فرزندان حضرت اسماعیل و نقباء بنی اسرائیل چه کسانی ا ند

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرزندان حضرت اسماعیل و نقباء بنی اسرائیل چه کسانی ا ند

نقباء بنی اسرائیل و فرزندان حضرت اسماعیل را برایم با توضیحی بنویسید . خیلی ممنون.

سید مهران;46268 نوشت:
نقباء بنی اسرائیل و فرزندان حضرت اسماعیل را برایم با توضیحی بنویسید . خیلی ممنون.

با سلام و تشکر:Gol:

در بارۀ نقباء بنی اسرائیل، خداوند در سوره مائده می فرماید: "وَلَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَآئِيلَ وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا ...؛(1) در حقيقت، خدا از فرزندان اسرائيل پيمان گرفت. و از آنان دوازده سركرده برانگيختيم."

شايد يك فلسفه اين همه تاكيد پى در پى روى مساله وفاى به عهد و مذمت از پيمان شكنى، براى اهميت دادن به مساله پيمان غدير است كه در آيه 67 خواهد آمد.

نقيب در اصل از ماده نقب (بر وزن نقد) گرفته شده كه بمعنى روزنه هاى وسيع، مخصوصا راههاى زير زمينى مى باشد، و به رئيس و رهبر يك جمعيت از آن جهت نقيب مى گويند كه از اسرار جمعيت آگاه است ، گوئى در ميان آنها نقبى ايجاد كرده و از وضع آنها آگاه شده ، و گاهى نقيب به كسى گفته مى شود كه رئيس جمعيت نيست و تنها معرف و وسيله شناسائى آنها است، و اگر به فضائل اشخاص عنوان مناقب اطلاق مى شود، بخاطر آن است كه با فحص و كنجكاوى بايد از آنها آگاه گشت.

بعضى از مفسران نقيب را در آيه فوق تنها بمعنى آگاه و مطلع از اسرار گرفته اند، ولى اين معنى بسيار بعيد بنظر مى رسد، زيرا آنچه از تاريخ و حديث استفاده مى شود، آن است كه نقباى بنى اسرائيل هر يك سرپرست طايفه خود بودند، در تفسير روح المعانى از ابن عباس چنين نقل شده كه : انهم كانوا وزراء و صاروا انبياء بعد ذلك: نقباى بنى اسرائيل، وزيران موسى بودند و بعد به مقام نبوت رسيدند.(2)

در حالات پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى خوانيم كه در شب عقبه كه مردم مدينه براى دعوت آن حضرت به محل عقبه آمده بودند دستور داد كه دوازده نفر نقيب از ميان خودشان به تعداد نقباى بنى اسرائيل انتخاب كنند كه مسلما وظيفه آنها نيز مساله رهبرى جمعيت بود نه تنها خبرگزارى.(3)

جالب توجه اينكه در روايات متعددى كه از طرق اهل تسنن وارد شده اشاره به خلفا و جانشينان دوازده گانه پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) گرديده و تعداد آنها به تعداد نقباى بنى اسرائيل معرفى شده است كه ما در اينجا به قسمتى از آنها اشاره مى كنيم:

1. پيشواى معروف اهل تسنن احمد حنبل در مسند خود از مسروق نقل ميكند كه مى گويد: از عبد الله بن مسعود پرسيدم چند نفر بر اين امت حكومت خواهند كرد ابن مسعود در پاسخ گفت : لقد سئلنا رسول الله (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فقال اثنى عشر كعدة نقباء بنى اسرائيل: ما از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) همين سؤ ال را كرديم و او در پاسخ فرمود: دوازده نفر به تعداد نقباى بنى اسرائيل است.(4)

2. در تاريخ ابن عساكر از ابن مسعود چنين نقل شده كه مى گويد از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) سؤ ال كرديم چند خليفه بر اين امت حكومت خواهند كرد، فرمود: ان عدة الخلفاء بعدى عدة نقباء موسى: عده خلفاى بعد از من عده نقباى موسى خواهد بود.(5)

3. در منتخب كنز العمال از جابر بن سمره چنين نقل شده كه بر اين امت دوازده خليفه حكومت خواهند كرد به عدد نقباء بنى اسرائيل.(6)، نظير اين حديث در ينابيع الموده صفحه 445 و در كتاب البداية و النهايه جلد 6 صفحه 247 نيز نقل شده است.(7)

اما در خصوص فرزندان حضرت اسماعیل (ع) گفتنی است:

برخى اسماعيل را نياى همه عرب دانسته‌اند(8); ولى مشهور نسب شناسان او را پدر عرب حجاز مى‌دانند كه عرب «مُسْتَعْرِبَه» گفته مى‌شوند، زيرا عرب «عاربه» كه عمالقه و جُرْهُم از آنان بودند پيش از اسماعيل مى‌زيستند.(9)

اسماعيل ابتدا با دخترى از جُرْهُم ازدواج كرد و پس از مدتى وى را به سفارش ابراهيم كه رفتار او را نپسنديده بود طلاق داد و دختر مضاضِ جُرهُمى را به ازدواج خود درآورد و از او داراى 12 يا 13 پسر شد.(10) وى 4 زن ديگر را به همسرى گرفت و از هريك داراى 4 پسر شد. فرزندان اسماعيل تا زمان عدنان‌بن‌داود پيوسته از بزرگان و واليان امر و حافظان(11) كعبه بودند، امور دينى و حجّ را براى مردم اقامه مى‌كردند و هرگز بت نپرستيدند.(12)

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی________________________________________________
1. مائده، آیه 12.
2. تفسير روح المعاني جلد 6 صفحه 78.
3. سفينة البحار (نقب).
4. مسند احمد جلد اول صفحه 398 ط مصر سال 1313.
5. فيض القدير شرح جامع الصغير جلد 2 صفحه 459.
6. منتخب کنز العمال در حاشيه مسند احمد جلد 5 صفحه 312.
7. برای مطالعه بیشتر ر.ک: تفسیر نمونه، ذیل آیۀ 12 سوره مائده.
8. السيرة النبويه، ج‌1، ص‌7.
9. جمهرة انساب‌العرب، ص7; البدايه والنهايه، ص122.
10. تاريخ يعقوبى، ج‌1، ص‌26; تاريخ طبرى، ج‌1، ص‌155.
11. تاريخ يعقوبى، ج‌1، ص‌222; مروج الذهب، ج‌1، ص‌58‌ـ‌60.
12. بحارالانوار، ج‌3، ص‌252; حياة القلوب، ج‌1، ص‌139‌ـ‌140.

موضوع قفل شده است