شیوه برخورد امام زمان(عج)با گناهکاران در زمان ظهور چگونه است؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شیوه برخورد امام زمان(عج)با گناهکاران در زمان ظهور چگونه است؟

شیوه برخورد امام زمان(عج)با گناهکاران در زمان ظهور چگونه است؟

در زمان ظهور حضرت مهدي(ع) عده‌اي با او موافق و گروهي با او مخالف هستند. در ميان مخالفان برخي پيش از ظهور با او دشمن بوده و بعضي پس از خروج و قيام او، در برابرش مي‌ايستند؛ اين دسته در زمان غيبت حضرت جزء موافقان و دوستداران و شيعيان او به شمار مي آيند ولي پس از آنكه ولي عصر(ع) نقاب غيبت كبرا از رخ بركشيد، به علل و عواملي او را نپذيرفته و بدتر در مقابل او صف‌آرايي مي‌كنند.

يكي از پرمخاطره‌ترين مراحل براي علاقه‌مندان و شيعيان صاحب‌الامر(ع)، زمان و عصر ظهور حضرت(ع) است. زيرا عدم آشنايي به روش خاص و جديد حضرت ولي عصر(ع) در ارائة اسلام از سويي و نيز نوع برخورد با باطل و شدت و سخت‌گيري امام از سوي ديگر؛ آزمايش بزرگي است كه اگر كسي در آن دچار تزلزل شود، ممكن است اصل مسئله را نفي و انكار نمايد. به نظر مي‌رسد اينكه ائمه(ع) به برگشت برخي از مؤمنان از امام زمان(ع) و اقبال و روي‌آوري غير مؤمنان به ايشان در عصر ظهور خبر داده‌اند ـ در بعضي موارد آن ـ ريشه در همين تحير و شك و ترديد ـ كه منشأ آن عدم اطلاع و آگاهي از روش حضرت مهدي(ع) در زمان ظهور است ـ دارد، از جمله حديث قابل تدبّر ذيل: «عبدالحميد مي‌گويد: كسي كه از امام صادق(ع) شنيده بود به من خبر داد كه، حضرت فرمود: هنگامي كه قائم(ع) خروج مي‌كند، خارج مي‌شود از اين امر [از اسلام يا تشيع يا ايمان يا حداقل از قبول امام زمان(ع)] كسي كه خويش را از اهل حضرت مي‌ديد [و فكر مي‌كرد از ياران و از معتقدان راسخ به امام زمان(ع) است] و داخل مي‌شود در اين امر [يعني در تبعيت از امام زمان و ولايت او] كسي كه مانند آفتاب‌پرست و ماه‌پرست است...».1

از اين روايت اسرار ديگري را نيز دربارة عصر ظهور مي‌توان دريافت ولي حداقل يكي از اسرار اين برگشت و آن روي آوري، روش خاص و جديد حضرت در ارائة اسلام و برخورد با اهل باطل است كه متحيران، مضطربان و متزلزلان را از حضرت برمي‌گرداند.

به بيان ديگر، در زمان ظهور حضرت مهدي(ع) عده‌اي با او موافق و گروهي با او مخالف هستند. در ميان مخالفان برخي پيش از ظهور با او دشمن بوده و بعضي پس از خروج و قيام او، در برابرش مي‌ايستند؛ اين دسته در زمان غيبت حضرت جزء موافقان و دوستداران و شيعيان او به شمار مي آيند ولي پس از آنكه ولي عصر(ع) نقاب غيبت كبرا از رخ بركشيد، به علل و عواملي او را نپذيرفته و بدتر در مقابل او صف‌آرايي مي‌كنند.

شمارش تمامي عوامل روگرداني اين گروه از حضرت در زمان غيبت در اين مختصر نمي‌گنجد، از اين رو به مهم‌ترين آنها اشاره مي‌شود.

1. ارائة اسلام جديد

در زيارات خطاب به امام زمان(ع) گفته مي‌شود: «السلام علي الحقّ الجديد؛2 درود بر حقّ جديد» اين فراز اشاره به اين حقيقت دارد كه حضرت با ظهور خويش روش جديدي در ارائة اسلام فرا روي انسان‌ها قرار مي‌دهد؛ اين بدان معنا نيست كه ايشان اسلام را عوض مي‌كند؛ بلكه مقصود آن است كه اسلام را تجديد مي‌كند و به آن حيات دوباره مي‌بخشد، چرا؟ چون در عصر غيبت، اسلام حقيقي و ناب به مردم ارائه نشده و تحريف‌ها، كژروي‌ها، كژانديشي‌ها و بدعت‌ها چهرة اصلي و واقعي آن را مستور ساخته است. اكنون نيز همة ما شاهديم كه در بسياري از ممالك اسلامي به نام دولت اسلامي و حاكميت اسلام چگونه اين دين به شكل وارونه و نادرست به مردم ارائه مي‌شود. بسيار ديگري نيز هستند كه برداشت صحيحي از آموزه‌هاي اسلام نداشته، براساس بافت فكري خويش تلقي خاصي از اسلام دارند. اين دو گروه در مواجهه با امام زمان(ع) كه روشش، ارائة صحيح اسلام و حاكميت اسلام ناب در دنياست، چگونه برخورد خواهند كرد؟! عده‌اي از اينان نه تنها خود حضرت را قبول نمي‌كنند بلكه در برابر دعوت و قيام او براي احقاق حق و نفي باطل قيام مي‌نمايند. اگر آدمي در حقانيت و حق بودن حضرت شك و ترديد نداشته باشد، به تبعيت از حضرت، روش و تلقي ناصحيح خويش را به كناري افكنده، سيرة حضرت را در ارائة اسلام مي‌پذيرد و به آن تن مي‌دهد. امّا اگر متزلزل بود نه تنها دعوت حضرت را ردّ مي‌كند بلكه نعوذ‌بالله در برابر او مي‌ايستد.

اين مسئله علاوه بر آنكه آزمايش بزرگي براي مسلمانان است، براي حضرت نيز كار را مشكل مي‌كند. براساس روايات كار امام زمان(ع) در عصر ظهور بسيار دشوار است و حتي سخت‌تر از عصر رسول خدا(ص). زيرا رسول اكرم(ص) با يك عده جاهل بت‌پرست يا مشرك روبرو بود ولي حضرت مهدي(ع) با مسلماناني روبرو خواهد شد كه با او با قرآن و تأويل آن و تفسير به رأي و تحليل‌هاي ناروا مقابله مي‌كنند. در دو روايت ذيل تأمل كنيم:

الف) روايت اوّل: فضيل بن يسار مي‌گويد، شنيدم امام صادق(ع) مي‌فرمود: «حقيقت آن است هنگامي كه قائم ما قيام كند، با مردمي روبرو مي‌شود که از نظر نادانی، جاهل‌تر از مردمي هستند كه رسول خدا(ص) با ايشان روبرو شد»، [فضيل بن يسار مي‌گويد] پس گفتم: اين تشابه چگونه است؟! حضرت فرمود: «رسول خدا(ص) به سوي مردم آمد در حالي كه آنها سنگ‌هاي كوچك و بزرگ، درختان خرما و چوب‌هاي ساخته شده [به دست خويش] را مي‌پرستيدند و حقيقت آن است كه قائم ما هنگامي كه قيام مي‌كند به سوي مردم مي‌آيد در حالي كه مردم، كتاب خدا را عليه او تفسير كرده، در مخالفت با او به قرآن استدلال مي‌كنند». سپس حضرت فرمود: «سوگند به خدا، آگاه باشيد هر آينه عدل حضرت قائم در خانه‌هاي آنان [و كساني كه با قرآن به مخالفت با حضرت برخاسته‌اند] مي‌رود چنان‌كه گرما و سرما به درون خانه‌هاشان مي‌رود».3

بايد توجه داشت كه برخي از مخالفان حضرت از روي جاه‌طلبي و حبّ رياست به تأويل آيات قرآن دست مي‌زنند و گروهي به جهت برداشت غلط و ناصحيح خويش از آيات قرآن؛ سخن ما در اين مقطع ناظر به گروه دوم است.

ب) روايت دوم: محمد بن ابي‌حمزه از برخي اصحاب از امام صادق(ع) نقل كرده، شنيدم امام صادق(ع) فرمود: «حضرت قائم(ع) در جنگ‌هايش با چيزي مواجه مي‌شود كه رسول خدا(ص) مواجه نشد. حقيقت آن است كه رسول خدا(ص) به سوي مردم آمد در حالي كه آنها سنگ‌هاي شكافته شده و چوب‌هاي ساخته شده را مي‌پرستيدند و به درستي كه قائم(ع) [هنگامي كه ظهور مي‌فرمايد] عليه او خروج مي‌كنند، سپس قرآن را عليه او تأويل مي‌كنند و عليه او جنگ مي‌كنند».4

اين حديث نيز به روشني حكايتگر اين حقيقت است كه كساني تفسير ناب و صحيح اسلام را از ناحية امام زمان(ع) برنمي‌تابند و ارائه اسلام و حق به شكل نوين آن برايشان سخت و سنگين است، از اين رو با او به مقابله برخاسته، حتي با وي به جنگ مي‌پردازند.

2. مبارزة سخت با باطل

بنابر منابع اصيل اسلامي امام زمان(ع) مظهر اسم «منتقم» خداوند متعال است. يعني انتقام حضرت حق از طريق وجود ولي‌عصر(ع) پياده خواهد شد. همة انبياء و امامان(ع) در جاي خود مظهري از اسماء الهي بوده‌اند ولي اسم «منتقم» حق تا به حال در هيچ داعيه‌اي ظهور نكرده است. انبيا، اوصيا و ائمه(ع) بيشتر مظهر نام‌هاي «هادي»، «رئوف»، «رحيم» و «عفوّ» خداوند متعال بوده‌اند. خداوند منان چنين خواسته است تا اسم «منتقم‌»اش توسط بقيـ[الله(ع) در دنيا جلوه‌گر شود. آن حضرت علاوه بر پياده كردن حق، مظهريّتي براي انتقام حق در دنيا نيز خواهد داشت.

تجلي «انتقام» حق بدين معني است كه به رغم ارسال رسل و ابلاغ كتب و تبليغ اوصياء و هدايت‌گري هاديان راستين، نوع انسان‌ها به سوي طغيان، سركشي و مخالفت پيش رفته‌اند. با توجه به اينكه خداوند وعيدهايي در زمينة عذاب دنيوي طاغيان، ظالمان و فاجران داده است، در مقطعي از زمان كه ستمگري ستمكاران و گناه‌كاري گناه‌كاران و ناسپاسي ناسپاسان و كژروي كژروان و فساد فسادگران به اوج خود رسد در حدّي كه آه مظلومان و دين‌داران و دين‌خواهان به سوي آسمان رود، غضب حق در انتقام و تحقق عذاب دنيوي جلوه مي‌كند، انسان نتيجة طغيان و نافرماني خويش را در دنيا خواهد ديد.

اين تحقق غضب الهي و جلوه‌گري انتقام حق از نوع بشر، توسط حضرت صاحب(ع) خواهد بود، از اين‌رو با ظهور حضرت ـ كه روز ظهور وعيدهاي دنيوي الهي در خصوص زيان‌كاران است ـ مبارزة سختي درمي‌گيرد و آن حضرت از كشتن مخالفان، معاندان و كساني كه مانع تحقق توحيد در زمين هستند هيچ ابايي ندارد و آن‌قدر ستمگران و زيان‌كاران را مي‌كشد و از ميان مي‌برد تا ماية فساد و طغيان از روي زمين ريشه‌كن شود.

واضح است با شروع چنين مبارزة سهمگين، شديد و سختي، عده‌اي به دليل شيوة عملي حضرت نسبت به مخالفان، دچار شك و ترديد شده، حقانيت حضرت را رد نموده، بدتر از آن، در برابر او بايستند. به بيان ديگر، مبارزة سخت حضرت با باطل و شيوة مقابلة وي موجب مي‌شود عده‌اي در شك و ترديد بغلطند و از حضرت برگشته و به ردّ و مخالفت با او بپردازند. آنان اگر از ثبات عقيدتي و عملي برخوردار بودند، هيچ‌گاه با روش و سيرة حضرت در مواجهه با باطل متزلزل نمي‌شدند، زيرا بر اين باور بودند كه روز ظهور قيام امام زمان(ع) روز ظهور «انتقام» حق و غضب الهي است و اين اسم اعظم توسط ولي‌عصر(ع) در دنيا جلوه‌گر مي‌شود.

دربارة شدت قوت برخورد امام زمان(ع) با مخالفان و اهل باطل، روايات فرواني وجود دارد كه براي تدبّر، تأمل و درس‌آموزي بيشتر به تعدادي از آنها اشاره مي‌شود:

1. زراره مي‌گويد، از امام باقر(ع) پرسيدم: آيا [قائم(ع)] به سيره و روش حضرت محمد(ص) سير مي‌كند؟ حضرت فرمود: «هرگز، هرگز، اي زراره حضرت قائم با روش رسول اكرم(ص) پيش نمي‌رود». گفتم: فدايت شوم، چرا؟ فرمود: «زيرا رسول خدا(ص) با ملايمت، الفت و مهرباني با مردم پيش مي‌آمد و قائم با كشتن پيش مي‌رود و در كتابي كه با اوست، امر شده است تا با مقاتله و كشتار پيش رود و توبة [ظاهري] كسي را هم قبول نكند...».5

رسول اكرم(ص) حتي توبة ظاهري توبه‌كنندگان را پذيرفت و آنان را رد نكرد. پيامبر اسلام(ص) به خوبي مي‌دانست كه ابوسفيان توبة حقيقي و واقعي نكرده است ولي در عين حال توبة ظاهري او را پذيرفت، چون بنابر رأفت، رحمت و گذشت بود و رسول خدا با چنين روشي با مخالفان برخورد مي‌فرمود. امّا حضرت حجت(ع)، توبة متظاهران را نمي‌پذيرد؛ زيرا وي مظهر «انتقام» حق است و بايد دسيسه‌بازان، دروغ‌گويان و اغواگران را مجازات نمايد. او بايد عدل را در جامعه مستقر سازد و با وجود مدّعيان توبه، جامعه روي عدالت را نخواهد ديد، زيرا اكنون به ظاهر توبه مي‌كنند و فردا از توبة خود دست مي‌شويند و دوباره دغل‌كاري و شيطنت را آغاز مي‌كنند.

در واقع حضرت صاحب(ع) به خلاف انبيا و ائمة گذشته در اين خصوص به علم غيب خويش، به اذن خداوند عمل مي‌كند. پيامبر اسلام و ائمة ديگر نيز با توجه به علم غيب خويش، دروغگو و صادق را از هم به خوبي تشخيص مي‌دادند ولي سيره و روششان آن بود كه در برخوردها به علم غيب خويش عمل نكنند؛ امّا حضرت مهدي(ع) به اذن خداوند متعال به علم غيب خويش تمسّك مي‌جويد و با ديدن چهره و قيافة مجرمان از نيات شوم و عمل دروغين آنان باخبر گشته، علاوه بر عدم پذيرش توبه ظاهري‌شان، آنان را مجازات نيز مي‌نمايد؛ چنان‌كه امام صادق(ع) در حديث ذيل به خوبي اين حقيقت را بازگفته است:

ابوبصير مي‌گويد، از امام صادق(ع) در خصوص تفسير و معني آيه «يعرف المجرمون بسيماهم؛6 مجرمان به چهره‌هايشان شناخته مي‌شوند» پرسش نمودم، حضرت فرمود: «خدا ايشان را مي‌شناسد ولكن اين آيه دربارة حضرت قائم(ع) نازل شده است كه مجرمان را به چهره و سيماي ظاهري‌شان مي‌شناسد، پس او و اصحابش مجرمان را با شمشير سخت مي‌زنند و از ميان مي‌برند».7

در اين حديث يكي از معاني آية «يعرف المجرمون بسيماهم» شناخت حضرت مهدي از چهرة ظاهري مجرمان دانسته شده و اين نكته نيز مورد تأكيد است كه ولي‌عصر(ع) در مواجهه با مجرمان با شدت برخورد كرده، او و يارانش آنان را از ميان مي‌برند. به هر روي بايد اين به حقيقت توجه داشت كه روش «بقيـ[الله» با روش ائمه و انبياي ديگر متفاوت است. آن آيت عظما، مأموريت خاصّي دارد و حساب خاص. در عين آنكه اسلام و حق را پياده مي‌سازد، ولي در سيره و روش، با معصومان ديگر متفاوت است و از اين‌رو داراي فضيلت ويژه‌اي است كه شخصيتي مانند امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «اگر او را درك مي‌كردم همة دوران حيات و زندگي خويش را به او خدمت مي‌نمودم». 8

2. عبدالله بن عطا مي‌گويد از امام باقر(ع) پرسيدم، هنگامي كه قائم(ع) قيام مي‌فرمايد به كدام روش در ميان مردم پيش مي‌رود؟ حضرت فرمود: «آنچه را قبل از او رايج بوده است از ميان مي‌برد [و كنار مي‌گذارد] چنان‌كه رسول خدا(ص) چنين كرد و اسلام را به صورت جديد استيناف مي‌كند [يعني اسلام را به همان صورت ناب و اصيلي كه داشته عرضه مي‌فرمايد]».9

3. ابوبصير مي‌گويد، امام باقر(ع) فرمود: «حضرت قائم به امر جديد و كتاب جديد و حكم جديد10 كه بر عرب سخت است، قيام مي‌فرمايد و شأنش جز شمشير نمي‌باشد و توبة [ظاهري] كسي را نمي‌پذيرد [و در اين روش و سيرة خويش] سرزنش سرزنش‌كنندگان او را از اجراي احكام الهي باز نمي‌دارد».11

4. محمد بن مسلم مي‌گويد، از امام باقر(ع) شنيدم كه مي‌فرمود: «اگر مردم مي‌دانستند كه حضرت قائم هنگام خروج و ظهور چه خواهد كرد، بيشترشان دوست داشتند كه او را نبينند، به خاطر كثرت كشتار انسان‌ها». آگاه شويد كه آن حضرت از [گروهي] آغاز نمي‌كند مگر قريش، پس از ايشان نمي‌ستاند مگر شمشير را و به ايشان نمي‌دهد مگر شمشير را [يعني با ايشان به شدت مي‌جنگد]؛ [اين مقاتله و كشتار توسط حضرت به حدي است كه] حتي بسياري از مردم [به دليل عدم ثبات عقيدتي و عملي و تزلزل و ترديد در سيرة حضرت ولي‌عصر(ع)] مي‌گويند: اين مرد [يعني مهدي(ع)] از آل محمد نيست، زيرا اگر از آل محمد بود ]همچون رسول اكرم(ص)] به مخالفان رحم مي‌كرد».12

ناگفته نماند كه اوّلاً، سخت‌گيري‌هاي خاصّ حضرت در ابتداي ظهور، جهت از ميان بردن اهل باطل است، امّا پس از آن، وضعيت چه از نظر معنوي و معرفتي و چه از حيث امكانات مادي، آسايش، امنيّت و عدالت ارتقا مي‌يابد.13

ثانياً، با توجه به قرائن و شواهد موجود در روايات، عدم پذيرش توبة ظاهري مخالفان از سوي حضرت ولي‌عصر(ع) ناظر به گناهان شخصي و توبه در امور فردي نيست، بلكه براساس فلسفة قيام حضرت، مقصود مفسدان اجتماعي‌اند كه با مخالفت و عناد خويش جامعه را از مسير توحيد و انسانيت منحرف مي‌سازند و در برخورد با مهدي(ع) مي‌خواهند پشت نقاب توبة ظاهري، خويش را مخفي ساخته و در زمان مناسب فساد و اغواگري و انحراف را در جامعه ترويج كنند.

امّا از آنجا كه در زمان حضرت، بنا بر حاكميت توحيد است، ديگر به اين گروه مهلت داده نمي‌شود و توبة دروغينشان مقبول نمي‌افتد.

3. راحت‌طلبي و عافيت‌گرايي

از علل ديگري كه موجب مي‌شود مؤمناني كه به حضرت اعتقاد دارند، پس از عصر ظهور، حضرت را قبول نكنند بلكه در برابر او بايستند، راحت‌طلبي و عافيت‌گرايي است كه متأسفانه انسان‌ها به آن عادت داشته و معمولاً چنين‌اند. در علائم مقارن ظهور آمد كه خروج حضرت در كشاكش جنگي بزرگ و خون‌ريزي شديد و قتالي عظيم و فتنه‌هاي بسيار و ناامني‌هاي فوق‌العاده و مرض‌هاي ناگوار و بلاياي بي‌شماري است كه در تمامي جهان وجود داشته و مركز آن در خاورميانه است. در اين ميان، حضرت كه ظهور مي‌فرمايند، خود نيز در صفي مستقل با ياران صديقشان در برابر مخالفان، معاندان و منافقان مي‌ايستند و با آنها به قتال مي‌پردازند. واضح است كه در چنين شرايطي، مشكلات، مصائب و سختي‌هاي فراوان متوجه حضرت و اصحاب او شده و شدايد مضاعف خواهد گشت. روايات ذيل اين سختي‌ها را با بيان گوناگون گزارش كرده‌اند. 1. ابوبصير از امام صادق(ع) نقل كرده كه فرمود: اين چه شتابي است كه مردم در خصوص قيام حضرت قائم مي‌كنند! پس به خدا سوگند كه لباس او نيست مگر كلفت و ضخيم و خوراكش نيست مگر درشت و نيست او مگر [با] شمشير و مرگ زير ساية شمشير».14

اين روايت به خوبي شدايد و سختي‌هاي زمان ظهور حضرت را با لحن خاصي مطرح كرده و با اظهار تعجب از شتاب و عجلة مردم براي ظهور حضرت، حكايت از اين مي‌كند كه هر كسي تاب و تحمل اين مشكلات را ندارد و تنها كساني كه از راحت‌طلبي و عاقبت‌خواهي به دورند مي‌توانند همراه و يار وفادار حضرت باشند. 2. مفضل بن عمر مي‌گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه احوال حضرت قائم(ع) را ذكر مي‌كرد، پس به حضرت گفتم: من اميدوارم كه امر [حضرت مهدي(ع)] در آساني باشد. امام(ع) فرمود: «چنين نيست تا جايي كه خون و عرق را مسح مي‌كنيد».15

3. معمر بن خلاد روايت كرده كه در خدمت امام رضا(ع) سخن از حضرت قائم(ع) شد. امام فرمود: «امنيت و آرامش شما در اين ايام و امروز بيشتر است از امنيتتان در آن روز». جمع حاضر گفتند: اين چگونه است؟ امام فرمود: «اگر قائم ما قيام و خروج نمايد، نمي‌باشد مگر شدت‌ها و جاري شدن خون‌ها و خواب بر روي زين‌ها و لباس حضرت قائم(ع) نيست مگر كلفت و طعامش نيست مگر درشت».16

تعبير «خواب بر روي زين‌ها» حكايت‌گر اين حقيقت است كه به قدري جنگ و قتال و برخورد زياد است كه مبارزان دائم بر روي اسب بوده و گويا فرصت پايين آمدن و استراحت كردن روي زمين را ندارند.

به هر روي، وجود امام و حضور او، در زمان شدايد و همراهي با سختي‌هاست، از اين رو عافيت‌طلبان مشكلات را برنتابيده، از حضرت روي برگردانده و بدتر با او مقابله مي‌كنند. حقيقت آن است كه اگر بقية ائمه(ع) نيز مجال حكومت مي‌يافتند، به دليل دشواري‌هايي كه بر سر راهشان قرار داشت و مخالفت‌هايي كه از سوي دشمنان مي‌شد و ستيزه‌جويي‌هايي كه از ناحية ستمگران به وجود مي‌آمد، همياري و همدلي و همكاري بسياري از مدعيان محبت به اهل بيت كم‌رنگ مي‌شد و چه بسا به مخالفت مي‌كشيد. روايت ذيل در اين زمينه قابل تدبر است:

عمرو بن شمر مي‌گويد، در خانة امام صادق(ع) بودم و خانه مملو از جمعيت بود. پس مردم از حضرت سؤال مي‌كردند و او به همة آنها پاسخ مي‌داد. پس [در اين حال] من از يك سمت خانه گريه كردم، پس امام فرمود: «يا عمرو! چه چيزي تو را مي‌گرياند؟» گفتم: فدايت شوم چگونه نگريم و حال آنكه در ميان اين امت مانند تو هست كه درها به رويت بسته و پردة انكار بر تو افكنده شده است؟! پس امام فرمود: «يا عمرو، گريه مكن، [زيرا هم‌اكنون كه ما بر مسند خلافت و حكومت نيستيم] چيزهاي لذيذ مي‌خوريم و لباس‌هاي نرم مي‌پوشيم [ولي] اگر آنچه كه تو مي‌گويي مي‌شد [يعني خلافت و حكومت در دست ما بود] نمي‌شد مگر خوردن چيزهاي درشت (و سفت) و پوشيدن لباس‌هاي خشن مانند اميرالمؤمنين علي بن ابي‌طالب(ع) [كه به دليل حاكميتش او و يارانش چه سختي‌ها و شدايدي را تحمل كردند] و اگر اين‌گونه نباشد [و ما به وظيفة اصلي خويش در زمان تصدي حكومت عمل ننماييم بايد در ميان زنجيرهاي آتشين جهنّم آنها را علاج بكنيم».17

4. گناه و نافرماني

يكي ديگر از علل روگرداني در عصر ظهور، معصيت و گناه است. فرد خطاكار و نافرمان از اوامر و نواهي الهي، نتيجة عمل ناپسند و زشت خود را خواهد ديد و يكي از مواقع اين مسئله هنگام خروج و قيام حضرت خواهد بود. انساني كه مدام گناه مي‌كند و توبه را پيشة خود نمي‌سازد، فردي كه غرق در حرام‌ها و نبايدها است و فكري به حال خويش نمي‌كند، چوب اين تخطّي‌ها را خواهد خورد و در زمان ظهور حضرت ولي‌عصر(ع) گناهان او را به جايي مي‌كشاند كه نه تنها از حضرت رو برمي‌گرداند بلكه در صف مخالفان او نيز قرار مي‌گيرد. از همين روست كه ائمه(ع) با لحن‌هاي گوناگون توصيه مي‌كنند كه ياران مهدي(ع) و دوستداران و محبان وي بايد متقي و پارسا باشند.18بايد از خداوند متعال و نبي اكرم(ص) و اهل بيت(ع) با تضرع خواست كه ما در زمرة اعراض كنندگان و روي‌گردانان از حضرت مهدي(ع) نباشيم كه جز خسران دنيوي و اخروي نتيجه‌اي ديگر نخواهد داشت.

برخورد خدا با گنهکار ها چطوره؟امام زمان هم ایت خدا روی زمینه.پس منطقیه که در توبه در محضر پدر عزیزمون هم بازه.
ممنون از خودش

:Gol:

محمد;2041 نوشت:
شیوه برخورد امام زمان(عج)با گناهکاران در زمان ظهور چگونه است؟

با سلام
طبق مفاد آيات وروايت، عصر ظهور، عصر شكوفايي، عدالت اجتماعي و برقراري صلح و سازندگي و تكامل علم و دين و امنيت و آرامش مردم و جامعه است. قرآن مي‏فرمايد: "ما اراده كرديم بر آنانكه در زمين استضعاف و خوار شدند، منّت گذاريم و آنان را پيشواي مردم و وارث زمين و ملك و جاه گردانيم".(1)

رسول گرامي اسلام(ص)فرمود: "اگر از روزگار مگر يك روز باقي نماند خداوند مردي از اهل بين مرا بر مي‏انگيزد كه زمين را از عدل پر كند، چنان كه از ستم پر شده باشد".(2)

ويژگي هاي ممتازي كه درباره دوران حكومت جهاني امام زمان(عج) در روايات بيان شده است،اين سوال را به ذهن مي رساند كه شايد ديگر كسي در آن دوران مرتكب گناهي نشود تا لازم باشد،حكومت الهي امام زمان(عج) با آن برخورد كند،ولي اينگونه نيست و در آن دوران هم كساني هستند كه مرتكب گناه مي شوند،چرا كه تا انسان در دنيا وجود دارد، به سبب وجود شيطان و نفس اماره نمي‏تواند از گناه دوري كند؛ اگر چه مي‏تواند با نفس اماره و شيطان مبارزه بكند، بشر همواره با فتنه و معصيت روبرو است. بعد از وقوع قيامت و حضور مؤمن در بهشت، گناهي سر نمي‏زند و ظلم و بدي ديده نمي‏شود.

البته اين لطف و منت بزرگ را خداوند بر بشر قرار داده است كه روزي در دنيا شاهد آباداني و حاكميت عدل به دست صاحب العصر و الزمان باشد و اين حقيقت را بايد پذيرفت. به دليل حضور مستقيم حضرت حجت ميان مردم، جامعه و جوّ عمومي متأثر شده و عدل و دادش تمام زمين را فرا مي‏گيرد و مردم با يكديگر مهربان شده، با صدق و صفا زندگي مي‏كنند. امنيت عمومي همه جا را فرا مي‏گيرد و كسي در صدد اذيت و آزار ديگري نخواهد بود. وضع اقتصادي مردم خوب شده، به گونه‏ اي كه مستحق زكات يافت نمي‏شود، باران‏هاي نافع و سودمند پي در پي مي ‏بارد، تمام زمين سبز و خرم مي ‏شود؛ توجه مردم به خدا زياد شده و دور گناهان نمي‏ گردند. اين‏ها نويد ظهور و حضور امام مهدي(عج) است.

چون ثواب يا گناه دائر مدار انتخاب و اختيار است و اين خميره در جوهره انسان‏ها وجود دارد، پس تا زماني كه بشر وجود دارد، حُسن يا سوء اختيار با او همراه است و تا زماني كه دنيا وجود دارد، انسان جزئي از موجودات آن است و با اختيار خود زندگي مي‏كند. وجود مقدس حضرت اگر چه باعث ايجاد مدينه فاضله خواهد شد و بي عدالتي كه بزرگ‏ترين ظلم است، برچيده مي‏شود. اما مردم در كردار خود به اقتضاي اختياري كه دارند، يا راه ثواب مي‏برند و يا خطا كار شده و جزء دشمنان دين و حضرت قرار مي‏گيرند.

لذا در روايات آمده است كه آن حضرت در راه و روش خود بسيار جدي بوده و در راه اجراي احكام و حدود الهي به هيچوجه كوتاه نخواهد آمد و در اجراي حدود و احكام الهي و مبارزه با ستمگران قاطعيتي خدايي دارد. چشم پوشي ومسامحه اي در راه و روش او نيست. از ملامت ملامت‏گران نمي‏ هراسد، از هيچ مقام و قدرتي نمي‏ ترسد، وبدون هيچ گونه ملاحظه ‏اي تبهكاران را كيفر مي‏دهد.

قاطعيت، خصلت همه رهبران راستين الهي است و در امام مهدي (ع) اين خصلت در حدّ اوج وكمال است. و معيار پاك‏سازي اجتماعات بشري همين است.
امام باقر (ع) فرمود: "قائم قيام مي‏كند... بر اعراب سختگير است وراه و روش او شمشير بوده و در راه اجراي برنامه ‏هاي الهي از ملامت ملامت‏گران بيم نمي ‏كند".(3)

امام كاظم (ع) فرمود: "...خداوند براي دوازدهمين امام از خاندان ما هر دشواري را آسان مي‏گرداند و به دست او هر جبّار سرسختي نابود مي‏شود و هر شيطان سركشي هلاك مي‏گردد".(4)

پي نوشت‏ها:

1 - قصص (38)، آيه 5.

2 - منتخب الاثر، فصل 2، باب 1، ج 4، ص 142.

3- الغيبة، نعماني، ص 233.

4- كمال الدين، ج 2، ص 369.

موضوع قفل شده است