۩ ۩ غروب خورشید دانایی (شهادت امام جعفر صادق علیه‏السلام ) ۩ ۩

تب‌های اولیه

24 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
۩ ۩ غروب خورشید دانایی (شهادت امام جعفر صادق علیه‏السلام ) ۩ ۩



سبز آمدى، سرخ رفتى، حال آنكه سپيد سپيد زيستى و صداقت، تنها واژه‏اى است كه برازنده نام توست. تو از زلالى آينه، هر آينه فراترى. در تو كرامت باران موج مى‏زند. با تلاوت قرآن هم آغوشى و دست‏هايت، مونس آسمان مدينه‏اند.


65 سال، عاشقانه زيستى و 34 سال را صادقانه امامت كردى تا پر پر دانه‏هاى نجابتت به انگور زهر آلود منصور آغشته شد.


اى سعادت سپيد! شب شهادتت اشك مى‏ريزيم و ستايش مى‏كنيم غربت ستودنى‏ات را.


از كدام بركه نوشيده‏اى كه دست در دست ملائكه، بال و پرت رهسپار بهشت جاودان شد؟


اى انيس مدام سجاده و هم نشين شبانه قرآن! آفتاب عظمتت هميشه بر فراز آسمان مسلمانان، روشنايى بخش است. تمام سپيده‏هامان را به صداقت نامت استواريم.


شب شهادتت غمنامه‏اى مى‏نويسيم به مظلوميت باران، آن زمان كه آسمان غربتت را گريست.




اى ششمين ستاره تابناك امامت و ولايت، صادق آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلّم)! نامت را با افتخار به دل‏هاى غريبمان مى‏سپاريم تا يادت آرام بخش سينه‏هاى بى‏تابمان باشد.



برگرفته از ماهنامه اشارات به شماره 79.

خلاصه زندگانی

پیشوای ششم حضرت امام جعفر صادق علیه‏السلام در 17 ربیع الاول سال 83 قمری در خانه امام محمدباقر علیه‏السلام به دنیا آمد. حدود دوازده سال دوران پررنج جد بزرگوار خود امام سجاد علیه‏السلام را درک کرد و وجودش را با مناجات‏ها و دعاهای ایشان روح بخشید. پس از آن، نوزده سال از رهنمودهای پدرش بهره برد.

ایشان در سال 114 قمری بعد از شهادت امام باقر علیه‏السلام ، در 31 سالگی به امامت رسید و حجت زمان شد و عهده‏دار نجات مردم از تاریکی‏ها به نور و روشنایی گشت. دوران زندگانی آن امام با ده نفر از خلفای اموی سپری شد. ایشان با پنج نفر از آنان پیش از امامت، با پنج نفر در طول امامت، و در سال 132 قمری با شروع دولت عباسی با دو نفر از عباسیان به نام سفّاح و منصور دوانیقی هم زمان بود.

آن حضرت در نهایت در سال 148 قمری در 65 سالگی با دسیسه منصور دوانیقی به وسیله انگور زهرآلود به شهادت رسید و در قبرستان بقیع در کنار سه امام دیگر، امام حسن علیه‏السلام ، امام سجاد علیه‏السلام و امام باقر علیه‏السلام به خاک سپرده شد.


مادر





نام مادر امام صادق علیه‏السلام فاطمه بود و برای احترام به او ام‏فروه می‏گفتند. ابوالحسن مسعودی تاریخ نگار برجسته می‏نویسد: «ام فروه از تمامی زنان هم عصر خود باتقواتر بود».

وی از امام سجاد علیه‏السلام نیز روایاتی نقل کرده است. آن بانو مراتب علمی والایی داشت که از منبع خاندان وحی و رسالت سرچشمه می‏گرفت. شخصی به نام عبدالاعلی می‏گوید: ام فروه را دیدم که به دور کعبه طواف می‏کرد و به گونه‏ای لباس پوشیده بود تا کسی او را نشناسد. هنگامی که خواست دست خود را روی حجرالاسود بگذارد، دست چپ را روی سنگ گذاشت.

مردی به او گفت: دست چپ را روی حجرالاسود گذاشتن برخلاف سنت است و تو اشتباه کردی. ام فروه پاسخ داد: «ما از دانش تو بی‏نیازیم».



جنبش فکری و فرهنگی



عصر امام صادق علیه‏السلام ، دوران جنبش فکری و فرهنگی بود، به طوری که هر کس متاع فکری داشت، به بازار دانش عرضه می‏کرد. استاد شهید مطهری برخی از عوامل پیدایش این جنبش علمی را چنین خلاصه می‏کند:

1. آزادی فکر و عقیده در اسلام راه را برای ایجاد یک نهضت علمی، هموار کرده بود؛

2. محیط آن روز، کاملاً مذهبی بود و مردم تحت تأثیر انگیزه‏های مذهبی، تشویق‏های پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله به دانش آموزی و دعوت قرآن به اندیشیدن، شور علمی فراوانی داشتند؛

3. ملت‏هایی که اسلام را پذیرفته بودند، سابقه فکری و علمی داشتند و به منظور درک عمیق تعلیمات اسلام، به تحقیق و جست‏وجو و تبادل نظر می‏پرداختند؛

4. هم‏زیستی مسالمت‏ آمیز با غیر مسلمانان، به ویژه با اهل کتاب و برخورد علمی مسلمانان با آنان، بحث و بررسی و مناظره را به دنبال داشت.


مناظره‏های پرهیجان


عصر امام صادق علیه‏السلام ، دوره برخورد اندیشه‏ها و پیدایش مذاهب مختلف بود. در اثر ارتباط مسلمانان با عقاید و آرای اهل کتاب و نیز دانشمندان یونان، شبهه‏ها و اشکال‏های گوناگونی پدید آمده بود.

در آن زمان، فرقه‏ هایی همچون معتزله، جبریّه، مرجئه، غالیان، زندیق‏ها، منکران توحید، مشبّهه و امثال آن پدید آمده بودند که هر کدام عقاید خود را ترویج می‏کردند. از این گذشته، در زمینه هر یک از علوم اسلامی نیز در میان دانشمندان آن علم اختلاف نظر پدید می‏آمد.

برای مثال در علم قرائت قرآن، تفسیر، حدیث، فقه، کلام و عقاید، بحث‏های داغی در می‏گرفت و هر کس به نحوی نظر می‏داد و از عقیده‏ای طرفداری می‏کرد. از این‏رو، امام صادق علیه‏السلام برای معرفی اسلام و مبانی تشیع، مناظره‏های متعدد و پرهیجانی با سران و پیروان این فرقه‏ها و مسلک‏ها داشت و با استدلال‏های متین و منطق استوار، پوچی عقاید آنان و برتری مکتب اسلام را ثابت می‏کرد.

قناعت


انسان، با فضیلتِ قناعت به زندگی خویش زیبایی می‏بخشد. بسیاری از مشکلاتی که گریبانگیر خانواده‏های امروزی است، ناشی از چشم و هم‏چشمی و مصرف بی‏رویه و بی‏قاعده است.

در حالی که انسان، اگر همیشه از نظرمادی به افراد پایین‏تر از خویش یا تهیدست بنگرد، پی به راحتی و آسایش زندگی خویش می‏برد.

امام صادق(ع) در این باره می‏فرمایند: همواره از نظر ثروت و مال دنیا به کسی بنگرکه مالش از تو کمتر باشد و به کسی که ثروتش از تو بیشتر باشد، نگاه نکن. هرگاه چنین کردی، به آنچه خداوند روزی تو قرار داده است، قانع خواهی شد.


صبر در مشکلات

همواره به دنبال سختی‏ها و مشکلات راحتی و آسایش وجود دارد.
دنیا محل آزمایش است؛ خداوند گاهی انسان را باسختی‏ها و گاهی با خوشی‏ها می‏آزماید. انسان است که باید در مقابل سختی‏ها صبور باشد تا از آزمون سربلند بیرون آید و پس از سختی‏ها و مصیبت‏ها به آرامش و پاداش صبر دست یابد.

در این باره امام صادق(ع) می‏فرمایند:

هر گاه بلایی از پس بلای دیگر نازل شود،
همانا پس از آن عافیت و سلامت خواهد بود.



وصیت امام صادق(ع) درباره سبک شمردن نماز



امام جعفر صادق(ع) پیش از مرگ تمام خویشان و آشنایان را نزد خود خواند. هنگامی که جمع شدند، امام به آنها نگاه کردند و فرمودند:

به درستی که شفاعت ما به کسی که نماز را سبک

و کوچک بشمارد، نخواهد رسید.


صبر و بردباری


اساسا انسان در میان مشکلات و سختی‏ها زندگی می‏کند. در میان این سختی‏هاست که خوشی‏ها معنا می‏یابد.

در صورتی که انسان در هنگام سختی صبر و حوصله کند و با درایت و عقل و تدبیر، مشکل خویش راحل کند، به آرامش خواهد رسید. در غیر این صورت بر اثر بی تابی، بر مشکل خویش مشکلات بزرگ‏تری می‏افزاید.

از این رو امام صادق(ع) می‏فرمایند: هر گاه انسان در مقابل مشکل یا سختی بی تابی کند، به سختی بزرگتری دچار می‏شود.




دوستی




از مسائل مهم در زندگی انسان، بر قرار کردن پیوند دوستی و صمیمیت با افراد شایسته است. دوستی و محبت بین انسان‏ها باعث نزدیک شدن قلب‏ها به یکدیگر می‏شود و آثار مثبت و سازنده‏ای در زندگی به جای می‏گذارد. دوستان خوب زندگی این دنیا و آخرت انسان راتضمین می‏کنند.


امام صادق(ع) در این مورد می‏فرمایند. شمار دوستان خود را افزون کنید که آنان در دنیا یار و یاور شما، و در آخرت شفاعت خواه شمایند.

تحصیل علم

شرط لازم برای تکامل روحی و معنوی انسان، داشتن روح علم جویی و حقیقت‏طلبی است

کسی که دارای این ویژگی باشد، در همه حال به دنبال تحصیل حقایق و آشنایی با علوم و معارف جدید است. مسلمان واقعی در تمام دوران عمر و در هر زمان باید در حال تحصیل علم باشد.



حضرت امام صادق(ع) در جمله کوتاهی حق مطلب را ادا کرده،
می‏فرماید:
تحصیل علم در همه حال واجب است.



قساوت قلب

هر چه انسان بر معصیت و گناه اصرار ورزد، به همان اندازه قساوت در اعماق قلبش ریشه می‏دواند. چنین شخصی از درک لذت‏های معنوی باز می‏ماند و در حقیقت خداوند او را از لذت قرب به خدا و مناجات با او محروم می‏سازد،

امام جعفر صادق(ع) در این باره می‏فرمایند:

خداوند متعال می‏فرماید آسان‏ترین کاری که با بنده شهوت ران انجام می‏دهم، این است که او را از لذت مناجاتم محروم می‏سازم.



شهادت صادق آل محمد علیه السلام بر همه پیروان مکتبش علی الخصوص کاربران محترم اسک دین تسلیت باد

عبادت

امام صادق(ع) با وجود داشتن دانش فراوان، در نهایت بندگی و خشوع قرار داشت. چنان بود که حضرت را همواره در یکی از این سه حالت می‏دیدند: یا روزه دار بود یا به نماز و عبادت مشغول بود، یا در حال ذکر و یاد خدا بود.

تواضع

امام جعفر صادق(ع) نمونه والای تمام کمالات و فضایل انسانی است. آن حضرت در نهایت فروتنی در مقابل خدا و خلق بود. ایشان درباره تواضع می‏فرمایند: از نشانه‏های تواضع و فروتنی این است که شخص به نشستن در پایین مجلس راضی می‏شود، و به کسی که با او روبرو می‏شود سلام کند. و ترک جدال کند، هر چند حق به جانب او باشد و دوست نداشته باشد که او را به سبب تقوا بستایند.


[=arial black]چون امام صادق (ع) به شهادت رسید و به سوى قبرستان بقیع برده شد، ابو هریره عجلى این ابیات را سرود:


[=arial black]اقول و قدر احوا به یحملونه


[=arial black]على كاهل من حاملیه و عاتق


[=arial black](مى‏گویم و حال آنكه او را مى‏بردند [=arial black]بر دوشهاى كسانى كه او را گرفته بودند.)

[=arial black]ا تدرون ماذا تحملون الى الثرى!


[=arial black] ثبیرا ثوى من راس علیاء شاهق

[=arial black](آیا مى‏دانید چه چیزى را به سوى خاك مى‏برید!)

[=arial black]غداة حثا الحاثون فوق ضریحه


[=arial black] ترابا و اولى كان فوق المفارق

[=arial black](صبحگاهى خاك پاشندگان بر بالاى ضریحش خاك ریزند حالى كه و بهتر آن است كه خاك بر سر ریزند.)



[=arial black]شیخ كلینى و دیگران از ابو ایوب جوزى نقل مى‏كنند كه گفت: ابو جعفر منصور شبانه به سراغ من فرستاد. پس نزد او رفتم. منصور بر صندلى نشسته و روبه‏رویش شمعى قرار داشت و در دستش نامه‏اى بود. چون به او سلام گفتم نامه را به سویم افكند در حالى كه مى‏گریست گفت: این نامه محمد بن سلیمان، والى مدینه، است كه در آن ما را خبر داده كه جعفر بن محمد به‏درود حیات گفته است. آنگاه سه مرتبه گفت: «انا لله و انا الیه راجعون‏». دیگر مانند جعفر كجاست؟آنگاه به من گفت: بنویس. من در جاى كتابت نشستم منصور گفت: بنویس اگر جعفر به كسى بعد از خود وصیت كرد او را پیش آر و گردنش را به شمشیر بزن. در پاسخ او نوشتند: جعفر بن محمد به پنج نفر وصیت كرده است: ابو جعفر منصور، محمد بن سلیمان، عبد الله و موسى از فرزندانش و حمیدة. منصور با دیدن نام این افراد گفت: هیچ راهى براى كشتن اینها وجود ندارد.

[=arial black]ابن شهر آشوب در مناقب از داود بن كثیر رقى، نقل كرده است كه گفت: یكى از اعراب نزد ابو حمزه ثمالى آمد. ابو حمزه از او پرسید: چه خبرى دارد؟گفت: جعفر صادق (ع) از دنیا رفت. ابو حمزه فریاد بلندى كشید و بى‏هوش افتاد. چون به حال آمد پرسید: آیا به كسى وصیت كرده است؟پاسخ داد: آرى به عبد الله و موسى، فرزندانش، و به ابو جعفر منصور وصیت كرده است. پس ابو حمزه خندید و گفت: سپاس خدایى را كه ما را به هدایت رهنمون شد و بیان كرد براى ما از كبیر و راهنمایى كرد ما را بر صغیر و امرى عظیم را پوشیده داشت. چون از منظور وى پرسش كردند گفت: مقصود بیان كرد عیوب كبیر (بزرگ) را و بر صغیر (كوچك) دلالت كرد و صغیر (موسى) را به اوصیا اضافه كرد و او را از جمله آنان دانست و امر امامت را با وصیت‏به منصور نهان داشت‏براى آنكه اگر منصور از وصى پرسش كند به او گفته مى‏شود وصى امام، تو هستى. عبد الله، اگر چه بزرگ‏ترین فرزند امام صادق (ع) بود، اما عیبى جسمانى داشت او افطح بود حال آنكه امام نباید نقصى و عیبى داشته باشد. معذلك وى نسبت‏به احكام دین هم آگاهى نداشت.
[=arial black]مسعودى در مروج الذهب نویسد: در سال 148 هجرى ده سال از خلافت منصور گذشته بود كه ابو عبد الله جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب وفات یافت وى در قبرستان بقیع و در كنار پدر و جدش به خاك سپرده شد. به هنگام وفات 65 سال داشت و گفته شده كه او را مسموم كرده بودند. در این قسمت از بقیع بر قبور آنان سنگ مرمرى است كه بر روى آن نوشته شده:
[=arial black]«بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله مبید الامم و محیى الرمم هذا قبر فاطمه بنت رسول الله (ص) و سیدة نساء العالمین و قبر الحسن بن على بن ابى طالب و على بن الحسین بن على بن ابى طالب و محمد بن على و جعفر بن محمد علیهم السلام‏».
[=arial black]در تذكرة الخواص حكایت نوشته روى این مرمر از واقدى نقل شده است.


وصیت

امام صادق(ع) به یکی از یاران و شاگردان خود وصیت فرمودند میزان خواب خود را در شب و کلام خود را در روز کاهش ده و به آنچه خداوند روزی تو کرده است، قناعت کن. چیزی که به آن خواهی رسید آرزو مکن. کسی که قناعت ورزید سیر می‏شود و کسی که قناعت نکرد، هرگز راضی نمی‏شود.

در حال توانگری، تکبُّر و ناسپاسی و در حال تنگدستی، جزع و بی تابی مکن. آنقدر خشن و تندخو مباش که مردم از نزدیک شدن به تو کراهت دانسته باشند و آنقدر نیز نرم خو و سست مباش که تو را حقیر و کوچک شمارند.

با کسی که از تو بزرگ مرتبه‏تر و والاتر است دشمنی مکن و کسی را که از تو کم‏تر و پائین‏تر است ریش‏خند مزن.


روایت امام جعفر صادق(ع)

- لازمه دوست داشتن دین، دوست داشتن برادر دینی است.

- هر که در عملی دیگری را شریک خدا قرار دهد، خدا آن عمل را از او نمی‏پذیرد.

- کسی که برای مردم عمل کند، پاداش او بر عهده مردم است و کسی که برای خدا کار کند، پاداش او بر عهده خداست.

- هر که حیا ندارد، ایمان ندارد.

- امید مدار جز به خدای خود و مترس مگر از گناه خود.

- کسی که گرفتار عجب و خودپسندی شود، هلاک می‏شود.

- کسی که گرفتار کبر شود، خداوند روز قیامت او را می‏شکند و خوار و ذلیل می‏کند.

- خشم کلید همه بدی‏هاست.

- خداوند از مؤمن هیچ عملی را نمی‏پذیرد، اگر کینه برادر ایمانی اش را درون دل داشته باشد.
- بپرهیزد از اینکه بعضی از شما بر بعضی دیگر حسد بورزید؛ چرا که اصل و ریشه حسد کفر است.

- بر مؤمن واجب است که در حضور و غیبت، خیرخواه مؤمن باشد.

- از شیعیان ما نیست کسی که به مردم ستم کند.

- مبغوض‏ترین خلق خدا کسی است که مردم از زبان او بیمناک باشند.

- حسن خلق آثار خطاها را از بین می‏برد، همچنان که آفتاب یخ را؛ بدرفتاری عمل را تباه می‏سازد، همچنان که سرکه عسل را.

- هرگاه فاسقی آشکارا گناه کند و حیا نکند، احترامی ندارد و غیبت او حرام نیست.
- کامل‏ترین بی نیاز کسی است که اسیر حرص و آز نباشد.

- بهترین شما بخشندگان شمایند و بدترین شما بخیلان شما.

- اساس و پایه عقل، بعد از ایمان به خدای متعال، مهرورزی و محبّت داشتن نسبت به مردم است.

- سخت‏ترین چیزی که خداوند آن را بر بندگانش واجب فرموده است، انصاف داشتن میان خود و مردم است.

- کسی که اهل جفا است و از بی وفایی دوری نمی‏کند، ناسپاس هم هست.
- مؤمنان خدمت‏گزار یکدیگرند.

- کسی که خدا را در به جاآوردن امر به معروف و نهی از منکر اطاعت نمی‏کند، دین ندارد.

- اگر مردم به آنچه در تحصیل علم و معرفت هست پی می‏بردند، آن را جستجو می‏کردند، هر چند به ریختن خونشان و فرو رفتن در اعماق دریاها باشد.


شهادت امام راستگویی، دریای حق، حضرت امام صادق (ع) رو به همه کاربران عزیز تسلیت عرض میکنم......:Sham:

نقشه‌ي 25 گنج بزرگ دنيا


امام صادق كسي است كه خود به اين گنجها دست يافته است. پس آدرسهايش همه درست است.

با دقت، پايت را جاي پاي امام بگذار و برو تا تو هم برسي.

بسم الله:

امام صادق عليه‌السلام فرمودند:

1- طلبتُ الجنة، فوجدتها في السخأ:
بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگي و جوانمردي يافتم.

2- و طلبتُ العافية، فوجدتها في العزلة:
و تندرستي و رستگاري را جستجو نمودم، پس آن را در گوشه‏گيري (مثبت و سازنده) يافتم.

3- و طلبت ثقل الميزان، فوجدته في شهادة «ان لا اله الا الله و محمد رسول الله»:
و سنگيني ترازوي اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهي به يگانگي خدا تعالي و رسالت حضرت محمد (صلي‌الله‌عليه‌و‌آله) يافتم.

4- و طلبت السرعة في الدخول الي الجنة، فوجدتها في العمل لله تعالي:
سرعت در ورد به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در كار خالصانه براي خداي تعالي يافتم.

5- و طلبتُ حب الموت، فوجوته في تقديم المال لوجه الله:
و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پيش فرستادن ثروت (انفاق) براي خشنودي خداي تعالي يافتم.



برگ عيشي به گور خويش فرست كس نيارد ز پس، تو پيش فرست

6- و طلبت حلاوة العبادة، فوجدتها في ترك المعصية:
و شيريني عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترك گناه يافتم.

7- و طلبت رقة القلب، فوجدتها في الجوع و العطش:
و رقت (نرمي) قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگي و تشنگي (روزه) يافتم.

8- و طلبت نور القلب، فوجدته في التفكر و البكأ:
و روشني قلب را جستجو نمودم، پس آن را در انديشيدن و گريستن يافتم.

9- و طلبت الجواز علي الصراط، فوجدته في الصدقة:
و (آساني) عبور بر صراط را جستجو نمودم، پس آن را در صدقه يافتم.

10- و طلبت نور الوجه، فوجدته في صلاة الليل:
و روشني رخسار را جستجو نمودم، پس آن را در نماز شب يافتم.

11- و طلبت فضل الجهاد، فوجدته في الكسب للعيال:
و فضيلت جهاد را جستجو نمودم، پس آن را در به دست آوردن هزينه زندگي زن و فرزند يافتم.

12- و طلبت حدب الله عزوجل، فوجدته في بغض اهل المعاصي:
و دوستي خداي تعالي را جستجو كردم، پس آن را در دشمني با گنهكاران يافتم.

13- و طلبت الرئاسة، فوجدتها في النصيحة لعبادالله:
و سروري و بزرگي را جستجو نمودم، پس آن را در خيرخواهي براي بندگان خدا يافتم.

14- و طلبت فراغ القلب، فوجدته في قلة المال:
و آسايش قلب را جستجو نمودم، پس آن را در كمي ثروت يافتم.

15- و طلبت عزائم الامور، فوجدتها في الصبر:
و كارهاي پر ارزش را جستجو نمودم، پس آن را در شكيبايي يافتم.

16- و طلبت الشرف، فوجدته في العلم:
و بلندي قدر و حسب را جستجو نمودم، پس آن را در دانش يافتم.

17- و طلبت العبادة فوجدتها في الورع:
و عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در پرهيزكار يافتم .

18- و طلبت الراحة، فوجوتها في الزهد:
و آسايش را جستجو نمودم، پس آن را در پارسايي يافتم.

19- و طلبت الرفعة، فوجدتها في التواضع:
برتري و بزرگواري را جستجو نمودم، پس آن را در فروتني يافتم.

20- و طلبت العز، فوجدته في الصدق:
و عزت (ارجمندي) را جستجو نمودم، پس آن را در راستي و درستي يافتم.

21- و طلبت الذلة، فوجدتها في الصوم:
و نرمي و فروتني را جستجو نمودم، پس آن را در روزه يافتم.

22- و طلبت الغني، فوجدته في القناعة:
و توانگري را جستجو نمودم، پس آن را در قناعت يافتم.


قناعت توانگر كند مرد را خبر كن حريص جهانگرد را


23- و طلبت الانس، فوجدته في قرائة القرآن:
و آرامش و همدمي را جستجو نمودم، پس آن را در خواندن قرآن يافتم.

24- و طلبت صحبة الناس، فوجدتها في حسن الخلق:
و همراهي و گفتگوي با مردم را جستجو نمودم، پس آن را در خوشخويي يافتم.

25- و طلبت رضي الله، فوجدته في برالوالدين:
و خوشنودي خدا تعالي را جستجو نمودم، پس آن را در نيكي به پدر و مادر يافتم.


[=Arial Black]خلق و خوی حضرت صادق (ع)
[=Arial Black]
[=Arial Black]

[=Arial Black] حضرت صادق ( ع ) مانند پدران بزرگوار خود در کليه صفات نيکو و سجايای اخلاقی سرآمد روزگار بود . حضرت صادق ( ع ) دارای قلبی روشن به نور الهی و در احسان و انفاق به نيازمندان مانند اجداد خود بود .
[=Arial Black]
[=Arial Black] دارای حکمت و علم وسيع و نفوذ کلام و قدرت بيان بود . با کمال تواضع و در عين حال با نهايت مناعت طبع کارهای خود را شخصا انجام مي داد ، و در برابر آفتاب سوزان حجاز بيل به دست گرفته ، در مزرعه خود کشاورزی مي کرد و مي فرمود :
[=Arial Black]
[=Arial Black] اگر در اين حال پروردگار خود را ملاقات کنم خوشوقت خواهم بود ، زيرا به کد يمين و عرق جبين آذوقه و معيشت خود و خانواده ام را تأمين مي نمايم . ابن خلکان مي نويسد : امام صادق ( ع ) يکی از ائمه دوازده گانه مذهب اماميه و از سادات اهل بيت رسالت است .
[=Arial Black]
[=Arial Black] از اين جهت به وی صادق مي گفتند که هر چه مي گفت راست و درست بود و فضيلت او مشهورتر از آن است که گفته شود . مالک مي گويد : با حضرت صادق ( ع ) سفری به حج رفتم ، چون شترش به محل احرام رسيد ، امام صادق ( ع ) حالش تغيير کرد ، نزديک بود از مرکب بيفتد و هر چه مي خواست لبيک بگويد ، صدا در گلويش گير مي کرد .
[=Arial Black]
[=Arial Black] به او گفتم : ای پسر پيغمبر ، ناچار بايد بگويی لبيک ، در جوابم فرمود : چگونه جسارت کنم و بگويم لبيک ، مي ترسم خداوند در جوابم بگويد : لا لبيک ولا سعديک .

[=Courier New]وصایای امام صادق علیه السلام، هنگام شهادت[=Courier New]


[=Arial Narrow][=Arial Narrow]

[=Arial Narrow][=Arial Narrow]امام در لحظه مرگ وصایایی چندی می‌نماید که برخی در امر امامت، برخی در زمینه مسائل خانوادگی و بخشی در مورد عامه است.



[=Arial Narrow]- به فرزندان خود فرمود: فَلا تَمُوتُنَّ اِلاُّ وَ اَنتُم مُسلِموُن؛ بکوشید که جز مسلمان نمی‌رید .


[=Arial Narrow] - به کسان و خویشان فرمود: اِنَّ شَفاعَتَنَا لاتَنالُ مَستَخِفّاَ بِالصَّلاةِ؛ شفاعت ما به کسی که نماز را کوچک بشمارد نمی‌رسد .


[=Arial Narrow] - به خانواده خود وصیت فرمود که پس از مرگش تا چند سال در موسم حج در منا برای ایشان مراسم عزاداری بر پا کنند.


[=Arial Narrow] - دستور دادند برای خویشان و کسان هدیه‌ای بفرستند، حتی هفتاد دینار برای حسن افطس از خویشان ایشان. حسن افطس همان کسی است که با خنجر به امام حمله کرده بود و می‌فرمود می‌خواهد آیه قرآن را در مورد صله رحم اجرا کند.


[=Arial Narrow] و بالاخره بخشی از وصیت راجع به مردم بود که روؤس آن دعوت به وقار و آرامش، حفظ زبان، پرهیز از دروغ و تهمت و دشمنی، دوری از تجاوزکار، پرهیز از حسادت و ترک معاصی و ... بود.


[=Arial Narrow] - درباره امام پس از خود، امام کاظم علیه السلام را برای چندمین بار منصوب کرد که ایشان در آن هنگام بر اساس سندی بیست سال داشتند.


[=Arial Narrow] - بخشی از سفارش‌های ایشان درباره غسل و کفن و قبر خود بود که احکام اسلامی در این زمینه وجود دارد.



- و بالاخره بخشی از وصیت راجع به مردم بود که روؤس آن دعوت به وقار و آرامش، حفظ زبان، پرهیز از دروغ و تهمت و دشمنی، دوری از تجاوزکار، پرهیز از حسادت و ترک معاصی و ... بود.

[=Arial Narrow]


لحظه آخر



امام صادق علیه السلام در آخرین لحظات حیات که مرگ را نزدیک دیدند، دستور دادند که تمام خانواده و خویشان نزدیکش بر سر بالینش جمع گردند و پس از آن که همه آنان در کنار امام حاضر شدند، چشم بگشود و به صورت یکایک آنها نظر افکند و فرمود: «انّ شِفاعتنا لاتنال مستخفاٌ بالصلوة.»

این وصیت امام، دلیل آن است که در آئین اسلام، نماز جایگاهی مهم دارد، طوری که امام در آخرین لحظه‌های زندگی از میان هزاران مسئله فقط نماز را سفارش می‌کند و این نیست جز برای این که امام صادق علیه السلام هادی امت و پاسدار دین است و نماز از این دیدگاه از اهمیت فراوانی برخوردار می‌باشد.

ای سالمه! خداوند بهشت را بیافرید و بوی آن را بسیار خوش و مطبوع گردانید که از فاصله‌ای به مسافت دو هزار ساله به مشام می‌رسد، لیکن عاق و کسی که قطع رحم کرده بوی آن را احساس نمی‌کند و درنمی‌یابد.

به نظر من راز این که امام خویشاوندان نزدیکش را به نماز سفارش می‌کنند، آن است که مردم از آنان انتظار ارشاد و راهنمائی دارند، پس تبلیغ و توصیه این فریضه از زبان آنان مؤثرتر است. نکته دوم آن که نزدیکان امام و منسویان عترت نپندارند که به علت قرابت و داشتن نسبت با پیامبر از شفاعت او و اوصیای گرامی‌اش بهره‌مند خواهند بود، اگرچه در عمل به برخی از احکام سهل انگار باشند.

امام صادق علیه السلام بدین وسیله خواستند بیان کنند که خویشاوندی با پیامبر صلی الله علیه و آله اگر توأم با انجام فرائض و تکالیف دینی نباشد، سودی به آنان نخواهد داشت، بلکه این نسبت مسؤولیت ایشان را سنگین‌تر خواهد ساخت.ام‌حمیده مادر امام موسی کاظم و همسر امام صادق علیهماالسلام از این حال امام در شگفت بوده که چگونه امام به هنگام وفات نیز از این فریضه بزرگ غفلت نداشته است و هرگاه این حال امام را به یاد می‌آورده می‌گریسته است.از کارهای عجیب امام در ساعت رحلتش آن که دستور دادند برای تمام خویشاوندان نزدیکش صله و تحفه‌ای فرستاده شود و حتی برای حسن افطس مبلغ هفتاد دینار فرستاد.

سالمه کنیز و خدمتکار آن حضرت پرسید: «چگونه به مردی که با دشنه و خنجر به شما حمله آورده و قصد قتل شما را داشته است، چنین مبلغی را عطا می‌فرمائید؟»

امام در پاسخ فرمود: «می‌خواهی مشمول این آیه قرآن نباشم که فرمود: «وَالَّذینَ یَصِلُونَ ما اَمُرَاللهُ بِهِ یُوصَلَ وَ یَخَشونَ رَبَّهُم وَ یَخافُونَ سُوءِ الحِسابِ»؛ و آنان که فرمان خدا را در مورد صله رحم و دلجوئی از خویشاوندان اجرا می‌کنند و از خدایشان می‌ترسند و از محاسبه بدفرجام بیمناکند.

ای سالمه! خداوند بهشت را بیافرید و بوی آن را بسیار خوش و مطبوع گردانید که از فاصله‌ای به مسافت دو هزار ساله به مشام می‌رسد، لیکن عاق و کسی که قطع رحم کرده بوی آن را احساس نمی‌کند و درنمی‌یابد.

این وصیت امام نیز بیانگر اهمیت صله رحم است و رفتار خود امام هم اینگونه بوده که با ارحامش پیوند داشته و حتی با آنان که با او بریده و به قصد کشتنش به طرف او حمله کرده بودند به طریق نیکو رفتار کرد و مبلغی صله فرستاد، و به راستی که این، خلق و خوی انبیاء و اولیاء است. (۲)



پی‌نوشت‌ها:
۱. به نقل از کتاب صفحاتی از زندگانی امام صادق علیه السلام.
۲. به نقل از کتاب احیاگر تشیع.

بوی غربت و یتیمی



اندوهی جانکاه بر تار و پود مدینه چنگ می‏زند و حُزنی غم‏انگیز، افلاک را می‏آشوبد. آسمان سیاه‏پوش می‏شود و فوج فوج، فرشته‏های عزدار، در نقطه‏ای به نام بقیع، فرود می‏آیند! و بقیع، با دیده گریان، انتظار ورود عزیزی را به سوگ می‏نشیند!

در کوچه‎کوچه یثرب، بوی غربت و یتیمی می‏وزد! از درها، دیوارها، پنجره‏ها، ملال و ماتم می‏بارد! سینه‏ها، داغ بزرگی را به دفترش می‏کشند و جان‏ها، در آتش مصیبتی عظیم می‏گدازند! چشم‏ها به خون می‏نشینند و دست‏ها، بی‏تابی‏شان را به سرها می‏کوبند! شاید بلایی بزرگ نازل شده؟ شاید خورشید نقاب بر چهره افکنده؟
شاید ماه برای همیشه در محاق افتاده؟ یا عرش ترک برداشته، که اینگونه آشوب در ذرّات عالم به پا شده است.


بقیع! ای گنجینه دردها و اندوه‏ها، ای نهان‎خانه اسرار آسمانی!
لب باز کن! از ناگفتنی‏ها بگو! از دردهای نهانت بگو! امشب میزبان کدام عزیزی؟
امشب، کدام بهشت گمشده در تو پدیدار خواهد شد؟ کدام آفتاب، در خاکت طلوع خواهد کرد؟

لب باز کن، مهبط فرشتگان!
زیارتگاه قدسیان!
آرام جان افلاکیان!

با من سخن بگو! آن چه را که تو می‏دانی و ما نمی‏دانیم! از اندوه‏های بی‏شماری که جگرت را به آتش می‏کشد! از زخم‏های فراوانی که بر پیکرت نشسته است! بقیع! ای سرزمین اندوه‏های آسمانی! امشب، سر به دامان کدام عزیز خواهی گذاشت! در ذهن لحظه‏هایت، حضور افلاکی کدام مهربان جاری است! امشب، گویا میهمان عزیزی داری!


چشم به راهی امشب پایان می‏گیرد! انتظارت به سر می‏آید!
امشب او حتما خواهد آمد! صدای گریه را نمی‏شنوی؟ صدا از خانه ششمین خورشید زمین است! صدا از خانه فرزند فاطمه است!
می‏آید ... ، با جگری سوخته از زهر کینه!
ساغر جان امام غریب و بزرگ، لبریز از آتش زهر روزگار شده است!


می‏آید! معدن رسالت، دریای سخاوت، کوه حلم، اقیانوس معرفت ... می‏آید! ...
دنیا همیشه برای درک وسعت آسمانیان حقیر است، اندک است.
بقیع! آماده باش! بزم پذیرایی بیارای! دیده را فرش راهش کن!


آغوش بگشا! و جسم بی‏جانِ جان عالم را، در برگیر! آرام‏تر! که این پیکر مطهر، زخم فراوان دیده است! زخم کینه‏توزی دنیا! زخمِ نامردمی‏ها! زخم اسلام نمایان بی‏دین!
زخم نابرابری‏ها! شقاوت‏ها!

صدای گریه می‏آید! ... صدای ضجه فرشتگان!


بقیع، امشب دوباره، در خاک تو خورشیدی خواهد دمید و ستاره‏ای به آسمان خواهد شتافت!


"خدیجه پنجی"

داغ شیعه در غربت بقیع

غروب غریبت، در لابه‏لای دقیقه‏های خاکی بقیع قد می‏کشد. مدینه، با التهاب به مدار پرواز کبوتران دست می‏برد تا مردم، آیه‏های زخمی نشناختنت را به دوش بکشند و عذر نیاورند.

زمین، آبستن اشک می‏شود. خورشید، قد خم می‏کند و دست‏های ملتمس عرشیان، همگام با فرشیان، شعر بی‏قراری را در آغوش می‏کشند.
داغ در گلوی شیعیان منتشر می‏شود تا بلوغ ابری بقیع را نظاره کنند.
نبض تاریخ به هم خورده است .

نبض تاریخ، به هم خورده است. دشمنان، با زهرشان، قلب تو را نشانه رفته‏اند.
با این بدبختی عمیقی که فراهم کرده‏اند، نه تنها به ساحت سبزت راه نیافته‏اند، که آتش جهنم خودشان را شعله‏ورتر ساخته‏اند. اینان، سپاهیان شیطانند که از دهلیزهای پر پیچ و خم جهالت و نکبت سر درآورده‏اند. اینان می‏خواهند آینه امامت را بشکنند؛ ولی دیری نخواهد پایید که مذلت و سرافکندگی خویش را در قامت «وجوه یومئذ خاشعه» تجربه خواهند کرد.
خورشید از چشمان تو تقلید می‏کند.

هنوز هم دنیا، از شکوه جاری تو وام می‏گیرد. هنوز هم خورشید، از چشمان تو تقلید می‏کند. دانشگاه، به نام تو زنده است؛

حوزه از زلال دانش تو آب می‏خورد و عطش دانش‏اندوزی راهیان عشق، با کلام تو سیراب می‏شود.

"نقی یعقوبی"

نامش به صداقت آسمان می‏ماند

امشب غریب‎آباد دل سیه‏پوش عزای توست. امشب بر گلوی آسمان بغضی سخت بر جای مانده، امشب ابرها صیحه می‏زنند، زمین بر خود می‏لرزد و ضجه‏هایی غریب، بنیان مدینه را از هم می‏پاشد. مدینه در تب غم می‏سوزد، آه سردی بر چهره شهر نقش بسته است، مردی از کنخ خانه‏ای ساده چشم از جهان فرو می‏بندد.
گویی امواج خروشان علم در ساحل ابدیت آرمیده است، گویی عشق با تمام وسعتش در دل خاک جای گرفته است. همه جا سخن از اوست، نامش به صداقت آسمان می‏ماند، مدینه روزهای با او بودن را خوب به یاد دارد، لطافت روحش مدینه را بهشتی می‏کرد، و سوز مناجاتش به خاک بها می‏داد. کرسی درسش اندیشه‏ها را بارور، عقل‏ها را متحیر و دل‏ها را مبهوت می‏کرد.

او از سلاله "لو کشف الغطا" است. می‏دانی از چه کسی می‏گویم و در ماتم که می‏سوزم، هم او که نامش بر سردرِ ابواب جنت نوشته شده است. مردی که به نور او بهشت را آفریدند آسمان برای او می‏بارد، و زمین برای او می‏بالد و گل‏ها برای او می‏خندند.

نامش جعفر است و لقبش صادق، که به صدقش ملائک گواه بودند. او کوثری بود که هر که از زلال حکمتش نوشید؛ حکیم شد و هر که بر کرانه عرفاتش قدم نهاد، مجنون شد، خطیبان، به بیان او خطبه‏خوان شدند؛ هم او که به فرداها روشنی داد، و انسان‏ها را از جهل رهانید، امشب در سکوت شب، بر صادق آل محمد(صلی‏الله‏علیه ‏و ‏آله)‏ می‏گریم و بر غربت او اشک می‏ریزم. امشب تا سپیده‏دمان، هق هق گریه‏ام و فریادم را با پیک اشک و عشق به بقیع خواهم رساند.

"حسن رضایی"