بانک ضرب المثلهای ایرانی( از هر قومیتی هستید بفرمایید)

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بانک ضرب المثلهای ایرانی( از هر قومیتی هستید بفرمایید)

[=&quot]
[/]
[=&quot][/]

[=&quot]از آنجا دوستان اسک دینی هر کدام از قومیتی هستند، شاید به جا باشد که بانکی از ضرب ا لمثلهای ملی، قومی و محلی درست کنیم تا بدین طریق کمکی به حفظ نمادهای زبان مادریمان نموده باشیم. دوستان بزرگوار از هر قومیتی که هستید ضرب المثلی که در ذهن مبارکتان هست را اینجا قرار دهید تا به صورتی بانکی از ضرب المثل ها بتوانیم هم فرهنگهای اقوام مختلف را بازکاوی کنیم و همچنین ضرب المثلهایی را که امکان از بین رفتنشان زیاد است از یاد ها نرفته و لا اقل در این گوشه ثبت شود[/][=&quot]. [/][=&quot]بسیاری از لهجه ها و گویشها و زبانهای محلی و قومی متاسفانه در حال انقراض هستند در حالی که بهترین مشخصه و شناسه برای مطالعه فرهنگ و آداب اقوام پر سابقه ایرانی همین زبانها و این ضرب المثل ها به عنوان نمونه ای از نمادهای کاربردی زبانی هستند[/][=&quot]. [/][=&quot]لطفا دوستان مورد مصرف آن و همچنین علت برگزیده شدن آن ضرب المثل را هم بنویسند تا مشخص شود در چه جریانی این ضرب المثل برای اولین بار پدید آمده است[/][=&quot].[/][=&quot]
[/][=&quot]در آغاز خودم چند ضرب المثل را ذکر می کنم[/][=&quot].
[/][=&quot]به زبان فارسی: فلانی شاخ و شانه می کشید. این ضرب المثل یعنی که فلانی تهدید می کرد و در قبال آن می خواست با تهدید به هدفش برسد. اصل داستان این ضرب المثل این است که قبلا گداها برای اینکه از مردم پول بگیرند - گویا در سامرا - شاخ گوسفندی را به استخوان شانه گوسفند می سابیدند و با این کار صدای خیلی بدی تولید می شد که شنونده از ناچاری برای در امان ماندند از این صدای دلخراش به شخص گدا پولی می داد تا دست از سرش بردارد و برود[/][=&quot]. [/][=&quot]
[/][=&quot]به ترکی: محبت گوزدن اولار ( محبت در چشم ها قرار دارد ): یعنی که محبت در چشم هاست یعنی که با دیدار هاست که محبت برقرار می شود و اگر دیداری نباشد دیگر دوستی ها هم از بین می رود[/][=&quot].[/][=&quot]
[/][=&quot]به کردی: دیزی گلو دو درگه ی خوی پیا کی ( دیزی غلط می خورد و در خود را می یابد ): کنایه از اینکه این دو نفر چقدر به هم می آیند. یعنی گویا این دو دوست از اول برای هم ساخته شده بودند. یا کنایه از اینکه هر کسی آنکه مانند خودش باشد و شبیه اش باشد را برای دوستی می یابد[/][=&quot].[/]

کاوه;52116 نوشت:
از آنجا دوستان اسک دینی هر کدام از قومیتی هستند، شاید به جا باشد که بانکی از ضرب ا لمثلهای ملی، قومی و محلی درست کنیم تا بدین طریق کمکی به حفظ نمادهای زبان مادریمان نموده باشیم.

:Kaf: :Kaf: :Kaf:

سلام علیکم جمیعا

سپاسگذارم کاوه گرامی و بزرگوار.

برای استارت کار با اجازه همه عزیزان این حقیر شروع کنم با این توضیح که درست است که من و والدینم در تهران بدنیا آمده و زندگی کردیم ولی اصالتا مازنی هستیم پس ایرادی بر نیست که ضرب المثل مازنی را ذکر نمایم البته تهرانی هم ذکر میکنم به مرور.

اسب خوانی بئیری یالل هارش -- زن خوانی بئیری زن مار هارش


معنی این دوبیت بدین شکل است


اگر میخواهی اسبی بخری به یال های اسب نگاه کن ( یعنی نشانه آنچه که یک اسب اصیل نشان میدهد در یال او نهفته است )

مصرع دوم

اگر میخواهی زن بگیری به مادر زنت نگاه کن ( این بدین معنی است که اصالت خانوادگی همسرت در رفتار مادر زنت مشهود است و همینطور شخصیتی که دختر دارد ارتباط نزدیکی با مادرش دارد.
)

زمان استعمال :
این ضرب المثل همانطوریکه مشهود است در زمان سرزنش کردن کسی بخاطر اشتباه در ازدواجش بیشتر بکار میرود و یا اینکه برای ایجاد توجه در ذهن داماد که حواسش را جمع کند و با حواس جمع به خواستگاری برود.

یاحق

به زبان كردي:‌ تا شاه برازيگو لشگر دارزيگو :‌تا شاه خودش را براي نبرد اماده كند لشكر پراكنده شده است. اين ضرب المثل مال جايي است كه عده اي بخواهند جايي بروند و يك نفر آماده شدنش طول بكشد و بقيه معطل او باشند.
كردي:‌ تازي كاتي شكار ميزي ياي :‌ سگ تازي هنگام شكار ناگهان دستشويش مي گيرد. كنايه از اينكه حالا كه به مقصد نزديك شده ايم و داريم به هدف مي رسيم چرا كار را خراب مي كني. چرا زمان محصول دادن كه رسيد محصول نمي دهي .

عبادت ::Hedye:
گئجه اولیا بازاریدیر ، گوندوز خلق بازاریدیر . ( قارا مجموعه ص 67 البویروق - شیخ صفی الدین اردبیلی )
ترجمه :
شب بازار اولیای خدا و روز بازار خلق خداست .

صداقت ::Hedye:
اگری اوتور ، دوغرو سویله (أیری اتوراق ، دوز دانیشاق ) . ( قارا مجموعه ص 133 - شیخ صفی الدین اردبیلی )
ترجمه :
کج بنشین ، حرف راست بزن (کج بنشینیم ، سخن راست گوییم ) .

صبر ::Hedye:
صبر هر درده مرور ائتسه مداوا ائیلر . ( دیوان آذری حکیم ملا محمد فضولی )
ترجمه :
صبر بر هر دردی گذرش افتد مداوا نماید .

ادامه دارد ....

كردي: تا گوره آو نرشني بويچك پا ني خزني (‌ نويسولني ):‌تا بزرگه آب نريزه كوچيكه خودشو روي آبها ليز نمي ده .
كنايه از اينكه بزرگتر كاري انجام مي دهد كه كوچكتر يعني بچه از او ياد مي گيرد

کردی: کر نمری کاوره : پسر نمیرد که گوسفند نر است. این ضرب المثل جایی به کار می رود که شخصی می خواهد برتری پسر و خیر و برکت بودن او را ثابت کند. در زبان کردی کاور به گوسفند نری می گویند که یک سال از عمرش گذشته است و هم گوشتش عالی است و هم اینکه قیمتش از بقیه گوسفندها بیشتر است. این ضرب المثل در مقام ان است که بگوید پسر همه اش خیر و برکت است. نکته ای که می توان از این ضرب المثل بدست آورد اینکه ، کردها به پسر خیلی علاقه داشته و او را خیر محض می دانسته اند. و دیگر اینکه شغل عمده آنها در مقاطع مختلف زندگی بیشتر دامداری بوده تا دیگر شغلها.

خیلی جالب بود
من هم می خواهم چند ضرب المثل کردی بنویسم.
ده س ده س ئه شوری ده س هه له گه ری ده ئه شوری : این دست ،دست دیگر را می شوید، آن دست هم بر می گردد این دست را می شورد. این ضرب المثل در جایی به کار می رود که می خواهند بگویند اگر تو به کسی خوبی کردی او هم به تو نیکی می کند و جواب نیکی، نیکی است. شاید در فارسی به تو نیکی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز شبیه باشد.

تو مشاوره یه خانم می گفت
به دخترام گفته ام خودتونو برای شوهراتون آرایش و منظم و تمیز کنید ولی بیرون کاری نکنید که هوس ران ها دنبالتون بیفتند
زن بایه تو خونه هلو باشه بیرون لولو

[="tahoma"]یه روز یه ترکه به یه فارسه میگه که به یه اصفهانیه بگه که به یه لره بگه که به یه آبادانیه بگه که به یه کُرده بگه که به یه مشهدیه بگه که به یه بلوچه بگه که به یه اهوازیه بگه که به یه قمیه بگه که به یه ... بگه که هنوز باید دست در دست هم بدهیم و برای همیشه تبعیضها و اهانتهای قومیتی رو از بین ببریم . [/]

به كردي :‌خاسي كره ، خري (‌هري ) و سره :‌ آدم نيكوكار آخرش گرفتار نيكي اش مي شود . اين ضرب المثل را جايي مي گويند كه به كسي نيكي كرده باشند و سر آخر در قبال كار خيرشان‌،از شخص مقابل بدي ببينند يا بدهكار شخص مقابل شوند.در اين حال مي گويند كه آدم نيكوكار گرفتار كار خوبش مي شود.

به کردی : خاسه خاسه میزانه ناو کاسه : آنقدر از او تعریف کردی که همه چیز را خراب کرد. این ضرب المثل در مواردی به کار می رود که از شخصی بیش از حد تمجید و تعریف شود به حدی که او برخلاف تعریف و تمجیدها همه چیز را خراب کند.
دوستان عزیز؛ چه کارشناسان عزیز تر از جان، چه کاربران خوش زبان، حتما اگر از قومیتی هستید که در شمار اقوام کم جمعیت محسوب می شوید از آنجا که به زودی با هجمه تبلیغاتی تلویزیون و رادیو به کلی زبان و گویش شما از یادها خواهد رفت خواهشمندم به هر صورت که ممکن است در این تاپیک شرکت کنید. حقیقت تلخ این است که ما آخرین حلقه واسطه نسل گذشته و نسل آینده هستیم. با توجه به اینکه در دوران پدران ما توسعه شهری و امکانات ارتباطی خیلی کم بود بیشتر یا می توان تا حد زیادی از آداب منطقه ای و محلی ما حفظ شده بود و از کانال ایشان به ما منتقل شد اما از زمان ما و به دلیل گسترش شدید صنایع ارتباطی و گشترش زبان فارسی در میان اقوام ایرانی مخصوصا اقوامی که از جمعیت چندانی برخوردار نیستند متاسفانه باید این حقیقت را پذیرفت که بزودی و با تغییر فرهنگ و زبان نسل ما که اخرین حلقه سنتی ها و مدرن ها هستیم ،کار خرده فرهنگهای ایرانی به سر خواهد رسید. نباید از یاد برد که ظرافتهایی در زبانهای مختلف هست که تنها اهل فن از آن آگاهند و با نابودی آن حسرت بزرگی بر دلها خواهد نشست.

به کردی: دار یه سال بر ندی نی ور نی.
(dar yey sal bar naday ni vereney )

اگر درختی یک سال بر ( یعنی: میوه ) ندهد نمی بردندش. این ضرب المثل در جایی به کار می رود که کسی که انتظار کاری از او می رود اگر آن انتظار را برآورده نکرده است، از وی ناراحت نشده و او را مجازات نمی کنند. مثلا با او قطع رابطه نمی کنند و یا به نحوی در پی تلافی کار او بر نمی آیند. بلکه به امید اینکه در زمان دیگری بتواند وظیفه اش یا آنچه که از او انتظار می کشیده اند را انجام دهد، صبر می کنند. این مساله نشان می دهد روحیه امیدواری و بخشش و گذشت از اشتباه دیگران در میان کردها فراوان بوده که برای این کارشان ضرب المثل ساخته اند.

کاوه;59458 نوشت:
به کردی: دار یه سال بر ندی نی ور نی.
(dar yey sal bar naday ni vereney )
اگر درختی یک سال بر ( یعنی: میوه ) ندهد نمی بردندش. این ضرب المثل در جایی به کار می رود که کسی که انتظار کاری از او می رود اگر آن انتظار را برآورده نکرده است، از وی ناراحت نشده و او را مجازات نمی کنند. مثلا با او قطع رابطه نمی کنند و یا به نحوی در پی تلافی کار او بر نمی آیند. بلکه به امید اینکه در زمان دیگری بتواند وظیفه اش یا آنچه که از او انتظار می کشیده اند را انجام دهد، صبر می کنند. این مساله نشان می دهد روحیه امیدواری و بخشش و گذشت از اشتباه دیگران در میان کردها فراوان بوده که برای این کارشان ضرب المثل ساخته اند.

سلام ، چه ضرب المثل زیبا و آموزنده ای :Kaf:

این هم آدرس ضرب المثل های کردی ایلامی
http://www.ilamtoday.com/pages/byword/Default.asp?key=&page=22

اینم ضرب المثل مازندرانی

وِشنا رِه خورِش نَوِنِه خوره بالش نَوِنِه:
آدم گرسنه اهميتي به خورشت غذا نمي‌دهد ادم خواب الود اهميتي به بالشت نميدهد.

دست که نِمِک نِدارنِه بِل ساتور بِن:
دست که نمک ندارد بايد آنرا زير ساتور گذاشت.

آدِم دِل خِش بُوئِه خِنِه كِلي پِشت بُوئِه:
دل آدم خوش باشد خانه آدم پشت لانه مرغ داني باشد(اگر آدم دل خوشي داشته باشد زندگي در جاهاي كوچك و فقيرانه نيز قابل تحمل است).اینو همیشه مادربزرگم میگفت . (خدا رحمتش کنه ):Gol:


آخر ماسّه بَشِنّيه: آخر ماست را ريخت(سر آخر نتوانست كارش را تمام كند).(اینو همیشه مادرم وقتی خرابکاری میکنم میگه ) :Nishkhand:

[=&quot]کؤی بِرِمی فریه توز که ی
[=&quot]kuy beremi ferya tooz key

[=&quot]کوه اگر فرو بریزد گرد و غبار خیلی زیادی برپا می شود. کنایه از اینکه اگر شخص بزرگی، خراب کاری نماید هم خرابکاری اش بزرگ است و هم ماندگار است. این ضرب المثل جای دیگری نیز به کار می رود که اگر رویداد بزرگی روی دهد و پرسروصدا باشد و بازتاب فراوانی را به خود اختصاص دهد.

[=&quot]

[=&quot]

[=&quot] دؤی زگ له باوک مردن خراوتره
doy zeg la bavk merden khravtere
[=&quot]دودی که از شکم گرسنه بر می خیزد از غم و ناراحتی ناشی از مرگ پدر سخت تر و بدتر است. کنایه از اینکه گرسنگی ناشی از بی کاری بدترین مشکل و درد انسان است پس آدمی باید ابتدا به دنبال کار و تلاش باشد تا پیشه ای یافته و مایحتاج زندگی اش را برآورده کند. معمولا این ضرب المثل را زمانی به کار می برند که کسی که گرسنه است تمام توجه اش به سفره است و صرفا به رفع گرسنگی خودش توجه دارد.

[="arial"][="blue"]یاحبیب

[="red"]نطقش کور شدن:[/]

براثر گفتگو وجنجال سخن کسی قطع شدن، از ادامه صحبت بازماندن.

[="red"]میان دعوا نرخ معین می کند:[/]

مقصود خود را در موقعی نامناسب و غیر منتظره بیان داشتن

[="red"]میان دعوا حلوا خیر نمی کنند:[/]

منتظری در حین دعوا و زد و خورد حرف خوش و خوردنی نثار هم کنند، نتیجه دعوا خسارت و زیان است.

[="red"]میان دعوا اوقات تلخی نکن:[/]

به شوخی، چون کسی خشمگین گردد و بنای بد حرفی بگذارد برای آرام کردن و خندانیدن او چنین می گویند.[/][/]

[="blue"]یاحبیب

[="red"]نشسته پاک است:[/]

به شوخی، شخصی است که به تمیزی بدن و جامه اش بی اعتناست.

[="red"]نصیب کسی را کسی نخورد:[/]

همانند: روزی کس را، کس نخورد.

[="red"]ضامن بهشت و دوزخش نیستم:[/]
من وظیفه خودم را به خوبی انجام میدهم وکاری به بد و خوب بعدش ندارم.

ضرب شستی به کار بردن:

برای پیشرفت امر خود تدبیری به کار بردن، با هر حیله بر حریف غالب شدن.

[="red"]ضرب دستش را چشیده است:[/]

برتری حریف خود را می داند و جرئت مقابله با او را ندارد.

ضرر را از هر کجا جلویش را بگیری منفعت است

آدم عاقل همینکه فهمید راهی را به اشتباهی رفته، برمی گردد.

[="red"]طاق ابرو نمودن:[/]

کاری مخصوص زنان، عشوه گری کردن[/]

یاحبیب

[="red"]طاقت کسی طاق شدن:[/]

بیقرار شدن ، آرام خود از دست دادن.

[="red"]طبل زیر گلیم زدن:[/]

پنهان داشتن موضوعی که همه می دانند، پنهانکاری کردن

[="red"]طرف کسی را گرفتن :[/]

پشتیبانی از کسی کردن، از کسی حمایت و طرفداری کردن

[="red"]طشتش از بام افتاده :[/]

راز نهان کسی آشکار شدن، رسوا شده است

[="red"]طی نکرده گز کردن:[/]

بدون مطالعه و نسنجیده دست به کاری زدن

[="red"]طوق لعنت برگردن کسی افتادن:[/]

گرفتار زحمت و دردسر شدن، دچار همسر بد رفتار و بد اخلاق شدن

[="red"]طناب گدایی کسی را بریدن:[/]

از ادامه کمک به کسی خود را رها ساختن

[="red"]طمع زیاد مایه جوانمرگی است:[/]

ادم طمع پیشه غالبا جان خود را به خطر می اندازد

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
نَنِیَر به رنگ زردُم
گَژدیمِ زِر بَردُم
به رنگ زردم نگاه نکن من کژدم(عقرب) زیر سنگم
اشاره به خباثت طینت باطن یک فرد که ظاهراً ساده و بی آزار است

خَرِت اِدی خَر وِ خَر خُت گَردی در وِ دَر
خرت را به دیگران می دهی وخودت دربه در می گردی
اشاره به زمانی که کسی چیزی که نیاز خودش باشد را به دیگران بدهد وبعد محتاج شود

[="Teal"]

خاتون مهر;53410 نوشت:
یه روز یه ترکه به یه فارسه میگه که به یه اصفهانیه بگه که به یه لره بگه که به یه آبادانیه بگه که به یه کُرده بگه که به یه مشهدیه بگه که به یه بلوچه بگه که به یه اهوازیه بگه که به یه قمیه بگه که به یه ... بگه که هنوز باید دست در دست هم بدهیم و برای همیشه تبعیضها و اهانتهای قومیتی رو از بین ببریم .

احسنت![/]

ضرب المثلای مشهدی

هَمسَیَه كه از هَمسَیَه بر‌مِگِردَه مِگَه گوسَلَه‌ت پایِ سَگِمَه دِندون گریفتَه
همسایه كه از همسایه بر می‌گردد می‌گوید گوساله‌ات پای سگم را دندان گرفته است

به جایی مُرُم كه روی وا ببینُم نِه دِرِ وا
به جایی می‌روم كه روی گشاده ببینم نه در گشاده

دیفال رَه یگ رویه كاگل كِردَن
دیوار را یك رویه كاهگل كردن
منظور: كار را فقط از یك جنبه در نظر گرفتن

مرد به پارو می اَرَه زن به جارو بِدَر مِنَه
مرد با پارو می‌آورد و زن با جارو بیرون می‌اندازد
منظور: مرد با زحمت مال می‌اندوزد اما زن بی‌ملاحظه خرج می‌كند

نِه خورده و نِه برده گیریفته دردِ گُرده
نه خورده و نه برده گرفته درد گرده
منظور: در كار دخالتی نداشته ولی همه زحمات و زیان‌ها متوجه او شده است

نِدار خرِه داش و مرده شور جمتاسه
ندار خری داشت و مرده‌شوی جام برنجی بزرگی
منظور: ندید بدید است

ماس بریزه جاش مِمَنَه دوغ بریزه جاش چی‌مَنَه؟
ماست بریزد جاش می‌ماند, دوغ بریزد جایش چه خواهد ماند؟

[="Teal"]این متن به نقل از کتاب "اشعار مشهدی"، سروده‌ی شاعر معاصر مشهدی، "مرحوم اصغر میرخدیوی"، در مورد مراسم شب چهارشنبه سوری در مشهد قدیم است.]

شو چارشنبه سوری ولوله یه
سر هر کوچه مگی زلزله یه
شب چهارشنبه سوری ولوله است و انگار سر هر کوچه زلزله است

گله نفتیه که هی هوا مره
بعضی وقتا فتنه هم بپا مره
گلوله ی نفتی رو میندازن بالا، بعضی وقتا هم دعوا میشه

میون هر کوچه آتیش و الو
بچه ها به دور آتیشا ولو
وسط هر کوچه آتیشه و بچه ها دورش جمعن

خرمن بته ره آتیش مزنن
آتیشا را با پاشا پیش مزنن
بوته ها رو آتیش میزنن و با پاهاشون مرتب میکنن

مرن از او دورا دورخیز مکنن
از روی آتیشا هی ورمیجی ین
دورخیز میکنن و از رو آتیش میپرن

مگن ای زردی مو از تو بشه
سرخی تو ای آتیش، از مو بشه
میگن زردی من از تو، سرخی تو از من

زنا یم میون حولیا خوشن
بری آتیشا خوشا ره موکوشن
زنها هم اون وسط خوشن و برای آتیش بازی خودشون رو میکشن!

دیره زنگوله دار دست پری
او میون مشغول رقصه، گل زری
پری دایره زنگی دستشه و گل زری اون وسط میرقصه

شور و شادی افتاده تو بچه ها
یکیشا مفته میون آتیشا
بچه ها شادن و یکی میفته تو آتیش

خشتکش الو گیریفته پسره
همه ی کارا او شو، خنده دره
شلوارش آتیش گرفته. همه ی کارهای اون شب خنده داره

زنا با خوداشا نیت مکنن
هر کدوم چیزی تو کوزه مندزن
زنا با خودشون نیت میکنن و هرکدوم یه چیزی تو کوزه میندازن

بعدش از توی کوزه در میرن
همه شم به فال نیکو مگیرن
بعد از توی کوزه در میارن و همه چیز رو به فال نیک میگیرن

ساعتی بعد تو کوچه پس کوچه ها
سر چارسو و کنار گذرا
چند ساعت بعد تو کوچه ها

زنا هی دوتا دوتا با همدگه
ویستادن که رهگذر چیزی بگه
زنها دوتا دوتا می ایستن و به حرفهای رهگذرها گوش میدن

جوونی اگر بخوانه یک غزل
توی او کوچه میفته به هچل
اگه یه جوون رهگذر غزل بخونه توی دردسر میفته

غزلش اگه که شاد شاد بشه
مین شعرش امید زیاد بشه
اگر غزل شاد و پرامید بخونه

با او نیت اونا دربیه جور
مندزه تو دل اونا شوق و شور
و با نیت زنها جور باشه، توی دلشون شادی میندازه

اما وای یه وقته شعره بد بشه
ماجرا ببین کجاها مکشه
ولی وای اگه اون شعر بد باشه، کار به کجاها میکشه!

لنگ کفشه مخوره توی سرش
با قلنبه مزنن توی پرش
با لنگه کفش و مشت میزنن اون رهگذر رو!

تزه از فالگوشی که راحت مشن
چادراشا ره تو روواشا مکشن
تازه وقتی فالگوش ایستادن تموم شد، چادرهاشون رو توی صورتشون میکشن

که کسی نشنسشا توی محل
مگیرن یک کیسه ای زیر بغل
تا شناخته نشن و یه کیسه زیر بغلشون میگیرن

یک ملاقه دستشا در خنه ها
به گدایی و به دنبال بچه ها
یه ملاقه میگیرن و با بچه ها در خونه ها به گدایی میرن

گاهیم مردی بری خوشمزگیش
تو چادر مره با یک عالمه ریش
گاهی هم یه مرد چادر سرش میکنه!

ماجرای شو چارشنبه سوری
از قدیم همیشه بوده ایجوری
از قدیم ماجرای شب چهارشنبه سوری اینجوری بوده

[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

  • «این تو بمیری، از آن تو بمیری‌ها نیست.»

  • «اینجا کاشان نیست که کپه با فعله باشد.»

  • «این حرفها برای فاطی تنبون نمیشه.»

  • «این قافله تا به حشر لنگ است.»

  • «اینکه برای من آوردی، ببر برای خاله‌ات.»

  • «اینو که زائیدی بزرگ کن.»

  • «این هفت‌صد دینار، غیر از آن چارده‌شاهی است.»

  • «این‌همه چریدی دنبه‌ات کو؟»

  • «این‌همه خر هست و ما پیاده میریم.»
[/]

[="Tahoma"][="Navy"] سبزی پاک کردن : یعنی چاپلوسی و تملق گوئی .
سالها بی قمقمه مشق کرده : منظور کسی در کاری با تجربه و وارد باشد .
سازشان با هم کوک نیست : اختلاف بین شان زیاد است و به توافق نمی رسند .
سبیلش آویزان شدن : از نا امیدی ناراحت شدن .
سال به سال دریغ از پارسال : منظور سالها ی جدید بدتر از سالهایی است که گذشته است .
سال به دوازده ماه , ما می بینیم یکدفعه هم تو ببین : در مواردی گفته می شود که کسی پر از عیب باشد ولی یک غیب کوچک کسی را به رخش بکشد .
سالها می گذره تا شنبه به نوروز بیفته : منظور این است که کسی برای انجام کاری فرصت را از دست بدهد و باز منتظر فرصت دیگر شود
ستاره را بالای سر خود نمی تواند دید : منظور به کسی است که بی نهایت حسود و خود پسند است .
سبیلش را دود داد : یعنی نهایت تنبیه را انجام داد .
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]آب از سرش گذشت: کارش درست نیست و بالا خره موفق نمی شود.
آب به آب شدن: از جایی به جای دیگر رفتن .
آب که سر بالابره , قورباغه ابوعطا می خونه : کسی که به مرادش برسد خوشحال و شاد شود و خودش را گم کند.
آبشان از یک جوی نرود : به هیچ وجه با هم موافق نیستند.

آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم : یعنی به آزرویمان رسیدیم و خبر نداریم و دنبالش هستیم .
آبی که در یک جا مونده می گنده : زیاد در یک مکان ماندن مساوی با بی ارزش شدن.
آب نمی بینه ولی شناگر ماهریه : فرصتی به دست نمی آره ولی امکانش باشد از دستش بر می آید و ارزشی هم بر دیگری قائل نیست .
آفتابه لگن هفت دست , شام و ناهار هیچی !: جایی که همه امکانات باشد , ولی از عمل خبری نباشد.
آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه !: مواظب باش که آسیب نبینی .
آدم خوش معامله شریک مال دیگرانه : خوش حساب باش تا همه قبولت داشته باشند.


آب از او گرم نمیشه : نباید به او امیدوار باشیم .
آدم هزار کاره کم مایه است : کسی که مشغول یک کار نشود و هر بار یک کار دیگر انجام دهد , سر انجام بی کار و بی ارزش می شود.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"] آخر شاه منشی کاه کشی است : کسی که حد و مرز خودش را نداند آخرش بدبختی است .
آتش و پنبه : دو کس و یا دو چیز که با هم جور در نیایند.
آتش با آتش خاموش نشود : یعنی اگر کسی عصبانی شد با خشم آرام نمی شود.
آدم تا کوچکی نکنه به بزرگی نمیرسه : برای رسیدن به مرتبه عالی باید از رتبه های پایین گذشت .
آنقدر مار خورده افعی شده !: تجربه های زیاد اندوختن و هوشیار شدن.
از بی کفنی زنده ایم !: خیلی بدبخت و بیچاره ایم .
از خرس موی کندن غنیمته !: از کسی که پولداره و خسیس , پول جزیی گرفتن حساب است .
از هرچه بدم آمد بر سرم آمد: از چیزی که نمی خواستم همان برایم پیش آمد.

از مردی تا نامردی یک قدم است : یک لغزش کوچک مردی را بی حرکت کند.
اجاره نشین خوش نشینه : کسی که خونه ندارد و اجاره نشین است در هر جایی که خوشش آمد زندگی می کند.
ادب بزرگترین سرمایه است : بالاترین ثروت و دارایی کسی ادب اوست .
الکی خوش است : خوشحالیش به درد نمی خورد.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]Keskin sirke küpüne zarar.

ایتی سرکه ، قابینا لطمه وورار

ترجمه: «سرکهٔ تند، بهخمرهاش آسیب وارد میکند.»

مترادف فارسی: «حسود هرگز نیاسود.»

ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ

Komşunun tavuğu komşuya kaz görünürmüş.

قومشونون تویوقو ، قومشو یا قاز جورونر

ترجمه: «مرغ همسایه بهچشم همسایه، غاز است.»

مترادف فارسی: «مرغ همسایه غاز است.»
مترادف فارسی: «مرغ همسایه غاز می نماید.»
مترادف فارسی: «مرغ همسایه تخم غاز میکند.»
مترادف فارسی: «آش همسایه روغن غاز دارد.»
مترادف فارسی: «دوغ در خانه ترش است.»
مترادف فارسی: «علف در آغل تلخ است.»
مترادف فارسی: «شتر، در قطار دیگران خوش نماید.»
مترادف فارسی: «نعمت ما به چشـــم همسایه// صــد برابر فزون کند پایه// چـون زچشم نیاز میبیند// مرغ همسایه غاز میبیند» رشید یاسمی

ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ

Köpek ürür, kervan yürür.

ایت هورور ، کروان یورور

ترجمه: «سگ میغرد، کاروان میرود.»

مترادف فارسی: «سگ لاید و کاروان گذرد.»
مترادف فارسی: «زآنهمه بانگ و علالای سگان// هیچ واماند زراهی کاروان؟» جلالالدین محمد بلخی

ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ

Kulaĝına küpe olsun.

قولاقینا ، آسیلی اولسون

ترجمه: «این باید گوشوارهای در گوش تو باشد.»

مترادف فارسی: «آویزهٔ گوش کردن.»
مترادف فارسی: «پشت گوش نوشتن.» (پشت گوشت بنویس!)

ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ ღ

Kurunun yanında yaş da yanar.

قورونون یانیندا ، یاش دا یانار

ترجمه: «تر، که درکنار خشک باشد با او هم میسوزد.»

مترادف فارسی: «تر و خشک باهم میسوزد.»
مترادف فارسی: «آتش دوست و دشمن نداند.»
مترادف فارسی: «آتش که بهبیشه افتاد، تر و خشک نپرسد.»
مترادف فارسی: «آتش چو بهشعله برکشد سر// چه هیزم خشک و چه گل تر» امیر خسرو[/]

[="Tahoma"][="Navy"]آغلاميان اوشاقا سوت وئرمزلر (*به بچه اي كه گريه نكنه شير نميدن )

ائله بيل فيل بورنونان دئوشوبدي ( انگار از دماغ فيل افتاده )

قازان قازانا دئير اوزون قره ( ديگ به ديگ ميگه روت سياه )

كوسولنده باريشماغا ائوز ساخلا ( وقتي كه قهر ميكني براي روز آشتي رو نگهدار )

جوانليخدا قوجاليغا جان ساخلا ( وقتي جوان هستي از جانت براي زمان پيري مواظبت كن)

پولّو لوخدا پول سوزلوغا پول ساخلا ( وقتي كه پولدار هستي براي روز مبادا پول نگهدار )

قارا گونون عمري آز اولار ( عمر روز سياه كمه )[/]

[h=2] ضرب المثل های جالب در مورد ازدواج
[/h]

1-هنگام ازدواج بيشتر با گوش هايت مشورت كن تا با چشم هايت.( ضرب المثل آلماني)
2- مردي كه به خاطر ” پول ” زن مي گيرد، به نوكري مي رود. ( ضرب المثل فرانسوي )
3- لياقت داماد ، به قدرت بازوي اوست . ( ضرب المثل چيني )
4- زني سعادتمند است كه مطيع ” شوهر” باشد. ( ضرب المثل يوناني )
5- زن عاقل با داماد ” بي پول ” خوب مي سازد. ( ضرب المثل انگليسي )
6- زن مطيع فرمانرواي قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگليسي )
7- زن و شوهر اگر يكديگر را بخواهند در كلبه ي خرابه هم زندگي مي كنند. ( ضرب المثل آلماني )
8- داماد زشت و با شخصيت به از داماد خوش صورت و بي لياقت . ( ضرب المثل لهستاني )
9- دختر عاقل ، جوان فقير را به پيرمرد ثروتمند ترجيح مي دهد. ( ضرب المثل ايتاليايي)
10-داماد كه نشدي از يك شب شادماني و عمري بداخلاقي محروم گشته اي .( ضرب المثل فرانسوي )