اين چادر من است كه زير پاي شماست!

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اين چادر من است كه زير پاي شماست!

ماجرا خيلي وقت بود توي دل هاي ما مانده بود ، اما با تصوير زني در تلويزيون جرقه اش خورد و احساسات ما را منفجر كرد.
زن محكوم بود به خيانت، عمل خلاف عفت و قتل. نشسته بود و داشت در مورد ماجراهاي سياسي پيرامون محكوميتش حرف مي زد.

چيزي كه توجه من (و خيلي هاي ديگر مثل من) را جلب كرد، نه اعترافات سياسي او بود ، نه جرم غير قابل تصورش و نه حتي لحن عامي او. ما در بهت چادر مشكي و رو گرفتن سفت و سختش بوديم.

ما ناگهان احساس كرديم به يكي از عزيزترين هاي زندگي مان دارد توهين مي شود. قبل از آن هم اين را ديده بوديم، اما هيچ وقت اين طور جوش نياورده بوديم.

قانون نيست. اما مثل يك قانون نانوشته، همه متهمين مرد لباس هاي خاكستري مهردار مي پوشند و همه زن ها چادر مشكي به سر مي كنند.

مهم نيست كه آن زن قبلا چه جوري بوده، حالا بدون هيچ انتخابي بايد چادر سرش كند.
شايد هم چادر را براي قايم شدن پشت سياهي اش و ديده نشدن در تصويرها به آنها نشان مي دهند.

در هر حال اين ماجرا بدجوري ما را كه چادر را خودمان، نه براي قايم شدن يا گرفتن عفو يا به اجبار انتخاب كرده ايم، ناراحت كرد.
يك پست در يك وبلاگ تبديل شد به يك اعتراض كه بعد از 30 سال كه خودمان شعار " چادر، حجاب برتر" را توي كتاب هاي درسي و روي در تاكسي و روي بيل بوردهاي بزرگراه و توي تراكت هاي نماز جمعه پخش كرده ايم، آن وقت چادر را به اجبار سر متهمين و محكوميني مي كنند كه گاهي آدم از گفتن جرمشان هم شرم دارد .
نمي خواهم به چادر تقدس بيخودي بدهم يا بگويم هر كسي بي چادر است حتما متهم! اما قبول كنيد كه براي آنكه حجاب را به عنوان يك ارزش نشان بدهيم بايد خودمان ارزشمندي ها را حفظ كنيم.

يادداشتي از منصوره مصطفي زاده

بعضی از مسئولین کشور در طول 30 سال گذشته خیانت هایی کردند ، که .....

موضوع قفل شده است