باشیم و یا مظلومین؛ در صورتی که رسالت ما حکم می کند نه ظالم باشیم و نه مظلوم.

محمد علی طاهری



بنابراین، ابتکار خلاقانه عارف معاصر، امام خمینی، بر این مبنا بوده تا در دانشگاه آگاهی حج، و با آگاهیهای حاصله از حج، برائت از مشرکین نمود.
نحوه بر خورداری از این آگاهی، رعایت مناسک در پله عقل، و
اتصال است بر پله عشق، که استاد طاهری، با دریافتهای ربوبی خویش، روح عرفانی این اعمال را کشف رمز فرموده اند تا نمونه ای باشد برای دریافتهای بیشتر حاجیان. این هم لینک مقاله معراج حج استاد:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=121

با سلام و عرض ادب :Gol:

جناب طاهری، مطالبتان در باب ظلم تکراری بوده، قبلاً در این تاپیک مطرح شده و مورد نقد قرار گرفته است:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=5481

از پست 159 تا 162 دقیقاً همین مطالب توسط جناب azyazan ارسال شده اند. و از پست 163 تا 167 هم پاسخ حقیر به این مطالب موجود است.

در ضمن، بنده همچنان منتظر پاسخ شما در تاپیک مربوطه هستم! تاپیک را ترک کرده اید در نقاط دیگر سایت به تبلیغ می پردازید؟

یا حق

جناب بی نام
من چه می دونم کی و کجا این مقاله استاد را زده بوده است. کاری هم به پاسخهای شما ندارم. ••ostad•• گفتند مقاله "معراج حج" استاد طاهری، ربطی به برائت از مشرکین ندارد، من هم خواستم با مقاله "ظلم چیست" استاد طاهری، معرفتی دیگر را برایشان بنمایانم و نشان دهم ابتکار این کار توسط امام خمینی، علتش چه بوده است. "عدالت آگاهانه" در مقاله "ظلم چیست" و "دریافت آگاهی" در مقاله "معراج حج" استاد، کلیات بحث هستند و خواستم عظمت این ابتکار امام راحلمان را بنمایانم که در چه برهه ای، برائت از مشرکین را بر شیعیان واقعی اسلام، واجب کرده اند.
بنابراین، ابتکار خلاقانه عارف معاصر، امام خمینی، بر این مبنا بوده تا در دانشگاه آگاهی حج، و با آگاهیهای حاصله از حج، برائت از مشرکین نمود.
نحوه بر خورداری از این آگاهی، رعایت مناسک در پله عقل، و
اتصال است بر پله عشق، که استاد طاهری، با دریافتهای ربوبی خویش، روح عرفانی این اعمال را کشف رمز فرموده اند تا نمونه ای باشد برای دریافتهای بیشتر حاجیان.

ولی مثل اینکه به مذاق مدیر اجرایی خوش نیامده و مقاله "ظلم چیست" استاد طاهری را حذف کرده اند و دلیلشان هم "تکراری بودن" بوده است. واقعا که داریم پرسشگری را تجربه می کنیم منتها پرسشهایی که خوش آمدتان است و جوابهایی که سازگار با مذاقتان. مهم نیست. استاد طاهری نیازی به تبلیغ ندارند "بی نام" ها و "••ostad•" های هم مرام. مقالات و کارها و تحقیقاتشان از بوته تحقیقات علمی، سربلند بیرون آمده است. اخبار شبکه چهار تلویزیون جمهوری اسلامی ایران در همین هفته پیش و خبری که درباره استاد طاهری منتشر شد را به خاطر آورید. اگر هم یادتان نمی آید یا ندیده اید، لینک دانلود فایلش را در اینترنت پیدا کرده ام که برایتان می نویسم. پیشکش شما.

ویدئوی کم حجمی است با فرمت mp4.

این هم یکی از لینکهای خبری اش در اینترنت:

سایت خبری آفتاب

این هم لینک مقاله معراج حج استاد دکتر محمد علی طاهری:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=121

با سلام

نقل قول:
من چه می دونم کی و کجا این مقاله استاد را زده بوده است.

این هم اثبات اینکه شما اصلاً تاپیک نقد عرفان حلقه را مطالعه نکرده اید، و همینطور بدون خواندن نظرات مخالف حرف می زنید.

نقل قول:
کاری هم به پاسخهای شما ندارم.

ما قبلاً به مرام پاسخگویی شما به نقدها و نظرات مخالف پی برده ایم. نیازی به توضیح نیست.

نقل قول:
••ostad•• گفتند مقاله "معراج حج" استاد طاهری، ربطی به برائت از مشرکین ندارد، من هم خواستم با مقاله "ظلم چیست" استاد طاهری، معرفتی دیگر را برایشان بنمایانم و نشان دهم ابتکار این کار توسط امام خمینی، علتش چه بوده است. "عدالت آگاهانه" در مقاله "ظلم چیست" و "دریافت آگاهی" در مقاله "معراج حج" استاد، کلیات بحث هستند و خواستم عظمت این ابتکار امام راحلمان را بنمایانم که در چه برهه ای، برائت از مشرکین را بر شیعیان واقعی اسلام، واجب کرده اند.

کافی است لینکی به آن مقاله بدهید. نیازی نیست مدام همان مقالات تکراری را در نقاط مختلف سایت پخش کنید، تا شاید به طور تصادفی هم که شده چشم کسی به آنها بیافتد.

نقل قول:
ولی مثل اینکه به مذاق مدیر اجرایی خوش نیامده و مقاله "ظلم چیست" استاد طاهری را حذف کرده اند و دلیلشان هم "تکراری بودن" بوده است.

ارسال دوباره و دوباره مطلبی که قبلاً طرح شده، آن هم در تاپیکهای مختلف، نامش تکرار مطلب است. طبیعی است که مطالب تکراری حذف شوند.

نقل قول:
واقعا که داریم پرسشگری را تجربه می کنیم منتها پرسشهایی که خوش آمدتان است و جوابهایی که سازگار با مذاقتان.

مقاله مربوطه در سایت موجود است، و خودم لینک آن را در پست قبلی گذاشتم. در ضمن، این شمایید که فعلاً باید به تاپیک مربوطه بروید و سؤالاتی را که انتظارتان را می کشند پاسخ دهید. کسی که از بحث فرار کند فقط خودش را از چشم مخاطبین می اندازد.

نقل قول:
مهم نیست. استاد طاهری نیازی به تبلیغ ندارند

برای همین است که پیروانتان هر از چند گاهی مقالاتی را که بارها ارسال کرده اند و مورد نقد هم قرار گرفته به اسمهای جدید در تاپیکهای جدید ارسال می کنند؟

نقل قول:
مقالات و کارها و تحقیقاتشان از بوته تحقیقات علمی، سربلند بیرون آمده است.

من هیچگاه فرادرمانی را نقد نکردم که مدام حرف از شفا و درمان می زنید. بحث ما بحث تناقضات آشکار بین عرفان حلقه و جهان بینی شما با آیات و روایات است، و پرسشهایی روشن انتظار پاسخ شما را می کشند، که ظاهراً از دادن پاسخ عاجزید. تعجبی هم ندارد چرا که در برابر حرف حق نمی توان چیزی گفت.

نقل قول:
اخبار شبکه چهار تلویزیون جمهوری اسلامی ایران در همین هفته پیش و خبری که درباره استاد طاهری منتشر شد را به خاطر آورید. اگر هم یادتان نمی آید یا ندیده اید، لینک دانلود فایلش را در اینترنت پیدا کرده ام که برایتان می نویسم. پیشکش شما.

مبارکتان باشد.

یا حق

[=&quot]طلب خیرهای ما برای شما.
[/]
[=&quot][/]

[=&quot]امام خمینی(ره):[/][=&quot]

[/]

[=&quot]([/][=&quot] ... [/][=&quot]سعی کن اگر اهلش نیستی و نشدی ، انکار مقامات عارفین و صالحین را نکنی و معاندت با آنان را از وظایف دینی نشمری . بسیاری از آنچه آنان گفته اند در قرآن کریم به طور رمز و سربسته و در ادعیه و مناجات اهل عصمت بارزتر، آمده است و چون ما جاهلان از آنها محرومیم با آن به معارضه [/][=&quot]
[/]
[=&quot]برخاستیم[/][=&quot] ... . [/][=&quot])[/][=&quot][/]
موضوع قفل شده است