جمع بندی چرا دروغ مصلحتی؟؟؟

تب‌های اولیه

40 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا دروغ مصلحتی؟؟؟

* چرا در اسلام چيزی به اسم دروغ مصلحتی وجود دارد در حاليكه با دروغ معمولی فرقی ندارد. به هر حال دروغ گناه است و گناه، مصلحتی و غير مصلحتی ندارد؟

آقا شما كه كارشناسين چرا گير دادين مي خواين دعوا راه بندازين
همه مي دونيم دروغ در صورتي مصلحتي عنوان مي شه كه داراي يك سري شرايط باشه حالا مي خواين مخ مارو بازي بگيري

rassol;48644 نوشت:
آقا شما كه كارشناسين چرا گير دادين مي خواين دعوا راه بندازين
همه مي دونيم دروغ در صورتي مصلحتي عنوان مي شه كه داراي يك سري شرايط باشه حالا مي خواين مخ مارو بازي بگيري

سلام به سایت اسک دین خوش اومدید، این یک نوع روش آموزش هست.:Labkhand: ابتدا در ذهن شخص سوال ایجاد میشه و سپس ذهن که آماده دریافت مطلب شد، به درستی به سوال پاسخ داده میشه. :Gol:

آخه بعضيا هم ممكنه از اين روش دچار توهم بشن و گيج بشن

پاسخ :
دروغ يكي از گناهان بزرگ و سرچشمه تمام بدی‎ها است، امام حسن عسگري ـ عليه السّلام ـ فرمود: «جُعِلتِ الخنائِثُ كلُّها في بيتٍ و جُعِلَ مفتاحُها الكذبُ»[1] تمام پليدی‎ها در خانه‎ای نهاده شده و كليد آن دروغ است. دروغ انسان را در ميان مردم بیاعتبار نموده و اعتماد ديگران را از وی سلب می‎كند و آثار بسيار نامطلوبی در پی دارد لذا دروغ از نظر اسلام حرام است.اما با اين وجود دروغ هميشه و در همه جا حرام نيست، در مواردی كه دروغ گفتن دارای مصلحت باشد از نظر شرع جايز و حتی در برخی موارد واجب می‎باشد. بنابراين در پاسخ سؤال شما بايد عرض نمود كه فلسفه دروغ مصلحتی و تفاوت آن با دروغ معمولی آن است كه دروغ معمولی پيامدهای منفی به‎دنبال دارد، باعث اختلاف، تفرقه، نفاق و ريختن آبروی خود فرد و ديگران می‎شود و... لذا به‎خاطر همين آثار و پيامدهای منفی آن، خداوند اين نوع دروغ‎ها را حرام نموده است، ذات دروغ حرام نيست، بلكه حرمت دروغ به‎خاطر آثار و پيامدهای منفی آن است، اما در مواردی كه پيامد منفی نداشته باشد بلكه آثار مثبت داشته باشد، به‎خاطر همان آثارش، دروغ گفتن جايز است. لذا يكی از شرايط اصلی اين‎كه دروغ گفتن جايز است، اين است كه آثار مثبت به‎دنبال داشته باشد و اگر انسان دروغ نگويد، ضرر قطعی بسيار زياد و قابل توجه مالی يا جانی و...متوجه او يا ديگران شود.
مواردی كه از نظر فقه اسلامی برای مصالح و فوائد مهم شرعی فردی يا اجتماعی دروغ تجويز گرديده به شرح ذيل است:...
ادامه دارد

سلام.
برخي مواقع براي اصلاح امور به خصوص اختلاف و نزاع ميان مسلمانان لازم است.

هم چنين در مواقع ضروري كه پاي جان ، آبرو و ناموس در ميان است هم اشكالي ندارد.

عرفان;48754 نوشت:

مواردی كه از نظر فقه اسلامی برای مصالح و فوائد مهم شرعی فردی يا اجتماعی دروغ تجويز گرديده به شرح ذيل است:...


سلام و درود بر جناب مستطاب استاد عرفان:Gol:

استاد سریع تجویز کنید که نیاز ضروری داریم:khandeh!:

این دو تا هم حتماً توی موارد باشه :Cheshmak::Nishkhand:

1-وقتی یه نفر پشت تلفن کارمون داره:Cheshmak::khandeh!:

2-وقتی یکی میاد دم در خونه:Cheshmak::khandeh!:

یا علی


1. در مورد ضرورت و ناچاری؛

هرگاه كسی برای حفظ جان يا مال يا ناموس خود يا يك فرد مسلمان سخن يا سوگند دروغ بخورد، جايز است. لذا امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرموده است: «اگر انسان از روی تقيه و ضرورت و ناچاری سوگند دروغ ياد كند، ضرری ندارد.» و در ادامه افزود: به‎طور قاعده كلی، هر حرامی در مقام اضطرار حلال می شود.[2]

2. اصلاح ميان مردم؛
هرگاه بين دو نفر مسلمان خصومت و نزاعی باشد و ابتدا تمام راه‎هاي معمولی چاره را رفته‎اند ولی نتيجه‎ای نبخشيد، در اين صورت انسان می‎تواند با گفتن دروغ، كينه و عداوت را برطرف نموده و صلح و صفا و صميميت ميان آنها برقرار كند، در اينجا دروغ گفتن حرام نيست. مثلاً اگر دو نفر يا دو خانواده با يكديگر قهر باشند. پيش يكی رفته و از قول ديگری بگويد كه فلانی تعريف و تمجيد شما را می‎كرد. و از اين‎كه با شما قهر كرده اظهار ناراحتی مي‎نمود، و به نظر من او مايل است كه با شما آشتی كند، و هم‎چنين نزد آن ديگری رفته و از قول دوست اولی مشابه همين مطلب را بگويد. اين‎گونه دروغ‎ها گذشته از اين‎كه حرام نيست، پسنديده نيز هست و رسول خدا آن‎را تأييد نموده است، در وصيت پيامبراكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ، به اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ آمده است: «يا علي! انَّ اللّه احَبَّ الكذبَ في الاصلاح و ابغض الصدق في الفساد.»[3]ای علی! خداوند دروغ را كه باعث اصلاح بين مردم شود دوست دارد و از راست گفتتن كه باعث فتنه و نفاق شود، بيزار است. از اين روايت به خوبی دانسته می‎شود كه دروغ گفتن هميشه ناپسند و راست گفتن هميشه مطلوب و پسنديده نيست. بلكه در برخی موارد راست گفتن حرام و دروغ گفتن جايز حتی واجب می شود
ادامه دارد ...

3. خدعه و نيرنگ در جنگ:
يكي ديگر از مواردي كه گفتن دروغ حرام نيست، جنگ و جهاد است. اگر جنگ با انگيزه دفاع و يا رفع فتنه و فساد باشد استفاده از دروغ اشكالي ندارد. زيرا اگر بتوانيم با خدعه و فريب دشمن را غافل‎گير كنيم و با يك حمله ضربتي به او يورش بريم، مي‎توانيم با كمترين تلفات دشمن را نابود سازيم، لذا در فراز ديگر از وصيت رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ به علي ـ عليه السّلام ـ آمده است: كه در سه مورد دروغ گفتن جايز است، كه يكي از آنها جنگ است.[4]
4. وعده به خانواده و همسر؛
در دين مقدس اسلام هزينه زندگي زن و فرزند به عهده مرد است[5](در مورد همسر مطلقا و در مورد فرزندان در صورت نياز آنها و تمكّن پدر). البته نفقه واجب به تناسب امكانات و مقدار توان است و بيش از آن لازم نيست، ولي چون بسياري از اوقات در اثر زياده‎طلبي و چشم و هم‎چشمي تقاضاي خانواده فراتر از امكانات مرد و بيش از حد توان او است. در چنين وضعي مرد بر سر دوراهي قرار مي‎گيرد: يا بايد با برخورد منفي و ردّ صريح در برابر خواسته‎هاي آنان موضع‎گيري كند و يا با برخورد اميدوار كننده و وعده‎هاي مصلحتي و غير جدي تا حدودي آنها را راضي و قانع سازد. حال، با توجه به اين‎كه پاسخ منفي و تند جز جريحه‎دار شدن عواطف و تزلزل اركان خانواده و حتي طلاق همسر سرانجامي ندارد. ناگزير اجازه داده شده است كه از روش دوم استفاده شود و او به ظاهر دروغ گفتن است. در همان روايتي كه پيشتر از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شد، به اين مورد نيز اشاره شده و تمام روايت اين است: «يا علي! ثلاثٌ يحسنُ فيهنّ الكذبُ، المكيده في الحربِ وَعِدَتُكَ زوجتك والاصلاح بين النّاس»[6]يا علي! سه مورد است كه دروغ گفتن در آن نيكو است. خدعه و نيرنگ در جنگ. وعده به همسر. و اصلاح ميان مردم. اين روايت ملاك و معيار خوبي در اختيار ما قرار داده است كه مي‎توانيم بر اساس آن تشخيص بدهيم كه دروغ گفتن در اين موارد اشكالي ندارد و اگر دروغ بگوييم در اين موارد، داراي مصلحت و فايده مي‎باشد.
________________________________________
[1] . محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، چاپ بيروت، ج 69، ص236 و ملا مهدي نراقي، جامع‎السعادات، ج2، ص 323.
[2] . شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، ج 16، ص 137، چاپ بيروت.
[3] . شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، چاپ بيروت، ج 8، ص 578.
[4] . محمدباقر مجلسي، بحارالانوار. چاپ بيروت، ج 74، ص 51.
[5] . تقريباً تمام فقها چنين فتوايي دارند(مي‎توانيد به رساله عمليه مراجع عظام تقليد، بخش ازدواج مراجعه كنيد).
[=&quot][6] . همان. [/]

یه سوال اساسی
یه گناه کردم و الان توبه کردم.
.............................. برای جبرانش و حق الناسش میتونم دروغ بگم؟
..........مثلا دزدی کردم و برای توبش لازمه مال دزدی رو برگردونم و راهی بجز دروغ ندارم.

[یه گناه کردم و الان توبه کردم. .............................. برای جبرانش و حق الناسش میتونم دروغ بگم؟ ..........مثلا دزدی کردم و برای توبش لازمه مال دزدی رو برگردونم و راهی بجز دروغ ندارم.
با سلام
نیاز به گفتن نیست میتواند برای جبران حق الناس و برگرداندن شی دزدی به صاحبش, به کسی که اعتماددارد و امین هست به او بدهدتا شی را به صاحبش برگرداند یا جوری به دست صاحبش برساند که مجبور به ملاقاتش نشود چرا که اگر بگوید امکان دارد ابرویش به خطر بیفتد.
مومن باید باهوش(کیز)باشد.

باسمه تعالي

در مورد اين مسئله اي كه شما بيان فرموديد .از مراجع عظام سؤال شده است
ميفرمايند اگر مالي را كه دزديده ايد وحال خواستيد برگردانيد نياز نيست به طرف بگوييد .
ميتوانيد بدون اينكه به طرف بگوييد سر جايش بگذاريد يا اينكه به واسطه كس ديگري بدست طرف برسايد(دفتر مراجع)

عرفان;50487 نوشت:

فکر میکنم دروغ جایز نباشه،و هیچ راهی مثل صداقت،توریه و راه های غیر مستقیم وجود نداشته باشه.
و خجالت هم فکر نمیکنم جواز این دروغ باشه.

بنام او.وبادرود وسلام وصلوات . اگريك انسان به حد كمال رسيده باشد و بخداي خوب خود ايمان كافي داشته باشد وبداند كه او اول و آخرهمه علمها و قدرتهاست .. بنابراين اول اشتباه وگناهي نميكند 2 اگرگناهي مرتكب شد مثل دزدي بهتراست مستقيم به صاحب مال بگويد من اين كارراكردم حالا ميخواهي بزني بزن.ميخواهي تحويل قانونم بدي بده.ميتوني هم گذشت كني گذشت كن .. وايمان داشته باشد كه قدرت خدابرترازهردروغي ست حتي دروغ مصلحتي كه اگربدانيم همين دروغهاي مصلحتي راه را براي دروغهاي راست راستكي براي ما بازكرده وبراي فرزندانمان نيزبازميكنند و..بدانيم كه منظورازدروغگو دشمن خداست شايد اين واقعيت باشد كه دروغگو درواقع دشمن خودش است كه بادروغ راههاي ديگرگناه رابراي خودش بازميكند و باعث كشته شدن يا كنار رفتن وجدانش ميشود واگر يك انسان وجدانش رابزند كنار يعني .. آلودگي درگناهان بسيار و اگربدانيم كه گناه يعني چي و اگربدانيم تاثير گناه تا چه مقدار ژرف وعميق است وچه عواقب بدي در وراي آن نهفته است كه تا دنيا دنياست ازبين نميرود..هرگزگناهي مرتكب نميشديم ويا حداقل كمترودرحد نيازبدن كه حق الناس وظلم به مخلوقات خدا وحتي حيوانات نيزنباشد چه رسد به اشرف مخلوقات . كه انسان بدون گناه هم يعني مرگ ومردن..اگربدانيم گناه به چه راهها و شكلهايي انجام ميشود ..حتي ..

سلام به همه دوستان


اگر كسي دزدي كرده وبعدتوبه ميكندبايد:
اولا:مال را به صاحب اصليش برگرداندولازم نيست به او اطلاع بدهد .
دوم:استغفار كافي است.

تذكر:در اين موارد اطلاع دادن به صاحب مال لازم نيست و همين كه مال به ملك مالكش بر گردد كافي است وديگر لزومي به دروغ گفتن نيست.
البته در صورتي كه هيچ راهي براي برگشت دادن مال به ملك مالك بغير از دروغ گفتن نباشد(يعني حتي توريه هم امكان نداشته باشد) در صورتي كه اگراز راههاي ديگر اين كار انجام شود،ْخوف مفسده مي دهيد در اين موردچون دفع مفسده لازم است از مواردي كه دروغ گفتن اشكالي ندارد .


منبع :توضيح المسائل،احكام غصب

در مورد دروغ مصلحتی تقریبا اکثریت اطلاعاتی دارند اماغیبت مصلحتی چه؟اصلا داریم؟در کجا؟
و اما چون بحث دروغ شد یاد یه روایت از ابوذر افتادم که گفتنش خالی از لطف نیست.درود خدا بر این یار وفادار پیامبر و امیرالمومنین
گفته شده ابوذر و پیامبر به صورت مخفیانه قصد داشتند از شهر خارج شوند و دشمنان اسلام سخت دنبال پیامبر بودند ابوذر پیامبر رو در سبدی گذاشته بودند و در حال خارج شدن از شهر بودند که دشمنان اسلام به دنبال پیامبر به ابوذر رسیدند و پرسیدند که یا ابوذر ایا پیامبر را دیدی؟
ابوذر در جواب فرمود بله در سبد من است ان اشخاص به حرف ابوذر خندیدند و رفتند وقتی پیامبر از ابوذر پرسید چرا این کار را کردی ابوذر در جواب فرمود:یا رسول الله خودتان فرمودید که ای ابوذر هیچگاه دروغ نگو سپس پیامبر به ابوذر فرمود که همین کار تو باعث شد که خدا ما را نجات دهد.

عرفان;48639 نوشت:
چرا در اسلام چيزی به اسم دروغ مصلحتی وجود دارد در حاليكه با دروغ معمولی فرقی ندارد. به هر حال دروغ گناه است و گناه، مصلحتی و غير مصلحتی ندارد؟

سلام
گاهی اوقات برخی مسائل موضوع دو حکم متضاد اخلاقی می شوند و ما هیچ راهی ندایم جز اینکه یکی را انجام دهیم
مثلا زنی در حال غرق شدن است و کسی جز ما هم نیست تا اورا از مرگ نجات دهد و هیچ راهی جز دست زدن به بدن او و حملش نداریم اینجا دو مساله اخلاقی تضاد می یابد یکی نجات جان انسان و دوم تماس بدنی با یک زن . عقل با یک دودوتا چارتای سریع به اقدام برای نجات حکم می کند چون می داند که نجات جان یک فرد بسیار مهمتر از نداشتن تماس بدنی با یک نامحرم است
دروغ مصلحتی هم در همین موارد اتفاق می افتد یعنی یا باید دروغ بگوییم و از فتنه و مفسده قابل ملاحظه ای پیشگیری کنیم یا راست بگوییم و جان و مال و آبروی خود یا دیگران را به خطر بیندازیم
عقل اینجا حکم به دروغ می کند لذا مفسده دروغ به مصلحت حفظ جان و مال و آبروی یک یا چند انسان پوشانده می شود
والله الموفق

m001;354257 نوشت:
در مورد دروغ مصلحتی تقریبا اکثریت اطلاعاتی دارند اماغیبت مصلحتی چه؟اصلا داریم؟در کجا؟
و اما چون بحث دروغ شد یاد یه روایت از ابوذر افتادم که گفتنش خالی از لطف نیست.درود خدا بر این یار وفادار پیامبر و امیرالمومنین
گفته شده ابوذر و پیامبر به صورت مخفیانه قصد داشتند از شهر خارج شوند و دشمنان اسلام سخت دنبال پیامبر بودند ابوذر پیامبر رو در سبدی گذاشته بودند و در حال خارج شدن از شهر بودند که دشمنان اسلام به دنبال پیامبر به ابوذر رسیدند و پرسیدند که یا ابوذر ایا پیامبر را دیدی؟
ابوذر در جواب فرمود بله در سبد من است ان اشخاص به حرف ابوذر خندیدند و رفتند وقتی پیامبر از ابوذر پرسید چرا این کار را کردی ابوذر در جواب فرمود:یا رسول الله خودتان فرمودید که ای ابوذر هیچگاه دروغ نگو سپس پیامبر به ابوذر فرمود که همین کار تو باعث شد که خدا ما را نجات دهد.


سلام عليكم

با عرض ادب واحترام

همان طور كه مي دانيد در مواردي غيبت كردن جايز است كه مي توان به آن غيبت مصلحتي گفت كه عبارتند از:[=Noor_Lotus]

1-غيبت غير مؤمن.

2- غيبت متجاهر به فسق.

3- موارد تظلّم شخص از كسى كه در حقّ او ظلم كرده كه مى‌تواند ظلم او را بيان كند.

4- موارد مشورت مثل كسى كه دخترش را به كسى مى‌خواهد بدهد، انسان مى‌تواند در مقام مشورت كسان دختر، عيب پسر را نقل كند.

5- در موارد ارشاد و نصيحت، مثل اينكه كسى عليه كسى شهادت مى‌دهد، انسان مى‌تواند عيب شاهد را كه برايش معلوم باشد، ذكر كند.

[=Noor_Lotus]و از اين قبيل است جايي كه كسى با كسى رفيق شده و انسان احتمال مى‌دهد كه[=Noor_Lotus]
[=Noor_Lotus][=Noor_Lotus][=Noor_Titr][=Noor_Lotus] [=Noor_Lotus][=Noor_Lotus]رفاقت منجر به فساد شخص شود، چون رفيق او آدم بدى است، مى‌تواند در مقام نصيحت عيب او را ذكر نمايد، و الله العالم.

منبع:استفتائات جديد(تبريزي) ،احكام غيبت

شفا;355396 نوشت:

سلام عليكم

با عرض ادب واحترام

همان طور كه مي دانيد در مواردي غيبت كردن جايز است كه مي توان به آن غيبت مصلحتي گفت كه عبارتند از:

[=Noor_Lotus]

1-غيبت غير مؤمن.

2- غيبت متجاهر به فسق.

3- موارد تظلّم شخص از كسى كه در حقّ او ظلم كرده كه مى‌تواند ظلم او را بيان كند.

4- موارد مشورت مثل كسى كه دخترش را به كسى مى‌خواهد بدهد، انسان مى‌تواند در مقام مشورت كسان دختر، عيب پسر را نقل كند.

5- در موارد ارشاد و نصيحت، مثل اينكه كسى عليه كسى شهادت مى‌دهد، انسان مى‌تواند عيب شاهد را كه برايش معلوم باشد، ذكر كند.

[=Noor_Lotus]و از اين قبيل است جايي كه كسى با كسى رفيق شده و انسان احتمال مى‌دهد كه[=Noor_Lotus]
رفاقت منجر به فساد شخص شود، چون رفيق او آدم بدى است، مى‌تواند در مقام نصيحت عيب او را ذكر نمايد، و الله العالم.

منبع:استفتائات جديد(تبريزي) ،احكام غيبت

با سلام و تشکر از پاسختون
فک میکنم این مواردو فراموش کردید
1-برای رد سخن وعقیده باطل اشخاص تا مردم دنباله رو انان نشوند.
2-برای رد ادعاهای پوچ

یا علی

سلام
برخی میگن دروغ چه به ضرر باشه و چه به نفع نباید بگی ولی در بعضی اوقاتم که اوضاع خیلی وخیمه باید دروغ گفت:Moteajeb!:
من اصلا این گفترو قبول ندارم وبه نظرم دروغ چه مصلحتی باشه و چه نباشه نباید گفت دروغ دروغه مصلحی و غیر مصلحتی نداره در هر صورت باعث میشه سخنی که میگیم برعکس بشه و من به مصلحی بودن دروغ اعتقاد ندارم:ok:
یاعلی:Gol:

محب الرحمن;355507 نوشت:
من اصلا این گفترو قبول ندارم وبه نظرم دروغ چه مصلحتی باشه و چه نباشه نباید گفت دروغ دروغه مصلحی و غیر مصلحتی نداره در هر صورت باعث میشه سخنی که میگیم برعکس بشه و من به مصلحی بودن دروغ اعتقاد ندارم

باسلام و احترام
این که دروغ، دروغ است و مصلحتی و غیر مصلحتی ندارد، کلامی درست است، بالاخره دروغ، یعنی کلامی غیر واقع. اما این که بخواهیم از این استدلال برداشت کنیم که در هیچ موقع نمی توان دروغ گفت، ادعایی بی دلیل است. خودِ خداوند متعال در برخی مواقع اذن دروغ داده است تا مثلا اصلاحی بین بعضی افراد ایجاد شود. همیشه راست گفتن، مصلحت کلیه ندارد، بلکه راست و دروغ، وسیله ای برای امری بالاتر و آن احقاق حق هستند، آن چه که حقیقت دارد این است که حق اجرا بشود، گاهی به مصالحی، گفتن دروغ جایز می شود که به مواردی اشاره می کنیم.
یکی از مصادیق دروغ مصلحتی را می توان تقیه نامید که بیشتر به جهت حفظ دین و مصالح کلیه مسلمین صورت می گیرد.
داستان عمّارياسر و پدر و مادرش را تمام مفسّران نقل كرده ‏اند كه هر سه گرفتار چنگال مشركان عرب شدند و آنها را وادار به برائت از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) كردند، پدر و مادر عمّار خوددارى كرده و شهيد شدند، ولى عمّار از روى تقيّه مطابق ميل آنها سخن گفت و سپس گريه‏كنان به خدمت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) رسيد.(یعنی به خدا پیغمبرش دروغ بست و خلاف حقیقت باطنی خودش، سخن گفت)
در اين هنگام آيه شريفه « (مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ ...)؛ كسانى كه بعد از ايمان كافر شوند ... عذاب سختى دارند، مگر آنها كه تحت فشار واقع شده‏ اند ...». «نحل، 106»(یعنی اگر جان شما در خطر بود می توانی به ظاهر دروغ بگویی که مشرک به خدا هستی، اما در واقع قلبت مطمئن و مومن به وجود خداست)
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) پدر و مادر عمّار را جزء شهدا شمرد و اشك از چشمان عمّار سترد و فرمود: چيزى بر تو نيست، اگر باز تو را مجبور كردند تو نيز همان كلمات را تكرار كن!(یعنی می توانی در این مواقع دروغ بگویی)

مسند أبى شيبة از مسانيد معروف اهل سنّت است. او در داستان «مسيلمه كذّاب» نقل مى‏كند كه مسيلمه كذّاب دو نفر از ياران رسول خدا (صلى الله عليه وآله) را در منطقه نفوذ خود دستگير كرد. از هر دو سؤال كرد، آيا شهادت مى‏دهيد كه من فرستاده خدا هستم؟! يكى شهادت داد و نجات يافت و دوّمى شهادت نداد و گردنش را زدند.
هنگامى كه خبر به پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) رسيد، فرمود: آن كه كشته شد بر طريق صدق و راستى قدم برداشت و دوّمى رخصت الهى را پذيرا شد و گناهى بر او نيست.( مسند ابى شيبه، جلد 12، صفحه 358)
همانطور که می بینید در این داستان نیز، دروغ را به خاطر حفظ جان خویش از دست کفار، توسط پیامبر مجوز داده شد.
موارد و شرایط دیگری هم وجود دارد که مجوز دروغ از طرف شارع صادر شده است.

با سلام وتشكراز كارشناسان محترم

اين مواردي كه در مورد غيبت مصلحتي مطرح كرديد ممنون هستم وخيلي خوب بود حا لا يك سوال داشتم مي شود بگوييد وقتي پدر ومادر در مورد بچه شان صحبت مي كنند آيا اين گونه صحبت كردن ها جايز است يا خير؟وغيبت محسوب مي شود يا نه؟
اگر پدر مادر ي عيب شخصي ر ابگويند تا من درس بگيرم غيبت است يا نه؟
مرجعم رهبري

محدثه83;355709 نوشت:
اگر پدر مادر ي عيب شخصي ر ابگويند تا من درس بگيرم غيبت است يا نه؟

باسلام و احترام
ضرورتی ندارد که ما آبروی شخصی را ببریم تا از آن درس بگیریم. می توان مثالهای تاریخی دیگری زد. یا از عیوبی گفت که برای همه روشن است و همه به آن واقفند. برای این که من الگو بگیرم و درس بگیرم، لازم نیست عیوب پنهان مومنی را برملا کنم تا عبرتی برای من باشد. اصلا عبرتی در این گونه موارد نخواهد بود.

بصیر;355536 نوشت:
باسلام و احترام
این که دروغ، دروغ است و مصلحتی و غیر مصلحتی ندارد، کلامی درست است، بالاخره دروغ، یعنی کلامی غیر واقع. اما این که بخواهیم از این استدلال برداشت کنیم که در هیچ موقع نمی توان دروغ گفت، ادعایی بی دلیل است. خودِ خداوند متعال در برخی مواقع اذن دروغ داده است تا مثلا اصلاحی بین بعضی افراد ایجاد شود. همیشه راست گفتن، مصلحت کلیه ندارد، بلکه راست و دروغ، وسیله ای برای امری بالاتر و آن احقاق حق هستند، آن چه که حقیقت دارد این است که حق اجرا بشود، گاهی به مصالحی، گفتن دروغ جایز می شود که به مواردی اشاره می کنیم.
یکی از مصادیق دروغ مصلحتی را می توان تقیه نامید که بیشتر به جهت حفظ دین و مصالح کلیه مسلمین صورت می گیرد.
داستان عمّارياسر و پدر و مادرش را تمام مفسّران نقل كرده ‏اند كه هر سه گرفتار چنگال مشركان عرب شدند و آنها را وادار به برائت از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) كردند، پدر و مادر عمّار خوددارى كرده و شهيد شدند، ولى عمّار از روى تقيّه مطابق ميل آنها سخن گفت و سپس گريه‏كنان به خدمت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) رسيد.(یعنی به خدا پیغمبرش دروغ بست و خلاف حقیقت باطنی خودش، سخن گفت)
در اين هنگام آيه شريفه « (مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ ...)؛ كسانى كه بعد از ايمان كافر شوند ... عذاب سختى دارند، مگر آنها كه تحت فشار واقع شده‏ اند ...». «نحل، 106»(یعنی اگر جان شما در خطر بود می توانی به ظاهر دروغ بگویی که مشرک به خدا هستی، اما در واقع قلبت مطمئن و مومن به وجود خداست)
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) پدر و مادر عمّار را جزء شهدا شمرد و اشك از چشمان عمّار سترد و فرمود: چيزى بر تو نيست، اگر باز تو را مجبور كردند تو نيز همان كلمات را تكرار كن!(یعنی می توانی در این مواقع دروغ بگویی)

مسند أبى شيبة از مسانيد معروف اهل سنّت است. او در داستان «مسيلمه كذّاب» نقل مى‏كند كه مسيلمه كذّاب دو نفر از ياران رسول خدا (صلى الله عليه وآله) را در منطقه نفوذ خود دستگير كرد. از هر دو سؤال كرد، آيا شهادت مى‏دهيد كه من فرستاده خدا هستم؟! يكى شهادت داد و نجات يافت و دوّمى شهادت نداد و گردنش را زدند.
هنگامى كه خبر به پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) رسيد، فرمود: آن كه كشته شد بر طريق صدق و راستى قدم برداشت و دوّمى رخصت الهى را پذيرا شد و گناهى بر او نيست.( مسند ابى شيبه، جلد 12، صفحه 358)
همانطور که می بینید در این داستان نیز، دروغ را به خاطر حفظ جان خویش از دست کفار، توسط پیامبر مجوز داده شد.
موارد و شرایط دیگری هم وجود دارد که مجوز دروغ از طرف شارع صادر شده است.


سلام مجدد خدمت شما کارشناس ارجمند
این گفته ی شما درسته ولی بعضی موقع ها برخی از مردم از همین دروغ مصلحتی سوء استفاده میکنن
مثلا به همسرشون دروغ میگن و دروغشون ههم خیلی بزرگه اونوقت میگن این که اشکالی نداره دروغ مصلحی گفتم
به نظرم بعضی مردم که افرادی بی جنبه هستن نهایت سوء استفاده گری رو میکنن و این اصلا خوشایند نیست:ok:
یاعلی:Gol:

محب الرحمن;355956 نوشت:
سلام مجدد خدمت شما کارشناس ارجمند
این گفته ی شما درسته ولی بعضی موقع ها برخی از مردم از همین دروغ مصلحتی سوء استفاده میکنن
مثلا به همسرشون دروغ میگن و دروغشون ههم خیلی بزرگه اونوقت میگن این که اشکالی نداره دروغ مصلحی گفتم
به نظرم بعضی مردم که افرادی بی جنبه هستن نهایت سوء استفاده گری رو میکنن و این اصلا خوشایند نیست
یاعلی

باسلام و عرض ادب
بله، همین طوره. بعضی افراد از مجوزهای دین، سوء استفاده می کنند و برداشتهای نفسانی دارند و این خلاف آن مصالحی است که اسلام قرار داده و کار این افراد هیچگونه توجیهی ندارد.

ازمولانا صادق ع پرسیده شد کجا دروغ جایز است فرمود: دروغ بهر حفظ دین(تقیه)، دروغ برای مصالحه بین دو نفر، دروغ و وعده دروغین به همسر.

اصول کافی، بلکه علامه مجلسی مشابه این حدیثرا از کتب عامه نیز استخراج کرده اند رجوج شود به مرآت

لا حول و لا قوة الا بالله

antiuwamism;356184 نوشت:
دروغ و وعده دروغین به همسر.

چرا ؟

antiuwamism;356184 نوشت:
ازمولانا صادق ع پرسیده شد کجا دروغ جایز است فرمود: دروغ بهر حفظ دین(تقیه)، دروغ برای مصالحه بین دو نفر، دروغ و وعده دروغین به همسر.

اصول کافی، بلکه علامه مجلسی مشابه این حدیثرا از کتب عامه نیز استخراج کرده اند رجوج شود به مرآت

كبوتر حرم;356201 نوشت:

چرا ؟

با نام و یاد دوست

سلام

سوالی که مطرح شده است، قبلا در انجمن پاسخ داده شده است

تاپیکهای زیر را مطالعه نمایید:

http://www.askdin.com/thread8684.html

http://www.askdin.com/thread4924-3.html#post25411

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

محدثه83;355709 نوشت:
با سلام وتشكراز كارشناسان محترم

اين مواردي كه در مورد غيبت مصلحتي مطرح كرديد ممنون هستم وخيلي خوب بود حا لا يك سوال داشتم مي شود بگوييد وقتي پدر ومادر در مورد بچه شان صحبت مي كنند آيا اين گونه صحبت كردن ها جايز است يا خير؟وغيبت محسوب مي شود يا نه؟
اگر پدر مادر ي عيب شخصي ر ابگويند تا من درس بگيرم غيبت است يا نه؟
مرجعم رهبري

سلام عليكم

صحبت كردن در مورد ديگران در صورتي كه شرايط غيبت را داشته باشد حرام است وفرقي بين بچه يا غير آن نيست مگر اينكه در يكي از موارد استثنائ غيبت قرار بگيرد كه در اين صورت هم فرقي بين بچه وغير نمي كند.

گفتن عيب ديگران براي عبرت گرفتن در حالي كه غيبت شونده را مي شناسيد وبقيه شرايط غيبت هم باشد حرام است واين مورد از موارد استثنائ غيبت نمي باشد.

منبع:كتاب مكاسب محرمه،احكام غيبت

بصیر;355536 نوشت:
باسلام و احترام
این که دروغ، دروغ است و مصلحتی و غیر مصلحتی ندارد، کلامی درست است، بالاخره دروغ، یعنی کلامی غیر واقع. اما این که بخواهیم از این استدلال برداشت کنیم که در هیچ موقع نمی توان دروغ گفت، ادعایی بی دلیل است. خودِ خداوند متعال در برخی مواقع اذن دروغ داده است تا مثلا اصلاحی بین بعضی افراد ایجاد شود. همیشه راست گفتن، مصلحت کلیه ندارد، بلکه راست و دروغ، وسیله ای برای امری بالاتر و آن احقاق حق هستند، آن چه که حقیقت دارد این است که حق اجرا بشود، گاهی به مصالحی، گفتن دروغ جایز می شود که به مواردی اشاره می کنیم.
یکی از مصادیق دروغ مصلحتی را می توان تقیه نامید که بیشتر به جهت حفظ دین و مصالح کلیه مسلمین صورت می گیرد.
داستان عمّارياسر و پدر و مادرش را تمام مفسّران نقل كرده ‏اند كه هر سه گرفتار چنگال مشركان عرب شدند و آنها را وادار به برائت از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) كردند، پدر و مادر عمّار خوددارى كرده و شهيد شدند، ولى عمّار از روى تقيّه مطابق ميل آنها سخن گفت و سپس گريه‏كنان به خدمت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) رسيد.(یعنی به خدا پیغمبرش دروغ بست و خلاف حقیقت باطنی خودش، سخن گفت)
در اين هنگام آيه شريفه « (مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ ...)؛ كسانى كه بعد از ايمان كافر شوند ... عذاب سختى دارند، مگر آنها كه تحت فشار واقع شده‏ اند ...». «نحل، 106»(یعنی اگر جان شما در خطر بود می توانی به ظاهر دروغ بگویی که مشرک به خدا هستی، اما در واقع قلبت مطمئن و مومن به وجود خداست)
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) پدر و مادر عمّار را جزء شهدا شمرد و اشك از چشمان عمّار سترد و فرمود: چيزى بر تو نيست، اگر باز تو را مجبور كردند تو نيز همان كلمات را تكرار كن!(یعنی می توانی در این مواقع دروغ بگویی)

مسند أبى شيبة از مسانيد معروف اهل سنّت است. او در داستان «مسيلمه كذّاب» نقل مى‏كند كه مسيلمه كذّاب دو نفر از ياران رسول خدا (صلى الله عليه وآله) را در منطقه نفوذ خود دستگير كرد. از هر دو سؤال كرد، آيا شهادت مى‏دهيد كه من فرستاده خدا هستم؟! يكى شهادت داد و نجات يافت و دوّمى شهادت نداد و گردنش را زدند.
هنگامى كه خبر به پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) رسيد، فرمود: آن كه كشته شد بر طريق صدق و راستى قدم برداشت و دوّمى رخصت الهى را پذيرا شد و گناهى بر او نيست.( مسند ابى شيبه، جلد 12، صفحه 358)
همانطور که می بینید در این داستان نیز، دروغ را به خاطر حفظ جان خویش از دست کفار، توسط پیامبر مجوز داده شد.
موارد و شرایط دیگری هم وجود دارد که مجوز دروغ از طرف شارع صادر شده است.

از این حدیث یه نکته دیگه هم میشه برداشت کرد اینکه پیامبر کار پدر و مادر عمار را حماقت ندونست و شهید خطابشون کرد. پس لزومی به دروغ گفتن نیست و فقط جوازی برای دروغ گفتن در این مورد هست.

یک سوال
پس در مورد دفع ضرر مالی جانی و ابرویی از خودمان اگر بین دو مسیر دروغ مصلحتی و حقیقت و پذیرش عواقب احتمالی قرار گرفتیم کدام مسیر مسیر برتریست

يا على: سه مورد است كه دروغ گفتن در آن نيكو است: تدبير در جنگ، و وعده دادن به همسر و زوجه، و اصلاح ميان مردم.

طاهر;356257 نوشت:

با نام و یاد دوست

سلام

سوالی که مطرح شده است، قبلا در انجمن پاسخ داده شده است

تاپیکهای زیر را مطالعه نمایید:

http://www.askdin.com/thread8684.html

http://www.askdin.com/thread4924-3.html#post25411

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

نقل قول:

معمولاً افراد خانواده و به خصوص همسر در بسیاری از موارد تقاضاهاى فراوانى دارد که بیش تر آن ها مشروع و به جا مى‏باشند. گاه هم خواسته‏اى به ذهنش خطور مى‏کند و برآورده شدن آن را مى‏طلبد. از اینکه همسرش بدان بى‏توجه است، ناراحت مى‏گردد. هنگام اظهار این درخواست ها، چند نوع برخورد از طرف شوهر ممکن است صورت پذیرد:

الف. وعده قطعى انجام آن را بدهد، در حالى که اصلاً تصمیمى بر انجام آن ندارد.
ب. وعده انجام آن را بدهد، مثلاً بگوید: به خواست خدا این کار را خواهم کرد.
ج. اصلاً به تقاضاى همسرش توجه نکند و با سکوت از آن بگذرد.
د. با قاطعیت انجام خواسته همسرش را نفى کند.

بنده تاپیک این حدیث جعلی است؟ را خوندم
به این چهار گزینه میشه یه گزینه دیگه اضافه کرد.(که یه جورایی در اون تاپیک در مورد دوم جا دادنش) (البته اگه همسر ادم منطقی باشه.)

ه)میشه منطقی باهاش بحث کرد و قانعش کرد که چرا اون کار را انجام نمیدیم. چون وعده الکی یه جورایی عامل بی اعتمادی میشه و به نظرم نه تنها باعث دفع مفسده نمیشه بلکه شاید ضررهاش بیش از منافعش باشه.

نقل قول:
گناهان (نه فقط دروغ ) زماني تجويز شده اند كه مصلحتي كه در ارتكاب و انجام آنها است بيش از مفسده آن باشد ؟؟

البته این جمله برای تایید این حدیث گفته شده ولی تا جایی که بنده اطلاع دارم در مواردی که از این اصل استفاده میشه زشتی عمل سرجاش هست و ادم باید با کراهت همون کار را انجام بده و بدونه داره کار ناپسندی انجام میده مثل خوردن گوشت حرام در موارد اضطراری. اما در حدیث اینکار را نیکو دانسته و اشاره ای به اضطرار نکرده. اگه ممکنه یه توضیحی بفرمایید

حق دوست;356312 نوشت:
پس در مورد دفع ضرر مالی جانی و ابرویی از خودمان اگر بین دو مسیر دروغ مصلحتی و حقیقت و پذیرش عواقب احتمالی قرار گرفتیم کدام مسیر مسیر برتریست

باسلام
در مورد ضرر جانی، فکر می کنم این چند حکایتی که در پست 21 ذکر کردم، کفایت بکند که دروغ مصلحتی در این مواقع جایز است.
اما در مورد ضرر آبرویی، باید عرض کنم که یک موقع، بنده خطایی کردم و از عواقب خطایم این است که آبرویم می رود، در این موقع دروغ مصلحتی و دروغهای پی در پیِ بعد از آن، توجیه کارِ من نخواهد شد، و من نمی توانم در این موقع دروغ بگویم تا آبرویم حفظ شود؛ اما اگر شخصی به ظلم می خواهد آبروی مرا ببرد، در این موقع لازم نیست که من هر حقیقتی را بگویم اگر چه آبرویم برود؛ بلکه در این گونه مواقع دروغ مصلحتی برای حفظ آّبرو جایز خواهد بود.

همین طور است در مورد ضرر مالی. بدین صورت که اگر دروغی گفته شود تا من به منافع مادی ام برسم، کار درستی نیست، مثل این که بعضی از اشخاص بازاری وقتی شخصی از آنها جنسی می خرد، ممکن است به دروغ قیمت خرید آن را چیز دیگری بگویند یا جنس آن را جنسی خارجی قالب کنند در حالیکه چنین نبوده، و وقتی از آنها سوال می شود که چرا چنین کردید، می گویند اگر دروغ مصلحتی نمی گفتیم، ضرر می کردیم و غیر از این که ما نمی توانیم کاسبی کنیم و هر حرف راستی را به مردم بزنیم.
این گونه سخن گفتن، نارواست؛ دروغ مصلحتی در مورد امور مالی، در مواقعی جایز است که شخصی به ظلم و تجاوز بخواهد مالی از ما اخذ کند در این موقع لازم نیست که ما حقیقت را به این ظالم بگوییم، بلکه می توانیم به مصلحت برای حفظ مال باارزشمان دروغی بگوییم.

آنچه که مردم را به اشتباه انداخته و وقتی سخن از دورغ مصلحتی می شود، بعضی از افراد رگِ غیرتِ واقع گرایی آنها به جوش می آید و فکر می کنند به هر قیمتی واقعیت را باید گفت، به خاطر این است که آنها برای راست گفتن، ارزش ذاتی قائلند، یعنی راست گفتن را از همه حقایق بالاتر می دانند در حالیکه برخی از حقایق وجود دارد که ارزشِ آنها از راست گفتن هم بالاتر است، بدین معنا که اگر پای راست گفتن و امری بالاتر از آن در بین باشد، آن «امرِ دیگر» ارزشمندتر خواهد بود و راست گفتن فدای آن خواهد شد. مثلا اگر در امری مردد شویم بین راست گفتن و کشته شدن یک مظلوم، در این موقع حفظ جان مظلوم بالاتر از راست گفتن خواهد بود لذا می توان دروغ گفت تا جان مظلومی را نجات داد. پس راست گفتن ارزش ذاتی ندارد، بلکه ارزش آن نسبی است و در برخی شرایط، اموری ارزشمندتر از راست گفتن، بر راست گویی حاکم خواهند شد.
در ثانی ما ماموریم که دروغ نگوییم، مامور نیستیم که هر راستی را بگوییم؛ پس درخیلی از موارد می توان هم دروغ نگفت و هم حقیقت را بر ملا نکرد، بلکه بحث را عوض کرد که این بستگی به کیاست و زیرکی افراد خواهد داشت.

با سلام و عرض ادب.

معمولاً از هر کسی که دروغ می گوید بپرسید چرا دروغ می گویی پاسخ می دهد بخاطر فلان دلیل و فلان مصلحت. اگر بگوییم اشتباه تشخیص داده ای می گوید به هر حال تشخیص من از مصلحت این است.

بصیر;356518 نوشت:
آنچه که مردم را به اشتباه انداخته و وقتی سخن از دورغ مصلحتی می شود، بعضی از افراد رگِ غیرتِ واقع گرایی آنها به جوش می آید و فکر می کنند به هر قیمتی واقعیت را باید گفت، به خاطر این است که آنها برای راست گفتن، ارزش ذاتی قائلند، یعنی راست گفتن را از همه حقایق بالاتر می دانند در حالیکه برخی از حقایق وجود دارد که ارزشِ آنها از راست گفتن هم بالاتر است

شاید هم به خاطر این است که مضرات راست گویی بدون مصلحت سنجی را در جامعه بیش از جواز دروغ مصلحتی می بینند و لذا ترجیح می دهند در این افراط و تفریط جانب راستگویی را بگیرند.

توضیح این که یادگیری و اجرای قوانین رُند ساده تر است تا قوانینی که چندین تبصره مبهم دارند.

اگر به وضعیت فعلی جامعه و دولتمردان خودمان دقت بفرمایید این احتمال تقویت می شود. دروغ پشت دروغ. همه اینها هم ظاهراً برای حفظ شادابی و امید مردم لازم اند چون حداقل از ناامیدی که بهتر است. فرد دروغگو معمولاً در مصلحت اندیشی مقطعی خود به عواقب فراگیر بی اعتمادی فکر نمی کند. پس به نحوی پشت هر دروغی مصلحت اندیشی وجود دارد. اما تأثیر این فضای فرهنگی بر روحیه مردم چیست؟ هرگاه وعده یا خبری از مسؤولین شنیده می شود مردم عکس آن را برداشت می کنند. اگر بگویند فلان تدبیر را اندیشیده ایم که تورم کاهش پیدا کند مردم می گویند قطعاً تورم افزایش پیدا می کند! اگر اعلام شود برنامه ای برای گرانی فلان جنس نداریم مردم می فهمند که قرار است بزودی کمیاب یا گران شود. پشت تمام این مسائل مصلحت اندیشی های فراوانی بوده است و همه مصلحت اندیشان هم مؤمن و متخصص اند. اما در عمل چه شده است؟

فرمودند برای تشخیص مصلحت و مفسده باید به علما مراجعه کرد [1]. یا فرمودند بجای گفتن دروغ توریه کنید [2]. ظاهراً این خاصیت دروغ است که به دنبال آن بی اعتمادی و نفاق می آید. حتی پدر یا برادر یا همسر یا دوست صمیمی شما هم اگر دوسه بار در مقابل شما توریه کند و شما متوجه بشوید دیگر نمی توانید به حرف او اعتماد کنید و همیشه احتمال می دهید دارد واقعیت را از شما پنهان می کند. حتی اصلاح ذات البین نیز به نظرم امروزه با دروغ شدنی نیست. بلکه کل اعتبار شما را به عنوان فردی امین خدشه دار می کند چون ممکن است مصلحتی که شما در آشتی دو نفر با دروغ دیده اید خود آنها نبینند (دقت بفرمایید).

نمی دانم راه حال کارشناسان دینی چقدر کارآمد است و نمی دانیم چند نفر به سایت اسک دین مراجعه می کنند که معیار صحیح مصلحت سنجی را از استاد بصیر یاد بگیرند و در زندگی پیاده کنند. اما می دانیم در جامعه ما دروغ مصلحتی جاافتاده است و دروغ گویی هم بسیار رایج است.

موفق باشید.:Hedye:

پی نوشت ها:
[1] http://www.askdin.com/thread8684-2.html#post62518
[2] http://www.askdin.com/thread4924-3.html#post25414

باسلام و احترام

مؤمن;357004 نوشت:
اگر به وضعیت فعلی جامعه و دولتمردان خودمان دقت بفرمایید این احتمال تقویت می شود. دروغ پشت دروغ. همه اینها هم ظاهراً برای حفظ شادابی و امید مردم لازم اند چون حداقل از ناامیدی که بهتر است.

هیچگاه مردم با ابزار دروغ جهت شاد کردنِ آنها موافق نیستند، هر کسی احساس کند که دورغ حربه ای برای توجیه خطاهاست، از فردِ دروغگو ناراحت می شوند. هیچ وقت اسلام دایره ی دورغ مصلحتی را اینقدر گشاد نگذاشته که هر کسی بخواهد برای رسیدن به منافع شخصیِ خودش یا جبران خطایش، دروغ بگوید.
بنده فکر می کنم این مطلب روشنی است که صفت راست گویی فوقِ همه ی صفات نیست و مثالهای آن هم زده شد.

مؤمن;357004 نوشت:
فرد دروغگو معمولاً در مصلحت اندیشی مقطعی خود به عواقب فراگیر بی اعتمادی فکر نمی کند. پس به نحوی پشت هر دروغی مصلحت اندیشی وجود دارد.

بلی شخص دروغگو همین گونه است که شما می گویید. و کار شیطان اینگونه است که برای هر خطای انسان، یک توجیه و مصلحتی درست می کند تا انسان مرتکب آن خطا بشود. و قرار نیست که ما هر مصلحتی را از هر کسی بپذیریم. هر وقت دیدید که دورغهای مصلحتی ای درست شد و این مصلحت اندیشی ها اعتماد مردم را سلب کرد، بدانید که پشت این مصالح، منافع شخصی و مادی و هوای نفس خوابید بوده است. دروغ مصلحتی در مواقع اضطراری و حفظ اسلام و اسرار مردم است نه این که هر شخصی برای رسیدن به خواهشهای خود از آن استفاده کند و این را هر عاقلی می پذیرد.

مؤمن;357004 نوشت:
حتی پدر یا برادر یا همسر یا دوست صمیمی شما هم اگر دوسه بار در مقابل شما توریه کند و شما متوجه بشوید دیگر نمی توانید به حرف او اعتماد کنید و همیشه احتمال می دهید دارد واقعیت را از شما پنهان می کند.

بله همین طور است که می فرمایید. انسانی که توریه را مبنای کار خود قرار داده قابل اعتماد نیست. ممکن است بعضی توریه را شیوه خود قرار داده باشند، این امرِ پسندیده ای نیست بلکه وسیله ای است برای فرار از واقعیتها. دروغ مصلحتی، توریه، دروغ برای اصلاح ذات البین، همه ی اینها شرایطی دارند و وقتی می بینیم که در جامعه باعث بی اعتمادی و مضرات دیگر می شوند، پیداست که راه را غلط رفته ایم و روشمان روش درستی نبوده و حتما در استفاده ی این ابزارها افراط کرده ایم و هواهای نفسانی را دخیل کرده ایم.
مطمئن باشید وقتی شما بین دو نفر آشتی ایجاد کردید و آنها را به هم رساندید، هیچگاه ایندو به خاطر دروغ مصلحتی ای که برای اصلاح آنها گفته اید از شما ناراحت نمی شوند، بلکه از شما تشکر هم می کنند مگر این که خواسته باشید به هر قیمتی و با هر دروغی بین آنها آشتی بیندازید. مثلا بگویید فلانی از 100 میلیون طلبی که از تو دارد، گذشت نموده. آیا وقتی این شخص راآشتی دادید از این دروغ شما خوش حال می شود؟ مسلماً نه. اما اگر گفتید که فلانی به شما علاقه دارد و از شما خوبی های شما تعریف می کند، حال، وقتی این دو با هم آشتی کردند و متوجه شده باشند که تعریفی در کار نبوده، هیچگاه از این امر ناراحت نمی شوند بلکه خرسند می گردند.

مؤمن;357004 نوشت:
هرگاه وعده یا خبری از مسؤولین شنیده می شود مردم عکس آن را برداشت می کنند. اگر بگویند فلان تدبیر را اندیشیده ایم که تورم کاهش پیدا کند مردم می گویند قطعاً تورم افزایش پیدا می کند! اگر اعلام شود برنامه ای برای گرانی فلان جنس نداریم مردم می فهمند که قرار است بزودی کمیاب یا گران شود.

بنده فکر می کنم اصلاً اینطور نباشد و کلیت نداشته باشد و اینگونه اطلاق گویی، کمی بی انصافی و سیاه نمایی است.با عرض معذرت.

بصیر;357171 نوشت:
بنده فکر می کنم اصلاً اینطور نباشد و کلیت نداشته باشد و اینگونه اطلاق گویی، کمی بی انصافی و سیاه نمایی است.با عرض معذرت.

با سلام و عرض ادب

البته بنده خدای نکرده قصد تعمیم بیجا یا سیاه نمایی نداشتم. مطلبی که بیان کردم نتیجه مشاهداتم بین اقوام و همکاران (غالب ایشان) و چند برنامه تحلیلی و اقتصادی تلویزیون (عمدتاً شبکه بازار و شبکه یک) بود که به عنوان مثالی از کاهش قبح دروغگویی و آمارها و وعده های دروغ در جامعه کنونی عرض شد. اگر مثال بنده متضمن تعمیمی غیرواقعی بوده است عذرخواهی می کنم.

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی:Hedye:

سلام
توی پست 5 گفتین که ذات دروغ حررام نیست و به خاطر پیامدهای منفی آن است
بعد گفتین "يكی از شرايط اصلی اين‎كه دروغ گفتن جايز است، اين است كه آثار مثبت به‎دنبال داشته باشد و اگر انسان دروغ نگويد، ضرر قطعی بسيار زياد و قابل توجه مالی يا جانی و...متوجه او يا ديگران شود"
خوب اون وقت توی پست 8 و 9 فقط 4 مورد رو جایز دونستین؟!!!!
خوباگه این طوریه تو همون پست 5 میگفتین که فقط 4 مورده که
اگر انسان دروغ نگويد، ضرر قطعی بسيار زياد و قابل توجه مالی يا جانی و...متوجه او يا ديگران شود
که البته یا عقل هم جور در نمیاد فقط 4 مورد باشه

muiacir;379350 نوشت:
که البته یا عقل هم جور در نمیاد فقط 4 مورد باشه

باسلام
موارد مذکور به عنوان نمونه بوده و کلیت ندارد.

سوال:
چرا در اسلام چيزی به اسم دروغ مصلحتی وجود دارد در حاليكه با دروغ معمولی فرقی ندارد. به هر حال دروغ گناه است و گناه، مصلحتی و غير مصلحتی ندارد؟

پاسخ:
دروغ يكي از گناهان بزرگ و سرچشمه تمام بدی‎ها است، امام حسن عسگري(عليه السّلام) فرمود: «جُعِلتِ الخنائِثُ كلُّها في بيتٍ و جُعِلَ مفتاحُها الكذبُ»[1] تمام پليدی‎ها در خانه‎ای نهاده شده و كليد آن دروغ است.
دروغ آثار بسيار نامطلوبی در پی دارد که سلب اعتماد یکی از مهمترین آنهاست.با اين وجود دروغ هميشه و در همه جا حرام نيست، در مواردی كه دروغ گفتن دارای مصلحت باشد از نظر شرع جايز و حتی در برخی موارد واجب می‎باشد. از جمله این موارد :

1. دروغ گفتن از روی ضرورت و ناچاری؛ مثل حفظ جان ، مال، ناموس.[2]
2. اصلاح ميان مردم؛ البته بعد از ناامیدی از تحصیل این مهم بدون دروغ ]3.[
3. خدعه و نيرنگ در جنگ [4.[

بعد از این مقدمه، در پاسخ می گوییم :
فلسفه دروغ مصلحتی و تفاوت آن با دروغ معمولی آن است كه دروغ معمولی پيامدهای منفی به‎دنبال دارد، باعث اختلاف، تفرقه، نفاق و ريختن آبروی خود فرد و ديگران می‎شود و... لذا به‎خاطر همين آثار و پيامدهای منفی آن، خداوند اين نوع دروغ‎ها را حرام نموده است، ذات دروغ حرام نيست، بلكه حرمت دروغ به‎خاطر آثار و پيامدهای منفی آن است، اما در مواردی كه پيامد منفی نداشته باشد بلكه آثار مثبت داشته باشد، به‎خاطر همان آثارش، دروغ گفتن جايز است. لذا يكی از شرايط اصلی اين‎كه دروغ گفتن جايز است، اين است كه آثار مثبت به‎دنبال داشته باشد و اگر انسان دروغ نگويد، ضرر قطعی بسيار زياد و قابل توجه مالی يا جانی و...متوجه او يا ديگران شود.

بر این اساس؛
بر فرض این سخن مدعی صحیح باشد که :" این که دروغ، دروغ است و مصلحتی و غیر مصلحتی ندارد، بالاخره دروغ، یعنی کلامی غیر واقع." اما معنای این سخن این نخواهد بود که در هیچ موقع نمی توان دروغ گفت.
خودِ شارع که دروغ را با توجه به آثارش حرام دانسته، در برخی مواقع اذن دروغ داده است. همیشه راست گفتن، مصلحت کلیه ندارد، بلکه راست و دروغ، وسیله ای برای امری بالاتر و آن احقاق حق هستند.

به این نمونه توجه کنید :
داستان عمّارياسر و پدر و مادرش را تمام مفسّران نقل كرده ‏اند كه هر سه گرفتار چنگال مشركان عرب شدند و آنها را وادار به برائت از پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) كردند، پدر و مادر عمّار خوددارى كرده و شهيد شدند، ولى عمّار از روى تقيّه مطابق ميل آنها سخن گفت و سپس گريه‏ كنان به خدمت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) رسيد.(یعنی به خدا پیغمبرش دروغ بست و خلاف حقیقت باطنی خودش، سخن گفت)

در اين هنگام آيه شريفه (مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ ...)؛ كسانى كه بعد از ايمان كافر شوند ... عذاب سختى دارند، مگر آنها كه تحت فشار واقع شده‏ اند ....
(یعنی اگر جان شما در خطر بود می توانی به ظاهر دروغ بگویی که مشرک به خدا هستی، اما در واقع قلبت مطمئن و مومن به وجود خداست)
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) پدر و مادر عمّار را جزء شهدا شمرد و اشك از چشمان عمّار سترد و فرمود: چيزى بر تو نيست، اگر باز تو را مجبور كردند تو نيز همان كلمات را تكرار كن!(یعنی می توانی در این مواقع دروغ بگویی)

تذکر :
بعضی افراد از مجوزهای دین، سوء استفاده می کنند و برداشت های نفسانی دارند و این خلاف آن مصالحی است که اسلام قرار داده و کار این افراد هیچگونه توجیهی ندارد.
علاوه بر آن که ما ماموریم که دروغ نگوییم، مامور نیستیم که هر راستی را بگوییم؛ پس درخیلی از موارد می توان هم دروغ نگفت و هم حقیقت را بر ملا نکرد، بلکه بحث را عوض کرد که این بستگی به کیاست و زیرکی افراد خواهد داشت.
لینکی جهت مطالعه :
http://www.askdin.com/thread4924-3.html#post25411

پی نوشت ها :
[1] محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، چاپ بيروت، ج 69، ص236 و ملا مهدي نراقي، جامع‎السعادات، ج2، ص 323.
[2] شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، ، چاپ بيروت، ج 16، ص 137.
[3] شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، چاپ بيروت، ج 8، ص 578.
[4] محمدباقر مجلسي، بحارالانوار. چاپ بيروت، ج 74، ص 51.
[5] نحل(16) آیه 106.

موضوع قفل شده است