برادران اهل سنت با هم بخوانيم

تب‌های اولیه

56 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
برادران اهل سنت با هم بخوانيم

[=tahoma][=&quot]امير المومنين علي عليه السلام از ديدگاه خلفا (از منابع برادران اهل سنت )[/][/]
[=tahoma][=&quot]قال ابوبكر[/][/]
[=tahoma][=&quot]ايها الناس عليكم بعلي بن ابي طالب فاني سمعت رسول الله (ص) يقول :[/][/]
[=tahoma][=&quot]علي خير من طلعت عليه الشمس و غربت بعدي[/][/]
[=tahoma][=&quot]ابوبكر گفت :[/][/]
[=tahoma][=&quot]اي مردم بر شما باد به (دوستي و پيروي از ) علي بن ابي طالب پس همانا من شنيدم از رسول خدا (ص) كه مي فرمود :[/][/]
[=tahoma][=&quot]« علي بعد از من بهترين كسي است كه خورشيد بر او تابيده و غروب نموده است [/][/]
[=tahoma][=&quot]لسان الميزان ج 6 ص 91 [/][/]
[=tahoma][=&quot]نكته : معلوم ميشود كه ابوبكر بارهاي بار اين مطلب را از پيامبر(ص) شنيده است چون در روايت فعل مضارع (يقول ) كه دلالت بر استمرار دارد استعمال شده است [/][/]

[=tahoma][=&quot]قال عمر بن خطاب [/][/]
[=tahoma][=&quot]والله لولا سيف علي لما قام عمود الاسلام و هو بعد اقضي الامة ذو سابقتها و ذو شرفها [/][/]
[=tahoma][=&quot]عمربن خطاب گفت :[/][/]
[=tahoma][=&quot]به خدا قسم اگر شمشير علي نبود هرگز اسلام پابرجا نمي شد و او بالاترين و برترين قاضي و پيشگام در اسلام و صاحب شرف مي باشد [/][/]
[=tahoma][=&quot]شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ج 12 ص 82 [/][/]

[=&quot]قال عثمان بن عفان [/]
[=&quot]سمعت رسول الله (ص) يقول [/]
[=&quot]النظر الي علي عباده [/]
[=&quot]عثمان مي گويد :[/]
[=&quot]ازرسول خدا (ص) (بارهاي بار ) شنيدم كه مي فرمود :[/]
[=&quot]نگاه كردن به علي عبادت است [/]
[=&quot]تاريخ الخلفاء سيوطي ج 1 ص 96

ادامه دارد
[/]

سلام دوست عزیز
اینها تنها جزئی از فضایل حضرت علی (ع) هستند حضرت علی (ع) از فضایل بسیاری دارند که بیشتر این فضائل هم از صحابه نقل شده اند و اینگونه احادیث در کتب اهل سنت زیاد می باشند

baluch boy;50334 نوشت:
سلام دوست عزیز
اینها تنها جزئی از فضایل حضرت علی (ع) هستند حضرت علی (ع) از فضایل بسیاری دارند که بیشتر این فضائل هم از صحابه نقل شده اند و اینگونه احادیث در کتب اهل سنت زیاد می باشند

با سلام
خوب پس شما هم اعتقاد به فضائل امیرالمومنین دارید!!!


پس اگر این احادیث را که در منابع خودتون آمده قبول دارید ؟؟؟

وبا نظر به این که این احادیث برتر بودن امیرالمومنین نسبت به دیگر خلفاء را می رساند،

پس چرا این خلفاء شما در حالی که امیرالمومنین حضور داشت بر مسند خلافت نشستند؟؟؟؟

baluch boy;50334 نوشت:
اینها تنها جزئی از فضایل حضرت علی (ع) هستند حضرت علی (ع) از فضایل بسیاری دارند که بیشتر این فضائل هم از صحابه نقل شده اند و اینگونه احادیث در کتب اهل سنت زیاد می باشند

با سلام

بنده سوال جناب محامدي عزيز را با تغييراتي دوباره مي پرسم

جناب بلوچ

شما قبول داريد كه كسي در علم از همه افضل تر است بايد خليفه باشد؟؟

شما قبول داريد كه كسي در شجاعت از همه افضل تر است بايد خليفه باشد؟

شما قبول داريد كه كسي در اشنايي به معارف و مباني دين از همه افضل تر است بايد خليفه باشد؟؟

شما قبول داريد كسي كه در قضاوت و عدالت از
همه افضل تر است بايد خليفه باشد؟؟

شما قبول داريد كسي كه در نزديكي به پيامبر از همه افضل تر است بايد خليفه باشد؟؟

-- اولين مسلمان
-- شب ليلت المبيت
-- شجاعت در جنگ احد
-- شجاعت در جنگ خيبر
-- شجاعت در جنگ خندق
-- حضور در مباهله همراه پيامبر
-- داماد پيامبر
-- پسر عموي پيامبر
-- قرائت كننده ايات برائت
-- ماجراي غدير
-- نزول ايه هنكاني كه مولا در نماز به سائل انگشتر داد
--و..................

اينها را يا قبول داريد يا نداريد؟؟

اگر قبول داريد
پس چرا كسي را كه داراي تمام اين فضايل بود را كنار گذاشتيد و افراد جاهل و نادان به مباني دين و كساني كه حتي يك هزارم اين فضايل را ندارد را بر سر كار اورديد؟؟

اگر قبول نداريد
بفرماييد اگر چنين فردي خليفه نباشد پس چه كسي مي تواند لياقت خليفه شدن پيامبر را مي تواند داشته باشد؟؟

در اخر
ما تمام اين مطالب را از منابع اهل سنت برايتان مي اوريم
چرا شما براي خلفاء خود يك سند از منابع شيعه ذكر نمي كنيد؟؟

نقل قول:

شما قبول داريد كه كسي در علم از همه افضل تر است بايد خليفه باشد؟؟

شما قبول داريد كه كسي در شجاعت از همه افضل تر است بايد خليفه باشد؟

شما قبول داريد كه كسي در اشنايي به معارف و مباني دين از همه افضل تر است بايد خليفه باشد؟؟

شما قبول داريد كسي كه در قضاوت و عدالت از
همه افضل تر است بايد خليفه باشد؟؟

شما قبول داريد كسي كه در نزديكي به پيامبر از

همه افضل تر است بايد خليفه باشد؟؟

نقل قول:
-- اولين مسلمان

آیا حضرت علی اگر در خانه پیامبر بزرگ نمی شد باز هم اولین مسلمان بود؟

نقل قول:
-- شب ليلت المبيت

حضرت ابوبکر هم کنار پیامبر گام به گام همراه پیامبر بود

نقل قول:
-- شجاعت در جنگ احد
-- شجاعت در جنگ خيبر
-- شجاعت در جنگ خندق
-- حضور در مبايله همراه پيامبر

مگر تنها حضرت علی (ع) در این جنگ ها حضور داشتند؟!!
راستی شیعیان که شجاعت حضرت علی رو زیر سوال میبرند ( مثلا به قول خودتان موقع شهادت حضرت فاطمه - موقع انتخاب نام فرزندانش - و موقعی که به قول شما حضزت عمر به زور با دختر حضرت علی ام کلثوم ازدواج نمود)
ولی اهل سنت حضرت علی را چون شیری میداند که کسی جرات جسارت به حضرت را ندارد

نقل قول:
-- داماد پيامبر

حضرت عثمان هم 2 دختر پیامبر را داشتند

نقل قول:
-- پسر عموي پيامبر

پارتی بازی؟!!!
نقل قول:
-- قرائت كننده ايات برائت

تنها حضرت علی بودند؟!!!

نقل قول:
-- ماجراي غدير
-- نزول ايه هنكاني كه مولا در نماز به سائل انگشتر داد
--و..................

قبلا توضیح داده شده اند در به چالش کشیدن امامت

سلام دوست عزیز تمام این بحث ها در تایپیک به چالش کشیدن امامت مطرح شد تمام این موضوعات و شبههات شما از همان امامت بلند می شود بهتر است آن تایپیک را کامل بخوانید
هیچکسی منکر فضائل حضرت علی (ع) نمی باشد
ولی شما مدعی بودید که امامت از جانب خدا به حضرت علی (ع) رسیده و حضرت علی (ع) از تمامی پیامبران الهی برتر بوده و معجزات زیادی دارند مانند همان پرواز کردن و سخن گفتن با ماهی ها و... که در تایپیک به چالش کشیدن امامت مطرح شد ولی در قرآن چنین ادعاهایی وجود نداشت و امامتی را در قرآن مشاهده نکریدم که یک انتخاب خدایی باشد.

نقل قول:
اگر قبول داريد
پس چرا كسي را كه داراي تمام اين فضايل بود را كنار گذاشتيد و افراد جاهل و نادان به مباني دين و كساني كه حتي يك هزارم اين فضايل را ندارد را بر سر كار اورديد؟؟

ادبتان کجاست
راستی شما این کار را ثواب می دانید
اما تنها حضرت علی (ع) را مسلمان دیدن و بقیه صحابه را دشنام دادن این خود نشانه ضعف است زیرا شما نمی توانید دوستی بین اصحاب و اهل بیت را منکر شوید

ـ پیامبر ص با عایشه دختر ابوبکر ، و حفصه دختر عمر م ازدواج نمود.

ـ و دو دخترش رقیه و ام کلثوم م را یکی پس از دیگری به ازدواج خلیفه سوّم عثمان بن عفان در آورد، و به خاطر این عثمان به ذی‌النورین ملقّب شده است.

ـ و پسرش ابان بن عثمان با ام کلثوم دختر عبدالله بن جعفر بن ابی طالب ازدواج کرد.

ـ و مروان بن ابان بن عثمان با ام قاسم دختر حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب ازدواج کرده بود.

ـ و زید بن عمرو بن عثمان با سکینه دختر حسین ازدواج نموده بود.

ـ و عبدالله بن عمرو بن عثمان با فاطمه دختر حسین بن علی ازدواج کرده بود.
و از دیگر اصحاب که نیز با اهل بیت فامیل بودند و از آنها زن گرفته بودند نام نمی‌بریم و فقط در این مورد به ذکر خلفای ثلاثه اکتفا می‌کنیم، تا بیان کنیم که اهل بیت با آنها محبت و دوستی داشتند و به خاطر آن این ازدواج‌ها و پیوندها صورت گرفته است

- برای اطلاع بیشتر از مصاهرت‌های أصحاب با اهل بیت به کتاب (الدر المنثور من تراث أهل البیت) اثر فقیه شیعه علاء الدین مدرس مراجعه کنيد.

وحتی حضرت عمر (رض) داماد حضرت علی (رض) بوده که این پوشیده نمیشود

[=&quot][/]

نقل قول:
اگر قبول نداريد
بفرماييد اگر چنين فردي خليفه نباشد پس چه كسي مي تواند لياقت خليفه شدن پيامبر را مي تواند داشته باشد؟؟

ابوبکر - عمر - عثمان - علی
این افراد توسط شورای انتخاب شده اند همانطور که قبلا بیان شده در نهج البلاغه حضرت علی فرموده بودند با من کسانی بیعت کردند که با ابوبکر و عمر و عثما بیعت کرده بودند

نقل قول:
در اخر
ما تمام اين مطالب را از منابع اهل سنت برايتان مي اوريم
چرا شما براي خلفاء خود يك سند از منابع شيعه ذكر نمي كنيد؟؟

آوردیم شما ندیدی تایپیک به چالش کشیدن امامت یه سری بزنید مطالب رو کامل مطالعه کنید

با تشکر

baluch boy;50476 نوشت:
آیا حضرت علی اگر در خانه پیامبر بزرگ نمی شد باز هم اولین مسلمان بود؟

با سلام

اين چه نو ع استدلالي است كه مي كنيد؟؟
خب حالا كه بوده و شده واين افتخار را هم همراه خود دارد

اين چه جوابي است؟؟؟

baluch boy;50476 نوشت:
حضرت ابوبکر هم کنار پیامبر گام به گام همراه پیامبر بود

اين اقا نصف بيشتر عمر خود را در كفر بوده و در جهالت و گمراهي و چنين افرادي كه نصف بيشتر عمرشان در كفر بوده لياقت ندارند خليفه فردي باشند كه معصوم است و از عصمت برخوردار است

در ضمن اين اقا كجا همراه پيامبر بوده؟؟
در اين كه ايات برائت را خداوند از ايشان گرفت و به علي (ع) داد؟؟
در جنك احد كه فرار كرد؟؟
تنها افتخاري كه براي ايشان بر مي شماريد همراهي پيامبر در غار بود كه ان هم مي شود اين چنين -- با توجه به روحيه ابوبكر-- تعبير كرد

-- اولا اتفاقي پيامبر را در راه ديد و برنامه اين نبود كه همراه پيامبر باشد
-- ثانيا اكر پيامبر او را همراه خود نمي برد معلوم نبود كه جاي پيامبر را لو دهد و به مشركين بگويد

ديگر چه افتخاري براي ايشان داريد بفرماييد

baluch boy;50476 نوشت:
مگر تنها حضرت علی (ع) در این جنگ ها حضور داشتند؟!!

تنها مولا علي دراين جنك ها نبوده ولي اين افرادي كه خليفه پيامبر شدند و غصب خلافت كردند هيچ موفقيتي در جنك ها نصيب اسلام نكرده اند؟؟؟

ضربت علي روز خندق از افضل از عبادت انس و جن تا روز قيامت براي مولاست نه ابوبكر و نه عمر و نه.........

در جنك خيبر: فردا پرچم را به كسي مي دهم كه خدا و رسولش از او را ضي اند در مورد مولاست نه ابوبكر و عمر و نه............

در ليلت المبيت مولا در بستر پيامبر بود ونه................

باز هم مي خواهيد
اين ها رواياتي است كه خود علماء اهل سنت هم بدانها اعتراف كرده و در كتب خود اورده اند

حضور افراد در جبهه ها شرط لازم است ولي شرط كافي نيست يا بگوييم شرط اسلام است ولي شرط ايمان نيست
ايمان زماني هويدا مي شود كه اسلام در خطر باشد و افراد با جان و دل از پيامبر در احد دفاع كنند نه اين كه قبل از همه فرار كنند و باعث تضعيف روحيه افراد شوند

حضور افراد ضعيف الايمان كه در جنك ها با شكست هاي خود و يا فرارهاي خود باعث تضعيف روحيه افراد هم مي شوند به چه دردي مي خورد؟؟؟

ادامه دارد.........

با سلام
با عرض معذرت از اساتيد بزرگوار
اجازه بفرماييد ما اين بحث را به همان منوال اصلي ادامه بدهيم ظاهرا اين بحثها بارهاي بار انجام شده است يا لااقل در يك پست جداگانه مطرح كنيد
چون انحراف بحث از موضع اصلي باعث ميشه كاربران ومهمانان عزيز بحث را دنبال نكنند

4- اعتراف معاويه
قال معاويه بن ابي سفيان
ذهب الفقه و العلم بموت ابن ابي طالب

معاويه گفت :
با مرگ (علي ) فرزند ابوطالب ، فقه و علم از ميان رفت
الاستيعاب ج 2 ص 463

5- خلقت فرشتگان از نور علي (ع)
....قال ابوبكر
سمعت من رسول الله (ص)يقول :
ان الله خلق من نور وجه علي بن ابي طالب ملائكه يسبحون و يقدسون و يكتبون ثواب ذلك لمحبيه و محبي ولده

******

ابوبكر ميگويد از رسول خدا (ص) شنيدم كه مي فرمود :

همانا خداوند از نور صورت علي بن ابي طالب فرشتگاني آفريد كه (خدارا ) تسبيح گويند و تقديس نمايند و ثواب آن را براي دوستان و محبان علي و محبان فرزندانش مي نويسند
علامه خطيب خوارزمي ، مقتل الحسين ، ص 97

طاها;50536 نوشت:
[=arial]

با سلام

نقل قول:
اين چه نو ع استدلالي است كه مي كنيد؟؟
خب حالا كه بوده و شده واين افتخار را هم همراه خود دارد

اين چه جوابي است؟؟؟

سلام
خوب پس نتیجه میگیریم هر کسی جای حضرت علی (ع) در خانه پیامبر (ص) بزرگ می شد اولین مسلمان بود و این دلیلی نیست برای اولین نفر برای خلافت
[=arial]

نقل قول:
اين اقا نصف بيشتر عمر خود را در كفر بوده و در جهالت و گمراهي و چنين افرادي كه نصف بيشتر عمرشان در كفر بوده لياقت ندارند خليفه فردي باشند كه معصوم است و از عصمت برخوردار است

بله چکسی بوده که قبل از پیامبر در این کار نبوده ولی آنها غیرت کردند و دین اسلام را پذیرفتند و بدون هیچ شک و تردیدی این دین را قبول کردند و از جان و مال خود در راه اسلام کمک کردند و همانطور که خداوند در قرآن بیان فرموده تمام اعمال آنها بخشیده شده است

نقل قول:
در ضمن اين اقا كجا همراه پيامبر بوده؟؟
[=arial] در اين كه ايات برائت را خداوند از ايشان گرفت و به علي (ع) داد؟؟
در جنك احد كه فرار كرد؟؟

مطالعات شما در این زمینه کم است متاسفانه و گرنه اینگونه سخن نمی گفتید

تنها افتخاري كه براي ايشان بر مي شماريد همراهي پيامبر در غار بود كه ان هم مي شود اين چنين -- با توجه به روحيه ابوبكر-- تعبير كرد
[=arial]

نقل قول:
-- اولا اتفاقي پيامبر را در راه ديد و برنامه اين نبود كه همراه پيامبر باشد
-- ثانيا اكر پيامبر او را همراه خود نمي برد معلوم نبود كه جاي پيامبر را لو دهد و به مشركين بگويد

جای پیامبر را لو دهد ؟!!! خوب اولا او از کجا میدانست پیامبر کجا میرود؟ ثانیا در قار چرا پیامبر را لو نداد مگر نمیتوانست فریاد بکشد و بگوید جای ما کجاست ؟؟ ثالثا مگر نمی دانست اگر همراه پیامبر برود ممکن است جانش در خطر باشد؟؟!
بعدش هم مگر پیامبر حضرت ابوبکر را وادار کرد که همراه پیامبر برود؟!!! شما هیچ یک از سوالات را پاسخ نده فقط همین چند سوال را پاسخ بدهید ممنون می شوم
[=arial]

نقل قول:
ديگر چه افتخاري براي ايشان داريد بفرماييد

[=arial] عَنْ جُبَيْرِ بْنِ مُطْعِمٍ (رض)قَالَ: أَتَتِ امْرَأَةٌ النَّبِيَّ (ص)، فَأَمَرَهَا أَنْ تَرْجِعَ إِلَيْهِ، قَالَتْ: أَرَأَيْتَ إِنْ جِئْتُ وَلَمْ أَجِدْكَ؟ كَأَنَّهَا تَقُولُ الْمَوْتَ قَالَ r: «إِنْ لَمْ تَجِدِينِي فَأْتِي أَبَا بَكْرٍ»

[=arial]

نقل قول:
تنها مولا علي دراين جنك ها نبوده ولي اين افرادي كه خليفه پيامبر شدند و غصب خلافت كردند هيچ موفقيتي در جنك ها نصيب اسلام نكرده اند؟؟؟

پس الان چرا مسلمانی؟! چکسی اسلام را به ایران آورد نکند آقای یزدگرد به قول شما خودش خدا پرست بوده و روزی پنج بار عبادت خدا را میکرده؟؟ (آتشکده ها هنوز آثارشان باقیست)[=arial]ا
اما در باره غصب خلافت
[=&quot]در نهج البلاغه آمده است: (و امام ؛ در نامه‌ای به معاویه گفت: «با من کسانی بیعت کرده‌اند که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت نموده‌اند. و آنها بر آنچه با آنها بیعت کرده‌اند با من هم براساس آن چیز بیعت کرده‌اند، پس فردی که در بیعت حاضر بوده است حق ندارد که انتخابی دیگر نماید، و کسی که حضور نداشته است حق ندارد که انتخاب را قبول نکند، و شورا از آن مهاجرین و انصار است، پس اگر مهاجرین و انصار کسی را انتخاب کردند و امام نامیدند خداوند این را پسندیده است، و اگر کسی از اعتراض کند و یا با ایجاد بدعتی از فرمان آنها بیرون رود او را دوباره باز گردانند، و اگر نپذیرفت با او بجنگند، چون راهی غیر از راه مؤمنان را پیروی کرده است.( [=&quot]نگا: کتاب صفوة شروح نهج البلاغة ص 593.)
[=arial]

نقل قول:
[=arial]ضربت علي روز خندق از افضل از عبادت انس و جن تا روز قيامت براي [=arial]مولاست نه ابوبكر و نه عمر و نه.........

در جنك خيبر: فردا پرچم را به كسي مي دهم كه خدا و رسولش از او را ضي اند در مورد مولاست نه ابوبكر و عمر و نه............


چرا نام مبارکشان در قرآن نیست؟ اگر اینقدر فضیلتشان بالاست آن حضرت

نقل قول:
[=arial]در ليلت المبيت مولا در بستر پيامبر بود ونه................

حضرت ابوبکر هم همراه پیامبر بود

نقل قول:
باز هم مي خواهيد
اين ها رواياتي است كه خود علماء اهل سنت هم بدانها اعتراف كرده و در كتب خود اورده اند

بله خوشحال می شوم
[=arial]

نقل قول:
حضور افراد ضعيف الايمان كه در جنك ها با شكست هاي خود و يا فرارهاي خود باعث تضعيف روحيه افراد هم مي شوند به چه دردي مي خورد؟؟؟

آدرس ندادید جناب هرچی نقل کردید؟!
[=arial]

[=arial]

مجید;50548 نوشت:
5- خلقت فرشتگان از نور علي (ع)
....قال ابوبكر
سمعت من رسول الله (ص)يقول :
ان الله خلق من نور وجه علي بن ابي طالب ملائكه يسبحون و يقدسون و يكتبون ثواب ذلك لمحبيه و محبي ولده

******

ابوبكر ميگويد از رسول خدا (ص) شنيدم كه مي فرمود :

همانا خداوند از نور صورت علي بن ابي طالب فرشتگاني آفريد كه (خدارا ) تسبيح گويند و تقديس نمايند و ثواب آن را براي دوستان و محبان علي و محبان فرزندانش مي نويسند
علامه خطيب خوارزمي ، مقتل الحسين ، ص 97

سلام
قرار بود از کتب اهل سنت حدیث بیاوری حدیث های قبل هم از کتب ما نبود؟؟!
اگر میخواهید خودم به این تایپیک ادامه دهم چون حدیث های بهتری دارم در کتب معتبرتر

اما این حدیث که گفتی :Gig::Gig::Gig:
فرشتگان که زودتر از انسان آفریده شده اند پس چگونه اینگونه می شود؟؟!

Baluch boy;50641 نوشت:
سلام
قرار بود از کتب اهل سنت حدیث بیاوری حدیث های قبل هم از کتب ما نبود؟؟!
اگر میخواهید خودم به این تایپیک ادامه دهم چون حدیث های بهتری دارم در کتب معتبرتر

شما حتي اسم كتب خودتون هم بلد نيستيد ؟؟؟
واقعا براتون متا سفم!!!:Sham:
Baluch boy;50641 نوشت:
اما این حدیث که گفتی :Gig::Gig::Gig:
فرشتگان که زودتر از انسان آفریده شده اند پس چگونه اینگونه می شود؟؟!

بله برخي فرشتگان زودتر از آدم آفريده شده اند! اما حديث مي گويد:نور صورت علي !
شما برو اول معناي نور رو ياد بگير بعد بيا؟؟؟

نقل قول:
مهدی محامدی;50650 نوشت:
شما حتي اسم كتب خودتون هم بلد نيستيد ؟؟؟
واقعا براتون متا سفم!!!:sham:

مهدی جان من یاد دارم

نقل قول:
بله برخي فرشتگان زودتر از آدم آفريده شده اند! اما حديث مي گويد:نور صورت علي !
شما برو اول معناي نور رو ياد بگير بعد بيا؟؟؟

مهدی جان این چه طرز حرف زدن هست ؟!!! آیا شما با ما دعوا دارید !
ما مباحثه ای دوستانه داریم آیا اشکالی دارد من از دوست گرامی آقای مجید چیزی بپرسم؟!

baluch boy;50638 نوشت:
خوب پس نتیجه میگیریم هر کسی جای حضرت علی (ع) در خانه پیامبر (ص) بزرگ می شد اولین مسلمان بود و این دلیلی نیست برای اولین نفر برای خلافت

با سلام

جناب بلوچ باز هم تذكر مي دهم نوع بحث خود را تغيير دهيد و وقت ما و دوستان را بيهوده تلف نكيند

بنده عرض كردم كه در خانه وحي بزرگ شدن فضيلتي است براي مولا نه شرط امامت است و نه شرط خلافت

و اين فضيلت را هيچ كدام از صحابه نداشتند

baluch boy;50638 نوشت:
بله چکسی بوده که قبل از پیامبر در این کار نبوده ولی آنها غیرت کردند و دین اسلام را پذیرفتند و بدون هیچ شک و تردیدی این دین را قبول کردند و از جان و مال خود در راه اسلام کمک کردند و همانطور که خداوند در قرآن بیان فرموده تمام اعمال آنها بخشیده شده است


شما يا متوجه منظور بنده نمي شويد يا عمدا مي خواهيد با اين مطالب بحث را منحرف كيند

ما هم منكر اين دين اوردن انها نشديم
ولي معتقديم چرا به دنبال كسي نمي رويد كه حتي يك لحظه هم در كفر نبوده است
چرا به دنبال كسي نمي رويد كه در خانه وحي بزرگ شده است و ايتن همه فضيلت دارد و از طرفي هم خود پيامبر ايشان را در غدير معرفي كرده اند

baluch boy;50638 نوشت:
مطالعات شما در این زمینه کم است متاسفانه و گرنه اینگونه سخن نمی گفتید

شما كه مطالعه تان بسيار است بفرماييد
از احاديثي كه به نام مولا بوده و به نام عمر و ابوبكر جعل كرده ايد بفرماييد

ادامه دارد.........

Baluch boy;50652 نوشت:
نقل قول:

مهدی جان من یاد دارم

یاد نداری !

اگر یاد داشتی این حرف رو نمیزدی که این ها از اهل سنت نیست؟!

Baluch boy;50652 نوشت:
نقل قول:
مهدی جان این چه طرز حرف زدن هست ؟!!! آیا شما با ما دعوا دارید !
ما مباحثه ای دوستانه داریم آیا اشکالی دارد من از دوست گرامی آقای مجید چیزی بپرسم؟!

برادر عزیز من


شما بعضی چیزها که عین روز آشکار هستند را می بینید باز هم آنها را انکار میکنید ؟؟؟

بنده دارم با شما مباحثه می کنم اما شما دارید مغالطه میکنید؟!

Baluch boy;50638 نوشت:
شما هیچ یک از سوالات را پاسخ نده فقط همین چند سوال را پاسخ بدهید ممنون می شوم

با سلام

فكر مي كنيد كه سوالات مهمي پرسيده ايد كه فقط انها را مي خواهيد جواب دهيم

ولي بنده از شما بزرگوار سولات زيادي دارم و خواهم پرسيد و از شما مي خواهم به تك تك انها پاسخ دهيد
فقط مثل جناب عقيل در تايپك --- دوستتان دارم--- سايت را ترك نكنيد

واما فرموديد:

Baluch boy;50638 نوشت:
جای پیامبر را لو دهد ؟!!!

چون اسلام در قلب انها نفوذ نگرده بود و ما اين مطالبي را كه مي گوييم بعد از هجرت است

صحابه در احد پيامبر را در جنك تنها كذاشتند و فرار كردند و ابوبكر هم يكي از انها بود

انها از رفتن با لشكر اسامه سرپيچي كردند

و................

در مورد صحابه مطالبي نقل شده است كه ايمان زيادي به اسلام و پيامبر نداشتند

به اين تايپك نگاهي بكنند

http://www.askdin.com/showthread.php?t=1074

بنده مي گويم با توجه به اين مطالب ايمان اينها ضعيف بود و معلوم نبود كه اگر ابوبكر در تنگناي آزار و اذيت هاي كفار قرار مي گرفت جاي پيامبر را لو مي داد

Baluch boy;50638 نوشت:
خوب اولا او از کجا میدانست پیامبر کجا میرود؟

اين را نگوييد كه از شما بعيد است

دستور هجرت صادر شده بود و همه به سوي مدينه در حركت بودند

اگر ابوبكر نمي دانست پيامبر كجا مي رود چرا همراه پيامبر به راه افتاد و رفت؟؟؟

قطعا ابوبكر از سفر پيامبر خبر داشت

Baluch boy;50638 نوشت:
ثانیا در قار چرا پیامبر را لو نداد مگر نمیتوانست فریاد بکشد و بگوید جای ما کجاست ؟؟

اگر اين كار را مي كرد كه مسلمان هم نبود و بايد او را منافق مي پنداشتيم

در ضمن بنده نوشتم در اثر فشار به خاطر نداشتن ايمان قوي به اسلام ،‌ جاي پيامبر را ممكن بود لو بدهد

Baluch boy;50638 نوشت:
ثالثا مگر نمی دانست اگر همراه پیامبر برود ممکن است جانش در خطر باشد؟؟!

يعني چه اگر همراه پيامبر بود جانش به خطر مي افتاد اين ديگر چه مطلبي است

پيامبر در راه هجرت بود و ابوبكر مي دانست كه اگر همراه پيامبر باشد امدادهاي الهي همراه اوست

راست مي گوييد اين افراد كه نام اصحاب پيامبر را با خود يدك مي كشند به پيامبر ايمان راسخ نداشتند كه گفته هاي پيامبر مبني براين كه اسلام پيروز خواهد شد را قبول و بدان اعتقاد داشته باشند

بزرگوار اين مطلب كه به ضرر خودتان شد


Baluch boy;50638 نوشت:
بعدش هم مگر پیامبر حضرت ابوبکر را وادار کرد که همراه پیامبر برود؟!!!

گزارشات تاريخي مبني بر اين كه پيامبر به ايشان گفته اند يا خودشان راغب بودند به ما نرسيده است

ولي با توجه به عدم ايمان رسخ ابوبكر و برخي از اصحاب به پيامبر كه بعد از هجرت و در مدينه ايمان ايشان بيشتر خود را نشان مي داد اين تحليل را مي شود كرد

خب ما كه جوابتان را نوشتيم و هراسي هم از جواب نداريم

ولي شما هم بايد يك به يك به تمام سوالات ما پاسخ دهيد نه اين كه تا كار به جاهاي باريك رسيد مثل برادرتان عقيل ار سايت برويد

به نام خداوند همه مهر مهرورز

سلام بر همه دوستان عزیز


سخنی با دوست گرامی بلوچ بوی

دوست من !

هدف از این مباحث یا پیدا کردن حق است و یا دفاع از آنچه که میپنداریم حق است !

اگه شما اینجا عقلاً و نقلاً بتونی ثابت کنی که خلفای سه گانه یعنی ابوبکر ، عمر و عثمان واقعاً شایستگی اینرا داشته اند ، که پیش از علی به مقام خلافت نائل آیند ، احدی نمی تواند با شما به بحث و جدل بپردازد !

اما به شرطی که هم عقل گفته های شما را تأیید کند و هم نقل !

این دوستانی هم که اینجا میبینی ، هیچکس با دیگری سر جنگ و دعوا ندارد ! اما گاهی اوقات بهتره پاسخ های ما کاملاً هم جهت با سوالات پرسیده شده باشه تا شبهه ای ایجاد نشه !
اما صحبت بر سر خلافت افتاد ، دوست من از آنجایی که تعریف شما از خلافت با تعریف شیعه تفاوت بنیادین دارد شما نمی توانید در این امر به توافق برسید !

پس بهتره ابتدا امامت رو از دیدگاه خوتون شرح بدید و باز هم عقلاً و نقلاً صحیح بودن اون رو ثابت کنید ! و بعد به همه بقبولانید که خلفا از علی در این امر بر حق تر بودند !

در ضمن در مورد فضایل حضرت امیر بهتره یه نگاهی به ابواب فضایل حضرت در کتابهای خودتون بندازید ، واقعاً راسته میگن هر زمانی که خورشید درخشان تره ، دیدنش هم سخت تره !!!!!

واقعاً تعصبی به خرج نمی دم ولی فضایل اهل بیت و نه تنها حضرت امیر اونقدر واضح و مسلمه که حتی کسانی چون ابن تیمیه ها و فضل بن روزبهان ها و . . . را که کتابها در رد شیعه نگاشته اند را وادار به اعتراف نموده ! میخواید سخن این افراد رو براتون بیارم ؟

پس شما رو به همون خدا و رسولش کمی با دید بازتر به مسئله نگاه کنید تا دچار سر در گمی نشوید !

تنها فضیلتی که شما برای خلیفه اول میتوانید عقلاً و نقلاً ثابت کنید شب هجرت به مدینه است !

شما میدانید که در همین شب خداوند بخاطر ستایش کار امیر المومنین آیه نازل میکند ؟؟؟

درست در حالی که در شرح واقعه شب هجرت به ذم ابوبکر پرداخته و او را هراسان توصیف نموده !

دوست من حضرت امیر خود را در معرض مرگ قرار میدهد و نمیترسد و خداوند عزوجل در ستایشش آیه نازل میکند !

و ابوبکر همراه پیامبر به غار میرود ( با اینکه میداند خداوند حافظ پیامبرش خواهد بود ) هراسان میشود تا جایی که خداوند در کتاب خود او را آنگونه که هست توصیف میکند !

کدامیک از اینها فضیلت است ؟؟؟

باور کنید اگر پاسخ ما را بدهید ، ما میپذیریم ولی به شرطی که واقعاً پاسخ شما در جهت حق و حقیقت باشد !

یا علی

بسم الله الرحمن الرحیم



حافظ بیهقی و حافظ ابوبکر بزار از عایشه روایت میکنند :

پیامبر :sallallah: از خوارج یاد کرد و فرمود بدترین امتم را بهترین امتم میکُشد و ادامه میدهد دیدم ، علی آنان ( اصحاب نهروان ) را می کشد .


...........................................................................
البدایة و النهایة 7 / 288 - جامع الاحادیث 18 / 109

. . . اميرالمومنين علي عليه السلام از نگاه خلفا و بزرگان اهل سنت

ابویعلی از جمیع بن عمیر نقل میکند که میگفت :

همراه پدرم به نزد عایشه رفتیم و از علی سوال کردیم گفت :

من مردی را عزیز تر از او نزد رسول خدا ندیدم و همچنین زنی را عزیز تر از زنش نزد رسول خدا ندیدم .

..............................................
البدایة و النهایة 7/ 335 - المسند الجامع 20 / 375

. . .

6- فرياد درخت خرما به وصايت حضرت علي عليه السلام
علامه عيني حنفي با ذكر سند نقل كرده است كه ابوبكر گفت :
رسول خدا (ص)(گويا هنگامي كه ندايي از درخت خرمايي به گوش حضرتش رسيد ) فرمود :
آيا ميدانيد نخله چه گفت :
ما گفتيم خدا و رسولش آگاه تر است
پيامبر اسلام (ص) فرمودند :
« صاحت : هذا محمد رسول الله و وصيه علي بن ابي طالب »
درخت خرما فرياد زد « اين محمد رسول خداست و وصيش علي پسر ابي طالب است

*****

مناقب علي ج 1 ص 15 ، اعلم پريس

7- منزلت علي (ع) نزد پيامبر (ص)
محب الدين طبري و ديگران از ابن عباس نقل كرده اند :
ابوبكر وعلي به قصد زيارت پيامبر (ص) خواستند وارد در محل قبر شوند ، پس علي از ابوبكر خواست او اول وارد قبر گردد اما ابوبكر گفت :
« ما اتقدم رجلا سمعت رسول الله (ص) يقول :
« علي مني كمنزلتي (بمنزلتي ) من ربي
من پيشي نمي گيرم بر مردي كه شنيدم رسول خدا (ص) درباره اش فرمود :
« منزلت علي نسبت به من همانند منزلت من نسبت به پروردگارم است

******

ذخائر العقبي ص 64 به روايت از « الموافقه » ابن سمان
رياض النضره ج 2 ص 106 و 203
صواعق المحرقه ، ابن حجر ص 106
و....

طاها;50707 نوشت:
[=arial]

[=arial]
نقل قول:
[=arial]
يعني چه اگر همراه پيامبر بود جانش به خطر مي افتاد اين ديگر چه مطلبي است

پيامبر در راه هجرت بود و ابوبكر مي دانست كه اگر همراه پيامبر باشد امدادهاي الهي همراه اوست

راست مي گوييد اين افراد كه نام اصحاب پيامبر را با خود يدك مي كشند به پيامبر ايمان راسخ نداشتند كه گفته هاي پيامبر مبني براين كه اسلام پيروز خواهد شد را قبول و بدان اعتقاد داشته باشند

,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,

سلام
به نظر شما پاسخ ما را داده اید؟!!!
با حرف زدن چیزی حل نمی شو.د لطفا مدرک حرفهای خود را بیان فرمائید
بنده هم می توانم بگویم فلانی فلان بوده و فلانی ایمانش ضعیف بوده ولی کسی از من بدون مدرک می پذیرد
ثانیا شما بغض و کینه ای کور کورانه نسبت به صحابه دارید و جز توهین به شاگردان رسول اکرم چیزی از دین نیاموخته اید
ادعا هم می کنید که چنین و چنان است لطفا مدرک ارائه دهید تا بعد بنده به آوردن مدرک از کتب معتبر شما مشغول شوم
با تشکر منتظر هستم

سلام
قرار شد برادر بزرگوار ومحترم جناب Baluch boy در يك پست جداگانه با كارشناسان محترم به بحث و گفتگو بپردازند

8- فقط به اذن علي (ع)
ابوبكر با حضرت علي (ع) ملاقات كرد و چون او را ديد تبسم نمود علي (ع) فرمود :
از چه رو تبسم نمودي و لبخند زدي ؟
ابوبكر گفت :
شنيدم كه رسول خدا (ص) فرمودند :
لا يجوز احد الصراط الا من كتب له علي الجواز
احدي از پل صراط عبور نمي كند مگر كسي كه علي (ع) براي او جواز عبور نويسد

******

ذخائر العقبي ص 71
صواعق المحرقه ص 75 به نقل از ابن سماك
ينابيع الموده ص 207 ، 285 ، 419 چاپ استامبول
و ....

9- نگاه به چهره علي (ع) عبادت است

علامه مغازلي و ديگران با ذكر سند از عايشه نقل كرده اند كه گفت :
ديدم (پدرم ) ابوبكر زياد به چهره علي نگاه ميكند به او گفتم اي پدر از چه رو مي بينم زياد به صورت علي نگاه مي كني ؟ گفت :
دخترم ! شنيدم كه رسول خدا (ص) مي فرمود :

« النظر الي وجه علي عباده . نگاه كردن به صورت علي عبادت است

*******

مناقب علي بن ابي طالب ص 210 با دو سند به شماره هاي 252 و253



مناقب ، خطيب خوارزمي فصل 23 ص 261



كفايه الطالب گنجي شافعي باب 34 ص 161 به نقل از تاريخ ابن عساكر



تاريخ الخلفاء ، سيوطي ج 1 ص 96


10-امير المومنين كيست ؟
علامه محقق شيخ عبيد الله امر تسري حنفي از طريق حافظ ابن مردويه اصفهاني از سالم (غلام آزاد شده امام علي ) نقل نموده كه گفت :
همراه علي در زميني كه آن را كشت مي نمود بودم ، پس ابوبكر و عمر به آن جا آمدند و گفتند :
«السلام عليك يا اميرالمومنين و رحمة الله و بركاته .»
به آنها گفته شد :
در دوران حيات و زندگي پيامبر (ص) با خطاب يا امير المومنين به علي سلام مي كنيد ؟
عمر گفت :
پيامبر اين چنين به ما امر كرده و دستور داده است


******
ارجح المطالب ص 15 چ لاهور

مناقب سيدنا علي ، عيني ص 20 شماره 61

baluch boy;50919 نوشت:
ثانیا شما بغض و کینه ای کور کورانه نسبت به صحابه دارید و جز توهین به شاگردان رسول اکرم چیزی از دین نیاموخته اید

صحابه کیست ؟ ایا حضرت علی علیه السلام صحابی نبود که این همه بغض و دشمنی بر او دارند .

حضرت علی علیه السلام در دوران بنی امیة در مشرق و مغرب بلاد اسلامی مورد لعن قرار میگرفت ابوالفرج اصفهانی میگوید :نال المغیره من علیّ و لعنه و لعن شیعته؛؛الاغانی،ج17،ص138

در حالیکه به نقل از امام حنبل ،پیامبر صلی الله علیه واله فرمود به علی علیه السلام: من سبّک فقد سبّنی؛ مسند احمد بن حنبل ،ج10،ص228

خلفا سه گانه نام هیچ یک از فرزندان خود را علی نگذاشتند ولی علی علیه السلام نام فرزندان خود را به نام ابوبکر ،عمر و عثمان گذاشت و آن را دلیل حسن روابط با خلفا گذاشت

ممنوعیت ذکر فضایل علی علیه السلام آنقدر زاد بود که عبدالله ابن شداد صحابی میگوید آرزو دارم به من اجازه دهند یک صبح تاظهر فضائل علی را بگویم و سپس مرا اعدام کنند. سیر اعلام النبلاءفج3،ص489.

حال قضاوت کنید چه کسانی بغض و کینه را از سلف خود آموخته اند

11-اقرارعلمای اهل سنت راجع به آیه تطهیر

سیزده نفر از اصحاب و ده ها نفر از علمای اهل ست
ذکر کرده اند که شان نزول آیه تطهیر اهل بیت پیامبر (ص) یعنی امیر المومنین و حضرت زهراء و حسنین صلوات الله علیهم هستند از جمله :

ترمذی در صحیح خود (که از صحاح سته اهل سنت است) از عمر بن ابی سلمه نقل می کند که گفت :


نزلت هذه الآیه علی النبی (ص) انما یرید الله لیذهب ....فی بیت ام سلمه فدعا النبی فاطمه و حسنا وحسینا فجللهم بکساء و علی خلف ظهره ثم قال : « اللهم هولاء اهل بیتی فاذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا »


هنگامی که آیه تطهیر در خانه ام سلمه بر پیامبر نازل شد پیامبر علی وفاطمه وحسن وحسین (ع) را دعوت کرد و سپس کساء را بر روی آنها کشید و عرض کرد بار خدایا اینان اهل بیت منند پس رجس وپلیدی از آنان دور کن و آنان را پاک فرما

صحیح ترمذی ج 5 ص 327 –دفاع از تشیع ،رضوانی ص 222

12-اقرار علمای طراز اول اهل سنت

جماعت زیادی از علماءاهل سنت روایات نزول آیه تطهیر در شان اهل بیت و اصحاب کسا نقل کرده اند از جمله :

الف- مسلم ( کتاب صحیح مسلم با شرح نووی ج 15 ص 194 کتاب فضایل الصحابه )

ب- ترمذی (صحیح ترمذی ج 5 ص 30 )

ج – احمد بن حنبل (مسند احمد ج 1 ص 330 )


د- حاکم نیشابوری (المستدرک ج 3 ص 133 )

ه- طبرانی (المعجم الصغیر ج 1 ص 65 )

و- حاکم حسکانی ( شواهد التنزیل ج 2 ص 11 – 92 )


ز- نسائی ( خصایص ص 4 )

ح – ابن عساکر (تاریخ دمشق ج 1 ص 185 )

ط- ابن اثیر (اسد الغابه ج 2 ص 12 )

ک- سیوطی ( در المنثور ج 5 ص 198 )


ل- زمخشری (کشاف ج 1 ص 193 )

س- ابن جوزی ( تذکره الخواص ص 233 )

ع –قرطبی ( الجامع لاحکام القرآن ج 4 ص 182 )

ف- ابن حجر (الاصابه ج 2 ص 502 )


ص- قندوزی ( ینابیع الموده ص 107 )

منبع :مرجعیت دینی اهل بیت ع ، رضوانی ص 33 تا 35

13- حتی ابن تیمیه هم قبول داره که ...

ابن تیمیه در منهاج السنه می گوید :

و اما حدیث الکساء فهم صحیح رواه احمد و الترمذی من حدیث ام سلمه ورواه مسلم فی صحیحه من حدیث عایشه

حدیث کسا از احادیث صحیح السندی است که احمد بن حنبل و ترمذی از ام سلمه و مسلم از عایشه نقل نموده است

(منهاج السنه ج 5 ص 13 (مؤسسة قرطبة،الطبعة الأولى ، 1406)

سلام

این حدیث توی مفاتیح چی ؟
مگه اون صحیح نیست؟(حدیث کساء):Gol:

mkk1369;100490 نوشت:
این حدیث توی مفاتیح چی ؟ مگه اون صحیح نیست؟(حدیث کساء)

بحث ما در این تاپیک اعتراف علمای طراز اول اهل سنت راجع این جریان است وگرنه از نظر شیعه این موضوع کاملا مورد تایید است

ابن حجر مکی می گوید :

« و صح انه جعل علی هولاء کساء و قال اللهم هولاء اهل بیتی و حامتی – ای خاصتی – اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا »


صواعق المحرقه ص 85 – مرجعیت دینی اهل بیت ، رضوانی ص 36


مجید;100482 نوشت:
13- حتی ابن تیمیه هم قبول داره که ...

با سلام به دوستان گرامی

البته ابن تیمیه در موارد متعددی به این حقیقت اعتراف نموده، هر چند در همۀ آنها، به نحوی عناد خویش را آشکار نموده است.
وی در یکی از این موارد، صحیح ترین مناقبی، که برای امام علی«علیه السلام»در صحاح وجود دارد را بیان می کند؛ البته بعد به گمان خود می گوید: این مناقب اختصاصی به حضرت علی ندارد؟! ملاحظه بفرمائید:

«وأما مناقب علي التي في الصحاح فأصحها: قوله يوم خيبر «لأعطين الراية رجلا يحب الله ورسوله ويحبه الله ورسوله»
وقوله في غزوة تبوك «ألا ترضى أن تكون مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنه لا نبي بعدي»
ومنها «دخوله في المباهلة وفي الكساء»
ومنها قوله «أنت مني وأنا منك»
وليس في شيء من ذلك خصائص؟!
وحديث «لا يحبني إلا مؤمن ولا يبغضني إلا منافق».[1]

[1].منهاج السنة،ج8ص420،چاپ موسسة قرطبة.

شبهه اهل سنت :
منازل مسكونى مردم مدينه و مکه در صدر اسلام به شكل ساختمان‌ها و منازل مسكونى دوران ما نبوده است كه افزون بر ديوارهاى نسبتا بلند داراى بخش ورودى با درهاى محكم وقفل‌هاى متنوع باشد؛ بلكه براى پوشاندن و محفوظ نگه داشتن درون منزل از ديد اغيار، تنها ازپرده، حصير و... استفاده مى‌کردند. در روايتى علي رضى الله عنه تصريح مى‌كند كه خانه‌هاى ما اهل بيت در نداشته است. وَنَحْنُ أَهْلُ بَيْتِ مُحَمَّدٍ (ص) لا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ وَ لا سُتُورَ؛ خانه‌هاى ما اهل بيت، نه سقف دارد و نه در. اين روايت را بسيارى از كتاب‌هاى شيعه نقل كرده‌اند از جمله:
الخصال، شيخ الصدوق، ص 364 _ 382 و شرح الأخبار، قاضي النعمان المغربي، ج 1 ص 345 – 362 و الاختصاص، شيخ المفيد، ص 163 180 و بحار الأنوار، علامة المجلسي، ج 38 ص 167 و 186 و....
بنابراين، چگونه ممكن است كه فاطمه زهرا سلام الله عليها بين در و ديوار قرار گرفته باشد؟ و يا چگونه ممكن است كه اين در آتش گرفته باشد؟

نقد و بررسي:
يكى از شبهاتى كه اخيراً برخى از وهابي‌ها آن را با مانور فراوان و سر وصداى زياد مطرح كرده‌اند همين شبهه است.
اما با بررسى روايات موجود در كتاب‌هاى شيعه و سنى اين نتيجه به دست مى‌آيد، كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله خانه‌هاى مدينه داراى درهاى چوبى بوده است. موارد بسيارى مى‌توان به عنوان شاهد نقل كرد كه ما به چند نمونه اشاره مى‌كنيم. شما خواننده محترم براى اطلاع بيشتر به كتاب مأساة الزهراء عليها السلام، و خلفيات مأساة الزهراء، نوشته سيد جعفر مرتضى مراجعه فرماييد.
ما ابتدا پاسخ علامه سيد جعفر مرتضى را در پاسخ اين شبهه نقل و سپس به پاسخ تفصيلى آن خواهيم پرداخت:

پاسخ علامه سيد جعفر مرتضي:
علامه سيد جعفر مرتضى در پاسخ اين روايت مى‌گويد:
علي عليه السلام از فقر ناراحت كننده‌اى كه خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم با آن دست و پنجه نرم مى‌كردند سخن مى‌گويد و از بذل و بخشش رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم از اموال و نعمت‌هاى كه نزدش جمع شده بود ياد مى‌كند،‌ با اين كه دَرِ خانه‌هاى اهل بيت از چوب خرما؛ پس از پاك كردن از شاخ و برگش بود؛ ولى ديگران دَرِ خانه‌هايشان از غير چوب خرما بود و افزون برآن بر درهايشان پرده نيز آويزان كرده بودند. العاملي، السيد جعفر مرتضى (معاصر)، مأساة الزهراء عليها السلام شبهات وردود، ج 2 ص 232، ناشر: دار السيرة بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1418هـ ـ 1997 م

باز كردن درب خانه با كليد، چه معنايي دارد؟
خداوند در قرآن كريم به صحابه و ديگر مسلمانان اجازه مى‌دهد كه از خانه‌هايى كه كليد آن در اختيار آنان هست ، غذا بخورند . بى‌ترديد خانه‌اى كه در چوبى و يا آهنى نداشته باشد، داشتن كليد براى آن بى‌معنا خواهد بود:
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَلا عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ ... أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً. (النور / 61 .)
بر نابينا و افراد لنگ و بيمار گناهى نيست (كه با شما هم غذا شوند)، و بر شما نيز گناهى نيست كه از خانه‏هاى خودتان [بدون اجازه خاصّى‏] غذا بخوريد و همچنين خانه‏هاى پدرانتان ... يا خانه‏اى كه كليدش در اختيار شماست، يا خانه‏هاى دوستانتان، بر شما گناهى نيست كه به طور دسته‏جمعى يا جداگانه غذا بخوريد .

در حديث ذيل نيز با صراحت سخن از باز كردن دَرِ اتاق به وسيله كليد است و اين نشان مى‌دهد كه ورودي‌هاى منازل واتاق‌ها محصور و محفوظ بوده است.
حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحِيمِ بْنُ مُطَرِّفٍ الرُّؤَاسِىُّ حَدَّثَنَا عِيسَى عَنْ إِسْمَاعِيلَ عَنْ قَيْسٍ عَنْ دُكَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ الْمُزَنِىِّ قَالَ أَتَيْنَا النَّبِىَّ،صلى الله عليه وسلم، فَسَأَلْنَاهُ الطَّعَامَ فَقَالَ « يَا عُمَرُ اذْهَبْ فَأَعْطِهِمْ ». فَارْتَقَى بِنَا إِلَى عِلِّيَّةٍ فَأَخَذَ الْمِفْتَاحَ مِنْ حُجْزَتِهِ فَفَتَحَ.
از دُكَين بن سعيد مزنى نقل شده است كه گفت: خدمت پيامبر رفتيم و تقاضاى غذا كرديم، به عمر فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس كليد را از كمربندش بيرون آورد و در را باز كرد.
السجستاني الأزدي، سليمان بن الأشعث أبو داود (متوفاي275هـ)، سنن أبي داود، ج 2 ص 527، ح 5240، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.
البانى در صحيح و ضعيف سنن ابوداوود، شماره 5238 آن را تصحيح كرده است.

پيامبر دستور ‌داد، شب‌ها دَرِ منازل را ببندند:
مسلم نيشابورى در صحيحش مى‌نويسد:
10. قَالَ أَبُو حُمَيْدٍ إِنَّمَا أُمِرَ بِالأَسْقِيَةِ أَنْ تُوكَأَ لَيْلاً وَبِالأَبْوَابِ أَنْ تُغْلَقَ لَيْلاً.
ابو حميد مى‌گويد: پيامبر به ما امر كرد كه شب‌ها ظروف آب را در گوشه‌اى قرار دهيم و نيز دستور داد كه شب‌هنگام درها را ببنديم.

النيسابوري، مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج 3، ص 1593، ح2010، كتاب الأشربة (والاطعمة)، باب فِي شُرْبِ النَّبِيذِ وَتَخْمِيرِ الإِنَاءِ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت.

خانه هاي پيامبر (ص) از چوب درخت سرو بود:
ابن كثير دمشقى به نقل از حسن بصرى مى‌نويسد:
وكانت حجره من شعر مربوطة بخشب من عرعر قال وفي تاريخ البخاري أن بابه عليه السلام كان يقرع بالاظافير فدل على أنه لم يكن لابوابه حلق.
اتاق‌هاى رسول خدا (ص) از شاخه و چوب عَرعَر به وسيله مو بافته شده بود، و در تاريخ بخارى آمده است: دَرِ خانه پيامبر را با نُك انگشتان و ناخن‌ها مى‌زدند و اين دلالت بر اين دارد كه حلقه‌هايى براى كوبيدن بر در نداشته است.
القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 3، ص 221، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.

خانه عائشه از چوب درخت سرو بود:
بخارى در ادب المفرد مى‌نويسد:
عن محمد بن هلال أنه رأى حجر أزواج النبي صلى الله عليه وسلم من جريد مستورة بمسوح الشعر فسألته عن بيت عائشة فقال كان بابه من وجهة الشام فقلت مصراعا كان أو مصراعين قال كان بابا واحدا قلت من أي شيء كان قال من عرعر أو ساج.
محمد بن هلال خانه‌هاى همسران پيامبر را ديده است كه پوششى بافته شده‌ از مو بوده است. از وى در باره خانه عائشه پرسيدم، گفت: درِ خانه ‌اش به طرف شام باز مى‌شد، پرسيدم:‌ يك لنگه داشت يا دو لنگه؟ گفت: يك لنگه بيشتر نداشت، گفتم: جنسش از چه بود؟ گفت از چوب درخت عرعر يا ساج.

البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، الأدب المفرد، ج 1، ص 272، تحقيق: محمد فؤاد عبدالباقي، ناشر: دار البشائر الإسلامية - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1409هـ ـ 1989م

عاصمى شافعي( متوفاى 1111) مى‌نويسد‌:
كان باب عائشة مواجه الشام وكان بمصراع واحد من عرعر أو ساج.
درِ خانه عائشه به طرف شام بود و يك لنگه داشت كه از چوب درخت عرعر يا ساج بود.

العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاي1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 1، ص 367، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية.

ابوالبقاء مكى حنفى (متوفاى 864) مى‌نويسد:
وكان لبيت عائشة رضي الله عنها مصراع واحد من عرعر أوساج.

تاريخ مكة المشرفة والمسجد الحرام والمدينة الشريقة والقبر الشريف، ج 1، ص 268، ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت، 1424هـ، 2004م، الطبعة: الثانية، تحقيق: علاء إبراهيم، أيمن نصر
براى خانه عائشه يك در بود كه يك لنگه داشت و از چوب عرعر يا ساج بود.

المكي الحنفي، أبو البقاء محمد بن أحمد بن محمد ابن الضياء (متوفاي854هـ)، تاريخ مكة المشرفة والمسجد الحرام والمدينة الشريفة والقبر الشريف، ج 1، ص 268، تحقيق: علاء إبراهيم، أيمن نصر، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الثانية، 1424هـ ـ 2004م.
محمد بن اسماعيل بخارى در صحيح خود مى‌نويسد:
حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ بن حَوْشَبٍ حدثنا عبد الْوَهَّابِ حدثنا يحيى بن سَعِيدٍ قال أَخْبَرَتْنِي عَمْرَةُ قالت سمعت عَائِشَةَ رضي الله عنها تَقُولُ لَمَّا جاء قَتْلُ زَيْدِ بن حَارِثَةَ وَجَعْفَرٍ وَعَبْدِ اللَّهِ بن رَوَاحَةَ جَلَسَ النبي صلى الله عليه وسلم يُعْرَفُ فيه الْحُزْنُ وأنا أَطَّلِعُ من شَقِّ الْبَابِ.
ازعائشه نقل است: هنگامى که خبر شهادت جعفر بن ابو‌طالب و عبدالله بنرواحه را آوردند؛ پيامبر بر زمين نشست و آثار حزن و اندوه در صورتشنمايان شد، و من ازشكاف در (شق الباب) او را مى‌نگريستم.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 1، ص 440، ح 1243، بَاب ما يُنْهَى عن النَّوْحِ وَالْبُكَاءِ وَالزَّجْرِ عن ذلك، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
شكاف يا سوراخ دَر دليل بر مدعاى ما است که خانه ها بدون دَر نبوده است؛ بلکه درهايى که از «تخته » يا «سعفنخل» ساخته مى‌شدند بر ورودي‌هاى منازل وخانه‌ها نصب مى‌كرده‌اند.

خانه علي (ع) داراي دَر بود:
همچينن در برخى از روايات شيعه و سنى آمده است كه خانه حضرت علي عليه السلام داراى دَرِ چوبى از نوع: سَعَفٍ (شاخه درخت خرما) عرعر، (درخت سرو) ساج و... بوده‌ است.
در داستان ازدواج فاطمه زهرا و اميرمؤمنان عليهما السلام آمده است:
ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً عليه السلام فَصَنَعَ بِهِ كَمَا صَنَعَ بِهَا ثُمَّ دَعَا لَهُ كَمَا دَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ قُومَا إِلَى بَيْتِكُمَا جَمَعَ اللَّهُ بَيْنَكُمَا وَ بَارَكَ فِي نَسْلِكُمَا وَ أَصْلَحَ بَالَكُمَا ثُمَّ قَامَ فَأَغْلَقَ عَلَيْهِ بَابَه‏.
رسول خدا (ص‌) علي بن ابوطالب (ع) را احضار نمود و همان عملى را كه با فاطمه انجام داده بود با علي نيز انجام داد. آنگاه همان دعائى را براى علي خواند كه براى فاطمه خوانده بود. سپس به علي و فاطمه عليهما السّلام فرمود: برخيزيد بسوى خانه خود رويد، خدا شما را نسبت به يك ديگر مهربان كند! و به نسل شما بركت دهد! و عاقبت شما را بخير نمايد! رسول خدا (ص) پس از اين دعاها برخاست و دَرِ خانه را بست.

الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 5 ص 489، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ؛
الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم(متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 22 ص 412، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م؛
التميمي المغربي، أبو حنيفة النعمان بن محمد (متوفاي363 هـ)، شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار، ج 2 ص 359، تحقيق: السيد محمد الحسيني الجلالي، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي ـ قم، الطبعة: الثانية، 1414 هـ؛
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 43 ص 142، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

امام كاظم از پدرش امام صادق عليهما السلام نقل كرده است كه فرمود:

جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَأَغْلَقَ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ الْبَابَ وَقَالَ يَا أَهْلِي وَأَهْلَ اللَّه‏....

پيامبر اكرم؛ علي بن ابوطالب، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را جمع كرد و درب را بر روى آن‌ها بست و فرمود:
اى خانواده من كه پيوستگان خدائيد، پروردگار به شما سلام مى‌رساند....

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 24 ص 219، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.
و در حديثى ديگر از پدرش امام صادق عليهما السلام نقل مى‌كند كه فرمود:
لَمَّا كَانَتِ اللَّيْلَةُ الَّتِي قُبِضَ النَّبِيُّ (صلي الله عليه وآله وسلم) فِي صَبِيحَتِهَا دَعَا عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (عليهم السلام) وَ أَغْلَقَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ الْبَابَ وَ قَالَ يَا فَاطِمَةُ وَأَدْنَاهَا مِنْهُ فَنَاجَاهَا مِنَ اللَّيْلِ طَوِيلًا فَلَمَّا طَالَ ذَلِكَ خَرَجَ عَلِيٌّ وَ مَعَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ أَقَامُوا بِالْبَابِ وَ النَّاسُ خَلْفَ الْبَاب‏.
شبى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله صبح آن از دنيا رفت، علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را فراخواند و دَرِ خانه را بست و فرمود: فاطمه جانم! سپس او را نزديك خودش برد و با دخترش مدتى طولانى مشغول گفتگو شد و چون مدت طولانى شد، علي و دو فرزندش حسن و حسين عليهم السلام از خانه بيرون آمدند و پشت در همراه با مردم به انتظار ماندند.

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 22 ص 490، باب 1، وصيته ص عند قرب وفاته و فيه، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

بستن دَر دليل بر چه چيزى مى‌تواند باشد؟
محمد بن جرير طبرى شيعى مى‌نويسد‌:
قَالَ سَلْمَانُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَمَضَيْتُ إِلَيْهَا فَطَرَقْتُ الْبَابَ وَ اسْتَأْذَنْتُ فَأَذِنَتْ لِي بِالدُّخُولِ فَدَخَلْتُ فَإِذَا هِيَ جَالِسَة.:Gol:

سلمان مى‌گويد: به خانه فاطمه رفتم، در را كوبيدم و اجازه ورود گرفتم، به من اجازه داد تا وارد شوم. هنگامى كه وارد شدم ديدم نشسته است.

الطبرى ، أبي جعفر محمد بن جرير بن رستم (قرن5هـ) ، دلائل الامامة ، ص 107 ، نشر و تحقيق : مؤسسة البعثة ـ قم ، الطبعة الأولى ، 1413هـ ؛
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 91 ص 226، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.
در اين حديث سلمان مى‌گويد: دَر را كوبيدم، آيا كوبيدن دَر مفهومى غير از معناى رايج آن دارد؟

شكستن در خانه حضرت زهرا در هجوم:

در روايت هجوم به خانه فاطمه سلام الله عليها آمده است:
قَالَ عُمَرُ قُومُوا بِنَا إِلَيْهِ فَقَامَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ وَ خَالِدُ بْنِ الْوَلِيدِ وَ الْمُغِيرَةُ بْنُ شُعْبَةَ وَ أَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ وَ سَالِمٌ مَوْلَى أَبِي حُذَيْفَةَ وَ قُنْفُذٌ وَ قُمْتُ مَعَهُمْ فَلَمَّا انْتَهَيْنَا إِلَى الْبَابِ فَرَأَتْهُمْ فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا أَغْلَقَتِ الْبَابَ فِي وُجُوهِهِمْ وَ هِيَ لا تَشُكُّ أَنْ لا يُدْخَلَ عَلَيْهَا إِلا بِإِذْنِهَا فَضَرَبَ عُمَرُ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَكَسَرَهُ وَ كَانَ مِنْ سَعَفٍ.

عمر گفت: ما را نزد وى ببر، ابوبكر و عمر و عثمان و خالد بن وليد و مغيرة بن شعبه و ابوعبيده جراح و سالم مولى ابوحذيفه و قنفذ حركت كردند و من نيز با آنان به راه افتادم. هنگامى كه به خانه رسيديم، فاطمه آن‌ها را ديد، در را بر روى آنان بست، فاطمه شك نداشت كه آنان بدون اجازه وى داخل نخواهند شد؛ اما عمر با لگد در را كه از چوب درخت خرما بود، شكست.

المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 28 ص 227، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.

در روايت ابن قتيبه آمده است:

ثم قام عمر، فمشى معه جماعة، حتى أتوا باب فاطمة، فدقوا الباب، فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلى صوتها: يا أبت يا رسول الله، ماذا لقينا بعدك من ابن الخطاب وابن أبي قحافة...
عمر وگروهى همراه وى به خانه فاطمه رسيدند، دقّ الباب كردند،‌ فاطمه هنگامى كه صداى آنان را شنيد، فرياد زد: اى پدر بزرگوارم، اى رسول خدا! پس از تو از دست پسر خطاب (عمر) و ابوقحافه ( ابوبكر) چه رنجها كه نديدم.
الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 16، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، با تحقيق شيري، ج1، ص37، و با تحقيق، زيني، ج1، ص24.

نتيجه:
استدلال به روايت و فرمايش علي عليه السلام: « لا سُقُوفَ لِبُيُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ» اهل سنت را به مقصودشان نمى‌رساند؛ زيرا: اولاً: طراح شبهه سخن علي عليه السلام را ناقص نقل كرده است؛ به گونه‌اى كه خواننده احساس مى‌كند كه اهل بيت عليهم السلام منزل مسكونى به شكل متعارف نداشته‌اند؛ چون خانه‌اى كه نه سقف دارد و نه دَر و نه ديوار، قابل تصور نيست؛ در حالى كه متن حديث چنين است: نحن اهل بيت محمد (ص) لا سقوف لبيوتنا ولا أبواب ولا ستور ( در نقل شيخ مفيد، ستور به معناى ديوار آمده است) الا الجرائد وما اشبهها.
جمله پايانى اين حديث گوياى استفاده از چوب حاصل شده از برگه‌هاى درخت خرما است؛ چون جريده به معناى چوب باقى مانده پس از تراشيدن اضافات آن است كه با بستن آن چوبها كنار يكديگر براى پوشش و ديوار كشى و در ورودى و غير آن استفاده مى‌شده است؛ بنابراين از اين روايت و روايات ديگر استفاده مى‌شود كه خانه اهل بيت عليهم السلام از جمله خانه فاطمه زهرا و علي عليهما السلام مانند خانه‌هاى افراد ديگر داراى در ورودى بوده است كه باز و بسته مى‌شده و از استحكام مخصوصى هم برخوردار بوده است.
همچنين روايات ديگرى از مصادر اهل سنت نقل شد كه خانه‌هاى مدينه و نيز خانه امير مؤمنان عليه السلام دَر داشته است و اين دَرها نيز چوبى بوده است.«گروه پاسخ به شبهاتمؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عج) »

28 - چرا بخاری ومسلم از نیشابور اخراج کردند

محمد بن یحیی بن عبدالله بن خالد ذهلی نیشابوری ( م 258) بزرگ علمای نیشابور و از مشایخ بخاری ومسلم است [1]

وی وبرخی دیگر از علمای نیشابور معتقد بودند که عقاید بخاری باطل است لذا نقل حدیث از وی ممنوع اعلام شد و بخاری و مسلم را به دلیل انحراف عقیدتی از شهر نیشابور اخراج کردند [2]

[1] - تاریخ بغداد ، خطیب بغدادی ، دارالکتب العلمیه ، بیروت 1417، ج 2 ص 31 و 32 : 424

[2] - ر. ک. همان ، سیر اعلام النبلاء ، شمس الدین ذهبی ، موسسه رسالت ، چاپ نهم ، 1413ق ،ج 12ص 456-463

29 -بخاری و نقل روایت از استاد خود اما ...

به همین جهت (طرد بخاری و اخراج او از نیشابور توسط استادش ) بخاری به هنگام روایت از محمد بن یحیی به نام او تصریح نمی کند بلکه با اسم هایی چون محمد ، محمد بن عبدالله (جد او ) و محمد بن خالد ( جد پدر او ) از وی حدیث نقل می کند [1]


[1] - وفیات الاعیان ، ابن خلکان ، تحقیق احسان عباس ، دار صادر ، بیروت ج 5 ص 195 :248
، جواهر الکلام فی معرفه الامامه والامام ، آیت الله میلانی

موضوع قفل شده است