محبت خدا را به کودک قلبت بیاموز

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
محبت خدا را به کودک قلبت بیاموز

در مورد ذكر قلبی (همانکه اصل است و انسان از آن به خالق میرسد)امام خمينی (ره) فرموده اند :

.......:Gol:" ذكرهايی كه انسان به زبان مي آورد ذكر زبانی است و بايد قلب برسد ":Gol:

...* حال مثلاً ذكری را ما بارها تكرار كرده ايم، از كجا متوجه شويم و معلوم می شود .....................................كه به قلب رسيده است؟

.................* آيا منظور امام شخص مخصوص و مورد نظری بوده است؟

[=Garamond]......................................................جواب نامه
برای وارد شدن در بحث ابتدا فرمايش حضرت
امام خمينی (ره) را كه در حديث هجدهم كتاب شريف "شرح چهل حديث" آمده است می آوريم امام می فرمايد: "شيخ عارف كامل ما جناب شاه آبادی روحي فداه، می فرمودند: شخص ذاكر بايد در ذكر مثل كسی باشد كه به طفل كوچك كه زبان باز نكرده مي خواهد تعليم كلمه كند تكرار می كند تا اين كه او به زبان می آيد و كلمه را ادا می كند پس از آن كه او ادای كلمه را كرد، معلم از طفل تبعيت می كند و خستگی ان تكرار برطرف مي شود و گویی از طفل به او مدد مِی رسد، همين طور كسی كه ذكر می گويد بايد به قلب خود كه زبان ذكر باز نكرده، تعليم ذكر كند و نكته تكرار اذكار آن است كه زبان قلب گشوده شود و علامت گشوده شدن زبان قلب آن است كه زبان از قلب تبعيّت كند و زحمت و تعب تكرار مرتفع شود. اوّل زبان ذاكر بود و قلب به تعليم و مدد آن ذاكر شد، و پس از گشوده شدن زبان قلب، زبان از آن تبعيت كرده به مدد آن يا مدد غيبی متذكر مي شود."[1]...با ادامه

[=Garamond].....
اصل ذكر: در كتاب شريف سفينة البحارِ
[2] شيخ عباس قمي (ره) آمده است كه : "بدان كه اصل ذكر، ذكر قلبی است و سپس به ذكر زبانی هم ذكر گفته می شود يا از اين باب كه ذكر زبانی هم حقيقتاً ذكر است يا از اين جهت كه ذكر زبانی دلالت بر ذكر قلبی می كند در نتيجه اسم مدلول را بر آن نهاده اند، سپس استعمال ذكر بر ذكر زبانی زياد شده تا آنجا كه در حال حاضر وقتی كه نام ذكر برده شود، ذكر زبانی به ذهن تبادر می كند. امّا بعضی از علمای اخلاق فرموده اند كه : ذكر زبانی هم به تنهايی بدون ذكر قلبی خالی از فايده نيست چرا كه مانع می شود از اين كه انسان مرتكب لغو شود و باعث می شود كه زبان عادت به خير پيدا كند و گاهی شيطان به آدمی القاء می كند كه حركت دادن زبان بدون توجّه قلب كار بيهوده ای است كه سزاوار است ترك شود ولی ذاكر برای اين كه بينی شيطان را به خاك بمالد جا دارد كه قلب خود را هم متذكر سازد و اگر قلب متذكر نشد باز سزاوار است كه ذكر زبانی را ترك نكند كه باز هم بينی شيطان را به خاك بمالد.

زمانی که قلب ذاکر شود علامتش این است که شخص آن اسم جلیل را احصا می کند

[=&quot]آيا خطاب امام (ره) اختصاصي است؟[=&quot]
طی طريق الی الله و گام نهادن در مسير كمالات معنوی و قرب به خداوند متعال اختصاص به افراد و گروه های خاصی ندارد مطالبی را هم كه علمای اخلاق همچون امام راحل (ره) بيان كرده اند برگرفته از سخنان معصومين و قرآن كريم است كه اين انوار مقدسه برای هدايت نوع بشر آمده اند و هر فردی به حد ظرفيت وجود خود می تواند از كلام آنها بهره گرفته و مدارج كمالات معنوی را كسب كند كه اين سير می تواند در بعد معنويات تا بی نهايت ادامه يابد، تا آنجا كه انسان خاكی به مقامی برسد كه خليفه خدا گردد و به اذن خدا كارهای خدايی انجام دهد. اين مسير براي همه انسان ها باز است. و اين مقام از راه تلاش و مجاهدت و عمل به احكام شرعيه و مراقبه به دست مي آيد.
اثرات ذكر
آنچه از فرمايشات امام (ره) و كلام معصومين (عليهم السلام ) به دست می آيد آن است كه ذكر زبانی يك عمل پسنديده است كه مقدمه براي اعمال و آثار پسنديدهتر قرار می گيرد. از جمله آثار ذكر آن است كه:
باعث زنده شدن قلب ها می گردد كه حضرت علی (علیه السلام) می فرمايد: "من ذكر الله سبحانه احيا قلبه و نور عقله و لبه"[3] هر كس خداوند سبحان را ياد كند قلبش را زنده و عقل و جانش را نورانی می سازد.
2- جلا پيدا كردن قلب از گرد و غبار و آلودگی های گناه؛ حضرت علی (علیه السلام) می فرمايد: "ان الله سبحانه جعل الذكر جلاء للقلوب"[4] يعنی: "به درستی كه خداوند سبحان ذكر را باعث جلاء يافتن دل ها قرار داده است و از آنجا كه از بهترين مصاديق ذكر تلاوت قرآن است در مورد قرآن كريم می فرمايد: "و ما للقلب جلاء غيره"[5] چيزی غير از قرآن زنگار را از دل پاك نمی كند.

عرفان;55871 نوشت:
[=&quot]
از آنجا كه از بهترين مصاديق ذكر تلاوت قرآن است در مورد قرآن كريم می فرمايد: "و ما للقلب جلاء غيره"[5] چيزی غير از قرآن زنگار را از دل پاك نمی كند. [/]

سلام.
الحق كه تلاوت قرآن يكي از اذكاري است كه در عمق دل نفوذ مي كند و دلهاي خسته و زنگار گرفته را زنده مي نمايد.وقتي كه از همه كس و همه چيز مي بريد.
از تلاوت قرآن غافل نشويد.

[=&quot]... ادامه
ذكر باعث
[=&quot]طرد شيطان و در امان ماندن از نفاق است، اميرالمؤمنين (علیه السلام) در اين باره مي فرمايد[=&quot]: "[=&quot]ذكر الله مطرده الشيطان[=&quot]"[6] [=&quot]ذكر خدا [=&quot]باعث دور شدن شيطان مي شود. و "من اكثر ذكر الله فقد بريء من النفاق[=&quot]"[7] [=&quot]كسي كه زياد ذكر خدا نمايد از نفاق و دورويي[=&quot]در امان مي ماند.
[=&quot]ذكر باعث ايجاد محبّت خدا در دل و آرامش قلب مي گردد حضرت[=&quot] ختمي مرتبت فرمودند: "من اكثر ذكر الله احبه[=&quot]"[8] [=&quot]هر كس خدا را زياد ياد كند او را دوست خواهد داشت. و در قرآن [=&quot]كريم آمده است كه "ان الذين و آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئن [=&quot]القلوب[=&quot]"[9] [=&quot]كساني كه ايمان آوردند و[=&quot]دل هايشان به واسطه ذكر خدا به آرامش و اطمينان رسيد، آگاه باشيد كه دل آرام گيرد[=&quot]از ياد خداي[=&quot].
[=&quot]البتّه ياد واقعي خداوند آن است كه هنگام گناه انسان به ياد خدا[=&quot] بيفتد و از ارتكاب به گناه اجتناب نمايد و آنجا كه پاي تكاليف الهي پيش مي آيد [=&quot]انسان به ياد خدا افتاده و دستورات خدا را مو به مو انجام دهد حضرت پيامبر (صلی الله علیه و آله[=&quot]) [=&quot]فرمودند: "من اطاع الله عزوجل فقد ذكر الله و ان قلت صلاته و صيامه و تلاوته [=&quot]للقرآن[=&quot]"[10] [=&quot]يعني كسي كه خدا را[=&quot]اطاعت كند خدا را ياد كرده هر چند كه نماز و روزه و تلاوت قرآن او كم باشد و امام [=&quot]باقر(علیه السلام) در همه حال به ياد خدا بودن را چنين معنا كرده است است: "فرد وقتي خواست[=&quot] گناهي را مرتكب شود خدا را ياد كند و اين ياد خدا بين او وگناه فاصله بياندازد[=&quot]."[11]
[=&quot][1] . شرح چهل حديث امام خميني، ناشر؛ تنظيم و نشر آثار امام خميني، چ چهارم، 1373، ص 293، 292.
[2] . ج 3، دارالاسوه، چ دوّم، 1416، هـ . ق، ص 209.
[3] . غررالحكم.
[4] . بحارالانوار، ج 69، ص 325.
[5] . نهج البلاغه، خطبه 176.
[=&quot][6][=&quot] . غررالحكم.
[7] . همان.
[8] . بحارالانوار، ج 93، ص 160.
[9] . سوره رعد، آيه 28.
[10] . بحارالانوار، ج 77، ص 86.
[11] . همان، ج 93، ص 379.

موضوع قفل شده است