عالم غیب از نظر قرآن چیست ؟
تبهای اولیه
ایات آغازین سوره بقره ، مومنین را معتقد به غیب معرفی می کند
آیات مربوط به غیب، با مختصری از مفاهیمش را می خواهم بدانم معتقدم که با دانستن غیب بهتر می شود به خصوصیات غایب ( امام عصر ) که در غیبت است پی برد و سوال بی مورد از جا و مکان و همسر و اولاد ایشان نکرد ....
نیز اگر احیانا شیطان هم در عالم غیب است بهتر می توان به شیوه ها و ترفند هایش پی برد.
[="teal"]غیب به معنی اسمی به معنی "چیزی است که دیده نمی شود". و در معنی دوم خود از جمله به: «رویدادهائی که در دور دست روی میدهند» غیب گفته شده (چون دیده نمی شوند)، به «گذشته و مسائل گذشته» غیب گفته شده (چون دیده نمی شوند)، به «آینده و مسائل آینده» غیب گفته شده (چون دیده نميشوند)، به «خیال» غیب گفته شده (چون دیده نمی شود)، به "مردگان" غیب گفته شده (چون دیده نمی شوند)، و به «جائیکه کسی نیست» غیب گفته شده (چون کسی در آنجا دیده نمی شود).
و در قرآن به معانی مختلف بکار رفته است. مثلاً در آیه 102 سوره یوسف بمعنی "گذشته" بکار گرفته شده است: « ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ... = این از اخبار گذشته است که به تو وحی میکنیم».
در آیه 3 سوره بقره به معنی "جائیکه کسی نیست" بکار گرفته شده: « الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ ...: کسانیکه در "جائیکه کسی نیست" به خدا ایمان دارند ...». (یعنی وقتی در جائی کسی نباشد از نظر آنها "خدا" در آنجا هست و خلاف نمی کنند).
از کاربردهای دیگر غیب در قرآن تقسیم هستی به "عالم غیب" و " شهادت" است: « عَـالِـمُ الْـغـَيـْبِ وَ الـشَّـهـَادَةِ...: دانای جهان ناپیدا و پیدا»، ( تغابن: 18). که این تقسیم بندی تقریباً معادل تقسیم بندی جهان به ماده و انرژی در جهان دانش است.
"غیب" به معنی « آینده» از دانش و دسترسی انسان خارج دانسته شده است.« قـُلْ لا يَـعْـلَـمُ مَـنْ فِـي الـسَّـمَـوَاتِ وَالارْضِ الْـغَـيْـبَ إِلاّ الـلَّـهُ...: بگو: از کسانیکه در پدیده های فضائی و در زمین هستند، کسی غیر از خدا آینده را نمی داند»، (نمل: 65).[/]
[="navy"]{{الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَمِمَّارَزَقْنَهُمْ يُنفِقُونَ(بقره/3)
(متّقين) كسانى هستند كه به غيب ايمان دارند و نماز را به پاى مىدارند و از آنچه به آنان روزى دادهايم، انفاق مىكنند.[/]
[="royalblue"]قرآن، هستى را به دو بخش تقسيم مىكند: عالم غيب(غيب به خداوند متعال، فرشتگان، معاد و حضرت مهدى عليه السلام اطلاق شده است.) و عالم شهود. متّقين به كلّ هستى ايمان دارند، ولى ديگران تنها آنچه را قبول مىكنند كه برايشان محسوس باشد. حتّى توقّع دارند كه خدا را با چشم ببينند و چون نمىبينند، به او ايمان نمىآورند. چنانكه برخى به حضرت موسى گفتند: «لن نؤمن لك حتّى نَرى اللّه جهرة»(116) ما هرگز به تو ايمان نمىآوريم، مگر آنكه خداوند را آشكارا مشاهده كنيم.
متّقين نسبت به جهان غيب ايمان دارند، كه برتر از علم و فراتر از آن است. در درونِ ايمان، عشق، علاقه، تعظيم، تقديس و ارتباط نهفته است، ولى در علم، اين مسائل نيست . تفسير نور [/]}}
با سلام
در سورة بقره از قرآن مجيد دربارة هدايت سخن آمده است :
اگر اين تفسير و تعبير درست باشد معناي اين آيه اينست كه:
پس معرفت پرهيزكاراني كه به غيب ايمان دارند در حد علم اليقيـن اسـت كه با خواندن نماز به عين اليقين تبديل مي شود و ايمانشان قويتر مي گردد.
اگر شما از راه مطالعة قرآن و شنيدن روايات ائمة اطهار ايمان داشته باشيد جزء پرهيزكاران هستيد، البـته به شـرط اينكه ساير ابعاد پرهيزكاري را داشته باشيد.
ولي انسان به ايماني در مرتبة علم اليقين قانع نيست يعني اگر از زبان قرآن مي شنود كه عالم غيبي هست و فرشتگان و عالم ملكوت وجود دارد، ميل دارد اين عوالم را ببيند و حس و تجربه و آزمايش كند تا به مرتبة عين اليقين و ايمان حسي و اعتقاد تجربي برسد.
قرآن مي فرمايد از نشانه ها و علائم پرهيزكاران اينست كه به غيب ايمان دارند و براي تقويت آن نماز مي خوانند تا به معرفت كاملتري برسند."و مما رزقنا هم ينفقون" يكي ديگر از ابعاد تقوي چنانكه در قرآن آمده، انفاق در راه خدا از آنچه كه او به عنوان روزي عنايت فرموده، مي باشد.
پرهيزكاران ايمان به غيب دارند و نماز مي خوانند و از آنچه كه خداوند به عنوان روزي به ايشان عنايت فرموده انفاق مي كنند.
یا حق
با تشکر از دوستان گرامی بسیار مطالبتان برای بنده مفید بود
اگر زحمتی نیست کارشناسان محترم قرآن آیات غیب را به صورت لیستی بنویسند ( تایپ)
غيب بر خلاف شهادت، عبارتست از چيزى كه در تحت حس و درك آدمى قرار ندارد، و آن عبارتست از خداى سبحان، و آيات كبراى او، كه همه از حواس ما غايبند، و يكى از آنها وحى است، كه در جمله (وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ) آمده است.( المیزان)
در روایات از باب تطبیق به مواردی از غیب اشاره شده است:
قال المعصوم علیه السلام: «بما غاب عن حواسّهم من توحيد اللّه، و نبوّة الأنبياء، و قيام القائم، و الرّجعة، و البعث، و الحساب، و الجنّة، و النّار، و سائر الأمور الّتي يلزمهم الإيمان بها ممّا لا يعرف بالمشاهدة، و إنّما يعرف بدلائل نصبها اللّه عزّ و جلّ عليه.
بنابراین موارد غیب بسیار است و آیات زیادی را در برمیگیرد که مجال آوردن همه آنها نیست.
با تشکر:Gol: