چه کسانی با حضرت علی بیعت نکردند؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چه کسانی با حضرت علی بیعت نکردند؟

اسامی و علت بیعت نکردن عده ای که با حضرت علی بیعت نکردند چه بود ؟

[=Century Gothic]با سلام

بررسي چگونگي بيعت با علي (ع) براساس برخي منابع مهم تاريخ اسلام

به طور كلي، دو ديدگاه درباره نحوة به حكومت رسيدن امام علي (ع) وجود دارد: 1ـ بعد از قتل عثمان مردم، اعم از مهاجر و انصار، چون علي (ع) را شايسته‌ترين فرد براي خلافت مي‌دانستند، به سراغ حضرت رفته و ايشان را به خلافت برگزيدند؛
2ـ اجبار شورشيان و تأكيد آنان بر تعيين خليفه‌اي براي سرپرستي جامعه، عامل اصلي در به قدرت رسيدن امام علي (ع) بوده است. [=Century Gothic]
دربارة بيعت طلحه و زبير هم دو نظريه وجود دارد: 1ـ با رضايت بيعت كردند؛ 2ـ به اجبار بيعت كردند.
[در اين جا، ديدگاه‌هاي شماري از تاريخ نگاران مشهور را در اين خصوص بررسي مي‌كنيم:]

منقري (د: 212ه) [=Century Gothic]
از ديدگاه منقري، علي(ع) در حالي كه از پذيرش قدرت اكراه داشت، با اصرار مردم كه ايشان را شايستة اين مقام مي‌دانستند و براي جلوگيري از تفرقه، خلافت را پذيرفت.
او به متمردان از بيعت و فشار شورشيان اشاره­اي نكرده است؛ فقط ذكر مي‌كند كه طلحه و زبير مدتي بعد، نقض بيعت كردند و معاويه هم گويا اصلاً بيعت نكرد.
منقري به ذكر بيعت مردم با علي(ع) مي‌پردازد و از قول آن حضرت در پاسخ به شرحبيل بن سمط كندي مي‌نويسد: «مردم به سوي من سرازير شدند، در حالي كه من خود را از اين غوغا بركنار ساخته بودم. گفتند: دست بيعت بگشاي و من امتناع كردم، باز گفتند: مهياي بيعت شو كه جز تو را سزاوار نمي‌بينيم، من بيم داشتم،
اگر امتناع كنم، تفرقه ايجاد شود، پس با آنان بيعت كردم، ليكن مرا چيزي بيمناك نساخت، جز شقاق و دشمني آن دو نفر كه با من بيعت كردند، طلحه و زبير و مخالفت معاويه كه سابقه‌اي در اسلام نداشت».[1]

ابن سعد (د: 230ه) [=Century Gothic]
وي معتقد است كه همة صحابة رسول خدا (ص) در داخل و خارج مدينه و نيز همه مردم اين شهر، در يك بيعت عمومي با رضايت و بدون هيچ گونه فشاري با علي(ع) پيمان بستند و هيچ كس از بيعت با آن حضرت امتناع نكرد.
اين در حالي است كه مورخان بعد از ابن سعد، افرادي چون، محمد بن مسلمه، زيد بن ثابت، سعد بن ابي وقاص، اسامه بن زيد را جزء سرباز زنندگان از بيعت با علي (ع) بر شمردند و به نظر مي‌رسد كه ابن سعد در ذكر نام اين افراد در زمرة بيعت كنندگان با علي (ع) اشتباه كرده است.:Sham:
بررس
ي مواضع سياسي اين افراد در قبال علي (ع) هم اين ديدگاه را تأييد مي‌كند.
ابن سعد مي‌نويسد: هنگامي كه عثمان در 18 ذي‌الحجه سال 35 ه كشته شد، مردم در فرداي آن روز با علي(ع) بيعت كردند.
طلحه، زبير، سعد بن ابي وقاص، سعيد بن زيد بن عمرو بن نفيل، عمار بن ياسر، اسامه بن زيد، سهل بن حنيف، ابو ايوب انصاري، محمد بن مسلمه، زيد بن ثابت، خزيمه بن ثابت و همه صحابي رسول خدا در داخل و خارج مدينه، با علي(ع) بيعت كردند.[2]
البته ابن سعد اشاره مي‌كند كه طلحه و زبير مدتي بعد گفتند: ما از بيعت كردن با علي(ع) ناراضي بوديم.[3] به همين دليل با كمك عايشه، واقعة جمل را ايجاد كردند.

ابن قتيبه (د: 276 ه) [=Century Gothic]
وي با اندكي اختلاف، در مقايسه با روايت ابن سعد و منقري، درباره چگونگي به حكومت رسيدن علي (ع) و عوامل مؤثر بر آن مي‌نويسد: مردم در هنگام صبح در مسجد جمع شدند و در حالي كه عقلشان به جايي نمي‌رسيد، اغلب آنان از قتل عثمان پشيمان بودند و طلحه و زبير را به اين كار متهم كردند.
[=Century Gothic] آنان در دفاع از خود سخناني گفتند، پس زبير گفت: ما در اين كار مشورت كرديم كه با علي (ع) بيعت كنيم، مردم بر خاستند و به خانه علي (ع) رفتند و گفتند: ما ناچار به داشتن اميري هستيم و تو به اين كار سزاواري، دستت را دراز كن تا با تو بيعت كنيم.

علي (ع) گفت: اين كار بر عهده شما نيست و بر عهده اهل شورا و بدر است. پس هر كس كه آنها برگزيدند او خليفه است، مردم او را ترك كردند، اما عده‌اي چنين گفتند: اگر خبر كشته شدن عثمان در حالي كه با كسي بيعت نشده در مناطق مختلف پخش شود، هر كس مي‌تواند قيام كند و در آن صورت ايمن نخواهيم بود، پس به سوي علي (ع) باز گرديد و او را ترك نكنيد،

اشتر نخعي به علي(ع) گفت: دستت را دراز كن تا با تو بيعت كنيم، يا اين كه براي سومين بار چشمان تو را گريان مي‌كنيم و پيوسته اين سخنان را تكرار مي‌كرد و علي (ع) را از آشوب مي‌ترساند. وي هم‌چنين تأكيد كرد: كسي به غير از او سزاوار نيست، پس علي (ع) دست خود را دراز كرد و اشتر و كساني كه با او بودند، بيعت كردند و به سراغ طلحه رفتند و در حالي كه ريش او را گرفته بودند، وي را آوردند و گفتند: بيعت كن، او به زبان بيعت كرد و از دست دادن خودداري كرد.[4]
[=Century Gothic]از اين روايت نكات جديد‌تري در مقايسه با منابع قبلي استنباط مي‌شود: پشيماني مردم از قتل عثمان؛ متهم شدن طلحه و زبير به قتل عثمان و تلاش آنها در زدودن اين اتهام؛ نقش زبير در روي كار آوردن علي (ع) و رفتن مردم به نزد علي (ع) براي بيعت؛ سخنان علي(ع) مبني بر اين كه انتخاب خليفه بر عهده شورا و اهل بدر است؛ ترس مردم از عدم انتخاب رهبر و وقوع شورش؛ فشار اشتر نخعي به علي (ع)؛ پذيرش بيعت مردم از جانب علي (ع) و رفتن به سوي طلحه و بيعت گرفتن اجباري از او.
هم‌چنين از گزارش ابن قتيبه استنباط مي‌شود كه عايشه، عبدالله بن عمر، سعد بن ابي وقاص، و محمد بن مسلمه از بيعت با علي(ع) خودداري كردند و حضرت نيز براي بيعت به آنان فشاري نياورد.
:Sham:

[=Century Gothic]دينوري (د: 282 ه)
از ديدگاه وي، نقش اساسي در به قدرت رسيدن علي (ع) را شورشيان، به خصوص رئيس آنها، غافقي، ايفا كرده‌اند. هم‌چنين از گزارش او تأكيد علي (ع) بر بيعت همگاني مردم با آن حضرت و جايز نبودن بيعت‌شكني استنباط مي‌شود.
دينوري مي‌نويسد: بعد از كشته شدن عثمان، مردم سه روز بدون پيشوا بودند و شخصي به نام غافقي با مردم نماز مي‌خواند،
پس مردم با علي (ع) بيعت كردند و [آن حضرت] چنين فرمود: شما با من همان گونه كه با كسان پيش از من بيعت شده است، بيعت كرديد و حق اختيار پيش از بيعت است.[5]
از روايت دينوري در مي‌يابيم كه افرادي چون سعد بن ابي وقاص، عبدالله بن عمر، محمد بن مسلمه انصاري و معاويه از بيعت با علي (ع) خودداري كردند. :Sham:

ابواسحاق ابراهيم بن محمد ثقفي كوفي (د: 283 ه)
[=Century Gothic]
بنابر روايت او، علي (ع) به علت فشار مردم و بعد از پذيرش شروط ايشان و قول مردم به همكاري و وحدت، به ناچار خلافت را پذيرفت.
او هم علي‌رغم آن كه پذيرش خلافت علي (ع) را از سوي برخي تاييد مي‌كند، به متمردان بيعت اشاره‌اي نمي‌كند،
اما معتقد است بيعت با علي (ع) از روي رضايت بود و حضرت از هيچ كس، از جمله طلحه و زبير، به زور بيعت نگرفت.
مؤلف الغارات در زمينه به حكومت رسيدن علي (ع) و درخواست مردم بر اين امر مي‌نويسد: بر سر من ازدحام كرديد، تا گمان بردم، يك‌ديگر را خواهيد كشت، يا مرا خواهيد كشت، گفتيد: با ما بيعت كن، ديگري را نيابيم و جز تو را نپسنديم، با ما بيعت كن؛ متفرق نشويم و اختلاف كلمه نخواهيم داشت. من با شما بيعت كردم و مردم را به بيعت خود فرا خواندم و هر كه به دل­خواه با من بيعت كرد، پذيرفتم و هر كس سر باز زد او را وادار بدان نكردم و به حال خود گذاردم. طلحه و زبير بيعت كردند و اگر نكرده بودند من به زور آنها را وادار نمي‌كردم.[6]

[=Century Gothic]يعقوبي (د: 284 ه)
او در گزارش خود، متمردان از بيعت با علي (ع) را سه نفر مي‌داند كه هر سه، با علي(ع) كينه‌هاي شخصي داشتند.
او به حمايت انصار و مالك از علي (ع) در واقعه بيعت و نيز بيعت طلحه و زبير با امام (ع) و حمايت آنان از حضرت هم اشاره مي‌كند.
يعقوبي مي‌نويسد: علي (ع) در ذي الحجه سال 35 ه به خلافت رسيد و طلحه، زبير، مهاجران و انصار با او بيعت كردند؛
اولين كسي كه با او بيعت كرد، طلحه بود، سپس طلحه و زبير برخاستند و گفتند: ما با تو بيعت مي‌كنيم و تعهد مي‌كنيم كه بيعت گرفتن از مهاجران بر عهده ما باشد و ابو هيثم بن تيهان، عتبه بن عمر و ابو ايوب هم گفتند: با تو بيعت مي‌كنيم و عهد مي‌كنيم كه بيعت گرفتن از مهاجران برعهده ما باشد و مردم به جز مروان بن حكم، سعد بن عاص و وليد بن عتبه، با علي (ع) بيعت كردند.[7]
او در ادامه به دلايل سرپيچي اين سه نفر و سخنان برخي از انصار، چون ثابت بن قيس، خزيمه بن ثابت و مالك اشتر در حمايت از علي (ع) اشاره مي‌كند.

طبري (د: 310 ه) [=Century Gothic]
وي با آن كه خود اذعان دارد، مورخان قبل از او در خصوص چگونگي به حكومت رسيدن علي (ع) اختلاف نظر دارند، تلاش كرده است تا اجماع ديدگاه آنان را نقل كند و البته روايت او مفصل‌تر و حاوي اطلاعات بيشتر و متنوع‌تري در اين باره است.
طبري به طور كلي با ذكر سلسله راويان، شش گزارش درباره بيعت مردم با علي (ع) ذكر مي‌كند.
براساس روايت محمد بن حنفيه، مردم بعد از قتل عثمان به علت سابقه و خويشاوندي علي (ع) با پيامبر به او روي آوردند و وزارت علي (ع) را نپذيرفتند، بلكه به صورت علني، با او در مسجد بيعت همگاني كردند.
روايت ابو بشر عابدي، علاوه بر درخواست و اصرار مردم، از جمله طلحه و زبير، و خودداري اوليه علي (ع) و اصرار مردم، بر اين امر تأكيد مي‌كند كه علي (ع) خلافت را با شروطي پذيرفت (بي نظر مردم كاري نكند و كليد بيت المال در دست او باشد).
براساس روايت شعبي، علي (ع) به تقليد از عمر خواهان تعيين خليفه به وسيله شورا بود، اما عده‌اي كه در رأس آنها اشتر بود، به سبب ترس از وقوع شورش و هرج و مرج در نبود خليفه، با علي (ع) به زور بيعت كردند.
روايت ابو عثمان، با اشاره به نقش شورشيان مصر، فشار آنها را عامل اصلي قرار گرفتن علي (ع) در مسند حكومت مي‌داند.
هم‌چنين براساس اين گزارش، شورشيان هيچ برنامه‌اي براي بعد از قتل عثمان نداشته‌، خود را نيز شايسته خلافت نمي‌دانستند، بلكه اين امر را برعهده مردم مدينه مي‌دانستند. هم‌چنين گرايش آنان در وهله اول به علي (ع) و سپس به طلحه و زبير بوده است.
براساس روايت زهري، طلحه و زبير با زور افرادي چون اشتر از ترس جان خويش با نارضايتي بيعت كردند.
آنان پيشنهاد علي (ع) مبني بر بيعت با آنها را تاكتيكي از جانب آن حضرت براي مهار خويش تلقي كرده، آن را جدي نپنداشتند.
زهري هم‌چنين اشاره مي‌كند كه علي(ع) درخواست طلحه و زبير مبني بر واگذاري امارت كوفه و بصره را رد كرد.
براساس روايت عبدالله بن حسن، اغلب رؤساي انصار، از جمله زيد بن ثابت (مسئول ديوان و بيت المال عثمان)، كعب بن مالك (مأمور عثمان بر زكات طايفه مزينه)، حسان بن ثابت (شاعري كه به چيزي اهميت نمي‌داد)، مسلمه بن مخلد، ابو سعيد خدري، محمد بن مسلمه، نعمان بن بشير و رافع بن حديج، خضاله بن عبيد و كعب بن عجرد، كه به عثمان علاقه داشتند، چون احساس كردند در عهد علي (ع)، ديگر امتيازات عثماني را نخواهند داشت، از بيعت با او خودداري كردند.:Sham:
اهميت اين روايت زماني مشخص مي‌شود كه با روايت يعقوبي، مبني بر بيعت انصار با علي (ع) مقايسه گردد و در نتيجه، متوجه مي­شويم كه آن دسته از انصار كه با علي (ع) بيعت كردند از رؤساي قوم و طبقات بالاي جامعه نبودند يا حداقل از امتيازات عثمان بهره‌اي نداشتند.
براساس روايت آخر طبري، طلحه و زبير و برخي از صحابه با شرط اجراي حدود (قصاص قاتلان عثمان) بيعت كردند.[8]
.........................iii.......
پي‌نوشت‌ها:

1. نصربن مزاحم منقري، واقعه صفين، ترجمه كريم زماني، (تهران، موسسه خدمات فرهنگي رسا، 1364) ص 119.
2. ابن سعد، الطبقات الكبري، (بيروت، دارصادر، 1405 ه)، ج 3، ص 31.
3. همان، ص 32.
4. ابن قتيبه الدينوري، الامامه و السياسه، تحقيق طه محمد الزيني، (بيروت، دارالمعرف?، 1388 ه)، الجزء الاول، تلخيص از ص 46 ـ 47.
5. ابو حنيفه احمد بن داوود دينوري، اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوي دامغاني، (تهران، نشر ني، 1364)، ص 176.
6. ابراهيم بن محمد ثقفي كوفي، الغارات، ترجمة محمد باقر كمره‌اي، (بي‌جا، فرهنگ اسلام، 2536)، ص 131 ـ 132.
7. يعقوبي، تاريخ يعقوبي، الجزء الثاني، (بيروت، بي‌نا، 1379 ق)، تلخيص از ص178ـ179.
8. طبري، تاريخ طبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده، (تهران، اساطير، 1362)، ج 6، نقل به مضمون از ص 2329 - 2337.

بنده تصور می کنم که نه اشعث کندی و نه ابن ملجم و نه هیچ یک از خوارج قاتل امام علی (ع) نبودند !!!
قاتل ایشان جهل و نادانی و مکر بود !!! زندگی علی به خاطر جهل جماعت کوفه تباه شد ... !!
یا الله ... برخیزید و به جای مبارزه با ابن ملجم با جهل مبارزه کنید
از همین امروز شروع کنید :Gol:

رضا;46699 نوشت:
نوشته اصلی بوسیله رضا :
يعقوبي مي‌نويسد: علي (ع) در ذي الحجه سال 35 ه به خلافت رسيد و طلحه، زبير، مهاجران و انصار با او بيعت كردند؛
اولين كسي كه با او بيعت كرد، طلحه بود، سپس طلحه و زبير برخاستند و گفتند: ما با تو بيعت مي‌كنيم و تعهد مي‌كنيم كه بيعت گرفتن از مهاجران بر عهده ما باشد و ابو هيثم بن تيهان، عتبه بن عمر و ابو ايوب هم گفتند: با تو بيعت مي‌كنيم و عهد مي‌كنيم كه بيعت گرفتن از مهاجران برعهده ما باشد و مردم به جز مروان بن حكم، سعد بن عاص و وليد بن عتبه، با علي (ع) بيعت كردند.[7]
آقا رضا لطفا درباره جمله بالا توضیح بفرمایید گویا اشتباه شده است . «
اولين كسي كه با او بيعت كرد، طلحه بود، سپس طلحه و زبير برخاستند ما با تو بيعت مي‌كنيم »

هیوا;46931 نوشت:
رضا;46699 نوشت:
[=century gothic]نوشته اصلی بوسیله رضا :
يعقوبي مي‌نويسد: علي (ع) در ذي الحجه سال 35 ه به خلافت رسيد و طلحه، زبير، مهاجران و انصار با او بيعت كردند؛
اولين كسي كه با او بيعت كرد، طلحه بود، سپس طلحه و زبير برخاستند و گفتند: ما با تو بيعت مي‌كنيم و تعهد مي‌كنيم كه بيعت گرفتن از مهاجران بر عهده ما باشد و ابو هيثم بن تيهان، عتبه بن عمر و ابو ايوب هم گفتند: با تو بيعت مي‌كنيم و عهد مي‌كنيم كه بيعت گرفتن از مهاجران برعهده ما باشد و مردم به جز مروان بن حكم، سعد بن عاص و وليد بن عتبه، با علي (ع) بيعت كردند.[7]
آقا رضا لطفا درباره جمله بالا توضیح بفرمایید گویا اشتباه شده است . «
[=century gothic]اولين كسي كه با او بيعت كرد، طلحه بود، سپس طلحه و زبير برخاستند [=century gothic] ما با تو بيعت مي‌كنيم [=century gothic]»

[=century gothic]با سلام
[=Century Gothic]بنده اشتباهی نمیبینم !!میشه توضیح دهید !!؟
[=century gothic] جناب هیوا این ویرگول خیلی مهم در یک جمله اگر یک لحظه !!و بعد جمله را بخوانید مشکل حل میشود !!اگر منظورتان این باشد !!
و اگر مسله دیگری مد نظر دارید بفرماید تا برسی شود؟

موضوع قفل شده است