نگاهی از منظر روانشناسی به داستان حضرت یوسف(ع)

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نگاهی از منظر روانشناسی به داستان حضرت یوسف(ع)

شروع داستان
یوسف فرزند حضرت یعقوب و یعقوب فرزند حضرت اسحاق و اسحاق فرزند حضرت ابراهیم علیه السلام است.
حضرت یعقوب دوازده پسر داشت که دو نفر از آنان که از همه کوچکتر بودند از یک مادر به نام "راحیل" و ده پسر بزرگتر از مادری دیگر.
حضرت یعقوب به این دو فرزند کوچکتر خود علاقه فراوان داشت و در این میان یوسف از مهر و محبت ویژه پدر برخوردار بود.
حضرت یعقوب به یوسف آشکارا ابراز علاقه می کرد. همین ابراز علاقه آشکار پدر نسبت به فرزند موجبات حسادت برادران دیگر را فراهم ساخته بود.
نکته ای مهم برای والدین:
چرا بچه ها حسادت می کنند؟

در بیشتر موارد ریشه حسادت خطاهای رفتاری والدین می باشد.
نکته اول:
برخی از صفات و ویژگی ها ذاتی و برخی اکتسابی است. مراقب باشید صفات ذاتی ( مثل زیبایی و...) و غیر اکتسابی را در هیچ کس تشویق نکنید. همانطور که فقدان آنها در کسی مایه سرزنش نیست.
نکته دوم:
والدین باید توجه کنند که شایسته است که همان صفات اکتسابی مثبت هم در حضور دیگران حساب شده و معتدل مورد توجه و تحسین قرار گیرد.

ادامه دارد...

ادامه داستان
داستان یوسف به طور جدی از زمانی شروع می شود که خواب می بیند.
یوسف شبی در خواب می بیند که یازده ستاره و یک خورشید و یک ماه در برابرش سجده می کنند .
یوسف به نزد پدر می رود و در کمال احترام خوابش را برای پدر تعریف می کند.
نکته ای آموزنده:

یکی از نکته های عالی و آموزنده ای که می توان از داستان حضرت یوسف آموخت این بود که :

وقتی برای یوسف پیشامدی رخ داد اولین کسی که این رویداد را با او در میان گذاشت، پدر بود.

یکی از خطاهای نوجوانان و جوانان این است که گاهی مسائل خود را به جای اینکه نزد والدین مطرح کنند، به رفقا و دوستانشان می گویند. برخی دوستان هم معمولا از سر کم تجربگی و نا آگاهی راهنمایی ها می کنند و حرف هایی می زنند که اسباب انحراف ، گمراهی و سقوط می شود.
ادامه دارد...


البته والدین هم باید زمینه مناسبی را برای فرزندانشون فراهم کنند تا اونها احساس صمیمیت کنند.

موهبت در دل سختی
نعمت ها اغلب در دل همین سختی ها و مرارت هایی قرار دارند که در زندگی با آن مواجه می شویم،
همچون مرواریدی گران بها که درون پوسته ای سخت پنهان است.
به شرط آنکه در هنگام بلا به خدا روی آوریم،
از او مدد بخواهیم،
صبر و شکیبایی کنیم،
زبان به شکوه نگشائیم،
نق نزنیم و ناسپاسی نکنیم.
دل با خدا داشته باشیم و تا زمانی که گشایش امرمان مقدر نشده به تقدیر الهی راضی و خشنود باشیم که :
ساقی هر چه ریزد لطف اوست.

[=&quot]آنچه موجب رویکرد فرزند به پدر و مادر می شود، رفتارهای محبت آمیز و محترمانه ، صبر و حوصله و بزرگ منشی پدر و مادر در برابر فرزندان است. [/]


[=&quot]این رفتارهای صحیح در والدین جاذبه ای ایجاد می کند که جوان یا نو جوان را به سمت آنان می کشاند و از سر تمایل پدر و مادر را برای مشاوره گرفتن بر می گزیند. [/]

[=&quot]طبیعی است رفتارهای پرخاشگرانه، تحقیر کردن ، بی احترامی و ناسزا گفتن و بی توجهی به فرزندان عملا موجب دور شدن آنان از والدین می شود. [/]

[=&quot]این در حالی است که در غیاب این صمیمیت ، دوست مدرسه و رفیق محله که صد البته نا آگاه و کم تجربه است با او صمیمی می شود و در دلش جای می گیرد. [/]

[=&quot]شاید بگوئیم خوش به حال یعقوب که چنین فرزندی داشت که کوچکترین مساله اش را با پدر در میان می گذاشت. [/]

[=&quot]اما باید بدانیم این خصلت خوب یوسف ، بیش از هر چیز نتیجه رفتار خوب پدر بوده است. [/]

[=&quot]شما والدین محترم هر چه رفتارتان محترمانه، بزرگ منشانه و محبت آمیز تر باشد، فرزندان بیشتر مجذوب شما می شوند. [/]

ادامه داستان

حضرت یعقوب (ع) از یوسف درخواست کرد رویای صادقه اش را برای برادرانش بازگو نکند، اما ظاهرا برادران یوسف پس از مدتی از خواب یوسف آگاه شدند.
آتش حسادت برادران شعله ور شد و دیگر نتوانستند این حسادت را در دل پنهان کنند و در صدد برآمدند یوسف را از سر راه بردارند و دشمنی خویش را آشکار سازند.
موضوع قفل شده است