چرایی وجود و حضور دیگران در سرنوشت ما -قسمت اول ، دوم و سوم

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرایی وجود و حضور دیگران در سرنوشت ما -قسمت اول ، دوم و سوم

چرایی وجود و حضور دیگران در سرنوشت ما

قسمت اول

دیگران ( و حتی فرزندان ) ، فقط وجود دارند تا محکی باشند برای سنجش میزان رشد ما ، همین و بس *

مقدمه :

ما انسانها ، روح هایی هستیم که در این زندگی دنیایی ، در حال تجربه جسمانی هستیم 1 . گویی ، خداوند در فرایند خلقت خود ، بسته هایی روحانی با مجموعه ای لا یتناهی از صفات 2 بصورت بالقوه و فشرده خلق کرده ، که بایستی در یک سیر تکاملی از " خدا – بسوی خدا 3 " تک تک آن صفات و خصائص را زندگی کرده 4 و به کمال رسانده ، آنگونه که با تمام هستی اش آمیخته شده و ملکه وجودی او گشته و نهایتا خلق و خوی الهی گرفته 5 و آنگاه در جوار آن ملیک مقتدر 6، آرام گیرد 7 .

بدین منظور ، هبوط آدم به زمین 8 ، تمثیلی است که خداوند از نشاندن روح خود در بدن جسمانی ما انسان ها 9 ، برای تجربه جسمانی و حیات زمینی و نهایتا زندگی رو به کمال تک تک آن صفات آورده است ؛ و این آن چیزی است که خداوند خودش ادعا کرده که فقط خود می داند و نه هیچ موجود غیر انسانی دیگر ، حتی فرشتگان 10 .

حال ما در حیات زمینی و دنیایی خود ، یا به مسیر کمال الی الله که بستری جز عشق و محبت ندارد 11 ، می رویم و یا فریفته 12دنیای زمینی و ظواهر آن شده ، راه گم کرده ، آن چنان که خداوند فریاد برآورده که : " این تذهبون ؟ ! 13 .

در این مقال اندک ، نگاه دیگری به جایگاه دیگران ( بصورت عام ) و فرزندان ( بصورت خاص ) در زندگی دنیایی خود ، داشته 14 ، باشد که یک لحظه فراموش کنیم آنچه که تا اکنون ، از دیگران و فرزندان در ذهن خود تصویر کرده ایم .

الف ) تصویر غلط همیشگی از خود و دیگران :

& ما بدلیل علم و سواد و فقه خود ، بدلیل مدرک دانشگاهی و حوزوی خود ، بدلیل جایگاه سیاسی و پست سازمانی خود و بدلیل ...... از دیگران برتریم و بهتر می فهمیم ؛ پس :

1- باید دیگران را تعلیم کنیم ؛ آن هم با معیارها و ملاک ها و اصول منطقی و علمی خودمان

2- باید دیگران را اصلاح کنیم ؛ تا به راهی بروند که ما صلاح می دانیم .

3- باید دیگران را در مسیر تربیت درست ، کمک کنیم ؛ تا مباد به گونه ای رفتار کنند که با ملاک های ما غلط است .

4- باید دیگران ( و فرزندان خود) را کنترل کنیم ؛ آن گونه که بدلیل کوچک بودن ، راه به غلط نروند و آینده ، به نادانی ، خراب نکنند .

ب ) حقیقت ، آن گونه که درواقعیت هست :

& ما انسان ها ، به این دنیای زمینی ( و مادی ) آمده ایم تا خصائص انسانی و ملکات اخلاقی " محبت ، عشق ، بخشش ، رضا ، خشنودی و .... " را در درون خود نهادینه کنیم و البته دیگران ( و بخصوص فرزندانمان ) ، ابزاری هستند که زمینه بروز این خصائص و ملکات اخلاقی را فراهم کرده و طبیعتا ،" هدیه ای الهی هستند به ما ، در کمک به بازسازی سرنوشت رو به کمال خود " ، و تمرين تحقق " تخلق به اخلاق الهي " و يگانگي با ملكوت ، پس ؛ باید بپذیریم :

1- هر کس در این دنیا شخص منحصر به فردی است که خداوند برای او برنامه خاص او را مقرر کرده است . ( در حقیقت ، قطعه ای است از پازل آفرینش که فقط به شکل و جایگاه خود تعلق دارد و فقط با همان نقش و اندازه خود می تواند در جایگاه خود قرار گیرد . 15 )

2- هر کس در مسیر زندگی ما ، محکی است که می توانیم خصائص انسانی و ملکات اخلاقی وجود خود را به نقد بکشیم و یا نمره بدهیم .

3- هر كس آئینه ایست که حد کمال و فعلیت یافته ملکات اخلاقی که خداوند در وجود ما بالقوه گذاشته را با تمام نقصان و یا ضعف هایمان ، جلو چشمانمان قرار می دهد 16 . ( اگر او را رقیب نخوانیم و یا به حسادت به او ننگریم . )

4- هر کس و بخصوص ، همسرمان ، برای این در کنار ما قرار گرفته که آئینه تمام نمای وجود ما باشد و ما با پی بردن به نقطه ضعف ها و عیب ها ، و برطرف کردن آنها ، پیش بسوی کمال الهی برویم 17.

ادامه دارد

چرایی وجود و حضور دیگران در سرنوشت ما

قسمت دوم

ج ) فرزندانمان ، نمونه ای از ظهور و جلوه خالقیت الهی است در وجود ما ؛ پس بپذیریم :

& فرزندانمان علاوه بر آنکه جایگاه ابزاری سنجش میزان رشد ما بسوی کمال در ویژگی های " عشق ورزیدن ، محبت کردن ، بخشش ، تلاش و ... " می باشند ، بدلیل وابستگی شدید ما به آنها ، هرگونه رفتاری که با آنها داشته باشیم ( محبت یا فشار ، عشق یا وظیفه و ... ) نتیجه ای کاملا چند برابر در تثبیت آن ویژگی اخلاقی در روحمان خواهد داشت ؛ پس :

1- آنها را بپذیریم ، آنگونه که هستند که : پذیرش آنچه که آنها هستند ، بسیارسخت تر از پذیرش دیگران است 18 .

2- بدون منت و یا گلایه ، به آنها خدمت کردن ، زیباترین است .

3- محبت و عشق و بخشش ، در حد اعلای خود ، به بچه ها بروز می کند ، اگر از نگاه وظیفه با آنها برخورد نکنیم .

4- ما وظیفه نداریم به بچه ها خدمت کنیم یا زندگی آنها را تامین کنیم ؛ بلکه آمده ایم تا عشق ، محبت ، رضا و اخلاص را در خودمان به اوج برسانیم و فرزندان لوازم این کار هستند که ما خروجی آن خصائص را ببینیم و خود را محک بزنیم .

5- شادی اولین و اساسی ترین اصل رضا است و مبنای عشق ورزیدن ؛ پس حق نداریم که بخاطر انجام وظایف خود و یا تمرین نهادینه کردن خصائص فوق در وجود خود ، دیگران و بخصوص بچه ها را سرزنش کنیم و یا بخاطر کارهایی که برای آنها می کنیم منت بگذاریم و یا شادی آنها را قربانی کنیم .

6- هیچ کس ، بخصوص بچه ها ، قصد تخریب ، ضربه زدن و ... ندارند ، بلکه بر اساس معیارها و دیدگاه های خود قصد انجام کار مفید ( واحیانا امید تایید و تشویق دارند ) ، پس قبل از ایراد و یا اعتراض به آنها ، بین هزینه تخریبیکه توسط آنها انجام شده و یا مشکلی که فکر می کنیم قرار است بوجود آید و هزینه ای که از بابت اعتراض ما و " از بین رفتن آرامش خود و بچه ها ، بی اعتماد شدن آنها ، در دلهره دائم بودن آنها و ... " پرداخت می شود ، مقایسه کرده و سپس اقدام کنیم . ( اکثر اوقات ، پس از اعتراضی که می کنیم ، جریمه ای که قائل می شویم و حتی تنبیهی که انجام می دهیم ، متوجه می شویم که کارمان یا بسیار کم ارزش بوده ( و ضربه بیشتری به اعتماد فیمابین خورده است ) و یا خود را کوچک کرده ایم و یا اصلا اعتراض بیمورد بوده است .)

7- موقع تذکر دادن به بچه ها ، دورنمای آن را بسنجیم که آیا منجر به ناشاد کردن ، نگران نمودن و منزوی کردن آنها و یا احیانا حتی پرخاش کردن آنها نمی شود ؟

8- به لذت آنها فکر کنیم . و از لذتی که خداوند بدست ما برای بچه ها فراهم نموده شاد باشیم و خشنود . و همین است لذتی که خداوند در جای جای کائنات عجین کرده است 19 .

9- بخود بگوئیم : بچه ام زیباست و هدیه خدا ؛ تا روحمان لطیف شود و محبت سرازیر . و تبعا ایرادهایش هم حتی ، قابل اغماض و شاید هم قابل پذیرش .

10- فقط ما آن گونه باشیم و یا آن چنان رفتار کنیم ، که دوست داریم بچه هایمان آن گونه باشند . مطمئنا راه خلاف و یا رفتار ناهنجار نخواهند داشت . هر چند راه درست ، رفتار مطابق و همسان رفتار ما نیست و نخواهد بود 20 .

11- ما هرچه می خواستیم ، شده ایم ( و یا هنوز هم فرصت داریم که ادامه بدهیم ) ، و حق نداریم آرزوهای خود را در آینده بچه هایمان جستجو کنیم . آنها قرار نیست ، ناکامی های ما را جبران کنند .

12- قرار نیست ، دیگران ما را تایید و یا رفتار و اعتقاد ما را اثبات کنند ؛ که بگوئیم : دیگران از رفتار بچه هایمان ، دائم انتقاد می کنند که چرا هر وقت می آیی تنها هستی و بچه ات با تو نیست و هزار انتقاد دیگر .

13- قرار نیست برای انجام کارهای خود ، به دیگران توضیحی بدهیم که آنها قضاوت درست بکنند و یا غلط 21 . ( ما برای قضاوت کردن ، با دیگران رابطه نداریم ) ، اگر می توانیم کمکی بکنیم ( و یا دیگران می توانند کمکی بکنند ) ، به آنها گوش می دهیم ( و یا به ما گوش می کنند ) ؛ و الا حق انتظار این که ، حرفهایشان را به ما بزنند نداریم .( و آنها نیز این حق را ندارند . )

14- قرار نیست ما بخاطر خوشامد دیگران ، بچه هایمان را تحت فشار قرار دهیم و یا کلیشه ای بار بیاوریم . ( آنها زمانی که بزرگتر شوند ، هرگز ما را نخواهند بخشید . )

د ) دیگران چه در گذشته و چه اکنون ؛ و تعالیم پیامبران و کلام اندیشمندان ، آئینه ایست ، فراروی ما تا با تمام وجود یاد بگیریم :

1- بزرگان و برجستگان تاریخ ، در دوران کودکی ، بسیار عصیانگر بوده اند 22 . ( همرنگ جمع و در قالب خانواده و فامیل و جامعه شکل نگرفتند و الا خلاق نمی شدند 23 . )

2- خداوند ، فقط پیامبر را الگوی دیگران می داند 24 ، نه هیچ کس دیگر را . و او نیز " رحمه للعالمین "25 بود که جز عشق و محبت به خلق سر لوحه دیگری نداشت .

م ) و در يك كلام :

[=symbol]· همانگونه كه بشر براي افزايش توانايي هاي جسماني خود و پرورش استعدادهاي آن ، باشگاه هاي بدنسازي تاسيس و وسايل مختلفي را طراحي و توليد كرده است ، خداوند نيز براي پرورش استعدادهاي روحاني انسان ها كه چيزي جز ارزشها و ملكات اخلاقي نيست 26 ، دنياي زميني را به عنوان باشگاه روح سازي ، خلق و انسان هاي مختلف را ( براي يكديگر ) وسايل اين باشگاه قرار داده است .

پس بیائیم ، یکبار ، به همه چیز ، حتی به خودمان ، جور دیگر نگاه کنیم ،

و این آغازیست بر دیدن همه چیز ، آن گونه که واقعیت است ،

و واقعیت ، چیزی جز زیبایی

و جلوه خدا نیست 27 .

[=Symbol]· به مطلب "دنیا مدرسه تربیت ارواح انسانی " مراجعه شود - http://mahsan.parsiblog.com/1212178.htm

ادامه دارد

چرایی وجود و حضور دیگران در سرنوشت ما

قسمت سوم

زیر نویسها :

1 - وین دایر : ما روح هایی بوده ایم که در حال تجربه جسمانی هستیم .
2- علم ادم الاسما کلها . سوره بقره – آیه 31
3 - إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَيْهِ رَاجِعونَ – بقره – آیه 156
4 و 26 – رسول اکرم (ص) : انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق – سفینة البحار، (ماده خلق).
5 - تخلقوا باخلاق الله - بحارالانوار- ج 58- ص 129- ماه رمضان از زبان آيت الله جوادي آملي
6 - فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر 55– سوره 54
7 - یا ایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی- سوره فجر ، آیه 27
** مرحوم دولابی : زندگی دنیا مانند این است که در اتاقی باشیم ، به اندازه یک سرک کشیدن بیرون را تماشا کنیم ، بعد سر را بیاوریم داخل .. این حقیقت در آخر نمایان می شود ،... ولدت اموت ( سوره مریم ، آیه 33 ) ، یعنی متولد شدم ، بیرون رفتم ، خودم را دیدم ، مردم را دیدم ، بعد آمدم داخل و راحت شدم . تا دیدم ، مردم . – طوبای محبت ج2 ص 36
8 - قال اهبطا منها جمیعا - طه، آیه‏123
9 – و نفخت فیه من روحی – سوره حجر - آیه 29
10- انی اعلم ما لاتعلمون – سوره بقره - آیه 30
11- قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله – سوره آل عمران ،آیه 31
12- ما الدنيا غرتك ولكن بها اغتررت - امام علي ( ع ) نهج‏البلاغه، خطبه 223، بند 10
13 – سوره تکویر – آیه 26
14- سهراب سپهری – چشمها را باید شست ، جور دیگر باید دید .
15- كل نفس بما كسبت رهينه - هركس در گرو كاري است كه كرده (مدثر/38)
16- رسول خدا فرمودند: « المؤمن مرآه المؤمن » « مؤمن آئینه‌ مؤمن است » سفینهالبحار، ج 1، ص 40.
17- چرایی رابطه دو فرد درازدواج – خانم باربارا دي آنجليس - http://mahsan.parsiblog.com/-1234808.htm
18- قواعد دنیای کودکان - مصاحبه دکتر محمد ولی سهامیhttp://mahsan.parsiblog.com/-994510.htm
19- رسول حق (ص) فرمود : مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللّهُ لَهُ حَسَنَةً ، وَ مَنْفَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ ، وَ مَنْ عَلَّمَهُالْقُرْآنَ دُعِيَ بِالاَْبَوَيْنِ فَيَكْسِيانِ حُلَّتَيْنِ يُضيئُ مِنْنُورِهِما وُجُوهُ اَهْلِ الْجَنَّةِ . كسى كه فرزندش را ببوسد ، حسنه اى براى او ثبت مى شود، و هر كه اولادش را خوشحال كند، خداوند او را قيامت خوشحال مى كند ، و هر كس به فرزندش قرآن تعليم دهد، پدر و مادرش را درقيامت مى خوانند، و به آنان دو لباس مى پوشانند كه از نور آن دو چهره، اهل بهشت روشن مى گردد .- كافى، ج 6، ص 49، ح 1
20- مرحوم دولابي : بچه ها خوبند ؛ قشنگند ؛ به بچه ها خيلي ور نرويد . اغلب پدر و مادرها به قصد خوبي كردن به بچه ها و تربيت آنها ؛ بچه ها را خراب مي كنند ؛ چون علم ندارند . حالا كه علم نداريم و نمي توانيم درست كنيم اقلا به حال خودشان بگذاريم و دائم به آنها امر و نهي نكنيم و اذيتشان نكنيم . با همين به اصطلاح تربيت كردنهاست كه پدر و مادر بچه اي را كه با فطرت متولد شده است را به راست يا چپ منحرف مي كنند . ( پيامبر (ص) : كل مولود يولد علي الفطره ) .
* به نظر من تو اصلا به بچه دست نزن . خودت درست راه برو ؛ بچه در كنار توست همين كه تو را مي بيند ؛ براي ساخته شدنش كافيست . - ص 392 تا 398 – كتاب مصباح الهدي – مهدي طيب
21- لا تزر وازره وزر اخري - هیچ کس بار (گناه ) دیگری را به دوش نمی کشد – انعام – آيه 164
22- انيشتينبه دلیل گرایش او به بی‌توجهی به هر موضوعی که درمدرسه برایش خسته کننده بود و در مقابل ، توجه صرف او به مواردی که برایش جالب بودندباعث شده بود که برخی همچون خدمه منزل انیشتین ، او را کند ذهن بدانند. - http://fizikstan.blogfa.com/post-25.aspx
* اشو :من کودکی تنها بودم ... در آن اوایل ، در آن سال های نخست آنقدر تنها بودم که شروع کردم به لذت بردن از آن؛ و تنهایی به راستی که یک لذت است. بنابراین تنهایی برای من چیزی مشئوم و نفرینی نبود که موهبتی را نیز فراهم آورد.
شروع کردم به لذت بردن از آن، و شروع کردم به حس خودکفایی. به هیچ کس وابسته نبودم. هرگز مجذوب بازی ها نشده ام، فقط به دلیل ساده که از اوان کودکی ام نه جایی برای بازی وجود داشت و نه هیچ کسی که با او بازی کم. هنوز هم میتوانم خود را در آن سال های آغازین ببینم که صرفا تنها نشسته ام. – كتاب " اینک برکه ای کهن "
23- اشو - خلاقيت ، بزرگترين عصيان در عالم هستي است . براي خلق كردن بايد از همه قيد و بندها رها شد ، و گرنه خلاقيت تو چيزي جز تقليد و نسخه برداري نخواهد بود ؛ فقط يك نسخه بدل ! - ص 7 و 8 كتاب – " خلا قيت " – اشو
* " يادداشت هاي استاد شهيد مطهري – ص 249 " : پيامبران از حالت عصيان مردم استفاده مي كردند و اين عصيان را در نسل جوان به وجود مي آوردند ."
24- لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه – سوره احزاب - آیه 21
25- " لقد جائَكم رَسولٌ مِن انفسِكم عَزيزٌ عَليهِ مَا عَنِتمْ حَرِيصٌ عَليكم بالمُؤمِنِين رَوُفٌ رَحيم " ( توبه/ 128) - فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفظوا من حولک فاعف عنهم و استغفرلهم .. – سوره آل عمران – آیه 159
27- و لله المشرق و المغرب فاینما تولوا فثم وجه الله – سوره بقره – آیه 115

محمد صالحی 10 / 4 / 89 - http://mahsan.parsiblog.com/

موضوع قفل شده است