زيبايي و اصل و نسب بدون اخلاق ارزش ندارد!

تب‌های اولیه

106 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زيبايي و اصل و نسب بدون اخلاق ارزش ندارد!

روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند...جواب داد

اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1
اگر دارای(زیبایی)هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =
10
اگر(پول)هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم=
100
اگردارای(اصل و نصب)هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم=
1000

ولی اگر زمانی عدد یک رفت(اخلاق)چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست
پس ان انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت
=
=
=
=
=
=

نتیجه : اگر اخلاق نباشد انسان خدای ثروت و اصل و نسب و زیبایی هم باشد هیچ نیست

[="teal"]من با نوع نتيجه گيري كار ندارم ولي واقعا همينه كه زيبايي بدون اخلاق ارزش نداره چون اخلاق بد باعث ميشه آدم از چهره كسي هم متنفر بشه و ديگه نخواد طرفو ببينه .
ولي زيبايي براي مردا خب يه چيزيه كه اغلب مهمه و زيبايي هم نسبيه ممكنه يه چهره براي كسي زيبا باشه ولي براي كس ديگه جذاب نباشه ولي حداقل چيزي كه مهمه آدم بايد از قيافه طرف مقابلش تو اولين نگاه خوشش بياد چون خب اين مساله هم مهمه ولي اگه خوشش اومد اون وقت بايد ببينه معياراي مهمترو داره يا نه.
[/]

" زيبايي بدون اخلاق ارزش نداره چون اخلاق بد باعث ميشه آدم از چهره كسي هم متنفر بشه و ديگه نخواد طرفو ببينه "
نازنین مریم موافقم خیلی این حالت به عینه برام پیش اومده. گاهی در نگاه اول یه کسی به دلت میشینه اما وقتی باهاش هم کلام میشی متوجه بی اخلاقی اش مییشی و خیلی سریع ازش زده میشی و دیگه نمیخای باهاش حرف بزنی چه برسه به اینکه بخای همچین کسسی رو به عنوان دوست یا شریک زندگی انتخاب کنی.

سلام و درود:Gol:

در تأیید و ادامه ی فرمایشات سرکاران محترم سایت سادات ، نازنین و ماریای گرامی و بزرگوار عرض شود که در واقع جناب ریاضی دان همون سبزه ی مزبله ی خودمون رو که پیامبر (ص) فرمودند به زبان شیرین ریاضی (البته زبان ریاضی همیشه شیرین نیست :khandeh!:) بیان کرده است.

این نکته هم عرض کنم چون اکثر خانم ها ی ایرانی خوش اخلاق هستند بنابراین ما آقایون می ریم سراغ صفر هاشون و هرکدوم بنا به فرمایش جناب ریاضی دان صفراش بیشتر بود در اولویته:khandeh!:

البته نحوه ی صفر گذاری جناب ریاضی دان که فکر کنم غرب زده بوده:khandeh!: اشتباهه چون باید صفر گزینه ی دوم یعنی زیبایی رو بیشتر می کرد:khandeh!:

یا علی

"این نکته هم عرض کنم چون اکثر خانم ها ی ایرانی خوش اخلاق هستند بنابراین ما آقایون می ریم سراغ صفر هاشون و هرکدوم بنا به فرمایش جناب ریاضی دان صفراش بیشتر بود در اولویته:khandeh!:"
چه خوش اشتها، بهتر نیست با صفرای خودتون بسنجین،نه اینکه هرکدوم صفراش بیشتر بود چون میترسم جواب رد بشنوین اونوقت نظرتون راجب خانما عوض شه
با احتیاط جلو برید

ماریا;46644 نوشت:
چه خوش اشتها،

سلام و درود:Gol:

گزینه ها زیاده ولی بنده اشتهام زیاد نیست .:Cheshmak:یعنی جرأت نمی کنم زیاد باشه:khandeh!:

ماریا;46644 نوشت:

بهتر نیست با صفرای خودتون بسنجین،

آخه سرکار سادات فقط صفر های خانم ها رو بیان فرمودند:khandeh!:

حالا نگران نباشید شاید یه ریاضیدان یا فیزیکدان بیکاری پیدا شد صفرهای آقایون رو هم مشخص کرد:Cheshmak::khandeh!:

ماریا;46644 نوشت:
نه اینکه هرکدوم صفراش بیشتر بود

اگر مبنی انتخاب علم ریاضی باشه این صفرها خیلی مهم اند:Cheshmak:

ماریا;46644 نوشت:

چون میترسم جواب رد بشنوین اونوقت نظرتون راجب خانما عوض شه

خیالتون راحت کسی به قضاوت جواب رد نمیده:Cheshmak::khandeh!:

ماریا;46644 نوشت:
با احتیاط جلو برید

چشم ولی قول نمی دم.:Cheshmak:

آخه گاهی اوقات اینقدر تعداد صفر ها زیاد میشه که آدم مدهوش میشه:Cheshmak::khandeh!:

یا علی

نقل قول:
آخه سرکار سادات فقط صفر های خانم ها رو بیان فرمودند:khandeh!:

حالا نگران نباشید شاید یه ریاضیدان یا فیزیکدان بیکاری پیدا شد صفرهای آقایون رو هم مشخص کرد:cheshmak::khandeh!:

لطفا دوباره توجه کنین:

نقل قول:
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند...جواب داد

اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1
....

نتیجه : اگر اخلاق نباشد انسان خدای ثروت و اصل و نسب و زیبایی هم باشد هیچ نیست

فکر می کنم واضحه که این قائده جنسیت بردار نیست . اما نمی دونم چرا تمرکز شما اقایون همش به سمت خانم ها میره و از خودتون که نیمی از همین انسان ها هستین غافل می شین!:)

بی دل;46679 نوشت:

فکر می کنم واضحه که این قائده جنسیت بردار نیست . اما نمی دونم چرا تمرکز شما اقایون همش به سمت خانم ها میره و از خودتون که نیمی از همین انسان ها هستین غافل می شین

سلام و درود بر سرکار سکوت:Gol:

الان ساعت 2 شب هستش!

فرمایش شما درسته بنده چون خواب میومد درست ندیدم:khandeh!:

امّا این دلیل نمیشه که شما سایر آقایون مظلوم رو مورد تاخت و تاز قرا بدید آخه اون تفلکی ها چه گناهی کردند .!!!

اگر هم قصوری بوده از جانب بنده است پس خواهش می کنم کلی گویی نفرمایید:Cheshmak:

تازه ما نیمی از همین انسان ها نیستیم سرکار سکوت آخرین آمار نشون می ده شما از ما بیشترین:khandeh!:

خدا زیادتون کنه:khandeh!:

ما که بخیل نیستیم:Cheshmak:

یا علی

قضاوت;46682 نوشت:
سلام و درود بر سرکار سکوت:gol:

الان ساعت 2 شب هستش!

فرمایش شما درسته بنده چون خواب میومد درست ندیدم:khandeh!:

تازه ما نیمی از همین انسان ها نیستیم سرکار سکوت آخرین آمار نشون می ده شما از ما بیشترین:khandeh!:

خدا زیادتون کنه:khandeh!:

ما که بخیل نیستیم:cheshmak:

یا علی

خوابتون میاد !!!چطور نام کاربری قبلی بنده رو به خاطر میارین اما مطلب رو یه طرفی می گیرین!!! قضیه همونه که عرض کردم شما تمرکزتون رو خانم ها زیاد شده شاهدش هم همینه که حتی از تعدادمون هم مطلع هستین و آخرین امار رو در میارین !!
کلی گویی بنده شاهد داره خیلی ها این تاپیک رو به خانم ها تسری میدن .انشالله که من اقایون رو اشتباه شناخته باشم
بخیل که نیستیم:)
یا حق

بله منم با این جمله موافقم که زیبایی و اصل و نصب و هر چیز دیگر بدون اخلاق هیچ ارزشی ندارد
ولی توجه کنید اخلاق هم بدون ایمان به خدا و ائمه هیچ ارزشی نداره
اینجا دعوا سر چیه سر صفر گذاشتن یا نذاشتنه به قول آقای قضاوت این ریاضیدان غربیه این سخنش در مورد ما برعکس صدق میکنه
یعنی اینکه ما برای پول و اصل و نصب و زیبایی صفراشو پشتش میذاریم و برای اخلاق و ایمان یکها رو زیاد میکنیم هر چند که صفر با ارزش باشه ولی صفر پشت یک هم قشنگه ها:khandeh!:
تازه این غربی حتی از ایمانم حرف نزده پس آدم مسلمونی نیستو نمیشه به حرفاش اطمینان کرد:Cheshmak:

تذکر بی تعارف
بهتره از اصل بحث دور نشیم و دعوای مرد بهتره یا زن و صفرای کدوم بهتره و بیشتره فرار کنیم چون در شان ما و این سایت نیست.(حرفای این مدلی خاله زنکه):khandeh!:

تو بعضی حدیثای ضعیف گفته شده زیبایی زن مهمه! ولی حدیثای دیگه ای هستن که اون حدیثا رو نقض میکنن:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=6505&page=2

مهمترین نکته ای که باید در رابطه با اهمیت اخلاق بدانیم این است كه اخلاق، تعهدات را عملي مي‌كند و هنگامی که بحث رعایت حقوق یکدیگر پیش می آید،این اخلاق است که به ادا شدن حقوق ضمانت اجرایی می بخشد.
در سوره ی احزاب آیه ی ۲۱ می خوانیم که : « لقد کان لکم فی رسول الله اُسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیرا . » . به طور یقین زندگی رسول خدا برای شما و آنان که به خدا و روز قیامت امیدوارند و خدا را بسیار یاد می کنند ، سرمشق نیکویی بود. » همانطور که می دانیم جمله ی اسوه حسنه در این آیه بسیار مهم و اساسی است و البته برای آنانکه زندگی پیامبر اکرم را بتوانند با یاد بسیار و یا همان « ذکر الله » که عنوان شده ، دریابند . بنابراین مهم دو واژه ی زندگی و نیکویی است که در این آیه آمده اند و هدف نیز سرمشق قرار دادن زندگی نیکوی پیامبر است . پس حاصل اینکه برای ساختن زندگی خود باید از اخلاق نیکویی بهره جست و آن اخلاق حسنه نیز جز اخلاق پیامبر اکرم و ائمه اطهار اخلاق دیگری نیست .
پس از ایمان هیچ چیزی نمی‌تواند جایگزین اخلاق نیک و خوش رفتاری و خوش‌گفتاری همسر گردد؛ زیرا زن و مرد تکیه‌گاه یکدیگرند و تنها اخلاق پسندیده همسر می‌تواند خستگی‌های روحی و جسمی طرف دیگر را به آسانی بزداید. اگر همسری ـ زن یا مرد ـ از بیشترین ثروت و زیبایی و شهرت برخوردار باشد، ولی با بدی رفتار کند، مشکلات بسیاری پدید خواهد آمد.

به همین دلیل، احادیث اسلامی بر خوش زبانی، خوش خلقی، گذشت، ادب، نرم خویی، فروتنی، مهربانی، عدالت، شرح صدر و بردباری، پای می‌فشارند. هر یک از این ویژگی‌ها می‌تواند بسیاری از اختلاف‌ها و کشمکش‌های خانوادگی را برطرف سازد؛ زیرا بیشتر این اختلاف‌ها از نبود همین عناصر سرچشمه می‌گیرد.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: با کسی که اخلاق و دینش پسندیده است (و ایمان و اخلاق نیک دارد) ازدواج کنید، که اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین پدید می‌آید.

عدم توافق اخلاقی" محکمترین ضربه را بر پیکر خانواده می زند.

اخلاق می تواند جانشین علم، مال ، مقام ، زیبایی و سایر مزایا باشد ، اما هیچ نعمتی جای آن را نمی گیرد.


معیار زیبایی ، به عنوان یک امتیاز در شیرینی و صفای زندگی مؤثر است ؛ اما در اولویت‏بندی معیارها، در رتبه اول قرار ندارد

زیرا رسول خدا صلی الله علیه‌وآله فرمود: « نباید حسن چهره زن را بر حسن دینداری او برتری داد».

منتقد;114454 نوشت:
تو بعضی حدیثای ضعیف گفته شده زیبایی زن مهمه! ولی حدیثای دیگه ای هستن که اون حدیثا رو نقض میکنن:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=6505&page=2




ملاک یا ارزش

در اسلام تناقض وجود ندارد بلکه تماما نکته ظریف و همراه با درایت است:

در روایاتی زیبایی زن تاکید شده به چند دلیل:
1- به خاطر اینکه ما در انتخاب همسر افراط و تفریط نکنیم یعنی زیبایی را اصلا در نظر نگیریم و بعدها بنابه خواسته ی غریزه جنسی زیبایی مورد نیاز ما شود و در حالی که قبلا مد نظر ما نبوده انتخاب کردیم و حالا به مشکل بر بخوریم.
امیرالمومنین علیه السلام می فرماید: افراط و تفریط کار جاهل است.
2- مقاومت ما در مقابل افراد فاسد جلوه نما بالا رود.همان افرادی که حقوق دیگران را در نظر ندارند و خودخواهانه با هر شکلی در جامعه خود نمایی می کنند و موجب سرکشی امیال شهوانی دیگران می شوند.
3- اسلام بهره بردن از نعمت های دنیوی را نهی نمی کند و از ما نمی خواهد که اصطلاحا نسیه زندگی کنیم. پس زیبایی که صلیقه ای است را برای لذت بردن ما قرار داده است.
و ...

حال با این اوصاف راهنمایی می کند که زیبایی را و اصلا دنیا را ملاک زندگی قرار ندهید بلکه ارزش و امتیاز بدانید.
مگر ملاک و معیار با ارزش و امتیاز چه فرقی دارد؟
ملاک و معیار اساس زندگیست و بدون آن نمی شود اما امتیاز و ارزش نباشد می شود زندگی کرد:

تطبیق بحث با ازدواج:
ملاک در ازدواج زیبایی نیست بلکه اخلاق و انصاف و مروت و ایمان است و اما زیبایی ارزش و امتیاز است که اگر باشد خیلی خوب است و اگر نباشد امتیاز های دیگر می توانند جای آن را پر کنند.

پس در ازدواج :
الف) ملاک و معیار
ب) ارزش و امتیاز داریم

شما بگویید ملاک ها و ارزش هایتان را تعیین نموده اید؟


نقل قول:
ملاک یا ارزش
در اسلام تناقض وجود ندارد بلکه تماما نکته ظریف و همراه با درایت است:

در روایاتی زیبایی زن تاکید شده به چند دلیل:
1- به خاطر اینکه ما در انتخاب همسر افراط و تفریط نکنیم یعنی زیبایی را اصلا در نظر نگیریم و بعدها بنابه خواسته ی غریزه جنسی زیبایی مورد نیاز ما شود و در حالی که قبلا مد نظر ما نبوده انتخاب کردیم و حالا به مشکل بر بخوریم.
اینا درسته ولی اون احادیث صفت برتر رو زیبایی نقل کردند خود اون احادیث در حکم افراط هستند،تو یه حدیث دیگه از امام علی اومده که وقتی میخوای زنیو انتخاب کنی به چهرش هم نگاه کن تا بعدا پشیمون نشی و ..
میتونستن مثل حدیث امام علی بگن زیبایی رو هم در نظر داشته باشن ولی جوری گفتن که به زن توهینه انگار زیبایی برترین ملاکه!
http://www.askdin.com/showthread.php?t=11545&page=5

چنبار بگم؟ زن یه کالای لوکس نیست نه برا نمایش تو خیابون نه قایم کردن از ترس دزدا،زن یک انسانه:
http://www.askdin.com/showpost.php?p=114516&postcount=660

موضوع این تاپیک اینه:

زيبايي و اصل و نصب بدون اخلاق ارزش ندارد!

نظرتون چیه؟؟؟؟

ملاك هاي اساسي و كليدي در ازدواج: برخي از ملاك هاي ازدواج ملاك هاي اساسي براي ازدواج هستند از جمله آنها:

1. تديّن و ايمان. 2. اخلاق نيكو. 3. شرافت و اصالت خانوادگي. 4. عقل.


اما بعضی از ملاک ها،ملاك هاي فرعي ازدواج می باشند. ملاك هاي فرعي ازدواج بسيار مهم اند ولي درجه اهميت آنها به اهميت ملاك هاي اصلي و كليدي نمي رسد كار آنها مثل ديوارهاي ساختمان است كه بر روي پي (ملاك هاي اصلي) قرار مي گيرند برخي از اين ملاك هاي فرعي از اين قرار است.


1. سلامت جسم و روح. 2. زيبايي 3. تحصيلات. 4. كفو و همتايي زوج ها.




در ازدواج بايد به نكات اصلي بسيار اهميت بدهيم و نكات ديگر اگرچه مثل معيارهاي كليدي نيست امّا نمي توان از آنها نيز غافل بود ولي نبايد ملاك هاي فرعي را به عنوان اصل نگاه كرد به عنوان مثال نبايد به زيبايي به عنوان يك معيار اصلي نگاه كرد چرا كه زيبايي در سن جواني باقي مي ماند و با زوال آن نيز زندگي رو به سردي پيدا مي كند ولي ايمان و اخلاق نيكو تا ابد پايدار است.

سلام

به نظر من اخلاق حرف اول را میزنه.اما زیبایی و اصل و نسب حرف دوم و سوم را میزنه.
یعنی اهمیت داره،درسته که آدم نمیتونه زیباترین زنها را وقتی اخلاق خوبی ندارن برای همسری انتخاب کنه اما فرد با اخلاقی که به نظر یک پسر زیبا نیست را نباید برای همسری بر گزینه.
زیبایی یک امر نسبی است قطعا این شخص که برای ما زیبا نیست برای شخص دیگه خوبه وبهتره گزینه ما برای انتخاب نباشه.
توی شرایط فعلی جامعه ما و اینکه یک مرد با جلوه های مختلفی از خانمها مواجه میشه و اگر هم با ایمان باشه هم 1 نگاه میبینه،اگر زنش نتونه زیبایی کافی و آرامش بخشی برای اون داشته باشه به نظر من انتخاب، انتخاب خوبی نبوده،اما این اتفاق چاره داره این خانم با اخلاق خوبش میتونه تا حدی جای خالی زیباییش را پر کنه و نداشتن زیباییش بعد از مدتی زندگی کمتر جلوه خواهد کرد.
حدیث زیبای پیامبر بزرگوارمون مبنی بر "زن زیبای بدون اصل و نسب مثل سبزه در مزبله است"خود ختم تمام مباحث است.که وقتی دختری در شرایط ناجور و غیر اخلاقی بزرگ میشه حتی اگر زیبا باشه اصلا مناسب نیست و این اصل و نسب به نظر اصل نسب رایج توی جامعه ما نیست،که فرد سراغ خانواده اسم و رسم دار و پولدار میره،یعنی تقوا داشته باشه اگر چه پولدر یا نامدار و شهیر نیست.

زیبایی باید در کنار دیگر صفات و معیارها، مورد توجه و بررسی قرار گیرد ونه به طور مستقل، یعنی زیبایی بدون تدین، عفت، اخلاق و... نه تنها امتیازی محسوب نمی شود، بلکه آفتی خطرناک است.مى‏ توان گفت زیبایى به اندازه‏ اى باید باشد که همدیگر را بپسندند و جذابیت کافى براى همدیگر داشته باشند و متناسب با ویژگى ‏هاى خود، دیگرى را انتخاب کند. به عبارت دیگر از نظر ظاهرى نیز باید کفو همدیگر باشند.

پیامبر اسلام در روایت می فرمایند:

«أَفْضَلُ نِساءِ أُمَّتی أَصْبَحُهُنَّ وَجْها وَأَقَلُّهُنَّ مَهْرا» برترین زنان امت من زنی است که زیبائی اش بیشتر و صداقش کمتر باشد.

یه تعبیر خوبی که میتونیم از این تاپیک داشته باشیم زیبایی اخلاقیست.

شهيد مطهرى معتقدند كه اصلًا زيبايى را نمى‏ توان تعريف كرد و به اصطلاح، زيبايى از چيزهايى است كه درك مى‏ شود، اما توصيف نمى‏ گردد.

در مورد زيبايى اخلاقى، بايد به چند نكته توجه كنيم:

الف- تقسيم زيبايى به محسوس و غير محسوس‏

بيشتر مردم زيبايى را در اشياى محسوس مثل گل، صداى بلبل و آبشار،آسمان، يا چهره انسان خلاصه مى‏ كنند و حال آن‏كه زيبايى اعم از محسوس و غير محسوس است.

اما زيبايى ‏هاى غير محسوس خود بر دو قسمند.

يك قسم زيبايى‏ هايى است كه درجه تجرّد، معقوليت و معنويت آن‏ها چندان بالا نيست كه افراد معمولى نتوانند آن‏ها را درك كنند؛ مثلًا زيبايى فصاحت و بلاغت كه غيرمحسوس است، و افراد معمولى و متعارف هم آن را درك مى‏ كنند.
قسم ديگر زيبايى ‏هايى است كه فقط افراد نادرى كه درجه تجرّد نفسشان بسيار بالاست، آن‏ها را درك مى ‏كنند مثل زيبايى مناجات با خدا

بنابراين، همان‏گونه كه لذت‏ها به دو قسم محسوس و غيرمحسوس تقسيم مى‏ شوند، زيبايى نيز دو قسم است: محسوس و غير محسوس.

خود زيبايى غير محسوس نيز بر دو قسم است: مجرّد تام (درجه بالا) و مجرّد ناقص (درجه پايين).

زيبايى اخلاقى، از نوع زيبايى ‏هاى غيرمحسوس است. برخى از اين زيبايى ‏ها، در سطح بسيار بالايى از معنويت قرار دارند؛ مثل زيبايى فناء فى اللّه و برخى از اين زيبايى ‏ها در سطح نازلى هستند كه حتى عموم مردم نيز آن‏ها را درك مى‏ كنند؛ مثل زيبايى اخلاقى ايثار، عفو، استقامت، انصاف، حلم، جود و عاطفه.

قرآن می فرماید:«وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَانَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَالْمُنْكَرِ»

هر كس پيرو شيطان شود شيطان او را به فحشا و منكر فرمان مى‏ دهد.

از اين آيه پیداست كه تمام رفتارهايى كه شيطان ما را به آن‏ها فرامى ‏خواند، مصداق زشتى معنوى و در مقابل، جميع رفتارهايى كه خداوند ما را به آن‏ها دعوت مى ‏نمايد، مصداق زيبايى اخلاقى و معنوى است.


سلام
راستش خیلی بحث خوبیه. برای من که ذهنمو خیلی درگیر کرده.
تمام حرفهایی هم که کارشناسان عزیز فرمودند قبول دارم.
اصلا هیچ عقل سلیمی نمیتونه با این گفته مخالفت کنه که زیبایی بدون اخلاق صفره.
توضیحش هم خیلی واضحه چون هممون حتما دیدیم در اطرافمون.
اما حقیقتش من اصلا قانع نشدم.
خیییییییییلی دلم میخواد توی این تاپیک کسی منو قانع کنه (مخصوصا کارشناسان) چون واقعا خب برام سواله. حاضرم بنشینم و بحث بکنم تا بالاخره این علامت سوال گنده از ذهنم پاک بشه. حتی اگر این تاپیک جاش نباشه، جای دیگه.
اینکه من قانع نشدم چون احساس کردم اینا همش حرفهاییه که ما میزنیم. نمود بیرونی نداره.
واقعیت اینه که واقعا باید زیبایی یکی از موارد باشه، بالاخره مسئله کفویت درمیونه. اما چیزی که دیده میشه اینه که درسته زیبایی برای ما ملاک اول نیست، اما ملاکی هست که تماااام ملاک های مارو آخرش تحت الشعاع قرار میده.
ببینید من دانشگاه سراغ داشتم دختری که از نظر مهربانی و اخلاق و شوخ طبعی و ... نمره ی 20 واقعا داشت، اما زیبایی...
خب من نگاه های دیگران به این خانم را نمیتونستم تحمل کنم. گاهی بغضم میگرفت.
اما خب همیشه بهش حسرت میخوردم که چه روحیه ی قوی داره. من اگر جای ایشون بودم اونجور شاد قطعا نبودم. همین روحیه اش رو هم همیشه ستایش میکردم. اونقدر که هنوز فراموش نکردم اون خانمو.
پس میبینید که اینجا زیبایی تماااااام ملاک های دیگرو تحت الشعاع قرار داده.
(اینجا هم بگم که من میدونم دلیل درستی هرچیز نمود بیرونی و ظاهری اش نیست. اما خب بالاخره باید از چیزایی حرف زد که وجود داره، نه اینکه شعار بدیم)

سلام
در ابتدا از سركار سايه خورشيد بسيار ممنونم كه منو به اين تاپيك دعون كردن

با سركار آذين شديدا موافقم و در تكميل صحبت ايشون بايد بگم كه درسته كه معيار بيشتر افراد اخلاق و ايمان هست ولي در عمل نميشه معيار زيبايي رو ناديده گرفت يا به قول استاد سينا كه فرمودن معيار فرعي قرارش داد چون من خودم اينو تجربه كردم دارم ميگم
من هميشه معيارام همون اخلاق و ايمان و طرف بود هميشه هم ميگفتم كه زيبايي يا مدرك تحصيلي يا وضعيت مالي اصلا برام اولويت نداره ولي وقتي پايه عمل رسيد هرجور حساب كردم ديدم نميتونم درسته كه اخلاق حرف اول و ميزنه ولي در مقوله ازدواج شما در گام اول كه خبر از ريزه كاري هاي اخلاق طرفتون ندارين توي گام اول حداقلش اينه كه طرف به دلتون بشينه و ازش بدتون نياد ديگه درسته؟
پس به نظر من نميشه زيبايي رو اولويت فرعي قرار داد

سلام
عرض ادب و احترام
این پست را ببیند
http://www.askdin.com/showpost.php?p=76511&postcount=114
با یه چیزش من موافقم خیلی وقتها ادم هایی را به خاطر اخلاقشون خیلی دوست دارم در حالی که اصلا زیبا نیستند شاید در نظر دیگران عجیب باشد ولی اخلاق خوب خیلی جذب کننده است باید تجربه کرد:ok:

سلام علیکم

یه چند مسئله باید عرض بشه:

کفو بودن یعنی چه؟ملاکهایش چیست؟ چرا جناب سینا اول ملاک ایمان و اینا رو مطرح میکنن و بعد تحصیلات و زیبایی و کفو بودن؟؟

آیا زیبایی نسبی است حقیقتا؟ یعنی کسی که لب و لوچه اش کج است برای من زیبا نیست ولی برای دیگری زیبا است؟

اگر قبول کنیم که زیبایی نسبی نیست آیا اگر همه به سراغ زیبا ها بروند زشتها را چه کسی بگیرد؟

اصلا ازدواج جویبر و ذلفا آیا بر اساس زیبایی بود؟

کلا در اسلام زیبایی صورت آیا ارزش است؟ پس یوسف از پیامبر ارزشمندتر بود!(کما این که از عباد مخلَصین هم بود)
اصل و نسب چیست؟ آیا اگر دختری خودش پاک و مهربان بود باید برای این که دایی اش بد است با او ازدواج نکرد؟ لطفا روشن شود!

و خیلی چیزا که در این بحث به عنوان اصل موضوعه گرفته شده است!!

خوب جواب آذین خانوم

آذین;165152 نوشت:
پس میبینید که اینجا زیبایی تماااااام ملاک های دیگرو تحت الشعاع قرار داده. (اینجا هم بگم که من میدونم دلیل درستی هرچیز نمود بیرونی و ظاهری اش نیست. اما خب بالاخره باید از چیزایی حرف زد که وجود داره، نه اینکه شعار بدیم)

آذین خانوم خیلی چیزا هست که اجرایی نمیشه اما باید دربارش حرف زد تا ما خودمون اجراییش کنیم همین که شما اونو خیلی دوست داشتید و اونجوری بهش نگاه نمیکردید یه قطره است یعنی یه فهم کاملتر و ما وظیفه داریم که قطره ها رو زیاد کنیم تا لیوان و بعد هم پارچ و بعد دبه و...... بعد دریا بشه

خلاصه ما داریم درباره اش حرف میزنیم تا به اونجا برسیم نه این که بگیم اینا هست!!

اما پاسخ بنده به تاپیک:

ایمان و عمل صالح تنها ملاک برتری انسانها است اکرمکم عند الله اتقاکم و آیا اگر کسی اخلاق فاطمی داشت و زشت زشت هم بود بهتر است یا کسی که زیبایی یوسف وار ولی اخلاق بد؟؟

اما در مورد زیبایی ظاهری باید بگم که انسان عادت میکند چه زن زیبا باشد چه زشت انسان بعد از مدتی عادت میکند(بنده که همینطورم)

مثل خانه انسان است برای همین زنها سعی میکنند هر روز با یه ظاهر متفاوت برای مردشان ظاهر شوند چون میدانند مرد به زیباییشان عادت کرده است و کم توجهی اورا نسبت به اوائل ازدواج حس میکند زن زشت هم انسان به صورتش عادت میکند طوری که اگر قیافه اش عوض شود تعجب میکند

برای همین هم هست که گاه گاهی میبینیم که مردی که زن بسیار زیبایی دارد روی آورده است به ازدواجهای دیگر یا ازدواج موقت چرا؟؟ آیا زنش برایش کافی نبود؟ نه انسان نوعا تنوع طلب است منتها هر کس در انچه برایش مهم است تنوع طلبی میکند زن در دکور خانه و مرد در استمتاع از زیبارویان!

بعدش هم خدا برای مرد راههای مختلف را قرار داده است که این راهها برای ارضای شهوتش کافی است مثل ازدواج موقت یا زن ثانی و ....(اگر در زندگی قناعت پیشه کنند اینها ممکن است)

به قول امام رضا این همه حلال رو ول میکنن به حرام میچسبن؟ چرا؟

انسان اگر زن زشت بگیرد اما دارای اخلاق عالی بسیار بهتر است از این که زن زیبا بگیرد دارای اخلاف متوسط!

التماس دعا

مـهـدی;165362 نوشت:
با یه چیزش من موافقم خیلی وقتها ادم هایی را به خاطر اخلاقشون خیلی دوست دارم در حالی که اصلا زیبا نیستند شاید در نظر دیگران عجیب باشد ولی اخلاق خوب خیلی جذب کننده است باید تجربه کرد

كسي منكر اين قضيه نيست كه اخلاق خوب باعث دوست داشتني شدن شخص ميشه ولي حرف من توي مورد ازدواجه توي اون مقوله نميشه زيبايي رو درنظر نگرفت

زیبایی خیلی مهمه.یه آقایی رو میشناسم که به خاطر خانواده و نجابت وغیره با یه خانم زش . . . ازدواج کرد.خودشم چهره فوق العاده زیبایی داشت.
الان چند وقتیه شنیدم زن دوم گرفته.
پیشنهاد من اینه که کبوتر با کبوتر باز با باز. آقایونی که خیلی چهره ی زش. . . دارن با مثل خودشون ازدواج کنن نرن فوق العاده زیبا بگیرن دل زنه بعد چند وقت بزنه. وزیبارویان باهم.:khandeh!:

نقل قول:
[=&quot]من دانشگاه سراغ داشتم دختری که از نظر مهربانی و اخلاق و شوخ طبعی و ... نمره ی 20 واقعا داشت، اما زیبایی[/][=&quot]...[/]
[=&quot]
[/]سركار بزرگوار آذين
بنده منكر اين قضيه نيستم كه در بين جوانان امروز ما البته اونهايي كه از مقام علمي و آگاهيهاي ديني كمتري برخوردارن ملاك زيبائيست
حضرت امير عليه السلام ميفرمايد العلم سلطان ... العلم يحرسك ... مطمئن باش همان علم اون خانم ايشون رو به درجات بالاي علمي خواهد رساند به حدي كه لذت علمي براي ايشون از هر ازدواجي لذت بخش تر خواهد بود
در ضمن خدمتتون عارضم كه اين شايد تنها يك مورد باشد كه شما در اجتماع كوچكي مانند دانشگاه ديده باشيد
ولي آنچه را كه ما در متن جامعه در بين مردم مي بينيم ملاك اول همون اخلاقه معمولا چون اكثريت افراد جامعه ازدواج را امر مقدسي ميدانند با توجه به نظر داشت خانواده بر اين مسئله بعيد ميدانم خانواده هايي در حد شايع باشند كه ملاك ازدواج را زيبائي بدانند هر چند كه در بعضي افكار كهنه اين مسئله نمود دارد ولي همه گير نيست
درسته كه بعضي افراد بدنبال ملاكهاي ظاهري ميگردند ولي آنها هم روزي به اين نتيجه ميرسند كه بقول مولانا عشقهايي كز پي رنگي بود عشق نبود عاقبت ننگي بود
در اين رابطه شما رو ارجاع ميدهم به آن داستان مثنوي كه ميگويد روزي شخصي فيلي را در تاريكي قرار داد افراد مختلفي ميامدند و به اين فيل دست ميزند و چون تاريك بود بقدر همان مقداري كه دستشان به فيل ميرسيد برداشت هاي مختلفي داشتند و.... پس ببينيد ديدگاهها فرق ميكند شايد همون خانمي كه خيلي زيبا نبودند در نظر خيلي ها زيبا باشند و باز در اينجا شما رو ارجاع ميدم به اون داستان ليلي و مجنون كه به مجنون گفتن شما چرا اينقدر بدنبال ليلي هستيد اون كه نه زيبائي داره نه حسني مجنون گفت شما بايد از چشم من ليلي را ببينيد تا دركم كنيد
آنچرا كه ما ديديم و تجربه كرديم مصداق آن شعر معروف هست كه ميفرمايد كبوتر با كبوتر باز با باز كند همجنس با همجنس پرواز
درصد بالايي از افرادي كه خود از تدين و اخلاق و اصالت خانوادگي برخوردارند بدنبال كسي هستند كه او نيز داراي اخلاق و اصالت باشد و صورت ظاهر براي آنها در اولويت ها ي بعدي قرار ميگيرد
حتي سوالي كه از بعضي از دوستان جوان دانشجو ميپرسم اين است كه آيا آنهايي كه خودشان از اخلاق و رفتارهاي نابهنجاري برخوردار هستند دنبال چه دختراني ميگردند جواب ميدهند آنها نيز بدنبال دختران عفيف و پاكدامن هستند كه البته توصيه اكيدم به خانواده ها اين است كه با چشماني باز و گوشهايي هوشيار مواظب فرزند دلبندشان باشن
تا خدا نكرده دختري را كه با ناز و نعمت در پنبه بزرگش كردن به دست ديو صفتان ندهند
متاسفانه يكي از ديدگاههاي غلط جامعه اين است كه براي ازدواج جواناني كه به هزار مسئله دچار هستند اقدام به خواستگاري از بين دختران پاكدامن و عفيف ميكنن به اميد اينكه آن جوان خودش را اصلاح كند يعني جواني كه در خانه پدرش بدنبال اعتياد و هزار مسئله بوده رو ميخوان بهش زن بدن تا اصلاح بشه ولي متاسفانه مي بينيم كه علاوه بر اينكه اصلاح نمي شوند بلكه بصورت آزادتري بدنبال هوسراني خود ميروند و نتيجه اين كار جدايي زن و شوهر تازه مزدوج مي باشد پس مشاهده ميفرماييد كه اخلاق حسنه در جامعه ما حرف اول رو ميزنه نه ملاكهاي خانوادگي
قال رسول الله صلي الله عليه و سلم: « اياك و خضراء الدمن، قيل يا رسول الله و ما خضراء الدمن؟ قال: المرأة الحسناء في منبت سوء

مهدی عباس زاده;165363 نوشت:
انسان اگر زن زشت بگیرد اما دارای اخلاق عالی بسیار بهتر است از این که زن زیبا بگیرد دارای اخلاف متوسط!

لطفا شعار ندین. همه چیز در مقام حرف آسونه مثلا تو شرق کشور (حالا شاید جاهای دیگه هم) مادر و خاهر پسر میروند و اگر ظاهر دختر و خونواده رو پسندیدند نوبت به صحبت دختر و پسر در جلسه بعد میرسد
مهدی عباس زاده;165363 نوشت:
کلا در اسلام زیبایی صورت آیا ارزش است؟

اگر در اسلام این نکته قابل قبول نیست
پس یکی جواب منو بده که خصوصیات ظاهری که از امام علی (ع) نقل شده در مورد انتخاب همسر رو چطور توجیه میکنید؟

هست هستی;165366 نوشت:

پیشنهاد من اینه که کبوتر با کبوتر باز با باز. آقایونی که خیلی چهره ی زش. . . دارن با مثل خودشون ازدواج کنن نرن فوق العاده زیبا بگیرن دل زنه بعد چند وقت بزنه.

با سلام و احترام

بعد بچه شون چي ميشه!! :Gig:

به نظرم مردم از لحاظ چهره به طور كلي به سه دسته تقسيم ميشن:
1- خيلي زيبا
2- خيلي زشت
3- متوسط

كه اين گروه سوم در نظر مردم متفاوت هستند، شايد يك نفر از ديد من زيبايي نسبي داشته باشه ولي از نظر شخص ديگه اي زيبا نباشه!

ضمن اينكه در مساله ازدواج گاهي طرف چهره خيلي زيبايي هم نداره ولي چهرش دلنشين هست و هم رو كاملا ميپسندند.

مساله اي كه در اين رابطه مهم و قابل توجه هست اينه كه اگر دختر يا پسري در وقت ازدواج چهره طرف مقابل اصلا اصلا به دلشون ننشسته ازدواج نكنند كه بعد باعث سركوفت و دلسردي و هرزگي چشم و... بشه

موفق باشيد

مهدی جان رفتیم خیلی قشنگ بود

انصافا حق مطلب رو ادا کردید

التماس دعا

bentolhodaa;165371 نوشت:
پس یکی جواب منو بده که خصوصیات ظاهری که از امام علی (ع) نقل شده در مورد انتخاب همسر رو چطور توجیه میکنید؟ لطفا شعار ندین. همه اش در مقام حرف؟!

بله متاسفانه در اين مورد بيشتر افراد فقط شعار ميدن ولي پايه عمل كه ميرسه اون وقت ....

قضيه هم كفو بودن كه مورد تاكيد موكد در اسلامه قطعا شامل زيبايي هم هست من خودم از زبان آقاي دهنوي شنيدم كه نمره زيبايي زن و شوهر نبايد خيلي باهم فرق داشته باشه در حقيقت در ازدواج نمره زيبايي خانم بهتره كه چند نمره اي بالاتر از آقا باشه ولي اين اختلاف نمره نبايد فاحش باشه

هست هستی;165366 نوشت:
زیبایی خیلی مهمه.یه آقایی رو میشناسم که به خاطر خانواده و نجابت وغیره با یه خانم زش . . . ازدواج کرد.خودشم چهره فوق العاده زیبایی داشت. الان چند وقتیه شنیدم زن دوم گرفته.

آقا کی گفته که زن دوم گرفتن بده؟؟

bentolhodaa;165371 نوشت:
خصوصیات ظاهری که از امام علی (ع) نقل شده در مورد انتخاب همسر رو چطور توجیه میکنید؟

شما به روش پیامبر چه پاسخی میدهید به این توصیه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) : « اگر فردی برای خواستگاری آمد ، دین و اخلاقش را پسندیدید او را رد نکنید و اگر این کار را بکنید فساد بزرگی زمین را فرا خواهد گرفت .»

چه میکنید؟ حرفی از کفو مالی و چهره ای و .. نیست!! و روایت مشعر است که اگر کسی اخلاق و دین خوب داشت و رد شد(چه زیبا چه زشت چه پولدار چه بی پول چه تحصیل کرده چه بی سواد) فساد بزرگی زمین را فرا خواهد گرفت(همانطور که الآن کثرت زنا ایجاد شده است!!!)

bentolhodaa;165371 نوشت:
لطفا شعار ندین. همه اش در مقام حرف؟

شعار چیست؟ آیا شعار بد است؟

باید شعار با عمل همراه باشد! مگر شما دیدید که ما عمل نمیکنیم به همین حرف؟؟

مهدی عباس زاده;165388 نوشت:
شما به روش پیامبر چه پاسخی میدهید به این توصیه رسول خدا (صلی الله علیه و آله

سوال رو که با سوال جواب نمیدند
من اینو نفی نمیکنم
ولی شما اونو نفی میکنین انگار
اونایی هم که میرن با افراد زیبا ازدواج میکنند هم حتما به خاطر حدیث حضرت امیر (ع) قابل تقدیرند
ان شاا... که همه به حرفامون عامل باشیم

نقل قول:
شما به روش پیامبر چه پاسخی میدهید به این توصیه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) : « اگر فردی برای خواستگاری آمد ، دین و اخلاقش را پسندیدید او را رد نکنید و اگر این کار را بکنید فساد بزرگی زمین را فرا خواهد گرفت .»

چه میکنید؟ حرفی از کفو مالی و چهره ای و .. نیست!! و روایت مشعر است که اگر کسی اخلاق و دین خوب داشت و رد شد(چه زیبا چه زشت چه پولدار چه بی پول چه تحصیل کرده چه بی سواد) فساد بزرگی زمین را فرا خواهد گرفت(همانطور که الآن کثرت زنا ایجاد شده است!!!)

چرا حدیث و تفسیر به رای میکنین؟ من قبلا از کارشناسان محترم پرسیدم و جواب هم دادن :

سوال من این بوده :

نقل قول:
سلام من میخواستم بپرسم اگه خواستگار با اخلاق و ایمان خوبو آدم الکی رد کنه گناه داره؟ یعنی خدا رو خوش نمیاد؟

جواب جناب سجاد :

نقل قول:
با سلام خدمت کاربر محترم سرکار گل مینای گرانقدر و تشکر از سئوال شما

رد کردن بی جهت خواستگار با اخلاق و ایمان و دارای قدرت مالی اداره زندگی ، شرعا حرام نیست اما مستحب است که به چنین خواستگاری جواب مثبت داده شود مگر اینکه دلیل موجه و عقلایی بر رد او وجود داشته باشد (1)

پی نوشت:
1. امام خمینی ره ، تحریر الوسیله ج 2 کتاب النکاح م 9 و مباحث مربوطه در کتب فقهی مانند جواهر الکلام و ...

سوال دوم من :

نقل قول:
میخواستم بپرسم 10 سال اختلاف سنی میتونه دلیل موجه و عقلایی باشه؟
( با فرض تایید بقیه موارد اعم از دین و اخلاق و وضعیت مالی و شرایط خانوادگی و ...

جواب نهایی جناب سجاد :

نقل قول:
با سلام مجدد خدمت سرکار گل مینای گرانقدر

خواهش می کنم

بله می تواند دلیل موجه و عقلایی باشد .

دلیل موجه و عقلایی را باید در مقایسه با عرف عقلا بیابید بدین معنا که اگر دلیل شما برای دیگران نقل شود عموم عقلا آنرا تأیید کنند و رد کردن شما را بی دلیل و غیر موجه نپندارند .

در پناه حضرت حق پاینده باشید


پس صرف اخلاق و ایمان شرایط هم کفو بودن نیست
تفاوت سنی ، تناسب ظاهری ، تناسب تحصیلات و خیلی شرایط دیگه در مقوله هم کفو بودن میگنجن

حيفه يه همچين تاپيكهايي خاك بخورن
خدا خيرش بده كسي رو كه اين موضوع رو بالا آورد
اين داستان رو هم بخونيد:
همسر شهيد چمران از معروفترين و سرشناسترين خانواده هاي لبنان بود
اين خاطره از همسر شهيد چمران نقل شده(عين خاطره نيست ولي تو همين مايه هاست)
همسرش ميگه :‌بعد از چند ماه كه از ازدواجمون گذشته بود و كم كم رفت و آمد اقوام به منزل ما زياد شده بود چند نفر از فاميل هام با كنايه گفتن كه تو با اين وضع مالي و اعتبار خانوادگي و... چرا زن يه آدم كچل شدي؟
- كچل ؟ مصطفي من كچل نيست (خيلي هم مو داره)
- اي بابا مارو گرفتي مصطفي كچله
- نه من ثابت ميكنم كه كچل نيست
اون روز منتظر شدم تا غروب كه مصطفي زنگ در و زد . با عجله رفتم در و باز كنم و به همه ثابت كنم كه اشتباه ميكنن كه ...

به اين ميگن عشق
كسي كه با دختري يا پسري بخاطر زيباييش ازدواج ميكنه به همون دليل هم همسرش رو از دست ميده
در ثاني از ديدگاه افراد زيبايي متفاوته ممكنه بنده از قيافه كسي بدم بياد در حالي كه خيلي ها اونو دوست داشته باشن
در تكميل پست Heavenly گرامي

به مجنون گفت روزي عيب جويي
كه پيدا كن به از ليلي نكويي
كه ليلي گر چه در چشم تو حوري است
به هر عضوي ز اعضايش قصوريست
چو مجنون اين سخن بشنيد آشفت
در آن آشفتگي خندان شد و گفت
تو مو بيني و مجنون پيچش مو
تو ابرو او اشارتهاي ابرو
اگر در ديده مجنون بشيني
به غير از خوبي ليلي نبيني

دوست عزیز اگر سن و سال دلیل است پس پیامبر اشتباه کرد نعوذ بالله با سن 25 سالگی یه زن 40 ساله رو گرفت دیگه نه؟؟؟

اتفاقا روایت دارد خودش این را بیان میکند جناب سجاد هم اگر نظری خلاف این دارند خودشان بیایند دلیلش را بفرمایند!!

پیامبر هم الکی جویبر رو به همسری ذلفا در نیاورد در آورد که من و شما درس بگیریم

کفو هم تقوا و اخلاق است نه زیبایی و .....

bentolhodaa;165403 نوشت:
سوال رو که با سوال جواب نمیدند من اینو نفی نمیکنم ولی شما اونو نفی میکنین انگار اونایی هم که میرن با افراد زیبا ازدواج میکنند هم حتما به خاطر حدیث حضرت امیر (ع) قابل تقدیرند

سخن شما داره حدیث فوق رو نفی میکنه چرا؟چون روایت میگه اگه ردش کنید این میشود و آن میشود پس رد میکنه

البته این روایت خطاب به پدر دختر است نه به خود دختر!! یعنی پدر حق ندارد قضاوت کند که پسر خوشگل است سنش زیاد است یا ..... بلکه فقط میتواند در مورد اخلاق و دینش قضاوت کند

قطعا اگر کار بدی بود ازدواج با آدم زشت پیامبر میفرمود آن را هم قضاوت کند و دیگر نمیفرمود اگر به دلیلی غیر از اخلاق و دین ردش کنید زمین را فساد میگیرد!!(آیا پدران ما الآن این رو رعایت میکنند؟؟)

آذین;165152 نوشت:
سلام
راستش خیلی بحث خوبیه. برای من که ذهنمو خیلی درگیر کرده.
تمام حرفهایی هم که کارشناسان عزیز فرمودند قبول دارم.
اصلا هیچ عقل سلیمی نمیتونه با این گفته مخالفت کنه که زیبایی بدون اخلاق صفره.
توضیحش هم خیلی واضحه چون هممون حتما دیدیم در اطرافمون.
اما حقیقتش من اصلا قانع نشدم.
خیییییییییلی دلم میخواد توی این تاپیک کسی منو قانع کنه (مخصوصا کارشناسان) چون واقعا خب برام سواله. حاضرم بنشینم و بحث بکنم تا بالاخره این علامت سوال گنده از ذهنم پاک بشه. حتی اگر این تاپیک جاش نباشه، جای دیگه.
اینکه من قانع نشدم چون احساس کردم اینا همش حرفهاییه که ما میزنیم. نمود بیرونی نداره.
واقعیت اینه که واقعا باید زیبایی یکی از موارد باشه، بالاخره مسئله کفویت درمیونه. اما چیزی که دیده میشه اینه که درسته زیبایی برای ما ملاک اول نیست، اما ملاکی هست که تماااام ملاک های مارو آخرش تحت الشعاع قرار میده.
ببینید من دانشگاه سراغ داشتم دختری که از نظر مهربانی و اخلاق و شوخ طبعی و ... نمره ی 20 واقعا داشت، اما زیبایی...
خب من نگاه های دیگران به این خانم را نمیتونستم تحمل کنم. گاهی بغضم میگرفت.
اما خب همیشه بهش حسرت میخوردم که چه روحیه ی قوی داره. من اگر جای ایشون بودم اونجور شاد قطعا نبودم. همین روحیه اش رو هم همیشه ستایش میکردم. اونقدر که هنوز فراموش نکردم اون خانمو.
پس میبینید که اینجا زیبایی تماااااام ملاک های دیگرو تحت الشعاع قرار داده.
(اینجا هم بگم که من میدونم دلیل درستی هرچیز نمود بیرونی و ظاهری اش نیست. اما خب بالاخره باید از چیزایی حرف زد که وجود داره، نه اینکه شعار بدیم)


آنچه که برای ما مهم است این است که توجه افراطی به این ملاک در ازدواج کار را برای انتخاب مشکل می کند.
مسلما کسی نمی تواند بگوید که زیبایی را دوست ندارد . این ملاک نه تنها در ازدواج بلکه در سایر موارد هم نقش دارد . حق هر فردی است که شریک زندگیش را طوری انتخاب کند که ظاهر او باب دلش باشد . اما روی سخن ما با کسانی است که دیگر ملاکها را فدای این ملاک می کنند.

در مورد ازدواج نبايد انتظار داشته باشيم فقط طرف مقابل ما صفات بسيار عالي داشته باشد بلكه بايد خود را نيز در نظر داشته باشيم و تناسب ها را نسبت به خودمان بسنجيم. در زیبایی نیز توجه به این تناسب لازم است.

در ضمن اغلب افراد از نظر زيبايي متوسط هستند عده ي خيلي كمی هستند که يا خيلي بدقيافه اند و يا خيلي زيبا وگرنه در یک دید کلی اکثرا افرادی معمولی هستند.

گل مینا;165357 نوشت:
سلام
در ابتدا از سركار سايه خورشيد بسيار ممنونم كه منو به اين تاپيك دعون كردن

با سركار آذين شديدا موافقم و در تكميل صحبت ايشون بايد بگم كه درسته كه معيار بيشتر افراد اخلاق و ايمان هست ولي در عمل نميشه معيار زيبايي رو ناديده گرفت يا به قول استاد سينا كه فرمودن معيار فرعي قرارش داد چون من خودم اينو تجربه كردم دارم ميگم
من هميشه معيارام همون اخلاق و ايمان و طرف بود هميشه هم ميگفتم كه زيبايي يا مدرك تحصيلي يا وضعيت مالي اصلا برام اولويت نداره ولي وقتي پايه عمل رسيد هرجور حساب كردم ديدم نميتونم درسته كه اخلاق حرف اول و ميزنه ولي در مقوله ازدواج شما در گام اول كه خبر از ريزه كاري هاي اخلاق طرفتون ندارين توي گام اول حداقلش اينه كه طرف به دلتون بشينه و ازش بدتون نياد ديگه درسته؟
پس به نظر من نميشه زيبايي رو اولويت فرعي قرار داد

همانطور که گفتم دقیقا باید از طرف مقابل خوشتون بیاد یا به قول خودتون به دل بشینه .بعضی وقتها میبینیم که ما از افرادی خوشمون میاد که از نظر دیگران اصلا هم زیبا نیستند ولی یه جورایی به دل ما نشستند.در مورد دیگران هم همینطور، مثلا افرادی را میبینیم که کسی را دوست دارند واز ظاهرش هم گله ای ندارند در صورتی که ممکنه اون آدم از نظر ما اصلا زیبا نباشه وبه دل نشیه .پس زیبایی یه امر نسبیه تو این جریان.

سلام
عرض ادب و احترام
بحث تو انجمن اخلاق بود فکر کردم مباحث به ازدواج رابط نداره
اگر در مورد زیبایی در ازدواج و انتخاب همسر است و دوست دارید در این مورد بحث کنیم خیلی حرف داریم
نمی دانم اجازه هست همینجا جواب دوستان را بدم یا باید بحث را ببیریم تو انجمن مشاوره:Gig:
استاد سینای گرامی تکلیف چیست؟
با تشکر

سلام
اول از همه، تشکر از دوستانی که ادامه دادند و تشکر از عزیزانی که جواب بنده رو دادند.

درسته من هم قبلا عرض کردم که واضح است که زیبایی درمقابل اخلاق صفره. اینو هرکس قبول داره.
در جواب فرمایشات بعضی از دوستان هم که در مورد ازدواج بود و به دل نشستن چهره ی طرف مقابل، فقط همینقدر کوتاه عرض کنم که درسته، باید چهره ی طرف مقابل به دل بنشینه، حالا یه بار یه چهره ی زیبا به دل مینشینه یه بار هم زیبا نیست. به دل نشستن با زیبایی و زشتی فرق داره.

اما صحبت های خودم، بنده قبول دارم. بنده با نظر کارشناسان و دوستانی که فرمودند اخلاق مهمتره کاااااااملا موافقم. اصلا نمیخوام شعار بدم، از گفتن حرفهایی هم که بهش عمل نمیکنم بیزارم. پس حرف واقعی رو میزنم.
من خودم آدمی هستم که نمیتونم چهره رو ببینم. یعنی یه شناختی که از طرف مقابل به دست میارم، اگر به پاکی اش ایمان بیارم، چهره اش رو بی نهایت زیبا میبینم. ولی اگر ناپاک ببینمش، بی نهایت زشت و کریه المنظر میبینمش.
حالا من نمیدونم بقیه چجوری اند، اما خب خود بنده، نمیتونم به صورت نامحرم بیشتر از یک ثانیه نگاه کنم. و خیلی اوقات حتی اصلا همون یک ثانیه هم نه. پس درواقع یعنی چی؟ یعنی اینکه صورت نمیتونه برای من ملاک باشه. پس اینجا معلوم شد که من از دید خودم نمیگم که زیبایی شده ملاکی که ملاک های دیگرو تحت الشعاع قرار میده.
اما خب... در دیگران میبینم.
من نمیدونم چطور مطرح کنم. فکر نکنم بشه داخل تاپیک عمومی مطرح کرد. حداقل از نظر بنده که درست نیست. اما اگر نتونم توجیه بشم...
من هزاران آدمی دیدم که میگن چهره اصلا برام مهم نیست، اما وقتی یه کم بیشتر میشناسیشون میبینی چهره تمام ملاک هاشونو تحت الشعاع قرار میده. این که میگم چهره، یعنی اینکه واقعا زیباترین زیبارو.
جالبه بدونید که حس کردم که این آدمها حتی خودشون هم نمیدونند که چهره چقدر براشون اهمیت داره، و حتی خودشون باورشون شده که چهره براشون مهم نیست!!!!

مهدی عباس زاده;165443 نوشت:
دوست عزیز اگر سن و سال دلیل است پس پیامبر اشتباه کرد نعوذ بالله با سن 25 سالگی یه زن 40 ساله رو گرفت دیگه نه؟؟؟

اتفاقا روایت دارد خودش این را بیان میکند جناب سجاد هم اگر نظری خلاف این دارند خودشان بیایند دلیلش را بفرمایند!!

پیامبر هم الکی جویبر رو به همسری ذلفا در نیاورد در آورد که من و شما درس بگیریم

کفو هم تقوا و اخلاق است نه زیبایی و .....

ببخشید ازدواج مگه زوره؟ وقتی شما از طرفت خوشت نیاد حالا اخلاق و ایمانش هم مورد تایید باشه ولی تنفر ازش داشته باشی میتونی ازدواج کنی؟
کدوم حدیث گفته ازدواج زوریه؟
عقدی که با رضایت نباشه اصلا قبوله؟
اما راجب هم کفو بودن ، من تعجب میکنم از شما که هم کفو بودن و فقط توی اخلاق و ایمان تعریف میکنین در صورتی که دو جوون باید هم از نظر فرهنگی هم از نظر ظاهری و هم از نظر درجه اخلاق و ایمان هم کفو هم باشن
من این مسئله رو حتی از دفتر مرجع تقلیدم هم پرسیدم و جواب گرفتم که هم کفو بودن شامل خیلی مسائل میشه نه صرف اخلاق و ایمان

جامعه دی نا
حجت الاسلام و المسلمین رضا شاه محمدی مشاور خانواده در گفتگو با آژانس خبری روز (دی نا) تناسب، هم کفو بودن و هم شان بودن در اعتقادات و باورهای دینی را مهم‌ترین معیار در انتخاب همسر دانست.

هم کفو بودن از منظر اسلام چگونه تعریف می شود؟

در حوزه مسایل اجتماعی یکی از مسایلی که امروزه دغدغه خانواده ها و جامعه است، هم شان و هم کفو بودن و به عبارت بهتر داشتن تناسب با یکدیگر است، این مساله مصادیق بسیاری در امر ازدواج، مسایل خانوادگی، معاملات تجاری و اقتصادی، و مسایل همزیستی دارد و از این رو اسلام تاکید بسیاری بر هم شان بودن و هم کفو بود افراد با یکدیگر دارد.
تناسب در اعتقادات و باورهای دینی مهم‌ترین معیار در انتخاب همسر است، مصداق هم کفو بودن در امر ازدواج در اسلام ازدواج حضرت امیرالمومنین علی(ع) پس از شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) است که به برادر خود عقیل فرمودند: برای من همسری از طایفه ای برگزین که طایفه ای بنام و شجاع باشد، همسری شجاع که در دامان او فرزندانی رشید و شجاع پرورش یابند، عقیل نیز "ام البنین" را برای همسری امیرالمومنین علی(ع) برمی گزیند و حاصل این وصلت وجود مبارک قمربنی هاشم ابوالفضل العباس است که این بهترین نمونه یک تناسب اجتماعی در امر ازدواج است که انتخاب به جا و شایسته امیرالمومنین و شانیت میان وی و همسرش باعث بوجود آمدن فرزندی رشید می شود که در کربلا حادثه ایی عظیم را رقم می زند.

هم کفو بودن در مسایل اجتماعی، اقتصادی و دیگر مسایل روز چه جایگاهی در اسلام دارد؟

نگاه اسلام به هم کفو بودن در امر ازدواج به این معناست که تمامی شرایط اجتماعی، اقتصادی و سایر شرایط روز می بایست در تناسب با طرف مقابل باشد و هرکدام از این مسایل به خودی خود می بایست در شانیت نزدیک و همطراز خود قرار گیرد، شرط و شروطی که امروزه بین عروس و داماد یا خانواده هایشان مطرح می شود به نوعی پیش زمینه تناسب را در افراد نشان می دهد که بعضا خودآگاه و یا ناخودآگاه لحاظ می شود.
اسلام در این باب می گوید فرد هنگام ازدواج می بایست ظرفیت ظاهری و باطنی خود را با تمام حواشی آن بسنجد و با فرض ظرفیت خود به عنوان معدل فردی و بر اساس آن دست به انتخاب شریک زندگی خود بزند.
در راستای انتخاب فرد هم شان و هم کفو و متناسب با داشته ها و خواسته های هر فرد مسایلی چون مسکن، شغل، ثروت، ماشین، تحصیلات، اعتقادات، زیبایی ظاهری و مسایلی دیگر مطرح می شود که بنا به سلیقه و دیدگاه افراد تغییر پیدا می کند و بنا بر آن هر فرد تعریفی از هم کف بودن و تناسب دارد.
اسلام درباره وصلت هایی که بدون داشتن تناسب و شانیت و هم کفو بودن صورت می گیرد توصیه به خودداری کرده است، هم‌کفو بودن در ازدواج باید در مسائل خانوادگی و اقتصادی نیز مورد توجه قرار گیرد و دختر و پسر باید از نظر خانوادگی به هم نزدیک بوده و با هم تناسب داشته باشند تا در زندگی مشترک خود دچار مشکل و شکاف نشوند.

لزوم تناسب سنی از اطلاق آیاتی مثل " فانكحوا ما طاب لكم من النساء " همسری مورد پسند و دلنشین انتخاب كنید، استنباط می شود. همچنین در روایات اسلامی به صراحت ، هم كفو بودن مطرح شده است. پیامبر اسلام می فرماید: با همسان و هم شأن خود ازدواج كنید. می توان گفت اسلام معیار و دلایل هماهنگی در سن را به عقل و عرف و علم سپرده است.

مـهـدی;165362 نوشت:
سلام
عرض ادب و احترام
این پست را ببیند
http://www.askdin.com/showpost.php?p=76511&postcount=114
با یه چیزش من موافقم خیلی وقتها ادم هایی را به خاطر اخلاقشون خیلی دوست دارم در حالی که اصلا زیبا نیستند شاید در نظر دیگران عجیب باشد ولی اخلاق خوب خیلی جذب کننده است باید تجربه کرد:ok:


شـايـد گـيـراتـر وزیباتر از حـسـن خـلق ، واژه اى نـبـاشـد كـه تـرسـيـم كـنـنـده روحـى زلال وپاک و طبعى بلند و رفتارى جاذبه دار باشد.

منظور از اخلاق نیک، دارا بودن مجموعه ای از فضائل وپیراسته بودن از رذائل اخلاقیست.وشاید به همین دلیل است که کسانی که دارای اخلاق الهی هستند جذابیت خاصی دارند در حالی که خیلی از افراد که ظاهری خوش اخلاق وزبانی بذله گو دارند ممکن است این جذابیت وگیرایی را نداشته باشند.بنابراین بـخـشـى از اخـلاق نيكو، در خوشرويى متجلى است ، وبخشى در خوشخويى و بخشى هم در خـوشـگـويـى .

بنابراین خوش خلقی ، هم در نگاه مطرح است ، هم در لبخند.
هم در گفتار آشكار مى شود، هم در رفتار.



سادات;46444 نوشت:
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند...جواب داد

اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1
اگر دارای(زیبایی)هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =
10
اگر(پول)هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم=
100
اگردارای(اصل و نصب)هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک میگذاریم=
1000

ولی اگر زمانی عدد یک رفت(اخلاق)چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست
پس ان انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت
=
=
=
=
=
=


نتیجه : اگر اخلاق نباشد انسان خدای ثروت و اصل و نسب و زیبایی هم باشد هیچ نیست

صداقت..

250 سال پيش از ميلاد در چين باستان شاهزاده ای تصميم به ازدواج گرفت.با مرد خردمندی مشورت کرد و تصميم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند.وقتی خدمتکار پير قصر ماجرا را شنيد، به شدت غمگين شد چون دختر او مخفيانه عاشق شاهزاده بود.دخترش گفت که او هم به اين مهمانی خواهد رفت.مادر گفت تو شانسی نداری، نه ثروتمندی و نه خيلی زيبا دختر جواب داد:ميدانم هرگز مرا انتخاب نمی کند،اما فرصتی است که دست کم يکبار او را از نزديک ببينم.روز موعود فرا رسيد و شاهزاده به دختران گفت:"به هر يک از شما دانه ای می دهم، کسي که بتواند در عرض 6 ماه، زيبا ترين گل را برای من بياورد، ملکه آينده چين مي شود...
دختر پيرزن دانه را گرفت و در گلدانی کاشت.ماه ها گذشت و هيچ گلی سبز نشد.دختر با باغبانان بسياری صحبت کرد و را گلکاری را به او آموختند.اما بی نتيجه بود، گلي نروييدروز ملاقات فرا رسيد.دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و ديگر دختران هر کدام گل بسيار زيبايی به رنگها و شکل های مختلف در گلدانهای خود داشتند.لحظه موعود فرا رسيد.شاهزاده هر کدام از گلدانها را با دقت بررسی کرد و در پايان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آينده او خواهد بود. همه اعتراض کردند که شاهزاده گلی را انتخاب کرده که در گلدانش هيچ گلی سبز نشده است.شاهزاده توضيح داد:"اين دختر تنها کسي است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور مي کند.گل صداقت.همه دانه هايی که به شما دادم، عقيم بودند، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود....

مهدی عباس زاده;165363 نوشت:
سلام علیکم

یه چند مسئله باید عرض بشه:

کفو بودن یعنی چه؟ملاکهایش چیست؟ چرا جناب سینا اول ملاک ایمان و اینا رو مطرح میکنن و بعد تحصیلات و زیبایی و کفو بودن؟؟

آیا زیبایی نسبی است حقیقتا؟ یعنی کسی که لب و لوچه اش کج است برای من زیبا نیست ولی برای دیگری زیبا است؟

اگر قبول کنیم که زیبایی نسبی نیست آیا اگر همه به سراغ زیبا ها بروند زشتها را چه کسی بگیرد؟

اصلا ازدواج جویبر و ذلفا آیا بر اساس زیبایی بود؟

کلا در اسلام زیبایی صورت آیا ارزش است؟ پس یوسف از پیامبر ارزشمندتر بود!(کما این که از عباد مخلَصین هم بود)
اصل و نسب چیست؟ آیا اگر دختری خودش پاک و مهربان بود باید برای این که دایی اش بد است با او ازدواج نکرد؟ لطفا روشن شود!

و خیلی چیزا که در این بحث به عنوان اصل موضوعه گرفته شده است!!

خوب جواب آذین خانوم

آذین خانوم خیلی چیزا هست که اجرایی نمیشه اما باید دربارش حرف زد تا ما خودمون اجراییش کنیم همین که شما اونو خیلی دوست داشتید و اونجوری بهش نگاه نمیکردید یه قطره است یعنی یه فهم کاملتر و ما وظیفه داریم که قطره ها رو زیاد کنیم تا لیوان و بعد هم پارچ و بعد دبه و...... بعد دریا بشه

خلاصه ما داریم درباره اش حرف میزنیم تا به اونجا برسیم نه این که بگیم اینا هست!!

اما پاسخ بنده به تاپیک:

ایمان و عمل صالح تنها ملاک برتری انسانها است اقربکم عند الله اتقاکم و آیا اگر کسی اخلاق فاطمی داشت و زشت زشت هم بود بهتر است یا کسی که زیبایی یوسف وار ولی اخلاق بد؟؟

اما در مورد زیبایی ظاهری باید بگم که انسان عادت میکند چه زن زیبا باشد چه زشت انسان بعد از مدتی عادت میکند(بنده که همینطورم)

مثل خانه انسان است برای همین زنها سعی میکنند هر روز با یه ظاهر متفاوت برای مردشان ظاهر شوند چون میدانند مرد به زیباییشان عادت کرده است و کم توجهی اورا نسبت به اوائل ازدواج حس میکند زن زشت هم انسان به صورتش عادت میکند طوری که اگر قیافه اش عوض شود تعجب میکند

برای همین هم هست که گاه گاهی میبینیم که مردی که زن بسیار زیبایی دارد روی آورده است به ازدواجهای دیگر یا ازدواج موقت چرا؟؟ آیا زنش برایش کافی نبود؟ نه انسان نوعا تنوع طلب است منتها هر کس در انچه برایش مهم است تنوع طلبی میکند زن در دکور خانه و مرد در استمتاع از زیبارویان!

بعدش هم خدا برای مرد راههای مختلف را قرار داده است که این راهها برای ارضای شهوتش کافی است مثل ازدواج موقت یا زن ثانی و ....(اگر در زندگی قناعت پیشه کنند اینها ممکن است)

به قول امام رضا این همه حلال رو ول میکنن به حرام میچسبن؟ چرا؟

انسان اگر زن زشت بگیرد اما دارای اخلاق عالی بسیار بهتر است از این که زن زیبا بگیرد دارای اخلاف متوسط!

التماس دعا

حالا که بحث برای دوستان جالب شده بهتره که بیشتر در مورد این ملاک ها ومیزان تأثیرگذاری اونها با همدیگه صحبت کنیم تا ان شاءالله به نتیجه ی مطلوبی برسیم.

مسأله انتخاب همسر يكى از مراحل بسيار حسّاس در زندگى هر انسانیه. و وقتی زندگی افراد را بررسی می کنیم میبینیم که ريشه ی خوشبختی بسيارى از خانواده‏ ها، توجّه به معيارهاى درست در زمان انتخاب همسربوده.و دقیقا میبینیم که بسيارى از مشكلات بعد از ازدواج به خاطر شتاب زدگى و عدم انجام مطالعات دقيق در مرحله انتخاب، جدى نگرفتن برخى نقاط ضعف مهم يا توجيه آنها،وبر عکس بزرگ نمايى برخى ويژگيهاى غير مهم می باشد.(دقت شود)

اصل همسان همسرى به عنوان معيار عام گزينش همسر در جوامع گوناگون پذیرفته شده. براساس اين اصل افرادى كه قصد ازدواج دارند، معمولا كسى را براى همسرى انتخاب می کنندكه از بيشترين سطح همسانى و مشابهت با اونها برخوردار باشه.

البته در هر جامعه اى ، همسانى براساس معيارهاى فرهنگى آن جامعه در نظر گرفته میشه .

در اسلام براین اصل (همسان همسرى ) در ذيل عنوان (( كفويت )) تاكيد شده


اسلام به عنوان دينى فرهنگ ساز، به طور كلى اصل همسان همسرى را مى پذيره،وهمسان بودن در ایمان واخلاق را به عنوان اصول اولیه قرار میده.

ادامه دارد...

مـهـدی;165465 نوشت:
سلام
عرض ادب و احترام
بحث تو انجمن اخلاق بود فکر کردم مباحث به ازدواج رابط نداره
اگر در مورد زیبایی در ازدواج و انتخاب همسر است و دوست دارید در این مورد بحث کنیم خیلی حرف داریم
نمی دانم اجازه هست همینجا جواب دوستان را بدم یا باید بحث را ببیریم تو انجمن مشاوره:gig:
استاد سینای گرامی تکلیف چیست؟
با تشکر

بنده فکر میکنم چون دوستان علاقمند به ادامه هستند همین جا بحث را ادامه بدیم بهتره منتها سعی میکنیم بیشتر مباحث اخلاقیه این قضیه را مطرح کنیم.

سینا;165610 نوشت:

حالا که بحث برای دوستان جالب شده بهتره که بیشتر در مورد این ملاک ها ومیزان تأثیرگذاری اونها با همدیگه صحبت کنیم تا ان شاءالله به نتیجه ی مطلوبی برسیم.

مسأله انتخاب همسر يكى از مراحل بسيار حسّاس در زندگى هر انسانیه. و وقتی زندگی افراد را بررسی می کنیم میبینیم که ريشه ی خوشبختی بسيارى از خانواده‏ ها، توجّه به معيارهاى درست در زمان انتخاب همسربوده.و دقیقا میبینیم که بسيارى از مشكلات بعد از ازدواج به خاطر شتاب زدگى و عدم انجام مطالعات دقيق در مرحله انتخاب، جدى نگرفتن برخى نقاط ضعف مهم يا توجيه آنها،وبر عکس بزرگ نمايى برخى ويژگيهاى غير مهم می باشد.(دقت شود)

اصل همسان همسرى به عنوان معيار عام گزينش همسر در جوامع گوناگون پذیرفته شده. براساس اين اصل افرادى كه قصد ازدواج دارند، معمولا كسى را براى همسرى انتخاب می کنندكه از بيشترين سطح همسانى و مشابهت با اونها برخوردار باشه.

البته در هر جامعه اى ، همسانى براساس معيارهاى فرهنگى آن جامعه در نظر گرفته میشه .

در اسلام براین اصل (همسان همسرى ) در ذيل عنوان (( كفويت )) تاكيد شده


اسلام به عنوان دينى فرهنگ ساز، به طور كلى اصل همسان همسرى را مى پذيره،وهمسان بودن در ایمان واخلاق را به عنوان اصول اولیه قرار میده.

ادامه دارد...

نکته ی مهم اینه که بدونیم هر یک از این ملاک ها چه تأثیری در زندگی داره.اگه میزان تأثیرگذاریه ملاک ها را بدونیم اون موقع مشخص میشه که باید روی هر کدوم از اونها چقدر حساسیت بخرج داد.

ما هدفمون این نیست که ملاک زیبایی ویا سایر ملاک های فرعی دیگه را نادیده بگیریم بلکه به دنبال ارائه ی اولویت بندی بین ملاکها هستیم.
در جریان ازدواج اولین وظیفه ی ما همین اولویت بندیه ملاکهاست که این اولویت بندی باید از نگاه معیارهای اسلامی مورد توجه قرار بگیره.

بنابراین آنچه که از آموزه های اسلامی بدست میاریم اینه که اولین اولویت ایمان واخلاقه .

البته بازم میگم این به معنای توجه نکردن به سایر معیارها نیست.


«ديندارى» و «اخلاق پسنديده» در روايات اسلامى در رديف يكديگه ذكر شده ‏اند. بنابرای زيبايى، ثروت و حسب و نسب ظاهرى، نباید مسأله تديّن و اخلاق را تحت ‏الشعاع قرار دهند.
اسلام مبناى اصلى همسان همسرى را ايمان و اسلام مى داند (( مرد مومن كفو زن مومن و مرد مسلمان كفو زن مسلمان است )) .به اين معنا كه در جانب اثباتى قضيه ، ايمان و اسلام را شرط كافى براى تحقق كفويت تلقى كرده و در جانب سلبى قضيه ، مرد يا زن بى ايمان را غير كفو دانسته و بدين جهت ، ازدواج مسلمان با غير مسلمان را ممنوع ساخته .

اما با این وجود، اسلام به ايمان و اسلام رسمى وزبانی اكتفا نکرده و پايبندى عملى شخص به لوازم ايمان را شرط دانسته .

پس
تديّن همسر از اهميت بسيارى برخورداره وقبل از اخلاق مطرح میشه چرا که بدون اين معيار، ارزشهاى اخلاقى همچون صداقت، وفا، گذشت و فداكارى در زندگى قابل پياده شدن نيست.

نتیجه:اولویت اول ایمان

دلیل اهمیت ایمان وقرار گرفتنش به عنوان اولین ملاک

ايمان از دو راه مهم بر استحكام خانواده تأثير مى گذارد:

اول از راه تقويت و تحكيم اخلاق فرد .چرا که ایمان پشتوانه ای برای امور اخلاقی است وبدون آن ،اخلاق الهی به طور کامل در متن زندگی پیاده نخواهد شد.

در روايتى از امام حسن مجتبى (عليه السلام ) به اين نكته اشاره شده است كه دختر خويش را به ازدواج شوهر متدين و پرهيزگار در آوريد؛ زيرا چنين شخصى اگر دخترتان را دوست بدارد، او را اكرام خواهد كرد و چنانچه او را نپسنديد به وى جفا و ستم روا نخواهد داشت .

با توجه به این روایت اهمیت داشتن ایمان مشخص می شود حتی اگر جایی بعضی از ملاک ها مورد توجه قرار نگرفت اما ازدواجی سر گرفت نوع برخورد شخص با ایمان، نسبت به شخصی که ایمان ندارد متفاوت است چرا که آن شخص به دلیل ایمانی که دارددر ارتباط با مسائل، هر چند برخلاف میلش باشد همواره خدا را در نظر می گیرد.

راه دوم تأثیرگذاری ایمان در معنا بخشيدن به زندگى و ايجاد حس رضايت در افراد است. خیلی وقتها توقعات زیاد و آرمان گرايانه باعث ایجاد مشکل در زندگی می شود واین مشکلات عاملی برای عدم رضایت اشخاص از زندگیشان خواهد شد ودر نتیجه جرقه ای برای اختلاف زده میشود.اگر افراد با ایمان وبی ایمان را با هم مقایسه کنیم نحوه ی برخورد هر یک در این شرایط محسوس است چرا که اشخاص غير مؤ من تنها به سعادت دنيوى خود مى انديشند،وبا ایجاد این مشکلات دچار سرخوردگى و احساس ‍ شكست مى شوند. اين در حالى است كه ايمان مذهبى و اعتقاد به وعده هاى الهى مؤ ثرترين عامل در جهت ايجاد حس رضايت و اميد به آينده و در نتيجه ، سازگارى با ناملايمات و دشوارى هاى زندگى است.

بنابراین ما با گذشت زمان وزندگی کردن بعد از چند سال متوجه خواهیم شد که ایمان چقدر قابل اهمیت بوده وچنانچه به این ملاک توجه کنیم در زندگی وپیشامدهای متفاوت از اینکه این ملاک را در اولویت قرار دادیم پشیمان نخواهیم شد.

تأثیر دینداری

هر چقدر که همسر انسان از ایمان بالایی برخوردار باشد به همان نسبت می تواند تقويت كننده ايمان طرف مقابل باشد چرا که درجهت رفع ضعفهای اخلاقی می تواند کمک کند واو را به انجام وظايف دينى تشويق ‏كند .برعکس همسر غير متديّن موجبات تضعيف ايمان انسان را فراهم مى ‏سازد، بطورى كه با گذشت زمان، بى ‏ايمانى و بى ‏تفاوتى او نسبت به معتقدات دينى ،ممکن است درطرف مقابل تأثير گذاشته و خواه و ناخواه او را در انجام تكاليف دينى، سست و بى‏ تفاوت كند.

در ضمن آثار متديّن بودن انسان، در عمل او آشكار مى‏ شود. بنابراین زن ومرد متديّن به همان اندازه كه در فكر و عقيده با هم هماهنگ هستند، در عمل نيز در كنار همدیگر قرار می گیرند.
اما اگر زن و شوهر از نظر عقيده و ديندارى در دو قطب مخالف قرار داشته باشند، ازكوچكترين مسائل زندگى تا مهمترين آن و از شروع مراسم عقد و عروسى تا پايان زندگى، كشمكش و درگيرى م در زندگى اين زن و شوهر وجود خواهد داشت كه همگى از مراعات نكردن معيار ديندارى در گزينش همسر بوجود می آید.

توجّه به ملاك ديندارى همسر در تربيت و پرورش فرزندان شايسته و متديّن نیز مؤثر است. مادر وپدر متديّن، فرزندان مؤمن و نيكوكار به جامعه تحويل مى‏ دهند چرا که تلاش می کنند فرزندان خود را طبق الگوهاى دينى و مذهبى پرورش دهند.

امیدوارم از آنچه که مطرح شد به دلایل اهمیت این ملاک به خوبی پی برده باشید.

ادامه دارد...

اخلاق هر كس در زندگى او تأثير مستقيم دارد، ولى اين تأثير در محيط خانواده محسوستر و نقش ‏آفرين‏ تر است، زيرا مسائل عاطفى در خانواده بر مسائل ديگر غلبه دارد و محيط خانواده بيشتر بر مبناى خصوصيات اخلاقى اعضاى آن شكل مى‏ گيرد.
بنابراين، مى ‏توان گفت كه اخلاق پسنديده پس از مسأله ديندارى ، مهمترین عامل خوشبختى زن و شوهر است و نقش تعيين كننده‏ اى در زندگى مشترك آن دو دارد.

زندگى مشترك، داراى فراز و نشيبهايى است كه برخورد صحيح با آنها نياز به روحيه ‏اى قوى و اخلاقى پسنديده دارد.

پايبندى به اصول اخلاقى نيرومندترين عامل كنترل درونى افراد است ؛ از اين رو اسلام از ميان معيارهاى متعدد گزينش همسر، تاكيد كم نظيرى بر تربيت اخلاقى فرد نموده است .

در حديثى آمده است شخصى در نامه اى كه براى امام رضا (عليه السلام ) نوشت ، عرضه داشت : (( يكى از خويشان من كه قدرى هم بداخلاق است ، از دخترم خواستگارى كرده است )) . امام (عليه السلام ) در پاسخ فرمودند: (( اگر بد اخلاق است ، دخترت را به او نده )) .

نتیجه:اولویت دوم اخلاق

موضوع قفل شده است