آیا حورالعین به زنان هم تعلق می گیرد؟

تب‌های اولیه

43 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا حورالعین به زنان هم تعلق می گیرد؟

بسم الله الرحمن الرحیم

[=&quot]دربهشت وجودانسان با باطن وملکوت حقایق هستی رابطه ی حضوری وشهودی یافته وجمال الهی را بدون هیچ حجاب ومانعی مشاهده می کند. این جمال الهی که در قالب لذات عطا می شود،درطعام ها، نغمه ها ، کاخ ها، نهرها، غرفه ها ،خدمت کاران، همسران بهشتی و....آشکار می شود .برای پاسخ به سؤال مذکور لازم است که ابتدا به بررسی مفهوم این کلمه پرداخته شود: [/]



[=&quot]«حور» جمع« حورا»به معنای زن سفید پوستی است که سیاهی چشم وموی اوبه نهایت رسیده باشد. «حورا» مفرد مؤنث و«احور» مفرد مذکر «حور» است.[/]



[=&quot]«حورالعین» عین جمع عیناء(مذکرآن اعین)به معنای زنی که حدقۀ چشمانش بزرگ است واین بزرگی حدقه بر زیبایی انها می افزاید.[/]



[=&quot]«حور» را «حور» گفته­ اند به این سبب که از مسیر اصلی خود که عالم ملائکه بوده به اذن و اراده خداوند متعال خارج شده و بصورت انسان لطیفی با رنگ جالب و شکلی زیبا وهیئتی بخشنده درآمده، به طوری که هم جنس وهم سنخ وقابل معاشرت با انسان شده است.[/]



[=&quot]بنابر این، وقتی سفیدی چشم با سیاهی آن به نهایت رسید، «حورا»یا «حور» نامیده خواهد شد.بر خلاف فارسی زبانان که حوری را فقط برای زنان زیبارو به کار می برند، مردانی که چشمانی درشت وزیبا دارند نیز «حور»خواهند بود.[/]



[=&quot]از آنجایی که قرآن کریم در لفافه ادب واخلاق با انسان سخن می گوید ورسم قرآن این نیست که در امور جنسی زن را پیش قدم معرفی کند وبگوید :«دربهشت برای زنان شوهران پاکیزه خواهد بود»، فرمود :«در بهشت برای مردان زنان پاکیزه خواهد بود».[/]



[=&quot]خداوند برای زنان مؤمنه به برکت ایمان وعمل صالح شان، زیبایی بالاتر از زیبایی­ها واوصاف «حورالعین» ایجاد می کند واگر مایل باشند، باهمسران دنیایی خود قرین و هم نشین می شوند و چنانچه شوهرنکرده باشند،به ازدواج هر کسی که بخواهند درمی آیند.:Gol:
[/]

[=&quot]حوری کیست ؟نوشته (عباس علی محمودی)[/]


نعمت های بهشت فقط به مردان اختصاص ندارد ؛ بلکه قرآن می گوید :

« ... وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فيها بِغَيْرِ حِساب‏» ؛ هر کس کار شاسته ای انجام دهد و مؤمن باشد ، خواه مرد یا زن ، وارد بهشت می شود و روزیِ بی حساب به او داده می شود. (1)

زن مؤمن در بهشت با شوهرش در بهترین شرایط و حالات زندگی می کند و اگر شوهرش بهشتی نباشد ، همسر یکی از مردان بهشتی می شود که هم شأن او باشد.

همه ی مردان و زنان بهشتی جوان ، زیبا و مهربان هستند و چهره ای جذّاب و اخلاقی نیکو دارند. (2)

حور العین تنها به مردان اختصاص ندارد ؛ بلکه کلمه حور و عین ، شامل زنان و مردان می شود ؛ (3) یعنی خداوند برای زنان نیز حور العین قرار داده ؛ اما عدم ذکر همسران زنان بهشتی ، ممکن است از باب عنایت ویژه به حفظ حیای زن باشد که در احکام اسلامی ، از قبیل خواستگاری ، ازدواج و ... متجلّی شده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) سوره غافر ـ آیه 40
(2) تفسیر المیزان ، ذیل آیه 70 سوره زخرف ؛ تفسیر نمونه ، ذیل آیه 70 سوره الرحمن ؛ تفسیر نور الثقلین ، ذیل آیه 23 سوره رعد ، ح 109 ـ 110
(3) پیام قرآن ، ج6 ، ص 261

استاد میگه: "همونطور که درجات ایمان مردم در دنیا متفاوته نعمتهای بهشتی در آخرت هم متفاوته ، در روایتی از امام صادق (ع) اومده که مردم سه گونه خدا رو میپرستند ، یه دسته بخاطر میلی که به برای ثواب او دارند پس این دسته عبادتشون عبادت افراد حریص و طمع کاره گروه دیگه خدارو برای فرار از آتش جهنمش میپرستن و این هم عبادت بندگانه و گروهی خدا رو بخاطر دوستی او میپرستن پس این عبادت از نوع عبادت افراد کریمه

بنابر این بعضی نعمتهای بهشتی که در قران از اونها توصیف شده برای گروههای خاصیه و همونطور که شما گفتین مخصوص به این گروه که خدا رو برای خودش و به شوق و محبت او عبادت میکنند که نیست ، خداوند با وصف بهشت و جهنم – البته با این اوصافی که شما مثال زدین – میخواد گروه اول و دوم رو به انجام احکام و دستورات الهی ترغیب کنه والا بهشت گروه سوم بهشتی دیگر و پاداششون هم پاداشیه که فکر و تصور و تخیل وهیچ چیز به محدوده درک اون نمی رسه مگه اینکه از خودشون باشی تا بفهمی" سعدی میگه:

حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم جمال حورنجویم دوان بسوی تو باشم


در برخي روايات اشاره شده كه در آخرت خداوند زنان مؤمنه را به صورت حورالعين در مي آورد و با همسران صالح خود در بهشت نيز زندگي مي كنند.(1) اما اين گونه روايات به مفهوم آن نخواهد بود كه زنان مجبور باشند كه در آخرت نيز با همسران دنيايي خود زندگي كنند. اما اگر خود بخواهند مي توانند(2)

هم چنين در تفسير مجمع البيان آمده كه مراد از زناني كه در بهشت نصيب انسان مي شوند همين زناني هستند كه مؤمنين در دنيا دارند ولي در آخرت به صورت حورالعين در مي آيند و با همسران خود در بهشت زندگي مي كنند.(3) از اين مطلب معلوم مي شود كه در بهشت نيز زنان مي توانند با همسران دنيايي خود زندگي كنند.

دربارة اين مسئله كه سرانجام زنان بي شوهر و يا زناني كه شوهرشان اهل جهنم است نظير آسيه زن فرعون، در بهشت چه خواهد شد؟ بايد گفت: چون در بهشت براي بهشتيان همه چيز فراهم است و هرگونه لذت در اختيار آنان قرار مي گيرد،(4) طبق اين اصل كلي براي آن دسته از زنان در بهشت همسران صالح بهشتي فراهم خواهد شد. تا آن دسته از زنان مؤمنه در كنار آن همسران خود زندگي خوب و شيرين داشته باشد. مثلاً در قرآن كريم آمده: و فيها ما تشتهيه الانفس و تلذ الاعين(5) يعني در بهشت آنچه دل مي خواهد و چشم از آن لذت مي برد موجود است. و از آن جا كه جمله (ما تشتهيه الا نفس) همه نوع لذت ها را شامل مي شود.(6) مي توان گفت كه زنان بهشتي از داشتن همسران صالح بهشتي بهره مند خواهد بود. و در آية ديگر نيز به همين مسئله كه هر چه مورد آرزوي بهشتيان باشد تأكيد شده و فرمود: و لكم فيها ما تشتهي انفسكم و لكم فيها ما تدّعون(7) يعني براي شما هر چه بخواهيد در بهشت فراهم است و هر چه طلب كنيد به شما مي دهند . و روشن تر از همه، اين آية مباركه است كه مي فرمايد: و لهم فيها ازواج مطهره(8) يعني براي بهشتيان در آن جا همسران پاك و پاكيزه است. از مجموع اين آيات بخوبي به دست مي آيد كه زنان بهشتي همانند مردان بهشتي از هرگونه لذت دل خواه بهره مند خواهند بود و از جمله لذت ها، زندگي با همسر دل خواه است.(9)

هم چنين در برخي روايات آمده كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود:‌در بهشت بازاري است كه در آن جا هيچ خريد و فروشي نيست مگر صورت هايي از مردان و زنان، هر كس ميل و اشتهاي صورتي را داشته باشد در آن بازار داخل مي شود و آن جا مجتمع حورالعين است.(10)

قرآن كريم جريان همسران بهشتي را براي بهشتيان در چند جا مطرح كرده از جمله مي فرمايد: وزوّجناهم بحورٍ عين(11) يعني ما آنها را با حورالعين تزويج مي كنيم. اما اين كه آيا اين تزويج با حوريان بهشتي اختصاص به مردان دارد و يا نصيب زنان هم مي شود؟ پاسخ آن است كه هيچ دليلي وجود ندارد كه اين وعده هاي الهي اختصاص به مردان داشته باشد. بخصوص آن كه اگر در واژة (حور) و واژة (عين) دقت شود و از نظر مفهوم لغوي بخوبي مشخص گردد معلوم خواهد شد كه نعمت حورالعين اختصاص به مردان ندارد. از تحليل استاد علامه حسن زاده آملي «توضيح واژة (حورالعين)(12) بدست مي آيد كه اگر در متون ديني (آيات و روايات و دعاها) سخن از ازدواج با حورالعين به ميان آمده اختصاص به مردان ندارد بلكه زنان بهشتي نيز با مردي كه به اصطلاح (احور) و (اعين) است يعني چشم هاي درشت همچون چشم آهويي دارد و زيباست ازدواج مي كند پس اين نعمت بهشتي يعني همسر (حورالعين) داشتن اختصاص به مردها نخواهد داشت و زنان بهشتي نيز از آن بي نصيب نخواهند بود.

پاورقی:
1. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، نشر مؤسسة الوفاء، 1403 ق، ج 8، ص 213.
2. همان.
3. طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، بيروت، نشر دارالاحياء لتراث العربي، 1412 ق، ج 1 ـ 2، ص 81، ذيل آيه 25، سورة بقره.
4. واقعه: 21.
5. زخرف: 7.
6. مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، قم، نشر مدرسة اميرالمؤمنين، 1370 ش، ج 6، ص 273.
7. فصلت: 31.
8. بقره: 25.
9. مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، نشر پيشين، ج 6، ص 260.
10. جامع الاخبار، چاپ سنگي قديم،‌ بي تا، فصل 137، ص202.
11. دخان: 54.
12. آغاز و انجام خواجه، با شرح و تعليقه حسن زاده آملي، تهران، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1366 ش، ص 225.

با عرض سلام در ان دنيا هم تعدد زوجات هست؟:Cheshmak:ميشه با منبع ذكر كنيد هست يا نه ممنون ميشم

fargol;181391 نوشت:
با عرض سلام در ان دنيا هم تعدد زوجات هست؟:cheshmak:ميشه با منبع ذكر كنيد هست يا نه ممنون ميشم

با سلام

از برخی روایات استفاده می شود که تعدد زوجات در بهشت وجود دارد.

راوي به امام صادق(ع)عرض مي كند:مردم مي گويند اكثر اهل جهنم در روز قيامت زنانند. حضرت فرمودند:«اين چطور ممكن است در حالي كه در آخرت به هر مؤمني چندين زن دنيايي مي دهند» (من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 468)

از برخی آیات هم می توان این استنباط را کرد.مثلا آیه
(وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُس‏)" در بهشت آنچه دل مى‏خواهد موجود است"

البته باید توجه داشت که در آنجا از حقد و حسد خبری نیست پس نگران نباشید:

(وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ)(حجر/47)
هر گونه غلِّ [حسد و كينه و دشمنى‏] را از سينه آنها برمى‏كنيم‏

هوری کسی است که انسان مومن در بهشت با او ازدواج می کند
اگر مرتبه ی مقام انسان بیشتر باشد هوری بیشتری زن او می شوند.

رسا;181265 نوشت:
در برخي روايات اشاره شده كه در آخرت خداوند زنان مؤمنه را به صورت حورالعين در مي آورد و .....)

با سلام
به نظرم این جمله دلالت بر این دارد که انسانها در آن جهان نیز روحیات و خصوصیات جنسی خود را به همراه میبرند. شاید اگر در قرآن بطور واضح چنین نعمتی (حور مذکر) برای زنان ذکر نشده دلیلش نه رعایت حجب زنان و نه شرایط جامعه عرب بلکه چیزی فراتر از آنست که در واقع به احساسات درونی زنان در مواجهه با مرد ایده آلشان برمیگردد.... زنان در چنین شرایطی معمولا ابتدا به فکر تصاحب جسم آن مرد جذاب نیستند بلکه میخواهند چنان زیبا باشند که قلب آن مرد را تسخیر کرده و مالک روح او گردند و با این وصف بعید نیست اگر گفته شود که یکی از نعمتهای بهشتی برای زنان خود حورالعین شدن است.

درود. برای اینکه بفهمیم ایا برای زنان هم در قران جفتی تعیین شده بایدببینیم حور عین معنی مردان سیاه چشم هم میدهد؟؟ یا فقط به معنی زنان سیاه چشم است؟؟ در 4 یا 5 ایه از حور صحبت شده و انچه من فهمیدم منظور زنان سیاه چشم است !! حوریانی که همیشه باکره اند و شوهر دوست کال پستان که دست هیچ انس وجنی به انها نرسیده است یعنی حتی با این وصف که دست هیچ انس وجنی به انها نرسیده میخواهد بگوید این حوریان از زنان دنیوی هم نیستند. ایا باکره ونوسال وکال پستان با مرد جور در میاید؟؟؟!! به این ترتیب بنظر من برای زنان جفتی در نظر گرفته نشده فقط جایی گفته اگر اهل خانه ای صالح باشند در بهشت بهم می پیوندند که در اینجا میتوان گفت زن خانه به شوهرش میرسد ولی اگر شوهر زن جهنمی باشد برایش جفتی در بهشت نیست!!!

taleb;182398 نوشت:
به این ترتیب بنظر من برای زنان جفتی در نظر گرفته نشده فقط جایی گفته اگر اهل خانه ای صالح باشند در بهشت بهم می پیوندند که در اینجا میتوان گفت زن خانه به شوهرش میرسد ولی اگر شوهر زن جهنمی باشد برایش جفتی در بهشت نیست!!!

گفته شد که:
رسا;181265 نوشت:
دربارة اين مسئله كه سرانجام زنان بي شوهر و يا زناني كه شوهرشان اهل جهنم است نظير آسيه زن فرعون، در بهشت چه خواهد شد؟ بايد گفت: چون در بهشت براي بهشتيان همه چيز فراهم است و هرگونه لذت در اختيار آنان قرار مي گيرد،(4) طبق اين اصل كلي براي آن دسته از زنان در بهشت همسران صالح بهشتي فراهم خواهد شد. تا آن دسته از زنان مؤمنه در كنار آن همسران خود زندگي خوب و شيرين داشته باشد. مثلاً در قرآن كريم آمده: و فيها ما تشتهيه الانفس و تلذ الاعين(5) يعني در بهشت آنچه دل مي خواهد و چشم از آن لذت مي برد موجود است. و از آن جا كه جمله (ما تشتهيه الا نفس) همه نوع لذت ها را شامل مي شود.(6) مي توان گفت كه زنان بهشتي از داشتن همسران صالح بهشتي بهره مند خواهد بود. و در آية ديگر نيز به همين مسئله كه هر چه مورد آرزوي بهشتيان باشد تأكيد شده و فرمود: و لكم فيها ما تشتهي انفسكم و لكم فيها ما تدّعون(7) يعني براي شما هر چه بخواهيد در بهشت فراهم است و هر چه طلب كنيد به شما مي دهند . و روشن تر از همه، اين آية مباركه است كه مي فرمايد: و لهم فيها ازواج مطهره(8) يعني براي بهشتيان در آن جا همسران پاك و پاكيزه است. از مجموع اين آيات بخوبي به دست مي آيد كه زنان بهشتي همانند مردان بهشتي از هرگونه لذت دل خواه بهره مند خواهند بود و از جمله لذت ها، زندگي با همسر دل خواه است.(9)

taleb;182398 نوشت:
برای اینکه بفهمیم ایا برای زنان هم در قران جفتی تعیین شده بایدببینیم حور عین معنی مردان سیاه چشم هم میدهد؟؟ یا فقط به معنی زنان سیاه چشم است؟؟

با سلام

درباره واژه حور باید گفت که برخی لغویون و واژه شناسان، واژه "حور" را هم جمع حوراء(برای مونث) و هم جمع احور (برای مذکر)می

دانند.راغب اصفهانی در مفردات می گوید:


«حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ‏ [الرحمن/ 72]، وَ حُورٌ عِينٌ [الواقعة/ 22]، جمع أَحْوَرَ و حَوْرَاء»( المفردات في غريب القرآن، ص: 262)

در تفسیر نمونه نیز ذیل آیه 54 دخان آمده است:«" حور" جمع" حوراء" و" احور" به كسى مى‏گويند كه سياهى چشم او كاملا مشكى و سفيدى آن كاملا شفاف است!." عين" (بر وزن چين) جمع" اعين" و" عيناء" به معنى درشت چشم است.»(تفسير نمونه، ج‏21، ص: 212)

بدیهی است که به قرینه ضمایر مونث یا اوصاف خاص،حور به زنان گفته می شود.با توجه به سیاق آیات،ظاهرا در بسیاری موارد نیز اینچنین است.اما در حالت اطلاق به دو جنس مذکر و مونث گفته می شود.

بنابراین حور برای مذکر و مونث هر دو بکار می رود .این معنا به ضمیمه مطلبی که در پست قبلی ذکر شد(فیها ما تشتهیه الانفس) نتیجه میدهد که برای زنان مومنه نیز در صورت طلب،جفتی خواهد بود.

fargol;181391 نوشت:
با عرض سلام در ان دنيا هم تعدد زوجات هست؟:cheshmak:ميشه با منبع ذكر كنيد هست يا نه ممنون ميشم

في تفسير عليّ بن إبراهيم: حدّثني أبي، عن محمّد بن أبي

عمير، عن أبي بصير، عن أبي عبد اللَّه- عليه السّلام- أنّه قال:

المؤمن يزوّج ثمانمائة عذراء و ألف ثيّب و زوجتين من الحور العين.

نقل قول:
اما در حالت اطلاق به دو جنس مذکر و مونث گفته می شود.
با درود. اما تا انجایی که من میدانم حور به زن سیاه چشم گفته شده با توجه به اینکه قران به زبان عربی نازل شده و معانی کلمات هم قاعدتا باید از فرهنگ عرب گرفته شده باشد میشه لطف کنید از فرهنگ و ادبیات عرب شعری یا نوشته ای یا مطلبی برای مثال بیاورید که نشان دهد حور برای مذکر هم بکار رفته است؟؟

رسا;182425 نوشت:
في تفسير عليّ بن إبراهيم: حدّثني أبي، عن محمّد بن أبي

عمير، عن أبي بصير، عن أبي عبد اللَّه- عليه السّلام- أنّه قال:

المؤمن يزوّج ثمانمائة عذراء و ألف ثيّب و زوجتين من الحور العين.


سلام اگه در ان دنيا هم زنها با تعدد زوجات اذيت شن كه بهشت معنايي نداره اخه ميگن در بهشت رنج نيست يعني در ان دنيا زنها خوشحالن از تعدد زوجات همسرانشون؟

fargol;182452 نوشت:
سلام اگه در ان دنيا هم زنها با تعدد زوجات اذيت شن كه بهشت معنايي نداره اخه ميگن در بهشت رنج نيست يعني در ان دنيا زنها خوشحالن از تعدد زوجات همسرانشون؟

با سلام

با وجود تعدد زوجات در آنجا، غم و اندوه جایی ندارد و این دنیا را نباید با آنجا مقایسه کرد.بهشتیان می گویند:
حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه غم و اندوه را از ما بر طرف ساخت" (وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ)

taleb;182434 نوشت:
با درود. اما تا انجایی که من میدانم حور به زن سیاه چشم گفته شده با توجه به اینکه قران به زبان عربی نازل شده و معانی کلمات هم قاعدتا باید از فرهنگ عرب گرفته شده باشد میشه لطف کنید از فرهنگ و ادبیات عرب شعری یا نوشته ای یا مطلبی برای مثال بیاورید که نشان دهد حور برای مذکر هم بکار رفته است؟؟

با سلام

برخی واژه شناسان و مفسرین تصریح دارند که حور،جمع احور و حوراءست.راغب اصفهانی که انصافا واژه شناس برجسته و مورد قبول شیعه و سنی است از جمله این افراد است که سخنش ذکر شد.

ابوالفتوح رازی از مفسرین برجسته شیعی در قرن ششم نیز به این موضوع تصریح کرده است(رک:روض الجنان و روح الجنان في تفسيرالقرآن، ج‏18، ص: 282)
در فرهنگ ابجدی نیز همین مطلب آمده است(رک:فرهنگ أبجدي عربي-فارسي، متن، ص: 19)

واژه شناس برجسته معاصر یعنی علامه مصطفوی(مولف کتاب التحقیق فی کلمات القرآن الکریم) در تفسیر خود می نویسد:
« أمّا حور: جمع حوراء است مثل سوداء و سود، و اطلاق مى‏شود بفرديكه متحوّل شده است بصورت زيبا و شكل و هيئت مطلوب، خواه مرد باشد يا زن، زيرا جمع أحور نيز حور مى‏شود»(تفسير روشن، ج‏4، ص: 226)

اما باید توجه داشت که اصل واژه حور به معنای شدت سفیدی می باشد.(چه در مرد چه در زن)

طبری ،شیخ طوسی و ... می گویند:«أن الحور عند العرب: شدة البياض‏»(جامع البيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: 201 - التبيان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: 474)

ابوالفتوح نیز می نویسد:« اصل «حور» بنزديك عرب سپيدى باشد، يقال: رجل احور و امراة حوراء و رجال و نساء حور، للشّديد بياض العين. و نان سپيد را حوّارى گويند، و زن سپيد روى با جمال را حواريّه گويند، قال الحارث بن حلّزة:
فقل للحواريّات يبكين غيرنا و لا تبكنا الّا الكلاب النّوابح‏
و قال الفرزدق:
فقلت انّ الحواريّات تعطفه اذا تزيّنّ من تحت الجلابيب‏»

( روض الجنان و روح الجنان في تفسيرالقرآن، ج‏4، ص: 343)

درود.اگر بفرض حوری شامل مردانسیاه چشم هم بشود چگونه است که قران هیچ توصیفی از انها نکرده؟؟!اگر نظر قران زنان ومردان بهشتی بیک اندازه پیش خدا ارزش دارند چرا بیشتر خطاب به مردان است ؟؟ مثلا در قران ایات متعدد داریم که حوریان بهشتی را برای مردان وصف میکند مثل : زنانیکه همیشه باکره اند یا نوسال و کال پستان و اینکه در خیمه ها هستند و شوهر دوست ووو ولی هیچ جا نگفته ای زنان برای شما حوریانیست که از نظر زیبایی چنین وچنانندوووو حداقل برداشتی که میتوان کرد این است که مخاطب خدا بیشتر مردان است و برای انها ارزش بیشتری قایل شده ایا زن مومن بهشتی زیبایی مرد حوری برایش بی ارزش است؟؟؟ برداشت دیگه اینه که وقتی اینهمه میگه ای مردان ازواج مطهره بهتون میدیم حوریانی با این اوصاف فوق ولی برای زنان چنین شرح تفصیلی از حوری مرد نمیده ادم ناخوداگاه ذهنش به این سمت میره که حوری مرد نباید باشه وحوری یعنی زنان سپید فراخ چشم

taleb;182718 نوشت:
حداقل برداشتی که میتوان کرد این است که مخاطب خدا بیشتر مردان است و برای انها ارزش بیشتری قایل شده

در رابطه را فرمایش جناب طالب مطالبی بر گرفته از آیات شریفه قرآن به عرض شما بزرگواران میرسد

خداوند تبارک و تعالی درباره کیفر اعمال، می فرماید:

1- کل امرء بما کسب رهین (1)

هرکس در گرو کسب وکار خود است.

اما این «امرء» در مقابل «امرئه » نیست، بلکه فرهنگ محاوره این است که از انسان به عنوان «مردم » یاد شود، نه به عنوان مرد در مقابل زن. وقتی زن ومرد در صحنه انقلاب حضور پیدا کردند، می گویند: مردم ایران، انقلاب کردند ویا اگر زن ومرد نسبت به یک مطلبی سؤال دارند گفته می شود «مردم » چنین می گویند، این مردم یعنی «توده ناس » نه این که مرد در مقابل زن باشد. بنابراین، در این آیه که می فرماید:
کل امرء بما کسب رهین یعنی، هر مردی در برابر کسب خود مرهون است ودرگرو کار خود است، منظور مرد در مقابل زن نیست، چه این که همین معنا را در آیه ای دیگر با تعبیر «نفس » بیان می کند ومی فرماید:

2- لیس للانسان الا ما سعی وان سعیه سوف یری ثم یجزیه الجزاء الاوفی (2)

نیست برای انسان جز آنچه تلاش نموده است، ونتیجه تلاش خود را به زودی می بیند، سپس هرچه تمامتر پاداش داده می شود.

بنابراین، مساله جزا وجریان معاد اختصاص به گروه خاص ندارد، وچون معاد بازگشت به همان مبدا است، لذا هر انسانی در برابر کار خود مسؤول است ودر اینجا زن ومرد دخیل نیست، در مبدا شناسی وتقرب به مبدا هم همچنین. اینها تعبیرات معنوی قرآن کریم است.

3- انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی (3)

یعنی، من کار هیچ صاحب کاری از شما را ضایع نمی کنم چه زن چه مرد،

پاداش هجرت شما محفوظ است. زن اگر هجرت کرد ماجور است ومرد نیز اگر مهاجر شد ماجور است. در این آیه ضمن این که حکم به تساوی زن ومرد در فضیلت هجرت شده است اما لفظ را طوری بیان فرمود که به بفهماند اگر سایر الفاظ مذکر بود، منظور مرد در مقابل زن نیست، زیرا در همین آیه کلمه من ذکر او انثی یا بیان «عامل » است، یا بیان «منکم » ، در حالی که هم «عامل » مذکر است، هم «منکم » . اگر چنانچه عامل در مقابل عامله باشد دیگر نمی شود گفت: «عامل من ذکر او انثی » ، واگر «منکم » در مقابل «منکن » باشد، دیگر نمی توان گفت: «من ذکر او انثی » ، پس معلوم می شود که این «عامل » را در مقابل «عامله » وهمچنین «منکم » را در مقابل «منکن » نباید معنا کرد واین شاهد خوبی است بر این مدعا که اگر تعبیرات قرآنی به صورت مذکر آمده است براساس فرهنگ محاوره می باشد نه بر اساس ادبیات کتابی.

1- طور 21
2- نجم 40 ، 39
3- آل عمران 195

زن در آئینه جلال و جمال، جوادی آملی

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام و تشکر از حضور خوب دوستان
سوال پرسیدند که اگر " حور" برای مرد و زن است پس چرا خدای متعال حوریان مرد را برای زنان توصیف نکرده است؟
جواب این سوال در ابتدای این موضوع آمده است و آن اینکه :
[=&quot]از آنجایی که قرآن کریم در لفافه ادب واخلاق با انسان سخن می گوید ورسم قرآن این نیست که در امور جنسی زن را پیش قدم معرفی کند وبگوید :«دربهشت برای زنان شوهران پاکیزه خواهد بود»، فرمود :«در بهشت برای مردان زنان پاکیزه خواهد بود».
موفق باشید:Gol:

سعید;182893 نوشت:
بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام و تشکر از حضور خوب دوستان
سوال پرسیدند که اگر " حور" برای مرد و زن است پس چرا خدای متعال حوریان مرد را برای زنان توصیف نکرده است؟
جواب این سوال در ابتدای این موضوع آمده است و آن اینکه :
[=tahoma][=&quot]از آنجایی که قرآن کریم در لفافه ادب واخلاق با انسان سخن می گوید ورسم قرآن این نیست که در امور جنسی زن را پیش قدم معرفی کند وبگوید :«دربهشت برای زنان شوهران پاکیزه خواهد بود»، فرمود :«در بهشت برای مردان زنان پاکیزه خواهد بود».
موفق باشید:gol:
[/]
[/]



با درود.برداشت از فرمایش حضرتعالی:خدا نسبت به مردان با بی ادبی صحبت کردهو نسبت به زنان بی ادبی نکرده!!! یعنی خدا از اینکه اوصاف حوریان مرد را برای زنان نگفته نخواسته به زنان توهین کند اما وقتی اوصاف حوریان زن را برای مردان گفته که همیشه باکره اند و نوسال و شوهر دوست .... در واقع به مردان توهین کرده!!ولی بنظر من اگر قرار باشد توهین شده ای مشخص شود به زنان توهین شده زیرا زن را مثل کالایی بسیار جذاب برای مردان توصیف میکند که وسیله لذت جویی مردان هستند !!! اگر زن ومرد برای خدا یکسان هستند و بطور برابر ماجور میشوند باید بطور برابر هم مخاطب واقع شوند!!

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام

اگر در مطلب بالا خوب دقت می شد این نتیجه گیری صورت نمی گرفت. زنها نوعا به خاطر حیا و عفتی که خدای متعال به آنها موهبت کرده در امر جنسی پیش قدم نمی شوند اما مردها نوعا به دلیل طبیعت و غریزه خدادادی در این باره پیش قدم اند؛ به قول شهید علامه مطهری ره مردان اسیر شهوت و زنان اسیر محبت هستند و قرآن کریم نیز که کتاب ادب الهی است این موضوع مهم را رعایت کرده و در ذکر اوصاف نعمتهای بهشتی به توصیف حوریان بهشتی برای مردان پرداخته است و در توصیف شوهران بهشتی به مانند حوریان بهشتی عمل نکرده است.این کار قرآن عین ادب و تکریم زن به شمار می آید نه توهین به جنس زن!!!
موفق باشید:Gol:

سعید;183134 نوشت:
بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام

اگر در مطلب بالا خوب دقت می شد این نتیجه گیری صورت نمی گرفت. زنها نوعا به خاطر حیا و عفتی که خدای متعال به آنها موهبت کرده در امر جنسی پیش قدم نمی شوند اما مردها نوعا به دلیل طبیعت و غریزه خدادادی در این باره پیش قدم اند؛ به قول شهید علامه مطهری ره مردان اسیر شهوت و زنان اسیر محبت هستند و قرآن کریم نیز که کتاب ادب الهی است این موضوع مهم را رعایت کرده و در ذکر اوصاف نعمتهای بهشتی به توصیف حوریان بهشتی برای مردان پرداخته است و در توصیف شوهران بهشتی به مانند حوریان بهشتی عمل نکرده است.این کار قرآن عین ادب و تکریم زن به شمار می آید نه توهین به جنس زن!!!
موفق باشید:gol:


درود. به این ترتیب چون مردها پیش قدم میشوند از حیای کمتری برخوردارند!! کی گفته زنها نسبت به مردها حیای کمتری دارند ؟؟ اگر به جوامع غیر اسلامی نگاه کنید نوع پوشش زنان و اطوارشان نشان میدهد که اتفاقا مردها با حیاترند. ایا میتوانید نشان دهید که مردان با لباس کوتاه و انچنانی در مجامع عمومی ظاهر شوند؟؟ اینکه در جوامع اسلامی زنان مجبورند بقول شما با حیا باشند بر اثر فشار است و جنبه اختیاری ندارد!! بعد کی گفته زنان نسبت به مسایل جنسی و شهوانی از مردان عقب ترند؟؟! زنان هم به همان اندازه مردان نسبت به ویژگیهای جسمانی و روحی جنس مخالفشان حساسند . اینرا بهتره خانمها در باره اش صحبت کنند ولی من انچه خودم در جامعه دیده ام بر خلاف نظر شماست!ایا نشنیده اید که بسیاری خواستگاران مرد بدلیل نداشتن شرایط جسمانی و نازیبایشان توسط توسط زنان دست رد به سینه اشان زده شده؟؟!! بسیار دیده شده که زنان عاشق مردان زیبا میشوند ایا اینها نشانه زیبایی پسندی زنان نیست ؟؟ ایا فقط زن بدنبال مهر ومحبت است و زیبایی جنس مخالف برایشان بی ارزش است؟؟ در ضمن ایا مردان فقط بدنبال زیبای ظاهری هستند و حالات روحی و روانی زن برایشان مهم نیست؟؟!! اینکه در قران توصیف مهمترین نعمت بهشتی یعنی حوری مرد برای زن گفته نشده من فکر میکنم بخاطر انست که خطاب قران بیشتر به مردان است و برای زنان ارزشی برابر مردان قایل نیست!! در ضمن ذکر اوصاف نیک حوریان مرد هیچگونه توهینی به زنان نیست بلکه بر عکس نشانه ارزش گذاری زن است اگر ذکر اوصاف حوری مرد برای زنان توهین است طرف دیگر معادله خود بخود ثابت میشود وان اینست که با ذکر اوصاف حوری زن برای مردان به مرد توهین شده است!! قانون قانون است یک بام و دو هوا که نمیشود!!!

سعید;183134 نوشت:

قرآن کریم نیز که کتاب ادب الهی است این موضوع مهم را رعایت کرده و در ذکر اوصاف نعمتهای بهشتی به توصیف حوریان بهشتی برای مردان پرداخته است و در توصیف شوهران بهشتی به مانند حوریان بهشتی عمل نکرده است.این کار قرآن عین ادب و تکریم زن به شمار می آید نه توهین به جنس زن!!!
موفق باشید:gol:


باسلام

به تصريح قرآن ”لا يستحي من الحّق“ (احزاب 54) خداوند از گفتن حق شرم نمي‌كند. نگاهي به جزئيات مباحث قرآن نشان مي‌دهد، خداوند در بسياري از امور با تفاصيلي سخن گفته كه چه بسا سخن متعارف نیست. اگر لذات جنسي صالحان بهشتي حق است، در پرده قابل اشاره است چه براي مردان چه براي زنان، و اگر براي مردان ذكر شده، امكان ذكرش ـ با همان ادب قرآني ـ براي زنان نيز مي‌رفت. لذا اين توجيه پذيرفتني نيست. کسانیکه با نعمت عقل خداداد به خود اجازة پرسش‌گري و تأمل مي‌دهند برايشان اين پرسش ساده بروز مي‌كند: چرا كتاب خدا به مذاق انسان ديروز تنها از مطالبات مردان در آخرت سخن رانده و مطالبات انسان امروز را در همپايگي زن و مرد در تفصيل جزئيات آخرت مورد عنايت قرار نداده است. اينكه گفته شود حكمت ارادة الهي بر ما مخفي است، انسان پرسش‌گر را قانع نمي‌كند.مگر در نهایت از راه تعبد (و نه تعقل) بپذیریم که چون خداوند عادل است بالاخره همه بندگان بهشتی خود را به گونه ای راضی حواهد کرد....

taleb;182718 نوشت:
حداقل برداشتی که میتوان کرد این است که مخاطب خدا بیشتر مردان است و برای انها ارزش بیشتری قایل شده

سلام جناب طالب
لب مطلب شما همین است :چرا خداوند مردان را نسبت به زنان برتری داده است؟
حالا شما برای جواب این سوالتان موضوع حوری را پیش کشیده اید چنانکه در این رابطه ده ها موضوع دیگر هست که شما میتوانستید انها را بیان کنید
پس بنده به سوال پشت پرده شما جواب میدهم

ابتدا چند سوال از جناب عالی دارم:
1- خدا را که انشا الله قبول دارید؟
2- قبول دارید که مخلوق نسبت به خالق خود دارای هیچ حقی نیست ؟(یعنی اینکه ما که مخلوقات پروردگار هستیم خدا نسبت به این خلق خود حقی بر گردنش هست ؟یا اینکه حق مطلق اوست و اگر هم هرکدام از ما را به نعمت وجود مستطع کرده است فضل اوست؟(این سوال کلیدی است)
اگر سوال دوم را خوب بفهمید و بدانید که انسان نسبت به باری تعالی دارای هیچ حقی نیست مطمعنا بسیار عالی به سوال سوم بنده جواب خواهید داد:
3- پس اگر خداوند موجودی را نسبت به موجود دیگری برتری بدهد با توجه به اینکه هر کدام از دو موجود نسبت به هم هیچ حقی ندارند و هردو انها از تمام جهات مدیون خالق متعال هستند میتوانند به خالق خود اشکال کنند که چرا یکی از ما را به دیگری برتری داده ای ؟؟؟؟؟؟؟

جناب طالب :
چنانکه 10000 تومان پول متعلق شما باشد و اختیار کامل ان را داشته باشید - از باب فضل خود بخواهید که ان را بین 2 تن از دوستانتان قسمت کنید-چنانکه هیچ یک از ان دو دوست نسبت به ان پول هیچ حقی را دارا نباشد -حالا شما به یکی از انها 2000 تومان و به دیگری 8000 تومان بدهید - ایا هیچ یک از ان دو تن میتوانند به شما اشکال کنند که چرا به دیگری زیاد دادی و به من کم دادی -
مطمئنا جواب نه هست زیرا اختیار کامل ان 10000 تومان با شما است چنانکه خداوند نیز اختیار کامل ابداع و خلق را داراست و به هرکس که بخواهد به اندازه ای میدهد که فضلش بدان رضایت دارد و هیچ کسی را اجازه اعتراض بر او نیست!!!!!
حالا خداوند متعال بنا بر فضل خود موجود (مذکر)را بر موجود (مونث ) برتری داده است
شمای کجای این را بر خدا اشکال میگیرید؟
ایا خداوند اینجا حقی را ضایع کرده است ؟؟؟؟؟

این دیگه چجور استدلالیه!!!!!!

pedar;183469 نوشت:

خداوند متعال بنا بر فضل خود موجود (مذکر)را بر موجود (مونث ) برتری داده است

دوست عزیز لطفاً در مورد اونچه که مطمئن نیستید اینقدر بی پروا صحبت نکنید. مطابق آیات قرآن تقوا ملاک برتری انسانها نزد خداوند است.

ضرب المثل;183533 نوشت:
دوست عزیز لطفاً در مورد اونچه که مطمئن نیستید اینقدر بی پروا صحبت نکنید. مطابق آیات قرآن تقوا ملاک برتری انسانها نزد خداوند است.

منتظر چنین مطلبی بودم
اولا استدلال بنده بدون اشکال است پس بنده با اطمینان عرض کردم و یاد گرفته ام انچه را نمیدانم اصلا نگویم تا چه رسد به اینکه بی پروایی کنم!!!
دوما ما در مقام مقایسه برتری جنس هستیم نه مقایسه اعمال
بنده عرض کردم با فرض اینکه ما مرد را نسبت به زن برتر بدانیم(از نظر جنس) این اشکال متوجه کیست ؟
خدا یا ما؟
اگر اشکال را بر ما وارد میدانید که باید عرض کنم ما در خلقت خداوند هیچ کاره بودیم :Ghamgin:
اگر اشکال را بر خدا وارد میدانید مطلب قبلی بنده اثبات میکند که این اشکال بر خدا هم وارد نیست

بنده نمی خواهم وارد مطالب روایی در این رابطه شود چون ایجاد شبهه بی هوده میکند اما همین کافیست که بدانید مطلب بنده از نهج البلاغه قابل اثبات است (ما باید یاد بگیریم که اول ببینیم امام مان چه فرموده و ان را متوجه شویدم نه اینکه اول فرض را بر نظر شخصی بگذاریم و بعد برای روایات هم توجیح درست کنیم!!)

اما مطلب شما از این جهت صحیح است که تعالی انسان و هر موجود دیگری بنا بر تقوای انها است و هیچ ربطی به جنس و ماهیت ان ندارد .
یا علی

نقل قول:
بنده عرض کردم با فرض اینکه ما مرد را نسبت به زن برتر بدانیم(از نظر جنس) این اشکال متوجه کیست ؟

سلام علیکم :Gol:

جناب پدر سوالاتی را از شما می پرسم
1- آیا جنسیت انسان در نزد خدا مطرح هست ؟؟؟ !!!!
2- آیا برتری انسان به جنسیت هست ؟؟؟!!!!

شما که میفرمائید اعمال دخیل نیست پس از فرمایشات حضرتعالی میتوان اینطور نتیجه گرفت که اگر صرف جنسیت باعث تفاضل باشد پس العیاذ بالله زنان محدثه ایی که نام مبارکشان در قرآن و احادیث آمده چون از جنس زن هستند در مرتبه پائنتری از بدترین انسانهایی از جنس مردند ، هستند ؛ نه ؟؟؟؟!!!!!

امیدوارم اگر تمایل به ادامه بحث دارید بتوانید به سوالات حقیر جوابی قانع کننده و متقن بدهید تا مسئله را از دیدگاه جهان بینی توحیدی پیگیری کنیم

حال میفرمائید که وارد بحث روائی نمی شویم بسیار خوب ولی مطمئن باشید ابدا و اصلا کلمات نورانی ائمه معصومین بالاخص امیر المومنین علیه السلام مشعر به تضعیف جنسیتی نیست بلکه تناسب جنسیتی هست همچنانکه در سیره عملی حضرات معصومین علیهم السلام هیچ روایت و یا حدیثی در رابطه با تفضیل جنسیت نداریم

نقل قول:
بدانید مطلب بنده از نهج البلاغه قابل اثبات است

بعنوان یه برادر بزرگتر عاجزانه از وجود گرامیتان میخوام به همان احادیثی که بفرمایشتان حرف شما را اثبات میکند مراجعه بفرمائید و یکبار دیگر بصورت تفصیلی و جامع آنرا مطالعه بفرمائید

موفق باشید

pedar;183556 نوشت:
منتظر چنین مطلبی بودم
اولا استدلال بنده بدون اشکال است پس بنده با اطمینان عرض کردم و یاد گرفته ام انچه را نمیدانم اصلا نگویم تا چه رسد به اینکه بی پروایی کنم!!!
دوما ما در مقام مقایسه برتری جنس هستیم نه مقایسه اعمال
بنده عرض کردم با فرض اینکه ما مرد را نسبت به زن برتر بدانیم(از نظر جنس) این اشکال متوجه کیست ؟
خدا یا ما؟
اگر اشکال را بر ما وارد میدانید که باید عرض کنم ما در خلقت خداوند هیچ کاره بودیم :Ghamgin:
اگر اشکال را بر خدا وارد میدانید مطلب قبلی بنده اثبات میکند که این اشکال بر خدا هم وارد نیست
بنده نمی خواهم وارد مطالب روایی در این رابطه شود چون ایجاد شبهه بی هوده میکند اما همین کافیست که بدانید مطلب بنده از نهج البلاغه قابل اثبات است (ما باید یاد بگیریم که اول ببینیم امام مان چه فرموده و ان را متوجه شویدم نه اینکه اول فرض را بر نظر شخصی بگذاریم و بعد برای روایات هم توجیح درست کنیم!!)
اما مطلب شما از این جهت صحیح است که تعالی انسان و هر موجود دیگری بنا بر تقوای انها است و هیچ ربطی به جنس و ماهیت ان ندارد .
یا علی

شما تو پست اولتون فرضی رو مطرح نکردید و از حدیث امام علی هم چیزی نگفتید، بلکه طوری با قاطعیت گفتید که خدا مرد رو برتر از زن آفریده که من گفتم شما لابد در این مورد با خود خدا صحبت کردید :Gig:

خیلی ساده است فرض شما اشتباه است و مرد و زن در آفرینش برابرند.
حدیث امام علی هم نمیتونه ملاک برتری مرد بر زن باشه، چون اگه نگیم که این یک حدیثه که ممکنه ایراد سند داشته باشه، میشه اون را به شکل صحیح توضیح داد که اگه لازم بود بیان میکنم.

در ضمن از کجا منتظر چنین مطلبی بودید؟!

علیکم السلام رحیق عزیز

رحيق;183563 نوشت:
شما که میفرمائید اعمال دخیل نیست پس از فرمایشات حضرتعالی میتوان اینطور نتیجه گرفت که اگر صرف جنسیت باعث تفاضل باشد پس العیاذ بالله زنان محدثه ایی که نام مبارکشان در قرآن و احادیث آمده چون از جنس زن هستند در مرتبه پائنتری از بدترین انسانهایی از جنس مردند ، هستند ؛ نه ؟؟؟؟!!!!!

کجای حرف بنده آنی است که شما فرموده اید لطف بفرمایید مطلب بنده را کامل بخوانید بعدا نظر بنده را شرح دهید!!!!!!!:Narahat az:
شما اصلا مطلب تفکیکی بنده را متوجه نشدید
ما باید اول ببینیم داریم از کدام جهت به موضوع نگاه میکنیم برای باز کردن موضوع 2 ایه مهم را خدمتتان عرض میکنم:
1-
لا یکلف الله نفسا الا وسعها
2-
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ
اصول بحث
الف - تمام مخلوقاتِ دارای اختیار، باز خواست خواهندشد
ب- باز خواست انها در چهار چوب ایه اول میباشد
ج- مورد بازخواست ایه دوم میباشد(تقوا)

د- این مخلوقات دارای وجوه تمایز فراوانند چه از نظر گونه و چه از نظر جنس و چه از نظر امکانات (شرح در پایین)
حالا میرسیم به شرح مطلب :

جناب رحیق اگر به مخلوقات مختار (مخلوقاتی که باز خواست خواهند شد) از جهت گونه نگاه کنیم (جن و انس) این ها دارای تفاوت هایی هستند که خدای متعال همچنان که میدانید انس را بر جن برتری داده است
اگر یک پله پایین تر بیاییم در میان انسان ها دو جنس مختلف قرار داده است و مذکر را بر مونث برتری داده است
حالا اگر سوال اینگونه باشد که چرا مرد بر زن برتری دارد؟ – به دنبال ان سوال دیگری مطرح میشود که ان نیز با معنی میشود و ان اینکه چرا خدا انس را بر جن برتری داده است ؟ مطرح نمیشود؟

ایا هر دو سوال طلبی را مطالبه نمیکند که خواست گاه ان از خداست (از خدا طلب میکند)

پس در صورت توجیح پذیر بودن سوال اول سوال دوم نیز معقول است- نیست؟

جواب هر دو سوال بالا را بنده در استدلال اول داده ام-یعنی:

pedar;183469 نوشت:
ابتدا چند سوال از جناب عالی دارم: 1- خدا را که انشا الله قبول دارید؟ 2- قبول دارید که مخلوق نسبت به خالق خود دارای هیچ حقی نیست ؟(یعنی اینکه ما که مخلوقات پروردگار هستیم خدا نسبت به این خلق خود حقی بر گردنش هست ؟یا اینکه حق مطلق اوست و اگر هم هرکدام از ما را به نعمت وجود مستطع کرده است فضل اوست؟(این سوال کلیدی است) اگر سوال دوم را خوب بفهمید و بدانید که انسان نسبت به باری تعالی دارای هیچ حقی نیست مطمعنا بسیار عالی به سوال سوم بنده جواب خواهید داد: 3- پس اگر خداوند موجودی را نسبت به موجود دیگری برتری بدهد با توجه به اینکه هر کدام از دو موجود نسبت به هم هیچ حقی ندارند و هردو انها از تمام جهات مدیون خالق متعال هستند میتوانند به خالق خود اشکال کنند که چرا یکی از ما را به دیگری برتری داده ای ؟؟؟؟؟؟؟ جناب طالب : چنانکه 10000 تومان پول متعلق شما باشد و اختیار کامل ان را داشته باشید - از باب فضل خود بخواهید که ان را بین 2 تن از دوستانتان قسمت کنید-چنانکه هیچ یک از ان دو دوست نسبت به ان پول هیچ حقی را دارا نباشد -حالا شما به یکی از انها 2000 تومان و به دیگری 8000 تومان بدهید - ایا هیچ یک از ان دو تن میتوانند به شما اشکال کنند که چرا به دیگری زیاد دادی و به من کم دادی - مطمئنا جواب نه هست زیرا اختیار کامل ان 10000 تومان با شما است چنانکه خداوند نیز اختیار کامل ابداع و خلق را داراست و به هرکس که بخواهد به اندازه ای میدهد که فضلش بدان رضایت دارد و هیچ کسی را اجازه اعتراض بر او نیست!!!!! حالا خداوند متعال بنا بر فضل خود موجود (مذکر)را بر موجود (مونث ) برتری داده است شمای کجای این را بر خدا اشکال میگیرید؟ ایا خداوند اینجا حقی را ضایع کرده است ؟؟؟؟؟

تا اینجا ما داریم در مورد ایه اول صحبت میکنیم یعنی ماجرای وسع داده شده و تکلیف خواسته شده

انسی که نسبت به جن برتری داده شده است مطمئنا وسع بیشتری را در یافت کرده است پس تکلیفش نیز سنگین تر است

همچنان که انس مذکر وسع زیاد و تکلیف سنگین تری نسبت به انس مونث دارد

((در این مورد ما وارد مبحث مقامات(نبوت –امامت- عصمت – اعلمیت-...) و تفاوت وسع و تکلیف انان با دیگر افراد نشده ایم و این موضوعی جدا گانه هست))

حالا میرسیم به مورد سوال شما که همان ایه دوم است و این مطلب که هر موجود مختاری نسبت به
وسعی که از خداوند دریافت کرده است تکلیفی از ان مطالبه میشود به نام تقوا که بر حسب ان میزان و درجه کرامت او مشخص میشود
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللّهِ أَتْقاکُمْ

نکته اساسی اشکال شما و کسانی که موضوع را شروع کرده اند تفکیک نکردن- مسئله
مطالبه تکلیف نسبت به وسع و مسئله میزان کرامت هر مختار نسبت به وسع داده شده با سنجش تقوای او – میباشد
نتیجه اینکه : خداوند بر حسب حکمت و فضل خود موجوداتی را خلق و به انها نعمات متفاوتی در تمامی مراتب اعطا فرموده است که نسبت به هم دارای برتری و ضعف هایی هستند

همچنان که عده ای از انها را مذکر و عده ای از انها را مونث قرار داده است (به مذکر امکانات و نعمات و فضل بیشتری اعطا فرموده است)

یعنی اینکه وسع مردان به صورت کلی بیشتر از زنان است پس تکلیف بیشتری نیز از انها مطالبه خواهد شد

اما انچه که مطالبه خواهد شد همانا تقوا است که از همه مطالبه خواهد شد اما به نسبت وسع انها

به نظرم در این مطلب توانستم منظور خود را به صورت کامل و شامل تحویل دهم

اما در مورد بحث روایی به دلیل اینکه بعضی از دوستان در مقام دفاع از دین و به خاطر اینکه نظر شخصی خود را بر نظر معصوم قالب کنند یا احادیث در این زمینه را توجیه و یا ان را تضعیف میکنند -علاقه ای ندارم اما اگر سوال بفرمایید پاسخ خواهم گفت

pedar;183556 نوشت:

دوما ما در مقام مقایسه برتری جنس هستیم نه مقایسه اعمال
بنده عرض کردم با فرض اینکه ما مرد را نسبت به زن برتر بدانیم(از نظر جنس) این اشکال متوجه کیست ؟
خدا یا ما؟
اگر اشکال را بر ما وارد میدانید که باید عرض کنم ما در خلقت خداوند هیچ کاره بودیم :ghamgin:


اتفاقا ما در مقام مقایسه برتری جنسی هم نبودیم
چرا که اینجا بحث حوریان مطرح بود و شما برتری را پیش کشیدید و موضوع را عوض کردید که البته دوستان پاسخ دادند
در ثانی حتی اگر برتری جنسیتی را هم در متون قرآنی داشته باشیم (که نداریم) این برتری از نوع ارزشی نیست بلکه از نوع تکلیف و مسئولیت است. از این نوع ملاک برتری خداوند در چند جای قرآن میفرماید ما بنی اسرائیل را به نعمت انبیا و ثروتهای دنیایی بر عالمیان برتری دادیم .... آیا
این برتری ارزشی بوده یا نه بلکه یک مسئولیت و تکلیف بیشتر و وسیله ای برای امتحان ؟

سلام
یک اصل درباره بهشتیان را قرآن اینطور بیان می فرماید :
لهم ما یشاوون
برای آنان است هرآنچه بخواهند
و چون زن فطرتا محبوبی است میخواهد که کسی اورا بخواهد و بطلب نه اینکه او کسی را بطلبد بر این اساس می بینیم این مطلب زیاد گفته می شود که در بهشت زنان به همسری مردان مومن بهشتی در می آیند نه اینکه مردانی بهشتی از غیر مومنان وجود داشته باشند . به خصوص که در روایات هم هیچ اشاره ای به مردان بهشتی نشده است بلکه همه سخن از زنان بهشتی است . به نظر می رسد روح کثرت طلب مردان در نکاح اساس وجود زنانی بیشتر از زنان مومنه بهشتی باشد .
موفق باشید

بحث تفاوت مرد و زن در تاپیکهای بسیاری در اسک دین مورد بحث و بررسی قرار گرفته که من این یکی را توصیه میکنم و این یکی که از سایت حوزه است.

taleb;183150 نوشت:
درود. به این ترتیب چون مردها پیش قدم میشوند از حیای کمتری برخوردارند!! کی گفته زنها نسبت به مردها حیای کمتری دارند ؟؟ اگر به جوامع غیر اسلامی نگاه کنید نوع پوشش زنان و اطوارشان نشان میدهد که اتفاقا مردها با حیاترند. ایا میتوانید نشان دهید که مردان با لباس کوتاه و انچنانی در مجامع عمومی ظاهر شوند؟؟ اینکه در جوامع اسلامی زنان مجبورند بقول شما با حیا باشند بر اثر فشار است و جنبه اختیاری ندارد!! بعد کی گفته زنان نسبت به مسایل جنسی و شهوانی از مردان عقب ترند؟؟! زنان هم به همان اندازه مردان نسبت به ویژگیهای جسمانی و روحی جنس مخالفشان حساسند . اینرا بهتره خانمها در باره اش صحبت کنند ولی من انچه خودم در جامعه دیده ام بر خلاف نظر شماست!ایا نشنیده اید که بسیاری خواستگاران مرد بدلیل نداشتن شرایط جسمانی و نازیبایشان توسط توسط زنان دست رد به سینه اشان زده شده؟؟!! بسیار دیده شده که زنان عاشق مردان زیبا میشوند ایا اینها نشانه زیبایی پسندی زنان نیست ؟؟ ایا فقط زن بدنبال مهر ومحبت است و زیبایی جنس مخالف برایشان بی ارزش است؟؟ در ضمن ایا مردان فقط بدنبال زیبای ظاهری هستند و حالات روحی و روانی زن برایشان مهم نیست؟؟!! اینکه در قران توصیف مهمترین نعمت بهشتی یعنی حوری مرد برای زن گفته نشده من فکر میکنم بخاطر انست که خطاب قران بیشتر به مردان است و برای زنان ارزشی برابر مردان قایل نیست!! در ضمن ذکر اوصاف نیک حوریان مرد هیچگونه توهینی به زنان نیست بلکه بر عکس نشانه ارزش گذاری زن است اگر ذکر اوصاف حوری مرد برای زنان توهین است طرف دیگر معادله خود بخود ثابت میشود وان اینست که با ذکر اوصاف حوری زن برای مردان به مرد توهین شده است!! قانون قانون است یک بام و دو هوا که نمیشود!!!

تفاوت های مرد و زن زیربنای شکل گیری جوامع انسانی بوده است. بر اساس همین تفاوت است که خانواده شکل میگیرد و بقای نسل ممکن میشود،

پس برابری زن و مرد معنا ندارد، خصوصاً تو بحثی که شما میکنید یعنی اخلاقیات مربوط به دو جنس و روانشناسی جنسی. شما از آنچه که در کشورهای

غربی میگذره دلیل آوردید برای اینکه ثابت کنید مثلاً حیای مرد و زن یک اندازه است. اول اینکه تصویری که شما از کشورهای غربی ارائه میدهید برگرفته از

آنچیزی است که از رسانه دریافت کرده اید حال آنکه واقعیت جوامع غربی چیز دیگری است. در آنجا هم زنان با حیاتر از مردان هستند. در ثانی بحث اینجا

فقط روانشناسی مرد و زن نیست، بلکه همانطوری که گفتم این تفاوت مورد نیاز جامعه است تا بتواند به حیات خود ادامه دهد. در واقع آنچه که مهم است

این نیست که از لحاظ شهوانی مرد برتر است یا زن، بلکه بر عکس آنچه که اهمیت داره کنترل غرائز جنسی است. هرج و مرج جنسی بنیان هر جامعه ای

را متزلزل میکند. در غرب نیز حیا یک اصل اخلاقی است، وفاداری معنا داره و مرد و زن نمیتونند به هم خیانت کنند، اما متأسفانه این واقعیت غرب آنچیزی

نیست که منافع صاحبان رسانه رو تأمین کنه.

البته من تفاوت جوامع اسلامی و غرب رو نفی نمکنم، اما این تفاوتها در کدهای اخلاقی است نه در اصل اخلاق. به این معنا که اصل نیک و مطلوب بودن

حیا برای انسان خصوصاً برای زن در تمام جوامع مقبول است. در غرب هم زن باحیاتر و عفیف تر از مرد است، به همیت دلیل هم آنجا هم مرد از زن

خواستگاری میکند، آنجا هم زن ناز میکند و مرد نیاز، آنجا هم بی بند و باری جنسی مطرود است، اما چگونه باحیا بودن در جوامع مختلف متفاوت است.

این یعنی زن غربی نباید لزوماً حجاب داشته باشد تا عفیف باشد، هرچند پوشش برای مرد و زن در بیشتر جوامع نشان از حیا و رعایت اصول اخلاقی

است، اما امروزه عفاف در جوامع غیراسلامی بیشتر در شخصیت و رفتار افراد نمود پیدا میکند. یقیناً آزادیهای غربی، اصول اخلاقی را در این کشورها

عاطل نکرده است. قرآن نیز در آیاتی که از مرد و زن سخن به میان آورده است، حتماً مصالح اجتماعی را لحاظ کرده است. به همین دلیل اگر در مورد نعمت

جنسی (که به نظر بیشتر برای نزدیک کردن مفهوم نعمت به ذهن مخاطب بوده است) مرد و زن به طور مساوی در نظر گرفته میشدند، این مخالف اصول

اخلاقی حاکل بر روابط جنسی در جامعه بود. در واقع انسان جدای از جامعه مورد خطاب قرآن نیست، و ما نباید در تفسیر این دسته از آیات فقط

روحیات و روانشناسی فردی را در نظر بگیریم بلکه روح جمعی و روانشناسی اجتماعی نیز باید مدنظر باشد.

حالا چي ميشه اگه خدا همين حوري العين رو توي همين دنيا بهمون بده؟
اينكه توي اين دنيا شرايط ازدواج برامون فراهم نيست(سن ازدواج حداقل سي سالگي) و بايد سالها غريزه و نفس خودمونو (و همين طور كه ميدونيد در بدترين شرايط)كنترل كنيم به نظر شما آزمايش الهيه؟و خدا ميخواد با اين كار مارو آزمايش كنه؟
و مسئله ديگه اينكه با نگاه بسيار منفي كه تو ذهن ما جوانان هست(البته باعث و بانيش خود ما انسانهاييم).من فك نميكنم نگاه مثبتي به حوري بهشتي و ... بشه.درواقع من كه بهش فك نميكنم،چون در ذهن من اينطور شكل گرفته كه لذت جنسي خيلي پست و بي ارزشه.

Juyandeh;183765 نوشت:
حالا چي ميشه اگه خدا همين حوري العين رو توي همين دنيا بهمون بده؟

سلام دوست عزیز
نمیبینی ؟ این همه حورالعین بهشتی و لذائذ بهشتی دور و برمون ریخته !
به برکت دولت عدالت محور و مهر گستر ، سکه 850 هزار تومانی ، نخود 3500 تومانی ، شکر 1800 تومانی و . . . .
با وجود این همه نعمت و خوشی سرمست کننده ، بهشت رو میخوای چکار ؟!!

Juyandeh;183765 نوشت:

و مسئله ديگه اينكه با نگاه بسيار منفي كه تو ذهن ما جوانان هست(البته باعث و بانيش خود ما انسانهاييم).من فك نميكنم نگاه مثبتي به حوري بهشتي و ... بشه.درواقع من كه بهش فك نميكنم،چون در ذهن من اينطور شكل گرفته كه لذت جنسي خيلي پست و بي ارزشه.

نه داداش گلم لذت جنسی پست و بی ارزش نیست . به گفته دکتر رحیم پور ازغدی که از قول امام علی (ع) گفت که حتی تو اون دنیا بالاترین لذت و پاداش بهشتیان " لذت جنسییه " حتی برای اولیاء الله.( پخش شده از تلویزیون )
واقعا ساده لوحانه اس اگه کسی بخواد این غریزه و آثارش نادیده بگیره و یا بخواد اونو بی ارزش ببینه.
این مطب رو بخونید.
دوستان برای اینکه نمیتونن پاسخگوی این نیاز مردم باشن اونو سرکوب میکنن.

راستی یه سوال: مگه ما متعه نداریم ؟ که حتی زن و مرد هم میتونن خطبه اونو بدون حضور شخص ثالث بخونن؟ پس چرا برای بعضی از اینها حکم سنگسار در میاد ؟ از کجا میفهمن که اونها خطبه صیغه رو بین خودشون نخوندن؟

آره دوست من این چیزا برا من و تو اخه برا خود حضرات یقه گرد پیشونی داغ کرده عین ثواب دنیا و آخرته .

یا علی مددی

با سلام به همه دوستان
این مسئله همیشه برای من سوال بوده و همیشه برای دورشدن از تصورات منفی که در این مورد داشتم سعی کردم که اصلا فکر نکنم که چرا همیشه لذت جنسی رو فقط به کام اقایون روا دونستن ؟چرا از وقتی که حتی بچه های کوچیکی بودیم از ما خواستن که این موضوع رو بد بدونیم و خواستنش رو بی حیایی ! ولی برای مردا مایه ی افتخار و غرور بوده چرا همیشه از زن خواسته شده که نیازشو کتمان کنه و اونو زیر سایه ی لطف و مرحمت شوهرش ببینه چرا به مرد اجازه می دن که اگه زنش راضیش نکرد زن دیگه ای بگیره ولی از زن صبوری انتظار میره؟ من توجیهات در این مورد رو که تو این دنیا ممکنه که تعدد زوجات لازم بشه رو قبول میکنم ولی نمیتونم قبول کنم که توی اون دنیا هم در حق ما زنها ظلم بشه و لذت جنسی بازهم محدود به مردها بشه بازهم از ما بخوان که کوتاه بیایم چرا توی ااون دنیا هم به مردا آزادی چند همسری داده میشه ؟چطوری میشه بپذیرم که خدا بی دلیل مرد رو برتر قرار داده ؟چجوری میتونم قبول کنم که در این مورد نباید حرفی بزنم هر چند مایه ی آزار من باشه و بی دلیل خودم رو به سکوت وادار کنم بالاخره یک نفر باید پیدا بشه که یه جواب حداقل تا حدودی منطقی بده!!!!!!

با سلام
من فکر کنم پاسخ هایی که تاکنون ارائه شد بیشتر از «تا حدودی» منطقی بوده اند، شما این نکته مهم رو فراموش نکنید که لذت جنسی اگر هم حقیقتاً یکی از نعمتهای بهشتی باشه، نازل ترین نوع اونه، چون مربوط به بعد خاکی انسان است و تلاش زیادی برای درک اون لازم نیست و به این دلیل بر اون تأکید شده است.

همان طوری که در پست پیشین گفتم مسئله جنسی یکی از مسائل اساسی حیات اجتماعی انسان است، مثلاً تصور اینکه قرآن به زنان در بهشت آزادی جنسی وعده داده بود، این بر تصور آنها را در مورد مسئله جنسیت اثر میگذاشت و بنیان های خانوادگی و اجتماعی جامعه را متزلزل میکرد. بعلاوه خداوند به نعمتی در بهشت وعده نداده که در این عالم گناه شمرده است.

ما واقعاً نمیتوانیم نعمت های بهشتی را با نعمت های این عالم مقایسه کنیم. مثلاً گفته اند قدرت جنسی مرد در بهشت 70 برابر میشود، این هفتاد دقیقاً کمیت را نشان نمیدهد بلکه نشانگر تفاوت در کیفیت نعمتهای بهشتی نسبت به این دنیا است چه بسا همان گونه که بسیاری از ابعاد نعمتهای بهشتی غیر قابل توصیف بوده اند، لذت جنسی زنان هم غیر قابل توصیف و بیان بوده است.

پانیذ;185439 نوشت:
با سلام به همه دوستان
چرا همیشه لذت جنسی رو فقط به کام اقایون روا دونستن ؟چرا از وقتی که حتی بچه های کوچیکی بودیم از ما خواستن که این موضوع رو بد بدونیم و خواستنش رو بی حیایی ! ولی برای مردا مایه ی افتخار و غرور بوده چرا همیشه از زن خواسته شده که نیازشو کتمان کنه و اونو زیر سایه ی لطف و مرحمت شوهرش ببینه چرا به مرد اجازه می دن که اگه زنش راضیش نکرد زن دیگه ای بگیره ولی از زن صبوری انتظار میره؟

اما این بخش از مطلب شما بحث مفصلی درباره شرایط تاریخی فرهنگی، اجتماعی-روانشناختی و بیولوژیک انسانی به طور کل و ایرانیها به طور خاص را میطلبد که خارج از بحث این تاپیک است.

اما به طور خلاصه دو دسته پاسخ به این سؤالات داده شده است:
1- عده ای معتقدند این تفاوت ها ریشه در تفاوت های طبیعی و زیست شناختی مرد و زن دارد که در طول تاریخ تا به امروز موجب شکل گیری روابط بین مرد و زن در جوامع شده است.

2- گروهی هم بر این باورند که این تفاوت ها مربوط به شرایط حاکم بر جوامع سنتی بوده، اما با تغییراتی که جوامع امروزی کرده اند باید این باورها را اصلاح کرد.

پانیذ;185439 نوشت:
با سلام به همه دوستان
این مسئله همیشه برای من سوال بوده و همیشه برای دورشدن از تصورات منفی که در این مورد داشتم سعی کردم که اصلا فکر نکنم که چرا همیشه لذت جنسی رو فقط به کام اقایون روا دونستن ؟چرا از وقتی که حتی بچه های کوچیکی بودیم از ما خواستن که این موضوع رو بد بدونیم و خواستنش رو بی حیایی ! ولی برای مردا مایه ی افتخار و غرور بوده چرا همیشه از زن خواسته شده که نیازشو کتمان کنه و اونو زیر سایه ی لطف و مرحمت شوهرش ببینه چرا به مرد اجازه می دن که اگه زنش راضیش نکرد زن دیگه ای بگیره ولی از زن صبوری انتظار میره؟ من توجیهات در این مورد رو که تو این دنیا ممکنه که تعدد زوجات لازم بشه رو قبول میکنم ولی نمیتونم قبول کنم که توی اون دنیا هم در حق ما زنها ظلم بشه و لذت جنسی بازهم محدود به مردها بشه بازهم از ما بخوان که کوتاه بیایم چرا توی ااون دنیا هم به مردا آزادی چند همسری داده میشه ؟چطوری میشه بپذیرم که خدا بی دلیل مرد رو برتر قرار داده ؟چجوری میتونم قبول کنم که در این مورد نباید حرفی بزنم هر چند مایه ی آزار من باشه و بی دلیل خودم رو به سکوت وادار کنم بالاخره یک نفر باید پیدا بشه که یه جواب حداقل تا حدودی منطقی بده!!!!!!

با سلام و عرض ادب خدمت خواهر محترمم پانيذ گرامي

[="navy"]با عرض معذرت از جناب ضرب المثل بايد خدمت شما عرض كنم كه اين طرز فكرتون اشتباهه اسلام در هيچ جايي نه حقي زياده از حد به مرد داده نه از حق زن چيزي را كم كرده متاسفانه اين تلقي ذهنيات ماست كه از دين چنين برداشتهايي داريم در مورد لذت جنسي كه شما فكر مي كنيد زنان از آن منع شدند بر خلاف آقايون بايد بعرضتون برسونم در طول تاريخ بشريت و حتي در ميان حيوانات هم مرسوم هست كه هميشه جنس مذكر پيشقدم براي اين مسائل هست نه مونث ، علتش هم بخاطر حجب و حيائي هست كه در وجود زن نهفته هست اتفاقا اين مسئله با روحيه زن كاملا هماهنگ و در راستاي سرشت زن هست و از نظر رواني هم اين مسئله ثابت شده كه اگر مردي از هزاران زن جواب منفي بشنود سر خورده و اذيت نخواهد شد ولي اگر زني تقاضاي مسائل جنسي داشته باشد و حتي شوهرش از او دريغ كند باز مي بينيم خانمها بشدت دپرس خواهند شد و زبان به گله و شكايت باز ميكنند
[/]

و[="black"] اما اينكه فرموديد لذت جنسي به كام آقايون رواست اينهم اشتباه هست چون در روايات فراواني داريم كه در بهشت خانمها هم به لذات جنسي ميرسن حتي روايتي ديدم كه ميگفت اگر در بهشت شوهر خانم بهشتي نشد او را مخير ميكنند كه با هر كدوم از بهشتيان كه بخواهد ازدواج كند پس اينكه ميفرمائيد مختص آقايان هست اشتباه ميفرمائيد

خانم پانيذ كجاي اسلام گفته زن نيازهاي جنسي خودشو كتمان كنه يه روايت يا حديث بياريد كه اسلام اينو گفته ما نمونه هايي در اسلام داريم كه زناني مي آمدند خدمت پيامبر و تقاضاي شوهر مي كردند متاسفانه اين تلقي جامعه سنتي ماست كه اينچنين القا كرده كه زن بايد از خواسته هاي جنسي خودش صرف نظر كنه علاوه بر اين بنده فكر نمي كنم در روابط زناشويي زني باشه كه اگه نياز جنسي داشته باشه ولي با شوهرش مطرح نكنه [/]([="darkred"]جسارت بنده را ببخشيد) [/]

[="purple"]ازدواج مجدد شوهر تا دليل خاصي نداشته باشه در عرف جامعه مذموم هست مگر اينكه زن توانايي ارتباطات زناشويي را از دست بدهد كه در اينجا ميتوان مبادرت به ازدواج مجدد نمود

سركار گرامي ابدا اسلام از زنان مسلمان نخواسته در مسائل اينچنيني كوتاه بيايند
خانم پانيذ در مورد برتري يا عدم برتري اجناس مذكر و مونث تا حد تواتر در اين سايت بحثش گذشت انشاالله در منوي جستجوي سايت جمله ملاك برتري زن و مرد را تايپ بفرمائيد حتما به نتايج درخشاني خواهيد رسيد [/]

[="darkslategray"]خانم پانيذ بهشت بخصوصه و كلا عالم قيامت بعمومه مظهر عدل خداوند هست چطور ميشود تصور كرد در جايگاه عدل الهي ظلم ايجاد بشود
توصيه بنده به شما اينه كه تصورات غلط اجتماع سنتي را به حساب اسلام نگذاريد
[/]

[="darkgreen"]اسلام به ذات خود ندارد عيبي ### هر عيب كه هست از مسلماني ماست [/]

تصورات نادرست را از خودمون دور كنيم تا خدا نور معرفت را در وجودمون روشن كنه

[="#006400"]آمين [/]

اولا مسئله تعدد زوجات در عصر ما کاملا غیرقابل قبول است و طبق فتوای آیت الله صانعی بدون اذن همسر حرام(یا شاید باطل؟)است.آیت الله جوادی هم میفرمایند اگر کسی بتواند برفرض عدالت را برقرار کند فقط از نظر فقهی میتواند،ولی از نظر فلسفی فقط معصوم میتواند.
اینکه بگوییم در بهشت تعدد زوجات ایرادی ندارد چون حسد نیست حرف کاملا مسخره ای هست.مگر اینکه خانمها با این مسئله کنار نمیآیند بخاطر حسد است؟نخیر!بخاطر حس تملک نسبت به شریک زندگی.مثلا من اگر شوهرم زن دیگری بگیرد شاید با آن زن خیلی هم دوست شوم اما قطعا از آن شوهر متنفر خواهم بود.چون آن مرد لیاقت دوست داشتن ندارد.اگر زن به نهایت زیبایی است چرا مرد در بهشت سراغ حوریان دیگر برود؟چرا مرد تنوع طلب باشد اما زن نباشد؟
اگر در بهشت زن بهشتی چندتا هوو داشته باشد آن مرد را کمتر میبیند و این یعنی مرد لذت بیشتری میبیند.اصلا حورالعین یکی از نعمات بهشتی است و اگر زن بهشتی هم حور شود میشود نعمتی برای لذت مرد.مسئله دیگر اینکه اگر زنی در طول حیات خود دو شوهر داشته باشد و هردو را خیلی دوست داشته باشد در بهشت با کدامشان است؟اگر بگوییم با آنکه بیشتر دوستش داشته باشد،پس در دنیا از ترس اینکه به کس دیگری دل ببندد بعد از فوت شوهر ازدواج نمیکند و یا اگر ازدواج کرد سعی میکند به شوهر دوم علاقمند نشود.زیرا فقط باید با یکی باشد.مثلا حضرت ام البنین با حضرت فاطمه(س) با هم همسر امام علی هستند یا(مسلما) نه،ام البنین زن کس دیگری میشود و از دیدار و همنشینی با امام علی محروم میشود؟اگر اینطور باشد زن و شوهرهایی که در دنیا خیلی یکدیگر را دوست داشته باشند باید نگران از دست دادن یکدیگر در آخرت باشند و ازدواج مجدد در صورت فوت همسری که خیلی دوستش داری ممکن است به ضررت شود...من فکر نمیکنم اینطور باشد.نظر من به این ترتیب است(البته ممکنست ظاهرا با عقل جور در نیاید،اولین بار است که آن را مطرح میکنم):
اول اینکه روح مونث یا مذکر نیست.پس اگر کسی دوست داشته باشد در بهشت زن یا مرد باشد،به این دلیل که در بهشت هرچه بخواهد میسر خواهد بود میتواند تغییر جنسیت دهد.
دوم اینکه زن و مرد از نظر مادی تفاوتهایی با هم دارند.زنها از یک چیزهایی در دنیا لذت میبرند و مردها از چیزهایی دیگر،و در بعضی لذات هم مشترکند.مثلا زنها از زیبایی خود لذت میبرند.از آرایش کردن لذت میبرند.از مورد توجه قرار گرفتن لذت میبرند.مردها از دیدن زن زیبا لذت میبرندو...و هردو جنس هم از ارتباط جنسی لذت میبرند اما به دو طریق متفاوت و این لذت دردو جنس با هم متفاوت است.اما اگر در حالت کلی مقایسه کنیم میبینیم که بطور کل جنس مرد خیلی بیشتر از جنس زن لذت میبرد!پس آیا میتوان نتیجه گرفت در بهشت بین زنها و مردان از یک درجه ایمان،مردها بیشتر لذت میبرند؟
من فکر میکنم چون در بهشت لذات در اوج خود هستند جنسیت همه افراد ممکنست به یک صورت جنسی در آید که بیشترین لذت را میتواند ببرد.یعنی جنس مذکر یا چیزی شبیه آن(یعنی جنسی که هم لذتهای جنس مونث را ببرد و هم مذکر،اما چون مذکر بیشتر لذت میبرد بیشتر متمایل به مذکر باشد).این به معنای این نیست که چون زن ناقص است زنها مرد میشوند،بلکه چون بهشت مکان لذات است،زنها قابلیت لذت بردن بیشتری خواهند داشت.و این با این مظلب که در بهشت مومنان با هم همنشین خواهند بود جور در میآید.

2012;183886 نوشت:
راستی یه سوال: مگه ما متعه نداریم ؟ که حتی زن و مرد هم میتونن خطبه اونو بدون حضور شخص ثالث بخونن؟ پس چرا برای بعضی از اینها حکم سنگسار در میاد ؟ از کجا میفهمن که اونها خطبه صیغه رو بین خودشون نخوندن؟

خواستم جواب همه حرفهايت را بدهم گفتم ، حرف تو حرف مياد وبه جدل کشيده ميشه،‌ولي براي انکه ثابت کنم که حرفهايت از کدام قماش است فقط اي نبندش را جواب مي دهم
سنگسار در زناي محسنه است يعني رني که شوهر داشته باشه زنا کنه يا مردي که زن داشته باشه
فکر مي کنم کاملا مفهوم است که زن شوهر دار نه مي تواند متعه کند ونه مي تواند خودش با مردديگري صيغه عقد بخواند

پس بجاي اهانت به يقه گردها برو از علمشان کمي استفاده کن تا اينقدر تابلو حرف نزني

پنج تن;188677 نوشت:
خواستم جواب همه حرفهايت را بدهم گفتم ، حرف تو حرف مياد وبه جدل کشيده ميشه،‌ولي براي انکه ثابت کنم که حرفهايت از کدام قماش است فقط اي نبندش را جواب مي دهم
سنگسار در زناي محسنه است يعني رني که شوهر داشته باشه زنا کنه يا مردي که زن داشته باشه
فکر مي کنم کاملا مفهوم است که زن شوهر دار نه مي تواند متعه کند ونه مي تواند خودش با مردديگري صيغه عقد بخواند
پس بجاي اهانت به يقه گردها برو از علمشان کمي استفاده کن تا اينقدر تابلو حرف نزني

در رابطه با حکم سنگسار(و کلا هر حکم دیگری)بهتر است نظرات همه مراجع را بیان کنیم.مثلا(اگر اشتباه نکنم) آیت الله جوادی،آیت الله صانعی و آیت الله دستغیب،این حکم را غلط میدانند.البته بیان نظر ایشان به معنی این نیست که من چنین نظری دارم،فقط میگویم این نظرات هم هست،که البته به نظر من با عقل بیشتر جور در میآید.البته سنگسار در صورت تجاوز به عنف قابل قبول است،حتی اگر آن زن شوهردار نباشد(لا اقل اعدام حتما لازم است).اما این نظر من است!باید ببینیم اسلام چه گفته....
ولی کلا به نظر شما تجاوز به عنف خییییلی بدتر از زنای محصنه نیست؟ما احادیثی داریم که زنای زن شوهردار را تقصیر شوهر میداند(لا اقل میگوید مردان در این مسئله میتوانند نقش داشته باشند)(اما جایی ندیدم زنای مرد زندار را تقصیر زنش بدانند،باوجودیکه در جامعه ما کاملا برعکس است و حتی تجدید فراش مرد را هم تقصیر زن بدبختش میدانند)
ببخشید،این بند آخر ربطی به مطالب گفته شده نداشت.اصلا این چیزها ربظی به این تاپیک ندارد

پرسش:
آیا حورالعین به زنان هم تعلق می گیرد؟

پاسخ:

دربهشت وجودانسان با باطن وملکوت حقایق هستی رابطه ی حضوری وشهودی یافته وجمال الهی را بدون هیچ حجاب ومانعی مشاهده می کند. این جمال الهی که در قالب لذات عطا می شود،درطعام ها، نغمه ها ، کاخ ها، نهرها، غرفه ها ،خدمت کاران، همسران بهشتی و....آشکار می شود .برای پاسخ به سؤال مذکور لازم است که ابتدا به بررسی مفهوم این کلمه پرداخته شود:



«حور» جمع« حورا»به معنای زن سفید پوستی است که سیاهی چشم وموی اوبه نهایت رسیده باشد. «حورا» مفرد مؤنث و«احور» مفرد مذکر «حور» است.



«حورالعین» عین جمع عیناء(مذکرآن اعین)به معنای زنی که حدقۀ چشمانش بزرگ است واین بزرگی حدقه بر زیبایی انها می افزاید.



«حور» را «حور» گفته­ اند به این سبب که از مسیر اصلی خود که عالم ملائکه بوده به اذن و اراده خداوند متعال خارج شده و بصورت انسان لطیفی با رنگ جالب و شکلی زیبا وهیئتی بخشنده درآمده، به طوری که هم جنس وهم سنخ وقابل معاشرت با انسان شده است.



بنابر این، وقتی سفیدی چشم با سیاهی آن به نهایت رسید، «حورا»یا «حور» نامیده خواهد شد.بر خلاف فارسی زبانان که حوری را فقط برای زنان زیبارو به کار می برند، مردانی که چشمانی درشت وزیبا دارند نیز «حور»خواهند بود.



از آنجایی که قرآن کریم در لفافه ادب واخلاق با انسان سخن می گوید ورسم قرآن این نیست که در امور جنسی زن را پیش قدم معرفی کند وبگوید :«دربهشت برای زنان شوهران پاکیزه خواهد بود»، فرمود :«در بهشت برای مردان زنان پاکیزه خواهد بود».



خداوند برای زنان مؤمنه به برکت ایمان وعمل صالح شان، زیبایی بالاتر از زیبایی­ها واوصاف «حورالعین» ایجاد می کند واگر مایل باشند، باهمسران دنیایی خود قرین و هم نشین می شوند و چنانچه شوهرنکرده باشند،به ازدواج هر کسی که بخواهند درمی آیند.(1)
حضرت آیت الله مکارم شیرازی می فرماید:
حور العین تنها به مردان اختصاص ندارد ؛ بلکه کلمه حور و عین ، شامل زنان و مردان می شود ؛ (2) یعنی خداوند برای زنان نیز حور العین قرار داده ؛ اما عدم ذکر همسران زنان بهشتی ، ممکن است از باب عنایت ویژه به حفظ حیای زن باشد که در احکام اسلامی ، از قبیل خواستگاری ، ازدواج و ... متجلّی شده است.

پرسش:
آیا در آخرت تعدد زوجات وجود دارد؟با منبع ذكر كنيد.

پاسخ:
از برخی روایات استفاده می شود که تعدد زوجات در بهشت وجود دارد.
راوي به امام صادق(ع)عرض مي كند:مردم مي گويند اكثر اهل جهنم در روز قيامت زنانند. حضرت فرمودند:«اين چطور ممكن است در حالي كه در آخرت به هر مؤمني چندين زن دنيايي مي دهند» (3)
از برخی آیات هم می توان این استنباط را کرد.مثلا آیه:
(وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُس‏)" در بهشت آنچه دل مى‏خواهد موجود است"
البته باید توجه داشت که در آنجا از حقد و حسد خبری نیست پس نگران نباشید:
(وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ)(4)
هر گونه غلِّ [حسد و كينه و دشمنى‏] را از سينه آنها برمی ‏كنيم‏
.

پرسش:
برای اینکه بفهمیم ایا برای زنان هم در قران جفتی تعیین شده باید ببینیم حور عین معنی مردان سیاه چشم هم میدهد؟؟ یا فقط به معنی زنان سیاه چشم است؟

پاسخ:
درباره واژه حور همانطور که قبلا هم عرض شد برخی لغویون و واژه شناسان، واژه "حور" را هم جمع حوراء(برای مونث) و هم جمع احور (برای مذکر)می دانند.راغب اصفهانی در مفردات می گوید:
«حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِي الْخِيامِ‏ (5)، وَ حُورٌ عِينٌ (6)، جمع أَحْوَرَ و حَوْرَاء»(7)
در تفسیر نمونه نیز ذیل آیه 54 دخان آمده است:«" حور" جمع" حوراء" و" احور" به كسى مى‏گويند كه سياهى چشم او كاملا مشكى و سفيدى آن كاملا شفاف است!." عين" (بر وزن چين) جمع" اعين" و" عيناء" به معنى درشت چشم است.»(8)
بدیهی است که به قرینه ضمایر مونث یا اوصاف خاص،حور به زنان گفته می شود.با توجه به سیاق آیات،ظاهرا در بسیاری موارد نیز اینچنین است.اما در حالت اطلاق به دو جنس مذکر و مونث گفته می شود.
بنابراین حور برای مذکر و مونث هر دو بکار می رود .این معنا به ضمیمه مطلبی که در پست قبلی ذکر شد(فیها ما تشتهیه الانفس) نتیجه میدهد که برای زنان مومنه نیز در صورت طلب،جفتی خواهد بود.

پرسش:
حور به زن سیاه چشم گفته شده با توجه به اینکه قران به زبان عربی نازل شده و معانی کلمات هم قاعدتا باید از فرهنگ عرب گرفته شده باشد، لطف کنید از فرهنگ و ادبیات عرب شعری یا نوشته ای یا مطلبی برای مثال بیاورید که نشان دهد حور برای مذکر هم بکار رفته است؟

پاسخ:
برخی واژه شناسان و مفسرین تصریح دارند که حور،جمع احور و حوراءست.راغب اصفهانی که انصافا واژه شناس برجسته و مورد قبول شیعه و سنی است از جمله این افراد است که سخنش ذکر شد.
ابوالفتوح رازی از مفسرین برجسته شیعی در قرن ششم نیز به این موضوع تصریح کرده است(9)
در فرهنگ ابجدی نیز همین مطلب آمده است(10)
واژه شناس برجسته معاصر یعنی علامه مصطفوی(مولف کتاب التحقیق فی کلمات القرآن الکریم) در تفسیر خود می نویسد:
« أمّا حور: جمع حوراء است مثل سوداء و سود، و اطلاق مى‏شود بفرديكه متحوّل شده است بصورت زيبا و شكل و هيئت مطلوب، خواه مرد باشد يا زن، زيرا جمع أحور نيز حور می شود»(11)
اما باید توجه داشت که اصل واژه حور به معنای شدت سفیدی می باشد.(چه در مرد چه در زن)
طبری ،شیخ طوسی و ... می گویند:«أن الحور عند العرب: شدة البياض‏»(12)
ابوالفتوح نیز می نویسد:« اصل «حور» بنزديك عرب سپيدى باشد، يقال: رجل احور و امراة حوراء و رجال و نساء حور، للشّديد بياض العين. و نان سپيد را حوّارى گويند، و زن سپيد روى با جمال را حواريّه گويند، قال الحارث بن حلّزة:
فقل للحواريّات يبكين غيرنا و لا تبكنا الّا الكلاب النّوابح‏
و قال الفرزدق:
فقلت انّ الحواريّات تعطفه اذا تزيّنّ من تحت الجلابيب‏»(13)

منابع:
1. حوری کیست؟،نوشته عباس علی محمودی.
2. پیام قرآن ، ج6 ، ص 261.

3. من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 468.
4. حجر،آیه47.

5. الرحمن/ 72
6. الواقعة/ 22
7. المفردات في غريب القرآن، ص: 262.
8. تفسير نمونه، ج‏21، ص: 212.

9. رک:روض الجنان و روح الجنان في تفسيرالقرآن، ج‏18، ص: 282.
10. رک:فرهنگ أبجدي عربي-فارسي، متن، ص: 19.
11. تفسير روشن، ج‏4، ص: 226.
12. جامع البيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: 201 - التبيان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: 474.
13. روض الجنان و روح الجنان في تفسيرالقرآن، ج‏4، ص: 343.


موضوع قفل شده است