تمام سوالات شما در باره جن در این تاپیک

تب‌های اولیه

31 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تمام سوالات شما در باره جن در این تاپیک

بئر ذات العلم
قضيه بئر ذات العلم در بين خاص و عام از قضايای مشهوره است که خداوند خواست با دست با کفايت وصی بلافصل پيامبراکرم(ص)آن را فتح فرمايد تا به نام مبارک حضرت اميرالمومنين(ع)در تاريخ جاودانه باشد.
واعظ قزوينی مرحوم((صدرالدين))در کتاب((رياض القدس))از((کنزالواعظين))و((رياض المومنين))و از کتب ديگر و همان طور عالم بزرگوار مرحوم حاج سيد قريش حسينی در کتاب((الفضل فی بعض معجزات اميرالمومنين))از کتاب((ابوالحسن عسگری))از((ابوسعيد خدری))و((حذيقه بن اليمان))نقل می کنند و مدعی هستند که اين جريان چون آفتاب در وسط آسمان مشهور است وقتی که موکب همايون حضرت ختميمرتبت ژيامبر اکرم(ص)از جنگ(سکاسک و سکون)با فتح و خوشحالی با غنايم مفصل مراجعت فرمودندُبه زمين شوره زار و بی آب و علفی رسيدند در آن صحرا صداييُجز عفاريت جنيان و بانگ غول بيابان شنيده نمی شد.
غول اندر آن قدم ننهد ور نهدبود
درمانده تر ز مورچه لنگ در لگن
نه مرغ و نه فرشته و نه وحش نه آدمی
نه رسم و نه زياد و نه اتلال و نه دمن
((فاستد علی المسلمين الحر و ضعف البصر))
سپاه محمدی(ص)از شدت حرارت چشمانشان تار شده بود،به خدمت حضرت رسول(ص)پناه بردند،حضرت فرمود:آيا کسی از شما اين منطقه را می شناسد؟شخصی به نام((عمر بن اميه ضمری))به خدمت حضرت عرضه داشت:يا رسول الله!من کاملا اين وادی را می شناسم و مکرر با اسبان راهوار از اينجا عبور کردم.در اين بيابان هيچ پناهگاهی وجود ندارد،هيچ لشگری به اين صحرا نيامده مگر اينکه صدمات طاقت فرسا نصيب آنها گرديده است،زيرا مقام جنيان متمرد و مسکن شياطين و محل عبور و مرور ابليس می باشد.اين وادی را((کثيب ازرق))می نامند،بيابانی است بسيار خوفناک.مسلمانان وقتی که مطلع شدند بيشتر روی به حضرت آوردند و راه نجات از آن منطقه را تقاضا نمودند.پيامبر اکرم فرمود:آيا کسی هست که نشانی از آب بدهد و من برای او در حضور الهی ضامن بهشت شوم؟
باز((عمر بن اميه))عرض کرد:يا رسول الله!در اين بيابان چاهی است که آن را((بئر ذات العلم))می نامند،آبش سردتر از برف است و لکن احدی قادر نيست از آن استفاده کند زيرا که آن چاه محل اجتماع جن و عفريت هاست که آنها بر سلبمان ابن داوود(ع)تمرد کردند و مردم را از آن آب منع می کنند،سواری در آنجا منزل نمی کند مگر آنکه او را هلاک کند و لشگری به آنجا وارد نمی شود مگر اينکه اکثر آنها را می سوزانند،جريان اين چاه را گذشته ها چنين نقل کرده اند:((تبع يمانی))در اين وادی نزل کرد که ده هزار نفر از سواران او را از بين برده اند.((برهام بن فارس))پياده شد،جمع کثيری از لشگر او تلف شدند.((سعد ابن برزق))لشگر کشيد و بيست هزار از سواران او از بين رفتند،هم اکنون کله های قربانيان مثل تخم شتر مرغ در اطراف چاه پراکنده است.
حضرت فرمود:((لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظيم و افوض امری الی الله)).

يعد امر فرمود مسلمانان پياده شدند،خيمه ها را برپا نمودند.حرارت از زمين و هوا دقيقه به دقيقه زياد می شد،لشگر همه به آب احتياج مبرم داشتند،حضرت در بين لشگر با صدای بلند می فرمود:ای معاشر مسلمين کيست از شما بر سر آن چاه برود و از برای ما خبری بياورد تا من(پيش خدا)بهشت را برای او ضمانت کنم.
پس((ابوالعاص ابن ربيع))که برادر رضاعی حضرت پيامبر بود،عرض کرد:يا رسول الله!اين افتخار را به من مرحمت کن،زيرا يک مرتبه ديگرهم من به همراه جمع کثيری بر سر اين چاه رفته بوديم،چون بر سر چاه رسيديم عفريتی عظيم از چاه نمودار شد،هر کس از ما که اسب تندرو داشت نجات يافت،مابقی هلاک شدند،اما يا رسول الله!من آن روز هنوز به اسلام مشرف نشده بودم،الحمدلله خداوند ما را به وجود مسعود شما هدايت فرمود و از برکت دين مقدس اسلام اميدوارم آسيبی به من نرسد.
حضرت،دعای خير در حق ((ابوالعاص))فرمود و اجازه رفتن داد و ده نفر از شجاعان معروف و دليران برجسته را به همراه((ابوالعاص))فرستادند که از آن جمله قيس بن سعد بن عباده و ابودجانه و سعدبن معاذ و سعد بن بشر و عمر بن اميه ضمری...را می توان نام برد همه اينها با تجهيزات کامل روانه شدند،وقتی که به نزديک چاه رسيدند،چشمها مانند طشت پر آتش،دهان مانند غار افراسياب گشوده و شعله آتش به جای نفس از دهان او بيرون می آمد.در آن وقت تمام بيابان را آتش و دود احاطه کرد،مانند رعد قاصف صيحه بر می کشيد زمين از هيبت لرزه او به لرزه در آمد.مسلمانان خواستند فرار کنند،((ابولعاص))بن ربيع نعره زد((يا اخوانی من الموت تهربون))،يعنی آيا از مرگ فرار می کنيد،در جای خود بايستيد و مرا با اين عفريت بگذاريد،اگر بر او ظفر يافتم مقصود حاصل است و الا سلامم را به پيامبر خدا برسانيد.
پس ((ابوالعاص بن ربيع))شمشير برکشيد و قدم جرات پيش نهاد،آن عفريت فرياد کشيد،کيستيد و برای چه آمده ايد؟آيا نمی دانيد در اين مکان پادشاهان جن و متمردان عفاريت جمعند که همه آنها از فرمان سليمان ابن داود سرکشی کرده و گردنکشان و دليرانند.
((ابولعاص))شمشير کشيد و گفت:
ما بزرگان مکه و حرميم معدن جود و صاحب کرميم
دوستان خدای رحمانيم امتان رسول سبحانيم
سرور انبيا و تاج امم روشنی بخش جمله عالم
گفته ما را محمد(ص)عربی سفته دری ز لعل تشنه لبی
آب از چاه جنيان آريم جان جنی ز تن بيرون آريم
ياران گفتند:کلام((ابوالعاص))تمام نشده بود که ديديم عفريت صيحه ای از جگر کشيد و خود را بر روی((ابوالعاص))انداخت،((ابوالعاص))را مانند گنجشک در چنگال باز ديديم،فقط صدای وی را شنيديم که می گفت:
((بلغوا سلامی علی رسول الله))((ياران سلامم را به پيامبر خدا برسانيد))
ما از ترس فرار کرديم،بعد ديديم آن عفريت به چاه رفت.برگشتيم و جنازه((ابوالعاص))را که مثل ذغال سياه شده بود در سر چاه ديديم،بر سر جنازه نشسته،گريه نموديم.در همين حال از ميان چاه غلغله و هياهو بلندشد،گروه گروه صورتهای عجيب و غريب بيرون می آمد،ما همه پا به فرار گذاشتيم و به حضور پيامبر اکرم رسيديم.ديديم که جبرئيل خبر شهادت((ابوالعاص))را به حضرت رسانيده و آن بزرگوار گريه می کند،بعد فرمود:در حوصله مرغ سبزی است که در بهشت می خرامد،اصحاب هم آرزو می کردند که کاش ما به جای((ابوالعاص)) بوديم.
ورود حضرت اميرالمومنين علی(ع)به صحنه

حضرت اميرالمومنين برای ماموريت مهمی از لشگر عقب مانده بود،وقتی که رسيد،((عمر ابن اميه ضمری))به استقبال آن حضرت شتافت و جريان شهادت((ابوالعاص))را به حضرت تسليت گفت،اشک از چشم مبارکش جاری شد بعد به حضور پيامبر اکرم رسيد و آن مصيبت را گرامی داشت،پيامبر فرمود:فعلا((ابوالعاص))با بدن سوخته در کنار((بئر العلم))افتاده است و خاکهای بيابان بر روی او می ريزد،حضرت امير عرض کرد:سر شما سلامت باد!چاکران کم اگر شوند چه غم از سر تو کم مباد مويی
قربانت گردم فکری برای مسلمانان ديگر بفرماييد تا از تشنگی هلاک نشوند،آيا اذن می دهيد که من بروم و از چاه((ذات العلم))آب بياورم،چون جبرئيل از طرف خداوند به پيامبر اطلاع داده بود که اين طلسم بايد با دست علی شکسته شود لذا پيامبر فرمود:يا ابالحسن برو به سوی آن چاه که خدای تعالی حافظ و ناصر تو است ولکن بايد با تو جماعتی هم باشند مخصوصا آنها که با((ابو العاص))بودند.بعد حضرت پيامبر علم نصرت را با دست مبارک خود به حضرت علی(ع)داد و آن حضرت را مشايعت کرده و دستهای مبارک را به آسمان بلند نمود و دعا کرد و برگشت.امام(ع)می رفت و ياران ملازم رکابش بودند وقتی که از لشگرگاه دور شد پرچم را با دست مبارک باز کرده و همه ياران را در زير آن قرار داد و رجزی می خواند تقريبا به اين مضمون:رسول خدا با دست مبارک پرچم پر افتخار اسلام را به من عطا کرد و امر فرمود تا با هر کافر و متمرد مقاتله کنم تا در مقابل دستور الهی و رسالت پيامبر سر فرود آرد،منم علی بن ابی طالب منم ابن عم رسول خدا،منم ناصر دين خداوند.
وقتی که به نزديک چاه رسيدند،دستور داد ياران قرآن بخوانند و خود حضرت آيه مبارکه:
((قد جاءالحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا))
را می خواندند،يعنی حق آمد باطل از بين رفت.((عمرو بن اميه))می گويد:از صدای رعد آسای اميرالمومنين زمين به لرزه درآمده بود،ناگهان عفريتی که قاتل((ابوالعاص))بود سر از چاه بيرون آورد.
دهن باز کرد چو غار سياه چو تندر بپوشيد رخسار ماه
هوا تيره گون کرد از دود دم زآتش علم سرزذات العلم
گفت:کيستيد؟آيا ندانستيد که کسی اينجا قدم ننهاده مگر آنکه هلاک شده؟اين سرهای انسانی را در کنار چاه نمی بينيد؟چرا عبرت نمی گيريد.حضرت اميرالمومنين(ع)نهيب زد و نعره کشيد:ای شيطان مردود و ای جن مطرود منم هلاک کننده دليران،منم متفرق کننده لشگرها،منم مظهرالعجائب،منم علی ابن ابی طالب،منم پسر عم مصطفی.چون آن عفريت اين کلمات را شنيد بر امام حمله کرد و می خواست کاری که با((ابوالعاص))کرده بود،با حضرت نيز انجام دهد.راوی گويد،ديدم حضرت مبادرت نمود با ذوالفقار دو سر يک ضربت هاشميه بر او زد،ما گمان کرديم آسمان به زمين آمد ناگاه ديديم آن عفريت مثل دو قطعه کوه در چاه افتاد،امام رو به ياران فرمود:((هلموا الی بالقرب و الروايا))((يعني،مشکها را پيش آريد)) ((قيس بن سعد عباده))گويد:به آن خدايی که ما را آفريد،وقتی که مشکها را آورديم،ديديم از غيرت اسداللهی حضرت،غضب بر چهره اش ظاهر گشته که زهره شير از ديدن آن آب می شود.در اين وقت صورتهای مختلف و صداهای بلند از چاه برخواست،عفاريت اجنه بيرون آمدند و آتش می پراکندند،دهانه چاه مانند نيران شده بود که شهاب فوران می کرد،تمام بيابان را دود فرا گرفت،در ميان دود،صورتهای سياه جن و شياطين نمايان بود،از هيبت و رعب نزديک بود روح از بدن ما بيرون آيد.
امير المومنان با صدای بلند فرياد زد:يا معشر الجن و الشياطين،آيا بر ولی خدا سرکشی می کنيد و با صورتهای گوناگون ما را می ترسانيد،خداوند به شما فرموده به اين صورت درآمده با من ستيز کنيد،يا با خدا افترا می بنديد،اکنون من که ولی قادر ذوالمن هستم شما را به آتش شمشير خود می سوزانم.پس آن بزرگوار شروع کرد به خواندن آياتی از قرآن کريم.((قيس ابن سعد))می گويد:به خدا قسم حضرت آن قدر از عزائم و سوره های محترقات و قارعات و محکمات قرآنيه قرائت کرد و به صورت آنها دميد،ديدم کم کم دودها و شراره ها و صورتها و صوتها معدوم شد،پس حضرت ما را پيش طلبيد بر سر چاه آمديم،دلو و ريسمان به دست مبارک گرفت و در چاه افکند هنوز به وسط چاه نرسيده بود که ريسمان را قطع کردند و دلو خالی را بيرون انداختند،غضب از سيمای حيدر کرار آشکار شد و سر ميان چاه کرده فرمود:ای جنی که ريسمان دلو ولی الله را بريدی و بيرون انداختی،خود بيرون بيا تا سزای عمل خود را ببيني،ناگهان عفريتی چون کوه با صورت عبوس با چشمهای برافروخته از چاه بيرون آمد.امام فرصت نداد که حمله کند،با صاعقه آتشبار چنان بر کمرش زد که آن چنارتناور را دو نيمه ساخت،و دلو ديگر را به چاه انداخت و به صورت بلند اين رجز را به گوش جنيان رسانيد.
انا علی انزع البطين اخرب هامات العدی بالسيف
ان تقطع الدلو لنا ثانيا اخمربکم ضربا بغير حيف

از قعر چاه جواب حضرت را با گستاخی می دادند،باز حضرت دلو را به چاه افکند،همين که به آب رسيد،طناب را قطع نموده دلو را بيرون انداختند.امام(ع)فرمود:ای شياطين و جن،هر يک از شما که دلو را قطع نموده است.بايد به مبارزه بيرون بيايد،پس کسی بيرون نيامد.
در همين حال عفريتی از ميان چاه فرياد زد:ای صاحب دلو عظيم الشان که خود را از آل عدنان می شماري،اگر راست می گويی ما که دلو تو را بيرون انداختيم،تو هم خود را به چاه بيانداز،((ولاح الغضب فی وجه علی بن ابی طالب))،غضب را از سيمای مبارک علی نمايان شد،فرمود:ای گروه جن و شياطين آيا علی را از آمدن ميان چاه می ترسانيد،پس آماده باشيد که با ذوالفقار دو سر آمدم و رو به ياران کرد و فرمود:مرا به چاه فرو بريد،مسلمانان به التجا و ناله در آمدند و عرض کردند:يا مولا،می خواهی خود را به دهان مرگ بياندازي،اين چاه پايان ندارد،تو اينجا هلاک خواهی شد،ما جواب رسول الله را چه بدهيم و به صورت حسنين چطور نگاه کنيم.حضرت فرمود:شما را به حق رسول الله قسم می دهم که مرا به چاه فرو بريد،و گرنه خود را به چاه خواهم انداخت،اصحاب ديدند کلام حضرت قابل تغيير نيست و چاره ندارند.ريسمان به کمر حضرت بستند و وارد چاه کردند.((قيس ابن سعد))گويد:((هنوز به وسط چاه نرسيده بود،ريسمان حيدر کرار را بريدند،آن حضرت را سرنگون کردند،ما چون چنين ديديم صدای ناله ما بلند شد به اينکه:آه پيامبر خدا مبتلا به غم شد و حسنين يتيم شدند،به سروسينه زديم گوش داديم که صدايی از حضرت بشنويم،جز ولوله شياطين و بانگ عفاريت و صدای اجنه چيزی به گوش نمی آمد،يقين به نابودی اميرالمومنين نموديم.در اين اثنا صدای رعدآسای اميرالمومنين از چاه به گوش می رسيد که می فرمود:((الله اکبر،جاءالحق و زهق الباطل)).بعد صدايی شنيدم که می گفتند:ای پسر ابی طالب امان بده ما را،صدای آن حضرت به گوش می رسيد که:قسم به خدا برای شما نزد من امان نيست،تا اينکه به اخلاص بگوييدلا اله الا الله محمد رسول الله(ص)،و عهد و ميثاق را با من محکم نماييد که بعد از اين هر کس بر سر اين چاه وارد شد که آب ببرد،مانع نشويد.در همين حال پيامبر اکرم نگران بود،جبرييل وارد شد سلام خدا را رسانيد و عرض کرد:خداوند می فرمايد نگران نباش ما با چندين هزار ملائکه به حمايت و نصرت و حراست پسر عمت علی اقدام کرده ايم اگر می خواهيد به سر چاه تشريف ببريد،مانعی نيست.حضرت فورا سوار شدند و با اصحاب به سوی چاه حرکت کردند لکن از شوق گريه می کرد.
((قيس ابن سعد))می گويد:ما که حيران،سر چاه مانده بوديم،ديديم پيامبر اکرم تشريف می آورند لکن از چشمهای مبارک اشک می ريزد،ما وحشت کرديم که مبادا به اميرالمومنين صدمه ای رسيده باشد،اين منظره باعث شد ما همه به گريه افتاديم،پيامبر با همين وضع به دهنه چاه رسيد در حالی که دود و شراره آنجا را فرا گرفته بود و صداهای مختلف باز شنيده می شد جبرييل نازل شد عرض کرد:قربانت گردم،جزع مکن خداوند می خواست فتح اين چاه و قتل متمردان جن و شياطین با دست نازنين علی انجام می گيرد و اين قضيه تا قيامت به نام مقدس وی باشد والا خدای تعالی را ملکی است که در آن واحد تمام اين گروه را قبض روح می کند اگر می خواهيد،بخوانيد علی را تا جواب دهد شما.
پيامبر به صدای بلند فرمود:يا علی!حضرت امير از قعر چاه جواب داد:لبيک لبيک يا رسول الله!ناگاه ديدم علی بر سر چاه آمد و به قدمهای پيامبر افتاد،رسول خدا پيشانی حضرت علی را بوسيد و فرمود:يا علی من خبر دهم که تو در چاه چه کردی،يا خود شما می گويی؟اميرالمومنين عرض کرد:يا رسول الله!چيزی بر شما مخفی نيست،شما بفرماييد.
از آن درج گوهر تکلم خوش است
وز آن غنچه تر تبسم خوش است
((قيس))گويد:ما غرق تعجب بوديم از اين دو بزرگوار،جنگ امير المومنين و رشادتهای او،و علم پيامبر که هر چه در زير زمين پيش آمده بود خبر می داد.
اين خلق و سرّ اين خلق انديشه در نيايد
دريای قلزم ست اين در سرمه دان نگنجد
پيامبر هر چه خبر می داد،علی(ع)تصديق می کرد.حضرت فرمود يا علی بيست هزار عفريت را از دم تيغ گذراندی،مابقی جنيان امان خواستند تو گفتی امان نيست مگر برای اهل ايمان،از روی صدق و اخلاص بگوييد:لا اله الا الله،محمد رسول الله،علی ولی الله و با من عهد کنيد که کسی را از اين چاه ممانعت نکنيد،آنها قبول کردند و بيست و چهار هزار قبيله طوايف جن مسلمان شدند و ايمان به خدا آوردند.چون تو سلطان آنها را کشته بودی،پسر او چون مسلمان شده بود تاج شاهی را بر سر او گذاشتی و نام او را ضعفر نهادی و به جای پدرش صعفر بر تخت نشاندی حدود و شرايع دين را به آنها ياد دادی بيرون آمدي،عرض کرد:بلی يا رسول الله!چنين است،سپس پيامبر اکرم دستور داد سپاه آمدند در نزديکی چاه رحل اقامت انداختند و از آب آن چاه سيراب شدند و مرکبها را سيراب کردند و يک شبانه روز در آن مکان بسر بردند و فردای آنروز به سوی مدينه حرکت کردند.

(( آمدن زعفر جنی به قصد یاری امام حسین علیه السلام ))

هنگامی که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود در بئر ذات العلم ، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود . در همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری می اید. زعفرجنی گفت Sad کیست که در وقت شادی ، گریه می کند؟!)) دراین هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدند وزعفر از آنان سبب گریه را پرسید .آنان گفتند : (( ای امیر ! وقتی که ما را به فلان شهر فرستادی ، در حین رفتن به آن شهر ، عبور ما به رودفرات افتاد که عربها به ان نواحی نینوا می گویند . ما دیدیم که درآنجا لشکریان زیادی از انسانها جمع شده ودر حال جنگ هستند .

وقتی که نزدیک آنان شدیم ، مشاهده کردیم که حضرت حسین بن علی علیه السلام ، پسر همان اقای بزرگواری که ما را مسلمان کرده ، یکه و تنها برنیزه ی بی کسی تکیه داده و به چپ وراست خود نگاه می کرد ومی فرمود : ((آیا یاری دهنده ای هست تا ما را یاری دهد ؟!)) و نیز شنیدم که اهل و عیال آن بزرگوار ، فریاد العطش العطش بلند کرده بودند . وقتی که این واقعه ناگوار را مشاهده کردیم فی الفور خود را به بئر ذات العلم رساندیم تا شما را خبر نماییم که اکنون پسر رسول خدا (ص) را به شهادت می رسانند .)) به محض اینکه زعفر جنی این سخنان را شنید ، تاج شاهی را از سر خود بر داشت و لباسهای دامادی را از تن خود خارج کرد و طوایف مختلف جن را با سلاحهای آتشین آماده کرد وهمگی با عجله به سوی کربلا حرکت نمودند .

خود زعفر گفته است : (( وقتی که ما وارد زمین کربلا شدیم ، دیدیم که چهار فرسخ در چهار فرسخ رالشکریان دشمن فراگرفته است ، بعلاوه صفهای فرشتگان زیادی را دیدیم . ملک منصور با چندین هزار فرشته ی دیگر یک طرف، ملک نصر با چندین هزار فرشته از طرف دیگر ، جبرئیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در ان طرف و در یک طرف دیگر میکائیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در ان طرف ، ودر یک طرف دیگر اسرافیل ، ملک ریاح ( فرشته بادها ) ، فرشته ی دریاها ، فرشته ی کوهها ، فرشته ی دوزخ و فرشته ی عذاب و... هر یک با لشکریان خود منتظر گرفتن اجازه از حضرت بودند . بعلاوه ارواح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر ( علیهم السلام ) از ادم تا خاتم همه صف کشیده ، مات و متحیر مانده بودند . تمام موجودات و حقیقت کل اشیا در کربلا بودند و همگی گریان . چه کربلا و چه غوغائی .خاتم پیامبران ( ص ) آغوش خود را گشوده و به امام حسین علیه السلام می فرمود:(( پسرم ! عجله کن ! عجله کن ! به راستی که مشتاق تو هستیم .))

حسین بن علی علیه السلام یکه و تنها در میان میدان با زخمها و جراحات فراوان ، پیشانی شکسته، با سری مجروح، با سینه ای سوزان و با دیده ای گریان ایستاده بود و در هر نفسی که میکشید ، از حلقه های زره خون می چکید اما اصلا" توجهی به هیچ گروهی از ان فرشتگان نمی کرد به من هم کسی اجازه نمی دادتا خدمت ان حضرت برسم .

همانطور که از دور نظاره میکردم ودر کار ان حضرت حیران بودم ،ناگهان دیدم که اقا امام حسین علیه السلام سر غربت از نیزه ی بی کسی بلند کرد و با گوشه چشم به من نگاه کرد و اشاره ای فرمود که : ای زعفر ! بیا .در این هنگام همه فرشتگان به سوی من نگاه کردند و مرا اجازه دادند تا نزد حضرت بروم . من خود را خدمت حضرت رساندم و عرض کردم : من با نود هزار جن به یاری شما امده ام . اگر بخواهی تمام دشمنانت را قبل از اینکه از جای خود حرکت کنی نابود میسازیم . حضرت فرمود : ای زعفر ! خدا و رسولش از تو راضی باشند . خدمت تو مورد قبول درگاه حق باشد .اما لازم نیست که زحمت بکشید ،شما برگردید .عرض کردم : قربانت شوم چرا اجازه نمی فرمائید ؟! حضرت فرمود : خداوند چنین نخواسته است و باید به لقای حضرت دوست برسم . اگر من در جای خود بمانم خداوند بوسیله چه کسی این مردم نگونبخت را مورد امتحان قرار دهد ؟ و چگونه از کردار زشت خود آگاه خواهند شد ...

جنیان گفتند : ای حبیب خدا و ای فرزند حبیب خدا ! به خدا سوگند اگر اطاعت از تو لازم و مخالفت با تو حرام نبود ، سخنت را قبول نمی کردیم و تمام دشمنانت را پیش از دستیابی به تو از میان می بردیم . حسین بن علی علیه السلام فرمود : به خداوند سوگند که ما بر این کار از شما جنیان تواناتریم ولی باید حجت بر مردم تمام شود تا (( آنکس که گمراه می شود با دلیل گمراه شود و انکس که هدایت می شود با دلیل هدایت شود .))

من (زعفر ) به امر آن حضرت مایوسانه برگشتم .وقتی که ما جنیان به محل خود رسیدیم ، بساط شادی را جمع کرده و اسباب عزا را فراهم کردیم . مادرم به من گفت : پسرم چه میکنی ؟! کجا رفته بودی که اینچنین ناراحت بر گشتی ؟!

گفتم :مادر ! پسر ان بزرگواری که ما را مسلمان کرد ، اینک در کربلا در چنان حالی است که من رفتم تا یاریش کنم اما ان حضرت اجازه نفرمود و چون امر امام واجب بود ، باز گشتم .مادرم وقتی که سخنان را شنید ، گفت : ای فرزند ! تو را عاق می کنم . من فردای قیامت در جواب مادرش حضرت فاطمه (س ) چه بگویم ؟! زعفر گفت : مادر ! من خیلی ارزو داشتم تا جانم را فدای انحضرت کنم ولی ایشان اجازه نفرمود . مادرم گفت : ((بیا برویم ، من همراهت می آیم . مادرم جلو و من با لشکریانم از پشت سرش ، دوباره به سوی کربلا حرکت کردیم . )) و هنگامی که به انجا رسیدم ، از لشکریان کفار صدای تکبیر شنیدم و چون نگاه کردیم ، دیدیم که سر مبارک و درخشان اقا امام حسین علیه السلام بالای نیزه است و دود و آتش از خیمه های حرم بلند است . مادرم خدمت حضرت امام سجاد علیه السلام رسید اجازه خواست تا با دشمنان آنان بجنگد ولی ان حضرت اجازه نداد و فرمود : (( در این سفر همراه ما باشید و در شبها اطفال ما را مواظبت کنید تا از بالای شتران بر زمین نخورند .))

در نتیجه جنیان اطاعت کردند و تا سرزمین شام با اسیران بودند تا حضرت سجاد علیه السلام آنان را مرخص فرمود .

زعفر آمد با سپاه بی شمار در حضور آن ولی کردگار
ایستاد از دور با صد احترام کرد با سلطان مظلومان سلام
عرض کرد ای خسرو دنیا و دین بنده ی درگاه ، زعفر را ببین
هست حاضر زعفرت با این سپاه بهر یاری ای غریب بی پناه
اذن فرما بر سپاه جنیان تا بگیرند داد تو از کوفیان
لشکر جن هست از جان یاورت اذن ده گیرند خون اکبرت
این فرات از چه به رویت بسته اند اهل بیتت از عطش دل خسته اند
اذن ده بر لشکر حق از کرم تا رسانند آب بر اهل حرم
ذاکرا رو در پناه شاهدین تا شود نام تو تاج الذاکرین

سوال و جواب درباره جن

۱ :فضیلت سوره جن
در حديثی از امام صادق(ع) آمده است؟هرکس بسيار سوره جن را بخواند هرگز در دنيا چشم زخم جن و جادو و سحر و مکر آنها به او نمی رسد.
در آخرت با حضرت محمد(ص) و اهل بيت او محشور باشد و به عدد هر جن و شيطانی بنده آزاد کرده و هر جا اين سوره خوانده شود اجنه از آنجا فرار کنند و اگر صاحب غمی آن را بخواند اندوه او بر طرف گردد.
۲:آيا ابليس از سفيهان جن است؟
آيه چهارم سوره جن از زبان مومنان جن می گويد((ما اکنون اعتراف می کنيم که سفيهان ما سخن ناروا و دور از حق درباره خدا می گفتند)).سفيه در اينجا اشاره به ابليس است که بعد از مخالفت فرمان خدا نسبتهای ناروائی به ساحت مقدس او داد حتی به دستور پرودگار دائر بر سجده بر آدم رسما اعتراض کرد،و آن را دور از حکمت شمرد و خود را برتر از آدم پنداشت و از آنجا که ابليس از جن بوده،مومنان جن به اين وسيله از او ابراز تنفر می کنند.
۳:آيا طائفه جن،مومن و کافر دارند؟
در تصور بسياری از مردم واژه جن با نوعی شيطنت و فساد و گمراهی و انحراف همراه است اما قرآن می گويد آنها نيز گروههای مختلفی دارند در نخستين آيه از زبان آنها می گويد:((در ميان ما افراد صالح و غيرصالحی وجود دارد و ما گروههای مختلفی و متفاوتی هستيم.))مومنان جن در ادامه کلام خود می افزايند:((ما هنگامی که هدايت قرآن را شنيديم به آن ايمان آوريم.))
((و انا لما سمعنا الهدی امنا به))
۴:قرآن چه ويژگيهايی را برای جن ذکر می کند؟
جن موجودی است ناپيدا که مشخصات زيادی در قرآن برای او ذکر شده است:

  1. موجودی است که از شعله های آتش آقريده شده است.
  2. دارای علم و ادراک و تشخيص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است.
  3. دارای تکليف و مسئوليت است.
  4. گروهی از آنها مومن صالح و گروهی کافرند.
  5. آنها دارای حشر و نشر و معادند.
  6. در ميان آنها افرادی يافت می شوند که از قدرت زيادی برخوردارند.
  7. آنها قدرت بر انجام بعضی کارهای مورد نياز انسان را دارند.
  8. خلقت آنها در روی زمين قبل از خلقت انسانها بوده است.
۵:دليل برتری انسان بر جن چيست؟
برخلاف آنچه در افواه مردم عوام مشهور است و آنها را از ما بهتران می دانند انسان برتر از آنهاست به دليل اينکه:
تمام پيامبران الهی از انسانها برگزيده شدند،و آنها به پيامبر اسلام که از نوع بشر بود ايمان آوردند،و از او تبعيت کردند و اصولا واجب شدن سجده در برابر انسان بر شيطان که از بزرگان طايفه جن بود دليل بر فضيلت نوع انسان بر جن می باشد.
نظر ملاصدرا درباره جن
صدر المتالهين شيرازی معروف به ملا صدرا می نويسد:((جن را وجودی در اين جهان حس و وجودی در جهان غيب و تمثيل((عالم مثال))است،اما وجودشان در اين جهان هيچ جسمی که آن را نوعی از لطافت و اعتدال باشد نيست،جز آن که روحی در خور آن و نفسی که از مبدا فعال بر آن اضافه شده است می باشد آنان بدنمای لطيفی دارند که در لطافت و نرمی متوسط بوده و پذيرای جدائی و گرد آمدن است،چون جدا گشت،قوامش نازک و حجمش لطيف گشته و از ديگرن پنهان می گردد.
خداوند جن را در پنج صنف آفريده است
پيامبر اکرم(صل الله عليه و آله)می فرمايد:((خداوند جن را در پنج صنف آفريده است:صنفی مانند باد در هوا و صنفی به صورت مارها،و صنفی به صورت عقربها و صنفی حشرات و زمينی اند و صنفی از آنها مانند انسانند که بر آنها حساب و عقاب است.))
((و ان من شیء الا يسبح بحمده و لکن لاتفقهون تسبيحهم)) و هيچ نيست مگر اينکه تسبيح گوی به حمد خداست،ولکن شما تسبيح آنها را نمی بينيد.
۶:آيا شيطان همان ابليس است؟
شيطان برخلاف آنچه بعضی پنداشته اند اسم خاص برای ابليس نيست بلکه مفهومی عام دارد و شامل هر موجود متمرد و طغيانگر و خرابکاری می شود خواه از جن باشد يا از انسانها و غير آنها.
۷:چه موقع آفرينش جن اتفاق افتاده؟
در کتاب اثبات الوصيه آمده است که جنيان ۷۰۰۰ هزار سال پيش از آدميان آفريده شده اند.
۸:مسجد الجن کجاست و در آنجا چه اتفاقی افتاده است؟
محل ديدار رسول اکرم(صل الله عليه و آله)با برخی از فرستادگان جنيان که در مکه معظمه در نزديکی پل حجون قرار دارد.
۹:دليل وجود جن چيست؟
ما وجود جن را به عنوان يکی از اصول مسلم قرآنی می پذيريم.اگر چه عده ای منکر وجود آنها هستند و اين موجودات نامريی را توهم ضعيف و غير قابل قبول می پندارند حتی عده ای می گويند در هنگام تبديل ميمون به انسان عده ای در بين ميمون و انسان مانده اند که همان جنها هستند و حتی بعضی ها هم گفته اند جنها همان انسانهای جنگلی هستند که بعضی مواقع به شهر می آيند و مردم را می ترسانند!!!.
اما قرآن جن و شيطان را به عنوان يک واقعيت مطرح کرده و ما نيز بايد آنها را به عنوان يکی از واقعيات قرآن بپذيريم.همچنين وجود جن را می شود از دو راه اثبات کرد.يکی نظر علمی زيرا در جهان هستی با اين گستره،چيزهای بسياری وجود دارد که برای ما قابل رويت نيستد مثل الکترونها،امواج الکتريسيته نورهای ماوراء بنفش و مانند آنها،اما علم و دانش توانسته است وجود آنها را اثبات نمايد.پس صرفه اينکه با حواس خود قادر نيستيم آنان را درک و حس کنيم دليل نبودن آنها نيست.
دليل دوم:از نظر تجربی هم بسيارند کسانی که جنيان را ديده اند و حتی با آنها سخن گفته اند.
۱۰:آفريدگان عاقل خدا؟
آفريدگان عاقل سه دسته اند:۱ـ آدمی که از خاک درست شده است.۲ـ فرشته از نور.۳ـ جن از آتش.
۱۱:آيا جنها هم مانند انسانها زن و مرد دارند؟
گروه جن دارای مذکر و مونث هستند مانند انسانها توليد مثل می کنند و دارای فرزند می باشند.
۱۲:جنيان نيز مانند انسانها دارای اختيار می باشند؟
چون بعثت پيامبران و اوليای الهی بر همه جن و انس می باشد پس جنيان نيز مانند انسانها دارای اختيار می باشند و با ميل خود،همراه با استدلال عقلی می توانند دين انبياء الهی را قبول،يا رد کنند عده ای که به پيامبران الهی ايمان آورند و اعمال نيک انجام دهند مانند انسانها پاداش می گيرند.و آنان که از فرامين سرپيچی نمايند به عذاب سخت الهی دچار خواهند شد چرا که خداوند می فرمايد((و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون))((ما جن و انس را نيافريديم مگر برای آنکه (خدا را)پرستش نمايند.
۱۳:پناهنده شدن مردم به جن
علامه طباطبايی(ره)در تفسير الميزان درباره پناهنده شدن مردم به جن چنين می فرمايد:مراد از پناه بردن انس به جن بطوريکه گفته اند اين است که در عرب رسم بوده وقتی در مسافرت در شب،به بيابانی برميخوردند از شر جانوران و سفهيان جنی به عزيز آن بيابان که سرپرست جنيان است پناه می بردند و می گفتند:من پناه می برم به عزيز اين وادي،از شر سفهاء قومش.

۱۴:جن و خرافات
مردم نا آگاه خرافات زيادی درباره اين موجود ساخته اند به همين جهت وقتی کلمه جن گفته می شود مثلا در زمانهای قديم در اتاق زنی که تازه وضع حمل کرده بود آهن يا آهنربايی قرار می دادند.يا با کودکان خود قطعه ای از شیء فلزی که اغلب سنجاق قفلی بود همراه می کردند و معتقد بودند اين اشيا فلزی آنها را از اذيت و آزار جن حفظ می کند.اما امروزه با بالا رفتن فرهنگ مردم،خرافات نيز به حداقل رسيده است.
۱۵:وادی الجن چه جايی است؟
سرزمينی است بين مکه و طائف که گروهی از جنيان به محضر رسول اکرم(صلی الله عليه و آله) و ايمان آوردند.
۱۶:آيا جن سنی وجود دارد؟
خير،علامه طباطبائی فرموده است که:استاد ما مرحوم آقا سيد علی قاضی حکايت کرد که کسی از جنی پرسيده است طايفه جن مانند انس دارای مذاهب گوناگون اند جز اينکه سنی ندارند برای اينکه در ميان ما کسانی هستند که در واقعه غدير خم حضور داشتند و شاهد ماجرا بوده اند.و صد البته اين است که رئيس کل جنيان يعنی سعفر بن زعفر بر روی سينه اش گردن بندی دارد که بر رويش نوشته شده(يا ابا عبدالله الحسين)يا (السلام عليک يا ابا عبدالله). داستانی در باره جن و سعفر جنی را می توانید در اینجا بخوانید.
۱۷:آيا زندگی در هوا و زمين برای جن ممکن است؟
ابن خرم در کتاب الفصل می نويسد:طايفه جن امتی هستند دارای عقل،فکر و قدرت تميز که به ايشان از طرف خدا وعده و وعيد نازل شده و آنها نيز پذيرفته اند.
آميزش می کنند اولادی از آنها بوجود می آيد و مرگ نيز آنها را در بر می گيرد و چون جسمشان زود فنا می شود احتياج به قبرستان ندارند و تمامی مسلمانان نيز بر اين امر توافق و اجماع دارند جنيان دارای اجسام لطيف،شفاف و هوائی هستند يعنی زندگی در هوا و زمين برای آنها امکان دارد زيرا عنصر آنها از آتش است.همچنانکه عنصر انسانها از خاک است.
۱۸:آيا جنيان غذا هم می خورند و اگر می خورند چه نوع غذايی می خورند؟
طبق روايات جنيان غذا هم می خورند و غذای آنان بازمانده غذای انسان و مغز استخوان غذای جن را تشکيل می دهد چنان که ((ابن بابويه)) نيز نقل شده که:گروهی از طايفه جن به خدمت پيامبر اکرم (ص)شرفياب شدند و عرض کردند:يا رسول الله چيزی برای خوردن به ما عطا کن.حضرت استخوان و بازمانده غذا به آنها عطا کرد.
۱۹:فلسفه خلقت جن چيست؟
((و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون))
ما جن و انس را نيافريديم مگر برای آنکه (خدا را)پرستش نمايند پس همانطور که از اين آيه بر می آيد فلسفه خلقت جن برای عبادت و پرستش خداوند می باشد.
۲۰:آيا عده ای از جنيان در خدمت حضرت سليمان (ع) بودند؟
يکی ار نعمتهای خداوند متعال به حضرت سليمان اين بود که علاوه بر بسياری از آدميان،جن و شيطان و حتی پرندگان و وحوش در اختيار و تسخير او قرار داشتند و زبان همه آنها را می فهميد و به راحتی با آنان صحبت می نمود و قرآن کريم نيز به اين مساله اشاره دارد.
۲۱:جن و شيطان ميکروب نيستند!؟
در پاره ای از روايات می خوانيم که امير المومنين(ع) فرمود:از قسمت شکسته ظرف و دستگيره آن آب نخوريد زيرا که شيطان روی دستگيره و قسمت شکسته ظرف می نشيند.اين روايت و رواياتی ديگر سبب شده که عده ای جن و شيطان را نوعی ميکروب بنامند اما اين نظريهکاملا غلط و نادرست می باشد.و تصريح قرآن به جن به عنوان موجودی مختار و دارای که در ثواب و عقاب و داخل شدن در بهشت و جهنم با انسان مساوی هستندبه خوبی نشان می دهد که جن و شيطان هيچ ارتباط منطقی و عقلی با ميکروب ندارند.در مورد حديث بالا می توان گفت که چون در زمان آن حضرت هنوز علوم پيشرفتی نکرده بود و مردم با معنی و مفهوم ميکروب آشنا نبودند حضرت برای اينکه متوجه وجود امراض در قسمت های شکسته و دستگيره ظرف شوند از لفظ شيطان استفاده کرده اند.
۲۲:آيا جن و شيطان می خوابند؟
تنها ذات اقدس احديت است که نمی خوابد و همه مخلوقات از خواب ناگريزند حتی فرشتگان.پيغمبر اکرم(صلی الله عليه و آله و سلم) نيز می فرمايند:خواب بر چهار گونه است:

  1. پيامبران به پشت می خوابند.
  2. مومنين به دست راست می خوابند.
  3. کافران و منافقين به طرف دست چپ می خوابند.
  4. و شياطين به رو می خوابند.
اين حديث اشاره به چگونگی خواب شياطين،که از جن می باشند دارد و انسان را از اين گونه خوابيدن برحذر می دارد.
۲۳:آيا طايفه جن بهشت و جهنم دارند؟
در تفسير فخر رازی در پاسخ به اين سوال که شيطان و بدان از جن از آتش خلق شدند پس چگونه هيزم آتش بر آنها اثر می کند بر آمده است:درست است که از آتش خلق شدند ولی تغيير کيفيت داده و گوشت و خون می شوند و ابن عربی هم در اين باره می گويد:عذاب شياطين جنی و اکثرا به زمهريز يعنی سرمای شديد است و نيز روايت است که از امام(عليه السلام)پرسيدند:آيا مومنين از جن به بهشت داخل می شوند؟فرمود:نه ولی برای خداوند باغهايی بين بهشت و جهنم است که ايشان و فساق شيعه در آنجا خواهند بود.
۲۴:جن زدگی چيست؟
جن زدگی يعنی بيماری روانی و جنون که در اثر مس شيطان اتفاق می افتد.علامه طباطبائی در تفسير الميزان درباره اين امر تصريح دارند که:هرچند همه ديوانگان بر اثر مس شيطان ديوانده نشده اند؛اما بعضی از جنون ها در اثر مس شيطان رخ می دهد.
۲۵:تسخير جن توسط حضرت سليمان(ع)
در قرآن کريم راجع به تسخير جن و شيطان،تنها درباره حضرت سليمان آمده است که از نعمت هايی که خداوندبه آن حضرت عطا کرد علاوه بر بسياری از بنی آدم،جن نيز در اختيار ايشان بودند،چنانکه در قرآن نيز می خوانيم:
((و من الجن من يعمل بين يديه باذنه))
((برخی از جن پيش روی او به اجازه پروردگارش کار می کنند)) (سوره سبا آيه ۱۲)
۲۶:جن گيری چيست؟
برخی از انسانها ممکن است که مورد هجوم شيطان و يک جن شرير قرار گيرند و به اصطلاح مجنون و جن زده بشوند در چنين شرايطی از قديم يک سری آداب و رسوم به عنوان جن گيری انجام می شود و مبتلايان،با انجام آداب و شيوه هايی که شخص جن گير از اجداد و نياکان خود به ارث برده درمان می شوند و شيطان و جن شرير از کالبد آنها خارج می شود.
البته امروزه سير تکاملی علم،نظر دانشمندان را مخصوصا در قاره آمريکا و اروپا بوجود موجودات نامرئی و عالم ماوراءالطبيه منتقل نموده است و لذا شبهه اينکه ((آيا در روی زمين چنين موجودی وجود دارد يا خير؟))را از مرحله محال بودن به مرحله امکان تنزل داده:حتی کتابهائی راجع به ((احضار ارواح))تاليف و تا اندازه ای هم پيشرفت نموده اند.البته ناگفته نماند که آنها از((جن))به ((ارواح شرير)) تعبير می نمايند اما آنچه را به وسيله ميزگرد و غيره بعنوان ارواح بشر و ارواح شريراحضار می نمايند،چيزی جز همان جن نيست زيرا آنها هيچگونه تسلطی بر روح انسان ندارند تا بتوانند احضارش کنند.
۲۷:آيا شباهتی بين انسان و جن وجود دارد؟
در بلوچستان جن ها را شبيه انسان ولی با کالبدی کوتاهتر و پوشيده از موهای زرد ظريف می دانند که شيار چشمان آن ها عمودی و پاهای آنان مثل چهار پايان سم دارد. اين موجودات بسيار شبيه انسانها هستند که در همه جا وجود دارند ولی در دل شبها فعاليت آنها بيشتر شده و طبق شنيده ها مجالس عروسی يا بزم خود را در حمام ها،سرداب ها،مخروبه ها،گورستان ها،زيرزمين ها،آب انبارها و غيره برپا می کنند.و شبها در خانه هايی به بازی و گشت مشغول هستند و چه بسا بارها از روی رختخواب انسانهای به خواب رفته هم عبور می کنند ريختن نجاسات يا آب داغ به زمين و يا لگد مال کردن بچه جن ها ممکن است والدين آنها را مجبور به انتقام جويی کند.
در پناه حق

شما از این پس به عنوان کارشناس امور جن برگزیده شده اید.
از طرف مدیر سایت

شوخی بود!!! :Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:

آدم ها این همه کارشناس دارن پس جن چی؟؟؟

iran masood;50041 نوشت:
۱۴:
۲۲:آيا جن و شيطان می خوابند؟
تنها ذات اقدس احديت است که نمی خوابد و همه مخلوقات از خواب ناگريزند حتی فرشتگان.

:Gig::Gig::Gig:

سلام دوست عزیز ایران مسعود اگه کمکی از ما برمیاد حاضریم درباره قضیه جن من تحقیقات زیادی داشته ام و با این موجود آشنایی کامل دارم و حتی بیرون آوردن جن را هم از بدن انسان به طور زنده مشاهده کرده ام و همچنین سخن گفتن جنان و ترس جن و... شاید تجربیاتم به درد دوستان بخورد

baluch boy;50073 نوشت:
سلام دوست عزیز ایران مسعود اگه کمکی از ما برمیاد حاضریم درباره قضیه جن من تحقیقات زیادی داشته ام و با این موجود آشنایی کامل دارم و حتی بیرون آوردن جن را هم از بدن انسان به طور زنده مشاهده کرده ام و همچنین سخن گفتن جنان و ترس جن و... شاید تجربیاتم به درد دوستان بخورد

نیکیو پرسش؟

ما اینجا جمع شده ام بر اطلاعاتمون در مسائل دینی و بعضی از مسائل بیفضاییم حالا شما هم میدونید بسم الله

توضیح دهید ؟تا هم من هم دیگر دوستان به اطلاعاتمون در باره این موجود اضافه کنیم

تو یکی از تاپیک ها عنوان شده بود جنیان تخم می زاند و فقط مذکر دارند!
اینجا گفته شده مثل انسان ها زاد و ولد دارند و زن و مرد!

کدوم موثق تره؟

sajedee;50107 نوشت:
تو یکی از تاپیک ها عنوان شده بود جنیان تخم می زاند و فقط مذکر دارند!
اینجا گفته شده مثل انسان ها زاد و ولد دارند و زن و مرد!

کدوم موثق تره؟

اگر فقط مذکر باشد پس چطور بچه دار میشن ؟

کدوم تاپیک؟

سلام دوستان عزیز بخصوص بلوچ عزیز در قران هر چه که ما میبایست از جن بدانیم صراحتا مکتوب است و میپذیریم اما این چیزا که میفرمایید :Labkhand:یه خورده دور از ذهنیت مادی انسان نیست؟

iran masood;50112 نوشت:
اگر فقط مذکر باشد پس چطور بچه دار میشن ؟

کدوم تاپیک؟

تاپیک جن ها هم محرم و نامحرم دارند.

sajedee;50107 نوشت:
تو یکی از تاپیک ها عنوان شده بود جنیان تخم می زاند و فقط مذکر دارند!
اینجا گفته شده مثل انسان ها زاد و ولد دارند و زن و مرد!

کدوم موثق تره؟

سلام دوستان اینکه جن ها تخم میگذارند بیشتر به طنز شباهت دارد و جن ها هم مذکر و مونث دارند و
از ظواهر امر پيداست كه جن ها نكاح و ازدواج مي كنند و بعضي از علماء از آيه زير بر ازدواج و نكاح جن ها استدلال كرده اند خداوند درباره همسران اهل بهشت مي فرمايد:
[=tahoma] ﮩ ﮪ ﮫ ﮬ ﮭ ﮮ [=&quot]الرحمن: ٥٦[/][=&quot] [/][/]
(و پيش از آنان كسي از انسانها و پريها با ايشان نزديكي و مقاربت نكرده است).
«طمث» در لغت عرب بمعني جماع است بعضي ها گفته اند: «طمث» جماعي است كه با خون ريزي همراه باشد.

خداوند به ما خبر داده است كه شيطان داراي اولاد است خداوند در جريان نكوهش از كساني كه با شيطان و اولادش دوستي دارند مي فرمايد:
[=tahoma]ﮬ ﮭ ﮮ ﮯ ﮰ ﮱ ﯓ ﯔ [=&quot]الكهف: ٥٠[/][=&quot] [/][/]
(آيا او و فرزندانش را با وجود اين كه ايشان دشمنان شمايندبه جاي من سرپرست و مددكار خود مي‌گيريد؟!).
در مورد این مطلب درآینده بیشتر توضیح خواهیم داد به اتفاق دوستان

masodi;50122 نوشت:
سلام دوستان عزیز بخصوص بلوچ عزیز در قران هر چه که ما میبایست از جن بدانیم صراحتا مکتوب است و میپذیریم اما این چیزا که میفرمایید :labkhand:یه خورده دور از ذهنیت مادی انسان نیست؟

سلام
دوست عزیز کدام مطلب دور از ذهنیت است؟

بسم الله الرحمان الرحیم
ضمن تشکر از همه دوستان و تایید آنچه که جناب بلوج بوی مرقوم داشتند که جن ازدواج و تولید نسل دارد مطالبی مفید از تفسیر نمونه خدمتتان عرض می شود:
" جن" چنان كه از مفهوم لغوى اين كلمه به دست مى‏آيد موجودى است ناپيدا كه مشخصات زيادى در قرآن براى او ذكر شده، از جمله اينكه:
1- موجودى است كه از شعله آتش آفريده شده، بر خلاف انسان كه از خاك آفريده شده است، (وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ الرحمن- 15) 2- داراى علم و ادراك و تشخيص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال است (آيات مختلف سوره جن).
3- داراى تكليف و مسئوليت است (آيات سوره جن و سوره الرحمن).
4- گروهى از آنها مؤمن صالح و گروهى كافرند (وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ) (جن 11).
5- آنها داراى حشر و نشر و معادند (أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً(جن 15).
6- آنها قدرت نفوذ در آسمانها و خبرگيرى و استراق سمع داشتند، و بعدا ممنوع شدند (وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً) (جن 9).
7- آنها با بعضى انسانها ارتباط برقرار مى‏كردند و با آگاهى محدودى كه نسبت به بعضى از اسرار نهانى داشتند به اغواى انسانها مى‏پرداختند (وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً) (جن 6).
8- در ميان آنها افرادى يافت مى‏شوند كه از قدرت زيادى برخوردارند، همانگونه كه در ميان انسانها نيز چنين است (قالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ)" يكى از گردنكشان جن به سليمان گفت من تخت ملكه سبا را پيش از آنكه از جاى برخيزى از سرزمين او به اينجا مى ‏آورم"!
(نمل 39).
9- آنها قدرت بر انجام بعضى كارهاى مورد نياز انسان دارند (وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ ... يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ):" گروهى از جن پيش روى سليمان به اذن پروردگار كار مى‏كردند، و براى او معبدها، تمثالها، و ظروف بزرگ غذا تهيه مى‏كردند" (سبا 12- 13).
10- خلقت آنها در روى زمين قبل از خلقت انسانها بوده است (وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ) (حجر 27) و ويژگيهاى ديگر.
به علاوه از آيات قرآن به خوبى استفاده مى‏شود كه بر خلاف آنچه در زبان مردم عوام مشهور است و آنها را" از ما بهتران" مى‏دانند، انسان نوعى است برتر از آنها، به دليل اينكه تمام پيامبران الهى از انسانها برگزيده شدند، و آنها به پيامبر اسلام كه از نوع بشر بود ايمان آوردند، و از او تبعيت كردند، و اصولا واجب شدن سجده در برابر آدم بر شيطان كه بنا به تصريح قرآن آن روز از (بزرگان) طايفه جن بود (كهف- 50) دليل بر فضيلت نوع انسان بر جن مى‏باشد.
تا اينجا سخن از مطالبى بود كه از قرآن مجيد در باره اين موجود ناپيدا استفاده مى‏شود كه خالى از هر گونه خرافه و مسائل غير علمى است، ولى مى‏دانيم مردم عوام و ناآگاه خرافات زيادى در باره اين موجود ساخته‏اند كه با عقل و منطق جور نمى‏آيد، و به همين جهت يك چهره خرافى و غير منطقى به اين موجود داده كه وقتى كلمه جن گفته مى‏شود مشتى خرافات نيز با آن تداعى مى‏شود از جمله اينكه آنها را با اشكال غريب و عجيب و وحشتناك، و موجوداتى دم دار و سم دار!، موذى و پر آزار، كينه‏توز و بد رفتار كه ممكن است از ريختن يك ظرف آب داغ در يك نقطه خالى، خانه‏هايى را به آتش كشند! و موهومات
ديگرى از اين قبيل.
در حالى كه اگر موضوع وجود جن از اين خرافات پيراسته شود، اصل مطلب كاملا قابل قبول است، چرا كه هيچ دليلى بر انحصار موجودات زنده به آنچه ما مى‏بينيم، نداريم، بلكه علماء و دانشمندان علوم طبيعى مى‏گويند: موجوداتى را كه انسان با حواس خود مى‏تواند درك كند، در برابر موجوداتى كه با حواس قابل درك نيستند ناچيز است.
تا اين اواخر كه موجودات زنده ذره بينى كشف نشده بود، كسى باور نمى‏كرد كه در يك قطره آب، يا يك قطره خون، هزاران هزار موجود زنده باشد كه انسان قدرت ديد آنها را نداشته باشد.
و نيز دانشمندان مى ‏گويند: چشم ما رنگهاى محدودى را مى‏بيند، و گوش ما امواج صوتى محدودى را مى‏شنود، رنگها و صداهايى كه با چشم و گوش ما قابل درك نيست بسيار بيش از آن است كه قابل درك است.
وقتى وضع جهان، چنين باشد چه جاى تعجب كه انواع موجودات زنده‏اى در اين عالم وجود داشته باشند كه ما نتوانيم با حواس خود آنها را درك كنيم، و وقتى فجر صادقى مانند پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله از آن خبر دهد چرا نپذيريم؟
به هر حال از يك سو قرآن كلام ناطق صادق، خبر از وجود جن با ويژگيهايى كه در بالا ذكر شد داده است، و از سوى ديگر هيچ دليل عقلى بر نفى آن وجود ندارد، بنا بر اين بايد آن را پذيرفت، و از توجيهات غلط و ناروا بايد بر حذر بود همانگونه كه از خرافات عوام در اين قسمت بايد اجتناب كرد.
اين نكته نيز قابل توجه است كه جن گاهى بر يك مفهوم وسيعتر اطلاق مى‏شود كه انواع موجودات ناپيدا را شامل مى‏گردد، اعم از آنها كه داراى عقل و دركند و آنها كه عقل و درك ندارند، و حتى گروهى از حيواناتى كه با چشم ديده مى‏شوند و معمولا در لانه‏ها پنهانند، نيز در اين معنى وسيع وارد است.
شاهد اين سخن روايتى است كه از پيامبر ص نقل شده است كه فرمود:
خلق اللَّه الجن خمسة اصناف: صنف كالريح فى الهواء، و صنف حيات و صنف عقارب، و صنف حشرات الارض، و صنف كبنى آدم عليهم الحساب و العقاب:
" خداوند جن را پنج صنف آفريده است: صنفى مانند باد در هوا (ناپيدا هستند) و صنفى به صورت مارها، و صنفى به صورت عقربها، و صنفى حشرات زمين‏اند، و صنفى از آنها مانند انسانند كه بر آنها حساب و عقاب است" «1».
با توجه به اين روايت و مفهوم گسترده آن، بسيارى از مشكلاتى كه در روايات و داستانها در مورد جن گفته مى‏شود، حل خواهد شد.
مثلا در بعضى از روايات از امير مؤمنان على علیه السلام مى‏خوانيم كه فرمود:
لا تشرب الماء من ثلمة الاناء و لا من عروته فان الشيطان يقعد على العروة و الثلمة:
" از قسمت شكسته ظرف و طرف دستگيره آن آب نخوريد زيرا شيطان، روى دستگيره، و قسمت شكسته مى‏نشيند" «2».
با توجه به اينكه" شيطان" از" جن" است، و با توجه به اينكه جاى شكسته ظرف، و همچنين دسته آن محل اجتماع انواع ميكربها است، بعيد به نظر نمى‏رسد كه" جن و شيطان" به" مفهوم عام" اينگونه موجودات را نيز شامل شود هر چند معنى خاصى دارد كه به موجودى است كه داراى فهم و شعور و مسئوليت و تكليف است.
و روايات در اين زمينه فراوان است «3».
تفسیر نمونه
موفق باشید:Gol:
__________________________________________________
(1)" سفينة البحار" جلد اول صفحه 186 (ماده جن).
(2) كتاب" كافى" جلد 6 صفحه 385 كتاب الاشربة باب الاوانى حديث 5.
(3) در جلد اول كتاب" اولين دانشگاه و آخرين پيامبر" حدود بيست و سه روايت در اين زمينه جمع‏آورى شده است.



سلام

می شه نحوه شناسایی جن های خوب را بیان کنید؟:Gol:

بسم الله الرحمن الرحیم

جن--جن شناسی-جن گیری و.... از اموری است که در قرآن و روایات به شدت نهی از ان شده است

تنها ارتباط ممدوج ارتباط اولیا الله با جن است که جنها به امر الهی در خدمت انها هستند

iran masood;50039 نوشت:
تمام پيامبران الهی از انسانها برگزيده شدند،و آنها به پيامبر اسلام که از نوع بشر بود ايمان آوردند،و از او تبعيت کردند .

سلام
با تشکر از طرح مطالب فوق . ایراداتی که به نظر می رسد عرض می کنم
دلیل و مدرک دینی بر این مطلب وجود ندارد بلکه از بعضی اهل معرفت نقل است که جنیان خود پیامبر دارند البته فضیلت انسان بر جن را قبول داریم به دلیل مذکور

iran masood;50039 نوشت:
در کتاب اثبات الوصيه آمده است که جنيان ۷۰۰۰ هزار سال پيش از آدميان آفريده شده اند.

منظور از خلقت جن در کدام دوره حیات است . ظاهرا جنیان بخاطر عدم نیاز به خشکی قادر به حیات در ادوار مختلف هستند
iran masood;50039 نوشت:
آفريدگان عاقل سه دسته اند:۱ـ آدمی که از خاک درست شده است.۲ـ فرشته از نور.۳ـ جن از آتش.

اگر سوره مبارکه نمل را با دقت بخوانیم عقلای عالم را منحصر در این سه گروه نمی یابیم
iran masood;50041 نوشت:
در زمانهای قديم در اتاق زنی که تازه وضع حمل کرده بود آهن يا آهنربايی قرار می دادند.يا با کودکان خود قطعه ای از شیء فلزی که اغلب سنجاق قفلی بود همراه می کردند و معتقد بودند اين اشيا فلزی آنها را از اذيت و آزار جن حفظ می کند.اما امروزه با بالا رفتن فرهنگ مردم،خرافات نيز به حداقل رسيده است.

دلیل محکمی دارید که بین آهن و عدم حضور جن رابطه ای نیست ؟ خرافات کمتر شده ؟
iran masood;50041 نوشت:
طبق روايات جنيان غذا هم می خورند و غذای آنان بازمانده غذای انسان و مغز استخوان غذای جن را تشکيل می دهد چنان که ((ابن بابويه)) نيز نقل شده که:گروهی از طايفه جن به خدمت پيامبر اکرم (ص)شرفياب شدند و عرض کردند:يا رسول الله چيزی برای خوردن به ما عطا کن.حضرت استخوان و بازمانده غذا به آنها عطا کرد.

غذای هرچیزی متناسب با وضع جسمانی اوست . اگر جن موجود زنده گازی باشد نمی تواند از خود غذای جامد تغذیه کند بلکه می تواند از بخارات آن استفاده کند . دقت فرمایید
iran masood;50041 نوشت:
اين روايت و رواياتی ديگر سبب شده که عده ای جن و شيطان را نوعی ميکروب بنامند اما اين نظريهکاملا غلط و نادرست می باشد.

ظاهرا نقلتان اشکال دارد بر اساس این روایت و با توجه به معنای عام شیطان که شامل هر موجود اخلالگری می شود یکی از مصادیق شیطان میکرب است
iran masood;50041 نوشت:
تنها ذات اقدس احديت است که نمی خوابد و همه مخلوقات از خواب ناگريزند حتی فرشتگان.

موجودات مجرد عقلی بلکه نفس ناطقه انسان ( نه جسمش ) مظهر لا تاخذه سنه و لانومند و خواب ندارند
iran masood;50041 نوشت:
آيا مومنين از جن به بهشت داخل می شوند؟فرمود:نه ولی برای خداوند باغهايی بين بهشت و جهنم است که ايشان و فساق شيعه در آنجا خواهند بود.

این روایت با آیاتی که بهشت را نتیجه ایمان و عمل صالح معرفی می کند سازگار نیست بلکه تکلیف بدون پاداش مناسب خلاف عدل است
iran masood;50041 نوشت:
شيطان و جن شرير از کالبد آنها خارج می شود.

منظور از خروج جن از کالبد چیست ؟ آیا منظور خروج از جسم است ؟ آیا ممکن است یک بدن تحت تدبیر دو نفس ( نفس انسانی و نفس جن ) باشد ؟ ظاهرا این امر قابل قبول نیست لذا تسلط جن بر بدن شخص جن زده را به نحو دیگر باید تفسیر نمود
موفق باشید

متاسفانه مخفی بودن امر جن باعث شده که سیلی از خرافات از هزار رنگ درباره انان رواج یابد

باید دانست که جنیان در دنیائی موازی با دنیای ما زندگی می کنند از محلی که انها ما را می بینند و ما انها را نمی بینیم

بهترین قضاوتها و مستدل ترین انها را فقط و فقط از سوره جن می توان برداشت نمود و الباقی همه یا خرافه اند یا دور از ذهن یا مبتنی به مقطع خاص زمانی-مکانی

سلام
تنها دیدن نیست
آزر و اذیتشونم هست

اگه اینجوری نبود هیچوقت قرآن نمیگفت از شر جن و انس

بحث راجع به شر جن و کیفیت آن مقوله ای است مبسوط که اگر بنده بشکافم به بنده چه تهمتها که نخواهند زد اینجا

مایل بودید در گروه ذاکران بحث را مطرح کنید تا درباره این مهم صحبت کنیم

با سلام خدمت شما
این تایپیک دیگه جن زده شده هرکی هم از جنها بد بگه جنهامیان سراغش اگه میگین نه امتحان کنین:khaneh:

والا فک نکنم کسی مایل(جرات داشته) باشه اگه دوستان مایلن اوکی منم هستم

جنها خیلی کمتر از اونن که بخوان به کسی که در حفظ خداست اسیب بزنن

عرض کردم که مایل بودید در گروه ذاکران مطرح کنید تا مسائلی رو بازگو کنم

یا علی

**عبدالله**;97538 نوشت:
جنها خیلی کمتر از اونن که بخوان به کسی که در حفظ خداست اسیب بزنن عرض کردم که مایل بودید در گروه ذاکران مطرح کنید تا مسائلی رو بازگو کنم

ممنون دوست عزيز ، گفتم تا آمدم اينجا همه فرار کردن رفتن ! نگو که شما حسابي ترسانده​ايدشان.
راستي اجنه اينترنت و ...هم دارند؟ احتمالا اجنه اهالي سوئد و آلمان و دانمارک و بلژيک و ژاپن و ....حتما اينترنت پرسرعت هم دارند! خوشبختانه احتمالا اجنه هموطن دنبال يارانه و نان و ... فرصت وبگردي ندارن!

دوست عزيز، آخه بزروگوار، آسيب را جن نميرساند ،​بيشترين آسيب را به انسان ناداني و جهل وارد ميکند.

ساير دوستان اگر حقير را به تفسير غلط قرآن متهم نکنند به زبان خيلي ساده:
براي يک انسان عاقل نياز هست توضيحاتي راجع به فوايد مسواک زدن و رعايت بهداشت گفته بشه

هرچند شايد بي تاثير نباشه که : وقتي يک کودک خردسال ناداني، اگر مسواک نزنه ، حرف حساب رو گوش کنه،.... هاپو، لولو خورخوره و ... مياد ميخوردش!

manmehdiam;106939 نوشت:
ساير دوستان اگر حقير را به تفسير غلط قرآن متهم نکنند به زبان خيلي ساده: براي يک انسان عاقل نياز هست توضيحاتي راجع به فوايد مسواک زدن و رعايت بهداشت گفته بشه هرچند شايد بي تاثير نباشه که : وقتي يک کودک خردسال ناداني، اگر مسواک نزنه ، حرف حساب رو گوش کنه،.... هاپو، لولو خورخوره و ... مياد ميخوردش!


سلام

کسی نگفته اسیب را جن ها می زندد دقت کنید

دارند می گویند اسیب نمی توانند برسانند(حداقل من اینطوری فهمیدم)

جن وظیفه اش (جن های پلید مثل ابلیس)
گول زدن است:Gol:

عرض سلام و ادب

mkk1369;106955 نوشت:
کسی نگفته اسیب را جن ها می زندد دقت کنید دارند می گویند اسیب نمی توانند برسانند(حداقل من اینطوری فهمیدم) جن وظیفه اش (جن های پلید مثل ابلیس) گول زدن است


آسيب زدن! غير آسيب رساندن است! حق با شماست ، اجازه بدهيد عرضم را اصلاحش ميکنم:
جهالت و ناداني و حماقت وظيفه​اش (و اثرش و نتيجه​اش و ....) گول زدن خود و ديگران است و انساني و خانواده اي و جامعه اي و .....که خرافات صد من يک غاز در آن خريدار دارد و به خزعبلات موهوم جاهلانه دچار است ، شياطين و دجالان وظيفه تحميق را به راحتي انجام ميدهند و فرد و جامعه آسيب ميبيند و هم آسيب ميزند هم آسيب ميرساند هم...

موضوع قفل شده است