اعترافات عمر به فضیلت امام علی علیه السلام

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اعترافات عمر به فضیلت امام علی علیه السلام

با سلام


ایا تا به حال این روایت را شنیده اید
رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود:
«هر کس بميرد در حالي که امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهليّت از دنيا رفته است».

شرح مقاصد، ج 5، ص 239.

به همين مضمون در کتاب‏هاي اهل سنّت نيز روايات فراواني آمده است.

بر مبنای این روایت

سعدالدين تفتازاني در «شرح مقاصد»

شرح مقاصد، ج 5، ص 239.

و ملاّ علي قاري در «شرح فقه اکبر»

شرح الفقه الاکبر، ص 179.

به اين حديث بر وجوب امامت تمسّک کرده‏اند.

نتیجه: :Sham:
1-این یک قاعده عقلی و عرفی است که امام باید از افراد جامعه برتر باشد وگرنه امام و خلیفه ای که از مردم خود پایین تر و مفضول باشد چگونه قابل اطاعت آن هم به نحو وجوبی میتواند باشد ایا عقل قبول مینماید خداوند امر به اطاعت چنین امامی کند که افضل از او در افراد جامعه وجود دارد؟
:Sham:

2-ایا برای هیچ عاقلی قابل قبول است که خلیفه یک امت که واجب الاطاعه هم است انسان جاهلی باشد و برای اجرای حدود و پاسخ به مشکلات محتاج دیگری باشد؟ :Sham:

3-در این صورت معادله از یک حالت خارج نیست و آن اینکه این به اصطلاح خلیفه ای که محتاج به دیگری است خلیفه ای نیست که که از جانب خداوند واجب الاطاعه باشد بلکهدر این میان حقی ضایع شده است؟ :Sham:

با این مقدمه در ادامه نقل هایی را از خلیفه دوم برادران اهل سنت و اقایان وهابی میاوریم که بسیار قابل تامل است امیداست مفید فایده حق جویان قرار گیرد: :Sham:

اعترافات خلیفه دوم به افضلیت امام علی علیه السلام بر او
از عمر كلمات مشهورى نقل شده كه نشان مى‏دهد او تا چه حد نيازمند به علم امير المؤمنين بوده است و در اينجا برخى از آنها را ذكر مى‏كنيم:
:Sham:

1- «اگر على نبود عمر هلاك ميشد» اين جمله را بارها بر زبان آورده.
لو لا علىّ لهلك عمر

اين حديث را احمد و عقيلى و ابن السمان نقل كرده‏اند، در استيعاب 3 ر 39، رياض 2 ر 194، تفسير نيشابورى در سوره احقاف، مناقب خوارزمى 48، شرح جامع صغير شيخ محمد حنفى 417 در حاشيه سراج المنير، تذكره سبط 87. مطالب السؤل 13 فيض القدير 4 ر 357.

2- «خدايا مرا در مشكلى كه براى گشودنش پسر ابى طالب نباشد قرار مده
اللهمَّ لا تبقني لمعضلة ليس لها ابن أبي طالب

تذكره سبط 87، مناقب خوارزمى 58، مقتل خوارزمى 1 ر 45.

3- «سرزمينى كه تو اى ابو الحسن نباشى، خدا مرا باقى نگذارد»

لا أبقاني اللَّه بأرض لستَ فيها أبا الحسن

ارشاد سارى 3 ر 195.

4- «اى على! خدا مرا بعد از تو باقى نگذارد»

لا أبقاني اللَّه بعدك يا عليُّ



5- «به خدا پناه مى‏برم از مشكلى كه ابو الحسن براى گشودنش نباشد»
أعوذ باللَّه من معضلة و لا أبو حسن لها «5».
تاريخ ابن كثير 7 ر 359، فتوحات الاسلاميه 2 ر 302.

6- «به خدا پناه مى‏برم كه در قومى زندگى كنم و تو اى ابو الحسن در ميان آنها نباشى»
أعوذ باللَّه أن أعيش في قوم لستَ فيهم يا أبا الحسن
رياض النضرة 197، منتخب كنز العمال حاشيه مسند احمد 2 ر 352

7- «به خدا پناه مى‏برم كه در ميان مردم زنده باشم و ابو الحسن آنجا نباشد»
أعوذ باللَّه أن أعيش في قوم لستَ فيهم يا أبا الحسن
فيض القدير 4 ر 357 گويد دار قطنى از ابى سعيد نقل كرده كه عمر وقتى پاسخ سؤالى را از على علیه السلام مى‏شنيد مى‏گفت .

8- «خدايا مشگلى بر من وارد مساز مگر على در كنارم باشد»
اللهمّ لا تنزل بي شديدة إلّا و أبو الحسن إلى جنبي
ابن بخترى بقول رياض 2 ر 194 آن را آورده.

9- «اميد است در مشگلى كه ابو الحسن گشاينده آن نباشد واقع نشوم»
لا بقيت لمعضلة ليس لها أبو الحسن
ترجمه على بن ابيطالب 79.

10- «خدا مرا آنقدر باقى نگذارد تا در ميان مردمى قرار گيرم كه ابو الحسن در ميان آنها نباشد»
لا أبقاني اللَّه إلى أن أدرك قوماً ليس فيهم أبو الحسن
حاشيه شرح عزيزى 2 ر 417 مصباح الظلام 2 ر 56.

11- سعيد بن مسيب گويد:
عمر به خدا پناه مى‏برد از مشكلى كه براى گشودنش ابو الحسن نباشد.
و قال سعيد بن المسيّب: كان عمر يتعوّذ باللَّه من معضلة ليس لها أبو الحسن
اين حديث را احمد در مناقب نقل كرده و در استيعاب حاشيه اصابه 3 ر 39، صفة الصفوة 1 ر 121، رياض النضرة 2 ر 194، تذكرة السبط 85، طبقات شافعيه شيرازى 10 اصابه 2 ر 509، صواعق 76، فيض القدير 4 ر 357، الف باء 1 ر 222 يافت ميشود.

12-معاويه گويد:
وقتى عمر در امرى به مشكلى بر مى‏خورد پاسخش را از او (على) ميگرفت
و قال معاوية: كان عمر إذا أشكل عليه شي‏ءٌ أخذه منه
مناقب احمد، رياض النضرة 2 ر 195.

13-«نيروى داورى على از همه ما بيشتر است».
علىّ اقضانا
حلية الاولياء 1 ر 65 طبقات ابن سعد 459، 460، استيعاب 4 ر 38، 39 حاشيه اصابه رياض النضرة 2 ر 198، 244، تاريخ ابن كثير 7 ر 359 و گفته است اين كلام از عمر به ثبوت رسيده است، اسنى المطالب جزرى 14، تاريخ الخلفاى سيوطى 115.

14- «نيروى داورى على از همه ما بيشتر است».
اقضانا علىّ
طبقات ابن سعد 860 استيعاب 3 ر 41، تاريخ ابن عساكر 2 ر 325 مطالب- السؤل 30

موضوع قفل شده است