آزادی یا پوچ گرایی

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آزادی یا پوچ گرایی

اریک فروم روانشاسی که در سال های 1900 تا 1980 زیست و معتقد بود شخصیت تحت تاثیر نیروهای اجتماعی و فرهنگی که در محدوده ی فرهنگ بر انسان تاثیر می گذارد؛ در کتاب خود با عنوان گریز از آزادی نظر قابل تاملی دارد. دیدگاه وی درباره ی وضعیت انسان با این مفهوم است:
در تاریخ تمدن غرب، هر چه افراد آزادی بیشتری کسب کردند، احساس تنهایی، پوچی و بیگانگی بیشتری کردند. برعکس هر چه افراد آزادی کمتری داشتند، احساس تعلق پذیری و امنیت آن ها بیشتر بود. فروم معتقد بود که در قرن بیستم افراد بیشتر از هر دوران دیگری به آزادی دست یافتند و با این حال از افراد قرن های گذشته احساس تنهایی، بیگانگی و پوچی بیشتری کردند.

در عجبم از برخی هم وطنان ملت فرهیخته ی ایران که مایلند درست جا پای این مردمان بگذارند. آن ها در عین آزادی دچار تنهایی، بیگانگی و پوچی شدند چون آزادی آنان بی قد و بند است؛ حال ما هم به دین می تازیم تا به همان آزادی برسیم؛ آزادی که هیچ خط قرمزی در آن رعایت نمی شود، آزادی که در آن خیانت، بی غیرتی و بی عفتی و ... اصول اصلی شمرده می شوند.
آزادی غیر دینی! آزادی به سبک امروزی!

پیرو مطالبی که در تاپیک حدود ارتباطات گفته شد این تاپیک را زدم تا در این رابطه در سطح گسترده تری سخن گفته شود.

در دین ما ملزم به رعایت یک سری حدودی هستیم که گاهاً هم شاید برایمان سخت باشد، چرا که:
هوا گرم است، رعایت حجاب و عدم آرایش بسیاری از زیبایی های زن را می پوشاند، بسیاری از آقا پسرها، حتی مادران آن ها هنگام انتخاب همسر صرفاً با توجه به ظاهر آراسته دست به انتخاب می زنند! یکی از شرایط اشتغال ظاهر آراسته است! آراستگی و نظافت یکی از توصیه های دین مبین اسلام است و...

به همین دلیل خیلی از جوانان ایرانی خود را از این قید و بندها رهانیده اند، اما آیا به آزادی و موفقیتی که می خواستند رسیده اند؟

اگر روزی دل به آفتاب چهره مردی بستی، با او یک دل باش. به مادرت گفته ام در این باره برایت نامه بنویسد. او عشق را بهتر از من می شناسد، او برای یکدلی شایسته تر از من است. کار تو بس دشوار است این را می دانم، به روی صحنه جز تکه ای حریر نازک چیزی تن تو را نمی پوشاند به خاطر هنر می توان عریان روی صحنه رفت و پوشیده تر و پاکیزه تر بازگشت اما هیچ چیز و هیچ کس دیگر در این دنیا نیست که شایسته آن باشد. برهنگی بیماری عصر ماست. و من پیرمردم و شاید حرفهای خنده آور می زنم. اما به گمان من تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست می داری، بد نیست اگر اندیشه تو در این باره مال ده سال پیش باشد، مال دوران پوشیدگی، نترس این ده سال تو را پیرتر نخواهد کرد، به هر حال امیدوارم تو آخرین کسی باشی که تبعه جزیره لختی ها می شود. می دانم که پدران و فرزندان همیشه جنگی جاودانی با یکدیگر دارند.

بخشی از نامه چارلی چاپلین به دخترش جرالدین

ويليام جيمز كه به پدر روانشناسي معروف است اعتقاد داشت كه زندگي در پرتو مذهب داراي دو صفت بارز و مهم است.
اول اين كه زندگي طعمي مي يابد كه رحمت محض است و سرشار از نشاط مي شود و همراه با بهجت دليرانه مي گردد.
دوم اين كه اطمينان و آرامش باطني به وجود مي آيد كه از جمله آثار آن احسان و از خود گذشتگي است.

اعتقادات ديني به زندگي انسان معنا مي دهد؛ در حالي كه دوري از خداوند باعث ياس، سردرگمي، شرمساري، نااميدي و افسردگي مي گردد.

برگرفته از كتاب: مقدمه اي بر مشاوره و روان درماني، دكتر سيد احمد احمدي

موضوع قفل شده است