آيا نام مبارك حضرت مهدي(ع) در قرآن كريم ذكر شده است؟

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
آيا نام مبارك حضرت مهدي(ع) در قرآن كريم ذكر شده است؟

چه آياتي مربوط به آن امام(ع) مي‌باشد؟
در پاسخ اين دوست عزيزمان بايد بگوييم كه، اولاً: صرف وجود نام مبارك آن بزرگوار در متن آيات شريفة قرآن، دلالت بر امامت يا ديگر ويژگي‌هاي والاي امام(ع) نمي‌باشد، زيرا تمام نام‌هايي كه در اين كتاب شريف ذكر شده است، در يك مرتبه از علو و منزلت قدر صاحبان آنها نيست، بلكه همانطور كه واقفيد، دايرة اين نام‌ها از دورترين موجودات نسبت به خداي تعالي (يعني شيطان رانده و لعنت شده) تا مقرب‌ترين و نزديك‌ترين بندگان او را كه همان اسماء حسناي پروردگار (مانند: رسول گرامي‌اش(ص)) باشند، دربرگرفته است.
دربارة وجود با عظمت امام غايب(ع)، هرچند به نام ايشان به شكل لفظي تصريح نشده است، اما آيات مختلفي از كلام الله مجيد حول امامت و ولايت (به طور كلي) و نيز حول منجي موعود بشريت و قيام ايشان، تفسير و تأويل گرديده است كه از ميان آنها بعضي با صراحت بيشتري در اين باره سخن گفته است.
مطابق روايات اهل بيت(ع)، تاكنون بيش از 140 آيه از ايات نوراني قرآن، بنا به نقل تشيع و تسنن، به وجود شريف امام زمان(ع) تأويل گرديده است، كه از آن جمله، علامه مجلسي بيش از 70 آية كريمه را با استناد به روايات دربارة ظهور آخرين حجت حيّ پروردگار، نقل نموده است. همچنين علماي ديگري نظير: علامه بحراني، سيد صادق شيرازي، علي‌اكبر مهدي‌پور، خادمي شيرازي و ... در آثار ارزشمندي مانند: تفسير البرهان و المحجّة في ما نزل في القائم الحجّة (كه توسط سيد مهدي حائري قزويني با عنوان: سيماي حضرت مهدي(ع) در قرآن، به فارسي برگردانده شده است.)؛ المهديّ في القرآن (كه با عنوان: موعود قرآن به فارسي ترجمه شده ست)؛ سيماي امام زمان(ع) در قرآن و ... به بررسي اين آيات اقدام نموده‌اند.
دسته بندي آيات موعود در قرآن
1. اين آيات را مي‌توان به چند دسته تقسيم بندي كرد؛ دسته‌اي از آياتي كه به وجود امام مهدي(ع) تأويل گرديده است، به وصف آن بزرگوار و بيان جايگاه تكويني و تشريعي‌شان در عالم هستي اشاره دارند: مانند اينكه امام مهدي(ع)، «غيب» عالم است كه ايمان به آن، شرط ورود در حلقة اهل ايمان مي‌باشد.1 از جمله اوصاف ديگري كه در آيات قرآن، در خصوص معرفي امام عصر(ع) آمده است، عبارتند از : ماء معين2 (آب گوارا)، رفيق نيكو،3 حق،4 غيب مورد انتظار خداوند كه مؤمنان نيز به انتظار براي اوامر شده‌اند،5 قرآن عظيم،6 وليّ كسي كه مظلومانه شهيد شد،7 صراط السّويّ (راه ميانه)،8 كسي كه خود و يارانش أولي بأس شديد (داراي قوت رزم‌آوري) باشند،9 نور خداوند كه هركه را بخواهد به وسيله آن هدايت مي‌نمايد10 و نور پروردگار كه زمين را به وسيلة آن نوراني خواهدكرد،11 انسان مضطرّي كه هنگامي‌كه دعا نمايد مستجاب گردد،12 ستارة پنهان شده (الخنّس)13، برخي از آسمان،14 تجلي‌بخش روز،15 مطلع فجر (سپيدة پگاه)،16 داراي دين قيمّه (استوار)،17 باطل كنندة باطل،18 فتح و نصرت پروردگار،19 آيت و نشانة خداوند،20 كسي كه يارانش را بندگان شايستة پروردگار تشكيل مي‌دهند،21 آنكه به سبقت گرفتن براي پيروي و اطاعتش امر شده است22 و... .
2. بخش ديگري از آيات موعود در قرآن، به حتمي بودن ظهور امام(ع) و قطعي بودن انتقام از ظالمان و ستم‌پيشگان و استقرار حاكميت صالحان و شايستگان بر عرصة گيتي اختصاص دارد. هرچند، بيان تفصيلي و دلالات آنها بر طبق روايات نقل شده، مجال مبسوطي را طلب مي‌كند و از حوصلة اين نوشتار، خارج است، اما مناسب است كه براي نمونه به چند آية معروف از اين دسته عنايت داشته باشيم. در آيات شريفة زير؛
وعد الله الذّين آمنوا منكم و عملوا الصّالحات ليستخلفنهّم في الأرض كما استخلف الّذين من قبلهم و ليمكّننّ لهم دينهم الذّي ارتضي لهم و ليبدلنهّم من بعد خوفهم أمناً يعبدوني لايشركون بي شيئاً.23
خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند، وعده فرموده كه در زمين خلافت دهد، چنانكه امم صالح پيامبران گذشته را جانشين پيشينيان خود ساخت و دين پسنديدة آنان را بر همه جا مسلّط و نافذ گرداند، و بر همة مؤمنان پس از ترس و هراس از دشمنان، ايمني حاصل عطا فرمايد كه مرا عبادت كرده، هيچ به من شرك نورزند.
و امام صادق(ع) فرمودند: [بخش نخست آيه] دربارة علي بن ابي‌طالب و امامان از فرزندان ايشان نازل گشته است و منظور از [بخش پاياني آيه] ظهور قائم(ع) مي‌باشد.24
همچنين خداوند متعال در آية ديگري حتميت ظهور كامل و جامع دين خويش بر تمام اديان و فرق بر سراسر عالم را بيان فرموده است:
هو الذّين أرسل رسوله بالهدي و دين الحقّ ليظهره علي الدّين كلّه و لوكره المشركون.25
او [خدايي] است كه رسولش را با هدايت و دين حق فرستاد تا او را بر همه دين [ها] آشكار سازد، هرچند كه مشركان اين امر را اكراه دارند.
حضرت امام صادق(ع) دربارة اين آيه فرمودند: به خدا سوگند تأويل آن هنوز نازل نشده و تأويل آن نازل نخواهد شد تا اينكه قائم(ع) خروج نمايد، پس چون قائم(ع) خروج نمايد، هيچ كافري به خداوند عظيم، و هيچ مشركي به امامت باقي نماند مگر اينكه خروج او را اكراه دارد، تا اينكه اگر كافر يا مشركي در دل سنگي [مخفي] باشد، آن سنگ [به زبان آمده] خواهد گفت: اي مؤمن، در شكم من كافري هست، مرا بشكن و او را به قتل برسان.26
اين آيه27 و نظير اين روايت در تأويل آن در سورة ديگري از قرآن كريم نيز بنا به مقتضي آمده است.28
همچنين فرموده است:
و نريد أن نمنّ علي الّذين استضعفوا في الأرض و نجعلهم أئمّةً و نجعلهم الوارثين و نري فرعون و هامان و جنودهما منهم ماكانوا يحذرون.29
و ما اراده كرديم بر آنانكه در زمين مستضعف شدند منت گذاريم و آنان را پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم؛ و به فرعون و هامان و لشكريانشان، آنچه را از آن بيمناك‌اند نشان دهيم.
از حضرات امام باقر و امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمودند:
فرعون و هامان در اينجا، دو شخص از جباران قريش مي‌باشند، خداوند تعالي آن‌دو را هنگام قيام قائم آل محمد(ع) در آخر الزمان زنده خواهد ساخت و به خاطر آنچه در گذشته مرتكب شده‌اند از آنها انتقام خواهدگرفت. روايات بسياري علاوه بر اين روايت، بر نزول اين ايه در شأن امام مهدي و حكومت امامان اهل بيت(ع) پس از رجعت به دنيا، دلالت دارند.30
سلمان(ره) نيز در روايتي بلند از رسول گرامي خدا(ص) نقل كرده است كه فرمودند:
... سوگند به خداوندي كه مرا به حق فرستاد، من و علي و فاطمه و حسن و حسين و آن نُه تن [معصومين](ع) و هركسي كه از ما [و باما] است و در راه ما ستم ديده [حضور خواهد داشت] به خدا قسم كه ابليس [براي مقابله با حضرت قائم(ع)] لشكريانش را جمع مي‌سازد و تمامي آنانكه ايمانشان خالص بوده و نيز همة كافران حقيقي جمع مي‌گردند تا از يكديگر قصاص كشند و خونخواهي كنند، و پروردگار تو بر احدي ظلم نمي‌كند، و تأويل اين آيه تحقق مي‌يابد.31
و آيات ديگري كه با عباراتي نظير: «وعده‌اي كه به حق، برگردن خداوند است»،32 «همانا آن برحق است»،33 «آنرا پس از مصحف، در زبور نيز ثبت كرده‌ايم»،34 «آن زمان آمدني است»35 و نظاير اين تعابير از حتمي بودن ظهور امام زمان(ع) ياد شده است.
3. سومين بخش از آيات موعود در قرآن، آياتي مي‌باشند كه طي آنها، خداوند متعال به بيان شرايط دشوار روز ميعاد و قيام موعود براي منكران و كساني‌كه تا آن هنگام ايمان نياورده‌اند پرداخته است و اهل كفر را انذاري شديد داده است.
از جمله، با اين تعابير و الفاظ، لحظات آن روز وصف شده است:
3ـ1. روز خدا: خداوند متعال مي‌فرمايد: «پس آنان را به روزهاي خدا يادآور باش».36
حضرت امام باقر(ع) فرمودند: «ايام الله سه تاست: روزي كه حضرت قائم(ع) بپاخيزد، و روز رجعت، و روز قيامت».37
3ـ2. روز هنگام معين شده: خداوند به شيطان مي‌فرمايد: «البته تو از مهلت شدگاني، تا روز وقت معين شده.».38
اسحاق بن عمار مي‌گويد: از حضرت امام صادق(ع) دربارة گفتة ابليس پرسيدم، كه آن چه روزي خواهد بود، آن حضرت فرمودند: «وقت معلوم، روز قيام قائم آل محمد(ع) است، هرگاه خداوند او را برانگيزد در مسجد كوفه كه ابليس مي‌آيد در حالي كه بر زانوهايش راه مي‌رود و مي‌گويد: اي واي از اين روزگار، آنگاه از پيشانيش گرفته شده، گردنش زده مي‌شود. آن هنگام، روز وقت معلوم است.»39
روايت ديگري نيز دربارة تفسير اين آيه ذكر شده است كه در آن هنگام، رسول خدا(ص) او را گردن خواهند زد.40
3ـ3. روزي بزرگ: خداوند مي‌فرمايد: «خوب‌ها از ميان خود اختلاف كنند، پس واي بر كافران از مشاهدة روزي بزرگ.»41
حضرت امام باقر(ع) طي حديثي طولاني ذيل اين آيه شريفه، دربارة علايم ظهور و جنگ‌هايي كه واقع خواهد شد، در پايان آن با اشاره به شورش سفياني عليه حضرت قائم(ع)، مي‌فرمايند:
... پس هرگاه ديدي ترك‌ها از آن (دمشق) گذشتند و تر‌ك‌ها پيش‌روي كردند تا اينكه در جزيره فرود آمدند، و روميان پيش آمدند تا اينكه در رمله فرود آيند، و آن سالي است كه در هريك از سرزمين‌هاي عرب اختلاف خواهد بود، و به راستي كه اهل شام بر سر پرچم اختلاف پيدا مي‌كنند: اصهب و ابقع و سفياني با بني ذنب الحمار از قبيلة مضر اختلاف كنند و ... پس مردي از بني ذنب الحمار به دمشق آيد و با همراهانش چنان كشته شوند كه كسي را آنطور نكشته باشند، و اين است [معناي] آيه‌اي كه خداوند تبارك و تعالي فرمود.42
3ـ4. روزي كه صيحة (آسماني) را بشنوند: خداوند متعال مي‌فرمايد: «و روزي كه آن صيحه را به حق بشنوند، آن هنگام، روز خروج است.»43
حضرت امام صادق(ع) فرمودند: «به نام قائم(ع) از سوي آسمان [صيحه‌اي داده شود] و آن، روز خروج است.»44
3ـ5. روزي كه منادي حق، از جاي نزديكي ندا كند:45
حضرت امام صادق(ع) دربارة اين آيه و آية قبل مي‌فرمايند: «منادي صيحة حضرت قائم و نام پدرش(ع) را ندا مي‌دهد.»46
3ـ6. روز پيروزي: خداوند متعال مي‌فرمايد: «بگو در روز پيروزي، ايمان كساني كه كفر ورزيدند، سودي به حالشان نخواهد داشت، و مهلت داده نخواهند شد.»47
حضرت امام صادق(ع) مي‌فرمايند: «آن (روز پيروزي) روزي است كه دنيا بر روي حضرت قائم(ع) گشوده مي‌شود، و كسي كه پيش از آن هنگام، مؤمن نبوده و بعداز اين فتح يقين پيدا كند، ايمانش نفعي به حالش نخواهد داشت، ولي هركه پيش از آن ايمان داشته و منتظر ظهورش بوده، ايمانش برايش سودمند خواهد بود و خداوند مقام و شأنش را نزد امام قائم(ع) بزرگ خواهد ساخت و ...».48
3ـ7. روزي كه بعضي از نشانه‌هاي پروردگارت فرا رسد: خداوند متعال مي‌فرمايد: «روزي كه بعضي از نشانه‌هاي پروردگارت فرارسد، هيچ كس را ايمان نفع نبخشد، در صورتي كه از پيش ايمان نياورده و يا در ايمان خود كسب خير و سعادت نكرده باشد، بگو شما منتظر باشيد، ما نيز منتظر هستيم.»49
از امام صادق(ع) روايت شده است كه: «(آيات) همان امامان هستند، و آيه‌اي كه مورد انتظار است، قائم(ع) مي‌باشد، پس در آن روز كساني كه پيش از قيام او به وسيلة شمشير ايمان نداشته‌اند را ايمان سودي نبخشد، هرچند به امامان ديگر از پدران او(ع) ايمان داشته باشد.»50
3ـ8. روزي كه تأويل آن (قرآن) فرا رسد: خداوند مي‌فرمايد: «آيا [كافران منكران آيات خداوند چه چيزي را انتظار مي‌كشند؟] جز رسيدن روز تأويل آن [قرآن] را؟51
حضرت امام صادق(ع) مي‌فرمايند: «اين از آياتي است كه تأويل آنها، بعداز تنزيلشان مي‌باشد. آن [روز تأويل] در حضرت قائم(ع) است».52
علاوه بر موارد ذكر شده با تعبيرهاي: «روز يأس كافران»53 و «روزي كه بر كافران سخت خواهد بود»54 نيز از آن روز نام برده شده است. همچنين از آن حادثة موعود، يعني ظهور امام عصر(ع)، با تعابير زير نيز ياد شده است:
3ـ9. ساعت: خداوند متعال در سورة زخرف فرموده است: «آيا [كافران] ساعت مرا انتظار مي‌كشند كه به ناگاه براي ايشان فرا رسد، در حالي كه بي‌خبر و غافل باشند.»55
و در سورة محمد(ص) نيز مي‌فرمايد: «آيا جز اين انتظار دارند كه آن ساعت، به ناگاه براي آنان فرارسد [درحالي] كه شرايط و نشانه‌هاي آن آمده، و پس از آمدن آن، ديگر تذكر دادن چه سودي به حالشان دارد.»56
همچنين در آيات ديگري، اين لحظة شناخته شده ذكر شده است.
حضرت امام صادق(ع) در خصوص آن مي‌فرمايند:
حاشا كه خداوند، براي آن [ظهور قائم(ع)] وقتي تعيين فرمايد؛ زيرا كه او همان «ساعت» است كه خداوند متعال فرموده است: «از تو مي‌پرسند هنگام ساعت را كه چه وقت خواهد بود، بگو البته علم آن نزد پروردگار من است. كسي جز او، آن ساعت را روشن و ظاهر نتواند كرد. آن ساعت در آسمان‌ها و زمين، بسي سنگين است؛ جز به طور ناگهاني براي شما نيايد. از تو مي‌پرسند، گويي كه تو كاملاً بدان آگاهي، بگو علم آن ساعت فقط نزد خداوند است ولي بيشتر مردم نمي‌دانند.»57
و فرموده است: «علم آن ساعت نزد اوست.» نه نزد كس ديگري غير او... و باز فرموده: «آن ساعت نزديك آمد و ماه شكافته شد.»58 و فرموده: «و توچه داني، شايد كه آن ساعت نزديك باشد، آنانكه به ساعت ايمان ندارند [از روي تمسخر] تقاضاي زودتر شدن آن‌را دارند و آنانكه ايمان آورده‌اند، از آن ساعت سخت بيمناكند و مي‌دانند كه آن روز برحق است، توجه كنيد آنانكه دربارة ساعت جدال كنند، در گمراهي دوري هستند.»59
راوي از آن حضرت(ع) دربارة معني «يُمارون: جدال مي‌كنند» مي‌پرسد و امام(ع) پاسخ مي‌فرمايند:
[يعني] مي‌گويند: قائم كي متولد شده است و چه كسي او را ديده و در كجاست و كي ظاهر مي‌شود؟ تمام اينها از جهت عجله كردن در امر خداوند و شك در قضاي الهي است، آنان دنيا و آخرت را زيان كرده‌اند و پايان بد از آن كافران است.60
3ـ10. امر خداوند: خداوند مي‌فرمايد: «امرالهي آمد، پس در آن تعجيل نكنيد.»61
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمودند: «هرگاه بخواهد كه قائم(ع) قيام كند، جبرييل را به شكل پرندة سفيدي مي‌فرستد، تا يك پاي بر خانة كعبه و پاي ديگر بر بيت المقدس گذارد، سپس با صداي بلندي بانگ زند: امرالهي آمد، پس آن را زود مشماريد».62
همچنين، «فرو بردن كافران در زمين»،63 «عقاب به مثل»،64 «اعادة عذاب نسبت به ارتكاب كنندگان مجدد ظلم»،65 «برگشتن چند صورت به پشت»،66 «فوت نشدن عذاب از اهل كفر»،67 «تسليم شدن هر آنكه و هر آنچه در آسمان‌ها و زمين هستند»،68 و ... از جملة مضاميني است كه به هنگامة ظهور آخرين و قيام حجت حضرت حقّ تأويل شده است.
دربارة نشانه‌هاي پيدايش ظهور، در آيات قرآن، مواردي ذكر شده است كه به برخي از آنها مانند: صيحة آسماني، فرو رفتن سپاه اهل كفر (سفياني) در زمين (بيداء)، برگشتن چهرة چند نفر از سپاه سفياني به پشت ضمن بخش‌هاي گذشته و همين بخش، اشاره شد. براي تكميل اين بحث، لازم است به آياتي ديگر نيز اشاره كنيم.
خداوند متعال، مي‌فرمايد:
و لنبلونّكم بشيءٍ من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثّمرات و بشّر الصّابرين.69
و هرآينه شما را به وسيلة ترس و گرسنگي و نقص در مال‌ها و جان‌ها و ميوه‌ها مي‌آزماييم، و صبركنندگان را بشارت ده.
حضرت امام صادق(ع) مي‌فرمايند:
پيش از قيام قائم(ع) نشانه‌هايي است جهت آزمايش از جانب خداوند نسبت به بندگان مؤمنش.
عرض كردم: آن نشانه‌ها چيست؟
فرمودند: ... «خوف»، ترس از ملوك بني فلان (يعني بني‌عباس) در پايان زمامداريشان ... و گرسنگي به خاطر بالا بودن قيمت‌ها و ... كاستي از مال‌ها و فساد تجارت‌ها و ... مرگ سريع و... كم شدن كشاورزي و كمبود بركت محصولات... و صابران را در چنين وقتي به خروج قائم(ع) بشارت ده. اين است تأويل قول خداوند عزوجل كه مي‌فرمايد: تأويل آن (قرآن) را جز خداوند و پايداران در دانش نمي‌دانند.70
در آيه‌اي ديگر نيز مي‌فرمايد:
إنّ الله قادرٌ علي أن ينزّل آيةً.71
به درستي كه خداوند قادر است كه نشانه‌اي فروفرستد.
حضرت امام باقر(ع) در تأويل اين آية شريفه مي‌فرمايند: «زود است كه آيات و نشانه‌هايي از قدرت خداوند در آخرالزمان به تو نمايانده شود، از آن جمله است: دابّة الأرض (خبندة زمين) [كه منظور، تشريف فرمايي اميرالمؤمنين(ع) در زمان رجعت و يا حضرت مهدي(ع) باشد.] و دجال و نزول عيسي بن مريم(ع) و طلوع خورشيد از مغرب.»72
و در ذيل اين آية شريفه:
بگو او تواناست كه بر شما عذابي از بالاي سر و زير پاهاي شما برانگيزد و يا اينكه شما را گروه‌هاي غيرمتحدي نمايد و آسيب برخي را به برخي ديگر بچشاند.73
حضرت امام باقر(ع) مي‌فرمايند: «[عذاب از بالاي سر:] دجال و صيحة آسماني و [عذاب از زيرپا:] خسف ارض و فرورفتن در زمين و [گروه گروه ساختن] پيدايش اختلاف در دين و طعن به يكديگر زدن و [چشاندن عذاب برخي به برخي ديگر:] كشتن بعضي از شماست، بعضي ديگر را، و تمام اين حوادث در ميان اهل قبله و مسلمين به وقوع مي‌پيوندد.74
و همان حضرت(ع) در تأويل آية شريفة:
پرسنده‌اي از عذابي كه وقوع آن حتمي است، پرسيد.75
مي‌فرمايند: «عذاب در اينجا، آتشي است كه از طرف مغرب(زمين) شعله‌ور مي‌شود و پادشاهي آن را رهبري مي‌كند و تمام خانه‌هاي بني‌اميه و همة غاصبان حقوق اهل بيت(ع) را آتش مي‌زند و مخصوصاً از بني‌اميه آثاري باقي نخواهد گذاشت و او مهدي(ع) است».76
البته، بيان تفصيلي دسته‌بندي آيات مربوط به امام عصر(ع) فرصتي مبسوط مي‌طلبد. در صورتي كه خوانندگان محترم خواستار تحقيق بيشتر در اين زمينه باشند مي‌توانند به منابع معرفي شده در ابتداي اين مطلب، به ويژه كتاب المحجّة كه در اين نوشتار، نيز، بيشتر از آن بهره گرفتيم، مراجعه نمايند.
پي‌نوشت:
1. سورة بقره(2)، آية 3.
2. سورة ملك(67)، آية 30.
3. سورة نساء(14)، آية 67.
4. سورة اسراء(17)، آية 81 و آيات فراوان ديگري؛ ر.ك: المعجم المفرس لألفاظ القرآن الكريم، ذيل كلمة «الحقّ».
5. سورة يونس (10)، آية 20.
6. سورة حجر(15)، آية 87.
7. سورة اسراء(17)، آية 33.
8. سورة طه (20)، آية 135.
9. سورة اسراء (17)، آية 5.
10. سورة نور(24)، آية 35 و آيات ديگري كه در معجم المفهرس قابل مشاهده است.
11. سورة زمر (39)، آية 69.
12. سورة نمل(27)، آية 62.
13. سورة تكوير(81)، آية 15.
14. سورة بروج(85)، آية 1.
15. سورة شمس(91)، آية 3.
16. سورة قدر(97)، آية 5.
17. سورة بينه(98)، آية 5.
18. سورة أنفال(8)، آية 8.
19. سورة نصر(110)، آية 1 و آيات ديگر.
20. سورة انعام(6)، آية 158.
21. سورة انبياء(21)، آية 105.
22. سورة بقره(2)، آية 148.
23. سورة نور(24)، آية 55.
24. بحراني، المحّجة؛ ترجمة مهدي حائري قزويني، ص 39 به نقل از: نعماني، الغيبة، ص 126.
25. سورة فتح(48)، آية 28.
26. شيخ صدوق، كمال‌الدين و تمام‌النعمة، ج 2، ص 670.
27. سورة توبه(9)، آية 33.
28. تفسير قمي، ج 2، ص 317.
29. سورة قصص(28)، آية 5.
30. بحراني، همان، به نقل از: كشف البيان ـ مفقود است.
31. اين موارد در آن منبع موجود نيست.
32. سورة توبه(9)، آية 111.
33. سورة ذاريات(51)، آية 23 و آيات ديگر.
34. سورة انبياء(21)، آية 105.
35. سورة زخرف(43)، آية 66 و آيات ديگر.
36. سورة ابراهيم(14)، آية 5.
37. شيخ صدوق، خصال، ص 108.
38. سورة حجر(15)، آية 36 و 37و 38.
39. راوندي، دلائل الإمامة، ص 240.
40. ر.ك. البرهان، روايات ذيل اين آية شريفه.
41. سورة مريم(19)، آية 37.
42. تفسير عياشي، ج 1، ص 64.
43. سورة ق (50)، آية 42.
44. تفسير قمي، ج 2، ص 327.
45. سورة ق (50)، آية 41.
46. تفسير فمي، ج 2، ص 327.
47. سورة سجده(32)، آية 29.
48. تأويل الآيات الظاهرة، ص 445.
49. سورة انعام(6)، آية 158.
50. شيخ صدوق، همان، ج 2، ص 336.
51. سورة اعراف(7)، آية 53.
52. تفسير عياشي، ج 1، ص 235.
53. سورة مائده(5)، آية 3.
54. سورة فرقان(25)، آية 26.
55. سورة زخرف(43)، آية 66.
56. سورة محمد(47)، آية 18.
57. سورة اعراف(7)، آية 187.
58. سورة قمر(54)، آية 1.
59. سورة شوري(42)، آية 17و18.
60. حضيني، الهداية الكبري، صص (393ـ392) با اندك اختلاف.
61. سورة نحل(16)، آية 1.
62. راوندي، همان، ص 252.
63. سورة نحل(16)، آية 45 و سورة ملك(67)، آية 16.
64. سورة نحل(16)، آية 126.
65. سورة حج(22)، آية 60.
66. سورة نساء(4)، آية 47.
67. سورة سبأ (34)، آية 51.
68. سورة آل عمران(3)، آية 83.
69. سورة بقره(2)، آية 156.
70. نعماني، الغيبه، ص 250.
71. سورة انعام(6)، آية 37.
72. علامه مجلسي، بحارالأنوار، ج 52، ص 181.
73. سورة انعام(6)، آية 65.
74. علامه مجلسي، همان، ج 52، ص 182.
75. سورة معارج(70)، آية 1.
76. علامه مجلسي، همان، ج 52، ص 188.